TED2016
Norman Lear: An entertainment icon on living a life of meaning
نورمن لیر: یک شخصیت مشهوردنیای سرگرمی و زندگی پر معنایش
Filmed:
Readability: 3.5
1,143,532 views
در سالهای ۱۹۷۰ ( و دهه های بعد)، برنامه ساز تلویزیون نورمن لیر با برنامه های فرهنگ ساز طنزی مانند « همه خانواده»، «جفرسون ها» و « روزهای خوش» به زندگی میلیون ها نفر وارد شد، مرز های آن دوران را تغییر داد و صدایی پر طنین برای آمریکایی هایی که دیده نمی شدند گردید. در یک مصاحبه نزدیک و هوشمندانه با اریک هیرشبرگ، او با تواضع و طنز از رابطه زودهنگامش با « حمافت انسانی» و اینکه چطور زندگیش را شکل داد و موجب ایجاد بینش خلاقانه اش شد می گوید.
Norman Lear - Producer, activist
Writer, producer and free-speech champion Norman Lear defined decades of US popular culture with his groundbreaking TV shows. Full bioEric Hirshberg - CEO, Activision
Eric Hirshberg leads Activision, one of the world's largest interactive entertainment companies. Full bio
Writer, producer and free-speech champion Norman Lear defined decades of US popular culture with his groundbreaking TV shows. Full bioEric Hirshberg - CEO, Activision
Eric Hirshberg leads Activision, one of the world's largest interactive entertainment companies. Full bio
Double-click the English transcript below to play the video.
00:12
Eric Hirshberg: So I assume that Norman
doesn't need much of an introduction,
doesn't need much of an introduction,
0
905
3620
اریک هیرشبرگ: فکر می کنم
که نورمن نیازی به معرفی نداره،
که نورمن نیازی به معرفی نداره،
00:16
but TED's audience is global,
1
4549
1505
اما مخاطبین TED جهانی‌اند،
00:18
it's diverse,
2
6078
1197
و متنوع،
00:19
so I've been tasked
with starting with his bio,
with starting with his bio,
3
7299
2986
پس به من گفته شده
تا با زندگی نامه اش شروع کنم،
تا با زندگی نامه اش شروع کنم،
00:22
which could easily take up
the entire 18 minutes.
the entire 18 minutes.
4
10309
2286
که به راحتی کل ۱۸ دقیقه را خواهد گرفت.
00:24
So instead we're going to do
93 years in 93 seconds or less.
93 years in 93 seconds or less.
5
12619
3943
پس بجای آن ما ۹۳ سال را
در ۹۳ ثانیه یا کمتر انجام می دهیم.
در ۹۳ ثانیه یا کمتر انجام می دهیم.
00:28
(Laughter)
6
16586
1150
( خنده حضار )
00:30
You were born in New Hampshire.
7
18258
1547
در نیو همپشایر متولد شدی،
00:31
Norman Lear: New Haven, Connecticut.
8
19829
1715
نورمن لیر: نیوهیون، کنتی کت.
00:33
EH: New Haven, Connecticut.
9
21568
1286
اریک هیرشبرگ: نیوهیون، کنتی کت.
00:34
(Laughter)
10
22878
2888
(خنده حضار)
00:37
NL: There goes seven more seconds.
11
25790
1620
نورمن لیر: هفت ثانیه زیاد شد.
00:39
EH: Nailed it.
12
27434
1243
اریک هیرشبرگ: کاملا درسته.
00:40
(Laughter)
13
28701
1990
(خنده حضار)
00:43
You were born in New Haven, Connecticut.
14
31042
1905
تو درنیوهیون، کنتی کت بدنیا آمدی.
00:44
Your father was a con man --
I got that right.
I got that right.
15
32971
2405
پدرت یک خلاف کار بود--
درست میگم.
درست میگم.
00:47
He was taken away to prison
when you were nine years old.
when you were nine years old.
16
35400
2747
وقتی نه سالت بود
او را به زندان بردند.
او را به زندان بردند.
00:50
You flew 52 missions
as a fighter pilot in World War II.
as a fighter pilot in World War II.
17
38171
3157
۵۲ ماموریت به عنوان خلبان جنگی
در جنگ جهانی دوم داشتی.
در جنگ جهانی دوم داشتی.
00:53
You came back to --
18
41686
1150
وقتی برگشتی --
00:54
NL: Radio operator.
19
42860
1150
نورمن لیر: اپراتور رادیو.
00:56
EH: You came to LA
to break into Hollywood,
to break into Hollywood,
20
44542
2483
اریک هیرشبرگ: به لس آنجلس آمدی
تا وارد هالیوود شوی،
تا وارد هالیوود شوی،
00:59
first in publicity, then in TV.
21
47049
1880
ابتدا در تبلیغات، و بعد در تلویزیون.
01:00
You had no training as a writer, formally,
22
48953
2159
آموزشی به عنوان یک نویسنده،
به شکل رسمی نداشتی،
به شکل رسمی نداشتی،
01:03
but you hustled your way in.
23
51136
1404
اما راهت رو به زور بازکردی.
01:04
Your breakthrough, your debut,
24
52564
1453
جهش بزرگ تو، ظهور تو،
01:06
was a little show
called "All in the Family."
called "All in the Family."
25
54041
2268
نمایش تلویزیونی کوچکی
به نام « همه خانواده» بود.
به نام « همه خانواده» بود.
01:08
You followed that up with a string of hits
26
56333
2104
و تو آن را با زنجیره‌ای
از بهترین ها ادامه دادی
از بهترین ها ادامه دادی
01:10
that to this day is unmatched
in Hollywood:
in Hollywood:
27
58461
2118
که تا امروز در هالیوود بی‌همتا بوده:
01:12
"Sanford and Son," "Maude," "Good Times,"
28
60603
2040
« سنفورد و پسر»، «ماد»، « روزهای خوش»،
01:14
"The Jeffersons," "One Day at a Time,"
29
62667
1826
« جفرسون ها»، « روزی و روزگاری»،
01:16
"Mary Hartman, Mary Hartman,"
30
64517
1413
« مری هارتمن، مری هارتمن»،
01:17
to name literally a fraction of them.
31
65954
1763
و اینها فقط تعداد کمی از آنهاست.
01:19
Not only are they all commercially --
32
67741
1777
نه تنها همه آنها از دید بازرگانی --
01:21
(Applause)
33
69542
4006
( تشویق حضار )
01:25
Not only are they all
commercially successful,
commercially successful,
34
73572
2985
نه تنها همه آنها از دید بازرگانی
موفق بوده اند،
موفق بوده اند،
01:28
but many of them push our culture forward
35
76581
1974
بلکه خیلی از آنها
موجب پیشرفت فرهنگی ما گردید
موجب پیشرفت فرهنگی ما گردید
01:30
by giving the underrepresented
members of society
members of society
36
78579
2362
با بیان نظرات اعضای ضعیف‌تر جامعه ما
01:32
their first prime-time voice.
37
80965
2036
با صدایی پر طنین.
01:35
You have seven shows
in the top 10 at one time.
in the top 10 at one time.
38
83333
3311
در یک زمان هفت نمایش در
بین ۱۰ نمایش برتر داشتی.
بین ۱۰ نمایش برتر داشتی.
01:39
At one point,
39
87033
1229
یکجا،
01:40
you aggregate an audience
of 120 million people per week
of 120 million people per week
40
88286
3337
توانستی ۱۲۰ میلیون نفر مخاطب
در هفته جمع کنی
در هفته جمع کنی
01:43
watching your content.
