ABOUT THE SPEAKER
Tony Fadell - Product creator
As the originator of the iPod, Tony Fadell is no stranger to disruptive technology. With Nest, he’s zeroed in on tech’s most elusive targets: household appliances.

Why you should listen

Tony Fadell became a tech superstar as a colleague of Steve Jobs and developer of the iPod, which rejuvenated Apple, rebooted entire industries and changed the way the world consumes entertainment.

After leaving Apple, Fadell founded Nest on a familiar experience -- frustration with household technology, still resolutely frozen in the 20th century. With its first products, Nest has brought the modern household one step closer to becoming a truly connected “smarthome.” In January 2014, Nest became Google’s second-biggest acquisition to date, positioning both companies to become revolutionary players in home technology.

More profile about the speaker
Tony Fadell | Speaker | TED.com
TED2015

Tony Fadell: The first secret of design is ... noticing

تونی فِدِل: اولین راز طراحی . . . توجه کردن است

Filmed:
2,938,799 views

به عنوان انسان، واقعاً سریع، به "چگونگیِ اتفاقات"، عادت می کنیم. اما برای طراحان، شیوه ای که چیزها هستند، یک فرصت محسوب می شوند . . . آیا می توانند، بهتر باشند؟ چطوری؟ در این سخنرانیِ مفرح و سرگرم کننده، تونی فندل، مردی که طراحِ " آی پاد" و "ترموستاتِ خانگی" هست، برخی از نکاتش در خصوصِ دقت کردن - و رانندگی - تغییر را به اشتراک میگذارد.
- Product creator
As the originator of the iPod, Tony Fadell is no stranger to disruptive technology. With Nest, he’s zeroed in on tech’s most elusive targets: household appliances. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
In the great 1980s movieفیلم سینما
"The Bluesبلوز Brothersبرادران,"
0
1136
3253
در فیلم تحسین برانگیز دهۀ هشتاد میلادی
"برادرانِ بلوز"
00:16
there's a sceneصحنه where Johnجان BelushiBelushi
goesمی رود to visitبازدید کنید Danدن Aykroydایکروید in his apartmentاپارتمان
1
4389
4794
صحنه ای هست که جان بلوشی ،
برای اولین ملاقاتش با دَن آیکروید ،
00:21
in Chicagoشیکاگو for the very first time.
2
9183
2323
برای اولین بار به آپارتمانِ او در شیکاگو میره.
00:24
It's a crampedتنگ, tinyکوچک spaceفضا
3
12106
2531
فضایی تنگ و باریک
00:26
and it's just threeسه feetپا away
from the trainقطار tracksآهنگ های.
4
14637
2531
که کمتر از یک متر
از ریل قطار، فاصله داشت.
00:30
As Johnجان sitsنشسته on Dan'sدن bedبستر,
5
18628
1838
زمانی که جان، روی تختِ دَن نشست،
00:32
a trainقطار goesمی رود rushingعجله دارد by,
6
20466
2463
قطاری با سرعت، عبور می کنه
00:34
rattlingتکان دادن everything in the roomاتاق.
7
22929
2224
و همۀ وسایلِ اتاق رو به حرکت در میاره.
00:37
Johnجان asksمی پرسد, "How oftenغالبا does
that trainقطار go by?"
8
25153
3829
جان میپرسه ، "روزی چند مرتبه
قطار از اینجا رد میشه؟"
00:40
Danدن repliesپاسخ ها, "So oftenغالبا, you won'tنخواهد بود
even noticeاطلاع it."
9
28982
4560
دَن پاسخ میده ، " انقدر رَد میشه ،
که حتی متوجه رد شدنش ، نمیشی."
00:45
And then, something fallsسقوط off the wallدیوار.
10
33542
2906
و بعد ، یه چیزی از رویِ دیوار
به زمین میوفته.
00:49
We all know what he's talkingصحبت کردن about.
11
37248
1794
همۀ ما میدونیم که اون دربارۀ چی
حرف میزد.
00:51
As humanانسان beingsموجودات, we get used
to everydayهر روز things
12
39042
2841
به عنوانِ انسان، به همه چیز
عادت می کنیم
00:53
really fastسریع.
13
41883
1197
حقیقتاً خیلی سریع.
00:55
As a productتولید - محصول designerطراح,
it's my jobکار to see those everydayهر روز things,
14
43600
3384
به عنوانِ یک طراحِ محصول، باید چیزهایی
که هر روز اتفاق میوفتن رو ببینم،
00:58
to feel them, and try
to improveبهتر کردن uponبر them.
15
46984
3537
احساسشون کنم، و سعی کنم
اون چیزها رو بهبود ببخشم.
01:03
For exampleمثال, see this pieceقطعه of fruitمیوه?
16
51365
3496
برای مثال، این میوه رو می بینید؟
01:08
See this little stickerاستیکر?
17
56211
1600
این برچسب کوچیک رو می بینید؟
01:11
That stickerاستیکر wasn'tنبود there
when I was a kidبچه.
18
59211
2455
وقتی بچه بودم اون برچسب رو
روی میوه ها نمی چسبوندن.
01:14
But somewhereجایی as the yearsسالها passedگذشت,
19
62776
1918
اما به مرور زمان،
01:16
someoneکسی had the brightروشن است ideaاندیشه
to put that stickerاستیکر on the fruitمیوه.
20
64694
2881
ایدۀ چسبوندنِ اون برچسب
روی میوه ها، به ذهنِ یک نفر رسید.
01:19
Why?
21
67575
717
چرا ؟
01:20
So it could be easierآسان تر for us
22
68292
1529
چون می تونست کارِ ما رو برای
01:21
to checkبررسی out
at the groceryخواربار counterشمارنده.
23
69821
1737
پرداخت در فروشگاه ها
راحت تر بکنه.
01:23
Well that's great,
24
71558
1093
خوب، عالیه،
01:24
we can get in and out of
the storeفروشگاه quicklyبه سرعت.
25
72651
2055
میتونیم به سرعت از فروشگاه
خرید کنیم.
01:26
But now, there's a newجدید problemمسئله.
26
74706
2078
اما الان ، یه مشکل جدید داریم.
01:29
When we get home and we're hungryگرسنه
27
77414
2029
وقتی به خونه میرسیم و گرسنه هستیم،
01:31
and we see this ripeرسیده, juicyآبدار pieceقطعه
of fruitمیوه on the counterشمارنده,
28
79443
3431
و این میوۀ رسیده و آبدار
رو روی پیشخوان میبینیم،
01:34
we just want to pickانتخاب کنید it up
and eatخوردن it.
29
82874
2845
فقط میخوایم برش داریم و
بخوریمش.
01:37
Exceptبجز now, we have to look
for this little stickerاستیکر.
30
85719
3736
مجبوریم یه فکری به حال
این برچسبِ کوچولو بکنیم.
01:42
And digحفر کردن at it with our nailsناخن,
damagingآسیب رساندن the fleshگوشت.
31
90587
4374
و با ناخن هامونشروع به کندنش می کنیم
و گوشتِ میوه رو هم باهاش می کنیم.
01:46
Then rollingنورد up that stickerاستیکر --
32
94962
1639
بعد هم گلوله کردنِ اون برچسب --
01:48
you know what I mean.
33
96601
1035
میدونین منظورم چیه.
01:49
And then tryingتلاش کن to flickتلنگر
it off your fingersانگشتان.
