ABOUT THE SPEAKER
eL Seed - Artist
French-Tunisian artist eL Seed blends the historic art of Arabic calligraphy with graffti to portray messages of beauty, poetry and peace across all continents.

Why you should listen

Born in Paris to Tunisian parents, eL Seed travels the world, making art in Paris, New York, Jeddah, Melbourne, Gabes, Doha and beyond. His goal: to create dialogue and promote tolerance as well as change global perceptions of what Arabic means. In 2012, for instance, he painted a message of unity on a 47-meter-high minaret on the Jara mosque in Gabes, Tunisia. This piece and others can be found in his book, Lost Walls: Graffiti Road Trip through Tunisia

Most recently he created a sprawling mural in the Manshiyat Naser neighborhood of Cairo that spans 50 buildings and can only be viewed from a local mountaintop. Intending to honor the historic garbage collectors of the Manshiyat Naser neighborhood, the piece reads, "Anyone who wants to see the sunlight clearly needs to wipe his eye first."

More profile about the speaker
eL Seed | Speaker | TED.com
TEDSummit

eL Seed: A project of peace, painted across 50 buildings

ال سید: پروژه صلح، رنگ آمیزی ۵۰ ساختمان

Filmed:
944,940 views

ال سید خطاطی عربی را با نقاشی خیابانی دیواری تلفیق می‌کند تا پیام‌های رنگی و پر پیچ و تاب حاوی صلح و امید را روی ساختمان‌هایی از تونس گرفته تا پاریس حک کند. این هنرمند و یار TED ماجرای خود از جاه‌طلبانه‌ترین پروژه‌ای که تاکنون داشته را برای‌مان تعریف می‌کند: نقاشی دیواری ۵۰ ساختمان در منشیت ناصر، محله‌ای در قاهره مصر که تنها می‌توان از کوهستان مجاور دیدی کامل از آن داشت.
- Artist
French-Tunisian artist eL Seed blends the historic art of Arabic calligraphy with graffti to portray messages of beauty, poetry and peace across all continents. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So when I decidedقرار بر این شد to createايجاد كردن
an artهنر pieceقطعه in Manshiyatمنشیات Naserناصر,
0
640
3736
زمانی که تصمیم گرفتم یک اثر هنری
در منشیت ناصر
00:16
the neighborhoodمحله of the Cairoقاهره
garbageزباله collectorsگردانندگان in Egyptمصر,
1
4400
2976
محله‌ی زباله ‌روب‌های قاهره در کشور مصر
را خلق کنم،
00:19
I never thought this projectپروژه would be
2
7400
1816
اصلا فکر نمی‌کردم که این پروژه می‌تواند
بهترین
00:21
the mostاکثر amazingحیرت آور humanانسان experienceتجربه
that I would ever liveزنده.
3
9240
2680
و شگفت‌انگیزترین تجربه‌ی انسانی
باشد که تا کنون داشته‌ام.
00:24
As an artistهنرمند, I had
this humanistانسانی intentionقصد
4
12640
2696
به عنوان یک هنرمند،
این قصد انسان‌دوستانه را داشتم
00:27
of beautifyingزیبایی a poorفقیر
and neglectedغفلت neighborhoodمحله
5
15360
2376
تا منطقه‌ای فقیر و مورد
غفلت واقع شده را با آوردن
00:29
by bringingبه ارمغان آوردن artهنر to it and hopefullyخوشبختانه
shiningدرخشان lightسبک on this isolatedجدا شده communityجامعه.
6
17760
5080
یک اثر هنری زیبا کنم و امیدوارانه
نوری درخشان بر این جامعه منزوی بیاورم.
00:36
The first time I heardشنیدم about
this Christianمسیحی Copticقبطی communityجامعه
7
24000
3616
اولین باری که درباره‌ی جامعه‌ی مسیحیان
قبطی شنیدم
00:39
was in 2009 when the Egyptianمصری authoritiesمسئولین
underزیر the regimeرژیم of Hosniحسنی Mubarakمبارک
8
27640
5416
سال ۲۰۰۹ بود زمانی که مقامات مصری
تحت فرمان حسنی مبارک
00:45
decidedقرار بر این شد to slaughterکشتار 300,000 pigsخوک ها
usingاستفاده كردن the pretextبهانه of H1N1 virusویروس.
9
33080
5800
تصمیم گرفتند به بهانه آنفلوآنزای H1N1
۳۰۰٫۰۰۰ خوک را قتل‌عام کنند.
00:51
Originallyدر اصل, they are pigخوک breedersپرورش دهندگان.
10
39560
1936
دراصل مردم آن‌جا
پرورش دهنده خوک بودند.
00:53
Theirآنها pigsخوک ها and other animalsحیوانات
are fedتغذیه شده with the organicارگانیک wasteدور ریختنی
11
41520
3176
خوک‌ها و سایر حیواناتشان
با ضایعات طبیعی که روزانه
00:56
that they collectجمع کن on a dailyروزانه basisپایه.
12
44720
1976
جمع آوری می‌شد، تغذیه می‌شدند.
00:58
This eventرویداد killedکشته شده theirخودشان livelihoodمعیشت.
13
46720
1760
این حادثه معیشت آن‌ها را نابود کرد.
01:01
The first time I enteredوارد شد Manshiyatمنشیات Naserناصر,
it feltنمد like a mazeمارپیچ.
14
49080
3456
برای اولین بار که وارد منشیت ناصر شدم،
احساس کردم که مثل مارپیچ است.
