ABOUT THE SPEAKER
Kevin Briggs - Golden Gate guardian
As a member of the California Highway Patrol with assignments including patrolling the Golden Gate Bridge, Sergeant Kevin Briggs and his staff are the last barriers between would-be suicides and the plunge to near-certain death.

Why you should listen

The Golden Gate Bridge is an iconic landmark of unparalleled beauty and attracts swarms of visitors every year. Tragically, also among them are hundreds of suicidal men and women.

As a member of the CHP for over twenty-three years, with the majority of those years patrolling the Golden Gate Bridge, Sgt. Briggs discovered early that his job required him to take on an unusual role for a police officer: suicide prevention counselor. As a cancer survivor and survivor of multiple heart operations, Briggs’ familiarity with personal struggle bonds him with suicidal men and women. With simple empathy, an instinct for improvisation and a refusal to walk away, Briggs has negotiated several hundred people from suicide on the Golden Gate Bridge. As he told the SF Chronicle, "I've talked to people from ten minutes to seven hours. I very much despise losing. I do whatever I can to get that person back over the rail. I play to win." Sgt. Briggs retired from the CHP in November 2013. 

Kevin also has a book, Guardian of the Golden Gate , about his experiences. 

More profile about the speaker
Kevin Briggs | Speaker | TED.com
TED2014

Kevin Briggs: The bridge between suicide and life

کوین بریگز: پلی بين خودكشى و زندگى

Filmed:
5,482,244 views

براى سالهاى زيادى گروهبان كوين بريگز صاحب شغلى غيرعادى، پريشان كننده و بعضاً بطرز عجيبى رضايت بخش بود: او به گشت زنى در انتهاى جنوبى پل گلدن گيت مى پرداخت، محلى محبوب براى اقدام به خودكشى. در صحبتى شخصى آگاهانه و تعمق برانگيز، بريگز داستانهايى از كسانى را كه با آنها گفتگو كرده است را مطرح مى كند-كسانى روى لبه زندگى ايستاده اند. وى توصيه بسيار ارزشمندى مى كند به آن دسته از كسانى كه ممكن است فكر خودكشى در سر داشته باشند و عزيزانى هم دارند.
- Golden Gate guardian
As a member of the California Highway Patrol with assignments including patrolling the Golden Gate Bridge, Sergeant Kevin Briggs and his staff are the last barriers between would-be suicides and the plunge to near-certain death. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I recentlyبه تازگی retiredبازنشسته
0
606
1138
بعد از ۲۳ سال خدمت در
00:13
from the Californiaکالیفرنیا Highwayبزرگراه Patrolگشت
1
1744
2044
گشت زنی بزرگراه کالیفرنیا،
00:15
after 23 yearsسالها of serviceسرویس.
2
3788
2937
اخیرا بازنشسته شدم.
00:18
The majorityاکثریت of those 23 yearsسالها
3
6725
1966
اکثریت آن ۲۳ سال
00:20
was spentصرف شده patrollingگشت زنی the southernجنوب endپایان
4
8691
2628
صرف گشت زنی در منتهی الیه جنوبی
00:23
of Marinمارین Countyشهرستان,
5
11319
1533
مارین کانتی شد،
00:24
whichکه includesشامل می شود the Goldenطلایی Gateدروازه Bridgeپل.
6
12852
3177
که پل گلدن گیت هم شامل آن می شود.
00:28
The bridgeپل is an iconicنمادین structureساختار,
7
16029
2287
پلی که ساختاری نمادینی است
00:30
knownشناخته شده worldwideدر سراسر جهان
8
18316
1253
و بخاطر چشم اندازهای
00:31
for its beautifulخوشگل viewsنمایش ها of Sanسان Franciscoفرانسیسکو,
9
19569
2676
زیبایش از سانفرانسیسکو، اقیانوس آرام،
00:34
the Pacificصلح جو Oceanاقیانوس, and its inspiringالهام بخش architectureمعماری.
10
22245
4391
و معماری الهام بخش آن در تمام جهان شهره هست.
00:38
Unfortunatelyمتاسفانه, it is alsoهمچنین a magnetآهن ربا for suicideخودکشی کردن,
11
26636
4416
بدبختانه، برای خودکشی نیز پر جاذبه هست،
00:43
beingبودن one of the mostاکثر utilizedاستفاده شده است sitesسایت های in the worldجهان.
12
31052
4579
یکی از پر کاربردترین محلها در جهان.
00:47
The Goldenطلایی Gateدروازه Bridgeپل openedافتتاح شد in 1937.
13
35631
3130
پل گلدن گیت در ۱۹۳۷ افتتاح شد.
00:50
Josephجوزف Straussاشتراوس, chiefرئیس engineerمهندس
in chargeشارژ of buildingساختمان the bridgeپل,
14
38761
4323
جوزف استراوس، سرمهندس مسئول ساختن پل،
00:55
was quotedنقل شده as sayingگفت:,
15
43084
1604
از وی نقل شده است که
00:56
"The bridgeپل is practicallyعملا suicide-proofخودکشی است.
16
44688
3396
« پل عملا ضد خودکشی است.
01:00
Suicideخودکشی کردن from the bridgeپل
17
48084
1709
خودکشی از این پل
01:01
is neitherنه practicalکاربردی norنه probableاحتمالا."
18
49793
3766
نه عملی است نه محتمل.»
01:05
But sinceاز آنجا که its openingافتتاح,
19
53559
2294
اما از زمان بازگشایش،
01:07
over 1,600 people have leaptجهش to theirخودشان deathمرگ
20
55853
3147
بیش از ۱۶۰۰ نفر از روی آن پل به سوی مرگ شان
01:11
from that bridgeپل.
