ABOUT THE SPEAKER
Leonard Susskind - Physicist
Leonard Susskind works on string theory, quantum field theory, quantum statistical mechanics and quantum cosmology at Stanford.

Why you should listen

Leonard Susskind is the Felix Bloch Professor of Physics at Stanford University. His research interests include string theory, quantum field theory, quantum statistical mechanics, and quantum cosmology. He received the Pregel Award from the New York Academy of Science (1975), and the J. J. Sakurai Prize of the American Physical Society (1998) "for his pioneering contributions to hadronic string models, lattice gauge theories, quantum chromodynamics, and dynamical symmetry breaking." He is a member of the National Academy of Sciences and the American Academy of Arts and Sciences and, since 2009, has been serving as Director of the Stanford Institute for Theoretical Physics.

He is a recent recipient of the Los Angeles Times Book Award in Science and Technology for The Black Hole War: My Battle with Stephen Hawking to Make the World Safe for Quantum Mechanics.

More profile about the speaker
Leonard Susskind | Speaker | TED.com
TEDxCaltech

Leonard Susskind: My friend Richard Feynman

لنرد ساسکایند: دوست من، ریچارد فاینمن

Filmed:
1,213,939 views

رفاقت با یک نابغه چه طوریه؟ بر روی صحنه کنفرانس TEDxCaltech، لنرد ساسکایند، فیزیکدان، چند تا داستان از رفاقتش با ریچارد فاینمن مشهور بیان میکنه و روش های غیرمتداول او برای مسائل جدی و نه چندان جدی را شرح میده.
- Physicist
Leonard Susskind works on string theory, quantum field theory, quantum statistical mechanics and quantum cosmology at Stanford. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
I decidedقرار بر این شد when I was askedپرسید: to do this
0
0
2000
وقتی از من خواسته شد که صحبت کنم
00:17
that what I really wanted to talk about
1
2000
2000
دیدم که واقعا دوست دارم که
00:19
was my friendدوست Richardریچارد Feynmanفاینمن.
2
4000
2000
راجع به دوست سابقم، ریچارد فاینمن صحبت کنم.
00:21
I was one of the fortunateخوش شانسی fewتعداد کمی
3
6000
2000
من یکی از معدود آدم های خوش شانسی بودم که
00:23
that really did get to know him
4
8000
2000
تونستند واقعا اون رو بشناسند
00:25
and enjoyedلذت بردم his presenceحضور.
5
10000
2000
و از حضورش لذت ببرند.
00:27
And I'm going to tell you the Richardریچارد Feynmanفاینمن that I knewمی دانست.
6
12000
3000
و می خوام راجع به ریچارد فاینمنی که من می شناختم با شما صحبت کنم.
00:30
I'm sure there are other people here
7
15000
2000
مطمئنم که اینجا آدمهای دیگری هستند
00:32
who could tell you about the Richardریچارد Feynmanفاینمن they knewمی دانست,
8
17000
2000
که می تونند از ریچارد فاینمنی که اونها می شناسند برای شما تعریف کنند،
00:34
and it would probablyشاید be a differentناهمسان Richardریچارد Feynmanفاینمن.
9
19000
2000
و احتمالا اون ریچارد فاینمن یک مقدار متفاوت با این خواهد بود.
00:36
Richardریچارد Feynmanفاینمن was a very complexپیچیده man.
10
21000
3000
ریچارد فاینمن یک انسان پیچیده بود.
00:39
He was a man of manyبسیاری, manyبسیاری partsقطعات.
11
24000
2000
او آدمی با بخش های بسیار متعدد بود.
00:41
He was, of courseدوره, foremostدر درجه نخست,
12
26000
2000
اون، البته بیشتر از همه
00:43
a very, very, very great scientistدانشمند.
13
28000
3000
یک دانشمند خیلی خیلی بزرگ بود.
00:46
He was an actorبازیگر. You saw him actعمل کن.
14
31000
3000
او بازیگر بود. بازیهای او رو دیدید.
00:49
I alsoهمچنین had the good fortuneثروت to be in those lecturesسخنرانی ها,
15
34000
3000
من این شانس خوب رو هم داشتم که در سخنرانی های او
00:52
up in the balconyبالکن.
16
37000
2000
در بالای بالکن حضور داشته باشم.
00:54
They were fantasticخارق العاده.
17
39000
2000
اونا محشر بودند.
00:56
He was a philosopherفیلسوف;
18
41000
2000
فاینمن یک فیلسوف بود؛
00:58
he was a drumدرام playerبازیکن;
19
43000
2000
یک نوازنده ی طبل بود؛
01:00
he was a teacherمعلم parpar excellenceتعالی.
20
45000
3000
اون یک معلم شگرف بود.
01:03
Richardریچارد Feynmanفاینمن was alsoهمچنین a showmanنمایش دهنده,
21
48000
2000
ریچارد فاینمن همچنین یک شومن بود،
01:05
an enormousعظیم showmanنمایش دهنده.
22
50000
2000
یک شومن قهار.
01:07
He was brashسرگردان, irreverentاحمقانه --
23
52000
4000
اون عجول و بی پروا بود، گستاخ-
01:11
he was fullپر شده of machoمگا,
24
56000
2000
او بسیارمردانه بود،
01:13
a kindنوع of machoمگا one-upmanshipیک نفر.
25
58000
3000
اون یک مرد بود که دست پیش را می گرفت.
01:16
He lovedدوست داشتنی intellectualفکری battleنبرد.
26
61000
4000
اون عاشق نبردهای فکری بود.
01:20
He had a gargantuanگریانگیون egoنفس.
27
65000
4000
او نفس عظیمی داشت.
01:24
But the man had somehowبه نحوی
28
69000
3000
ولی اون مرد یک جورهایی
01:27
a lot of roomاتاق at the bottomپایین.
29
72000
2000
کلی فضا در درونش داشت.
01:29
And what I mean by that
30
74000
2000
و منظورم از این حرف
01:31
is a lot of roomاتاق, in my caseمورد --
31
76000
3000
فضای خیلی زیاد هست، در مورد خودم--
01:34
I can't speakصحبت for anybodyهر شخصی elseچیز دیگری --
32
79000
2000
در مورد بقیه نمی تونم صحبت کنم--
01:36
but in my caseمورد,
33
81000
2000
ولی در مقایسه با خودم،
01:38
a lot of roomاتاق for anotherیکی دیگر bigبزرگ egoنفس.
34
83000
3000
اون برای یک ضمیر بزرگ دیگر هم جا داشت.
01:41
Well, not as bigبزرگ as his,
35
86000
2000
البته، نه به بزرگی خودش،
01:43
but fairlyمنصفانه bigبزرگ.
