ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com
TEDSalon London Fall 2012

Ben Saunders: Why bother leaving the house?

بن ساندرز: چرا زحمت از خونه بیرون رفتن رو به خودمون بدیم؟

Filmed:
1,890,831 views

مکتشف بن ساندرز می‌خواهد شما از خانه بیرون بیاید! نه به خاطر اینکه همیشه خوشایند و مطبوع است، بلکه به خاطر اینکه این مکانی‌ست که غذای زندگی در آن وجود دارد، «عصاره‌ای که همه‌ی ما میتوانیم از ساعات و روزهای زندگیمان بیرون بکشیم.» گردش و تفرج بعدی ساندرز چیست؟ این که سعی کند اولین کسی در جهان باشد که از ساحل قطب جنوب تا خود قطب جنوب پیاده راه بره و دوباره برگردد.
- Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
I essentiallyاساسا dragکشیدن sledgesسورتمه for a livingزندگي كردن,
0
605
1754
شغل من اساساً سورتمه کشیدنه
00:18
so it doesn't take an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot to flummoxflummox me intellectuallyفکری,
1
2359
3184
در نتیجه به هم ریختن ذهن من کار آنقدر سختی نیست.
00:21
but I'm going to readخواندن this questionسوال
2
5543
1542
اما می‌خواهم براتون این سؤال رو بخونم
00:22
from an interviewمصاحبه earlierقبلا this yearسال:
3
7085
2467
از قول یک مصاحبه در اوایل امسال
00:25
"Philosophicallyاز نظر فلسفی, does the constantثابت supplyعرضه of informationاطلاعات
4
9552
3392
«از نظر فلسفی، آیا تأمین دائم اطلاعات
00:28
stealسرقت کن our abilityتوانایی to imagineتصور کن
5
12944
2735
قوه ی خلّاقه‌ی ما رو می‌دزدد
00:31
or replaceجایگزین کردن our dreamsرویاها of achievingدستیابی به?
6
15679
2816
یا جایگزینی برای رویاهای جاه طلبانه ی ما می‌شود؟
00:34
After all, if it is beingبودن doneانجام شده somewhereجایی by someoneکسی,
7
18495
2786
به هر حال، اگر کاری جایی توسط کسی انجام شود،
00:37
and we can participateشرکت کردن virtuallyعملا,
8
21281
2303
و ما بتوانیم به صورت مجازی در انجام آن شرکت کنیم،
00:39
then why botherزحمت leavingترک the houseخانه?"
9
23584
3501
چرا زحمت از خانه بیرون رفتن را به خودمان بدهیم؟
00:42
I'm usuallyمعمولا introducedمعرفی کرد as a polarقطبی explorerاکسپلورر.
10
27085
2649
من معمولاً به عنوان یک مکتشف قطبی معرفی می‌شوم.
00:45
I'm not sure that's the mostاکثر progressiveترقی خواه or 21st-centuryقرن سیزدهم
11
29734
2301
راستش زیاد مطمئن نیستم که این مترقی‌ترین و قرن بیست و یکمی‌ترین
00:47
of jobکار titlesعناوین, but I've spentصرف شده more than two percentدرصد now
12
32035
4766
عنوان شغلی باشه، اما من تا الان بیشتر از دو درصد
00:52
of my entireکل life livingزندگي كردن in a tentچادر insideداخل the Arcticقطب شمال Circleدایره,
13
36801
3728
تمام زندگیم رودر یک چادر داخل مدار قطب شمال صرف کرده‌ام،
00:56
so I get out of the houseخانه a fairنمایشگاه bitبیت.
14
40529
3527
خُب من به اندازه مناسبی از خونه بیرون میام.
00:59
And in my natureطبیعت, I guessحدس بزن, I am a doerانجام دهنده of things
15
44056
3547
و فکر کنم، در طبیعتمَ، من کسی هستم که کارها رو انجام میدم
01:03
more than I am a spectatorتماشاگر or a contemplatorاندیشمند of things,
16
47603
4492
تا اینکه بیشتر تماشاگر یا اندیشه‌گر اون کارها باشم،
01:07
and it's that dichotomyدوگانگی, the gulfخلیج فارس betweenبین ideasایده ها and actionعمل
17
52095
4224
و این همون دوگانگی، و شکاف بین ایده و عمل هست
01:12
that I'm going to try and exploreکاوش کنید brieflyبه طور خلاصه.
18
56319
2866
که من سعی دارم به طور خلاصه بازش کنم.
01:15
The pithiestمتشکرم answerپاسخ to the questionسوال "why?"
19
59185
3333
مختصر و مفیدترین جواب به سؤالِ «چرا؟»
01:18
that's been doggingسگ me for the last 12 yearsسالها
20
62518
2368
سؤالی که گریبان من رو برای ۱۲ سال اخیر چسبیده بود
01:20
was creditedاعتبار داده شده certainlyقطعا to this chapچپ, the rakish-lookingدنباله دار gentlemanنجیب زاده
21
64886
2784
به این مرد جوان و ژنده پوش نسبت داده میشه
01:23
standingایستاده at the back, secondدومین from the left,
22
67670
2256
که در پشت ایستاده، دومی از سمت چپ
01:25
Georgeجورج Leeلی Malloryمالوری. Manyبسیاری of you will know his nameنام.
23
69926
2638
جرج لی ملُری، خیلی از شما اسمش رو می‌شناسید.
