ABOUT THE SPEAKER
Frank Gehry - Architect
A living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building.

Why you should listen

Frank Gehry is one of the world's most influential architects. His designs for the likes of the Guggenheim Museum in Bilbao and the Walt Disney Concert Hall in LA are bold statements that have imposed a new aesthetic of architecture on the world at large, enlivening streetscapes and creating new destinations. Gehry has extended his vision beyond brick-and-mortar too, collaborating with artists such as Claes Oldenberg and Richard Serra, and designing watches, teapots and a line of jewelry for Tiffany & Co.

Now in his 80s, Gehry refuses to slow down or compromise his fierce vision: He and his team at Gehry Partners are working on a $4 billion development of the Atlantic Yards in Brooklyn, and a spectacular Guggenheim museum in Abu Dhabi, United Arab Emirates, which interprets local architecture traditions into a language all his own. Incorporating local architectural motifs without simply paying lip service to Middle Eastern culture, the building bears all the hallmarks of a classic Gehry design.

More profile about the speaker
Frank Gehry | Speaker | TED.com
TED2002

Frank Gehry: A master architect asks, Now what?

فرانک گاری می پرسد: ' بعدش چه؟ '

Filmed:
1,073,166 views

فرانک گاری در گفتگویی گسترده و سرگرم کننده با شرکت کنندگان کنفرانس، نظرات خود را درباره‌ ساختمانهای جدیدش، قدرت نهفته در شکست و فاکتور مهم گفتنِ: 'و بعدش چه؟ '، در میان میگذارد.
- Architect
A living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Frankصریح Gehryگری: I listenedگوش داد to this scientistدانشمند this morningصبح.
0
0
2000
فرانک گاری: امروز صبح به سخنان یک دانشمند گوش می‌دادم،
00:14
Drدکتر. Mullisمولیس was talkingصحبت کردن about his experimentsآزمایشات,
1
2000
5000
و دکتر مولیس درباره آزمایشهای ایشان می‌گفتند،
00:19
and I realizedمتوجه شدم that I almostتقریبا becameتبدیل شد a scientistدانشمند.
2
7000
3000
که متوجه شدم خود من هم در گذشته، تقریبا داشتم به یک دانشمند تبدیل می‌شدم.
00:22
When I was 14 my parentsپدر و مادر boughtخریداری شد me a chemistryعلم شیمی setتنظیم
3
10000
6000
وقتی ۱۴ ساله بودم، پدر و مادرم یک مجموعه وسایل شیمی برایم گرفتند.
00:29
and I decidedقرار بر این شد to make waterاب.
4
17000
2000
و من تصمیم گرفتم که آب بسازم !
00:31
(Laughterخنده)
5
19000
9000
(خنده حاظرین)
00:40
So, I madeساخته شده a hydrogenهیدروژن generatorژنراتور and I madeساخته شده an oxygenاکسیژن generatorژنراتور,
6
28000
5000
برای همین یک ژنراتور هیدروژن و یک ژنراتور اکسیژن ساختم.
00:45
and I had the two pipesلوله های leadingمنتهی شدن into a beakerآبجو
7
33000
2000
و دو تا لوله داشتم که به یک ظرف آزمایشگاه میرسیدند،
00:47
and I threwپرتاب کرد a matchهمخوانی داشتن in.
8
35000
2000
و بعد یک چوب کبریت توی ظرف انداختم.
00:49
(Laughterخنده)
9
37000
2000
(خنده حاظرین)
00:51
And the glassشیشه -- luckilyخوشبختانه I turnedتبدیل شد around --
10
39000
3000
و ظرف شیشه‌ای ... شانس آوردم که رویم را برگردانده بودم.
00:54
I had it all in my back
11
42000
2000
تمام شیشه خورده‌ها به پشتم چسبیده بودند.
00:56
and I was about 15 feetپا away.
12
44000
3000
در حالی که ۴.۵ متر باهاش فاصله داشتم.
00:59
The wallدیوار was coveredپوشش داده شده with ...
13
47000
2000
دیوار پوشیده شده بود از...
01:01
I had an explosionانفجار.
14
49000
2000
من یک انفجار درست کرده بودم.
01:03
Richardریچارد Saulساول Wurmanوورمن: Really?
15
51000
1000
ریچارد سال وومان: جدی؟
01:04
FGFG: People on the streetخیابان cameآمد and knockedزدم on the doorدرب
16
52000
1000
ف. گ: مردم از تو خیابان آمده بودند و در می‌زدند
01:05
to see if I was okay.
17
53000
2000
که ببینند حالم خوبه.
01:07
RSWRSW: ... huh. (Laughterخنده)
18
55000
7000
(خنده حاظرین)
01:14
I'd like to startشروع کن
19
62000
2000
ر. و: می‌خواهم که دوباره شروع کنم....
01:16
this sessionجلسه again.
20
64000
3000
این نشست را دوباره شروع میکنیم.
01:19
The gentlemanنجیب زاده to my left is the very famousمشهور, perhapsشاید overlyبیش از حد famousمشهور,
21
67000
5000
مردی که در کنار من نشسته، شخصیت بسیار مشهور، حتی میشه گفت زیادی مشهور،
01:24
Frankصریح Gehryگری.
22
72000
2000
فرانک گاری است.
01:26
(Laughterخنده)
23
74000
1000
(خنده حاظرین)
01:27
(Applauseتشویق و تمجید)
24
75000
1000
(تشویق)
01:28
And Frankصریح, you've come to a placeمحل in your life, whichکه is astonishingشگفت آور.
25
76000
4000
فرانک، تو به جای حیرت‌انگیزی در زندگیت رسیدی.
01:32
I mean it is astonishingشگفت آور for an artistهنرمند, for an architectمعمار,
26
80000
5000
منظورم اینه که حیرت‌انگیزه برای یک هنرمند - برای یک معمار-
01:37
to becomeتبدیل شدن به actuallyدر واقع an iconآیکون and a legendافسانه in theirخودشان ownخودت time.
27
85000
2000
که در زمان حیاتش تبدیل به یک شاخص و یک افسانه بشه.
01:39
I mean you have becomeتبدیل شدن به, whetherچه you can giggleخندیدن at it
28
87000
3000
یعنی، به جایی رسیدی، اگرچه الآن بهش می‌خندی
01:42
because it's a funnyخنده دار ... you know, it's a strangeعجیب thought,
29
90000
3000
چون بنظر خنده‌دار می‌آید -- می‌دانی، فکرعجیبی است.
01:45
but your buildingساختمان is an iconآیکون --
30
93000
2000
ولی ساختمان تو یک آیکون است
01:47
you can drawقرعه کشی a little pictureعکس of that buildingساختمان, it can be used in adsتبلیغات --
31
95000
3000
میشه عکس این ساختمان را گرفت، و در تبلیغات گذاشت.
01:50
and you've had not rockسنگ starستاره statusوضعیت, but celebrityمشهور statusوضعیت
32
98000
5000
و تو این کار را کردی -- نه مثل یک ستاره راک، بلکه به عنوان یک شخصیت نامدار
01:55
in doing what you wanted to do for mostاکثر of your life.
33
103000
5000
همان کاری را می‌کنی که همیشه می‌خواستی در زندگیت انجام بدی.
02:00
And I know the roadجاده was extremelyفوق العاده difficultدشوار.
34
108000
4000
و میدانم راهی که پیمودی بسیار دشوار بوده.
02:05
And it didn't seemبه نظر می رسد, at leastکمترین, that your sellفروش outsبیرون,
35
113000
4000
و (در اوایل کارت) به نظر نمی رسیده چیزهایی که عرضه می‌کردی،
02:09
whateverهر چه they were, were very bigبزرگ.
36
117000
4000
حالا هرچه که بودند، خیلی بزرگ بوده باشند.
02:13
You keptنگه داشته شد movingدر حال حرکت aheadدر پیش in a life where you're dependentوابسته
37
121000
6000
تو فراتر از زندگی‌ای رفتی که در آن وابسته
02:19
on workingکار کردن for somebodyکسی.
38
127000
2000
به کار کردن برای کسی باشی.
