ABOUT THE SPEAKER
Kate Adams - Digital storyteller
Kate Adams spends her days dissecting digital communications to find a better way to tell brand stories and connect with customers.

Why you should listen

Kate Adams is an advocate of iteration -- testing, learning and refining at each step, both professionally and personally.

Starting in television news and moving to event production, daytime drama and digital marketing, storytelling has always been the common thread. Each job taught her more about the creation and cultivation of story and brand -- and how we use that story arc to build our own journeys.

After graduating from the University of North Carolina at Chapel Hill with a BA in journalism and mass communication, she was the assistant casting director at the Emmy-winning soap opera "As the World Turns" for eight years. She joined the UPS digital communications team in 2011 and is now part of the analytics team for BAMTech, a video-streaming company.

More profile about the speaker
Kate Adams | Speaker | TED.com
TED@UPS

Kate Adams: 4 larger-than-life lessons from soap operas

کیت آدامز: چهار درس بزرگتر از زندگی از سریال‌های تلویزیونی

Filmed:
1,653,027 views

سریال‌ها و داستان‌های تلویزیونی ممکن است ورای واقعیت و اغراق شده باشند، اما همان‌طور که کیت آدامز به ما نشان می‌دهد، انها معمولاً منعکس کننده دشواری‌ها و داستان‌های زندگی واقعی هستند. آدامز، دستیار سابق انتخاب بازیگر در سریال «جهان در حال گردش،» شرح می‌دهد: «سریال‌های تلویزیونی به ما یاد می‌دهند که تردید را کنار بزنیم و به ظرفیت خود برای شجاع بودن، آسیب پذیر بودن، سازگاری و جهیدن از مشکلات باور داشته باشیم.» در این سخنرانی، او به برجسته کردن چهار درس برای زندگی و کار می‌پردازد و به ما یادآوری می‌کند که هیچ‌گاه برای تغییر دادن داستان‌مان دیر نیست.
- Digital storyteller
Kate Adams spends her days dissecting digital communications to find a better way to tell brand stories and connect with customers. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
In 1987, Tinaتینا Lordخداوند
foundپیدا شد herselfخودش in quiteکاملا the pickleترشی کردن.
0
920
3616
در سال ۱۹۸۷، تینا لرد
خود را کاملاً شوربخت یافت.
00:16
See, this goldطلا diggerحفاری madeساخته شده sure
she marriedمتاهل sweetشیرین Cordطناب Robertsرابرتز
1
4560
3296
پس برای ازدواج، «کورد رابرت» شیرین را
عاشق خودش کرد
00:20
just before he inheritedبه ارث برده millionsمیلیون ها نفر.
2
7880
2656
درست پیش از اینکه
ارثیه‌ای میلیونی به کورد برسد.
00:22
But when Cordطناب foundپیدا شد out
Tinaتینا lovedدوست داشتنی his moneyپول
3
10560
2216
اما وقتی که کورد
فهمید تینا پولش را
00:25
as much as she lovedدوست داشتنی him,
4
12800
1616
به اندازه خود او دوست دارد،
00:26
he dumpedتخلیه شده her.
5
14440
1256
او را ترک کرد.
00:27
Cord'sبند ناف motherمادر Mariaماریا was thrilledهیجان زده
6
15720
1896
ماریا، مادر کورد بسیار خشنود بود
00:29
untilتا زمان they hookedقلاب up again.
7
17640
1496
تا اینکه آن‌ها دوباره به هم رسیدند.
00:31
So Mariaماریا hiredاستخدام شده Maxحداکثر Holdenهولدن to romanceداستان عاشقانه Tinaتینا
8
19160
2656
پس ماریا، «مکس هولدن» را
استخدام کرد تاعاشق تینا شود
00:34
and then madeساخته شده sure Cordطناب didn't find out
Tinaتینا was pregnantباردار with his babyعزیزم.
9
21840
3736
و مطمئن شد که کورد از اینکه
تینا فرزندش را حامله است با خبر نشود.
00:37
So Tinaتینا, still marriedمتاهل
but thinkingفكر كردن Cordطناب didn't love her
10
25600
2896
پس تینا، در حالی که هنوز زن کورد است
اما فکر می‌کند که کورد او را دوست ندارد
00:40
flewپرواز کرد to Argentinaآرژانتین with Maxحداکثر.
11
28520
2176
با مکس به آرژانتین رفت.
00:42
Cordطناب finallyسرانجام figuredشکل گرفته out what was going on
12
30720
2096
بالاخره کورد فهمید
اوضاع از چه قرار است
00:45
and rushedعجله داشت after them,
but he was too lateدیر است.
13
32840
2520
و فورا به دنبال آن‌ها رفت،
اما کار از کار گذشته بود.
00:48
Tinaتینا had alreadyقبلا been kidnappedربوده شده,
14
35840
1576
تینا ربوده شده،
00:49
strappedبسته بندی شده to a raftقایق
and sentارسال شد over a waterfallآبشار.
15
37440
2360
به قایقی بسته
و بالای آبشاری رها شده بود.
00:52
She and her babyعزیزم were presumedفرضیه deadمرده.
16
40360
2440
او و کودکش کشته شده بودند.
00:55
Cordطناب was sadغمگین for a bitبیت,
17
43320
3016
کورد مدتی غمگین شد،
00:58
but then he bouncedپرش کرد right back
18
46360
1456
اما بعد خیلی زود
01:00
with a supersmartsupersmart
archaeologistباستان شناس namedتحت عنوان Kateکیت,
19
47840
3376
به باستان‌شناس بسیار باهوشی
به نام کیت برخورد کرد،
01:03
and they had a gorgeousزرق و برق دار weddingعروسی
20
51240
1496
و وقتی در حال برگزاری
عروسی باشکوهشان بودند
01:04
untilتا زمان Tinaتینا, seeminglyظاهرا back from the deadمرده,
ranفرار کرد into the churchکلیسا holdingبرگزاری a babyعزیزم.
