ABOUT THE SPEAKER
Dave Isay - Story collector
Over thousands of archived and broadcast interviews, StoryCorps founder Dave Isay -- winner of the 2015 TED Prize -- has created an unprecedented document of the dreams and fears that touch us all.

Why you should listen

From the first interview he recorded, 2015 TED Prize winner and MacArthur Fellow Dave Isay knew he’d found his calling: preserving the stories of everyday Americans. Since then, Isay has amassed hundreds of thousands of recordings, most of previously unheard or ignored voices, all speaking in their own words. The archives of StoryCorps -- which Isay founded in 2003 -- are included at the Library of Congress’ American Folklife Center, and now constitute the largest single collection of recorded voices in history.

StoryCorps invites friends, loved ones and strangers to conduct 40-minute interviews at intimate recording booths in Atlanta, Chicago, San Francisco, and (until 2011) New York, as well as in mobile studios nationwide. Offering moving and surprising glimpses into the hearts of often marginalized and forgotten subjects, the interviews are a familiar feature of NPR’s Morning Edition and Storycorps.org.

At TED2015, Isay shared an audacious wish for StoryCorps: to open up the format from its signature booths with a StoryCorps app that allows anyone to add to this "digital archive of the collective wisdom of humanity." The vision: to broaden this idea, and begin to take it global.

 

