ABOUT THE SPEAKER
Erricka Bridgeford - Activist
Erricka Bridgeford intimately engages with issues related to murder and violence.

Why you should listen

Erricka Bridgeford trains mediators, teaches conflict resolution skills, co-organizes a movement that rallies Baltimore City to avoid violence during three-day weekends and performs rituals for every person who is murdered in Baltimore. Her life has been impacted by murder since she was 12 years old, and she has been working for over 20 years to ensure that murder does not have the last say. From addressing rape culture, to advocating for death penalty repeal, Bridgeford's ability to influence social injustice is fueled by her commitment to transform her personal pain into "hope in action."

Bridgeford is the director of training at Community Mediation Maryland, co-founder and co-organizer of Baltimore Ceasefire 365 and an inspirational speaker. Her awards and recognitions include: Outstanding Volunteer Contribution to Victim's Services by the Governor's Office of Crime Control and Prevention (2015), Best Baltimorean by City Paper (2017), Peacemaker of the Year by Baltimore Community Mediation Center (2017) and Marylander of the Year by The Baltimore Sun (2017).

More profile about the speaker
Erricka Bridgeford | Speaker | TED.com
TEDxMidAtlantic 2017

Erricka Bridgeford: How Baltimore called a ceasefire

اِریکا بریجفورد: چطور در بالتیمور آتش بس برقرار شد

Filmed:
958,809 views

در یک روز، در یک شهر، در یک محله -- کاش همه اسلحه خود را زمین بگذارند. اِریکا بریجفورد یک صلح‎طلب است که می‎خواهد قتل و خشونت را در زادگاه خود در بالیتمور متوقف کند. پس او کمک کرد تا آتش‎بس بالتیمور را برقرار کند، جنبشی پایه‎ای برای برقرار کردن صلح. بریجفورد در یک سخنرانی پر احساس و شخصی، داستان جنبش آتش‎بس و چشم‎انداز بزرگ‎تر تیمش برای به صفر رساندن میزان جنایت در بالتیمور را تعریف می‎کند.
- Activist
Erricka Bridgeford intimately engages with issues related to murder and violence. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
There is a pastorکشیش in Baltimoreبالتیمور.
0
565
2349
در بالتیمور فردی هست
00:14
His nameنام is Michaelمایکل Phillipsفیلیپس,
1
2938
1737
به نام مایکل فیلیپس
00:16
he is the pastorکشیش of Kingdomپادشاهی Life Churchکلیسا,
2
4699
2095
که کشیش کلیسای حیات الهی است،
00:18
and he oftenغالبا talksگفتگو about how problemsمشکلات
showنشان بده up in our livesزندگی می کند so arrogantlyمتکبر,
3
6818
5143
و غالباً در مورد این حرف می‎زند
که مشکلات طوری با تمام قوا
00:23
with so much confidenceاعتماد به نفس, as if there is
just nothing we can do about them.
4
11985
4123
در زندگی ما ظاهر می‌شوند،
که انگار هیچ کاری از دست ما بر نمی‌آید.
00:28
And the murderآدم کشی rateنرخ in Baltimoreبالتیمور
had been doing that.
5
16132
2477
و آمار جنایت در بالتیمور
برای ما به چنین چیزی تبدیل شده بود.
00:30
Yearسال after yearسال, it just
keptنگه داشته شد showingنشان دادن up as this bigبزرگ thing
6
18633
4082
سال به سال، بالا رفتن آمار جنایت
مثل یک کابوس شده بود
00:34
that there was nothing any of us
could do anything about.
7
22739
3121
که از دست هیچ‌کس
کاری بابت آن بر نمی‌آمد.
00:37
But the thing about Baltimoreبالتیمور
8
25884
2222
اما فرق بالتیمور با شهرهای دیگر
00:40
is that it has never been the one
to just be defeatedشکست داد.
9
28130
3008
این هست که بالتیمور هیچ‎وقت شکست نمی‎خورد.
00:43
So the storyداستان about the Baltimoreبالتیمور Ceasefireآتش بس
10
31982
2710
داستان «آتش‎بس بالتیمور»
00:46
is that Baltimoreبالتیمور lookedنگاه کرد
the murderآدم کشی rateنرخ in the eyeچشم
11
34716
3435
این هست که بالتیمور
در چشمان آمار جنایت زل زد و گفت
00:50
and said, "What you're not going to do
is snatchخراب کردن our greatnessعظمت."
12
38175
4006
«هر کاری کنی نمی‎توانی
سربلندی من رو خدشه‎دار کنی.»
00:54
So two yearsسالها agoپیش,
I'm at a 300 Man Marchمارس meetingملاقات.
13
42899
3742
دو سال پیش، در جلسه‎ی «راهپیمایی۳۰۰نفر»
بودم. (در اعتراض به خشونت در بالتیمور)
00:58
At the time, I was a leaderرهبر
in that movementجنبش.
14
46665
2097
آن زمان، من یکی از رهبران جنبش بودم.
01:00
And this guy namedتحت عنوان OgunOgun --
15
48786
1599
و فردی به اسم اوگون --
01:02
he's like a godfatherپدرخوانده
of hip-hopهیپ هاپ in Baltimoreبالتیمور --
16
50409
2385
که تقریباً پدرخوانده‎ی هیپ‎هاپ
در بالتیمور هست --
01:04
he cameآمد over to me and he said,
17
52818
1568
پیش من آمد و گفت،
01:06
"Yoیو, I have this ideaاندیشه about
callingصدا زدن a ceasefireآتش بس in Baltimoreبالتیمور,
18
54410
3511
«هی، من ایده‌ای دارم
که در بالتیمور آتش‎بس اعلام کنیم،
01:09
and I feel like you are somebodyکسی
I should talk to about that."
