ABOUT THE SPEAKER
Sugata Mitra - Education researcher
Educational researcher Sugata Mitra is the winner of the 2013 TED Prize. His wish: Build a School in the Cloud, where children can explore and learn from one another.

Why you should listen

In 1999, Sugata Mitra and his colleagues dug a hole in a wall bordering an urban slum in New Delhi, installed an Internet-connected PC and left it there, with a hidden camera filming the area. What they saw: kids from the slum playing with the computer and, in the process, learning how to use it -- then teaching each other. These famed “Hole in the Wall” experiments demonstrated that, in the absence of supervision and formal teaching, children can teach themselves and each other -- if they’re motivated by curiosity. Mitra, now a professor of educational technology at Newcastle University, called it "minimally invasive education."

Mitra thinks self-organized learning will shape the future of education. At TED2013, he made a bold TED Prize wish: Help me build a School in the Cloud where children can explore and learn on their own -- and teach one another -- using resouces from the worldwide cloud.

The School in the Cloud now includes seven physical locations -- five in India and two in the UK. At the same time, the School in the Cloud online platform lets students participate anywhere, with partner learning labs and programs in countries like Colombia, Pakistan and Greece. In 2016, Mitra held the first School in the Cloud conference in India. He shared that more than 16,000 SOLE sessions had taken place so far, with kids all around the world dipping their toes in this new education model.

More profile about the speaker
Sugata Mitra | Speaker | TED.com
LIFT 2007

Sugata Mitra: Kids can teach themselves

سوگاتا میترا: بچه ها می توانند به خودشان آموزش دهند

Filmed:
1,777,799 views

سوگتا میترا در کنفرانس لیفت ۲۰۰۷، درباره‌ی پروژه‌ اش که سوراخ در دیوار نامیده می شود صحبت می کند. در این پروژه بچه های کوچک متوجه شدند که چگونه خودشان از کامپیوتر استفاده کنند-- وبعد به بچه های دیگر یاد دادند. او می پرسد: بچه ها چه چیزهای دیگری می توانند به خودشان آموزش دهند؟
- Education researcher
Educational researcher Sugata Mitra is the winner of the 2013 TED Prize. His wish: Build a School in the Cloud, where children can explore and learn from one another. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I have a toughسخت است jobکار to do.
0
0
3000
من کار سختی پیش رو دارم.
00:19
You know, when I lookedنگاه کرد at the profileمشخصات of the audienceحضار here,
1
3000
6000
می‌دانید، وقتی به لیست به پروفایل حاضرین نگاهی انداختم
00:25
with theirخودشان connotationsمفهوم and designطرح, in all its formsتشکیل می دهد,
2
9000
7000
با تمام منظورهای ضمنی آن ها و هدف هاشون ، با هر شکلی،
00:32
and with so much and so manyبسیاری people workingکار کردن
3
16000
2000
و اینکه مردم زیادی که
00:34
on collaborativeمشارکتی and networksشبکه های, and so on, that I wanted to tell you,
4
18000
5000
گروهی و با شبکه‌ها کار می‌کنند، و چیز هایی از این قبیل، می‌خواستم به شما بگم که،
00:39
I wanted to buildساختن an argumentبحث و جدل for primaryاولیه educationتحصیلات
5
23000
5000
من می‌خواستم بحثی را در مورد آموزش ابتدایی
00:44
in a very specificخاص contextزمینه.
6
28000
2000
بطور ویژه‌ای مطرح کنم.
00:46
In orderسفارش to do that in 20 minutesدقایق, I have to bringآوردن out fourچهار ideasایده ها --
7
30000
4000
برای اینکه این کار را در ۲۰ دقیقه انجام بدهم، باید ۴ نظر را ارائه بدهم--
00:50
it's like fourچهار piecesقطعات of a puzzleپازل.
8
34000
3000
که اینها مثل ۴ تکه از پازل می‌مانند.
00:53
And if I succeedموفق باش in doing that,
9
37000
3000
و اگر موفق بشوم این کار را کنم،
00:56
maybe you would go back with the thought
10
40000
3000
ممکن است به این نتیجه برسید
00:59
that you could buildساختن on, and perhapsشاید help me do my work.
11
43000
3000
که می‌توانید به من اعتماد کنید، و شاید کمکم کنید که این کار را انجام بدهم.
01:06
The first pieceقطعه of the puzzleپازل is remotenessدور بودن
12
50000
3000
اولین تکه پازل ، دورافتادگی
01:09
and the qualityکیفیت of educationتحصیلات.
13
53000
2000
و کیفیت آموزش است.
01:11
Now, by remotenessدور بودن, I mean two or threeسه differentناهمسان kindsانواع of things.
14
55000
5000
حالا منظور من از دور افتادگی دو سه تا چیز است.
01:16
Of courseدوره, remotenessدور بودن in its normalطبیعی senseاحساس, whichکه meansبه معنای
15
60000
3000
درسته، دورافتادگی در معنی اصلی اش، اینکه که
01:19
that as you go furtherبیشتر and furtherبیشتر away
16
63000
3000
هرچه از مرکز شهری دورتر و دورتر می‌شوید،
01:22
from an urbanشهری centerمرکز, you get to remoterبازدارنده areasمناطق.
17
66000
5000
به مناطق دوردست می‌رسید.
01:27
What happensاتفاق می افتد to educationتحصیلات?
18
71000
3000
چه اتفاقی برای آموزش می‌افتد؟
01:30
The secondدومین, or a differentناهمسان kindنوع of remotenessدور بودن
19
74000
2000
دوم اینکه، و یا نوع دیگری از دورافتادگی این است که
01:32
is that withinدر داخل the largeبزرگ metropolitanشهری بزرگ areasمناطق all over the worldجهان,
20
76000
5000
در مناطق کلان شهرهای بزرگ در سرتاسر جهان،
01:37
you have pocketsجیب, like slumsمحله های فقیرنشین, or shantytownsزاغه ها, or poorerفقیرتر areasمناطق,
21
81000
5000
بخش های کوچکی هست، مثل مناطق زاغه نشین، حلبی آبادها ، یا مناطق فقیر نشینی که
01:42
whichکه are sociallyاجتماعی and economicallyاز لحاظ اقتصادی remoteاز راه دور
22
86000
4000
از لحاظ اجتماعی و اقتصادی از سایر بخش های شهر دور هستند،
01:46
from the restباقی مانده of the cityشهر, so it's us and them.
23
90000
3000
خُب شهر به دوبخش ما و آنها تقسیم شده.
01:49
What happensاتفاق می افتد to educationتحصیلات in that contextزمینه?
24
93000
2000
در چنین شرایطی چه اتفاقی برای آموزش می‌افتد؟
01:51
So keep bothهر دو of those ideasایده ها of remotenessدور بودن.
25
95000
8000
تا این جا، این دو تا معنی دورافتادگی را داشته باشید.
01:59
We madeساخته شده a guessحدس بزن. The guessحدس بزن was that schoolsمدارس in remoteاز راه دور areasمناطق
26
103000
3000
ما یک حدسی زدیم. اینکه مدارس در بخش های دور افتاده
02:02
do not have good enoughکافی teachersمعلمان.
27
106000
3000
به اندازه کافی معلم‌‌های کاربلد ندارند.
02:05
If they do have, they cannotنمی توان retainحفظ those teachersمعلمان.
28
109000
2000
اگر هم دارند، نمی توانند آن معلم ها را حفظ کنند.
02:07
They do not have good enoughکافی infrastructureزیر ساخت.
29
111000
3000
آن ها به اندازه کافی زیرساخت ندارند.
02:10
And if they had some infrastructureزیر ساخت,
30
114000
2000
و اگر هم داشتند،
02:12
they have difficultyمشکل maintainingنگهداری it.
31
116000
2000
برای حفظ آن با مشکل رو به رو هستند.
02:14
But I wanted to checkبررسی if this is trueدرست است. So what I did last yearسال was
32
118000
5000
اما من می‌خواستم ببینم این درسته یا نه. بنابراین کاری که پارسال انجام دادم این بود که
02:19
we hiredاستخدام شده a carماشین, lookedنگاه کرد up on Googleگوگل,
33
123000
5000
ما یک ماشین اجاره کردیم، در گوگل جستجو کردم،
02:24
foundپیدا شد a routeمسیر into northernشمال Indiaهندوستان from Newجدید Delhiدهلی
34
128000
5000
یه راهی را از دهلی نو به هند شمالی پیدا کردیم
02:29
whichکه, you know, whichکه did not crossصلیب any bigبزرگ citiesشهرها
35
133000
5000
که ، می‌دانید، از هیچ شهر بزرگ
02:34
or any bigبزرگ metropolitanشهری بزرگ centersمراکز. Droveسوار شدم out about 300 kilometersکیلومتر,
36
138000
6000
یا مرکز کلان شهری نمی گذشت. حدود ۳۰۰ کیلومتر رانندگی کردیم،
02:40
and whereverهر کجا که we foundپیدا شد a schoolمدرسه, administeredاداره می شود a setتنظیم of standardاستاندارد testsآزمایشات,
37
144000
5000
و هرکجا که مدرسه ای پیدا کردیم، یک مجموعه ای از آزمون‌های استاندارد را اجرا کردیم،
02:45
and then tookگرفت those testتست resultsنتایج and plottedطراحی شده them on a graphنمودار.
