ABOUT THE SPEAKER
Eli Beer - Life saver
Eli Beer, the founder and president of United Hatzalah, has re-imagined first response by training EMT volunteers to respond to local calls and keep people alive until official help arrives.

Why you should listen

When he was 6-years-old, Eli Beer was walking home from school when he witnessed a bus bombing in Jerusalem. This traumatic experience inspired Beer to seek out a career that saves lives. At age 15, he took an EMT course and began volunteering on an ambulance. But he found that, when someone truly needed fast medical attention, the ambulance just wasn't able to get there in time because of traffic and the distance needed to travel.

At age 17, Beer gathered a like-minded group of EMTs with a passion for saving lives to listen to police scanners and rush to the scene when medical help was needed in their neighborhood. The initiative became United Hatzalah, which is Hebrew for “rescue.” Twenty-five years later, the organization has more than 2,000 volunteers and helped 207,000 people as they waited for an ambulance last year. Beer serves as United Hatzalah’s president.

Beer has responded to some of the worst civil, wartime and terror-related incidents. In 2010, he was named Social Entrepreneur of the Year in Israel by the Schwab Foundation for Social Entrepreneurship and, two years later, became a World Economic Forum Young Global Leader. Married with five children, when Beer is not saving lives or guiding United Hatzalah, he manages the family real estate company, Beer Realty.