36
88000
2000
ولی نسبتا بزرگ.
01:45
I always feltنمد good with Dickدیک Feynmanفاینمن.
37
90000
3000
من همیشه با دیک (اسم مستعار) فاینمن احساس خوبی داشتم.
01:48
It was always funسرگرم کننده to be with him.
38
93000
2000
بودن با او برای من لذت بخش بود.
01:50
He always madeساخته شده me feel smartهوشمندانه.
39
95000
2000
او باعث می شد من احساس باهوشی بکنم.
01:52
How can somebodyکسی like that make you feel smartهوشمندانه?
40
97000
2000
چطور آدمی مثل اون می تونه کاری کنه که شما احساس زرنگی بکنید؟
01:54
Somehowبه نحوی he did.
41
99000
2000
بالاخره به یک شکلی این کار رو می کرد.
01:56
He madeساخته شده me feel smartهوشمندانه. He madeساخته شده me feel he was smartهوشمندانه.
42
101000
2000
اون باعث می شد احساس باهوشی بکنم. و باعث می شد احساس کنم او هم باهوشه.
01:58
He madeساخته شده me feel we were bothهر دو smartهوشمندانه,
43
103000
2000
اون باعث می شد که هر دو احساس باهوشی بکنیم،
02:00
and the two of us could solveحل any problemمسئله whateverهر چه.
44
105000
4000
و ما دو نفر می تونستیم هر مشکلی رو حل کنیم.
02:04
And in factواقعیت, we did sometimesگاه گاهی do physicsفیزیک togetherبا یکدیگر.
45
109000
3000
و در واقع، بعضی با وقت ها با هم فیزیک کار می کردیم.
02:07
We never publishedمنتشر شده a paperکاغذ togetherبا یکدیگر,
46
112000
2000
ما هیچ وقت مقاله ای با هم منتشر نکردیم،
02:09
but we did have a lot of funسرگرم کننده.
47
114000
3000
ولی با هم کلی خوش می گذراندیم.
02:13
He lovedدوست داشتنی to winپیروزی.
48
118000
2000
اون عاشق برنده شدن بود.
02:15
With these little machoمگا gamesبازی ها we would sometimesگاه گاهی playبازی --
49
120000
3000
بعضی وقتها با هم بازی های مردانه می کردیم--
02:18
and he didn't only playبازی them with me, he playedبازی کرد them with all sortsانواع of people --
50
123000
3000
و فقط با من بازی نمی کرد، اون با همه نوع آدم بازی می کرد--
02:21
he would almostتقریبا always winپیروزی.
51
126000
2000
اون تقریبا همیشه می برد.
02:23
But when he didn't winپیروزی, when he lostکم شده,
52
128000
3000
اما وقتی که برنده نمی شد، وقتی که می باخت،
02:26
he would laughخنده and seemبه نظر می رسد to have just as much funسرگرم کننده
53
131000
3000
می خندید و به نظر میرسید همان قدر خوش گذرانده
02:29
as if he had wonبرنده شد.
54
134000
2000
که انگار برده است.
02:31
I rememberیاد آوردن onceیک بار he told me a storyداستان
55
136000
2000
یادم هست یکبار یک داستانی را برایم تعریف می کرد
02:33
about a jokeجوک that the studentsدانش آموزان playedبازی کرد on him.
56
138000
3000
در مورد یک شوخی که دانش آموزها با او می کردند.
02:36
They tookگرفت him -- I think it was for his birthdayروز تولد --
57
141000
2000
اونا برای-- فکر کنم برای تولدش بود--
02:38
they tookگرفت him for lunchناهار.
58
143000
2000
اونا فاینمن رو برای ناهار بردن بیرون
02:40
They tookگرفت him for lunchناهار
59
145000
2000
برای ناهار بردنش به
02:42
to a sandwichساندویچ placeمحل in Pasadenaپاسادنا.
60
147000
2000
یک ساندویچ فروشی در پاسادینا.
02:44
It mayممکن است still existوجود دارد; I don't know.
61
149000
2000
شاید هنوزم اونجا باشه؛ نمی دونم.
02:46
Celebrityفرد مشهور sandwichesساندویچ was theirخودشان thing.
62
151000
3000
اونجا به خاطر ساندويچ هاى آدمهاى مشهور معروف بود.
02:49
You could get a Marilynمریلین Monroeمونرو sandwichساندویچ.
63
154000
2000
می تونستید ساندویچ مریلین مونرو بگیرید.
02:51
You could get a Humphreyهامفری Bogartبوگارت sandwichساندویچ.
64
156000
3000
می شد ساندویچ هامفری بوگارت گرفت.
02:54
The studentsدانش آموزان wentرفتی there in advanceپیشرفت,
65
159000
2000
دانشجوها زودتر رفته بودند اونجا
02:56
and they arrangedمرتب شده اند that they would all orderسفارش Feynmanفاینمن sandwichesساندویچ.
66
161000
3000
و همه هماهنگ کرده بودند که ساندویچ فاینمن بگیرند.
02:59
One after anotherیکی دیگر, they cameآمد in and orderedدستور داد Feynmanفاینمن sandwichesساندویچ.
67
164000
3000
یکی بعد از دیگری میومدن داخل و ساندویچ فاینمن سفارش می دادند.
03:02
Feynmanفاینمن lovedدوست داشتنی this storyداستان.
68
167000
2000
فاینمن عاشق این جریان بود.
03:04
He told me this storyداستان, and he was really happyخوشحال and laughingخندیدن.
69
169000
4000
اون این جریان رو برای من تعریف کرد و واقعا خوشحال و خندان بود.
03:08
When he finishedتمام شده the storyداستان, I said to him,
70
173000
3000
وقتی که داستان رو تعریف کرد بهش گفتم،
03:11
"Dickدیک, I wonderتعجب what would be the differenceتفاوت
71
176000
2000
" دیک، موندم تفاوت بین
03:13
betweenبین a Feynmanفاینمن sandwichساندویچ and a Susskindسوزشند sandwichساندویچ."
72
178000
4000
ساندویچ فاینمن و ساندویچ ساسکایند چیه؟"
03:17
And withoutبدون skippingجست و خیز کردن a beatضرب و شتم at all,
73
182000
2000
و اون بدون وقفه جواب داد
03:19
he said, "Well, they'dآنها می خواهند be about the sameیکسان.
74
184000
3000
"خب، تقریبا عین همدیگه هستند.
03:22
The only differenceتفاوت is a Susskindسوزشند sandwichساندویچ would have a lot more hamژامبون,"
75
187000
3000
تنها تفاوت اینه که، ساندویچ ساسکایند ژامبون خیلی بیشتری داره."
03:25
hamژامبون, as in badبد actorبازیگر.
