ABOUT THE SPEAKER
Gayle Tzemach Lemmon - Reporter
Gayle Tzemach Lemmon writes about women around the world living their lives at war and in conflict zones.

Why you should listen

Gayle Tzemach Lemmon never set out to write about women entrepreneurs. After leaving ABC News for MBA study at Harvard, she was simply looking for a great -- and underreported -- economics story. What she found was women entrepreneurs in some of the toughest business environments creating jobs against daunting obstacles. Since then her writing on entrepreneurship has been published by the International Herald Tribune and Financial Times along with the World Bank and the International Finance Corporation.

Now a senior fellow at the Council on Foreign Relations, Lemmon continues to travel the world reporting on economic and development issues with a focus on women. She is the author of Ashley's War: The Untold Story of a Team of Women Soldiers on the Special Ops Battlefield (2014), as well as the best seller The Dressmaker of Khair Khana (2011) about a young entrepreneur who supported her community under the Taliban.

More profile about the speaker
Gayle Tzemach Lemmon | Speaker | TED.com
TEDWomen 2015

Gayle Tzemach Lemmon: Meet the women fighting on the front lines of an American war

گيل تزماك لمن: با نخستين زنانى ملاقات كنيد كه در خطوط مقدم يك جنگ آمريكايى مبارزه كردند

Filmed:
1,180,525 views

در ٢٠١١، نيروهاى ارتش آمريكاهنوز ممنوعيت حضور زنان در نبرد را داشتند، اما در آن سال، تيم ويژه عملياتى از زنان به افغانستان فرستاده شد تا در خطوط مقدم خدمت كنند، براى ايجاد رابطه دوستانهبا محليها و تلاش براى كمك به پايان رساندن جنگ. گيل تزماك لمن خبرنگار داستان اين "گروه از خواهران" را ميگويد، گروه استثنايى از زنان كه سد بلند و قديمى مانع خدمت كردن را شكستند.
- Reporter
Gayle Tzemach Lemmon writes about women around the world living their lives at war and in conflict zones. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Everyهرکدام groupگروه of femaleزن friendsدوستان
has the funnyخنده دار one,
0
786
3593
در هر گروه دوستان زنانه هميشه يكى هست كه بامزه است،
00:16
the one you go to
when you need a good cryگریه کردن,
1
4403
2739
کسی كه موقع اشک ریختن نزدش برويد،
00:19
the one who tellsمی گوید you to suckمکیدن it up
when you've had a hardسخت day.
2
7166
3328
و کسی گروهی که هنگام دشواریها، کمکت کند تا از آنان استقبال کنی
00:22
And this groupگروه was no differentناهمسان.
3
10841
1952
و این گروه هم فرقی نمی‎کرد.
00:25
Exceptبجز that this was a communityجامعه
of groundbreakingپیشگامانه womenزنان
4
13524
3655
جز این که مجموعه‎ای بود از زنان ساختارشکن
00:29
who cameآمد togetherبا یکدیگر --
5
17203
1277
که دور هم جمع شدند--
00:30
first to becomeتبدیل شدن به teammatesهم تیمی ها,
then friendsدوستان, and then familyخانواده --
6
18480
3499
تا اول هم تیمی باشند و بعد دوست و آخر سر خانواده--
00:34
in the leastکمترین likelyاحتمال دارد of placesمکان ها:
7
22003
2521
در سختترین جاهای ممکن:
00:36
on the Specialویژه Operationsعملیات battlefieldمیدان جنگ.
8
24548
2353
در میدان نبرد عملیاتهای ویژه.
00:39
This was a groupگروه of womenزنان
whoseکه friendshipدوستی and valorبا ارزش was cementedسیمان
9
27765
3237
اینها گروهی از زنان بودند که دوستی و تهور را پیوند دادند،
00:43
not only by what they had seenمشاهده گردید
and doneانجام شده at the tipنکته of the spearنیزه,
10
31026
4458
نه تنها بواسطه آنچه در قلب خطر دیده و انجام داده بودند،
00:47
but by the factواقعیت that they were there
11
35508
1971
اما بواسطه این حقیقت که آنها آنجا بودند
00:49
at a time when womenزنان --
officiallyرسما, at leastکمترین --
12
37503
2518
در زمانی که زنها-- حداقل بطور رسمی--
00:52
remainedباقی مانده است bannedممنوع from groundزمینی combatمبارزه کن,
13
40045
2535
با منع حضور در میدان نبرد روبرو بودند،
00:54
and Americaآمریکا had no ideaاندیشه they existedوجود داشت.
14
42604
3705
و آمریکا نمی دانست که حتی چنین زنانی وجود دارند.
00:59
This storyداستان beginsشروع می شود
with Specialویژه Operationsعملیات leadersرهبران,
15
47546
2862
این داستان با رهبران عملیاتهای ویژه آغاز می‎شود،‎
01:02
some of the mostاکثر testedتست شده menمردان
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها militaryنظامی, sayingگفت:,
16
50432
3577
برخی از مردان سخت آزموده در ارتش آمریکا می گویند:
01:06
"We need womenزنان to help us wageحق الزحمه this warجنگ."
17
54033
3335
" در این جنگ به زنان برای کمک کردن به ما در جنگیدن نیاز داریم.:
01:10
"Americaآمریکا would never killکشتن its way
to the endپایان of its warsجنگ," it arguedاستدلال کرد.