19
57945
2943
و فکر کنم تو کسی هستی که
باید در این مورد با او حرف بزنم.»
01:12
And I was like, "I'm absolutelyکاملا
somebodyکسی you should talk to about that,
20
60912
3334
به او گفتم: «من دقیقاً کسی هستم که
باید در این مورد باهاش حرف بزنی،
01:16
because that's something we should do."
21
64270
1858
چون این کار باید انجام بشود.»
01:18
And so we playedبازی کرد phoneتلفن tagبرچسب
and meetingملاقات tagبرچسب,
22
66152
2045
و ما شماره رد و بدل کردیم
و قرار گذاشتیم،
01:20
and two yearsسالها wentرفتی by and we never
really satنشسته down and talkedصحبت کرد about it.
23
68221
4306
و دو سال گذشت و هیچ‎وقت
واقعاً ننشستیم در این باره حرف بزنیم.
01:24
So now we're in Mayممکن است of 2017.
24
72551
2851
تا این که ماه مِه سال ۲۰۱۷ شد.
01:27
My sonفرزند پسر Paulپل, he's 19 yearsسالها oldقدیمی,
he's drivingرانندگی me home from work one day,
25
75426
3951
پسرم پاول، که ۱۹ سال دارد، یک روز که
داشت من را از کار به خانه می‌رساند
01:31
and he saysمی گوید, "Maما, did you know
that the murderآدم کشی rateنرخ in Baltimoreبالتیمور
26
79401
3001
گفت، «مامان، می‎دانستی که
آمار جنایت در بالتیمور،
01:34
is higherبالاتر than it's ever been?"
27
82426
1556
بیشترین مقدار نسبت به قبل شده؟»
01:36
And I said, "What you mean
it's higherبالاتر than it's ever been?
28
84006
2945
و من پرسیدم، «یعنی چی
که بیشترین مقدار نسبت به قبل؟
01:38
How is that possibleامکان پذیر است?
29
86975
1381
چطور چنین چیزی ممکن است؟
01:40
Like, I mean, what about people who say
they have connectionsارتباطات to the streetsخیابان ها?
30
88380
3621
پس کسانی که می‎گویند
با باندهای غیر قانونی رابطه دارند چطور؟
01:44
Why won'tنخواهد بود they use those connectionsارتباطات
and call a cease-fireآتش بس or something?"
31
92025
3482
چرا از روابطشن برای برقراری آتش‎بس
استفاده نمی‎کنند؟»
01:47
And on and on I wentرفتی
32
95531
1242
و در مورد احساس بی‌دفاعیم
01:48
from my ownخودت feelingsاحساسات of helplessnessبی نظمی
about what other people weren'tنبودند doing.
33
96797
4440
که ناشی از منفعل بودن بقیه بود
برای پسرم حرافی کردم.
01:53
The nextبعد morningصبح I wokeبیدار شدم up
34
101261
1758
فردا صبح که بیدار شدم
01:55
and I realizedمتوجه شدم that what I was
really angryخشمگین about
35
103043
2366
فهمیدم چیزی که به خاطر آن عصبانی بودم،
01:57
wasn'tنبود about what other people
weren'tنبودند doing,
36
105433
2832
در اصل منفعل بودن بقیه نبود،
02:00
it was that I had heardشنیدم
this messageپیام yearsسالها agoپیش,
37
108289
2786
بلکه این بود که من این پیام را
چند سال قبل گرفته‎بودم،
02:03
and I hadn'tتا به حال نیست movedنقل مکان کرد on it.
38
111099
1373
ولی هیچ کاری نکرده بودم.
02:04
So it was about what I
was supposedقرار است to be doing.
39
112496
2777
عصبانیت من در مورد کاری بود
که خودم باید انجام می‎دادم.
02:07
So I got up and I'm going,
40
115297
2039
پس بلند شدم و با خودم گفتم،
02:09
"OK, if we could
just have threeسه daysروزها
41
117360
2114
«اگر بخواهیم فقط برای سه روز
02:11
where everybodyهمه in the cityشهر
was committingمرتکب شدن,
42
119498
2642
همه‎ی مردم شهر را به این مقید کنیم،
02:14
nobodyهيچ كس is going to killکشتن anybodyهر شخصی,
43
122164
2815
که هیچ کسی مرتکب قتل نشود،
02:17
and we're going to celebrateجشن گرفتن life insteadبجای,
44
125003
2432
و در عوض زندگی را جشن بگیریم،
02:19
when can we do that?"
45
127459
1151
چه زمانی مناسب هست؟»
02:20
So it's Mayممکن است, I look at my calendarتقویم,
46
128634
1731
ماه مِه بود، به تقویمم نگاه کردم،
02:22
all right, I've got some freeرایگان time
the first weekendتعطیلات آخر هفته in Augustآگوست,
47
130389
3915
تعطیلات اولین هفته‎ی ماه آگوست
وقتم خالی بود،
02:26
we'llخوب do it Augustآگوست 4thth
throughاز طریق Augustآگوست 6thth, right?
48
134328
3619
پس ۴ تا ۶ آگوست زمان مناسبی بود.
02:29
So I'm all excitedبرانگیخته,
I startشروع کن drivingرانندگی to work,
49
137971
2902
خیلی هیجان‎زده بودم،
و در راه رفتن به کارم فکر می‌کردم،
02:32
and the more I driveراندن, the scarederscareder I get.
50
140897
2407
و هر چقدر بیشتر می‎گذشت، بیشتر می‎ترسیدم،
02:36
And so I startشروع کن going, "Never mindذهن ...
51
144685
2984
و با خودم گفتم، «بهتره فراموش کنم ...
