ABOUT THE SPEAKERS
Stacey Baker - Photo editor
Stacey Baker assigns photography for the wide-ranging vision of the weekly New York Times Magazine.

Why you should listen
Stacey Baker is a photo editor at The New York Times Magazine. She assigns and produces photography for the weekly publication on topics as varied as sports, politics, religion and pop culture. She works with an array of photographers from all over the world, including photojournalists and portrait, fine-art and conceptual photographers. These include Alec Soth, Damon Winter, Lars Tunbjork, Stephanie Sinclair, Nadav Kander and Katy Grannan. She is a former director of photography at More Magazine.
More profile about the speaker
Stacey Baker | Speaker | TED.com
Alec Soth - Photographer
Alec Soth makes large-scale projects that are as much about dreams and heartache as they are about charting the landscape of Middle America.

Why you should listen

Alec Soth is a photographer born and based in Minnesota. He has published several books, including Sleeping by the MississippiNiagara and Broken Manual. The New York Times once wrote that Soth has made a "photographic career out of finding chemistry with strangers." His editorial work routinely appears in The New York Times Magazine, he is a member of the Magnum photo agency, and his work was featured in the Whitney Biennial in 2004.

In 2008, Soth started his own experimental publishing company, Little Brown Mushroom, that explores the possibilities of combining images and text. After publishing seven issues of his own newspaper, Soth compiled this work into his latest monograph, Songbook.

More profile about the speaker
Alec Soth | Speaker | TED.com
TED2015

Alec Soth and Stacey Baker: This is what enduring love looks like

آلک سوت + استیسی بیکر: عشق پایدار اینگونه است

Filmed:
2,253,525 views

استیسی بیکر همواره علاقه به این داشت که زوج ها چگونه همدیگر را دیده اند.هنگامی که او از آلک سوت عکاس خواست که به او کمک کند که این موضوع را کشف کنند، آنها خودشان را در روز ولنتاین در دنیای ملاقات‌های دوستیابی سریع که در لاس وگاس یافتند، و در جامعه بزرگ بازنشستگان ایالت نوادا - او همراه سوت عکس های پرتره از زوج های محلی گرفت. بین این افراط و تفریط (دوستیابی سریع و زندگی مشترک برای دهه ها)، آنها خط زیبایی از اینکه چگونه یک زوج از یک ملاقات اولیه به ایجاد یک زندگی مشترک می روند را باز کردند. (این بحث بخشی از یک جلسه TED2015 سرپرستی مجله بود: popupmagazine.com یاpopupmag در توییتر)
- Photo editor
Stacey Baker assigns photography for the wide-ranging vision of the weekly New York Times Magazine. Full bio - Photographer
Alec Soth makes large-scale projects that are as much about dreams and heartache as they are about charting the landscape of Middle America. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
Alecآلک SothSoth: So about 10 yearsسالها agoپیش,
I got a call from a womanزن in Texasتگزاس,
0
1037
3645
آلک سوت: خب حدود ده سال پیش،
خانمی از تگزاز به من زنگ زد،
00:16
Staceyاستیسی Bakerبیکر,
1
4682
1672
استیسی بیکر،
00:18
and she'dاو می خواهد seenمشاهده گردید some of my photographsعکس ها
in an artهنر exhibitionنمایشگاه
2
6354
3762
تعدادی از کارهای عکاسی مرا در نمایشگاه هنری دیده بود
00:22
and was wonderingتعجب کردم if she could commissionکمیسیون
me to take a portraitپرتره of her parentsپدر و مادر.
3
10116
4736
و به دنبال این بود که اگر من قبول کنم
تعدادی عکس از پدر و مادرش بگیریم.
00:27
Now, at the time I hadn'tتا به حال نیست metملاقات کرد Staceyاستیسی,
and I thought this was some sortمرتب سازی of
4
15892
3443
در آن زمان من استیسی را ندیده بودم،
و فکر می‎کردم که او از ثروتمندان نفتی است
00:31
wealthyثروتمند oilنفت tycoonسرمایه دار خیلی مهم and I'd struckرخ داد it richثروتمند,
5
19335
4032
ومن با سر توی گنج افتادم.
00:35
but it was only laterبعد that I foundپیدا شد out
6
23367
1875
اما بعدا فهمیدم که
00:37
she'dاو می خواهد actuallyدر واقع takenگرفته شده out a loanوام
to make this happenبه وقوع پیوستن.
7
25242
3207
او یک وام گرفته تا این کار انجام شود.
00:41
I tookگرفت the pictureعکس of her parentsپدر و مادر,
8
29409
1667
من از والدینش عکس گرفتم.