21
59000
2162
گام برداشتند.
01:13
Some believe that travelingمسافرت
22
61162
2204
برخی معتقدند که سفر کردن
01:15
betweenبین the two towersبرج ها
23
63366
2065
بین دو برج
01:17
will leadسرب you to anotherیکی دیگر dimensionابعاد --
24
65431
2123
به بعُدی دیگر منتهی خواهد شد--
01:19
this bridgeپل has been romanticizedعاشقانه as suchچنین
25
67554
3456
به این پل چنین چنان حالت رویای داده شده است
01:23
that the fallسقوط from that
26
71010
1579
که سقوط از آن
01:24
freesآزاد می شود you from all your worriesنگرانی ها and griefغم و اندوه,
27
72589
3034
شما را از تمام نگرانیها و اندوه می رهاند،
01:27
and the watersآب ها belowدر زیر
28
75623
1784
و آبهای پایین
01:29
will cleanseتمیز کردن your soulروح.
29
77407
2124
روحتان را پاک خواهد کرد.
01:31
But let me tell you what actuallyدر واقع occursاتفاق می افتد
30
79531
2324
اما اجازه دهید برایتان بگویم که در واقع چه اتفاقی میفتد
01:33
when the bridgeپل is used
31
81855
1186
وقتی پل بعنوان ابزاری از
01:35
as a meansبه معنای of suicideخودکشی کردن.
32
83041
2054
خودکشی استفاده می شود.
01:37
After a freeرایگان fallسقوط of fourچهار to fiveپنج secondsثانیه,
33
85095
3454
پس از سقوط آزاد چهار تا پنج ثانیه ای
01:40
the bodyبدن strikesاعتصاب the waterاب
34
88549
2669
بدن به آب اصابت می کند
01:43
at about 75 milesمایل an hourساعت.
35
91218
3682
با سرعت چیزی حدود ۷۵ مایل در ساعت.
01:46
That impactتأثیر shattersshatters bonesاستخوان ها,
36
94900
2717
در نتیجه استخوانها خرد میشوند،
01:49
some of whichکه then punctureپنچر شدن vitalحیاتی organsارگان ها.
37
97617
3352
برخی از آنها در نتیجه اورگانهای حیاتی را سوراخ می کنند.
01:52
Mostاکثر dieمرگ on impactتأثیر.
38
100969
2349
اکثرا بهمین خاطر می میرند.
01:55
Those that don't
39
103318
1752
آنهایی هم که نمیرند
01:57
generallyبطور کلی flailجادوگر in the waterاب helplesslyبی تردید,
40
105070
2593
عموما ناگزیر با ضربه توی آب رفته
01:59
and then drownغرق شدن.
41
107663
2219
و بعد غرق می شوند.
02:01
I don't think that those who contemplateاندیشیدن
42
109882
2168
فکر نکنم آن دسته که به این شیوه خودکشی
02:04
this methodروش of suicideخودکشی کردن
43
112050
1822
را تصور میاندیشند
02:05
realizeتحقق بخشیدن how grislyترسناک a deathمرگ that they will faceصورت.
44
113872
5176
تشخیص دهند که با چه مرگ مهیبی روبرو خواهند شد.
02:11
This is the cordطناب.
45
119048
2128
آن سیم فولادی است.
02:13
Exceptبجز for around the two towersبرج ها,
46
121176
2057
بجز دور آن دو برج،
02:15
there is 32 inchesاینچ of steelفولاد
47
123233
2288
۳۲ اینچ فولاد است
02:17
parallelingموازی کردن the bridgeپل.
48
125521
1530
که پل را موازی می کند.
02:19
This is where mostاکثر folksمردمی standایستادن
49
127051
2285
اینجایی است که برخی افراد قبل از
02:21
before takingگرفتن theirخودشان livesزندگی می کند.
50
129336
2534
گرفتن زندگیشان می ایستند.
02:23
I can tell you from experienceتجربه
51
131870
2034
از روی تجربه ام می توانم برایتان بگویم
02:25
that onceیک بار the personفرد is on that cordطناب,
52
133904
2734
که وقتی شخصی روی آن ریسمان
02:28
and at theirخودشان darkestتاریک ترین time,
53
136638
1758
و در تاریکترین دورانشان قرار دارد،
02:30
it is very difficultدشوار to bringآوردن them back.
54
138396
3294
برگرداندنشان بسیار دشوار است.
02:33
I tookگرفت this photoعکس last yearسال
55
141690
2042
این عکس را پارسال گرفتم
02:35
as this youngجوان womanزن spokeصحبت کرد to an officerافسر
56
143732
1936
هنگامی که این زن جوان در حال صحبت با افسر
02:37
contemplatingفکر کردن her life.
57
145668
1998
به فکر گرفتن زندگی خود بود.
02:39
I want to tell you very happilyبا خوشحالی
58
147666
2256
میخواهم برایتان با شادمانی بگویم
02:41
that we were successfulموفق شدن that day
59
149922
2108
که آن روز موفق بودیم
02:44
in gettingگرفتن her back over the railریل.
60
152030
2924
توانستیم وی را به این ور نرده ها برگردانیم.
02:46
When I first beganآغاز شد workingکار کردن on the bridgeپل,
61
154954
2392
زمانی که نخستین بار شروع به کار کردن روی پل کردم،
02:49
we had no formalرسمی trainingآموزش.
62
157346
2484
هیچ آموزش رسمی را نگذرانده بودم.