01:28
In 1924 he was last seenمشاهده گردید disappearingناپدید شدن into the cloudsابرها
24
72564
3989
در ۱۹۲۴ اون برای آخرین بار در حال ناپدید شدن در ابرها دیده شد
01:32
nearنزدیک the summitاجلاس سران of MtMt.. Everestاورست.
25
76553
1674
نزدیک قله ی کوه اورست.
01:34
He mayممکن است or mayممکن است not have been the first personفرد to climbبالا رفتن Everestاورست,
26
78227
3255
اون شاید و شاید هم نه اولین کسی بوده که اورست رو فتح کرده
01:37
more than 30 yearsسالها before Edmundادموند Hillaryهیلاری.
27
81482
1976
بیشتر از ۳۰ سال قبل از ادموند هیلاری.
01:39
No one knowsمی داند if he got to the topبالا. It's still a mysteryرمز و راز.
28
83458
2696
هیچکس نمیدونه که آیا اون به قله رسیده یا نه. این هنوز یک رازه.
01:42
But he was creditedاعتبار داده شده with coiningcoining the phraseعبارت, "Because it's there."
29
86154
3069
اما ساخت عبارت «برای اینکه اونجاست» رو به او نسبت میدن.
01:45
Now I'm not actuallyدر واقع sure that he did say that.
30
89223
2690
حالا من در حقیقت مطمئنم که اون این حرف رو زده.
01:47
There's very little evidenceشواهد to suggestپیشنهاد می دهد it, but what he did say
31
91913
2326
شواهد بسیار کمی برای گمانه زنی در این مورد وجود داره، اما چیزی که او گفته
01:50
is actuallyدر واقع farدور nicerبهتر است,
32
94239
2480
در حقیقت خیلی زیباتره،
01:52
and again, I've printedچاپ شده this. I'm going to readخواندن it out.
33
96719
3054
و دوباره، من اینو چاپ کردم و قصد دارم براتون بخونمش.
01:55
"The first questionسوال whichکه you will askپرسیدن
34
99773
1954
«اولین سؤالی که شما میپرسید
01:57
and whichکه I mustباید try to answerپاسخ is this:
35
101727
2497
و من باید سعی کنم که جواب بدهم این است:
02:00
What is the use of climbingسنگ نوردی MtMt.. Everestاورست?
36
104224
3776
فایده‌ی بالا رفتن از کوه اورست چیست؟
02:03
And my answerپاسخ mustباید at onceیک بار be, it is no use.
37
108000
2688
و جواب من در یک کلمه این است که، هیچ فایده ای در کار نیست.
02:06
There is not the slightestکوچکترین prospectچشم انداز of any gainکسب کردن whatsoeverهرچه.
38
110688
3761
حتی کوچکترین جنبه‌ای ازهیچگونه دست آوردی وجود ندارد.
02:10
Oh, we mayممکن است learnیاد گرفتن a little about the behaviorرفتار
39
114449
1873
آه، البته ممکن است کمی در مورد رفتار
02:12
of the humanانسان bodyبدن at highبالا altitudesارتفاعات,
40
116322
2082
بدن انسان در ارتفاعات بالا بیاموزیم،
02:14
and possiblyاحتمالا medicalپزشکی menمردان mayممکن است turnدور زدن our observationمشاهده
41
118404
2664
و شاید افراد تیم پزشکی نظر ما را به
02:16
to some accountحساب for the purposesاهداف of aviationهواپیمایی,
42
121068
3029
ارزش نهی بیشتر بر مقاصد پروازهای هواپیماها جلب کنند،
02:19
but otherwiseدر غیر این صورت nothing will come of it.
43
124097
2200
اما به غیر از این هیچ چیزی از آن بدست نخواهد آمد.
02:22
We shallباید not bringآوردن back a singleتنها bitبیت of goldطلا or silverنقره,
44
126297
2386
ما نه مقدار کمی طلا یا نقره به همرا خود برمی‌گردانیم،
02:24
and not a gemجواهر, norنه any coalزغال سنگ or ironاهن.
45
128683
2599
و نه گوهری، نه هیچ زغال سنگ یا آهنی.
02:27
We shallباید not find a singleتنها footپا of earthزمین that can be plantedکاشته شده
46
131282
2799
ما حتی یک متر از زمین را نخواهیم یافت که بتوان در آن
02:29
with cropsمحصولات زراعی to raiseبالا بردن foodغذا. So it is no use.
47
134081
4142
دانه ای کاشت تا غذا به بار آرد. پس فایده ای در آن نیست.
02:34
If you cannotنمی توان understandفهمیدن that there is something in man
48
138223
1659
اگر شما نمی‌توانید درک کنید که چیزی در انسان هست
02:35
whichکه respondsپاسخ می دهد to the challengeچالش of this mountainکوه
49
139882
2672
که به چالش این کوه واکنش نشان می‌دهد
02:38
and goesمی رود out to meetملاقات it, that the struggleتقلا
50
142554
3223
و بیرون میرود تا آن را ببیند، که کشمکش
02:41
is the struggleتقلا of life itselfخودش upwardبطرف بالا and foreverبرای همیشه upwardبطرف بالا,
51
145777
4454
همان کشمکش خود زندگی است که رو به بالا و همواره رو بالاست،
02:46
then you won'tنخواهد بود see why we go.