21
52760
4296
ناگهان تینا، که به نظر می‌رسید از مرگ جسته
باشد، کودکی در آغوش به میان کلیسا دوید.
01:09
"Stop!" she screamedفریاد زد.
22
57080
1680
فریاد زد: «دست نگه دارید!»
01:11
"Am I too lateدیر است?
23
59200
1496
«دیر رسیدم؟
01:12
Cordطناب, I've come so farدور.
24
60720
2080
کورد، من راه درازی آمده‌ام.
01:15
This is your sonفرزند پسر."
25
63600
2280
این پسر تو است.»
01:19
And that, ladiesخانم ها and gentlemenآقایان,
26
67400
1496
و این، خانم‌ها و آقایان،
01:21
is how the soapصابون operaاپرا "One Life to Liveزنده"
introducedمعرفی کرد a love storyداستان
27
68920
3176
داستان عاشقانه‌ای بود که شرح آن
در سریال «یک عمر زیستن»
01:24
that lastedطول کشید 25 yearsسالها.
28
72120
2056
۲۵ سال ادامه داشت.
01:26
(Laughterخنده)
29
74200
1336
(خنده)
01:27
Now, if you've ever seenمشاهده گردید a soapصابون operaاپرا,
30
75560
2096
خوب، اگر تا به حال
سریال‌های تلویزیونی را دیده باشید،
01:29
you know the storiesداستان ها and the charactersشخصیت ها
can be exaggeratedاغراق آمیز است, largerبزرگتر than life,
31
77680
4896
می‌دانید که داستان‌ها و شخصیت‌ها
در آنها اغراق شده هستند، بزرگتر از واقعیت
01:34
and if you're a fanپنکه,
you find that exaggerationاغراق funسرگرم کننده,
32
82600
3256
و اگر شما طرفدار آن‌ها باشید،
این اغراق را جذاب خواهید یافت،
01:38
and if you're not,
33
85880
1200
و اگر نباشید،
01:39
maybe you find them
melodramaticملودرامیک or unsophisticatedساده نیست.
34
87600
2696
شاید به نظرتان ملودراماتیک
یا ساده لوحانه بیایند.
01:42
Maybe you think watchingتماشا کردن soapصابون operasاپرا
35
90320
2216
شاید فکر کنید تماشای سریال تلویزیونی
01:44
is a wasteدور ریختنی of time,
36
92560
1256
اتلاف وقت است،
01:46
that theirخودشان bignessنیرومند meansبه معنای
theirخودشان lessonsدرس ها are smallکوچک or nonexistentوجود ندارد.
37
93840
4280
و طولانی بودن آن‌ها یعنی درس‌های
آن‌ها کوچک و تخیلی است.
01:50
But I believe the oppositeمخالف to be trueدرست است.
38
98560
2240
اما به باور من خلاف این صحیح است.
01:53
Soapصابون operasاپرا reflectمنعکس کننده life, just biggerبزرگتر.
39
101440
3560
سریال‌های تلوزیونی زندگی را منعکس می‌کنند،
فقط بزرگتر.
01:58
So there are realواقعی life lessonsدرس ها
we can learnیاد گرفتن from soapصابون operasاپرا,
40
105920
3416
پس درس‌هایی از زندگی واقعی هم هست
که می‌توانیم از سریال‌ها بیاموزیم،
02:01
and those lessonsدرس ها
are as bigبزرگ and adventurousپرماجرا
41
109360
2816
و آن درس‌ها مانند خط داستانی
هر سریال تلوزیونی
02:04
as any soapصابون operaاپرا storylineداستان.
42
112200
2120
بزرگ و ماجراجویانه هستند.
02:07
Now, I've been a fanپنکه sinceاز آنجا که I ranفرار کرد home
from the busاتوبوس stop in secondدومین gradeمقطع تحصیلی
43
115320
3576
من از کلاس دوم که به شوق
دیدن آخر مراسم عروسی لوک و لارا،
02:11
desperateمستاصل to catchگرفتن the endپایان
of Lukeلوقا and Laura'sلورا weddingعروسی,
44
118920
2696
بزرگترین لحظه در سریال «بیمارستان عمومی»
02:13
the biggestبزرگترین momentلحظه
in "Generalعمومی Hospitalبیمارستان" historyتاریخ.
45
121640
3376
از ایستگاه اتوبوس تا خانه را می‌دویدم
طرفدار سریال‌های تلوزیونی بوده‌ام.
02:17
(Applauseتشویق و تمجید)
46
125040
1256
(تشویق)
02:18
So you can imagineتصور کن
how much I lovedدوست داشتنی my eightهشت yearsسالها
47
126320
3336
پس می‌توانید تصور کنید چقدر
عاشق آن هشت سالی هستم
02:21
as the assistantدستیار castingریخته گری directorکارگردان
on "As the Worldجهان Turnsچرخش."
48
129680
2976
که دستیار انتخاب کننده بازیگر
در سریال «جهان در حال چرخش» بودم.
02:24
My jobکار was watchingتماشا کردن soapصابون operasاپرا,
49
132680
2016
کار من تماشای سریال‌ها،
02:26
readingخواندن soapصابون operaاپرا scriptsاسکریپت ها
50
134720
1416
خواندن متن نمایشنامه سریال‌ها،
02:28
and auditioningتست actorsبازیگران
to be on soapصابون operasاپرا.
51
136160
2776
و تست گرفتن از بازیگرهایی بود
در سریال ایفای نقش می‌کردند.
02:31
So I know my stuffچیز.
52
138960
2296
پس کارم را خوب بلدم.
