ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com
TEDSalon NY2014

Pico Iyer: The art of stillness

پیکو لیر: هنر سکون و خاموشی

Filmed:
3,176,968 views

نویسنده ی مسافر پیکو لیر بیشتر از همه دوست دارد به کجا برود؟ هیچ جا. در یک مراقبه متضاد با منطق و شعرگونه، لیر نگاهی به بینش فوق العاده ای می کند که با زمانی برای سکون و خاموشی می آید. درجهان ما که مداوم در حرکت و حواس پرتی است، استراتژی او ارايه می دهد که در آن همه ما می توانیم چند دقیقه از هر روزمان، یا چند روز از هر فصل سال مان را در خارج محیط زندگیمان بگذرانیم. این بحث برای کسانی است که احساس می کنند غرق در گرفتاریهای دنیای شان شده اند.
- Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
I'm a lifelongطول عمر travelerمسافر.
0
875
1908
من همه عمرم یک مسافر هستم.
00:14
Even as a little kidبچه,
1
2783
1659
حتی از دوران کودکی،
00:16
I was actuallyدر واقع workingکار کردن out
that it would be cheaperارزانتر است
2
4442
3480
درواقع برای من ارزان تر بود که
00:20
to go to boardingپانسیون schoolمدرسه in Englandانگلستان
3
7922
2126
به مدرسه ای شبانه روزی در انگلستان بروم
00:22
than just to the bestبهترین schoolمدرسه down the roadجاده
from my parents'والدین' houseخانه in Californiaکالیفرنیا.
4
10048
5120
تا بهترین مدرسه در انتهای خیابان
منزل پدر و مادرم در کالیفرنیا بروم.
00:27
So, from the time I was nineنه yearsسالها oldقدیمی
5
15168
3379
بنابراین، از آن زمان که ۹ ساله بودم
00:30
I was flyingپرواز aloneتنها severalچند timesبار a yearسال
6
18547
3228
من چندین بار در سال به تنهایی
00:33
over the Northشمال Poleقطب, just to go to schoolمدرسه.
7
21775
3466
از روی قطب شمال پرواز می کردم، فقط برای به مدرسه رفتن.
00:37
And of courseدوره the more I flewپرواز کرد
the more I cameآمد to love to flyپرواز,
8
25241
3635
و البته هر چه بیشتر پرواز می کردم
بیشتر عاشق پرواز می شدم
00:41
so the very weekهفته after I graduatedفارغ التحصیل شد
from highبالا schoolمدرسه,
9
28884
3266
خُب دقیقا هفته بعد از فارغ التحصیلی
از دبیرستان،
00:44
I got a jobکار moppingمپینگ tablesجداول
10
32150
2714
شغلم تمیز کردن میزها شد
00:47
so that I could spendخرج کردن
everyهرکدام seasonفصل of my 18thth yearسال
11
34864
4201
بطوری که میتوانستم تا ۱۸ سالگی
00:51
on a differentناهمسان continentقاره.
12
39065
3001
هر فصلی را در یک قاره بگذرانم.
00:54
And then, almostتقریبا inevitablyبه ناچار,
I becameتبدیل شد a travelمسافرت رفتن writerنویسنده
13
42066
4121
وسپس، تقریبا به ناچار،
من یک نویسنده سفری شدم.
00:58
so my jobکار and my joyشادی could becomeتبدیل شدن به one.
14
46187
4109
خُب شغلم و شادیم یکی شدند
01:02
And I really beganآغاز شد to feel
that if you were luckyخوش شانس enoughکافی
15
50636
3886
و من واقعا شروع به احساس کردم
تو باید به اندازه کافی خوش شانس باشید اگر
01:06
to walkراه رفتن around
the candlelitشمع روشن templesمعابد of Tibetتبت
16
54522
3432
در اطراف معابد تبت
که شمع روشن هستند راه بروید
01:10
or to wanderسرگردان alongدر امتداد the seafrontsseafronts in Havanaهاوانا
17
57954
2804
و یا سرگردان در امتداد ساحل در هاوانا
01:12
with musicموسیقی passingگذراندن all around you,
18
60758
2380
با موسیقی که در اطراف شما بخش می شود قدم بزنید
01:15
you could bringآوردن those soundsبرای تلفن های موبایل
and the highبالا cobaltکبالت skiesآسمان
19
63138
3297
و این صدا ها را به آسمان کبود ببرید
01:18
and the flashفلاش of the blueآبی oceanاقیانوس
20
66435
2342
و نور آقیانوس آبی رنگ
01:20
back to your friendsدوستان at home,
21
68777
2013
به خانه دوست شما منعکس گردد،
01:22
and really bringآوردن some magicشعبده بازي
22
70790
1791
و چیزی جادویی برای شما بیاورد
01:24
and clarityوضوح to your ownخودت life.
23
72581
2821
به روشنی به زندگی شما بیاورد.
01:27
Exceptبجز, as you all know,
24
75402
2466
فقط، همانطور که همه شما میدانید
01:30
one of the first things you learnیاد گرفتن
when you travelمسافرت رفتن
25
77868
2832
وقتی مسافرت می کنید
یکی از اولین چیزهایی که یاد می گیرید
01:32
is that nowhereهیچ جایی is magicalجادویی
unlessمگر اینکه you can bringآوردن the right eyesچشم ها to it.
26
80700
5377
این است که هیچ جایی جادویی نیست
مگر اینکه بتوانید درست به آن نگاه کنید.
01:38
You take an angryخشمگین man to the Himalayasهیمالیا,
27
86078
2479
شما یک مرد عصبانی را به هیمالیا ببرید،
01:40
he just startsشروع می شود complainingشکایت میکنم about the foodغذا.
28
88557
3316
او شروع به گلایه کردن از غذا خواهد کرد.
01:44
And I foundپیدا شد that the bestبهترین way
29
91873
2522
و فهمیدم که بهترین راهی
01:46
that I could developتوسعه more attentiveتوجه کن
and more appreciativeقدردانی eyesچشم ها
30
94395
4044
که میتوانم بینشی سپاسگزارانه و آگاه بپرورانم
01:50
was, oddlyعجیب و غریب,
31
98439
1598
به طرز عجیبی،
01:52
by going nowhereهیچ جایی, just by sittingنشسته still.
32
100037
3468
نرفتن به جایی، ودر سکون و آرامش نشستن است.
01:55
And of courseدوره sittingنشسته still
is how manyبسیاری of us get
33
103505
2849
و البته چند نفر از ما در این وقفه
در خاموش و آرام نشستن
01:58
what we mostاکثر craveطعنه زدن and need
in our acceleratedتسریع شد livesزندگی می کند, a breakزنگ تفريح.
