ABOUT THE SPEAKER
Tamekia MizLadi Smith - Performer, mentor
Tamekia MizLadi Smith wants to start new conversations around involving non-clinical staff in healthcare.

Why you should listen

As a spoken-word performer, Tamekia MizLadi Smith educates and empowers her audiences with what she calls EDUtainment, a witty combination of music and storytelling. She has worked as a consultant and mentor for programs such as Girls in Action, Dear Sistah Girlfriend and the Columbus City Schools. Her forthcoming book, True Story, explores how to improve community health through mentoring and creative arts.

More profile about the speaker
Tamekia MizLadi Smith | Speaker | TED.com
TED2018

Tamekia MizLadi Smith: How to train employees to have difficult conversations

تامکیا میزلدی اسمیت: چطور کارکنان را برای مکالمات مشکل آموزش دهیم

Filmed:
2,028,253 views

طبق گفته تامکیا میزلدی اسمیت، زمان آن رسیده که بر روی آموزش رو در رو سرمایه گذاری کنیم که کارکنان را قادر بسازد که بتوانند مکالمات سخت و پیچیده تر را انجام دهند. در یک سخنرانی تحریک آمیز و طنز آمیز، اسمیت در مورد یک برنامه آموزشی در محل کار به نام «I’m G.R.A.C.E.D» صحبت می‌کند که الهام بخش مدیران و کارمندان خواهد بود که همزمان مکالماتی با دلسوزی و احترام داشته باشند. مهمترین نکته: همیشه به مردم اجازه دهید که بدانند چرا کار آن‌ها اهمیت دارد.
- Performer, mentor
Tamekia MizLadi Smith wants to start new conversations around involving non-clinical staff in healthcare. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
We liveزنده in a worldجهان
where the collectionمجموعه of dataداده ها
0
968
2198
ما در جهانی زندگی می‌کنیم
که گردآوری داده‌ها
00:15
is happeningاتفاق می افتد 24 hoursساعت ها a day,
sevenهفت daysروزها a weekهفته,
1
3190
2548
۲۴ ساعته و هفت روز هفته اتفاق می‌افتند،
00:17
365 daysروزها a yearسال.
2
5762
2293
و هر ۳۶۵ روز سال.
00:20
This dataداده ها is usuallyمعمولا collectedجمع آوری شده by
what we call a front-deskمیز جلو specialistمتخصص now.
3
8730
4323
این اطلاعات معمولا توسط متصدیان متخصص
پذیرش جمع آوری می‌شوند.
00:25
These are the retailخرده فروشی clerksکارکنان
at your favoriteمورد علاقه departmentبخش storesمغازه ها,
4
13077
3120
این‌ها متصدی‌های جز، در
فروشگاه‌های مورد علاقه شما کار می‌کنند،
00:28
the cashiersصندوقدار at the groceryخواربار storesمغازه ها,
5
16221
2443
صندوق داران در فروشگاه‌های مواد غذایی،
00:30
the registrationثبت specialistsمتخصصان
at the hospitalبیمارستان
6
18688
2605
متخصصین ثبت و پذیرش بیمار در بیمارستان
00:33
and even the personفرد that soldفروخته شد you
your last movieفیلم سینما ticketبلیط.
7
21317
3114
و حتی فردی که آخرین بلیت
سینما را به شما فروخت.
00:36
They askپرسیدن discreetبا احتیاط questionsسوالات, like:
"Mayممکن است I please have your zipزیپ codeکد?"
8
24908
3875
آنها سوالات محرمانه می‌پرسند، مثل:
" ممکن است کد پستی شما را داشته باشم؟"
00:40
Or, "Would you like to use
your savingsپس انداز cardکارت todayامروز?"
9
28807
3111
یا، " دوست دارید امروز از کارت
حساب پس اندازتان استفاده کنید؟"
00:44
All of whichکه givesمی دهد us dataداده ها.