More profile about the speaker
Dave Isay | Speaker | TED.com
TED2015

Dave Isay: Everyone around you has a story the world needs to hear

دیو ایسی: هر کسی در پیرامون تو داستانی دارد که دنیا باید آن را بشنود

Filmed:
2,466,873 views

دیو ایسی اولین اتاقک استوری کورپس (بنگاهی که هدف آن جمع آوری داستان زندگی مردم است) را در ترمینال یزرگ مرکزی نیویورک در سال ۲۰۰۳ با هدف ایجاد مکانی آرام برای کسی که بخواهد شخصی که برایش مهم است را با شنیدن داستان زندگی آنها تکریم کند، تأسیس نمود. از آن به بعد،‌ استوری کورپس تبدیل به تنها بزرگترین مجموعه صدای انسانی شد که ثبت و ضبط شده است. آرزوی برنده جایزه تد این است: گسترش آرشیو دیجیتالی مجموعه‌ای از فرزانگی و حکمت بشری. نگرش او برای جهانی سازی استوری کورپس را ببینید و این که چگونه می توانید با مصاحبه با دیگران به کمک نرم افزار استوری کورپس، بخشی از آن باشید.
- Story collector
Over thousands of archived and broadcast interviews, StoryCorps founder Dave Isay -- winner of the 2015 TED Prize -- has created an unprecedented document of the dreams and fears that touch us all. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Tonightامشب, I'm going to try to make the caseمورد
0
996
2077
امشب من می خواهم موضوعی را روشن کنم
00:15
that invitingدعوت کردن a lovedدوست داشتنی one, a friendدوست
or even a strangerغریبه
1
3073
4626
که یک شخص محبوب را دعوت کنم،
یک دوست یا غریبه
00:19
to recordرکورد a meaningfulمعنی دار interviewمصاحبه with you
2
7699
2431
تا یک مصاحبه معناداری را با شما ثبت کنم
00:22
just mightممکن turnدور زدن out to be one of the mostاکثر
importantمهم momentsلحظات in that person'sفردی life,
3
10130
4406
که می تواند
یکی از مهم ترین لحظه های زندگی انسان
00:26
and in yoursشما.
4
14536
2945
و شما باشد.
00:29
When I was 22 yearsسالها oldقدیمی,
I was luckyخوش شانس enoughکافی to find my callingصدا زدن
5
17481
3344
وقتی که ۲۲ سالم بود٬
خوش شانس بودم که حرفه خودم رو پیدا کرده بودم
00:32
when I fellسقوط into makingساخت radioرادیو storiesداستان ها.
6
20825
2460
هنگامی که
در مسیر ساخت داستان های رادیویی افتادم.
00:35
At almostتقریبا the exactدقیق sameیکسان time,
7
23285
2434
تقریبا در همان زمان٬
00:37
I foundپیدا شد out that my dadپدر,
who I was very, very closeبستن to, was gayهمجنسگرا.
8
25719
4969
من فهمیدم که پدرم که بسیار به او نزدیک بودم٬ همجنسگراست.
00:42
I was takenگرفته شده completelyبه صورت کامل by surpriseتعجب.
9
30688
2302
کاملاً شگفت زده شدم.
00:44
We were a very tight-knitتنگ گره خورده familyخانواده,
10
32990
2508
ما خانواده نزدیکی بودیم٬
00:47
and I was crushedخرد شده.
11
35498
2391
و من له شدم.
00:49
At some pointنقطه, in one
of our strainedتنش conversationsگفتگو,
12
37889
2345
در جایی از در بین گفتگوهای عجیب‌مان٬
00:52
my dadپدر mentionedذکر شده the Stonewallدیوار سنگی riotsشورش.
13
40234
2670
پدرم ماجرای آشوب استون وال را نیز تعریف کرد.
00:54
He told me that one night in 1969,
14
42904
3274
او گفت که شبی در سال ۱۹۶۹
00:58
a groupگروه of youngجوان blackسیاه
and Latinoلاتین dragکشیدن queensملکه ها
15
46178
2705
گروهی از مردان زن نمای سیاه پوست و لاتین
01:00
foughtمبارزه کرد back againstدر برابر the policeپلیس
at a gayهمجنسگرا barبار in Manhattanمنهتن
16
48883
3646
در برابر پلیس در میخانه‌ای
مخصوص همجنس بازان در منهتن مقاومت کردند
01:04
calledبه نام the Stonewallدیوار سنگی Innمسافرخانه,
17
52529
2020
نام آن مهمانسرای «استون وال» بود٬
01:06
and how this sparkedجرقه زد
the modernمدرن gayهمجنسگرا rightsحقوق movementجنبش.
18
54549
3529
و این که چگونه این جنبش مدرن
حقوق همجنسگرایان را رقم زد.
01:10
It was an amazingحیرت آور storyداستان,
and it piquedتکان دهنده my interestعلاقه.
19
58078
3339
داستان فوق العاده ای بود
و توجه مرا جلب کرد.
01:13
So I decidedقرار بر این شد to pickانتخاب کنید up my tapeنوار
recorderضبط کننده and find out more.
20
61417
4211
پس من تصمیم گرفتم تا
دستگاه ضبط خودم رو برداشته و بیشتر بفهمم.
01:17
With the help of a youngجوان archivistبایگانی
namedتحت عنوان Michaelمایکل Shirkerشیرکر,
21
65628
4176
به کمک آرشیودار جوانی به نام مایکل شیرکر٬
01:21
we trackedردیابی شده down all
of the people we could find
22
69804
2577
همه آنهایی را که می‌توانستیم بیابیم را پیدا کردیم
01:24
who had been at
the Stonewallدیوار سنگی Innمسافرخانه that night.
23
72381
3436
که در آن شب در استون وال بودند.
01:27
Recordingضبط these interviewsمصاحبه ها,
24
75817
1997
مصاحبه ها را ضبط می کردیم٬
01:29
I saw how the microphoneمیکروفون
gaveداد me the licenseمجوز
25
77814
2229
من فهمیدم
چگونه میکروفن این اجازه رو به من میده
01:32
to go placesمکان ها I otherwiseدر غیر این صورت
never would have goneرفته
26
80043
2736
تا به جاهایی برم که هرگز نمی‌رفتم
01:34
and talk to people I mightممکن not
otherwiseدر غیر این صورت ever have spokenصحبت کرد to.
27
82779
4133
و با آدم هایی صحبت کنم
که ممکن بود هرگزبا آنها صحبت نمی‌کردم.
01:38
I had the privilegeامتیاز of gettingگرفتن to know
28
86912
1842
من این امتیاز را داشتم که
01:40
some of the mostاکثر amazingحیرت آور,
fierceشدید and courageousشجاع humanانسان beingsموجودات
29
88754
3894
با بسیاری از انسان های فوق العاده٬
پرتکاپو و شجاع اشنا شوم
01:44
I had ever metملاقات کرد.
30
92648
2182
که تا به آن روز آنها را ملاقات نکرده بودم.
01:46
It was the first time
the storyداستان of Stonewallدیوار سنگی
31
94830
2104
این اولین باری بود که داستان استون والStonewall( دیوار سنگی)
01:48
had been told to a nationalملی audienceحضار.
32
96934
2052
برای شنیدن در سطح ملی بیان می شد.
01:50
I dedicatedاختصاصی the programبرنامه to my dadپدر,
33
98986
2253
من برنامه را به پدرم تقدیم کردم٬
01:53
it changedتغییر کرد my relationshipارتباط with him,
and it changedتغییر کرد my life.
34
101249
5466
این رابطه مرا با او تغییر داد
و زندگی من را عوض کرد.
02:00
Over the nextبعد 15 yearsسالها,
I madeساخته شده manyبسیاری more radioرادیو documentariesفیلم مستند,
35
108181
3436
طی ۱۵ سال بعدی٬
مستندهای رادیویی بیشتری ساختم٬
02:03
workingکار کردن to shineدرخشش a lightسبک on people
who are rarelyبه ندرت heardشنیدم from in the mediaرسانه ها.
36
111617
4064
تا داستان مردمی را روشن کنم
که به ندرت از آن ها در رسانه ها صحبت شده.
02:07
Over and over again,
37
115681
1579
هرچه می گذشت٬
02:09
I'd see how this simpleساده actعمل کن
of beingبودن interviewedمصاحبه شد
38
117260
2600
من می‌دیدم که این عمل ساده یعنی مصاحبه
02:11
could mean so much to people,
39
119860
2160
می تواند معنای زیادی برای مردم داشته باشد٬
02:14
particularlyبه خصوص those who had been told
that theirخودشان storiesداستان ها didn't matterموضوع.
40
122020
3691
به خصوص آنهایی که می گفتند
داستان‌شان اهمیتی ندارد.
02:17
I could literallyعینا see
people'sمردم back straightenصاف کن
41
125711
2369
می‌توانستم واقعاً بگم
مردم کمرشان می‌شکست
02:20
as they startedآغاز شده to speakصحبت
into the microphoneمیکروفون.
42
128080
2786
وقتی که شروع به صحبت با میکروفن کردند.
02:22
In 1998, I madeساخته شده a documentaryمستند
about the last flophouseflophouse hotelsهتل ها
43
130866
4505
در سال ۱۹۹۸
مستندی را درباره آخرین هتل بااتاقک‌های ارزان
02:27
on the Boweryبویژه in Manhattanمنهتن.
44
135371
2391
درمحله باوری در منهتن نیویورک ساختم.
02:29
Guys stayedماند up in these
cheapارزان hotelsهتل ها for decadesچند دهه.
45
137762
2670
آدم هایی که در هتل‌هایی ارزان
برای مدت‌ها زندگی می کردند.
02:32
They livedزندگی می کرد in cubiclesکابین
the sizeاندازه of prisonزندان cellsسلول ها
46
140432
2392
آنها در اتاقک‌هایی
به کوچکی در اندازه سلول زندان زندگی کردند
02:34
coveredپوشش داده شده with chickenجوجه wireسیم
47
142824
1300
که با توری مرغی محافظت می شد
02:36
so you couldn'tنمی توانستم jumpپرش
from one roomاتاق into the nextبعد.
48
144124
2964
تا نتوانی از اتاقی به اتاق دیگر بروید.
02:39
Laterبعد, I wroteنوشت a bookکتاب on the menمردان
with the photographerعکاس Harveyهاروی Wangوانگ.
49
147088
3979
سپس من کتابی را درباره آنها
با کمک عکاسی به نام هاروی ونگ نوشتم.
02:43
I rememberیاد آوردن walkingپیاده روی into a flophouseflophouse
with an earlyزود versionنسخه of the bookکتاب
50
151067
4424
یادم میاد که به یکی از این اتاق‌های ارزان قیمت می‌رفتم
و نسخه اولیه کتاب همراهم بود
02:47
and showingنشان دادن one of the guys his pageصفحه.
51
155491
2588
و به یکی از بچه ها صفحه اش را نشان دادم
02:50
He stoodایستاد there staringخیره شدن at it in silenceسکوت,
52
158079
2275
او ایستاد و در سکوت به آن خیره شد٬
02:52
then he grabbedگرفتار شد the bookکتاب out of my handدست