34
106354
5050
آنچه را که آرزو داریم و به آن نیاز داریم را
در این زندگی پر شتاب بدست می آوریم.
02:04
But it was alsoهمچنین the only way
35
112124
1722
اما این تنها راهی بود
02:06
that I could find to siftغرق شدن throughاز طریق
the slideshowنمایش اسلاید of my experienceتجربه
36
113846
5501
که من می توانستم تجربیاتم را غربال کنم
02:11
and make senseاحساس of the futureآینده and the pastگذشته.
37
119347
3284
و به گذشته و آینده معنا دهم.
02:14
And so, to my great surpriseتعجب,
38
122631
3042
خُب، با تعجب زیاد،
02:17
I foundپیدا شد that going nowhereهیچ جایی
39
125673
1902
دریافتم که جایی نرفتن
02:19
was at leastکمترین as excitingهیجان انگیز
as going to Tibetتبت or to Cubaکوبا.
40
127579
4118
حداقل به همان هیجان انگیزی است
که به تبت و یا کوبا سفر کردن است.
02:23
And by going nowhereهیچ جایی,
I mean nothing more intimidatingارعاب
41
131697
4052
و با نرفتن به جایی،
منظورم این است که چیزی ترسناکتر از
02:27
than takingگرفتن a fewتعداد کمی minutesدقایق out of everyهرکدام day
42
135752
2832
گذراندن چند دقیقه خارج از برنامه روزانه نیست،
02:30
or a fewتعداد کمی daysروزها out of everyهرکدام seasonفصل,
43
138584
1971
یا چند روز از هر فصل
02:32
or even, as some people do,
44
140555
1969
و یا حتی، کاری که برخی از افراد می کنند،
02:34
a fewتعداد کمی yearsسالها out of a life
45
142524
2819
چند سالی را از یک عمر.
02:37
in orderسفارش to sitنشستن still long enoughکافی
46
145343
2701
سکون و آرام نشستن می بایستی به اندازه ای کافی باشد
02:40
to find out what movesحرکت می کند you mostاکثر,
47
148044
3391
تا که دریابید چه رفتاری را باید انجام دهید
02:43
to recallبه خاطر آوردن where your truestدرست است happinessشادی liesدروغ
48
151435
3344
تا شادی حقیقی را دوباره به یاد بیاورید
02:46
and to rememberیاد آوردن that sometimesگاه گاهی
49
154779
1770
و به خاطر داشته باشید که گاهی
02:48
makingساخت a livingزندگي كردن and makingساخت a life
50
156549
2715
برای ساختن یک زندگی و زندگی کردن
02:51
pointنقطه in oppositeمخالف directionsجهت ها.
51
159264
3183
باید اشاره به جهت مخالف کنید.
02:54
And of courseدوره, this is what wiseعاقل beingsموجودات
throughاز طریق the centuriesقرن ها
52
162457
3197
و البته، این چیزی است که خردمندان در طول قرنها
02:57
from everyهرکدام traditionسنت have been tellingگفتن us.
53
165654
2243
بطور سنتی به ما گفته اند.
03:00
It's an oldقدیمی ideaاندیشه.
54
167897
1926
این یک نظر قدیمی است.
03:02
More than 2,000 yearsسالها agoپیش,
the Stoicsاستئوکیک were remindingیادآوری us
55
169823
3294
بیشتر از ۲٫۰۰۰ سال
پیروان ذهب رواقی به ما یادآوری می کردند که
03:05
it's not our experienceتجربه
that makesباعث می شود our livesزندگی می کند,
56
173117
3054
این تجربه ما نیست
که زندگی ما را می سازد،
03:08
it's what we do with it.
57
176171
2208
بلکه کاریست که ما با [زندگیمان] می کنیم.
03:10
Imagineتصور کن a hurricaneطوفان suddenlyناگهان
sweepsجارو می کشد throughاز طریق your townشهر
58
178379
3852
تصور کنید طوفانی ناگهان
شهر شما را درنوردد
03:14
and reducesکاهش می یابد everyهرکدام last thing to rubbleخرابه.
59
182231
4508
و همه چیز را از بین ببرد.
03:18
One man is traumatizedآسیب دیده for life.
60
186739
3662
مردی دچار آسیب دیدگی جدی شده است.
03:22
But anotherیکی دیگر, maybe even his brotherبرادر,
almostتقریبا feelsاحساس می کند liberatedآزاد شده است,
61
190401
3864
اما فرد دیگری، حتی شاید برادرش،
احساس آزادی و فراخ کند،
03:26
and decidesتصمیم میگیرد this is a great chanceشانس
to startشروع کن his life anewدوباره.
62
194265
4242
و تصمیم بگیرد که این شانس بسیار
بزرگی برای زندگی جدیدی برای اوست.
03:30
It's exactlyدقیقا the sameیکسان eventرویداد,
63
198507
1850
واقعه ای دقیقا یکسان است،
03:32
but radicallyبه طور اساسی differentناهمسان responsesپاسخ.
64
200357
2552
اما پاسخی اساسا متفاوت [برای این دو نفر دارد].
03:35
There is nothing eitherیا good or badبد,
as Shakespeareشکسپیر told us in "Hamletهملت,"
65
202909
4381
شکسپیر در" هملت" به ما گفت که
هیچ چیزی خوب یا بد نیست،
03:39
but thinkingفكر كردن makesباعث می شود it so.
66
207300
2130
بلکه فکر کردن این را خوب یا بد می کند.
03:42
And this has certainlyقطعا been
my experienceتجربه as a travelerمسافر.
67
210720
3340
و دقیقا تجربه من به عنوان یک مسافر همین بوده است.
03:46
Twenty-fourبیست و چهار yearsسالها agoپیش I tookگرفت
the mostاکثر mind-bendingذهن خمیدگی tripسفر
68
214060
3173
۲۴ سال پیش من سفری به
03:49
acrossدر سراسر Northشمال Koreaکشور کره.
69
217233
2682
کره شمالی داشتم که بالاترین نقطه عطف ذهنی ام بود.
03:52
But the tripسفر lastedطول کشید a fewتعداد کمی daysروزها.
70
219915
2889
این سفر تنها چند روز بود.
