ABOUT THE SPEAKER
Adam Savage - Maker, critical thinker
Adam Savage is an internationally renowned television producer, host and public speaker.

Why you should listen

Adam Savage's mother is a psychologist; his father was a celebrated artist, painter and filmmaker. From the youngest age they encouraged his flights of fancy. Savage has been a paperboy, a projectionist, juggler, unicycle rider, sculptor, graphic designer, scenic painter, robot builder, welder, carpenter, machinist, prop maker, toy designer, actor, writer, executive producer and director. He spent six years in theater and 10 years in commercial and film special effects working for clients such as Nike, Corning, Hershey's, and Coca-Cola, and films like Star Wars, The Matrix films, A.I., Space Cowboys, Terminator 3 and Galaxy Quest.

Savage has built everything from theater sets to miniature particle accelerators. From spaceships to animatronic arms. He's made Rube Goldberg machines, hand props and spacesuits. His online videos have generated over 230 million page views. He's written for Popular Mechanics, the Wall Street Journal and Wired Magazine, among others. His program "Mythbusters" produced 270 episodes that aired in over 100 countries for 14 years. Adam shares his builds, his love for movie props and costumes, and passion for the transformative power of making on his award winning website Tested.com. He lives in San Francisco with his wife Julia, his twin boys Thing1 and Thing2, and two amazing dogs.

(Photo: Michael Shindler)

More profile about the speaker
Adam Savage | Speaker | TED.com
TED2016

Adam Savage: My love letter to cosplay

آدام سویج: نامه عاشقانه‌ام به کازپلی

Filmed:
2,863,974 views

آدام سویج سازننده و تجربه‌گراست و از لباسهای مخصوص برای افزودن طنز، رنگ و شفافیت به داستانهایی که می‌گوید استفاده می‌کند. در بازگویی عشق دیرینه‌اش به جامه‌پوشی-- کلاه خود فضایی دوران کودکی‌اش که از سطل نگهداری بستنی ساخته شده تا لباس شخصیت بدون چهره که در کامیک کان پوشید-- سویج، دنیای کازپلی و مفهومی که آن برای جامعه اش میافریند را توضیح می‌دهد:«ما با چیز مهمی که در درون ما هست ارتباط برقرار می‌کنیم. با این لباسها خود را برای یکدیگر آشکار می‌کنیم.»
- Maker, critical thinker
Adam Savage is an internationally renowned television producer, host and public speaker. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
There's this factواقعیت that I love
that I readخواندن somewhereجایی onceیک بار,
0
618
2834
یک واقعیتی هست که عاشقش هستم
و چندی قبل آن را در جایی خواندم
00:15
that one of the things that's contributedکمک کرد
to homoهمو sapiens'sapiens successموفقیت
1
3476
4650
این که یکی از چیزهایی که به موفقیت
انسان خردمند بعنوان یک گونه
00:20
as a speciesگونه ها
2
8150
1343
کمک کرده
00:21
is our lackعدم of bodyبدن hairمو --
3
9517
2056
نداشتن موی بدن است--
00:23
that our hairlessnessبی حسی, our nakednessبرهنه
4
11597
2424
که نداشتن مو و لخت بودنمان
00:26
combinedترکیب شده with our inventionاختراع of clothingتن پوش,
5
14045
2306
در ترکیب با اختراع پوشاک
00:28
givesمی دهد us the abilityتوانایی to modulateمدولاسیون
our bodyبدن temperatureدرجه حرارت
6
16375
3294
به ما قابلیت تنظیم دمای بدنمان
00:31
and thusبدین ترتیب be ableتوانایی to surviveزنده ماندن
in any climateآب و هوا we chooseانتخاب کنید.
7
19693
3596
و در نتیجه قابلیت بقاء یافتن
در هر آب و هوایی که انتخاب کنیم را می‌دهد.
00:35
And now we'veما هستیم evolvedتکامل یافته است to the pointنقطه
where we can't surviveزنده ماندن withoutبدون clothingتن پوش.
8
23797
3525
و اکنون تا درجه‌ای تکامل یافتیم
که بدون پوشاک قادر به ادامه بقاء نیستیم.
00:39
And it's more than just utilityابزار,
9
27346
1530
و اکنون علاوه بر کاربردی ابزاری
00:40
now it's a communicationارتباطات.
10
28900
1321
وسیله ارتباطی است.
00:42
Everything that we chooseانتخاب کنید
to put on is a narrativeروایت,
11
30245
2808
هر چیزی که برای پوشیدن
انتخاب می‌کنیم روایتگر
00:45
a storyداستان about where we'veما هستیم been,
12
33077
2021
داستانی است درباره مکانی که
بوده‌ایم
00:47
what we're doing,
13
35122
1592
کاری که می‌کنیم،
00:48
who we want to be.
14
36738
1200
آن کسی که میخواهیم باشیم.
00:51
I was a lonelyتنهایی kidبچه.
15
39048
1748
من کودک تنهایی بودم.
00:52
I didn't have an easyآسان time
findingیافته friendsدوستان to playبازی with,
16
40820
2832
پیدا کردن همبازی برایم راحت نبود،
00:55
and I endedبه پایان رسید up makingساخت
a lot of my ownخودت playبازی.
17
43676
2395
و اکثرا با خودم بازی می‌کردم.
00:58
I madeساخته شده a lot of my ownخودت toysاسباب بازی ها.
18
46423
2479
کلی از اسباب بازیهایم را خودم ساختم.
01:00
It beganآغاز شد with iceیخ creamکرم رنگ.
19
48926
1639
با بستنی شروع شد.
01:02
There was a Baskin-Robbinsباسین-رابینز in my hometownزادگاه,
20
50589
3124
یک شعبه بسکین رابینز در زادگاه من بود،
01:05
and they servedخدمت کرده است iceیخ creamکرم رنگ
from behindپشت the counterشمارنده
21
53737
2352
و آنها از پشت کانتر بستنی سرو می‌کردند
01:08
in these giantغول, five-gallonپنج گالن,
cardboardمقوا tubsکابین ها.
22
56113
2607
توی این وانهای ورقه‌ نازک عظیم ۵ گالنی.
01:10
And someoneکسی told me --
I was eightهشت yearsسالها oldقدیمی --
23
58744
2262
و کسی به من گفت--
هشت سالم بود--
01:13
someoneکسی told me that when
they were doneانجام شده with those tubsکابین ها,
24
61030
2700
یک نفر به من گفت وقتی آنها کارشان با
این وانها تمام میشد
01:15
they washedشسته them out
and keptنگه داشته شد them in the back,
25
63754
2214
آنها را شسته و آن پشت نگه می‌داشتند،
01:17
and if you askedپرسید: they would give you one.
26
65992
1954
و اگر بخواهی یکی
از آنها را به تو می‌دهند.
01:19
It tookگرفت me a coupleزن و شوهر of weeksهفته ها
to work up the courageشجاعت,
27
67970
2434
دو هفته ای زمان برد تا
دل و جرات پیدا کنم
01:22
but I did, and they did.