10
32369
2309
همه این سوالات به ما اطلاعات می‌دهد.
00:46
Howeverبا این حال, the conversationگفتگو
becomesتبدیل می شود a little bitبیت more complexپیچیده
11
34702
4587
با این حال، گفتگو کمی پیچیده‌تر می‌شود
00:51
when the more difficultدشوار questionsسوالات
need to be askedپرسید:.
12
39313
3318
زمانیکه که سوالات مشکل‌تری باید پرسیده شود.
00:54
Let me tell you a storyداستان, see.
13
42655
1793
بگذارید یک داستان برایتان تعریف کنم،
00:56
Onceیک بار uponبر a time, there was
a womanزن namedتحت عنوان Missاز دست دادن Margaretمارگارت.
14
44750
3018
روزی روزگاری، خانمی بود به اسم مارگرات.
00:59
Missاز دست دادن Margaretمارگارت had been
a front-deskمیز جلو specialistمتخصص
15
47792
2151
خانم مارگرات متخصص بخش پذیرش بود
01:01
for almostتقریبا 20 yearsسالها.
16
49967
1460
برای ۲۰ سال.
01:03
And in all that time, she has never,
and I do mean never,
17
51451
3817
و در تمام این مدت، او هرگز،
با تاکید می‌گویم هرگز،
01:07
had to askپرسیدن a patientصبور theirخودشان genderجنسیت,
raceنژاد or ethnicityقومیت.
18
55292
3520
مجبور نبود از بیماران درباره جنس، نژاد
یا قومیت آن‌ها سوال کند.
01:10
Because, see, now Missاز دست دادن Margaretمارگارت
has the abilityتوانایی to just look at you.
19
58836
3223
چون خانم مارگرات این توانایی را
دارد که فقط به شما نگاه کند.
01:14
Uh-huhآهان.
20
62083
1158
آهان.
01:15
And she can tell
if you are a boyپسر or a girlدختر,
21
63265
2777
و می تواند بگوید که شما دختر یا پسر هستید،
01:18
blackسیاه or whiteسفید, Americanآمریکایی or non-Americanغیر آمریکایی.
22
66066
3237
سفید یا سیاه، آمریکایی یا غیر آمریکایی.
01:21
And in her mindذهن,
those were the only categoriesدسته بندی ها.
23
69327
3238
و در ذهنش فقط آن گروه‌ها بودند.
01:24
So imagineتصور کن that graveقبر day,
24
72589
2016
خب تصور کنید در آن روز بسیار مهم،
01:26
when her sassyجادوگر supervisorسرپرست invitedدعوت کرد her
to this "changeتغییر دادن everything" meetingملاقات
25
74629
4893
زمانیکه سرپرست گستاخش او را به
جلسهٔ "همه چیز را تغییر بده" دعوت کرد
01:31
and told her that would have to askپرسیدن
eachهر یک and everyهرکدام last one of her patientsبیماران
26
79546
3634
و به او گفت که باید
از تک تک بیمارانش بپرسد
01:35
to self-identifyشناسایی خود.
27
83204
1405
به منظور شناسایی برای خود.
01:36
She gaveداد her sixشش gendersجنس ها,
eightهشت racesمسابقات and over 100 ethnicitiesقومیت ها.
28
84633
4770
او ۶ نوع جنس، ۸ نوع نژاد و بیشتر
از ۱۰۰ نوع قومیت را به او داد.
01:41
Well, now, Missاز دست دادن Margaretمارگارت was appalledترسناک.
29
89427
2588
خب، خانم مارگرات وحشت کرد.
01:44
I mean, highlyبه شدت offendedمجرم.
30
92039
1397
منظورم این است که خیلی دلخور شد.
01:45
So much so that she marchedراه می رفت down
to that human-resourceمنابع انسانی departmentبخش
31
93460
3331
آنقدر که استوار به سمت
بخش منابع انسانی رفت
01:48
to see if she was eligibleواجد شرایط بودن
for an earlyزود retirementبازنشستگی.