52
150231
3248
آنوقت شما نمی‌فهمید که چرا ما می‌رویم.
02:49
What we get from this adventureماجرا is just sheerخالص joyشادی,
53
153479
3129
آنچه ما از این ماجراجویی به دست می‌آوریم فقط لذت ناب است،
02:52
and joyشادی, after all, is the endپایان of life.
54
156608
2934
و از همه چیز گذشته، لذت، غایت زندگی است.
02:55
We don't liveزنده to eatخوردن and make moneyپول.
55
159542
2203
ما زندگی نمی‌کنیم که بخوریم و پول در بیاوریم.
02:57
We eatخوردن and make moneyپول to be ableتوانایی to enjoyلذت بردن life.
56
161745
2462
ما می‌خوریم و پول در می‌آوریم تا بتوانیم از زندگی لذت ببریم.
03:00
That is what life meansبه معنای, and that is what life is for."
57
164207
4908
این معنی زندگی است، و چیزی است که زندگی برای آن وجود دارد.»
03:05
Mallory'sمالوری argumentبحث و جدل that leavingترک the houseخانه,
58
169115
3454
ادعای ملُری مبنی بر اینکه ترک خانه،
03:08
embarkingراه اندازی on these grandبزرگ adventuresماجراهای is joyfulشاد and funسرگرم کننده,
59
172569
2443
قدم گذاشتن در این ماجراجویی‌های بزرگ لذت بخش و سرگرم‌کننده هستند،
03:10
howeverبا این حال, doesn't tallyبستن that neatlyمنظمی with my ownخودت experienceتجربه.
60
175012
3906
به هر حال، مخالفت چندانی با تجربه شخصی من نداره.
03:14
The furthestدورترین I've ever got away from my frontجلوی doorدرب
61
178918
3402
بیشترین مقداری که من تا حالا از درب جلوی خانه ام دور شدم،
03:18
was in the springبهار of 2004. I still don't know exactlyدقیقا
62
182320
3144
در بهار سال ۲۰۰۴ بود. هنوزم دقیق نمیدونم
03:21
what cameآمد over me, but my planطرح was to make
63
185464
2507
چی بود که وجود من رو گرفت، اما نقشه ی من این بود که
03:23
a soloانفرادی and unsupportedپشتیبانی نشده است crossingعبور of the Arcticقطب شمال Oceanاقیانوس.
64
187971
4243
یک عبور تنها و بدون پشتیبانی از اقیانوس قطب شمال داشته باشم.
03:28
I plannedبرنامه ریزی شده essentiallyاساسا to walkراه رفتن from the northشمال coastساحل of Russiaروسیه
65
192214
2557
من نقشه کشیدم که بدواً از ساحل شمالی روسیه شروع کنم
03:30
to the Northشمال Poleقطب, and then to carryحمل on to the northشمال coastساحل of Canadaکانادا.
66
194771
3332
تا قطب شمال، و بعد برم به سمت ساحل شمالی کانادا.
03:34
No one had ever doneانجام شده this. I was 26 at the time.
67
198103
2908
کسی تا آن موقع این کار رو نکرده. من در اون زمان ۲۶ ساله بودم.
03:36
A lot of expertsکارشناسان were sayingگفت: it was impossibleغیرممکن است,
68
201011
2252
خیلی از متخصصین می‌گفتند غیرممکنه
03:39
and my mumمادر certainlyقطعا wasn'tنبود very keenتیز on the ideaاندیشه.
69
203263
3354
و مادرم هم مطمئناً خیلی از این ایده استقبال نکرد.
03:42
(Laughterخنده)
70
206617
2353
(خنده)
03:44
The journeyسفر from a smallکوچک weatherهوا stationایستگاه on the northشمال coastساحل
71
208970
2926
سفر از یک ایستگاه آب و هوای کوچک در ساحل شمالی
03:47
of Siberiaسیبری up to my finalنهایی startingراه افتادن pointنقطه,
72
211896
2185
سیبری به نقطه‌ی شروع نهایی‌ام،
03:49
the edgeلبه - تیزی of the packبسته iceیخ, the coastساحل of the Arcticقطب شمال Oceanاقیانوس,
73
214081
2552
لبه‌ی توده‌ی یخ، ساحل اقیانوس قطب شمال،
03:52
tookگرفت about fiveپنج hoursساعت ها, and if anyoneهر کسی watchedتماشا کردم fearlessبی تردید
74
216633
3461
تقریباً پنج ساعت طول کشید، و اگر کسی
03:55
Felixفلیکس Baumgartnerباومگارتنر going up, ratherنسبتا than just comingآینده down,
75
220094
3312
فیلیکس بمگارتنرِ شجاع رو در حال بالا رفتن، به جای فقط پایین اومدن، نگاه کرده باشه،
03:59
you'llشما خواهید بود appreciateقدردانی the senseاحساس of apprehensionبدبختی,
76
223406
2604
حس هراس رو درک خواهید کرد،
04:01
as I satنشسته in a helicopterهلی کوپتر thunderingرعد و برق northشمال,
77
226010
3312
همینطورکه هلیکوپتری که من در اون بودم مثل رعد به سمت شمال می‌رفت،
04:05
and the senseاحساس, I think if anything, of impendingقریب الوقوع doomعذاب.