76
190000
2000
ژامبون، در نقش بازیگر بده.
03:27
(Laughterخنده)
77
192000
2000
(خنده حضار)
03:29
Well, I happenedاتفاق افتاد to have been very quickسریع that day,
78
194000
3000
خب، من هم اون روز حاضر جواب بودم،
03:32
and I said, "Yeah, but a lot lessکمتر baloneyبالنی."
79
197000
3000
و گفتم "بله، ولی سوسیس بالونی کمتری داره."
03:35
(Laughterخنده)
80
200000
3000
(خنده حضار)
03:38
The truthحقیقت of the matterموضوع
81
203000
4000
حقیقتش اینه که
03:42
is that a Feynmanفاینمن sandwichساندویچ
82
207000
2000
ساندویچ فاینمن
03:44
had a loadبار of hamژامبون,
83
209000
2000
پر از ژامبون بود
03:46
but absolutelyکاملا no baloneyبالنی.
84
211000
3000
اما هیچ سوسیس بالونی نداشت.
03:50
What Feynmanفاینمن hatedمتنفر بود worseبدتر than anything elseچیز دیگری
85
215000
2000
فاینمن بیشتر از همه از
03:52
was intellectualفکری pretenseتظاهر --
86
217000
2000
ادعای روشنفکری بدش میومد--
03:54
phoninessصداقت,
87
219000
2000
حقه بازی،
03:56
falseنادرست sophisticationپیچیدگی, jargonاصطلاحا.
88
221000
3000
پیچیدگی های الکی، کاربرد اصطلاحات پیچیده.
03:59
I rememberیاد آوردن sometimeچند وقت duringدر حین the '80s,
89
224000
3000
یادمه یک بار در دهه ی 80
04:02
the mid-'اواسط '80s,
90
227000
2000
در میانه ی دهه ی 80
04:04
Dickدیک and I and Sidneyسیدنی Colemanکولمن
91
229000
2000
دیک و من و سیدنی کلمن
04:06
would meetملاقات a coupleزن و شوهر of timesبار
92
231000
2000
ما چند بار با هم ملاقات داشیتم
04:08
up in Sanسان Franciscoفرانسیسکو at some very richثروتمند guy'sپسر houseخانه --
93
233000
3000
در سن فرانسیسکو و در خونه ی یک آدم پولدار--
04:11
up in Sanسان Franciscoفرانسیسکو for dinnerشام.
94
236000
2000
برای شام اونجا بودیم.
04:13
And the last time the richثروتمند guy invitedدعوت کرد us,
95
238000
3000
و آخرین باری که این آدم پولدار ما رو دعوت کرد،
04:16
he alsoهمچنین invitedدعوت کرد a coupleزن و شوهر of philosophersفیلسوفان.
96
241000
2000
چند تا فیلسوف هم دعوت کرده بود.
04:18
These guys were philosophersفیلسوفان of mindذهن.
97
243000
3000
اونها بر فلسفه ی ذهن کار می کردند.
04:21
Theirآنها specialtyتخصص was the philosophyفلسفه of consciousnessآگاهی.
98
246000
3000
تخصص شون فلسفه ی آگاهی بود.
04:24
And they were fullپر شده of all kindsانواع of jargonاصطلاحا.
99
249000
2000
و حرف زدنشون پر از اصطلاحات تخصصی بود.
04:26
I'm tryingتلاش کن to rememberیاد آوردن the wordsکلمات --
100
251000
3000
دارم سعی می کنم کلماتشون رو به خاطر بیارم--
04:29
"monismمونیزم," "dualismدوگانگی," categoriesدسته بندی ها all over the placeمحل.
101
254000
3000
"یگانگی"، "دوگانگی ذهن و ماده" و کلی موضوع دیگه طرح میشد.
04:32
I didn't know what those things meantبه معنای, neitherنه did Dickدیک --
102
257000
2000
من نمی دونستم معنی اینها چیه، دیک هم نمی دونست--
04:34
neitherنه did Sydneyسیدنی for that matterموضوع.
103
259000
2000
سیدنی هم راجع به این موضوع چیزی نمی دونست.
04:36
And what did we talk about?
104
261000
2000
پس راجع به چی داشتیم حرف می زدیم؟
04:38
Well, what do you talk about when you talk about mindsذهنها?
105
263000
3000
خب، وقتی راجع به ذهن حرف بزنید صحبت چیه؟
04:41
One thing, there's one obviousآشکار thing to talk about --
106
266000
2000
یک چیز، همین چیزِ بدیهی--
04:43
can a machineدستگاه becomeتبدیل شدن به a mindذهن?
107
268000
2000
آیا یک ماشین می تونه به ذهن تبدیل شه؟
04:45
Can you buildساختن a machineدستگاه
108
270000
2000
آیا میشه ماشینی ساخت
04:47
that thinksفکر می کند like a humanانسان beingبودن,
109
272000
2000
که مثل انسان ها فکر کنه،
04:49
that is consciousآگاهانه?
110
274000
2000
و آگاه باشه؟
04:51
We satنشسته around and we talkedصحبت کرد about this -- we of courseدوره never resolvedحل شد it.
111
276000
3000
می نشستیم و راجع به این حرف می زدیم-- البته هیچ وقت حلش نکردیم.
04:54
But the troubleمشکل with the philosophersفیلسوفان
112
279000
2000
ولی مشکل ما با فیلسوف ها این بود که
04:56
is that they were philosophizingفلسفه کردن
113
281000
2000
اونا در حال فلسفه بافی برای چیزی بودند که
04:58
when they should have been science-iphizingعلم فیزیک.
114
283000
2000
باید علمی باهاش برخورد می شد.
05:00
It's a scientificعلمی questionسوال after all.
115
285000
3000
در نهایت این یک سوال علمیه.
05:03
And this was a very, very dangerousخطرناک است thing to do
116
288000
2000
و این فلسفه بافی در حضور دیک فاینمن
05:05
around Dickدیک Feynmanفاینمن.
117
290000
3000
یک کار خیلی خیلی خطرناک بود.
05:10
Feynmanفاینمن let them have it -- bothهر دو barrelsبشکه, right betweenبین the eyesچشم ها.
118
295000
3000
فاینمن اجازه داد تا آنها صحبت هاشون رو بکنند-- هر دو طرف، با هم حسابی بجنگند.
05:13
It was brutalوحشیانه; it was funnyخنده دار -- oohاوه, it was funnyخنده دار.
119
298000
3000
بحثشون وحشیانه بود، خنده دار بود-- اوه، واقعا خنده دار بود.
05:16
But it was really brutalوحشیانه.
120
301000
2000
ولی واقعا وحشیانه بود.
05:18
He really poppedظاهر شد theirخودشان balloonبالون.