38
149000
6000
و بعد نتایج آن آزمون‌ها را روی یک نمودار رسم کردیم.
02:51
The graphنمودار was interestingجالب هست, althoughبا اينكه you need to considerدر نظر گرفتن it carefullyبا دقت.
39
155000
4000
نمودار جالبی بود، اگرچه باید به دقت به آن نگاه کنید.
02:55
I mean, this is a very smallکوچک sampleنمونه; you should not generalizeتعمیم دادن from it.
40
159000
4000
منظورم این است که، این یک نمونه بسیار کوچک است؛ نباید ازش نتیجه کلی بگیرید.
02:59
But it was quiteکاملا obviousآشکار, quiteکاملا clearروشن است,
41
163000
2000
اما کاملا معلوم بود، کاملا روشن بود که
03:01
that for this particularخاص routeمسیر that I had takenگرفته شده,
42
165000
4000
برای این مسیر مشخصی که من رفتم،
03:05
the remoterبازدارنده the schoolمدرسه was, the worseبدتر its resultsنتایج seemedبه نظر می رسید to be.
43
169000
5000
هرچه مدرسه دورتر بود، به نظر می‌رسید که نتایج هم بدتر بوده است.
03:10
That seemedبه نظر می رسید a little damningممنون,
44
174000
2000
این یک کم بد به نظر آمد،
03:12
and I triedتلاش کرد to correlateهمبستگی it with things like infrastructureزیر ساخت,
45
176000
5000
و من سعی کردم بین آن و چیزهایی مثل امکانات زیربنایی
03:17
or with the availabilityدسترسی of electricityالکتریسیته, and things like that.
46
181000
3000
یا در دسترس بودن برق، و چیزهایی از این قبیل ارتباط ایجاد کنم.
03:20
To my surpriseتعجب, it did not correlateهمبستگی.
47
184000
3000
در نهایت تعجب، ارتباطی وجود نداشت.
03:23
It did not correlateهمبستگی with the sizeاندازه of classroomsکلاس های درس.
48
187000
3000
ربطی با اندازه کلاس نداشت.
03:26
It did not correlateهمبستگی with the qualityکیفیت of the infrastructureزیر ساخت.
49
190000
5000
ربطی با کیفیت زیرساخت‌ها نداشت.
03:31
It did not correlateهمبستگی with the povertyفقر levelsسطوح. It did not correlateهمبستگی.
50
195000
4000
به سطح فقر ربطی نداشت.
03:35
But what happenedاتفاق افتاد was that when I administeredاداره می شود a questionnaireپرسشنامه
51
199000
4000
اما اتفاقی که افتاد این بود که زمانی که من پرسش نامه را
03:39
to eachهر یک of these schoolsمدارس, with one singleتنها questionسوال for the teachersمعلمان -- whichکه was,
52
203000
4000
به هریک از این مدرسه ها دادم، با یک سوال برای معلم ها-- که این بود،
03:43
"Would you like to moveحرکت to an urbanشهری, metropolitanشهری بزرگ areaمنطقه?" --
53
207000
5000
"آیا تمایل دارید که به یک منطقه شهری، کلان شهر بروید؟"
03:48
69 percentدرصد of them said yes. And as you can see from that,
54
212000
5000
۶۹ درصد از آن ها پاسخ مثبت دادند. و طبق آن چیزی که می‌بینید،
03:53
they say yes just a little bitبیت out of Delhiدهلی,
55
217000
6000
آن ها گفتند "بله"، کمی دور تر از دهلی،
03:59
and they say no when you hitاصابت the richثروتمند suburbsحومه شهر of Delhiدهلی --
56
223000
3000
و گفتند "نه" وقتی به حومه ثروتمند دهلی اشاره می‌کردیم--
04:02
because, you know, those are relativelyبه طور نسبی better off areasمناطق --
57
226000
3000
چون، می‌دانید، آن ها نسبتاً مناطق دور بهتری هستند--
04:05
and then from 200 kilometersکیلومتر out of Delhiدهلی, the answerپاسخ is consistentlyهمواره yes.
58
229000
4000
و برای ۲۰۰ کیلومتر خارج از دهلی هم، پاسخ آن ها دائماً مثبت بود.
04:09
I would imagineتصور کن that a teacherمعلم who comesمی آید or walksپیاده روی می کند into classکلاس
59
233000
3000
من چنین تصور می‌کنم که معلمی که هر روزی که وارد کلاس می‌شود
04:12
everyهرکدام day thinkingفكر كردن that, I wishآرزو کردن I was in some other schoolمدرسه,
60
236000
4000
و به این فکر می‌کند که ای کاش در مدرسه ی دیگری می‌بودم،
04:16
probablyشاید has a deepعمیق impactتأثیر on what happensاتفاق می افتد to the resultsنتایج.
61
240000
4000
احتمالاً تاثیر عمیقی بر نتایج دارد.
04:20
So it lookedنگاه کرد as thoughگرچه teacherمعلم motivationانگیزه and teacherمعلم migrationمهاجرت
62
244000
5000
بنابراین چنین به نظر می رسد که انگار انگیزه و مهاجرت معلم
04:25
was a powerfullyقدرتمند correlatedهمبستگی thing with what was happeningاتفاق می افتد in primaryاولیه schoolsمدارس,
63
249000
5000
با آن چه که در مدارس ابتدایی اتفاق افتاده است به شدت مربوط بوده،
04:30
as opposedمخالف to whetherچه the childrenفرزندان have enoughکافی to eatخوردن,
64
254000
3000
در مقابل اینکه آیا کودکان به اندازه کافی غذا برای خوردن دارند،
04:33
and whetherچه they are packedبسته بندی شده tightlyمحکم into classroomsکلاس های درس
65
257000
2000
و یا آیا مرتباً سر کلاس های درس می‌روند
04:35
and that sortمرتب سازی of thing. It appearsظاهر می شود that way.
66
259000
4000
و چیزهایی از این قبیل. چنین به نظر می‌رسد.
04:39
When you take educationتحصیلات and technologyتکنولوژی, then I find in the literatureادبیات that,
67
263000
5000
وقتی آموزش و تکنولوژی را در نظر می‌گیرید، آن وقت من این را در ادبیات،
04:44
you know, things like websitesوب سایت ها, collaborativeمشارکتی environmentsمحیط ها --
68
268000
3000
و چیزهایی مثل وبسایت ها ، محیط های گروهی-- می‌یابم
04:47
you've been listeningاستماع to all that in the morningصبح --
69
271000
2000
شما صبح به همه ی این چیزها گوش دادید--
04:49
it's always pilotedخلبان first in the bestبهترین schoolsمدارس, the bestبهترین urbanشهری schoolsمدارس,
70
273000
6000
این همیشه ابتدا در بهترین مدارس، بهترین مدارس شهری اجرا شده است،
04:55
and, accordingبا توجه to me, biasesتعصب ها the resultنتيجه.
71
279000
3000
و به عقیده من نتایج را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
04:58
The literatureادبیات -- one partبخشی of it, the scientificعلمی literatureادبیات --
72
282000
4000
پیشینه تحقیق -- یک بخشی از آن ، پیشینه علمی-
05:02
consistentlyهمواره blamesسرزنش می کند ETET as beingبودن over-hypedبیش از حد هیپ and under-performingزیر عملکرد.
73
286000
5000
دائماً تکنولوژی آموزشی را به خاطر زیاد بودنش و کم عمل کردنش سرزنش می‌کند.
05:07
The teachersمعلمان always say, well, it's fine, but it's too expensiveگران for what it does.
74
291000
6000
معلم ها اغلب می‌گویند که ،خوب، خوبه، اما برای کاری که انجام می‌دهد بسیار گران است.
05:13
Because it's beingبودن pilotedخلبان in a schoolمدرسه where the studentsدانش آموزان are alreadyقبلا gettingگرفتن,
75
297000
3000
چون در مدرسه ای اجرا شده که دانش آموزان از قبل
05:16
let's say, 80 percentدرصد of whateverهر چه they could do.
76
300000
3000
حدود ۸۰ درصد مطالبی را که می‌توانستند یادبگیرند را یادگرفته بودند.
05:19
You put in this newجدید super-duperعالی technologyتکنولوژی, and now they get 83 percentدرصد.
77
303000
4000
می‌گویند که "تو" این تکنولوژی بسیار پیشرفته را قرار می دهی، و الان آنها ۸۳ درصد را یاد گرفتند.