18
58358
3389
با این استدلال که " آمریکا قادر به خاتمه رساندن این جنگ نخواهد بود
01:13
"Neededمورد نیاز more knowledgeدانش
and more understandingدرك كردن."
19
61771
2660
چون دانش و درک بیشتری لازم است."
01:16
And as everyoneهر کس knowsمی داند,
20
64763
1456
و همانطور که همه مطلع هستید،
01:18
if you want to understandفهمیدن what's happeningاتفاق می افتد
in a communityجامعه and in a home,
21
66243
3547
برای این که بدانید چه اتفاقاتی در جامعه و خانواده میافتد،
01:21
you talk to womenزنان,
22
69814
1573
باید یا زنها صحبت کنید،
01:23
whetherچه you're talkingصحبت کردن about
Southernجنوب Afghanistanافغانستان,
23
71411
2690
خواه درباره جنوب افغانستان حرف بزنیم
01:26
or Southernجنوب Californiaکالیفرنیا.
24
74125
1715
یا کالیفرنیای جنوبی.
01:28
But in this caseمورد,
menمردان could not talk to womenزنان,
25
76558
2572
اما در این مورد، مردها نمی‎توانستند با زنها صحبت کنند،
01:31
because in a conservativeمحافظه کار
and traditionalسنتی societyجامعه like Afghanistanافغانستان,
26
79154
3399
چون در جامعه محافظه‎کار و سنتی مثل افغانستان،
01:34
that would causeسبب می شود graveقبر offenseتوهین.
27
82577
2208
منجر به توهینی جدی می‎شد.
01:36
So you neededمورد نیاز است womenزنان soldiersسربازان out there.
28
84809
2182
پس به زنان سرباز در آنجا نیاز داشتید.
01:41
That meantبه معنای, at this time in the warجنگ,
that the womenزنان who would be recruitedاستخدام شده
29
89045
3973
به این معنا که در این برهه از جنگ، زنانی استخدام می‎شدند
01:45
to serveخدمت alongsideدر کنار Armyارتش Rangersرنجرز
and Navyنیروی دریایی SEALsمهر و موم,
30
93042
2863
که همپای ارتش رنجرها و یگان ویژه نیروی دریایی خدمت کرده
01:47
would be seeingدیدن the kindنوع of combatمبارزه کن
experiencedبا تجربه by lessکمتر than fiveپنج percentدرصد
31
95929
4460
و شاهد نوعی از نبرد باشند که تنها کمتر از پنج درصد کل ارتش ایالات متحده
01:52
of the entireکل Unitedیونایتد Statesایالت ها militaryنظامی.
32
100413
2344
آن را تجربه کرده بود.
01:55
Lessکمتر than fiveپنج percentدرصد.
33
103579
1680
کمتر از پنج درصد.
01:58
So the call wentرفتی out.
34
106587
1534
پس فرخوان اعلام شد.
02:00
"Femaleزن soldiersسربازان:
Becomeتبدیل شدن به a partبخشی of historyتاریخ.
35
108145
2411
"سربازان زن: بخشی از تاریخ باشید.
02:02
Joinپیوستن Specialویژه Operationsعملیات
on the battlefieldمیدان جنگ in Afghanistanافغانستان."
36
110580
4123
به عملیاتهای ویژه در میدان نبرد افغانستان محلق شوید."
02:06
This is in 2011.
37
114727
1774
سال ۲۰۱۱ است.
02:08
And from Alabamaآلاباما to Alaskaآلاسکا,
38
116525
2189
و از آلاباما تا آلاسکا،
02:10
a groupگروه of womenزنان who had always
wanted to do something that matteredمهم است
39
118738
3933
گروهی از زنان که همیشه خواسته بودند همراه با بهترین بهترینها
02:14
alongsideدر کنار the bestبهترین of the bestبهترین,
40
122695
1978
کار با اهمیتی را انجام دهند،
02:16
and to make a differenceتفاوت
for theirخودشان countryکشور,
41
124697
2253
و برای کشورشان تاثیر گذار باشند،
02:18
answeredجواب داد that call to serveخدمت.
42
126974
1985
به آن فراخوان به خدمت پاسخ دادند.
02:22
And for them it was not about politicsسیاست,
it was about servingخدمت with purposeهدف.
43
130294
5632
و برای آنها دلیل سیاسی نداشت، تماما به منظور خدمت بود.
02:28
And so, the womenزنان who cameآمد
to Northشمال Carolinaکارولینا
44
136858
2458
و همینطور زنانی که به کارولینای شمالی آمدند
02:31
to competeرقابت کن for a spotنقطه on these teamsتیم ها
45
139340
2703
تا برای جایگاهی در آن تیمها رقابت کنند
02:34
whichکه would put womenزنان
on the Specialویژه Operationsعملیات frontجلوی linesخطوط,
46
142067
3197
جاییکه زنان را در خطوط مقدم عملیتهای ویژه قرار می‎داد،
02:37
landedفرود آمد and foundپیدا شد
very quicklyبه سرعت a communityجامعه,
47
145288
3371
بعد از آمدن به آنجا خیلی سریع با جامعه‎ای مواجه شدند
02:40
the likesدوست دارد of whichکه they had never seenمشاهده گردید.