121
303000
2000
اون واقعا آتش بحث اونها رو روشن می کرد.
05:20
But the amazingحیرت آور thing was --
122
305000
2000
ولی نکته جالب این بود که--
05:22
Feynmanفاینمن had to leaveترک کردن a little earlyزود.
123
307000
2000
فاینمن باید یک کمی زود می رفت.
05:24
He wasn'tنبود feelingاحساس too well, so he left a little bitبیت earlyزود.
124
309000
3000
حالش خوب نبود، پس یکم زودتر رفت.
05:27
And Sidneyسیدنی and I were left there with the two philosophersفیلسوفان.
125
312000
3000
و سیدنی و من با دو تا فیلسوف تنها موندیم.
05:30
And the amazingحیرت آور thing is these guys were flyingپرواز.
126
315000
3000
و جالبیش اینه که این افراد داشتند پرواز می کردند.
05:33
They were so happyخوشحال.
127
318000
2000
اونا خیلی خوشحال بودند.
05:35
They had metملاقات کرد the great man;
128
320000
3000
اونا یه مرد بزرگ رو دیده بودند؛
05:38
they had been instructedدستور داد by the great man;
129
323000
2000
اونا توسط یک مرد بزرگ راهنمایی شده بودند؛
05:40
they had an enormousعظیم amountمیزان of funسرگرم کننده
130
325000
2000
به اونها خیلی خوش گذشته بود
05:42
havingداشتن theirخودشان facesچهره ها shovedزد in the mudگل و لای,
131
327000
3000
اونا با صورت به زمین کوبیده شده بودند
05:45
and it was something specialویژه.
132
330000
3000
و این یک چیز استثنایی بود.
05:48
I realizedمتوجه شدم there was something just extraordinaryخارق العاده about Feynmanفاینمن,
133
333000
3000
من متوجه شدم که یک چیز واقعا خارق العاده در مورد فاینمن هست
05:51
even when he did what he did.
134
336000
3000
حتی زمانی که کارش رو میکرد.
05:58
Dickدیک, he was my friendدوست. I did call him Dickدیک.
135
343000
3000
دیک، دوست من بود. بهش دیک می گفتم.
06:01
Dickدیک and I had a certainمسلم - قطعی, a little bitبیت of a rapportآرامش.
136
346000
2000
ما با هم یک کم تفاهم داشتیم.
06:03
I think it mayممکن است have been a specialویژه rapportآرامش that he and I had.
137
348000
3000
فکر کنم این یک حس مشترک خاص بود که ما داشتیم.
06:06
We likedدوست داشت eachهر یک other; we likedدوست داشت the sameیکسان kindنوع of things.
138
351000
3000
به هم علاقه داشتیم؛ به چیزهای مشترک علاقه داشتیم.
06:09
I alsoهمچنین likedدوست داشت the kindنوع of intellectualفکری machoمگا gamesبازی ها.
139
354000
4000
من هم عاشق بازی های فکری مردونه بودم.
06:13
Sometimesگاهی I would winپیروزی, mostlyاغلب he would winپیروزی,
140
358000
2000
بعضی وقتها من می بردم، بیشتر اوقات اون
06:15
but we bothهر دو enjoyedلذت بردم them.
141
360000
2000
ولی ما هر دو لذت می بردیم.
06:17
And Dickدیک becameتبدیل شد convincedمتقاعد at some pointنقطه
142
362000
2000
و دیک در یه زمانی قانع شده بود که
06:19
that he and I had some kindنوع of similarityشباهت of personalityشخصیت.
143
364000
4000
من و اون یک تشابه شخصیتی داشیتم.
06:23
I don't think he was right.
144
368000
2000
فکر کنم اشتباه می کرد.
06:25
I think the only pointنقطه of similarityشباهت betweenبین us
145
370000
2000
فکر کنم تنها تشابه بین ما
06:27
is we bothهر دو like to talk about ourselvesخودمان.
146
372000
3000
این بود که هر دو دوست داشتیم راجع به خودمان حرف بزنیم.
06:30
But he was convincedمتقاعد of this.
147
375000
2000
ولی اون اعتقاد خودشو داشت.
06:32
And he was curiousکنجکاو.
148
377000
2000
و اون کنجکاو بود.
06:34
The man was incrediblyطور باور نکردنی curiousکنجکاو.
149
379000
2000
این مرد وحشتناک کنجکاو بود.
06:36
And he wanted to understandفهمیدن what it was and why it was
150
381000
3000
و اون می خواست بفهمه که این ارتباطِ جالب بین ما
06:39
that there was this funnyخنده دار connectionارتباط.
151
384000
4000
چی هست و چرا هست.
06:43
And one day we were walkingپیاده روی. We were in Franceفرانسه.
152
388000
2000
و یک روز داشتیم صحبت می کردیم. فرانسه بودیم.
06:45
We were in Laلا ZoucheZouche.
153
390000
2000
در شهر لازوش بودیم.
06:47
We were up in the mountainsکوه ها, 1976.
154
392000
2000
رفته بودیم کوه. سال 1976 بود.
06:49
We were up in the mountainsکوه ها, and Feynmanفاینمن said to me,
155
394000
3000
کوه بودیم و فاینمن به من گفت
06:52
he said, "Leonardoلئوناردو."
156
397000
2000
اون گفت: "لئوناردو"
06:54
The reasonدلیل he calledبه نام me Leonardoلئوناردو
157
399000
2000
علت این که به من می گفت لئوناردو
06:56
is because we were in Europeاروپا
158
401000
2000
این بود که در اروپا بودیم
06:58
and he was practicingتمرین his Frenchفرانسوی.
159
403000
3000
و داشت زبان فرانسه تمرین می کرد.
07:01
And he said, "Leonardoلئوناردو,
160
406000
3000
اون گفت "لئوناردو،
07:04
were you closerنزدیک تر to your motherمادر or to you fatherپدر
161
409000
3000
تو در دوران کودکی بیشتر با مادرت نزدیک بودی
07:07
when you were a kidبچه?"
162
412000
2000
یا با پدرت؟"
07:09
And I said, "Well, my realواقعی heroقهرمان was my fatherپدر.
163
414000
3000
من گفتم "خب، قهرمان واقعی من پدرم بود.
07:12
He was a workingکار کردن man,
164
417000
2000
اون یک کارگر بود،
07:14
had a fifthپنجم gradeمقطع تحصیلی educationتحصیلات.
165
419000
3000
سواد تا کلاس پنجم داشت.
07:17
He was a masterاستاد mechanicمکانیک, and he taughtتدریس کرد me how to use toolsابزار.
166
422000
3000
اون استاد مکانیک بود، و به من هم کار با ابزار رو یاد داده بود.