05:23
So the principalاصلی looksبه نظر می رسد at it and saysمی گوید,
78
307000
2000
بنابراین مدیر مدرسه به این نگاه می‌کند و می‌گوید،
05:25
3 percentدرصد for 300,000 dollarsدلار? Forgetفراموش کردن it.
79
309000
3000
۳۰۰٫۰۰۰ دلار هزینه برای ۳ درصد؟ فراموشش کن.
05:28
If you tookگرفت the sameیکسان technologyتکنولوژی and pilotedخلبان it into one of those remoteاز راه دور schoolsمدارس,
80
312000
5000
اگر همین تکنولوژی را در یکی از آن مدارس دورافتاده اجرا می‌کردید
05:33
where the scoreنمره was 30 percentدرصد, and, let's say, tookگرفت that up to 40 percentدرصد --
81
317000
5000
که نمره ۳۰ درصد بوده، و حالا بگوییم تا ۴۰ درصد افزایشش می‌دادیم--
05:38
that will be a completelyبه صورت کامل differentناهمسان thing.
82
322000
2000
نتیجه کاملاً متفاوت خواهد بود.
05:40
So the relativeنسبت فامیلی changeتغییر دادن that ETET, Educationalآموزشی Technologyفن آوری, would make,
83
324000
4000
بنابراین تغییر نسبی که تکنولوژی آموزشی، ایجاد می‌کند
05:44
would be farدور greaterبزرگتر at the bottomپایین of the pyramidهرم than at the topبالا,
84
328000
3000
در سطح پایین هرم در مقایسه با نوک آن بسیار بیشتر خواهد بود،
05:47
but we seemبه نظر می رسد to be doing it the other way about.
85
331000
3000
اما به نظر می آید که جور دیگری آن را انجام می‌دهیم.
05:50
So I cameآمد to this conclusionنتیجه that ETET should reachنائل شدن
86
334000
3000
بنابراین من به این نتیجه رسیدم که تکنولوژی آموزشی ابتدا باید
05:53
the underprivilegedفقیر first, not the other way about.
87
337000
3000
به مناطق محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی برسد نه جای دیگر.
05:56
And finallyسرانجام cameآمد the questionسوال of, how do you tackleبرخورد با teacherمعلم perceptionادراک?
88
340000
3000
و در آخر این پرسش پیش می‌آید که، چگونه از پس برداشت معلم بر می‌آیید؟
05:59
Wheneverهر زمان که you go to a teacherمعلم and showنشان بده them some technologyتکنولوژی,
89
343000
2000
هروقت به معلمی یک سری تکنولوژی را نشان می‌دهی،
06:01
the teacher'sمعلم first reactionواکنش is,
90
345000
2000
اولین واکنش معلم اینه که
06:03
you cannotنمی توان replaceجایگزین کردن a teacherمعلم with a machineدستگاه -- it's impossibleغیرممکن است.
91
347000
6000
نمی ‌توانی یک معلم را با یک ماشین جایگزین کنی-- این غیر ممکن است.
06:09
I don't know why it's impossibleغیرممکن است, but, even for a momentلحظه,
92
353000
2000
من نمی‌دانم چرا این غیرممکن است، اما ، حتی برای یک لحظه،
06:11
if you did assumeفرض that it's impossibleغیرممکن است -- I have a quotationنقل قول from Sirسر Arthurآرتور C. Clarkeکلارک,
93
355000
5000
اگر چنین فرض کردید که غیرممکن است-- من یک جمله دارم از سِر آرتور سی. کلارک،
06:16
the scienceعلوم پایه fictionداستان writerنویسنده whomچه کسی I metملاقات کرد in Colomboکلمبو,
94
360000
4000
یک نویسنده داستان های علمی تخیلی که در کلمبو با او ملاقات کردم،
06:20
and he said something whichکه completelyبه صورت کامل solvesحل می کند this problemمسئله.
95
364000
4000
و او حرفی می زند که این مشکل را کاملاً حل می‌کند.
06:24
He said a teacherمعلم than can be replacedجایگزین شد by a machineدستگاه, should be.
96
368000
6000
او می‌گوید :" معلمی که بشود او را با یک ماشین جایگزین کرد، باید جایگزین بشود."
06:30
So, you know, it putsقرار می دهد the teacherمعلم into a toughسخت است bindبستن, you have to think.
97
374000
6000
خوب ، می‌دانید، این جمله معلم را در یک مخمصه سخت می‌گذارد، باید راجع به آن فکر کنید.
06:36
Anywayبه هر حال, so I'm proposingخواستگاری کردن that an alternativeجایگزین primaryاولیه educationتحصیلات,
98
380000
3000
به هر حال، من یک آموزش ابتدایی جایگزین را مطرح می‌کنم،
06:39
whateverهر چه alternativeجایگزین you want, is requiredضروری where schoolsمدارس don't existوجود دارد,
99
383000
5000
هر جایگزینی که بخواهید، که در جاهایی که مدارسی وجود ندارد ،
06:44
where schoolsمدارس are not good enoughکافی, where teachersمعلمان are not availableدر دسترس است
100
388000
3000
جاهایی که مدارس به اندازه کافی خوب نیستند، جاهایی که معلم ها در دسترس نیستند
06:47
or where teachersمعلمان are not good enoughکافی, for whateverهر چه reasonدلیل.
101
391000
3000
یا جاهایی که معلم ها به اندازه کافی خوب نیستند- به هر دلیلی- لازم است.
06:50
If you happenبه وقوع پیوستن to liveزنده in a partبخشی of the worldجهان where noneهیچ کدام of this appliesاعمال میشود,
102
394000
4000
اگر اتفاق افتاد که شما در بخشی از جهان زندگی کنید که هیچ کدام از این ها نباشد،
06:54
then you don't need an alternativeجایگزین educationتحصیلات.
103
398000
2000
در این صورت به یک آموزش جایگزین نیاز ندارید.
06:56
So farدور I haven'tنه come acrossدر سراسر suchچنین an areaمنطقه, exceptبجز for one caseمورد. I won'tنخواهد بود nameنام the areaمنطقه,
104
400000
6000
تا الان من به چنین منطقه ای نرسیده ام، به جز در یک مورد. اسمش را نمی‌گویم،
07:02
but somewhereجایی in the worldجهان people said, we don't have this problemمسئله,
105
406000
3000
اما در جایی از جهان مردم گفتند که ما چنین مشکلی نداریم،
07:05
because we have perfectکامل teachersمعلمان and perfectکامل schoolsمدارس.
106
409000
4000
چون معلم ها و مدارس عالی داریم.
07:09
There are suchچنین areasمناطق, but -- anywayبه هر حال, I'd never heardشنیدم that anywhereهر جا elseچیز دیگری.
107
413000
6000
چنین مناطقی وجود دارد، اما-- به هر حال، من در جای دیگری چنین چیزی نشنیده ام.
07:15
I'm going to talk about childrenفرزندان and self-organizationسازماندهی خود,
108
419000
3000
من می خواهم راجع به کودکان وسازماندهی کردن خود صحبت کنم،
07:18
and a setتنظیم of experimentsآزمایشات whichکه sortمرتب سازی of led to this ideaاندیشه
109
422000
4000
و یک سری از آزمایشاتی که به نوعی به این تصور می‌رسد که
07:22
of what mightممکن an alternativeجایگزین educationتحصیلات be like.
110
426000
4000
آموزش جایگزین چه شکلی می‌تواند باشد.
07:26
They're calledبه نام the hole-in-the-wallسوراخ در دیوار experimentsآزمایشات.
111
430000
2000
آن آزمایش ها ، " سوراخ در دیوار" نامیده می‌شوند.
07:28
I'll have to really rushهجوم بردن throughاز طریق this. They're a setتنظیم of experimentsآزمایشات.
112
432000
5000
من واقعاً مجبورم خیلی سریع سراغ این مسئله بروم. آن ها یک سری آزمایشات هستند.
07:33
The first one was doneانجام شده in Newجدید Delhiدهلی in 1999.
113
437000
6000
اولین آزمایش در سال ۱۹۹۹ در دهلی نو انجام شد.
07:39
And what we did over there was prettyبسیار much simpleساده.
114
443000
4000
و کاری که ما آن جا انجام دادیم بسیار ساده بود.
07:43
I had an officeدفتر in those daysروزها whichکه borderedمرزها a slumزاغه, an urbanشهری slumزاغه,
115
447000
4000
من آن روزها یک دفتری داشتم که هم مرز یک محله زاغه نشین بود، یک زاغه نشین شهری،
07:47
so there was a dividingتقسيم كردن wallدیوار betweenبین our officeدفتر and the urbanشهری slumزاغه.
116
451000
4000
بنابرای یک دیوار جدا کننده ای بین دفتر من وآن زاغه نشین شهری وجود داشت.