28
70428
1151
و از آنها بخواهم .
01:23
They gaveداد me one -- I wentرفتی home
with this beautifulخوشگل cardboardمقوا tubوان.
29
71603
3313
یکی از آنها گرفتم-- با این وان
ورق نازک زیبا به خانه رفتم.
01:26
I was tryingتلاش کن to figureشکل out what
I could do with this exoticعجیب و غریب materialمواد --
30
74940
3396
سعی کردم بفهم با این ماده هیجان انگیز
چه کار میشد کرد--
01:30
metalفلز ringحلقه, topبالا and bottomپایین.
31
78360
1385
حلقه فلزی زیر و روی آن.
01:31
I startedآغاز شده turningچرخش it over in my headسر,
and I realizedمتوجه شدم, "Wait a minuteدقیقه --
32
79769
3385
ذهنم را حسابی درگیر کرده بود،
تا این که: « صبر کن--
01:35
my headسر actuallyدر واقع fitsمتناسب است insideداخل this thing."
33
83178
2142
ذهنم بخشی از آن شده بود.»
01:37
(Laughterخنده)
34
85344
1563
(خنده)
01:38
Yeah, I cutبرش a holeسوراخ out,
35
86931
1693
آره، یک سوراخی درست کردم،
01:40
I put some acetateاستات in there
36
88648
1519
کمی استات سلولز به کار بردم
01:42
and I madeساخته شده myselfخودم a spaceفضا helmetکلاه ایمنی.
37
90191
1714
و برای خودم یک کلاه‌خود فضایی ساختم.
01:43
(Laughterخنده)
38
91929
1153
(خنده)
01:45
I neededمورد نیاز است a placeمحل to wearپوشیدن the spaceفضا helmetکلاه ایمنی,
39
93106
2960
احتیاج به جایی داشتم
که کلاه‌خود فضایی‌ام را به سر بگذارم،
01:48
so I foundپیدا شد a refrigeratorیخچال boxجعبه
a coupleزن و شوهر blocksبلوک ها from home.
40
96090
2704
برای همین یک جعبه یخچالی
چند بلوک دورتر از خانه پیدا کردم.
01:50
I pushedتحت فشار قرار داد it home,
41
98818
1287
هلش دادم به سمت خانه،
01:52
and in my parents'والدین' guestمهمان roomاتاق closetکمد لباس,
42
100129
2768
و گذاشتمش توی کمد اتاق مهمان،
01:54
I turnedتبدیل شد it into a spaceshipسفینه فضایی.
43
102921
2391
آن را به سفینه فضایی تبدیل کردم.
01:57
I startedآغاز شده with a controlکنترل panelپانل
out of cardboardمقوا.
44
105336
2299
از یک کنترل پنل مقوایی شروع کردم.
01:59
I cutبرش a holeسوراخ for a radarرادار screenصفحه نمایش
45
107659
1798
توی آن سوراخی برای
صفحه رادار ایجاد کردم
02:01
and put a flashlightچراغ قوه
underneathدر زیر it to lightسبک it.
46
109481
2223
و یک چراغ قوه زیر آن روشن کردم.
02:03
I put a viewچشم انداز screenصفحه نمایش up,
whichکه I offsetانحراف off the back wallدیوار --
47
111728
3050
یک صفحه نمایش آن بالا گذاشتم،
که افست دیوار سیاه است--
02:06
and this is where I thought
I was beingبودن really cleverباهوش --
48
114802
2633
و اینجا بود که فکر کردم من چقدر باهوشم.
02:09
withoutبدون permissionمجوز, I paintedنقاشی شده
the back wallدیوار of the closetکمد لباس blackسیاه
49
117459
3047
بی‌اجازه، دیوار ته‌ کمد را رنگ سیاه زدم
02:12
and put a starستاره fieldرشته,
50
120530
1159
با کلی ستاره،
02:13
whichکه I litروشن است up with some Christmasکریسمس lightsچراغ ها
I foundپیدا شد in the atticاتاق زیر شیروانی,
51
121713
4530
که با تعدادی چراغ کریسمس
که در شیروانی پیدا کردم آن را روشن کردم.
02:18
and I wentرفتی on some spaceفضا missionsماموریت ها.
52
126267
1937
و به ماموریتهای فضایی می‌رفتم.
02:21
A coupleزن و شوهر yearsسالها laterبعد,
53
129214
1151
چند سال بعد،
02:22
the movieفیلم سینما "Jawsفک" cameآمد out.
54
130389
1402
فیلم "آرواره ها" بیرون آمد.
02:23
I was way too youngجوان to see it,
but I was caughtگرفتار up in "Jawsفک" feverتب,
55
131815
3246
یکجورهایی سنم برای دیدن آن کم بود،
اما در تب و تاب "آرواره‌ها" می‌سوختم،
02:27
like everyoneهر کس elseچیز دیگری in Americaآمریکا at the time.
56
135085
2162
مثل بقیه آمریکایی ها در آن دوران.
02:29
There was a storeفروشگاه in my townشهر
that had a "Jawsفک" costumeصحنه و لباس in theirخودشان windowپنجره,
57
137709
3452
توی شهر ما فروشگاهی بود که
لباس "آرواره‌ها" را در ویترینش داشت،
02:33
and my momمامان mustباید have overheardشنیدم
me talkingصحبت کردن to someoneکسی
58
141185
2568
و مادرم حرفهایم را با یکی شنیده بود
که به او
02:35
about how awesomeعالی
I thought this costumeصحنه و لباس was,
59
143777
2120
درباره عالی بودن آن لباس گفته بودم.
02:37
because a coupleزن و شوهر daysروزها before Halloweenهالووین,
60
145921
1858
چون چندی روز قبل از هالویین،
02:39
she blewوزید my freakingfreaking mindذهن
by givingدادن me this "Jawsفک" costumeصحنه و لباس.
61
147803
4135
با دادن لباس فیلم "آرواره"، منو از خود بیخود کرد.
02:44
Now, I recognizeتشخیص it's a bitبیت of a tropeسرزنش
62
152365
2400
الان، می‌فهمهم چرا این شکایت در بین
02:46
for people of a certainمسلم - قطعی ageسن to complainشكايت كردن
63
154789
1873
گروه سنی خاصی از آدمها متداول است
02:48
that kidsبچه ها these daysروزها have no ideaاندیشه
how good they have it,
64
156686
3536
که بچه‌های امروزی
قدر امکانتشان را نمی‌دانند.
02:52
but let me just showنشان بده you a randomتصادفی samplingنمونه برداری
65
160246
2045
اما بگذارید یکسری از ابتدایی ترین لباسهای بچه ها
02:54
of entry-levelسطح ورودی kids'بچه ها costumesلباس ها
you can buyخرید onlineآنلاین right now ...
66
162315
3698
که می‌توانید امروزه بصورت انلاین
خریداری کنید را بهتون نشان دهم ...