41
91647
1226
تا برنامه های تو را ببینند.
01:44
That's more than the audience
for Super Bowl 50,
for Super Bowl 50,
42
92897
2239
این بیشتر از مخاطبین
مسابقه سوپر بال ۵۰ بود،
مسابقه سوپر بال ۵۰ بود،
01:47
which happens once a year.
43
95160
1239
که سالی یک بار اتفاق می‌افتد.
01:48
NL: Holy shit.
44
96423
1222
نورمن لیر: ای خدا.
01:49
(Laughter)
45
97669
1773
( خنده حضار )
01:51
(Applause)
46
99466
2222
( تشویق حضار )
01:53
EH: And we're not even
to the holy shit part.
to the holy shit part.
47
101712
2359
اریک هیرشبرگ: و هنوز به قسمت
« ای خدایش» نرسیده ایم.
« ای خدایش» نرسیده ایم.
01:56
(Laughter)
48
104095
1039
( خنده حضار )
01:57
You land yourself
on Richard Nixon's enemies list --
on Richard Nixon's enemies list --
49
105158
2727
خودت را وارد فهرست دشمنان
ریچارد نیکسون کردی --
ریچارد نیکسون کردی --
01:59
he had one.
50
107909
1150
اون یکی داشت.
02:01
That's an applause line, too.
51
109399
2095
این هم احتیاج به تشویق داره.
02:03
(Applause)
52
111518
1802
( تشویق حضار )
02:05
You're inducted into the TV Hall of Fame
on the first day that it exists.
on the first day that it exists.
53
113344
3597
در اولین روز ایجاد
تالار مشاهیر تلویزیون وارد آن شدی.
تالار مشاهیر تلویزیون وارد آن شدی.
02:08
Then came the movies.
54
116965
1400
بعد وارد فیلم شدی.
02:10
"Fried Green Tomatoes,"
55
118389
1580
« گوجه فرنگی‌های سبز سرخ شده»،
02:11
"The Princess Bride," "Stand By Me,"
56
119993
2025
«عروس شاهزاده»، «کنارم بمان»،
02:14
"This Is Spinal Tap."
57
122042
1173
«این کانال نخاعیه».
02:15
(Applause)
58
123239
1137
( تشویق حضار )
02:16
Again, just to name a fraction.
59
124400
1532
وباید بگم، تنها تعدادی رو اسم بردم.
02:17
(Applause)
60
125956
1031
( تشویق حضار )
02:19
Then you wipe the slate clean,
61
127011
1506
و بعد تخته را پاک کردی،
02:20
start a third act as a political activist
focusing on protecting the First Amendment
focusing on protecting the First Amendment
62
128541
4047
و سومین نقشت رو به عنوان یک فعال سیاسی
که تمرکزش روی متمم اول قانون اساسی
که تمرکزش روی متمم اول قانون اساسی
02:24
and the separation of church and state.
63
132612
1950
و جدایی دین و حکومت است.
02:26
You start People For The American Way.
64
134586
1890
تو «مردم برای راه آمریکایی»
را راه انداختی.
را راه انداختی.
02:28
You buy the Declaration of Independence
65
136500
1858
اعلامیه استقلال آمریکا را خریدی
02:30
and give it back to the people.
66
138382
1491
و آن را به مردم برگرداندی.
02:31
You stay active in both
entertainment and politics
entertainment and politics
67
139897
2338
و در هر دو کار سرگرمی و سیاست فعال بودی
02:34
until the ripe old of age of 93,
68
142259
1532
تا وقتی که به اوج پختگی در ۹۳ سالگی رسیدی،
02:35
when you write a book
69
143815
1246
وقتی که کتابی نوشتی
02:37
and make a documentary
about your life story.
about your life story.
70
145085
2164
و مستندی در باره
داستان زندگیت ساختی.
داستان زندگیت ساختی.
02:39
And after all that,
71
147273
1174
و بعد از همه آنها،
02:40
they finally think
you're ready for a TED Talk.
you're ready for a TED Talk.
72
148471
2542
آخرش فهمیدند
که آماده صحبت در TED هستی.
که آماده صحبت در TED هستی.
02:43
(Laughter)
73
151037
1781
( خنده حضار )
02:44
(Applause)
74
152842
4572
( تشویق حضار )
02:49
NL: I love being here.
75
157438
1798
نورمن لیر: عاشق بودن در اینجا هستم.
02:51
And I love you for agreeing to do this.
76
159260
2715
بخاطر موافقت با این کار دوستت دارم.
02:53
EH: Thank you for asking. It's my honor.
77
161999
1989
اریک هیرشبرگ: از این که خواستی ممنونم.
باعث افتخار من است.
باعث افتخار من است.
02:56
So here's my first question.
78
164012
1547
حالا سوال اول من.
02:57
Was your mother proud of you?
79
165919
1714
آیا مادرت به تو افتخار می‌کرد؟
02:59
(Laughter)
80
167657
1996
( خنده حضار )
03:02
NL: My mother ...
81
170055
1333
نورمن لیر: مادر من ...
03:03
what a place to start.
82
171412
1167
چه جایی برای شروع.
03:06
Let me put it this way --
83
174967
2151
بگذارید اینطوری بگم --
03:09
when I came back from the war,
84
177142
1620
وقتی از جنگ برگشتم،
03:10
she showed me the letters
that I had written her from overseas,
that I had written her from overseas,
85
178786
5588
نامه هایی رو به من نشون داد که
از آن طرف دریاها برایش فرستاده بودم،
از آن طرف دریاها برایش فرستاده بودم،
03:16
and they were absolute love letters.
86
184398
2397
و اونها واقعا نامه های عاشقانه بودند.
03:21
(Laughter)
87
189961
1579
( خنده حضار )
03:23
This really sums up my mother.
88
191564
1722
این واقعا مادرم رو معرفی میکنه.
03:25
They were love letters,
89
193730
1151
اونها نامه‌های عاشقانه بودند،
03:26
as if I had written them to --
90
194905
2202
انگار که اونها رو نوشته بودم برای --
03:29
they were love letters.
91
197131
1297
اونها نامه‌های عاشقانه بودند،
03:33
A year later I asked my mother
if I could have them,
if I could have them,
92
201214
4533
یک سال بعد از مادرم پرسیدم
میشه اونها رو به من بدی،
میشه اونها رو به من بدی،
03:37
because I'd like to keep them
all the years of my life ...
all the years of my life ...
93
205771
4277
چون می‌خواستم اونها رو
برای تمام عمرم نگه دارم...
برای تمام عمرم نگه دارم...
03:42
She had thrown them away.
94
210072
1509
اونها رو دور ریخته بود.
03:43
(Laughter)
95
211605
4063
( خنده حضار )
03:48
That's my mother.
96
216890
1304
این مادر من منه.
03:50
(Laughter)
97
218218
2478
( خنده حضار )
03:52
The best way I can sum it up
in more recent times is --
in more recent times is --
98
220720
6520
بهترین راهی که می‌تونستم
این اواخر خلاصه اش کنم --
این اواخر خلاصه اش کنم --
03:59
this is also more recent times --
99
227264
2297
این همین اواخر بود --
04:01
a number of years ago,
100
229585
1182
چند سال پیش،
04:02
when they started the Hall of Fame
to which you referred.
to which you referred.