03:55
What I've doneانجام شده with it sittingنشسته still,
going back to it in my headسر,
71
222804
3580
آنچه که من با این سفر کردم خاموش و آرام نشستن بود
و مرور کردن آن در ذهنم بود،
03:58
tryingتلاش کن to understandفهمیدن it,
findingیافته a placeمحل for it in my thinkingفكر كردن,
72
226384
3672
سعی کردم آن را درک کنم،
و در ذهنم جایی برای آن بیابم،
04:02
that's lastedطول کشید 24 yearsسالها alreadyقبلا
73
230056
2264
و این ۲۴ سال است که در ذهن من است
04:04
and will probablyشاید last a lifetimeطول عمر.
74
232320
3363
و احتمالا برای همه عمر باقی خواهد ماند.
04:07
The tripسفر, in other wordsکلمات,
gaveداد me some amazingحیرت آور sightsمناظر,
75
235683
3376
به بیانی دیگر، این سفر
به من بینش شگفت انگیزی داد،
04:11
but it's only sittingنشسته still
76
239059
2065
ولی با سکون در آرامش نشستن بود
04:13
that allowsاجازه می دهد me to turnدور زدن those
into lastingماندنی insightsبینش.
77
241124
3692
که اجازه داد تا این سفر
بینش ماندگاری برایم شود.
04:17
And I sometimesگاه گاهی think
that so much of our life
78
244816
2946
و گاهی فکر می کنم
که بخش زیادی از زندگی ما
04:19
takes placeمحل insideداخل our headsسر,
79
247762
2017
در ذهن ما ماندگار می شود،
04:21
in memoryحافظه or imaginationخیال پردازی
or interpretationتفسیر or speculationحدس و گمان,
80
249779
4813
در حافظه یا تخیل
یا تعبیر و یا حدس و گمانمان،
04:26
that if I really want to changeتغییر دادن my life
81
254592
2803
که اگر واقعا بخواهم زندگیم را تغییر دهم
04:29
I mightممکن bestبهترین beginشروع by changingتغییر دادن my mindذهن.
82
257395
4035
بهترین آن است که ذهنم را تغییر دهم.
04:33
Again, noneهیچ کدام of this is newجدید;
83
261430
1520
بازهم هیچیک از این موارد جدید نیستند؛
04:35
that's why Shakespeareشکسپیر and the Stoicsاستئوکیک
were tellingگفتن us this centuriesقرن ها agoپیش,
84
262950
4300
به همین دلیل شکسپیر و رواقیون
به ما قرن ها پیش اینها را به ما می گفتند،
04:39
but Shakespeareشکسپیر never had to faceصورت
200 emailsایمیل ها in a day.
85
267250
4253
اما شکسپیر هرگز به ۲۰۰ ایمیل
در روز مواجه نشد.
04:43
(Laughterخنده)
86
271503
1402
( خنده تماشاگران)
04:45
The Stoicsاستئوکیک, as farدور as I know,
were not on Facebookفیس بوک.
87
272905
4323
تا آنجا که من می دانم، رواقیون
در فیسبوک نبودند.
04:49
We all know that in our on-demandبر اساس تقاضا livesزندگی می کند,
88
277228
2846
همه ما میدانیم که در زندگی پر درخواست ما
04:52
one of the things that's mostاکثر on demandتقاضا
89
280084
2108
یکی از چیزهایی که بیشترین تقاضا را دارد
04:54
is ourselvesخودمان.
90
282192
1228
خود ما هستیم.
04:55
Whereverهر کجا که we are, any time of night or day,
91
283420
2632
هر کجا که هستیم، هر وقت روز و شب،
04:58
our bossesکارفرمایان, junk-mailersنامه های ناخواسته,
our parentsپدر و مادر can get to us.
92
286052
3731
مدیرانمان، فرستندگان ایملهای اشغالی
پدر و مادرهایمان می توانند به ما دسترسی داشته باشند.
05:02
Sociologistsجامعه شناسان have actuallyدر واقع foundپیدا شد
that in recentاخیر yearsسالها
93
290443
3329
در واقع جامعه شناسان دریافتند
که در سالهای اخیر
05:05
Americansآمریکایی ها are workingکار کردن fewerکمتر hoursساعت ها
than 50 yearsسالها agoپیش,
94
293772
3458
آمریکایهای کمتر از پنجاه سال پیش کار می کنند،
05:09
but we feel as if we're workingکار کردن more.
95
297230
3166
اما ما احساس می کنیم که بیشتر کار می کنند.
05:12
We have more and more time-savingصرفه جویی در زمان devicesدستگاه ها,
96
300396
2546
ما دستگاهای صرفه جویی در زمان بیشتر و بیشتری داریم،
05:15
but sometimesگاه گاهی, it seemsبه نظر می رسد,
lessکمتر and lessکمتر time.
97
302942
3800
اما گاهی، به نظر می رسد،
05:18
We can more and more easilyبه آسانی
make contactتماس with people
98
306742
2484
زمان کمتر و کمتر می شود.
05:21
on the furthestدورترین cornersگوشه ها of the planetسیاره,
99
309226
2359
ما با مردم بیشتر و بیشتر می توانیم
ارتباط برقرار کنیم
05:23
but sometimesگاه گاهی in that processروند
100
311585
1994
اما گاهی در طی مسیر
05:25
we loseاز دست دادن contactتماس with ourselvesخودمان.
101
313579
3746
ما ارتباطمان را با خودمان از دست می دهیم.
05:29
And one of my biggestبزرگترین surprisesتعجب نکنید
as a travelerمسافر
102
317325
3793
و یکی از بزرگترین شگفتی های من به عنوان یک مسافر
05:33
has been to find
that oftenغالبا it's exactlyدقیقا the people
103
321118
3178
این بوده است که علت اینکه اغلب افرادی
05:36
who have mostاکثر enabledفعال شده است us to get anywhereهر جا
104
324296
3117
که بیشتر از همه توانایی دارند
که به هر کجا می خواهند بروند
05:39
who are intentقصد on going nowhereهیچ جایی.
105
327413
2715
ولی میل به نرفتن را بیشتر از همه دارند
را پیدا کنم.
05:42
In other wordsکلمات, preciselyدقیقا those beingsموجودات
106
330128
2185
به عبارت دیگر، دقیقا همان موجوداتی
05:44
who have createdایجاد شده the technologiesفن آوری ها
107
332313
2333
که تکنولوژی را خلق کردند
05:46
that overrideنادیده گرفتن so manyبسیاری
of the limitsمحدودیت ها of oldقدیمی,
108
334646
3550
که بسیاری از محدودیت های
قدیمی را نادیده می گیرند،
05:50
are the onesآنهایی که wisestعاقلانه ترین
about the need for limitsمحدودیت ها,
109
338196
3011
در مورد نیاز به محدودیتها
خردمندترین ها هستند.