78
229322
2657
و حس، اگه بخوام چیزی بگم، تهدید فنا بود،
04:07
I satنشسته there wonderingتعجب کردم what on Earthزمین I had gottenدریافت کردم myselfخودم into.
79
231979
3690
من اونجا نشسته بودم و از خودم می‌پرسیدم که خودم رو توی چه دردسری انداختم.
04:11
There was a bitبیت of funسرگرم کننده, a bitبیت of joyشادی.
80
235669
2044
مقداری فرح، کمی لذت وجود داشت.
04:13
I was 26. I rememberیاد آوردن sittingنشسته there
81
237713
1841
من ۲۶ سالم یود. یادم میاد اونجا نشسته بوده
04:15
looking down at my sledgeسانی. I had my skisاسکی readyآماده to go,
82
239554
2592
از بالا به سورتمه ام نگاه میکردم. چوبای اسکی ام آماده بودند،
04:18
I had a satelliteماهواره phoneتلفن, a pump-actionپمپ عمل shotgunتفنگ ساچمه ای
83
242146
2241
یک تلفن ماهواره ای داشتم، یک تفنگ ساچمه ای بادی
04:20
in caseمورد I was attackedحمله کرد by a polarقطبی bearخرس.
84
244387
2023
برای اینکه شاید خرس قطبی بهم حمله کنه.
04:22
I rememberیاد آوردن looking out of the windowپنجره and seeingدیدن the secondدومین helicopterهلی کوپتر.
85
246410
2291
یادمه از پنجره بیرون رو نگاه کردم و هلیکوپتر دوم رو دیدم.
04:24
We were bothهر دو thunderingرعد و برق throughاز طریق this incredibleباور نکردنی Siberianسیبری dawnسپیده دم,
86
248701
3486
هر دوی ما در میان این غروب شگفت انگیز سیبری می‌شتافتیم،
04:28
and partبخشی of me feltنمد a bitبیت like a crossصلیب betweenبین Jasonجیسون Bourneبورن
87
252187
2865
و قسمتی از وجودم احساس عبور از بین جیسون بورن
04:30
and Wilfredویلفرد Thesigerتسیرر. Partبخشی of me
88
255052
2892
و ویلفرد تسیجر رو داشت. قسمتی از من
04:33
feltنمد quiteکاملا proudمغرور of myselfخودم, but mostlyاغلب I was just utterlyکاملا terrifiedوحشت زده.
89
257944
6322
به خودم افتخار میکرد، اما بیشتر کاملاً ترسیده بودم.
04:40
And that journeyسفر lastedطول کشید 10 weeksهفته ها, 72 daysروزها.
90
264266
2090
و اون سفر ۱۰ هفته، ۷۲ روز طول کشید.
04:42
I didn't see anyoneهر کسی elseچیز دیگری. We tookگرفت this photoعکس nextبعد to the helicopterهلی کوپتر.
91
266356
2499
من هیچکس دیگه ای رو ندیدم. ما این عکس رو کنار هلیکوپتر گرفتیم.
04:44
Beyondفراتر that, I didn't see anyoneهر کسی for 10 weeksهفته ها.
92
268855
2559
بعد از اون، من برای ۱۰ هفته هیچ کسی رو ندیدم.
04:47
The Northشمال Poleقطب is slapسیلی زدن bangانفجار in the middleوسط of the seaدریا,
93
271414
1942
قطب شمال وسط دریا کوبیده شده،
04:49
so I'm travelingمسافرت over the frozenمنجمد surfaceسطح of the Arcticقطب شمال Oceanاقیانوس.
94
273356
3261
پس من دارم روی سطح یخ زده ی اقیانوس قطب شمال سفر میکنم.
04:52
NASAناسا describedشرح داده شده conditionsشرایط that yearسال as the worstبدترین sinceاز آنجا که recordsسوابق beganآغاز شد.
95
276617
4110
ناسا شرایط اون سال رو به عنوان بدترین شرایط از ابتدای ثبت اونها توصیف کرد.
04:56
I was draggingکشیدن 180 kilosکیلوگرم of foodغذا and fuelسوخت and suppliesتدارکات,
96
280727
3656
من ۱۸۰ کیلو غذا و سوخت و مواد مصرفی رو به دنبال می‌کشیدم،
05:00
about 400 poundsپوند. The averageمیانگین temperatureدرجه حرارت for the 10 weeksهفته ها
97
284383
2601
حدود ۴۰۰ پوند. دمای متوسط اون ۱۰ هفته
05:02
was minusمنهای 35. Minusمنهای 50 was the coldestسردترین.
98
286984
2691
منفی ۳۵ بود. منفی ۵۰ سردترین بود.
05:05
So again, there wasn'tنبود an awfulخیلی بد و ناخوشایند lot of joyشادی or funسرگرم کننده to be had.
99
289675
7279
پس دوباره، آنچنان لذتی در کار نبود که بشه تجربه کرد.
05:12
One of the magicalجادویی things about this journeyسفر, howeverبا این حال,
100
296954
1533
یکی از چیزهای جادویی در مورد این سفر، البته،
05:14
is that because I'm walkingپیاده روی over the seaدریا,
101
298487
2103
اینه که چون من دارم روی دریا راه میرم
05:16
over this floatingشناور, driftingدوچرخه سواری, shiftingانتقال crustپوسته of iceیخ
102
300590
4062
روی این توده ی شناور در حال حرکت یخ
05:20
that's floatingشناور on topبالا of the Arcticقطب شمال Oceanاقیانوس is
103
304652
2195
که بر روی اقیانوس شناوره، اینه که
05:22
it's an environmentمحیط that's in a constantثابت stateحالت of fluxشار.