00:43
but I was actuallyدر واقع more excitedبرانگیخته
about photographingعکاسی Staceyاستیسی.
9
31076
3998
اما من بیشتر هیجان داشتم تا از
استیسی عکس بگیرم.
00:47
The pictureعکس I madeساخته شده that day
10
35074
1758
تصاویری که آن روز گرفتم
00:48
endedبه پایان رسید up becomingتبدیل شدن به
one of my best-knownمشهورترین portraitsپرتره.
11
36832
3114
یکی از بهترین تصاویر پرتره‎ای من شدند.
00:53
At the time I madeساخته شده this pictureعکس,
Staceyاستیسی was workingکار کردن as an attorneyوکیل
12
41566
3465
در آن زمان من این عکس را گرفتم،
استسی به عنوان وکیل مدافع
00:57
for the Stateدولت of Texasتگزاس.
13
45031
1655
دولت تگزاس کار می کرد.
00:58
Not long after, she left her jobکار
to studyمطالعه photographyعکاسی in Maineمین,
14
46686
4700
مدت کوتاهی پس از آن، او شغلش را رها کرد
تا که عکاسی را در ایالت مین بخواند،
01:03
and while she was there,
she endedبه پایان رسید up meetingملاقات
15
51386
2265
و در زمانی که او آنجا بود
01:05
the directorکارگردان of photographyعکاسی
at the Newجدید Yorkیورک Timesبار Magazineمجله
16
53651
3135
او مدیر عکاسی مجله نیویورک تایمز را ملاقات کرد
01:08
and was actuallyدر واقع offeredارایه شده a jobکار.
17
56786
3367
و شغلی به او پیشنهاد شد.
01:12
Staceyاستیسی Bakerبیکر: In the yearsسالها sinceاز آنجا که,
Alecآلک and I have doneانجام شده
18
60153
2829
استیسی بیکر: از آن سالها تاکنون،
آلک و من
01:14
a numberعدد of magazineمجله projectsپروژه ها togetherبا یکدیگر,
19
62982
2232
تعداد پروژه عکاسی برای مجلات با هم انجام دادیم.
01:17
and we'veما هستیم becomeتبدیل شدن به friendsدوستان.
20
65214
1951
و ما با هم دوست شدیم.
01:19
A fewتعداد کمی monthsماه ها agoپیش, I startedآغاز شده talkingصحبت کردن
to Alecآلک about a fascinationشیفتگی of mineمال خودم.
21
67165
4783
چند ماه پیش، شروع کردم با آلک درباره چیزی
که مرا شیفته کرده گفتگو کردن.
01:23
I've always been obsessedغرق
with how couplesزوج ها meetملاقات.
22
71948
3390
من همیشه اینکه چگونه زوج ها همدیگر را ملاقات کردند
توجه و وسواسی زیادی داشته ام.
01:27
I askedپرسید: Alecآلک how he
and his wifeهمسر Rachelراشل metملاقات کرد,
23
75338
2972
از آلک چگونگی آشنایی با همسرش ریچل را پرسیدم،
01:30
and he told me the storyداستان
of a highبالا schoolمدرسه footballفوتبال gameبازی
24
78310
2856
او گفت موضوع به یک بازی فوتبال
در دبیرستان برمیگردد
01:33
where she was 16 and he was 15,
25
81166
2925
وقتی ریچل شانزده و او پانزده ساله بودند،
01:36
and he askedپرسید: her out.
26
84091
2090
و او از ریچل خواسته که با هم بیرون بروند.
01:38
He likedدوست داشت her purpleرنگ بنفش hairمو.
27
86181
1834
او موهای بنفش ریچل را دوست داشته.
01:40
She said yes, and that was it.
28
88015
3158
ریچل گفت درسته هین بود.
01:43
I then askedپرسید: Alecآلک if he'dاو می خواهد be interestedعلاقه مند
in doing a photographyعکاسی projectپروژه
29
91173
4296
و سپس از او پرسیدم آیا علاقه دارد که یک
01:47
exploringکاوش this questionسوال.
30
95469
1811
پروژه عکاسی را برای کشف این پرسش داشته باشد.
01:49
AS: And I was interestedعلاقه مند in the questionسوال,
but I was actuallyدر واقع much more interestedعلاقه مند
31
97280
4040
آلک سوت: من به این پرسش علامند بودم،
اما من بیشتر علاقه به اینکه
01:53
in Stacey'sاستیسی motivationانگیزه for askingدرخواست it,
32
101320
3476
انگیزه استیسی برای این پرسش چیست داشتم،
01:56
particularlyبه خصوص sinceاز آنجا که I'd never knownشناخته شده
Staceyاستیسی to have a boyfriendدوست پسر.