05:53
even when it comesمی آید to technologyتکنولوژی.
110
341207
3676
حتی زمانی که به موضوع تکنولوژی بر می گردد.
05:57
I onceیک بار wentرفتی to the Googleگوگل headquartersمرکز فرماندهی
111
344883
2629
یکبار من به دفتر شرکت گوگل رفتم
05:59
and I saw all the things
manyبسیاری of you have heardشنیدم about;
112
347512
2803
و خیلی از چیزهایی که شما درباره اش شنیدید را دیدم؛
06:02
the indoorدر محیط داخلی treeدرخت housesخانه ها, the trampolinesترامپولین ها,
113
350315
3224
در مورد درختان داخل ساختمان، طرمبلنس [صفحه ای فنری که روی آن بالا پائین می پرند]،
06:05
workersکارگران at that time enjoyingلذت بردن از 20 percentدرصد
of theirخودشان paidپرداخت شده time freeرایگان
114
353539
4478
و کارمندان ۲۰ درصد از زمان کاریشان را
آزادند
06:10
so that they could just let
theirخودشان imaginationsتصورات go wanderingسرگردان.
115
358017
4040
تا بگذارند که تخیلات و تصورتشان
شکل بگیرد.
06:14
But what impressedتحت تاثیر قرار me even more
116
362057
2918
اما آنچه که مرا تحت تاثیر قرارداد
06:17
was that as I was waitingدر انتظار
for my digitalدیجیتال I.D.,
117
364975
3579
زمانی بود که من منتظر کارت شناسایی دیجیتالیم بودم،
06:20
one GooglerGoogler was tellingگفتن me
about the programبرنامه
118
368554
2769
یکی از کارمند گوگل داشت برای من
درباره این برنامه صحبت می کرد
06:23
that he was about to startشروع کن
to teachتدریس کنید the manyبسیاری, manyبسیاری Googlersکارمندان Google
119
371323
3794
که شروع به آموزش خیلی از کارمندان
دیگر گوگل کرده
06:27
who practiceتمرین yogaیوگا
to becomeتبدیل شدن به trainersمربیان in it,
120
375117
3393
که چگونه تمرین یوگا کنند
تا تبدیل به مربی یوگا شوند،
06:30
and the other GooglerGoogler was tellingگفتن me
about the bookکتاب that he was about to writeنوشتن
121
378510
4254
دیگر کارمند گوگل به من درباره
کتابی که داشت می نوشت گفت
06:34
on the innerدرونی searchجستجو کردن engineموتور,
122
382764
3014
و در موتور داخلی جستجوگر،
06:37
and the waysراه ها in whichکه scienceعلوم پایه
has empiricallyتجربی shownنشان داده شده
123
385778
2993
و علم بطور تجربی نشان داده
06:40
that sittingنشسته still, or meditationمراقبه,
124
388771
2537
که سکون و ارام نشستن، و یا مدیتیشن،
06:43
can leadسرب not just to better
healthسلامتی or to clearerواضح تر thinkingفكر كردن,
125
391308
3612
نه تنها می تواند منجر به سلامت
یا پاک کردن ذهن شود
06:47
but even to emotionalعاطفی intelligenceهوش.
126
394920
3520
بلکه میتواند به هوش احساسی نیز منجر شود.
06:50
I have anotherیکی دیگر friendدوست in Siliconسیلیکون Valleyدره
127
398440
2313
دوست دیگری در سیلیکون ولی (منظفه ای در کالیفرنیا که شرکتهای بزرگ کامپوتری در آنجا فعالیت دارند) دارم
06:52
who is really one
of the mostاکثر eloquentسخنرانی spokesmenسخنگویان
128
400753
3122
یکی از فصیح ترین سخنوران
06:56
for the latestآخرین technologiesفن آوری ها,
129
403875
1803
برای آخرین پدیده های تکنولوژی هست.
06:57
and in factواقعیت was one of the foundersبنیانگذاران
of Wiredسیم magazineمجله, Kevinکوین Kellyکلی.
130
405678
3885
در حقیقت یکی از بنیان گذاران
مجله "وایرد" کوین کلی هست.
07:01
And Kevinکوین wroteنوشت his last bookکتاب
on freshتازه technologiesفن آوری ها
131
409563
3753
کوین آخرین کتابش را درباره
تکنولوژی های تازه
07:05
withoutبدون a smartphoneگوشی های هوشمند
or a laptopلپ تاپ or a TVتلویزیون in his home.
132
413316
4563
بدون استفاده از تلفن هوشمند یا لپتاپ و یا تلویزیونی در خانه اش نوشت.
07:10
And like manyبسیاری in Siliconسیلیکون Valleyدره,
133
417879
2882
و مثل خیلی از مردم در سیلیکون ولی،
07:12
he triesتلاش می کند really hardسخت to observeمشاهده کنید
134
420761
2976
تلاش بسیار زیادی می کند که
07:15
what they call an Internetاینترنت sabbathسبابت,
135
423737
3186
اینترنت ساببت( قطع کامل دنیای دیجیتالی در مدتی در خانواده برای ایجاد ارتباط بهتر بین اعضای خانواده) در خانواده رعایت کند
07:19
wherebyبه موجب آن for 24 or 48 hoursساعت ها everyهرکدام weekهفته
136
427643
3098
که بین ۲۴ ساعت تا ۴۸ ساعت در هفته
07:22
they go completelyبه صورت کامل offlineآفلاین
137
430741
3080
آنها کاملا ارتباط اینترنتی شان را قطع می کنند
07:26
in orderسفارش to gatherجمع آوری the senseاحساس of directionجهت
138
433821
2148
تا تناسب و مدیریت اینکه
07:28
and proportionتناسب they'llآنها خواهند شد need
when they go onlineآنلاین again.
139
435969
3494
احتمالا چه زمانی نیاز دارند
دوباره آنلاین می شوند را دریابند.
07:31
The one thing perhapsشاید
that technologyتکنولوژی hasn'tنه always givenداده شده us
140
439463
3727
شاید چیزی را تکنولوژی
همیشه به ما نداده این باشد
07:35
is a senseاحساس of how to make
the wisestعاقلانه ترین use of technologyتکنولوژی.
141
443190
4709
که خردمندان ترین
شیوه استفاده از تکنولوژی چیست.
