ABOUT THE SPEAKER
Steven Pinker - Psychologist
Steven Pinker is a professor of cognitive science (the study of the human mind) who writes about language, mind and human nature.

Why you should listen

Steven Pinker grew up in the English-speaking community of Montreal but has spent his adult life bouncing back and forth between Harvard and MIT. He is interested in all aspects of human nature: how we see, hear, think, speak, remember, feel and interact.

To be specific: he developed the first comprehensive theory of language acquisition in children, used verb meaning as a window into cognition, probed the limits of neural networks and showed how the interaction between memory and computation shapes language. He has used evolution to illuminate innuendo, emotional expression and social coordination. He has documented historical declines in violence and explained them in terms of the ways that the violent and peaceable components of human nature interact in different eras. He has written books on the language instinct, how the mind works, the stuff of thought and the doctrine of the blank slate, together with a guide to stylish writing that is rooted in psychology.

In his latest book, Enlightenment Now: The Case for Reason, Science, Humanism, and Progress, he writes about progress -- why people are healthier, richer, safer, happier and better educated than ever. His other books include The Language InstinctHow the Mind Works, The Blank Slate: The Modern Denial of Human NatureThe Stuff of Thought, and The Better Angels of Our Nature.

More profile about the speaker
Steven Pinker | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2005

Steven Pinker: What our language habits reveal

صحبت های استیون پینکر در باره زبان و تفکر

Filmed:
2,457,061 views

استیون پینکر در معرفی کتاب خود « مواد تفکر »‌، نگاهی دارد به زبان و نقش آن در بیان آنچه که در ذهن ما می گذرد و اینکه کلماتی که بر می گزینیم چگونه واژه‌هایی که ما برای گفتگو کردن بر می‌گزینیم بیش از آنچه که ما درک می کنیم پیام منتقل می‌کنند.
- Psychologist
Steven Pinker is a professor of cognitive science (the study of the human mind) who writes about language, mind and human nature. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:26
This is a pictureعکس of Mauriceموریس DruonDruon,
0
1000
2000
این تصویر آقای موریس درون است،
00:28
the Honoraryافتخار Perpetualدائمی Secretaryدبیر، منشی of L'Academieآکادمی francaiseفرانسیس,
1
3000
4000
دبیر مادام العمر و افتخاری « لاکادمی فقانسز»
00:32
the Frenchفرانسوی Academyآکادمی.
2
7000
2000
فرهنگستان فرانسه.
00:34
He is splendidlyپر زرق و برق دار attiredلباس in his 68,000-dollarدلاری uniformلباس فرم,
3
9000
5000
ملبس به تنپوش  عالی ۶۸۰۰۰ دلاری،
00:39
befittingمناسب the roleنقش of the Frenchفرانسوی Academyآکادمی
4
14000
3000
درخور نقش وی در فرهنگستان فرانسه
00:42
as legislatingقانونگذاری the
5
17000
3000
به عنوان سازمانی که قوانین استفاده صحیح
00:45
correctدرست usageاستفاده in Frenchفرانسوی
6
20000
2000
از زبان فرانسه را وضع کرده و
00:47
and perpetuatingادامه دادن the languageزبان.
7
22000
2000
در راستای تداوم این زبان تلاش می کند.
00:49
The Frenchفرانسوی Academyآکادمی has two mainاصلی tasksوظایف:
8
24000
3000
این فرهنگستان ۲ وظیفه اصلی به عهده دارد:
00:52
it compilesکامپایل می شود a dictionaryفرهنگ لغت of officialرسمی Frenchفرانسوی.
9
27000
3000
یک ، تدوین و جمع آوری لغتنامه زبان رسمی فرانسوی--
00:55
They're now workingکار کردن on theirخودشان ninthنهم editionنسخه,
10
30000
3000
که اکنون نسخه نهم آن در حال تدوین است،
00:58
whichکه they beganآغاز شد in 1930, and they'veآنها دارند reachedرسیده است the letterنامه P.
11
33000
3000
که آنها این کار از سال ۱۹۳۰ شروع و تا کنون تا حرف " پی P" پیشرفته اند.
01:02
They alsoهمچنین legislateقانونی کردن on correctدرست usageاستفاده,
12
37000
3000
آنها همچنین قوانین استفاده صحیح از لغات را وضع میکنند،
01:05
suchچنین as the properمناسب termدوره for what the Frenchفرانسوی call "emailپست الکترونیک,"
13
40000
4000
مثلا اینکه کلمه صحیح جایگزین برای ای-میل
01:09
whichکه oughtباید to be "courrielماموریت."
14
44000
2000
«‌رایا نامه » است !
01:11
The Worldجهان Wideوسیع Webوب, the Frenchفرانسوی are told,
15
46000
2000
یا « وب »‌
01:13
oughtباید to be referredمعرفی شده to as
16
48000
2000
باید به عنوان
01:15
"laلا toileتوالت d'araigneed'araignee mondialeمدیال" -- the Globalجهانی Spiderعنکبوت Webوب --
17
50000
4000
« تارعنکبوت جهانی » خوانده شود . و البته این توصیه ها--
01:19
recommendationsتوصیه ها that the Frenchفرانسوی gailyجالب ignoreچشم پوشی.
18
54000
4000
عموما توسط فرانسوی ها به خوشنودی مورد بی اعتنایی قرار می گیرد .
01:24
Now, this is one modelمدل of how languageزبان comesمی آید to be:
19
59000
4000
یکی از روش‌هایی که زبان می تواند پدید آید
01:28
namelyاز جمله, it's legislatedبه تصویب رسید by an academyآکادمی.
20
63000
3000
این است که توسط یک مجموعه آکادمیک تبیین و تنظیم شود .
01:31
But anyoneهر کسی who looksبه نظر می رسد at languageزبان realizesمتوجه می شود
21
66000
3000
ولی هر کسی که با این زبان رو به رو شود در می یابد که
01:34
that this is a ratherنسبتا sillyاحمقانه conceitافسون,
22
69000
4000
این روش بیشتر غرور احمقانه و به دور از خرد است ،زیرا
01:38
that languageزبان, ratherنسبتا, emergesظاهر می شود from humanانسان mindsذهنها interactingتعامل from one anotherیکی دیگر.
23
73000
3000
زبان در تعامل اذهان انسان ها با یکدیگر پدید می آید.
01:41
And this is visibleقابل رویت in the unstoppableغیرقابل توقف changeتغییر دادن in languageزبان --
24
76000
4000
و این امر به وضوح در تغییرات مداوم و اجتناب ناپذیر زبان دیده می شود.
01:45
the factواقعیت that by the time the Academyآکادمی finishesاتمام theirخودشان dictionaryفرهنگ لغت,
25
80000
3000
در واقع به محض اینکه فرهنگستان این نسخه از لغتنامه را با اتمام برساند،
01:48
it will alreadyقبلا be well out of dateتاریخ.
26
83000
2000
تاریخ مصرف آن گذشته و لغات آن قدیمی شده اند .
01:50
We see it in the
27
85000
2000
این روال به روشنی
01:52
constantثابت appearanceظاهر of slangعامیانه and jargonاصطلاحا,
28
87000
4000
در پدید آمدن مداوم اصطلاحات فنی و زبان کوچه و بازار ،
01:56
of the historicalتاریخی changeتغییر دادن in languagesزبان ها,
29
91000
2000
در تغییرات تاریخی زبان ،
01:58
in divergenceواگرایی of dialectsگویش ها
30
93000
2000
در تنوع گویش ها ،
02:00
and the formationتشکیل of newجدید languagesزبان ها.
31
95000
3000
و در پیدید آمدن زبان های جدید مشاهده می شود.
02:03
So languageزبان is not so much a creatorایجاد کننده or shaperشکل دهنده of humanانسان natureطبیعت,
32
98000
3000
پس ، زبان به جای اینکه سازنده یا شکل دهنده طبیعت انسانی باشد ،
02:06
so much as a windowپنجره ontoبه سوی humanانسان natureطبیعت.
33
101000
3000
بیشترمانند پنجره ای به طبع انسان است .
02:09
In a bookکتاب that I'm currentlyدر حال حاضر workingکار کردن on,
34
104000
3000
در کتابی که اکنون سرگرم نوشتن آن هستم ،
02:12
I hopeامید to use languageزبان to shedدهنه lightسبک on
35
107000
3000
سعی دارم با استفاده از «زبان» به اکتشاف
02:15
a numberعدد of aspectsجنبه های of humanانسان natureطبیعت,
36
110000
2000
وجوه مختلفی از طبع انسانی بپردازم ،
02:17
includingشامل the cognitiveشناختی machineryدستگاه
37
112000
2000
از جمله روش کار کرد ادراک
02:19
with whichکه humansانسان conceptualizeمفهوم سازی the worldجهان
38
114000
3000
که انسان از طریق آن جهان پیرامون را به مفاهیم تبدیل می کند
02:22
and the relationshipارتباط typesانواع that governحکومت می کند humanانسان interactionاثر متقابل.