02:39
(Laughterخنده)
52
147693
1001
(خنده حاضرین)
02:40
I won'tنخواهد بود say this thing out loudبا صدای بلند.
53
148718
1578
این ایده را به بقیه نمی‌گویم.
02:42
Nobodyهيچ كس will ever know
I was thinkingفكر كردن it if I don't say it."
54
150320
2821
اگر چیزی نگویم کسی نمی‌فهمد
در این مورد فکر می‎کردم.»
02:45
But it wouldn'tنمی خواهم let me go,
55
153165
2160
اما این فکر من را رها نمی‌کرد،
02:47
because God lovesدوست دارد to showنشان بده up as us,
56
155349
3673
چون خدا عاشق این است که خود را
از طریق ما نشان بدهد،
02:51
and because I look brokenشکسته شده
57
159046
1643
و چون من معیوب به نظر می‌آیم
02:52
and I'm always calledبه نام
to standایستادن in my wholenessیکپارچگی,
58
160713
2595
و همیشه از من خواسته می‌شود
تا ایده‌آل عمل کنم،
02:55
there was a call on my life
to say this thing out loudبا صدای بلند.
59
163332
2842
برای من یک وظیفه بود تا
این ایده را به بقیه بگویم.
02:58
And because my cityشهر looksبه نظر می رسد brokenشکسته شده
60
166198
2158
و چون شهر من معیوب به نظر می‎رسد
03:00
and is always yearningاشتیاق
to showنشان بده up in its wholenessیکپارچگی,
61
168380
3040
و همیشه اشتیاق رسیدن آن به کمال وجود داشت،
03:03
there were heartsقلب that morningصبح
callingصدا زدن all throughاز طریق my chestقفسه سینه
62
171444
3810
آن روز صبح قلب‌هایی بودند که
حرف خود را از درون سینه من می‎زدند:
03:07
that people around this cityشهر
wanted to do something great togetherبا یکدیگر.
63
175278
3508
که مردم این شهر می‎خواستند
کار بزرگی را با هم انجام بدهند.
03:10
And people who had alreadyقبلا
been killedکشته شده in my cityشهر
64
178810
3604
و افرادی که در شهر من کشته شده بودند
03:14
were callingصدا زدن to me
65
182438
1673
من را مثل بغضی در گلویم،
03:16
up throughاز طریق my gutروده and my chestقفسه سینه,
66
184135
2548
از درون اعضا و جوارحم صدا می‌زدند،
03:18
as a knotگره in my throatگلو, "Yoیو, E,
you cannotنمی توان just let us be deadمرده in vainبیهوده
67
186707
5096
«هی، اِریکا، نباید بگذاری
مرگ ما بیهوده باشد،
03:23
when you know how to say
this thing out loudبا صدای بلند."
68
191827
2307
وقتی که می‎دانی چطور
این ایده را به بقیه بگویی.»
03:26
And I respondedپاسخ داد to them with my fearترس.
69
194158
2713
و من با ترس به آنها جواب دادم.
03:28
"But somebodyکسی mightممکن get killedکشته شده
anywayبه هر حال that weekendتعطیلات آخر هفته."
70
196895
2676
«اما به هر حال یک نفر
در آن آخر هفته کشته می‌شود.»
03:31
And that was the momentلحظه
where I had to acceptقبول کردن
71
199595
2169
و در آن لحظه مجبور بودم بپذیرم
03:33
that maybe while we're out
spreadingگسترش دادن this messageپیام --
72
201788
2850
که شاید وقتی ما در خیابان
این پیام را به بقیه می‌دهیم --
03:36
"Hey, nobody'sهیچ کس نیست going to killکشتن anybodyهر شخصی.
We're going to celebrateجشن گرفتن life!" --
73
204662
3390
«هیچکس مرتکب قتل نمی‌شود.
ما زندگی را جشن می‌گیریم!» --
03:40
maybe somebodyکسی will be plottingنقشه برداری
to take a life right then and there,
74
208076
3342
شاید یکی همان زمان مرتکب قتل شود،
03:43
but now they would have
a rumblingغرق شدن in theirخودشان spiritروح.
75
211442
4066
اما این بار باعث می‌شود
مردم شدیداً تحت تأثیر قرار بگیرند.
03:47
And so I knewمی دانست it was time for my cityشهر
76
215532
2518
و من فهمیدم الآن وقت آن است
03:50
to have a collectiveجمعی
rumblingغرق شدن in our spiritروح.
77
218074
3595
که تمام مردم شهر متأثر بشوند.
03:53
So I got on the phoneتلفن, got around to OgunOgun,
78
221693
2793
پس تلفن را برداشتم، به اوگون زنگ زدم،
03:56
and I said, "Yoیو, you said
you wanted to do a cease-fireآتش بس?
79
224510
2640
و گفتم، «گفته بودی می‎خواهی آتش‌بس کنی؟
03:59
What is it? I'm readyآماده."
80
227174
1166
من آماده‌ام.»
04:00
So he said, "You know, when I hearشنیدن about
the Israelisاسرائیلی ها and Palestiniansفلسطینی ها at warجنگ,
81
228364
4208
او گفت، «می‌دانی، وقتی در مورد
جنگ اسرائیل و فلسطین می‌شنوم،
04:04
I'm like, that's too badبد,
they should stop that,
82
232596
2239
می‌گویم خیلی بد است،
آنها‌ باید زودتر تمام کنند،
04:06
but when I hearشنیدن the wordکلمه 'cease-fire' آتش بس,'
83
234859
1829
اما وقتی کلمه‌ی «آتش‌بس» را می‌شنوم،
04:08
that makesباعث می شود me pauseمکث and stop
and really researchپژوهش what's going on."