48
148659
2621
که مشابه‎اش را قبلا ندیده بودند.
02:43
Fullپر شده of womenزنان who were as fierceشدید
and as fitمناسب as they were,
49
151304
3568
پر از زنانی خشن و در عین حال خوش هیکل
02:46
and as drivenرانده to make a differenceتفاوت.
50
154896
1782
و پرانگیزه برای ایجاد تغییر.
02:49
They didn't have to apologizeعذر خواهی کردن
for who they were,
51
157128
2439
نباید بخاطر آنچه بودند عذرخواهی کنند،
02:51
and in factواقعیت, they could celebrateجشن گرفتن it.
52
159591
2000
و در واقع می‎توانستند آن را جشن بگیرند.
02:54
And what they foundپیدا شد when they were there
was that all of a suddenناگهانی,
53
162589
4117
و آنچه وقتی آنجا بودند پیدا کردند مثل این بود که یکباره،
02:58
there were lots of people like them.
54
166706
2037
یک عالم آدم مثل آنها هست،
03:01
As one of them said,
55
169501
1365
همانطور که یکی از آنها گفته بود،
03:02
"It was like you lookedنگاه کرد
around and realizedمتوجه شدم
56
170890
2046
" مثل این که به اطرافتان نگاه کنید و متوجه شوید که
03:04
there was more
than one giraffeزرافه at the zooباغ وحش."
57
172960
2240
که بیش از یک زرافه در باغ وحش وجود دارد."
03:09
Amongدر میان this teamتیم of standoutsایستادن was Cassieکاسي,
58
177212
2717
در میان این تیم برجسته "کیسی" بود،
03:11
a youngجوان womanزن who managedاداره می شود to be
an ROTCROTC cadetکاردان, a sororityصلاحیت sisterخواهر
59
179953
4470
زنی جوان که توانسته بود کارآموز دانشکده آموزش نیروهای ذخیره، عضو انجمن خواهران
03:16
and a Women'sزنان Studiesمطالعات minorجزئی,
all in one personفرد.
60
184447
2628
و دانشجوی رشته فرعی مطالعات زنان بطور هم زمان باشد.
03:20
Tristanتریستان, a Westغرب Pointنقطه trackمسیر starستاره,
who always ranفرار کرد and roadجاده marchedراه می رفت
61
188385
4586
تریستان، قهرمان دو وست پوینت،همیشه موقع دو و مارش رفتن در جاده
03:24
with no socksجوراب,
62
192995
1237
بدون جوراب بود،
03:26
and had shoesکفش whoseکه smellبو provedثابت it.
63
194256
2150
و كفشهايى داشت كه بويشان آن را ثابت ميكرد.
03:28
(Laughterخنده)
64
196430
1443
(خنده)
03:29
Amberکهربا, a Heidiهدی look-alikeنگاه یکسان, who had
always wanted to be in the infantryپیاده نظام,
65
197897
3974
امبر،با قيافه شبیه هايدى (شخصیت داستانی معروف) هميشه میخواست در پیاده نظام كار كند،
03:33
and when she foundپیدا شد out
that womenزنان couldn'tنمی توانستم be,
66
201895
2476
و و قتى فهميد كه زنها نمى توانند آنجا کار کنند،
03:36
she decidedقرار بر این شد to becomeتبدیل شدن به an intelهوشمند officerافسر.
67
204395
2646
تصميم گرفت يك افسر سازمان جاسوسى شود.
03:39
She servedخدمت کرده است in Bosniaبوسنی,
68
207626
1230
در بوسنى خدمت كرد،
03:40
and laterبعد helpedکمک کرد the FBIاف بی آی
to bustسینه بند drugدارو gangsباندها in Pennsylvaniaپنسیلوانیا.
69
208880
3565
و بعد به اف بى آى كمك كرد تا گروههاى مواد را در پنسيلوانيا به دام بياندازند،
03:44
And then there was Kateکیت,
who playedبازی کرد highبالا schoolمدرسه footballفوتبال
70
212979
3479
و بعد كيت بود كه چهار سال تمام در تيم فوتبال
03:48
all fourچهار yearsسالها,
71
216482
1212
دبيرستان بازى کرد،
03:49
and actuallyدر واقع wanted to dropرها کردن out
after the first,
72
217718
2582
وقصد داشت آن را رها کند و
03:52
to go into the gleeغرور clubباشگاه,
73
220324
1477
به انجمن سرود برود،
03:53
but when boysپسران told her
that girlsدختران couldn'tنمی توانستم playبازی footballفوتبال,
74
221825
2883
اما وقتى پسرها به او گفتند كه دخترها نمى توانند فوتبال بازى كنند،
03:56
she decidedقرار بر این شد to stayاقامت کردن
75
224732
1257
تصميم به ادامه فوتبال گرفت
03:58
for all the little girlsدختران
who would come after her.
76
226013
2790
بخاطر همه دختران كوچكى كه بعد از او ميامدند.
04:02
For them, biologyزیست شناسی had shapedشکل گرفته
partبخشی of theirخودشان destinyسرنوشت,
77
230268
2681
براى آنها، بيولوژى بخشى از سرنوشتشان را شكل داده بود،
04:04
and put, as Cassieکاسي onceیک بار said,
78
232973
2082
و همانطور كه كيسى يكبار گفت،
04:07
"everything nobleنجیب
out of reachنائل شدن for girlsدختران."