07:51
They cutبرش a holeسوراخ insideداخل that wallدیوار --
117
455000
2000
آن ها یک سوراخی در آن دیوار ایجاد کردند--
07:53
whichکه is how it has got the nameنام hole-in-the-wallسوراخ در دیوار --
118
457000
2000
که همین باعث شد اسم " سوراخ در دیوار " را بگیرد--
07:55
and put a prettyبسیار powerfulقدرتمند PCکامپیوتر into that holeسوراخ, sortمرتب سازی of embeddedجاسازی شده into the wallدیوار
119
459000
5000
و یک کامپیوتر بسیار قوی در آن سوراخ قرار دادند، انگار که در آن دیوار نصب شده باشد
08:00
so that its monitorمانیتور was stickingچسبیده out at the other endپایان,
120
464000
3000
بنابراین صفحه نمایش گر آن از طرف دیگر بیرون زده بود،
08:03
a touchpadپد لمسی similarlyبه همین ترتیب embeddedجاسازی شده into the wallدیوار,
121
467000
3000
یک صفحه لمسی هم در داخل دیوار نصب شد،
08:06
put it on high-speedسرعت بالا Internetاینترنت, put the Internetاینترنت Explorerاکسپلورر there,
122
470000
6000
اینترنت سرعت بالا را در آن فعال کردند، اینترنت اکسپلورر را در آن نصب کردند،
08:12
put it on Altavistaآلتاویستا.comکام -- in those daysروزها -- and just left it there.
123
476000
3000
روی سایت Altvista.com قرار دادند-- در آن روزها-- و همان جوری رهایش کردند.
08:15
And this is what we saw.
124
479000
5000
و این چیزی است که ما دیدیم.
08:20
So that was my officeدفتر in IITIIT. Here'sاینجاست the hole-in-the-wallسوراخ در دیوار.
125
484000
9000
خوب آن دفترم در آی آی تی بود. این هم سوراخ در دیوار.
08:29
About eightهشت hoursساعت ها laterبعد, we foundپیدا شد this kidبچه.
126
493000
6000
حدود هشت ساعت بعد، این کودک را دیدیم.
08:35
To the right is this eight-year-oldهشت ساله childکودک who --
127
499000
5000
سمت راست این کودک ۸ ساله است که--
08:40
and to his left is a six-year-oldشش ساله girlدختر, who is not very tallبلند قد.
128
504000
5000
و سمت چپ او دختری۶ ساله است، که خیلی قد بلند نیست.
08:45
And what he was doing was, he was teachingدرس دادن her to browseمرور کردن.
129
509000
4000
و کاری که او انجام م‌ داد این بود که به آن دختر بچه یاد می‌داد چه جوری بگردد.
08:49
So it sortمرتب سازی of raisedبالا بردن more questionsسوالات than it answeredجواب داد.
130
513000
5000
خوب این بیش تر سوال برانگیز بود تا اینکه جواب ما را بدهد.
08:54
Is this realواقعی? Does the languageزبان matterموضوع,
131
518000
2000
آیا این حقیقت دارد؟ آیا زبان مهم است،
08:56
because he's not supposedقرار است to know Englishانگلیسی?
132
520000
2000
چون قرار نبوده است که انگلیسی بداند؟
08:58
Will the computerکامپیوتر last, or will they breakزنگ تفريح it and stealسرقت کن it
133
522000
3000
آیا این کامپیوتر سالم باقی می‌ماند، یا آن ها آن را می‌شکنند و می‌دزدنش؟
09:01
-- and did anyoneهر کسی teachتدریس کنید them?
134
525000
2000
-- و آیا کسی به آن ها یاد داده که چه کار کنند؟
09:03
The last questionسوال is what everybodyهمه said, but you know,
135
527000
2000
و سوال آخر چیزی است که همه می‌گویند، اما می‌دانید،
09:05
I mean, they mustباید have pokedتکان داد theirخودشان headسر over the wallدیوار
136
529000
2000
منظورم این است که، آن ها حتماً سرشان را بالای دیوار بردند
09:07
and askedپرسید: the people in your officeدفتر,
137
531000
2000
و از مردمی که در دفتر تو بودند پرسیدند،
09:09
can you showنشان بده me how to do it, and then somebodyکسی taughtتدریس کرد him.
138
533000
3000
"می‌توانی بهم بگویی چه کار کنم؟"، و بعد یکی به او یاد داده.
09:12
So I tookگرفت the experimentآزمایشی out of Delhiدهلی and repeatedمکررا it,
139
536000
3000
بنابراین من این آزمایش را به خارج از دهلی بردم و تکرارش کردم،
09:15
this time in a cityشهر calledبه نام Shivpuriشیوپوری in the centerمرکز of Indiaهندوستان,
140
539000
6000
این بار در شهری که در مرکز هند قرار داشت و شیوپوری نامیده می‌شد،
09:21
where I was assuredخاطر جمع that nobodyهيچ كس had ever taughtتدریس کرد anybodyهر شخصی anything.
141
545000
5000
جایی که مطمئنم تا حالا کسی به کسی چیزی یاد نداده.
09:26
(Laughterخنده)
142
550000
4000
(خنده)
09:30
So it was a warmگرم day, and the holeسوراخ in the wallدیوار
143
554000
5000
یک روز گرم بود، و آن سوراخ در دیوار
09:35
was on that decrepitفراموشی oldقدیمی buildingساختمان. This is the first kidبچه who cameآمد there;
144
559000
5000
در آن ساختمان قدیمی کلنگی قرار داشت. این اولین بچه ای است که آن جا آمد:
09:40
he laterبعد on turnedتبدیل شد out to be a 13-year-oldساله schoolمدرسه dropoutرها کردن.
145
564000
2000
بعداً فهمیدیم که یک پسربچه اخراجی ۱۳ ساله بوده.
09:42
He cameآمد there and he startedآغاز شده to fiddleکلام around with the touchpadپد لمسی.
146
566000
6000
او آن جا آمد و شروع کرد با آن صفحه لمسی وقت کشی کند.
09:48
Very quicklyبه سرعت, he noticedمتوجه شدم that when he movesحرکت می کند his fingerانگشت on the touchpadپد لمسی
147
572000
3000
خیلی سریع متوجه شد که وقتی انگشتش را روی آن صفحه لمسی حرکت می‌دهد
09:51
something movesحرکت می کند on the screenصفحه نمایش --
148
575000
1000
یک چیزی روی نمایش گر حرکت می‌کند--
09:52
and laterبعد on he told me, "I have never seenمشاهده گردید a televisionتلویزیون
149
576000
3000
و بعداً به من گفت که، " تا حالا تلویزیونی ندیده ام
09:55
where you can do something."
150
579000
1000
که بشود کاری روش انجام داد."
09:56
So he figuredشکل گرفته that out. It tookگرفت him over two minutesدقایق
151
580000
3000
به این ترتیب او متوجه شد این موضوع شد . بیش از۲ دقیقه طول کشید که
09:59
to figureشکل out that he was doing things to the televisionتلویزیون.
152
583000
3000
اومتوجه شد که داشته کاری را با تلویزیون انجام می‌داده.
10:02
And then, as he was doing that, he madeساخته شده an accidentalتصادفی clickکلیک
153
586000
3000
و بعد از آن، وقتی داشت آن کار را انجام می داد، اتفاقی با ضربه زدن به صفحه لمسی یک کلیک کرد--
10:05
by hittingضربه زدن the touchpadپد لمسی -- you'llشما خواهید بود see him do that.
154
589000
7000
خواهید دید که این کار را انجام می‌دهد.
10:12
He did that, and the Internetاینترنت Explorerاکسپلورر changedتغییر کرد pageصفحه.
155
596000
6000
او آن کار را انجام داد، و صفحه‌ی اینترنت اکسپلورر عوض شد.
10:18
Eightهشت minutesدقایق laterبعد, he lookedنگاه کرد from his handدست to the screenصفحه نمایش,
156
602000
4000
۸ دقیقه بعد، او از دستش به صفحه نمایش نگاه کرد،
10:22
and he was browsingمرور کردن: he was going back and forthچهارم.
157
606000
4000
و او داشت می چرخید: جلو و عقب می رفت.
10:26
When that happenedاتفاق افتاد, he startedآغاز شده callingصدا زدن all the neighborhoodمحله childrenفرزندان,
158
610000
5000
وقتی که آن اتفاق افتاد، او شروع کرد به صدا زدن همه ی بچه های محل
10:31
like, childrenفرزندان would come and see what's happeningاتفاق می افتد over here.
159
615000
7000
به همین ترتیب، بچه ها می آیند و می بینند که آن جا چه خبره.
10:38
And by the eveningشب of that day, 70 childrenفرزندان were all browsingمرور کردن.
160
622000
4000
و تا بعد از ظهر آن روز، ۷۰ تا بچه همگی در صفحات وب می‌چرخیدند.
10:42
So eightهشت minutesدقایق and an embeddedجاسازی شده computerکامپیوتر
161
626000
4000
بنابراین ۸ دقیقه و یک کامپیوتر تعبیه شده
10:46
seemedبه نظر می رسید to be all that we neededمورد نیاز است there.
162
630000
4000
به نظر می‌رسد که همه ی آن چه بود که ما آن جا نیاز داشتیم.