32
96815
2524
که ببیند آیا می‌تواند زودتر
از موعد بازنشسته بشود.
01:51
And she endedبه پایان رسید her rantبیهوده گویی by sayingگفت:
33
99363
1960
و اعتراضش را اینگونه پایان داد
01:53
that her sassyجادوگر supervisorسرپرست invitedدعوت کرد her
to this "changeتغییر دادن everything" meetingملاقات
34
101347
4870
که سرپرست بی نزاکتش او را به این
جلسهٔ "همه چیز را تغییر بده" دعوت کرده
01:58
and didn't, didn't, even, even
35
106241
2024
و اصلاً و ابدا
02:00
bringآوردن, bringآوردن foodغذا, foodغذا, foodغذا, foodغذا.
36
108289
3028
غذایی، غذایی، غدایی تدارک ندیده است.
02:03
(Laughterخنده)
37
111341
1154
(خنده)
02:04
(Applauseتشویق و تمجید) (Cheersبه سلامتی)
38
112519
5067
(تشویق) (هلهله)
02:10
You know you've got to bringآوردن foodغذا
to these meetingsجلسات.
39
118681
2434
می‌دانید باید در این جلسات غذا سرو شود.
02:13
(Laughterخنده)
40
121139
2343
(خنده)
02:15
Anywayبه هر حال.
41
123506
1159
به هر حال.
02:16
(Laughterخنده)
42
124689
1508
(خنده)
02:18
Now, that was an exampleمثال
of a healthcareمراقبت های بهداشتی settingتنظیمات,
43
126221
2769
این نمونه‌ای بود از سیستم
مراقبت‌های بهداشتی
02:21
but of courseدوره, all businessesکسب و کار
collectجمع کن some formفرم of dataداده ها.
44
129014
3333
اما البته، همه شرکت‌ها بعضی
از داده‌ها را جمع آوری می‌کنند.
02:24
Trueدرست است storyداستان: I was going
to wireسیم some moneyپول.
45
132371
3142
یک داستان واقعی:
می‌خواستم پولی را انتقال بدهم.
02:28
And the customerمشتری serviceسرویس
representativeنماینده askedپرسید: me
46
136165
2555
که نماینده خدمات مشتریان از من پرسید
02:30
if I was bornبدنیا آمدن in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
47
138744
2334
که آیا در آمریکا متولد شده‌ام یا نه.
02:33
Now, I hesitatedتردید کرد to answerپاسخ her questionسوال,
48
141419
2381
و من دودل بودم که جواب بدهم یا نه،
02:35
and before she even realizedمتوجه شدم
why I hesitatedتردید کرد,
49
143824
3130
و قبل از اینکه بفهمد چرا دودل هستم،
02:38
she beganآغاز شد to throwپرت كردن the companyشرکت
she workedکار کرد for underزیر the busاتوبوس.
50
146978
3015
گفت که به خاطر شرکتی است
که برای آن‌ها کار می‌کند.
02:42
She said, "Girlدختر, I know it's stupidاحمق,
but they makin'makin' us askپرسیدن this questionسوال."
51
150017
5072
گفت، "دختر، می‌دانم احمقانه است، ولی آنها
ما را مجبور به پرسیدن این سوال می‌کنند."
02:47
(Laughterخنده)
52
155113
1151
(خنده)
02:48
Because of the way she presentedارایه شده it to me,
53
156288
2073
به خاطر روشی که استفاده کرد به من بگوید،
02:50
I was like, "Girlدختر, why?
54
158385
1600
من این طور بودم، «دختر، چرا؟
02:52
Why they makin'makin' you askپرسیدن this questionسوال?
55
160561
2230
چرا مجبورت می‌کنند که این سوال را بپرسی؟
02:54
Is they deportin'deportin' people?"