02:51
You struggledتلاش to funnelقیف your
way throughاز طریق these callsتماس می گیرد.
63
159830
3794
کوشش می کردیم که راه مان را از بین این تماسها پیدا کنیم.
02:55
This was not only a disserviceخدانگهدار
64
163624
2454
این نه تنها به زیان کسانی بود
02:58
to those contemplatingفکر کردن suicideخودکشی کردن,
65
166088
2039
که به خودکشی فکر می کردند،
03:00
but to the officersافسران as well.
66
168127
2793
بلکه خود افسرها همچنین.
03:02
We'veما هستیم come a long, long way sinceاز آنجا که then.
67
170920
3180
ما مسیر طولانی را پشت سر گذاشته ایم.
03:06
Now, veteranکهنه سرباز officersافسران and psychologistsروانشناسان
68
174100
3569
اکنون، افسران قدیمی کار کشته و روانپزشکان
03:09
trainقطار newجدید officersافسران.
69
177669
2671
افسران جدید را تعلیم می دهند.
03:12
This is Jasonجیسون Garberگاربر.
70
180340
2209
این جیسن گاربر است.
03:14
I metملاقات کرد Jasonجیسون on Julyجولای 22 of last yearسال
71
182549
3211
جیسن را در ۲۲ جولای سال گذشته ملاقات کردم
03:17
when I get receivedاخذ شده a call
72
185760
1115
وقتی تماسی را دریافت کردم
03:18
of a possibleامکان پذیر است suicidalخودکشی subjectموضوع
73
186875
1942
درباره یک سوژه متمایل به خودکشی احتمالی
03:20
sittingنشسته on the cordطناب nearنزدیک midspanmidspan.
74
188817
2749
نشسته بر زه فولادی نزدیک مرکز فاصله افقى بين دو پايه متوالى پل.
03:23
I respondedپاسخ داد, and when I arrivedوارد شد,
75
191566
2697
پاسخ دادم و وقتی رسیدم،
03:26
I observedمشاهده شده Jasonجیسون
76
194263
1814
جیسن را مشاهده کردم
03:28
speakingصحبت كردن to a Goldenطلایی Gateدروازه Bridgeپل officerافسر.
77
196077
3371
که با افسر پل گلدن گیت صحبت می کرد.
03:31
Jasonجیسون was just 32 yearsسالها oldقدیمی
78
199448
2524
جیسن فقط ۳۲ سال داشت
03:33
and had flownپرواز کرده out here from Newجدید Jerseyجرسی.
79
201972
2832
و از نیوجرسی به اینجا پرواز کرده بود.
03:36
As a matterموضوع of factواقعیت,
80
204804
1544
در واقع،
03:38
he had flownپرواز کرده out here on two other occasionsموارد
81
206348
1818
دو بار دیگر هم از نیوجرسی به اینجا
03:40
from Newجدید Jerseyجرسی
82
208166
1762
پرواز کرده بود
03:41
to attemptتلاش کنید suicideخودکشی کردن on this bridgeپل.
83
209928
3414
برای اقدام به خودکشی روی این پل.
03:45
After about an hourساعت of speakingصحبت كردن with Jasonجیسون,
84
213342
3558
بعد از یک ساعت صحبت کردن با جیسن،
03:48
he askedپرسید: us if we knewمی دانست the storyداستان of Pandora'sپاندورا boxجعبه.
85
216900
3735
از ما پرسید که آیا داستان جعبه پاندورا را بلد بودیم.
03:52
Recallingبه یاد آوردن your Greekیونانی mythologyاسطوره شناسی,
86
220635
2435
دانسته هایتان از اساطیر یونان را یادآوری می کنم،
03:55
Zeusزئوس createdایجاد شده Pandoraپاندورا,
87
223070
1970
زئوس پاندورا را خلق کرد،
03:57
and sentارسال شد her down to Earthزمین with a boxجعبه,
88
225040
3354
و او را بهمراه جعبه ای به زمین فرستاد،
04:00
and told her, "Never, ever openباز کن that boxجعبه."
89
228394
3904
و به او گفت، « هرگز آن جعبه را باز نکن.»
04:04
Well one day, curiosityکنجکاوی got the better of Pandoraپاندورا,
90
232298
2642
خب یک روز، کنجکاوی یر پاندورا غلبه کرد
04:06
and she did openباز کن the boxجعبه.
91
234940
2402
و او جعبه را گشود.
04:09
Out flewپرواز کرد plaguesعصبانیت, sorrowsغم و اندوه,
92
237342
2852
طاعون، اندوه و کلیه انواع
04:12
and all sortsانواع of evilsشرارت againstدر برابر man.
93
240194
3212
خبائث علیه بشر به بیرون جاری شد.
04:15
The only good thing in the boxجعبه was hopeامید.
94
243406
4579
تنها چیز خوب در جعبه امید بود.
04:19
Jasonجیسون then askedپرسید: us,
95
247985
2573
جیسن بعد از ما پرسید،
04:22
"What happensاتفاق می افتد when you openباز کن the boxجعبه
96
250558
2984
« چه اتفاقی میفتد وقتی جعبه را باز می کنید
04:25
and hopeامید isn't there?"
97
253542
3182
و امید آنجا نیست؟»
04:28
He pausedمتوقف شد a fewتعداد کمی momentsلحظات,
98
256724
3050
برای لحظات کوتاهی مکث کرد،
04:31
leanedتکیه داده است to his right,
99
259774
2439
به سمت راستش خم شد،
04:34
and was goneرفته.
100
262213
2201
و پریده بود.