10:50
So we thought that this is what was happeningاتفاق می افتد:
163
634000
3000
بنابراین فکر کردیم چیزی که اتفاق افتاده این بوده:
10:53
that childrenفرزندان in groupsگروه ها can self-instructخودآموز themselvesخودشان
164
637000
3000
که بچه ها در گروه می‌توانند خودشان به خودشان آموزش بدهند که
10:56
to use a computerکامپیوتر and the Internetاینترنت. But underزیر what circumstancesشرایط?
165
640000
8000
از کامپیوتر و اینترنت استفاده کنند. اما تحت چه شرایطی؟
11:04
At this time there was a -- the mainاصلی questionسوال was about Englishانگلیسی.
166
648000
6000
در این لحظه سوالی وجود داشت-- سؤال اصلی در رابطه با زبان انگلیسی بود.
11:10
People said, you know, you really oughtباید to have this in Indianهندی languagesزبان ها.
167
654000
4000
مردم گفتند:" می‌دانی، شما واقعاً باید این را به زبان های هندی داشته باشید."
11:14
So I said, have what, shallباید I translateترجمه کردن the Internetاینترنت
168
658000
3000
من هم گفتم :" چی را، باید اینترنت را به
11:17
into some Indianهندی languageزبان? That's not possibleامکان پذیر است.
169
661000
3000
زبان های هندی ترجمه کنم؟ این ممکن نیست."
11:20
So, it has to be the other way about.
170
664000
2000
بنابراین باید یک راه دیگری وجود داشته باشد.
11:22
But let's see, how do the childrenفرزندان tackleبرخورد با the Englishانگلیسی languageزبان?
171
666000
4000
اما بگذارید ببینیم که بچه ها چه جوری از پس زبان انگلیسی برمی آیند؟
11:26
I tookگرفت the experimentآزمایشی out to northeasternشمال شرقی Indiaهندوستان,
172
670000
3000
من این آزمایش را به شمال شرق هند،
11:29
to a villageدهکده calledبه نام MadantusiMadantusi,
173
673000
2000
به دهکده ای که مادان توسی نامیده می‌شد بردم،
11:31
where, for some reasonدلیل, there was no Englishانگلیسی teacherمعلم,
174
675000
4000
جایی که به دلایلی، هیچ معلم انگلیسی وجود نداشت،
11:35
so the childrenفرزندان had not learnedیاد گرفتم Englishانگلیسی at all.
175
679000
3000
بنابراین بچه ها اصلاً انگلیسی یاد نگرفته بودند.
11:38
And I builtساخته شده a similarمشابه hole-in-the-wallسوراخ در دیوار.
176
682000
4000
و من شبیه همان سوراخ در دیوار را ایجاد کردم.
11:42
One bigبزرگ differenceتفاوت in the villagesروستاها, as opposedمخالف to the urbanشهری slumsمحله های فقیرنشین:
177
686000
2000
یک تفاوت چشمگیر در روستا ها برعکس زاغه نشین های شهری این بود که:
11:44
there were more girlsدختران than boysپسران who cameآمد to the kioskکیوسک.
178
688000
4000
تعداد دختر بچه‌هایی که به آن دکه می‌آمدند از پسرها بیش تر بود.
11:48
In the urbanشهری slumsمحله های فقیرنشین, the girlsدختران tendگرایش داشتن to stayاقامت کردن away.
179
692000
4000
در زاغه نشین های شهری، دخترها تمایل دارند بیش ترعقب بایستند.
11:52
I left the computerکامپیوتر there with lots of CDsسی دی ها -- I didn't have any Internetاینترنت --
180
696000
5000
من کامپیوتری را با تعداد زیادی cd آن جا گذاشتم-- هیچ اینترنتی نداشتم--
11:57
and cameآمد back threeسه monthsماه ها laterبعد.
181
701000
4000
و سه ماه بعد برگشتم.
12:01
So when I cameآمد back there, I foundپیدا شد these two kidsبچه ها,
182
705000
4000
به این ترتیب وقتی آن جا برگشتم، این دو تا بچه را آن جا دیدم،
12:05
eight-هشت and 12-year-oldsسالمندان, who were playingبازی کردن a gameبازی on the computerکامپیوتر.
183
709000
4000
۸ ساله و ۱۲ ساله، که داشتند بازی را در کامپیوتر انجام می‌دادند.
12:09
And as soonبه زودی as they saw me they said,
184
713000
4000
و به محض اینکه من را دیدند گفتند:
12:13
"We need a fasterسریعتر processorپردازنده and a better mouseموش."
185
717000
3000
" ما به یک پردازشگر سریع تر و یک موس بهتر نیاز داریم."
12:16
(Laughterخنده)
186
720000
4000
(خنده)
12:20
I was realواقعی surprisedغافلگیر شدن.
187
724000
2000
من واقعاً شگفت زده شدم.
12:22
You know, how on earthزمین did they know all this?
188
726000
3000
می‌دانید، چه جوری آن ها همه ی این چیزها را می‌دانستند؟
12:25
And they said, "Well, we'veما هستیم pickedبرداشت it up from the CDsسی دی ها."
189
729000
2000
و آن ها گفتند: "خوب، ما این را از CD ها یاد گرفتیم."
12:27
So I said, "But how did you understandفهمیدن what's going on over there?"
190
731000
3000
منم گفتم: "اما از کجا فهمیدید که آن جا چه خبره؟"
12:30
So they said, "Well, you've left this machineدستگاه
191
734000
2000
آن ها هم گفتند: " خوب این ماشینی را که این جا گذاشتی
12:32
whichکه talksگفتگو only in Englishانگلیسی, so we had to learnیاد گرفتن Englishانگلیسی."
192
736000
3000
فقط انگلیسی حرف می‌زند، ما هم مجبور بودیم انگلیسی یاد بگیریم."
12:35
So then I measuredاندازه گیری شده, and they were usingاستفاده كردن 200 Englishانگلیسی wordsکلمات with eachهر یک other
193
739000
4000
به این ترتیب من اندازه گرفتم، و دیدم که آن ها ۲۰۰ کلمه انگلیسی را بین خودشان استفاده می‌کردند
12:39
-- mispronouncedاشتباه است, but correctدرست usageاستفاده --
194
743000
3000
-- با تلفظ اشتباه اما کاربرد درست--
12:42
wordsکلمات like exitخروج, stop, find, saveصرفه جویی, that kindنوع of thing,
195
746000
6000
کلمه هایی چون خروج، توقف، یافتن، ذخیره کردن، و چیزهایی از این قبیل،
12:48
not only to do with the computerکامپیوتر but in theirخودشان day-to-dayروز به روز conversationsگفتگو.
196
752000
3000
نه تنها در استفاده از کامپیوتر بلکه در مکالمات روزمرشان.
12:51
So, MadantusiMadantusi seemedبه نظر می رسید to showنشان بده that languageزبان is not a barrierمانع;
197
755000
4000
به این ترتیب، به نظر می‌رسد که مادانتوسی نشان داد که زبان یک مانع نیست؛
12:55
in factواقعیت they mayممکن است be ableتوانایی to teachتدریس کنید themselvesخودشان the languageزبان
198
759000
2000
در حقیقت آن ها اگر واقعاً بخواهند
12:57
if they really wanted to.
199
761000
3000
ممکن است بتوانند زبان را به خودشان آموزش بدهند.
13:00
Finallyسرانجام, I got some fundingمنابع مالی to try this experimentآزمایشی out
200
764000
5000
در نهایت، من کمک هزینه هایی برای اجرای این آزمایش در جاهای دیگر دریافت کردم
13:05
to see if these resultsنتایج are replicableتکرار پذیر, if they happenبه وقوع پیوستن everywhereدر همه جا elseچیز دیگری.
201
769000
4000
تا ببینم همان نتیجه را می‌دهد یا نه.
13:09
Indiaهندوستان is a good placeمحل to do suchچنین an experimentآزمایشی in,
202
773000
3000
هند برای اجرای چنین آزمایشی جای خوبی است،
13:12
because we have all the ethnicقومی diversitiesتنوع, all the -- you know,
203
776000
3000
به خاطر اینکه همه ی انواع قومیت ها را داریم،
13:15
the geneticژنتیک diversityتنوع, all the racialنژاد diversitiesتنوع,
204
779000
3000
تنوع ژنتیکی، نژادی
13:18
and alsoهمچنین all the socio-economicاجتماعی و اقتصادی است diversitiesتنوع.
205
782000
2000
و همچنین گوناگونی اجتماعی-اقتصادی.
13:20
So, I could actuallyدر واقع chooseانتخاب کنید samplesنمونه ها to coverپوشش a crossصلیب sectionبخش
206
784000
5000
بنابراین، در واقع من توانستم نمونه های انتخاب کنم که بخشی را پوشش بده
13:25
that would coverپوشش practicallyعملا the wholeکل worldجهان.
