ABOUT THE SPEAKER
Khadija Gbla - Cross-cultural consultant
Khadija Gbla was born in Sierra Leone, spent her youth in Gambia, and as a teenager put down roots in Australia. She uses her cross-cultural heritage to promote understanding in both directions.

Why you should listen

Khadija Gbla was just 3-years-old when the war broke out in her country, Sierra Leone. While her family initially escaped to Gambia, 10 years later they attained refugee status and resettled in Adelaide, Australia. The transition was complex—Khadija experienced racism, illness and depression—but threw herself into her education. She discovered that she had a unique talent: the ability to translate across two very different cultures.

Khadija first used this talent as a peer educator for South Australia’s Women’s Heath Statewide program, where she talked to health professionals about female genital mutilation — helping them understand what it is, where it happens, and the cultural beliefs that surround it. She’s since used her multicultural voice to offer advice on policy through South Australian Government Minister’s Youth Council, to organize camps and activities for newly-arrived refugees and to raise awareness about both sexual and mental health issues among her peers. She has represented Australia in the international arena at the Harvard National Model United Nations, Commonwealth Youth Forum and Australian and Africa Dialogue, and speaks regularly at a wide variety of events to make sure that her perspective is heard.

More profile about the speaker
Khadija Gbla | Speaker | TED.com
TEDxCanberra

Khadija Gbla: My mother’s strange definition of empowerment

خدیجه گبلا: تعریف عجیب و غریب مادرم از قدرتمندی

Filmed:
1,290,760 views

خدیجه گبلا بین دو تعریفی که از "قدرتمندی زن"می کنند بزرگ شد. در حالی که مادرش سیرا لونونا ، فکر می کردم که ختنه خدیجه - ودر نتیجه کشتن میل جنسی او- شکل غایی از قدرتمندی اوست، فرهنگ او به عنوان یک نوجوان استرالیا‌یی به اومی گفت که او سزاوار لذت بردن است و آنچه که بر او واقع شد "ختنه زنان" گفته می شود. او در یک بحث صریح و خنده دار در مورد اینکه در جامعه ای که "کلیتوریس در محوریت است " چگونه راهش را یافته صحبت می کند و اینکه چگونه کارمی کند تا مطمئن شود که این برای زنان دیگر اتفاق نیفتد. (هشدار: این بحث شامل جزئیات خشنی برای شنیدن است.)
- Cross-cultural consultant
Khadija Gbla was born in Sierra Leone, spent her youth in Gambia, and as a teenager put down roots in Australia. She uses her cross-cultural heritage to promote understanding in both directions. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Hiسلام.
0
378
1267
سلام.
00:13
Todayامروز I'm going to shareاشتراک گذاری
my personalشخصی journeyسفر
1
1645
3192
امروز من می خواهم زندگی شخصی‌ام را در مورد
00:16
with femaleزن genitalژنیتال mutilationخشونت, FGMFGM.
2
4837
4048
ناقص سازی جنسی زنان با شما درمیان بگذارم.
00:21
Feel freeرایگان to cryگریه کردن, laughخنده, crossصلیب your legsپاها,
3
9838
3719
راحت گریه کنید، بخندید،
پاهایتان را روی هم بیاندازید،
00:25
or do anything your bodyبدن feelsاحساس می کند like doing.
4
13557
2271
یا هر کاری را که بدنتان
تمایل دارد انجام دهید.
00:27
I'm not going to nameنام
the things your bodyبدن does.
5
15828
3258
من نمیخواهم برای اعمالی که بدن شما
انجام میدهد اسم بگذارم.
00:31
I was bornبدنیا آمدن in Sierraسیرا Leoneلئون.
6
19086
2216
من در سیرالئون به دنیا آمده ام.
00:33
Did anybodyهر شخصی watch "Bloodخون Diamondالماس"?
7
21302
2101
آیا کسی "الماس خونین" را تماشا کرده است؟
00:36
If you have any thoughtsاندیشه ها --
8
24993
1895
اگر هر نظری دارید - -
00:38
I don't have any diamondsالماس
on me, by the way.
9
26888
3208
به هر حال، من هیچ الماسی ندارم.
00:42
If you have heardشنیدم of Ebolaابولا,
well, that's in Sierraسیرا Leoneلئون as well.
10
30096
3259
اگر در مورد ابولا شنیده اید، خوب، در
سیرالئون هم دیده شده است.
00:45
I don't have Ebolaابولا. You're all safeبی خطر.
11
33355
1758
من ابولا ندارم. شما همه درامان هستید.
00:47
Don't rushهجوم بردن to the doorدرب.
12
35113
1414
به طرف در هجوم نبرید.
00:48
Be seatedنشسته. You're fine.
I was checkedچک شده before I got here.
13
36527
3910
بنشینید. من سالم هستم.
قبل از آمدن معاینه شده ام.
00:53
My grandfatherبابا بزرگ had threeسه wivesهمسران.
14
41397
2849
پدربزرگم سه همسر داشت.
00:56
Don't askپرسیدن me why a man
needsنیاز دارد more than one wifeهمسر.
15
44246
2329
نپرسید که چرا یک مرد بیشتر
از یک همسر نیاز دارد.
00:58
Menمردان, do you need more than one wifeهمسر?
16
46575
2009
مردان، آیا بیشتر از یک زن نیاز دارید؟
01:00
I don't think so. There you go.
17
48584
1708
من که اینطور فکر نمی کنم. بفرمایید.
01:02
He was looking for a heartقلب attackحمله,
that's what I say.
18
50292
3634
او به دنبال سکته قلبی بود،
من این را میگویم.
01:05
Oh yeah, he was.
19
53926
1633
بله همینطوره، او سکته کرد.
01:08
When I was threeسه, warجنگ brokeشکست out
in Sierraسیرا Leoneلئون in 1991.
20
56329
4123
وقتی که من سه ساله بودم،
در ۱۹۹۱ جنگ در سیرالئون شروع شد.
01:12
I rememberیاد آوردن literallyعینا going to bedبستر
one night, everything was good.
21
60452
3976
یادم می آید که وقتی یک شب به تخت خوابم
می رفتم همه چیز خوب بود.
01:16
The nextبعد day, I wokeبیدار شدم up,
22
64428
1712
روز بعد، بیدار شدم،
01:18
bombsبمب were droppingافتادن everywhereدر همه جا,
23
66140
1941
بمب ها همه جا را خراب کرده بودند،
01:20
and people were tryingتلاش کن
to killکشتن me and my familyخانواده.
24
68081
2581
و مردم سعی داشتند که
من و خانواده ام را بکشند.
01:22
We escapedفرار کرد the warجنگ and endedبه پایان رسید up
in Gambiaگامبیا, in Westغرب Africaآفریقا.
25
70662
4803
ما از جنگ فرارکردیم و از گامبیا
سر درآوردیم، در غرب آفریقا.
01:27
Ebolaابولا is there as well. Stayاقامت کردن away from it.
26
75465
2870
ابولا در آنجا هم هست. از این قضیه بگذریم.
01:31
While we were there as refugeesپناهندگان,
27
79315
1553
مادامیکه ما به عنوان پناهنده
01:32
we didn't know what
was going to becomeتبدیل شدن به of us.
28
80868
3816
در آنجا بودیم، ما نمیدانستیم
قرار است چه برسرمان بیاید.
01:36
My momمامان appliedکاربردی for refugeeپناهنده statusوضعیت.
29
84684
1889
مادرم برای پناهندگی اقدام کرد.
01:38
She's a wonderfulفوق العاده, smartهوشمندانه womanزن, that one,
30
86573
2731
او زنی خارق العاده و باهوش است،
01:41
and we were luckyخوش شانس.
31
89304
1279
و ما خوش شانس بودیم.