07:40
And when you speakصحبت of the sabbathسبابت,
142
447899
2665
هنگامی که از ساببت (روز تعطیل آخر هفته به منظور انجام امور دینی) صحبت می کنید،
07:42
look at the Tenده Commandmentsفرامین --
143
450564
1937
به ده فرمان نگاه کنید -
07:44
there's only one wordکلمه there
for whichکه the adjectiveصفت "holyمقدس" is used,
144
452501
4373
تنها یک واژه برای صفت
"مقدس" استفاده شده است،
07:49
and that's the Sabbathسبت.
145
456874
2276
و این ساببت است.
07:51
I pickانتخاب کنید up the Jewishیهودی holyمقدس bookکتاب
of the Torahتورات --
146
459150
3030
کتاب مقدس یهودیان تورات را بردارید--
07:54
its longestطولانی ترین chapterفصل, it's on the Sabbathسبت.
147
462180
3341
این طولانی ترین فصل آن است، این در ساببت است.
07:57
And we all know that it's really
one of our greatestبزرگترین luxuriesلوکس,
148
465521
3897
و همه ما می دانیم که این یکی از بزرگترین
نعمت های ماست،
08:01
the emptyخالی spaceفضا.
149
469418
2188
این فضای خالی (در اینجا روز تعطیل).
08:03
In manyبسیاری a pieceقطعه of musicموسیقی,
it's the pauseمکث or the restباقی مانده
150
471606
3922
در خیلی از قطعات موسیقی
مکث واستراحت هست
08:07
that givesمی دهد the pieceقطعه
its beautyزیبایی and its shapeشکل.
151
475528
3110
که به قطعه موسیقی
زیبای و شکل می دهد.
08:10
And I know I as a writerنویسنده
152
478638
1583
و من به عنوان یک نویسنده می دانم
08:12
will oftenغالبا try to includeعبارتند از
a lot of emptyخالی spaceفضا on the pageصفحه
153
480221
4133
سعی می کنم که فضاهای خالی را در صفحه بگذارم
08:16
so that the readerخواننده can completeتکمیل
my thoughtsاندیشه ها and sentencesجمله ها
154
484354
3712
پس خواننده کتاب می تواند
افکار و جمله مرا کامل کند
08:20
and so that her imaginationخیال پردازی
has roomاتاق to breatheتنفس کنید.
155
488066
4102
چندان که در تخیل او
فضایی برای نفس کشیدن باشد.
08:25
Now, in the physicalفیزیکی domainدامنه,
of courseدوره, manyبسیاری people,
156
493618
2578
در حوزه فیزیکی، البته
خیلی از مردم،
08:28
if they have the resourcesمنابع,
157
496196
1524
اگر امکاناتش را داشتند،
08:29
will try to get a placeمحل in the countryکشور,
a secondدومین home.
158
497720
3480
سعی می کردند که در خارج از شهر محلی را
به عنوان خانه دوم داشته باشند.
08:33
I've never begunشروع شد to have those resourcesمنابع,
159
501200
3142
من هرگز چنین امکانی نداشتم،
08:36
but I sometimesگاه گاهی rememberیاد آوردن
that any time I want,
160
504342
3715
اما گاهی به یاد میآورم
که هر زمانی بخواهم،
08:40
I can get a secondدومین home in time,
if not in spaceفضا,
161
508057
4365
می توانم خانه دوم همان موقع داشته باشم،
اگر نشد تنها با یک روز مرخصی
08:44
just by takingگرفتن a day off.
162
512422
2431
در فضای باز.
08:47
And it's never easyآسان because, of courseدوره,
wheneverهر زمان که I do I spendخرج کردن much of it
163
514853
3565
البته این خیلی آسان نیست،
هر وفت اینکار را می کنم بیشتر
08:50
worriedنگران about all the extraاضافی stuffچیز
164
518418
1678
نگران وسایل اضافی هستم
08:52
that's going to crashسقوط down on me
the followingذیل day.
165
520096
2674
که روز بعد سرم می ریزه [باید مرتبشون کنم]
08:54
I sometimesگاه گاهی think I'd ratherنسبتا give up
meatگوشت or sexارتباط جنسی or wineشراب
166
522770
3022
گاهی فکر می کنم بهتر که خوردن گوشت،
یا رابطه جنسی و یا نوشیدن شراب را کنار بگذارم
08:57
than the chanceشانس to checkبررسی on my emailsایمیل ها.
167
525792
2042
تا اینکه شانس چک کردن ایملهایم را از دست بدهم.
09:00
(Laughterخنده)
168
527834
1124
(خنده تماشاگران)
09:01
And everyهرکدام seasonفصل I do try to take
threeسه daysروزها off on retreatعقب نشینی
169
528958
4308
و در هر فصل من سعی می کنم
که سه روز را برای غزلت نشینی مرخصی بگیرم
09:05
but a partبخشی of me still feelsاحساس می کند guiltyگناهکار
to be leavingترک my poorفقیر wifeهمسر behindپشت
170
533266
4302
اما بخشی از برای ترک کردن همسر بی چاره ام
09:09
and to be ignoringنادیده گرفتن
all those seeminglyظاهرا urgentفوری emailsایمیل ها
171
537568
3048
و نادیده گرفتن ایملهای به ظاهر فوری
09:12
from my bossesکارفرمایان
172
540616
1754
از طرف مدیرانم
09:14
and maybe to be missingگم شده
a friend'sدوستان birthdayروز تولد partyمهمانی.
173
542370
3067
و شاید از دست دادن مهمانی تولد
یک دوست احساس گناه می کند.
اما به محض اینکه به یک مکان
واقعا ساکت می رسم،
09:17
But as soonبه زودی as I get
to a placeمحل of realواقعی quietساکت,
174
545437
3828
می فهمم که تنها با رفتن به آنجاست
09:21
I realizeتحقق بخشیدن that it's only by going there
175
549265
2469
که من چیزی تازه یا خلاق و
یا شادی بخش دارم که با
09:23
that I'll have anything freshتازه
or creativeخلاقانه or joyfulشاد to shareاشتراک گذاری
176
551734
4027
همسرم یا مدیرانم و یا دوستانم به اشتراک بگذارم.
09:27
with my wifeهمسر or bossesکارفرمایان or friendsدوستان.
177
555761
2506
واقعا در غیر اینصورت،
09:30
Otherwiseدر غیر این صورت, really,
178
558267
1280
من خستگی و پریشانی خودم را
به جای حضور آنها عوض میکنم
09:31
I'm just foistingچسباندن on them
my exhaustionخستگی or my distractednessاغراق آمیز,
179
559547
3520
که خوشبختی در آن نیست.
09:35
whichکه is no blessingبرکت at all.
