ABOUT THE SPEAKER
Billy Collins - Poet
A two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable."

Why you should listen

Accessibility is not a word often associated with great poetry. Yet Billy Collins has managed to create a legacy from what he calls being poetically “hospitable.” Preferring lyrical simplicity to abstruse intellectualism, Collins combines humility and depth of perception, undercutting light and digestible topics with dark and at times biting humor.

While Collins approaches his work with a healthy sense of self-deprecation, calling his poems “domestic” and “middle class,” John Taylor has said of Collins: “Rarely has anyone written poems that appear so transparent on the surface yet become so ambiguous, thought-provoking, or simply wise once the reader has peered into the depths.”

In 2001 he was named U.S. Poet Laureate, a title he kept until 2003. Collins lives in Somers, New York, and is an English professor at City University of New York, where he has taught for more than 40 years.

Credits for the animations in this talk:

"Budapest," "Forgetfulness" and "Some Days" -- animation by Julian Grey/Head Gear

"The Country" -- animation by Brady Baltezor/Radium

"The Dead" -- animation by Juan Delcan/Spontaneous
 

More profile about the speaker
Billy Collins | Speaker | TED.com
TED2012

Billy Collins: Everyday moments, caught in time

بیلی کالینز: تمام لحظات، در زمان به دام افتاده اند.