02:22
But that's an interestingجالب هست thing for a creativeخلاقانه personفرد.
39
130000
3000
اما این موضوع جالبی برای یک شخص خلاق است.
02:25
A lot of us work for people;
40
133000
2000
خیلی از ما برای دیگران کار می‌کنیم.
02:27
we're in the handsدست ها of other people.
41
135000
2000
در اختیار آن ' دیگران ' هستیم.
02:29
And that's one of the great dilemmasمعضلات -- we're in a creativityخلاقیت sessionجلسه --
42
137000
4000
و این یکی از آن معماهای بزرگ است -- ما در یک جلسه خلاقیت هستیم --
02:33
it's one of the great dilemmasمعضلات in creativityخلاقیت:
43
141000
2000
و این موضوع یکی از معماهای بزرگ خلاقیت است.
02:35
how to do work that's bigبزرگ enoughکافی and not sellفروش out.
44
143000
4000
چگونه کاری عرضه کنیم که به اندازه کافی بزرگ باشد ولی از دست نرود.
02:39
And you've achievedبه دست آورد that
45
147000
2000
و تو این کار رو کردی.
02:41
and that makesباعث می شود your winپیروزی doublyدوبار bigبزرگ, triplyسه گانه bigبزرگ.
46
149000
4000
و این برد تو را دو-- سه برابر میکند.
02:46
It's not quiteکاملا a questionسوال but you can commentاظهار نظر on it.
47
154000
1000
این شاید سئوال نباشد ولی تو می‌توانی درباره‌اش نظر بدی.
02:47
It's a bigبزرگ issueموضوع.
48
155000
2000
چون موضوع بزرگیست.
02:50
FGFG: Well, I've always just ...
49
158000
2000
ف. گ: خوب، من فقط همیشه --
02:52
I've never really goneرفته out looking for work.
50
160000
5000
من هیچوقت واقعا دنبال کار نگشتم.
02:57
I always waitedمنتظر for it to sortمرتب سازی of hitاصابت me on the headسر.
51
165000
3000
همیشه منتظرش شدم تا یک جوری باهاش برخورد کنم.
03:00
And when I startedآغاز شده out,
52
168000
3000
و وقتی که شروع کردم،
03:03
I thought that architectureمعماری was a serviceسرویس businessکسب و کار
53
171000
3000
فکر می‌کردم که معماری یکجور شغل خدماتی است،
03:06
and that you had to please the clientsمشتریان and stuffچیز.
54
174000
3000
که در آن باید مشتری راخوشحال کرد و امثال آن.
03:09
And I realizedمتوجه شدم when I'd come into the meetingsجلسات
55
177000
4000
و بعد فهمیدم که، وقتی سر جلسات می‌رفتم
03:13
with these corrugatedراه راه metalفلز and chainزنجیر linkارتباط دادن stuffچیز,
56
181000
5000
با این اتصالات زنجیره‌ای و آهن آلآت موجدار،
03:18
and people would just look at me
57
186000
3000
مردم فقط به من خیره نگاه می‌کردند
03:21
like I'd just landedفرود آمد from Marsمریخ.
58
189000
2000
انگار که من از مریخ آمده باشم.
03:23
But I couldn'tنمی توانستم do anything elseچیز دیگری.
59
191000
3000
ولی من کار دیگه‌ای نمی‌توانستم بکنم.
03:26
That was my responseواکنش to the people in the time.
60
194000
3000
این پاسخ من به مشتری‌ها در آن زمان بود.
03:29
And actuallyدر واقع, it was respondingپاسخ دادن to clientsمشتریان that I had
61
197000
4000
و در واقع، در جواب آن دسته از مشتری‌هایم بود که،
03:33
who didn't have very much moneyپول, so they couldn'tنمی توانستم affordاستطاعت داشتن very much.
62
201000
3000
پول زیادی نداشتند، بنابراین توانایی خرید نداشتند.
03:36
I think it was circumstantialموقت.
63
204000
2000
فکر می‌کنم مربوط به موقعیت می‌شد.
03:38
Untilتا زمان I got to my houseخانه, where the clientمشتری was my wifeهمسر.
64
206000
5000
تا اینکه به خانه خودم رسیدم و مشتری‌ام همسرم بود.
03:43
We boughtخریداری شد this tinyکوچک little bungalowییلاقی in Santaسانتا Monicaمونیکا
65
211000
3000
ما یک خانه ییلاقی کوچکی در سانتا مونیکا خریده بودیم.
03:46
and for like 50 grandبزرگ I builtساخته شده a houseخانه around it.
66
214000
3000
ومن به اندازه ۵۰،۰۰۰ دلار، اطرافش خانه ساختم.
03:49
And a fewتعداد کمی people got excitedبرانگیخته about it.
67
217000
4000
و چند نفری از این کار به شگفت آمدند.
03:53
I was visitingبازدید with an artistهنرمند, Michaelمایکل Heizerهیزر,
68
221000
3000
با هنرمندی به نام مایکل هایزر،
03:56
out in the desertکویر nearنزدیک Lasلیزر Vegasوگاس somewhereجایی.
69
224000
3000
در حال بازدید از یک صحرای نزدیک لاس وگاس بودیم.
03:59
He's buildingساختمان this hugeبزرگ concreteبتن placeمحل.
70
227000
3000
او داشت بنای بتنی‌ بزرگی را می‌ساخت.
04:02
And it was lateدیر است in the eveningشب. We'dما می خواهیم had a lot to drinkنوشیدن.
71
230000
3000
و خیلی هم دیروقت بود، خیلی هم مشروب خورده بودیم.
04:05
We were standingایستاده out in the desertکویر all aloneتنها and,
72
233000
3000
ما وسط صحرا تنها ایستاده بودیم و او گفت --
04:08
thinkingفكر كردن about my houseخانه, he said,
73
236000
2000
در حالی که به بنای من فکر می‌کرد -- گفت:
04:10
"Did it ever occurبه وقوع پیوستن to you if you builtساخته شده stuffچیز more permanentدائمی,
74
238000
5000
' شده تا به حال فکر کنی که چیزهایی بسازی که ماندگارتر باشند،
04:15
somewhereجایی in 2000 yearsسالها somebody'sکسی هست going to like it?"
75
243000
4000
که مثلا در سال ۲۰۰۰ کسی پیدا بشه که ازش خوشش بیاد.'
04:20
(Laughterخنده)
76
248000
4000
(خنده حاظرین)
04:24
So, I thought, "Yeah, that's probablyشاید a good ideaاندیشه."
77
252000
5000
خوب من فکر کردم که -- البته، این میتونه ایده خوبی باشه.
04:29
Luckilyخوشبختانه I startedآغاز شده to get some clientsمشتریان that had a little more moneyپول,
78
257000
4000
خوشبختانه من مشتریهایی پیدا کردم که کمی پول بیشتر داشتند،
04:33
so the stuffچیز was a little more permanentدائمی.
79
261000
3000
و در نتیجه کارها کمی ماندگارتر بودند.
04:36
But I just foundپیدا شد out the worldجهان ain'tنه going to last that long,
80
264000
3000
اما به زودی دریافتم که دنیا همیشه آن جور نمی‌ماند.
04:39
this guy was tellingگفتن us the other day.
81
267000
2000
روز دیگری کسی می‌گفت،
04:41
So where do we go now?
82
269000
3000
' حالا به کجا برویم؟ '
04:44
Back to -- everything'sهمه چیز so temporaryموقت.
83
272000
2000
بر گشتیم به همان -- 'همه چیز موقتی است'
04:46
I don't see it the way you characterizedمشخص it.
84
274000
5000
من موضوع را اینطور که شما توصیف می‌کنید نمی‌بینم.
04:52
For me, everyهرکدام day is a newجدید thing.
85
280000
4000
برای من، هر روز یک چیز جدید است.
04:56
I approachرویکرد eachهر یک projectپروژه with a newجدید insecurityناامنی,
86
284000
5000
من به هر پروژه جدید با تردید نزدیک می‌شوم.
05:01
almostتقریبا like the first projectپروژه I ever did,
87
289000
2000
تقریبا مثل اینکه با اولین پروژه‌ام روبرو هستم.