79
235079
2492
"هر چیز با عظمتى خارج از دست دخترها بود."
04:10
And yetهنوز, here was a chanceشانس
to serveخدمت with the bestبهترین of the bestبهترین
80
238353
3296
و هنوز، اينجا احتمال هم‎خدمتى با بهترين بهترينها در ماموريتى
04:13
on a missionماموریت that matteredمهم است
to theirخودشان countryکشور,
81
241673
2060
وجود داشت كه براى كشورشان اهميت داشت.
04:15
not despiteبا وجود the factواقعیت
that they were femaleزن,
82
243757
2675
نه به خاطر اینکه، زن بودند
04:18
but because of it.
83
246456
1383
بلكه صرفا بخاطر آن.
04:20
This teamتیم of womenزنان, in manyبسیاری waysراه ها,
was like womenزنان everywhereدر همه جا.
84
248769
3967
اين تيم زنان، در بسيارى جهات، مثل زنان جاهاى ديگر بود.
04:24
They woreبه تن کرد makeupآرایش, and in factواقعیت,
85
252760
1571
آرايش مى كردند
04:26
they would bondرابطه in the ladies'خانم ها' roomاتاق
over eyelinerخط چشم and eyeچشم pencilمداد.
86
254355
3445
و در دستشويي با استفاده شريكی خط چشم و مداد چشم روابطشان را قوى مى كردند.
04:30
They alsoهمچنین woreبه تن کرد bodyبدن armorزره پوش.
87
258531
1635
ضدگلوله نیز مي‎پوشيدند.
04:32
They would put 50 poundsپوند
of weightوزن on theirخودشان backsعقب,
88
260543
2388
بار ۲۲/۵ کیلویی روی پشتشان می‎گذاشتند
04:34
and boardهیئت مدیره the helicopterهلی کوپتر for an operationعمل,
89
262955
2026
و برای عملیات سوار هلی کوپتر میشدند،
04:37
and they would come back and watch
a movieفیلم سینما calledبه نام "Bridesmaidsبرادرزاده ها."
90
265005
3032
و بعد که برمی‎گشتند با هم فیلم ساقدوشها را تماشا می‎کردند.
04:40
(Laughterخنده)
91
268061
1851
(خنده)
04:41
They even woreبه تن کرد a thing calledبه نام SpanxSpanx,
92
269936
2709
حتی چیزی را پوشیدند که اسپنکس نام داشت،
04:44
because, as they foundپیدا شد very quicklyبه سرعت,
93
272669
1940
چون خیلی سریع پی بردند،
04:46
the uniformsلباس madeساخته شده for menمردان were
bigبزرگ where they should be smallکوچک,
94
274633
3892
یونیفورمها برای مردها دوخته شده بود در جایی که باید بزرگ باشند کوچک
04:50
and smallکوچک where they should be bigبزرگ.
95
278549
2050
و در جایی که کوچک، بزرگ هستند.
04:52
So Laneمسیر, an Iraqعراق Warجنگ veteranکهنه سرباز --
you see her here on my left --
96
280623
3537
پس لین، یک جنگ آزموده در جنگ عراق-- که در سمت چپم او ا می‎بینید--
04:56
decidedقرار بر این شد she was going to go on Amazonآمازون
97
284184
2056
تصمیم گرفت از طریق سایت آمازون دست بکار شود
04:58
and orderسفارش a pairجفت of SpanxSpanx to her baseپایه,
98
286264
2119
یک جفت گن مارک اسپنکس به آدرس پایگاهش سفارش دهد،
05:00
so that her pantsشلوار would fitمناسب better
when she wentرفتی out on missionماموریت eachهر یک night.
99
288407
3752
تا شبها که به ماموریت می‎رفت شلوارش راحتتر تنش شود.
05:04
These womenزنان would get togetherبا یکدیگر
over videoویدئو conferenceکنفرانس
100
292822
2425
زنها از طریق کنفرانس ویدئویی به هم محلق شدند
05:07
from all around Afghanistanافغانستان
from theirخودشان variousمختلف basesپایگاه ها,
101
295247
2481
از سراسر افغانستان و پایگاه‎های مختلف.
05:09
and they would talk about what it was like
102
297728
2008
و آنها درباره حس این که تنها یکی از زنانی باشی
05:11
to be one of the only womenزنان
doing what they were doing.
103
299760
2651
که کاری که آنها می کنند را انجام‎دهی صحبت می‎کردند.
05:14
They would swapمبادله jokesجوک ها,
104
302435
1177
با هم جک می گفتند
05:15
they would talk about
what was workingکار کردن, what wasn'tنبود,
105
303636
2452
درباه چیزهایی که کار می‎کرد و کار نمی‎کرد، آنچه نبود،
05:18
what they had learnedیاد گرفتم to do well,
what they neededمورد نیاز است to do better.
106
306112
3047
آنچه یاد گرفته بودند بخوبی انجام دهند، آنچه لازم بود بهتر انجام دهند.