33
104796
3931
به ویژه اینکه از زمانی که او را می شناختم
او هرگز دوست پسری نداشت.
02:00
So as partبخشی of this projectپروژه,
I thought it'dمی خواهم be interestingجالب هست
34
108727
2786
خب از بخشی از این پروژه،
این جالب خواهد بود
02:03
if she triedتلاش کرد to meetملاقات someoneکسی.
35
111513
2113
اگر او سعی کند که کسی را ملاقات کند.
02:05
So my ideaاندیشه was to have Staceyاستیسی here
go speedسرعت datingدوستیابی
36
113626
4845
ایده من این بود که استیسی در لاس وگاس
02:10
in Lasلیزر Vegasوگاس on Valentine'sولنتاین Day.
37
118471
4071
در روز ولنتاین ملاقات‌های دوستیابی سریعی داشته باشد.
02:14
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید) (Musicموسیقی)
38
122542
5921
( خنده)( تشویق) (موسیقی)
02:20
SBSB: We endedبه پایان رسید up at what was advertisedآگهی داده شده
as the world'sجهان largestبزرگترین speedسرعت datingدوستیابی eventرویداد.
39
128463
5201
استیسی بیکر: ما در در سریعترین و بزرگترین
وب سایت آگهی دادیم.
02:25
I had 19 datesتاریخ
40
133664
2020
من ۱۹ قرارملاقات گذاشتم
02:27
and eachهر یک dateتاریخ lastedطول کشید threeسه minutesدقایق.
41
135684
2995
و هر ملاقات ۳ دقیقه طول کشید.
02:30
Participantsشركت كنندگان were givenداده شده a listفهرست of ice-یخ-
breakerشکن questionsسوالات to get the ballتوپ rollingنورد,
42
138679
3937
ما لیستی از پرسشهایی برای شکستن یخ فضا
برای شرکت کنندگان تهیه کردیم.
02:34
things like, "If you could be any kindنوع
of animalحیوانات, what would you be?"
43
142616
3947
چیزهایی شبیه به این،"اگر می توانستی یک حیوان باشی،
چه حیوانی می بودی؟"
02:38
That sortمرتب سازی of thing.
44
146563
1881
چیزهایی شبیه به این.
02:40
My first dateتاریخ was Colinکولین.
45
148444
2414
اولین ملاقات کننده من کولین بود.
02:42
He's from Englandانگلستان,
46
150858
1811
او اهل انگلستان بود.
02:44
and he onceیک بار marriedمتاهل a womanزن he metملاقات کرد
after placingقرار دادن an adآگهی for a Capricornبرج جدی.
47
152669
5155
او یکبار پس از گذاشتن یک آگهی برای زنی از برج جدی ،
با ازدواج کرده بود.
02:49
Alecآلک and I saw him
at the endپایان of the eveningشب,
48
157824
2345
من و آلک او را در آخر شب دیدیم،
02:52
and he said he'dاو می خواهد kissedبوسید a womanزن in lineخط
at one of the concessionامتیاز standsمی ایستد.
49
160169
4923
او گفت دوست دارد زنی را در صف پیشخوان ببوسد.
02:57
Zackزاک and Chrisکریس cameآمد
to the date-a-thonتاریخ-a-thon togetherبا یکدیگر.
50
165092
3306
زک و کریس برای قرارملاقات با هم آمدند.
03:02
This is Carlکارل.
51
170838
2401
این کارل هست.
03:05
I askedپرسید: Carlکارل, "What's the first thing
you noticeاطلاع about a womanزن?"
52
173239
5424
از کارل پرسیدم،"اولین چیزی که در مورد یک
زن توجه اش را جلب می کند چیست؟"
03:10
He said, "Titsجوانان."
53
178663
2090
او گفت،"ممه هایش"
03:12
(Laughterخنده)
54
180753
2437
(خنده تماشاگران)
03:17
Matthewمتی is attractedجلب کرد to womenزنان
with muscularعضلانی calvesگوساله ها.
55
185350
3204
متیو علاقمند به زنانی با ساق پاهای
عضلانی هست.
03:20
We talkedصحبت کرد about runningدر حال اجرا. He does
triathlonstriathlons, I runاجرا کن half-marathonsنیمه ماراتن.
56
188554
3831
ما درباره دویدن صحبت کردیم. او دومیدانی
سه گانه بازی می کرد و من نیمه ماراتن.
03:24
Alecآلک actuallyدر واقع likedدوست داشت his eyesچشم ها and askedپرسید:
if I was attractedجلب کرد to him, but I wasn'tنبود,
57
192385
4853
در واقع آلک چشمان او را دوست داشت و از من پرسید،
ایا من به او علاقمندم، ولی من نبودم.