56
162815
1802
آیا مردم را از کشور اخراج می‌کنند؟»
02:56
(Laughterخنده)
57
164641
2142
(خنده)
02:58
But then I had to turnدور زدن on
the other sideسمت of me,
58
166807
2222
اما بعد آن روی دیگرخودم را بیدار کردم،
03:01
the more professionalحرفه ای
speaker-poetگوینده و شاعر sideسمت of me.
59
169053
2568
آن طرف شاعر سخنران حرفه‌ای خودم.
03:04
The one that understoodفهمید that there were
little Missاز دست دادن MargaretsMargarets all over the placeمحل.
60
172164
4150
که فهمید که کمی مثل خانم مارگارت
در همه جا وجود دارد.
03:08
People who were good people,
maybe even good employeesکارکنان,
61
176871
2968
کسانیکه افراد خوبی بودند،
شاید حتی کارمندان خوبی،
03:11
but lackedفاقد the abilityتوانایی
to askپرسیدن theirخودشان questionsسوالات properlyبه درستی
62
179863
2552
اما قادر نبودند که
سوالاتشان را به درستی بپرسند
03:14
and unfortunatelyمتاسفانه, that madeساخته شده her look badبد,
63
182439
2535
و متاسفانه، این او را بد جلوه می‌داد
03:16
but the worstبدترین, that madeساخته شده
the businessکسب و کار look even worseبدتر
64
184998
3246
اما بدتر از آن انجام آن شغل بود که
03:20
than how she was looking.
65
188268
1666
بدتر از خود اوجلوه می‌کرد
03:22
Because she had no ideaاندیشه who I was.
66
190236
1767
زیرا اوهیچ ایده‌ای نداشت من که بودم.
03:24
I mean, I literallyعینا could have been
a womanزن who was scheduledبرنامه ریزی شده to do a TEDTED Talk
67
192027
3685
منظورم این است که من دقیقاً زنی هستم که
قرار شد در TED Talk صحبت کند
03:27
and would use her as an exampleمثال.
68
195736
1778
و از او برای مثال زدن استفاده کنم.
03:29
Imagineتصور کن that.
69
197538
1300
تصور کنید.
03:30
(Applauseتشویق و تمجید)
70
198862
4262
(تشویق)
03:35
And unfortunatelyمتاسفانه,
71
203148
1183
و متاسفانه،
03:36
what happensاتفاق می افتد is people would declineکاهش می یابد
to answerپاسخ the questionsسوالات,
72
204355
2895
آنچه رخ می‌دهد این است که مردم
از جواب دادن به سوالات طفره می‌روند،
03:39
because they feel like
you would use the informationاطلاعات
73
207274
2509
چون احساس می‌کنند که شما
اطلاعات را استفاده می‌کنید
03:41
to discriminateتبعیض قائل شدن againstدر برابر them,
74
209807
1425
که تبعیض بینشان قائل شوید،
03:43
all because of how you presentedارایه شده
the informationاطلاعات.
75
211256
2391
همه برای این است که چگونه
اطلاعات را ارائه دادید.
03:45
And at that pointنقطه, we get badبد dataداده ها.
76
213671
1778
ازاین نظر ما داده‌های بدی کسب می‌کنیم.
03:47
And everybodyهمه knowsمی داند what badبد dataداده ها does.
77
215473
2111
و همه می‌دانند که داده بد چه کار می‌کند.
03:49
Badبد dataداده ها costsهزینه ها you time,
it costsهزینه ها you moneyپول
78
217608
2793
داده بد زمان می‌برد، هزینه می‌برد
03:52
and it costsهزینه ها you resourcesمنابع.
79
220425
1946
و منابع شما را استفاده می‌کند.