53
160354
2299
سپس او کتاب را از دستم گرفت
02:54
and startedآغاز شده runningدر حال اجرا down
the long, narrowباریک hallwayراهرو
54
162653
3483
و شروع به دویدن در دالان طولانی و باریک کرد
02:58
holdingبرگزاری it over his headسر
55
166136
1509
در حالی که کتاب بالای سرش بود
02:59
shoutingداد زدن, "I existوجود دارد! I existوجود دارد."
56
167645
4365
فریاد زنان می گفت: «من هستم٬ من هستم»
03:04
(Applauseتشویق و تمجید)
57
172010
4853
(تشویق)
03:08
In manyبسیاری waysراه ها, "I existوجود دارد" becameتبدیل شد
the clarionروشنایی call for StoryCorpsStoryCorps,
58
176863
3831
به طرق مختلف «من هستم»
تبدیل به نمادسازمان غیر انتفاعی استوری کورپس StoryCorps شد٬
03:12
this crazyدیوانه ideaاندیشه that I had
a dozenدوازده yearsسالها agoپیش.
59
180694
3576
این ایده عجیب که من سال ها پیش آن را داشتم.
03:16
The thought was to take
documentaryمستند work
60
184270
2229
ایده‌ای بود که یک کار مستند تهیه کنم
03:18
and turnدور زدن it on its headسر.
61
186499
1857
وآن را به همان شکل واقعیتی نشان دهم.
03:20
Traditionallyبه طور سنتی, broadcastپخش documentaryمستند
62
188356
2254
عموماً مستندات خبری
03:22
has been about recordingضبط interviewsمصاحبه ها
to createايجاد كردن a work of artهنر or entertainmentسرگرمی
63
190610
4086
درباره ضبط مصاحبه ها
برای تهیه اثری هنری و یا سرگرمی
03:26
or educationتحصیلات that is seenمشاهده گردید or heardشنیدم
by a wholeکل lot of people,
64
194696
4248
یا آموزشی است
که توسط بسیاری از مردم دیده و شنیده شود٬
03:30
but I wanted to try something
65
198944
1381
اما خواستم چیزی را امتحان کنم
03:32
where the interviewمصاحبه itselfخودش
was the purposeهدف of this work,
66
200325
3148
که خود مصاحبه هدف آن بود،
03:35
and see if we could give manyبسیاری,
manyبسیاری, manyبسیاری people the chanceشانس
67
203473
2972
و ببینیم که چه می‌شود
اگر ما به مردم این شانس را بدهیم
03:38
to be listenedگوش داد to in this way.
68
206445
2624
که به این طریق شنیده شوند.
03:41
So in Grandگراند Centralمرکزی Terminalپایانه 11 yearsسالها agoپیش,
69
209069
3050
پس ۱۱ سال پیش در ترمینال مرکزی نیویورک٬
03:44
we builtساخته شده a boothغرفه where anyoneهر کسی
can come to honorافتخار someoneکسی elseچیز دیگری
70
212119
4373
ما اتاقکی را در جایی ساختیم
که هرکس بتواند بیاید آنجا وبرای گرامی داشت شخصی دیگری
03:48
by interviewingمصاحبه them about theirخودشان life.
71
216492
3011
با او درباره زندگیش مصاحبه کند.
03:51
You come to this boothغرفه and you're metملاقات کرد
by a facilitatorتسهیل کننده who bringsبه ارمغان می آورد you insideداخل.
72
219503
3831
شما به این اتاقک‌ها آمده و با یک همراه
ملاقات می کنید که راهنمای شماست.
03:55
You sitنشستن acrossدر سراسر from, say, your grandfatherبابا بزرگ
73
223334
2577
شما در برابر مثلا پدربزرگتون می نشینید،
03:57
for closeبستن to an hourساعت
and you listen and you talk.
74
225911
3042
برای نزدیک به یک ساعت شما می شنوید
و صحبت می کنید.
04:00
Manyبسیاری people think of it as,
if this was to be our last conversationگفتگو,
75
228953
3692
خیلی از مردم طوری بهش نگاه می کردند
که انگار آخرین گفتگوی بین آنهاست،
04:04
what would I want to askپرسیدن of
and say to this personفرد
76
232645
2995
برای چیزی که میخواهند ازآن شخص پرسند و یا به اوبگویند
04:07
who meansبه معنای so much to me?
77
235640
2276
شخصی که برای انها خیلی ارزش دارد؟
04:09
At the endپایان of the sessionجلسه,
you walkراه رفتن away with a copyکپی کنید of the interviewمصاحبه
78
237916
3287
در انتهای کار،
شما با نسخه ای از مصاحبه آنجا را ترک می کنید
04:13
and anotherیکی دیگر copyکپی کنید goesمی رود
to the Americanآمریکایی Folklifeفرهنگ فکری Centerمرکز
79
241203
2658
و نسخه ای دیگر به مرکز آمریکایی مرکز فرهنگ عامه
04:15
at the Libraryکتابخانه of Congressکنگره
80
243861
2258
در کتابخانه کنگره می رود.
04:18
so that your great-great-great-grandkidsعالی عالی عالی grandkids
can somedayروزی get to know your grandfatherبابا بزرگ
81
246119
4056
بنابراین نوه نوه نوهای شما می توانند
روزی سراغ این نسخه‌ها رفته و پدربزرگ را
04:22
throughاز طریق his voiceصدای and storyداستان.
82
250175
2193
از طریق صدا و داستانش بشناسند.
04:25
So we openباز کن this boothغرفه
in one of the busiestشلوغ ترین placesمکان ها in the worldجهان
83
253548
3157
پس ما این اتاقک را
در شلوغ ترین مکان های دنیا ایجاد کردیم
04:28
and inviteدعوت people to have this
incrediblyطور باور نکردنی intimateصمیمی conversationگفتگو
84
256705
3483
تا مردم را به این گفتگوی جذاب خودمانی
04:32
with anotherیکی دیگر humanانسان beingبودن.
85
260188
1231
با دیگران دعوت کنیم.
04:33
I had no ideaاندیشه if it would work,
but from the very beginningشروع, it did.
86
261419
4806
من تصوری نداشتم که این کار جواب دهد یا نه،
اما از ابتدا این جواب داد.
04:38
People treatedتحت درمان the experienceتجربه
with incredibleباور نکردنی respectتوجه,
87
266225
2879
مردم این تجربه را با احترام تمام دنبال کردند٬
04:41
and amazingحیرت آور conversationsگفتگو happenedاتفاق افتاد insideداخل.
88
269104
3367
و گفتگوهای فوق العاده ای در آنجا رخ داد.
04:44
I want to playبازی just one animatedمتحرک excerptگزیده ای
89
272471
2531
می خواهم بخشی از یک کار فیلمبرداری شده را
نشان دهم
04:47
from an interviewمصاحبه recordedثبت شده
at that originalاصلی Grandگراند Centralمرکزی Boothغرفه.
90
275002
3761
از مصاحبه‌ای که در خود اتاقک
ایستگاه بزرگ مرکزی ضبط شده بود.
04:50
This is 12-year-oldساله Joshuaجاشوا Littmanلیتمن
interviewingمصاحبه his motherمادر, Sarahسارا.
91
278763
4528
این جاشوا لیتمن ۱۲ ساله است
که با مادرش سارا مصاحبه می کند.
04:55
Joshجاش has Asperger'sAsperger's syndromeسندرم.
92
283291
2206
جاش سندرم آسپرگر دارد.
04:57
As you mayممکن است know, kidsبچه ها with Asperger'sAsperger's
are incrediblyطور باور نکردنی smartهوشمندانه
93
285497
3065
کودکان با سندرم آسپرگر بسیار باهوشند.
05:00
but have a toughسخت است time sociallyاجتماعی.
94
288562
2159
اما از نظر اجتماعی کار سختی دارند.
05:02
They usuallyمعمولا have obsessionsوسواس.
95
290721
1649
آنها معمولا وسواس دارند.
05:04
In Josh'sجاش caseمورد, it's with animalsحیوانات,
96
292370
2206
و در مورد جاشوا٬ با حیوانات مشکل داشت.
05:06
so this is Joshجاش talkingصحبت کردن with his momمامان Sarahسارا
97
294576
2623
خوب این جاش است
که با مادرش سارا صحبت می کند
05:09
at Grandگراند Centralمرکزی nineنه yearsسالها agoپیش.
98
297199
3300
حدود ۹ سال پیش در ایستگاه مرکزی
05:12
(Videoویدئو) Joshجاش Littmanلیتمن:
From a scaleمقیاس of one to 10,
99
300499
2277
(ویدیو) جاش لیتمن: از ۱ تا ۱۰ نمره بده،
05:14
do you think your life would be
differentناهمسان withoutبدون animalsحیوانات?
100
302776
2982
آیا فکر میکنی
زندگی تو بدون حیوانات متفاوت بود؟
05:17
Sarahسارا Littmanلیتمن: I think it would be
an eightهشت withoutبدون animalsحیوانات,
101
305758
2807
سارا لیتمن:
من فکر میکنم بدون حیوانات نمره ۸ مناسب بود٬
05:20
because they addاضافه کردن so much pleasureلذت to life.
102
308565
2134
آنها لذت بیشتری را به زندگی اضافه می کنند.
05:22
JLJL: How elseچیز دیگری do you think your life
would be differentناهمسان withoutبدون them?
103
310699
3199
جاش: دیگه چطور
زندگی تو بدون آنها تفاوت داشت؟
05:25
SLSL: I could do withoutبدون things
like cockroachesسوسک ها and snakesمارها.
104
313898
2719
سارا: من دوست دارم سوسک ها و مارها نباشند.
05:28
JLJL: Well, I'm okay with snakesمارها
as long as they're not venomousسمی
105
316617
2901
جاش: من با مارها مشکلی ندارم
تا جایی که سمی نباشند
05:31
or constrictتسریع you or anything.
106
319518
1401
فشارم بدن یا بلایی سرم بیارند.
05:32
SLSL: Yeah, I'm not a bigبزرگ snakeمار personفرد --
107
320919
1859
سارا: بله٬ من اصلا با مار کنار نمیام ..
05:34
JLJL: But cockroachسوسک is just
the insectحشره we love to hateنفرت.
108
322778
2510
جاش: اما سوسک فقط حشره‌ای است
که دوست داریم ازش متنفر باشیم.
05:37
SLSL: Yeah, it really is.
109
325288
1533
سارا: بله همینه.
05:38
JLJL: Have you ever thought
you couldn'tنمی توانستم copeمقابله کن with havingداشتن a childکودک?
110
326821
3134
جاش: تا حالا فکر کردی
که نمی تونی از پس یک بچه بربیای؟
05:41
SLSL: I rememberیاد آوردن when you were a babyعزیزم,
you had really badبد colicکولیک,
111
329955
3390
سارا: من یادم میاد که وقتی تو کوچک بودی٬
قولنج بدی داشتی٬
05:45
so you would just cryگریه کردن and cryگریه کردن.
112
333345
1603
همین جور گریه می کردی.
05:46
JLJL: What's colicکولیک?
SLSL: It's when you get this stomachمعده acheدرد
113
334948
3157
جاش: قولنج چیه؟
سارا: وقتی که تو دل درد میگیری