04:36
This kindنوع, intelligentباهوش - هوشمند youngجوان man from Newجدید Jerseyجرسی
101
264414
3870
این مرد باهوش و مهربان از نیوجرسی
04:40
had just committedمرتکب شده suicideخودکشی کردن.
102
268284
3780
مرتکب خودکشی شده بود.
04:44
I spokeصحبت کرد with Jason'sجیسون parentsپدر و مادر that eveningشب,
103
272064
3000
آن شب با والدین جیسن صحبت کردم،
04:47
and I supposeفرض کنید that, when I was speakingصحبت كردن with them,
104
275064
2562
و فکر کنم که وقتی با آنها صحبت می کردم
04:49
that I didn't soundصدا as if I was doing very well,
105
277626
3764
به نظر نرسید که حالم خوب باشد،
04:53
because that very nextبعد day,
106
281390
2220
چون درست روز بعد از آن،
04:55
theirخودشان familyخانواده rabbiخرگوش calledبه نام to checkبررسی on me.
107
283610
3520
خاخام خانوادگیشان بهم زنگ زد تا از حالم مطمئن شود.
04:59
Jason'sجیسون parentsپدر و مادر had askedپرسید: him to do so.
108
287130
3794
والدین جیسن از وی خواسته بودنداین کار را انجام دهد.
05:02
The collateralوثیقه damageخسارت of suicideخودکشی کردن
109
290924
2208
صدمات ناخواسته خودکشی
05:05
affectsتاثیر می گذارد so manyبسیاری people.
110
293132
5103
روی خیلی آدمها تاثیر می گذارد.
05:10
I poseژست these questionsسوالات to you:
111
298235
2981
این سوالات را از شما می پرسم:
05:13
What would you do if your familyخانواده memberعضو,
112
301216
2668
چکار می کردید اگر یکی از اعضای خانواده ،
05:15
friendدوست or lovedدوست داشتنی one was suicidalخودکشی?
113
303884
3108
دوست یا فرد مورد علاقه ای شما تمایل به خودکشی پیدا می کرد؟
05:18
What would you say?
114
306992
2434
چی می گفتید؟
05:21
Would you know what to say?
115
309426
3230
آیا می دانید که چه بگویید؟
05:24
In my experienceتجربه, it's not just the talkingصحبت کردن that you do,
116
312656
3926
به تجربه من، فقط به حرف زدن با آنها نیست،
05:28
but the listeningاستماع.
117
316582
2248
بلکه گوش دادن است.
05:30
Listen to understandفهمیدن.
118
318830
4616
گوش دادن برای درک کردن.
05:35
Don't argueجر و بحث, blameسرزنش,
119
323446
2528
بحث نکنید، سرزنش نکنید،
05:37
or tell the personفرد you know how they feel,
120
325974
3768
یا به آن شخص نگویید که می دانید چه حسی دارند،
05:41
because you probablyشاید don't.
121
329742
2611
زیرا احتمالا نمی دانید.
05:44
By just beingبودن there,
122
332353
2911
فقط با در آنجا بودن،
05:47
you mayممکن است just be the turningچرخش pointنقطه that they need.
123
335264
4323
شاید همان نقطه عطفی باشید که نیاز دارند.
05:51
If you think someoneکسی is suicidalخودکشی,
124
339587
3104
اگر فکر می کنید کسی متمایل به خودکشی است،
05:54
don't be afraidترسیدن to confrontروبرو شدن با
them and askپرسیدن the questionسوال.
125
342691
3714
از مواجه شدن با آنها و پرسیدن در این باره نگران نباشید.
05:58
One way of askingدرخواست them the questionسوال is like this:
126
346405
4210
یکی از راه های پرسیدن این سوال این است که
06:02
"Othersدیگران in similarمشابه circumstancesشرایط
127
350615
2414
« بقیه در شرایط مشابه
06:05
have thought about endingپایان دادن theirخودشان life;
128
353029
2168
درباره به پایان رسیدن زندگیشان فکر می کنند؛
06:07
have you had these thoughtsاندیشه ها?"
129
355197
2759
از این فکرها به سرت زده؟»
06:09
Confrontingمقابله با the personفرد head-onمستقیم، از جلو، با سر، رو در رو
130
357956
2796
مواجه شدن با شخصی با این تفکران در سر
06:12
mayممکن است just saveصرفه جویی theirخودشان life and
be the turningچرخش pointنقطه for them.
131
360752
3950
شاید منجر به نجات زندگیش شود و نقطه عطفی برای آنها شوید.
06:16
Some other signsعلائم to look for:
132
364702
2449
نشانه های دیگر برای جستجو:
06:19
hopelessnessناامیدی, believingباور کردن that things are terribleوحشتناک
133
367151
4148
ناامیدی، باور این که اوضاع وحشتناک است
06:23
and never going to get better;
134
371299
3127
و هیچوقت بهتر نمی شود:
06:26
helplessnessبی نظمی, believingباور کردن that there is nothing
135
374426
3445
نا امیدی، باور این که کاری از دست شما
06:29
that you can do about it;
136
377871
2432
برنمیاد که انجام دهید:
06:32
recentاخیر socialاجتماعی withdrawalبرداشت از حساب;
137
380303
2597
عقب نشینی اجتماعی اخیر:
06:34
and a lossاز دست دادن of interestعلاقه in life.
138
382900
4817
و از دست دادن علاقه به زندگی.