Filmed:
1,325,026 views

با ترکیب کردن شوخی و حس هنری، "بیلی کالینز"، پروژه ای را ارائه می کند که در آن با همکاری شبکه ساندنس چند سروده اش به شکل انیمیشن هایی جذاب درآمده اند. پنج مورد از آنها در این گفتگوی متحرک و فوق العاده سرگرم کننده گنجانده شده اند. -- و به هیچ وجه شعر طنز پایانی را از دست ندهید!
- Poet
A two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable." Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
I'm here to give you
0
0
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:17
your recommendedتوصیه شده dietaryغذایی allowanceکمک هزینه
1
2000
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:19
of poetryشعر.
2
4000
2000
من اینجام تا یه رژیم غذایی مناسب برای شعر بهتون بدم
00:21
And the way I'm going to do that
3
6000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:23
is presentحاضر to you
4
8000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:25
fiveپنج animationsتصاوير متحرك
5
10000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:27
of fiveپنج of my poemsاشعار.
6
12000
2000
اینطوری که بهتون پنج تا انیمیشن از پنج تا از سروده هام نشون میدم
00:29
And let me just tell you a little bitبیت of how that cameآمد about.
7
14000
2000
و اجازه بدین کمی راجع به نحوه به وجود اومدنشون صحبت کنم
00:31
Because the mixingمخلوط کردن of those two mediaرسانه ها
8
16000
2000
چون ترکیب کردن این صداها و تصاویر
00:33
is a sortمرتب سازی of unnaturalغیر طبیعی است or unnecessaryغیر ضروری actعمل کن.
9
18000
3000
یه جورایی یه کار غیرطبیعی یا غیر ضروریه.
00:36
But when I was Unitedیونایتد Statesایالت ها Poetشاعر Laureateبرنده جایزه --
10
21000
4000
ولی وقتی من شاعر برجسته آمریکا بودم
00:40
and I love sayingگفت: that.
11
25000
2000
عاشق گفتنشم
00:42
(Laughterخنده)
12
27000
2000
(صدای خنده)
00:44
It's a great way to startشروع کن sentencesجمله ها.
13
29000
3000
این یه راه عالی برای شروع کردن جمله هاست
00:47
When I was him back then,
14
32000
3000
وقتی که همون بودم اون موقع
00:50
I was approachedنزدیک شدم by J. Walterوالتر Thompsonتامپسون, the adآگهی companyشرکت,
15
35000
3000
به شرکت تبلیغاتی جی والتر تامسون نزدیک بودم
00:53
and they were hiredاستخدام شده
16
38000
2000
و اونا هم به نوعی توسط شبکه ساندنس استخدام شدن
00:55
sortمرتب سازی of by the Sundanceساندنس Channelکانال.
17
40000
2000
و اونا هم به نوعی توسط شبکه ساندنس استخدام شدن
00:57
And the ideaاندیشه was to have me recordرکورد some of my poemsاشعار
18
42000
2000
و ایده این بود که من بعضی از اشعارم رو ضبط کنم
00:59
and then they would find animatorsانیماتورها
19
44000
2000
و بعد اونا انیماتور پیدا کنن که برای اونا انیمیشن درست کنن
01:01
to animateتحریک کننده them.
20
46000
2000
و بعد اونا انیماتور پیدا کنن که برای اونا انیمیشن درست کنن
01:03
And I was initiallyدر ابتدا resistantمقاوم,
21
48000
2000
من اولش مخالفت کردم
01:05
because I always think
22
50000
2000
به خاطر اینکه فکر می کردم
01:07
poetryشعر can standایستادن aloneتنها by itselfخودش.
23
52000
2000
شعر به خودی خود جذابیت داره
01:09
Attemptsتلاش ها to put my poemsاشعار to musicموسیقی
24
54000
3000
تلاش برای ترکیب کردن اشعار من با موسیقی
01:12
have had disastrousفاجعه بار resultsنتایج,
25
57000
2000
نتایج فاجعه باری داشت
01:14
in all casesموارد.
26
59000
3000
در تمام موارد
01:17
And the poemشعر, if it's writtenنوشته شده است with the earگوش,
27
62000
3000
اگر یه ترانه رو به قصد خونده شدن گفته باشین
01:20
alreadyقبلا has been setتنظیم to its ownخودت verbalکلامی musicموسیقی
28
65000
3000
میتونه با موسیقی ای که باهاش ترکیب میشه همخونی داشته باشه
01:23
as it was composedتشکیل شده.
29
68000
2000
میتونه با موسیقی ای که باهاش ترکیب میشه همخونی داشته باشه
01:25
And surelyمسلما, if you're readingخواندن a poemشعر
30
70000
2000
و مطمئنا وقتی یه شعر میخونین که به یک گاو اشاره میکنه
01:27
that mentionsاشاره می کند a cowگاو,
31
72000
2000
و مطمئنا وقتی یه شعر میخونین که به یک گاو اشاره میکنه
01:29
you don't need on the facingروبرو شدن pageصفحه
32
74000
2000
حتما نباید روی صفحه روبروتون نقاشی یه گاو رو ببینین
01:31
a drawingنقاشی of a cowگاو.
33
76000
2000
حتما نباید روی صفحه روبروتون نقاشی یه گاو رو ببینین
01:33
I mean, let's let the readerخواننده do a little work.
34
78000
3000
یعنی، بذارین خواننده هم یه کاری انجام بده
01:36
But I relentedتسلیم شد because it seemedبه نظر می رسید like an interestingجالب هست possibilityامکان پذیری,
35
81000
3000
من قبول کردم چون به نظر کار جالبی میومد
01:39
and alsoهمچنین I'm like a totalجمع cartoonکارتون junkieشوخی
36
84000
3000
و همچنین من کلا از بچگی عاشق کارتون بوده ام
01:42
sinceاز آنجا که childhoodدوران کودکی.
37
87000
3000
و همچنین من کلا از بچگی عاشق کارتون بوده ام
01:45
I think more influentialموثر
38
90000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:47
than Emilyامیلی Dickinsonدیکنسون or Coleridgeکلیرج or Wordsworthوردزورث
39
92000
3000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:50
on my imaginationخیال پردازی
40
95000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:52
were Warnerوارنر Brothersبرادران, Merrieمری Melodiesملودی ها
41
97000
2000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:54
and Loonyلونیا Tunesآهنگ ها cartoonsکارتون ها.
42
99000
3000
"ا افکار بر روی تخیلات من نسبت به تاثیر امیلی دیکنسون" یا "کالریج" یا "وردزورث" در "کمپانی وارنر" و "مری ملودی" و "کارتون های لونی تونز" تاثیر گدار تر هستند
01:57
Bugsاشکالات Bunnyاسم حیوان دست اموز is my museموز.
43
102000
3000
"باگز بانی ( شخصیتی کارتونی ) " الهام بخش منه!
02:01
And this way poetryشعر could find its way ontoبه سوی televisionتلویزیون of all placesمکان ها.