05:50
and all you do is screamفریاد زدن
for, like, fourچهار hoursساعت ها.
114
338105
2485
تنها کاری که میکنی فریاد است٬
مثلا برای ۴ ساعت.
05:52
JLJL: Even louderبلندتر than Amyامی does?
115
340590
1973
جاش: حتی بلندتر از ایمی؟
05:54
SLSL: You were prettyبسیار loudبا صدای بلند,
but Amy'sامی was more high-pitchedمرتبه بالا.
116
342563
3344
سارا: خوب تو صدات بلند بود٬
اما امی گوشخراش تر جیغ میزنه.
05:57
JLJL: I think it feelsاحساس می کند like everyoneهر کس
seemsبه نظر می رسد to like Amyامی more,
117
345907
3204
جاش: من حس می کنم
همه امی رو بیشتر دوست دارن٬
06:01
like she's the perfectکامل little angelفرشته.
118
349111
2670
انگار او یک فرشته کوچک خیلی خوبه.
06:03
SLSL: Well, I can understandفهمیدن
why you think that people like Amyامی more,
119
351781
3863
سارا: خب من می فهمم که
چرا تو اینجوری فکر می کنی
06:07
and I'm not sayingگفت: it's because
of your Asperger'sAsperger's syndromeسندرم,
120
355644
2839
و نمیگم چون تو سندرم آسپرگر داری٬
06:10
but beingبودن friendlyدوستانه comesمی آید easilyبه آسانی to Amyامی,
121
358483
3004
اما بسادگی میشه با ایمی دوست شد
06:13
whereasدر حالی که I think for you
it's more difficultدشوار,
122
361487
2415
اما فکر میکنم با تو یه ذره مشکل تره
06:15
but the people who take the time
to get to know you love you so much.
123
363902
4040
اما اونایی که وقت میذارن
تا تو رو بشناسن عاشقت میشن
06:19
JLJL: Like Benبن or Ericاریک or Carlosکارلوس?
SLSL: Yeah --
124
367942
2415
جاش: مثل بن٬ اریک و کارلوس؟
سارا: بله
06:22
JLJL: Like I have better qualityکیفیت friendsدوستان
but lessکمتر quantityکمیت? (Laughterخنده)
125
370357
4481
جاش: یعنی من دوستانی با کیفیت خوب
ولی تعدادی کم دارم؟ (خنده)
06:26
SLSL: I wouldn'tنمی خواهم judgeقاضی
the qualityکیفیت, but I think --
126
374838
2281
سارا: درباره خوب بودن قضاوت نمیکنم٬
اما فکر کنم ..
06:29
JLJL: I mean, first it was like, Amyامی
lovedدوست داشتنی Claudiaکلودیا, then she hatedمتنفر بود Claudiaکلودیا,
127
377119
3768
جاش: منظورم اینه که اولش
امی دوست کلودیا بود اما بعد ازش متنفر شد٬
06:32
she lovedدوست داشتنی Claudiaکلودیا, then she hatedمتنفر بود Claudiaکلودیا.
128
380887
2027
او کلودیا رو دوست داشت
اما بعدش ازش متنفر شد.
06:34
SLSL: Partبخشی of that's a girlدختر thing, honeyعسل.
129
382914
1888
سارا:
این بخشی از جنبه دخترونه است عزیزم.
06:36
The importantمهم thing for you
is that you have a fewتعداد کمی very good friendsدوستان,
130
384802
3332
مهم اینه که چندتا دوست خوب داری٬
06:40
and really that's what you need in life.
131
388134
2026
و واقعاً این چیزیه که تو زندگی لازم داری.
06:42
JLJL: Did I turnدور زدن out to be the sonفرزند پسر
you wanted when I was bornبدنیا آمدن?
132
390160
4249
جاش: آیا من همون پسری شدم
که شما می خواستید بشم؟
06:46
Did I meetملاقات your expectationsانتظارات?
133
394409
2902
آیا توقعات شما رو برآورده کردم؟
06:49
SLSL: You've exceededبیش از حد
my expectationsانتظارات, sweetieشیرینی,
134
397311
2763
سارا:
تو فراتر از انتظارات من بودی نازنینم.
06:52
because, sure, you have these fantasiesفانتزی ها
of what your child'sفرزند going to be like,
135
400074
4760
درسته که تو این خیالات رو
از این که کودک خودت چگونه بشه داری٬
06:56
but you have madeساخته شده me growرشد
so much as a parentوالدین, because you think --
136
404834
3893
زیرا تو باعث بلوغ من به عنوان یک مادر شدی٬
چرا که تو فکر میکنی..
07:00
JLJL: Well, I was the one
who madeساخته شده you a parentوالدین.
137
408727
2161
جاش: خب من اونی بودم که شما رو مادر کردم!
07:02
SLSL: You were the one who madeساخته شده me a parentوالدین.
That's a good pointنقطه. (Laughterخنده)
138
410888
3487
سارا: بله تو منو مادر کردی٬
و این نکته خوبیه. (خنده)
07:06
But alsoهمچنین because you think differentlyمتفاوت است
139
414375
1824
اما همچنین چون تو متفاوت فکر می کنی
07:08
from what they tell you
in the parentingپدر و مادر booksکتاب ها,
140
416199
2903
از چیزی که کتاب های تربیت فرزند می گویند٬
07:11
I really had to learnیاد گرفتن to think
outsideخارج از of the boxجعبه with you,
141
419102
3460
من یادگرفتم که برای تو باید
خارج از چارچوب فکر کنم٬
07:14
and it's madeساخته شده me much more creativeخلاقانه
as a parentوالدین and as a personفرد,
142
422562
4806
و این باعث شد من
یک مادر و انسان خلاق تری بشم
07:19
and I'll always thank you for that.
143
427368
1668
و همیشه به این خاطر ازت ممنونم.
07:21
JLJL: And that helpedکمک کرد when Amyامی was bornبدنیا آمدن?
144
429036
1930
جاش: این وقتی امی به دنیا اومد کمکت کرد؟
07:22
SLSL: And that helpedکمک کرد when Amyامی was bornبدنیا آمدن,
but you are so incrediblyطور باور نکردنی specialویژه to me
145
430966
4834
سارا: البته که وقتی امی به دنیا اومد کمکم کرد٬
ولی تو خیلی برام مهمی.
07:27
and I'm so luckyخوش شانس to have you as my sonفرزند پسر.
146
435800
3363
و من خیلی خوشبختم که
تو رو به عنوان پسرم دارم.
07:31
(Applauseتشویق و تمجید)
147
439163
6647
(تشویق تماشاگران)
07:38
Davidدیوید Isayمن می گویم: After this storyداستان
ranفرار کرد on publicعمومی radioرادیو,
148
446980
2307
دیوید ایسی:
وقتی این ماجرا به رادیوی ملی رفت٬
07:41
Joshجاش receivedاخذ شده hundredsصدها of lettersنامه ها
149
449287
1764
جاش صدها نامه را دریافت کرد
07:43
tellingگفتن him what an amazingحیرت آور kidبچه he was.
150
451051
2322
که می گفت چه پسر فوق العاده ای بوده.
07:45
His momمامان, Sarahسارا, boundمحدود است them
togetherبا یکدیگر in a bookکتاب,
151
453373
2229
مادرش سارا٬ آنها را در یک کتاب جمع کرد٬
07:47
and when Joshجاش got pickedبرداشت on at schoolمدرسه,
they would readخواندن the lettersنامه ها togetherبا یکدیگر.
152
455602
4046
و وقتی که جاش در مدرسه اذیت می شد٬
آنها باهم نامه ها را می خواندند.
07:51
I just want to acknowledgeاذعان
that two of my heroesقهرمانان
153
459648
2267
فقط میخوام بگم دو تا از قهرمانانم
07:53
are here with us tonightامشب.
154
461915
1303
اینجا با ما هستند.
07:55
Sarahسارا Littmanلیتمن and her sonفرزند پسر Joshجاش,
who is now an honorsافتخارات studentدانشجو in collegeکالج.
155
463218
4801
سارا و فرزندش جاش لیتمان٬
که دانشجوی خوب کالج است.
08:00
(Applauseتشویق و تمجید)
156
468019
3790
(تشویق تماشاگران)
08:03
You know, a lot of people talk about
cryingگریان when they hearشنیدن StoryCorpsStoryCorps storiesداستان ها,
157
471809
3882
خب خیلی از مردم وقتی داستان های
استوری کورپس را می شنوند به گریه می افتند
08:07
and it's not because they're sadغمگین.
158
475691
1947
و به خاطر این نیست که آن ها غمناک اند.
08:09
Mostاکثر of them aren'tنه.
159
477638
1324
بیشترشان اینگونه نیستند.
08:10
I think it's because you're hearingشنیدن
something authenticمعتبر and pureخالص
160
478962
3053
اما من فکر می کنم بیشتر
به خاطر شنیدن داستانی واقعی و اصیل
08:14
at this momentلحظه,
when sometimesگاه گاهی it's hardسخت to tell
161
482015
2391
در این لحظه است٬
وقتی برخی اوقات طرح آن مشکل است
08:16
what's realواقعی and what's an advertisementتبلیغات.
162
484406
2996
این که چه چیزی واقعی و چه چیزی تبلیغات است
08:19
It's kindنوع of the anti-realityضد واقعیت TVتلویزیون.
163
487402
2391
یه جورایی ضد
مجموعه های تلویزیونی ریالیتی است.
08:21
Nobodyهيچ كس comesمی آید to StoryCorpsStoryCorps to get richثروتمند.
164
489793
2113
هیچکس اینجا نمی آید تا پولدار شود.
08:23
Nobodyهيچ كس comesمی آید to get famousمشهور.
165
491906
1881
هیچکس نمی آید تا معروف شود.
08:25
It's simplyبه سادگی an actعمل کن of generosityسخاوتمندانه and love.
166
493787
3204
این بسادگی عملی از روی سخاوت و عشق است.
08:28
So manyبسیاری of these are just everydayهر روز people
167
496991
2252
خیلی از اینها انسان های معمولی هستند
08:31
talkingصحبت کردن about livesزندگی می کند livedزندگی می کرد with kindnessمهربانی,
courageشجاعت, decencyدقت and dignityکرامت,
168
499243
5132
صحبت از زندگی به همراه مهربانی٬
شجاعت٬ نجابت و وقار می کنند٬
08:36
and when you hearشنیدن that kindنوع of storyداستان,
169
504375
1997
و وقتی شما این نوع از داستان را می شنوید٬
08:38
it can sometimesگاه گاهی feel
like you're walkingپیاده روی on holyمقدس groundزمینی.
170
506372
4383
بعضی وقت ها حس راه رفتن
روی زمینی مقدس را می دهد.
08:42
So this experimentآزمایشی
in Grandگراند Centralمرکزی workedکار کرد,
171
510755
2505
خب این تجربه در ایستگاه مرکزی موفق بود٬
08:45
and we expandedمنبسط acrossدر سراسر the countryکشور.
172
513260
2390
و ما این را در تمام کشور گسترش دادیم.
08:47
Todayامروز, more than 100,000 people
in all 50 statesایالت ها
173
515650