02:58
... and this is the "Jawsفک" costumeصحنه و لباس
my momمامان boughtخریداری شد for me.
67
166037
3822
... و این لباس "آواره‌ها"ست که مامانم برایم خرید.
03:01
(Laughterخنده)
68
169883
2732
(خنده)
03:04
This is a paper-thinکاغذ نازک sharkکوسه faceصورت
69
172639
3251
این نقاب کاغذی کوسه است
03:07
and a vinylوینیل bibbib with the posterپوستر
of "Jawsفک" on it.
70
175914
3538
و یک پیش بند پلاستیکی که پوستر
آرواره‌ها را رویش دارد.
03:11
(Laughterخنده)
71
179476
1048
(خنده)
03:12
And I lovedدوست داشتنی it.
72
180548
1403
و دوستش داشتم.
03:14
A coupleزن و شوهر yearsسالها laterبعد,
73
182411
1391
چند سال بعد،
03:15
my dadپدر tookگرفت me to a filmفیلم
calledبه نام "ExcaliburExcalibur."
74
183826
2817
پدرم من را به دیدن فیلم «اکسکالیبور»
(شمشیر آهنی آرتور شاه) برد.
03:18
I actuallyدر واقع got him to take me to it twiceدو برابر,
75
186667
2042
راستش او را مجبور کردم،
دوبار من را به تماشای فیلم ببرد،
03:20
whichکه is no smallکوچک thing,
because it is a hardسخت, R-ratedR-rated filmفیلم.
76
188733
4267
که موضوع کوچکی نیست، چون
درجه فیلم R است نامناسب برای زیر۱۸ سال.
03:25
But it wasn'tنبود the bloodخون
and gutsدل و روده or the boobsمشاعره
77
193024
2156
اما بخاطر خون و دل و روده و سینه خانمها نبود
03:27
that madeساخته شده me want to go see it again.
78
195204
1897
که می‌خواستم فیلم را دوباره ببینم.
03:29
They helpedکمک کرد --
79
197125
1158
البته بی‌تاثیر نبودند--
03:30
(Laughterخنده)
80
198307
1002
(خنده)
03:31
It was the armorزره پوش.
81
199333
1165
بخاطر لبلس زره‌ای بود.
03:32
The armorزره پوش in "ExcaliburExcalibur"
was intoxicatinglyسوزش beautifulخوشگل to me.
82
200522
4114
زره در این فیلم بطرز
مسحور کننده‌ای برایم زیبا بود.
03:36
These were literallyعینا knightsشوالیه ها
in shiningدرخشان, mirror-polishedآینه جلا armorزره پوش.
83
204660
4617
آنها به معنای واقعی کلمه شوالیه‌هایی در
زره‌های براق و صیقلی بودند.
03:41
And moreoverعلاوه بر این, the knightsشوالیه ها in "ExcaliburExcalibur"
wearپوشیدن theirخودشان armorزره پوش everywhereدر همه جا.
84
209301
4177
و علاوه بر آن، شوالیه‌ها توی این فیلم
همه جا زره‌هایشان را به تن داشتند.
03:45
All the time -- they wearپوشیدن it at dinnerشام,
they wearپوشیدن it to bedبستر.
85
213502
3523
همیشه، سر میز شام
و موقع خواب.
03:49
(Laughterخنده)
86
217049
1051
(خنده)
03:50
I was like, "Are they readingخواندن my mindذهن?
87
218124
1870
این شکلی بودم،«آیا ذهنم را می‌خوانند؟
03:52
I want to wearپوشیدن armorزره پوش all the time!"
88
220018
2468
منم میخواهم زره را همیشه بپوشم!»
03:54
(Laughterخنده)
89
222510
1015
(خنده)
03:55
So I wentرفتی back to my favoriteمورد علاقه materialمواد,
90
223549
2199
پس برگشتم سروقت وسایل محبوبم،
03:57
the gatewayدروازه drugدارو for makingساخت,
91
225772
1549
دروازه ورود من برای ساختن،
03:59
corrugatedراه راه cardboardمقوا,
92
227345
1420
مقوای زنبوری،
04:00
and I madeساخته شده myselfخودم a suitکت و شلوار of armorزره پوش,
93
228789
2862
و برای خودم لباسی از زره ساختم،
04:03
repleteتکمیل شده with the neckگردن shieldsسپرها
and a whiteسفید horseاسب.
94
231675
3445
آن را با حفاظ گردن پر کردم و یک اسب سفید.
04:07
Now that I've oversoldفروش بیش از حد it,
95
235144
1266
الان که آن را فروخته‌ام،
04:08
here'sاینجاست a pictureعکس of the armorزره پوش that I madeساخته شده.
96
236434
2026
در اینجا عکسی از زره‌ای
که ساختم وجود دارد.
04:10
(Laughterخنده)
97
238484
1341
(خنده)
04:11
(Applauseتشویق و تمجید)
98
239849
2450
(تشویق)
04:16
Now, this is only the first
suitکت و شلوار of armorزره پوش I madeساخته شده
99
244736
2591
الان، این تنها لباس زرهای است
که با الهام از
04:19
inspiredالهام گرفته by "ExcaliburExcalibur."
100
247351
1344
اکس‌کالیبور (شمشیر در سنگ شاه آرتور) ساختم.
04:20
A coupleزن و شوهر of yearsسالها laterبعد,
101
248719
1253
یکی دو سال بعد،
04:21
I convincedمتقاعد my dadپدر to embarkسوار شدن
on makingساخت me a properمناسب suitکت و شلوار of armorزره پوش.
102
249996
4098
پدرم را قانع کردم شروع به ساختن
یک لباس حسابی از زره کند.
04:26
Over about a monthماه,
103
254118
1645
در طی یکماه،
04:27
he graduatedفارغ التحصیل شد me from cardboardمقوا
to roofingبام aluminumآلومینیوم calledبه نام flashingچشمک زدن
104
255787
4294
باعث شد از کارتن و مقوا
به آلومینیوم پشت بام سفت و براق
04:32
and still, one of my all-timeهمیشه favoriteمورد علاقه
attachmentضمیمه materialsمواد,
105
260105
2816
که همواره یکی از محبوبترین مصالح
من است،
04:34
POPPOP rivetsپرچین.
106
262945
1167
میخ پرچ زنگ نزن ارتقا بیایم.
04:36
We carefullyبا دقت, over that monthماه,
107
264136
1712
ما با دقت ظرف یکماه
04:37
constructedساخته شده است an articulatedتفسیر شده suitکت و شلوار
of aluminumآلومینیوم armorزره پوش
108
265872
2574
یک لباس زره‌ای آلومینیومی بند بند
04:40
with compoundترکیب curvesمنحنی ها.
109
268470
1161
با انحناهای هم‌پایه بسازیم.