03:54
Unfortunatelyمتاسفانه, when you have badبد dataداده ها,
80
222395
2563
متاسفانه، وقتی داده بد دارید
03:56
it alsoهمچنین costsهزینه ها you a lot more,
81
224982
3079
آن حتی بیشتر از این‌ها
برایتان هزینه می‌تراشد،
04:00
because we have healthسلامتی disparitiesتفاوت ها,
82
228085
2395
زیرا ما تفاوت در سلامتی و بهداشت داریم،
04:02
and we have socialاجتماعی determinantsعوامل تعیین کننده of healthسلامتی,
83
230504
2214
و عوامل تاثیرگذار اجتماعی بر بهداشت داریم،
04:04
and we have the infantنوزاد mortalityمرگ و میر,
84
232742
1658
و ما مرگ‌ومیر نوزادان داریم،
04:06
all of whichکه dependsبستگی دارد
on the dataداده ها that we collectجمع کن,
85
234424
2643
و تمام این‌ها بستگی به داده‌هایی دارد
که گردآوری می‌کنیم،
04:09
and if we have badبد dataداده ها,
than we have those issuesمسائل still.
86
237091
3248
و اگر داده‌های بدی با ناکاملی داریم
پس هنوز آن مشکلات وجود دارند
04:12
And we have underprivilegedفقیر populationsجمعیت ها
87
240363
1899
و جمعیتی داریم که محروم هستند
04:14
that remainماندن unfortunateمتاسفم
and underprivilegedفقیر,
88
242286
2791
که بدبخت و محروم و فقیر باقی می‌مانند،
04:17
because the dataداده ها that we're usingاستفاده كردن
is eitherیا outdatedمنسوخ شده,
89
245101
3926
چون داده که داریم استفاده می‌کنیم
یا تاریخ گذشته است،
04:21
or is not good at all
or we don't have anything at all.
90
249051
3293
یا اصلاً خوب نیست یا اصلاً داده‌ای نداریم.
04:24
Now, wouldn'tنمی خواهم it be amazingحیرت آور
if people like Missاز دست دادن Margaretمارگارت
91
252987
2636
حالا آیا آن شگفت انگیز نبود
اگر اشخاصی مثل خانم مارگارت
04:27
and the customer-serviceخدمات به مشتریان
representativeنماینده at the wiringسیم کشی placeمحل
92
255647
3150
و نماینده خدمات مشتریان
در محل نقل و انتقال پول
04:30
were gracedمهربان to collectجمع کن dataداده ها
with compassionateدلسوز careاهميت دادن?
93
258821
4374
تکریم می‌شدند که با دلسوزی
و توجه داده‌ها را گردآوری کنند؟
04:35
Can I explainتوضیح to you
what I mean by "gracedمهربان?"
94
263562
2317
می‌توانم توضیح دهم
که منظور من از احترام چیست؟
04:38
I wroteنوشت an acrosticآکوستیک poemشعر.
95
266324
1666
من یک شعر توشیحی نوشتم.
04:40
G: Gettingگرفتن the frontجلوی deskمیز مطالعه specialistمتخصص
involvedگرفتار and lettingاجازه دادن them know
96
268300
4773
G: شرکت دادن متخصص مسوول پذیرش
و گذاشتن که بداند
04:45
R: the Relevanceارتباط of theirخودشان roleنقش
as they becomeتبدیل شدن به
97
273097
3953
R: ارتباط نقششان که می‌کند آن‌ها را
04:49
A: Accountableپاسخگو for the accuracyدقت
of dataداده ها while implementingپیاده سازی
98
277074
3531
A: مسوول صحت و دقت داده‌ها
در حالیکه بکار می‌گیرند
04:52
C: Compassionateدلسوز careاهميت دادن withinدر داخل
all encountersبرخورد می کند by becomingتبدیل شدن به
99
280629
4044
C: دقت و دلسوزی در کارشان
همه مصادف می‌شود با شدن
04:56
E: Equippedمجهز with the educationتحصیلات
neededمورد نیاز است to informآگاه کردن people
100
284697
3301
E: وسیله ای همراه با آموزشی که
احتیاج است که مردم را آگاه کند
05:00
of why dataداده ها collectionمجموعه is so importantمهم.