05:21
And they would talk about
some of the lighterفندک momentsلحظات of beingبودن womenزنان
107
309183
3423
و درباره لحظات خوش زن بودن
05:24
out on the Specialویژه Operationsعملیات frontجلوی linesخطوط,
108
312630
2492
در عملیاتهای ویژه خطوط مقدم صحبت می‎کنند،
05:27
includingشامل the Sheweeشوی,
109
315146
1365
از جمله شی‎وی،
05:28
whichکه was a toolابزار
that let you peeادرار like a guy,
110
316535
2315
که ابزاری بود به شما اجازه می‎داد مثل مردها ادرار کنید
05:30
althoughبا اينكه it's said to have had only
a 40 percentدرصد accuracyدقت rateنرخ out there.
111
318874
4428
که هرچند گفته میشود تنها ۴۰ درصد نرخ دقت آن بوده.
05:35
(Laughterخنده)
112
323326
3091
(خنده)
05:38
These womenزنان livedزندگی می کرد in the "and."
113
326441
2000
آنها در دنیای "و" زندگی می‎کنند.
05:41
They provedثابت you could be fierceشدید
and you could be feminineزنانه.
114
329139
3162
ثابت کردند که می‎توان خشن بود و و همینطور زنانه.
05:44
You could wearپوشیدن mascaraریمل مژه و ابرو and bodyبدن armorزره پوش.
115
332325
2872
می‎توانید هم ریمل بزنید و هم ضدگلوله بپوشید.
05:47
You could love CrossFitCrossFit,
and really like cross-stitchکراس دوختن.
116
335221
4056
می‎توانید عاشق کراس فیت(کمپانی زیبایی اندام) باشید و بخیه ضربدری زدن را هم دوست داشته باشید.
05:51
You could love to climbبالا رفتن out of helicoptersهلی کوپترها
and you could alsoهمچنین love to bakeپختن cookiesبیسکویت ها.
117
339301
4758
می‎توانید عاشق بیرون پریدن از هلی‎کوپتر باشید و همینطور عاشق کلوچه پختن.
05:56
Womenزنان liveزنده in the and everyهرکدام singleتنها day,
118
344578
3429
زنها هر روز خدا با این "و" زندگی می‎کنند،
06:00
and these womenزنان broughtآورده شده that
to this missionماموریت as well.
119
348031
3049
و این زنها آن را با خود به ماموریتهایشان میاورند.
06:04
On this life and deathمرگ battlefieldمیدان جنگ
they never forgotیادم رفت
120
352547
2609
در این میدان نبرد مرگ و زندگی، هرگز فراموش نمی‎کنند
06:07
that beingبودن femaleزن mayممکن است have broughtآورده شده them
to the frontجلوی linesخطوط,
121
355466
3091
که زن بودن شاید آنها را به خطوط مقدم آورده باشد،
06:10
but beingبودن a soldierسرباز is what would
proveثابت كردن themselvesخودشان there.
122
358581
2777
اما سرباز بودن چیزی است که آنجا برای اثبات خویش نیاز دارند.
06:14
There was the night Amberکهربا wentرفتی
out on missionماموریت,
123
362272
2164
یک شب امبر برای ماموریت بیرون رفت
06:16
and in talkingصحبت کردن to the womenزنان of the houseخانه,
124
364460
1970
و در حین صحبت با زنان همه خانه‎اش
06:18
realizedمتوجه شدم that there was
a barricadedباریکارد shooterتیرانداز lyingدروغ گویی in wait
125
366454
2825
فهمید که تیرانداز سنگر گرفته‎ای آن بیرون
06:21
for the Afghanافغانی and Americanآمریکایی forcesنیروها
who were waitingدر انتظار to enterوارد the home.
126
369303
3532
در کمین نیروهای افغان و آمریکایی نشسته و منتظر ورودشان به خانه است.
06:25
Anotherیکی دیگر night it was Tristanتریستان
who foundپیدا شد out
127
373418
2795
یک شب هم این تریستان بود که فهمید
06:28
that there were piecesقطعات
that make up explosivesمواد منفجره
128
376237
2164
که دور تا دور خانه‎ای که در آن میماندند
06:30
all around the houseخانه
in whichکه they were standingایستاده,
129
378425
2297
تکه‎های بود که مواد منفجره را تشکیل می‎داد
06:32
and that in factواقعیت, explosivesمواد منفجره layغیر روحانی
all the way betweenبین there
130
380746
2779
و در حقیقت، این مواد منفجره در تمام مسیر آنجا
06:35
and where they were
about to headسر that night.
131
383549
2488
و جایی بود که آن شب قرار رفتن به آنجا را داشتند.
06:38
There was the night anotherیکی دیگر one
of theirخودشان teammatesهم تیمی ها provedثابت herselfخودش
132
386061
3071
شبی هم بود که یکی از هم تیمی‎های آنها خودش را به
06:41
to a decidedlyقطعا skepticalشکاکانه teamتیم of SEALsمهر و موم,
133
389156
2467
یک گروه تعمدا بدبینی از یگان فوق ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا ثابت کرد،
06:43
when she foundپیدا شد the intelهوشمند itemآیتم
they were looking for
134
391647
2396
زمانی که وسیله جاسوسی که آنها دنبالش بودند
06:46
wrappedپیچیده شده up in a baby'sعزیزم wetمرطوب diaperپوشک.
135
394067
2262
را کاغذ پیچ شده توی پوشک خیس نوزادی پیدا کرد.