04:41
We drilledحفر شده holesحفره ها in the helmetکلاه ایمنی
so that I could breatheتنفس کنید,
110
269655
2905
تو کلاه خود سوراخ درست کردیم
تا نفس بکشم،
04:44
and I finishedتمام شده just in time
for Halloweenهالووین and woreبه تن کرد it to schoolمدرسه.
111
272584
3047
و به موقع لباسم را برای هالوین تمام کردم
و درمدرسه پوشیدم.
04:47
Now, this is the one thing in this talk
112
275655
2154
الان یک چیزی در این سخنرانی هست
04:49
that I don't have a slideاسلاید to showنشان بده you,
113
277833
1817
که برایش اسلایدی ندارم که نشان دهم،
04:51
because no photoعکس existsوجود دارد of this armorزره پوش.
114
279674
2002
چون هیچ عکسی از این زره وجود ندارد.
04:53
I did wearپوشیدن it to schoolمدرسه,
115
281700
1363
آن را درمدرسه پوشیدم،
04:55
there was a yearbookسالنامه photographerعکاس
patrollingگشت زنی the hallsسالن ها,
116
283087
2604
عکاس کتاب سال مدرسه که
در راه‌روها بود
04:57
but he never foundپیدا شد me, for reasonsدلایل
that are about to becomeتبدیل شدن به clearروشن است.
117
285715
3390
هرگز من را ندید، به دلایلی که می‌گویم.
05:01
There were things I didn't anticipateپیش بینی کنید
118
289129
2078
چیزهایی بود که از بابت
05:03
about wearingپوشیدن a completeتکمیل suitکت و شلوار
of aluminumآلومینیوم armorزره پوش to schoolمدرسه.
119
291231
4371
پوشیدن یک دست لباس کامل
زره الومینیومی انتظارش در مدرسه را نداشتم.
05:08
In thirdسوم periodدوره زمانی mathریاضی,
I was standingایستاده in the back of classکلاس,
120
296061
2761
سر کلاس ریاضی
عقب کلاس ایستادم
05:10
and I'm standingایستاده in the back of classکلاس
121
298846
1801
و دلیل ایستادنم بخاطر زره است
05:12
because the armorزره پوش did not
allowاجازه دادن me to sitنشستن down.
122
300671
2196
که نمی توانستم باهاش بشینم.
05:14
(Laughterخنده)
123
302891
1455
(خنده)
05:16
This is the first thing
I didn't anticipateپیش بینی کنید.
124
304370
2450
این اولین چیزی است که انتظارش را نداشتم.
05:19
And then my teacherمعلم looksبه نظر می رسد at me
sortمرتب سازی of concernedنگران
125
307351
2515
و بعد معلمم وسطهای درس،
یک جورهایی نگران
05:21
about halfwayنیمه راه throughاز طریق the classکلاس
and saysمی گوید, "Are you feelingاحساس OK?"
126
309890
2992
نگاهم می‌کند و می‌پرسد، «حالت خوبه؟»
05:24
I'm thinkingفكر كردن, "Are you kiddingشوخی کردم?
Am I feelingاحساس OK?
127
312906
2246
با خودم فکر می‌کنم،
« شوخی می‌کنی؟ حالم خوبه؟»
05:27
I'm wearingپوشیدن a suitکت و شلوار of armorزره پوش!
I am havingداشتن the time of my --"
128
315176
2868
من لباسی از زره به تن دارم!
این بهترین زمانی است که--
05:30
And I'm just about to tell her
how great I feel,
129
318068
2660
و می‌خواهم برایش از احساس فوق العاده‌ای
که دارم بگویم،
05:32
when the classroomکلاس درس
startsشروع می شود to listفهرست to the left
130
320752
2393
که کلاس درس به سمت چپ کج شد
05:35
and disappearناپدید می شوند down this long tunnelتونل,
131
323169
2717
و در انتهای تونلی طولانی محو شد،
05:37
and then I wokeبیدار شدم up in the nurse'sپرستار officeدفتر.
132
325910
3572
و بعد در اتاق پرستار به هوش میایم.
05:42
I had passedگذشت out from heatحرارت exhaustionخستگی,
133
330275
2994
از شدت گرما از هوش رفته بودم،
05:45
wearingپوشیدن the armorزره پوش.
134
333293
1426
بخاطر لباس زره‌ای که پوشیده بودم.
05:46
And when I wokeبیدار شدم up,
135
334743
1151
و زمانی که بیدار شدم،
05:47
I wasn'tنبود embarrassedخجالت زده about havingداشتن
passedگذشت out in frontجلوی of my classکلاس,
136
335918
3145
از بیهوش شدنم در کلاس شرمزده نبودم،
05:51
I was wonderingتعجب کردم, "Who tookگرفت my armorزره پوش?
Where'sکجاست؟ my armorزره پوش?"
137
339087
2599
فکر می‌کردم، « زره‌ام کجاست؟
زره‌ام دست کیست؟»
05:53
OK, fast-forwardسریع به جلو a wholeکل bunchدسته ای of yearsسالها,
138
341710
2190
خلاصه، چند سال بعد را فاکتور می‌گیرم،
05:55
some colleaguesهمکاران and I get hiredاستخدام شده
to make a showنشان بده for Discoveryکشف Channelکانال,
139
343924
3334
برخی همکارانم و من استخدام شدیم
تا برای کانال دیسکاوری برنامه‌ای
05:59
calledبه نام "MythBustersافسانه ها."
140
347282
1151
به اسم "افسانه زدایان" را بسازیم.
06:00
And over 14 yearsسالها,
141
348457
1166
و طی ۱۴ سال،
06:01
I learnیاد گرفتن on the jobکار how to buildساختن
experimentalتجربی methodologiesمتدولوژی ها
142
349647
3174
در این شغل آموختم که چطور
تکنیکهای تجربی را بسازم
06:04
and how to tell storiesداستان ها
about them for televisionتلویزیون.
143
352845
2579
و چطور درباره‌شان در تلویزیون داستان
بگویم.
06:07
I alsoهمچنین learnیاد گرفتن earlyزود on
144
355796
1703
همینطور آن اوایل آموختم
06:09
that costumingلباس can playبازی a keyکلیدی roleنقش
in this storytellingداستان سرایی.
145
357523
2859
که جامه پوشی نقشی کلیدی در این قصه گویی
می‌تواند ایفا کند.
06:12
I use costumesلباس ها to addاضافه کردن humorشوخ طبعی, comedyکمدی, colorرنگ
146
360406
4035
از جامه‌ها برای بیشتر کردن طنز، مزاح، رنگ
و شفافیت روایتگری
06:16
and narrativeروایت clarityوضوح
to the storiesداستان ها we're tellingگفتن.
147
364465
3023
برای گفتن قصه‌هایمان استفاده می‌کنم.
06:19
And then we do an episodeقسمت
calledبه نام "Dumpsterآشغال دانی Divingغواصی,"
148
367935
2759
و بعد قسمتی را کار می‌کنیم به اسم
«شیرجه در زباله دان»،
06:22
and I learnیاد گرفتن a little bitبیت more
149
370718
2267
و کمی بیشتر درباره پیامدهای عمیق‌تر
06:25
about the deeperعمیق تر implicationsپیامدها
of what costumingلباس meansبه معنای to me.