101
288022
3293
که چرا جمع آوری داده‌ها بسیار مهم است.
05:04
(Applauseتشویق و تمجید)
102
292315
2949
(تشویق)
05:07
Now, I'm an artistهنرمند.
103
295288
2096
من یک هنرمند هستم.
05:09
And so what happensاتفاق می افتد with me
104
297408
1674
و آن چه در من رخ می‌دهد
05:11
is that when I createايجاد كردن
something artisticallyهنری,
105
299106
2174
این است که وقتی من کاری هنری خلق می‌کنم،
05:13
the trainerمربی in me is awakenedبیدار شدم as well.
106
301304
1923
مربی درون من هم بیدار می‌شود.
05:15
So what I did was, I beganآغاز شد to developتوسعه
that acrosticآکوستیک poemشعر into a fullپر شده trainingآموزش
107
303251
4072
آنچه من انجام دادم این بود که من
شعری توشیحی را شروع به ساختن کردم
05:19
entitledحق الزحمه "I'm G.R.A.C.E.D."
108
307347
1548
با عنوان " من G.R.A.C.E.D. هستم
05:20
Because I rememberیاد آوردن,
beingبودن the front-deskمیز جلو specialistمتخصص,
109
308919
2841
زیرا به یاد می‌آورم، متخصص پذیرش بودن،
05:23
and when I wentرفتی to the officeدفتر
of equityانصاف to startشروع کن workingکار کردن,
110
311784
2674
وقتی من به دفتر حقوق صاحبان سهام
رفتم که شروع به کار کنم
05:26
I was like, "Is that why they askedپرسید: us
to askپرسیدن that questionسوال?"
111
314482
3555
من مثل این بودم،‌ "پس به خاطر این است
که از ما خواستند آن سوال را بپرسیم؟"
05:30
It all becameتبدیل شد a brightروشن است lightسبک to me,
112
318061
1768
و همه چیز برای من روشن شد،
05:31
and I realizedمتوجه شدم that I askedپرسید: people
and I told people about --
113
319853
3637
و متوجه شدم که من از مردم
سوال کردم و گفتم درباره --
05:35
I calledبه نام them by the wrongاشتباه genderجنسیت,
I calledبه نام them by the wrongاشتباه raceنژاد,
114
323514
3284
من آن‌ها را با جنسیت اشتباه صدا زدم،
با نژاد اشتباه صدا زدم،
05:38
I calledبه نام them by the wrongاشتباه ethnicityقومیت,
115
326822
1803
با قومیت غلط صدا زدم،
05:40
and the environmentمحیط becameتبدیل شد hostileخصومت آمیز,
116
328649
2007
و دشمنی و خصومت محیط را فراگرفت،
05:42
people was offendedمجرم and I was frustratedناامید
because I was not gracedمهربان.
117
330680
4284
مردم دلخور شدند و من ناامید بودم
چون احترام نداشتم.
05:46
I rememberیاد آوردن my computerizedکامپیوتری trainingآموزش,
118
334988
2587
من آموزش کامپیوتری را به یاد می‌آورم،
05:49
and unfortunatelyمتاسفانه, that trainingآموزش did not
prepareآماده کردن me to deescalateافزایش یافت a situationوضعیت.
119
337599
5626
و متاسفانه، آن آموزش من را
برای تنش زدایی از شرایط آماده نکرد.
05:55
It did not prepareآماده کردن me to have
teachableآموزنده momentsلحظات when I had questionsسوالات
120
343249
3376
و برای من تدارک ندید که زمان آموزشی
داشته باشم که بتوانم بپرسم
05:58
about askingدرخواست the questionsسوالات.
121
346649
1658
در مورد پرسش کردن.
06:00
I would look at the computerکامپیوتر and say,
"So, what do I do when this happensاتفاق می افتد?"