01:42
Australiaاسترالیا said, we will take you in.
32
90583
2810
استرالیا گفت: ما را راه میدهد.
01:45
Good jobکار, Aussiesاسترالیا.
33
93393
1736
عالیه آسیس.
01:48
Before we were meantبه معنای to travelمسافرت رفتن,
34
96089
3261
قبل از اینکه بخواهیم سفر کنیم،
01:51
my momمامان cameآمد home one day, and said,
35
99350
1842
یک روز مادرم به خانه آمد، و گفت:
01:53
"We're going on
a little holidayتعطیلات, a little tripسفر."
36
101192
3178
"میخوایم یه سفر کوچولو بریم."
او ما را سوار ماشینی کرد، و
01:56
She put us in a carماشین,
37
104370
1298
01:57
and we droveرانندگی کرد for hoursساعت ها
and endedبه پایان رسید up in a bushبوته
38
105668
3605
ما ساعتها رانندگی کردیم و سرانجام به دهی
02:01
in a remoteاز راه دور areaمنطقه in Gambiaگامبیا.
39
109273
2655
در یک منطقه دورافتاده در گامبیا رسیدیم.
02:05
In this bushبوته, we foundپیدا شد two hutsکلبه ها.
40
113568
2109
در این ده، ما دو کلبه پیدا کردیم.
02:08
An oldقدیمی ladyخانم cameآمد towardsبه سمت us.
41
116447
3452
خانم مسنی به طرف ما آمد.
02:11
She was ethnic-lookingنگاه قومی, very oldقدیمی.
42
119899
2747
خانمی خیلی پیر با چهره ای کاملا بومی بود.
02:14
She had a chatچت with my momمامان, and wentرفتی back.
43
122646
2124
او کمی با مادرم صحبت کرد و برگشت.
02:17
Then she cameآمد back and walkedراه می رفت
away from us into a secondدومین hutکلبه.
44
125680
4508
سپس او برگشت و از ما دور شد
و به دومین کلبه رفت.
02:22
I'm standingایستاده there thinkingفكر كردن,
45
130188
1364
من ایستاده و فکر می کردم،
02:23
"This is very confusingگیج کننده.
I don't know what's going on."
46
131552
2669
" خیلی گیج کننده است.
نمیدانم چه اتفاقی قرار است بیافتد"
02:26
The nextبعد thing I knewمی دانست,
47
134221
1802
چیز دیگری که به یاد دارم، این است که
02:28
my momمامان tookگرفت me into this hutکلبه.
48
136023
1966
مادرم مرا به درون این کلبه برد.
02:31
She tookگرفت my clothesلباس ها off,
49
139329
1736
لباسهایم را درآورد،
02:33
and then she pinnedبستن me down on the floorکف.
50
141065
3222
و سپس من را محکم به زمین چسباند.
02:37
I struggledتلاش and triedتلاش کرد
to get her off me, but I couldn'tنمی توانستم.
51
145347
3588
من تلاش کردم که او را از رویم
بلند کنم، ولی نتوانستم.
02:40
Then the oldقدیمی ladyخانم cameآمد towardsبه سمت me
with a rusty-lookingزنگ زده به دنبال knifeچاقو,
52
148935
3595
بعد پیرزن با یک چاقوی زنگ زده به طرفم آمد.
02:44
one of the sharpتیز knivesچاقوها,
53
152530
1880
یکی از چاقوهای تیزی که
02:46
orange-lookingنارنجی به دنبال, has never seenمشاهده گردید
waterاب or sunlightنور خورشید before.
54
154410
4203
نارنجی به نظر میرسید و اصلا
تا حالا آب و نور ندیده بود.
02:50
I thought she was going to slaughterکشتار me,
55
158613
1704
فکر کردم که قصد تکه کردنم را دارد،
02:52
but she didn't.
56
160317
2027
ولی اینگونه نبود.
02:54
She slowlyبه آرامی slidاسلاید down my bodyبدن
57
162344
3142
او آرام به طرف پایین بدنم رفت
02:57
and endedبه پایان رسید up where my vaginaواژن is.
58
165486
3407
و به واژن من رسید.
03:01
She tookگرفت holdنگه دارید of what I now know
to be my clitorisدلقک,
59
169703
4342
او جایی از من را گرفت که الآن
میدانم نامش کلیتوریس است،
03:06
she tookگرفت that rustyزنگ زده knifeچاقو,
and startedآغاز شده cuttingبرش دادن away, inchاینچ by inchاینچ.
60
174969
6694
چاقوی زنگ زده را گرفت، و
شروع به بریدن کرد، ذره ذره.
03:14
I screamedفریاد زد, I criedگریه کرد,
61
182729
4327
جیغ می زدم، گریه می کردم،
03:19
and askedپرسید: my momمامان to get off me
so this painدرد will stop,
62
187056
4682
و از مادرم میخواستم رهایم کند
تا این درد تمام شود.
03:23
but all she did was say, "Be quietساکت."
63
191747
3181
ولی تمام کاری که کرد
گفتن این بود: "ساکت باش."
03:26
This oldقدیمی ladyخانم sawedاره away at my fleshگوشت
for what feltنمد like foreverبرای همیشه,
64
194928
6028
این زن پیر گوشت من را اره کرد
چیزی که همیشه احساسش میکنم،
03:32
and then when she was doneانجام شده,
65
200956
2063
و سپس هنگامی که کارش را تمام کرد،
03:35
she threwپرتاب کرد that pieceقطعه of fleshگوشت
acrossدر سراسر the floorکف
66
203019
3815
آن تکه گوشت را به روی زمین پرت کرد
03:38
as if it was the mostاکثر disgustingچندش آور thing
she's ever touchedلمس کرد.
67
206834
4626
انگار که آن چندش آورترین چیزیست که
تا آن لحظه لمس کرده بود.
03:43
They bothهر دو got off me,
and left me there bleedingخون ریزی,
68
211460
3506
آنها هر دو مرا رها کردند، و ترکم کردند
در حالی که خونریزی داشتم،
03:46
cryingگریان, and confusedسردرگم
as to what just happenedاتفاق افتاد.
69
214966
5845
گریه می کردم، و گیج بودم
از اتفاقی که افتاده بود.
03:53
We never talkedصحبت کرد about this again.
70
221703
2102
ما هرگز درباره آن دیگر صحبت نکردیم.
03:55
Very soonبه زودی, we foundپیدا شد
that we were comingآینده to Australiaاسترالیا,
71
223805
3475
خیلی زود، ما فهمیدیم که به استرالیا آمدیم،
03:59
and this is when you had
the Sydneyسیدنی Olympicsبازی های المپیک at the time,
72
227280
2735
و آن زمانی بود که شما
المپیک سیدنی را داشتید،
04:02
and people said we were going
to the endپایان of the worldجهان,
73
230015
2557
و مردم می گفتند ما داریم
به آخر دنیا می رویم،
04:04
there was nowhereهیچ جایی elseچیز دیگری
to go after Australiaاسترالیا.
74
232572
2097
جای دیگری بعد از استرالیا برای رفتن نبود.
04:06
Yeah, that comfortedتسخیر شد us a bitبیت.
75
234669
2625
بله، آن ما را کمی آرام میکرد.
04:09
It tookگرفت us threeسه daysروزها to get here.
76
237294
2313
سه روز طول کشید تا ما به اینجا رسیدیم.
04:11
We wentرفتی to Senegalسنگال, then Franceفرانسه,
and then Singaporeسنگاپور.
77
239607
4728
ما به سنگال رفتیم، بعد فرانسه،
و سپس سنگاپور.
04:16
We wentرفتی to the bathroomحمام to washشستشو our handsدست ها.
78
244335
2809
ما به دستشویی رفتیم تا دستمان را بشوییم.