02:33
(Laughterخنده)
53
141280
1256
(خنده)
02:34
And yes, soapصابون operasاپرا
54
142560
2296
و بله، سریال‌های تلویزیونی
02:37
are largerبزرگتر than life,
55
144880
2296
بزرگتر از زندگی هستند،
02:39
dramaدرام on a grandبزرگ scaleمقیاس,
56
147200
1696
درام در ابعاد عظیم هستند،
02:41
but our livesزندگی می کند can be filledپر شده
with as much intensityشدت,
57
148920
3736
اما زندگی هم می‌تواند به همین اندازه
پر از دشواری باشد،
02:44
and the stakesسهم can feel just as dramaticنمایشی.
58
152680
2760
و مخاطرات می‌توانند
به همین اندازه دراماتیک باشند.
02:48
We cycleچرخه throughاز طریق tragedyتراژدی and joyشادی
59
155840
2296
ما هم درست مثل این شخصیت‌ها
02:50
just like these charactersشخصیت ها.
60
158160
1936
میان تراژدی و لذت در حال چرخش هستیم.
02:52
We crossصلیب thresholdsآستانه, fightمبارزه کردن demonsشیاطین
and find salvationنجات unexpectedlyبر خلاف انتظار,
61
160120
4456
از مرزها عبور می‌کنیم، با شیاطین مبارزه
می‌کنیم و به شکلی غیرمنتظره نجات می‌یابیم،
02:56
and we do it again and again and again,
62
164600
2976
و این کار را دوباره و دوباره
و دوباره تکرار می‌کنیم،
02:59
but just like soapsصابون,
we can flipتلنگر the scriptاسکریپت,
63
167600
2736
اما درست مثل سریال‌ها،
ما هم می‌توانیم متن را دگرگون کنیم،
03:02
whichکه meansبه معنای we can learnیاد گرفتن
from these charactersشخصیت ها
64
170360
2256
یعنی می‌توانیم از این شخصیت‌ها
که مثل زنبور عسل
03:04
that moveحرکت like bumblebeesbumblebees,
65
172640
1816
در زندگی می‌چرخند و این طرف
و آن طرف می‌روند
03:06
loopingحلقه and swervingچرخش throughاز طریق life.
66
174480
2576
درس بگیریم.
03:09
And we can use those lessonsدرس ها
67
177080
2256
و می‌توانیم از آن درس‌ها
03:11
to craftمهارت our ownخودت life storiesداستان ها.
68
179360
1920
برای ساختن قصه‌های
زندگی خودمان استفاده کنیم.
03:14
Soapصابون operasاپرا teachتدریس کنید us to pushفشار دادن away doubtشک
69
181880
3000
سریال‌ها به ما می‌آموزند
که تردید را کنار بزنیم
03:17
and believe in our capacityظرفیت
70
185600
2176
و به ظرفیت خودمان برای
03:20
for braveryشجاعت, vulnerabilityآسیب پذیری,
71
187800
2616
شجاع بودن، آسیب پذیر بودن،
03:22
adaptabilityسازگاری and resilienceانعطاف پذیری.
72
190440
2816
سازگاری و جهیدن از مشکلات
باور داشته باشیم.
03:25
And mostاکثر importantlyمهم است, they showنشان بده us
73
193280
2296
و مهم‌تر از همه اینکه به ما نشان می‌دهند
03:27
it's never too lateدیر است to changeتغییر دادن your storyداستان.
74
195600
2560
هیچ وقت برای
تغییر دادن داستان‌تان دیر نیست.
03:31
So with that, let's startشروع کن
with soapصابون operaاپرا lessonدرس one:
75
199120
2976
پس با این اوصاف، با درس اول
سریال‌های تلوزیونی شروع می‌کنیم:
03:34
surrenderتسلیم شدن is not an optionگزینه.
76
202120
1976
تسلیم شدن جزو گزینه‌ها نیست.
03:36
(Laughterخنده)
77
204120
1976
(خنده)
03:38
"All My Childrenفرزندان"'s's Ericaاریکا Kaneکین
was daytime'sروزی versionنسخه of Scarlettاسکارلت O'Haraاوهارا,
78
206120
4576
اریکا کین در «همه بچه‌های من»
نسخه روزانه اسکارلت اوهارا بود،
03:42
a hyperbolicallyهیپربولیک self-importantخود مهم است princessشاهزاده
79
210720
2456
یک شاهزاده خانم به شدت خودخواه
03:45
who deepعمیق down was scrappyترسناک and daringشجاعانه.
80
213200
3000
که در اعماق درون پاره پاره و بی‌پروا بود.
03:49
Now, in her 41 yearsسالها on TVتلویزیون,
perhapsشاید Erica'sاریکا mostاکثر famousمشهور sceneصحنه
81
216800
3616
حال، در طول ۴۱ سال حضور در تلویزیون،
احتمالا مشهورترین صحنه اریکا
03:52
is her aloneتنها in the woodsجنگل
82
220440
1976
وقتی است که او تنها در جنگل است
03:54
suddenlyناگهان faceصورت to faceصورت with a grizzlyگریزلی bearخرس.
83
222440
2736
و ناگهان با یک خرس گریزلی روبرو می‌شود.
03:57
She screamedفریاد زد at the bearخرس,
84
225200
2256
او سر خرس فریاد می‌کشد،
03:59
"You mayممکن است not do this!
85
227480
1416
«اجازه نداری این کار را بکنی!
04:01
Do you understandفهمیدن me?
86
228920
1656
می‌فهمی چی می‌گم؟
04:02
You mayممکن است not come nearنزدیک me!
87
230600
1896
اجازه نداری به من نزدیک بشی!
04:04
I am Ericaاریکا Kaneکین
88
232520
1896
من اریکا کین هستم
04:06
and you are a filthyکثیف beastحیوانات!"
89
234440
2616
و تو یک دیو کریه هستی!»