39
117000
3000
و همچنین انواع رابطه هایی که تعامل انسان ها را شکل می دهد .
02:25
And I'm going to say a fewتعداد کمی wordsکلمات about eachهر یک one this morningصبح.
40
120000
3000
و امروز در باره این دو چند کلمه ای با شما صحبت خواهم کرد.
02:28
Let me startشروع کن off with a technicalفنی problemمسئله in languageزبان
41
123000
2000
اجازه بدهید که ابتدا با یک مشکل فنی در زبان شروع کنم
02:30
that I've worriedنگران about for quiteکاملا some time --
42
125000
2000
که چند وقتیست ذهن من را به خود مشغول کرده
02:32
and indulgeبذله گو me
43
127000
4000
و امیدوارم که شما هم در شور اشتیاق من
02:36
in my passionشور for verbsفعل ها and how they're used.
44
131000
3000
برای این مشکل : « افعال و نحوه استفاده آنها » شریک بشید .
02:39
The problemمسئله is, whichکه verbsفعل ها go in whichکه constructionsسازه ها?
45
134000
3000
و اما مساله : کدام افعال با کدام ساختار ها استفاده می شوند ؟
02:42
The verbفعل is the chassisشاسی of the sentenceجمله.
46
137000
3000
فعل چهار چوب جمله است .
02:45
It's the frameworkچارچوب ontoبه سوی whichکه the other partsقطعات are boltedپیچیده.
47
140000
4000
فعل چهارچوبی است که بقیه اجزا جمله به آن متصل می شوند .
02:49
Let me give you a quickسریع reminderیادآور
48
144000
2000
ابتدا یک یادآوری سریع
02:51
of something that you've long forgottenفراموش شده.
49
146000
2000
در باره چیزی که مدتهاست فراموش کردید
02:53
An intransitiveغیر قابل انتقال verbفعل, suchچنین as "dineشام خوردن," for exampleمثال,
50
148000
3000
یک فعل لازم مثل « شام خوردن» ( to dine )
02:56
can't take a directمستقیم objectشی.
51
151000
2000
نمیتواند مفعول مستقیم داشته باشد .
02:58
You have to say, "Samسم dinedغذا خوردن," not, "Samسم dinedغذا خوردن the pizzaپیتزا."
52
153000
3000
به جای «سام پیتزا را شام خورد » باید بگوییم « سام شام خورد » .
03:01
A transitiveگذار verbفعل mandatesماموریت ها
53
156000
2000
اما افعال متعدی
03:03
that there has to be an objectشی there:
54
158000
2000
به مفعول مستقیم نیاز دارند :
03:05
"Samسم devouredخوردن the pizzaپیتزا." You can't just say, "Samسم devouredخوردن."
55
160000
3000
« سام پیتزا را بلعید !» . « سام بلعید » جمله ای ناقص است .
03:08
There are dozensده ها or scoresنمرات of verbsفعل ها of this typeتایپ کنید,
56
163000
4000
و افعال زیادی از این نوع وجود دارند ،‌
03:12
eachهر یک of whichکه shapesشکل ها its sentenceجمله.
57
167000
2000
که میتوانند جمله های از این دست بسازند.
03:14
So, a problemمسئله in explainingتوضیح دادن how childrenفرزندان learnیاد گرفتن languageزبان,
58
169000
4000
و اما، یکی از مسایلی که در توصیف نحوه یاد گیری زبان توسط بچه ها،
03:18
a problemمسئله in teachingدرس دادن languageزبان to adultsبزرگسالان so that they don't make grammaticalدستور زبان errorsاشتباهات,
59
173000
5000
«آموزش دوری از خطا های دستوری به بزرگسالان »
03:23
and a problemمسئله in programmingبرنامه نويسي computersکامپیوترها to use languageزبان is
60
178000
3000
و همچنین « ساخت برنامه کامپیوتری ای که قادر به استفاده از « زبان » باشد» ، این است که :
03:26
whichکه verbsفعل ها go in whichکه constructionsسازه ها.
61
181000
2000
کدام فعل ، در کدام ساختار جمله قابل استفاده است .
03:29
For exampleمثال, the dativeداوطلبانه constructionساخت و ساز in Englishانگلیسی.
62
184000
2000
به عنوان مثال ساختار مفعول غیر مستفیم ( Dative ) در انگلیسی :
03:31
You can say, "Give a muffinکوفته to a mouseموش," the prepositionalمقدمه ای dativeداوطلبانه.
63
186000
3000
می توانید بگویی «Give a muffin to a mouse » ( به موش یک کلوچه بده)‌ مفعول غیر مستقیم از طریق حرف اضافه،
03:34
Or, "Give a mouseموش a muffinکوفته," the double-objectدو شیء dativeداوطلبانه.
64
189000
3000
یا اینکه بگویی « Give a mouse a muffin » ( موش را کلوچه ای بده ) مفعول غیر مستقیم دو گانه،
03:37
"Promiseوعده anything to her," "Promiseوعده her anything," and so on.
65
192000
4000
« قول همه چیز را به او بده » و « قولش بده همه چیز را » و ...
03:41
Hundredsصدها نفر of verbsفعل ها can go bothهر دو waysراه ها.
66
196000
2000
تعداد زیادی از افعال میتوانند به این دو شکل استفاده شوند .
03:43
So a temptingوسوسه انگیز generalizationتعمیم دادن for a childکودک,
67
198000
2000
برای یک کودک، یا برای یک بزرگسال و یا یک کامپیوتر
03:45
for an adultبالغ, for a computerکامپیوتر
68
200000
2000
این وسوسه وجود دارد که فعل های مناسب ساختار
03:47
is that any verbفعل that can appearبه نظر می رسد in the constructionساخت و ساز,
69
202000
2000
عمومیت دادن این است که افعالی که با ساختار
03:49
"subject-verb-thing-to-a-recipientsubject-verb-thing-to-a-recipient"
70
204000
3000
« فاعل - فعل - چیز - به مفعول » استفاده می شوند،
03:52
can alsoهمچنین be expressedبیان as "subject-verb-recipient-thingموضوع-فعل گیرنده-چیزی."
71
207000
3000
میتوانند با ساختار « فاعل - فعل - مفعول - چیز » نیز استفاده شوند.
03:55
A handyمفید است thing to have,
72
210000
2000
دانستن این کارآمد است،
03:57
because languageزبان is infiniteبي نهايت,
73
212000
2000
زیرا زبان نامحدود است و
03:59
and you can't just parrotطوطی back the sentencesجمله ها that you've heardشنیدم.
74
214000
3000
به جای تکرار عین به عین جملات
04:02
You've got to extractاستخراج کردن generalizationsتعاریف
75
217000
2000
باید قوانین عمومی را از آن استخراج کرد
04:04
so you can produceتولید کردن and understandفهمیدن newجدید sentencesجمله ها.
76
219000
3000
و براساس آن قوانین جمله ها را فهمید و جمله های جدید ساخت .
04:07
This would be an exampleمثال of how to do that.
77
222000
2000
مثل این نمونه .
04:09
Unfortunatelyمتاسفانه, there appearبه نظر می رسد to be idiosyncraticویژه exceptionsاستثناها.
78
224000
3000
متاسفانه به نظر میاید که استثناهایی در باره این قاعده عمومی وجود دارد.
04:12
You can say, "Biffتکان دادن droveرانندگی کرد the carماشین to Chicagoشیکاگو,"
79
227000
3000
می توان گفت « بیف ماشین را به شیکاگو راند »
04:15
but not, "Biffتکان دادن droveرانندگی کرد Chicagoشیکاگو the carماشین."
80
230000
3000
ولی نمیشه گفت« بیف شیکاگو را خودرو راند»
04:18
You can say, "Salسلام gaveداد Jasonجیسون a headacheسردرد,"
81
233000
3000
میشه گفت « سال برای جیسون اعصاب خوردی درست کرد.»
04:21
but it's a bitبیت oddفرد to say, "Salسلام gaveداد a headacheسردرد to Jasonجیسون."
82
236000
2000
ولی کمی عجیب به نظر میاد اگر بگیم « سال به جیسون اعصاب خوردی داد.»
04:24
The solutionراه حل is that these constructionsسازه ها, despiteبا وجود initialاولیه appearanceظاهر,
83
239000
3000
علت این است که، علی رغم ظاهر مشابه،
04:27
are not synonymousمترادف,
84
242000
2000
اینها هم معنی نیستند .
04:29
that when you crankمیل لنگ up the microscopeمیکروسکوپ
85
244000
2000
وقتی که به دقت مطالعه رو افزایش بدهید،
04:31
on humanانسان cognitionشناختن, you see that there's a subtleنامحسوس differenceتفاوت
86
246000
2000
میبینید که تفاوت های ظریفی بین معنی این دو
04:33
in meaningبه معنی betweenبین them.