04:19
We spentصرف شده 15 minutesدقایق
openingافتتاح the tapشیر like this.
79
247144
4720
۱۵ دقیقه طول کشید تا ما
شیر آب را اینجوری باز کنیم.
04:23
Then somebodyکسی cameآمد in,
80
251864
1787
بعد شخصی آمد
04:25
slidاسلاید theirخودشان handدست underزیر and waterاب cameآمد out,
81
253651
2097
دستش را زیر شیر سر گرفت و آب آمد،
04:27
and we thought, is this what we're in for?
82
255748
2507
و ما فکر کردیم، آیا ما برای همین اینجاییم؟
04:30
Like, seriouslyبه طور جدی.
83
258255
2578
مثلا، جدی.
04:32
We got to Adelaideآدلاید, smallکوچک placeمحل,
84
260833
2808
ما به جای ،کوچکی در آدلاید رفتیم،
04:35
where literallyعینا they dumpedتخلیه شده us
in Adelaideآدلاید, that's what I would say.
85
263641
3327
جاییکه آنها واقعا ما را قال گذاشتند،
این چیزیست که من می گویم.
04:38
They dumpedتخلیه شده us there.
86
266968
1439
آنها ما را آنجا قال گذاشتند.
04:40
We were very gratefulسپاسگزار.
87
268407
1608
ما خیلی شاکر هستیم.
04:42
We settledحل شده and we likedدوست داشت it.
88
270015
1663
ساکن شدیم و دوستش داشتیم.
04:43
We were like, "We're home, we're here."
89
271678
2259
مثل اینکه :"در خانه هستیم، ما اینجاییم".
04:45
Then somebodyکسی tookگرفت us to Rundleرواندل Mallمرکز خرید.
90
273937
2634
بعد یک نفر ما را به راندل مال برد.
04:48
Adelaideآدلاید has only one mallمرکز خرید.
91
276571
1309
آدلاید فقط یک مال دارد.
04:49
It's this smallکوچک placeمحل.
92
277880
2066
یک جای به این کوچکی.
04:53
And we saw a lot of Asianآسیایی people.
93
281106
1922
و ما یک عالمه آسیایی دیدیم.
04:55
My momمامان said all of a suddenناگهانی, panickingترساندن,
94
283028
2202
ناگهان مادرم به او گفت که،
04:57
"You broughtآورده شده us to the wrongاشتباه placeمحل.
You mustباید take us back to Australiaاسترالیا."
95
285230
5266
"تو ما رو به یه جای اشتباه آوردی.
باید ما رو به استرالیا برگردونی."
05:03
Yeah. It had to be explainedتوضیح داد to her that
there were a lot of Asiansآسیایی ها in Australiaاسترالیا
96
291730
5121
بله. باید برای او توضیح داده میشد که
تعداد زیادی آسیایی در استرالیا هستند
05:08
and we were in the right placeمحل.
97
296851
1658
و ما در جای درستی هستیم.
05:10
So fine, it's all good.
98
298509
1902
پس خوبه، همه چیز خوبه.
05:13
My momمامان then had this brilliantدرخشان ideaاندیشه
99
301321
1845
سپس مادرم یک ایده عالی داشت که
05:15
that I should go to a girlsدختران schoolمدرسه
because they were lessکمتر racistنژاد پرست.
100
303166
3316
من باید به مدرسه دخترانه بروم چون
در آنجا نژادپرستی کمتر هست.
05:18
I don't know where she readخواندن
that publicationانتشار. (Laughterخنده)
101
306482
3211
نمیدونم کجا اون نشریه رو خونده بود.
05:21
Never foundپیدا شد evidenceشواهد of it to this day.
102
309693
3597
تا الآن هنوز هیچ مدرکی براش پیدا نکردم.
05:25
Sixشش hundredصد whiteسفید kidsبچه ها,
and I was the only blackسیاه childکودک there.
103
313290
3756
ششصد کودک سفید پوست،
و من تنها بچه سباه پوست اونجا بودم.
05:29
No, I was the only personفرد
with a bitبیت of a colorرنگ on me.
104
317046
3066
نه، من تنها آدمی بودم که کمی رنگی بودم.
05:32
Let me say that. Chocolateشکلات colorرنگ.
105
320112
2562
اجازه بدین بگویم رنگ شکلاتی.
05:35
There were no Asiansآسیایی ها, no indigenousبومی.
106
323444
2611
هیچ آسیایی، و هیچ بومی وجود نداشت.
05:38
All we had was some tanقهوهای مایل به زرد girlsدختران,
107
326055
1727
فقط چند دختر آفتاب گرفته داشتیم،
05:39
girlsدختران who feltنمد the need
to be underزیر the sunآفتاب.
108
327782
2117
دخترانی که احتیاج داشتن زیر آفتاب باشن.
05:41
It wasn'tنبود the sameیکسان as my chocolateشکلات,
thoughگرچه. Not the sameیکسان.
109
329899
3785
البته نه شبیه شکلاتی من. نه مثل من.
05:45
Settlingاستقرار in Australiaاسترالیا was quiteکاملا hardسخت,
110
333684
2698
جاگیر شدن در استرالیا کمی سخت بود،
05:48
but it becameتبدیل شد harderسخت تر when I startedآغاز شده
volunteeringداوطلب شدن for an organizationسازمان
111
336382
3318
اما سخت تر شد وقتی که من داوطلب کار در
05:51
calledبه نام Women'sزنان Healthسلامتی Statewideدر سراسر کشور,
112
339700
2512
شرکت "بهداشت زنان کل ایالت" شدم،
05:55
and I joinedپیوست theirخودشان
femaleزن genitalژنیتال mutilationخشونت programبرنامه
113
343552
2859
و من به برنامه ناقص سازی جنسی زنان پیوستم
05:58
withoutبدون any awarenessاطلاع of what
this programبرنامه was actuallyدر واقع about,
114
346411
3750
بدون آگاهی از اینکه
واقعا اون برنامه درباره چیه،
06:02
or that it relatedمربوط to me in any way.
115
350161
2455
یا یه جورایی به من ربط داره.
06:04
I spentصرف شده monthsماه ها educatingآموزش
nursesپرستاران and doctorsپزشکان
116
352616
2950
ماهها به دکترها و پرستارها
06:07
about what femaleزن genitalژنیتال mutilationخشونت was
117
355566
2537
دربارة اینکه ناقص سازی جنسی زنان چیه
06:10
and where it was practicedتمرین کرد:
118
358103
1489
و کجاها اتفاق میافتد آموزش دادم:
06:11
Africaآفریقا, the Middleمیانه Eastشرق, Asiaآسیا,
and now, Australiaاسترالیا and Londonلندن and Americaآمریکا,
119
359592
5274
آفریقا، خاورمیانه، آسیا، و الآن،
استرالیا و لندن و آمریکا،
06:16
because, as we all know,
we liveزنده in a multiculturalچند فرهنگی societyجامعه,
120
364879
3483
چون، همونطوری که همه ما میدونیم،
ما در جامعه ای چندفرهنگی زندگی می کنیم،
06:20
and people who come from those backgroundsپس زمینه
come with theirخودشان cultureفرهنگ,
121
368362
4403
و آدمایی با اون پیش زمینه
با فرهنگ خودشون میان،
06:24
and sometimesگاه گاهی they have culturalفرهنگی practicesشیوه ها
that we mayممکن است not agreeموافق with,
122
372765
5705
و بعضی اوقات آنها کارهایی رو در فرهنگشون
دارن که ما ممکنه باهاشون موافق نباشیم؛
06:30
but they continueادامه دهید to practiceتمرین them.
123
378470
2311
اما آنها به انجام دادنشان ادامه میدهند.