06:39
I cameآمد up with this talk just a coupleزن و شوهر of daysروزها agoپیش,
139
387717
3922
همین دو سه روز پیش بود که این سخنرانی آمد ،
06:43
and I receivedاخذ شده an emailپست الکترونیک from a ladyخانم
140
391639
3201
و ایمیلی را از خانمی دریافت کردم
06:46
that I'd like to readخواندن you her letterنامه.
141
394840
4485
که دوست دارم نامه اش را برای شما بخوانم.
06:51
She lostکم شده her sonفرزند پسر on Januaryژانویه 19 of this yearسال,
142
399325
8112
پسرش را در ۱۹ ژانویه امسال از دست داد،
06:59
and she wroteنوشت this me this emailپست الکترونیک
143
407437
1813
و برایم این ایمیل را نوشت
07:01
just a coupleزن و شوهر of daysروزها agoپیش,
144
409250
3370
همین دو سه وز قبل،
07:04
and it's with her permissionمجوز and blessingبرکت
145
412620
2000
و با اجازه و رضایت خاطرش است
07:06
that I readخواندن this to you.
146
414620
3025
که آن را برای شما میخوانم.
07:09
"Hiسلام, Kevinکوین. I imagineتصور کن you're at the TEDTED Conferenceکنفرانس.
147
417645
4002
« سلام، کوین. تصور می کنم که در کنفرانس TED هستی.
07:13
That mustباید be quiteکاملا the experienceتجربه to be there.
148
421647
2934
بودن در آنجا باید تجربه خوبی باشد.
07:16
I'm thinkingفكر كردن I should go walkراه رفتن
the bridgeپل this weekendتعطیلات آخر هفته.
149
424581
3632
به این فکر می کنم این آخر هفته باید روی پل راه برم.
07:20
Just wanted to dropرها کردن you a noteتوجه داشته باشید.
150
428213
2533
فقط میخواستم برایت یاداشتی بگذارم.
07:22
Hopeامید you get the wordکلمه out to manyبسیاری people
151
430746
2221
به این امید که حرفم را به خیلی از آدمها برسانی
07:24
and they go home talkingصحبت کردن about it
152
432967
2112
و آنها در حالی که خانه می روند درباره ش با دوستانی
07:27
to theirخودشان friendsدوستان who tell theirخودشان friendsدوستان, etcو غیره.
153
435079
4666
صحبت کنند که آنها به دوستانش و بقیه خواهند گفت.
07:31
I'm still prettyبسیار numbبی حس,
154
439745
2444
هنوز نسبتا منگ هستم،
07:34
but noticingمتوجه شدم more momentsلحظات of really realizingتحقق
155
442189
3072
اما متوجه لحظات بیشتر از این تشخیص واقعیت هستم
07:37
Mikeمایک isn't comingآینده home.
156
445261
2712
که مایک خانه نمیاید.
07:39
Mikeمایک was drivingرانندگی from Petalumaگلبرگ to Sanسان Franciscoفرانسیسکو
157
447973
2747
مایک از پتالوما به سان فرانسیسکو رانندگی می کرد
07:42
to watch the 49ersers gameبازی with his fatherپدر
158
450720
1917
تا در ۱۹ ژانویه بازی بیسبال 49ers را همراه پدرش
07:44
on Januaryژانویه 19.
159
452637
2033
تماشا کند.
07:46
He never madeساخته شده it there.
160
454670
2944
هرگز موفق نشد.
07:49
I calledبه نام Petalumaگلبرگ policeپلیس
161
457614
2047
با پلیس پتالوما تماس گرفتم
07:51
and reportedگزارش داد him missingگم شده that eveningشب.
162
459661
2496
و گمشدنش را در آن شب گزارش دادم.
07:54
The nextبعد morningصبح,
163
462157
1902
صبح روز بعد،
07:56
two officersافسران cameآمد to my home
164
464059
3723
دو افسر به منزلم آمدند
07:59
and reportedگزارش داد that Mike'sمایک carماشین was down at the bridgeپل.
165
467782
4504
و گزارش دادند که ماشین مایک پایین پل بود.
08:04
A witnessشاهد had observedمشاهده شده him jumpingپریدن off the bridgeپل
166
472286
2464
شاهدی او را هنگام پریدن از پل مشاهده کرده بود
08:06
at 1:58 p.m. the previousقبلی day.
167
474750
4252
در ساعت ۱:۵۸ بعد از ظهر روز قبل.
08:11
Thanksبا تشکر so much
168
479002
2620
بسیار سپاسگذارم
08:13
for standingایستاده up for those
169
481622
1184
برای حمایت از آن دسته ای
08:14
who mayممکن است be only temporarilyبه طور موقت too weakضعیف
170
482806
2552
که شاید تنها موقتا خیلی ضعیف باشند
08:17
to standایستادن for themselvesخودشان.
171
485358
2542
تا از خودشان حمایت کنند.
08:19
Who hasn'tنه been lowکم before
172
487900
2020
چه کسی قبلا روحیه اش پایین نبوده
08:21
withoutبدون sufferingرنج کشیدن from a trueدرست است mentalذهنی illnessبیماری?
173
489920
3776
بدون ابتلا به یک بیماری روانی حقیقی؟
08:25
It shouldn'tنباید be so easyآسان to endپایان it.
174
493696
3361
تمام کردنش نباید آسان باشد.
08:29
My prayersنماز are with you for your fightمبارزه کردن.
175
497057
3397
بخاطر مبارزه ای که می کنید در دعاهایم هستید.