06:49
And there was the night that Isabelایزابل,
anotherیکی دیگر one of theirخودشان teammatesهم تیمی ها,
136
397309
3237
و شبی هم ایزابل یکی دیگر از هم تیمی‎هایشان
06:52
foundپیدا شد the things
that they were looking for,
137
400570
2098
چیزهایی را یافت که به دنبالش بودند،
06:54
and receivedاخذ شده an Impactتأثیر Awardجایزه
from the Rangersرنجرز
138
402692
2116
و نشان ایمپکت را از رنجرها دریافت کرد،
06:56
who said that withoutبدون her,
139
404832
1726
که گفتند بدون او
06:58
the things and the people
they were looking for that night
140
406582
2754
آن آدمها و چیزهایی که آن شب دنبالش بودند را
07:01
would never have been foundپیدا شد.
141
409360
1424
هرگز پیدا نمی‎کردند.
07:03
That night and so manyبسیاری othersدیگران,
142
411553
1828
آن شب و دفعات بسیار دیگر
07:05
they wentرفتی out to proveثابت كردن themselvesخودشان,
not only for one anotherیکی دیگر,
143
413405
3113
آنها بیرون زدند تا خودشان ر ا ثابت کنند، نه فقط بخاطر همدیگر
07:08
but for everybodyهمه
who would come after them.
144
416520
2292
بلکه همه کسانی که بعد از آنها میامدند.
07:11
And alsoهمچنین for the menمردان
alongsideدر کنار whomچه کسی they servedخدمت کرده است.
145
419519
2787
و همچنین برای مردانی در کنارشان خدمت کرده‎اند.
07:15
We talk a lot about how
behindپشت everyهرکدام great man is a good womanزن.
146
423209
4739
خیلی درباره این که پشت سر هر مرد موفقی زن خوبی هست حرف می‎زنیم.
07:20
And in this caseمورد,
147
428354
1157
و در این مورد،
07:21
nextبعد to these womenزنان stoodایستاد menمردان
who wanted to see them succeedموفق باش.
148
429535
3238
در کنار این زنان مردانی ایستادند که خواستار موفقیت آنان بودند.
07:25
The Armyارتش Rangerتکاور who trainedآموزش دیده them
had servedخدمت کرده است 12 deploymentsاستقرار.
149
433666
3148
رنجر نظامی که به آنها آموزش داد در ۱۲ صف آرایی خدمت کرده بود.
07:29
And when they told him
that he had to go trainقطار girlsدختران,
150
437406
2994
وقتی به او گفتند که باید برای آموزش دخترها برود،
07:32
he had no ideaاندیشه what to expectانتظار.
151
440424
2352
هیچ ایده‎ای از آنچه منتظرش بود نداشت.
07:35
But at the endپایان of eightهشت daysروزها with these
womenزنان in the summerتابستان of 2011,
152
443361
4330
اما در پایان هشت روز کار با این زنها در تابستان ۲۰۱۱
07:39
he told his fellowهمکار Rangerتکاور,
"We have just witnessedشاهد historyتاریخ.
153
447715
4421
به همکار رنجر دیگرش گفت، "ما شاهد موقعیتی تاریخی بوده‎ایم.
07:44
These mayممکن است well be
our ownخودت TuskegeeTuskegee Airmenهواپیما."
154
452160
2624
اینها شاید چیزی مثل هوانوردان تاسکیجی خودمان باشند."
07:49
(Applauseتشویق و تمجید)
155
457666
6336
(تشویق)
07:56
At the heartقلب of this teamتیم
was the one personفرد
156
464390
2626
در قلب تیم، شخصی بود
07:59
who everyoneهر کس calledبه نام "the bestبهترین of us."
157
467040
2148
که همه او را "بهترین ما" می‎نامیدند.
08:01
She was a petiteریزه اندام blondeطلایی dynamoدینامو,
158
469675
2465
زن ریزجثه مو بلوند پرجنب و جوش،
08:04
who barelyبه سختی reachedرسیده است five-foot-threeپنج پا سه.
159
472164
2064
که به زور قدش به ۱۶۰ سانتیمتر می‎رسید.
08:06
And she was this wildوحشی mixمخلوط کردن
of Marthaمارتا Stewartاستوارت,
160
474772
3131
و ترکیب وحشیانه‎ای از مارتا استوارت
08:09
and what we know as G.I. Janeجین.
161
477927
2000
و کسی بود که با نام جی.آِی. جین می‎شناسیم.
08:12
She was someoneکسی who lovedدوست داشتنی
to make dinnerشام for her husbandشوهر,
162
480665
2824
کسی که عاشق شام درست کردن برای شوهرش شود
08:15
her Kentکنت Stateدولت ROTCROTC sweetheartعزیزم
who pushedتحت فشار قرار داد her to be her bestبهترین,
163
483513
4103
عزیزدلش از افسران آموزش نیروهای ذخیره دانشگاه دولتی کنت بود که او را به سمت بهترین بودن و اعتماد داشتن
08:19
and to trustاعتماد herselfخودش,
164
487640
1329
بخودش سوق می‎داد،
08:20
and to testتست everyهرکدام limitحد she could.
165
488993
2230
و این که هر محدودیتی را که می‎توانست بیازماید.