180
563067
2572
خُب هنگامی که ۲۹ ساله بودم،
09:39
And so when I was 29,
181
566849
2468
تصمیم گرفتم همه زندگیم را
09:41
I decidedقرار بر این شد to remakeبازسازی کنید my entireکل life
182
569317
3065
با نرفتن به جایی دوباره بسازم.
09:44
in the lightسبک of going nowhereهیچ جایی.
183
572382
2717
یک شب از محل کارم بر میگشتم،
09:47
One eveningشب I was comingآینده back
from the officeدفتر,
184
575099
2501
این بعد از نیمه شب بود، من در یک تاکسی بودم
که در میدان تایم (میدانی در نیویورک) می رفت،
09:49
it was after midnightنیمه شب, I was in a taxiتاکسی
drivingرانندگی throughاز طریق Timesبار Squareمربع,
185
577600
4179
ناگهان متوجه شدم که من در با اطرافم در مسابقه هستم
09:53
and I suddenlyناگهان realizedمتوجه شدم
that I was racingمسابقه around so much
186
581779
3500
و هرگز نمی توانم با زندگیم سازگاری پیدا کنم
09:57
I could never catchگرفتن up with my life.
187
585279
3156
و همانطور که اتفاق افتاده، زندگیم
10:00
And my life then, as it happenedاتفاق افتاد,
188
588435
1816
با آنچه که در کودگی آرزویش را داشتم همگن شد.
10:02
was prettyبسیار much the one
I mightممکن have dreamedرویای of as a little boyپسر.
189
590251
3821
من همکاران و دوستان بسیار خوبی داشتم،
10:06
I had really interestingجالب هست friendsدوستان
and colleaguesهمکاران,
190
594072
2315
آپارتمان خوبی در بین خیابان پارک
و خیابان ۲۰۰ داشتم
10:08
I had a niceخوب apartmentاپارتمان
on Parkپارک Avenueخیابان and 20thth Streetخیابان.
191
596387
4248
برای خودم شغل بسیار فریبنده ای که
نوشتن در مورد موضوعات جهانی بود داشتم،
10:12
I had, to me, a fascinatingشگفت انگیز jobکار
writingنوشتن about worldجهان affairsامور,
192
600635
4433
اما من هرگز رابه اندازه کافی
از آنها فاصله نگرفته بودم
10:17
but I could never separateجداگانه myselfخودم
enoughکافی from them
193
605068
2988
تا افکار خودم را بشنوم--
10:20
to hearشنیدن myselfخودم think --
194
608056
1703
یا در واقع، برای درک اینکه
آیا حقیقتا خوشحالم .
10:21
or really, to understandفهمیدن
if I was trulyبراستی happyخوشحال.
195
609759
4126
خُب من آرزوهای زندگیم را
10:26
And so, I abandonedرها شده my dreamرویا life
196
613885
3187
برای یک اتاق در یک حیاط خلوت در شهر کیوتو ژاپن رها کردم،
10:29
for a singleتنها roomاتاق on the backstreetsbackstreets
of Kyotoکیوتو, Japanژاپن,
197
617072
4155
که در نیروی بسیار قوی در آن بود
10:34
whichکه was the placeمحل
that had long exertedاعمال شده a strongقوی,
198
622382
3286
کششی مرموزی مرا به آنجا کشید.
10:37
really mysteriousمرموز gravitationalگرانشی pullکشیدن on me.
199
625668
3850
حتی زمانی که یک کودک بودم
10:41
Even as a childکودک
200
629518
1335
10:43
I would just look at a paintingرنگ آمیزی
of Kyotoکیوتو and feel I recognizedشناسایی شده it;
201
630853
3371
به نقاشی هایی از شهر کیوتو نگاه می کردم و
احساس می کردم که آنجا را می شناسم؛
از قبل می دانستم که آنجا را خواهم دید.
10:46
I knewمی دانست it before I ever laidگذاشته eyesچشم ها on it.
202
634224
3247
همانطور که میدانید،
10:49
But it's alsoهمچنین, as you all know,
203
637471
1929
کیوتو شهر زیبایی که با تپه ها احاطه شد،
10:51
a beautifulخوشگل cityشهر encircledمحاصره شده است by hillsتپه ها,
204
639400
2719
که بیش از ۲٫۰۰۰ معبد و زیارتگاه دارد،
10:54
filledپر شده with more than 2,000 templesمعابد
and shrinesزیارتگاه ها,
205
642119
3629
که بیش از ۸۰۰ سال است که مردم در آنجا
خاموش و آرام می نشینند.
10:57
where people have been sittingنشسته still
for 800 yearsسالها or more.
206
645748
5112
و خیلی زود پس از اینکه به آنجا رفتم
11:03
And quiteکاملا soonبه زودی after I movedنقل مکان کرد there,
I endedبه پایان رسید up where I still am
207
650860
3993
به جایی رسیدم که هنوز با همسرم آنجا زندگی میکنم،
و قبلا فرزندانم بودند،
11:07
with my wifeهمسر, formerlyسابق our kidsبچه ها,
208
654853
2579
در یک آپارتمان دو خوابه
11:09
in a two-roomدو اتاق apartmentاپارتمان
in the middleوسط of nowhereهیچ جایی
209
657432
2581
در ناکجا اباد،
11:12
where we have no bicycleدوچرخه, no carماشین,
210
660013
2388
جایی که ما دوچرخه نداشتیم، خودرو نداشتیم،
11:14
no TVتلویزیون I can understandفهمیدن,
211
662401
2169
زندگی بدون تلویزیون میتوانم حس کنم.
11:16
and I still have to supportحمایت کردن my lovedدوست داشتنی onesآنهایی که
212
664570
2553
و هنوز به عنوان یک نویسنده مسافر
11:19
as a travelمسافرت رفتن writerنویسنده and a journalistروزنامه نگار,
213
667123
2531
و یک روزنامه نگاراز چیزی که دوست دارم بایستی حمایت کنم،
11:21
so clearlyبه وضوح this is not idealایده آل
for jobکار advancementپیشرفت
214
669654
3364
واضح است که این یک ایده آل
برای پیشرفت شغلی
11:25
or for culturalفرهنگی excitementهیجان
215
673018
1827
و یا شور فرهنگی
11:27
or for socialاجتماعی diversionانحراف.
216
674845
2367
و یا انحرافات اجتماعی نیست.
11:29
But I realizedمتوجه شدم that it givesمی دهد me
what I prizeجایزه mostاکثر,
217
677212
4528
اما متوجه این بودم که این
به من چیزی را میدهد که من بیشترین ارزش را برای آن قائل هستم
11:34
whichکه is daysروزها
218
682400
1640
برای روزها
11:36
and hoursساعت ها.