3213
امروز بیش از یکصدهزار نفر در ۵۰ ایالت
08:50
in thousandsهزاران نفر of citiesشهرها
and townsشهرها acrossدر سراسر Americaآمریکا
174
518863
2856
در هزاران شهر سرتاسر آمریکا
08:53
have recordedثبت شده StoryCorpsStoryCorps interviewsمصاحبه ها.
175
521719
2345
مصاحبه های ضبط شده داریم.
08:56
It's now the largestبزرگترین singleتنها collectionمجموعه
of humanانسان voicesصدای ever gatheredجمع شد.
176
524064
4923
این تنها بزرگترین مجموعه از صداهای انسانی است
که تا به حال گردآوری شده است.
09:00
(Applauseتشویق و تمجید)
177
528987
5828
(تشویق تماشاگران)
09:06
We'veما هستیم hiredاستخدام شده and trainedآموزش دیده
hundredsصدها of facilitatorsتسهیل کننده
178
534815
2438
ما صدها نفر کمکی را استخدام کرده
و آموزش دادیم
09:09
to help guideراهنما people
throughاز طریق the experienceتجربه.
179
537253
2716
تا به مردم در این آزمایش کمک کنند.
09:11
Mostاکثر serveخدمت a yearسال or two with StoryCorpsStoryCorps
180
539969
2415
سخت ترین سال و یا دو سال در استوری کورپس
09:14
travelingمسافرت the countryکشور,
gatheringجمع آوری the wisdomحکمت of humanityبشریت.
181
542384
3437
سفر به اطراف کشور
و جمع آوری تجارب انسانی بود.
09:17
They call it bearingیاتاقان witnessشاهد,
182
545821
2159
آنها خود را شاهدی بر این ماجرا می دانند،
09:19
and if you askپرسیدن them,
183
547980
1405
و اگر شما از آن ها بپرسید٬
09:21
all of the facilitatorsتسهیل کننده will tell you
that the mostاکثر importantمهم thing
184
549385
3274
تمامی همراهان خواهند گفت مهمترین چیزی که
09:24
they'veآنها دارند learnedیاد گرفتم from beingبودن presentحاضر
duringدر حین these interviewsمصاحبه ها
185
552659
2868
در زمان حضور در این مصاحبه ها یادگرفتند
09:27
is that people are basicallyاساسا good.
186
555527
3436
این است که مردم اصولا خوب هستند.
09:30
And I think for the first yearsسالها
of StoryCorpsStoryCorps, you could argueجر و بحث
187
558963
2958
و من فکر کنم در سال های اول٬
شما ممکن بود بگویید
09:33
that there was some kindنوع
of a selectionانتخاب biasتعصب happeningاتفاق می افتد,
188
561921
2636
که یه جورایی انتخاب از روی عمد رخ می داد٬
09:36
but after tensده ها of thousandsهزاران نفر of interviewsمصاحبه ها
with everyهرکدام kindنوع of personفرد
189
564557
3276
اما بعد از ده ها هزار مصاحبه
با انواع آدم ها
09:39
in everyهرکدام partبخشی of the countryکشور --
190
567833
1649
در هر بخش از کشور ...
09:41
richثروتمند, poorفقیر, fiveپنج yearsسالها oldقدیمی to 105,
191
569482
3436
دارا و ندار٬ کوچک و بزرگ و پیر
09:44
80 differentناهمسان languagesزبان ها,
acrossدر سراسر the politicalسیاسی spectrumطیف --
192
572918
3065
حدود ۸۰ زبان مختلف
در طیف های متفاوت سیاسی ...
09:49
you have to think that maybe these guys
are actuallyدر واقع ontoبه سوی something.
193
577063
4214
شما ممکنه فکر کنید
بعضی به دنبال اهداف خاصی هستند.
09:53
I've alsoهمچنین learnedیاد گرفتم so much
from these interviewsمصاحبه ها.
194
581277
3291
من خیلی چیزها از این مصاحبه ها دریافتم.
09:56
I've learnedیاد گرفتم about the poetryشعر
and the wisdomحکمت and the graceرحمت
195
584568
3204
من درباره شعر، فرزانگی و خوبی یادگرفتم
09:59
that can be foundپیدا شد in the wordsکلمات
of people all around us
196
587772
2740
که در کلام مردم اطراف ما یافت می شود
10:02
when we simplyبه سادگی take the time to listen,
197
590512
3297
وقتی ما به سادگی وقت میگذاریم تا گوش بدیم.
10:05
like this interviewمصاحبه
198
593809
3233
مثل این مصاحبه
10:09
betweenبین a bettingشرط بندی clerkمنشی in Brooklynبروکلین
namedتحت عنوان Dannyدنی PerasaPerasa
199
597042
3338
بین کارمند قمارخانه در بروکلین
به نام دنی پراسا
10:12
who broughtآورده شده his wifeهمسر Annieآنی to StoryCorpsStoryCorps
to talk about his love for her.
200
600380
5062
که همسرش را به استوری کورپس
برای گفتگو جهت عشقش به او آورده بود.
10:18
(Audioسمعی) Dannyدنی PerasaPerasa: You see,
the thing of it is,
201
606632
2342
(صدا) دنی پراسا: ببین٬ مسأله اینه که
10:20
I always feel guiltyگناهکار when I say
"I love you" to you.
202
608974
2476
من همیشه احساس گناه دارم
وقتی میگم «عاشقتم».
10:23
And I say it so oftenغالبا.
I say it to remindیادآوری کن you
203
611450
2908
و این رو اغلب میگم. تا به تو یادآوری کنم
10:26
that as dumpyخالی as I am,
it's comingآینده from me.
204
614358
2856
با وجود اینکه پکرم٬
اما این جملات مال من است.
10:29
It's like hearingشنیدن a beautifulخوشگل songترانه
from a bustedبطری oldقدیمی radioرادیو,
205
617214
3454
مثل اینه که نوای زیبایی رو
از یک رادیوی قدیمی داغون بشنوید٬
10:32
and it's niceخوب of you to keep
the radioرادیو around the houseخانه.
206
620668
2627
و ای خوبیه تو است
که میگذاری رادیو کنارت باشه.
10:35
Annieآنی PerasaPerasa: If I don't have a noteتوجه داشته باشید
on the kitchenآشپزخانه tableجدول,
207
623295
2806
آنی پراسا:
اگر پیغامی روی میز آشپزخونه نبود٬
10:38
I think there's something wrongاشتباه.
208
626101
1587
فکر میکردم مشکلی پیش اومده.
10:39
You writeنوشتن a love letterنامه
to me everyهرکدام morningصبح.
209
627688
2054
تو هر صبح برایم نامه عاشقانه می نویسی.
10:41
DPDP: Well, the only thing
that could possiblyاحتمالا be wrongاشتباه
210
629742
2529
دنی:
خب٬ تنها مشکلی که وجود داشت این بود که
10:44
is I couldn'tنمی توانستم find a sillyاحمقانه penخودکار.
211
632271
1533
نتونستم خودکار لعنتی رو پیدا کنم.
10:45
APAP: To my princessشاهزاده:
212
633804
1027
آنی:
به شاهزاده ام؛
10:46
The weatherهوا outsideخارج از todayامروز
is extremelyفوق العاده rainyبارانی.
213
634831
2217
امروز هوای بیرون شدیداً بارونی است.
10:49
I'll call you at 11:20 in the morningصبح.
214
637048
1953
من ساعت ۱۱:۲۰ با تو تماس می گیرم.
10:51
DPDP: It's a romanticرومانتیک weatherهوا reportگزارش.
215
639001
1816
دنی: این گزارشی از هوای رمانتیک بود.
10:52
APAP: And I love you.
I love you. I love you.
216
640817
2750
آنی: و من عاشقتم. عاشقتم. عاشقتم.
10:55
DPDP: When a guy is happilyبا خوشحالی marriedمتاهل,
no matterموضوع what happensاتفاق می افتد at work,
217
643567
3099
دنی: وقتی مردی متأهل و خوشحال است٬
بی توجه به آنچه در کار رخ دهد٬
10:58
no matterموضوع what happensاتفاق می افتد
in the restباقی مانده of the day,
218
646666
2157
بی توجه به آنچه که در بقیه روز میگذره٬
11:00
there's a shelterپناه when you get home,
219
648823
1721
خانه برایش پناهگاه است٬
11:02
there's a knowledgeدانش knowingدانستن
that you can hugدر آغوش گرفتن somebodyکسی
220
650544
2553
و می داند که می تواند کسی را بغل کند
11:05
withoutبدون them throwingپرتاب کردن you downstairsطبقه پایین
and sayingگفت:, "Get your handsدست ها off me."
221
653097
3547
بدون آنکه ناامیدش کند
و بگوید: «دستت رو بکش.»
11:08
Beingبودن marriedمتاهل is like havingداشتن
a colorرنگ televisionتلویزیون setتنظیم.
222
656644
2627
ازدواج یعنی داشتن یک دستگاه تلویزیون رنگی.
11:11
You never want to go back
to blackسیاه and whiteسفید.
223
659271
2207
که هرگز نمی خواهید
به سیاه و سفید بازگردید.
11:13
(Laughterخنده)
224
661478
3342
(خنده)
11:16
DIدی: Dannyدنی was about fiveپنج feetپا tallبلند قد
225
664820
2136
دیو ایسی: دنی قدی حدود ۱/۵ متر داشت
11:18
with crossedعبور کرد eyesچشم ها
and one singleتنها snaggletoothsnaggletooth,
226
666956
3413
با چشم های ضربدری و دندانی بدشکل٬
11:22
but Dannyدنی PerasaPerasa had
more romanceداستان عاشقانه in his little pinkyصورتی
227
670369
3692
اما وجودش عشق بیشتری به همسرش میداد
11:26
than all of Hollywood'sهالیوود
leadingمنتهی شدن menمردان put togetherبا یکدیگر.
228
674061
3113
نسبت به تمام ستارگان مرد هالیوودی.
11:29
What elseچیز دیگری have I learnedیاد گرفتم?
229
677174
1903
چه چیز دیگری یاد گرفتم؟
11:31
I've learnedیاد گرفتم about the almostتقریبا
unimaginableغیر قابل تصور است capacityظرفیت
230
679077
2902
درباره ظرفیت تقریباً غیر قابل تصور
11:33
for the humanانسان spiritروح to forgiveببخشید.
231
681979
2183
برای روح انسانی در بخشش.
11:36
I've learnedیاد گرفتم about resilienceانعطاف پذیری
and I've learnedیاد گرفتم about strengthاستحکام.
232
684162
3645
درباره تحمل و استحکام آموختم.
11:39
Like an interviewمصاحبه with Osheaاوهه Israelاسرائيل
and Maryمريم Johnsonجانسون.
233
687807
3343
مانند مصاحبه ای که
با اوشا اسراییل و مری جانسون داشتم.
11:43
When Osheaاوهه was a teenagerنوجوان,
he murderedکشته شد Mary'sمریم only sonفرزند پسر,
234
691150
4551
وقتی اوشا نوجوان بود٬ تنها پسر مری را کشت٬
11:47
Laramiunلارامیون Byrdبید, in a gangباند fightمبارزه کردن.
235
695701
2485
لارمیوم بیرد، که در دعوایی خیابانی جان داد.
11:50