01:04
I was looking for the Stسنت. Simonسیمون Monasteryصومعه
on the topبالا of the Muqattamمقاتم Mountainکوه.
15
52560
3696
دنبال صومعه‌ی سنت سیمون
بالای کوه مقطم بودم.
01:08
So you go right, then straightسر راست,
then right again, then left
16
56280
3176
اول می‌روید راست، بعد مستقیم، دوباره
راست بعد چپ
01:11
to reachنائل شدن all the way to the topبالا.
17
59480
1696
برای رسیدن به بالای تپه
01:13
But to reachنائل شدن there, you mustباید dodgeطفره رفتن betweenبین
the trucksکامیون ها overpackedبسته بندی شده with garbageزباله
18
61200
4416
برای رسیدن به آن‌جا باید از بین
کامیون‌های پر از زباله حرکت کنید
01:17
and slalomاسلالوم betweenبین the tuk-tukstuk-tuks,
19
65640
1576
و زیگزاگی از بین موتور سه‌پاچه
01:19
the fastestسریعترین vehicleوسیله نقلیه to moveحرکت around
in the neighborhoodمحله.
20
67240
3200
سریعترین وسیله برای جابجایی در این
محله رد شوید.
01:23
The smellبو of the garbageزباله
unloadedتخلیه شده from those trucksکامیون ها was intenseشدید,
21
71040
3136
بوی نامطبوع زباله که از ماشین‌ها
تخلیه می‌شد، شدید،
01:26
and the noiseسر و صدا of the trafficترافیک
was loudبا صدای بلند and overbearingغلبه بر.
22
74200
3376
و صدای ترافیک بلند و به شکل ناخوشایندی
غالب بود.
01:29
Addاضافه کردن to it the dinدین createdایجاد شده by the crushersموج شکن
in those warehousesانبارها alongدر امتداد the way.
23
77600
4680
به همه‌‌‌ی آن صداها، صدای دستگاه‌ سنگ‌شکن
انبارهای داخل مسیر رو هم اضافه کنید.
01:34
From outsideخارج از it looksبه نظر می رسد chaoticبی نظم,
but everything is perfectlyکاملا organizedسازمان یافته است.
24
82920
4440
از بیرون بی‌نظم به نظر می‌رسد، اما
همه چیز کاملا سازمان یافته بود.
01:40
The Zaraeebزارعب, that’s how
they call themselvesخودشان,
25
88600
2456
«ضرائب» اسمی که روی خودشون گذاشتند،
01:43
whichکه meansبه معنای the pigخوک breedersپرورش دهندگان,
26
91080
1536
به معنی پرورش دهندگان خوک،
01:44
have been collectingجمع آوری the garbageزباله of Cairoقاهره
27
92640
2376
و زباله‌های قاهره را هم جمع آوری می‌کردند
01:47
and sortingمرتب سازی it in theirخودشان ownخودت
neighborhoodمحله for decadesچند دهه.
28
95040
2776
و برای دهه‌ها آن‌ها را در محله‌شان
دسته بندی می‌کردند.
01:49
They have developedتوسعه یافته
one of the mostاکثر efficientکارآمد
29
97840
2136
یکی از کارآمدترین سیستم‌ها
که بسیار سود آور است
01:52
and highlyبه شدت profitableسود آور است systemsسیستم های
on a globalجهانی است levelسطح.
30
100000
3296
را در سطح جهانی توسعه داده‌اند.
01:55
Still, the placeمحل is perceivedدرک شده
as dirtyکثیف, marginalizedحاشیه and segregatedجدا شده
31
103320
4616
با این حال به دلیل ارتباط آنها با زباله‌ها
هنوز آن منطقه به عنوان جایی کثیف،
01:59
because of theirخودشان associationاتحادیه
with the trashزباله ها.
32
107960
2080
حاشیه‌ای و جدا افتاده دیده می‌شد.
02:03
So my initialاولیه ideaاندیشه
was to createايجاد كردن an anamorphicبی نظیر pieceقطعه,
33
111080
2856
پس ایده‌ی اولیه من برای این قسمت
طراحی قطعه آنامورفیک بود
02:05
a pieceقطعه that you can only see
from one vantageمزیت pointنقطه.
34
113960
2856
قطعه‌ای که شما فقط از
یک موضع برتر بتوانید ببینید.
02:08
I wanted to challengeچالش myselfخودم artisticallyهنری
by paintingرنگ آمیزی over severalچند buildingsساختمان ها
35
116840
4336
به عنوان یک هنرمند دوست داشتم خودم رو با
نقاشی چند ساختمان به چالش بکشم
02:13
and havingداشتن it only fullyبه طور کامل visibleقابل رویت
from one pointنقطه on the Muqattamمقاتم Mountainکوه.
36
121200
5136
و همه‌ی آن نقاشی از یک نقطه در کوه مقطم
قابل دیدن باشد.
02:18
The Muqattamمقاتم Mountainکوه
is the prideغرور of the communityجامعه.
37
126360
2576
کوه مقطم باعث غرور مردم این منطقه است.
02:20
This is where they builtساخته شده
the Stسنت. Simonسیمون Monasteryصومعه,
38
128960
2456
این‌جا مکانی است که صومعه سنت
سیمون را ساختند.
02:23
a 10,000-seatبستن caveغار churchکلیسا
that they carvedحک شده into the mountainکوه itselfخودش.
39
131440
5120
صومعه‌ای داخل غار با۱۰٫۰۰۰صندلی تراش
داده شده از خود کوه.