84
236712
3374
باعث می‌شود دست نگه دارم
و ببینم واقعاً چه خبر است.»
04:12
And he wanted Baltimoreبالتیمور
to get that sameیکسان kindنوع of attentionتوجه
85
240110
2955
و او می‌خواست بالتیمور
در ابعاد جهانی به همان اندازه
04:15
from the outsideخارج از,
86
243089
1180
جلب توجه کند،
04:16
but introspectionخودآزمایی from the insideداخل
about what was going on with us.
87
244293
3829
و همین‎طور خود ما
شرایط خود را ارزیابی کنیم.
04:20
And we talkedصحبت کرد about how it couldn'tنمی توانستم
belongتعلق داشتن to one personفرد.
88
248146
3008
و صحبت کردیم که این جنبش
نمی‌تواند متعلق به یک نفر باشد.
04:23
Not one personفرد or one organizationسازمان
should call a cease-fireآتش بس.
89
251178
3419
هیچ فرد یا سازمانی
نمی‌تواند اعلام آتش‌بس کند.
04:26
The wholeکل cityشهر had to ownخودت it
and do it togetherبا یکدیگر.
90
254621
3527
تمام شهر باید این جنبش را
مال خود بدانند و با هم به آن عمل کنند.
04:30
So we had our first meetingملاقات in Mayممکن است.
91
258172
1926
ما اولین جلسه را در ماه مه گذاشتیم.
04:32
About 12 or 15 people showنشان بده up,
92
260122
2554
حدود ۱۲ تا ۱۵ نفر آمدند،
04:34
and this is where it getsمی شود namedتحت عنوان
the Baltimoreبالتیمور Ceasefireآتش بس,
93
262700
3149
و آنجا بود که اسم جنبش را
«آتش‌بس بالتیمور» گذاشتیم،
04:37
because you know what that meansبه معنای
when you hearشنیدن the wordکلمه "cease-fireآتش بس."
94
265873
3291
به خاطر این که وقتی کلمه‌ی "آتش‌بس" را
می‌شنوید، معنای آن را می‌دانید.
04:41
Just don't killکشتن nobodyهيچ كس.
95
269188
1335
فقط کسی را نکشید.
04:42
And this is where the Baltimoreبالتیمور
Peaceصلح Challengeچالش was bornبدنیا آمدن.
96
270547
3645
و در این مرحله بود که
«چالش آشتی بالتیمور» به وجود آمد.
04:46
Because it's not just about
not beingبودن violentخشن.
97
274216
2673
چون هدف ما تنها کنار گذاشتن خشونت نبود.
04:48
It is about beingبودن purposefullyهدفمند peacefulصلح آمیز.
98
276913
3229
بلکه هدف ما یک آشتی هدفمند بود.
04:52
What is going on in your thoughtsاندیشه ها?
99
280166
1852
چه چیزی در ذهن شما می‌گذرد؟
04:54
What kindنوع of pettyکوچک things
are you not sayingگفت: out of your mouthدهان?
100
282042
3120
چه چیز بدی در ذهن شماست
که به زبان نمی‌آورید؟
04:57
How are you respondingپاسخ دادن
in your behaviorsرفتار to conflictدرگیری?
101
285186
3539
چطور با تمایل خود به درگیری کنار می‌آیید؟
05:00
I grabbedگرفتار شد up fiveپنج people who I trustedاعتماد به نفس,
102
288749
2516
من پنج نفر را که به آنها
مطمئن بودم جمع کردم،
05:03
and the sixشش of us becameتبدیل شد
the organizingسازماندهی squadتیم ملی.
103
291289
3098
و ما شش نفر ستاد هماهنگی را تشکیل دادیم.
05:06
So let's give them propsغرفه ها realواقعی quickسریع.
104
294411
1725
بیایید خیلی سریع ادای احترام کنیم.
05:08
On the countشمردن of threeسه,
I want you to yellفریاد زدن "squadتیم ملی."
105
296160
2837
وقتی تا سه شمردم، داد بزنید «ستاد».
05:11
One, two, threeسه: squadتیم ملی! Audienceحضار: Squadپیراهن!
106
299021
1991
یک، دو، سه، ستاد! حاضرین: ستاد!
05:13
And it's Shellers'sصهلّر را birthdayروز تولد.
Happyخوشحال birthdayروز تولد, Shellersصهلّر.
107
301116
2577
راستی امروز تولد شِلِرز هست.
تولدت مبارک، شلرز.
05:15
Audienceحضار: Happyخوشحال birthdayروز تولد!
108
303727
1270
حاضرین: تولدت مبارک!
05:17
And so we put out a pressمطبوعات releaseرهایی,
109
305021
2310
و ما نشریه‌ای راه انداختیم،
05:19
and the mediaرسانه ها told us,
this is not really a storyداستان yetهنوز,
110
307355
2770
و رسانه‌ها به ما گفتند که
هنوز این جنبش داستان خوبی نشده،
05:22
we will get with you on Augustآگوست 7thth
to see how the cease-fireآتش بس wentرفتی.
111
310149
3357
ولی ۷ آگوست سراغتان می‌آییم
تا ببینیم آتش‌بس چطور پیش رفته.
05:25
So we wentرفتی, "Oh, wordکلمه?
Oh, all right then."
112
313530
2616
ما هم گفتیم: «واقعاً؟ خیلی خب پس تا بعد.»