08:32
The GGBGGB, Goldenطلایی Gateدروازه Bridgeپل,
176
500454
3596
این پل گلدن گیت
08:36
is supposedقرار است to be a passageپاساژ acrossدر سراسر
177
504050
2726
قرار است که محل عبوری برفراز
08:38
our beautifulخوشگل bayخیر,
178
506776
2083
خیلج زیبای ما باشد،
08:40
not a graveyardقبرستان.
179
508859
2687
نه یک گورستان.
08:43
Good luckشانس this weekهفته. Vickyویکی."
180
511546
5264
برات آرزوی موفقیت می کنم. ویکی.»
08:48
I can't imagineتصور کن the courageشجاعت it takes for her
181
516810
3043
نمی توانم آن جسارتی را تصور کنم که باعث شد
08:51
to go down to that bridgeپل and walkراه رفتن the pathمسیر
182
519853
1942
روی همان پلی برود و از در مسیری قدم بزند که
08:53
that her sonفرزند پسر tookگرفت that day,
183
521795
3438
آن روز پسرش را گرفت،
08:57
and alsoهمچنین the courageشجاعت just to carryحمل on.
184
525233
5074
و همچنین جسارتی که ادامه دهد.
09:02
I'd like to introduceمعرفی کنید you to a man
185
530307
3746
مایلم مردی را به شما معرفی کنم
09:06
I referمراجعه کنید to as hopeامید and courageشجاعت.
186
534053
5642
که بعنوان امید و جسارت اشاره می کنم.
09:11
On Marchمارس 11 of 2005,
187
539695
2639
در ۱۱ مارس ۲۰۰۵،
09:14
I respondedپاسخ داد to a radioرادیو call of a possibleامکان پذیر است
188
542334
2663
به تماس رادیویی راجع به یک سوژه مایل به خودکشی
09:16
suicidalخودکشی subjectموضوع on the bridgeپل sidewalkپیاده رو
189
544997
2214
در پیاده رو پل نزدیک برج شمالی
09:19
nearنزدیک the northشمال towerبرج.
190
547211
1488
پاسخ دادم.
09:20
I rodeسوار شو my motorcycleموتورسیکلت down the sidewalkپیاده رو
191
548699
2688
با موتور سیکلتم پایین پیاده رو می راندم
09:23
and observedمشاهده شده this man, Kevinکوین Berthiaبرتیا,
192
551387
2712
و این مرد، کوین برتیا را دیدم،
09:26
standingایستاده on the sidewalkپیاده رو.
193
554099
2536
ایستاده در پیاده رو.
09:28
When he saw me, he immediatelyبلافاصله traversedعبور کرد
194
556635
3425
وقتی او من را دید، فوری آن نرده عابر پیاده
09:32
that pedestrianعابر پیاده railریل,
195
560060
2177
را پیمود ،
09:34
and stoodایستاد on that smallکوچک pipeلوله
196
562237
872
و روی آن لوله کوچکی که
09:35
whichکه goesمی رود around the towerبرج.
197
563109
3072
دور برج می رود ایستاد.
09:38
For the nextبعد hourساعت and a halfنیم,
198
566181
2334
برای یکساعت و نیم بعدی،
09:40
I listenedگوش داد as Kevinکوین spokeصحبت کرد about
199
568515
2928
به کوین گوش دادم که درباره
09:43
his depressionافسردگی and hopelessnessناامیدی.
200
571443
2888
افسردگی و ناامیدیش حرف می زد،
09:46
Kevinکوین decidedقرار بر این شد on his ownخودت that day
201
574331
2674
کوین آن روز به تنهایی تصمیم گرفت
09:49
to come back over that railریل
202
577005
1682
تا به این طرف نرده بازگشته و
09:50
and give life anotherیکی دیگر chanceشانس.
203
578687
2732
به زندگی شانسی دوباره دهد.
09:53
When Kevinکوین cameآمد back over,
204
581419
1771
وقتی کوین به آنجا برگشت،
09:55
I congratulatedتبریک گفت him.
205
583190
2041
به او تبریک گفتم.
09:57
"This is a newجدید beginningشروع, a newجدید life."
206
585231
2750
«این یک شروع تازه است، یک زندگی جدید.»
09:59
But I askedپرسید: him, "What was it
207
587981
3034
اما از او پرسیدم،« چی باعث شد
10:03
that madeساخته شده you come back
208
591015
1725
که برگردی
10:04
and give hopeامید and life anotherیکی دیگر chanceشانس?"
209
592740
2790
و به زندگی و امید شانس دیگر بدی؟»
10:07
And you know what he told me?
210
595530
2691
و می دانید چی به من گفت؟
10:10
He said, "You listenedگوش داد.
211
598221
2530
او گفت:« تو گوش دادی.
10:12
You let me speakصحبت, and you just listenedگوش داد."
212
600751
5200
گذاشتی حرف بزنم، و فقط گوش کردی.»
10:17
Shortlyکوتاه مدت after this incidentحادثه,
213
605951
1959
کمی بعد از این حادثه،
10:19
I receivedاخذ شده a letterنامه from Kevin'sکوین motherمادر,
214
607910
3259
نامه ای را از مادرکوین دریافت کردم،
10:23
and I have that letterنامه with me,
215
611169
2912
و نامه را با خودم دارم
10:26
and I'd like to readخواندن it to you.
216
614081
2850
و میخواهم که برایتان بخوانم.
10:28
"Dearعزیزم Mrآقای. Briggsبریگز,
217
616931
2156
« آقای بریگز عزیز،
10:31
Nothing will eraseپاک کردن the eventsمناسبت ها of Marchمارس 11,
218
619087
2865
هیچ چیز حوادث ۱۱ مارس را پاک نخواهد کرد،
10:33
but you are one of the reasonsدلایل Kevinکوین is still with us.