104
306847
1948
این محیطی‌ست که مدام در حال تغییره.
05:24
The iceیخ is always movingدر حال حرکت, breakingشکستن up, driftingدوچرخه سواری around,
105
308795
2346
یخ همیشه در حال حرکته، میشکنه، به اطراف میلغزه،
05:27
refreezingrefreezing, so the sceneryمنظره that I saw for nearlyتقریبا 3 monthsماه ها
106
311141
3460
دوباره یخ میزنه، پس مناظری که من برای ۳ ماه دیدم
05:30
was uniqueمنحصر بفرد to me. No one elseچیز دیگری will ever, could ever,
107
314601
3447
برای من منحصربفرد بودند. هیچ کس دیگه هیچوقت، نمیتونه
05:33
possiblyاحتمالا see the viewsنمایش ها, the vistasvistas, that I saw for 10 weeksهفته ها.
108
318048
5029
احتمالاً مناظر، چشم اندازهایی رو که من برای ۱۰ هفته دیدم، ببینه.
05:38
And that, I guessحدس بزن, is probablyشاید the finestبهترین argumentبحث و جدل for leavingترک the houseخانه.
109
323077
3963
و این، فکر میکنم، شاید بهترین دلیل برای ترک خانه باشه.
05:42
I can try to tell you what it was like,
110
327040
3882
من میتونم سعی کنم که براتون بگم چه جوری بود،
05:46
but you'llشما خواهید بود never know what it was like,
111
330922
1845
اما شما هیچوقت متوجه نمیشید که چه جوری بود،
05:48
and the more I try to explainتوضیح that I feltنمد lonelyتنهایی,
112
332767
2928
و هر چه که بیشتر توضیح بدم که احساس تنهایی کردم،
05:51
I was the only humanانسان beingبودن in 5.4 millionمیلیون square-milesمایل مربع,
113
335695
3719
من تنها آدم در۵/۴ میلیون مایل مربع بودم.
05:55
it was coldسرماخوردگی, nearlyتقریبا minusمنهای 75 with windchillwindchill on a badبد day,
114
339414
4305
اونجا سرد بود، تقریباً منفی ۷۵ درجه با شدت باد یک روز نامطلوب،
05:59
the more wordsکلمات fallسقوط shortکوتاه, and I'm unableناتوان to do it justiceعدالت.
115
343719
3832
هر چه بیشتر کلمات کم بیارم، کمتر میتونم حق مطلب رو ادا کنم.
06:03
And it seemsبه نظر می رسد to me, thereforeاز این رو, that the doing,
116
347551
4191
و به نظرم میرسه، بنابراین، که انجام دادن،
06:07
you know, to try to experienceتجربه, to engageمشغول کردن, to endeavorتلاش کن,
117
351742
5298
میدونین، تلاش برای تجربه کردن، از نزدیک برخورد کردن، کوشش
06:12
ratherنسبتا than to watch and to wonderتعجب, that's where
118
357040
5386
به جای نگاه کردن و متعجب شدن، این جاییه که
06:18
the realواقعی meatگوشت of life is to be foundپیدا شد,
119
362426
2226
غذای اصلی زندگی در اون پیدا میشه،
06:20
the juiceآب میوه that we can suckمکیدن out of our hoursساعت ها and daysروزها.
120
364652
3944
عصاره‌ای که ما میتونیم از ساعتها و روزهامون بیرون بکشیم.
06:24
And I would addاضافه کردن a cautionaryاحتیاط noteتوجه داشته باشید here, howeverبا این حال.
121
368596
2483
و میخوام یک نکته ی اخطارآمیز اضافه کنم، به هر حال.
06:26
In my experienceتجربه, there is something addictiveاعتیاد آور
122
371079
2088
در تجربه ی من، یک چیز معتاد کننده
06:29
about tastingمزه کردن life at the very edgeلبه - تیزی of what's humanlyانسانی possibleامکان پذیر است.
123
373167
4439
در مورد چشیدن طعم زندگی از چشمه ی انسانی ترین حالت ممکن وجود داره.
06:33
Now I don't just mean in the fieldرشته of
124
377606
2235
حالا من منظورم فقط به سبک
06:35
daftلعنتی machoمگا Edwardianادواردین styleسبک derring-doخرابکاری انجام دهید,
125
379841
2287
مردان سنتی دوره ی ادوارد - جرئت کنیم و انجام بدیم نیست،
06:38
but alsoهمچنین in the fieldsزمینه های of pancreaticپانکراس cancerسرطان,
126
382128
2193
بلکه به سبک سرطان لوزامعده است،
06:40
there is something addictiveاعتیاد آور about this, and in my caseمورد,
127
384321
1907
چیزی اعتیاد آوردر وجودش هست، در مورد من،
06:42
I think polarقطبی expeditionsاکسپدیشن ها are perhapsشاید not that farدور removedحذف شده
128
386228
2550
فکر میکنم رفتن به اردوهای قطبی شاید اونقدر هم دور از
06:44
from havingداشتن a crackترک habitعادت.
129
388778
1382
اعتیار به کرک نباشه.