101
230791
3873
وقتی که تالار مشاهیری
که اشاره کردی رو شروع کردند.
که اشاره کردی رو شروع کردند.
04:06
It was a Sunday morning,
102
234688
1783
یک روز یکشنبه صبح بود،
04:08
when I got a call from the fellow who ran
the TV Academy of Arts & Sciences.
the TV Academy of Arts & Sciences.
103
236495
5254
وقتی که تلفنی شد از دوستی که آکادمی
تلویزیونی هنر و علوم را اداره می کرد.
تلویزیونی هنر و علوم را اداره می کرد.
04:13
He was calling me to tell me
they had met all day yesterday
they had met all day yesterday
104
241773
2969
تماس گرفته بود تا بگه که همه دیروز رو
جلسه داشتند
جلسه داشتند
04:16
and he was confidentially telling me
they were going to start a hall of fame
they were going to start a hall of fame
105
244766
4213
و داشت محرمانه به من می‌گفت که
می‌خواهند یک تالار مشاهیر درست کنند
می‌خواهند یک تالار مشاهیر درست کنند
04:21
and these were the inductees.
106
249003
2754
و اینها معرفی شده‌اند.
04:27
I started to say "Richard Nixon,"
107
255201
1922
شروع کردم بگم « ریچارد نیکسون»،
04:29
because Richard Nixon --
108
257147
1642
چون ریچارد نیکسون --
04:30
EH: I don't think he was on their list.
109
258813
1871
اریک هیرشبرگ: فکر نمی کردم
توی فهرستشون بود.
توی فهرستشون بود.
04:32
NL: William Paley, who started CBS,
110
260708
2523
نورمن لیر: ویلیام پیلی،
که CBS رو راه انداخت،
که CBS رو راه انداخت،
04:35
David Sarnoff, who started NBC,
111
263255
3634
دیوید سارنوف، که NBC رو راه انداخت،
04:38
Edward R. Murrow,
112
266913
1155
ادوارد آر. مورو،
04:40
the greatest of the foreign
correspondents,
correspondents,
113
268092
3702
که بزرگترین خبرنگار بخش خارجی بود،
04:43
Paddy Chayefsky --
114
271818
1171
پدی چایفسکی --
04:45
I think the best writer
that ever came out of television --
that ever came out of television --
115
273013
2762
به نظرم بهترین
نویسنده‌ای که از تلویزیون بیرون آمد--
نویسنده‌ای که از تلویزیون بیرون آمد--
04:47
Milton Berle, Lucille Ball
116
275799
1977
میلتون برل، لوسیل بال
04:49
and me.
117
277800
1381
و من.
04:51
EH: Not bad.
118
279205
1151
اریک هیرشبرگ: بد نیست،
04:52
NL: I call my mother
immediately in Hartford, Connecticut.
immediately in Hartford, Connecticut.
119
280380
2715
نورمن لیر: بلافاصله به مادرم زنگ زدم
توی هارتفورد، کنتی‌کت.
توی هارتفورد، کنتی‌کت.
04:55
"Mom, this is what's happened,
120
283119
1523
« مامان، این اتفاق افتاده،
04:56
they're starting a hall of fame."
121
284666
1599
اونها، تالار مشاهیر درست کرده‌اند.»
04:58
I tell her the list of names and me,
122
286289
1723
من به اون فهرست اسم‌ها و خودم رو گفتم،
05:00
and she says,
123
288036
1158
و اون گفت،
05:01
"Listen, if that's what they
want to do, who am I to say?"
want to do, who am I to say?"
124
289218
2737
« اگر اونها می‌خواند این کار رو بکنند
من دیگه چی بگم؟»
من دیگه چی بگم؟»
05:03
(Laughter)
125
291979
3501
( خنده حضار )
05:07
(Applause)
126
295504
2916
( تشویق حضار )
05:10
That's my Ma.
127
298444
1357
این مامان من بود.
05:11
I think it earns that kind of a laugh
128
299825
1880
به نظرم این خنده حقه
05:13
because everybody
has a piece of that mother.
has a piece of that mother.
129
301729
2096
چون هرکسی
چیزی از مادرش به ارث برده.
چیزی از مادرش به ارث برده.
05:15
(Laughter)
130
303849
1174
( خنده حضار )
05:17
EH: And the sitcom Jewish mother
is born, right there.
is born, right there.
131
305047
2857
اریک هیرشبرگ: و مادر یهودی طنز
زاده شد، همینجا.
زاده شد، همینجا.
05:20
So your father also played
a large role in your life,
a large role in your life,
132
308348
4810
و پدرت هم نقش مهمی در زندگیت داشت،
05:25
mostly by his absence.
133
313182
1650
بیشتر با نبودنش.
05:26
NL: Yeah.
134
314856
1157
نورمن لیر: درسته.
05:28
EH: Tell us what happened
when you were nine years old.
when you were nine years old.
135
316037
2623
اریک هیرشبرگ: به ما بگو که چه اتفاقی افتاد
وقتی نه ساله بودی.
وقتی نه ساله بودی.
05:30
NL: He was flying to Oklahoma
136
318684
4879
نورمن لیر: اون به اکلاهما پرواز کرده بود
05:35
with three guys that my mother said,
137
323587
2071
با سه نفر دیگه که مادرم می‌گفت،
05:37
"I don't want you to have
anything to do with them,
anything to do with them,
138
325682
2382
« من نمی‌خوام که تو
کاری با اونها داشته باشی،
کاری با اونها داشته باشی،
05:40
I don't trust those men."
139
328088
1253
به اونها اعتماد ندارم.»
05:42
That's when I heard,
140
330040
1350
و این وقتی بود که شنیدم،
05:43
maybe not for the first time,
141
331414
1483
شاید نه برای اولین بار،
05:44
"Stifle yourself, Jeanette, I'm going."
142
332921
3666
« خفه شو، جانت، دارم می‌رم.»
05:48
And he went.
143
336611
1477
و رفت.
05:50
It turns out he was picking up
some fake bonds,
some fake bonds,
144
338112
5017
معلوم شد که اوراق قرضه تقلبی برداشته بود،
05:55
which he was flying
across the country to sell.
across the country to sell.
145
343153
3523
که دور و بر کشور پرواز می‌کرد تا بفروشه.
05:59
But the fact that he was going
to Oklahoma in a plane,
to Oklahoma in a plane,
146
347764
3547
اما اینکه اون با هواپیما
به اوکلاهما می‌رفت،
به اوکلاهما می‌رفت،
06:03
and he was going to bring me
back a 10-gallon hat,
back a 10-gallon hat,
147
351335
3691
و می‌رفت تا یک کلاه گاوچرونی برام بیاره،
06:07
just like Ken Maynard,
my favorite cowboy wore.
my favorite cowboy wore.
148
355050
5698
درست مثل کلاه کن ماینارد،
بهترین لباس گاوچرونی که دوست داشتم،
بهترین لباس گاوچرونی که دوست داشتم،
06:14
You know, this was a few years
after Lindbergh crossed the Atlantic.
after Lindbergh crossed the Atlantic.
149
362124
5088
می‌دونی، چند سالی بعد از اون بود که
لیندبرگ از اقیانوس اطلس عبور کرد.
لیندبرگ از اقیانوس اطلس عبور کرد.
06:19
I mean, it was exotic
that my father was going there.
that my father was going there.