A dozenدوازده yearsسالها laterبعد, Maryمريم wentرفتی to prisonزندان
236
698186
2600
سال ها بعد٬ مری به زندان رفت
11:52
to meetملاقات Osheaاوهه and find out
who this personفرد was
237
700786
2740
تا با اوشا ملاقات کند و بفهمد که او که بود
11:55
who had takenگرفته شده her son'sپسران life.
238
703526
2949
که جان فرزندش را گرفت.
11:58
Slowlyبه آرامی and remarkablyقابل توجه,
they becameتبدیل شد friendsدوستان,
239
706475
2786
کم کم به شکل عجیبی
آن ها دوستان همدیگر شدند٬
12:01
and when he was finallyسرانجام releasedمنتشر شد
from the penitentiaryمجازات,
240
709261
2694
نهایتاً وقتی از ندامتگاه آزاد شد٬
12:03
Osheaاوهه actuallyدر واقع movedنقل مکان کرد in nextبعد doorدرب to Maryمريم.
241
711955
3366
اوشا در همسایگی مری مستقر شد.
12:07
This is just a shortکوتاه excerptگزیده ای
of a conversationگفتگو they had
242
715321
3205
بخش کوتاهی از گفتگوی این دو را می بینیم
12:10
soonبه زودی after Osheaاوهه was freedآزاد شد.
243
718526
2543
دقیقاً بعد از اینکه آزاد شد.
12:14
(Videoویدئو) Maryمريم Johnsonجانسون: My naturalطبیعی است sonفرزند پسر
is no longerطولانی تر here.
244
722079
2972
(ویدیو) مری جانسون:
پسر واقعی من اینجا نیست.
12:17
I didn't see him graduateفارغ التحصیل,
and now you're going to collegeکالج.
245
725051
3784
من نتونستم فارغ التحصیلی پسرم رو ببینم٬
و الآن تو داری به کالج میری.
12:20
I'll have the opportunityفرصت
to see you graduateفارغ التحصیل.
246
728835
3297
این شانس رو دارم
که فارغ التحصیلی تو رو ببینم.
12:24
I didn't see him get marriedمتاهل.
247
732132
2461
من نتونستم عروسی اونو ببینم.
12:26
Hopefullyخوشبختانه one day, I'll be ableتوانایی
to experienceتجربه that with you.
248
734593
3909
خوشبختانه روزی٬
من قادرم اینو برای تو تجربه کنم.
12:30
Osheaاوهه Israelاسرائيل: Just to hearشنیدن you
say those things and to be
249
738502
2697
اوشا اسرائیل:
فقط همین که اینها را از تو می شنوم
12:33
in my life in the mannerشیوه
in whichکه you are is my motivationانگیزه.
250
741199
3660
و اینکه به این شکل در زندگی من هستی٬
به من انگیزه میده.
12:36
It motivatesانگیزه می گیرد me to make sure
that I stayاقامت کردن on the right pathمسیر.
251
744859
4757
منو ترغیب میکنه
تا مطمئن شوم در مسیر درستی هستم.
12:41
You still believe in me,
252
749616
1927
تو هنوز به من ایمان داری.
12:43
and the factواقعیت that you can do it
despiteبا وجود how much painدرد I causedباعث you,
253
751543
3576
و حقیقتی که تو اینکار رو
با وجود مصیبتی که برات ساختم انجام میدی٬
12:47
it's amazingحیرت آور.
254
755119
2090
بسیار فوق العاده است.
12:49
MJMJ: I know it's not an easyآسان thing
to be ableتوانایی to shareاشتراک گذاری our storyداستان togetherبا یکدیگر,
255
757209
5897
مری: من میدونم که ساده نیست
که باهم داستانی مشترک را بسازیم٬
12:55
even with us sittingنشسته here
looking at eachهر یک other right now.
256
763106
2763
حتی با این که روبروی هم نشستیم
و به هم نگاه می کنیم.
12:57
I know it's not an easyآسان thing,
so I admireتحسین that you can do this.
257
765869
5747
می دونم ساده نیست٬
پس من تو رو برای این کار تحسین میکنم.
13:03
OIOI: I love you, ladyخانم.
MJMJ: I love you too, sonفرزند پسر.
258
771616
5050
اوشا: خانم٬ شما رو دوست دارم.
مری: پسرم٬ منم دوستت دارم.
13:12
(Applauseتشویق و تمجید)
259
780156
6216
(تشویق)
13:18
DIدی: And I've been remindedیادآور شدم countlessبی شماری timesبار
of the courageشجاعت and goodnessخوبی of people,
260
786372
5154
دیو ایسی: و بارها
خوبی و شجاعت این مردم را بیاد آوردم٬
13:23
and how the arcقوس of historyتاریخ
trulyبراستی does bendخم شدن towardsبه سمت justiceعدالت.
261
791526
5062
و چگونه انحنای تاریخ
در برابر عدالت خم می شود.
13:28
Like the storyداستان of Alexisالکسیس Martinezمارتینز,
who was bornبدنیا آمدن Arthurآرتور Martinezمارتینز
262
796588
4481
مثل داستان آلکسیس مارتینز٬
که نامش در تولد آرتور مارتینز بود
13:33
in the Haroldهارولد Ickesایکس projectsپروژه ها in Chicagoشیکاگو.
263
801069
2624
در پروژه های هارولد ایکس در شیکاگو.
13:35
In the interviewمصاحبه, she talksگفتگو
with her daughterفرزند دختر Lesleyلسلی
264
803693
2833
در این مصاحبه٬
او با دخترش لسلی صحبت می کرد
13:38
about joiningپیوستن a gangباند as a youngجوان man,
265
806526
2368
درباره پیوستن به دارودسته ای از جوانان٬
13:40
and laterبعد in life transitioningگذار
into the womanزن she was always meantبه معنای to be.
266
808894
4830
و سپس مرحله تغییر جنسیت
به زنی که باید از ابتدا می بوده.
13:45
This is Alexisالکسیس and her daughterفرزند دختر Lesleyلسلی.
267
813724
2499
این آلکسیس و دخترش لسلی است.
13:48
(Audioسمعی) Alexisالکسیس Martinezمارتینز: One of the mostاکثر
difficultدشوار things for me was
268
816223
3259
(صدا) آلکسیس مارتینز:
یکی از سخت ترین مسائل برایم
13:51
I was always afraidترسیدن that
I wouldn'tنمی خواهم be allowedمجاز
269
819482
2926
این بود که همیشه می ترسیدم
اجازه نداشته باشم
13:54
to be in my granddaughters'پدربزرگها livesزندگی می کند,
270
822408
2879
در زندگی نوه ام باشم٬
13:57
and you blewوزید that completelyبه صورت کامل
out of the waterاب,
271
825287
2298
اما تو منو کاملاً نابود کردی،
13:59
you and your husbandشوهر.
272
827585
1324
تو و شوهرت.
14:00
One of the fruitsمیوه ها of that is,
in my relationshipارتباط with my granddaughtersپدربزرگها,
273
828909
3460
که یکی از نتایج اون
ارتباط من با نوه هایم بود.
14:04
they fightمبارزه کردن with eachهر یک other sometimesگاه گاهی
over whetherچه I'm he or she.
274
832369
3577
آنها سر اینکه
من مردم یا زن، مشاجره می کردند.
14:07
Lesleyلسلی Martinezمارتینز: But they're freeرایگان
to talk about it.
275
835946
2487
لسلی مارتینز:
اما اونا آزادند که درباره اش صحبت کنند.
14:10
AM: They're freeرایگان to talk about it,
but that, to me, is a miracleمعجزه.
276
838433
3056
آلکسیس: آره آزادند٬
اما این برای من عجیب است.
14:13
LMLM: You don't have to apologizeعذر خواهی کردن.
You don't have to tiptoeنوک تیز.
277
841489
3302
لسلی: تو نباید عذر خواهی کنید،
لازم نیست حواست به حرف دیگران باشه.
14:16
We're not going to cutبرش you off,
and that's something I've always
278
844791
4581
ما تو رو کنار نمیذاریم٬
و این چیزیه که من همیشه
14:21
wanted you to just know,
that you're lovedدوست داشتنی.
279
849372
2965
می خواستم بگم٬ که تو دوست داشتنی هستی.
14:24
AM: You know, I liveزنده this everyهرکدام day now.
280
852337
2345
آلکسیس:
می دونی٬ من هر روز این جوری زندگی می کنم.
14:26
I walkراه رفتن down the streetsخیابان ها as a womanزن,
and I really am at peaceصلح with who I am.
281
854682
5124
من به عنوان یه زن در خیابان قدم میزنم٬
و نسبت به اونی که هستم آرامش دارم.
14:31
I mean, I wishآرزو کردن I had a softerنرم تر voiceصدای maybe,
282
859806
2654
یعنی٬ کاش یه ذره صدام زیرتر بود٬
14:34
but now I walkراه رفتن in love
and I try to liveزنده that way everyهرکدام day.
283
862460
5872
اما من با عشق راه میرم
و سعی می کنم هر روز اینگونه زندگی کنم.
14:43
DIدی: Now I walkراه رفتن in love.
284
871562
3344
دیو: حال من با عشق وارد میشم.
14:46
I'm going to tell you
a secretراز about StoryCorpsStoryCorps.
285
874906
2902
می خواهم رازی را درباره شرکت خودم بگم.
14:49
It takes some courageشجاعت
to have these conversationsگفتگو.
286
877808
3385
شجاعت زیادی رو می خواهد
که این گفتگوها رو داشته باشیم.
14:53
StoryCorpsStoryCorps speaksصحبت می کند to our mortalityمرگ و میر.
287
881193
2391
استوری کورپس فانی بودن ما را لحاظ می کند.
14:55
Participantsشركت كنندگان know this recordingضبط
will be heardشنیدم long after they're goneرفته.
288
883584
4017
شرکت کنندگان می دانند این صدای ضبط شده
خیلی بعد از فوت آن ها شنیده خواهد شد.
14:59
There's a hospiceبیمارستان doctorدکتر namedتحت عنوان Iraایرا Byockبوک
289
887601
2684
یک پزشک آسایشگاه به نام ایرا بیوک
15:02
who has workedکار کرد closelyنزدیک است with us
on recordingضبط interviewsمصاحبه ها
290
890285
2544
که همکار ما برای ضبط مصاحبه ها بود
15:04
with people who are dyingدر حال مرگ.
291
892829
1457
با آدم هایی که دارند می میرند.
15:06
He wroteنوشت a bookکتاب calledبه نام
"The Fourچهار Things That Matterموضوع Mostاکثر"
292
894286
2765
او کتابی به نام
«چهار چیز که مهم هستند» نوشت
15:09
about the fourچهار things you want to say
to the mostاکثر importantمهم people in your life
293
897051
3831
درباره چهار چیزی که تو میخواهی
به مهم ترین افراد زندگی ات بگویی.
15:12
before they or you dieمرگ:
294
900882
3042
قبل از این که دنیا را ترک کنید:
15:15
thank you, I love you,
295
903924
2531
ممنون٬ دوستت دارم٬
15:18