06:46
I can't explainتوضیح quiteکاملا how good it is untilتا زمان you've triedتلاش کرد it,
130
390160
3705
من نمیتونم توضیح خیلی خوبی براتون بدم تا اینکه خودتون امتحانش نکنید،
06:49
but it has the capacityظرفیت to burnسوزاندن up all the moneyپول I can get my handsدست ها on,
131
393865
3817
اما ظرفیت اینو داشت که تمام پول هایی که به دستم میرسه رو آتش بزنم،
06:53
to ruinخراب کردن everyهرکدام relationshipارتباط I've ever had,
132
397682
3578
تمام رابطه هایی که تا به حال داشتم رو خراب کنم،
06:57
so be carefulمراقب باشید what you wishآرزو کردن for.
133
401260
4401
پس مواظب باشید که چه چیزی رو آرزو میکنید.
07:01
Malloryمالوری postulatedتصدیق شده that there is something in man
134
405661
2381
ملُری ادعا کرد که چیزی در انسان هست
07:03
that respondsپاسخ می دهد to the challengeچالش of the mountainکوه,
135
408042
2640
که به چالش کوه واکنش نشون میده،
07:06
and I wonderتعجب if that's the caseمورد whetherچه there's something
136
410682
2026
و من برام جالبه که آیا چیزی
07:08
in the challengeچالش itselfخودش, in the endeavorتلاش کن, and particularlyبه خصوص
137
412708
3057
در خود چالش وجود داره، در کشمکش، و مخصوصاً
07:11
in the bigبزرگ, unfinishedناتمام, chunkyچاک دار challengesچالش ها that faceصورت humanityبشریت
138
415765
3112
در چالشهای بزرگ، ناتمام و عظیم که با انسان روبرو هستند
07:14
that call out to us, and in my experienceتجربه that's certainlyقطعا the caseمورد.
139
418877
4316
که ما رو صدا میکنه، و در تجربه ی من این موضوع دقیقاً همینه.
07:19
There is one unfinishedناتمام challengeچالش
140
423193
1780
یک چالش ناتمامه،
07:20
that's been callingصدا زدن out to me for mostاکثر of my adultبالغ life.
141
424973
3272
که من رو تمام زندگی بزرگ سالی ام صدا میکنه.
07:24
Manyبسیاری of you will know the storyداستان.
142
428245
1428
خیلی از شما داستان رو خواهید شناخت.
07:25
This is a photoعکس of Captainکاپیتان Scottاسکات and his teamتیم.
143
429673
2591
این عکس کاپتان اسکات و تیم اوست.
07:28
Scottاسکات setتنظیم out just over a hundredصد yearsسالها agoپیش to try
144
432264
1873
اسکات حدود صد سال پیش تصمیم گرفت
07:30
to becomeتبدیل شدن به the first personفرد to reachنائل شدن the Southجنوب Poleقطب.
145
434137
3267
که اولین انسانی بشه که به قطب جنوب دست پیدا میکنه.
07:33
No one knewمی دانست what was there. It was utterlyکاملا unmappedunmapped
146
437404
1824
هیچکس نمیدونست که اون اونجاست. کاملاً نقشه نشده بود.
07:35
at the time. We knewمی دانست more about the surfaceسطح of the moonماه
147
439228
2025
در اون زمان. ما بیشتر در مورد سطح کره‌ی ماه میدونستیم
07:37
than we did about the heartقلب of Antarcticaقطب جنوب.
148
441253
2747
تا درباره ی قطب جنوب.
07:39
Scottاسکات, as manyبسیاری of you will know, was beatenمورد ضرب و شتم to it
149
444000
2916
اسکات، همونطوری که خیلی از شما میدونید، مغلوب شد
07:42
by Roaldروالد Amundsenآموندسن and his Norwegianنروژی teamتیم,
150
446916
2293
توسط رولد امندسون و تیم نروژی اون.
07:45
who used dogsسگ ها and dogsledsسگ ها. Scott'sاسکات teamتیم were on footپا,
151
449209
2355
که از سگ استفاده کردند و سورتمه هایی که به سگ بسته میشد. تیم اسکات با پای پیاده بودند،
07:47
all fiveپنج of them wearingپوشیدن harnessesمهار and draggingکشیدن around sledgesسورتمه,
152
451564
2421
هر پنج تای آنها تارکشهای اسکیمویی پوشیده بودند و سورتمه به دنبال خودشون می‌کشیدند،
07:49
and they arrivedوارد شد at the poleقطب to find the Norwegianنروژی flagپرچم alreadyقبلا there,
153
453985
4432
و اونا به قطب رسیدند و پرچم نروژ رو که از پیش اونجا بود، دیدند
07:54
I'd imagineتصور کن prettyبسیار bitterتلخ and demoralizeddemoralized.
154
458417
3258
میتونم تلخی و بی روحیه گی شون رو تصورکنم .
07:57
All fiveپنج of them turnedتبدیل شد and startedآغاز شده walkingپیاده روی back to the coastساحل
155
461675
2270
هر پنج تای اونها برگشتند و شروع به راه رفتن به سمت ساحل کردند
07:59
and all fiveپنج diedفوت کرد on that returnبرگشت journeyسفر.
156
463945
3588
و هر پنج تای اونها در برگشت از این سفر جان باختند.