122
348331
3564
من به رایانه نگاه می کنم و می گویم
" من چه کار کنم وقتی این رخ می دهد؟"
06:03
And the computerکامپیوتر would say ...
123
351919
1858
و رایانه می‌گوید --
06:05
nothing, because a computerکامپیوتر
cannotنمی توان talk back to you.
124
353801
3268
هیچ، زیرا یک رایانه نمی‌تواند
با شما گفتگو کند.
06:09
(Laughterخنده)
125
357093
3207
(خنده)
06:12
So that's the importanceاهمیت
of havingداشتن someoneکسی there
126
360324
2571
پس آن مهم است که آنجا کسی را داشته باشید
06:14
who was trainedآموزش دیده to teachتدریس کنید you
and tell you what you do
127
362919
2777
کسی که آموزش دیده که به شما یاد دهد
و بگوید که چه بگویید
06:17
in situationsموقعیت ها like that.
128
365720
1690
در شرایط مثل آن.
06:20
So, when I createdایجاد شده
the "I'm G.R.A.C.E.D" trainingآموزش,
129
368030
2626
پس زمانیکه من آموزش
"I'm G.R.A.C.E.D" را خلق کردم
06:22
I createdایجاد شده it with that experienceتجربه
that I had in mindذهن,
130
370680
2994
آن را بر اساس تجربه‌ای که
در ذهنم داشتم ساختم،
06:25
but alsoهمچنین that convictionمحکومیت
that I had in mindذهن.
131
373698
2516
اما همچنین عقیده‌ای که در ذهنم داشتم.
06:28
Because I wanted
the instructionalآموزشی designطرح of it
132
376238
2253
زیرا می‌خواستم طرح ساختاری آن
06:30
to be a safeبی خطر spaceفضا
for openباز کن dialogueگفتگو for people.
133
378515
2778
فضای امنی را برای باز کردن
گفتگو بین مردم ایجاد کند.
06:33
I wanted to talk about biasesتعصب ها,
134
381317
1895
می‌خواستم در مورد برداشت‌های نادرست
06:35
the unconsciousناخودآگاه onesآنهایی که
and the consciousآگاهانه onesآنهایی که,
135
383236
2397
ناآگاهانه و آگاهانه اشخاص صحبت کنم
06:37
and what we do.
136
385657
1166
و آنچه انجام می‌دهیم.
06:38
Because now I know
that when you engageمشغول کردن people in the why,
137
386847
3944
زیرا حالا می‌دانم که با
چرای مردم درگیر می‌شوید،
06:42
it challengesچالش ها theirخودشان perspectiveچشم انداز,
and it changesتغییرات theirخودشان attitudesنگرش های.
138
390815
3476
آن دیدگاهشان را به چالش می‌کشد،
و رفتار و نگرششان را تغییر می‌دهد.
06:46
Now I know that dataداده ها
that we have at the frontجلوی deskمیز مطالعه
139
394315
3159
و حالا می‌دانم که داده‌هایی
که ما در پذیرش داریم
06:49
translatesترجمه شده است into researchپژوهش that eliminatesحذف می کند
disparitiesتفاوت ها and findsپیدا می کند curesدرمان می کند.
140
397498
4813
به تحقیقاتی تبدیل می‌شوند که تفاوت‌ها را
حذف می‌کنند و درمان پیدا می‌کنند.
06:54
Now I know that teachingدرس دادن people
transitionalگذار changeتغییر دادن
141
402335
3706
و حالا می‌دانم که آموزش مردم
با تغییر تدریجی
06:58
insteadبجای of shockingتکان دهنده them into changeتغییر دادن
142
406065
2846
به جای شوکه کردن آن‌ها با تغییر کردن
07:00
is always a better way
of implementingپیاده سازی changeتغییر دادن.
143
408935
3255
همیشه راه بهتری است
برای به اجرا درآوردن تغییر.