34
97636
2139
و تلاش برای خلاص شدنِ انگشتاتون
از شرِ برچسب.
01:51
(Applauseتشویق و تمجید)
35
99775
3361
(صدای دست زدنِ حاضرین)
01:56
It's not funسرگرم کننده,
36
104276
1500
خنده دار نیست،
01:57
not at all.
37
105776
1021
به هیچ وجه.
01:59
But something interestingجالب هست happenedاتفاق افتاد.
38
107777
1905
اما یک اتفاقِ جالب افتاد.
02:01
See the first time you did it,
you probablyشاید feltنمد those feelingsاحساسات.
39
109992
3081
احتمالاً اولین باری که این کار رو کردید،
چنین احساساتی رو داشتید.
02:05
You just wanted to eatخوردن the pieceقطعه of fruitمیوه.
40
113075
2205
دقیقاً می خواستید اون میوه رو بخورید.
02:07
You feltنمد upsetناراحت.
41
115280
1007
حسِ خوبی نداشتید.
02:08
You just wanted to diveشیرجه رفتن in.
42
116287
1734
می خواستید سریع این اتفاق بیفته.
برای دهمین بار،
02:10
By the 10thth time,
43
118541
1624
02:12
you startedآغاز شده to becomeتبدیل شدن به lessکمتر upsetناراحت
44
120165
2476
حالتون کمتر گرفته می شد
02:14
and you just startedآغاز شده peelingلایه برداری
the labelبرچسب off.
45
122641
3430
و فقط شروع به کندنِ برچسب
از روی میوه می کردید.
02:18
By the 100thth time,
at leastکمترین for me,
46
126071
2409
در صدمین بار،
لااقل برای من اینطوری بود،
02:20
I becameتبدیل شد numbبی حس to it.
47
128480
1132
بهش بی تفاوت شده بودم.
02:22
I simplyبه سادگی pickedبرداشت up the pieceقطعه of fruitمیوه,
48
130212
2891
راحت اون میوه رو بر میداشتم،
02:25
dugریختن at it with my nailsناخن,
triedتلاش کرد to flickتلنگر it off,
49
133103
4112
با ناخن هام به جونش میوفتادم،
سعی می کردم برچسب رو بکنم،
02:29
and then wonderedشگفت زده,
50
137215
1556
و فکر می کردم،
02:30
"Was there anotherیکی دیگر stickerاستیکر?"
51
138771
3499
"آیا برچسبِ دیگه ای هم روش هست؟"
02:35
So why is that?
52
143680
1294
خوب، دلیلش چیه؟
02:36
Why do we get used to everydayهر روز things?
53
144974
2152
چرا به همه چیز، عادت می کنیم؟
02:39
Well as humanانسان beingsموجودات,
we have limitedمحدود brainمغز powerقدرت.
54
147126
3148
خوب به عنوان انسان،
تواناییِ مغزِ ما، محدوده.
02:42
And so our brainsمغز encodeرمزگذاری the
everydayهر روز things we do into habitsعادات
55
150274
4769
و مغزِ ما، کارهایِ روزمرۀ ما رو
به عنوانِ "عادت"، رمزگذاری می کنه
02:47
so we can freeرایگان up spaceفضا
to learnیاد گرفتن newجدید things.
56
155043
3577
به شکلی که بتونیم ظرفیتِ لازم برای فراگیری
چیزهای جدید رو ایجاد کنیم.
02:50
It's a processروند calledبه نام habituationعادت
57
158620
2042
فرایندی به نامِ " خو گرفتن "
02:52
and it's one of the mostاکثر basicپایه ای waysراه ها,
as humansانسان, we learnیاد گرفتن.
58
160662
3604
و برای ما انسان ها، این روش، یکی از
اساسی ترین راه ها یی هست که می آموزیم.
02:57
Now, habituationعادت isn't always badبد.
59
165596
2169
اما ، "خو گرفتن" همیشه هم بد نیست.
03:00
Rememberیاد آوردن learningیادگیری to driveراندن?
60
168975
1636
یادگیریِ رانندگی رو یادتون میاد؟
03:03
I sure do.
61
171101
1178
کاملاً به خاطر دارم.
03:04
Your handsدست ها clenchedبسته بندی شده at 10 and 2
on the wheelچرخ,
62
172939
3288
دست هاتون در وضعیتِ ساعتِ ده و ده دقیقه،
به فرمون گره خورده بود،
03:08
looking at everyهرکدام singleتنها
objectشی out there --
63
176227
2218
تک تکِ جزئیاتِ اطراف رو زیر نظر داشتین،
03:10
the carsماشین ها, the lightsچراغ ها, the pedestriansعابر پیاده.
64
178445
3250
ماشین ها، چراغ ها، عابرینِ پیاده.
03:13
It's a nerve-wrackingعصبانیت experienceتجربه.
65
181695
2311
تجربۀ اعصاب خرد کنی بود.
03:16
So much so, that I couldn'tنمی توانستم even
talk to anyoneهر کسی elseچیز دیگری in the carماشین
66
184936
3584
تا حدی که، حتی نمیتونستم با هیچیک از
سرنشینهای دیگۀ داخلِ ماشین، صحبت کنم
03:20
and I couldn'tنمی توانستم even listen to musicموسیقی.
67
188520
1930
و حتی نمیتونستم، موزیک گوش کنم.
03:22
But then something interestingجالب هست happenedاتفاق افتاد.
68
190840
2109
اما بعدش، چیزجالبی اتفاق افتاد.
03:24
As the weeksهفته ها wentرفتی by,
drivingرانندگی becameتبدیل شد easierآسان تر and easierآسان تر.
69
192949
4170
بعد از گذشتِ چند هفته،
رانندگی، ساده و ساده تر شد.
03:30
You habituatedعادت کرده است it.
70
198339
1308
با رانندگی، خو گرفتید.
03:32
It startedآغاز شده to becomeتبدیل شدن به
funسرگرم کننده and secondدومین natureطبیعت.
71
200647
2267
کم کم براتون لذت بخش
و در عین حال، طبیعی شد.
03:35
And then, you could talk
to your friendsدوستان again
72
203324
2207
و کم کم، تونستید با دوستانتون
دوباره حرف بزنید
03:37
and listen to musicموسیقی.
73
205531
959
و به موزیگ گوش کنید.
03:38
So there's a good reasonدلیل why
our brainsمغز habituateعادت things.
74
206490
2699
بنابراین، دلیلِ خوبی برایِ خو گرفتنِ
مغز ما وجود داره.
03:41
If we didn't, we'dما می خواهیم noticeاطلاع
everyهرکدام little detailجزئیات,
75
209189
3363
وگرنه، باید، تک تکِ جزئیات اطرافمون رو
با دقت، مد نظر قرار میدادیم،
03:44
all the time.
76
212552
1615
لحظه به لحظه.
03:46
It would be exhaustingخسته کننده,
77
214717
1578
واقعاً خسته کننده می شد.
03:48
and we'dما می خواهیم have no time
to learnیاد گرفتن about newجدید things.
78
216295
2392
و هیچ زمانی، برای فراگیریِ چیزهایِ جدید
نداشتیم
03:52
But sometimesگاه گاهی,
habituationعادت isn't good.
79
220317
3140
اما ، بعضی اوقات، "خو گرفتن" خوب نیست.
03:56
If it stopsمتوقف می شود us from noticingمتوجه شدم
the problemsمشکلات that are around us,
80
224477
3335
چنانچه موجبِ بی توجهیِ ما، نسبت به
مشکلاتِ اطرافمون بشه،
03:59
well, that's badبد.