87
248000
2000
وجود دارد
04:35
So, "give the X to the Y,"
88
250000
2000
ساختار « دادن ایکس به وای »
04:37
that constructionساخت و ساز correspondsمطابق است to the thought
89
252000
3000
مربوط به این شکل از فکر است که
04:40
"causeسبب می شود X to go to Y." Whereasدر حالیکه "give the Y the X"
90
255000
3000
"علت ایکس X به وای Y" در حالیکه " معلول وایY به ایکسX است"
04:43
correspondsمطابق است to the thought "causeسبب می شود Y to have X."
91
258000
4000
مربوط به این شکل تفکر است که کاری کنیم که "وایY" دارای "ایکسX "گردد .
04:47
Now, manyبسیاری eventsمناسبت ها can be subjectموضوع to eitherیا construalمفرد,
92
262000
4000
اتفاقات متعددی وجود دارند که در هردو ساختار قابل تعبیرند .
04:51
kindنوع of like the classicکلاسیک figure-groundچهره زمین reversalواژگونی illusionsتوهمات,
93
266000
3000
تقریبا مانند خطای بصری تعویض موضوع و زمینه که
04:54
in whichکه you can eitherیا payپرداخت attentionتوجه
94
269000
3000
در آن شما به موضوع خاصی
04:57
to the particularخاص objectشی,
95
272000
2000
در تصویر دقت می کنید،
04:59
in whichکه caseمورد the spaceفضا around it recedesکاهش می یابد from attentionتوجه,
96
274000
4000
و در این حالت فضای اطراف آن از محدوده توجه خارج میشود،
05:03
or you can see the facesچهره ها in the emptyخالی spaceفضا,
97
278000
2000
یا اینکه شما به فضای اطراف موضوع توجه می کنید،
05:05
in whichکه caseمورد the objectشی recedesکاهش می یابد out of consciousnessآگاهی.
98
280000
4000
در این صورت خود موضوع از دامنه توجه هوشیارانه شما خارج می شود.
05:09
How are these construalsساختارها reflectedمنعکس شده است in languageزبان?
99
284000
2000
چنین تعابیری چگونه در زبان منعکس می شوند ؟‌
05:11
Well, in bothهر دو casesموارد, the thing that is construedتفسیر شده as beingبودن affectedمتأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا
100
286000
4000
خوب ، در هر دو حال چیزی که به عنوان مفعول فهمیده میشود ،
05:15
is expressedبیان as the directمستقیم objectشی,
101
290000
2000
به عنوان مفعول مستقیم بیان می شود،
05:17
the nounاسم after the verbفعل.
102
292000
2000
کلمه ای که بعد از فعل می آید.
05:19
So, when you think of the eventرویداد as causingباعث می شود the muffinکوفته to go somewhereجایی --
103
294000
4000
پس هنگامی که به اتفاقی که منجر به جا به جایی کلوچه می شود فکر می کنید--
05:23
where you're doing something to the muffinکوفته --
104
298000
2000
و عمل روی کلوچه اتفاق می افتد--
05:25
you say, "Give the muffinکوفته to the mouseموش."
105
300000
2000
می گویید « کلوچه را به موش بده »
05:27
When you construeتفسیر کنید it as "causeسبب می شود the mouseموش to have something,"
106
302000
3000
وقتی از آن به این تعبیر می کنید که « باعث شوید موش چیزی به دست آورد، »
05:30
you're doing something to the mouseموش,
107
305000
2000
شما عمل رو روی موش انجام داده اید
05:32
and thereforeاز این رو you expressبیان it as, "Give the mouseموش the muffinکوفته."
108
307000
3000
و به این ترتیب خواهید گفت « به موش کلوچه بده »
05:35
So whichکه verbsفعل ها go in whichکه constructionساخت و ساز --
109
310000
2000
پس مساله ای که ابتدا به آن اشاره کردم :‌
05:37
the problemمسئله with whichکه I beganآغاز شد --
110
312000
2000
اینکه کدام فعل در کدام ساختار استفاده می شود--
05:39
dependsبستگی دارد on whetherچه the verbفعل specifiesمشخص می کند a kindنوع of motionحرکت
111
314000
4000
وابسته به این است که آیا فعل گونه ای از حرکت را نشان میدهد
05:43
or a kindنوع of possessionمالکیت changeتغییر دادن.
112
318000
2000
یا گونه ای از تغییر مالکیت را.
05:45
To give something involvesشامل می شود bothهر دو causingباعث می شود something to go
113
320000
3000
مثلا فعل «دادن» هم به معنی « انتقال چیزی»‌
05:48
and causingباعث می شود someoneکسی to have.
114
323000
2000
وهم به معنی «تغییر مالکیت ازفردی به فرد دیگر» است .
05:50
To driveراندن the carماشین only causesعلل something to go,
115
325000
3000
راندن ماشین اشاره به حرکت دادن چیزی دارد،
05:53
because Chicago'sشیکاگو not the kindنوع of thing that can possessداشتن something.
116
328000
2000
زیرا شیکاگو قادر به مالکیت و داشتن چیزی نیست.
05:55
Only humansانسان can possessداشتن things.
117
330000
3000
فقط انسان‌ها می توانند مالک چیزها باشند.
05:58
And to give someoneکسی a headacheسردرد causesعلل them to have the headacheسردرد,
118
333000
2000
و «اعصاب خوردی» به کسی دادن یعنی باعث اعصاب خوردی کسی شدن،
06:00
but it's not as if you're takingگرفتن the headacheسردرد out of your headسر
119
335000
3000
ولی این به معنی نیست که اعصاب خوردی از سر شما خارج شده و
06:03
and causingباعث می شود it to go to the other personفرد,
120
338000
2000
به سوی فرد دیگر رفته و
06:05
and implantingایمپلنت it in them.
121
340000
2000
برای ورود به سر او برنامه ریزی می کند !‌
06:07
You mayممکن است just be loudبا صدای بلند or obnoxiousناراحت کننده,
122
342000
2000
بلکه فقط کافیست بلند سروصدا کنید یا مزاحم باشید،
06:09
or some other way causingباعث می شود them to have the headacheسردرد.
123
344000
2000
یا بر ترتیب دیگری منجر به اعصاب خوردی او بشوید.
06:11
So, that's
124
346000
4000
این
06:15
an exampleمثال of the kindنوع of thing that I do in my day jobکار.
125
350000
2000
نمونه ای از کارهاییست که من به عنوان شغل اصلی خود انجام می دهم.
06:17
So why should anyoneهر کسی careاهميت دادن?
126
352000
2000
ولی چرا این کار اهمیت دارد ؟‌
06:19
Well, there are a numberعدد of interestingجالب هست conclusionsنتیجه گیری, I think,
127
354000
3000
خوب، فکر می کنم این کار نتایج متعدد و جذابی دارد،
06:22
from this and manyبسیاری similarمشابه kindsانواع of analysesتجزیه و تحلیل
128
357000
4000
از این شکل از تحلیل ها و تحلیل های مشابه
06:26
of hundredsصدها of Englishانگلیسی verbsفعل ها.
129
361000
2000
در باره صدها فعل زبان انگلیسی.
06:28
First, there's a levelسطح of fine-grainedدانه ریز conceptualمفهومی structureساختار,
130
363000
3000
هروقت جمله ای میسازیم یا بیان میکنیم،
06:31
whichکه we automaticallyبطور خودکار and unconsciouslyناخودآگاه computeمحاسبه کنید
131
366000
3000
لایه ظریفی از ساختار مفهومی وجود داره که
06:34
everyهرکدام time we produceتولید کردن or utterمطلقا a sentenceجمله, that governsحکومت می کند our use of languageزبان.
132
369000
4000
به شکل نا خودآگاهی آن را بعنوان چهار چوب استفاده از زبان مد نظر داریم.
06:38
You can think of this as the languageزبان of thought, or "mentaleseذهنی."
133
373000
4000
این ساختار مفهومی را می توان به عنوان زبان تفکر("زبان فرضی که در آن مفاهیم و گزاره بدون ذکر واژه‌ها ، بیان میشوند -Mentalese" )در نظر گرفت.
06:42
It seemsبه نظر می رسد to be basedمستقر on a fixedدرست شد setتنظیم of conceptsمفاهیم,
134
377000
3000
آن طور که به نظر می آید این زبان بر اساس مجموعهای از مفاهیم ثابت پایه ریزی شده
06:45
whichکه governحکومت می کند dozensده ها of constructionsسازه ها and thousandsهزاران نفر of verbsفعل ها --
135
380000
3000
که چند ده ساختار و هزاران فعل را مدیریت می کنند--
06:48
not only in Englishانگلیسی, but in all other languagesزبان ها --
136
383000
3000
نه تنها در زبان انگلیسی، بلکه در همه زبان های دیگر
06:51
fundamentalاساسی conceptsمفاهیم suchچنین as spaceفضا,
137
386000
2000
مفاهیم زیر بنایی مانند فضا،
06:53
time, causationعلیت and humanانسان intentionقصد,
138
388000
3000
زمان ،علیت و قصد انسانی--
06:56
suchچنین as, what is the meansبه معنای and what is the endsبه پایان می رسد?