06:33
One day, I was looking at the chartچارت سازمانی
124
381741
1921
یک روز، من داشتم به جدول انواع مختلف
06:35
of the differentناهمسان typesانواع
of femaleزن genitalژنیتال mutilationخشونت,
125
383662
3322
ناقص سازی جنسی زنان نگاه می کردم،
06:38
FGMFGM, I will just say FGMFGM for shortکوتاه.
126
386984
2457
ناقص سازی جنسی زنان، به اختصار من از این به بعد میگم FGM.
06:41
Typeتایپ کنید I is when they cutبرش off the hoodکاپوت ماشین.
127
389441
3168
نوع یک وقتی ست که کلاهک بریده میشود.
06:44
Typeتایپ کنید IIدوم is when
they cutبرش off the wholeکل clitorisدلقک
128
392609
3268
نوع دو زمانی که کل کلیتوریس و مقداری از
06:47
and some of your labiaلگن majoraبزرگا,
or your outerبیرونی lipsلب ها,
129
395877
4125
لُب های خارجی بریده میشود،
06:52
and Typeتایپ کنید IIIIII is when they
cutبرش off the wholeکل clitorisدلقک
130
400002
2737
و نوع سوم وقتی که کل کلیترس را میبرند و
06:54
and then they sewدوختن you up
131
402739
1845
شما رو میدوزند به طوریکه
06:56
so you only have a little holeسوراخ
to peeادرار and have your periodدوره زمانی.
132
404584
4103
فقط یک سوراخ کوچک داشته باشید برای
عادت ماهانه و ادرار کردن.
07:00
My eyesچشم ها wentرفتی ontoبه سوی Typeتایپ کنید IIدوم.
133
408694
2322
مال من از نوع دوم است.
07:03
Before all of this,
I prettyبسیار much had amnesiaفراموشی.
134
411016
2290
قبل از همه اینها، من کمی فراموشی داشتم.
07:05
I was in so much shockشوکه شدن
and traumatizedآسیب دیده by what had happenedاتفاق افتاد,
135
413306
3427
به قدری شُک زده بودم از اتفاقی که افتاده
07:08
I didn't rememberیاد آوردن any of it.
136
416733
2131
که چیزی از اون یادم نمیومد.
07:10
Yes, I was awareمطلع something badبد
happenedاتفاق افتاد to me,
137
418864
2275
بله، من میدونستم که اتفاق بدی برام افتاده،
07:13
but I had no recollectionیادآوری
of what had happenedاتفاق افتاد.
138
421139
2212
ولی هیچ خاطره ای از
آنچه اتفاق افتاده نداشتم.
07:15
I knewمی دانست I had a scarجای زخم down there,
139
423351
1961
من میدونستم که یه زخم اونجام دارم،
07:17
but I thought everybodyهمه
had a scarجای زخم down there.
140
425312
2143
ولی فکر میکردم همه یه زخم اونجاشون دارن.
07:19
This had happenedاتفاق افتاد to everybodyهمه elseچیز دیگری.
141
427455
1733
این اتفاق برای همه افتاده.
07:21
But when I lookedنگاه کرد at Typeتایپ کنید IIدوم,
it all cameآمد back to me.
142
429188
4209
اما وقتی به نوع دوم نگاه کردم،
همه چیز یادم اومد.
07:25
I rememberedبه یاد داشته باشید what was doneانجام شده to me.
143
433397
2336
یادم اومد با من چه کردند.
07:27
I rememberedبه یاد داشته باشید beingبودن in that hutکلبه
144
435733
2007
یادم اومد بودن در اون کلبه با اون زن پیر و
07:29
with that oldقدیمی ladyخانم and my momمامان
holdingبرگزاری me down.
145
437740
3829
و مادرم که من رو به زمین چسبونده بود.
07:34
Wordsواژه ها cannotنمی توان expressبیان the painدرد I feltنمد,
146
442809
4405
کلمات نمیتونن نشون بدن دردی رو که من کشیدم
07:39
the confusionگیجی that I feltنمد,
147
447214
2977
سردرگمی رو که من تجربه کردم،
07:42
because now I realizedمتوجه شدم that
what was doneانجام شده to me was a terribleوحشتناک thing
148
450191
4802
چون الآن میفهمم کاری که با من کردند
بدترین کاری بوده که
07:46
that in this societyجامعه was calledبه نام barbaricوحشیانه,
149
454993
2984
جامعه بهش میگه توحش،
07:49
it was calledبه نام mutilationخشونت.
150
457977
1967
بهش میگن قطع عضو.
07:51
My motherمادر had said
it was calledبه نام circumcisionختنه,
151
459944
2163
مادرم می گفت ختنه،
07:54
but here it was mutilationخشونت.
152
462107
2220
اما اینجا بهش میگن قطع عضو.
07:56
I was thinkingفكر كردن, I'm mutilatedزخمی شده?
I'm a mutilatedزخمی شده personفرد.
153
464327
3057
من فکر میکردم، من فطع عضو شدم؟
من یک انسان ناقص هستم.
07:59
Oh my God.
154
467384
1730
اوه خدای من.
08:01
And then the angerخشم cameآمد.
155
469114
1888
و سپس عصبانیت پیداش شد.
08:03
I was a blackسیاه angryخشمگین womanزن.
(Laughterخنده)
156
471002
4000
من یک زن سیاه عصبانی بودم.
(خنده)
08:07
Oh yeah.
157
475002
1377
اوه بله.
08:08
A little one, but angryخشمگین neverthelessبا این اوصاف.
158
476379
2485
یک کمی، ولی با این حال عصبانی.
08:11
I wentرفتی home and said to my momمامان,
159
479994
3726
من به خانه رفتم و به مادرم گفتم،
08:15
"You did something."
160
483720
1945
"تو یک بلایی سر من آوردی."
08:17
This is not the Africanآفریقایی thing to do,
pointingاشاره کردن at your motherمادر,
161
485665
2886
این کاری افریقایی نیست که من کردم،
و اشاره به مادرت بکنی،
08:20
but hey, I was readyآماده for any consequencesعواقب.
162
488551
2211
اما من برای هر پی‌آمدی آماده بودم.
08:22
"You did something to me."
163
490762
2130
"تو یک بلایی سر من آوردی"
08:24
She's like, "What are you
talkingصحبت کردن about, Khadijaخدیجه?"
164
492892
2358
او گفت،"در مورد چی حرف می‌زنی خدیجه؟"
08:27
She's used to me mouthingحواس پرتی off.
165
495250
1686
او عادت داشت که مانع از حرف زدن من شود.
08:28
I'm like, "Those yearsسالها agoپیش,
You circumcisedختنه شده me.
166
496936
4175
گفتم، سالها پیش ،تو مرا ختنه کردی.
08:33
You cutبرش away something
that belongedمتعلق به to me."
167
501111
3483
تو چیزی را قطع کردی که متعلق به من بود."
08:36
She said, "Yes, I did.
168
504594
1820
گفت،"بله من کردم.
08:38
I did it for your ownخودت good.
169
506414
2970
من برای خوبی تو اینکار را کردم.
08:43
It was in your bestبهترین interestعلاقه.
170
511144
2088
این بهترین برای تو بود.
08:45
Your grandmotherمادر بزرگ did it to me,
and I did it to you.
171
513232
3185
مادربزرگت هم همین کار را برای من کرد،
و من هم برای تو کردم.
08:48
It's madeساخته شده you a womanزن."
172
516417
1951
این تو را یک زن کرد."
08:50
I'm like, "How?"
173
518368
1752
گفتم،"چطور؟"
08:52
She said, "You're empoweredتوانمند, Khadijaخدیجه.
174
520120
2086
گفت،"تو حالا قدرتمند شدی خدیجه.
08:54
Do you get itchyخارش دار down there?"
175
522206
1817
آیا اونجات خارش گرفته؟"
08:56
I'm like, "No, why would I
get itchyخارش دار down there?"