07:20
He taughtتدریس کرد me all sortsانواع of things about mechanicalمکانیکی things.
167
425000
4000
او به من همه نوع کار با ابزارهای مکانیکی را یاد داد.
07:24
He even taughtتدریس کرد me the Pythagoreanفیثاغورث theoremقضیه.
168
429000
2000
حتی به من قضیه فیثاغورث رو هم یاد داده بود.
07:26
He didn't call it the hypotenuseهیپوتنوئوس,
169
431000
2000
اون اسم وتر رو بکار نمی برد،
07:28
he calledبه نام it the shortcutمیانبر distanceفاصله."
170
433000
3000
بهش می گفت مسیر میانبر."
07:31
And Feynman'sفاینمن eyesچشم ها just openedافتتاح شد up.
171
436000
2000
و چشم های فاینمن برق زد.
07:33
He wentرفتی off like a lightسبک bulbلامپ.
172
438000
2000
انگار بهش الهام شد.
07:35
And he said he had had
173
440000
3000
و اون گفت اون هم
07:38
basicallyاساسا exactlyدقیقا the sameیکسان relationshipارتباط
174
443000
2000
اصولا رابطه ی مشابهی
07:40
with his fatherپدر.
175
445000
2000
با پدرش داشته.
07:42
In factواقعیت, he had been convincedمتقاعد at one time
176
447000
3000
در حقیقت، اون یک مدت معتقد بود
07:45
that, to be a good physicistفیزیکدان,
177
450000
3000
که برای یک فیزیکدان خوب بودن
07:48
that it was very importantمهم
178
453000
2000
خیلی مهم هست که
07:50
to have had that kindنوع of relationshipارتباط with your fatherپدر.
179
455000
3000
با پدرتون اینچنین ارتباطی داشته باشید.
07:53
I apologizeعذر خواهی کردن for the sexistجنسیت conversationگفتگو here,
180
458000
3000
بخاطر این صحبت جنسیتی متاسفم،
07:56
but this is the way it really happenedاتفاق افتاد.
181
461000
2000
ولی این واقعا رخ داد.
07:58
He said that he had been absolutelyکاملا convincedمتقاعد that this was necessaryلازم است --
182
463000
4000
می گفت که کاملا قانع شده بود که این لازم هست--
08:02
the necessaryلازم است partبخشی of the growingدر حال رشد up of a youngجوان physicistفیزیکدان.
183
467000
4000
بخش ضروری برای رشد به عنوان یک فیزیکدان جوان.
08:06
Beingبودن Dickدیک, he, of courseدوره, wanted to checkبررسی this.
184
471000
3000
دیک، البته با توجه به خصوصیاتش می خواست این رو آزمایش کنه.
08:09
He wanted to go out and do an experimentآزمایشی.
185
474000
2000
می خواست بره و یک آزمایش ترتیب بده.
08:11
So, well he did.
186
476000
2000
خب، این کار رو کرد.
08:13
He wentرفتی out and did an experimentآزمایشی.
187
478000
2000
رفت و آزمایش کرد.
08:15
He askedپرسید: all his friendsدوستان that he thought were good physicistsفیزیکدانان,
188
480000
3000
اون از تمام دوستهاش كه فكر مي كرد فيزيكدانان قابلى هستند پرسيد
08:18
"Was it your momمامان or your popپاپ that influencedتحت تاثیر قرار گرفت you?"
189
483000
3000
"شما از مادرتان تاثير گرفتيد يا از پدرتان؟"
08:21
And to a man -- they were all menمردان --
190
486000
2000
همه فيزيكدان ها مرد بودند
08:23
to a man, everyهرکدام singleتنها one of them
191
488000
2000
و تك تك اونها جواب دادند
08:25
said, "My motherمادر."
192
490000
2000
"از مادرم"
08:27
(Laughterخنده)
193
492000
3000
(خنده حضار)
08:30
There wentرفتی that theoryتئوری down the trashcanترشككن of historyتاریخ.
194
495000
4000
و اين نظريه به زباله دان تاريخ رفت.
08:35
But he was very excitedبرانگیخته that he had finallyسرانجام metملاقات کرد somebodyکسی
195
500000
3000
ولى اون خيلى خوشحال بود كه آخر سر كسى را پيدا كرده
08:38
who had the sameیکسان experienceتجربه with my fatherپدر
196
503000
3000
كه ارتباطش با پدرش مشابه
08:41
as he had with his fatherپدر.
197
506000
2000
رابطه اون با پدرش بوذه.
08:43
And for some time, he was convincedمتقاعد
198
508000
2000
و براى مدتى معتقد بود كه
08:45
this was the reasonدلیل we got alongدر امتداد so well.
199
510000
2000
اين دليل جور بودن ما با هم هست.
08:47
I don't know. Maybe. Who knowsمی داند?
200
512000
2000
نمى دونم. شايد. كسى چه ميدونه؟
08:49
But let me tell you a little bitبیت
201
514000
2000
ولى بذاريد يه مقدار
08:51
about Feynmanفاینمن the physicistفیزیکدان.
202
516000
3000
از فاينمن فيزيكدان براتون بگم.
08:55
Feynman'sفاینمن styleسبک --
203
520000
2000
سبك فاينمن--
08:57
no, styleسبک is not the right wordکلمه.
204
522000
2000
نه، سبك كلمه ى مناسب نيست.
08:59
Styleسبک makesباعث می شود you think of the bowتعظیم tieکراوات he mightممکن have wornپوشیده
205
524000
2000
كلمه سبك بيشتر نوع پاپيونى كه مى بسته
09:01
or the suitکت و شلوار he was wearingپوشیدن.
206
526000
2000
يا كتى كه مى پوشيده رو تداعى ميكنه.
09:03
There's something much deeperعمیق تر than that,
207
528000
2000
منظور من عميق تر از اينهاست،
09:05
but I can't think of anotherیکی دیگر wordکلمه for it.
208
530000
2000
ولى واژه مناسب به ذهنم خطور نمى كنه.
09:07
Feynman'sفاینمن scientificعلمی styleسبک
209
532000
3000
سبك علمى فاينمن
09:10
was always to look for the simplestساده ترین,
210
535000
2000
هميشه اين بود كه به دنبال ساده ترين باشه،
09:12
mostاکثر elementaryابتدایی solutionراه حل to a problemمسئله that was possibleامکان پذیر است.
211
537000
5000
ساده ترين راه حل ممكن براى يك مسئله.
09:17
If it wasn'tنبود possibleامکان پذیر است, you had to use something fancierدوست داشتنی.
212
542000
3000
اگر اين ممكن نبود بايد از يك چيز پر زرق و برق تر استفاده كنيد.