04:09
(Laughterخنده)
90
237080
1816
(خنده)
04:11
And of courseدوره the bearخرس left,
91
238920
1656
و البته خرس هم رفت،
04:12
so what that teachesتدریس می کند us
92
240600
1816
پس درسی که می‌آموزیم این است که
04:14
is obstaclesموانع are to be expectedانتظار می رود
93
242440
2056
موانع سد راه خواهند شد
04:16
and we can chooseانتخاب کنید to surrenderتسلیم شدن
or we can standایستادن and fightمبارزه کردن.
94
244520
3720
و ما می‌توانیم بین تسلیم شدن
و ایستادن و مبارزه کردن انتخاب کنیم.
04:21
Pandora'sپاندورا Timتیم Westergrenوسترگرن
knowsمی داند this better than mostاکثر.
95
249240
2816
تیم وسترگرن از شرکت پاندورا
این نکته را بهتر از همه می‌داند.
04:24
You mightممکن even call him
the Ericaاریکا Kaneکین of Siliconسیلیکون Valleyدره.
96
252080
3240
حتی می‌توانید او را
اریکا کینِ سیلیکون ولی صدا بزنید.
04:28
Timتیم and his cofoundersهمکاران
launchedراه اندازی شد the companyشرکت
97
256000
2055
تیم و موسسانش کمپانی را
04:30
with two millionمیلیون dollarsدلار in fundingمنابع مالی.
98
258079
1736
با دومیلیون دلار سرمایه
پایه گذاری کردند.
04:32
They were out of cashپول نقد the nextبعد yearسال.
99
259839
1721
سال بعد پول‌شان تمام شد.
04:35
Now, lots of companiesشرکت ها foldتا کردن at that pointنقطه,
but Timتیم choseانتخاب کرد to fightمبارزه کردن.
100
262840
3240
حال، بیشتر شرکت‌ها در این نقطه دست خود را
می‌بازند، اما تیم تصمیم به مبارزه گرفت.
04:38
He maxedحداکثر out 11 creditاعتبار cardsکارت ها
and rackedرکورد up sixشش figuresارقام in personalشخصی debtبدهی
101
266600
4176
او از ۱۱ کارت اعتباری تا سقف مجاز برداشت
کرد و وام‌های شخصی با مبالغ شش رقمی گرفت
04:43
and it still wasn'tنبود enoughکافی.
102
270800
1320
اما هنوز هم کافی نبود.
04:44
So everyهرکدام two weeksهفته ها for two yearsسالها on paydaypayday
he stoodایستاد in frontجلوی of his employeesکارکنان
103
272680
4856
پس هر دوهفته یک بار به مدت دوسال در روز
پرداخت حقوق او جلو کارکنانش حاضر شد
04:49
and he askedپرسید: them
to sacrificeقربانی theirخودشان salariesحقوق,
104
277560
2720
و از آنها خواست که حقوق خود را فدا کنند،
04:53
and it workedکار کرد.
105
281120
1376
و این کار نتیجه داد.
04:54
More than 50 people deferredتعطیل
two millionمیلیون dollarsدلار,
106
282520
2816
بیش از ۵۰ نفر دو میلیون دلار
حقوق معوقه داشتند،
04:57
and now, more than a decadeدهه laterبعد,
107
285360
1856
و حالا، بیش از یک دهه بعد،
04:59
Pandoraپاندورا is worthارزش billionsمیلیاردها دلار.
108
287240
2320
پاندورا ارزشی چند میلیاردی دارد.
05:02
When you believe that there is a way
109
290360
2456
وقتی باور داشته باشید که راهی هست
05:05
around or throughاز طریق
whateverهر چه is in frontجلوی of you,
110
292840
2376
که آنچه پیش روی شما است را دور می‌زند
یا از میان آن می‌گذرد،
05:07
that surrenderتسلیم شدن is not an optionگزینه,
111
295240
2536
که تسلیم شدن جزء گزینه‌ها نیست،
05:10
you can overcomeغلبه بر enormousعظیم obstaclesموانع.
112
297800
2920
می‌توانید از موانع عظیم هم عبور کنید.
05:14
Whichکدام bringsبه ارمغان می آورد us to soapصابون operaاپرا lessonدرس two:
113
301960
1976
و این ما را به درس دوم
سریال‌های تلوزیونی می‌رساند:
05:16
sacrificeقربانی your egoنفس
and dropرها کردن the superiorityبرتری complexپیچیده.
114
303960
4040
خودتان را فدا کنید و
اولویت‌بندی پیچیده را کنار بگذارید.
05:20
Now, this is scaryترسناک.
115
308720
1576
خوب، ترسناک شد.
05:22
It's an acknowledgmentتصدیق
of need or fallibilityفساد.
116
310320
2600
این اقراری به نیاز و جایزالخطا بودن است.
05:25
Maybe it's even an admissionپذیرش
117
313520
1376
شاید حتی تاییدی است بر اینکه
05:27
that we're not as specialویژه
as we mightممکن like to think.
118
314920
2680
ما آنقدر که دوست داریم
فکر کنیم خاص نیستیم.
05:31
Stephanieاستفانی Forresterفورستر
of "The Boldپررنگ and the Beautifulخوشگل"
119
319120
2416
استفانی فارستر در «جسور و زیبا»
05:33
thought she was prettyبسیار darnخندیدن specialویژه.
120
321560
1736
فکر می‌کرد خیلی خاص است.
05:35
She thought she was so specialویژه,
121
323320
1496
آنقدر خود را خاص می‌دانست،
05:37
she didn't need to mixمخلوط کردن
with the riffraffرفراف from the valleyدره,
122
324840
2696
که فکر می‌کرد نیازی به قاطی شدن
با زباله‌های روستایی ندارد،
05:39
and she madeساخته شده sure
valleyدره girlدختر Brookeبروک knewمی دانست it.
123
327560
2096
و اطمینان حاصل کرد که
بروک دختر روستایی هم این را بداند.