08:23
She alsoهمچنین lovedدوست داشتنی to put 50 poundsپوند of weightوزن
on her back and runاجرا کن for milesمایل,
166
491944
4170
همینطور دوست داشت که ۲۲/۵ کیلو بار را بر دوشش کیلومترها حمل نماید
08:28
and she lovedدوست داشتنی to be a soldierسرباز.
167
496138
1921
و عاشق این بود که سرباز باشد.
08:31
She was somebodyکسی who had a breadنان makerسازنده
in her officeدفتر in Kandaharکندهار,
168
499080
3234
کسی بود که در اتاق کارش در قندهار، دستگاه نان پز داشت،
08:34
and would bakeپختن a batchدسته ای of raisinکشمش breadنان,
and then go to the gymسالن ورزش
169
502338
2932
و اول نان کشمشی می‎پخت و بعد باشگاه ورزشی می‎رفت
08:37
and bustسینه بند out 25 or 30 pull-upsبالا بردن
from a deadمرده hangآویزان شدن.
170
505294
2791
و در حدود ۲۵ یا ۳۰ بار بارفیکس می‎رفت.
08:41
She was the personفرد who, if you neededمورد نیاز است
an extraاضافی pairجفت of bootsچکمه
171
509092
2901
کسی بود که اگر به جفتی پوتین اضافی نیاز داشتید
08:44
or a home-cookedخانه پخته شده dinnerشام,
would be on your speedسرعت dialشماره گیری کنید.
172
512017
2955
یا که شام خانگی، اسمش روی شماره گیر سریع تلفنتان ثبت بود.
08:47
Because she never, ever would talk to you
173
515404
2238
زیرا هرگز کسی نبود که برایتان از
08:49
about how good she was,
174
517666
1151
خوب بودنش بگوید،
08:50
but let her characterشخصیت speakصحبت
throughاز طریق actionعمل.
175
518841
2208
اما اعمالش گواه شخصیتش میشد.
08:54
She was famousمشهور for takingگرفتن the hardسخت right
over the easyآسان wrongاشتباه.
176
522450
5636
به این معروف بود که راست سخت را به اشتباه آسان ترجیح میداد.
09:00
And she was alsoهمچنین famousمشهور
for walkingپیاده روی up to a 15-foot-پا ropeطناب,
177
528487
3390
و همینطور به این معروف بود که برای بالا رفتن از یک طناب 4.5متری،
09:03
climbingسنگ نوردی it usingاستفاده كردن only her armsبازوها,
178
531901
2160
تنها از دستهایش استفاده کرده بود
09:06
and then shufflingزدن away and apologizingعذرخواهی کن,
179
534085
2001
و بعد این پا و آن پا کرده و عذر خواسته بود،
09:08
because she knewمی دانست she was supposedقرار است
to use bothهر دو her armsبازوها and her legsپاها,
180
536110
3390
چون می‎دانست که قرار بوده هم از دستها و هم از پاهایش استفاده کند،
09:11
as the Rangersرنجرز had trainedآموزش دیده them.
181
539524
1697
همانطور که رنجرها به او آموزش داده بودند.
09:13
(Laughterخنده)
182
541245
1876
(خنده)
09:15
Some of our heroesقهرمانان returnبرگشت home
to tell theirخودشان storiesداستان ها.
183
543145
3303
برخی از قهرمانان ما بخانه برمیگردند تا داستانشان را بازگو کنند.
09:19
And some of them don't.
184
547346
1612
و برخی هم نه.
09:21
And on Octoberاکتبر 22, 2011,
185
549958
2545
و در ۲۲ اکتبر ۲۰۱۱
09:24
First Lieutenantستوان Ashleyاشلی Whiteسفید was killedکشته شده
alongsideدر کنار two Rangersرنجرز,
186
552527
3568
اشلی وایت، ستوان یکم همراه با دو رنجر دیگر کشته شد،
09:28
Christopherکریستوفر Hornsشاخ ها
187
556119
1355
کریستفر هورنز
09:29
and Kristofferکریستوفر Domeijدومیج.
188
557498
1356
و کریسفر دومجی.
09:31
Her deathمرگ threwپرتاب کرد this programبرنامه builtساخته شده
for the shadowsسایه ها
189
559998
3249
مرگ او، برنامه ساخته شده برای سایه‎ها
09:35
into a very publicعمومی spotlightنور افکن.
190
563271
2027
را کانون توجه عمومی قرار داد.
09:37
Because after all,
191
565322
1153
چون با این همه
09:38
the banممنوعیت on womenزنان in combatمبارزه کن
was still very much in placeمحل.
192
566499
3167
ممنوعیت حضور زنان در نبرد هنوز بسیار داغ بود.
09:42
And at her funeralمراسم خاکسپاری,
193
570856
1414
و در تشیع جنازه‎اش،
09:44
the headسر of Armyارتش Specialویژه Operationsعملیات cameآمد,
and gaveداد a publicعمومی testimonyشهادت
194
572294
4428
سرپرست عملیات ویژه ارتش آمد و سخنرانی عمومی او
09:48
not just to the courageشجاعت of Ashleyاشلی Whiteسفید,
195
576722
2215
شهادتی بود نه تنها بر رشادت اشلی وایت،
09:50
but to all her teamتیم of sistersخواهران.
196
578961
2000
بلکه کل تیم خواهرانش.