05:03
and I get the sweatsعرق,
88
291000
4000
و برایش عرق می‌ریزم.
05:07
I go in and startشروع کن workingکار کردن, I'm not sure where I'm going --
89
295000
2000
واردش می‌شوم و شروع به کار می‌کنم، نمی‌دانم به کجا می‌روم.
05:09
if I knewمی دانست where I was going, I wouldn'tنمی خواهم do it.
90
297000
3000
اگر می‌دانستم به کجا می‌روم، آن کار را انجام نمی‌دادم.
05:12
When I can predictپیش بینی or planطرح it, I don't do it.
91
300000
3000
اگر بتوانم کاری را پیش‌بینی کنم و یا برنامه‌ریزی کنم، انجامش نمی‌دهم.
05:15
I discardدور انداختن it.
92
303000
2000
می‌اندازمش دور.
05:17
So I approachرویکرد it with the sameیکسان trepidationهیجان.
93
305000
3000
بنابراین با یکجور ترس و هراس همیشگی با مسائل روبرو می‌شوم.
05:20
Obviouslyبه طور مشخص, over time I have a lot more confidenceاعتماد به نفس
94
308000
5000
مسلما، با گذشت زمان، اعتماد به نفس بیشتر پیدا کرده‌ام
05:25
that it's going to be OK.
95
313000
2000
که‌ (به خودم می‌گم) به خوبی خواهد گذشت.
05:28
I do runاجرا کن a kindنوع of a businessکسب و کار --
96
316000
3000
من شرکتی را می‌رانم که،
05:31
I've got 120 people
97
319000
2000
۱۲۰ نفر در آن کار می‌کنند.
05:33
and you've got to payپرداخت them,
98
321000
2000
و باید به آنها حقوق داد
05:35
so there's a lot of responsibilityمسئوليت involvedگرفتار --
99
323000
2000
بنابراین مسئولیت زیادی را شامل می‌شود.
05:37
but the actualواقعی work on the projectپروژه is with,
100
325000
4000
ولی کار روی پروژه‌ها،
05:41
I think, a healthyسالم insecurityناامنی.
101
329000
2000
به نظرم همراه با یکجور ناامنی سالم است
05:43
And like the playwrightنمایشنامهنویس said the other day -- I could relateمربوط بودن to him:
102
331000
7000
و همانطور که یک نویسنده نمایشنامه می‌گوید --
05:50
you're not sure.
103
338000
2000
هیچوقت نمی‌توان مطمئن بود.
05:52
When Bilbaoبیلبائو was finishedتمام شده and I lookedنگاه کرد at it,
104
340000
4000
وقتی ساختمان بیلباو تمام شد و من به آن نگاه کردم،
05:56
I saw all the mistakesاشتباهات, I saw ...
105
344000
2000
تمام ایراداتش را دیدم.
05:58
They weren'tنبودند mistakesاشتباهات;
106
346000
2000
آنها ایراد نبودند
06:00
I saw everything that I would have changedتغییر کرد
107
348000
2000
من چیزهایی را دیدم که می‌توانستم تغییر دهم.
06:02
and I was embarrassedخجالت زده by it.
108
350000
3000
واز دیدن آنها خیلی شرمسار شدم.
06:05
I feltنمد an embarrassmentخجالت -- "How could I have doneانجام شده that?
109
353000
3000
حس شرمندگی کردم که --- ' چطور ممکنه این کار را کرده باشم؟ '
06:08
How could I have madeساخته شده shapesشکل ها like that or doneانجام شده stuffچیز like that?"
110
356000
4000
'چرا اینچنین فرمهایی ساختم، یا آن کار را کردم؟ '
06:12
It's takenگرفته شده severalچند yearsسالها to now look at it detachedجدا and say --
111
360000
6000
چند سالی گذشت تا بهش با فاصله نگاه کنم و بگویم،
06:18
as you walkراه رفتن around the cornerگوشه and a pieceقطعه of it worksآثار with the roadجاده
112
366000
5000
وقتی از کنج آن عبور می‌کنی، قسمتی از آن با خیابان و راه هماهنگی دارد
06:23
and the streetخیابان, and it appearsظاهر می شود to have a relationshipارتباط --
113
371000
4000
و به نظر می‌رسد که با هم در ارتباطند،
06:27
that I startedآغاز شده to like it.
114
375000
2000
حالا دیگه دارد ازش خوشم می‌آید.
06:29
RSWRSW: What's the statusوضعیت of the Newجدید Yorkیورک projectپروژه?
115
377000
3000
ر. و: پروژه نیویورک در چه مرحله‌ای است؟
06:32
FGFG: I don't really know.
116
380000
2000
ف. گ: واقعا نمی‌دانم.
06:34
Tomتام Krensکرنس cameآمد to me with Bilbaoبیلبائو and explainedتوضیح داد it all to me,
117
382000
4000
تام کرنز پیش من آمد به همراه پروژه بیلباو و همه‌اش را برایم توضیح داد
06:38
and I thought he was nutsآجیل.
118
386000
2000
و من فکر کردم که او عقلش را از دست داده،
06:40
I didn't think he knewمی دانست what he was doing,
119
388000
2000
و فکر نمی‌کنم خودش هم می‌دانست که چه کار می‌کند
06:42
and he pulledکشیده it off.
120
390000
2000
ولی آن کار را انجام داد.
06:44
So, I think he's Icarusایکاروس and Phoenixققنوس all in one guy.
121
392000
4000
بنابراین من فکر می‌کنم که او هردو شخصیت فونیکس و ایکاروس را در خود دارد.
06:48
(Laughterخنده)
122
396000
2000
(خنده حاظرین)
06:50
He getsمی شود up there and then he ... comesمی آید back up.
123
398000
4000
و آنجا می‌رود ، بر می‌گردد.
06:57
They're still talkingصحبت کردن about it.
124
405000
2000
و هنوز درباره‌اش صحبت می‌کنند.
06:59
Septemberسپتامبر 11 generatedتولید شده است some interestعلاقه
125
407000
6000
۱۱ سپتامبر خواسته‌های جدیدی را بوجود آورد.
07:05
in movingدر حال حرکت it over to Groundزمین Zeroصفر,
126
413000
4000
از این جهت که به نقطه صفر برگشتیم
07:09
and I'm totallyکاملا againstدر برابر that.
127
417000
3000
و من کاملا مخالف آن هستم.
07:14
I just feel uncomfortableناراحت talkingصحبت کردن about or buildingساختمان anything on Groundزمین Zeroصفر
128
422000
8000
برایم راحت نیست که از صفر چیزی را بسازم و یا درباره‌اش صحبت کنم،
07:22
I think for a long time.
129
430000
2000
مدت زیادی درباره‌اش فکر می‌کنم.
07:26
RSWRSW: The pictureعکس on the screenصفحه نمایش,
130
434000
2000
ر.و: تصویری که نمایش داده شده،
07:28
is that Disneyدیزنی?
131
436000
2000
پروژه دیزنی است، نه؟
07:30
FGFG: Yeah.
132
438000
1000
ف.گ: بله.
07:31
RSWRSW: How much furtherبیشتر alongدر امتداد is it than that,
133
439000
2000
ر.و: چقدر دیگه کار داره،
07:33
and when will that be finishedتمام شده?
134
441000
1000
و کی قراره تمام بشه؟
07:34
FGFG: That will be finishedتمام شده in 2003 -- Septemberسپتامبر, Octoberاکتبر --
135
442000
6000
تا سپتامبر یا اکتبر ۲۰۰۳ تمام خواهد شد.
07:41
and I'm hopingامید Kyuکیو, and Herbieهربی, and Yo-Yoیو یو and all those guys
136
449000
7000
و امیدوارم که کیو، هربی، یویو و همه آن شخصیتهای فانتزی
07:48
come playبازی with us at that placeمحل.
137
456000
3000
بیایند و با ما در آنجا بازی کنند.
07:52
Luckilyخوشبختانه, todayامروز mostاکثر of the people I'm workingکار کردن with are people I really like.