07:04
See, now I know people are more likelyاحتمال دارد
to shareاشتراک گذاری informationاطلاعات
144
412214
3046
ببینید، حالا می‌دانم که مردم بیشتر
احتمال دارد اطلاعاتشان را بدهند
07:07
when they are treatedتحت درمان with respectتوجه
by knowledgeableآگاهانه staffکارکنان membersاعضا.
145
415284
3859
زمانیکه با آن‌ها با احترام رفتار شود
توسط کارکنان آگاه.
07:11
Now I know that you
don't have to be a statisticianآمارشناس
146
419167
3021
حالا می‌دانم که شما نیاز نیست
یک آمارشناس باشید
07:14
to understandفهمیدن the powerقدرت
and the purposeهدف of dataداده ها,
147
422212
3001
که قدرت و هدف داده‌ها را بفهمید،
07:17
but you do have to treatدرمان شود people
with respectتوجه and have compassionateدلسوز careاهميت دادن.
148
425237
4364
اما شما باید با مردم با احترام رفتار کنید
و دلسوز و مراقب باشید.
07:21
Now I know that when you've been gracedمهربان,
149
429625
2825
حالامی‌دانم که زمانیکه شما
احترام لازم را دارید،
07:24
it is your responsibilityمسئوليت
to empowerقدرت دادن somebodyکسی elseچیز دیگری.
150
432474
3376
این مسوولیت شماست که
حق و اختیار به فرد دیگری بدهید
07:27
But mostاکثر importantlyمهم است, now I know
151
435874
2425
اما مهمترین چیری که حالا می‌دانم
07:30
that when teachingدرس دادن humanانسان beingsموجودات
152
438323
2413
این است که آموزش دادن به انسان‌ها
07:32
to communicateبرقراری ارتباط with other humanانسان beingsموجودات,
153
440760
3079
برای ارتباط برقرار کردن با دیگران،
07:35
it should be deliveredتحویل داده شده by a humanانسان beingبودن.
154
443863
3785
بایست توسط انسان‌ها انجام شود.
07:40
(Applauseتشویق و تمجید)
155
448117
6792
(تشویق)
07:46
So when y'ally'all go to work
156
454933
1849
پس زمانیکه به سرکار می‌روید
07:48
and y'ally'all scheduleبرنامه that
"changeتغییر دادن everything" meetingملاقات --
157
456806
3335
و برنامه ریزی می‌کنید که
جلسه «تغییر همه چیز» بگذارید --
07:52
(Laughterخنده)
158
460165
1650
(خنده)
07:53
rememberیاد آوردن Missاز دست دادن Margaretمارگارت.
159
461839
1515
خانم مارگارت را یادتان باشد.
07:55
And don't forgetفراموش کردن the foodغذا, the foodغذا,
the foodغذا, the foodغذا.
160
463792
3819
و فراموش نکنید غذا، غذا، غذا، غذا.
08:00
Thank you.
161
468103
1151
متشکرم.
08:01
(Applauseتشویق و تمجید) (Cheersبه سلامتی)
162
469278
5475
(تشویق) (هلهله)
08:06
Thank you.
163
474777
1175
متشکرم.
08:07
(Applauseتشویق و تمجید)
164
475976
1595
(تشویق)
Translated by Sahar Tadayon
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Tamekia MizLadi Smith - Performer, mentor
Tamekia MizLadi Smith wants to start new conversations around involving non-clinical staff in healthcare.

Why you should listen

As a spoken-word performer, Tamekia MizLadi Smith educates and empowers her audiences with what she calls EDUtainment, a witty combination of music and storytelling. She has worked as a consultant and mentor for programs such as Girls in Action, Dear Sistah Girlfriend and the Columbus City Schools. Her forthcoming book, True Story, explores how to improve community health through mentoring and creative arts.

More profile about the speaker
Tamekia MizLadi Smith | Speaker | TED.com