150
367236
3597
منظورم اینه که، خیلی هیجان آور بود که
پدرم اونجا می‌رفت.
پدرم اونجا می‌رفت.
06:22
But when he came back,
151
370857
1241
اما وقتی که برگشت،
06:24
they arrested him as he got off the plane.
152
372122
2064
درست وقتی از هواپیما پیاده شد
دستگیرش کردند.
دستگیرش کردند.
06:26
That night newspapers
were all over the house,
were all over the house,
153
374553
4396
اونشب همه خونه پر از روزنامه بود،
06:30
my father was with his hat
in front of his face,
in front of his face,
154
378973
2620
پدرم با کلاهش که جلوی صورتش بود،
06:33
manacled to a detective.
155
381617
1499
و دستش با دستبند به
یک کارآگاه بسته شده بود
یک کارآگاه بسته شده بود
06:35
And my mother was selling the furniture,
because we were leaving --
because we were leaving --
156
383720
3658
و مادرم اثاثیه رو می‌فروخت
چون داشتیم می‌رفیم --
چون داشتیم می‌رفیم --
06:39
she didn't want to stay
in that state of shame,
in that state of shame,
157
387402
3809
نمی‌خواست در اون وضعیت شرمساری بمونه،
06:43
in Chelsea, Massachusetts.
158
391235
2465
در چلسی، ماساچوست.
06:46
And selling the furniture --
159
394528
3664
و در حال فروش لوازم --
06:50
the house was loaded with people.
160
398216
2060
خونه پر از آدم بود.
06:52
And in the middle of all of that,
161
400712
2118
و دروسط این اوضاع،
06:54
some strange horse's ass
put his hand on my shoulder and said,
put his hand on my shoulder and said,
162
402854
6188
یک آدم غریبه نفهم
دستش رو روی شونه من گذاشت و گفت،
دستش رو روی شونه من گذاشت و گفت،
07:01
"Well, you're the man of the house now."
163
409066
2126
«خوب، حالا تو مرد خونه‌ای.»
07:04
I'm crying, and this asshole says,
"You're the man of the house now."
"You're the man of the house now."
164
412982
5571
من گریه می‌کردم، و این نفهم می‌گفت،
«حالا تو مرد خونه‌ای.»
«حالا تو مرد خونه‌ای.»
07:11
And I think that was the moment
165
419268
2934
و فکر کنم این زمانی بود
07:14
I began to understand the foolishness
of the human condition.
of the human condition.
166
422226
4110
که شروع به فهمیدن حماقت
در اوضاع آدمی کردم.
در اوضاع آدمی کردم.
07:19
So ...
167
427678
2158
پس ...
07:22
it took a lot of years to look back at it
and feel it was a benefit.
and feel it was a benefit.
168
430558
4580
سالهای زیادی طول کشید تا به گذشته نگاه کنم
و حس کنم که به نفع من بود.
و حس کنم که به نفع من بود.
07:28
But --
169
436437
1150
اما --
07:29
EH: It's interesting
you call it a benefit.
you call it a benefit.
170
437611
2268
اریک هیرشبرگ: جالبه که اون
را نفع می‌دونی.
را نفع می‌دونی.
07:31
NL: Benefit in that it gave
me that springboard.
me that springboard.
171
439903
2431
نورمن لیر: نفع در اینکه به من
سکوی پرتابی داد.
سکوی پرتابی داد.
07:34
I mean that I could think
172
442358
3780
منظورم اینه که می‌تونستم فکر کنم
07:38
how foolish it was to say
to this crying nine-year-old boy,
to this crying nine-year-old boy,
173
446162
3188
چقدر احمقانه است که به یک
پسر گریان نه ساله بگی،
پسر گریان نه ساله بگی،
07:41
"You're the man of the house now."
174
449374
1905
« تو حالا دیگه مرد خونه‌ای.»
07:43
And then I was crying, and then he said,
175
451303
3413
و من گریه می‌کردم، و بعد اون گفت،
07:46
"And men of the house don't cry."
176
454740
2150
«مردای خونه گریه نمی‌کنند.»
07:49
And I ...
177
457755
1540
و من ...
07:51
(Laughter)
178
459319
1285
( خنده حضار )
07:52
So ...
179
460628
1416
پس ...
07:56
I look back, and I think
180
464413
1507
به گذشته نگاه کردم، و فکر می‌کنم
07:57
that's when I learned the foolishness
of the human condition,
of the human condition,
181
465944
4143
این وقتی بود که
حماقت اوضاع آدمی را فهمیدم،
حماقت اوضاع آدمی را فهمیدم،
08:02
and it's been that gift that I've used.
182
470111
2928
و این هدیه‌ای بود که استفاده کردم.
08:06
EH: So you have a father who's absent,
183
474015
2528
اریک هیرشبرگ: پس پدری داشتی که نبود،
08:08
you have a mother for whom
apparently nothing is good enough.
apparently nothing is good enough.
184
476567
2946
و مادری داشتی که ظاهرا
هیچ چیز راضیش نمی‌کرد.
هیچ چیز راضیش نمی‌کرد.
08:11
Do you think that starting out as a kid
who maybe never felt heard
who maybe never felt heard
185
479870
5262
فکر می‌کنی که آن شروع به عنوان بچه‌ای که
هیچوقت کسی بهش توجه نمی‌کرد
هیچوقت کسی بهش توجه نمی‌کرد
08:17
started you down a journey
186
485156
1522
باعث شروع سفر تو شد
08:18
that ended with you being an adult
187
486702
1778
که در انتهایش بزرگسالی شدی
08:20
with a weekly audience
of 120 million people?
of 120 million people?
188
488504
2301
با ۱۲۰ میلیون مخاطب هفتگی؟
08:23
NL: I love the way you put that question,
189
491869
3010
نورمن لیر: من سوال پرسیدنت رو دوست دارم،
08:26
because I guess
I've spent my life wanting --
I've spent my life wanting --
190
494903
3819
چون فکر کنم عمرم رو صرف خواستن --
08:30
if anything, wanting to be heard.
191
498746
1986
اگر چیزی بخواهد شنیده بشه.
08:36
I think --
192
504898
1254
فکر کنم --
08:40
It's a simple answer, yes,
193
508524
1572
پاسخ ساده، بله است،
08:42
that was what sparked --
194
510120
2316
این جرقه شروع بود --
08:45
well, there were other things, too.
195
513857
1707
خوب، چیزهای دیگه‌ای هم بود.
08:47
When my father was away,
196
515588
2831
وقتی که پدرم رفته بود،
08:50
I was fooling with a crystal radio set
that we had made together,
that we had made together,
197
518443
6042
با یک رادیوی کریستالی بازی می‌کردم
که با هم ساخته بودیم،
که با هم ساخته بودیم،
08:56
and I caught a signal that turned out
to be Father Coughlin.
to be Father Coughlin.
198
524509
4571
و موجی رو گرفتم که معلوم شد
مربوط به پدر کولین است.
مربوط به پدر کولین است.
09:01
(Laughter)
199
529684
1150
( خنده حضار )
09:04
Yeah, somebody laughed.
200
532770
1342
درسته، یکی خندید.
09:06
(Laughter)
201
534136
1427
( خنده حضار )
09:07
But not funny,
202
535587
1431
اما خنده دار نیست،
09:09
this was a horse's --
203
537042
1500
اون یک --
09:10
another horse's ass --
204
538566
1616
یک نفهم دیگه بود --
09:12
who was very vocal
about hating the New Deal
about hating the New Deal
205
540206
2591
که خیلی حرف می‌زد از تنفر
از لایحه نیو دیل
از لایحه نیو دیل
09:14
and Roosevelt and Jews.