09:53
"Make no mistakeاشتباه about it," he said,
"these womenزنان are warriorsجنگجویان,
197
581746
4428
"در این باره اشتباه نکنید،" او گفت، " این زنها جنگجو هستند،
09:58
and they have writtenنوشته شده است a newجدید chapterفصل
in what it meansبه معنای to be a femaleزن
198
586198
3316
و فصل تازه‎ای را در باب معنای زن بودن در ارتش
10:01
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها Armyارتش."
199
589538
1918
ایالات متحد نوشته‎اند."
10:04
Ashley'sاشلی momمامان is a teacher'sمعلم aideکمک کننده
and a schoolمدرسه busاتوبوس driverراننده,
200
592989
3678
مادر اشلی همیار مدرسه و راننده سرویس مدرسه است
10:08
who bakesبس cookiesبیسکویت ها on the sideسمت.
201
596691
1904
و در کنارش کلوچه هم میپزد.
10:11
She doesn't rememberیاد آوردن much
about that overwhelmingغافلگیر کننده setتنظیم of daysروزها,
202
599340
3182
خیلی از آنها روزها بجز فشار بی پایان به خاطر نمیاورد،
10:14
in whichکه griefغم و اندوه -- enormousعظیم griefغم و اندوه --
203
602546
2769
که در آن اندوه- اندوهی عظیم-
10:17
mixedمخلوط شده with prideغرور.
204
605339
1283
با افتخار ترکیب شده بود.
10:19
But she does rememberیاد آوردن one momentلحظه.
205
607359
2000
اما یک لحظه را بخاطر دارد.
10:21
A strangerغریبه with a childکودک
in her handدست cameآمد up to her
206
609913
3406
غریبه‎ای که دست کودکی را نگه داشته بود نزد وی آمد
10:25
and she said, "Mrsخانم. Whiteسفید,
207
613343
2682
و گفت، " خانم وایت،
10:28
I broughtآورده شده my daughterفرزند دختر here todayامروز,
208
616049
2298
امروز دخترم را اینجا آوردم
10:30
because I wanted her to know
what a heroقهرمان was.
209
618371
2689
چون میخواستم بداند که او چه قهرمانی بود.
10:34
And I wanted her to know
that heroesقهرمانان could be womenزنان, too."
210
622490
4024
و میخواستم همینطور بداند که قهرمانان هم میتوانند زن باشند."
10:39
It is time to celebrateجشن گرفتن
all the unsungunsung heroinesقهرمانان
211
627749
3614
زمان گرامیداشت همه قهرمان زن ناشناخته‎ایست
10:43
who reachنائل شدن into theirخودشان gutsدل و روده
212
631387
1749
که شهامت یافته‎اند
10:45
and find the heartقلب and the gritگره
to keep going and to testتست everyهرکدام limitحد.
213
633136
4241
و دل و جرات ادامه دادن و آزمودن هر محدودیتی را میابند.
10:50
This very unlikelyبعید است bandباند of sistersخواهران
boundمحدود است foreverبرای همیشه in life and afterwardپس از آن
214
638100
5720
این گروه غیرعادی خواهران برای همیشه در این زندگی و بعد از آن
10:55
did indeedدر واقع becomeتبدیل شدن به partبخشی of historyتاریخ,
215
643844
2322
به راستی قسمتی از تاریخ شدند،
10:58
and they pavedپیچ خورده the way for so manyبسیاری
who would come after them,
216
646190
3131
و مسیر را برای بسیاری که بعد از آنها خواهند آمد، هموار کردند،
11:01
as much as they stoodایستاد on the shouldersشانه ها
of those who had come before.
217
649345
4230
همانطور که آنها بر شانه‎های کسانی ایستادند که قبل از آنها آمده بودند.
11:06
These womenزنان showedنشان داد that warriorsجنگجویان come
in all shapesشکل ها and sizesاندازه ها.
218
654303
4145
این زنها نشان دادند که جنگجوها در همه اشکال و سایزها یافت می‎شوند.
11:11
And womenزنان can be heroesقهرمانان, too.
219
659454
2300
و زنها هم می‎توانند قهرمان باشند.
11:14
Thank you so much.
220
662648
1152
بسیار از شما متشکرم.
11:15
(Applauseتشویق و تمجید)
221
663824
6126
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Marzieh Akrami

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Gayle Tzemach Lemmon - Reporter
Gayle Tzemach Lemmon writes about women around the world living their lives at war and in conflict zones.

Why you should listen

Gayle Tzemach Lemmon never set out to write about women entrepreneurs. After leaving ABC News for MBA study at Harvard, she was simply looking for a great -- and underreported -- economics story. What she found was women entrepreneurs in some of the toughest business environments creating jobs against daunting obstacles. Since then her writing on entrepreneurship has been published by the International Herald Tribune and Financial Times along with the World Bank and the International Finance Corporation.

Now a senior fellow at the Council on Foreign Relations, Lemmon continues to travel the world reporting on economic and development issues with a focus on women. She is the author of Ashley's War: The Untold Story of a Team of Women Soldiers on the Special Ops Battlefield (2014), as well as the best seller The Dressmaker of Khair Khana (2011) about a young entrepreneur who supported her community under the Taliban.

More profile about the speaker
Gayle Tzemach Lemmon | Speaker | TED.com