139
391000
3000
به معنی « نتایج و ابزار و روش های به دست آوردن آنها » ؟
06:59
These are reminiscentیادآور of the kindsانواع of categoriesدسته بندی ها
140
394000
2000
که یادآور دسته بندی
07:01
that Immanuelامانوئل Kantکانت arguedاستدلال کرد
141
396000
2000
چهارچوب های زیربنایی فکری انسان
07:03
are the basicپایه ای frameworkچارچوب for humanانسان thought,
142
398000
3000
بر اساس نظریات امانوئل کانت است،
07:06
and it's interestingجالب هست that our unconsciousناخودآگاه use of languageزبان
143
401000
3000
نکته جذاب اینجاست که استفاده ناخودآگاه ما از زبان
07:09
seemsبه نظر می رسد to reflectمنعکس کننده these Kantianکانتی categoriesدسته بندی ها.
144
404000
3000
انگار منطبق با دسته بندی کانتی-ست و چندان
07:12
Doesn't careاهميت دادن about perceptualادراکی qualitiesکیفیت ها,
145
407000
2000
اهمیتی به کیفیت ظاهری اشیا
07:14
suchچنین as colorرنگ, textureبافت, weightوزن and speedسرعت,
146
409000
2000
مانند رنگ، بافت، وزن و سرعت نمیدهد
07:16
whichکه virtuallyعملا never differentiateتمایز
147
411000
2000
و اینها هیچگاه در جایگاه و نحوه
07:18
the use of verbsفعل ها in differentناهمسان constructionsسازه ها.
148
413000
2000
استفاده از افعال در ساختهای مختلف تغییر ایجاد نمی کنند
07:21
An additionalاضافی twistپیچ is that all of the constructionsسازه ها in Englishانگلیسی
149
416000
3000
خم دیگرماجرا اینجاست که همه ساخت ها در زبان انگلیسی
07:24
are used not only literallyعینا,
150
419000
2000
نه تنها به شکل مستقیم و لفظی استفاده می شوند،
07:26
but in a quasi-metaphoricalنیمه استعاری way.
151
421000
3000
بلکه در حالت شبه - استعاری نیز استفاده می شوند .
07:29
For exampleمثال, this constructionساخت و ساز, the dativeداوطلبانه,
152
424000
2000
مثلا این ساختار "- مفعول غیر مستقیم dative"
07:31
is used not only to transferانتقال things,
153
426000
2000
تنها برای جابه جایی اشیا استفاده نمی شود
07:33
but alsoهمچنین for the metaphoricalاستعاره transferانتقال of ideasایده ها,
154
428000
3000
بلکه برای جابه جایی تمثیلی چیزهایی مثل ایده ها نیز استفاده می شود .
07:36
as when we say, "She told a storyداستان to me"
155
431000
2000
وقتی میگوییم، "او به من داستانی را گفت"
07:38
or "told me a storyداستان,"
156
433000
2000
یا اینکه "داستانی به من گفت."
07:40
"Maxحداکثر taughtتدریس کرد Spanishاسپانیایی to the studentsدانش آموزان" or "taughtتدریس کرد the studentsدانش آموزان Spanishاسپانیایی."
157
435000
3000
یا اینکه "ماکس اسپانیایی به دانش آموزان یاد داد" یا اینکه" ماکس به دانش آموزان اسپانیای یاد داد."
07:43
It's exactlyدقیقا the sameیکسان constructionساخت و ساز,
158
438000
2000
دقیقا" همان ساختار است.
07:45
but no muffinsکلوچه ها, no miceموش, nothing movingدر حال حرکت at all.
159
440000
4000
ولی خبری از موشها و کلوچه ها و جابه جایی در کار نیست.
07:49
It evokesباعث می شود the containerمخزن metaphorاستعاره of communicationارتباطات,
160
444000
3000
و در واقع این اشاره به "میزان و یا اندازه قیاس" با ارتباطات دارد،
07:52
in whichکه we conceiveتصور کنید of ideasایده ها as objectsاشیاء,
161
447000
2000
که در آن ایده ها و تفکرات به شکل اشیا فهمیده می شوند،
07:54
sentencesجمله ها as containersظروف,
162
449000
2000
جمله ها به شکل بسته های حاوی تفکرات
07:56
and communicationارتباطات as a kindنوع of sendingدر حال ارسال.
163
451000
2000
و ارتباط به نوعی حمل و نقل این بسته ها
07:58
As when we say we "gatherجمع آوری" our ideasایده ها, to "put" them "into" wordsکلمات,
164
453000
3000
مثل وقت که ما افکار خود را « جمع آوری » می کنیم و آنها را به کلام در می آوریم.
08:01
and if our wordsکلمات aren'tنه "emptyخالی" or "hollowتوخالی,"
165
456000
2000
و اگر این کلمات «تهی» ( از معنی ) و « پوچ » نباشند
08:03
we mightممکن get these ideasایده ها "acrossدر سراسر" to a listenerشنونده,
166
458000
3000
ما احتمالا میتوانیم تفکرات خور را از درون « مرز» به شنونده انتقال دهیم .
08:06
who can "unpackباز کردن" our wordsکلمات to "extractاستخراج کردن" theirخودشان "contentمحتوا."
167
461000
3000
که او هم به نوبه خود این بسته های را «باز کرده» تا «محتویات» آنها را«استخراج» کند
08:09
And indeedدر واقع, this kindنوع of verbiageتقدیر is not the exceptionاستثنا, but the ruleقانون.
168
464000
3000
این شکل از استفاده از کلمات استثنا نیستند بلکه قانون زباننند.
08:12
It's very hardسخت to find any exampleمثال of abstractچکیده languageزبان
169
467000
3000
پیدا کردن نمونه ای از زبانی انتزاعی که بر اساس
08:15
that is not basedمستقر on some concreteبتن metaphorاستعاره.
170
470000
3000
مصداق های واقعی نباشد بسیار دشوار است .
08:18
For exampleمثال, you can use the verbفعل "go"
171
473000
3000
برای مثال فعل رفتن
08:21
and the prepositionsحروف اضافه "to" and "from"
172
476000
2000
و حروف اضافه « به » و « از »
08:23
in a literalلفظی, spatialفضایی senseاحساس.
173
478000
2000
درمعنای مکانی :
08:25
"The messengerپیام رسان wentرفتی from Parisپاریس to Istanbulاستانبول."
174
480000
2000
«پیک از پاریس به استانبول رفت»
08:27
You can alsoهمچنین say, "Biffتکان دادن wentرفتی from sickبیمار to well."
175
482000
3000
همچنین : میتونید بگید « بیف از بیماری رو به بهبودی رفت »
08:30
He needn'tنیازی نیست go anywhereهر جا. He could have been in bedبستر the wholeکل time,
176
485000
3000
در حالی که بیف جایی نرفته و احتمالا تمام مدت در تخت خوابیده بوده .
08:33
but it's as if his healthسلامتی is a pointنقطه in stateحالت spaceفضا
177
488000
2000
ولی انگار وضعیت سلامت نقطه ای از فضای وضع های ممکن است
08:35
that you conceptualizeمفهوم سازی as movingدر حال حرکت.
178
490000
2000
و تغییر آن به شکل یک جا به جایی ادراک می شود .
08:37
Or, "The meetingملاقات wentرفتی from threeسه to fourچهار,"
179
492000
2000
یا « قرار از ساعت ۳ به ۴ جا به جا شد » ،
08:39
in whichکه we conceiveتصور کنید of time as stretchedکشش alongدر امتداد a lineخط.
180
494000
3000
که ما زمان رو به صورت پهن شده روی یک خط ادراک می کنیم .
08:42
Likewiseبه همین ترتیب, we use "forceزور" to indicateنشان می دهد
181
497000
3000
به شکل مشابهی مفهوم نیرو نیز محدود به
08:45
not only physicalفیزیکی forceزور,
182
500000
2000
نیروی فیزیکی،
08:47
as in, "Roseگل سرخ forcedمجبور شدم the doorدرب to openباز کن,"
183
502000
2000
« رز به زور در را باز کرد »‌ نیست ، بلکه میتواند
08:49
but alsoهمچنین interpersonalدرون فردی forceزور,
184
504000
2000
به نیروی بین فردی هم اشاره کنه،
08:51
as in, "Roseگل سرخ forcedمجبور شدم Sadieسادی to go," not necessarilyلزوما by manhandlingدستکاری her,
185
506000
4000
«رُز ، سادی رو وادار به رفتن کرد » نه لزوما" با هل دادن او،
08:55
but by issuingصدور a threatتهدید.