219
621952
3128
اما شما یکی از دلایلی هستید که کوین هنوز با ما هست.
10:37
I trulyبراستی believe Kevinکوین was cryingگریان out for help.
220
625080
4293
صادقانه باور دارم دارم که کوین درخواست کمک می کرد.
10:41
He has been diagnosedتشخیص داده شده with a mentalذهنی illnessبیماری
221
629373
2722
او مبتلا به نوعی بیماری ذهنی تشخیص داده شد
10:44
for whichکه he has been properlyبه درستی medicatedدرمان دارویی.
222
632095
2834
که بخاطرش بدرستی تحت مداواست.
10:46
I adoptedتصویب شد Kevinکوین when he was only sixشش monthsماه ها oldقدیمی,
223
634929
3368
کوین را وقتی شش ماه بود ما به فرزندی گرفتم،
10:50
completelyبه صورت کامل unawareغافل of any hereditaryارثی traitsصفات,
224
638297
3948
کاملا بی خبر از هرگونه خصوصیات ارثی،
10:54
but, thank God, now we know.
225
642245
4184
اما، شکر خدا، الان خبر داریم.
10:58
Kevinکوین is straightسر راست, as he saysمی گوید.
226
646429
2826
کوین رک است، آنطور که خودش میگوید.
11:01
We trulyبراستی thank God for you.
227
649255
2685
ما حقیقتا خدا را بخاطر شما شکرگذاریم.
11:03
Sincerelyخالصانه indebtedبدهکار to you,
228
651940
2401
صمیمانه به شما مدیون هستیم.
11:06
Narvellaناروللا Berthiaبرتیا."
229
654341
2692
نارولا برتیا.»
11:09
And on the bottomپایین she writesمی نویسد,
230
657033
2048
و در خاتمه می نویسد،
11:11
"P.S. When I visitedملاقات کرد Sanسان Franciscoفرانسیسکو
Generalعمومی Hospitalبیمارستان that eveningشب,
231
659081
5436
«پی نوشت: زمانی که آن روز عصر از بیمارستان عمومی سانفرانسیسکو بازدید کردم،
11:16
you were listedذکر شده as the patientصبور.
232
664517
1928
تو هم جز فهرست بیماران بودی.
11:18
Boyپسر, did I have to straightenصاف کن that one out."
233
666445
3295
پسر، آیا باید آن را تصیح می کردم.»
11:23
Todayامروز, Kevinکوین is a lovingبا محبت fatherپدر
234
671427
4130
امروز کوین پدری دوست داشتنی
11:27
and contributingمشارکت memberعضو of societyجامعه.
235
675557
2685
و عضو موثر جامعه است.
11:30
He speaksصحبت می کند openlyبی پرده
236
678242
1469
او به صراحت درباره
11:31
about the eventsمناسبت ها that day and his depressionافسردگی
237
679711
2934
حوادث آن روز و افسرگیش صحبت می کند
11:34
in the hopesامیدوارم that his storyداستان
238
682645
1682
به این امید که داستانش
11:36
will inspireالهام بخشیدن othersدیگران.
239
684327
3074
الهامبخش دیگران باشد.
11:39
Suicideخودکشی کردن is not just something
I've encounteredمواجه شده on the jobکار.
240
687401
3430
من تنها با خودکشی در شغلم مواجه نشدم.
11:42
It's personalشخصی.
241
690831
2032
بلکه این موضوعی شخصی است.
11:44
My grandfatherبابا بزرگ committedمرتکب شده suicideخودکشی کردن by poisoningمسمومیت.
242
692863
3874
پدربزرگم با خوردن سم مرتکب خودکشی شد.
11:48
That actعمل کن, althoughبا اينكه endingپایان دادن his ownخودت painدرد,
243
696737
3874
آن عمل، اگر چه پایانی بر دردش بود
11:52
robbedدزدیده شده me from ever gettingگرفتن to know him.
244
700611
4546
اما من را از این که هرگز او را بشناسم محروم کرد.
11:57
This is what suicideخودکشی کردن does.
245
705157
2666
این چیزیست که خودکشی انجام میدهد.
11:59
For mostاکثر suicidalخودکشی folksمردمی,
246
707823
2348
برای بیشتر آدمهای متمایل به خودکشی،
12:02
or those contemplatingفکر کردن suicideخودکشی کردن,
247
710171
1954
یا آنهایی که به خودکشی میاندیشند،
12:04
they wouldn'tنمی خواهم think of hurtingصدمه زدن anotherیکی دیگر personفرد.
248
712125
2706
درباره آسیب رساندن به شخص دیگری فکر نمی کنند.
12:06
They just want theirخودشان ownخودت painدرد to endپایان.
249
714831
3584
فقط می خو اهند که درد خودشان تمام شود.
12:10
Typicallyمعمولا, this is accomplishedانجام شده است in just threeسه waysراه ها:
250
718415
4036
معمولا، فقط به سه طریق کامل می شود:
12:14
sleepبخواب, drugsمواد مخدر or alcoholالکل, or deathمرگ.
251
722451
5658
خواب، مواد یا الکل یا مرگ.
12:20
In my careerحرفه, I've respondedپاسخ داد to
252
728109
2720
در حرفه من، به صدها مورد تماس
12:22
and been involvedگرفتار in hundredsصدها
253
730829
2353
درباره موارد خودکشی و بیماریهای روانی
12:25
of mentalذهنی illnessبیماری and suicideخودکشی کردن callsتماس می گیرد
254
733182
2778
در اطراف پل پاسخ داده و
12:27
around the bridgeپل.