150
373009
3431
آنچه جامه پوشی برای معنی دارد میاموزم.
06:28
In the episodeقسمت "Dumpsterآشغال دانی Divingغواصی,"
151
376464
1596
در قسمت «شیرجه در زباله دان»،
06:30
the questionسوال we were tryingتلاش کن to answerپاسخ is:
152
378084
1955
سوالی که سعی داشتیم پاسخ دهیم این است:
06:32
Is jumpingپریدن into a dumpsterآشغال دانی as safeبی خطر
153
380063
1643
آیا آنطوری که فیلمها نشان می‌دهند
06:33
as the moviesفیلم ها would leadسرب you to believe?
154
381730
1976
پریدن تو زباله‌دان بی‌خطر است؟
06:35
(Laughterخنده)
155
383730
1774
(خنده)
06:37
The episodeقسمت was going to have
two distinctمتمایز partsقطعات to it.
156
385528
2635
این قسمت قرار بود دو بخش قابل توجه
داشته باشد.
06:40
One was where we get trainedآموزش دیده
to jumpپرش off buildingsساختمان ها by a stuntmanعضو قاچاقچی
157
388187
3055
یکی بخاطر جایی بود که آموزش می‌دیدیم
توسط یک بدلکار برای پریدن از ساختمانها
06:43
into an airهوا bagکیسه.
158
391266
1333
به درون یک کیسه هوا.
06:44
And the secondدومین was the graduationفارغ التحصیلی
to the experimentآزمایشی:
159
392623
2481
و دومی شامل انجام یک آزمایش می‌شد.
06:47
we'dما می خواهیم fillپر کن a dumpsterآشغال دانی fullپر شده of materialمواد
and we'dما می خواهیم jumpپرش into it.
160
395128
2845
یک زباله‌دان بزرگ را پر کرده و توی آن می پریدیم.
06:49
I wanted to visuallyبصری separateجداگانه
these two elementsعناصر,
161
397997
2287
از لحاظ بصری می‌خواستم
این دو عنصر را از هم سوا کنم،
06:52
and I thought,
162
400308
1157
و فکر کردم،
06:53
"Well, for the first partبخشی we're trainingآموزش,
so we should wearپوشیدن sweatsuitssweatsuits --
163
401489
3684
«خب، برای بخش اول ما آموزش می‌بینیم
پس باید گرمکن بپوشیم--
06:57
Oh! Let's put 'Stuntشیرین کاری Trainee'کارآموز "
on the back of the sweatsuitssweatsuits.
164
405197
3748
اوه! بیایید پشت گرمکنها
«کارآموز بدلکاری» بچسبانیم.
07:00
That's for the trainingآموزش."
165
408969
1344
این برای آموزش است.»
07:02
But for the secondدومین partبخشی, I wanted
something really visuallyبصری strikingقابل توجه، برجسته، موثر --
166
410337
3365
اما برای بخش دوم، می‌خواستم از لحاظ بصری
واقع چشمگیر باشد.
07:05
"I know! I'll dressلباس as Neoنئو
from 'The'' Matrixماتریکس.'"
167
413726
2478
«می‌دانم! مثل شخصیت نئو در ماتریکس
لباس می‌پوشم.»
07:08
(Laughterخنده)
168
416228
1074
(خنده)
07:09
So I wentرفتی to Haightسلام Streetخیابان.
169
417326
1310
بنابراین به خیابان هایت رفتم.
07:10
I boughtخریداری شد some beautifulخوشگل
knee-highزانو بالا, buckleدست و پنجه نرم bootsچکمه.
170
418660
2579
یک جفت چکمه سگگ دار تا زانو خریدم.
07:13
I foundپیدا شد a long, flowingجریان دارد coatکت on eBayای بی.
171
421263
2442
یک کت بلند شل و ول از سایت ای‌بی خریدم.
07:15
I got sunglassesعینک آفتابی, whichکه I had to wearپوشیدن
contactتماس lensesلنزها in orderسفارش to wearپوشیدن.
172
423729
3721
عینک آفتابی گرفتم که مجبور بودم برای
به چشم زدنش لنز بگذارم.
07:19
The day of the experimentآزمایشی shootشلیک comesمی آید up,
173
427474
1980
روز عکسبرداری آزمایشی سررسید،
07:21
and I stepگام out of my carماشین in this costumeصحنه و لباس,
174
429478
1968
و از ماشینم با این لباس پیاده شدم،
07:23
and my crewخدمه takes a look at me ...
175
431470
1650
و اعضای گروه‌ام به من نگاه انداختند...
07:25
and startشروع کن suppressingسرکوب کردن
theirخودشان churchکلیسا gigglesجیغ می کشد.
176
433990
2409
و جلوی خنده های دزدکی خود را می گرفتند.
07:28
They're like,
"(Laughخنده soundصدا)."
177
436893
3094
مثل این بودند،
«(صدای خنده)».
07:32
And I feel two distinctمتمایز things
at this momentلحظه.
178
440011
2431
و من به دو تشخیص قابل توجه
در این لحظه پی بردم.
07:34
I feel totalجمع embarrassmentخجالت
179
442466
1697
کاملا احساس شرمندگی می‌کردم
07:36
over the factواقعیت that
it's so nakedlyبرهنه clearروشن است to my crewخدمه
180
444187
2746
از بابت این موضوع که
برای گروه‌ام مثل روز روشن بود
07:38
that I'm completelyبه صورت کامل
into wearingپوشیدن this costumeصحنه و لباس.
181
446957
2642
که من قصد پوشیدن این جامه را دارم.
07:41
(Laughterخنده)
182
449623
1150
(خنده)
07:43
But the producerتهيه كننده in my mindذهن remindsیادآوری می کند myselfخودم
183
451328
3220
اما تهیه کننده پس ذهنم
به من یادآوری می‌کرد
07:46
that in the high-speedسرعت بالا shotشات in slow-moآهسته,
184
454572
2427
که در عکسبرداری بسیار سریع در دور آهسته
07:49
that flowingجریان دارد coatکت is going to look
beautifulخوشگل behindپشت me.
185
457023
3093
آن کت در حال جریان از پشت سرم
زیبا بنظر می رسید.
07:52
(Laughterخنده)
186
460140
1150
(خنده)
07:54
Fiveپنج yearsسالها into the "MythBustersافسانه ها" runاجرا کن,
187
462012
1871
پنج سالی که از اجرای
افسانه زدایان می‌گذشت،
07:55
we got invitedدعوت کرد to appearبه نظر می رسد
at Sanسان Diegoدیگو Comic-Conطنز کن.
188
463907
2656
دعوت شدیم برای حضور در کمیک کان
سان‌دیگو.
07:58
I'd knownشناخته شده about Comic-Conطنز کن for yearsسالها
and never had time to go.