02:29
So, the first time
I stoodایستاد on topبالا of the mountainکوه
40
137200
4056
پس برای بار اول که بالای کوه ایستادم
02:33
and I lookedنگاه کرد at the neighborhoodمحله,
41
141280
1616
و به این محله نگاه کردم
02:34
I askedپرسید: myselfخودم, how on earthزمین
will I convinceمتقاعد کردن all those ownersصاحبان
42
142920
2896
از خودم پرسیدم چطور ممکن است
که صاحبان این املاک را راضی کنم
02:37
to let me paintرنگ on theirخودشان buildingsساختمان ها?
43
145840
2176
تا اجازه بدهند که ساختمون آن‌ها را
نقاشی کنم.
02:40
And then Magdمگد cameآمد.
44
148040
1376
بعد با مقد آشنا شدم
02:41
Magdمگد is a guideراهنما from the Churchکلیسا.
45
149440
2376
مقد در کلیسا راهنما بود.
02:43
He told me the only personفرد I neededمورد نیاز است
to convinceمتقاعد کردن was Fatherپدر Samaanسامیان,
46
151840
4096
اون گفت تنها کسی که باید راضی کنم
پدر سمان است
02:47
who is the leaderرهبر of the communityجامعه.
47
155960
2456
که رهبر این جامعه است.
02:50
But to convinceمتقاعد کردن Fatherپدر Samaanسامیان,
I neededمورد نیاز است to convinceمتقاعد کردن Marioماریو,
48
158440
3216
اما برای قانع شدن پدر باید اول
ماریو را قانع کنی،
02:53
who is a Polishلهستانی artistهنرمند
who movedنقل مکان کرد to Cairoقاهره 20 yearsسالها agoپیش
49
161680
3056
یک هنرمند لهستانی که
۲۰ سال پیش به قاهره نقل مکان کرد
02:56
and who createdایجاد شده all the artworkاثر هنری
of the Caveغار Churchکلیسا.
50
164760
3816
و کسی است که تمام آثار هنری
این کلیسای غاری را به وجود آورد.
03:00
I am really gratefulسپاسگزار to Marioماریو.
He was the keyکلیدی of the projectپروژه.
51
168600
2920
واقعا سپاسگزار ماریو هستم،
اون کلید اصلی پروژه من بود.
03:04
He managedاداره می شود to get me
a meetingملاقات with Fatherپدر Samaanسامیان,
52
172280
2376
او ترتیبی داد تا جلسه‌‌ای با
پدر سمان داشته باشم،
03:06
and surprisinglyشگفت آور, he lovedدوست داشتنی the ideaاندیشه.
53
174680
1736
و جای تعجب بود که عاشق این ایده شد.
03:08
He askedپرسید: me about where I paintedنقاشی شده before
54
176440
2256
از من پرسید که قبلا کجاها نقاشی کردم
03:10
and how I will make it happenبه وقوع پیوستن.
55
178720
1456
و چطوری می‌خواهم
این کار را کنم.
03:12
And he was mainlyبه طور عمده concernedنگران
by what I was going to writeنوشتن.
56
180200
3200
و نگرانی اصلی او این بود که
چه متنی را می‌خواهم بنویسم.
03:16
In everyهرکدام work that I createايجاد كردن,
I writeنوشتن messagesپیام ها
57
184760
2136
در هر اثری که خلق می‌کنم
پیامی رو روی آن با
03:18
with my styleسبک of Arabicعربی calligraphyخوشنویسی.
58
186920
1776
شیوه‌ی خوش‌نویسی عربی خودم می‌نویسم.
03:20
I make sure those messagesپیام ها are relevantمربوط
to the placeمحل where I am paintingرنگ آمیزی
59
188720
3736
مطمئن می‌شوم آن پیام مرتبط با مکانی است
که دارم روی آن نقاشی می‌کنم.
03:24
but have this universalجهانی است dimensionابعاد,
60
192480
1620
اما بعد جهانی را هم در نظر می‌گیرم
03:26
so anybodyهر شخصی around the worldجهان
can relateمربوط بودن to it.
61
194124
2800
تا هرکس از هر جای دنیا
بتواند با اون پیام ارتباط برقرار کند.
03:29
So for Manshiyatمنشیات Naserناصر,
62
197560
1256
برای محله‌ منشیت ناصر
03:30
I decidedقرار بر این شد to writeنوشتن in Arabicعربی
the wordsکلمات of Stسنت. Athanasiusآتاناسيوس of Alexandriaاسکندریه,
63
198840
4776
تصمیم گرفتم پیامی به عربی
از آتاناسیوس بنویسم،
03:35
a Copticقبطی bishopاسقف from the thirdسوم centuryقرن,
64
203640
1936
اسقف قبطی قرن سوم میلادی
03:37
who said: (Arabicعربی),
65
205600
4576
که به عربی گفته...
03:42
whichکه meansبه معنای in Englishانگلیسی,
66
210200
1256
که در انگلیسی یعنی
03:43
"Anyoneهر کسی who wants
to see the sunlightنور خورشید clearlyبه وضوح
67
211480
2136
«کسی که می‌خواهد نور خورشید را واضح ببیند
03:45
needsنیاز دارد to wipeپاک کن his eyesچشم ها first."
68
213640
1480
اول باید چشمانش را پاک کند.»
03:47
It was really importantمهم for me
69
215800
1776
این واقعا برای من مهم بود
03:49
that the communityجامعه
feltنمد connectedمتصل to the wordsکلمات.
70
217600
2896
که مردم محله با این نوشته احساس پیوند
داشته باشند.