206
542821
2463
و روزولت و یهودی‌ها.
09:18
The first time I ran into an understanding
207
546256
3333
اولین باری که یکدفعه فهمیدم
09:21
that there were people
in this world that hated me
in this world that hated me
208
549613
2893
که آدمهایی در این دنیا هستند
که از من متنفرند
که از من متنفرند
09:24
because I was born to Jewish parents.
209
552530
1936
چون از پدر و مادر یهودی متولد شدم.
09:27
And that had an enormous
effect on my life.
effect on my life.
210
555291
4127
و این تاثیر زیادی بر زندگی من داشت.
09:32
EH: So you had a childhood
211
560059
1983
اریک هیرشبرگ: پس تو کودکی داشتی
09:34
with little in the way
of strong male role models,
of strong male role models,
212
562066
3082
که حضور مردان قدرتمند در آن کم بود،
09:37
except for your grandfather.
213
565172
1536
بجز پدربزرگت.
09:39
Tell us about him.
214
567272
1880
برایمان از او بگو.
09:41
NL: Oh, my grandfather.
215
569176
1150
نورمن لیر: اوه، پدر بزرگم.
09:43
Well here's the way I always
talked about that grandfather.
talked about that grandfather.
216
571323
4461
خوب معمولا در مورد پدر بزرگ
اینطوری صحبت می‌کنم.
اینطوری صحبت می‌کنم.
09:49
There were parades,
217
577606
1150
مراسم رژه داشتیم،
09:50
lots of parades when I was a kid.
218
578780
1881
وقتی بچه بودم کلی مراسم رژه داشتیم.
09:52
There were parades on Veteran's Day --
219
580685
1912
رژه روز جانبازان --
09:54
there wasn't a President's Day.
220
582621
1568
روز رئیس جمهور نداشتیم.
09:56
There was Abraham Lincoln's birthday,
221
584213
1913
تولد آبراهام لینکلن داشتیم.
09:58
George Washington's birthday
222
586150
2104
تولد جرج واشنگتن داشتیم
10:00
and Flag Day ...
223
588278
2490
روز پرچم ...
10:03
And lots of little parades.
224
591821
1759
و کلی رژه های کوچک.
10:05
My grandfather used to take me
225
593604
1429
پدر بزرگم معمولا من رو می‌برد
10:07
and we'd stand on the street corner,
226
595057
1726
و ما در گوشه خیابون می‌ایستادیم،
10:08
he'd hold my hand,
227
596807
1336
دستم رو می‌گرفت،
10:10
and I'd look up and I'd see a tear
running down his eye.
running down his eye.
228
598167
3063
بالا رو نگاه می‌کردم و می‌دیدم
که از گوشه چشمش اشک میاد.
که از گوشه چشمش اشک میاد.
10:15
And he meant a great deal to me.
229
603910
2364
و خیلی برایم عزیز بود.
10:18
And he used to write presidents
of the United States.
of the United States.
230
606298
5358
و عادت داشت تا
به رئیس جمهورهای آمریکا نامه بنویسه.
به رئیس جمهورهای آمریکا نامه بنویسه.
10:23
Every letter started,
231
611680
1620
هر نامه با این شروع می‌شد،
10:25
"My dearest, darling Mr. President,"
232
613324
3079
«عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
10:28
and he'd tell him something
wonderful about what he did.
wonderful about what he did.
233
616427
4618
و ازش برای کاری که کرده بود تعریف می‌کرد.
10:33
But when he disagreed
with the President, he also wrote,
with the President, he also wrote,
234
621069
2932
اما وقتی که با رئیس جمهور موافق نبود،
باز هم می‌نوشت،
باز هم می‌نوشت،
10:36
"My dearest, darling Mr. President,
235
624025
1667
«عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
10:37
Didn't I tell you last week ...?"
236
625716
1794
مگه هفته پیش نگفتم که ...؟
10:39
(Laughter)
237
627534
1579
( خنده حضار )
10:41
And I would run down the stairs
every now and then
every now and then
238
629559
5180
و هر چند وقت می‌دویدم به طبقه پایین
10:46
and pick up the mail.
239
634763
1232
و نامه رو می‌گرفتم.
10:48
We were three flights up,
240
636019
1219
ما طبقه سوم بودیم،
10:49
74 York Street, New Haven, Connecticut.
241
637262
2225
پلاک ۷۴، خیابان یورک، نیوهیون، کنتی‌کت.
10:52
And I'd pick up a little white envelope
reading, "Shya C. called at this address."
reading, "Shya C. called at this address."
242
640945
6612
و نامه سفید کوچک رو می‌گرفتم
و می‌خوندم که، «شیا سی تحویل در آدرس.»
و می‌خوندم که، «شیا سی تحویل در آدرس.»
11:02
And that's the story I have told
about my grandfather --
about my grandfather --
243
650734
4536
و این داستانی بود
که در مورد پدر بزرگم می‌گفتم --
که در مورد پدر بزرگم می‌گفتم --
11:07
EH: They wrote him back
on the envelopes --
on the envelopes --
244
655294
2021
اریک هیرشبرگ: با نامه
برایش جواب می‌نوشتند --
برایش جواب می‌نوشتند --
11:09
NL: They wrote back.
245
657339
1220
نورمن لیر: برایش جواب می‌نوشتند.
11:12
But I have shown them myself,
246
660862
4406
اما خودم نشونشون دادم،
11:17
going way back to Phil Donahue
and others before him,
and others before him,
247
665292
5118
اگر خیلی به گذشته به فیل دوناهیو
و دیگران قبل از او برگردی،
و دیگران قبل از او برگردی،
11:22
literally dozens of interviews
in which I told that story.
in which I told that story.
248
670434
4309
عینا ده‌ها مصاحبه
که در اونها این داستان رو گفته ام.
که در اونها این داستان رو گفته ام.
11:28
This will be the second time I have said
the whole story was a lie.
the whole story was a lie.
249
676283
5119
این دومین باریه که گفته‌ام که
کل داستان یک دروغه.
کل داستان یک دروغه.
11:36
The truth was my grandfather
took me to parades,
took me to parades,
250
684151
4192
حقیقت اینه که پدر بزرگم
من رو به رژه‌ها می‌برد،
من رو به رژه‌ها می‌برد،
11:40
we had lots of those.
251
688367
1323
خیلی از اونها داشتیم.
11:42
The truth is a tear came down his eye.
252
690094
2380
اینکه از چشمانش اشک میامد حقیقته.
11:45
The truth is he would write
an occasional letter,
an occasional letter,
253
693340
3707
حقیقت اینه که بعضی وقتها نامه می‌نوشت،
11:49
and I did pick up those little envelopes.
254
697071
2403
و من اون نامه های کوچک رو می‌گرفتم.
11:52
But "My dearest darling Mr. President,"
255
700536
3412
اما «عزیزترین عزیزم، آقای رئیس جمهور،»
11:55
all the rest of it,
256
703972
2462
و تمامی بقیه‌اش،
11:58
is a story I borrowed from a good friend
257
706458
4516
داستانی بود که از دوست عزیزی قرض کرده بودم
12:02
whose grandfather was that grandfather
who wrote those letters.
who wrote those letters.