255
735960
1794
دخالت داشته ام.
12:29
Of those incidentsحوادث I've been directlyبه طور مستقیم involvedگرفتار with,
256
737754
3511
از آن حوادثی که من مستقیما دخالت داشتم،
12:33
I've only lostکم شده two,
257
741265
1972
تنها دو مورد را از دست دادم،
12:35
but that's two too manyبسیاری.
258
743237
2186
اما خب آن دو تا هم خیلی زیاد است.
12:37
One was Jasonجیسون.
259
745423
2012
یکی جیسن بود.
12:39
The other was a man I spokeصحبت کرد to
260
747435
2256
دیگری مردی بود که حدود یک ساعتی
12:41
for about an hourساعت.
261
749691
1683
با او صحبت کردم.
12:43
Duringدر حین that time, he shookتکان داد my handدست
262
751374
2416
در طی آن مدت، سه بار با من
12:45
on threeسه occasionsموارد.
263
753790
2737
دست داد.
12:48
On that finalنهایی handshakeدستشویی,
264
756527
2076
آخرین باری که دست دادیم،
12:50
he lookedنگاه کرد at me, and he said,
265
758603
2334
بهم نگاه کرد و گفت،
12:52
"Kevinکوین, I'm sorry, but I have to go."
266
760937
5403
« کوین، متاسفم، اما باید برم.»
12:58
And he leaptجهش.
267
766340
2133
و پرید.
13:00
Horribleناگوار, absolutelyکاملا horribleناگوار.
268
768473
2806
وحشتاک است، مطلقا وحشتناک است.
13:03
I do want to tell you, thoughگرچه,
269
771279
1976
با این حال میخواهم برایتان بگویم
13:05
the vastعظیم majorityاکثریت of folksمردمی
270
773255
2352
اکثریت عمده آنهایی
13:07
that we do get to contactتماس on that bridgeپل
271
775607
3522
که روی پل با آنها تماس داشتیم
13:11
do not commitمرتکب شدن suicideخودکشی کردن.
272
779129
3196
مرتکب خودکشی نشدند.
13:14
Additionallyعلاوه بر این, that very fewتعداد کمی
273
782325
2990
علاوه بر این، تعداد خیلی کمی هم
13:17
who have jumpedپرید off the bridgeپل and livedزندگی می کرد
274
785315
2656
از روی آن پل پریدند و زنده ماندند
13:19
and can talk about it,
275
787971
1346
و می توانند درباره ش صحبت کنند،
13:21
that one to two percentدرصد,
276
789317
2813
که یک تا دو درصد،
13:24
mostاکثر of those folksمردمی have said
277
792130
1831
اغلب آن افراد گفته اند
13:25
that the secondدومین that they let go of that railریل,
278
793961
3354
که آن لحظه ای که ازنرده ها پریدند،
13:29
they knewمی دانست that they had madeساخته شده a mistakeاشتباه
279
797315
2565
می دانستند که اشتباه کرده بودند
13:31
and they wanted to liveزنده.
280
799880
3051
و میخواستند زندگی کنند.
13:34
I tell people, the bridgeپل not only connectsمتصل می شود
281
802931
4433
به آدمها می گویم، پل نه تنها مارین را
13:39
Marinمارین to Sanسان Franciscoفرانسیسکو,
282
807364
2281
به سانفرانسیسکو متصل می کند،
13:41
but people togetherبا یکدیگر alsoهمچنین.
283
809645
3192
بلکه همچنین مردم را هم به یکدیگر متصل می کند.
13:44
That connectionارتباط, or bridgeپل that we make,
284
812837
3793
آن ارتباط، یا پلی که میسازیم
13:48
is something that eachهر یک and everyهرکدام one of us
285
816630
2429
چیزی است که هر یک از ما باید برای انجامش
13:51
should striveتلاش کن to do.
286
819059
1994
کوشش کند.
13:53
Suicideخودکشی کردن is preventableقابل پیشگیری است.
287
821053
3024
خودکشی قابل پیشگیری است.
13:56
There is help. There is hopeامید.
288
824077
3334
کمک هست. امید هست.
13:59
Thank you very much.
289
827411
3030
بسیار سپاسگزارم.
14:02
(Applauseتشویق و تمجید)
290
830441
4000
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kevin Briggs - Golden Gate guardian
As a member of the California Highway Patrol with assignments including patrolling the Golden Gate Bridge, Sergeant Kevin Briggs and his staff are the last barriers between would-be suicides and the plunge to near-certain death.

Why you should listen

The Golden Gate Bridge is an iconic landmark of unparalleled beauty and attracts swarms of visitors every year. Tragically, also among them are hundreds of suicidal men and women.

As a member of the CHP for over twenty-three years, with the majority of those years patrolling the Golden Gate Bridge, Sgt. Briggs discovered early that his job required him to take on an unusual role for a police officer: suicide prevention counselor. As a cancer survivor and survivor of multiple heart operations, Briggs’ familiarity with personal struggle bonds him with suicidal men and women. With simple empathy, an instinct for improvisation and a refusal to walk away, Briggs has negotiated several hundred people from suicide on the Golden Gate Bridge. As he told the SF Chronicle, "I've talked to people from ten minutes to seven hours. I very much despise losing. I do whatever I can to get that person back over the rail. I play to win." Sgt. Briggs retired from the CHP in November 2013. 

Kevin also has a book, Guardian of the Golden Gate , about his experiences. 

More profile about the speaker
Kevin Briggs | Speaker | TED.com