03:29
and I don't think he was
attractedجلب کرد to me eitherیا.
58
197238
2981
و فکر می‎کنم که او نیز
علاقه ای به من نداشت.
03:33
Austinآستین and Mikeمایک cameآمد togetherبا یکدیگر.
59
201349
3366
آستین و مایک با هم آمدند.
03:36
Mikeمایک askedپرسید: me a hypotheticalفرضیه ای questionسوال.
60
204715
2623
او از من سوال فرضی را پرسید.
03:39
He said, "You're in an elevatorآسانسور
runningدر حال اجرا lateدیر است for a meetingملاقات.
61
207338
4621
گفت،"تو در آسانسور هستی و
برای یک جلسه دیرت شده.
03:43
Someoneکسی makesباعث می شود a dashخط تیره for the elevatorآسانسور.
62
211959
2438
یک نفر به سرعت برای آسانسور می دود.
03:46
Do you holdنگه دارید it openباز کن for them?"
63
214397
2949
آیا آسانسور را برای او نگه می داری؟"
03:49
And I said I would not.
64
217346
1997
و من گفتم، نه.
03:51
(Laughterخنده)
65
219343
2583
( خنده )
03:55
Cliffصخره said the first thing he noticesیادداشت ها
about a womanزن is her teethدندان ها,
66
223766
4052
کلیف گفت اولین چیزی نسبت به یک زن
توجه اش را جلب می کند دندان ها هستند،
03:59
and we complimentedcomplimented eachهر یک other'sدیگران teethدندان ها.
67
227818
2995
و ما از دندان های همدیگر تعریف کردیم.
04:02
Because he's an openباز کن mouthدهان sleeperخواب,
68
230813
2368
چونکه او موقع خواب دهانش باز هست،
04:05
he saysمی گوید he has to flossنخ دندان more
to help preventجلوگیری کردن gumآدامس diseaseمرض,
69
233181
4203
او برای جلوگیری از بیماری لثه
نخ دندان به دندانهایش می کشد،
04:09
and so I askedپرسید: him how oftenغالبا he flossesطناب,
70
237384
2415
و از او پرسیدم هر چند وقت یکبار،
04:11
and he said, "Everyهرکدام other day."
71
239799
2600
گفت،"یک روز درمیان"
04:14
(Laughterخنده)
72
242399
1815
( خنده)
04:17
Now, as someoneکسی who flossesطناب twiceدو برابر a day,
73
245534
2438
و به عنوان کسی که روزی دوبار
نخ دندان می کشد،
04:19
I wasn'tنبود really sure that
that was flossingflossing more
74
247972
2400
من مطمئن نبودم که بیشتر از آن
نخ دندان بکشم
04:22
but I don't think I said that out loudبا صدای بلند.
75
250372
2522
اما فکر نمی کنم که این را بلند گفتم.
04:24
Billبیل is an auditorممیز، مامور رسیدگی,
76
252894
3042
بیل حسابرس هست،
04:27
and we talkedصحبت کرد the entireکل threeسه minutesدقایق
about auditingحسابرسی. (Laughterخنده)
77
255936
5483
و ما تمام سه دقیقه را در
مورد حسابرسی حرف زدیم.( خنده)
04:34
The first thing Spencerاسپنسر noticesیادداشت ها
about a womanزن is her complexionرنگ پوست.
78
262669
3971
به اولین چیزی که اسپنسر در مورد یک
زن توجه می کند رنگ رخسار اوست.
04:38
He feelsاحساس می کند a lot of womenزنان
wearپوشیدن too much makeupآرایش,
79
266640
2693
او احساس می کند که خیلی
از زنها زیادی آرایش می کنند،
04:41
and that they should only wearپوشیدن enoughکافی
to accentuateبرجسته کردن the featuresامکانات that they have.
80
269333
3831
آرایش باید فقط باید به اندازه کافی
برای برجسته کردن ویژگی های صورت آنها باشد.
04:45
I told him I didn't wearپوشیدن any makeupآرایش at all
81
273164
2067
به او گفتم که من اصلا آرایش نمی کنم
04:47
and he seemedبه نظر می رسید to think
that that was a good thing.
82
275231
3018
و به نظر او این چیز خوبی بود.
04:51
Craigکریگ told me he didn't think
I was willingمایلم to be vulnerableآسیب پذیر.
83
279317
4087
گریک به من گفت که فکر نمی کرده
که من شکننده باشم.
04:55
He was alsoهمچنین frustratedناامید when I couldn'tنمی توانستم
rememberیاد آوردن my mostاکثر embarrassingشرم آور momentلحظه.