05:42
But after nearlyتقریبا 25 yearsسالها
of epicحماسه fightingدعوا کردن,
124
330440
3416
اما پس از ۲۵ سال مبارزه حماسی،
05:46
Stephanieاستفانی got sickبیمار and let Brookeبروک in.
125
333880
2880
استفانی مریض شد و بروک را به داخل راه داد.
05:49
They madeساخته شده amendsاصلاح می شود,
126
337480
1216
آنها جبران مافات کردند،
05:50
archenemiesarchenemies becameتبدیل شد soulروح matesهمسران
127
338720
2016
دشمنان خونی به دوستان یک دل تبدیل شدند
05:52
and Stephanieاستفانی diedفوت کرد in Brooke'sبروک armsبازوها,
128
340760
2336
و استفانی در آغوش بروک جان سپرد،
05:55
and here'sاینجاست our takeawayبردن.
129
343120
1520
و نکته ما همینجا است.
05:57
Dropقطره your egoنفس.
130
345440
1536
خویشتن خود را رها کنید.
05:59
Life is not about you.
131
347000
1896
زندگی درباره شما نیست.
06:01
It's about us,
132
348920
1616
درباره ما است،
06:02
and our abilityتوانایی to experienceتجربه joyشادی
133
350560
2816
و درباره توانایی ما در تجربه لذت
06:05
and love and to improveبهتر کردن our realityواقعیت
134
353400
2496
و دوست داشتن است
و زمانی می‌توانیم واقعیت خود را
06:08
comesمی آید only when we make
ourselvesخودمان vulnerableآسیب پذیر
135
355920
3016
ارتقاع دهیم که خود را آسیب‌پذیر کنیم
06:11
and we acceptقبول کردن responsibilityمسئوليت
for our actionsاقدامات
136
358960
3136
و مسئولیت کارهایی که می‌کنیم
06:14
and our inactionsبی خوابی,
137
362120
1376
و کارهایی که نمی‌کنیم را بپذیریم،
06:15
kindنوع of like Howardهوارد Schultzشولتز,
the CEOمدیر عامل of Starbucksاستارباکس.
138
363520
2720
مثل هوارد شولتز، مدیرعامل استار باکس.
06:19
Now, after a great runاجرا کن as CEOمدیر عامل,
139
366920
2016
خوب، پس از یک دوره درخشان مدیرعاملی،
06:21
Howardهوارد steppedگام برداشت down in 2000,
140
368960
2296
هوارد در سال ۲۰۰۰ کناره گیری کرد،
06:23
and Starbucksاستارباکس quicklyبه سرعت overextendedبیش از حد itselfخودش
141
371280
2216
و استارباکس به سرعت بیش از اندازه رشد کرد
06:25
and stockموجودی pricesقیمت fellسقوط.
142
373520
1280
و قیمت سهام پایین آمد.
06:27
Howardهوارد rejoinedمجددا پیوست the teamتیم in 2008,
143
375520
1936
هوارد در سال ۲۰۰۸ دوباره به گروه پیوست،
06:29
and one of the first things he did
144
377480
2016
و یکی از اولین کارهایی که کرد
06:31
was apologizeعذر خواهی کردن to all 180,000 employeesکارکنان.
145
379520
4160
عذرخواهی از همه ۱۸۰٫۰۰۰ کارمند بود.
06:37
He apologizedعذر خواهی کرد.
146
384920
1320
او معذرت خواست.
06:39
And then he askedپرسید: for help,
honestyصادقانه, and ideasایده ها in returnبرگشت.
147
386800
3976
و بعد در ازای آن تقاضای کمک،
صداقت و ایده کرد.
06:43
And now, Starbucksاستارباکس has more than doubledدو برابر شد
148
390800
2576
و حالا، بازدهی نسبی استارباکس
06:45
its netخالص revenueدرآمد sinceاز آنجا که Howardهوارد cameآمد back.
149
393400
2200
از زمان بازگشت هوارد
بیش از دوبرابر شده است.
06:48
So sacrificeقربانی your desireمیل
to be right or safeبی خطر all the time.
150
396160
3936
پس خواست خود را فدا کنید
تا همیشه درست یا ایمن باشید.
06:52
It's not helpingکمک anyoneهر کسی, leastکمترین of all you.
151
400120
2200
به هیچ کس مخصوصا
به خود شما هیچ کمکی نمی‌کند.
06:55
Sacrificeقربانی your egoنفس.
152
403240
2200
خویشتن خود را فدا کنید.
06:59
Soapصابون operaاپرا lessonدرس threeسه:
153
407240
1456
درس سوم سریال‌های تلویزیونی:
07:00
evolutionسیر تکاملی is realواقعی.
154
408720
2280
تکامل واقعیت دارد.
07:04
You're not meantبه معنای to be staticاستاتیک charactersشخصیت ها.
155
412240
2696
قرار نیست شما شخصیتی ثابت باشید.
07:07
On televisionتلویزیون, staticاستاتیک equalsبرابر است boringحوصله سر بر
and boringحوصله سر بر equalsبرابر است firedاخراج شد.
156
414960
3936
در تلویزیون، ثبات به معنای خسته کننده بودن
است و خسته کننده بودن مساوی است با اخراج.
07:11
Charactersشخصیت ها are supposedقرار است
to growرشد and changeتغییر دادن.
157
418920
2880
شخصیت‌ها باید رشد و تغییر کنند.
07:14
Now, on TVتلویزیون, those dynamicپویا changesتغییرات
158
422560
2456
حال، این تغییرات پویا در تلویزیون
07:17
can make for some roughخشن transitionsگذار,
159
425040
2256
با جابجایی‌هایی شدید به وجود می‌آیند،
07:19
particularlyبه خصوص when a characterشخصیت
is playedبازی کرد by one personفرد yesterdayدیروز
160
427320
3376
مخصوصا وقتی که یک نقش را
امروز یک نفر بازی می‌کند
07:22
and playedبازی کرد by someoneکسی newجدید todayامروز.