207
789000
4000
که عملاً تمام جهان را پوشش بدهد.
13:29
So I did this for almostتقریبا fiveپنج yearsسالها, and this experimentآزمایشی
208
793000
4000
به این ترتیب من این آزمایش را نزدیک به ۵ سال انجام دادم، و این آزمایش
13:33
really tookگرفت us all the way acrossدر سراسر the lengthطول and breadthوسعت of Indiaهندوستان.
209
797000
3000
واقعاً ما را به تمام بخش های هند برد.
13:36
This is the Himalayasهیمالیا. Up in the northشمال, very coldسرماخوردگی.
210
800000
3000
این جا هیمالیا است. در شمالی ترین نقطه، بسیار سرد.
13:39
I alsoهمچنین had to checkبررسی or inventاختراع کردن an engineeringمهندسی designطرح
211
803000
3000
من همچنین مجبور بودم یک طرح مهندسی را پیدا می‌کردم یا اختراع می‌کردم
13:42
whichکه would surviveزنده ماندن outdoorsبیرون از خانه, and I was usingاستفاده كردن regularمنظم, normalطبیعی PCsرایانه های شخصی,
212
806000
4000
که بیرون بتواند دوام بیاورد، و من از کامپیوتر های متعارف و معمولی استفاده می‌کردم،
13:46
so I neededمورد نیاز است differentناهمسان climatesاقليم, for whichکه Indiaهندوستان is alsoهمچنین great,
213
810000
3000
بنابراین به شرایط جوی مختلفی نیاز داشتم، که برای این کار هند عالی است،
13:49
because we have very coldسرماخوردگی, very hotداغ, and so on.
214
813000
3000
چراکه هم آب وهوای خیلی سرد، هم خیلی گرم در آن هست.
13:52
This is the desertکویر to the westغرب. Nearنزدیک the Pakistanپاکستان borderمرز.
215
816000
12000
این جا صحرایی است به غرب. نزدیکِ مرز پاکستان.
14:04
And you see here a little clipکلیپ of -- one of these villagesروستاها --
216
828000
4000
و این جا فیلم کوتاهی از یکی از این روستاها می‌بینید--
14:08
the first thing that these childrenفرزندان did was to find a websiteسایت اینترنتی
217
832000
3000
اولین کاری که این بچه ها انجام دادند این بود که وبسایتی پیدا کنند
14:11
to teachتدریس کنید themselvesخودشان the Englishانگلیسی alphabetالفبا.
218
835000
4000
تا به خودشان الفبای انگلیسی را یاد بدهند.
14:15
Then to centralمرکزی Indiaهندوستان -- very warmگرم, moistمرطوب, fishingصید ماهی villagesروستاها,
219
839000
4000
و بعد هم در مرکز هند-- روستاهای خیلی گرم، مرطوب، مخصوص ماهیگیری،
14:19
where humidityرطوبت is a very bigبزرگ killerقاتل of electronicsالکترونیک.
220
843000
4000
که رطوبت عامل اصلی از بین رفتن وسایل الکترونی است.
14:23
So we had to solveحل all the problemsمشکلات we had
221
847000
3000
بنابراین ما مجبور بودیم تمام مشکلاتی را که
14:26
withoutبدون airهوا conditioningتهویه and with very poorفقیر powerقدرت,
222
850000
2000
در نبود سیستم تهویه هوا و برق ضعیف داشتیم حل کنیم،
14:28
so mostاکثر of the solutionsراه حل ها that cameآمد out used little blastsانفجار of airهوا
223
852000
5000
بنابراین بیش تر راهکارهایی که پیدا کردیم با استفاده از جریان هوای کم
14:33
put at the right placesمکان ها to keep the machinesماشین آلات runningدر حال اجرا.
224
857000
3000
و قرار دادن آن در مکان های مناسب برای به کارانداختن ماشین ها بود.
14:36
I want to just cutبرش this shortکوتاه. We did this over and over again.
225
860000
5000
می‌خواهم سخن را کوتاه کنم. ما این کار را بارها و بارها انجام دادیم.
14:41
This sequenceتوالی is alsoهمچنین niceخوب. This is a smallکوچک childکودک, a six-year-oldشش ساله,
226
865000
4000
این صحنه هم جالب است. یک بچه کوچک ۶ ساله است
14:45
tellingگفتن his eldestبزرگترین sisterخواهر what to do.
227
869000
2000
که به خواهر کوچکش می گوید که چه کار کند.
14:47
And this happensاتفاق می افتد very oftenغالبا with these computersکامپیوترها,
228
871000
2000
و این جور چیزها در استفاده از این کامپیوتر ها خیلی زیاد اتفاق می‌افتد،
14:49
that the youngerجوانتر childrenفرزندان are foundپیدا شد teachingدرس دادن the olderمسن تر onesآنهایی که.
229
873000
6000
اینکه می‌بینیم بچه های کوچک تر را در حال آموزش به بچه های بزرگ تر می‌بینیم.
14:55
What did we find? We foundپیدا شد that six-شش to 13-year-oldsسالمندان can self-instructخودآموز
230
879000
5000
ما به چه نتیجه ای رسیدیم؟ ما دریافتیم که بچه های ۶ تا ۱۳ سال
15:00
in a connectedمتصل environmentمحیط,
231
884000
2000
در محیط متصل به اینترنت می‌توانند به خودشان آموزش دهند،
15:02
irrespectiveقطع نظر از of anything that we could measureاندازه گرفتن.
232
886000
5000
صرفنظر از هرچیزی که توانستیم اندازه بگیریم.
15:07
So if they have accessدسترسی به to the computerکامپیوتر, they will teachتدریس کنید themselvesخودشان, includingشامل intelligenceهوش.
233
891000
5000
بنابراین اگر آن ها به کامپیوتر دسترسی داشته اند، می‌توانند به خودشان آموزش دهند، که شامل هوششان هم می‌شود.
15:12
I couldn'tنمی توانستم find a singleتنها correlationهمبستگی with anything, but it had to be in groupsگروه ها.
234
896000
5000
من نتوانستم بین چیزی ارتباطی پیدا کنم، اما باید به گروه ربطی داشته باشد.
15:17
And that mayممکن است be of great, you know, interestعلاقه to this groupگروه,
235
901000
4000
و ممکن است ارتباط قوی‌ای باشد،
15:21
because all of you are talkingصحبت کردن about groupsگروه ها.
236
905000
2000
چراکه همه ی شما درباره گروه حرف می‌زنید.
15:23
So here was the powerقدرت of what a groupگروه of childrenفرزندان can do,
237
907000
4000
بنابراین این قدرت بچه ها در گروه بود،
15:27
if you liftبلند کردن the adultبالغ interventionمداخله.
238
911000
3000
اگر دخالت بزرگترها را بردارید.
15:30
Just a quickسریع ideaاندیشه of the measurementsاندازه گیری ها.
239
914000
4000
فقط یک ایده سریع در رابطه با اندازه گیری ها.
15:34
We tookگرفت standardاستاندارد statisticalآماری techniquesتکنیک, so I'm going to not talk about that.
240
918000
4000
ما از روش های استاندارد آماری استفاده کردیم، بنابراین راجع به آن حرفی نمی زنم.
15:38
But we got a cleanپاک کن learningیادگیری curveمنحنی,
241
922000
3000
اما ما یک منحنی خوب یادگیری به دست آوردیم،
15:41
almostتقریبا exactlyدقیقا the sameیکسان as what you would get in a schoolمدرسه.
242
925000
3000
تقریباً درست برابر با منحنی که شما در مدرسه به دست خواهید آورد.
15:44
I'll leaveترک کردن it at that,
243
928000
2000
من همین جا این موضوع را تمام می‌کنم،
15:46
because, I mean, it sortمرتب سازی of saysمی گوید it all, doesn't it?
244
930000
3000
چون، منظورم این است که،این یک جورایی همه چیز را بیان می‌کند، این طور نیست؟
15:49
What could they learnیاد گرفتن to do?
245
933000
2000
چه چیزی می‌توانند یاد بگیرند که انجام بدهند؟
15:51
Basicپایه ای Windowsپنجره ها functionsتوابع, browsingمرور کردن, paintingرنگ آمیزی, chattingچت and emailپست الکترونیک,
246
935000
5000
عملکردهای ساده ویندوز، وب گردی، نقاشی، چت کردن و ایمیل زدن،
15:56
gamesبازی ها and educationalآموزشی materialمواد, musicموسیقی downloadsدریافت ها, playingبازی کردن videoویدئو.
247
940000
3000
بازی و مطالب درسی، دانلود آهنگ و پخش کردن ویدیو.
15:59
In shortکوتاه, what all of us do.
248
943000
2000
خلاصه، چیزهایی که همه‌ی ما می‌توانیم انجام دهیم.
16:01
And over 300 childrenفرزندان will becomeتبدیل شدن به computerکامپیوتر literateسواد آموزی
249
945000
4000
و بیش از ۳۰۰ کودک از لحاظ کامپیوتری باسواد خواهند شد
16:05
and be ableتوانایی to do all of these things in sixشش monthsماه ها with one computerکامپیوتر.