05:28
And Baltimoreبالتیمور got to work,
113
316170
1314
بالتیمور باید مشغول می‎شد،
05:29
and not only did people sendارسال moneyپول
to the PayPalپی پال accountحساب
114
317508
3317
و نه تنها مردم به ما کمک مالی خوبی کردند
05:32
so we could buyخرید flyersآگهی ها and postersپوسترها,
115
320849
2253
تا بتوانیم بروشور و پوستر چاپ کنیم،
05:35
people cameآمد and got the flyersآگهی ها and postersپوسترها
116
323126
2604
بلکه آمدند و آن بروشورها
و پوسترها را از ما گرفتند
05:37
and they put them all around the cityشهر,
117
325754
2095
و سراسر شهر پخش کردند،
05:39
and people were havingداشتن
conversationsگفتگو with eachهر یک other.
118
327873
2581
و با هم صحبت می‌کردند.
05:42
What kindنوع of resourcesمنابع do you need?
What are you going throughاز طریق?
119
330478
3436
به چه منابعی نیاز دارید؟
چه برنامه‌ای دارید؟
05:45
What has happenedاتفاق افتاد to you?
120
333938
1221
چه چیزی بر شما گذشته؟
05:47
Because we understandفهمیدن the rootریشه causesعلل
of violenceخشونت in this countryکشور.
121
335183
4206
چون ما می‌خواستیم دلایل ریشه‌ای خشونت
در این کشور را بفهمیم.
05:51
People who said it wouldn'tنمی خواهم work
still endedبه پایان رسید theirخودشان sentenceجمله
122
339413
2778
کسانی که می‌گفتند بی‎نتیجه است
باز در ادامه می‌گفتند
05:54
with "but please keep tryingتلاش کن.
Somebodyکسی needsنیاز دارد to do something anywayبه هر حال."
123
342215
3778
«اما دست از تلاش بر ندارید،
یکی باید کاری بکند.»
05:58
Teenagersنوجوانان who would tell us
124
346017
1691
نوجوانانی که به ما از کارهای خلافی
05:59
about the stuffچیز they were doing
in the streetsخیابان ها all day askedپرسید:,
125
347732
3075
که در روز در خیابان‌ها انجام می‌دادند
می‎گفتند، از ما می‎خواستند
06:02
"But can I have a posterپوستر
to put it on my wallدیوار at night
126
350831
2895
یک پوستر بردارند
و به دیوار اتاقشان بچسبانند
06:05
so I can see it on my way to bedبستر?"
127
353750
2366
تا شب قبل از خواب بتوانند آن را ببینند.
06:08
Gangstersگانگستر were callingصدا زدن, sayingگفت:,
128
356140
1572
خلافکارها زنگ می‌زدند و می‌گفتند،
06:09
"I can tell you where
violenceخشونت is not going to come from,
129
357736
2905
«می‌توانم بگویم آن روز کجا امن است،
06:12
because we're committingمرتکب شدن
to the Peaceصلح Challengeچالش."
130
360665
2376
چون ما طرفدار چالش صلح هستیم.»
06:15
And they keptنگه داشته شد theirخودشان wordکلمه.
131
363065
1251
و آنها پای حرفشان ماندند.
06:16
When people said, "It's not going to work,
132
364340
2000
وقتی مردم می‌گفتند، «بی‌نتیجه است،
06:18
because somebody'sکسی هست going to killکشتن
over Westغرب or over Eastشرق,"
133
366364
2682
چون بالأخره در غرب یا شرق شهر
قتلی اتفاق می‌افتد.»
06:21
we said, "That doesn't matterموضوع.
It's about self-determinationخودمختاری, yoیو.
134
369070
3567
می‌گفتیم، «مهم نیست.
ما این کار را برای خودمان انجام می‌دهیم.
06:24
You tellingگفتن me you can't keep
this three-سه- or six-blockبلوک شش radiusشعاع safeبی خطر?"
135
372661
3422
یعنی نمی‌توانید تا شعاع ۳ یا ۶ خیابان
اطراف خانه‌ی خود را امن نگه دارید؟»
06:28
And they would say, "Don't get it twistedپیچ خورده.
136
376107
2001
و آنها می‌گفتند، «خیلی خب.
06:30
It's going to stayاقامت کردن safeبی خطر around here."
And they keptنگه داشته شد theirخودشان promiseوعده.
137
378132
3563
این اطراف امن خواهد ماند.»
و آنها پای حرفشان ماندند.
06:33
(Applauseتشویق و تمجید)
138
381719
7000
(تشویق حاضرین)
06:41
Fourچهار songsآهنگ ها --
139
389031
1454
چهار تا آهنگ --
06:42
and I know it looksبه نظر می رسد like
I'm holdingبرگزاری up fiveپنج fingersانگشتان,
140
390509
2539
می‌دانم به نظر می‌رسد که
پنج تا انگشت نشان می‌دهم،
06:45
but I have fourچهار fingersانگشتان,
so this is fourچهار for me --
141
393072
2405
اما چهار تا انگشت دارم،
پس از دید من چهار تاست --
06:47
fourچهار songsآهنگ ها got madeساخته شده
about the Baltimoreبالتیمور Ceasefireآتش بس,
142
395501
2685
چهار تا آهنگ
در مورد آتش‌بس بالتیمور ساخته‌شد،
06:50
and the one that mostاکثر exemplifiesنمونه است it,
143
398210
2778
برای یکی از آنها که معروف شد،
06:53
where a bunchدسته ای of artistsهنرمندان
cameآمد togetherبا یکدیگر and madeساخته شده a songترانه,
144
401012
2794
تعدادی هنرمند دور هم جمع شدند
و آهنگی خواندند،
06:55
that one is currentlyدر حال حاضر nominatedنامزد شده
for a Grammyگرمی out here. Right?
145
403830
4288
و گمان کنم الآن نامزد جایزه‌ی گِرَمی هست.