08:03
There is a sortمرتب سازی of misconceptionتصور غلط nowadaysامروزه that
157
467533
2234
ان روزها نوعی تصور غلط هست
08:05
it's all been doneانجام شده in the fieldsزمینه های of explorationاکتشاف and adventureماجرا.
158
469767
3626
که در زمینه‌ی اکتشاف و ماجراجویی وجود داره.
08:09
When I talk about Antarcticaقطب جنوب, people oftenغالبا say,
159
473393
1287
وقتی من در مورد قطب جنوب صحبت میکنم، مردم معمولاً میگن
08:10
"Hasn'tنه, you know, that's interestingجالب هست,
160
474680
1290
«مگه، میدونی، جالبه،
08:11
hasn'tنه that Blueآبی Peterپیتر presenterارائه کننده just doneانجام شده it on a bikeدوچرخه?"
161
475970
3193
مگه اون مجری بلو پیتر روی دوچرخه انجامش نداد؟»
08:15
Or, "That's niceخوب. You know, my grandmother'sمادربزرگ going
162
479163
3590
یا «این قشنگه، میدونی، مادربزرگ من داره
08:18
on a cruiseکشتی تفریحی to Antarcticaقطب جنوب nextبعد yearسال. You know.
163
482753
2630
سال دیگه برای یه سفر تفریحی به قطب جنوب میره. میدونی.
08:21
Is there a chanceشانس you'llشما خواهید بود see her there?"
164
485383
2866
ممکنه اونجا ببینیش؟»
08:24
(Laughterخنده)
165
488249
1818
(خنده)
08:25
But Scott'sاسکات journeyسفر remainsبقایای unfinishedناتمام.
166
490067
3214
اما سفر اسکات ناتمام باقی مونده.
08:29
No one has ever walkedراه می رفت from the very coastساحل of Antarcticaقطب جنوب
167
493281
2327
هیچکس هیچوقت از ابتدای ساحل قطب جنوب
08:31
to the Southجنوب Poleقطب and back again.
168
495608
1797
تا خود قطب جنوب راه نرفته و دوباره برگرده.
08:33
It is, arguablyمسلما, the mostاکثر audaciousترسناک endeavorتلاش کن
169
497405
2774
این، البته قابل بحثه، بی باکانه ترین تلاش
08:36
of that Edwardianادواردین goldenطلایی ageسن of explorationاکتشاف,
170
500179
2625
عصر طلایی اکتشافات دوره ی ادواردیه،
08:38
and it seemedبه نظر می رسید to me highبالا time, givenداده شده everything
171
502804
2553
و به نظرم میرسه، با درنظر گرفتن همه چیز، خیلی وقت پیش
08:41
we have figuredشکل گرفته out in the centuryقرن sinceاز آنجا که
172
505357
1921
ما در این قرن اکتشافاتی رو از
08:43
from scurvyاسکوربورد to solarخورشیدی panelsپانل ها, that it was highبالا time
173
507278
3581
کمبود ویتامین تا پنلهای خورشیدی، چیزی که خیلی وقت پیش باید اتفاق میافتاد
08:46
someoneکسی had a go at finishingبه پایان رساندن the jobکار.
174
510859
1777
یک نفر باید میرفت و این کار رو تمام میکرد
08:48
So that's preciselyدقیقا what I'm settingتنظیمات out to do.
175
512636
2696
پس این دقیقاً همون چیزیه که من قصد دارم انجام بدم.
08:51
This time nextبعد yearسال, in Octoberاکتبر, I'm leadingمنتهی شدن a teamتیم of threeسه.
176
515332
2568
سال دیگه همین موقع، در اکتبر، من رهبری یک تیم سه نفره رو به عهده دارم.
08:53
It will take us about fourچهار monthsماه ها to make this returnبرگشت journeyسفر.
177
517900
2859
حدود چهار ماه طول میکشه تا ما چهار نفر از این سفر برگردیم.
08:56
That's the scaleمقیاس. The redقرمز lineخط is obviouslyبدیهی است halfwayنیمه راه to the poleقطب.
178
520759
3053
این نقشه سفر‌هست. واضحه که خط قرمز میانبره برای رفتن به قطب جنوب.
08:59
We have to turnدور زدن around and come back again.
179
523812
1394
ما باید دور بزنیم و دوباره برگردیم.
09:01
I'm well awareمطلع of the ironyطنز of tellingگفتن you that we will be
180
525206
2247
من میخوام این کنایه رو بکار ببرم که به شما بگم ما
09:03
bloggingوبلاگ نویسی and tweetingتوییت کردن. You'llشما be ableتوانایی to liveزنده
181
527453
2735
در بلاگها خواهیم نوشت و توییت خواهیم کرد. شما میتونید
09:06
vicariouslyمجرد and virtuallyعملا throughاز طریق this journeyسفر
182
530188
2433
از دور و به شکل مجازی در این سفر زندگی کنید
09:08
in a way that no one has ever before.
183
532621
3007
به صورتی که هیچکس تا بحال انجام نداده.
09:11
And it'llآن خواهد شد alsoهمچنین be a four-monthچهار ماه chanceشانس for me to finallyسرانجام
184
535628
2583
و همینطور برای من یک فرصت چهار ماهه است که نهایتاً
09:14
come up with a pithyمتکی answerپاسخ to the questionسوال, "Why?"