44
106000
4000
و اینجوری شعر به تلویزیون راه پیدا کرد.
02:05
And I'm prettyبسیار much all for poetryشعر in publicعمومی placesمکان ها --
45
110000
3000
و مطمئنم که شعر در همه جا خواهد بود
02:08
poetryشعر on busesاتوبوس, poetryشعر on subwaysمترو,
46
113000
3000
شعر در اتوبوس ها، شعر در متروها،
02:11
on billboardsبیلبوردها, on cerealغلات boxesجعبه ها.
47
116000
4000
روی بیلبوردها، روی بسته بندی مواد غذایی
02:15
When I was Poetشاعر Laureateبرنده جایزه, there I go again --
48
120000
4000
وقتی من شاعر برگزیده بودم، دوباره شروع کردم
02:19
I can't help it, it's trueدرست است --
49
124000
3000
نمی تونم کاریش کنم، حقیقته
02:22
(Laughterخنده)
50
127000
3000
(صدای خنده)
02:25
I createdایجاد شده a poetryشعر channelکانال on Deltaدلتا Airlinesخطوط هوایی
51
130000
3000
یه شبکه شعر برای خطوط هوایی دلتا درست کردم
02:28
that lastedطول کشید for a coupleزن و شوهر of yearsسالها.
52
133000
2000
که دو سال به طول انجامید.
02:30
So you could tuneاهنگ into poetryشعر as you were flyingپرواز.
53
135000
3000
شما می تونستین شعر گوش بدین وقتی پرواز میکردین
02:33
And my senseاحساس is,
54
138000
2000
و احساس میکنم این چیز خوبیه که شعر رو از قفسه ها بیرون بیاریم
02:35
it's a good thing to get poetryشعر off the shelvesقفسه
55
140000
3000
و احساس میکنم این چیز خوبیه که شعر رو از قفسه ها بیرون بیاریم
02:38
and more into publicعمومی life.
56
143000
2000
و اونو بیشتر به زندگی روزمره بیاریم
02:40
Startشروع کنید a meetingملاقات with a poemشعر. That would be an ideaاندیشه you mightممکن take with you.
57
145000
3000
قرار ملاقاتتون رو با یه شعر شروع کنین. این می تونه یه ایده باشه که با خودتون داشته باشین
02:43
When you get a poemشعر on a billboardتابلو تبلیغاتی or on the radioرادیو
58
148000
3000
وقتی یه شعر رو از رادیو شنیدین یا روی بیلبورد یا جعبه مواد غذایی یا هر چی خوندین
02:46
or on a cerealغلات boxجعبه or whateverهر چه,
59
151000
2000
وقتی یه شعر رو از رادیو شنیدین یا روی بیلبورد یا جعبه مواد غذایی یا هر چی خوندین
02:48
it happensاتفاق می افتد to you so suddenlyناگهان
60
153000
2000
براتون ناگهانی اتفاق میفته
02:50
that you don't have time
61
155000
2000
و شما وقتش رو ندارین
02:52
to deployاعزام your anti-poetryضد شعر deflectorانفجار shieldsسپرها
62
157000
4000
که سپرهای منحرف کننده ضد شعرتون رو که توی دبیرستان نصب شدن به کار بندازین
02:56
that were installedنصب شده است in highبالا schoolمدرسه.
63
161000
3000
که سپرهای منحرف کننده ضد شعرتون رو که توی دبیرستان نصب شدن به کار بندازین
03:01
So let us startشروع کن with the first one.
64
166000
3000
خب بذارین با اولی شروع کنیم
03:04
It's a little poemشعر calledبه نام "Budapestبوداپست,"
65
169000
3000
سروده کوتاهیه به نام "بوداپست" - بوداپست: پایتخت مجارستان
03:07
and in it I revealآشکار ساختن,
66
172000
2000
و در اون من آشکار کردم،
03:09
or pretendوانمود کنید to revealآشکار ساختن,
67
174000
2000
یا وانمود کردم که آشکار کردم
03:11
the secretsاسرار of the creativeخلاقانه processروند.
68
176000
4000
اسرار فرایند خلاقیت رو.
03:16
(Videoویدئو) Narrationروایت: "Budapestبوداپست."
69
181000
2000
گوینده (ویدئو): "بوداپست"
03:18
My penخودکار movesحرکت می کند alongدر امتداد the pageصفحه
70
183000
3000
قلمم در امتداد صفحه حرکت می کند
03:21
like the snoutدهان of a strangeعجیب animalحیوانات
71
186000
3000
همانند پوزه جانوری عجیب
03:24
shapedشکل گرفته like a humanانسان armبازو
72
189000
2000
به شکل دست انسان
03:26
and dressedلباس پوشیده in the sleeveآستین
73
191000
2000
که یک آستین از یک ژاکت سبز گشاد پوشیده
03:28
of a looseشل greenسبز sweaterژاکت.
74
193000
2000
که یک آستین از یک ژاکت سبز گشاد پوشیده
03:30
I watch it sniffingخراب کردن the paperکاغذ ceaselesslyبی وقفه,
75
195000
3000
میبینمش که بدون وقفه کاغذ را بو می کند
03:33
intentقصد as any foragerتسویه حساب
76
198000
3000
به قصد پیدا کردن هر غذایی
03:36
that has nothing on its mindذهن
77
201000
2000
که هیچ فکری در سر ندارد
03:38
but the grubsگربها and insectsحشرات
78
203000
3000
به جر کرم و حشره
03:41
that will allowاجازه دادن it to liveزنده anotherیکی دیگر day.
79
206000
3000
که می گذارد یک روز دیگر زندگی کند
03:44
It wants only to be here tomorrowفردا,
80
209000
3000
فقط می خواهد فردا هم هینجا باشد
03:47
dressedلباس پوشیده perhapsشاید
81
212000
2000
شاید لباس پوشیده
03:49
in the sleeveآستین of a plaidپلید shirtپیراهن,
82
214000
2000
در آستین یک پیراهن شطرنجی
03:51
noseبینی pressedفشرده شده againstدر برابر the pageصفحه,
83
216000
2000
بینی اش به صفحه فشرده شود
03:53
writingنوشتن a fewتعداد کمی more dutifulشایسته linesخطوط
84
218000
4000
و چند خط بیشتر طبق وظیفه اش بنویسد
03:57
while I gazeخیره شدن out the windowپنجره
85
222000
2000
در حالی که من به بیرون پنجره خیره شده ام
03:59
and imagineتصور کن Budapestبوداپست
86
224000
2000
و بوداپست را تصور می کنم
04:01
or some other cityشهر
87
226000
2000
و یا شهرهایی دیگر
04:03
where I have never been.
88
228000
3000
که هیچ وقت آنجا نبودم
04:07
BCقبل از میلاد مسیح: So that makesباعث می شود it seemبه نظر می رسد a little easierآسان تر.
89
232000
3000
بیلی کالینز: که این باعث میشه کمی آسونتر به نظر بیاد
04:10
(Applauseتشویق و تمجید)
90
235000
2000
(تشویق)
04:12
Writingنوشتن is not actuallyدر واقع as easyآسان as that for me.
91
237000
4000
در واقع نوشتن برای من اینقدر هم ساده نیست
04:16
But I like to pretendوانمود کنید that it comesمی آید with easeسهولت.
92
241000
5000
ولی دوست دارم وانمود کنم که ساده هست
04:21
One of my studentsدانش آموزان cameآمد up after classکلاس, an introductoryمقدماتی classکلاس,
93
246000
3000
یکی از دانشجوهام بعد از یک کلاس معارفه پیش من اومد و گفت