81
227812
1031
خوب، می تونه بد باشه
04:01
And if it stopsمتوقف می شود us from noticingمتوجه شدم
and fixingتثبیت those problemsمشکلات,
82
229413
3403
و چنانچه مانعِ توجهِ ما،
و تلاش برایِ رفعِ اون مشکلات بشه،
04:04
well, then that's really badبد.
83
232816
2117
خوب، قطعاً ناخوشایند هست.
04:07
Comediansکمدین ها know all about this.
84
235923
1983
کمدین ها، کاملاً بر این موضوع اشراف دارن
04:09
Jerryجری Seinfeld'sSeinfeld's entireکل careerحرفه was builtساخته شده
on noticingمتوجه شدم those little detailsجزئیات,
85
237906
4885
تمامِ کارهایِ جری سینفلد با توجه به
همین جزئیاتِ پیش پا افتاده خلق شدند،
04:14
those idioticایدوتیک things we do everyهرکدام day
that we don't even rememberیاد آوردن.
86
242791
3978
کارهای ابلهانه ای که هر روز انجام میدیم
و حتی اونها رو به خاطر نمیاریم.
04:20
He tellsمی گوید us about the time
he visitedملاقات کرد his friendsدوستان
87
248238
2377
جری دربارۀ وقتی که به دیدنِ دوست خودش
رفته بود میگه
04:22
and he just wanted to take
a comfortableراحت showerدوش.
88
250615
2386
و اینکه فقط می خواست یه حمامِ راحت بره.
04:25
He'dاو می خواهد reachنائل شدن out and grabگرفتن the handleرسیدگی
and turnدور زدن it slightlyکمی one way,
89
253001
3897
اینکه دستگیرۀ شیرِ آبِ حمام رو گرفت
و به آرومی در یه جهت، چرخوند،
04:28
and it was 100 degreesدرجه too hotداغ.
90
256900
2583
و دید که آب ، ۱۰۰ درجه و خیلی داغ بود
04:31
And then he'dاو می خواهد turnدور زدن it the other way,
and it was 100 degreesدرجه too coldسرماخوردگی.
91
259483
3932
و بعد ، دستگیره رو در جهتِ مخالف چرخوند و
آب ، ۱۰۰ درجه و بی نهایت سرد بود .
04:35
He just wanted a comfortableراحت showerدوش.
92
263415
2363
جری فقط یه حمامِ راحت و مطلوب می خواست.
04:37
Now, we'veما هستیم all been there,
93
265778
2163
همۀ ما در شرایطی مشابه بودیم،
04:39
we just don't rememberیاد آوردن it.
94
267941
1785
اما چیزی به خاطر نمیاریم.
04:41
But Jerryجری did,
95
269726
1322
اما جری، به خاطر میاره،
04:43
and that's a comedian'sکمدین jobکار.
96
271048
2014
و این، حرفۀ یک کمدین هست.
04:45
But designersطراحان, innovatorsنوآوران
and entrepreneursکارآفرینان,
97
273062
3120
اما طراحان، مخترعین و کارآفرین ها،
04:48
it's our jobکار to not just noticeاطلاع
those things,
98
276182
2407
نه تنها وظیفمونه به این جزئیات،
با دقت، توجه کنیم
04:50
but to go one stepگام furtherبیشتر
and try to fixثابت them.
99
278589
2936
بلکه باید یک گام جلوتر بریم
و اون مشکلات رو رفع کنیم.
04:55
See this, this personفرد,
100
283276
1566
این رو ببینید، این فرد،
04:56
this is Maryمريم Andersonاندرسون.
101
284842
1469
این مَری اندرسونه.
04:58
In 1902 in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
102
286581
2197
در سال ۱۹۰۲ در شهر نیویورک،
05:00
she was visitingبازدید.
103
288778
1828
برای گردش بیرون رفته بود.
05:03
It was a coldسرماخوردگی, wetمرطوب, snowyبرفی day
and she was warmگرم insideداخل a streetcarترافیک.
104
291016
4818
یه روزِ سرد و برفی بود و مَری،
از گرمایِ داخلِ تراموا ، لذت می برد.
05:09
As she was going to her destinationمقصد,
she noticedمتوجه شدم the driverراننده openingافتتاح the windowپنجره
105
297226
5097
زمانی که به سمتِ مقصدِ خودش در حرکت بود،
متوجه شد که راننده شیشۀ پنجره رو باز کرده
05:14
to cleanپاک کن off the excessاضافی snowبرف
so he could driveراندن safelyبدون خطر.
106
302323
4805
تا برفِ اضافی رو پاک کنه
و بتونه با رعایت ایمنی، رانندگی کنه.
05:20
When he openedافتتاح شد the windowپنجره, thoughگرچه,
he let all this coldسرماخوردگی, wetمرطوب airهوا insideداخل,
107
308258
3576
زمانی که راننده شیشۀ پنجره رو باز کرد،
هوایِ سرد و مرطوب، واردِ تراموا شد
05:23
makingساخت all the passengersمسافران miserableبدبخت.
108
311834
1945
و باعثِ آزارِ همۀ مسافرین شد.
05:27
Now probablyشاید, mostاکثر of those
passengersمسافران just thought,
109
315189
2933
احتمالاً در اون موقع ، بیشتر مسافرین
با خودشون فکر کردن،
05:30
"It's a factواقعیت of life, he's got
to openباز کن the windowپنجره to cleanپاک کن it.
110
318122
3251
"این یک واقعیته و راننده مجبوره ،
برای تمیز کردنِ شیشه ، بازش کنه.
05:33
That's just how it is."
111
321373
1393
همینه که هست."
05:35
But Maryمريم didn't.
112
323176
1535
اما مَری ، اینطوری فکر نکرد.
05:36
Maryمريم thought,
113
324711
1299
مری با خودش فکر کرد،
05:38
"What if the diverغواص could actuallyدر واقع cleanپاک کن
the windshieldشیشه جلو اتومبیل from the insideداخل
114
326010
3834
"چه جوری میشه که راننده بتونه شیشۀ جلو رو،
از داخل، تمیز کنه
05:41
so that he could stayاقامت کردن safeبی خطر and driveراندن
115
329844
3278
طوری که بتونه امن و راحت، رانندگی کنه
05:45
and the passengersمسافران could
actuallyدر واقع stayاقامت کردن warmگرم?"
116
333122
2941
و مسافرین هم بتونن، همچنان گرم
بمونن؟"
05:48
So she pickedبرداشت up her sketchbooksketchbook
right then and there,
117
336603
2752
لذا، مری کتابچه ای رو از کیفش بیرون آورد
و در اون،
05:51
and beganآغاز شد drawingنقاشی what would becomeتبدیل شدن به
the world'sجهان first windshieldشیشه جلو اتومبیل wiperبرف پاکن.
118
339355
4361
شروع به کشیدنِ تصویری کرد که بعدها
تبدیل به اولین برف پا کن دنیا شد.
05:56
Now as a productتولید - محصول designerطراح,
I try to learnیاد گرفتن from people like Maryمريم
119
344924
4270
در حال حاضر، به عنوانِ یک طراحِ محصول،
تلاش می کنم از افرادی مثلِ مری، درس بگیرم
06:01
to try to see the worldجهان
the way it really is,
120
349198
2765
تلاش می کنم دنیا رو اونجوری که واقعاً هست
ببینم
06:03
not the way we think it is.