176
524023
2318
گفتم،"نه، چرا باید خارش بگیرم؟"
08:58
She said, "Well,
if you were not circumcisedختنه شده,
177
526341
2679
گفت،" خُبُ
اگر ختنه نمی شدی،
09:01
you would get itchyخارش دار down there.
178
529020
2159
خارش می گرفتی.
09:03
Womenزنان who are not circumcisedختنه شده
get itchyخارش دار all the time.
179
531179
3135
زنانی که ختنه نمی شوند تمام مدت خارش می گیرند.
09:06
Then they sleepبخواب around with everybodyهمه.
180
534314
3059
سپس با همه در پیرامونشان خواهند خوابید.
09:09
You are not going
to sleepبخواب around with anybodyهر شخصی."
181
537373
2812
تو با کسی در پیرامونت نخواهی خوابید."
09:12
And I thought,
182
540185
1734
و فکر کردم،
09:13
her definitionتعریف of empowermentتوانمندسازی
was very strangeعجیب. (Laughterخنده)
183
541919
5228
این تعریف و معنای قدرتمند شدن خیلی عجیب غریبه.( خنده تماشاگران)
09:20
That was the endپایان
of our first conversationگفتگو.
184
548827
2251
این پایان اولین گفتگوی ما بود.
09:23
I wentرفتی back to schoolمدرسه.
185
551078
1311
من به مدرسه برگشتم.
09:24
These were the daysروزها when we had
Dollyدالی and Girlfriendدوست دختر magazinesمجلات.
186
552389
3496
این روزی بود که من مجله Dolly و Girlfriend را داشتم.
09:27
There was always the sealedمهر و موم شده sectionبخش.
Anybodyهر شخصی rememberیاد آوردن those sealedمهر و موم شده sectionsبخش ها?
187
555885
4267
آنها همیشه یک بخش مهر شده داشتند.
کسی این بخش مهر شده را یادش هست؟
09:32
The naughtyشیطان bitsبیت, you know?
188
560152
2074
لعنت بر شیطان؟
09:34
Oh yeah, I love those.
(Laughterخنده)
189
562226
2875
ه بله، عاشق اینها هستند.
( خنده تماشاگران)
09:37
Anywayبه هر حال, there was always
an articleمقاله about pleasureلذت
190
565101
3593
به هر حال، در اینجا همیشه یک
بخش در مورد لذت جنسی
09:40
and relationshipsروابط and, of courseدوره, sexارتباط جنسی.
191
568694
3266
و روابط عاشقانه و البته رابطه جنسی می نویسند.
09:43
But it always assumedفرض
that you had a clitorisدلقک, thoughگرچه,
192
571960
4006
اما این همواره فرض را براین می گذارد
که تو دارای کلیتوریس هستی،
09:47
and I thought, this doesn't fitمناسب me.
193
575966
3683
و من فکر کردم، این با من هماهنگی ندارد.
09:51
This doesn't talk about people like me.
194
579649
2818
این درباره افرادی مثل من نمی گوید.
09:54
I don't have a clitorisدلقک.
195
582467
1653
من کلیتوریس ندارم.
09:56
I watchedتماشا کردم TVتلویزیون and those womenزنان
would moanزاری like, "Oh! Oh!"
196
584120
4152
من تلویزیون تماشاکردم و زنانی که آه و اوه می کردند!
10:00
I was like, these people
and theirخودشان damnedلعنتی clitorisدلقک.
197
588272
3003
پیش خودم گفتم، این زنان با کلیتوریس های سردرگمشان.
10:03
(Laughterخنده)
198
591275
1683
( خنده تماشاگران)
10:04
What is a womanزن withoutبدون a clitorisدلقک
supposedقرار است to do with her life?
199
592958
4033
یک زن بدون کلیتوریس با زندگیش چه خواهد کرد؟
10:08
That's what I want to know.
200
596991
1533
این چیزی بود که من می خواستم بدانم.
10:10
I want to do that too --
"Oh! Oh!" and all of that.
201
598524
3870
همچنین می خواستم بدانم --
10:14
Didn't happenبه وقوع پیوستن.
202
602394
1678
"آه و اوه" و همه داستان را بدانم
10:16
So I cameآمد home onceیک بار again
and said to my momمامان,
203
604072
3085
یکبار دیگر آمدم خانه و به مادرم گفتم،
10:19
"Dollyدالی and Girlfriendدوست دختر said
I deserveسزاوار pleasureلذت,
204
607157
4496
"در مجلات دلالی و گرل فرند
می گویند من سزاوار لذت بردن هستم"
10:23
that I should be havingداشتن orgasmsارگاسم,
205
611653
1943
که من باید به ارگاسم برسم،
10:25
and that whiteسفید menمردان should figureشکل out
how to find the clitorisدلقک."
206
613603
4645
و یک مرد سفید پوست باید بداند که چگونه
کلیتوریس یک زن را پیدا کند.
10:30
Apparentlyظاهرا, whiteسفید menمردان
have a problemمسئله findingیافته the clitorisدلقک.
207
618248
3256
مثل اینکه مردان سفید پوست مشکل در پیدا کردنش دارند.
10:33
(Laughterخنده)
208
621504
1906
( خنده تماشاگران)
10:35
Just sayingگفت:, it wasn'tنبود me.
It was Dollyدالی that said that.
209
623410
4607
این حرف من نیست، این را مجله دالی تو سر من انداخته.
10:40
And I thought to myselfخودم,
I had an innerدرونی jokeجوک in my headسر
210
628017
3591
و با خودم فکر کردم، یک صدای بامزه در سرم بود
10:43
that said, "I will marryازدواج کن a whiteسفید man.
211
631608
3111
که گفت "من با یک مرد سفید ازدواج می کنم.
10:46
He won'tنخواهد بود have that problemمسئله with me."
(Laughterخنده)
212
634719
3581
او چنین مشکلی با من نخواهد داشت."
( خنده تماشاگران)
10:50
So I said to my momمامان,
213
638300
1536
خب به مادرم گفتم،
10:51
"Dollyدالی and Girlfriendدوست دختر said
I deserveسزاوار pleasureلذت, and do you know
214
639836
7099
" مجله های دالی و گرل فرند می گویند من سزاوار لذت بردن هستم
10:58
what you have takenگرفته شده away from me,
what you have deniedتکذیب کرد me?
215
646935
3785
چه چیزی را از من گرفتی؟
چه چیزی را حاشا می کنی؟
11:02
You have invadedتهاجمی me
in the mostاکثر sacredمقدس way.
216
650720
3173
و تو به مقدس ترین بخش من حمله کردی.
11:05
I want pleasureلذت.
217
653893
1553
من لذت می خواهم.
11:07
I want to get hornyشاخدار, dammitلعنتی, as well."
218
655446
3305
می خواهم شهوت و لذت جنسی می خواهم."
11:10
And she said to me,
"Who is Dollyدالی and Girlfriendدوست دختر?
219
658751
2718
او به من گفت،" دالی و گرل فرند چه کسانی هستند؟
11:13
Are they your newجدید friendsدوستان, Khadijaخدیجه?"
220
661469
2460
آیا دوستان جدیدت هستند خدیجه؟"
11:15
I was like, "No, they're not.
That's a magazineمجله, momمامان, a magazineمجله."
221
663929
3855
گفتم،"نه مادر، این مجله هستند"
11:19
She didn't get it.
222
667784
1615
او این را نفهمید.
11:21
We cameآمد from two differentناهمسان worldsجهان ها.
223
669399
2108
ما از دوجهان مختلف آمدیم.
11:23
When she was growingدر حال رشد up,
not havingداشتن a clitorisدلقک was the normهنجار.