03:52
And for me this quoteنقل قول was perfectlyکاملا
reflectingمنعکس کننده the spiritروح of the projectپروژه.
71
220520
3440
و برای من این نقل قول خیلی
خوب پروژه را منعکس می‌کرد،
03:56
So Fatherپدر Samaanسامیان blessedمبارک the projectپروژه,
72
224480
2416
و پدر سامان برای پروژه دعا کرد،
03:58
and his approvalتصویب broughtآورده شده
all the residentsساکنان on boardهیئت مدیره.
73
226920
2960
و تاییدش همه‌ی ساکنین رو با پروژه
همراه کرد.
04:02
Hundredsصدها نفر of litersلیتر of paintرنگ,
a dozenدوازده blueآبی manualکتابچه راهنمای liftsآسانسور,
74
230640
4296
هزاران لیتر رنگ و ده‌ها
آسانسور آبی رنگ دستی،
04:06
severalچند tripsسفرها back and forthچهارم to Cairoقاهره,
75
234960
2136
چندین سفر رفت و برگشت به قاهره،
04:09
a strongقوی and solidجامد teamتیم from Franceفرانسه,
Northشمال Africaآفریقا, Middleمیانه Eastشرق and the US,
76
237120
4136
یک تیم بسیار قوی از فرانسه،
آفریقای شمالی، خاورمیانه و آمریکا
04:13
and after a yearسال of planningبرنامه ریزی
and logisticsتدارکات, there we are,
77
241280
3456
و بعد یکسال برنامه‌ریزی
و تدارکات، این ما هستیم،
04:16
my teamتیم and some membersاعضا
from the localمحلی communityجامعه
78
244760
2616
تیم من و بعضی از اعضاء محله
04:19
creatingپدید آوردن a pieceقطعه that will
spreadانتشار دادن over 50 buildingsساختمان ها,
79
247400
3496
طرحی را آماده کردیم که در بیش از
۵۰ ساختمان گسترش می‌یابد
04:22
some fillingپر كردن up the spaceفضا
of the calligraphyخوشنویسی
80
250920
2896
که بخشی از آنها با خطاطی پر می‌شد
04:25
that I traceپی گیری with colorsرنگ ها.
81
253840
1416
این نوشته رنگ‌ها با رنگ
پر می‌شدند.
04:27
Here some blueآبی, there some yellowرنگ زرد,
there some orangeنارنجی.
82
255280
3056
برخی آبی رنگ، برخی زرد
و برخی هم نارنجی بودند.
04:30
Some othersدیگران carryingحمل کردن some sandشن bagsکیسه
83
258360
2135
بعضی‌ها گونی‌های خاک راو حمل میکردند
04:32
and puttingقرار دادن them
on the topبالا of the buildingsساختمان ها
84
260519
2097
و بالای ساختمانها میبردند
04:34
to holdنگه دارید those manualکتابچه راهنمای liftsآسانسور,
85
262640
1336
برای نگهداشتن بالابرهای دستی
04:36
and some othersدیگران assemblingمونتاژ
and disassemblingجداسازی those sameیکسان liftsآسانسور
86
264000
2896
و برخی همان بالابرها را سوار
یا پیاده می‌کردند
04:38
and movingدر حال حرکت them around
the differentناهمسان buildingsساختمان ها.
87
266920
2200
و به ساختمان‌های مختلف حمل می‌کردند.
04:42
At the beginningشروع of the projectپروژه,
88
270200
1696
در ابتدای پروژه
04:43
I numberedشماره گذاری شده all those
buildingsساختمان ها on my sketchطرح,
89
271920
3656
توی طراحی‌ام همه آن ساختمان‌ها
را شماره گذاری کردم،
04:47
and there was no realواقعی interactionاثر متقابل
with the communityجامعه.
90
275600
2496
و هیچ تعامل واقعی با جماعت آنجا نداشتم.
04:50
People didnانجام نشد’t get the pointنقطه of all this.
91
278120
2136
مردم نکته کار را نمی‌فهمیدند.
04:52
But fastسریع enoughکافی, those buildingساختمان numbersشماره
becameتبدیل شد familyخانواده namesنام ها.
92
280280
4496
اما دیری نگذشت که آن شماره‌های ساختمان
اسم پیدا کردند.
04:56
The first buildingساختمان
was the houseخانه of Uncleدایی Ibrahimابراهیم.
93
284800
2600
اولین ساختمان خانه عمو ابراهیم بود.
05:00
Uncleدایی Ibrahimابراهیم is suchچنین
an enthusiasticمشتاق personفرد.
94
288040
2136
عمو ابراهیم چنان فرد مشتاق و پرشوری است.
05:02
He was always singingآواز خواندن and makingساخت jokesجوک ها,
95
290200
2056
همیشه جک می گفت و آواز می‌خواند،
05:04
and his daughtersدختران and sonsپسران
savedذخیره me from his bullگاو نر
96
292280
4336
و دختران و پسرانش من را
از دست آن گاو نر نجات می‌دادند
05:08
who wanted to attackحمله me
on the fourthچهارم floorکف.
97
296640
2456
که می خواست در طبقه چهارم حمله کند.
05:11
(Laughterخنده)
98
299120
1296
(خنده)
05:12
Actuallyدر واقع, the bullگاو نر saw me from the windowپنجره
and cameآمد out on the balconyبالکن.
99
300440
3296
راستش، آن گاو نر من را از پنجره دید
و به بالکن آمد.
05:15
(Laughterخنده)
100
303760
1336
(خنده)
05:17
Yeah.
101
305120
1200
آره.