forgiveببخشید me, I forgiveببخشید you.
296
906455
3227
مرا ببخش٬ تو را می بخشم.
15:21
They're just about the mostاکثر powerfulقدرتمند wordsکلمات
we can say to one anotherیکی دیگر,
297
909682
3530
آنها درباره قدرتمندترین کلماتی هستند
که ما به همدیگر می گوییم.
15:25
and oftenغالبا that's what happensاتفاق می افتد
in a StoryCorpsStoryCorps boothغرفه.
298
913212
3506
و این اغلب اتفاقی است
که در اتاقک استوری کورپس می افتد.
15:28
It's a chanceشانس to have a senseاحساس of closureبسته
with someoneکسی you careاهميت دادن about --
299
916718
3377
موقعیتی است که شما حس نزدیکی
با کسی که برایتان مهم است داشته باشید
15:32
no regretsپشیمان می شود, nothing left unsaidunsaid.
300
920095
2822
نه افسوسی و نه چیز نگفته ای.
15:34
And it's hardسخت and it takes courageشجاعت,
301
922917
3437
و این سخت است و شجاعت می خواهد٬
15:38
but that's why we're aliveزنده است, right?
302
926354
3225
اما این دلیلیه که ما زنده هستیم٬ درسته؟
15:43
So, the TEDTED Prizeجایزه.
303
931299
2503
خب٬ جایزه تد.
15:45
When I first heardشنیدم from TEDTED
and Chrisکریس a fewتعداد کمی monthsماه ها agoپیش
304
933802
2977
وقتی چند ماه گذشته٬
من اولین بار از تد و کریس
15:48
about the possibilityامکان پذیری of the Prizeجایزه,
I was completelyبه صورت کامل flooredطبقه.
305
936779
3836
درباره امکان دریافت جایزه شنیدم،
کاملاً شوکه شدم.
15:52
They askedپرسید: me to come up
with a very briefمختصر wishآرزو کردن for humanityبشریت,
306
940615
3571
آن ها از من خواستند تا آرزوی مختصری را
برای جامعه بشری بیان کنم،
15:56
no more than 50 wordsکلمات.
307
944186
1764
در حداکثر ۵۰ کلمه.
15:57
So I thought about it,
I wroteنوشت my 50 wordsکلمات,
308
945950
2744
و من درباره آن فکر کردم،
و نوشته ای با ۵۰ کلمه تهیه کردم،
16:00
and a fewتعداد کمی weeksهفته ها laterبعد,
Chrisکریس calledبه نام and said, "Go for it."
309
948694
4687
چند هفته بعد،
کریس تماس گرفت و گفت: «حالا وقتشه»
16:05
So here is my wishآرزو کردن:
310
953381
2948
اما آرزوی من این است:
16:08
that you will help us
311
956329
2949
که شما به ما کمک کنید
16:11
take everything we'veما هستیم learnedیاد گرفتم
throughاز طریق StoryCorpsStoryCorps
312
959278
2740
هرچه را در استوری کورپس آموختیم برداریم
16:14
and bringآوردن it to the worldجهان
313
962018
2763
و به دنیا عرضه کنیم
16:16
so that anyoneهر کسی anywhereهر جا
can easilyبه آسانی recordرکورد a meaningfulمعنی دار interviewمصاحبه
314
964781
4017
تا هرکس هرجای دنیا به راحتی
یک مصاحبه فوق العاده را ترتیب دهد
16:20
with anotherیکی دیگر humanانسان beingبودن
whichکه will then be archivedآرشیو شده for historyتاریخ.
315
968798
4917
با انسانی دیگر تا برای تاریخ بماند.
16:25
How are we going to do that? With this.
316
973715
4678
چگونه این کار را بکنیم؟ با این.
16:30
We're fastسریع movingدر حال حرکت into a futureآینده
where everyoneهر کس in the worldجهان
317
978393
3678
ما به سرعت به آینده ای می رویم
که همگی در دنیا
16:34
will have accessدسترسی به to one of these,
318
982071
2043
دسترسی به یکی از این ها را خواهد داشت،
16:36
and it has powersقدرت I never
could have imaginedتصور 11 yearsسالها agoپیش
319
984114
3831
و این قدرتی دارد
که ۱۱ سال پیش نمی توانستم تصور کنم
16:39
when I startedآغاز شده StoryCorpsStoryCorps.
320
987945
1950
وقتی که استوری کورپس را راه انداختم.
16:41
It has a microphoneمیکروفون,
321
989895
1463
این میکروفن دارد،
16:43
it can tell you how to do things,
322
991358
2311
می تواند بگوید که چه کار کنید،
16:45
and it can sendارسال audioسمعی filesفایل ها.
323
993669
2531
و می تواند فایل های صوتی را بفرستد.
16:48
Those are the keyکلیدی ingredientsعناصر.
324
996200
2322
آن ها اجزای اصلی هستند.
16:50
So the first partبخشی of the wishآرزو کردن
is alreadyقبلا underwayدر حال انجام.
325
998522
3204
خب اولین بخش از آرزو عملاً در حال جریان است.
16:53
Over the pastگذشته coupleزن و شوهر of monthsماه ها,
326
1001726
1579
در طی چند ماه گذشته٬
16:55
the teamتیم at StoryCorpsStoryCorps
has been workingکار کردن furiouslyخشمگین
327
1003305
2995
تیم ما در استوری کورپس با تعصب کار می‌کردند
16:58
to createايجاد كردن an appبرنامه that will bringآوردن
StoryCorpsStoryCorps out of our boothsغرفه ها
328
1006300
3460
تا نرم افزاری را برای
خارج کردن مصاحبه ها از اتاقک تهیه کنند
17:01
so that it can be experiencedبا تجربه
by anyoneهر کسی, anywhereهر جا, anytimeهر زمان.
329
1009760
5433
تا همه کس، در همه جا و در هر زمان
بتوانند این را تجربه کنند.
17:07
Rememberیاد آوردن, StoryCorpsStoryCorps has always
been two people and a facilitatorتسهیل کننده
330
1015193
3681
بدانید، استوری کورپس
همیشه شامل دو نفر و یک راهنما بوده است
17:10
helpingکمک them recordرکورد theirخودشان conversationگفتگو,
whichکه is preservedحفظ شده است foreverبرای همیشه,
331
1018874
3965
تا به ضبط مصاحبه ها کمک کند،
که برای همیشه باقی بمانند،
17:14
but at this very momentلحظه,
332
1022839
2048
اما در این لحظه٬
17:16
we're releasingآزادی a publicعمومی betaبتا versionنسخه
of the StoryCorpsStoryCorps appبرنامه.
333
1024887
3646
ما نسخه بتا از برنامه عمومی استوری کورپس را
منتشر کردیم.
17:20
The appبرنامه is a digitalدیجیتال facilitatorتسهیل کننده
that walksپیاده روی می کند you throughاز طریق
334
1028533
3187
برنامه یک راهنمای دیجیتالی است که شما را در
17:23
the StoryCorpsStoryCorps interviewمصاحبه processروند,
335
1031720
2385
فرآیند مصاحبه استوری کورپس همراهی می کند،
17:26
helpsکمک می کند you pickانتخاب کنید questionsسوالات,
336
1034105
1672
کمک به انتخاب سوالات می‌کند،
17:27
and givesمی دهد you all the tipsنکات you need
337
1035777
2090
و تمام راهنمایی‌های لازم را ارائه می‌کند
17:29
to recordرکورد a meaningfulمعنی دار
StoryCorpsStoryCorps interviewمصاحبه,
338
1037867
2809
تا مصاحبه ای فوق العاده را انجام دهید،
17:32
and then with one tapشیر uploadبارگذاری it
to our archiveبایگانی at the Libraryکتابخانه of Congressکنگره.
339
1040676
5521
و سپس با یک اشاره آن را برای آرشیو ما
در کتابخانه کنگره ارسال کنید.
17:38
That's the easyآسان partبخشی, the technologyتکنولوژی.
340
1046197
3140
فناوری بخش ساده ماجراست.
17:41
The realواقعی challengeچالش is up to you:
341
1049337
2378
چالش اصلی به عهده شماست:
17:43
to take this toolابزار and figureشکل out
how we can use it
342
1051715
3198
که این ابزار را بردارید
و تعیین کنید که چگونه از آن استفاده کنید
17:46
all acrossدر سراسر Americaآمریکا and around the worldجهان,
343
1054913
2965
در سراسر آمریکا و همه جهان،
17:49
so that insteadبجای of recordingضبط
thousandsهزاران نفر of StoryCorpsStoryCorps interviewsمصاحبه ها a yearسال,
344
1057878
3584
تا به جای ضبط
هزاران مصاحبه استوری کورپس در سال،
17:53
we could potentiallyبالقوه recordرکورد
tensده ها of thousandsهزاران نفر
345
1061462
2770
ما می توانیم ده ها هزار ضبط داشته باشیم
17:56
or hundredsصدها of thousandsهزاران نفر
346
1064232
1956
یا صدها هزار عدد
17:58
or maybe even more.
347
1066188
1997
یا شاید حتی بیشتر.
یک تکلیف ملی را تصور کنید٬
18:01
Imagineتصور کن, for exampleمثال,
a nationalملی homeworkمشق شب assignmentوظیفه
348
1069355
3738
18:05
where everyهرکدام highبالا schoolمدرسه studentدانشجو
studyingدر حال مطالعه U.S. historyتاریخ acrossدر سراسر the countryکشور
349
1073093
3994
در حالی که تمامی دانش آموزانی که
تاریخ آمریکا را مطالعه می کنند
18:09
recordsسوابق an interviewمصاحبه
with an elderبزرگتر over Thanksgivingشکرگذاری,
350
1077087
2902
مصاحبه ای را با یک شخص بزرگتر
درباره روز شکرگزاری ترتیب دهد،
18:11
so that in one singleتنها weekendتعطیلات آخر هفته
351
1079989
2903
تا در تنها یک آخر هفته
18:14
an entireکل generationنسل of Americanآمریکایی livesزندگی می کند
and experiencesتجربیات are capturedاسیر.
352
1082892
5085
زندگی و تجربه یک نسل کامل
از آمریکایی ها ثبت شود.
18:19
(Applauseتشویق و تمجید)
353
1087977
5535
(تشویق)
یا مادرهایی را تصور کنید که
در برابر تضادی در جایی از دنیا قرار دارند
18:27
Or imagineتصور کن mothersمادران on oppositeمخالف
sidesدو طرف of a conflictدرگیری somewhereجایی in the worldجهان
354
1095812
3542
18:31
sittingنشسته down not to talk
about that conflictدرگیری
355
1099354
3622
می نشینند که نه تنها درباره تضاد صحبت کنند
18:34
but to find out who they are as people,
356
1102976
2197
اما برای اینکه بفهمیم آنها چه کسانی هستند٬
18:37
and in doing so,
beginشروع to buildساختن bondsاوراق قرضه of trustاعتماد;
357
1105173
3955
و در این مسیر،
شروع به برقراری ارتباطی از اعتماد می کنند.
18:41
or that somedayروزی it becomesتبدیل می شود