138
460000
3000
خوشبختانه، این روزها کسانی که باهاشون کار می‌کنم، آنهایی هستند که خیلی دوستشان دارم.
07:56
Richardریچارد KoshalekKoshalek is probablyشاید one of the mainاصلی reasonsدلایل
139
464000
3000
ریچارد کوشالک می‌شود گفت یکی از دلایل اصلی است
07:59
that Disneyدیزنی Hallتالار cameآمد to me.
140
467000
3000
که پروژه دیزنی به من رسید.
08:02
He's been a cheerleadercheerleader for quiteکاملا a long time.
141
470000
3000
ایشان زمان زیادی است که مشوق این کارها است.
08:05
There aren'tنه manyبسیاری people around that are really involvedگرفتار
142
473000
4000
کسان زیادی نیستند که به عنوان مشتری
08:09
with architectureمعماری as clientsمشتریان.
143
477000
2000
واقعا درگیر کارمعماری باشند.
08:11
If you think about the worldجهان,
144
479000
4000
می‌دانید، وقتی به دنیا فکر می‌کنیم،
08:15
and even just in this audienceحضار,
145
483000
2000
حتی در بین حاظرین این جمع،
08:17
mostاکثر of us are involvedگرفتار with buildingsساختمان ها.
146
485000
6000
اکثرمان درگیر ساختمانها هستیم.
08:23
Nothing that you would call architectureمعماری, right?
147
491000
3000
نه که آنها را معماری تلقی کنیم، درست؟
08:26
And so to find one, a guy like that,
148
494000
4000
و وقتی کسی را پیدا می‌کنیم -- کسی مثل ایشان،
08:31
you hangآویزان شدن on to him.
149
499000
2000
نمی‌خواهیم که از دستشان بدهیم.
08:33
He's becomeتبدیل شدن به the headسر of Artهنر Centerمرکز,
150
501000
3000
ایشان رئیس مرکز هنری شدند،
08:36
and there's a buildingساختمان by Craigکریگ Ellwoodالیوود there.
151
504000
4000
و آنجا ساختمانی هست ساخته کریگ الوود.
08:40
I knewمی دانست Craigکریگ and respectedاحترام him.
152
508000
4000
من کریگ را می‌شناختم و برایش احترام قائلم،
08:44
They want to addاضافه کردن to it
153
512000
2000
و آنها می‌خواستند که به آن بنا اضافه کنند،
08:46
and it's hardسخت to addاضافه کردن to a buildingساختمان like that --
154
514000
1000
و این کار مشکلی است که به آن بنا چیزی اضافه کرد.
08:47
it's a beautifulخوشگل, minimalistمینیمالیستی, blackسیاه steelفولاد buildingساختمان --
155
515000
4000
ساختمان زیبایی است، به سبک مینیمالیسم، ساخته شده با پولاد مشکی،
08:51
and Richardریچارد wants to addاضافه کردن a libraryکتابخانه and more studentدانشجو stuffچیز
156
519000
9000
و ریچارد می‌خواست که یک کتابخانه و فضای بیشتر برای دانشجوها فراهم کند.
09:01
and it's a lot of acreageزمین.
157
529000
2000
و زمینشان وسیع است.
09:03
I convincedمتقاعد him to let me bringآوردن in anotherیکی دیگر architectمعمار
158
531000
4000
من او را قانع کردم که بگذارد من معمار دیگری را معرفی کنم
09:07
from Portugalکشور پرتغال: Alvaroآلوارو Sizaسیزا.
159
535000
3000
آلوارو سیزا از پرتغال،
09:10
RSWRSW: Why did you want that?
160
538000
2000
ر.و: چرا این درخواست رو کردی؟
09:12
FGFG: I knewمی دانست you'dمی خواهی askپرسیدن that questionسوال.
161
540000
2000
ف.گ: می‌دانستم که این سئوال را خواهی پرسید.
09:15
It was intuitiveبصری.
162
543000
2000
بر طبق حس‌ام عمل کردم.
09:18
(Laughterخنده)
163
546000
3000
(خنده حاظرین)
09:21
Alvaroآلوارو Sizaسیزا grewرشد کرد up and livedزندگی می کرد in Portugalکشور پرتغال
164
549000
6000
ف.گ: آلوارو سیزا بزرگ شده پرتغال است
09:27
and is probablyشاید consideredدر نظر گرفته شده the Portugueseپرتغالی mainاصلی guy in architectureمعماری.
165
555000
5000
و به عنوان مهمترین معمار پرتغالی شناخته شده است.
09:32
I visitedملاقات کرد with him a fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش
166
560000
3000
چند سال پیش با او ملاقات کردم
09:35
and he showedنشان داد me his earlyزود work,
167
563000
2000
و او کارهای اولیه‌اش را به من نشان داد
09:37
and his earlyزود work had a resemblanceشباهت to my earlyزود work.
168
565000
5000
کارهای اولیه‌اش مشابه کارهای ابتدایی خود من بود.
09:44
When I cameآمد out of collegeکالج,
169
572000
3000
وقتی کالج را تمام کردم،
09:47
I startedآغاز شده to try to do things contextuallyمتنی in Southernجنوب Californiaکالیفرنیا,
170
575000
4000
شروع کردم به کارهای محتوایی در جنوب کالیفرنیا
09:51
and you got into the logicمنطق of Spanishاسپانیایی colonialاستعماری tileکاشی roofsسقف ها
171
579000
6000
و در آنجا آدم منطق کاشی‌کاری اسپانیایی روی بامها را درک می‌کند
09:57
and things like that.
172
585000
2000
و چیزهای مشابه آن.
09:59
I triedتلاش کرد to understandفهمیدن that languageزبان as a beginningشروع,
173
587000
5000
من سعی کردم برای شروع به یادگیری آن زبان بپردازم،
10:04
as a placeمحل to jumpپرش off,
174
592000
2000
برای شروع اولیه کار.
10:06
and there was so much of it beingبودن doneانجام شده by specمشخصات buildersسازندگان
175
594000
5000
و بعد خیلی کار آنجا بود برای ساختمان سازهای ،
10:11
and it was trivializedبی اهمیت so much that it wasn'tنبود ...
176
599000
4000
و آنقدر کارها مبتذل شده بود که --
10:15
I just stoppedمتوقف شد.
177
603000
2000
من کناره گیری کردم.
10:17
I mean, Charlieچارلی Mooreمور did a bunchدسته ای of it,
178
605000
2000
منظورم اینه که، چارلی موور کارهای زیادی آنجا کرده بود،
10:19
but it didn't feel good to me.
179
607000
4000
اما من حس خوبی نسبت به آنها نداشتم.
10:23
Sizaسیزا, on the other handدست, continuedادامه یافت in Portugalکشور پرتغال
180
611000
3000
از طرفی دیگر، سیزا، کار خودش را در پرتغال ادامه داده بود،
10:26
where the realواقعی stuffچیز was
181
614000
3000
جایی که کارهای خوبی شده بود،
10:29
and evolvedتکامل یافته است a modernمدرن languageزبان that relatesمربوط می شود to that historicتاریخی languageزبان.
182
617000
8000
و زبان مدرنیته‌ را از وابستگی به زبان تاریخی، بیرون کشیده بود.
10:37
And I always feltنمد that he should come to Southernجنوب Californiaکالیفرنیا
183
625000
6000
و من همیشه فکر می‌کردم که او باید به جنوب کالیفرنیا بیاید
10:43
and do a buildingساختمان.
184
631000
1000
و بنایی بسازد.
10:44
I triedتلاش کرد to get him a coupleزن و شوهر of jobsشغل ها and they didn't panماهی تابه out.
185
632000
4000
سعی کردم که چند پروژه به او معرفی کنم، ولی جور نشدند.
10:49
I like the ideaاندیشه of collaborationهمکاری with people like that
186
637000
7000
و من ایده کار کردن با اینجور آدمها را می‌پسندم،
10:56
because it pushesهل می دهد you.
187
644000
4000
برای اینکه باعث پیشرفت‌ تو می‌شوند.