161
430720
1840
و فردا یک نفر دیگر.
07:26
Recastingتجدید نظر happensاتفاق می افتد all the time on soapsصابون.
162
433840
3080
انتخاب مجدد بازیگران همیشه
در سریال‌های تلوزیونی اتفاق می‌افتد.
07:29
Over the last 20 yearsسالها,
163
437560
1816
در طول ۲۰ سال گذشته،
07:31
fourچهار differentناهمسان actorsبازیگران
have playedبازی کرد the sameیکسان keyکلیدی roleنقش
164
439400
2856
چهار بازیگر مختلف نقش اصلی کارلی بنسون
07:34
of Carlyکارلی Bensonبنسون on "Generalعمومی Hospitalبیمارستان."
165
442280
2560
در «بیمارستان عمومی» را بازی کرده‌اند.
07:37
Eachهر یک newجدید faceصورت triggeredباعث شد a changeتغییر دادن
in the character'sشخصیت ها life and personalityشخصیت.
166
445720
5136
هر چهره جدید تغییراتی را در زندگی و
خصوصیات شخصیت به وجود می‌آورند.
07:43
Now, there was always
an essentialضروری است nuggetتفنگ of Carlyکارلی in there,
167
450880
4056
البته جوهره اصلی کارلی همیشه وجود داشت،
07:47
but the characterشخصیت and the storyداستان
adaptedسازگار to whomeverهر کس was playingبازی کردن her.
168
454960
3840
اما شخصیت و داستان با توجه به کسی که
نقش او را بازی می‌کرد سازگار می‌شد.
07:51
And here'sاینجاست what that meansبه معنای for us.
169
459640
1960
و معنای آن برای ما این است.
07:54
While we mayممکن است not swapمبادله facesچهره ها
in our ownخودت livesزندگی می کند,
170
462400
2616
با وجود اینکه ما نمی‌توانیم
در زندگی واقعی چهره عوض کنیم،
07:57
we can evolveتکامل یابد too.
171
465040
1896
اما می‌توانیم رشد کنیم.
07:59
We can chooseانتخاب کنید to drawقرعه کشی a circleدایره
around our feetپا and stayاقامت کردن in that spotنقطه,
172
466960
4600
می‌توانیم انتخاب کنیم که دایره‌ای
دور پاهایمان بکشیم و در آن باقی بمانیم،
08:04
or we can openباز کن ourselvesخودمان to opportunitiesفرصت ها
173
472320
2536
یا می‌توانیم به موقعیت‌ها
با دید باز نگاه کنیم
08:07
like Carlyکارلی, who wentرفتی
from nursingپرستاری studentدانشجو to hotelهتل ownerصاحب,
174
474880
3720
مثل کارلی، که از یک دانشجوی پرستاری
به یک هتلدار تبدیل شد،
08:11
or like Juliaجولیا Childکودک.
175
479520
1440
یا مثل جولیا چایلد.
08:13
Juliaجولیا was a Worldجهان Warجنگ IIدوم spyجاسوسی,
176
481720
2656
جولیا در جنگ جهانی دوم جاسوس بود،
08:16
and when the warجنگ endedبه پایان رسید,
she got marriedمتاهل, movedنقل مکان کرد to Franceفرانسه,
177
484400
3336
و وقتی که جنگ به پایان رسید، ازدواج کرد،
به فرانسه رفت،
08:19
and decidedقرار بر این شد to give
culinaryآشپزی schoolمدرسه a shotشات.
178
487760
2800
و تصمیم گرفت کلاس آشپزی را امتحان کند.
08:23
Juliaجولیا, her booksکتاب ها and her TVتلویزیون showsنشان می دهد
revolutionizedانقلابی the way Americaآمریکا cooksآشپز.
179
491080
5680
کتاب‌های جولیا و برنامه‌های تلویزیونی او
نحوه آشپزی را در آمریکا متحول کرد.
08:29
We all have the powerقدرت
to initiateآغازکردن changeتغییر دادن in our livesزندگی می کند,
180
497640
3296
همه ما می‌توانیم آغازگر تحولی
در زندگیمان باشیم،
08:33
to evolveتکامل یابد and adaptانطباق.
181
500960
1960
تکامل بیابیم و سازگار شویم.
08:35
We make the choiceانتخابی,
182
503560
1816
ما انتخاب می‌کنیم،
08:37
but sometimesگاه گاهی life choosesانتخاب می کند for us,
and we don't get a headsسر up.
183
505400
3576
اما گاهی اوقات زندگی برای ما
انتخاب می‌کند و خبر هم نمی‌دهد.
08:41
Surpriseتعجب slamsمی ترسم us in the faceصورت.
184
509000
2176
غافلگیری مانند سیلی به صورتمان می‌خورد.
08:43
You're flatتخت on the groundزمینی,
the airهوا is goneرفته,
185
511200
2136
بر زمین افتاده‌اید،
نفس هم بر نمی‌آید،
08:45
and you need resuscitationاحیا.
186
513360
1799
و به احیاء نیاز دارید.
پس شکرگزاریم به خاطر
درس چهارم سریال‌های تلویزیونی:
08:48
So thank goodnessخوبی
for soapصابون operaاپرا lessonدرس fourچهار:
187
515960
3175
08:51
resurrectionقیامت is possibleامکان پذیر است.
188
519159
2257
احیاء امکان پذیر است.
08:53
(Laughterخنده)
189
521440
1416
(خنده)
08:55
(Applauseتشویق و تمجید)
190
522880
1840
(تشویق)
08:59
In 1983, "Daysروزها of Our Livesزندگی می کند"'
Stefanoاستفانو DiMeraDiMera diedفوت کرد of a strokeسکته مغزی,
191
526960
4176
در ۱۹۹۳، استفانو دیمرا در«روزهای زندگی ما»
به خاطر سکته مرد،
09:03
but not really, because in 1984
192
531160
2536
اما نه واقعا، چون در ۱۹۸۴
09:05
he diedفوت کرد when his carماشین
plungedغرق شد into the harborبندرگاه,
193
533720
2736
وقتی که ماشینش در بندرگاه فرو رفت کشته شد،
09:08
and yetهنوز he was back in 1985
with a brainمغز tumorتومور.