189
466587
3396
سالها بود که درباره کامیک‌کان شنیده بودم
و فرصت رفتن به آن مهیا نشده بود.
08:02
This was the bigبزرگ leaguesلیگ ها --
this was costumingلباس meccaمکه.
190
470007
3604
بزرگترین لیگ و کعبه جامه پوشها.
08:05
People flyپرواز in from all over the worldجهان
191
473635
2040
مردم از هم جای دنیا میایند
08:07
to showنشان بده theirخودشان amazingحیرت آور creationsخلق ها
on the floorکف in Sanسان Diegoدیگو.
192
475699
3122
تا تولیدات جالبشان را در صحن سان‌دیگو
به نمایش بگذارند.
08:10
And I wanted to participateشرکت کردن.
193
478845
1525
و میخواستم مشارکت کنم.
08:12
I decidedقرار بر این شد that I would put togetherبا یکدیگر
an elaborateبادقت شرح دادن costumeصحنه و لباس
194
480394
3062
تصمیم گرفتم یک لباس پرنقش و نگار بپوشم
08:15
that coveredپوشش داده شده me completelyبه صورت کامل,
195
483480
1434
که سرتا پایم را بپوشاند،
08:16
and I would walkراه رفتن the floorکف
of Sanسان Diegoدیگو Comic-Conطنز کن anonymouslyناشناس.
196
484938
3619
و بر صحن کمیک کان سانفرانسیسکو
ناشناس قدم بزنم.
08:20
The costumeصحنه و لباس I choseانتخاب کرد?
197
488581
1318
جامه‌ای که انتخاب می‌کنم؟
08:21
Hellboyپسر جهنمی.
198
489923
1150
پسر جهنمی.
08:23
That's not my costumeصحنه و لباس,
199
491493
1151
این لباس من نیست،
08:24
that's actuallyدر واقع Hellboyپسر جهنمی.
200
492668
1151
راستش خود پسر جهنمی است.
08:25
(Laughterخنده)
201
493843
1019
(خنده)
08:26
But I spentصرف شده monthsماه ها
202
494886
1158
اما ماهها وقت صرف کردم
08:28
assemblingمونتاژ the mostاکثر screen-accurateدقیق روی صفحه نمایش
Hellboyپسر جهنمی costumeصحنه و لباس I could,
203
496068
2840
تا دقیق‌ترین لباس پسر جهنمی
ممکن را درست کنم،
08:30
from the bootsچکمه to the beltکمربند to the pantsشلوار
204
498932
1935
از چکمه‌هایش گرفته تا کمربند و شلوار
08:32
to the right handدست of doomعذاب.
205
500891
1388
و بازوی راست منحوس.
08:34
I foundپیدا شد a guy who madeساخته شده
a prostheticپروتز Hellboyپسر جهنمی headسر and chestقفسه سینه
206
502303
3391
یه نفر را پیدا کردم که
کله و سینه پروتزی پسرجنمی را بسازد
08:37
and I put them on.
207
505718
1289
و آنها را پوشیدم.
08:39
I even had contactتماس lensesلنزها madeساخته شده
in my prescriptionنسخه.
208
507031
3731
حتی لنز چشم توی کارم بود.
08:42
I woreبه تن کرد it ontoبه سوی the floorکف at Comic-Conطنز کن
209
510786
2330
با آن لباس روی صحن کامیک کان رفتم.
08:45
and I can't even tell you
how ballsتوپ ها hotداغ it was in that costumeصحنه و لباس.
210
513140
4629
و حتی نمی‌توانم به شما بگویم که
گرمای تو آن لباس چقدر وحشتناک بود.
08:49
(Laughterخنده)
211
517793
1040
(خنده)
08:50
Sweatingتعریق! I should'veباید داشته باشم rememberedبه یاد داشته باشید this.
212
518857
2035
عرق ریختن! این باید یادم میماند.
08:52
I'm sweatingتعریق bucketsسطل ها
and the contactتماس lensesلنزها hurtصدمه my eyesچشم ها,
213
520916
2889
سطل سطل عرق می‌ریزم
و لنزها اذیتم می‌کنند،
08:55
and noneهیچ کدام of it mattersمسائل
because I'm totallyکاملا in love.
214
523829
3549
و هیچکدام اینها اهمیتی ندارد
چون که حسابی عاشق هستم.
08:59
(Laughterخنده)
215
527402
1150
(خنده)
09:01
Not just with the processروند of puttingقرار دادن
on this costumeصحنه و لباس and walkingپیاده روی the floorکف,
216
529066
3563
صرفا فقط پروسه پوشیدن این لباس
و راه رفتن در صحن نیست،
09:04
but alsoهمچنین with the communityجامعه
of other costumersمشتریان.
217
532653
3579
بلکه همراه بودن با جمع مشتریان دیگر است.
09:08
It's not calledبه نام costumingلباس at Consمضرات,
218
536256
1896
اسم آن لباس پوشیدن در کان نیست،
09:10
it's calledبه نام "cosplayکاسپین."
219
538176
1826
"کازپلی" است.
09:12
Now ostensiblyظاهرا, cosplayکاسپین meansبه معنای
people who dressلباس up
220
540026
2524
الان بظاهر، کازپلی یعنی آدمها
لباس شخصیتهای محبوبشان
09:14
as theirخودشان favoriteمورد علاقه charactersشخصیت ها
from filmفیلم and televisionتلویزیون
221
542574
2563
در فیلم و تلویویزیون و بخصوص انیمیشنها
09:17
and especiallyبه خصوص animeانیمه,
222
545161
1184
را بپوشند،
09:18
but it is so much more than that.
223
546369
2741
اما خب خیلی بیشتر از آن است.
09:21
These aren'tنه just people
who find a costumeصحنه و لباس and put it on --
224
549134
3061
اینها آدمهایی نیستند که
یک لباسی پیدا کرده و پوشیده باشند--
09:24
they mashمخلوط کردن them up.
225
552219
1397
آنها را درهم میامیزند.
09:25
They bendخم شدن them to theirخودشان will.
226
553640
1460
آنها را تحت اراده خودشان درمیاورند.
09:27
They changeتغییر دادن them to be the charactersشخصیت ها
they want to be in those productionsتولیدات.
227
555124
3792
آنها را تبدیل به شخصیتهایی می‌کنند
که می‌خواهند در آن اثرها باشد.
09:30
They're superفوق العاده cleverباهوش and geniusنابغه.
228
558940
1916
آنها ابرزیرک و نخبه هستند.
09:32
They let theirخودشان freakچیز غریب flagپرچم flyپرواز
and it's beautifulخوشگل.
229
560880
2663
آنها اجازه می‌دهند پرچم عجیشان
افراشته شود و این زیباست.
09:35
(Laughterخنده)
230
563567
1039
(خنده)
09:36
But more than that,
231
564630
1151
اما مضاف بر آن،
09:37
they rehearseتمرین کنید theirخودشان costumesلباس ها.