84
283404
5062
او همچنین از اینکه من نمی توانستم لحظاتی را که
شرمنده شده بودم را به یاد بیاورم ناامید شده بود.
05:00
He thought I was lyingدروغ گویی, but I wasn'tنبود.
85
288466
2302
او فکر می کرد که من دروغ می گویم،
ولی من دروغ نمی‌گفتم.
05:02
I didn't think he likedدوست داشت me at all,
but at the endپایان of the night,
86
290768
3084
فکر نمی‌کنم او اصلا از من خوشش آمده باشد،
اما در آخر آن شب،
05:05
he cameآمد back to me and he gaveداد me
a boxجعبه of chocolatesشکلات.
87
293852
3321
او پیش من آمد و یک جعبه شکلات به من داد.
05:09
Williamویلیام was really difficultدشوار to talk to.
88
297846
2694
ویلیام برای یک گفتگوی سخت آماده بود.
05:12
I think he was drunkمست.
89
300540
2136
فکرکنم مست بود.
05:14
(Laughterخنده)
90
302676
2435
( خنده)
05:17
Actorبازیگر Chrisکریس McKennaMcKenna
was the MCMC of the eventرویداد.
91
305601
3274
هنرپیشه کریس مک کین
مدیر تشریفات این ملاقات ها بود.
05:20
He used to be on
"The Youngجوان and the Restlessبی قرار."
92
308875
2461
او عادت داشت"جوان و بی قرار باشد"
05:23
I didn't actuallyدر واقع go on a dateتاریخ with him.
93
311336
2740
در واقع من با او قرار ملاقاتی نداشتم.
05:26
Alecآلک said he saw severalچند womenزنان
give theirخودشان phoneتلفن numbersشماره to him.
94
314076
3545
آلک گفت که او چندین زن را دیده
و شماره تلفن به آنها داده.
05:30
Needlessنیازی نیست to say, I didn't fallسقوط in love.
95
318791
4829
نیازی نیست که بگویم، من عاشق نشدم.
05:35
I didn't feel a particularخاص connectionارتباط with
any of the menمردان that I wentرفتی on datesتاریخ with,
96
323620
3994
من هیچ ارتباط بخصوصی با هیچ یک
از افرادی که دیده بودم احساس نکردم،
05:39
and I didn't feel like they feltنمد
a particularخاص connectionارتباط with me eitherیا.
97
327614
4648
و احساس نکردم آنها هم
حس بخصوصی درباره من داشتند.
05:45
AS: Now, the mostاکثر beautifulخوشگل thing to me --
98
333302
2741
آلک سوت: برای من زیباترین چیز--
05:48
(Laughterخنده) -- as a photographerعکاس
is the qualityکیفیت of vulnerabilityآسیب پذیری.
99
336043
5583
( خنده)-- به عنوان عکاس
کیفیت آسیب پذیری است.
05:53
The physicalفیزیکی exteriorخارجی revealsنشان می دهد a crackترک
in whichکه you can get a glimpseنظر اجمالی
100
341626
3704
از ظاهر افراد می توانید
05:57
at a more fragileشکننده interiorداخلی.
101
345330
3181
درونشان بسیار شکننده تر آنها را ببینید.
06:00
At this date-a-thonتاریخ-a-thon eventرویداد,
I saw so manyبسیاری examplesمثال ها of that,
102
348511
3367
در این برنامه ملاقات دوستیابی
من نمونه های زیادی از آن را دیدیم،
06:03
but as I watchedتماشا کردم Stacey'sاستیسی datesتاریخ
and talkedصحبت کرد to her about them,
103
351878
4621
اما همانطور که ملاقات های استیسی
را نگاه می کردم و با او صحبت کردم،
06:08
I realizedمتوجه شدم how differentناهمسان
photographicعکاسی love is from realواقعی love.
104
356499
6013
متوجه شدم که چقدر تفاوت
بین عشق عکسی و عشق واقعی هست.
06:14
What is realواقعی love? How does it work?
105
362512
3650
عشق واقعی چیست؟ این چگونه بوجود می آید؟
06:18
In orderسفارش to work on this questionسوال
and to figureشکل out how someoneکسی goesمی رود
106
366162
4342
برای پیدا کردن این پرسش،
و فهمیدن اینکه چگونه یک نفر
06:22
from meetingملاقات on a dateتاریخ
to havingداشتن a life togetherبا یکدیگر,
107
370504
4574
به ملاقاتی برای دوستیابی می‌رود
تا با آن فرد زندگی مشترک داشته باشند،
06:27
Staceyاستیسی and I wentرفتی to Sunآفتاب Cityشهر SummerlinSummerlin,
108
375078
2554
من و استیسی به سان سیتی سامرلین رفتیم،
06:29
whichکه is the largestبزرگترین
retirementبازنشستگی communityجامعه in Lasلیزر Vegasوگاس.