121
351973
2074
نه اونجوری که فکر می کنیم، هست.
06:06
Why?
122
354587
947
چرا؟
06:07
Because it's easyآسان to solveحل a problemمسئله
that almostتقریبا everyoneهر کس seesمی بیند.
123
355534
3347
چون حل کردنِ مشکلی که تقریباً همه میبینند،
ساده هست.
06:11
But it's hardسخت to solveحل a problemمسئله
that almostتقریبا no one seesمی بیند.
124
359894
3780
اما حل کردنِ مشکلی که تقریباً هیچکس نمیبیه
مشکل خواهد بود.
06:16
Now some people think
you're bornبدنیا آمدن with this abilityتوانایی
125
364441
2728
بعضی از افراد فکر می کنند، توانایی شما
مادرزادی هست
06:19
or you're not,
126
367169
1581
یا اینکه
06:20
as if Maryمريم Andersonاندرسون was hardwiredسخت افزار at birthتولد
to see the worldجهان more clearlyبه وضوح.
127
368750
4943
مثلِ مری اندرسون، از بدو تولد، قادر بود
دنیا رو واضح تر ببینه.
06:26
That wasn'tنبود the caseمورد for me.
128
374883
1930
در موردِ من، اینطور نبود.
06:28
I had to work at it.
129
376813
1643
مجبور بودم براش کار کنم.
06:31
Duringدر حین my yearsسالها at Appleسیب,
130
379766
2629
در سالهایی که در اَپِل کار می کردم،
06:34
Steveاستیو Jobsشغل ها challengedبه چالش کشیده شد us
to come into work everyهرکدام day,
131
382395
4747
استیو جابز، هر روز، با آوردنمون به کار،
ما رو به چالش می کشید،
06:39
to see our productsمحصولات throughاز طریق
the eyesچشم ها of the customerمشتری,
132
387142
3914
و اینکه وادارمون می کرد، به محصولاتمون،
از چشمِ مشتریانمون، نگاه کنیم،
06:43
the newجدید customerمشتری,
133
391056
1447
مشتریانِ جدیدمون،
06:44
the one that has fearsترس
and possibleامکان پذیر است frustrationsناامیدی
134
392503
3186
مشتریانی که می ترسن و یه نا امیدی
در وجودشون هست
06:47
and hopefulامیدوارم exhilarationهیجان that theirخودشان
newجدید technologyتکنولوژی productتولید - محصول
135
395689
3141
و یا نشاطی ناشی از امیدواری در وجودشونه
که محصولِ تکنولوژیِ جدید،
06:50
could work straightawayفورا for them.
136
398830
2021
می تونه همونطوریکه انتظار دارن
کار کنه.
06:53
He calledبه نام it stayingاقامت beginnersمبتدیان,
137
401471
2234
استیو این شیوه رو، "مبتدی موندن" مینامید،
06:55
and wanted to make sure that we
focusedمتمرکز شده است on those tinyکوچک little detailsجزئیات
138
403705
3982
و میخواست مطمئن بشه که ما بر روی
اون جزئیاتِ خیلی کوچیک، تمرکز می کنیم
06:59
to make them fasterسریعتر, easierآسان تر and seamlessبدون درز
for the newجدید customersمشتریان.
139
407687
4158
تا اون جزئیات رو برای مشتریانِ جدی،
سریعتر، ساده تر و بدون وقفه، برطرف کنیم
07:04
So I rememberیاد آوردن this clearlyبه وضوح
in the very earliestاولین daysروزها of the iPodآی پاد.
140
412558
4247
اولین روزهایِ "آی پاد" رو،
به وضوح به خاطر میارم.
07:09
See, back in the '90s,
141
417028
1670
اگه به دهۀ ۹۰ میلادی برگردیم،
07:10
beingبودن a gadgetابزار freakچیز غریب like I am,
142
418698
2429
دمدمی مزاج بودن در مورد گَجت ها،
همانطور که من هم هنوزم هستم،
07:15
I would rushهجوم بردن out to the storeفروشگاه
for the very, very latestآخرین gadgetابزار.
143
423107
4895
با عجله به فروشگاه ها می رفتم
تا جدیدترین و آخرین گجت ها رو ببینم.
07:21
I'd take all the time to get to the storeفروشگاه,
144
429291
2062
مُدام وقتم رو در فروشگاه ها می گذروندم ،
07:23
I'd checkبررسی out, I'd come back home,
I'd startشروع کن to unboxصندوق پستی it.
145
431353
3611
از فروشگاه خارج میشدم، به خونه بر می گشتم
شروع به باز کردن جعبۀ گجت می کردم
07:26
And then, there was
anotherیکی دیگر little stickerاستیکر:
146
434964
3926
و روی محصول ، یه برچسب کوچیک بود:
07:30
the one that said, "Chargeشارژ before use."
147
438890
3115
برچسبی که میگفت، "قبل از استفاده شارژ کنید"
07:34
What!
148
442005
1548
چی!
07:35
I can't believe it!
149
443553
1005
باورم نمیشه!
07:36
I just spentصرف شده all this time
buyingخریداری کردن this productتولید - محصول
150
444558
2176
اینهمه وقت صرفِ خریدنِ این محصول کردم
07:38
and now I have to chargeشارژ before use.
151
446734
2034
و حالا مجبورم قبل از استفاده، شارژش کنم.
07:40
I have to wait what feltنمد like an eternityابدیت
to use that covetedآرزو newجدید toyاسباب بازی.
152
448768
4390
انگار مجبورم تا ابد صبر کنم تا بتونم
از این اسباب بازی رویایی، استفاده کنم.
07:45
It was crazyدیوانه.
153
453158
1692
این دیوونگی بود.
07:46
But you know what?
154
454850
905
اما میدونید؟
07:47
Almostتقریبا everyهرکدام productتولید - محصول back then did that.
155
455755
2083
تقزیباً تمامیِ محصولات، چنین برچسبی داشتن
07:49
When it had batteriesباتری ها in it,
156
457838
1775
زمانی که باطری داخلشون بود،
07:51
you had to chargeشارژ it
before you used it.
157
459613
2277
و شما مجبور بودید
قبل از استفاده، شارژشون کنید.
07:54
Well, Steveاستیو noticedمتوجه شدم that
158
462690
2446
خوب، استیو، متوجه این مسئله شد
07:57
and he said,
159
465136
831
و گفت،
07:57
"We're not going to let that
happenبه وقوع پیوستن to our productتولید - محصول."
160
465967
2598
"نمیگذاریم این اتفاق برای محصولاتِ ما
بیفته."
08:00
So what did we do?
161
468565
1848
خوب ما چیکار کردیم؟
08:02
Typicallyمعمولا, when you have a productتولید - محصول
that has a hardسخت driveراندن in it,
162
470413
3086
مثلاً، زمانی که محصولی دارید که
هارد درایو داره،
08:05
you runاجرا کن it for about
30 minutesدقایق in the factoryکارخانه
163
473499
2663
۳۰ دقیقه توی کارخونه، روشنش کنید
08:08
to make sure that hardسخت drive'sرانندگی going
to be workingکار کردن yearsسالها laterبعد
164
476162
3149
تا مطمئن بشید که هارد درایوش، قراره
سالهایِ سال
08:11
for the customerمشتری after they
pullکشیدن it out of the boxجعبه.