258
710998
5510
که پدر بزرگش کسی بود
که آن نامه‌ها را می نوشت.
که آن نامه‌ها را می نوشت.
12:10
And, I mean, I stole
Arthur Marshall's grandfather
Arthur Marshall's grandfather
259
718506
6445
و، منظورم اینه که،
من پدربزرگ آرتور مارشال رو دزدیدم
من پدربزرگ آرتور مارشال رو دزدیدم
12:16
and made him my own.
260
724975
1730
و اون رو پدربزرگ خودم کردم.
12:20
Always.
261
728997
1150
همیشه،
12:22
When I started to write my memoir --
262
730171
2614
وقتی که شروع به نوشتن خاطراتم کردم --
12:24
"Even this --"
263
732809
1452
«حتی این--»
12:26
How about that?
264
734285
1165
اون چطوره؟
12:27
"Even This I Get to Experience."
265
735474
2231
«حتی این رو باید تجربه کنم.»
12:30
When I started to write the memoir
266
738848
1751
وقتی که شروع به نوشتن خاطراتم کردم
12:32
and I started to think about it,
267
740623
1559
و شروع به فکر کردن درباره‌اش کردم،
12:34
and then I --
268
742206
1150
و بعد من --
12:36
I --
269
744275
1150
من --
12:38
I did a reasonable amount of crying,
270
746529
3802
به اندازه کافی گریه کردم،
12:42
and I realized how much
I needed the father.
I needed the father.
271
750355
3833
و فهمیدم که چقدر به یک پدر احتیاج داشتم.
12:47
So much so that I appropriated
Arthur Marshall's grandfather.
Arthur Marshall's grandfather.
272
755139
3301
اونقدر که پدربزرگ آرتور مارشال رو
برای خودم برداشتم.
برای خودم برداشتم.
12:51
So much so, the word "father" --
273
759575
2437
اونقدر که، کلمه «پدر» --
12:54
I have six kids by the way.
274
762573
1945
در ضمن من شش تا بچه دارم.
12:57
My favorite role in life.
275
765273
1707
بهترین نقش در زندگی منه.
13:01
It and husband to my wife Lyn.
276
769482
2476
اون و شوهر بودن برای همسرم لین.
13:07
But I stole the man's identity
because I needed the father.
because I needed the father.
277
775972
4481
اما من هویت یک انسان رو دزدیدم
چون نیاز به یک پدر داشتم.
چون نیاز به یک پدر داشتم.
13:13
Now I've gone through a whole lot of shit
278
781243
3683
من بدبختی‌های زیادی در زندگی داشته ام
13:16
and come out on the other side,
279
784950
2007
و از آنها عبور کرده‌ام،
13:18
and I forgive my father --
280
786981
1587
و پدرم را بخشیده‌ام --
13:20
the best thing I --
281
788592
1210
بهترین چیزی که من --
13:21
the worst thing I --
282
789826
1289
بدترین چیزی که من --
13:23
The word I'd like to use about him
and think about him is --
and think about him is --
283
791711
3084
کلمه‌ای که دوست دارم در مورد اون بگم
وقتی به پدرم فکر می کنم --
وقتی به پدرم فکر می کنم --
13:26
he was a rascal.
284
794819
1368
اون آدم پستی بود.
13:29
The fact that he lied
and stole and cheated
and stole and cheated
285
797020
4913
حقیقت اینه که اون دروغ گفت
دزدی کرد و گول زد
دزدی کرد و گول زد
13:33
and went to prison ...
286
801957
1200
و به زندان رفت ...
13:37
I submerge that in the word "rascal."
287
805349
3857
همه اینها رو پشت کلمه «پستی» مخفی کرده‌ام.
13:41
EH: Well there's a saying that amateurs
borrow and professionals steal.
borrow and professionals steal.
288
809809
6127
اریک هیرشبرگ: گفته‌ای هست که میگه تازه
کارها قرض می‌کنند و حرفه‌ای‌ها می‌دزدند.
کارها قرض می‌کنند و حرفه‌ای‌ها می‌دزدند.
13:48
NL: I'm a pro.
289
816366
1225
نورمن لیر: من حرفه‌ای‌ام.
13:49
EH: You're a pro.
290
817615
1151
اریک هیرشبرگ: تو حرفه‌ای هستی.
13:50
(Laughter)
291
818790
1316
( خنده حضار )
13:52
And that quote is widely
attributed to John Lennon,
attributed to John Lennon,
292
820130
3147
و عموما این گفته رو به جان لنون
منسوب کردند،
منسوب کردند،
13:55
but it turns out
he stole it from T.S. Eliot.
he stole it from T.S. Eliot.
293
823301
2190
ولی معلوم شد که اون رو از
تی اس الیوت دزدیده.
تی اس الیوت دزدیده.
13:57
So you're in good company.
294
825515
1389
درست مثل شما.
13:58
(Laughter)
295
826928
1158
( خنده حضار )
14:02
EH: I want to talk about your work.
296
830602
2325
اریک هیرشبرگ: می‌خوام درمورد
کارهات صحبت کنم.
کارهات صحبت کنم.
14:04
Obviously the impact of your work
has been written about
has been written about
297
832951
2706
مشخصه که در مورد کارهایت
صحبت شده
صحبت شده
14:07
and I'm sure you've heard
about it all your life:
about it all your life:
298
835681
2366
و مطمئنم که در طول زندگیت آنها رو شنیدی:
14:10
what it meant to people,
299
838071
1151
چه معنی برای مردم داره،
14:11
what it meant to our culture,
300
839246
1430
چه معنی برای فرهنگ داره،
14:12
you heard the applause when I just
named the names of the shows,
named the names of the shows,
301
840700
3001
تو تشویق مردم رو
وقتی فقط اسم نمایش‌ها رو آوردم شنیدی،
وقتی فقط اسم نمایش‌ها رو آوردم شنیدی،
14:15
you raised half the people
in the room through your work.
in the room through your work.
302
843725
3428
تو نصف آدمهای‌این اتاق رو
بخاطر کارهایت بلند کردی.
بخاطر کارهایت بلند کردی.
14:19
But have there ever been any stories
about the impact of your work
about the impact of your work
303
847177
3535
اما هیچ وقت داستانی
در مورد تاثیر کارهایت بوده
در مورد تاثیر کارهایت بوده
14:22
that surprised you?
304
850736
1314
که خودت را حیرت زده کرده؟
14:24
NL: Oh, god --
305
852740
1214
نورمن لیر: آه، خدا --
14:26
surprised me and delighted me
from head to toe.
from head to toe.
306
854387
4892
متعجبم کرده و از سرتا پا خوشحالم کرده.
14:33
There was "An Evening with Norman Lear"
within the last year
within the last year
307
861437
5493
سال پیش برنامه
« عصری با نورمن لیر» را داشتیم
« عصری با نورمن لیر» را داشتیم
14:38
that a group of hip-hop impresarios,
308
866954
3504
که گروهی از مدیران هیپ هاپ،
14:42
performers and the Academy put together.
309
870482
3936
مجریان و آکادمی برگزار کرده بود.
14:47
The subtext of "An Evening with ..."
310
875902
1904
موضوع «عصری با ...»
14:49
was: What do a 92-year-old Jew --
311
877830
4089
این بود که: یک یهودی ۹۲ ساله --
14:53
then 92 --
312
881943
1151
اون وقت ۹۲ ساله بودم --
14:55
and the world of hip-hop have in common?