07:00
And so now what was happeningاتفاق می افتد
146
408142
2635
اتفاقی که داشت می‌افتاد
07:02
was from the mostاکثر beautifulخوشگل
cornersگوشه ها of crackترک housesخانه ها
147
410801
3013
این بود که از زیباترین خانه‌های فساد
07:05
to the grimiestgrimiest cornersگوشه ها
of politicians'سیاستمداران officesدفاتر,
148
413838
3419
تا ترسناک‌ترین دفترهای سیاستمداران،
07:09
everybodyهمه --
149
417281
1189
همه --
07:10
(Laughterخنده)
150
418494
1612
(خنده حاضرین)
07:12
was talkingصحبت کردن about this thing
Baltimoreبالتیمور was doing togetherبا یکدیگر. Right?
151
420130
3989
در مورد کاری که مردم بالتیمور
داشتند با هم انجام می‌دادند حرف می‌زدند.
07:16
And then, the weekendتعطیلات آخر هفته cameآمد:
152
424762
1574
و بالاخره آن آخر هفته فرارسید:
07:19
eventsمناسبت ها all over the cityشهر,
people yellingفریاد زدن "Happyخوشحال Ceasefireآتش بس Day!"
153
427440
3366
همه سراسر شهر دور هم جمع شده بودند،
و داد می‌زدند، «روز آتش‌بس مبارک!»
07:22
Over 200 people got theirخودشان recordsسوابق
expungedحذف شد and got jobsشغل ها,
154
430830
3157
سابقه‌ی بیشتر از ۲۰۰ نفر پاک شد
و توانستند سر کار بروند،
07:26
and people wentرفتی
into drugدارو recoveryبهبود programsبرنامه ها
155
434011
2675
عده‌ای هم سراغ مراکز ترک اعتیاد رفتند
07:28
because of what was happeningاتفاق می افتد
in our cityشهر that weekendتعطیلات آخر هفته.
156
436710
3135
و همه این‌ها به خاطر اتفاقی بود
که آن آخر هفته در شهر ما افتاد.
07:31
People were going, "But the airهوا
feelsاحساس می کند differentناهمسان in Baltimoreبالتیمور.
157
439869
2967
مردم می‌گفتند،
«حال و هوای بالتیمور فرق کرده.
07:34
Nobody'sهیچ کس نیست motherمادر
got that phoneتلفن call last night.
158
442860
2202
به مادر کسی زنگ زده نشده
تا خبر فوتش را بدهند.
07:37
I didn't hearشنیدن any gunshotsتیراندازی."
159
445086
1405
من صدای هیچ شلیکی نشنیدم.»
07:38
And on Saturdayشنبه, Treyدارای سه قسمت wentرفتی to go get a jobکار
160
446515
3071
و شنبه، ترِی به دنبال کار رفت
07:41
and was excitedبرانگیخته about it.
161
449610
1305
و از این بابت هیجان داشت.
07:42
At 24 hoursساعت ها of no killingکشتن,
162
450939
2090
بعد از ۲۴ ساعت بدون جنایت،
07:45
we were singingآواز خواندن Kendrickکندریک Lamarلامار.
"We gon'gon' be alrightبسيار خوب. We gon'gon' be alrightبسيار خوب."
163
453053
5311
ما آهنگ کِندریک لامارو می‌خواندیم.
«همه چیز آرومه. همه چیز آرومه.»
07:50
And then at 4:59 on Saturdayشنبه,
164
458388
2849
و بعد ساعت ۴:۵۹ صبح،
07:53
we get a messageپیام that somebodyکسی was killedکشته شده.
165
461261
2021
به ما خبر دادند که یک نفر کشته شده.
07:55
We didn't know his nameنام,
but it turnedتبدیل شد out to be Treyدارای سه قسمت.
166
463306
2936
ما اسمش را نمی‌دانستیم،
اما معلوم شد اسم او ترِی هست.
08:00
So we rushedعجله داشت over to SargeantSargeant Streetخیابان,
167
468988
2095
ما سریع به خیابان سارجِنت رفتیم،
08:04
and we heldبرگزار شد handsدست ها in a circleدایره
168
472181
2228
و یک حلقه انسانی درست کردیم
08:06
and we lookedنگاه کرد at the pavementپیاده رو,
169
474433
1663
و به پیاده‌رو نگاه کردیم،
08:08
and we said, "This is sacredمقدس groundزمینی
because we make it so,
170
476120
4094
و گفتیم، «این زمین مقدس است
چون ما این زمین را مقدس می‌دانیم،
08:12
because everywhereدر همه جا in our cityشهر
where people loseاز دست دادن theirخودشان livesزندگی می کند to violenceخشونت
171
480238
3868
چون هر جایی از شهر ما که کسی
جانش را به خاطر خشونت از دست می‌دهد،
08:16
needsنیاز دارد to be sacredمقدس groundزمینی."
172
484130
2045
باید مقدس دانسته شود.»
08:18
And it wasn'tنبود just about
upholdingحفظ کردن Treyدارای سه قسمت and his transitionگذار
173
486199
4267
و این کار را فقط به خاطر یاد ترِی و فوت او
08:22
and sendingدر حال ارسال love to his familyخانواده.
174
490490
2556
و نشان دادن همدلی
به خانواده او انجام ندادیم.
08:25
It was about us pausingمکث to really
think about what mustباید it feel like
175
493070
4463
ما ایستادیم تا به این فکر کنیم که
۲۰ دقیقه بعد از این که یکی را می‌کشی،
واقعاً چه حسی داری؟
08:29
20 minutesدقایق after you killکشتن somebodyکسی?
176
497557
3093
08:32
Can't we pourریختن love into that?