05:21
Uncleدایی Ibrahimابراهیم was always
hangingحلق آویز out on the balconyبالکن
102
309680
2656
عمو ابراهیم همیشه تو بالکنش می‌چرخید
05:24
and talkingصحبت کردن to me while I was paintingرنگ آمیزی.
103
312360
1976
و موقع نقاشی کردنم با من حرف می زد.
05:26
I rememberیاد آوردن him sayingگفت: that he didnانجام نشد’t
go to the mountainکوه for 10 yearsسالها,
104
314360
3976
یادم می‌آید که به من گفت
۱۰سالی است که کوه نرفته
05:30
and that he never takes a day off.
105
318360
1816
و هرگز یک روز هم مرخصی نرفته.
05:32
He said that if he stoppedمتوقف شد workingکار کردن,
who will stop the garbageزباله?
106
320200
3776
به من گفت اگر دست از کار بکشد
چه کسی مانع زباله‌ها می‌شد.
05:36
But surprisinglyشگفت آور,
at the endپایان of the projectپروژه,
107
324000
3416
اما شگفتا که در پایان پروژه
05:39
he cameآمد all the way to the mountainکوه
to look at the pieceقطعه.
108
327440
2816
او همه راه تا کوهستان را آمد
تا نگاهی به این تکه بی‌اندازد.
05:42
He was really proudمغرور
to see his houseخانه paintedنقاشی شده,
109
330280
2776
او واقعا از این که خانه‌اش رنگ شد افتخار می‌کرد
05:45
and he said that this projectپروژه
was a projectپروژه of peaceصلح and --
110
333080
3760
و گفت که این پروژه، پروژه صلح و ---
05:50
sorry --
111
338400
1200
متاسفم--
05:53
(Applauseتشویق و تمجید)
112
341000
2560
(تشویق)
06:06
Thank you.
113
354400
1200
متشکرم.
06:08
He said that it was a projectپروژه
of peaceصلح and unityوحدت
114
356320
4976
او گفت این پروژه‌ای برای اتحاد و صلح بود
06:13
and that it broughtآورده شده people togetherبا یکدیگر.
115
361320
1720
و مردم را گرد هم آورد.
06:15
So his perceptionادراک
towardsبه سمت the projectپروژه changedتغییر کرد,
116
363680
3216
در نتیجه درک او نسبت به پروژه تغییر کرد
06:18
and my perceptionادراک towardsبه سمت
the communityجامعه changedتغییر کرد alsoهمچنین,
117
366920
3896
و درک من از جامعه
و آنچه آن‌ها انجام می‌دادند
06:22
and towardsبه سمت what they do.
118
370840
1936
نیز تغییر کرد.
06:24
All the garbageزباله that everybodyهمه
is disgustedمنزجر by is not theirsخودشان.
119
372800
4616
همه‌ی زباله‌ای که همه از آن بیزارند
مال آنها نیست.
06:29
They just work out of it.
120
377440
1496
آنها فقط با آنها کار می‌کردند.
06:30
Actuallyدر واقع, they donخدایا’t liveزنده in the garbageزباله.
They liveزنده from the garbageزباله.
121
378960
3256
راستش آنها بین زباله‌ها زندگی نمی‌کردند.
بلکه از آن پول درمی‌آوردند.
06:34
So I startedآغاز شده doubtingشک دارم myselfخودم and wonderingتعجب کردم
122
382240
2216
پس به خودم اجازه دادم به
این که هدف واقعی
06:36
what was the realواقعی purposeهدف
of this wholeکل projectپروژه?
123
384480
3776
کل این پروژه چه بود فکر کرده و شک کنم.
06:40
It was not about beautifyingزیبایی
a placeمحل by bringingبه ارمغان آوردن artهنر to it.
124
388280
4096
قصدم زیبا کردن یک محل با آوردن
هنر به آنجا نبود.
06:44
It was about switchingتعویض perceptionادراک
and openingافتتاح a dialogueگفتگو
125
392400
3056
قصدم تغییر ادراک و شروع گفتگو
با جوامعی بود
06:47
on the connectionارتباط that we have
with communitiesجوامع that we donخدایا’t know.
126
395480
3160
که راه برقراری ارتباط با آن‌ها
را نمی دانستیم.
06:51
So day after day,
127
399520
1256
پس با گذر روزها
06:52
the calligraphyخوشنویسی circleدایره was takingگرفتن shapeشکل,
128
400800
2376
دایره خطاطی در حال شکل گرفتن بود
06:55
and we were always excitedبرانگیخته to go back
on the mountainکوه to look at the pieceقطعه.
129
403200
4056
و ماهمیشه هیجان رفتن به کوهستان
و نگاه کردن به اثر را داشتیم.
06:59
And standingایستاده exactlyدقیقا at this pointنقطه
everyهرکدام day madeساخته شده my realizeتحقق بخشیدن
130
407280
3136
و دقیقا در این مرحله هر روز در جایی
ایستاده بودم که باعث شد
07:02
the symbolismنمادگرایی behindپشت
this anamorphicبی نظیر pieceقطعه.
131
410440
2816
نماد پشت سر این اثر آنامورفیک را بفهمم.
07:05
If you want to see
the realواقعی imageتصویر of somebodyکسی,
132
413280
2176
اگر قصد دیدن تصویر واقعی کسی را دارید،
07:07
maybe you should changeتغییر دادن your angleزاویه.
133
415480
1960
شاید لازم باشد زاویه خود را تغییر دهید.