186
510000
2000
بلکه با تهدید کردنش--
08:57
Or, "Roseگل سرخ forcedمجبور شدم herselfخودش to go,"
187
512000
2000
یا « رُز خودش رو وادار به رفتن کرد »
08:59
as if there were two entitiesموجودیت ها insideداخل Rose'sرز headسر,
188
514000
2000
انگار که دو شخص در سر رُز،
09:02
engagedنامزد شده in a tugتیراندازی of a warجنگ.
189
517000
2000
درگیر کشمکشند.
09:04
Secondدومین conclusionنتیجه is that the abilityتوانایی to conceiveتصور کنید
190
519000
3000
دومین نتیجه گیری این است که توانایی ادراک
09:07
of a givenداده شده eventرویداد in two differentناهمسان waysراه ها,
191
522000
3000
هر اتفاق در دو شکل امکان پذیر است :‌
09:10
suchچنین as "causeسبب می شود something to go to someoneکسی"
192
525000
2000
"منجر به انتقال چیزی به کسی شدن،"
09:12
and "causingباعث می شود someoneکسی to have something,"
193
527000
2000
یا کسی را وادار به داشتن چیزی کردن.
09:14
I think is a fundamentalاساسی featureویژگی of humanانسان thought,
194
529000
4000
به نظر من این یک قابلیت زیربنایی تفکر انسان است،
09:18
and it's the basisپایه for much humanانسان argumentationاستدلال,
195
533000
3000
و پایه بسیاری از مباحثی که بین افراد در میگیرد است،
09:21
in whichکه people don't differمتفاوت است so much on the factsحقایق
196
536000
3000
وقتی که واقعیت مورد بحث برای طرفین تقریبا مشترک است
09:24
as on how they oughtباید to be construedتفسیر شده.
197
539000
2000
ولی بحث در باره چگونگی تعبیر آنها جریان دارد.
09:26
Just to give you a fewتعداد کمی examplesمثال ها:
198
541000
2000
بگذارید چند نمونه مثال بزنم:
09:28
"endingپایان دادن a pregnancyبارداری" versusدر مقابل "killingکشتن a fetusجنین;"
199
543000
2000
"اتمام حاملگی" در مقابل "کشتن جنین"
09:30
"a ballتوپ of cellsسلول ها" versusدر مقابل "an unbornتولد نوزاد childکودک;"
200
545000
3000
"توده سلولی" در مقابل "فرزند متولد نشده"
09:33
"invadingتهاجمی Iraqعراق" versusدر مقابل "liberatingآزادسازی Iraqعراق;"
201
548000
2000
"تهاجم به عراق" در مقابل "آزاد سازی عراق"
09:35
"redistributingتوزیع مجدد wealthثروت" versusدر مقابل "confiscatingمصادره earningsدرآمد."
202
550000
4000
"توضیع مجدد ثروت" در مقابل "مصادره اموال"
09:39
And I think the biggestبزرگترین pictureعکس of all
203
554000
2000
و فکر میکنم تصویر کلی و جامع
09:41
would take seriouslyبه طور جدی the factواقعیت
204
556000
3000
به شدت این نکته را جدی خواهد گرفت که
09:44
that so much of our verbiageتقدیر about abstractچکیده eventsمناسبت ها
205
559000
3000
بسیاری از مباحثاتی که درباره اتفاقات انتزاعی در جریان است
09:47
is basedمستقر on a concreteبتن metaphorاستعاره
206
562000
2000
بر اساس استعاره‌های از واقعیت است .
09:49
and see humanانسان intelligenceهوش itselfخودش
207
564000
2000
اینطور به نظر می آید که فهم انسان خود را متشکل
09:51
as consistingشامل of a repertoireمجسمه سازی of conceptsمفاهیم --
208
566000
3000
از مجموعه متنوعی از مفاهیم مثل اشیا،
09:54
suchچنین as objectsاشیاء, spaceفضا, time, causationعلیت and intentionقصد --
209
569000
3000
فضا،‌ زمان، علیت، قصد و .. می بیند
09:57
whichکه are usefulمفید است in a socialاجتماعی, knowledge-intensiveدانش فشرده speciesگونه ها,
210
572000
4000
واین مجموعه برای گونه انسانی که در باره
10:01
whoseکه evolutionسیر تکاملی you can well imagineتصور کن,
211
576000
2000
سیر تکاملی یا فرگشت که به خوبی میتوانید تصور کنید بسیار کارآمد است،
10:03
and a processروند of metaphoricalاستعاره abstractionانتزاع - مفهوم - برداشت
212
578000
3000
بخش دیگرفهم انسان ، روال انتزاعی سازی استعاره‌ای است که
10:06
that allowsاجازه می دهد us to bleachسفید کننده these conceptsمفاهیم
213
581000
2000
اجازه میدهد این مفاهیم را
10:08
of theirخودشان originalاصلی conceptualمفهومی contentمحتوا --
214
583000
3000
از محتوای مفهومی اولیه فضا، زمان و نیرو
10:11
spaceفضا, time and forceزور --
215
586000
3000
تفکیک کنیم و آنها را
10:14
and applyدرخواست them to newجدید abstractچکیده domainsدامنه ها,
216
589000
2000
دردامنه های جدیدی از مفهوم به کار ببریم
10:16
thereforeاز این رو allowingاجازه می دهد a speciesگونه ها that evolvedتکامل یافته است
217
591000
3000
این امر منجر به فرگشت این گونه به نحوی شده که میتواند
10:19
to dealمعامله with rocksسنگ ها and toolsابزار and animalsحیوانات,
218
594000
2000
با چیز های جدیدی مثل سنگها و ابزار ها و حیوانات رو در رو شود
10:21
to conceptualizeمفهوم سازی mathematicsریاضیات, physicsفیزیک, lawقانون
219
596000
3000
یا از مفاهیم ریاضی و فیزیک و قوانین مدنی و
10:24
and other abstractچکیده domainsدامنه ها.
220
599000
3000
سایر عرصه های انتزاعی ادراک داشته باشد .
10:27
Well, I said I'd talk about two windowsپنجره ها on humanانسان natureطبیعت --
221
602000
3000
گفتم که در باره دو پنجره به طبیعت انسان با شما سخن خواهم گفت:
10:30
the cognitiveشناختی machineryدستگاه with whichکه we conceptualizeمفهوم سازی the worldجهان,
222
605000
3000
اول سازو کاری که ما از طریق آن از جهان مفهوم می سازیم
10:33
and now I'm going to say a fewتعداد کمی wordsکلمات about the relationshipارتباط typesانواع
223
608000
2000
و اکنون چند کلمه‌ای در باره نوع روابطی که
10:35
that governحکومت می کند humanانسان socialاجتماعی interactionاثر متقابل,
224
610000
2000
محور تعاملات اجتماعی ، آنگونه که در زبان انعکاس پیدا کرده
10:37
again, as reflectedمنعکس شده است in languageزبان.
225
612000
2000
حرف خواهم زد.
10:40
And I'll startشروع کن out with a puzzleپازل, the puzzleپازل of indirectغیر مستقیم speechسخنرانی - گفتار actsعمل می کند.
226
615000
4000
با یک معما شروع می کنم :‌ معمای اعمالی که در گفتار غیر مستقیم اتفاق می افتد
10:44
Now, I'm sure mostاکثر of you have seenمشاهده گردید the movieفیلم سینما "Fargoفارگو."
227
619000
2000
نمی دانم که آیا اکثر شما فیلم "فارگو" را دیده اید یا نه.
10:46
And you mightممکن rememberیاد آوردن the sceneصحنه in whichکه
228
621000
2000
اگر دیده باشید احتمالا این صحنه را به یاد خواهید آورد که
10:48
the kidnapperآدم ربا is pulledکشیده over by a policeپلیس officerافسر,
229
623000
3000
افسر پلیس ماشینٍ دزد را در کنار خیابان متوقف کرد،
10:51
is askedپرسید: to showنشان بده his driver'sراننده licenseمجوز
230
626000
2000
و از راننده مدارک ماشن را درخواست کرد
10:53
and holdsدارای his walletکیف پول out
231
628000
2000
دزد کیف پولش را در حالی که سر یک اسکناس
10:55
with a 50-dollarدلاری billلایحه extendingگسترش دادن
232
630000
3000
۵۰ دلاری با اندک زاویه ای
10:58
at a slightکمی angleزاویه out of the walletکیف پول.
233
633000
2000
از آن بیرون زده بود به سمت پلیس گرفت
11:00
And he saysمی گوید, "I was just thinkingفكر كردن
234
635000
2000
و گفت : «فکر می کنم بد نباشه که
11:02
that maybe we could take careاهميت دادن of it here in Fargoفارگو,"
235
637000
2000
مساله رو همینجا در "فارگو" حل کنیم »
11:04
whichکه everyoneهر کس, includingشامل the audienceحضار,
236
639000
3000
کاری که تقریبا همه ، از جمله مخاطبین ،
11:07
interpretsتفسیر می کند as a veiledحجاب bribeرشوه.