109
377632
4137
که بزرگترین جامعه بازنشستگان هستند.
06:35
Our contactتماس there was Georgeجورج,
who runsاجرا می شود the community'sجامعه photographyعکاسی clubباشگاه.
110
383019
4619
مرتبط ما جرج بود،
که کلوپ عکاسی این جامعه را به عهده داشت.
06:39
He arrangedمرتب شده اند for us to meetملاقات other couplesزوج ها
in theirخودشان makeshiftموقت photoعکس studioاستودیو.
111
387639
4808
او هماهنگ کرد که ما زوج‌های دیگری در
استودیو موقت عکاسی شان ملاقات کنیم.
06:44
SBSB: After 45 yearsسالها of marriageازدواج,
Anastasia'sآناستازیا husbandشوهر diedفوت کرد two yearsسالها agoپیش,
112
392447
5068
استیسی بیکر: بعد از ۴۵ سال ازدواج،
شوهر آناستازیا دو سال پیش فوت کرد،
06:49
so we askedپرسید: if she had
an oldقدیمی weddingعروسی pictureعکس.
113
397515
3152
ما از او خواستیم اگر عکس
عروسی قدیمی داشته باشد به ما بدهد.
06:52
She metملاقات کرد her husbandشوهر
when she was a 15-year-oldساله waitressپیشخدمت
114
400667
3413
او همسرش را هنگامی
که پانزده ساله و پیشخدمت
06:56
at a smallکوچک barbecueباربیکیو placeمحل in Michiganمیشیگان.
115
404080
2485
یک کبابی کوچک در میشیگان بود دیده بود.
06:58
He was 30.
116
406565
1672
همسرش ۳۰ ساله بود.
07:00
She'dدهنه liedدروغ گفتن about her ageسن.
117
408237
2275
او در مورد سنش دروغ گفته بود.
07:02
He was the first personفرد she'dاو می خواهد datedتاریخی.
118
410512
2809
همسرش اولین کسی بود که او ملاقات کرده بود.
07:05
Deanدین had been namedتحت عنوان photographerعکاس of
the yearسال in Lasلیزر Vegasوگاس two yearsسالها in a rowردیف,
119
413321
4459
دین دوسال پشت سر هم
در لاس وگاس بهترین عکاس شده بود،
07:09
and this caughtگرفتار Alec'sآلک attentionتوجه,
120
417780
1880
و توجه آلیس را به خود جلب کرده بود،
07:11
as did the factواقعیت
that he metملاقات کرد his wifeهمسر, Judyجودی,
121
419660
2578
در حقیقت، او همسرش جودی را
07:14
at the sameیکسان ageسن when Alecآلک metملاقات کرد Rachelراشل.
122
422238
3529
در همان سنی دید که آلک
همسرش ریچل را دیده بود.
07:17
Deanدین admittedپذیرفته that he likesدوست دارد
to look at beautifulخوشگل womenزنان,
123
425767
2972
دین اقرار کرد که دوست دارد
زنان زیبا را ببیند،
07:20
but he's never questionedپرسیدم
his decisionتصمیم گیری to marryازدواج کن Judyجودی.
124
428739
3947
اما هرگز از او در مورد تصمیمش
برای ازدواج با جودی پرسیده نشد.
07:24
AS: Georgeجورج metملاقات کرد Josephineژوزفین
at a parishفرقه danceرقص.
125
432686
2368
آلک سوت: جرج ژوزفین را
در مراسم رقص دیده بود.
07:27
He was 18, she was 15.
126
435054
2508
او ۱۸ ساله بود، و ژوزفین ۱۵ ساله بود.
07:29
Like a lot of the couplesزوج ها we metملاقات کرد,
they weren'tنبودند especiallyبه خصوص philosophicalفلسفی
127
437562
3553
مانند خیلی از زوج هایی که ما دیدم،
درباره انتخاب اولشان
07:33
about theirخودشان earlyزود choicesگزینه های.
128
441115
2345
خیلی فلسفی نبودند.
07:35
Georgeجورج said something
that really stuckگیر with me.
129
443460
2581
جرج چیزی گفت که واقعا در من تاثیر گذاشت.
07:38
He said, "When you get that feelingاحساس,
you just go with it."
130
446041
5524
او گفت،"هنگامی که احساس پیدا کردی،
فقط بر اساس آن جلو می روی."
07:46
Bobباب and Trudyکارمند metملاقات کرد on a blindنابینا dateتاریخ
when she was still in highبالا schoolمدرسه.