07:10
There was doubtsشک و تردید and difficultiesمشکلات,
134
418440
1816
مشکلات و تردیدهای وجود داشت،
07:12
like fearsترس and stressفشار.
135
420280
1256
مثل ترس و استرس.
07:13
It wasn'tنبود simpleساده
to work in suchچنین environmentsمحیط ها,
136
421560
2176
کار کردن در چنین محیطی آسان نبود،
07:15
sometimesگاه گاهی havingداشتن pigsخوک ها underزیر you
while you paintرنگ
137
423760
2216
بعضی اوقات موقع نقاشی،
خوک‌ها زیر دست و پایمان بودند
07:18
or climbingسنگ نوردی a stackپشته of garbageزباله
to reachنائل شدن a liftبلند کردن.
138
426000
2816
یا از کپه‌ی زباله برای رسیدن
به آسانسور استفاده میکردیم.
07:20
But we all got over the fearترس
of the heightsارتفاعات, the swingingنوسان liftsآسانسور,
139
428840
3336
اما همه‌ی ما بر ترس‌مان از ارتفاع،
اسانسورهای گردان،
07:24
the strengthاستحکام of the smellبو
140
432200
1256
بوی تند و همین‌طور
07:25
and alsoهمچنین the stressفشار
of not finishingبه پایان رساندن on time.
141
433480
2136
فشار ناشی از تمام نشدن بموقع کار
غلبه می‌کردیم.
07:27
But the kindnessمهربانی of all those people
madeساخته شده us forgetفراموش کردن everything.
142
435640
3240
اما مهربانی این مردم باعث می‌شد
همه چیز را فراموش کنیم.
07:31
The buildingساختمان numberعدد 3 was the houseخانه
of Uncleدایی Bakheetباخیت and Auntyعمه Fareedaفریده.
143
439600
4176
ساختمان شماره ۳ خانه عمو بخیت
و خاله فریدا بود.
07:35
In Egyptianمصری, they have
this expressionاصطلاح that saysمی گوید, "Ahsenاحسان Nasناسا,"
144
443800
3256
در مصر، ما اصطلاح «آشن ناس» را داریم
07:39
whichکه meansبه معنای "the bestبهترین people."
145
447080
1536
که یعنی «بهترین مردم».
07:40
They were the bestبهترین people.
146
448640
1256
آن‌ها بهترین مردم بودند.
07:41
We used to take our breakزنگ تفريح
in frontجلوی of theirخودشان housesخانه ها,
147
449920
3136
ما وقفه‌های استراحت‌مان زا جلوی
خانه آن‌ها برگزار می‌کردیم،
07:45
and all the kidsبچه ها of the neighborhoodمحله
148
453080
2376
و همه بچه‌های محله
07:47
used to joinپیوستن us.
149
455480
1336
دورمان جمع می‌شدند.
07:48
I was impressedتحت تاثیر قرار and amazedشگفت زده شد
by the kidsبچه ها of Manshiyatمنشیات Naserناصر.
150
456840
4336
من تحت تاثیر و شگفتی کودکان
منشیت ناصر بودم.
07:53
For the first fewتعداد کمی daysروزها, they were always
refusingامتناع anything we were offeringارائه them,
151
461200
4136
تا چند روزی چیزی از ما قبول نمی‌کردند،
07:57
even a snackخوراک مختصر or a drinkنوشیدن.
152
465360
2056
حتی نه یک نوشیدنی یا خوراکی.
07:59
So I askedپرسید: Auntyعمه Fareedaفریده, "Why is that?"
153
467440
1936
برای همین از خاله فریدا پرسیدم،
«چرا اینطوریه؟»
08:01
And she told me they teachتدریس کنید
theirخودشان kidsبچه ها to refuseامتناع anything
154
469400
3856
و او به من گفت آن‌ها به بچه ها یاد می‌دادند
08:05
from somebodyکسی that they don't know
155
473280
1656
از غریبه‌ها چیزی را قبول نکنند
08:06
because maybe this personفرد
needsنیاز دارد it more than they do.
156
474960
2560
چون شاید خود غریبه بیش از آن‌ها
به آن چیز نیاز داشته باشد.
08:10
So at this exactدقیق pointنقطه I realizedمتوجه شدم actuallyدر واقع
157
478880
4016
همین‌جا بود که راستش فهمیدم
08:14
the Zaraeebزارعب communityجامعه
was the idealایده آل contextزمینه
158
482920
2136
جماعت ضرایب بافت ایده‌الی بود
08:17
to raiseبالا بردن the topicموضوع of perceptionادراک.
159
485080
1600
برای پیش کشیدن موضوع ادراک.
08:19
We need to questionسوال
our levelسطح of misconceptionتصور غلط
160
487240
3296
لازم است سطح تصور غلط و
08:22
and judgmentداوری we can have as a societyجامعه
161
490560
2656
قضاوتی را که در قالب یک اجتماع
08:25
uponبر communitiesجوامع
basedمستقر on theirخودشان differencesتفاوت ها.
162
493240
2440
نسبت به جوامع مختلف داریم،
زیر زسوال ببریم.
08:28
I rememberیاد آوردن how we got delayedتاخیر
on Uncleدایی Ibrahim'sابراهیم houseخانه
163
496960
3456
یادم هست یک چطور یکبار
در خانه عمو ابراهیم کارمان عقب افتاد،
08:32
when his pigsخوک ها that are bredپرورش داد on the rooftopپشت بام
164
500440
2136
چون خوک‌هایش که در پشت بام
جفتگیری می‌کنند
08:34
were eatingغذا خوردن the sandشن bagsکیسه
that holdنگه دارید the liftsآسانسور.