237
642000
3000
به عنوان رشوه ای در لفافه تعبیر می کنند.
11:10
This kindنوع of indirectغیر مستقیم speechسخنرانی - گفتار is rampantشایع in languageزبان.
238
645000
4000
این شکل استفاده ازگفتار غیر مستقیم بسیار در زبان استفاده می شود.
11:14
For exampleمثال, in politeبا ادب requestsدرخواست ها,
239
649000
2000
به عنوان مثال در درخواست های محترمانه،
11:16
if someoneکسی saysمی گوید, "If you could passعبور the guacamoleguacamole,
240
651000
2000
مثلا اگر کسی بگوید:« اگر گواکومولی (نوعی سُس مکزیکی) را به من بدهید
11:18
that would be awesomeعالی,"
241
653000
2000
بسیار عالی خواهد شد »
11:20
we know exactlyدقیقا what he meansبه معنای,
242
655000
2000
منظور او بسیار روشن و واضح است .
11:22
even thoughگرچه that's a ratherنسبتا bizarreعجیب و غریب
243
657000
2000
علی رغم اینکه مفهوم بیان شده
11:24
conceptمفهوم beingبودن expressedبیان.
244
659000
2000
بسیار عجیب و غریب است
11:26
(Laughterخنده)
245
661000
3000
( خنده )
11:29
"Would you like to come up and see my etchingsتیرچه?"
246
664000
2000
« میای بالا کار دستی هام رو ببینی ؟‌»
11:31
I think mostاکثر people
247
666000
2000
فکر میکنم اکثر مردم
11:33
understandفهمیدن the intentقصد behindپشت that.
248
668000
3000
قصد پشت چنین پیشنهادی را می شناند .
11:36
And likewiseبه همین ترتیب, if someoneکسی saysمی گوید,
249
671000
2000
هم چنین اگر کسی بگه
11:38
"Niceخوب storeفروشگاه you've got there. It would be a realواقعی shameشرم آور if something happenedاتفاق افتاد to it" --
250
673000
3000
« چه مغازه باحالی داری پسر، خیلی حیف میشه اگر یه بلایی سرش بیادا ... میدونی که چی میگم !!‌»
11:41
(Laughterخنده) --
251
676000
1000
( خنده )‌
11:42
we understandفهمیدن that as a veiledحجاب threatتهدید,
252
677000
2000
ما درک می کنیم که این به جای تعمق
11:44
ratherنسبتا than a musingعشق ورزیدن of hypotheticalفرضیه ای possibilitiesامکانات.
253
679000
3000
در باره امکانات فرضی، تهدیدی در لفافه است .
11:47
So the puzzleپازل is, why are bribesرشوه,
254
682000
3000
و اما معما این است که چرا رشوه
11:50
politeبا ادب requestsدرخواست ها, solicitationsپیشنهادات and threatsتهدید so oftenغالبا veiledحجاب?
255
685000
3000
درخواست های محترمانه، ترغیب و تهدید عموما در لفافه ارایه می شود ؟‌
11:53
No one'sیک نفر fooledفریب خورده.
256
688000
2000
کسی را فریب نخورده--
11:55
Bothهر دو partiesاحزاب know exactlyدقیقا what the speakerبلندگو meansبه معنای,
257
690000
3000
دو طرف مکالمه دقیقا منظور نظر گوینده را درک می کنند،
11:58
and the speakerبلندگو knowsمی داند the listenerشنونده knowsمی داند
258
693000
2000
و گوینده می داند که شنونده میداند که گوینده
12:00
that the speakerبلندگو knowsمی داند that the listenerشنونده knowsمی داند, etcو غیره., etcو غیره.
259
695000
3000
میداند که شنونده می داند و ....
12:03
So what's going on?
260
698000
2000
پس جریان چیست ؟‌
12:05
I think the keyکلیدی ideaاندیشه is that languageزبان
261
700000
2000
من فکر می کنم نکته کلیدی این است که زبان
12:07
is a way of negotiatingمذاکره relationshipsروابط,
262
702000
2000
روشی برای چانه زنی در روابط است،
12:09
and humanانسان relationshipsروابط fallسقوط into a numberعدد of typesانواع.
263
704000
3000
و روابط انسان به چند نوع دسته بندی می شود.
12:12
There's an influentialموثر taxonomyطبقه بندی by the anthropologistانسان شناس Alanآلن Fiskeفیسک,
264
707000
4000
آفای آلان فیسک دسته بندی بسیار معتبری ارایه کرده که
12:16
in whichکه relationshipsروابط can be categorizedتفکیک شده, more or lessکمتر,
265
711000
3000
در آن روابط کم و بیش بر اساس « اشتراک »
12:19
into communalityجامع, whichکه worksآثار on the principleاصل
266
714000
2000
دسته بندی می شود، بر اساس اصل
12:21
"what's mineمال خودم is thineخودت, what's thineخودت is mineمال خودم,"
267
716000
3000
« آنچه از آن من است مال تو و آنچه از آن توست مال من »
12:24
the kindنوع of mindsetذهنیت that operatesعمل می کند withinدر داخل a familyخانواده, for exampleمثال;
268
719000
4000
شکل تفکر در خانواده ها . یا
12:28
dominanceتسلط, whoseکه principleاصل is "don't messبهم ریختگی with me;"
269
723000
3000
تسلط که اصل آن این است :‌ «‌ سر به سر من نزار !‌ »‌
12:31
reciprocityمتقابل, "you scratchخراش my back, I'll scratchخراش yoursشما;"
270
726000
4000
یا عمل متقابل « تو کار من رو راه میندازی، من کار تو رو راه میندازم»
12:35
and sexualityجنسیت, in the immortalجاویدان wordsکلمات of Coleکول Porterپورتر, "Let's do it."
271
730000
5000
یا ارتباط جنسی ، در قالب کلام به یاد ماندنی کول پورتر : « بزن بریم »‌
12:40
Now, relationshipارتباط typesانواع can be negotiatedمذاکره کردیم.
272
735000
3000
این انواع ارتباطی قابل مذاکره هستند
12:43
Even thoughگرچه there are defaultبه طور پیش فرض situationsموقعیت ها
273
738000
3000
با اینکه وضعیت پیش فرضی وجود داره
12:46
in whichکه one of these mindsetsذهنیت can be appliedکاربردی,
274
741000
2000
که هر یک از این روش های برخورد استفاده میشه،
12:48
they can be stretchedکشش and extendedتمدید شده.
275
743000
3000
ولی اینها قابلیت گسترش و انعطاف دارند .
12:51
For exampleمثال, communalityجامع appliesاعمال میشود mostاکثر naturallyبه طور طبیعی
276
746000
3000
مثلا : « اشتراک» معمولا به شکل طبیعی درباره
12:54
withinدر داخل familyخانواده or friendsدوستان,
277
749000
2000
دوستان یا درون خانواده به کار برده میشه
12:56
but it can be used to try to transferانتقال
278
751000
2000
ولی همین اصل میتونه برای انتقال
12:58
the mentalityذهنیت of sharingبه اشتراک گذاری
279
753000
2000
تفکر مبتنی بر اشتراک
13:00
to groupsگروه ها that ordinarilyبه طور معمول would not be disposedدفع شده to exerciseورزش it.
280
755000
4000
به گروه هایی که چندان تمایلی در به کار بستن این شکل رابطه ندارند استفاده بشه
13:04
For exampleمثال, in brotherhoodsبرادری, fraternalبرادرانه organizationsسازمان های,
281
759000
4000
به عنوان مثال در گروه های برادری اجتماعی
13:08
sororitiesهمسران, locutionsلکه ها like "the familyخانواده of man,"
282
763000
3000
حلقه های اجتماعی زنان و گروه های مردانه
13:11
you try to get people who are not relatedمربوط
283
766000
2000
تلاش این است که انسان‌هایی بدون ارتباط خاص را
13:13
to use the relationshipارتباط typeتایپ کنید that would ordinarilyبه طور معمول
284
768000
4000
وارد روابطی کرد که
13:17
be appropriateمناسب to closeبستن kinخانواده.
285
772000
2000
معمولا برای افراد نزدیک برقرار می شود
13:19
Now, mismatchesناسازگاری -- when one personفرد assumesفرض می شود one relationshipارتباط typeتایپ کنید,
286
774000
3000
ولی نا سازگاری نوع رابطه وقتی افراد در دو سوی رابطه نوع متفاوتی
13:22
and anotherیکی دیگر assumesفرض می شود a differentناهمسان one -- can be awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب.
287
777000
3000
برای رابطه بر میگزینند می تواند نا خوشایند باشد.
13:25
If you wentرفتی over and you helpedکمک کرد yourselfخودت
288
780000
2000
اگر از بشقاب رئیس تان میگویی
13:27
to a shrimpمیگو off your boss'رئیس " plateبشقاب,
289
782000
2000
برداشته و بخورید
13:29
for exampleمثال, that would be an awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب situationوضعیت.