165
479311
3074
بعد از اینکه مشتری، اون محصول رو از جعبه
خارج کرد، کار کنه.
08:14
What did we do insteadبجای?
166
482385
3066
به جایِ این، ما چکار کردیم؟
08:17
We ranفرار کرد that productتولید - محصول for over two hoursساعت ها.
167
485451
2090
محصول رو به مدتِ دو ساعت،
روشن میکردیم.
08:19
Why?
168
487541
1588
چرا؟
08:21
Well, first off, we could make
a higherبالاتر qualityکیفیت productتولید - محصول,
169
489129
3125
خوب، اول اینکه، می تونستیم محصولی
با کیفیت تر تولید کنیم،
08:24
be easyآسان to testتست,
170
492254
2150
و امتحان کردنش آسانتر بود،
08:26
and make sure it was great
for the customerمشتری.
171
494404
2942
و مطمئن میشدیم که این کار،
برایِ مشتری هم خوشایند بوده.
08:29
But mostاکثر importantlyمهم است,
172
497906
1253
اما از همه مهم تر،
08:31
the batteryباتری cameآمد fullyبه طور کامل chargedمتهم
right out of the boxجعبه,
173
499159
3019
باطریِ دستگاه، به محضِ خروج از جعبه،
کاملاً شارژ بود،
08:34
readyآماده to use.
174
502178
946
آمادۀ استفاده.
08:35
So that customerمشتری,
with all that exhilarationهیجان,
175
503124
3832
به طوریکه، مشتری با اون انگیزه و نشاط،
08:38
could just startشروع کن usingاستفاده كردن the productتولید - محصول.
176
506956
1728
می تونست همزمان محصول رو استفاده کنه
08:40
It was great, and it workedکار کرد.
177
508684
2390
عالی بود، نتیجه داد.
08:43
People likedدوست داشت it.
178
511074
1264
مردم دوستش داشتن.
08:44
Todayامروز, almostتقریبا everyهرکدام productتولید - محصول
that you get that's batteryباتری poweredطراحی شده
179
512338
3107
امروزه، تقریباً همۀ محصولاتِ باطری داری
که می خرید
08:47
comesمی آید out of the boxجعبه fullyبه طور کامل chargedمتهم,
180
515445
2063
در زمانِ خروج از جعبه، کاملاً شارژ هستند،
08:49
even if it doesn't have a hardسخت driveراندن.
181
517508
2053
حتی اگه هارد درایو، نداشته باشن.
08:52
But back then, we noticedمتوجه شدم
that detailجزئیات and we fixedدرست شد it,
182
520131
4774
اما در اون زمان ما به اون نکته توجه کردیم
و مسئله رو حل کردیم،
08:56
and now everyoneهر کس elseچیز دیگری does that as well.
183
524905
2348
و الان سایرِ افراد،
همون کار رو انجام میدن.
08:59
No more, "Chargeشارژ before use."
184
527253
2641
دیگه خبری از، " قبل از استفاده شارژ کنید "
نیست.
09:02
So why am I tellingگفتن you this?
185
530644
2057
چرا دارم این رو به شما می گم؟
09:04
Well, it's seeingدیدن the invisibleنامرئی problemمسئله,
186
532701
2108
خوب، این همون دیدنِ مشکلِ نامرئی هست،
09:06
not just the obviousآشکار problemمسئله,
that's importantمهم,
187
534809
4511
نه فقط مشکلی که قابلِ رویت هست،
و حائزِ اهمیته،
09:11
not just for productتولید - محصول designطرح,
but for everything we do.
188
539320
2840
نه تنها برای طراحیِ محصول
بلکه برای هر کاری که انجام میدیم.
09:14
You see, there are invisibleنامرئی problemsمشکلات
all around us,
189
542682
3524
دقت کنید، مشکلاتِ نامرئی در اطرافِ ما
وجود داره،
09:18
onesآنهایی که we can solveحل.
190
546206
2256
مشکلاتی که میتونیم، حلشون کنیم.
09:20
But first we need
to see them, to feel them.
191
548462
3824
اما اول نیاز داریم که ببینیمشون و
احساسشون کنیم.
09:24
So, I'm hesitantتردید to give you any tipsنکات
192
552996
1968
البته، تردید دارم که به شما، نکته ای
09:26
about neuroscienceعلوم اعصاب or psychologyروانشناسی.
193
554964
2731
دربارۀ علم اعصاب یا روان شناسی بگم.
09:29
There's farدور too manyبسیاری experiencedبا تجربه people
in the TEDTED communityجامعه
194
557695
2994
متخصصان بسیار مجربی در جامعۀ TED
حضور دارن که
09:32
who would know much more
about that than I ever will.
195
560689
3394
دانشِ اونها در این حوزه ها بسیار بیشتر
از اونه که من بخوام داشته باشم.
09:36
But let me leaveترک کردن you with
a fewتعداد کمی tipsنکات that I do,
196
564083
2627
اما اجازه بدید چند نکته که بلدم رو
خدمتتون ارائه بدم ،
09:38
that we all can do,
to fightمبارزه کردن habituationعادت.
197
566710
3673
نکاتی که همۀ ما می تونیم برای مقابله
با "خو گرفتن" ، اونها رو به کار بگیریم.
09:42
My first tipنکته is to look broaderگسترده تر.
198
570383
3394
نکتۀ اول من اینه که نگاهمون رو
وسیع تر کنیم.
09:45
You see, when you're tacklingمقابله با a problemمسئله,
199
573777
2112
ببینید، وقتی که با مشکلی مواجه میشید،
09:47
sometimesگاه گاهی, there are a lot of stepsمراحل
that leadسرب up to that problemمسئله.
200
575889
3392
بعضی اوقات، چیزهای زیادی هستن که
منجر به اون مشکل میشن.
09:51
And sometimesگاه گاهی, a lot
of stepsمراحل after it.
201
579281
3070
و بعضی اوقات هم ، چیزهای زیادی
بعد از اون مشکل وجود دارن.
09:54
If you can take a stepگام back
and look broaderگسترده تر,
202
582351
3349
اگر بتونید چند قدم دورتر از مشکل بایستید
و دیدتون رو وسیع تر کنید،
09:57
maybe you can changeتغییر دادن some of those boxesجعبه ها
203
585700
2271
ممکنه بتونید تغییراتی در روند، ایجاد کنید
09:59
before the problemمسئله.
204
587971
1006
قبل از وقوع مشکل.
10:00
Maybe you can combineترکیب کردن them.
205
588977
1360
ممکنه بتونید ترکیبشون کنید.
10:02
Maybe you can removeبرداشتن them altogetherدر مجموع
to make that better.
206
590337
3335
ممکنه بتونید همۀ اون اقدامات رو، در جهتِ
ایجادِ بهبود، حذف کنید.
10:06
Take thermostatsترموستات, for instanceنمونه.
207
594258
1991
برای مثال، ترموستات ها رو در نظر بگیرید.
10:08
In the 1900s when they first cameآمد out,
they were really simpleساده to use.
208
596249
3378
ابتدای قرن بیستم زمانی که مرسوم شده بودن،
استفادشون خیلی ساده بود.
10:11
You could turnدور زدن them up or turnدور زدن them down.
209
599627
1952
می تونستید اونها رو روشن و خاموش کنید.
10:13
People understoodفهمید them.
210
601579
1700
مردم درکشون می کردن.