313
883118
2013
و دنیای هیپ هاپ چه چیز مشترکی دارند؟
14:57
Russell Simmons
was among seven on the stage.
was among seven on the stage.
314
885155
2689
راسل سیمونز در بین
هفت نفر روی صحنه بود
هفت نفر روی صحنه بود
15:00
And when he talked about the shows,
315
888783
4321
و وقتی که در باره نمایش صحبت می‌کرد،
15:05
he wasn't talking about the Hollywood,
316
893128
4533
درباره هالیوود صحبت نمی‌کرد،
15:09
George Jefferson in "The Jeffersons,"
317
897685
3724
جورج جفرسون در «جفرسون‌ها»،
15:13
or the show that was a number five show.
318
901433
2415
یا نمایشی که نمایش شماره پنج بود.
15:16
He was talking about a simple
thing that made a big --
thing that made a big --
319
904847
5651
در باره چیز ساده‌ای که تاثیر عمده‌ای --
15:25
EH: Impact on him?
320
913324
1201
اریک هیرشبرگ: تاثر روی او داشت؟
15:26
NL: An impact on him --
321
914549
1938
نورمن لیر: روی اون اثر گذاشته --
15:28
I was hesitating over the word, "change."
322
916511
2507
من روی کلمه «تغییر» تردید دارم.
15:31
It's hard for me to imagine,
323
919430
2563
برام سخته که تصور کنم،
15:34
you know, changing somebody's life,
324
922017
1828
می‌دونی، زندگی یک نفر تغییر کنه،
15:35
but that's the way he put it.
325
923869
1785
اما، اون اینجوری عنوانش کرد.
15:37
He saw George Jefferson
write a check on "The Jeffersons,"
write a check on "The Jeffersons,"
326
925678
6089
اون جرج جفرسون رو دید که
چکی برای «جفرسون‌ها» می‌نویسه،
چکی برای «جفرسون‌ها» می‌نویسه،
15:43
and he never knew that a black man
could write a check.
could write a check.
327
931791
3610
و نمی‌دونست که یک سیاه‌پوست هم
می‌تونه چک بنویسه.
می‌تونه چک بنویسه.
15:48
And he says it just
impacted his life so --
impacted his life so --
328
936788
4953
و گفت که این روی زندگی‌اش اثر گذاشته --
15:53
it changed his life.
329
941765
1685
و زندگی‌اش رو تغییر داده.
15:55
And when I hear things like that --
330
943474
3474
و وقتی چیزهایی مثل این رو می‌شنوم --
15:58
little things --
331
946972
1675
چیزهای کوچک --
16:00
because I know that there isn't
anybody in this audience
anybody in this audience
332
948671
3182
چون می‌دونم که هیچ کس
در بین مخاطبین اینجا نیست
در بین مخاطبین اینجا نیست
16:03
that wasn't likely responsible today for
some little thing they did for somebody,
some little thing they did for somebody,
333
951877
6503
و احتمال نداره که امروز مسئول
چیزهای کوچکی باشه که اونها سر کسی آوردند،
چیزهای کوچکی باشه که اونها سر کسی آوردند،
16:10
whether it's as little as a smile
or an unexpected "Hello,"
or an unexpected "Hello,"
334
958404
5342
اگه به کوچکی یک لبخند
یا یک «سلام» غیر منتظره،
یا یک «سلام» غیر منتظره،
16:15
that's how little this thing was.
335
963770
2364
به همین اندازه کوچکه باشه.
16:18
It could have been the dresser of the set
336
966833
4271
می‌تونست مسئول لباس گروه باشه
16:23
who put the checkbook on the thing,
337
971128
1686
که حساب چیز‌ها رو داشت،
16:24
and George had nothing to do
while he was speaking, so he wrote it,
while he was speaking, so he wrote it,
338
972838
3689
و جرج وقتی صحبت می‌کرد کاری نداشت
پس اون رو نوشت،
پس اون رو نوشت،
16:28
I don't know.
339
976551
1276
نمی‌دونم.
16:29
But --
340
977851
1150
اما --
16:31
EH: So in addition to the long list
I shared in the beginning,
I shared in the beginning,
341
979634
2938
اریک هیرشبرگ: علاوه بر فهرست طولانی
که در اول عنوان کردم،
که در اول عنوان کردم،
16:34
I should have also mentioned
that you invented hip-hop.
that you invented hip-hop.
342
982596
2646
باید اشاره می‌کردم که
تو هیپ هاپ رو اختراع کردی.
تو هیپ هاپ رو اختراع کردی.
16:37
(Laughter)
343
985266
1101
( خنده حضار )
16:38
NL: Well ...
344
986391
1443
نورمن لیر: خوب ...
16:40
EH: I want to talk about --
345
988755
1485
اریک هیرشبرگ: می‌خوام در موردش صحبت کنم --
16:42
NL: Well, then do it.
346
990264
1300
نورمن لیر: خوب، پس بکن.
16:43
(Laughter)
347
991588
4810
( خنده حضار )
16:49
EH: You've lead a life of accomplishment,
348
997706
2762
اریک هیرشبرگ: زندگی تو
پراز دستاورد‌هاست،
پراز دستاورد‌هاست،
16:52
but you've also built a life of meaning.
349
1000492
1936
اما تو زندگی پر معنایی هم داشتی.
16:54
And all of us strive to do
both of those things --
both of those things --
350
1002809
2572
و همه ما در تلاش هر دو کار هستیم --
16:57
not all of us manage to.
351
1005405
1594
و همه ما نتوانسته‌ایم انجامش دهیم.
16:59
But even those of us who do manage
to accomplish both of those,
to accomplish both of those,
352
1007984
3771
اما حتی اونهایی که توانسته‌اند
هر دو را انجام دهند،
هر دو را انجام دهند،
17:03
very rarely do we figure out
how to do them together.
how to do them together.
353
1011779
2570
به ندرت فهمیده‌اند
چطورآنها را با هم انجام دهند.
چطورآنها را با هم انجام دهند.
17:06
You managed to push culture
forward through your art
forward through your art
354
1014884
4880
تو توانسته‌ای فرهنگ را با هنرت ارتقا دهی
17:11
while also achieving world-beating
commercial success.
commercial success.
355
1019788
3858
و در همان زمان توانسته‌ای
موفقیت تجاری جهانی بدست آوری.
موفقیت تجاری جهانی بدست آوری.
17:15
How did you do both?
356
1023670
1190
چطور هر دو را انجام داده‌ای؟
17:23
NL: Here's where my mind goes when I hear
that recitation of all I accomplished.
that recitation of all I accomplished.
357
1031391
5816
نورمن لیر: ذهن من وقتی که شرح
موفقیت‌هایم را می‌شنوم به اینجا می‌رود.
موفقیت‌هایم را می‌شنوم به اینجا می‌رود.
17:31
This planet is one of a billion,
358
1039304
4056
این سیاره یکی از میلیاردها سیاره است،
17:35
they tell us,
359
1043384
1189
می‌گویند که،
17:36
in a universe
of which there are billions --
of which there are billions --
360
1044875
5818
در این جهانی که
یکی از میلیاردها --
یکی از میلیاردها --
17:42
billions of universes,
361
1050717
1568
میلیارد جهان است،
17:44
billions of planets ...
362
1052309
3607
میلیاردها سیاره ...