165
502600
2576
کیسه های شنی که به‌عنوان بالابر
استفاده می‌کردیم را داشتند می‌خوردند.
08:37
(Laughterخنده)
166
505200
1560
(خنده)
08:39
The houseخانه of Uncleدایی Bakheetباخیت
and Auntyعمه Fareedaفریده
167
507640
2936
خانه عمو بخیت و خاله فریدا
08:42
was this kindنوع of meetingملاقات pointنقطه.
168
510600
1656
یکجورهایی میعادگاه بود.
08:44
Everybodyهمه used to gatherجمع آوری there.
169
512280
1855
همه آنجا جمع می‌شدند.
08:46
I think this is what Uncleدایی Ibrahimابراهیم meantبه معنای
170
514159
1937
فکر می‌کنم منظور عمو ابراهیم همین بود
08:48
when he said that was
a projectپروژه of peaceصلح and unityوحدت,
171
516120
2616
وقتی حرفش از پروژه اتحاد و صلح بود،
08:50
because I really feltنمد
that people were comingآینده togetherبا یکدیگر.
172
518760
2799
چون واقعا حسم این بود
که آن‌ها با هم می‌آمدند.
08:54
Everyoneهر کس was greetingتبریک us
with a smileلبخند, offeringارائه us a drinkنوشیدن
173
522320
3176
همه با لبخند و پیشنهاد نوشیدنی
08:57
or invitingدعوت کردن us into theirخودشان
ownخودت houseخانه for lunchناهار.
174
525520
4016
یا دعوت از ما به منزل‌شان برای ناهار
نزد ما می‌آمدند.
09:01
Sometimeچند وقت, you are
at the first levelسطح of a buildingساختمان,
175
529560
3016
بعضی وقت‌ها، در طبقه اول ساختمانی هستی
09:04
and somebodyکسی opensباز می شود his windowپنجره
and offersارائه می دهد you some teaچای.
176
532600
2536
و کسی پنجره را باز می کند
و به چای دعوت می‌شوید.
09:07
And then the sameیکسان thing happensاتفاق می افتد
on the secondدومین floorکف.
177
535160
2456
و بعد همین داستان در طبقه دوم اتفاق می‌افتد.
09:09
And you keep going all the way to the topبالا.
178
537640
2016
و همین‌طور در طبقات بالا.
09:11
(Laughterخنده)
179
539680
1216
(خنده)
09:12
(Applauseتشویق و تمجید)
180
540920
1456
(تشویق)
09:14
I think I never drinkنوشیدن as much teaچای
as I did in Egyptمصر.
181
542400
2456
فکر کنم هیچ جا اندازه مصر
چای نخورده باشم.
09:16
(Laughterخنده)
182
544880
1816
(خنده)
09:18
And to be honestصادقانه with you,
we could have finishedتمام شده earlierقبلا,
183
546720
2736
و راستش را بخواهید
می‌توانستیم کار را زودتر تمام کنیم،
09:21
but I think it tookگرفت us threeسه weeksهفته ها
because of all those teaچای breaksمی شکند.
184
549480
3176
اما به‌خاطر همه‌ی آن چای خوردن‌ها
سه هفته طول کشید.
09:24
(Laughterخنده)
185
552680
1800
(خنده)
09:28
In Egyptمصر, they have anotherیکی دیگر expressionاصطلاح,
whichکه is "Nawartounaنوارتونا,"
186
556520
3536
در مصر، ما اصطلاحی داریم به معنی،
09:32
whichکه meansبه معنای, "You broughtآورده شده lightسبک to us."
187
560080
2120
«شما روشنایی را برای ما به ارمغان آوردید.»
09:35
In Manshiyatمنشیات Naserناصر
they were always tellingگفتن us this.
188
563200
2896
در منشیت ناصر همیشه
این حرف را به ما می‌زنند.
09:38
The calligraphyخوشنویسی, actuallyدر واقع --
189
566120
2136
خطاطی در واقع--
09:40
I used a whiteسفید glow-in-the-darkنوری در تاریکی paintرنگ
for the calligraphyخوشنویسی
190
568280
4056
همیشه از رنگ سفید درخشان با رنگ تیره
برای خطاطی استفاده می‌کردم
09:44
so at the endپایان of the projectپروژه,
we rentedاجاره کرد some blackسیاه lightسبک projectorsپروژکتورها
191
572360
4176
بنابراین در پایان پروژه
تعدادی پروژکتور نور مشکی کرایه می‌کردیم
09:48
and litروشن است up the wholeکل neighborhoodمحله,
192
576560
2376
و کل محله را روشن می‌کردیم،
09:50
surprisingشگفت آور everybodyهمه around.
193
578960
1376
باعث تعجب همه می‌شدیم.
09:52
We wanted to tell them
194
580360
1256
قصدمان بود به آن‌ها بگوییم
09:53
that they are the onesآنهایی که
who broughtآورده شده lightسبک to us.
195
581640
2200
که این آن‌ها بودند که نور
را برای ما به ارمغان آوردند.
09:58
(Applauseتشویق و تمجید)
196
586280
2280
(تشویق)
10:09
The Zaraeebزارعب communityجامعه
are strongقوی, honestصادقانه, hardسخت workersکارگران,
197
597000
4056
جماعت زاریب قوی، صادق و سختکوش‌اند،
10:13
and they know theirخودشان valueارزش.
198
601080
1736
و ارزش خود را می‌دانند.