194
536480
3536
و باز در ۱۹۸۴ با یک تومور مغزی بازگشت.
09:12
(Laughterخنده)
195
540040
1016
(خنده)
09:13
But before the tumorتومور could killکشتن him,
196
541080
2616
اما پیش از آنکه تومور او را از بین ببرد،
09:15
Marlenaمارلنا shotشات him, and he tumbledخراب شد
off a catwalkتپه to his deathمرگ.
197
543720
4000
مارلنا به او شلیک کرد، او از
راهی باریک به مرگ خود فرو افتاد.
09:20
And so it wentرفتی for 30 yearsسالها.
198
548440
2296
و ۳۰ سال این جریان ادامه داشت.
09:22
(Laughterخنده)
199
550760
2496
(خنده)
09:25
Even when we saw the bodyبدن,
200
553280
2136
حتی وقتی که بدن او را می‌دیدیم،
09:27
we knewمی دانست better.
201
555440
1216
خودمان بهتر می‌دانستیم.
09:28
He's calledبه نام the Phoenixققنوس for a reasonدلیل.
202
556680
2600
دلیلی وجود دارد که به او ققنوس می‌گویند.
09:32
And here'sاینجاست what that meansبه معنای for us.
203
560720
2256
و برای ما این مسئله به این معنا است.
09:35
As long as the showنشان بده is still on the airهوا,
204
563000
2456
تا زمانی که نمایش هنوز روی آنتن است،
09:37
or you're still breathingنفس كشيدن,
205
565480
2096
یا شما نفس می‌کشید،
09:39
nothing is permanentدائمی.
206
567600
1656
هیچ چیز دائمی نیست.
09:41
Resurrectionقیامت is possibleامکان پذیر است.
207
569280
2320
بازگشت از مرگ امکان پذیر است.
09:45
Now, of courseدوره, just like life,
208
573560
2696
حال، البته، درست مانند زندگی،
09:48
soapصابون operasاپرا do ultimatelyدر نهایت
meetملاقات the bigبزرگ finaleفینال.
209
576280
3280
سریال‌ها هم درنهایت
به پایان بزرگ خود می‌رسند.
09:52
CBSCBS canceledلغو شد my showنشان بده,
"As The Worldجهان Turnsچرخش," in Decemberدسامبر 2009,
210
580320
4936
کانال CBS سریال من را، «جهان در حال چرخش»
در دسامبر ۲۰۰۹ تعطیل کرد،
09:57
and we shotشات our finalنهایی episodeقسمت
211
585280
1576
و ما قسمت پایانی را
09:59
in Juneژوئن 2010.
212
586880
1200
در ژوئن ۲۰۱۰ تصویربرداری کردیم.
10:00
It was sixشش monthsماه ها of dyingدر حال مرگ
213
588640
1696
مثل مردن در طول شش ماه بود
10:02
and I roadجاده that trainقطار
right into the mountainکوه.
214
590360
3080
و من تا نوک قله سوار آن قطار بودم.
10:06
And even thoughگرچه we were
in the middleوسط of a hugeبزرگ recessionرکود اقتصادی
215
594240
2736
و با وجود اینکه در بحبوحه
بحران شدید اقتصادی بودیم
10:09
and millionsمیلیون ها نفر of people
were strugglingمبارزه می کنند to find work,
216
597000
3816
و میلیون‌ها نفر برای
پیدا کردن کار تقلا می‌کردند،
10:13
I somehowبه نحوی thought everything would be OK.
217
600840
2296
من به نحوی مطمئن بودم
که شرایط بهبود خواهد یافت.
10:15
So I packedبسته بندی شده up the kidsبچه ها
and the Brooklynبروکلین apartmentاپارتمان,
218
603160
2696
پس بچه‌ها و آپارتمان بروکلین را جمع کردم،
10:18
and we movedنقل مکان کرد in with my in-lawsخویشاوندان سببی
219
605880
2336
و به خانه اقوام شوهرم در آلاباما
10:20
in Alabamaآلاباما.
220
608240
1216
نقل مکان کردیم.
10:21
(Laughterخنده)
221
609480
2080
(خنده)
10:25
Threeسه monthsماه ها laterبعد, nothing was OK.
222
612920
2736
سه ماه بعد، هیچی درست نشده بود.
10:27
That was when I watchedتماشا کردم
the finalنهایی episodeقسمت airهوا,
223
615680
5216
آن زمان بود که قسمت آخر سریال
به نمایش درآمد،
10:33
and I realizedمتوجه شدم the showنشان بده
was not the only fatalityمرگ و میر.
224
620920
3440
و فهمیدم سریالم تنها قربانی موجود نبود.
10:37
I was one too.
225
625040
1200
من هم بودم.
10:39
I was unemployedبیکار
and livingزندگي كردن on the secondدومین floorکف
226
627120
2576
بی‌کار بودم و طبقه دومِ
10:41
of my in-laws'خویشاوندان سببی' home,
227
629720
1576
خانه اقوام شوهرم زندگی می‌کردم،
10:43
and that's enoughکافی
to make anyoneهر کسی feel deadمرده insideداخل.
228
631320
2776
و همین کافی است تا هر کسی
از درون احساس مردگی کند.
10:46
(Laughterخنده)
229
634120
1896
(خنده)
10:48
But I knewمی دانست my storyداستان wasn'tنبود over,
230
636040
2136
اما می‌دانستم که قصه من
به پایان نرسیده است،
10:50
that it couldn'tنمی توانستم be over.