224
671507
3605
هنگامی که او بزرگ می شد،
نداشتن کلیتوریس عادی بود.
11:27
It was celebratedجشن گرفت.
225
675112
2674
این جشن گرفته می شد.
11:29
I was an Africanآفریقایی Australianاسترالیا girlدختر.
226
677786
2367
من یک دختر آفریقایی استرالیایی بودم.
11:32
I livedزندگی می کرد in a societyجامعه
that was very clitoris-centricچشمانداز محوری.
227
680153
3809
من در جامعه ای زندگی می کردم
که کلیتوریس محوریت داشت.
11:35
It was all about the damnلعنت clitorisدلقک!
228
683962
4231
همه چیز راجع به کلیتوریس لعنتی بود!
11:40
And I didn't have one!
229
688193
1719
من این را نداشتم!
11:41
That pissedترسناک me off.
230
689912
3554
و این من را عصبانی می کرد.
11:45
So onceیک بار I wentرفتی throughاز طریق
this strangeعجیب phaseفاز of angerخشم
231
693466
3804
خب هنگامی که من وارد
این فازعجیب غریب از عصبانیت
11:49
and painدرد and confusionگیجی,
232
697270
1706
درد و سردرگمی شدم،
11:50
I rememberیاد آوردن bookingرزرو
an appointmentوقت ملاقات with my therapistدرمانگر.
233
698976
2584
یادم می‌اید که وقت ملاقاتی با روانشناسم گرفتم.
11:53
Yes, I'm an Africanآفریقایی
who has a therapistدرمانگر. There you go.
234
701560
3025
بله، من آفریقایی هستم
که یک رواشناس دارد. بفرمائید.
11:56
And I said to her,
235
704585
2981
به او گفتم،
11:59
"I was 13. I was a childکودک.
236
707566
2435
" من کودکی ۱۳ ساله بودم.
12:02
I was settlingحل و فصل in a newجدید countryکشور,
237
710001
1523
در یک کشور جدید مقیم شدم،
12:03
I was dealingمعامله with racismنژاد پرستی
and discriminationتبعیض,
238
711524
3045
من با نژادپرستی و تبعیض مقابله کردم،
12:06
Englishانگلیسی is my thirdسوم languageزبان,
and then there it was."
239
714569
2894
انگلیسی زبان سوم من هست،
و سپس این گفتگو."
12:09
I said to her, "I feel like
I'm not a womanزن
240
717463
2887
به او گفتم،"احساس می کنم که زن نیستم
12:12
because of what was doneانجام شده to me.
241
720350
2424
به دلیل کاری که با من کرده اند.
12:14
I feel incompleteناقص است.
242
722774
2756
احساس می کنم که کامل نیستم.
12:17
Am I going to be asexualغیرمعمول?"
243
725530
3371
آیا من یک فرد بدون احساس جنسی خواهم شد؟"
12:20
Because from what I knewمی دانست about FGMFGM,
244
728901
2803
زیرا همه آنچه که من از ختنه کردن زنان میدانم،
12:23
the wholeکل aimهدف of it was to controlکنترل
the sexualityجنسیت of womenزنان.
245
731704
3682
هدف برای کنترل کردن تمایلات جنسی زنان هست.
12:27
It's so that we don't have
any sexualجنسیت desireمیل.
246
735386
3144
و به همین دلیل هست که ما هیچ تمایل جنسی نداریم.
12:30
And I said, "Am I asexualغیرمعمول now?
247
738530
1787
گفتم،"آیا من الان فاقد تمایل جنسی هستم؟
12:32
Will I just liveزنده the restباقی مانده of my life
not feelingاحساس like havingداشتن sexارتباط جنسی,
248
740317
3361
آیا من بقیه عمرم را با نداشتن تمایل جنسی خواهم گذراند،
12:35
not enjoyingلذت بردن از sexارتباط جنسی?"
249
743678
2512
و رابطه جنسی لذت نخواهم برد؟"
12:38
She couldn'tنمی توانستم answerپاسخ my questionsسوالات,
250
746190
2620
او نمی تونست پرسش مرا پاسخ دهد.
12:40
so they wentرفتی unansweredبی پاسخ.
251
748810
2653
پس پرسش من بی پاسخ ماند.
12:43
When I startedآغاز شده havingداشتن my periodدوره زمانی
around the ageسن of 14,
252
751463
2629
هنگامی که در سن شانزده سالگی عادت ماهانه‌ام اتفاق افتاد،
12:46
I realizedمتوجه شدم I didn't have
normalطبیعی periodsدوره ها because of FGMFGM.
253
754092
3881
متوجه شدم که به دلیل ختنه شدن عادت ماهانه‌ طبیعی ندارم.
12:49
My periodsدوره ها were heavyسنگین, they were long,
and they were very painfulدردناک.
254
757973
5746
عادت ماهانه‌ من بسیار زیاد، طولانی مدت و بسیار درناک بود.
12:55
Then they told me I had fibroidsفیبروئیدها.
255
763726
1983
سپس به من گفتند که من فیبرم دارم.
12:57
They're like these little ballsتوپ ها
sittingنشسته there.
256
765709
2627
اینها شبیه یک توپ کوچک در درون رحم هستند.
13:00
One was coveringپوشش one of my ovariesتخمدانها.
257
768336
2744
یکی از آنها یکی از تخمدانهای مرا گرفته بود.
13:03
And there cameآمد then the bigبزرگ newsاخبار.
258
771080
3085
و سپس با خبر بزرگ آمدند.
13:06
"We don't think you can
have childrenفرزندان, Khadijaخدیجه."
259
774165
3251
"خدیجه، ما فکر می کنیم که تو نمی توانی بچه دار شوی."
13:09
And onceیک بار again, I was
an angryخشمگین blackسیاه womanزن.
260
777416
4722
و دوباره، من یک زن سیاه پوست عصبانی بودم.
13:14
I wentرفتی home and I said to my momمامان,
261
782138
3175
رفتم خانه و به مادرم گفتم،
13:17
"Your actعمل کن, your actionعمل,
no matterموضوع what your mayممکن است defenseدفاع mayممکن است be" --
262
785313
4494
"عمل تو، رفتار تو،
مهم نیست که تو چگونه از خودت دفاع می کنی"--
13:21
because she thought she did it out love --
263
789807
2594
چونکه او فکر می کرد به دلیل دوست داشتن من اینکار را کرده--
13:24
"what you did out of love
is harmingآسیب رساندن me, and it's hurtingصدمه زدن me.
264
792401
4628
"کاری که تو کردی دوست داشتن نبود
تو به من آسیب رساندی و صدمه زدی.
13:29
What do you have to say for that?"
265
797029
3822
چه چیزی داری برای این بگویی؟"
13:32
She said, "I did what I had to do
as a motherمادر."
266
800851
3184
او گفت،"من کاری را که باید به عنوان یک مادر می کردم کردم."
13:36
I'm still waitingدر انتظار
for an apologyعذرخواهی, by the way.
267
804035
2709
من هنوز منتظر عذرخواهی هستم.
13:40
Then I got marriedمتاهل.
268
808124
2387
سپس من ازدواج کردم.
13:43
And onceیک بار again --
269
811811
2138
و دوباره ( مادرم گفت)--
13:45
FGMFGM is like the giftهدیه that keepsنگه می دارد givingدادن.
270
813949
2228
ختنه مانند هدیه‌ای است که به تو داده شده
13:48
You figureشکل that out very soonبه زودی.
271
816177
2685
خیلی زود خواهی فهمید.
13:50
Sexارتباط جنسی was very painfulدردناک.
272
818862
3026
سکس خیلی دردناک است.
13:53
It hurtصدمه all the time.
273
821888
2250
همیشه آزاردهنده خواهد بود.
13:56
And of courseدوره I realizedمتوجه شدم, they said,
"You can't have kidsبچه ها."