10:16
But in the 1970s,
211
604019
1753
اما در دهۀ هفتادِ میلادی،
10:17
the energyانرژی crisisبحران struckرخ داد,
212
605772
2074
بحرانِ انرژی رخ داد،
10:19
and customersمشتریان startedآغاز شده thinkingفكر كردن about
how to saveصرفه جویی energyانرژی.
213
607846
3570
و مشتریان به این فکر افتادن که چطور
در مصرف انرژی صرفه جویی کنن.
10:23
So what happenedاتفاق افتاد?
214
611416
1287
خوب چه اتفاقی افتاد؟
10:24
Thermostatترموستات designersطراحان decidedقرار بر این شد
to addاضافه کردن a newجدید stepگام.
215
612703
3028
طراحانِ ترموستات ، تصمیم گرفتند
مرحلۀ جدیدی رو اضافه کنن.
10:27
Insteadبجای of just turningچرخش up and down,
216
615731
1850
جای اینکه فقط خاموش و روشن بشن،
10:29
you now had to programبرنامه it.
217
617581
1991
مجبور بودید حالا، برنامه ریزیش کنید.
10:31
So you could tell it the temperatureدرجه حرارت
you wanted at a certainمسلم - قطعی time.
218
619572
3218
میتونستید بهش برنامه بدین که میخواین
در زمانی معین، چه دمایی باشه.
10:34
Now that seemedبه نظر می رسید great.
219
622790
1796
اون زمان ، خیلی عالی به نظر می رسید.
10:36
Everyهرکدام thermostatترموستات had
startedآغاز شده addingاضافه كردن that featureویژگی.
220
624586
3478
همۀ ترموستات ها، شروع به اضافه کردنِ
اون قابلیت کردن.
10:40
But it turnedتبدیل شد out that no one
savedذخیره any energyانرژی.
221
628064
4276
ولی مشخص شد که هیچکس، هیچ صرفه جویی
در انرژی نکرده.
10:44
Now, why is that?
222
632340
1513
دلیلش چی بود؟
10:45
Well, people couldn'tنمی توانستم predictپیش بینی the futureآینده.
223
633853
2735
خوب، مردم نمیتونستن آینده رو
پیش بینی کنن.
10:48
They just didn't know how theirخودشان weeksهفته ها
would changeتغییر دادن seasonفصل to seasonفصل,
224
636588
3548
اونها نمیدونستن چه تغییراتِ هفتگی،
در فصل های مختلف،
10:52
yearسال to yearسال.
225
640136
1498
و سالهای مختلف، خواهند داشت.
10:54
So no one was savingصرفه جویی در energyانرژی,
226
642414
2331
بنابراین، هیچکس صرفه جویی در مصرف انرژی
نمی کرد،
10:56
and what happenedاتفاق افتاد?
227
644745
982
و چه اتفاقی افتاد؟
10:57
Thermostatترموستات designersطراحان wentرفتی back
to the drawingنقاشی boardهیئت مدیره
228
645727
2623
طراحانِ ترموستات به عقب برگشتن،
به سمتِ هیاتِ طراحان
11:00
and they focusedمتمرکز شده است on that programmingبرنامه نويسي stepگام.
229
648350
2042
و بر رویِ مراحلِ برنامه ریزی،
تمرکز کردند.
11:02
They madeساخته شده better U.I.s,
230
650942
2467
دستورالعملِ مصرفِ بهتری تهیه کردند.
11:05
they madeساخته شده better documentationمستندات.
231
653409
2166
مستنداتِ بهتری ایجاد کردند.
11:07
But still, yearsسالها laterبعد,
people were not savingصرفه جویی در any energyانرژی
232
655575
4730
اما هنوز ، تا سالها بعد،
مردم موفق به صرفه جویی در مصرف انرژی نشدند
11:12
because they just couldn'tنمی توانستم
predictپیش بینی the futureآینده.
233
660305
2596
برای اینکه هنوز هم نمی تونستن
آینده رو پیش بینی کنن.
11:15
So what did we do?
234
663431
1478
بعدش چه کار کردیم؟
11:16
We put a machine-learningفراگیری ماشین algorithmالگوریتم in
insteadبجای of the programmingبرنامه نويسي
235
664909
4069
یه ماشین با قدرت فراگیریِ الگوریتم رو
جایگزینِ برنامه ریزی، کردیم
11:20
that would simplyبه سادگی watch
when you turnedتبدیل شد it up and down,
236
668978
2698
که دقیقاً میدید چه زمانی ترموستات رو
خاموش و روشن میکردید
11:23
when you likedدوست داشت a certainمسلم - قطعی temperatureدرجه حرارت
when you got up,
237
671676
2594
چه زمانی دقیقاً چه دمایی مد نظرتون بود
کی بیدار میشدید
11:26
or when you wentرفتی away.
238
674270
1707
یا کی اون مکان رو ترک می کردید.
11:27
And you know what?
239
675977
1268
و میدونید چه اتفاقی افتاد؟
11:29
It workedکار کرد.
240
677245
927
جواب داد.
11:30
People are savingصرفه جویی در energyانرژی
withoutبدون any programmingبرنامه نويسي.
241
678422
3217
مردم، بدونِ برنامه ریزی،
در مصرف انرژی، صرفه جویی می کنند.
11:35
So, it doesn't matterموضوع what you're doing.
242
683239
2007
بنابراین، مهم نیست که چه کاری انجام میدید
11:37
If you take a stepگام back
and look at all the boxesجعبه ها,
243
685246
3266
اگه یه قدم به عقب برگردید
و به تمام اجزاء نگاه کنید،
11:40
maybe there's a way
to removeبرداشتن one or combineترکیب کردن them
244
688512
3021
ممکنه یک راهی برای حذف یکی یا
ترکیب چند تا از اونها باشه.
11:43
so that you can make
that processروند much simplerساده تر.
245
691533
2514
لذا میتونید، اون فرایند رو
تا حد زیادی ساده تر کنید.
11:47
So that's my first tipنکته: look broaderگسترده تر.
246
695007
3077
خوب، این اولین نکتۀ من بود:
وسیع تر ببینید.
11:50
For my secondدومین tipنکته, it's to look closerنزدیک تر.
247
698084
3981
دومین نکتۀ من اینه،
نگاه کردن ، از نزدیک.
11:54
One of my greatestبزرگترین teachersمعلمان
was my grandfatherبابا بزرگ.
248
702065
3031
یکی از بزرگترین معلمان من،
پدر بزرگم بود.
11:59
He taughtتدریس کرد me all about the worldجهان.
249
707006
1901
همه چیز رو دربارۀ دنیا
به من درس میداد.
12:01
He taughtتدریس کرد me how things were builtساخته شده
and how they were repairedتعمیر شده,
250
709557
3492
به من درس میداد چیزها چطور ساخته شده بودن
و چطور تعمیر می شدند.
12:05
the toolsابزار and techniquesتکنیک necessaryلازم است
to make a successfulموفق شدن projectپروژه.
251
713049
3722
و اینکه وجود چه ابزارها و تکنیک هایی برای
موفقیتِ یک پروژه، الزامی هستن.
12:09
I rememberیاد آوردن one storyداستان
he told me about screwsپیچ ها,
252
717671
4337
داستانی رو که پدربزرگم دربارۀ پیچ ها میگفت
به خاطر دارم.
12:14
and about how you need to have
the right screwپیچ for the right jobکار.
253
722048
3630
و اینکه برای انجامِ درستِ هر کاری،
به پیچِ مناسبِ اون کار نیاز دارید.