04:24
and she said, "You know, poetryشعر is harderسخت تر than writingنوشتن,"
94
249000
5000
میدونید، شعر گفتن از نوشتن سخت تره
04:29
whichکه I foundپیدا شد bothهر دو erroneousاشتباه and profoundعمیق.
95
254000
3000
که من فهمیدم هم عمیقه و هم اشتباه میکنه
04:32
(Laughterخنده)
96
257000
3000
(صدای خنده)
04:35
So I like to at leastکمترین pretendوانمود کنید it just flowsجریان دارد out.
97
260000
3000
من میخوام حداقل وانمود کنم که این (شعر) خودش همینجوری میاد
04:38
A friendدوست of mineمال خودم has a sloganشعار; he's anotherیکی دیگر poetشاعر.
98
263000
3000
یکی از دوستام یه شعار داشت؛ یکی از شعراش بود
04:41
He saysمی گوید that, "If at first you don't succeedموفق باش,
99
266000
3000
اون میگفت: اگر اولش موفق نشدین، تمام مدارک سعی کردنتون رو پنهان کنید
04:44
hideپنهان شدن all evidenceشواهد you ever triedتلاش کرد."
100
269000
3000
اون میگفت: اگر اولش موفق نشدین، تمام مدارک سعی کردنتون رو پنهان کنید
04:47
(Laughterخنده)
101
272000
2000
(صدای خنده)
04:49
The nextبعد poemشعر is alsoهمچنین ratherنسبتا shortکوتاه.
102
274000
3000
شعر بعدی هم نسبتا کوتاهه
04:52
Poetryشعر just saysمی گوید a fewتعداد کمی things in differentناهمسان waysراه ها.
103
277000
3000
شعر فقط بعضی چیزها رو به گونه دیگه ای میگه
04:55
And I think you could boilجوشیدن this poemشعر down to sayingگفت:,
104
280000
3000
و فکر کنم اگر بخواهیم این شعر رو کوتاه کنیم میتونیم بگیم
04:58
"Some daysروزها you eatخوردن the bearخرس, other daysروزها the bearخرس eatsمی خورد you."
105
283000
3000
بعضی روزا شما خرس رو میخورین، روزهای دیگه خرس شما رو میخوره
05:01
And it usesاستفاده می کند the imageryتصاویر
106
286000
2000
و در اون از وسایل خانه عروسکی استفاده شده
05:03
of dollhouseخانه سینما furnitureمبلمان.
107
288000
2000
و در اون از وسایل خانه عروسکی استفاده شده
05:05
(Videoویدئو) Narrationروایت: "Some Daysروزها."
108
290000
3000
گوینده (ویدیو): بعضی روزها
05:09
Some daysروزها
109
294000
2000
بعضی روزها
05:11
I put the people in theirخودشان placesمکان ها at the tableجدول,
110
296000
3000
من آدمها را در جایشان بر روی میز قرار می دهم
05:14
bendخم شدن theirخودشان legsپاها at the kneesزانو,
111
299000
2000
پاهایشان را از زانو خم می کنم
05:16
if they come with that featureویژگی,
112
301000
2000
اگر تواناییش را داشته باشند
05:18
and fixثابت them into the tinyکوچک woodenچوبی chairsصندلی ها.
113
303000
4000
و آنها را به صندلی های کوچک چوبی ثابت می کنم
05:22
All afternoonبعد از ظهر they faceصورت one anotherیکی دیگر,
114
307000
3000
تمام بعد از ظهر همدیگر را نگاه می کنند
05:25
the man in the brownرنگ قهوه ای suitکت و شلوار,
115
310000
2000
مردی در کت و شلوار قهوه ای
05:27
the womanزن in the blueآبی dressلباس --
116
312000
2000
زنی در پیراهن آبی
05:29
perfectlyکاملا motionlessبی حرکت, perfectlyکاملا behavedرفتار کرد.
117
314000
4000
کاملا بی احساس، کاملا مودب
05:33
But other daysروزها I am the one
118
318000
2000
ولی روزهای دیگر من کسی هستم که
05:35
who is liftedبالا بردن up by the ribsدنده
119
320000
2000
توسط اهرم ها برداشته شده است
05:37
then loweredکاهش یافته است into the diningناهار خوری roomاتاق of a dollhouseخانه سینما
120
322000
4000
و سپس داخل اتاق پذیرایی خانه عروسکی گذاشته می شوم
05:41
to sitنشستن with the othersدیگران at the long tableجدول.
121
326000
3000
برای نشستن با بقیه روی میز بلند
05:44
Very funnyخنده دار.
122
329000
2000
خیلی بامزهٍ
05:46
But how would you like it
123
331000
2000
ولی چگونه دوستش داری اگر گذر یک روز به روز بعد را نمی دانی
05:48
if you never knewمی دانست from one day to the nextبعد
124
333000
3000
ولی چگونه دوستش داری اگر گذر یک روز به روز بعد را نمی دانی
05:51
if you were going to spendخرج کردن it
125
336000
2000
اگر قصد گذراندنش را داشتی
05:53
stridingقدم زدن around like a vividزنده god,
126
338000
3000
مثل یک خدای زنده قدم میزدی
05:56
your shouldersشانه ها in the cloudsابرها,
127
341000
3000
شانه هایت در ابرها هستند
05:59
or sittingنشسته down there
128
344000
2000
یا در آنجا نشستی و
06:01
amidstدر میان the wallpaperتصویر زمینه
129
346000
2000
به وسط منظره خیره میمانی
06:03
staringخیره شدن straightسر راست aheadدر پیش
130
348000
2000
به وسط منظره خیره میمانی
06:05
with your little plasticپلاستیک faceصورت?
131
350000
4000
با صورت کوچک پلاستیکی ات
06:11
(Applauseتشویق و تمجید)
132
356000
5000
(تشویق)
06:16
BCقبل از میلاد مسیح: There's a horrorوحشت movieفیلم سینما in there somewhereجایی.
133
361000
3000
بیلی کالینز: انگار فیلم ترسناک بود
06:19
The nextبعد poemشعر is calledبه نام forgetfulnessفراموشی,
134
364000
2000
شعر بعدی فراموشی نام دارد
06:21
and it's really just a kindنوع of poeticشاعرانه essayمقاله
135
366000
2000
و واقعا نوعی مقاله شاعرانه درباره لغزش ذهنه
06:23
on the subjectموضوع of mentalذهنی slippageلغزش.
136
368000
4000
و واقعا نوعی مقاله شاعرانه درباره لغزش ذهنه
06:27
And the poemشعر beginsشروع می شود
137
372000
2000
و شعر با گونه های خاصی از فراموشی شروع می شود
06:29
with a certainمسلم - قطعی speciesگونه ها of forgetfulnessفراموشی
138
374000
3000
و شعر با گونه های خاصی از فراموشی شروع می شود
06:32
that someoneکسی calledبه نام
139
377000
2000
که بعضیا بهش فراموشی ادبی میگن
06:34
literaryادبیات amnesiaفراموشی,
140
379000
2000
که بعضیا بهش فراموشی ادبی میگن
06:36
in other wordsکلمات, forgettingفراموش کردن the things that you have readخواندن.
141
381000
4000
به عبارت دیگه، فراموش کردن چبزهایی که خوندین
06:43
(Videoویدئو) Narrationروایت: "Forgetfulnessفراموشی."
142
388000
2000
گوینده (ویدئو): فراموشی
06:45
The nameنام of the authorنویسنده is the first to go,
143
390000
3000