11:04
I've doneانجام شده it with Claesکلاس Oldenburgاولدنبورگ and with Richardریچارد Serraسرا,
188
652000
4000
من اینکار را با کلس اولدنبورگ و ریچارد سرا کردم،
11:09
who doesn't think architectureمعماری is artهنر.
189
657000
3000
کسانی که فکر نمی‌کنند معماری هنر است.
11:12
Did you see that thing?
190
660000
2000
شما متوجه آن شدید؟
11:15
RSWRSW: No. What did he say?
191
663000
2000
ر.و: ایشان چی گفتند؟
11:17
FGFG: He callsتماس می گیرد architectureمعماری "plumbingلوله کشی."
192
665000
2000
ف.گ: اوبه معماری می‌گوید 'لوله کشی'
11:19
(Laughterخنده)
193
667000
3000
(خنده)
11:22
FGFG: Anywayبه هر حال, the Sizaسیزا thing.
194
670000
3000
ف.گ: بگذریم، درباره موضوع سیزا
11:26
It's a richerغنی تر experienceتجربه.
195
674000
2000
آن، تجربه گرانبهاتری است.
11:28
It mustباید be like that for Kyuکیو doing things with musiciansنوازندگان --
196
676000
3000
باید مثل تجربه 'کیو' باشد وقتی که با آهنگسازها کار می‌کند.
11:31
it's similarمشابه to that I would imagineتصور کن --
197
679000
2000
فکر می‌کنم باید شبیه او باشد.
11:33
where you ... huh?
198
681000
2000
آیا شما -- چی؟
11:35
Audienceحضار: Liquidمایع architectureمعماری.
199
683000
2000
حاظرین: معماری مایع.
11:37
FGFG: Liquidمایع architectureمعماری.
200
685000
2000
ف.گ: معماری مایع.
11:39
(Laughterخنده)
201
687000
1000
(خنده)
11:40
Where you ... It's like jazzجاز: you improviseبداهه بکش, you work togetherبا یکدیگر,
202
688000
4000
مثل موسیقی جاز می‌ماند -- باید بداهه نوازی کنی، با دیگران همکاری کنی،
11:44
you playبازی off eachهر یک other, you make something,
203
692000
6000
با هم مسابقه بدهی، و چیزی بسازی،
11:50
they make something.
204
698000
2000
همه با هم یک قطعه می‌سازند
11:52
And I think
205
700000
3000
و من فکر می‌کنم که این یک روش است --
11:55
for me, it's a way of tryingتلاش کن to understandفهمیدن the cityشهر
206
703000
4000
برای من، این روشی است که با آن شهر را درک می‌کنم،
11:59
and what mightممکن happenبه وقوع پیوستن in the cityشهر.
207
707000
2000
و اتفاقاتی که ممکن است در آن شهر بیفتد.
12:01
RSWRSW: Is it going to be nearنزدیک the currentجاری campusپردیس?
208
709000
3000
ر.و: آیا این ساختمان قرار است در نزدیکی مجتمع فعلی ساخته شود؟
12:04
Or is it going to be down nearنزدیک ...
209
712000
2000
یا اینکه قرار است نزدیک --
12:06
FGFG: No, it's nearنزدیک the currentجاری campusپردیس.
210
714000
2000
ف.گ: نه، نزدیک مجتمع فعلی است.
12:08
Anywayبه هر حال, he's that kindنوع of patronحامی.
211
716000
2000
خلاصه، ایشان از آن جور شخصیتهاست.
12:10
It's not his moneyپول, of courseدوره.
212
718000
2000
البته ، مسئله پول ایشان نیست
12:12
(Laughterخنده)
213
720000
3000
(خنده)
12:15
RSWRSW: What's his scheduleبرنامه on that?
214
723000
2000
ر.و: برنامه ایشان برای آن پروژه چیست؟
12:17
FGFG: I don't know.
215
725000
1000
ف.گ: من نمی‌دانم.
12:18
What's the scheduleبرنامه, Richardریچارد?
216
726000
2000
برنامه یعنی چی ریچارد؟
12:20
Richardریچارد KoshalekKoshalek: [Unclearغیر واضح] startsشروع می شود from 2004.
217
728000
2000
ریچارد: از ۲۰۰۴ شروع می‌شود.
12:22
FGFG: 2004.
218
730000
2000
ف.گ: ۲۰۰۴
12:25
You can come to the openingافتتاح. I'll inviteدعوت you.
219
733000
2000
شما می‌توانید افتتاحییه آن بیایید. من شما را دعوت می‌کنم.
12:27
No, but the issueموضوع of cityشهر buildingساختمان in democracyدموکراسی is interestingجالب هست
220
735000
8000
اما، موضوع شهرسازی در دموکراسی جالب است.
12:35
because it createsایجاد می کند chaosهرج و مرج, right?
221
743000
3000
بخاطر اینکه هرج و مرج ایجاد می‌کند، درسته؟
12:38
Everybodyهمه doing theirخودشان thing makesباعث می شود a very chaoticبی نظم environmentمحیط,
222
746000
4000
وقتی هر کسی کار خودش را می‌کند، فضای خیلی مغشوشی بوجود می‌آید،
12:42
and if you can figureشکل out how to work off eachهر یک other --
223
750000
5000
و اگر بتوانی راهی پیدا کنی تا باهم کنار بیایید--
12:47
if you can get a bunchدسته ای of people
224
755000
5000
منظورم اینه که، -- اگر بتوانی جمعی را کنار هم بیاوری
12:52
who respectتوجه eachهر یک other'sدیگران work and playبازی off eachهر یک other,
225
760000
4000
که برای هم احترام قائل‌اند و با هم کنار می‌آیند،
12:56
you mightممکن be ableتوانایی to createايجاد كردن modelsمدل ها for
226
764000
2000
آنوقت می‌توانی مدلهایی بسازی برای
12:58
how to buildساختن sectionsبخش ها of the cityشهر withoutبدون resortingتوسل به to the one architectمعمار.
227
766000
8000
ساخت مقطع‌هایی از شهر، بدون متوسل شدن به یک معمار خاص
13:06
Like the Rockefellerراکفلر Centerمرکز modelمدل,
228
774000
2000
مثل مدل مرکز راکفلر،
13:08
whichکه is kindنوع of from anotherیکی دیگر eraدوران.
229
776000
3000
که در واقع مال یک دوره دیگری است.
13:11
RSWRSW: I foundپیدا شد the mostاکثر remarkableقابل توجه thing.
230
779000
3000
ر.و: به موضوع بسیار جالبی را پی بردم.
13:14
My preconceptionپیش فرض of Bilbaoبیلبائو was this wonderfulفوق العاده buildingساختمان,
231
782000
5000
درک من از ساختمان بیلباو یک ساختمان شگفت‌آوری بود،
13:19
you go insideداخل and there'dقرمز be extraordinaryخارق العاده spacesفضاها.
232
787000
2000
که وقتی به داخلش می‌رفتی با یک فضای خارق‌العاده‌ای روبرو می‌شوی.
13:21
I'd seenمشاهده گردید drawingsنقشه ها you had presentedارایه شده here at TEDTED.
233
789000
3000
بخاطر می‌آوردم طراحی‌هاتان را وقتی در TED ارائه‌شان دادید.
13:24
The surpriseتعجب of Bilbaoبیلبائو was in its contextزمینه to the cityشهر.
234
792000
5000
غیرمنتظره بودن بیلبائو بخاطر مفهومش در بافت شهر بود.
13:29
That was the surpriseتعجب of going acrossدر سراسر the riverرودخانه,
235
797000
2000
عجیب بودن آن برای اینکه وقتی از روی رودخانه عبور می‌کنی،
13:31
of going on the highwayبزرگراه around it,
236
799000
2000
یا در بزرگراه آن را دور می‌زنی،
13:33
of walkingپیاده روی down the streetخیابان and findingیافته it.
237
801000
3000
اینکه وقتی از پایین خیابان می‌آیی و پیداش می‌کنی
13:36
That was the realواقعی surpriseتعجب of Bilbaoبیلبائو.
238
804000
3000
اینها پروژه بیلبائو را جالب می‌کرد.