250
949000
5000
و می‌توانند تمام این چیزها را در عرض ۶ ماه با یک کامپیوتر انجام دهند.
16:10
So, how do they do that?
251
954000
1000
حالا، آن ها چه جوری این کار را انجام می‌دهند؟
16:11
If you calculatedمحاسبه شد the actualواقعی time of accessدسترسی به,
252
955000
2000
اگر زمان دقیق دسترسی را محاسبه کنید،
16:13
it would work out to minutesدقایق perدر هر day,
253
957000
2000
با روزی چند دقیقه انجام می‌شود،
16:15
so that's not how it's happeningاتفاق می افتد.
254
959000
2000
بنابراین آن طوری نیست که اتفاق می‌افتد.
16:17
What you have, actuallyدر واقع, is there is one childکودک operatingعامل the computerکامپیوتر.
255
961000
5000
چیزی که دارید این است که یک بچه با کامپیوتر کار می‌کند.
16:22
And surroundingاطراف him are usuallyمعمولا threeسه other childrenفرزندان,
256
966000
2000
و گرد آن معمولاً ۳ تا بچه دیگر است،
16:24
who are advisingمشاوره him on what they should do.
257
968000
4000
که آن را راهنمایی می‌کنند که چه کار کند.
16:28
If you testتست them, all fourچهار will get the sameیکسان scoresنمرات in whateverهر چه you askپرسیدن them.
258
972000
4000
اگر از آن ها امتحان بگیرید، هر ۴ تای آن ها در برابر هر سوالی که از آن ها می‌پرسید نمره یکسانی خواهند گرفت.
16:32
Around these fourچهار are usuallyمعمولا a groupگروه of about 16 childrenفرزندان,
259
976000
4000
دور این چهار نفر، معمولاً یک گروه ۱۶ تایی کودک است
16:36
who are alsoهمچنین advisingمشاوره, usuallyمعمولا wronglyاشتباه,
260
980000
3000
که آن ها هم به آن بچه ها در رابطه با هرچیزی که در آن کامپیوتر
16:39
about everything that's going on on the computerکامپیوتر.
261
983000
3000
می‌گذرد کمک می‌کنند، اغلب هم اشتباه هست،
16:42
And all of them alsoهمچنین will clearروشن است a testتست givenداده شده on that subjectموضوع.
262
986000
5000
و همچنین همه ی آن ها هم آزمونی را که در آن رابطه گرفته می شود حل می‌کنند.
16:47
So they are learningیادگیری as much by watchingتماشا کردن as they learnیاد گرفتن by doing.
263
991000
4000
بنابراین آن ها به همان اندازه که از تماشا کردن یاد می‌گیرند، به همان اندازه هم از انجام دادن یاد می‌گیرند.
16:51
It seemsبه نظر می رسد counter-intuitiveبر خلاف غریزه و یا روال معمول to adultبالغ learningیادگیری,
264
995000
3000
به نظر می‌رسد برعکس یادگیری بزرگ‌سالان باشد،
16:54
but rememberیاد آوردن, eight-year-oldsهشت ساله liveزنده in a societyجامعه
265
998000
2000
اما به خاطر داشته باشید که، بچه های ۸ ساله در جامعه ای زندگی می‌کنند
16:56
where mostاکثر of the time they are told, don't do this,
266
1000000
4000
که بیش تر مواقع به آن ها گفته می‌شود " این کار را نکن"،
17:00
you know, don't touchدست زدن به the whiskeyنوشیدنی الکلی bottleبطری.
267
1004000
2000
می‌دانید، به بطری ویسکی دست نزن.
17:02
So what does the eight-year-oldهشت ساله do?
268
1006000
2000
خوب حالا آن بچه ۸ ساله چه کار می‌کند؟
17:04
He observesمشاهده می شود very carefullyبا دقت how a whiskeyنوشیدنی الکلی bottleبطری should be touchedلمس کرد.
269
1008000
4000
او با دقت نگاه می‌کند که چه جوری باید به بطری ویسکی دست بزند.
17:08
And if you testedتست شده him,
270
1012000
1000
و اگر از او امتحان بگیرید،
17:09
he would answerپاسخ everyهرکدام questionسوال correctlyبه درستی on that topicموضوع.
271
1013000
2000
او هر سوالی را در آن مورد درست پاسخ می‌دهد.
17:11
So, they seemبه نظر می رسد to be ableتوانایی to acquireبه دست آوردن very quicklyبه سرعت.
272
1015000
6000
بنابراین به نظر می‌رسد که آن ها قادر هستند خیلی سریع چیزی را فرا بگیرند.
17:17
So what was the conclusionنتیجه over the sixشش yearsسالها of work?
273
1021000
3000
حالا نتیجه ۶ سال کار در این مورد چه بوده؟
17:20
It was that primaryاولیه educationتحصیلات can happenبه وقوع پیوستن on its ownخودت,
274
1024000
4000
این بوده که آموزش ابتدایی می‌تواند به خودی خود اتفاق بیفتد،
17:24
or partsقطعات of it can happenبه وقوع پیوستن on its ownخودت.
275
1028000
2000
یا بخشی از آن می‌تواند به خودی خود انجام بشود.
17:26
It does not have to be imposedتحمیل شده from the topبالا downwardsپایین.
276
1030000
4000
نباید ازیک نفر بالایی به پایین تحمیل بشود.
17:30
It could perhapsشاید be a self-organizingخودسازماندهی systemسیستم, so that was
277
1034000
6000
شاید بتواند یک نظام خود سازمان یافته باشد، بنابراین
17:36
the secondدومین bitبیت that I wanted to tell you,
278
1040000
2000
این بخش دومی بود که می‌خواستم خدمتتان عرض کنم،
17:38
that childrenفرزندان can self-organizeسازماندهی خود and attainرسیدن an educationalآموزشی objectiveهدف، واقعگرایانه.
279
1042000
4000
اینکه کودکان می‌توانند خود سازمان یافته باشند و هدف آموزشی را به دست بیاورند.
17:42
The thirdسوم pieceقطعه was on valuesارزش های, and again, to put it very brieflyبه طور خلاصه,
280
1046000
6000
بخش سوم در مورد ارزش ها بود، و بار دیگر ، به طور خلاصه بگم که،
17:48
I conductedانجام شده a testتست over 500 childrenفرزندان spreadانتشار دادن acrossدر سراسر all over Indiaهندوستان,
281
1052000
4000
من آزمایشی را روی ۵۰۰ کودک در سرتاسر هند انجام دادم،
17:52
and askedپرسید: them -- I gaveداد them about 68 differentناهمسان
282
1056000
3000
و از آن ها پرسیدم-- من ۶۸ تا سوال ارزش محور مختلف به آن ها دادم
17:55
values-orientedارزش گرا questionsسوالات and simplyبه سادگی askedپرسید: them theirخودشان opinionsنظرات.
283
1059000
4000
و خیلی راحت نظرشان را پرسیدم.
17:59
We got all sortsانواع of opinionsنظرات. Yes, no or I don't know.
284
1063000
4000
ما با نظرهای مختلفی روبه رو شدیم. "بله"،"نه" یا "نمی دانم."
18:03
I simplyبه سادگی tookگرفت those questionsسوالات where I got 50 percentدرصد yesesبله and 50 percentدرصد noesنه --
285
1067000
6000
من خیلی ساده آن سوال ها را پرسیدم که ۵۰٪ "آری" بود و ۵۰٪ "خیر"--
18:09
so I was ableتوانایی to get a collectionمجموعه of 16 suchچنین statementsبیانیه.
286
1073000
4000
بنابراین توانستم به یک چنین مجموعه ی ۱۶ جمله ای برسم.
18:13
These were areasمناطق where the childrenفرزندان were clearlyبه وضوح confusedسردرگم,
287
1077000
4000
این ها بخش هایی بود که بچه ها کاملاً گیج شده بودند،
18:17
because halfنیم said yes and halfنیم said no.
288
1081000
2000
چون نیمی از آن ها پاسخ مثبت دادند نیمی دیگر منفی.
18:19
A typicalمعمول exampleمثال beingبودن, "Sometimesگاهی it is necessaryلازم است to tell liesدروغ."
289
1083000
4000
یک نمونه این بود: "گاهی وقت ها لازم است که دروغ بگوییم."
18:23
They don't have a way to determineتعیین کنید whichکه way to answerپاسخ this questionسوال;
290
1087000
5000
آن ها نمی دانستند چه جوری باید به این سوال پاسخ بدهند؛
18:28
perhapsشاید noneهیچ کدام of us do.
291
1092000
3000
شاید هیچ کدام از ما نمی‌دانیم.
18:31
So I leaveترک کردن you with this thirdسوم questionسوال.
292
1095000
2000
بنابراین من این سوال را به عهده خودتان می‌گذارم.