131
454142
3533
باب و ترودی بر اساس برنامه‎ریزی از طرف خانواده ها
زمانی که ترودی هنوز دبیرستانی بود
همدیگر را ملاقات کردند .
07:49
They said they weren'tنبودند particularlyبه خصوص
attractedجلب کرد to eachهر یک other
132
457675
2770
آنها گفتند هنگامی که برای اولین بار
همدیگر را دیدیند بطور خیلی خاصی
07:52
when the first metملاقات کرد.
133
460445
1420
جذب یکدیگر نشدند.
07:53
Neverthelessبا این اوصاف, they were
marriedمتاهل soonبه زودی after.
134
461865
2678
ولی با این حال خیلی زود ازدواج کردند.
07:57
SBSB: The storyداستان that stayedماند with me the mostاکثر
135
465113
2415
استیسی بیکر: داستانی که بیش از همه در من اثر گذاشت
07:59
was that of Georgeجورج, the photographyعکاسی clubباشگاه
presidentرئيس جمهور, and his wifeهمسر, Maryمريم.
136
467528
4737
داستان جرج بود، مدیر کلوپ عکاسی ، و همسرش مری.
08:04
This was Georgeجورج and Mary'sمریم
secondدومین marriageازدواج.
137
472265
3390
جرج و مری ازدواج دومشان بود.
08:07
They metملاقات کرد at a country-westernکشور غربی clubباشگاه
in Louisvilleلوئیزویل, Kentuckyکنتاکی calledبه نام the Saharaصحرا.
138
475655
4690
آنها همدیگر را در یک بار محلی در لوزویل،
در ایالت کنتاکی به نام صحرا دیدیند.
08:12
He was there aloneتنها drinkingنوشیدن
and she was with friendsدوستان.
139
480345
3738
جرج تنها بود و مری با دوستانشان.
08:16
When they startedآغاز شده datingدوستیابی,
he owedبدهکار the IRSIRS 9,000 dollarsدلار in taxesمالیات,
140
484083
5712
هنگامی که شروع به دیدار هم کردند،
او ۹٫۰۰۰ دلار بدهکاری مالیاتی داشت،
08:21
and she offeredارایه شده to help him
get out of debtبدهی,
141
489795
2531
و مری به او پیشنهاد کمک برای پرداخت بدهی‎اش کرد،
08:24
so for the nextبعد yearسال, he turnedتبدیل شد
his paycheckspaychecks over to Maryمريم,
142
492326
3970
خب سال بعد، او بدهی‎اش را به مری داد،
08:28
and she got him out of debtبدهی.
143
496296
2508
و مری او را از بدهکاری خلاص کرد.
08:30
Georgeجورج was actuallyدر واقع an alcoholicالکلی
when they marriedمتاهل, and Maryمريم knewمی دانست it.
144
498804
4435
در واقع جرج موقع ازدواجش با مری
الکلی بود، و مری این را می دانست.
08:35
At some pointنقطه in theirخودشان marriageازدواج,
he saysمی گوید he consumedمصرف شده
145
503239
2833
جرج گفت که در مقطعی از زندگیشان،
08:38
54 beersآبجو in one day.
146
506072
3529
۵۴ آبجو در روز می خورد.
08:41
Anotherیکی دیگر time, when he was drunkمست,
he threatenedتهدید شده to killکشتن Maryمريم
147
509601
2833
یکبار هم که مست بود،
مری و دو فرزندشان را
08:44
and her two kidsبچه ها,
148
512434
1532
تهدید به مرگ کرد،
08:45
but they escapedفرار کرد and a SWATSWAT teamتیم
was calledبه نام to the houseخانه.
149
513966
4446
اما آنها فرار کردند و به پلیس زنگ زدند.
08:50
Amazinglyشگفت آور, Maryمريم tookگرفت him back,
150
518412
2171
بطرز شگفت انگیزی، مری او را برگرداند،
08:52
and eventuallyدر نهایت things got better.
151
520583
2322
و در نهایت همه چیز بهتر شد.
08:54
Georgeجورج has been involvedگرفتار
in Alcoholicsالکلی ها Anonymousناشناس
152
522905
2856
جرج ترک اعتیاد الکل کرد
08:57
and hasn'tنه had a drinkنوشیدن in 36 yearsسالها.
153
525761
2903
و برای سال ۳۶ مشروب نخورد.
09:00
(Musicموسیقی)
154
528664
1114
(موسیقی)
09:01
At the endپایان of the day,
after we left Sunآفتاب Cityشهر,
155
529778
2347
در آخر روز،
هنگامی که سان سیتی را ترک کردیم،
09:04
I told Alecآلک that I didn't actuallyدر واقع think
156
532125
2414
من به آلک گفتم که من واقعا فکر نمی کردیم
09:06
that the storiesداستان ها of how these couplesزوج ها metملاقات کرد
were all that interestingجالب هست.