13:39
FGFG: But you know, Richardریچارد,
239
807000
1000
ف.گ: اما می دانید ، ریچارد،
13:40
mostاکثر architectsمعماران when they presentحاضر theirخودشان work --
240
808000
2000
اکثر معمارها وقتی که کار خود را ارائه می‌دهند --
13:42
mostاکثر of the people we know,
241
810000
1000
اکثر مردمی که می‌شناسیم،
13:43
you get up and you talk about your work,
242
811000
3000
می‌ایستند و درباره کارشون صحبت می‌کنند
13:46
and it's almostتقریبا like you tell everybodyهمه you're a good guy
243
814000
7000
ومثل این می‌ماند که به همه می گویند من آدم خوبی هستم
13:53
by sayingگفت:, "Look, I'm worriedنگران about the contextزمینه,
244
821000
5000
با گفتن اینکه ، "ببینید، من نگران مفهوم کار هستم ،
13:58
I'm worriedنگران about the cityشهر,
245
826000
2000
من نگران بافت شهری‌ام،
14:00
I'm worriedنگران about my clientمشتری,
246
828000
3000
من نگران مشتری‌هایم هستم،
14:03
I worryنگرانی about budgetبودجه, that I'm on time."
247
831000
2000
من نگران بودجه‌ام، و اینکه به موقع تمام کنم."
14:05
Blahبله, blahبله, blahبله and all that stuffچیز.
248
833000
2000
و غیره و غیره و امثال آن.
14:07
And it's like cleansingپاکسازی yourselfخودت so that you can ...
249
835000
4000
و مثل این می‌ماند که خودت را پاکسازی کنی تا بتوانی --
14:11
by sayingگفت: all that, it meansبه معنای your work is good somehowبه نحوی.
250
839000
7000
با تمام این حرفها ، این به این معناست که کار شما به نحوی خوبه
14:18
And I think everybodyهمه --
251
846000
3000
و من فکر می کنم همه --
14:21
I mean that should be a matterموضوع of factواقعیت, like gravityجاذبه زمین.
252
849000
3000
منظورم این است که باید واقعیتی مثل جاذبه وجود داشته باشد
14:24
You're not going to defyفراموش كردن gravityجاذبه زمین.
253
852000
3000
شما با جاذبه مخالفت نمی‌کنید.
14:27
You've got to work with the buildingساختمان departmentبخش.
254
855000
2000
شما باید با قوانین ساخت و ساز کنار بیایید.
14:29
If you don't meetملاقات the budgetsبودجه, you're not going to get much work.
255
857000
4000
اگر شما در حیطه بودجه تعیین شده عمل نکنید، پروژه‌های چندانی نخواهید گرفت.
14:35
If it leaksنشت --
256
863000
2000
اگر ساختمان نشتی بدهد --
14:37
Bilbaoبیلبائو did not leakنشت.
257
865000
2000
یلبائو نشتی نداد
14:40
I was so proudمغرور.
258
868000
3000
از این بابت بهش افتخار می‌کردم.
14:43
(Laughterخنده)
259
871000
2000
(خنده)
14:45
The MITMIT projectپروژه -- they were interviewingمصاحبه me for MITMIT
260
873000
3000
پروژه دانشگاه فنی ماساچوست -- آنها با من برای دانشگاه MIT مصاحبه می‌کردند،
14:48
and they sentارسال شد theirخودشان facilitiesامکانات people to Bilbaoبیلبائو.
261
876000
3000
و آنها مسئولین تاسیسات‌اشون را به بیلبائو فرستادند.
14:51
I metملاقات کرد them in Bilbaoبیلبائو.
262
879000
2000
با آنها در بیلبائو دیدار کردم.
14:53
They cameآمد for threeسه daysروزها.
263
881000
2000
برای سه روز آمدند.
14:55
RSWRSW: This is the computerکامپیوتر buildingساختمان?
264
883000
2000
ر.و: آیا این در ارتباط با ساختمان کامپیوتر است؟
14:57
FGFG: Yeah, the computerکامپیوتر buildingساختمان.
265
885000
1000
ف.گ: بله ، ساختمان کامپیوتر.
14:58
They were there threeسه daysروزها and it rainedباران everyهرکدام day
266
886000
2000
(ملاقاتمان) سه روز طول کشید، و هر روز باران آمد.
15:00
and they keptنگه داشته شد walkingپیاده روی around --
267
888000
2000
و آنها اطراف ساختمان راه می‌رفتند
15:02
I noticedمتوجه شدم they were looking underزیر things
268
890000
2000
متوجه شدم که آنها زیر گوشه‌های آنرا وارسی می‌کردند،
15:04
and looking for things,
269
892000
2000
و دنبال چیزهایی می‌گشتند
15:06
and they wanted to know where the bucketsسطل ها were hiddenپنهان, you know?
270
894000
4000
ومی‌خواستند بدانند که سطلها کجا پنهان شده‌‌اند، می دانید؟
15:10
People put bucketsسطل ها out ...
271
898000
2000
مردم سطل میگذارند (زیر سوراخهای ساختمان)
15:13
I was cleanپاک کن. There wasn'tنبود a bloodyخون آشام leakنشت in the placeمحل,
272
901000
2000
(ساختمان) من پاک بود! هیچ نشتی در محل وجود ندارد
15:15
it was just fantasticخارق العاده.
273
903000
2000
این خیلی عالی بود.
15:17
But you've got to --
274
905000
2000
و آدم باید اینگونه باشه --
15:19
yeah, well up untilتا زمان then everyهرکدام buildingساختمان leakedلو رفته, so this ...
275
907000
4000
بله ، خوب قبلا همه ساختمانها نشتی داشتند، بنابراین --
15:23
(Laughterخنده)
276
911000
5000
(خنده)
15:28
RSWRSW: Frankصریح had a sortمرتب سازی of ...
277
916000
2000
ر.و: فرانک صاحب یکجور --
15:30
FGFG: Askپرسیدن Miriamمیریام!
278
918000
1000
ف.گ: ازمریم بپرس
15:31
RWRW: ... sortمرتب سازی of had a fameشهرت. His fameشهرت was builtساخته شده on that in L.A. for a while.
279
919000
5000
ر.و: -- یکجور شهرتی بود -- شهرت او بخاطر این بود که در لس‌آنجلس برای مدتی
15:36
(Laughterخنده)
280
924000
3000
(خنده)
15:39
FGFG: You've all heardشنیدم the Frankصریح Lloydلویید Wrightرایت storyداستان,
281
927000
3000
ف.گ : همه داستان فرانک لوید رایت راشنیده‌اید،
15:42
when the womanزن calledبه نام and said,
282
930000
2000
وقتی خانمی زنگ زد و گفت،
15:44
"Mrآقای. Wrightرایت, I'm sittingنشسته on the couchنیمکت
283
932000
5000
"آقای رایت ، من روی مبل نشسته‌ام،
15:49
and the water'sآب pouringریختن in on my headسر."
284
937000
2000
وآب است که همیتطور روی سرم میریزد "
15:51
And he said, "Madamخانم, moveحرکت your chairصندلی."
285
939000
2000
و اوجواب داد: "خانم، مبلتان را جابجا کنید"
15:53
(Laughterخنده)
286
941000
4000
(خنده)
15:57
So, some yearsسالها laterبعد I was doing a buildingساختمان,
287
945000
4000
حالا چند سال بعدش من مشغول ساختن یک بنا بودم،
16:01
a little houseخانه on the beachساحل دریا for Nortonنورتون Simonسیمون,
288
949000
2000
یک خانه کوچک در کنار دریا برای نورتون سیمون
16:03
and his secretaryدبیر، منشی, who was kindنوع of a hellجهنم on wheelsچرخ ها typeتایپ کنید ladyخانم,
289
951000
4000
و منشی‌اش، که فرد بسیار سختی بود
16:07
calledبه نام me and said,
290
955000
2000
به من زنگ زد و گفت:
16:10
"Mrآقای. Simon'sسیمون sittingنشسته at his deskمیز مطالعه
291
958000
3000
"آقای سیمون پشت میزش نشسته‌اند
16:13
and the water'sآب comingآینده in on his headسر."