274
824138
3698
و البته می دانستم که آنها گفتند،
"تو نمی توانی بچه دار شوی."
13:59
I thought, "Wowوای, is this my existenceوجود داشتن?
Is this what life is all about?"
275
827836
5933
فکر کردم،"وای، آیا این زندگی من؟
آیا زندگی این هست؟ "
14:08
I'm proudمغرور to tell you,
276
836843
2202
خیلی مفتخر که به شما بگویم،
14:11
fiveپنج monthsماه ها agoپیش,
277
839045
1876
پنج ماه پیش،
14:12
I was told I was pregnantباردار.
278
840921
2514
به من گفته شد که من باردار هستم.
14:15
(Applauseتشویق و تمجید)
279
843435
4396
( تشویق تماشاگران)
14:24
I am the luckyخوش شانس girlدختر.
280
852027
1815
من دختر خوش شانسی هستم.
14:25
There are so manyبسیاری womenزنان out there
who have goneرفته throughاز طریق FGMFGM
281
853842
2810
زنان بسیار زیادی هستند که ختنه شده اند
14:28
who have infertilityناباروری.
282
856652
1631
و نابارور شده اند.
14:30
I know a nine-year-oldنه ساله girlدختر who has
incontinenceبی اختیاری, constantثابت infectionsعفونت ها, painدرد.
283
858283
6660
دختر بچه ۹ ساله ای را می شناسم که بی اختیاری ادرای،
عفونت و درد دارد.
14:37
It's that giftهدیه. It doesn't stop givingدادن.
284
865513
2627
این هدیه هست. دادن این هدیه را متوقف کنید.
14:40
It affectsتاثیر می گذارد everyهرکدام areaمنطقه of your life,
285
868140
3146
این هر بخشی از زندگی مرا تحت تاثیر قرارداده،
14:43
and this happenedاتفاق افتاد to me
because I was bornبدنیا آمدن a girlدختر
286
871286
3286
و این به دلیل اینکه من یک زن دختر
در مکان نادرست
14:46
in the wrongاشتباه placeمحل.
287
874572
1729
به دنیا آمده ام برای من اتفاق افتاده.
14:48
That's why it happenedاتفاق افتاد to me.
288
876301
2544
به این دلیل است که این اتفاق برای من افتاده.
14:50
I channelکانال all that angerخشم,
all that painدرد, into advocacyدفاع
289
878845
4272
همه عصبانیتم و همه دردم را کانالی زدم برای حمایت و پشتیبانی
14:55
because I neededمورد نیاز است my painدرد
to be worthارزش something.
290
883121
3466
زیرا من نیاز دارم که دردم ارزش چیزی را داشته باشد.
14:58
So I'm the directorکارگردان of an organizationسازمان
calledبه نام No FGMFGM Australiaاسترالیا.
291
886587
4071
من مدیر یک سازمانی به نام « نه برای ختنه در استرالیا».
15:02
You heardشنیدم me right.
292
890663
1444
صدای مرا می شنوید.
15:04
Why No FGMFGM Australiaاسترالیا?
293
892107
1668
چرا « نه برای ختنه در استرالیا»؟
15:05
FGMFGM is in Australiaاسترالیا.
294
893775
3166
ختنه در استرالیا هم هست.
15:08
Two daysروزها agoپیش, I had to call
Childکودک Protectiveمحافظ Servicesخدمات,
295
896941
3665
دو روز پیش، من از سازمان حفظت از کودکان تلفنی داشتم،
15:12
because somewhereجایی in Australiaاسترالیا,
296
900606
2795
زیرا جایی در استرالیا،
15:15
there's a four-yearچهار سال oldقدیمی
297
903401
2146
کودک چهار ساله ای
15:17
there's a four-year-oldچهار ساله whoseکه momمامان
is planningبرنامه ریزی on performingاجرای FGMFGM on her.
298
905547
4730
مادرش برنامه‌ریزی برای ختنه او می کرد.
15:22
That childکودک is in kindyدوست داشتنی.
I'll let that sinkفرو رفتن in: fourچهار yearsسالها oldقدیمی.
299
910277
6104
او حالا در مهد کودک است.
می گذارم او در آنجا بماند: کودک چهار ساله.
15:31
A coupleزن و شوهر of monthsماه ها agoپیش, I metملاقات کرد a ladyخانم
who is marriedمتاهل to a Malaysianمالزیایی man.
300
919432
4331
چند ماه پیش، خانمی را دیدم
که با یک مرد مالزیایی ازدواج کرده بود.
15:35
Her husbandشوهر cameآمد home one day and said
he was going to take theirخودشان daughtersدختران
301
923763
3571
شوهرش به او گفته بود که تصمیم دارد دختران‌شان را
15:39
back to Malaysiaمالزی
to cutبرش off theirخودشان clitorisدلقک.
302
927334
2375
به مالزی ببرد کلیتوریس آنها را ببرند.
15:41
And she said, "Why?"
He said they were dirtyکثیف.
303
929709
3734
او گفت،"چرا؟"
شوهرش گفته بود اینها کثیف هستند
15:45
And she said, "Well, you marriedمتاهل me."
304
933910
1818
زن گفته بود،"ولی تو با من ازدواج کردی."
15:47
He said, "Oh, this is my culturalفرهنگی beliefاعتقاد."
305
935728
2550
مرد پاسخ داده بود،"آه، این باور فرهنگی من است."
15:51
They then wentرفتی into a wholeکل discussionبحث
where she said to him,
306
939278
2885
سپس بین آنها بر سر این موضوع بحثی شده بود،
15:54
"Over my deadمرده bodyبدن
will you do that to my daughtersدختران."
307
942163
3092
و زن گفته بود که،"مگر از روی جنازه من رد شوی
تا این بلا را بر سر دختران مان بیاوری."
15:57
But imagineتصور کن if this womanزن
wasn'tنبود awareمطلع of what FGMFGM was,
308
945255
3749
تصور کنید اگر این زن نسبت به ختنه آگاه نبود،
16:01
if they never had that conversationگفتگو?
309
949004
2157
اگر آنها هرگز این گفتگو را نداشتند چه اتفاقی می افتد؟
16:03
Her childrenفرزندان would have been
flownپرواز کرده over to Malaysiaمالزی
310
951161
3238
دختران به مالزی می رفتند
16:06
and they would have come back
changedتغییر کرد for the restباقی مانده of theirخودشان livesزندگی می کند.
311
954399
3310
و برای همه عمرشان تغییر می کردند.
16:09
Do you know the millionsمیلیون ها نفر of dollarsدلار
312
957709
1707
می دانید که برای ما میلیون‌ها دلار هزینه می شود
16:11
it would take us to dealمعامله
with an issueموضوع like that?
313
959416
2386
که با مسائلی شبیه به این مقابله کنیم؟
16:13
[Threeسه childrenفرزندان perدر هر day] in Australiaاسترالیا
314
961802
2759
[ هر روز سه کودک ] در استرالیا
16:16
are at riskخطر of havingداشتن FGMFGM
performedانجام on them.
315
964561
3199
در خطر ختنه شدن قرار دارند.
16:19
This is an Australianاسترالیا problemمسئله, people.
316
967760
2501
این یک مشکل مردم استرالیا است.
16:22
It's not an Africanآفریقایی problemمسئله.
It's not a Middleمیانه Easternشرق problemمسئله.
317
970261
3007
این مشکل آفریقا نیست.
این مشکل خاورمیانه نیست.
16:25
It's not whiteسفید, it's not blackسیاه,
it has no colorرنگ, it's everybody'sهمه است problemمسئله.
318
973268
5143
نه سفید پوستان، نه سیاه پوستان،
رنگی در آن نیست، این مشکل همه هست.