اول نام نویسنده
06:48
followedدنبال شد obedientlyمطیعانه
144
393000
2000
بعد از عنوان، طرح،
06:50
by the titleعنوان, the plotطرح,
145
395000
2000
بعد از عنوان، طرح،
06:52
the heartbreakingدلهره آور conclusionنتیجه,
146
397000
2000
نتیجه دلخراش
06:54
the entireکل novelرمان,
147
399000
2000
تمام رمان
06:56
whichکه suddenlyناگهان becomesتبدیل می شود one you have never readخواندن,
148
401000
3000
که ناگهان تبدیل به چیزی می شود که هرگز نخوانده اید
06:59
never even heardشنیدم of.
149
404000
2000
که هرگز نشنیده اید
07:01
It is as if, one by one,
150
406000
2000
مثل این است که، یکی یکی
07:03
the memoriesخاطرات you used to harborبندرگاه
151
408000
3000
خاطراتی که به بندر برده اید
07:06
decidedقرار بر این شد to retireبازنشسته to the southernجنوب hemisphereنیمکره of the brainمغز
152
411000
4000
تصمیم گرفته اند که به در نیمکره جنوبی مغز استراحت کنند
07:10
to a little fishingصید ماهی villageدهکده
153
415000
2000
به یک دهکده کوچک ماهیگیری
07:12
where there are no phonesتلفن ها.
154
417000
2000
که هیچ تلفنی ندارد.
07:14
Long agoپیش,
155
419000
2000
خیلی وقت پیش
07:16
you kissedبوسید the namesنام ها of the nineنه musesموز good-byeخداحافظ
156
421000
3000
شما به نه الهه شعر و موسیقی بوسه خداحفظی دادید
07:19
and you watchedتماشا کردم the quadraticدرجه دوم equationمعادله
157
424000
2000
و معادله درجه دومی را دیدید که کیفش را می بندد
07:21
packبسته its bagکیسه.
158
426000
2000
و معادله درجه دومی را دیدید که کیفش را می بندد
07:23
And even now,
159
428000
2000
و حتی حالا
07:25
as you memorizeحفظ کردن the orderسفارش of the planetsسیارات,
160
430000
2000
همانگونه که نظم سیاره ها را به خاطر سپردید
07:27
something elseچیز دیگری is slippingلغزش away,
161
432000
2000
چیز دیگری هم فراموش می شود
07:29
a stateحالت flowerگل perhapsشاید,
162
434000
2000
شاید نام گل یک ایالت
07:31
the addressنشانی of an uncleدایی,
163
436000
2000
آدرس یکی از عموها
07:33
the capitalسرمایه، پایتخت of Paraguayپاراگوئه.
164
438000
2000
پایتخت پاراگوئه
07:35
Whateverهر چه it is
165
440000
2000
هرچه که باشد
07:37
you are strugglingمبارزه می کنند to rememberیاد آوردن,
166
442000
2000
شما مبارزه می کنید تا به خاطر بیاورید
07:39
it is not poisedآمادگی on the tipنکته of your tongueزبان,
167
444000
3000
بر روی نوک زبانتان نیست
07:42
not even lurkingخیره کننده
168
447000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:44
in some obscureمبهم cornerگوشه
169
449000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:46
of your spleenطحال.
170
451000
2000
حتی در گوشه ای از ذهنتان کمین هم نکرده
07:48
It has floatedشناور شد away
171
453000
2000
در یک رودخانه تاریک افسانه ای شناور شده
07:50
down a darkتاریک است mythologicalاسطوره ای riverرودخانه
172
455000
3000
در یک رودخانه تاریک افسانه ای شناور شده
07:53
whoseکه nameنام beginsشروع می شود with an L
173
458000
3000
که نامش با "ل" شروع می شود
07:56
as farدور as you can recallبه خاطر آوردن,
174
461000
2000
تا آنجایی که می توانید به یاد آورید
07:58
well on your ownخودت way to oblivionفراموشی
175
463000
3000
در مسیرتان به فراموشی
08:01
where you will joinپیوستن those
176
466000
2000
وقتی شبیه کسانی می شوید که
08:03
who have forgottenفراموش شده even how to swimشنا کردن
177
468000
2000
یادشان رفته چطور شنا کنند
08:05
and how to rideسوار شدن a bicycleدوچرخه.
178
470000
3000
یا چطور دوچرخه سواری کنند
08:08
No wonderتعجب you riseبالا آمدن in the middleوسط of the night
179
473000
3000
جای تعجب نیست اگر نیمه شب بیدار شوید
08:11
to look up the dateتاریخ of a famousمشهور battleنبرد
180
476000
3000
که تاریخ یک نبرد مشهور را در یک کتاب جنگی ببینید
08:14
in a bookکتاب on warجنگ.
181
479000
2000
که تاریخ یک نبرد مشهور را در یک کتاب جنگی ببینید
08:16
No wonderتعجب the Moonماه in the windowپنجره
182
481000
2000
جای تعجب نیست که به نظر می رسد ماه در پنجره
08:18
seemsبه نظر می رسد to have driftedرانده شد out of a love poemشعر
183
483000
3000
از یک شعر عاشقانه آمده است
08:21
that you used to know by heartقلب.
184
486000
4000
که با قلبتان به خاطر داشتید
08:27
(Applauseتشویق و تمجید)
185
492000
8000
(تشویق)
08:35
BCقبل از میلاد مسیح: The nextبعد poemشعر is calledبه نام "The Countryکشور"
186
500000
2000
بیلی کالینز: شعر بعدی "روستا" نام داره
08:37
and it's basedمستقر on,
187
502000
2000
و بر این اساس سروده شده
08:39
when I was in collegeکالج
188
504000
2000
وقتی به دانشگاه می رفتم
08:41
I metملاقات کرد a classmateهمکلاسی who remainsبقایای to be a friendدوست of mineمال خودم.
189
506000
3000
یکی از همکلاسی هایم را دیدم که هنوز با هم دوستیم
08:44
He livedزندگی می کرد, and still does, in ruralروستایی Vermontورمونت.
190
509000
2000
اون در روستای ورمونت زندگی می کرد و هنوزم میکنه
08:46
I livedزندگی می کرد in Newجدید Yorkیورک Cityشهر.
191
511000
2000
من توی نیویورک زندگی میکردم
08:48
And we would visitبازدید کنید eachهر یک other.
192
513000
2000
ما همدیگرو می دیدیم
08:50
And when I would go up to the countryکشور,
193
515000
2000
و وقتی من به روستا می رفتم
08:52
he would teachتدریس کنید me things like deerگوزن huntingشکار,
194
517000
3000
به یاد میداد که مثلا چجوری گوزن شکار کنم
08:55
whichکه meantبه معنای gettingگرفتن lostکم شده with a gunاسلحه basicallyاساسا --
195
520000
3000
که در واقع یعنی با یه تفنگ گم بشی
08:58
(Laughterخنده)
196
523000
2000
(تشویق)
09:00
and troutماهی قزل آلا fishingصید ماهی and stuffچیز like that.
197
525000
2000
و ماهی گرفتن و چیزهایی مثل این
09:02
And then he'dاو می خواهد come down to Newجدید Yorkیورک Cityشهر
198
527000
2000
و بعدش اون به نیویورک اومد
09:04
and I'd teachتدریس کنید him what I knewمی دانست,