292
961000
2000
و آب داره روی سرش می‌ریزد. "
16:15
And I told her the Frankصریح Lloydلویید Wrightرایت storyداستان.
293
963000
2000
و من داستان فرانک لوید رایت را برایش تعریف کردم.
16:17
RSWRSW: Didn't get a laughخنده.
294
965000
2000
ر.و: نخندید؟
16:19
FGFG: No. Not now eitherیا.
295
967000
2000
ف.گ: نه، نه دیگه.
16:21
(Laughterخنده)
296
969000
5000
(خنده)
16:28
But my pointنقطه is that ... and I call it the "then what?"
297
976000
4000
منظورم اینست که -- و من به این می‌گم ' بعدش چی؟ '
16:32
OK, you solvedحل شد all the problemsمشکلات,
298
980000
2000
خوب، گیرم که تمام مسائل را حل کنید.
16:34
you did all the stuffچیز, you madeساخته شده niceخوب,
299
982000
3000
همه کارهای لازم را انجام دادید. کار را خوب تمام کردید.
16:37
you lovedدوست داشتنی your clientsمشتریان,
300
985000
2000
مشتری‌هاتان را دوست راشتید
16:39
you lovedدوست داشتنی the cityشهر,
301
987000
2000
شهر را دوست داشتید.
16:41
you're a good guy, you're a good personفرد ...
302
989000
2000
تو آدم خوبی هستی -- کارت خوبه.
16:43
and then what?
303
991000
2000
و بعدش چی؟
16:45
What do you bringآوردن to it?
304
993000
2000
حالا چه چیزی به آن اضافه می‌کنی؟
16:47
And I think that's what I've always been interestedعلاقه مند in,
305
995000
4000
و فکر می‌کنم این همان چیزی‌ است که من همیشه برایم جالب بوده،
16:51
is that -- whichکه is a personalشخصی kindنوع of expressionاصطلاح.
306
999000
7000
اینکه -- (اکسپرسیون) بیان شخصی کار چیست.
17:03
Bilbaoبیلبائو, I think, showsنشان می دهد that you can have
307
1011000
4000
بنای بیلبائو، به نظر من، نشان میدهد که
17:07
that kindنوع of personalشخصی expressionاصطلاح
308
1015000
2000
می‌توان یک چنین اکپرسیون شخصی داشت،
17:09
and still touchدست زدن به all the basesپایگاه ها that are necessaryلازم است
309
1017000
4000
در حالی که تمام مسائل پایه‌ای و ضروری‌اش در نظر گرفته شده
17:13
of fittingمناسب into the cityشهر.
310
1021000
2000
اینکه با شهر مناسبت دارد.
17:15
That's what remindedیادآور شدم me of it.
311
1023000
2000
این چیزی است که مرا به یادش می‌اندازد.
17:20
And I think that's the issueموضوع, you know;
312
1028000
2000
و من فکر می‌کنم که این مسئله اصلی است، میدانید.
17:22
it's the "then what" that mostاکثر clientsمشتریان who hireاستخدام architectsمعماران --
313
1030000
4000
این ' بعدش چی ' که بیشتر کسانی که معماران را استخدام می‌کنند --
17:26
mostاکثر clientsمشتریان aren'tنه hiringاستخدام architectsمعماران for that.
314
1034000
5000
(در واقع) بیشتر آدمها معمارها را برای اینکار استخدام نمی‌کنند.
17:31
They're hiringاستخدام them to get it doneانجام شده, get it on budgetبودجه,
315
1039000
4000
بلکه استخدامشان می‌کنند تا کار را تمام کنند و از بودجه بالا نزنند.
17:35
be politeبا ادب,
316
1043000
3000
می‌دانید -- مودب باشیم.
17:38
and they're missingگم شده out on the realواقعی valueارزش of an architectمعمار.
317
1046000
11000
و آنها ارزش واقعی یک معمار را درک نمی‌کنند.
17:50
RSWRSW: At a certainمسلم - قطعی pointنقطه a numberعدد of yearsسالها agoپیش, people --
318
1058000
2000
ر.و: سالها پیش --
17:52
when Michaelمایکل Gravesگریو was a fashionمد, before teapotsدیگهای بخار ...
319
1060000
7000
وقتی مایکل گریوز مد بود، قبل از طراحی قوری‌ها --
18:00
FGFG: I did a teapotقوری and nobodyهيچ كس boughtخریداری شد it.
320
1068000
2000
ف.گ: من یک قوری طراحی کردم ولی کسی نخریدش.
18:02
(Laughterخنده)
321
1070000
2000
(خنده)
18:04
RSWRSW: Did it leakنشت?
322
1072000
2000
ر.و: نشتی نداد؟
18:06
FGFG: No.
323
1074000
1000
نه.
18:07
(Laughterخنده)
324
1075000
6000
(خنده)
18:13
RSWRSW: ... people wanted a Michaelمایکل Gravesگریو buildingساختمان.
325
1081000
6000
ر.و: مردم دنبال ساختمانها مایکل گریوز بودند.
18:21
Is that a curseلعنت, that people want a Bilbaoبیلبائو buildingساختمان?
326
1089000
3000
آیا این یک نفرین است که مردم ساختمان بیلبائو بخواهند؟
18:26
FGFG: Yeah.
327
1094000
3000
ف.گ: بله. درخواست زیاد گرفته‌ام.
18:30
Sinceاز آنجا که Bilbaoبیلبائو openedافتتاح شد, whichکه is now fourچهار, fiveپنج yearsسالها,
328
1098000
4000
از وقتی که بیلبائو باز شده -- الآن تغزیبا ۴ ، ۵ سال شده، نمی‌دانم --
18:34
bothهر دو Krensکرنس and I have been calledبه نام
329
1102000
4000
کرن و من تماسهایی دریافت کرده‌ایم
18:39
with at leastکمترین 100 opportunitiesفرصت ها --
330
1107000
4000
برای، نمیدانم، حداقل ۱۰۰ تا فرصت کاری دیگر
18:43
Chinaچين, Brazilبرزیل, other partsقطعات of Spainاسپانیا --
331
1111000
7000
چین، برزیل، جاهای دیگر اسپانیا
18:50
to come in and do the Bilbaoبیلبائو effectاثر.
332
1118000
3000
که بریم و کاری شبیه بیلبائو ارائه بدهیم.
18:53
And I've metملاقات کرد with some of these people.
333
1121000
3000
و من با برخی از این افراد ملاقات کرده‌ام.
18:56
Usuallyمعمولا I say no right away,
334
1124000
2000
معمولا اولش می‌گویم نه،
18:58
but some of them come with pedigreeشجره نامه
335
1126000
3000
ولی بعضی از آنها با تبارشان می‌آیند،
19:01
and they soundصدا well-intentionedبه خوبی نیت
336
1129000
3000
و بنظر نیتهای خوبی دارند.
19:04
and they get you for at leastکمترین one or two meetingsجلسات.
337
1132000
5000
و بعد آنها شما را برای یکی دو جلسه می‌خواهند.
19:10
In one caseمورد, I flewپرواز کرد all the way to Malagaمالاگا with a teamتیم
338
1138000
5000
در یک مورد من با یک تیم تا مالاگا پرواز کردم،
19:15
because the thing was signedامضاء شده with sealsمهر و موم and variousمختلف
339
1143000
6000
به خاطر اینکه دعوتنامه‌ای که فرستاده بودند مهرو موم شده و کلی --
19:21
very officialرسمی sealsمهر و موم from the cityشهر,
340
1149000
6000
می‌دانید -- یک مهر رسمی از طرف شهر بود.
19:27
and that they wanted me to come and do a buildingساختمان in theirخودشان portبندر.
341
1155000
4000
و آنها می‌خواستند که برم و یک ساختمان برای بندرآنجا بسازم.
19:31
I askedپرسید: them what kindنوع of buildingساختمان it was.
342
1159000
2000
و من از آنها پرسیدم که چه جور بنایی در نظر دارند.
19:33
"When you get here we'llخوب explainتوضیح it." Blahبله, blahبله, blahبله.