219
684040
1733
و ساعات ها.
11:37
I have never onceیک بار had to use
a cellسلول phoneتلفن there.
220
685773
2627
من هرگز مجبور به استفاده
از تلفن همراه در آنجا نشدم.
11:40
I almostتقریبا never have to look at the time,
221
688400
3543
من تقریبا هرگز به ساعت نگاه نمی کردم
11:44
and everyهرکدام morningصبح when I wakeاز خواب بیدار up,
222
691943
2554
و هر روز صبح هنگامی که بیدار می شدم،
11:46
really the day stretchesامتداد می یابد in frontجلوی of me
223
694497
2361
روز مثل یک علفزار باز
11:49
like an openباز کن meadowچمنزار.
224
696858
2974
به رویم گسترده می شود.
11:52
And when life throwsپرتاب می کند up
one of its nastyتند و زننده surprisesتعجب نکنید,
225
699832
3196
و هنگامی که زندگی یکی
از شگفتی های تند و زننده اش را نشان میداد
11:55
as it will, more than onceیک بار,
226
703028
1961
که اغلب اتفاق می افتد،
11:57
when a doctorدکتر comesمی آید into my roomاتاق
227
704989
2181
وقتی دکتر با لباس سفید مثل کفن وارد می شود،
11:59
wearingپوشیدن a graveقبر expressionاصطلاح,
228
707170
1895
یا خودروییی در جلو من در بزرگراه
ناگهان راهش را عوض می کند،
12:01
or a carماشین suddenlyناگهان veersترس
in frontجلوی of mineمال خودم on the freewayبزرگراه,
229
709065
3628
من تا مغز استخوانم می دانم
12:04
I know, in my bonesاستخوان ها,
230
712693
2744
که این زمانی که من
در به جایی نمی روم
12:07
that it's the time I've spentصرف شده
going nowhereهیچ جایی
231
715437
2710
مرا بیشتر از همه نگه داشته
12:10
that is going to sustainپایدار باش me much more
232
718147
2002
تا تمام مدتی که در مسابقه ای
بین بوتان و ایستر ایلند گذرانیده بودم.
12:12
than all the time I've spentصرف شده
racingمسابقه around to Bhutanبوتان or Easterعید پاک Islandجزیره.
233
720149
4953
من همواره یک مسافر خواهم بود--
12:18
I'll always be a travelerمسافر --
234
726306
1404
زندگی من وابسته با آن است--
12:19
my livelihoodمعیشت dependsبستگی دارد on it --
235
727710
1904
اما یکی از زیباییهای سفر
12:21
but one of the beautiesزیبایی ها of travelمسافرت رفتن
236
729614
2179
این است که به شما اجازه می دهد
تا سکون و آرامش را
12:23
is that it allowsاجازه می دهد you to bringآوردن stillnessسکوت
237
731793
4106
به حرکت وهیاهوی جهان بیاورد.
12:28
into the motionحرکت and the commotionتعجب
of the worldجهان.
238
735899
4120
یکبار سوار هواپیمای لوفتانزا آلمان شدم،
12:32
I onceیک بار got on a planeسطح
in Frankfurtفرانکفورت, Germanyآلمان,
239
740019
3378
یک بانوی جوان آلمانی آمد و نشست کنار من
12:35
and a youngجوان Germanآلمانی womanزن
cameآمد down and satنشسته nextبعد to me
240
743397
2948
و با من سر صحبت بسیار
دوستانه ای را باز کرد
12:38
and engagedنامزد شده me
in a very friendlyدوستانه conversationگفتگو
241
746345
2620
که حدود ۳۰ دقیقه طول کشید،
12:41
for about 30 minutesدقایق,
242
748965
1751
و سپس او برگشت حدود ۱۲ ساعت ساکت نشست.
12:42
and then she just turnedتبدیل شد around
243
750716
1993
12:44
and satنشسته still for 12 hoursساعت ها.
244
752709
3273
اوسرش را برگرداند فقط ساکت
و خاموش برای ۱۲ ساعت نشست
12:48
She didn't onceیک بار turnدور زدن on her videoویدئو monitorمانیتور,
245
755982
2634
مانتیتور ویدئوش را روشن نکرد،
12:50
she never pulledکشیده out a bookکتاب,
she didn't even go to sleepبخواب,
246
758616
3295
چیزی روشن و آرام از سوی
او مرا بهرمند ساخت.
12:54
she just satنشسته still,
247
761911
2787
من متوجه شدم که افراد بیشتر و بیشتری
رفتار آگاهانه ای را این روزها انجام میدهند
12:56
and something of her clarityوضوح and calmآرام
really impartedاعتراف کرد itselfخودش to me.
248
764698
4531
تا فضایی را برای
زندگی داخلی خودشان باز کنند.
13:02
I've noticedمتوجه شدم more and more people
takingگرفتن consciousآگاهانه measuresمعیارهای these daysروزها
249
769999
4322
برخی از افراد به استراحتگاهی مانند سیاه چاله ها میروند
13:06
to try to openباز کن up a spaceفضا
insideداخل theirخودشان livesزندگی می کند.
250
774321
3273
که صدها دلار برای یک شب هزینه می کنند
13:09
Some people go to black-holeسیاه چاله resortsاستراحتگاه
251
777605
2330
تا تلفن و لپ تاپ شان را در
13:12
where they'llآنها خواهند شد spendخرج کردن hundredsصدها
of dollarsدلار a night
252
779935
2360
زمان ورود به هتل به آنها تحویل دهند
13:14
in orderسفارش to handدست over
theirخودشان cellسلول phoneتلفن and theirخودشان laptopلپ تاپ
253
782295
3158
برخی از افراد را می شناسم،
تنها زمانی که به خواب میخواهند بروند،
13:17
to the frontجلوی deskمیز مطالعه on arrivalورود.
254
785453
2204
در عوض پیامهایشان را می خوانند
13:19
Some people I know,
just before they go to sleepبخواب,
255
787657
2965
و یا یوتوب را چک می کنند،
13:22
insteadبجای of scrollingپیمایش throughاز طریق
theirخودشان messagesپیام ها
256
790622
2124
چراغ را خاموش می کنند و به موسیقی گوش میدهند،
13:24
or checkingچک کردن out YouTubeیوتیوب,
257
792746
1672
13:26
just turnدور زدن out the lightsچراغ ها
and listen to some musicموسیقی,
258
794418
3244
و توجه کنید که آنها خیلی بهتر خواب
13:29
and noticeاطلاع that they sleepبخواب much better
259
797662
2426
و خیلی سرحالتر بیدار می شوند.