177
500674
2418
آیا نمی‌توانیم عشق درونمان را
به او انتقال بدهیم؟
08:35
Because untilتا زمان we do,
we will not healالتیام this epidemicبیماری همه گیر.
178
503116
3967
چون تا وقتی نتوانیم،
این بیماری مسری درمان نمی‌شود.
08:39
Laterبعد on in the day, we get anotherیکی دیگر call.
179
507107
3150
همان روز، کمی بعد،
تماس دیگری دریافت کردیم.
08:42
Danteدانته is murderedکشته شد.
180
510937
1644
دانته کشته شده بود.
08:44
So by the endپایان of this day, we were shookتکان داد.
181
512605
2532
تا آخر آن روز، ما شوکه بودیم.
08:47
In realواقعی life, we were shookتکان داد,
182
515898
1871
به معنای واقعی، ما شوکه بودیم،
08:49
because we had openedافتتاح شد up
our heartsقلب togetherبا یکدیگر
183
517793
2470
چون ما قلب‎هایمان را با هم باز کردیم
08:52
and changedتغییر کرد the atmosphereاتمسفر of this cityشهر,
184
520287
1906
و فضای این شهر را عوض کردیم،
08:54
and now our heartsقلب were brokenشکسته شده togetherبا یکدیگر.
185
522217
2682
و بعد قلب‌های ما با هم شکسته‌بود.
08:56
And we had to be honestصادقانه
about the factواقعیت that last weekendتعطیلات آخر هفته,
186
524923
3334
و ما باید با خودمان در این مورد
صادق می‌بودیم که تعطیلات هفته قبل،
09:00
when we lostکم شده sixشش people to violenceخشونت,
187
528281
2221
که شش نفر جانشان را
به خاطر خشونت از دست دادند،
09:02
it didn't feel the way it feltنمد
this weekendتعطیلات آخر هفته when we lostکم شده these two,
188
530526
3677
حسی را که تعطیلات این هفته، که این دو نفر
جانشان را از دست دادند، نداشتیم،
09:06
because now we were payingپرداخت attentionتوجه.
189
534227
3125
چون حالا ما اهمیت می‌دادیم.
09:09
Now we were all hopingامید togetherبا یکدیگر
190
537376
2374
حالا همگی ما با هم امیدوار بودیم
09:11
that nobodyهيچ كس got killedکشته شده.
191
539774
1964
که هیچکس کشته نشود.
09:13
And so we had to make a vowوعده with ourselvesخودمان
192
541762
3297
و ما باید با خودمان عهد می‌بستیم
09:17
not to be numbبی حس anymoreدیگر
when we loseاز دست دادن people in our cityشهر.
193
545083
4754
که دیگر نسبت به کشته‌شدن کسی
در شهرمان بی‌تفاوت نباشیم.
09:21
These two livesزندگی می کند were going to remindیادآوری کن us
to vibrateارتعاش higherبالاتر and to moveحرکت forwardرو به جلو.
194
549861
5840
این دو نفر به ما یادآوری می‌کردند
که با قدرت بیشتری پیشروی کنیم.
09:27
So as we moveحرکت forwardرو به جلو
into Baltimoreبالتیمور Ceasefireآتش بس 365,
195
555725
4455
پس ما سراغ جنبش آتش‌بس بالتیمور ۳۶۵ رفتیم،
09:32
because there's work that needsنیاز دارد
to be doneانجام شده all yearسال,
196
560204
2461
چون یک سری از کارها
باید در طول سال انجام می‌شد،
09:34
and there's anotherیکی دیگر cease-fireآتش بس
happeningاتفاق می افتد nextبعد weekendتعطیلات آخر هفته,
197
562689
2658
و آتش‌بس دیگری
در تعطیلات هفته آینده داریم،
09:37
Novemberنوامبر 3rdروز throughاز طریق 5thth.
Markعلامت your calendarتقویم.
198
565371
3008
سوم تا پنجم نوامبر.
در تقویم‌تان ثبت کنید.
09:40
(Applauseتشویق و تمجید)
199
568403
1001
(تشویق حاضرین)
09:41
Right? And we expectانتظار the sameیکسان thing.
200
569428
2039
و ما انتظار واکنش مشابهی را داریم.
09:43
It was newsاخبار mediaرسانه ها
from all around the worldجهان,
201
571491
2139
رسانه‌های سراسر دنیا، استرالیا، نروژ و چین
09:45
Australiaاسترالیا and Norwayنروژ and Chinaچين.
202
573654
1681
در مورد کار ما خبررسانی می‌کردند.
09:47
Everybodyهمه wanted to come
get this work from Baltimoreبالتیمور,
203
575359
2525
همه می‌خواستند این را
از بالتیمور تقلید کنند،
09:49
and y'ally'all could come get it. Right?
204
577908
2266
و همه می‌توانند این را
از بالتیمور تقلید کنند.
09:52
So as we pushفشار دادن forwardرو به جلو,
we don't need to keep askingدرخواست now
205
580198
3124
همین‌طور که جلوتر می‌رویم،
دیگر لازم نیست بپرسیم،
09:55
"What can we do?"
206
583346
1151
«چه کاری می‌توان کرد؟»
09:56
We have seenمشاهده گردید the powerقدرت
of collectiveجمعی consciousnessآگاهی.
207
584521
3484
ما قدرت خرد جمعی را دیدیم.
10:00
Y'allیالا were the onesآنهایی که
who misunderstoodاشتباه گرفته شده Baltimoreبالتیمور.
208
588029
2733
این شما هستید که از بالتیمور
برداشت اشتباهی داشتید.
10:02
Y'allیالا thought Baltimoreبالتیمور
was just "The Wireسیم."
209
590786
2953
شما فکر می‌کردید که بالتیمور غرب وحشی است.