16:30
FGMFGM is childکودک abuseسو استفاده کردن.
319
978411
3433
ختنه آزار کودکان است.
16:33
It's violenceخشونت againstدر برابر womenزنان.
320
981844
1910
این خشونتی علیه زنان هست.
16:35
It's sayingگفت: that womenزنان don't have
a right to sexualجنسیت pleasureلذت.
321
983754
4015
این می گوید زنان حق داشتن لذت جنسی را ندارند.
16:39
It saysمی گوید we don't have
a right to our bodiesبدن.
322
987769
3035
این می گوید ما حقی برای بدن خودمان نداریم.
16:42
Well, I say no to that,
and you know what? Bullshitمزخرف.
323
990804
3809
خُب، من به این گفتم نه،
می دانید چرا؟ کثافت است.
16:46
That's what I have to say to that.
324
994613
2106
این تنها چیزیست که می توانم بگویم.
16:48
(Applauseتشویق و تمجید)
325
996719
4881
( تشویق تماشاگران)
16:54
I am proudمغرور to say that
I'm doing my partبخشی in endingپایان دادن FGMFGM.
326
1002999
5515
مفتخرم که بگویم
که برای پایان دادن به ختنه وظیفه خودم را انجام می دهم.
17:00
What are you going to do?
327
1008514
2132
شما چکار می خواهید بکنید؟
17:02
There mayممکن است be a childکودک in your classroomکلاس درس
who is at riskخطر of FGMFGM.
328
1010646
4651
در کلاس شما خیلی کودکانی هستند
که در خطر ختنه شدن باشند.
17:07
There mayممکن است be a patientصبور
who comesمی آید to your hospitalبیمارستان
329
1015297
3096
شاید بیماری که به بیمارستان می آید
17:10
who is at riskخطر of FGMFGM.
330
1018393
1633
در خطر ختنه شدن باشد.
17:12
But this is the realityواقعیت,
331
1020026
2359
اما این حقیقتی است،
17:14
that even in our belovedمحبوب Australiaاسترالیا,
332
1022385
2080
که حتی برای عزیزان‌مان در استرالیا،
17:16
the mostاکثر wonderfulفوق العاده placeمحل in the worldجهان,
333
1024465
2102
بهترین مکان بر روی زمین،
17:18
childrenفرزندان are beingبودن abusedمورد آزار قرار گرفته
because of a cultureفرهنگ.
334
1026567
4086
کودکان آزار می بینند به دلیل فرهنگ.
17:22
Cultureفرهنگ should not be
a defenseدفاع for childکودک abuseسو استفاده کردن.
335
1030653
2959
فرهنگ نباید دفاعی برای آزار کودکان باشد.
17:25
I want ever singleتنها one of you
to see FGMFGM as an issueموضوع for you.
336
1033612
5043
من هرگز نمی خواهم برای که ختنه را
برای شما به عنوان یک مشکل ببینم.
17:30
Make it personalشخصی.
337
1038655
1486
این را ممکن کنید.
17:32
It could be your daughterفرزند دختر,
your sisterخواهر, your cousinعمو زاده.
338
1040141
3089
این می تواند دختر شما، عموزداه شما باشد.
17:35
I can't fightمبارزه کردن FGMFGM aloneتنها.
339
1043230
2161
من به تنهایی نمی توانم با ختنه مبارزه کنم.
17:38
I could try, but I can't.
340
1046321
2607
من تلاشم را می کنم، اما من نمی توانم.
17:40
So my appealدرخواست to you is, please joinپیوستن me.
341
1048928
2805
بنابراین درخواست من از شما این است که به من بپیوندید.
17:43
Signامضا کردن my petitionتقاضا on Changeتغییر دادن.orgاردن
342
1051733
2113
فرم درخواست مرا در وب سایت Change.org پر کنید
17:45
and typeتایپ کنید in Khadijaخدیجه, my nameنام,
and it'llآن خواهد شد come up, and signامضا کردن it.
343
1053846
3987
و نام مرا تایپ کنید، خدیجه، و این بالا می آید.
17:49
The aimهدف of that is to get supportحمایت کردن
for FGMFGM victimsقربانیان in Australiaاسترالیا
344
1057833
3592
هدف از این گرفتن حمایت برای قربانیان ختنه در استرالیاست
17:53
and to protectمحافظت little girlsدختران
growingدر حال رشد up here
345
1061425
2263
و حمایت دختر بچه ها که در اینجا بزرگ می شوند
17:55
to not have this evilبد doneانجام شده to them,
346
1063688
3138
این عمل شیطانی روی آنها انجام نشود،
17:58
because everyهرکدام childکودک
has a right to pleasureلذت.
347
1066826
3683
زیرا هر کودکی حق لذت بردن را دارد.
18:02
Everyهرکدام childکودک has a right
to theirخودشان bodiesبدن beingبودن left intactسالم,
348
1070509
3461
هر کودکی حق دارد که بدنش دست نخورده باقی بماند،
18:05
and dammitلعنتی, ever childکودک
has a right to a clitorisدلقک.
349
1073970
4717
و هر کودکی حق دارد که کلیتوریس داشته باشد.
18:10
So please joinپیوستن me in endingپایان دادن this actعمل کن.
350
1078687
3665
لطفا برای پایان دادن به این عمل به من ملحق شوید.
18:14
My favoriteمورد علاقه quoteنقل قول is,
351
1082352
2149
نقل قول مورد علاقه من،
18:16
"All it takes for evilبد to prevailغالب شدن پیروز شدن چیره شدن
352
1084501
1848
" برای چیره شدن شیطان
18:18
is for a fewتعداد کمی good menمردان
and womenزنان to do nothing."
353
1086349
3434
لازم است که مردان و زنان خوب کاری نکنند"
18:21
Are you going to let this evilبد
of femaleزن genitalژنیتال mutilationخشونت
354
1089783
4869
آیا می خواهید شیطان بر ختنه زنان
18:26
to prevailغالب شدن پیروز شدن چیره شدن in Australiaاسترالیا?
355
1094652
2232
در استرالیا چیره شود؟
18:28
I don't think so,
356
1096884
1288
من اینطور فکر نمی کنم،
18:30
so please joinپیوستن me in ensuringتضمین
that it endsبه پایان می رسد in my generationنسل.
357
1098172
4026
پس لطفا به من ملحق شوید
تا این در نسل من خاتمه یابد.
18:34
Thank you.
358
1102198
2071
سپاسگزارم
18:36
(Applauseتشویق و تمجید)
359
1104269
2438
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Ali Hosseini

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Khadija Gbla - Cross-cultural consultant
Khadija Gbla was born in Sierra Leone, spent her youth in Gambia, and as a teenager put down roots in Australia. She uses her cross-cultural heritage to promote understanding in both directions.

Why you should listen

Khadija Gbla was just 3-years-old when the war broke out in her country, Sierra Leone. While her family initially escaped to Gambia, 10 years later they attained refugee status and resettled in Adelaide, Australia. The transition was complex—Khadija experienced racism, illness and depression—but threw herself into her education. She discovered that she had a unique talent: the ability to translate across two very different cultures.

Khadija first used this talent as a peer educator for South Australia’s Women’s Heath Statewide program, where she talked to health professionals about female genital mutilation — helping them understand what it is, where it happens, and the cultural beliefs that surround it. She’s since used her multicultural voice to offer advice on policy through South Australian Government Minister’s Youth Council, to organize camps and activities for newly-arrived refugees and to raise awareness about both sexual and mental health issues among her peers. She has represented Australia in the international arena at the Harvard National Model United Nations, Commonwealth Youth Forum and Australian and Africa Dialogue, and speaks regularly at a wide variety of events to make sure that her perspective is heard.

More profile about the speaker
Khadija Gbla | Speaker | TED.com