232
565805
1453
آنها در جامه‌هایشان تمرین می‌کردند.
09:39
At Comic-Conطنز کن or any other Con,
233
567282
1476
در کامیک کان یا نمایشگاه دیگری
نمی‌شود همینطوری
09:40
you don't just take picturesتصاویر
of people walkingپیاده روی around.
234
568782
2547
از آدمهایی که در اطرافتان
در حال راه رفتن هستند عکس بگیرید.
09:43
You go up and say,
235
571353
1155
باید بروید پیش آنها و بگویید
09:44
"Hey, I like your costumeصحنه و لباس,
can I take your pictureعکس?"
236
572532
2452
«هی، لباست را دوست دارم،
میشه ازتون عکس بگیرم؟»
09:47
And then you give them time
to get into theirخودشان poseژست.
237
575008
2796
بعد به آنها برای ژست گرفتن فرصت می‌دهید.
09:49
They'veآنها دارند workedکار کرد hardسخت on theirخودشان poseژست
238
577828
1670
کلی روی ژستهایشان کار کردند
09:51
to make theirخودشان costumeصحنه و لباس look
great for your cameraدوربین.
239
579522
2620
تا البسه‌شان در مقابل دوربینتان بدرخشد.
09:54
And it's so beautifulخوشگل to watch.
240
582166
2490
و تماشای آن واقعا زیباست.
09:57
And I take this to heartقلب.
241
585178
1431
و با جان و دل آن را پذیرفتم.
09:58
At subsequentمتعاقب Consمضرات,
242
586633
1506
در نمایشگاه‌های بعدی،
10:00
I learnیاد گرفتن Heathهیت Ledger'sلجر shamblingشرم آور walkراه رفتن
as the Jokerجوکر from "The Darkتاریکی Knightشوالیه."
243
588163
4393
یاد گرفتم مثل هیت لچر در نقش جوکر در فیلم
"شوالیه تاریکی" پایم را موقع راه رفتن بکشم.
10:04
I learnیاد گرفتن how to be a scaryترسناک RingwraithRingwraith
from "Lordخداوند of the Ringsحلقه,"
244
592580
3050
یاد گرفتم چطور مثل نازگولدر ارباب حلقه‌ها
ترسناک باشم
10:07
and I actuallyدر واقع frightenترساندن some childrenفرزندان.
245
595654
2061
و راستش بعضی بچه‌ها را می‌ترسانم.
10:09
I learnedیاد گرفتم that "hrrhrr hrrhrr hrrhrr" --
246
597739
1900
آن «هر، هر، هر»--
10:11
that headسر laughخنده that Chewbaccaچوبهکا does.
247
599663
2137
خنده ای که چوباکا می‌کند، را یاد گرفتم.
10:14
And then I dressedلباس پوشیده up as
No-Faceبدون چهره from "Spiritedارواح Away."
248
602625
2974
و بعد لباس بدون چهره
در "شهر اشباح" را پوشیدم.
10:17
If you don't know about "Spiritedارواح Away"
and its directorکارگردان, Hayaoحیائه Miyazakiمیازاکی,
249
605623
3451
اگر "شهر اشباح" و کارگردان آن
هایاو میاکازاکی را نمی‌شناسید،
10:21
first of all, you're welcomeخوش آمدی.
250
609098
1451
اول از همه، قابل شما را ندارد.
10:22
(Laughterخنده)
251
610573
1150
(خنده)
10:24
This is a masterpieceشاهکار,
and one of my all-timeهمیشه favoriteمورد علاقه filmsفیلم های.
252
612136
3440
این کار شاهکاره،
و یکی از فیلمهای محبوب من.
10:27
It's about a youngجوان girlدختر namedتحت عنوان ChihiroChihiro
who getsمی شود lostکم شده in the spiritروح worldجهان
253
615600
4343
درباره دختر بچه‌ای به اسم چیهیرو است
که در دنیای اشباح واقع در یک شهربازی
10:31
in an abandonedرها شده Japaneseژاپنی themeموضوع parkپارک.
254
619967
2333
ژاپنی متروک گم می‌شود.
10:34
And she findsپیدا می کند her way back out again
255
622324
1896
و راه بازگشت به بیرون را به کمک
10:36
with the help of a coupleزن و شوهر
of friendsدوستان she makesباعث می شود --
256
624244
2316
دوستانی که میابد پیدا می‌کند-
10:38
a capturedاسیر dragonاژدها namedتحت عنوان Hakuهک
257
626584
1490
یک اژدهای اسیر شده به اسم هاکو
10:40
and a lonelyتنهایی demonدیو namedتحت عنوان No-Faceبدون چهره.
258
628098
2264
و یک موجود خبیث تنها به اسم بدون چهره.
10:42
No-Faceبدون چهره is lonelyتنهایی
and he wants to make friendsدوستان,
259
630386
2870
بدون چهره تنهاست
و دنبال دوست پیدا کردن،
10:45
and he thinksفکر می کند the way to do it
is by luringجذب کردن them to him
260
633280
3165
و اما فکر می‌کند بهترین راه کشیدن آنها
به سوی خودش
10:48
and producingتولید goldطلا in his handدست.
261
636469
2070
و گذاشتن طلا در کف دستشان است.
10:50
But this doesn't go very well,
262
638563
1751
اما خیلی خوب پیش نمی‌رود،
10:52
and so he endsبه پایان می رسد up going
on kindنوع of a rampageلرزیدن
263
640338
2817
و در آخر دست به وحشیگری می‌زند
10:55
untilتا زمان ChihiroChihiro savesموجب صرفه جویی در him,
264
643179
2256
تا این که چیهیرو نجاتش می‌دهد،
10:57
rescuesنجات می دهد him.
265
645459
1189
و کمکش می‌کند.
10:59
So I put togetherبا یکدیگر a No-Faceبدون چهره costumeصحنه و لباس,
266
647081
2535
پس لباس بدون چهره را سرهم کرده،
11:02
and I woreبه تن کرد it on the floorکف at Comic-Conطنز کن.
267
650731
2257
ودر صحن کامیک کان پوشیدم.
11:05
And I very carefullyبا دقت practicedتمرین کرد
No-Face'sبدون چهره gesturesحرکات.
268
653012
4721
و حرکات "بدون چهره" را با دقت
تمرین کردم.
11:09
I resolvedحل شد I would not speakصحبت
in this costumeصحنه و لباس at all.
269
657757
3614
مصمم هستم که با این لباس
به هیچ وجه حرف نزنم.
11:13
When people askedپرسید: to take my pictureعکس,
270
661395
2039
وقتی مردم میخواهند از من عکس بگیرند،
11:15
I would nodگره زدن
271
663458
1625
با سر تایید می‌کنم
11:17
and I would shylyخجالتی standایستادن nextبعد to them.
272
665107
2421
و خجالتزده کنار آنها میایستم.