17:47
which we're trying to save
363
1055940
1883
که بدنبال نجانتند
17:49
and it requires saving.
364
1057847
1784
و نیازمند نجات.
17:53
But ...
365
1061549
1174
اما...
17:55
anything I may have accomplished is --
366
1063699
3650
تنها چیزی که ممکن است بدست آورده باشم --
17:59
my sister once asked me
what she does about something
what she does about something
367
1067770
4039
خواهرم یکبار از من پرسید
تا در مورد موضوعی چه کند
تا در مورد موضوعی چه کند
18:03
that was going on
in Newington, Connecticut.
in Newington, Connecticut.
368
1071833
2942
که در نیوینگتون، کنتی‌کت اتفاق افتاده بود.
18:06
And I said, "Write your alderman
or your mayor or something."
or your mayor or something."
369
1074799
2925
و گفتم، «به مسئول شورای شهر
یا شهردار یا کسی نامه بنویس.»
یا شهردار یا کسی نامه بنویس.»
18:09
She said, "Well I'm not
Norman Lear, I'm Claire Lear."
Norman Lear, I'm Claire Lear."
370
1077748
3138
گفت، «من نورمن لیر نیستم،
من کلیر لیر هستم.»
من کلیر لیر هستم.»
18:13
And that was the first time
I said what I'm saying,
I said what I'm saying,
371
1081819
4516
و این اولین باری بود که این را گفتم،
18:18
I said, "Claire. With everything
you think about what I may have done
you think about what I may have done
372
1086359
4339
گفتم، «کلیر. با همه کارهایی
که فکر می‌کنی ممکن است انجام داده‌ام
که فکر می‌کنی ممکن است انجام داده‌ام
18:22
and everything you've done," --
373
1090722
1477
و همه کارهایی که تو انجام داده‌ای،» --
18:24
she never left Newington --
374
1092223
2343
اون هیچوقت از نیوینگتون نرفت --
18:26
"can you get your fingers close enough
375
1094590
1810
« میتونی انگشت‌هایت رو آنقدر نزدیک کنی
18:28
when you consider the size
of the planet and so forth,
of the planet and so forth,
376
1096424
3917
وقتی که اندازه این سیاره رو،
18:32
to measure anything I may have done
to anything you may have done?"
to anything you may have done?"
377
1100365
3214
با هر کاری که من کردم مقایسه کنی؟»
18:36
So ...
378
1104150
1230
پس ...
18:38
I am convinced we're all responsible
379
1106486
3588
معتقدم که همه ما شریکیم
18:42
for doing as much
as I may have accomplished.
as I may have accomplished.
380
1110098
3221
در هرآنچه که شاید من بدست آورده‌ام.
18:47
And I understand what you're saying --
381
1115269
1890
و درک می‌کنم آنچه تو می‌گویی --
18:49
EH: It's an articulate deflection --
382
1117183
1715
اریک هیرشبرگ: این انحراف از موضوع بود --
18:50
NL: But you have to really buy into
the size and scope
the size and scope
383
1118922
3958
نورمن لیر: اما تو
واقعا باید اندازه و دیدگاه
واقعا باید اندازه و دیدگاه
18:54
of the creator's enterprise, here.
384
1122904
1954
خلقت را در اینجا در نظر بگیری.
18:56
EH: But here on this planet
you have really mattered.
you have really mattered.
385
1124882
2584
اریک هیرشبرگ: اما روی این کره
تو واقعا مهمی.
تو واقعا مهمی.
18:59
NL: I'm a son of a gun.
386
1127490
1150
نورمن لیر: من یه پدر سوخته‌ام.
19:00
(Laughter)
387
1128981
1521
( خنده حضار )
19:02
EH: So I have one more question for you.
388
1130526
3798
اریک هیرشبرگ: یک سوال دیگه هم دارم.
19:06
How old do you feel?
389
1134348
1273
حس می‌کنی چند سالته؟
19:09
NL: I am the peer
of whoever I'm talking to.
of whoever I'm talking to.
390
1137411
4412
نورمن لیر: همسن همونی هستم
که باهاش صحبت می‌کنم.
که باهاش صحبت می‌کنم.
19:14
EH: Well, I feel 93.
391
1142704
1372
اریک هیرشبرگ: خوب، من حس می‌کنم ۹۳ سالمه.
19:16
(Applause)
392
1144100
6560
( تشویق حضار )
19:22
NL: We out of here?
393
1150684
1310
نورمن لیر: تموم شد؟
19:24
EH: Well, I feel 93 years old,
394
1152018
1884
اریک هیرشبرگ: خوب، من حس می‌کنم ۹۳ سالمه،
19:25
but I hope to one day feel as young
as the person I'm sitting across from.
as the person I'm sitting across from.
395
1153926
3789
اما امیدوارم یه روز احساس کنم به جونی
کسی هستم که کنارش نشستم.
کسی هستم که کنارش نشستم.
19:29
Ladies and gentlemen,
396
1157739
1150
خانمها و آقایان،
19:30
the incomparable Norman Lear.
397
1158913
1424
نورمن لیر بی‌نظیر.
19:32
(Applause)
398
1160361
5664
( تشویق حضار )
19:38
NL: Thank you.
399
1166049
1151
نورمن لیر: متشکرم.
19:39
(Applause)
400
1167224
5941
( تشویق حضار )
ABOUT THE SPEAKERS
Norman Lear - Producer, activistWriter, producer and free-speech champion Norman Lear defined decades of US popular culture with his groundbreaking TV shows.
Why you should listen
With his blockbuster TV hit All in the Family, Norman Lear introduced new icons -- Archie and Edith Bunker -- while simultaneously redefining television and its role in America’s moral conscience. The series spawned hit spin-offs like The Jeffersons, One Day at a Time and Maude, making Lear a household name throughout the 1970s and 1980s.
Lear’s free-speech activism dovetails with his entertainment career. In 1981, Lear founded People for the American Way in response to a wave of religious fundamentalism he viewed as a threat to the separation of church and state. In 2001, he purchased an early print of the Declaration of Independence, showing it throughout the US as part of the Declaration of Independence Road Trip.
Lear's memoir, Even This I Get to Experience, was released in 2014. The PBS documentary series American Masters will release Norman Lear: Just Another Version of You in theaters July 2016 and on PBS and Netflix Fall 2016.
Norman Lear | Speaker | TED.com
Eric Hirshberg - CEO, Activision
Eric Hirshberg leads Activision, one of the world's largest interactive entertainment companies.
Why you should listen
Under Eric Hirshberg's leadership, Activision has delivered the largest entertainment launch in history three times with Call of Duty, the biggest new franchise launch in the industry's history with Destiny, and both the biggest kids' game and the biggest action figure line in the world with Skylanders. All of this has helped Activision Blizzard to be named as one of the 50 most innovative companies in the world by Fast Company and one of the 100 best places to work by Fortune.
Before his time at Activision, Hirshberg built the award winning advertising agency, Deutsch LA as its Co-CEO/Chief Creative Officer. Under Eric's leadership, DeutschLA was named Agency of the Year seven times. Hirshberg has been named one of the 10 most influential people in marketing by Advertising Age Magazine and one of the 50 most creative people in business by Creativity Magazine.
Hirshberg also sits on the boards of the UCLA School of the Arts and Architecture and The X-Prize Foundation. In 2015, Hirshberg gave the commencement address for the School of the Arts and Architecture on June 13, 2015.
Eric Hirshberg | Speaker | TED.com