18:33
Can technologyتکنولوژی alterتغییر دادن the acquisitionاکتساب، حاکمیت of valuesارزش های?
293
1097000
4000
آیا تکنولوژی می‌تواند اکتساب ارزش ها را تغییر بدهد؟
18:37
Finallyسرانجام, self-organizingخودسازماندهی systemsسیستم های,
294
1101000
2000
در نهایت، سیستم های خود سازمان یافته،
18:39
about whichکه, again, I won'tنخواهد بود say too much
295
1103000
2000
که دوباره راجع به آن خیلی صحبت نمی کنم
18:41
because you've been hearingشنیدن all about it.
296
1105000
4000
چون تمام چیزها را درباره آن شنیده اید.
18:45
Naturalطبیعی است systemsسیستم های are all self-organizingخودسازماندهی:
297
1109000
2000
سیستم های طبیعی همگی خود سازمان یافته هستند:
18:47
galaxiesکهکشان ها, moleculesمولکول ها, cellsسلول ها, organismsارگانیسم ها, societiesجوامع --
298
1111000
3000
کهکشان ها، مولکول ها، سلول ها، اندامگان، جوامع--
18:50
exceptبجز for the debateمناظره about an intelligentباهوش - هوشمند designerطراح.
299
1114000
2000
به جز بحث در مورد یک طراح هوشمند.
18:52
But at this pointنقطه in time, as farدور as scienceعلوم پایه goesمی رود,
300
1116000
3000
اما در این لحظه، تا جایی که علم پیش رفته،
18:55
it's self-organizationسازماندهی خود.
301
1119000
2000
این خود سازمان یافته است.
18:57
But other examplesمثال ها are trafficترافیک jamsمرباجات, stockموجودی marketبازار, societyجامعه
302
1121000
3000
اما مثال های دیگر ترافیک های سنگین، بازار بورس،جوامع
19:00
and disasterفاجعه recoveryبهبود, terrorismتروریسم and insurgencyشورشی.
303
1124000
6000
بهبود بلا ها، تروریست و شورش‌هاست.
19:06
And you know about the Internet-basedاینترنت مبتنی بر self-organizingخودسازماندهی systemsسیستم های.
304
1130000
4000
و درباره ی از سیستم های خود سازمان یافته برپایه اینترنت هم که آگاهی دارید.
19:10
So here are my fourچهار sentencesجمله ها then.
305
1134000
2000
بنابراین این چهار تا جمله ی من است.
19:12
Remotenessدور و بر affectsتاثیر می گذارد the qualityکیفیت of educationتحصیلات.
306
1136000
4000
دورافتادگی بر کیفیت آموزش اثر می‌گذارد.
19:16
Educationalآموزشی technologyتکنولوژی should be introducedمعرفی کرد into remoteاز راه دور areasمناطق first,
307
1140000
6000
تکنولوژی آموزش ابتدا باید در بخش های دورافتاده معرفی بشود،
19:22
and other areasمناطق laterبعد.
308
1146000
3000
و بعد بخش های دیگر.
19:25
Valuesارزش های are acquiredبه دست آورد; doctrineدکترین and dogmaدگمه are imposedتحمیل شده --
309
1149000
6000
ارزش ها اکتسابی هستند؛ آموزه ها وعقاید تحمیل می‌شوند--
19:31
the two opposingمخالفت mechanismsمکانیسم ها.
310
1155000
2000
دو تا نظام ضد هم.
19:33
And learningیادگیری is mostاکثر likelyاحتمال دارد a self-organizingخودسازماندهی systemسیستم.
311
1157000
5000
و یادگیری بیش تر یک سیستم خود سازمان یافته است.
19:38
If you put all the fourچهار togetherبا یکدیگر, then it givesمی دهد -- accordingبا توجه to me --
312
1162000
5000
اگر شما این چهار تا را کنار هم بگذارید، به گفته ی من--
19:43
it givesمی دهد us a goalهدف, a visionچشم انداز, for educationalآموزشی technologyتکنولوژی.
313
1167000
4000
این به ما یک هدف و دیدی برای تکنولوژی آموزشی می‌دهد.
19:47
An educationalآموزشی technologyتکنولوژی and pedagogyتعلیم و تربیت that is digitalدیجیتال, automaticاتوماتیک,
314
1171000
6000
تکنولوژی آموزشی و تعلیم و تربیت که دیجیتال، خودکار،
19:53
fault-tolerantتلورانس خطا, minimallyحداقل invasiveتهاجمی, connectedمتصل and self-organizedخود سازمان یافته است.
315
1177000
6000
خطاپذیر، اندکی پیش رونده، مرتبط و خود سازمان یافته.
19:59
As educationistsمتخصصین آموزشی, we have never askedپرسید: for technologyتکنولوژی; we keep borrowingقرض گرفتن it.
316
1183000
4000
به عنوان کارشناسانِ آموزش و پرورش، ما تا به حال تکنولوژی نخواسته ایم؛ دائماً داریم آن را قرض می‌گیریم.
20:03
PowerPointپاورپوینت is supposedقرار است to be consideredدر نظر گرفته شده a great educationalآموزشی technologyتکنولوژی,
317
1187000
4000
قرار بوده که برنامه کامپوتری پاورپوینت یک تکنولوژی آموزشی عالی باشد،
20:07
but it was not meantبه معنای for educationتحصیلات, it was meantبه معنای for makingساخت boardroomاتاق جلسه presentationsسخنرانی ها.
318
1191000
4000
اما برای اهداف آموزشی نبوده، بلکه برای سخنرانی های اتاق هیئت مدیره بوده است.
20:11
We borrowedقرض گرفت it. Videoویدئو conferencingکنفرانس. The personalشخصی computerکامپیوتر itselfخودش.
319
1195000
4000
ما آن را قرض کردیم. ویدیو کنفرانس، خود کامپیوتر را.
20:15
I think it's time that the educationistsمتخصصین آموزشی madeساخته شده theirخودشان ownخودت specsمشخصات,
320
1199000
3000
من فکر می‌کنم که اکنون زمان آن فرا رسیده که کارشناسان آموزش و پرورش گونه- های خودشان را بسازند،
20:18
and I have suchچنین a setتنظیم of specsمشخصات. This is a briefمختصر look at that.
321
1202000
4000
و من چنین گونه هایی را دارم. این یک نمای کوچکی از آن است.
20:22
And suchچنین a setتنظیم of specsمشخصات should produceتولید کردن the technologyتکنولوژی
322
1206000
4000
و یک چنین مجموعه ای، باید تکنولوژی را به منظور پرداختن
20:26
to addressنشانی remotenessدور بودن, valuesارزش های and violenceخشونت.
323
1210000
3000
به موضوع های- دورافتادگی، ارزش ها و خشونت- تولید کند
20:29
So I thought I'd give it a nameنام -- why don't we call it "outdoctrinationبی نظمی."
324
1213000
6000
بنابراین من فکر کردم اسمی برای آن بگذارم-- چرا اسمش را "خارج از آموزه ها" نگذاریم؟
20:35
And could this be a goalهدف for educationalآموزشی technologyتکنولوژی in the futureآینده?
325
1219000
5000
و آیا این می‌تواند هدفِ تکنولوژی آموزشی در آینده باشد؟
20:40
So I want to leaveترک کردن that as a thought with you.
326
1224000
3000
بنابراین می‌خواهم این را به عهده خودتان بگذارم که راجع به آن فکر کنید.
20:43
Thank you.
327
1227000
1000
ممنون.
20:44
(Applauseتشویق و تمجید)
328
1228000
6000
( تشویق)
Translated by Sara Hejazi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Sugata Mitra - Education researcher
Educational researcher Sugata Mitra is the winner of the 2013 TED Prize. His wish: Build a School in the Cloud, where children can explore and learn from one another.

Why you should listen

In 1999, Sugata Mitra and his colleagues dug a hole in a wall bordering an urban slum in New Delhi, installed an Internet-connected PC and left it there, with a hidden camera filming the area. What they saw: kids from the slum playing with the computer and, in the process, learning how to use it -- then teaching each other. These famed “Hole in the Wall” experiments demonstrated that, in the absence of supervision and formal teaching, children can teach themselves and each other -- if they’re motivated by curiosity. Mitra, now a professor of educational technology at Newcastle University, called it "minimally invasive education."

Mitra thinks self-organized learning will shape the future of education. At TED2013, he made a bold TED Prize wish: Help me build a School in the Cloud where children can explore and learn on their own -- and teach one another -- using resouces from the worldwide cloud.

The School in the Cloud now includes seven physical locations -- five in India and two in the UK. At the same time, the School in the Cloud online platform lets students participate anywhere, with partner learning labs and programs in countries like Colombia, Pakistan and Greece. In 2016, Mitra held the first School in the Cloud conference in India. He shared that more than 16,000 SOLE sessions had taken place so far, with kids all around the world dipping their toes in this new education model.

More profile about the speaker
Sugata Mitra | Speaker | TED.com