10:05
When we lostکم شده Freddieفردی Grayخاکستری,
210
593763
1778
وقتی فرِدی گرِی به دست پلیس کشته شد،
10:07
y'ally'all saw the Baltimoreبالتیمور uprisingقیام,
211
595565
1985
همگی خیزش بالیتمور را دیدید،
10:09
and people around this worldجهان
mischaracterizedmischaracterized it and misunderstoodاشتباه گرفته شده it.
212
597574
4291
و مردم سراسر دنیا این خیزش را بد فهمیدند
و برداشت بدی از آن کردند.
10:13
What you failedناموفق to realizeتحقق بخشیدن
is Baltimoreبالتیمور is the powerقدرت to riseبالا آمدن up,
213
601889
5628
چیزی که شما نفهمیدید این است که
بالتیمور قدرتی است که به پا می‌خیزد،
10:19
and that is what we continueادامه دهید to do.
214
607541
2284
و این کاری است که آن را ادامه می‌دهیم.
10:21
(Applauseتشویق و تمجید)
215
609849
1093
(تشویق حاضرین)
10:22
And so as we moveحرکت forwardرو به جلو,
we see you, Americaآمریکا,
216
610966
3508
و همین طور که پیش می‌رویم،
تو را می‌بینیم، آمریکا،
10:26
with your systemsسیستم های of violentخشن oppressionظلم و ستم
tryingتلاش کن to beatضرب و شتم us into the groundزمینی,
217
614498
4405
که با سیستم‌های ظلم خشونت‌بار خود
تلاش می‌کنی تا ما را به زمین بزنی،
10:30
and still, we riseبالا آمدن.
218
618927
2103
و هنوز، ما برمی‌خیزیم.
10:33
We riseبالا آمدن and standایستادن with citiesشهرها
all over this countryکشور just like us
219
621054
4747
ما برمی‌خیزیم و کنار شهرهای
سراسر کشور که دقیقاً مثل ما،
10:37
who are handedدست,
throughاز طریق no faultعیب of theirخودشان ownخودت,
220
625825
2595
که بدون این که مرتکب اشتباهی شده باشند،
10:40
criminalجنایی conditionsشرایط in whichکه to liveزنده,
221
628444
2389
جرم و جنایت وارد زندگی آنها شده،
10:42
and then they get labeledبرچسب گذاری شده savagesوحشیان
for how they liveزنده.
222
630857
4064
و بعد به خاطر سبک زندگی آنها
برچسب وحشی بودن خورده‌اند، می‌ایستیم.
10:46
We standایستادن with them.
223
634945
1984
ما در کنار آن شهرها می‌ایستیم.
10:48
We remindیادآوری کن them we are an exampleمثال
of what you can do when you say,
224
636953
4010
ما نمونه‌ای هستیم که به آنها نشان می‌دهیم
که وقتی می‌گویی «نه، من این شرایط را
10:52
"No, I don't have to acceptقبول کردن
these conditionsشرایط
225
640987
3072
که تو می‌خواهی به من اِعمال کنی نمی‌پذیرم.
10:56
that you are tryingتلاش کن to handدست me.
226
644083
1505
من باید تصمیم بگیرم که
10:57
I get to decideتصميم گرفتن what the greatestبزرگترین
visionچشم انداز of myselfخودم looksبه نظر می رسد like.
227
645612
4421
بهترین چیزی که می‌توانم باشم چیست.»
کارهای زیادی از دستت بر می‌آید.
11:02
And so the nextبعد time
228
650956
2703
و دفعه‌ی بعد،
11:05
you are facedدر مواجهه with a dilemmaدوراهی,
with a problemمسئله,
229
653683
3338
که شما با یک مشکل، یک دغدغه مواجه می‌شوید،
11:09
you can say, "Let me be like Baltimoreبالتیمور,
230
657045
3527
می‌توانید بگویید، «مثل بالتیمور می‎شوم،
11:12
let me look it in the faceصورت,
231
660596
2440
در چشمانش زل می‎زنم،
11:15
let me tell it."
232
663060
1470
و می‎گویم:
11:16
But what you're not going to do
is snatchخراب کردن my greatnessعظمت.
233
664554
3682
اما هر کاری کنی نمی‎توانی
سربلندی من را خدشه‎دار کنی.»
11:20
Please believe it.
234
668260
1384
لطفاً باور کنید.
11:22
Thank you.
235
670141
1151
ممنونم.
11:23
(Applauseتشویق و تمجید)
236
671316
2730
(تشویق حاضرین)
Translated by Amirpouya Ghaemian
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Erricka Bridgeford - Activist
Erricka Bridgeford intimately engages with issues related to murder and violence.

Why you should listen

Erricka Bridgeford trains mediators, teaches conflict resolution skills, co-organizes a movement that rallies Baltimore City to avoid violence during three-day weekends and performs rituals for every person who is murdered in Baltimore. Her life has been impacted by murder since she was 12 years old, and she has been working for over 20 years to ensure that murder does not have the last say. From addressing rape culture, to advocating for death penalty repeal, Bridgeford's ability to influence social injustice is fueled by her commitment to transform her personal pain into "hope in action."

Bridgeford is the director of training at Community Mediation Maryland, co-founder and co-organizer of Baltimore Ceasefire 365 and an inspirational speaker. Her awards and recognitions include: Outstanding Volunteer Contribution to Victim's Services by the Governor's Office of Crime Control and Prevention (2015), Best Baltimorean by City Paper (2017), Peacemaker of the Year by Baltimore Community Mediation Center (2017) and Marylander of the Year by The Baltimore Sun (2017).

More profile about the speaker
Erricka Bridgeford | Speaker | TED.com