199
529000
2000
و من هم چیزهایی که بلد بودم بهش یاد دادم
09:06
whichکه was largelyتا حد زیادی smokingسیگار کشیدن and drinkingنوشیدن.
200
531000
2000
که بیشترش سیگار کشیدن و مشروب خوردن بود
09:08
(Laughterخنده)
201
533000
2000
(صدای خنده)
09:10
And in that way we tradedمعامله شد loreعلم with eachهر یک other.
202
535000
3000
با هم تبادل فرهنگ می کردیم
09:13
The poemشعر that's comingآینده up
203
538000
2000
شعر بعدی بر اساس گفته های اون به منه
09:15
is basedمستقر on him tryingتلاش کن to tell me a little something
204
540000
3000
شعر بعدی بر اساس گفته های اون به منه
09:18
about a domesticداخلی pointنقطه of etiquetteآداب معاشرت
205
543000
2000
که سعی کرد در مورد آداب و رسوم زندگی در روستا به من یاد بده
09:20
in countryکشور livingزندگي كردن
206
545000
2000
که سعی کرد در مورد آداب و رسوم زندگی در روستا به من یاد بده
09:22
that I had a very hardسخت time, at first, processingدر حال پردازش.
207
547000
2000
که در ابتدا فهمش برای من بسیار سخت بود
09:24
It's calledبه نام "The Countryکشور."
208
549000
2000
اسمش "روستا"ست
09:26
(Videoویدئو) Narrationروایت: "The Countryکشور."
209
551000
3000
گوینده (ویدئو): روستا
09:29
I wonderedشگفت زده about you
210
554000
2000
من نگرانت بودم
09:31
when you told me never to leaveترک کردن
211
556000
2000
وقتی به من گفتی هیچ وقت یک بسته چوب کبریت را جایی ننداز
09:33
a boxجعبه of woodenچوبی strike-anywhereاعتصاب در هر کجا matchesمسابقات
212
558000
3000
وقتی به من گفتی هیچ وقت یک بسته چوب کبریت را جایی ننداز
09:36
just lyingدروغ گویی around the houseخانه,
213
561000
3000
به استراحت اطراف خانه بپرداز
09:39
because the miceموش mightممکن get into them
214
564000
2000
چرا که ممکنه یه موش دستش بهشون برسه
09:41
and startشروع کن a fireآتش.
215
566000
2000
و یه آتیش درست کنه
09:43
But your faceصورت was absolutelyکاملا straightسر راست
216
568000
3000
ولی صورتت کاملا راحت بود
09:46
when you twistedپیچ خورده the lidدرب down
217
571000
2000
وقتی در قوطی رو باز می کردی
09:48
on the roundدور tinقلع
218
573000
2000
وقتی در قوطی رو باز می کردی
09:50
where the matchesمسابقات, you said, are always stowedذخیره شده.
219
575000
3000
وقتی کبریت هایی که گفتی، همیشه جمع شدن
09:53
Who could sleepبخواب that night?
220
578000
2000
کی میتونست اون شب بخوابه؟
09:55
Who could whiskشلاق زدن away the thought
221
580000
2000
کی میتونست از شر فکر یه موش زشت خلاص بشه
09:57
of the one unlikelyبعید است mouseموش
222
582000
3000
کی میتونست از شر فکر یه موش زشت خلاص بشه
10:00
paddingpadding alongدر امتداد a coldسرماخوردگی waterاب pipeلوله
223
585000
3000
روی یه لوله آب سرد زیر یه طرح گلدار راه میره
10:03
behindپشت the floralگل wallpaperتصویر زمینه,
224
588000
2000
روی یه لوله آب سرد زیر یه طرح گلدار راه میره
10:05
grippingگیر کردن a singleتنها woodenچوبی matchهمخوانی داشتن
225
590000
2000
یه چوب کبریت لای دندوناش گرفته
10:07
betweenبین the needlesسوزن of his teethدندان ها?
226
592000
3000
یه چوب کبریت لای دندوناش گرفته
10:10
Who could not see him roundingگرد کردن a cornerگوشه,
227
595000
3000
کی میتونست نبیندش وقتی از یه گوشه رد میشد
10:13
the blueآبی tipنکته scratchingخارش againstدر برابر rough-hewnخرد کن beamپرتو,
228
598000
3000
وقتی نوک آبی شو روی یه سطح زبر میکشه
10:16
the suddenناگهانی flareشعله ور شدن
229
601000
2000
یه شعله ناگهانی
10:18
and the creatureموجود, for one brightروشن است, shiningدرخشان momentلحظه,
230
603000
4000
و اون موجود، برای یه لحظه میدرخشه
10:22
suddenlyناگهان thrustمحور aheadدر پیش of his time --
231
607000
2000
ناگهان برای یه لحظه در زمان به جلو حرکت میکنه
10:24
now a fire-starterآتش سوزی,
232
609000
2000
حالا یه روشن کننده آتش
10:26
now a torch-bearerمشعل
233
611000
2000
حالا یه مشعل دار
10:28
in a forgottenفراموش شده ritualمراسم,
234
613000
2000
در یک مراسم فراموش شده
10:30
little brownرنگ قهوه ای druidدوید
235
615000
2000
کاهن قهوه ای کوچک یک شب باستانی را توصیف می کند
10:32
illuminatingدرخشان some ancientباستانی night?
236
617000
2000
کاهن قهوه ای کوچک یک شب باستانی را توصیف می کند
10:34
And who could failشکست to noticeاطلاع,
237
619000
3000
و کی میتونه توجه نکنه
10:37
litروشن است up in the blazingسقوط insulationعایق,
238
622000
2000
به روشن شدن یه هاله شعله ور
10:39
the tinyکوچک looksبه نظر می رسد of wondermentشگفتی
239
624000
2000
نگاه های کوچک حیرت زده
10:41
on the facesچهره ها of his fellowهمکار miceموش --
240
626000
3000
در چهره موشهای دیگه
10:44
one-timeسر وقت inhabitantsساکنان
241
629000
2000
که وقتی خونتون در روستا بود باهاش زندگی می کردن
10:46
of what onceیک بار was your houseخانه in the countryکشور?
242
631000
4000
که وقتی خونتون در روستا بود باهاش زندگی می کردن
10:50
(Applauseتشویق و تمجید)
243
635000
3000
(تشویق)
10:53
BCقبل از میلاد مسیح: Thank you.
244
638000
2000
متشکرم
10:55
(Applauseتشویق و تمجید)
245
640000
2000
(تشویق)
10:57
Thank you. And the last poemشعر is calledبه نام "The Deadمرده."
246
642000
3000
ممنون. و آخرین شعر "مرده" نام داره
11:00
I wroteنوشت this after a friend'sدوستان funeralمراسم خاکسپاری,
247
645000
2000
من این رو بعد از به خاک سپاری یک دوست نوشتم
11:02
but not so much about the friendدوست as something the eulogistقدیسین keptنگه داشته شد sayingگفت:,
248
647000
2000
ولی نه مثل چیزهایی که مدیحه سراها برای دوستشون میگن
11:04
as all eulogistsقهرمانان tendگرایش داشتن to do,
249
649000
2000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:06
whichکه is how happyخوشحال the deceasedفوت شده would be
250
651000
3000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:09
to look down and see all of us assembledمونتاژ.