12:17
There are manyبسیاری differentناهمسان screwsپیچ ها:
254
725678
1939
پیچ ها، انواعِ بسیارمتفاوتی دارن:
12:19
woodچوب screwsپیچ ها, metalفلز screwsپیچ ها,
anchorsلنگر, concreteبتن screwsپیچ ها,
255
727617
4870
پیچ های چوب، پیچ های فلز،
پیچ های لنگری، پیچ های سیمان،
12:24
the listفهرست wentرفتی on and on.
256
732487
1745
فهرست تنوع پیچ ها خیلی بلند بالاست.
12:27
Our jobکار is to make productsمحصولات
that are easyآسان to installنصب
257
735212
3273
شغلِ ما، تولید محصولاتی که نصبشون،
راحت باشه
12:30
for all of our customsگمرک themselvesخودشان
withoutبدون professionalsحرفه ای ها.
258
738485
3734
برای همۀ مشتریان ، بدونِ اینکه
نیاز باشه حرفه ای باشن.
12:34
So what did we do?
259
742789
1421
ما چه کار کردیم؟
12:36
I rememberedبه یاد داشته باشید that storyداستان
that my grandfatherبابا بزرگ told me,
260
744720
2935
داستانی که پدربزرگم برام تعریف کرده بود
به خاطرم بود،
12:39
and so we thought,
261
747655
1273
بنابراین فکر کردیم،
12:40
"How manyبسیاری differentناهمسان screwsپیچ ها
can we put in the boxجعبه?
262
748928
2500
"چند نوع پیچ میتونیم داخل هر جعبه بگذاریم؟
12:43
Was it going to be two, threeسه,
fourچهار, fiveپنج?
263
751428
2850
باید دو نوع، سه نوع، چهار نوع یا پنج نوع
پیچ میگذاشتیم؟
12:46
Because there's so manyبسیاری
differentناهمسان wallدیوار typesانواع."
264
754278
2296
برای اینکه انواع مختلفی از دیوار
وجود داشت."
12:48
So we thought about it, we optimizedبهینه شده it,
265
756574
2730
بنابراین دربارش فکر کردیم ، بهبودش دادیم ،
12:51
and we cameآمد up with threeسه differentناهمسان
screwsپیچ ها to put in the boxجعبه.
266
759304
4091
و در نهایت، سه نوع پیچ، داخل جعبه
قرار دادیم.
12:55
We thought that was going
to solveحل the problemمسئله.
267
763845
2277
فکر کردیم که مشکل، حل میشه.
12:58
But it turnedتبدیل شد out, it didn't.
268
766122
2695
اما مشخص شد که اینطور نبوده.
13:01
So we shippedحمل می شود the productتولید - محصول,
269
769527
1631
ما اون محصول رو توزیع کردیم،
13:03
and people weren'tنبودند havingداشتن
a great experienceتجربه.
270
771158
2390
و بازخوردی از تجربۀ خوبِ مشتریان،
دریافت نکردیم.
13:06
So what did we do?
271
774128
1208
چکار کردیم؟
13:07
We wentرفتی back to the drawingنقاشی boardهیئت مدیره
272
775336
1745
دوباره مشکل رو به هیاتِ طراحی بردیم
13:09
just instantlyفورا after we figuredشکل گرفته out
we didn't get it right.
273
777081
3464
درست زمانی که متوجه شدیم که
کار رو به درستی انجام ندادیم.
13:12
And we designedطراحی شده a specialویژه screwپیچ,
a customسفارشی screwپیچ,
274
780545
3724
و یک پیچِ مخصوص طراحی کردیم،
یک پیچِ سفارشی،
13:16
much to the chagrinچاقی of our investorsسرمایه گذاران.
275
784269
2171
کاری که به مذاق سرمایه گذاران ،
خوشایند نیومد
13:18
They were like, "Why are you spendingهزینه کردن
so much time on a little screwپیچ?
276
786440
3422
اونها ابراز می کردن، "چرا اینهمه زمان،
برای یک پیچِ کوچیک، صرف می کنید؟
13:21
Get out there and sellفروش more!"
277
789862
1999
بیخیال بشید و فروش رو بالا ببرید!"
13:23
And we said, "We will sellفروش more
if we get this right."
278
791861
3323
و ما میگفتیم ، "اگه این مشکل رو رفع کنیم،
بیشتر خواهیم فروخت."
13:27
And it turnedتبدیل شد out, we did.
279
795904
1690
و همینطور هم شد، ما انجامش دادیم.
13:29
With that customسفارشی little screwپیچ,
there was just one screwپیچ in the boxجعبه,
280
797594
3294
با اون پیچِ سفارشی، فقط یک پیچ،
داخل جعبۀ محصول بود،
13:32
that was easyآسان to mountکوه
and put on the wallدیوار.
281
800888
3107
نصبِ اون پیچ راحت بود و نصبِ محصول
رویِ دیوار هم راحت بود.
13:37
So if we focusتمرکز on those tinyکوچک detailsجزئیات,
the onesآنهایی که we mayممکن است not see
282
805525
6100
چنانچه ما بر رویِ جزئیات ناچیز تمرکز کنیم
همون جزئیاتی که ممکنه به چشمای ما نیان
13:44
and we look at them as we say,
283
812404
1824
و به اون جزئیات نگاه می کنیم و می گیم،
13:46
"Are those importantمهم
284
814228
1408
" آیا مهم هستن
13:47
or is that the way we'veما هستیم always doneانجام شده it?
285
815636
2800
یا اینکه همونطوری هستن که همیشه
انجامشون داده ایم؟
13:50
Maybe there's a way to get ridخلاص شدن از شر of those."
286
818436
2884
ممکنه راهی باشه که از شرشون خلاص بشیم ."
13:54
So my last pieceقطعه of adviceمشاوره
is to think youngerجوانتر.
287
822220
4619
و آخرین بخشِ پیشنهاداتِ من،
اینه که جوانتر، فکر کنیم .
14:00
Everyهرکدام day, I'm confrontedمقابله با with interestingجالب هست
questionsسوالات from my threeسه youngجوان kidsبچه ها.
288
828389
4156
هر روز، با سوالات جالبی از طرفِ
سه فرزند نوجوانِ خودم، مواجه میشم.
14:04
They come up with questionsسوالات like,
289
832545
1771
اونها سوالاتی مثلِ این مطرح میکنن،
14:06
"Why can't carsماشین ها flyپرواز around trafficترافیک?"
290
834316
2908
"چرا اتومبیل ها نمیتونن بالای جاهای شلوغ،
پرواز کنن؟"
14:09
Or, "Why don't my shoelacesبند كفش
have Velcroنوار چسب insteadبجای?"
291
837644
3776
یا، "چرا کفش من به جای بند، چسب نداره؟"
14:14
Sometimesگاهی, those questionsسوالات are smartهوشمندانه.
292
842490
1899
گاهی اوقات، سوالاتشون هوشمندانه هست.
14:17
My sonفرزند پسر cameآمد to me the other day
and I askedپرسید: him,
293
845409
2538
یه روز دیگه پسرم اومد سراغم و من
ازش خواستم،
14:19
"Go runاجرا کن out to the mailboxصندوق پستی
and checkبررسی it."
294
847947
3176
"لطفاً برو سراغ صندوق پست و ببین
چیزی داخلش هست."