231
638200
2216
نمی‌تواند به پایان رسیده باشد.
10:52
I just had to tapشیر into everything
I had ever learnedیاد گرفتم about soapصابون operasاپرا.
232
640440
5160
تنها باید تمام چیزی که درباره سریال‌ها
یاد گرفته بودم را به کار می‌گرفتم.
10:58
I had to be braveشجاع like Ericaاریکا
and refuseامتناع to surrenderتسلیم شدن,
233
646360
3536
باید مثل اریکا شجاع می‌بودم
و از تسلیم شدن پرهیز می‌کردم،
11:02
so everyهرکدام day, I madeساخته شده a decisionتصمیم گیری to fightمبارزه کردن.
234
649920
3200
پس هر روز، تصمیم به مبارزه می‌گرفتم.
11:06
I had to be vulnerableآسیب پذیر like Stephanieاستفانی
235
654000
2576
باید مثل استفانی آسیب‌پذیر می‌بودم
11:08
and sacrificeقربانی my egoنفس.
236
656600
1536
و خویشتن خود را قربانی می‌کردم.
11:10
I had to askپرسیدن for help
a lot of timesبار acrossدر سراسر manyبسیاری statesایالت ها.
237
658160
4040
باید چندین بار از بسیاری از ایالت‌ها
تقاضای کمک می‌کردم.
11:14
I had to be adaptableسازگار like Carlyکارلی
238
662760
3456
باید مثل کارلی سازگار می‌شدم
11:18
and evolveتکامل یابد my skillsمهارت ها,
my mindsetذهنیت, and my circumstancesشرایط,
239
666240
3536
و توانایی‌هایم، طرز فکرم
و شرایطم را تطبیق می‌دادم،
11:22
and then I had to be
resilientارتجاعی, like Stefanoاستفانو,
240
669800
2976
و بعد باید مثل استفانو دوباره زنده می‌شدم،
11:25
and resurrectاحیای myselfخودم and my careerحرفه
241
672800
2656
و مانند ققنوسی که از میان خاکستر برخیزد
11:27
like a phoenixققنوس from the ashesخاکستر.
242
675480
2120
خودم و حرفه‌ام را دوباره زنده می‌کردم.
11:30
Eventuallyدر نهایت I got an interviewمصاحبه.
243
678760
1640
بالاخره یک مصاحبه گرفتم.
11:33
After 15 yearsسالها in newsاخبار and entertainmentسرگرمی,
244
681640
2936
بعد از ۱۵ سال سابقه کار در اخبار و سرگرمی،
11:36
nineنه monthsماه ها of unemploymentبیکاری
245
684600
1936
نه ماه بی‌کاری
11:38
and this one interviewمصاحبه,
246
686560
2080
و تنها همین یک مصاحبه،
پیشنهادی برای یک کار
در سطح ابتدایی به دست آوردم.
11:42
I had an offerپیشنهاد for an entryورودی levelسطح jobکار.
247
689840
2200
11:45
I was 37 yearsسالها oldقدیمی
248
693040
1856
۳۷ سال سن داشتم
11:47
and I was back from the deadمرده.
249
694920
1680
و از مرگ بازگشته بودم.
11:50
We will all experienceتجربه
what looksبه نظر می رسد like an endingپایان دادن,
250
698240
3096
همه ما تجربه‌هایی داریم
که شبیه پایان هستند،
11:53
and we can chooseانتخاب کنید to make it a beginningشروع.
251
701360
2080
و ما می‌توانیم انتخاب کنیم
و آنها را به سرآغاز بدل کنیم.
11:56
Kindنوع of like Tinaتینا, who miraculouslyمعجزه آسا
survivedجان سالم به در برد that waterfallآبشار,
252
704120
4096
شبیه تینا، که به طرز معجزه‌آسایی
از آن آبشار نجات پیدا کرد،
12:00
and because I hateنفرت to leaveترک کردن
a cliffhangercliffhanger hangingحلق آویز,
253
708240
2696
و چون من از رها کردن پایان باز بیزارم،
12:03
Tinaتینا and Cordطناب did get divorcedجدا شده,
254
710960
2176
تینا و کورد از هم طلاق گرفتند،
12:05
but they got remarriedمجرد threeسه timesبار
before the showنشان بده wentرفتی off the airهوا in 2012.
255
713160
4760
اما تا پایان سریال در سال ۲۰۱۲
سه بار دیگر باهم ازدواج کردند.
12:11
So rememberیاد آوردن,
256
719080
1736
پس یادتان باشد،
12:13
as long as there is breathنفس کشیدن in your bodyبدن,
257
720840
2720
تا زمانی که نفس می‌کشید،
12:16
it's never too lateدیر است to changeتغییر دادن your storyداستان.
258
724320
2360
هرگز برای تغییر دادن
داستان‌تان دیر نشده است.
12:19
Thank you.
259
727480
1216
متشکرم.
12:20
(Applauseتشویق و تمجید)
260
728720
1800
(تشویق)
Translated by sadegh zabihi
Reviewed by emshe emshian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kate Adams - Digital storyteller
Kate Adams spends her days dissecting digital communications to find a better way to tell brand stories and connect with customers.

Why you should listen

Kate Adams is an advocate of iteration -- testing, learning and refining at each step, both professionally and personally.

Starting in television news and moving to event production, daytime drama and digital marketing, storytelling has always been the common thread. Each job taught her more about the creation and cultivation of story and brand -- and how we use that story arc to build our own journeys.

After graduating from the University of North Carolina at Chapel Hill with a BA in journalism and mass communication, she was the assistant casting director at the Emmy-winning soap opera "As the World Turns" for eight years. She joined the UPS digital communications team in 2011 and is now part of the analytics team for BAMTech, a video-streaming company.

More profile about the speaker
Kate Adams | Speaker | TED.com