251
654000
2000
همه مدیحه سراها میخوان بگن که کسی که مرده چقدر خوشحال میشه اگه به پایین نگاه کنه و همه ما رو دور هم ببینه
11:11
And that to me was a badبد startشروع کن to the afterlifeزندگی پس از مرگ,
252
656000
3000
ولی زندگی بعد از مرگ من خیلی شروع بدیه
11:14
havingداشتن to witnessشاهد your ownخودت funeralمراسم خاکسپاری and feel gratifiedمتاسفم.
253
659000
3000
که مجلس ختم خودم رو ببینم و احساس خوشحالی کنم
11:17
So the little poemشعر is calledبه نام "The Deadمرده."
254
662000
4000
این شعر کوچک "مرده" نام دارد
11:21
(Videoویدئو) Narrationروایت: "The Deadمرده."
255
666000
2000
گوینده (ویدئو): مرده
11:23
The deadمرده are always looking down on us,
256
668000
3000
می گویند مرده ها همیشه ما را این پایین می بینند
11:26
they say.
257
671000
2000
می گویند مرده ها همیشه ما را این پایین می بینند
11:28
While we are puttingقرار دادن on our shoesکفش or makingساخت a sandwichساندویچ,
258
673000
3000
وقتی ما کفش می پوشیم یا ساندویچ درست می کنیم،
11:31
they are looking down
259
676000
2000
آنها به پایین نگاه می کنند
11:33
throughاز طریق the glass-bottomشیشه پایین boatsقایق ها of heavenبهشت
260
678000
3000
از قایق های شیشه ای بهشت
11:36
as they rowردیف themselvesخودشان slowlyبه آرامی
261
681000
2000
همینطور که آروم به سمت جاودانگی پارو می زنن
11:38
throughاز طریق eternityابدیت.
262
683000
2000
همینطور که آروم به سمت جاودانگی پارو می زنن
11:40
They watch the topsتاپس of our headsسر
263
685000
2000
بالای سرمون رو نگاه میکنن وقتی ما روی زمین راه میریم
11:42
movingدر حال حرکت belowدر زیر on Earthزمین.
264
687000
2000
بالای سرمون رو نگاه میکنن وقتی ما روی زمین راه میریم
11:44
And when we lieدروغ down
265
689000
2000
و وقتی روی زمین یا روی مبل دراز میکشیم
11:46
in a fieldرشته or on a couchنیمکت,
266
691000
2000
و وقتی روی زمین یا روی مبل دراز میکشیم
11:48
druggedمواد مخدر perhapsشاید
267
693000
2000
شاید با گرمای بعد از ظهر مواد زده باشیم
11:50
by the humهوم of a warmگرم afternoonبعد از ظهر,
268
695000
3000
شاید با گرمای بعد از ظهر مواد زده باشیم
11:53
they think we are looking back at them,
269
698000
3000
فکر میکنن ما هم داریم به اونا نگاه میکنیم
11:56
whichکه makesباعث می شود them liftبلند کردن theirخودشان oarsوارس
270
701000
2000
این باعث میشه پاروهاشون رو بلند کنن
11:58
and fallسقوط silentبی صدا
271
703000
2000
و ساکت بمونن
12:00
and wait like parentsپدر و مادر
272
705000
3000
و مثل پدر و مادرها منتظر بمونن
12:03
for us to closeبستن our eyesچشم ها.
273
708000
3000
تا ما چشمامونو ببندیم
12:08
(Applauseتشویق و تمجید)
274
713000
7000
(تشویق)
12:15
BCقبل از میلاد مسیح: I'm not sure if other poemsاشعار will be animatedمتحرک.
275
720000
2000
مطمئن نیستم اگه بقیه شعرها هم میخواستن انیمیشن بشن
12:17
It tookگرفت a long time --
276
722000
2000
خیلی وقت میگرفت
12:19
I mean, it's ratherنسبتا uncommonغیر معمول to have this marriageازدواج --
277
724000
3000
منظورم اینه این پیوند خیلی غیرعادیه
12:22
a long time to put those two togetherبا یکدیگر.
278
727000
2000
خیلی وقت میگیره که اونها رو کنار هم بزارین
12:24
But then again, it tookگرفت us a long time
279
729000
2000
ولی بعدش دوباره، خیلی وقتمون گرفته میشد
12:26
to put the wheelچرخ and the suitcaseچمدان togetherبا یکدیگر.
280
731000
2000
که چرخ و چمدون رو کنار هم بزاریم
12:28
(Laughterخنده)
281
733000
3000
(صدای خنده)
12:31
I mean, we had the wheelچرخ for some time.
282
736000
3000
منظورم اینه که، بعضی وقتها چرخ رو داشتیم
12:34
And schleppingچرت زدن is an ancientباستانی and honorableمحترمانه artهنر.
283
739000
3000
و حمل کردن یه هنر باستانی و قابل احترامه
12:37
(Laughterخنده)
284
742000
3000
(صدای خنده)
12:40
I just have time
285
745000
2000
من فقط به اندازه ای وقت دارم که شعر جدیدترم رو برای شما بخونم
12:42
to readخواندن a more recentاخیر poemشعر to you.
286
747000
3000
من فقط به اندازه ای وقت دارم که شعر جدیدترم رو برای شما بخونم
12:45
If it has a subjectموضوع,
287
750000
3000
اگه این شعر موضوعی داشت، موضوعش جوانی بود
12:48
the subjectموضوع is adolescenceبلوغ.
288
753000
2000
اگه این شعر موضوعی داشت، موضوعش جوانی بود
12:50
And it's addressedخطاب to a certainمسلم - قطعی personفرد.
289
755000
2000
مخاطبش شخص خاصیه
12:52
It's calledبه نام "To My Favoriteمورد علاقه 17-Year-Oldسال نو Highبالا Schoolمدرسه Girlدختر."
290
757000
6000
اسمش اینه: برای دختر دبیرستانی 17 ساله مورد علاقه ام
12:58
"Do you realizeتحقق بخشیدن that if you had startedآغاز شده buildingساختمان the Parthenonپترنون
291
763000
3000
متوجه شدی اگه روزی که به دنیا اومده بودی ساختن معبد پارتنون رو شروع می کردی
13:01
on the day you were bornبدنیا آمدن,
292
766000
2000
متوجه شدی اگه روزی که به دنیا اومده بودی ساختن معبد پارتنون رو شروع می کردی
13:03
you would be all doneانجام شده in only one more yearسال?
293
768000
3000
یه سال بعد تمومش میکردی
13:06
Of courseدوره, you couldn'tنمی توانستم have doneانجام شده that all aloneتنها.
294
771000
2000
البته که نمیتونستی همشو تنهایی انجام بدی
13:08
So never mindذهن;
295
773000
2000
پس بیخیال
13:10
you're fine just beingبودن yourselfخودت.
296
775000
2000
همین که خودت باشی خوبی
13:12
You're lovedدوست داشتنی for just beingبودن you.
297
777000
3000
برای اینکه خودت باشی دوستت دارن
13:15
But did you know that at your ageسن
298
780000
2000
ولی میدونستی که توی سن تو
13:17
Judyجودی Garlandگارلند was pullingکشیدن down 150,000 dollarsدلار a pictureعکس,
299
782000
5000
جودی گارلند داشت 150,000 دلار از یه فیلم می کشید بیرون
13:22
Joanجوآن of Arcقوس was leadingمنتهی شدن the Frenchفرانسوی armyارتش to victoryپیروزی
300
787000
4000
ژان دارک داشت ارتش فرانسه رو به رهبری میکرد به سمت پیروزی