11:19
They would take the pictureعکس
273
667552
1666
آنها عکس می اندازند
11:21
and then I would secretراز out
from behindپشت my robeلباس بلند و گشاد
274
669242
2714
و بعد از پشت ردایم یواشکی
یک سکه شکلاتی طلایی
11:23
a chocolateشکلات goldطلا coinسکه.
275
671980
1522
را درمیاورم.
11:25
And at the endپایان of the photoعکس processروند,
I'd make it appearبه نظر می رسد for them.
276
673526
3368
و در اخر پروسه عکس انداختن
جلویشان ظاهر می‌کنم.
11:28
Ahآه, ahآه ahآه! -- like that.
277
676918
2709
اینطوری.
11:31
And people were freakingfreaking out.
278
679651
1383
و مردم مبهوت می‌شوند.
11:33
"Holyمقدس crapچرندیات! Goldطلا from No-Faceبدون چهره!
Oh my god, this is so coolسرد!"
279
681058
3033
«ایول! طلا از بدون چهره!
خدای من، خیلی با حاله!»
11:36
And I'm feelingاحساس and I'm walkingپیاده روی
the floorکف and it's fantasticخارق العاده.
280
684115
3390
و در محوطه راه می روم
و حس فوق‌العاده‌ای دارم.
11:40
And about 15 minutesدقایق in something happensاتفاق می افتد.
281
688006
2777
و بعد ظرف ۱۵ دقیقه اتفاقی میفتد.
11:43
Somebodyکسی grabsچنگ زدن my handدست,
282
691368
2026
کسی دستم را می‌گیرد،
11:46
and they put a coinسکه back into it.
283
694014
2078
و سکه‌ای تو دستم می‌گذارد.
11:48
And I think maybe they're givingدادن me
a coinسکه as a returnبرگشت giftهدیه,
284
696116
3196
و فکر می‌کنم شاید قصدشان
جبران کار منه،
11:51
but no, this is one of the coinsسکه ها
that I'd givenداده شده away.
285
699336
2533
اما نه این همان سکه‌ای هست
که خودم به آنها دادم.
11:54
I don't know why.
286
702229
1451
دلیلش را نمی‌فهمم.
11:55
And I keep on going,
I take some more picturesتصاویر.
287
703704
2248
و ادامه می‌دهم،
عکسهای بیشتری می‌گیرم.
11:57
And then it happensاتفاق می افتد again.
288
705976
1451
و دوباره اتفاق میفتد.
11:59
Understandفهمیدن, I can't see anything
insideداخل this costumeصحنه و لباس.
289
707939
3211
متوجه‌اید که از توی لباس
چیزی را نمی‌توانم ببینم.
12:03
I can see throughاز طریق the mouthدهان --
290
711174
1487
فقط از طریق
دهان ممکنه--
12:04
I can see people'sمردم shoesکفش.
291
712685
1619
کفشهای آدمها را می‌بینم.
12:06
I can hearشنیدن what they're sayingگفت:
and I can see theirخودشان feetپا.
292
714328
2815
پاهایشان را می‌توانم ببینم و
حرفهایشان را بشنوم.
12:09
But the thirdسوم time someoneکسی
givesمی دهد me back a coinسکه,
293
717167
2270
اما سومین بار کسی سکه‌ای را
به من پس می‌دهد،
12:11
I want to know what's going on.
294
719461
1658
میخواهم بدانم که جریان چیست.
12:13
So I sortمرتب سازی of tiltشیب my headسر back
to get a better viewچشم انداز,
295
721612
3059
پس سرم را برمی‌گردانم تا
دید بهتری داشته باشم،
12:16
and what I see is someoneکسی walkingپیاده روی
away from me going like this.
296
724695
3314
و آنچه می‌بینم یک نفری است
که این شکلی از من دور می‌شود.
12:22
And then it hitsبازدید me:
297
730271
1502
و بعد برایم روشن می‌شود:
12:24
it's badبد luckشانس to take goldطلا from No-Faceبدون چهره.
298
732600
3633
گرفتن طلا از بدون چهره بدشانسی میاورد.
12:28
In the filmفیلم "Spiritedارواح Away,"
299
736257
1912
در فیلم "شهر اشباح"
12:30
badبد luckشانس befallsرخ می دهد those
who take goldطلا from No-Faceبدون چهره.
300
738193
3397
بدشانسی سراغ آنهایی میاید
که از بدون چهره طلا گرفتند.
12:34
This isn't a performer-audienceمخاطب پخش کننده
relationshipارتباط; this is cosplayکاسپین.
301
742351
6258
این یک ابطه بین بازیگر- مخاطب نیست؛
کازپلی است.
12:41
We are, all of us on that floorکف,
302
749855
2213
ما همه در صحنه هستیم،
12:44
injectingتزریق ourselvesخودمان into a narrativeروایت
that meantبه معنای something to us.
303
752092
3333
با فرو رفتن در غالبی که روایتگر
مفهومی برای ما است.
12:47
And we're makingساخت it our ownخودت.
304
755763
1845
و آن را از آن خود می‌کنیم.
12:49
We're connectingبرقراری ارتباط with something
importantمهم insideداخل of us.
305
757632
4100
با چیزی مهم در درونمان وصل می‌شویم.
12:54
And the costumesلباس ها
are how we revealآشکار ساختن ourselvesخودمان
306
762333
3759
و لباسها نحوه ابراز وجودمان
12:58
to eachهر یک other.
307
766116
1183
به یکدیگر است.
12:59
Thank you.
308
767984
1156
ممنونم.
13:01
(Applauseتشویق و تمجید)
309
769164
5430
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Farnaz Saghafi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Adam Savage - Maker, critical thinker
Adam Savage is an internationally renowned television producer, host and public speaker.

Why you should listen

Adam Savage's mother is a psychologist; his father was a celebrated artist, painter and filmmaker. From the youngest age they encouraged his flights of fancy. Savage has been a paperboy, a projectionist, juggler, unicycle rider, sculptor, graphic designer, scenic painter, robot builder, welder, carpenter, machinist, prop maker, toy designer, actor, writer, executive producer and director. He spent six years in theater and 10 years in commercial and film special effects working for clients such as Nike, Corning, Hershey's, and Coca-Cola, and films like Star Wars, The Matrix films, A.I., Space Cowboys, Terminator 3 and Galaxy Quest.

Savage has built everything from theater sets to miniature particle accelerators. From spaceships to animatronic arms. He's made Rube Goldberg machines, hand props and spacesuits. His online videos have generated over 230 million page views. He's written for Popular Mechanics, the Wall Street Journal and Wired Magazine, among others. His program "Mythbusters" produced 270 episodes that aired in over 100 countries for 14 years. Adam shares his builds, his love for movie props and costumes, and passion for the transformative power of making on his award winning website Tested.com. He lives in San Francisco with his wife Julia, his twin boys Thing1 and Thing2, and two amazing dogs.

(Photo: Michael Shindler)

More profile about the speaker
Adam Savage | Speaker | TED.com