09:20
But no doubtشک partبخشی of this
213
545000
3000
ولى بدون ترديد اين جريان
09:23
was his great joyشادی and pleasureلذت
214
548000
3000
شعف و لذت اون از
09:26
in showingنشان دادن people that he could think more simplyبه سادگی than they could.
215
551000
4000
نشان دادن تواناىى تفكر ساده و بى پيرايه اش نسبت به ديگران بود.
09:30
But he alsoهمچنین deeplyعمیقا believedمعتقد, he trulyبراستی believedمعتقد,
216
555000
3000
ولى اون عميقا اعتقاد داشت، حقيقتا معتقد بود كه
09:33
that if you couldn'tنمی توانستم explainتوضیح something simplyبه سادگی
217
558000
2000
اگه نمى تونيد يه چيزى رو ساده توضيح بدهيد
09:35
you didn't understandفهمیدن it.
218
560000
3000
بخاطر اينه كه خودتان هم اون رو نفهميديد.
09:38
In the 1950s, people were tryingتلاش کن to figureشکل out
219
563000
3000
در ده ٥٠ افرادى تلاش مى كردند تا
09:41
how superfluidسوپر فلوئید heliumهلیم workedکار کرد.
220
566000
2000
هليوم ابر سيال رو بشناسند.
09:43
There was a theoryتئوری.
221
568000
2000
يه نظريه موجود بود.
09:45
It was dueناشی از to a Russianروسی mathematicalریاضی physicistفیزیکدان,
222
570000
2000
نتيجه ى كار يك رياضى فيزيكدان روسى بود
09:47
and it was a complicatedبغرنج theoryتئوری.
223
572000
2000
و يك نظريه ى پيچيده بود.
09:49
I'll tell you what that theoryتئوری was soonبه زودی enoughکافی.
224
574000
2000
به شما مى گم اون نظريه چه بود.
09:51
It was a terriblyوحشتناک complicatedبغرنج theoryتئوری
225
576000
2000
يك نظريه به غايت پيچيده بود
09:53
fullپر شده of very difficultدشوار integralsانتگرال ها and formulasفرمول ها
226
578000
3000
پر از انتگرال هاى سخت و فرمول
09:56
and mathematicsریاضیات and so forthچهارم.
227
581000
2000
و رياضيات و الى آخر.
09:58
And it sortمرتب سازی of workedکار کرد, but it didn't work very well.
228
583000
3000
و يك جورهايى جواب مى داد، ولى خيلى نتيجه بخش نبود.
10:01
The only way it workedکار کرد
229
586000
2000
تنها حالتى كه نظريه جواب مى داد
10:03
is when the heliumهلیم atomsاتم ها were very, very farدور apartجدا از هم.
230
588000
3000
زمانى بود كه اتم هاى هليوم از يكديگه خيلى، خيلى دور بودند.
10:06
The heliumهلیم atomsاتم ها had to be very farدور apartجدا از هم.
231
591000
2000
اتم ها بايد خيلى خيلى با هم فاصله مى داشتند.
10:08
And unfortunatelyمتاسفانه, the heliumهلیم atomsاتم ها in liquidمایع heliumهلیم
232
593000
2000
و متاسفانه، در هليوم مايع اتم هاى هليوم
10:10
are right on topبالا of eachهر یک other.
233
595000
2000
دقيقا روى همديگه قرار گرفتند.
10:12
Feynmanفاینمن decidedقرار بر این شد, as a sortمرتب سازی of amateurآماتور heliumهلیم physicistفیزیکدان,
234
597000
3000
فاينمن، به عنوان يك فيزيكدان مبتدى هليوم،
10:15
that he would try to figureشکل it out.
235
600000
3000
تصميم گرفت سعى كنه اين رو بفهمه.
10:18
He had an ideaاندیشه, a very clearروشن است ideaاندیشه.
236
603000
2000
اون يه ايده داشت، يه ايده خيلى ساده.
10:20
He would try to figureشکل out
237
605000
2000
اون سعى كرد ببينه
10:22
what the quantumکوانتومی waveموج functionعملکرد
238
607000
2000
اثر موجى كوانتومى
10:24
of this hugeبزرگ numberعدد of atomsاتم ها lookedنگاه کرد like.
239
609000
2000
در اين تعداد زياد اتم به چه شكله.
10:26
He would try to visualizeتصور کنید it,
240
611000
2000
اون سعى كرد به وسيله چند اصل ساده
10:28
guidedهدایت شده by a smallکوچک numberعدد of simpleساده principlesاصول.
241
613000
3000
مسئله رو تجسم كنه.
10:31
The smallکوچک numberعدد of simpleساده principlesاصول were very, very simpleساده.
242
616000
3000
چند تا اصل ساده، واقعا خيلى ساده بودند.
10:34
The first one was
243
619000
2000
اوليش اين بود كه
10:36
that when heliumهلیم atomsاتم ها touchدست زدن به eachهر یک other, they repelدفع کردن.
244
621000
3000
وقتى كه اتم هاى هليوم با هم تماس داشته باشند، اونها همديگه رو دفع مى كنند.
10:39
The implicationپیامد of that is that the waveموج functionعملکرد has to go to zeroصفر,
245
624000
3000
نتيجه ى اين اينه كه اثر موجى كوانتومى بايد به صفر برسه،
10:42
it has to vanishاز بین بردن when the heliumهلیم atomsاتم ها touchدست زدن به eachهر یک other.
246
627000
3000
اين اثر وقتى اتم ها با هم برخورد مى كنند محو ميشه.
10:45
The other factواقعیت
247
630000
2000
اصل ديگه اينه كه
10:47
is that the groundزمینی stateحالت, the lowestپایین ترین energyانرژی stateحالت of a quantumکوانتومی systemسیستم,
248
632000
3000
در حالت پايه، حالت با كمترين انرژى در يك سيستم كوانتومى
10:50
the waveموج functionعملکرد is always very smoothصاف --
249
635000
4000
اثر كوانتومى خيلى يكنواخت هست--
10:54
has the minimumکمترین numberعدد of wigglesلگد زدن.
250
639000
2000
اثر كمترين ميزان نوسان رو داره.
10:56
So he satنشسته down --
251
641000
2000
بنابراين اون نشست--
10:58
and I imagineتصور کن he had nothing more
252
643000
2000
و مى تونم تصور كنم كه بجز
11:00
than a simpleساده pieceقطعه of paperکاغذ and a pencilمداد --
253
645000
2000
يه تكه كاغذ و قلم چيز ديگه اى نداشته--
11:02
and he triedتلاش کرد to writeنوشتن down, and did writeنوشتن down,
254
647000
2000
و سعى كرد تا ساده ترين تابعى كه
11:04
the simplestساده ترین functionعملکرد that he could think of
255
649000
3000
به ذهنش می رسید که شرایط حدی
11:07
whichکه had the boundaryمرز conditionsشرایط
256
652000
2000
اثر موجی که در هنگام برخورد دو اتم
11:09
that the waveموج functionعملکرد vanishاز بین بردن when things touchدست زدن به
257
654000
2000
از بین می رفت و سایر مواقع به صورت یکنواخت هست رو
11:11
and is smoothصاف in betweenبین.