290
784000
2000
وضعیت عجیبی ایجاد کرده اید !‌
13:31
Or if a dinnerشام guestمهمان after the mealوعده غذایی
291
786000
2000
یا مثلا اگر مهمانی پس از غذا
13:33
pulledکشیده out his walletکیف پول and offeredارایه شده to payپرداخت you for the mealوعده غذایی,
292
788000
3000
کیف پولش را بیرون آورده و بخواهد بهای غذا را بپردازد،
13:36
that would be ratherنسبتا awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب as well.
293
791000
2000
وضعیت نا خوشایندی را پدید آورده
13:38
In lessکمتر blatantانعطاف پذیر casesموارد,
294
793000
3000
در وضعیت های ملایم تر
13:41
there's still a kindنوع of negotiationمذاکره that oftenغالبا goesمی رود on.
295
796000
3000
نوعی مذاکره وجود دارد که ادامه پیدا می کند.
13:44
In the workplaceمحل کار, for exampleمثال,
296
799000
2000
مثلا در محل کار،
13:46
there's oftenغالبا a tensionتنش over whetherچه an employeeکارمند
297
801000
2000
معمولا مناقشه ای وجود دارد که آیا کارمند
13:48
can socializeاجتماعی کردن with the bossرئیس,
298
803000
2000
اجازه معاشرت با روئسا را دارد،
13:50
or referمراجعه کنید to him or her
299
805000
2000
یا آیا خطاب کردن آنها
13:52
on a first-nameنام کوچک basisپایه.
300
807000
2000
با نام کوچک مجاز است یا نه.
13:54
If two friendsدوستان have a
301
809000
2000
اگر دو دوست با یکدیگر
13:56
reciprocalمتقابل transactionمعامله, like sellingفروش a carماشین,
302
811000
2000
معامله متقابلی داشته باشند مثل معامله یک ماشین،
13:58
it's well knownشناخته شده that this can be a sourceمنبع
303
813000
2000
واضح است که این معامله منجر به
14:00
of tensionتنش or awkwardnessاشتباه.
304
815000
2000
تنش یا وضعیت های ناخوشایند خواهد شد.
14:02
In datingدوستیابی, the transitionگذار
305
817000
2000
در روابط بین دو جنس مخالف، دوران گذر
14:04
from friendshipدوستی to sexارتباط جنسی
306
819000
2000
از دوستی ساده به روابط جنسی
14:06
can leadسرب to, notoriouslyبدبختانه, variousمختلف formsتشکیل می دهد of awkwardnessاشتباه,
307
821000
3000
به شکل بالقوه به شدت مستعدد پدید آوردن انواع متعددی از وضعیت های نا خوشایند است .
14:09
and as can sexارتباط جنسی in the workplaceمحل کار,
308
824000
2000
همچنین روابط جنسی با همکاران
14:11
in whichکه we call the conflictدرگیری betweenبین a
309
826000
2000
که ما این شکل را به عنوان تضاد بین
14:13
dominantغالب and a sexualجنسیت relationshipارتباط "sexualجنسیت harassmentآزار و اذیت."
310
828000
4000
رابطه نوع برتری و رابطه نوع جنسی یا « سو استفاده جنسی » می شناسیم .
14:17
Well, what does this have to do with languageزبان?
311
832000
2000
خوب ، اینها چه ربطی به زبان دارند ؟‌
14:19
Well, languageزبان, as a socialاجتماعی interactionاثر متقابل,
312
834000
2000
زبان به عنوان یک تعامل اجتماعی
14:21
has to satisfyبرآورده two conditionsشرایط.
313
836000
2000
باید ۲ شرط را برآورده کند.
14:23
You have to conveyانتقال the actualواقعی contentمحتوا --
314
838000
3000
اول انتقال محتوای و مفهوم مورد نظر
14:26
here we get back to the containerمخزن metaphorاستعاره.
315
841000
2000
که اشاره به « تعبیر زبان به مثابه بسته بندی مفهوم » دارد .
14:28
You want to expressبیان the bribeرشوه, the commandفرمان, the promiseوعده,
316
843000
3000
زبان باید قادر به بیان رشوه، فرمان، قول،
14:31
the solicitationدرخواست and so on,
317
846000
2000
ترغیب و .... باشد
14:33
but you alsoهمچنین have to negotiateمذاکره کن
318
848000
2000
ولی درعین حال باید فضای مذاکره را نیز فراهم کند
14:35
and maintainحفظ the kindنوع of relationshipارتباط
319
850000
2000
و نوع رابطه ای که بین طرفین وجود دارد را
14:37
you have with the other personفرد.
320
852000
2000
نیز حفظ کند .
14:39
The solutionراه حل, I think, is that we use languageزبان at two levelsسطوح:
321
854000
3000
من فکر می کنم راه حل این است که ما زبان را در دو سطح به کار می بریم
14:42
the literalلفظی formفرم signalsسیگنال ها
322
857000
2000
پیام ها لفظی و مستقیم
14:44
the safestامن ترین relationshipارتباط with the listenerشنونده,
323
859000
2000
که بی خطر ترین رابطه را با شنونده رقم می زند،
14:46
whereasدر حالی که the implicatedپیوست contentمحتوا --
324
861000
2000
و سطح دیگر که محتوای قابل تفسیر دارد--
14:49
the readingخواندن betweenبین the linesخطوط that we countشمردن on the listenerشنونده to performانجام دادن --
325
864000
2000
و گوینده روی توان شنونده برای تفسیر و درک مفهوم تلویحی حساب کرده است--
14:52
allowsاجازه می دهد the listenerشنونده to deriveاستخراج the interpretationتفسیر
326
867000
2000
و به شنونده اجازه میدهد که بنا به شرایط موجود
14:54
whichکه is mostاکثر relevantمربوط in contextزمینه,
327
869000
2000
جملات را تعبیر کرده و احتمالا
14:56
whichکه possiblyاحتمالا initiatesآغاز می شود a changedتغییر کرد relationshipارتباط.
328
871000
3000
منجر به تغییر نوع رابطه نیز گردد.
14:59
The simplestساده ترین exampleمثال of this is in the politeبا ادب requestدرخواست.
329
874000
4000
ساده ترین نمونه ، درخواست محترمانه است .
15:03
If you expressبیان your requestدرخواست as a conditionalمشروط --
330
878000
3000
مثلا اگر خواسته خود را به صورت عبارت شرطی بیان کنید :
15:06
"if you could openباز کن the windowپنجره, that would be great" --
331
881000
3000
« اگر پنجره رو باز کنی ، خیلی عالی میشه »
15:09
even thoughگرچه the contentمحتوا is an imperativeامری ضروری,
332
884000
2000
با اینکه محتوای جمله امریست
15:11
the factواقعیت that you're not usingاستفاده كردن the imperativeامری ضروری voiceصدای
333
886000
2000
عدم استفاده از شکل جملات امری
15:14
meansبه معنای that you're not actingبازیگری as if you're in a relationshipارتباط of dominanceتسلط,
334
889000
3000
به معنای آن است که شما در پی بر قراری رابطه نوع برتری نیستید
15:18
where you could presupposeپیش فرض the complianceانطباق of the other personفرد.
335
893000
3000
رابطه ای که اطاعت شنونده را به عنوان پیش فرض در نظر می گیرد.
15:21
On the other handدست, you want the damnلعنت guacamoleguacamole.
336
896000
2000
و البته از سوی دیگه شما دلتون اون گواکومولی رو میخواد ‌.
15:23
By expressingبیان کننده it as an if-thenاگر پس از آن statementبیانیه,
337
898000
3000
و با استفاده از شکل جمله شرطی
15:26
you can get the messageپیام acrossدر سراسر
338
901000
2000
این پیام رو منتقل می کنید.
15:28
withoutبدون appearingظاهر می شود to bossرئیس anotherیکی دیگر personفرد around.
339
903000
4000
بدون اینکه در حال برتری و دستور دادن به شنونده به نظر بیاید.
15:32
And in a more subtleنامحسوس way, I think, this worksآثار
340
907000
2000
و به شکل ظریفی این
15:34
for all of the veiledحجاب speechسخنرانی - گفتار actsعمل می کند
341
909000
2000
برای اکثریت گفته های غیر مستقیم
15:36
involvingکه شامل plausibleمحتمل deniabilityواکنش پذیری:
342
911000
2000
که احتمال رد شدن خواسته درش وجود داره صادق است:
15:38
the bribesرشوه, threatsتهدید, propositionsگزاره ها,
343
913000
2000
رشوه دادن، تهدید،پیشنهاد،
15:40
solicitationsپیشنهادات and so on.
344
915000
2000
درخواست و ....