a traditionسنت all over the worldجهان
358
1109128
2886
یا روزی این سک سنت در تمام دنیا شود
18:44
that people are honoredافتخار
with a StoryCorpsStoryCorps interviewمصاحبه
359
1112014
2508
که مردم با مصاحبه ای تکریم شوند
18:46
on theirخودشان 75thth birthdayروز تولد;
360
1114522
2243
در ۷۵ سالگی تولدشون؛
18:48
or that people in your communityجامعه
361
1116765
2276
و یا مردمی در جامعه خودشان
18:51
go into retirementبازنشستگی homesخانه ها or hospitalsبیمارستان ها
or homelessبی خانمان sheltersپناهگاه ها or even prisonsزندان
362
1119041
5154
که به خانه سالمندان،‌ بیمارستان و
اقامتگاه بی خانمان ها یا حتی زندان می روند
18:56
armedمسلح with this appبرنامه to honorافتخار the people
leastکمترین heardشنیدم in our societyجامعه
363
1124195
3530
مجهز به این برنامه باشند تا کسی را
که در جامعه کمتر شنیده می شود تکریم کنند
18:59
and askپرسیدن them who they are,
what they'veآنها دارند learnedیاد گرفتم in life,
364
1127725
2986
و از آن ها بپرسند که هستند،
چه چیزی در زندگی آموختند،
19:02
and how they want to be rememberedبه یاد داشته باشید.
365
1130711
2461
و چگونه می خواهند در یادها بمانند.
19:05
(Applauseتشویق و تمجید)
366
1133172
5535
(تشویق تماشاگران)
19:12
Tenده yearsسالها agoپیش, I recordedثبت شده
a StoryCorpsStoryCorps interviewمصاحبه with my dadپدر
367
1140947
3277
حدود ۱۰ سال پیش
من با پدرم مصاحبه ای رو ترتیب دادم
19:16
who was a psychiatristروانپزشک,
and becameتبدیل شد a well-knownمشهور است gayهمجنسگرا activistفعال.
368
1144224
4795
که بک روانپزشک بود
و تبدیل به فعال حقوق همجنسگرایی شد.
19:21
This is the pictureعکس
of us at that interviewمصاحبه.
369
1149019
3437
این تصویر ما در آن مصاحبه است.
19:24
I never thought about that recordingضبط
untilتا زمان a coupleزن و شوهر of yearsسالها agoپیش,
370
1152456
3181
تا همین چند سال پیش،
من هیچ وقت درباره آن گفتگو فکر نمی کردم
19:27
when my dadپدر, who seemedبه نظر می رسید
to be in perfectکامل healthسلامتی
371
1155637
2995
تا این که پدرم که به نظر در سلامت کامل بود،
19:30
and was still seeingدیدن patientsبیماران
40 hoursساعت ها a weekهفته,
372
1158632
2601
و هنوز بیماران را ۴۰ ساعت در هفته
ملاقات می کرد،
19:33
was diagnosedتشخیص داده شده with cancerسرطان.
373
1161233
2763
به سرطان مبتلا شد.
19:35
He passedگذشت away very suddenlyناگهان
a fewتعداد کمی daysروزها laterبعد.
374
1163996
3390
او ناگهان چند روز بعد فوت کرد.
19:39
It was Juneژوئن 28, 2012,
375
1167386
2275
روز ۲۸ ژوئن ۲۰۱۲
19:41
the anniversaryسالگرد of the Stonewallدیوار سنگی riotsشورش.
376
1169661
4380
سالگرد آشوب «استون وال» بود.
19:46
I listenedگوش داد to that interviewمصاحبه
for the first time at threeسه in the morningصبح
377
1174041
3357
برای اولین بار ساعت ۳ صبح
به آن مصاحبه گوش کردم
19:49
on the day that he diedفوت کرد.
378
1177398
1728
در روزی که پدرم مرد.
19:51
I have a coupleزن و شوهر of youngجوان kidsبچه ها at home,
379
1179126
1997
من دو تا کودک کوچولو در خانه دارم٬
19:53
and I knewمی دانست that the only way
they were going to get to know this personفرد
380
1181123
3459
و می دانم که تنها راهی که
آنها این فرد را بشناسند
19:56
who was suchچنین a toweringبالا بردن figureشکل in my life
would be throughاز طریق that sessionجلسه.
381
1184582
4846
که شخصیتی بزرگ در زندگی من بود
از طریق این برنامه هاست.
20:01
I thought I couldn'tنمی توانستم believe in StoryCorpsStoryCorps
any more deeplyعمیقا than I did,
382
1189428
3745
من فکر کردم که بتوانم
خیلی عمیق تر از گذشته به استوری کورپس تکیه کنم،
20:05
but it was at that momentلحظه
383
1193173
1788
اما در آن لحظه بود
20:06
that I fullyبه طور کامل and viscerallyبصیرت graspedدرک کردی
the importanceاهمیت of makingساخت these recordingsضبط.
384
1194961
4859
که با تمام وجودم
اهمیت ساخت مصاحبه هایی مثل این را دریافتم.
20:11
Everyهرکدام day, people come up to me
385
1199820
2093
روزانه مردم سراغ من می آید
20:13
and say, "I wishآرزو کردن I had interviewedمصاحبه شد
my fatherپدر or my grandmotherمادر بزرگ or my brotherبرادر,
386
1201913
4161
و می گویند٬ «آرزو داشتم که با پدرم
یا مادربزرگم یا برادرم مصاحبه می کردم٬
20:18
but I waitedمنتظر too long."
387
1206074
2268
اما من خیلی صبر کردم.
20:20
Now, no one has to wait anymoreدیگر.
388
1208342
2136
حالا هیچ کس لازم نیست که صبر کند.
20:22
At this momentلحظه,
389
1210478
1680
در ابن لحظه٬
20:24
when so much of how we communicateبرقراری ارتباط
is fleetingزودگذر and inconsequentialبی معنی,
390
1212158
3542
وقتی که اغلب،
مراودات ما زودگذر و بی اهمیت تلقی می‌شود،
20:27
joinپیوستن us in creatingپدید آوردن this digitalدیجیتال archiveبایگانی
391
1215700
2497
به ما بپیوندید
تا آرشیو دیجیتالی را تهیه کنیم
20:30
of conversationsگفتگو that are
enduringپایدار and importantمهم.
392
1218197
4317
در گفتگوهایی که مهم و بی پایان هستند.
20:34
Help us createايجاد كردن this giftهدیه to our childrenفرزندان,
393
1222514
2830
کمک کنید این هدیه را برای فرزندانمان بسازیم،
20:37
this testamentعهدنامه to who
we are as humanانسان beingsموجودات.
394
1225344
3998
این عهد و پیمان را به عنوان انسان
باقی بگذاریم.
20:41
I hopeامید you'llشما خواهید بود help us make
this wishآرزو کردن come trueدرست است.
395
1229342
3926
من امیدوارم که کمک کنید
تا این آرزو برآورده شود.
20:45
Interviewمصاحبه a familyخانواده memberعضو, a friendدوست
or even a strangerغریبه.
396
1233268
4511
مصاحبه با فامیل٬ دوست یا حتی غریبه.
20:49
Togetherبا یکدیگر, we can createايجاد كردن an archiveبایگانی
of the wisdomحکمت of humanityبشریت,
397
1237779
6290
باهم می توانیم
آرشیوی از خرد انسانی بسازیم٬
20:56
and maybe in doing so,
398
1244069
1634
و شاید از طریق این فعالیت٬
20:57
we'llخوب learnیاد گرفتن to listen a little more
and shoutفریاد a little lessکمتر.
399
1245703
3962
ما یاد بگیریم که
بیشتر گوش کنیم و کمتر فریاد بزنیم.
21:01
Maybe these conversationsگفتگو will remindیادآوری کن us
what's really importantمهم.
400
1249665
4528
شاید این گفتگوها بگویند
که چه چیزی واقعاً مهم است.
21:06
And maybe, just maybe,
401
1254193
2763
و شاید٬ فقط شاید
21:08
it will help us recognizeتشخیص
that simpleساده truthحقیقت
402
1256956
2786
این کمک کنه تا ما حقیقت ساده را دریابیم
21:11
that everyهرکدام life, everyهرکدام singleتنها life,
403
1259742
3947
که هر زندگی٬ برای هر شخص٬
21:15
mattersمسائل equallyبه همان اندازه and infinitelyبی نهایت.
404
1263689
2935
به طور مساوی وبینهایتی ارزش دارد.
21:18
Thank you very much.
405
1266624
2131
خیلی از شما ممنونم.
21:20
(Applauseتشویق و تمجید)
406
1268755
2150
(تشویق تماشاگران)
21:22
Thank you. Thank you.
407
1270905
4208
ممنون. متشکرم.
21:27
(Applauseتشویق و تمجید)
408
1275113
2276
(تشویق تماشاگران)
21:29
Thank you.
409
1277389
2182
ممنون.
21:31
(Applauseتشویق و تمجید)
410
1279571
5364
(تشویق تماشاگران)
Translated by Ali Hosseini
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Dave Isay - Story collector
Over thousands of archived and broadcast interviews, StoryCorps founder Dave Isay -- winner of the 2015 TED Prize -- has created an unprecedented document of the dreams and fears that touch us all.

Why you should listen

From the first interview he recorded, 2015 TED Prize winner and MacArthur Fellow Dave Isay knew he’d found his calling: preserving the stories of everyday Americans. Since then, Isay has amassed hundreds of thousands of recordings, most of previously unheard or ignored voices, all speaking in their own words. The archives of StoryCorps -- which Isay founded in 2003 -- are included at the Library of Congress’ American Folklife Center, and now constitute the largest single collection of recorded voices in history.

StoryCorps invites friends, loved ones and strangers to conduct 40-minute interviews at intimate recording booths in Atlanta, Chicago, San Francisco, and (until 2011) New York, as well as in mobile studios nationwide. Offering moving and surprising glimpses into the hearts of often marginalized and forgotten subjects, the interviews are a familiar feature of NPR’s Morning Edition and Storycorps.org.

At TED2015, Isay shared an audacious wish for StoryCorps: to open up the format from its signature booths with a StoryCorps app that allows anyone to add to this "digital archive of the collective wisdom of humanity." The vision: to broaden this idea, and begin to take it global.

 

More profile about the speaker
Dave Isay | Speaker | TED.com