258
656000
2000
بنویسه، و اون رو نوشت.
11:13
He wroteنوشت down a simpleساده thing.
259
658000
2000
اون یک چیز ساده نوشت.
11:15
It was so simpleساده, in factواقعیت,
260
660000
2000
در واقع انقدر ساده بود که
11:17
that I suspectمشکوک a really smartهوشمندانه highبالا schoolمدرسه studentدانشجو,
261
662000
2000
فکر کنم یک دانش آموز دبیرستانی باهوش
11:19
who didn't even have calculusحسابداری,
262
664000
2000
که محاسبات نخوانده هم
11:21
could understandفهمیدن what he wroteنوشت down.
263
666000
3000
بتواند اون چیزی که نوشته بود رو بفهمه.
11:24
The thing was that that simpleساده thing that he wroteنوشت down
264
669000
3000
مسئله این بود که اون نوشته ی ساده که او نوشت
11:27
explainedتوضیح داد everything that was knownشناخته شده at the time about liquidمایع heliumهلیم
265
672000
3000
همه چیزی رو که تا آن زمان در مورد هلیوم مایع شناخته شده بود رو توضیح می داد
11:30
and then some.
266
675000
2000
و بعدها قسمتی رو.
11:32
I've always wonderedشگفت زده
267
677000
2000
همیشه از خودم می پرسم
11:34
whetherچه the professionalsحرفه ای ها, the realواقعی professionalحرفه ای heliumهلیم physicistsفیزیکدانان,
268
679000
3000
که آیا حرفه ای ها، حرفه ای ها در زمینه ی فیزیک هلیوم
11:37
were just a little bitبیت embarrassedخجالت زده by this.
269
682000
3000
یک مقدار با این مسئله شرمنده نشدند؟
11:40
They had theirخودشان super-powerfulفوق العاده قدرتمند techniqueتکنیک,
270
685000
2000
اونها تکنیک های واقعا قوی خودشان را داشتند
11:42
and they couldn'tنمی توانستم do as well.
271
687000
2000
ولی اون ها هم نتیجه ای نگرفته بودند.
11:44
Incidentallyدر حقیقت, I'll tell you what that super-powerfulفوق العاده قدرتمند techniqueتکنیک was.
272
689000
4000
اتفاقا، به شما می گم این تکنیک های واقعا قوی چی بودند.
11:48
It was the techniqueتکنیک of Feynmanفاینمن diagramsنمودارها.
273
693000
3000
این ها تکنیک دیاگرام های فاینمن بودند.
11:51
(Laughterخنده)
274
696000
2000
(خنده حضار)
11:53
He did it again in 1968.
275
698000
3000
اون مجدد در سال 1968 همین کار رو کرد.
11:56
In 1968, in my ownخودت universityدانشگاه --
276
701000
2000
در 1968، در همان دانشگاه من--
11:58
I wasn'tنبود there at the time -- but in 1968,
277
703000
3000
اون موقع من آنجا نبودم-- ولی در 1968،
12:01
they were exploringکاوش the structureساختار of the protonپروتون.
278
706000
3000
داشتند ساختار پروتون رو بررسی می کردند.
12:04
The protonپروتون is obviouslyبدیهی است madeساخته شده
279
709000
2000
پروتون به وضوح از
12:06
of a wholeکل bunchدسته ای of little particlesذرات.
280
711000
2000
کلی ذرات کوچکتر ساخته شده.
12:08
This was more or lessکمتر knownشناخته شده.
281
713000
2000
این رو کم و بیش می دونستند.
12:10
And the way to analyzeتجزیه و تحلیل it was, of courseدوره, Feynmanفاینمن diagramsنمودارها.
282
715000
3000
و تنها راهی که می شد این رو تحلیل کرد البته که دیاگرام های فاینمن بود.
12:13
That's what Feynmanفاینمن diagramsنمودارها were constructedساخته شده است for --
283
718000
3000
این همون چیزی بود که دیاگرام های فاینمن براش ساخته شده بودند--
12:16
to understandفهمیدن particlesذرات.
284
721000
2000
فهم ذرات.
12:18
The experimentsآزمایشات that were going on were very simpleساده.
285
723000
2000
آزمایش هایی که انجام می دادند خیلی ساده بودند.
12:20
You simplyبه سادگی take the protonپروتون,
286
725000
2000
پروتون رو می گرفتند
12:22
and you hitاصابت it really sharplyبه شدت with an electronالکترون.
287
727000
2000
و یک الکترون رو به شدت به آن برخورد می دادند.
12:24
This was the thing the Feynmanفاینمن diagramsنمودارها were for.
288
729000
3000
دیاگرام های فاینمن برای همین جور چیزها بود.
12:27
The only problemمسئله
289
732000
2000
تنها مسئله این بود که
12:29
was that Feynmanفاینمن diagramsنمودارها are complicatedبغرنج.
290
734000
2000
دیاگرام های فاینمن پیچیده بودند.
12:31
They're difficultدشوار integralsانتگرال ها.
291
736000
2000
شامل انتگرال های مشکل هستند.
12:33
If you could do all of them, you would have a very preciseدقیق theoryتئوری.
292
738000
3000
اگر بتونید همه ی اونها رو حل کنید، اون موقع یک نظریه ی دقیق دارید.
12:36
But you couldn'tنمی توانستم; they were just too complicatedبغرنج.
293
741000
3000
ولی نمی شد؛ واقعا پیچیده بودند.
12:39
People were tryingتلاش کن to do them.
294
744000
2000
افراد مختلفی سعی می کردند که اونها رو حل کنند.
12:41
You could do a one loopحلقه diagramنمودار. Don't worryنگرانی about one loopحلقه.
295
746000
3000
دیاگرام تک حلقوی حل میشه. نگران تک حلقه ای نباشید.
12:44
One loopحلقه, two loopsحلقه ها -- maybe you could do a threeسه loopحلقه diagramنمودار,
296
749000
3000
تک حلقه، دو حلقه-- شاید دیاگرام سه حلقه ای رو هم بتوان حل کرد،
12:47
but beyondفراتر that, you couldn'tنمی توانستم do anything.
297
752000
2000
ولی بعد از آن رو هیچ کاری نمیشه کرد.
12:49
Feynmanفاینمن said, "Forgetفراموش کردن all of that.
298
754000
2000
فاینمن گفت: "همه ی اونها رو فراموش کنید.