343
1161000
3000
' وقتی بیایید اینجا برایتون توضیح می‌دهیم -- و غیره و غیره '
19:36
So fourچهار of us wentرفتی.
344
1164000
3000
خلاصه چهار نفر از ما رفتیم.
19:39
And they tookگرفت us -- they put us up in a great hotelهتل
345
1167000
5000
و آنها ما را پذیرفتند -- ما را توی یک هتل بسیار خوب گذاشتند،
19:44
and we were looking over the bayخیر,
346
1172000
3000
و ما از آنجا منظره رو به خلیج داشتیم.
19:47
and then they tookگرفت us in a boatقایق out in the waterاب
347
1175000
3000
وما را با قایق بردند وسط آب
19:50
and showedنشان داد us all these sightsمناظر in the harborبندرگاه.
348
1178000
3000
و تمام مناظر کنار بندر را نشانمان دادند.
19:53
Eachهر یک one was more beautifulخوشگل than the other.
349
1181000
5000
و هر منظره‌ای بهتر از دیگری بود.
19:59
And then we were going to have lunchناهار with the mayorشهردار
350
1187000
4000
و قرار بود که بعدش با شهردار آنجا ملاقات ناهار داشته باشیم،
20:03
and we were going to have dinnerشام with
351
1191000
2000
و قرار بود برای شام با
20:05
the mostاکثر importantمهم people in Malagaمالاگا.
352
1193000
4000
مهمترین شخصیتهای مالاگا دیدار کنیم.
20:09
Just before going to lunchناهار with the mayorشهردار,
353
1197000
3000
و درست قبل از اینکه بریم برای ناهار با شهردار،
20:13
we wentرفتی to the harborبندرگاه commissionerکمیساریای.
354
1201000
2000
رفتیم پیش کمیسر بندر.
20:15
It was a tableجدول as long as this carpetفرش
355
1203000
3000
میزی بود به بزرگی این فرش
20:18
and the harborبندرگاه commissionerکمیساریای was here,
356
1206000
2000
و کمیسر بندر آنجا بود،
20:20
and I was here, and my guys.
357
1208000
2000
و من و همراهانم اینجا بودند.
20:22
We satنشسته down, and we had a drinkنوشیدن of waterاب
358
1210000
3000
و نشستیم و آبی نوشیدیم،
20:25
and everybodyهمه was quietساکت.
359
1213000
2000
و همه سکوت کرده بودند.
20:27
And the guy lookedنگاه کرد at me and said,
360
1215000
2000
و ایشان نگاهی به من کرد و گفت،
20:29
"Now what can I do for you, Mrآقای. Gehryگری?"
361
1217000
3000
' حالا من چه کاری می‌توانم برای شما بکنم آقای گاری؟ '
20:32
(Laughterخنده)
362
1220000
4000
(خنده)
20:36
RSWRSW: Oh, my God.
363
1224000
2000
ر.و: خدای من.
20:38
FGFG: So, I got up.
364
1226000
2000
ف.گ: خوب من بلند شدم.
20:40
I said to my teamتیم,
365
1228000
2000
و به تیم همراهم گفتم،
20:42
"Let's get out of here."
366
1230000
2000
' بیایید از اینجا بریم.'
20:44
We stoodایستاد up, we walkedراه می رفت out.
367
1232000
1000
ما بلند شدیم، آمدیم بیرون.
20:45
They followedدنبال شد -- the guy that draggedکشید us there followedدنبال شد us and he said,
368
1233000
3000
آمدند دنبالمان -- کسی که ما را آنجا برده بود دنبالمان آمد و گفت،
20:48
"You mean you're not going to have lunchناهار with the mayorشهردار?"
369
1236000
2000
' منظورتان اینست که شما با شهردار ناهار نخواهید خورد؟ '
20:50
I said, "Nopeجواب منفی."
370
1238000
2000
من گفتم، ' نه خیر'
20:52
"You're not going to have dinnerشام at all?"
371
1240000
2000
' شما اصلا شام نخواهید خورد؟ '
20:54
They just broughtآورده شده us there to hustleفشار this groupگروه,
372
1242000
4000
آنها ما را آنجا آورده بودند که به این گروه فشار بیاورند --
20:58
you know, to createايجاد كردن a projectپروژه.
373
1246000
2000
می‌دانید، که پروژه‌ای بسازند.
21:00
And we get a lot of that.
374
1248000
2000
وما با اینجور چیزها زیاد برخورد می‌کنیم.
21:05
Luckilyخوشبختانه, I'm oldقدیمی enoughکافی that
375
1253000
3000
خوشبختانه، به اندازه کافی سنم بالا هست که، می‌دانید،
21:08
I can complainشكايت كردن I can't travelمسافرت رفتن.
376
1256000
3000
می‌توانم اعتراض کنم، نمیتوانم سفر کنم.
21:11
(Laughterخنده)
377
1259000
2000
(خنده)
21:13
I don't have my ownخودت planeسطح yetهنوز.
378
1261000
3000
من هواپیمای خصوصی خودم را هنوز ندارم.
21:18
RSWRSW: Well, I'm going to windباد this up and windباد up the meetingملاقات
379
1266000
3000
ر.و: خوب، من دیگر سعی می‌کنم این نشست رو به پایان برسانم،
21:21
because it's been very long.
380
1269000
2000
چرا که خیلی طولانی شد.
21:23
But let me just say a coupleزن و شوهر wordsکلمات.
381
1271000
2000
اما بگذارید چند کلمه‌ای بگویم.
21:25
FGFG: Can I say something?
382
1273000
2000
ف.گ: من می‌توانم چیزی بگم؟
21:28
Are you going to talk about me or you?
383
1276000
3000
می‌خواهید درباره من صحبت کنید یا درباره خودتان؟
21:31
(Laughterخنده)
384
1279000
3000
(خنده)
21:34
(Applauseتشویق و تمجید)
385
1282000
3000
(کف زدن)
21:37
RSWRSW: Onceیک بار a shitگریه, always a shitگریه!
386
1285000
3000
ر.و: وقتی چیزی بده، همیشه بده!
21:42
FGFG: Because I want to get a standingایستاده ovationتخم مرغ like everybodyهمه, so ...
387
1290000
3000
ف.گ: بخاطر اینکه می‌خواهم مثل همه حس تحسین شدنم را بگیرم --
21:45
RSWRSW: You're going to get one! You're going to get one!
388
1293000
2000
ر.و: می‌گیری! الآن تحسین خواهی شد!‌
21:47
(Laughterخنده)
389
1295000
1000
(خنده)
21:48
I'm going to make it for you!
390
1296000
2000
من دارم زمینه‌اش را فراهم می‌کنم!
21:50
FGFG: No, no. Wait a minuteدقیقه!
391
1298000
1000
نه، نه. یک لحظه صبر کن!
21:51
(Applauseتشویق و تمجید)
392
1299000
2000
(تشویق)
Translated by Diba M. Salimi
Reviewed by Behrad Tehrani

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Frank Gehry - Architect
A living legend, Frank Gehry has forged his own language of architecture, creating astonishing buildings all over the world, such as the Guggenheim in Bilbao, the Walt Disney Concert Hall in LA, and Manhattan's new IAC building.

Why you should listen

Frank Gehry is one of the world's most influential architects. His designs for the likes of the Guggenheim Museum in Bilbao and the Walt Disney Concert Hall in LA are bold statements that have imposed a new aesthetic of architecture on the world at large, enlivening streetscapes and creating new destinations. Gehry has extended his vision beyond brick-and-mortar too, collaborating with artists such as Claes Oldenberg and Richard Serra, and designing watches, teapots and a line of jewelry for Tiffany & Co.

Now in his 80s, Gehry refuses to slow down or compromise his fierce vision: He and his team at Gehry Partners are working on a $4 billion development of the Atlantic Yards in Brooklyn, and a spectacular Guggenheim museum in Abu Dhabi, United Arab Emirates, which interprets local architecture traditions into a language all his own. Incorporating local architectural motifs without simply paying lip service to Middle Eastern culture, the building bears all the hallmarks of a classic Gehry design.

More profile about the speaker
Frank Gehry | Speaker | TED.com