13:26
and Blaiseبلیز Pascalپاسکال had cleanedپاک شده up his roomاتاق --
301
791000
3000
و بلز پاسکال اتاقشو تمیز کرده بود
13:29
no wait, I mean he had inventedاختراع شده است the calculatorماشین حساب?
302
794000
4000
نه صبر کن، یعنی ماشین حسابو اختراع کرده بود
13:33
Of courseدوره, there will be time for all that
303
798000
2000
البته که بعدا توی زندگیت وقت برای همشون هست
13:35
laterبعد in your life,
304
800000
2000
البته که بعدا توی زندگیت وقت برای همشون هست
13:37
after you come out of your roomاتاق
305
802000
2000
بعد از اینکه از اتاقت اومدی بیرون و شروع به شکفتن کردی
13:39
and beginشروع to blossomشکوفه,
306
804000
2000
بعد از اینکه از اتاقت اومدی بیرون و شروع به شکفتن کردی
13:41
or at leastکمترین pickانتخاب کنید up all your socksجوراب.
307
806000
4000
یا حداقل همه جوراباتو برداشتی
13:45
For some reasonدلیل I keep rememberingبه یاد آوردن
308
810000
2000
به یه دلیلی همیشه یادم میاد
13:47
that Ladyبانوی Janeجین Greyخاکستری was queenملکه of Englandانگلستان
309
812000
2000
بانو جین گری وقتی 15 سالش بود ملکه انگلستان بود
13:49
when she was only 15.
310
814000
3000
بانو جین گری وقتی 15 سالش بود ملکه انگلستان بود
13:52
But then she was beheadedسر بریدن, so never mindذهن her as a roleنقش modelمدل.
311
817000
3000
ولی بعدش سرشو بریدن، پس هیچ وقت اونو الگوی خودت فرض نکن
13:55
(Laughterخنده)
312
820000
3000
(صدای خنده)
13:58
A fewتعداد کمی centuriesقرن ها laterبعد,
313
823000
2000
چند قرن بعد
14:00
when he was your ageسن,
314
825000
2000
وقتی فرانس شوبرت همسن تو بود، داشت ظرفهای خانوادشو میشست
14:02
Franzفرانتس Schubertشوبرت was doing the dishesظرف ها for his familyخانواده,
315
827000
4000
وقتی فرانس شوبرت همسن تو بود، داشت ظرفهای خانوادشو میشست
14:06
but that did not keep him
316
831000
2000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:08
from composingآهنگسازی two symphoniesسمفونی ها, fourچهار operasاپرا
317
833000
3000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:11
and two completeتکمیل massesتوده ها as a youngsterجوان.
318
836000
3000
ولی این جلوش رو نگرفت که به عنوان یک نوجوان دو تا سمفونی، چهار تا اپرا، و دو قطعه موسیقی کامل تنظیم کنه
14:14
(Laughterخنده)
319
839000
2000
(صدای خنده)
14:16
But of courseدوره, that was in Austriaاتریش
320
841000
2000
ولی البته، اون توی اتریش بود
14:18
at the heightارتفاع of Romanticرومانتیک lyricismشعر و ادبیات,
321
843000
3000
در بلندی های غزل سرایی رمانتیک
14:21
not here in the suburbsحومه شهر of Clevelandکلیولند.
322
846000
2000
نه اینجا توی حومه کلیولند
14:23
(Laughterخنده)
323
848000
2000
(صدای خنده)
14:25
Franklyصادقانه بگویم, who caresمراقب باش
324
850000
2000
صادقانه، واسه کی مهمه اگه آنی اکلی توی 15 سالگی یه تیرانداز ماهر بود
14:27
if Annieآنی Oakleyاوکی was a crackترک shotشات at 15
325
852000
3000
صادقانه، واسه کی مهمه اگه آنی اکلی توی 15 سالگی یه تیرانداز ماهر بود
14:30
or if Mariaماریا Callasکالاس debutedعرضه شد as Toscaتوسا at 17?
326
855000
4000
یا اگه ماریا کالاس نقش توسکا رو در 17 سالگی بازی کرد
14:34
We think you're specialویژه just beingبودن you --
327
859000
3000
ما فکر می کنیم اگه فقط خودت باشی استثنایی هستی
14:37
playingبازی کردن with your foodغذا and staringخیره شدن into spaceفضا.
328
862000
3000
با غذات بازی کنی و به آسمون زل بزنی
14:40
(Laughterخنده)
329
865000
3000
(صدای خنده)
14:43
By the way,
330
868000
2000
ضمنا، من در مورد ظرف شستن شوبرت دروغ گفتم
14:45
I liedدروغ گفتن about Schubertشوبرت doing the dishesظرف ها,
331
870000
3000
ضمنا، من در مورد ظرف شستن شوبرت دروغ گفتم
14:48
but that doesn't mean he never helpedکمک کرد out around the houseخانه."
332
873000
3000
ولی این به این معنی نیست که هیچ وقت توی کارهای خونه کمک نکرده باشه
14:51
(Laughterخنده)
333
876000
2000
(صدای خنده)
14:53
(Applauseتشویق و تمجید)
334
878000
2000
(تشویق)
14:55
Thank you. Thank you.
335
880000
3000
متشکرم، متشکرم
14:58
(Applauseتشویق و تمجید)
336
883000
5000
(تشویق)
15:03
Thanksبا تشکر.
337
888000
2000
ممنون
15:05
(Applauseتشویق و تمجید)
338
890000
2000
(تشویق)
Translated by Pedram Pourasgari
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Billy Collins - Poet
A two-term U.S. Poet Laureate, Billy Collins captures readers with his understated wit, profound insight -- and a sense of being "hospitable."

Why you should listen

Accessibility is not a word often associated with great poetry. Yet Billy Collins has managed to create a legacy from what he calls being poetically “hospitable.” Preferring lyrical simplicity to abstruse intellectualism, Collins combines humility and depth of perception, undercutting light and digestible topics with dark and at times biting humor.

While Collins approaches his work with a healthy sense of self-deprecation, calling his poems “domestic” and “middle class,” John Taylor has said of Collins: “Rarely has anyone written poems that appear so transparent on the surface yet become so ambiguous, thought-provoking, or simply wise once the reader has peered into the depths.”

In 2001 he was named U.S. Poet Laureate, a title he kept until 2003. Collins lives in Somers, New York, and is an English professor at City University of New York, where he has taught for more than 40 years.

Credits for the animations in this talk:

"Budapest," "Forgetfulness" and "Some Days" -- animation by Julian Grey/Head Gear

"The Country" -- animation by Brady Baltezor/Radium

"The Dead" -- animation by Juan Delcan/Spontaneous
 

More profile about the speaker
Billy Collins | Speaker | TED.com