10:14
The people of Cairoقاهره
call them "the Zabaleenزابلین,"
199
602840
2136
مردم قاهره که آن‌ها
را «زبالین» می‌نامیم
10:17
whichکه meansبه معنای "the people of the garbageزباله,"
200
605000
1976
یعنی مردمی از زباله.
10:19
but ironicallyاز قضا,
the people of Manshiyatمنشیات Naserناصر
201
607000
2736
اما ابهام نکته اینجاست
که مردم منشیات ناصر
10:21
call the people of Cairoقاهره the Zabaleenزابلین.
202
609760
1856
اهالی قاهره را به نام زبالین می خوانند.
10:23
They say, they are the onesآنهایی که
who produceتولید کردن the garbageزباله, not them.
203
611640
2936
آنها می‌گویند این اهالی قاره هستند که
زباله تولید می کنند نه آن‌ها.
10:26
(Laughterخنده)
204
614600
1216
(خنده)
10:27
(Applauseتشویق و تمجید)
205
615840
1376
(تشویق)
10:29
The goalهدف was to leaveترک کردن something
to this communityجامعه,
206
617240
2376
هدف باقی گذاشتن چیزی برای این جامعه بود،
10:31
but I feel that they are the onesآنهایی که
who left something in our livesزندگی می کند.
207
619640
3136
اما حس می‌کردم آن‌ها کسانی هستند
که چیزی را در زندگی‌های ما باقی گذاشتند.
10:34
You know, the artهنر projectپروژه
was just a pretextبهانه
208
622800
2096
راستش این پروژه هنری فقط یک بهانه‌ای بود
10:36
for this amazingحیرت آور humanانسان experienceتجربه.
209
624920
1656
برای این تجربه‌ی انسانی فوق‌العاده.
10:38
The artهنر pieceقطعه at some pointنقطه
will disappearناپدید می شوند, vanishاز بین بردن,
210
626600
2416
اثر هنری که در مرحله‌ای ناپدید خواهد شد
10:41
and actuallyدر واقع there is somebodyکسی
who is buildingساختمان a secondدومین floorکف
211
629040
2896
و راستش همیشه یکی هست
که طبقه دومی را جلوی
10:43
in frontجلوی of Uncleدایی Ibrahim'sابراهیم houseخانه,
212
631960
1656
خانه عمو ابراهیم اضافه کند،
10:45
so it's coveringپوشش partبخشی of the paintingرنگ آمیزی,
213
633640
1856
و این‌طوری بخشی از نقاشی را بپوشاند.
10:47
so I mightممکن need to go back
and paintرنگ over it.
214
635520
2136
پس شاید لازم باشد دوباره برگردم و آن را
از نو رنگ کنم.
10:49
(Laughterخنده)
215
637680
1616
(خنده)
10:51
It was about the experienceتجربه,
216
639320
1376
درباره‌ی تجربه بود،
10:52
about the storyداستان,
217
640720
1416
درباره داستان،
10:54
about the momentلحظه.
218
642160
1280
درباره لحظه.
10:56
From the streetsخیابان ها of the neighborhoodمحله,
219
644560
1896
از خیابان‌های محله،
10:58
the paintingرنگ آمیزی appearsظاهر می شود in fragmentsقطعات,
220
646480
1620
نقاشی تکه تکه به نظر می‌رسد،
11:00
isolatedجدا شده from one anotherیکی دیگر,
221
648124
1892
دور افتاده از یکدیگر،
11:02
standingایستاده aloneتنها.
222
650040
1256
تنها.
11:03
But connectedمتصل with the signامضا کردن of calligraphyخوشنویسی
223
651320
2176
امروز اما متصل به علامت خشنویسی
11:05
that todayامروز revealsنشان می دهد the powerfulقدرتمند messageپیام
that we should all think about
224
653520
3856
پیغام قدرتمندی را نمایان می‌کند که همه
ما باید پیش از این که بخواهیم
11:09
before we want to judgeقاضی somebodyکسی.
225
657400
1680
کسی را قضاوت کنیم به آن فکر کنیم.
11:11
Anyoneهر کسی who wants to see
the sunlightنور خورشید clearlyبه وضوح
226
659640
2136
هرکسی که می‌خواهد نور خورشید
را به وضوح ببیند
11:13
needsنیاز دارد to wipeپاک کن his eyesچشم ها first.
227
661800
1440
باید اول چشمانش را پاک کند.
11:15
Thank you.
228
663760
1416
متشکرم.
11:17
(Applauseتشویق و تمجید)
229
665200
7761
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Saeid Saadattalab

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
eL Seed - Artist
French-Tunisian artist eL Seed blends the historic art of Arabic calligraphy with graffti to portray messages of beauty, poetry and peace across all continents.

Why you should listen

Born in Paris to Tunisian parents, eL Seed travels the world, making art in Paris, New York, Jeddah, Melbourne, Gabes, Doha and beyond. His goal: to create dialogue and promote tolerance as well as change global perceptions of what Arabic means. In 2012, for instance, he painted a message of unity on a 47-meter-high minaret on the Jara mosque in Gabes, Tunisia. This piece and others can be found in his book, Lost Walls: Graffiti Road Trip through Tunisia

Most recently he created a sprawling mural in the Manshiyat Naser neighborhood of Cairo that spans 50 buildings and can only be viewed from a local mountaintop. Intending to honor the historic garbage collectors of the Manshiyat Naser neighborhood, the piece reads, "Anyone who wants to see the sunlight clearly needs to wipe his eye first."

More profile about the speaker
eL Seed | Speaker | TED.com