13:32
and wakeاز خواب بیدار up much refreshedتجدیدشده.
260
800088
3213
یکی با شانس این را داشتم
13:35
I was onceیک بار fortunateخوش شانسی enoughکافی
261
803301
2206
که به یک کوه بلند تاریک
پشت بین لس آنجلس رانندگی کنم
13:37
to driveراندن into the highبالا, darkتاریک است mountainsکوه ها
behindپشت Losلوس Angelesآنجلس,
262
805507
5040
جایی که شاعری و خواننده ی بزرگ
13:42
where the great poetشاعر and singerخواننده
263
810547
2548
لئونارد کوهن که قلب تپنده بین المللیست
13:45
and internationalبین المللی heartthrobضربان قلب Leonardلئونارد Cohenکوهن
264
813095
3222
در آنجا برای سالها به عنوان راهبه ای
تمام وقت زندگی و کار میکرد
مرکز کوه بالدی ذٍن The Mount Baldy Zen Centre
13:48
was livingزندگي كردن and workingکار کردن for manyبسیاری yearsسالها
as a full-timeتمام وقت monkراهب
265
816317
4171
من اصلا متعجب نشدم
13:52
in the Mountکوه Baldyبلدي Zenذن Centerمرکز.
266
820488
2851
هنگامی که که او در سن ۷۷ سالگی
13:55
And I wasn'tنبود entirelyبه طور کامل surprisedغافلگیر شدن
267
823339
1965
13:57
when the recordرکورد that he releasedمنتشر شد
at the ageسن of 77,
268
825304
3710
آلبوم ترانه ای را با نامی غیر جذاب "ایده های قدیمی" را منتشر کرد
14:01
to whichکه he gaveداد the deliberatelyعمدا
unsexyناسکی titleعنوان of "Oldقدیمی Ideasایده ها,"
269
829014
5281
و در ۱۷ کشور جهان آلبوم اول شد،
14:06
wentرفتی to numberعدد one in the chartsنمودار
in 17 nationsملت ها in the worldجهان,
270
834296
2962
و در نُه کشور دیگر جزء ۵ آلبوم برتر شد.
14:09
hitاصابت the topبالا fiveپنج in nineنه othersدیگران.
271
837258
3230
گمان می کنم، چیزی در درون ما برای احساس
14:12
Something in us, I think, is cryingگریان out
272
840488
2767
14:15
for the senseاحساس of intimacyصمیمیت and depthعمق
that we get from people like that.
273
843255
4506
صمیمت و رابطه عمیق که ما از دیگر افراد می گیریم
گریه سر می دهد.
کسی که زحمت خاموش و آرام نشستن را می کشد.
14:19
who take the time
and troubleمشکل to sitنشستن still.
274
847761
3782
و گمان میکنم افراد زیادی این احساس را دارند
و در من مطمئنن هست،
14:23
And I think manyبسیاری
of us have the sensationاحساسات,
275
851543
2238
14:25
I certainlyقطعا do,
276
853781
1528
که در فاصله دو اینچی یک صفحه نمایش
بزرگ ایستاده اند
14:27
that we're standingایستاده about two inchesاینچ away
from a hugeبزرگ screenصفحه نمایش,
277
855309
4449
و این بسیار شلوغ و پر سر وصداست
14:31
and it's noisyپر سر و صدا and it's crowdedشلوغ است
278
859767
1838
14:33
and it's changingتغییر دادن with everyهرکدام secondدومین,
279
861605
2176
و در هر ثانیه این تغییر می کند،
14:35
and that screenصفحه نمایش is our livesزندگی می کند.
280
863781
2749
و این صفحه نمایش زندگی ماست.
14:38
And it's only by steppingقدم زدن back,
and then furtherبیشتر back,
281
866530
3623
این تنها گام نهادن به عقب،
و سپس به آینده برگشتن است،
و خاموش و آرام ماندن،
14:42
and holdingبرگزاری still,
282
870153
1738
که ما می توانیم شروع به دیدن
همه تصویر زندگی بکنیم
14:44
that we can beginشروع to see
what the canvasبوم meansبه معنای
283
871891
2818
و تصویر بزرگتری را از زندگی در یابیم.
14:46
and to catchگرفتن the largerبزرگتر pictureعکس.
284
874709
2296
14:49
And a fewتعداد کمی people do that for us
by going nowhereهیچ جایی.
285
877005
3985
افراد کمی اینکار برای ما
با نرفتن به جایی انجام میدهند.
بنابراین، در عصر شتاب،
14:54
So, in an ageسن of accelerationشتاب,
286
881950
2022
14:56
nothing can be more exhilaratingهیجان انگیز
than going slowآرام.
287
883972
4049
چیزی بیشتر از آرام و آهسته بودن نشاط آورتر نیست.
15:00
And in an ageسن of distractionحواس پرتی,
288
888021
2181
و در عصر حواس پرتی
15:02
nothing is so luxuriousمجلل
as payingپرداخت attentionتوجه.
289
890202
3663
نعمتی بالاتر از
توجه کردن نیست.
15:06
And in an ageسن of constantثابت movementجنبش,
290
894715
2726
و در عصر حرکت و تغییر مکان مداوم،
15:09
nothing is so urgentفوری as sittingنشسته still.
291
897441
3773
چیزی به مبرم تر از خاموش و آرام نشستن نیست.
15:13
So you can go on your nextبعد vacationتعطیلات
292
901214
2229
پس میتوانید برای تعطلات بعدی
15:15
to Parisپاریس or Hawaiiهاوایی, or Newجدید Orleansاورلئان;
293
903443
3066
به پاریس، هاوایی و نیواورلئان بروید؛
15:18
I betشرط you'llشما خواهید بود have a wonderfulفوق العاده time.
294
906509
3540
شرط می بندم که تعطلات فوق العاده ای خواهید داشت.
اما، اگر می خواهید به خانه پرُ اُمید و تاره و زنده برگردید
15:22
But, if you want to come back home
aliveزنده است and fullپر شده of freshتازه hopeامید,
295
910049
5068
و عاشق جهان باشید،
15:27
in love with the worldجهان,
296
915117
2160
15:29
I think you mightممکن want
to try consideringبا توجه به going nowhereهیچ جایی.
297
917277
4436
فکر می کنم ممکن است که بخواهید
هیچ جا نرفتن را امتحان کنید
سپاسگزارم
15:33
Thank you.
298
921713
1147
( تشویق تماشاگران)
15:35
(Applauseتشویق و تمجید)
299
922860
1271
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Bidel Akbari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com