12:51
Just think of the protonپروتون
299
756000
2000
به پروتون به عنوان
12:53
as an assemblageمونتاژ of little particlesذرات --
300
758000
2000
انباشته ای از ذرات نگاه کنید--
12:55
a swarmازدحام of little particlesذرات."
301
760000
2000
مجموعه ای از ذرات کوچک."
12:57
He calledبه نام them partonsپارتون ها. He calledبه نام them partonsپارتون ها.
302
762000
3000
به این ذرات می گفت پارتون.
13:00
He said, "Just think of it as a swarmازدحام of partonsپارتون ها
303
765000
2000
می گفت: "فکر کنید این مجموعه ای از پاترون هایی هست
13:02
movingدر حال حرکت realواقعی fastسریع."
304
767000
2000
که خیلی سریع حرکت می کنند."
13:04
Because they're movingدر حال حرکت realواقعی fastسریع,
305
769000
4000
چون سرعت حرکت اونها زیاده
13:08
relativityنسبیت saysمی گوید the internalداخلی motionsحرکات go very slowآرام.
306
773000
4000
نسبیت می گه که حرکات داخلی اونها آروم می شند.
13:12
The electronالکترون hitsبازدید it suddenlyناگهان.
307
777000
2000
ناگهان الکترون برخورد می کنه.
13:14
It's like takingگرفتن a very suddenناگهانی snapshotعکس فوری of the protonپروتون.
308
779000
3000
خیلی شبیه عکس فوری از پروتون هست.
13:17
What do you see?
309
782000
2000
چی دیده میشه؟
13:19
You see a frozenمنجمد bunchدسته ای of partonsپارتون ها.
310
784000
5000
یک سری پارتون های بدون حرکت.
13:24
They don't moveحرکت, and because they don't moveحرکت
311
789000
2000
اونها حرکت نمی کنند و به دلیل عدم حرکت
13:26
duringدر حین the courseدوره of the experimentآزمایشی,
312
791000
2000
در طول آزمایش
13:28
you don't have to worryنگرانی about how they're movingدر حال حرکت.
313
793000
2000
لازم نیست که نگران چگونگی حرکت اونها باشید.
13:30
You don't have to worryنگرانی about the forcesنیروها betweenبین them.
314
795000
2000
لازم نیست به نیروهای بین اونها توجه کنید.
13:32
You just get to think of it
315
797000
2000
فقط باید به اون به عنوان
13:34
as a populationجمعیت
316
799000
2000
مجموعه ای از
13:36
of frozenمنجمد partonsپارتون ها.
317
801000
3000
پارتون های بدون حرکت فکر کنید.
13:39
This was the keyکلیدی to analyzingتجزیه و تحلیل these experimentsآزمایشات.
318
804000
3000
این کلید تحلیل این آزمایشها بود.
13:42
Extremelyفوق العاده effectiveتاثير گذار, it really did --
319
807000
3000
خیلی خوب جواب داد، واقعا داد--
13:45
somebodyکسی said the wordکلمه revolutionانقلاب is a badبد wordکلمه.
320
810000
2000
یکی می گفت انقلاب کلمه ی مناسبی نیست.
13:47
I supposeفرض کنید it is, so I won'tنخواهد بود say revolutionانقلاب --
321
812000
3000
ولی من فکر می کنم این موجود است، پس نمی گم انقلاب--
13:50
but it certainlyقطعا evolvedتکامل یافته است very, very deeplyعمیقا
322
815000
3000
ولی این قطعا فهم ما از
13:53
our understandingدرك كردن of the protonپروتون,
323
818000
3000
پروتون را عمیقا تکمیل کرد
13:56
and of particlesذرات beyondفراتر that.
324
821000
2000
و همچنین ذرات بعد از آن.
13:58
Well, I had some more that I was going to tell you
325
823000
2000
خب، صحبت های دیگه ای هم داشتم در مورد رابطه ام با فاینمن
14:00
about my connectionارتباط with Feynmanفاینمن,
326
825000
2000
که می خواستم بیان کنم
14:02
what he was like,
327
827000
2000
این که چطوری بود
14:04
but I see I have exactlyدقیقا halfنیم a minuteدقیقه.
328
829000
2000
ولی می بینم که دقیقا 30 ثانیه وقت دارم.
14:06
So I think I'll just finishپایان دادن up
329
831000
2000
پس با این تموم می کنم
14:08
by sayingگفت: I actuallyدر واقع don't think Feynmanفاینمن would have likedدوست داشت this eventرویداد.
330
833000
4000
و می گم فکر نمی کنم فاینمن از این برنامه خوشش میومد.
14:12
I think he would have said,
331
837000
3000
فکر می کنم می گفت
14:15
"I don't need this."
332
840000
3000
"به این نیازی ندارم."
14:18
But how should we honorافتخار Feynmanفاینمن?
333
843000
3000
حالا چطوری می تونیم فاینمن رو گرامی بداریم؟
14:21
How should we really honorافتخار Feynmanفاینمن?
334
846000
2000
چطوری واقعا یادش رو زنده نگه داریم؟
14:23
I think the answerپاسخ is we should honorافتخار Feynmanفاینمن
335
848000
3000
فکر کنم جوابش اینه که باید یاد فاینمن رو با
14:26
by gettingگرفتن as much baloneyبالنی
336
851000
2000
در آوردن سوسیس های هر چه بیشتر از
14:28
out of our ownخودت sandwichesساندویچ as we can.
337
853000
3000
ساندویچ هایمان گرامی بداریم.
14:31
Thank you.
338
856000
2000
متشکرم.
14:33
(Applauseتشویق و تمجید)
339
858000
3000
(تشویق)
Translated by Shahryar Zareparvar
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Leonard Susskind - Physicist
Leonard Susskind works on string theory, quantum field theory, quantum statistical mechanics and quantum cosmology at Stanford.

Why you should listen

Leonard Susskind is the Felix Bloch Professor of Physics at Stanford University. His research interests include string theory, quantum field theory, quantum statistical mechanics, and quantum cosmology. He received the Pregel Award from the New York Academy of Science (1975), and the J. J. Sakurai Prize of the American Physical Society (1998) "for his pioneering contributions to hadronic string models, lattice gauge theories, quantum chromodynamics, and dynamical symmetry breaking." He is a member of the National Academy of Sciences and the American Academy of Arts and Sciences and, since 2009, has been serving as Director of the Stanford Institute for Theoretical Physics.

He is a recent recipient of the Los Angeles Times Book Award in Science and Technology for The Black Hole War: My Battle with Stephen Hawking to Make the World Safe for Quantum Mechanics.

More profile about the speaker
Leonard Susskind | Speaker | TED.com