157
534539
4133
که داستان این زوج هایی که ما دیدم
جالب باشند!
09:10
What was more interestingجالب هست
158
538672
2206
آنچه که بیشتر از همه جالب بود این بود
09:12
was how they managedاداره می شود to stayاقامت کردن togetherبا یکدیگر.
159
540878
3715
که آنها مدیریت کردند که با هم باقی بمانند.
09:16
AS: They all had this beautifulخوشگل
qualityکیفیت of enduranceتحمل,
160
544593
4180
آلک سوت: همه آنها صاحب
ویژگی زیبای استقامت بودند،
09:20
but that was trueدرست است of the singlesتک تک, too.
161
548773
2275
اما این در مورد درباره مجردها هم درست بود.
09:23
The worldجهان is hardسخت,
and the singlesتک تک were out there
162
551048
3808
جهان سخت هست،
و مجردها بیرون می روند
09:26
tryingتلاش کن to connectاتصال with other people,
163
554856
2345
تا با دیگران ارتباط برقرار کنند،
09:29
and the couplesزوج ها
were holdingبرگزاری ontoبه سوی eachهر یک other
164
557201
2624
و این زوج ها بعد از این همه سال
09:31
after all these decadesچند دهه.
165
559825
1767
با هم باقی ماندند.
09:35
My favoriteمورد علاقه picturesتصاویر on this tripسفر
were of Joeجو and Roseanneرزین.
166
563842
3309
تصویر مورد علاقه من در این سفر
مال جو و روزالین بود.
09:39
Now, by the time we metملاقات کرد Joeجو and Roseanneرزین,
167
567151
2244
در زمانی که ما روزالین و جو را دیدیم،
09:41
we'dما می خواهیم gottenدریافت کردم in the habitعادت of askingدرخواست couplesزوج ها
if they had an oldقدیمی weddingعروسی photographعکس.
168
569395
5511
من از زوج ها می پرسیدم که
آیا عکسی قدیمی از عروسیشان دارند.
09:46
In theirخودشان caseمورد, they simultaneouslyهمزمان
pulledکشیده out of theirخودشان walletsکیف پول
169
574906
4806
در این مورد، آنها همزمان از
توی کیف پولشان
09:51
the exactدقیق sameیکسان photographعکس.
170
579712
4296
یک عکس دقیقا مشابه را بیرون آوردند.
09:56
What's more beautifulخوشگل,
I thought to myselfخودم,
171
584008
3134
با خودم فکر کردم،
کدام زیباتر است،
09:59
this imageتصویر of a youngجوان coupleزن و شوهر
who has just fallenافتاده in love
172
587142
4296
تصویر این زوج جوان که
به تازگی عاشق هم شده اند،
10:03
or the ideaاندیشه of these two people
holdingبرگزاری ontoبه سوی this imageتصویر for decadesچند دهه?
173
591438
5206
یا ایده این‎ که این دو این تصویر را
برای دهه ها نگه داشته اند؟
10:10
Thank you.
174
598264
1858
سپاسگزارم.
10:12
(Applauseتشویق و تمجید)
175
600122
5410
(تشویق)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKERS
Stacey Baker - Photo editor
Stacey Baker assigns photography for the wide-ranging vision of the weekly New York Times Magazine.

Why you should listen
Stacey Baker is a photo editor at The New York Times Magazine. She assigns and produces photography for the weekly publication on topics as varied as sports, politics, religion and pop culture. She works with an array of photographers from all over the world, including photojournalists and portrait, fine-art and conceptual photographers. These include Alec Soth, Damon Winter, Lars Tunbjork, Stephanie Sinclair, Nadav Kander and Katy Grannan. She is a former director of photography at More Magazine.
More profile about the speaker
Stacey Baker | Speaker | TED.com
Alec Soth - Photographer
Alec Soth makes large-scale projects that are as much about dreams and heartache as they are about charting the landscape of Middle America.

Why you should listen

Alec Soth is a photographer born and based in Minnesota. He has published several books, including Sleeping by the MississippiNiagara and Broken Manual. The New York Times once wrote that Soth has made a "photographic career out of finding chemistry with strangers." His editorial work routinely appears in The New York Times Magazine, he is a member of the Magnum photo agency, and his work was featured in the Whitney Biennial in 2004.

In 2008, Soth started his own experimental publishing company, Little Brown Mushroom, that explores the possibilities of combining images and text. After publishing seven issues of his own newspaper, Soth compiled this work into his latest monograph, Songbook.

More profile about the speaker
Alec Soth | Speaker | TED.com