14:23
He lookedنگاه کرد at me, puzzledگیج شدم, and said,
295
851123
3768
پسرم با تعجب به من نگاه کرد و گفت،
14:27
"Why doesn't the mailboxصندوق پستی just checkبررسی itselfخودش
and tell us when it has mailپست الکترونیکی?" (Laughterخنده)
296
855311
4914
"چرا صندوق خودش رو کنترل نمی کنه که اگه
نامه ای داخلش بود به ما خبر بده؟" (خنده)
14:32
I was like, "That's a prettyبسیار
good questionسوال."
297
860225
3653
من گفتم، "این، بسیار سوالِ خوبیه."
14:36
So, they can askپرسیدن tonsتن of questionsسوالات
298
864878
2614
اونها می تونند هزاران سوال بپرسن
14:39
and sometimesگاه گاهی we find out
we just don't have the right answersپاسخ ها.
299
867492
4718
و گاهی اوقات ما متوجه میشیم
که جواب مناسبی براشون نداریم.
14:44
We say, "Sonفرزند پسر, that's just the way
the worldجهان worksآثار."
300
872210
5807
معمولاً میگیم، "پسرم، این روشیه که
کارهای دنیا، انجام میشه."
14:50
So the more we're exposedدر معرض to something,
301
878017
2550
و هر چه بیشتر با این چیزها مواجه میشیم،
14:52
the more we get used to it.
302
880567
2197
بیشتر بهشون، عادت می کنیم.
14:54
But kidsبچه ها haven'tنه been around
long enoughکافی
303
882764
2130
اما کودکان برای مدتِ طولانی در محیط نبودن
14:56
to get used to those things.
304
884894
1900
تا به اون چیزها، عادت کنن.
14:58
And so when they runاجرا کن into problemsمشکلات,
305
886794
1817
بنابراین، وقتی با مشکلی مواجه میشن،
15:00
they immediatelyبلافاصله try to solveحل them,
306
888611
2223
به سرعت برای حل مشکل، تلاش می کنن،
15:02
and sometimesگاه گاهی they find a better way,
307
890834
2742
و گاهی اوقات، راه بهتری پیدا می کنن،
15:05
and that way really is better.
308
893576
2704
و اون روش، واقعاً بهتره.
15:08
So my adviceمشاوره that we take to heartقلب
is to have youngجوان people on your teamتیم,
309
896280
5839
پیشنهادی که میخوام جدی بگیریدش اینه که یا
افرادِ جوان رو در تیم خودتون بکار بگیرید،
15:14
or people with youngجوان mindsذهنها.
310
902119
2106
یا از افرادی با فکر جوان، بهره ببرید.
15:16
Because if you have those youngجوان mindsذهنها,
311
904225
2351
برای اینکه اگه چنین فکرهای جوانی
داشته باشید،
15:18
they causeسبب می شود everyoneهر کس in the roomاتاق
to think youngerجوانتر.
312
906576
3160
باعث میشن همۀ افرادی که در کنارشون هستن
جوان تر، فکر کنن.
15:21
Picassoپیکاسو onceیک بار said,
"Everyهرکدام childکودک is an artistهنرمند.
313
909736
4364
پیکاسو در جایی گفته بود،
"هر کودکی یک هنرمند است.
15:27
The problemمسئله is when he or she growsرشد می کند up,
is how to remainماندن an artistهنرمند."
314
915090
5316
مشکل زمانیه که اون کودک رشد می کنه،
و اینکه چطور هنرمند باقی بمونه."
15:33
We all saw the worldجهان more clearlyبه وضوح
when we saw it for the first time,
315
921785
3949
همۀ ما وقتی برای اولین بار دنیا رو میبینیم
همه چیز رو بسیار واضح تر می بینیم،
15:37
before a lifetimeطول عمر of habitsعادات
got in the way.
316
925734
2574
قبل از اینکه یک عمر، عادت رو تجربه کنیم.
15:40
Our challengeچالش is to get back there,
317
928998
2343
چالش ما اینه که به اون زمان برگردیم،
15:43
to feel that frustrationنا امیدی,
318
931341
2245
اون محرومیت و نا امیدی رو حس کنیم،
15:45
to see those little detailsجزئیات,
319
933586
2340
اون جزئیاتِ بسیار ریز رو ببینیم،
15:47
to look broaderگسترده تر,
320
935926
1740
وسیعتر نگاه کنیم،
15:49
look closerنزدیک تر,
321
937666
1756
با دقت و از نزدیک نگاه کنیم،
15:51
and to think youngerجوانتر
322
939422
1670
جوانتر فکر کنیم،
15:53
so we can stayاقامت کردن beginnersمبتدیان.
323
941792
1918
و اینطوری میتونیم مبتدی بمونیم،
15:56
It's not easyآسان.
324
944150
1223
آسون نیست،
15:57
It requiresنیاز دارد us pushingهل دادن back
325
945373
1535
نیاز داره که به عقب برگردیم،
15:58
againstدر برابر one of the mostاکثر basicپایه ای waysراه ها
we make senseاحساس of the worldجهان.
326
946908
3201
علیه یکی از اساسی ترین شیوه هایی که با اون
دنیا رو درک می کنیم.
16:03
But if we do,
327
951689
1043
اما چنانچه اینطور بشه
16:04
we could do some prettyبسیار amazingحیرت آور things.
328
952732
2511
میتونیم کارهای بسیار زیبایی انجام بدیم،
16:07
For me, hopefullyخوشبختانه, that's better
productتولید - محصول designطرح.
329
955243
2647
برای من، خوش بینانه، طراحیِ بهترِ
محصولاته.
16:10
For you, that could mean something elseچیز دیگری,
something powerfulقدرتمند.
330
958940
4577
برای شما، میتونه مفهوم دیگه ای داشته باشه
چیزی قدرتمند.
16:18
Our challengeچالش is to wakeاز خواب بیدار up
eachهر یک day and say,
331
966105
3064
چالش ما اینه که هر روز بیدار بشیم و بگیم،
16:21
"How can I experienceتجربه the worldجهان better?"
332
969169
3175
"چطور می تونم دنیایی بهتر رو تجربه کنم؟"
16:24
And if we do, maybe, just maybe,
333
972344
4849
اگر چنین کاری بکنیم، ممکنه، فقط ممکنه،
16:29
we can get ridخلاص شدن از شر of these
dumbگنگ little stickersبرچسب ها.
334
977193
4195
بتونیم از شرِ این برچسبِ های کوچکِ احمقانه
خلاص بشیم.
16:34
Thank you very much.
335
982248
1549
خیلی متشکرم.
16:35
(Applauseتشویق و تمجید)
336
983797
2477
(تشویق حاضرین)
Translated by hooman kolbadi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Tony Fadell - Product creator
As the originator of the iPod, Tony Fadell is no stranger to disruptive technology. With Nest, he’s zeroed in on tech’s most elusive targets: household appliances.

Why you should listen

Tony Fadell became a tech superstar as a colleague of Steve Jobs and developer of the iPod, which rejuvenated Apple, rebooted entire industries and changed the way the world consumes entertainment.

After leaving Apple, Fadell founded Nest on a familiar experience -- frustration with household technology, still resolutely frozen in the 20th century. With its first products, Nest has brought the modern household one step closer to becoming a truly connected “smarthome.” In January 2014, Nest became Google’s second-biggest acquisition to date, positioning both companies to become revolutionary players in home technology.

More profile about the speaker
Tony Fadell | Speaker | TED.com