185
538211
3874
یک جواب مختصر و مفید برای این سؤال پیدا کنم که «چرا؟»
09:17
And our livesزندگی می کند todayامروز are saferامن تر and more comfortableراحت
186
542085
4933
و زندگیهای ما امروز امن تر و راحت تر
09:22
than they have ever been. There certainlyقطعا isn't much call
187
547018
2582
از همیشه است. واضحه که آنقدرها هم به
09:25
for explorersکاشفان nowadaysامروزه. My careerحرفه advisorمشاور at schoolمدرسه
188
549600
3858
مکتشفین احتیاجی نیست. مشاور زندگی شغلی من در مدرسه
09:29
never mentionedذکر شده it as an optionگزینه.
189
553458
2641
هیچوقت به عنوان یک گزینه مطرحش نکرد.
09:31
If I wanted to know, for exampleمثال,
190
556099
2422
اگه من میخواستم بدونم، مثلاً،
09:34
how manyبسیاری starsستاره ها were in the Milkyشیری Way,
191
558521
2296
چند تا ستاره در راه شیری وجود داره،
09:36
how oldقدیمی those giantغول headsسر on Easterعید پاک Islandجزیره were,
192
560817
2579
اون سرهای بزرگ در ایستر آیلند چند ساله هستند،
09:39
mostاکثر of you could find that out right now
193
563396
2125
بیشتر شما میتونید همین الان پیدا کنید
09:41
withoutبدون even standingایستاده up.
194
565521
2826
حتی بدون اینکه بایستید.
09:44
And yetهنوز, if I've learnedیاد گرفتم anything in nearlyتقریبا 12 yearsسالها now
195
568347
2765
و این در حالیه که ، اگرتا به حال چیزی در این حدود ۱۲ سال یاد گرفته باشم
09:47
of draggingکشیدن heavyسنگین things around coldسرماخوردگی placesمکان ها,
196
571112
3087
از کشیدن چیزای سنگین در حوالی نواحی سرد،
09:50
it is that trueدرست است, realواقعی inspirationالهام بخش and growthرشد
197
574199
3959
اینه که انگیزه سازی و رشد درست و واقعی
09:54
only comesمی آید from adversityبدبختی and from challengeچالش,
198
578158
4260
تنها از احتیاج و چالش میاد
09:58
from steppingقدم زدن away from what's comfortableراحت and familiarآشنا
199
582418
3016
از قدم بیرون گذاشتن از آنچه راحت و آشناست
10:01
and steppingقدم زدن out into the unknownناشناخته.
200
585434
2481
و قدم به ناشناخته ها گذاشتن.
10:03
In life, we all have tempestsطوفان to rideسوار شدن and polesقطب ها to walkراه رفتن to,
201
587915
3541
در زندگی، همه ی ما طوفان هایی داریم که در اونا بتازیم و قطبهایی که در اونا راه بریم،
10:07
and I think metaphoricallyاستعاری speakingصحبت كردن, at leastکمترین,
202
591456
1809
و من فکر میکنم، با استعاره میگم، حداقل،
10:09
we could all benefitسود from gettingگرفتن outsideخارج از the houseخانه
203
593265
2870
همه ی ما میتونیم از بیرون آمدن از خونه فایده ببریم
10:12
a little more oftenغالبا, if only we could summonاحضار up the courageشجاعت.
204
596135
3881
کمی بیشتر، اگر بتونیم جرئتش رو در خودمون جمع کنیم.
10:15
I certainlyقطعا would imploreامیدوارم you to openباز کن the doorدرب just a little bitبیت
205
600016
3225
من قویاً از شما میخوام که کمی در رو باز کنید
10:19
and take a look at what's outsideخارج از.
206
603241
2896
و به آنچه بیرونه نگاهی بندازید.
10:22
Thank you very much.
207
606137
1228
خیلی ازتون ممنونم
10:23
(Applauseتشویق و تمجید)
208
607365
8969
(تشویق)
Translated by Reza Ghiabi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Ben Saunders - Polar explorer
In 2004, Ben Saunders became the youngest person ever to ski solo to the North Pole. In 2013, he set out on another record-breaking expedition, this time to retrace Captain Scott’s ill-fated journey to the South Pole on foot.

Why you should listen

Although most of the planet's surface was mapped long ago, there's still a place for explorers in the modern world. And Ben Saunders' stories of arctic exploration -- as impressive for their technical ingenuity as their derring-do -- are decidedly modern. In 2004, at age 26, he skied solo to the North Pole, updating his blog each day of the trip. Humble and self-effacing, Saunders is an explorer of limits, whether it's how far a human can be pushed physically and psychologically, or how technology works hundreds of miles from civilization. His message is one of inspiration, empowerment and boundless potential.

He urges audiences to consider carefully how to spend the “tiny amount of time we each have on this planet.” Saunders is also a powerful advocate for the natural world. He's seen first-hand the effects of climate change, and his expeditions are raising awareness for sustainable solutions. 

Being the youngest person to ski solo to the North Pole did not satiate Saunders' urge to explore and push the boundaries. In 2008, he attempted to break the speed record for a solo walk to the North Pole; however, his journey was ended abruptly both then and again in 2010 due to equipment failure. From October 2013 to February 2014, he led a two-man team to retrace Captain Robert Falcon Scott’s ill-fated 1,800-mile expedition to the South Pole on foot. He calls this journey the hardest 105 days of his life.

More profile about the speaker
Ben Saunders | Speaker | TED.com