15:42
One way of thinkingفكر كردن about it is to imagineتصور کن what it would be like
345
917000
2000
یکی از روش هایی که در این مسئله میتوان به آن فکر کرد این است که
15:44
if languageزبان -- where it could only be used literallyعینا.
346
919000
3000
اگر زبان تنها در معنای مستقیم و عینی قابل استفاده می بود
15:47
And you can think of it in termsاصطلاحات of a
347
922000
2000
به آن در قالب جدول سود و زیان
15:49
game-theoreticنظریه بازی payoffبازپرداخت matrixماتریس.
348
924000
3000
تئوری بازی ها نگاه می کردیم.
15:52
Put yourselfخودت in the positionموقعیت of the
349
927000
2000
خود را به جای دزد بگذارید
15:54
kidnapperآدم ربا wantingمیخواهم to bribeرشوه the officerافسر.
350
929000
3000
دزد مایله به افسر رشوه بده
15:57
There's a highبالا stakesسهم
351
932000
2000
و این ریسک بسیار بزرگیه
15:59
in the two possibilitiesامکانات
352
934000
3000
روی ۲ امکان است
16:02
of havingداشتن a dishonestمتقلب officerافسر or an honestصادقانه officerافسر.
353
937000
3000
اینکه افسر فاسد باشه یا نباشه
16:05
If you don't bribeرشوه the officerافسر,
354
940000
3000
اگر به افسر رشوه ندید
16:08
then you will get a trafficترافیک ticketبلیط --
355
943000
2000
جریمه خواهید شد.
16:10
or, as is the caseمورد of "Fargoفارگو," worseبدتر --
356
945000
2000
و در وضعیت فیلم "فارگو" اتفاقات بدتری نیز خواهد افتاد
16:12
whetherچه the honestصادقانه officerافسر
357
947000
2000
پس چه افسر فاسد باشد
16:14
is honestصادقانه or dishonestمتقلب.
358
949000
2000
چه نباشد
16:16
Nothing venturedجرأت کرد, nothing gainedبه دست آورد.
359
951000
2000
چیزی به خطر نیافتاده و چیزی به دست نیامده
16:18
In that caseمورد, the consequencesعواقب are ratherنسبتا severeشدید.
360
953000
3000
و اگر زبان تنها مستقیم و عینی بود نتایج وخیمی در پی داشت
16:21
On the other handدست, if you extendگسترش the bribeرشوه,
361
956000
2000
از سوی دیگه اگر به افسر بخوای رشوه بدی
16:23
if the officerافسر is dishonestمتقلب,
362
958000
2000
و اگر افسر فاسد باشه
16:25
you get a hugeبزرگ payoffبازپرداخت of going freeرایگان.
363
960000
3000
نفع بزرگی نسیب تو میشه
16:28
If the officerافسر is honestصادقانه, you get a hugeبزرگ penaltyمجازات
364
963000
3000
و اگر افسر فاسد نباشه ، پیامد های بسیار بدی خواهد داشت
16:31
of beingبودن arrestedبازداشت شد for briberyرشوه خواری.
365
966000
2000
مثل دستگیر شدن و ...
16:33
So this is a ratherنسبتا fraughtمملو situationوضعیت.
366
968000
2000
پس اینجا ما درگیر وضعیت سختی هستیم.
16:35
On the other handدست, with indirectغیر مستقیم languageزبان,
367
970000
2000
از سوی دیگه وقتی از زبان غیر مستقیم استفاده میکنیم
16:37
if you issueموضوع a veiledحجاب bribeرشوه,
368
972000
2000
وقتی پیشنهاد رشوه رو مطرح می کنیم
16:39
then the dishonestمتقلب officerافسر
369
974000
2000
افسر فاسد
16:41
could interpretتفسیر it as a bribeرشوه,
370
976000
2000
میتواند آن را به عنوان رشوه بپذیرد،
16:43
in whichکه caseمورد you get the payoffبازپرداخت of going freeرایگان.
371
978000
3000
که در آن صورت شما خلاص خواهید شد
16:46
The honestصادقانه officerافسر can't holdنگه دارید you to it as beingبودن a bribeرشوه,
372
981000
3000
و افسر سالم نمیتواند شما را به علت پیشنهاد رشوه بازداشت کند،
16:49
and thereforeاز این رو, you get the nuisanceمزاحمت of the trafficترافیک ticketبلیط.
373
984000
3000
و در این صورت تنها جریمه راهنمایی و رانندگی را پرداخت خواهید کرد.
16:52
So you get the bestبهترین of bothهر دو worldsجهان ها.
374
987000
3000
پس در هر دو صورت بهترین نتیجه ممکن حاصل خواهد شد.
16:55
And a similarمشابه analysisتحلیل و بررسی, I think,
375
990000
2000
به نظر من تحلیلی مشابه،
16:57
can applyدرخواست to the potentialپتانسیل awkwardnessاشتباه
376
992000
2000
میتواند درباره وضعیت بالقوه ناخوشایند
16:59
of a sexualجنسیت solicitationدرخواست,
377
994000
2000
پیشنهاد های جنسی،
17:01
and other casesموارد where plausibleمحتمل deniabilityواکنش پذیری is an assetدارایی.
378
996000
3000
و جاهای دیگری که امکان انکار به درد بخور است قابل انجام است.
17:04
I think this affirmsتأیید می کند
379
999000
2000
فکر میکنم تصدیقی است که متعلق به سیاستمداران است-- که ابهام در زبان به
17:06
something that's long been knownشناخته شده by diplomatsدیپلمات ها --
380
1001000
2000
فکر میکنم تصدیقی است که متعلق به سیاستمداران است-- که ابهام در زبان به
17:08
namelyاز جمله, that the vaguenessمبهم of languageزبان,
381
1003000
2000
فکر میکنم تصدیقی است که متعلق به سیاستمداران است-- که ابهام در زبان به
17:10
farدور from beingبودن a bugاشکال or an imperfectionناقص,
382
1005000
3000
به هیچ عنوان نقص یا مشکل نیست و
17:13
actuallyدر واقع mightممکن be a featureویژگی of languageزبان,
383
1008000
3000
و در واقع احتمالا یک خصیصه و امکان است--
17:16
one that we use to our advantageمزیت in socialاجتماعی interactionsفعل و انفعالات.
384
1011000
3000
امکانی که ما از آن به سود خود در تعاملات اجتماعی بهره می بریم.
17:19
So to sumمجموع up: languageزبان is a collectiveجمعی humanانسان creationایجاد,
385
1014000
3000
پس در مجموع زبان مجموعه ای از تعاملات انسانیست که
17:22
reflectingمنعکس کننده humanانسان natureطبیعت,
386
1017000
2000
در آن می توان طبع انسانی-
17:24
how we conceptualizeمفهوم سازی realityواقعیت,
387
1019000
2000
و چگونگی ادراک واقعیت،
17:26
how we relateمربوط بودن to one anotherیکی دیگر.
388
1021000
2000
و چگونگی ارتباط برقرار کردن ما با دیگران رو مشاهده کرد--
17:28
And then by analyzingتجزیه و تحلیل the variousمختلف quirksپیش فرض and complexitiesپیچیدگی ها of languageزبان,
389
1023000
4000
و با تحلیل پیچیدگی ها و چم و خم خصوصیات آن،
17:32
I think we can get a windowپنجره ontoبه سوی what makesباعث می شود us tickتیک.
390
1027000
3000
فکر می کنم بتوانیم درکی در باره آنچه باعث کار کرد ما می شود به دست بیاوریم.
17:35
Thank you very much.
391
1030000
1000
بسیار ممنونم.
17:36
(Applauseتشویق و تمجید)
392
1031000
1000
تشویق
Translated by Ali Poursamadi
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Steven Pinker - Psychologist
Steven Pinker is a professor of cognitive science (the study of the human mind) who writes about language, mind and human nature.

Why you should listen

Steven Pinker grew up in the English-speaking community of Montreal but has spent his adult life bouncing back and forth between Harvard and MIT. He is interested in all aspects of human nature: how we see, hear, think, speak, remember, feel and interact.

To be specific: he developed the first comprehensive theory of language acquisition in children, used verb meaning as a window into cognition, probed the limits of neural networks and showed how the interaction between memory and computation shapes language. He has used evolution to illuminate innuendo, emotional expression and social coordination. He has documented historical declines in violence and explained them in terms of the ways that the violent and peaceable components of human nature interact in different eras. He has written books on the language instinct, how the mind works, the stuff of thought and the doctrine of the blank slate, together with a guide to stylish writing that is rooted in psychology.

In his latest book, Enlightenment Now: The Case for Reason, Science, Humanism, and Progress, he writes about progress -- why people are healthier, richer, safer, happier and better educated than ever. His other books include The Language InstinctHow the Mind Works, The Blank Slate: The Modern Denial of Human NatureThe Stuff of Thought, and The Better Angels of Our Nature.

More profile about the speaker
Steven Pinker | Speaker | TED.com