More profile about the speaker
Eli Beer | Speaker | TED.com
TEDMED 2013

Eli Beer: The fastest ambulance? A motorcycle

الی بیر: سریعترین آمبولانس چیست؟ یک موتورسیکلت

Filmed:
1,116,845 views

بعنوان تکنسین فوریت‌های پزشکی در آمبولانس بیت‌المقدس، الی بیر تشخیص داد که گیر افتادن در ترافیک شهر، باعث می‌شود که اغلب برای کمک رسانی خیلی دیر برسند. بنابراین گروهی را از داوطلبان تکنسین‌های فوریت‌های پزشکی تشکیل داد--خیلی از آنها با پای پیاده-- که حاضر بودند دست از کار برداشته و با عجله خود را برای نجات جان مردم محله‌شان برسانند. امروز، یونایتد هاتزلاه United Hatzlah ازیک اپلیکیشن تلفن هوشمند و ناوگان آمبوسایکل‌ها برای کمک رسانی به بیمارانی که در آن مجاورت باشند استفاده می‌کند تا آمبولانس برسد. با متوسط زمان پاسخ‌دهی 3 دقیقه، سال گذشته، آنها ۲۰۷٫۰۰۰ انسان را در اسرائیل مداوا کردند. و این ایده در حال جهانی شدن است.
- Life saver
Eli Beer, the founder and president of United Hatzalah, has re-imagined first response by training EMT volunteers to respond to local calls and keep people alive until official help arrives. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
This is an ambucycleدوچرخه سواری.
0
396
2977
این یک آمبولانس است،
00:15
This is the fastestسریعترین way to reachنائل شدن any medicalپزشکی emergencyاضطراری.
1
3373
5039
که سریعترین روش برای رسیدن به هر فوریت پزشکی.
00:20
It has everything an ambulanceآمبولانس has exceptبجز for a bedبستر.
2
8412
4502
هر چیزی را كه یک آمبولانس باید داشته باشه دارد الا تخت.
00:24
You see the defibrillatorدستگاه شوک. You see the equipmentتجهیزات.
3
12914
3756
این تجهیزات رو مى‌‌بينيد. اين الكتروشوك رو مى‌‌بيند.
00:28
We all saw the tragedyتراژدی that happenedاتفاق افتاد in Bostonبوستون.
4
16670
3166
همه‌ی ما شاهد تراژدى که در بوستون اتفاق افتاد، بودیم.
00:31
When I was looking at these picturesتصاویر,
5
19836
2080
وقتى داشتم به اين عكسها نگاه مى‌‌كردم،
00:33
it broughtآورده شده me back manyبسیاری yearsسالها to my pastگذشته
6
21916
2990
من رو به خيلى سالها پيش در گذشته‌‌ام برد
00:36
when I was a childکودک.
7
24906
1570
زمانى كه كودك بودم.
00:38
I grewرشد کرد up in a smallکوچک neighborhoodمحله in Jerusalemاورشلیم.
8
26476
3078
در محله‌‌اى كوچك در بيت‌‌المقدس بزرگ شدم.
00:41
When I was sixشش yearsسالها oldقدیمی, I was walkingپیاده روی back from schoolمدرسه
9
29554
4091
وقتى شش سال داشتم، در يك بعد از ظهر جمعه داشتم بهمراه
00:45
on a Fridayجمعه afternoonبعد از ظهر with my olderمسن تر brotherبرادر.
10
33645
3735
برادر بزرگترم پياده از مدرسه برمى‌‌گشتم.
00:49
We were passingگذراندن by a busاتوبوس stop.
11
37380
2252
از كنار يك ايستگاه اتوبوس گذشتيم.
00:51
We saw a busاتوبوس blowفوت کردن، دمیدن up in frontجلوی of our eyesچشم ها.
12
39632
4043
اتوبوسى رو ديديم كه در مقابل چشمانمون منفجر شد.
00:55
The busاتوبوس was on fireآتش, and manyبسیاری people were hurtصدمه and killedکشته شده.
13
43675
5045
اتوبوس در آتش مى‌‌سوخت، و آدمهاى زيادى آسيب ديده و كشته شده بودند.
01:00
I rememberedبه یاد داشته باشید an oldقدیمی man
14
48720
1932
پيرمردى را بخاطر آوردم
01:02
yellingفریاد زدن to us and cryingگریان to help us get him up.
15
50652
3468
كه فریاد مى‌‌كشيد و با گريه از ما از مى‌‌خواست كه كمك كنيم بلند شه.
01:06
He just neededمورد نیاز است someoneکسی helpingکمک him.
16
54120
2463
او فقط به كسى نياز داشت كه بهش كمك كنه.
01:08
We were so scaredترسیده and we just ranفرار کرد away.
17
56583
3534
ما خيلى ترسيده بوديم و زديم به چاك.
01:12
Growingدر حال رشد up, I decidedقرار بر این شد I wanted to becomeتبدیل شدن به a doctorدکتر and saveصرفه جویی livesزندگی می کند.
18
60117
3790
تصميم گرفتم وقتى بزرگ شدم دكتر شده و جون آدمها رو نجات دهم.
01:15
Maybe that was because of what I saw when I was a childکودک.
19
63907
3001
شايد بخاطر اون چيزى بود كه وقتى بچه بودم ديدم.
01:18
When I was 15, I tookگرفت an EMTEMT courseدوره,
20
66908
3292
وقتى ١٥ سالم بود، دوره تکنسین فوریت‌های پزشکی رو ديدم،
01:22
and I wentرفتی to volunteerداوطلب on an ambulanceآمبولانس.
21
70200
3060
و براى كار روى آمبولانس داوطلب شدم.
01:25
For two yearsسالها, I volunteeredداوطلبانه on an ambulanceآمبولانس in Jerusalemاورشلیم.
22
73260
3417
بمدت دو سال، روى آمبولانسى در بيت‌‌المقدس داوطلبانه كار كردم.
01:28
I helpedکمک کرد manyبسیاری people,
23
76677
1852
به آدمهاى زيادى كمك كردم،
01:30
but wheneverهر زمان که someoneکسی really neededمورد نیاز است help,
24
78529
2915
اما هر وقت كسى واقعاً نياز به كمك داشت،
01:33
I never got there in time. We never got there.
25
81444
2342
هيچوقت بموقع اونجا نمى‌‌رسيدم. هرگز اونجا نمى‌‌رسيديم.
01:35
The trafficترافیک is so badبد. The distanceفاصله, and everything.
26
83786
2509
ترافيك خيلى بد بود. مسافت و چيزهاى ديگه‌‌.
01:38
We never got there when somebodyکسی really neededمورد نیاز است us.
27
86295
2825
هرگز وقتى واقعاً كسى به كمك ما احتياج داشت، اونجا نمى‌‌رسيديم.
01:41
One day, we receivedاخذ شده a call about a seven-year-oldهفت ساله childکودک
28
89120
2556
يك روز، تماس تلفنى رو درباره يك بچه هفت ساله دريافت كرديم
01:43
chokingخفه کن from a hotداغ dogسگ.
29
91676
1718
كه داشت بخاطر يك هاتداگ خفه مى‌‌شد.
01:45
Trafficترافیک was horrificدلهره آور, and we were comingآینده from
30
93394
2077
ترافيك وحشتناك بود، و ما از اون سر شهر كه در بخش شمالى
01:47
the other sideسمت of townشهر in the northشمال partبخشی of Jerusalemاورشلیم.
31
95471
3701
بيت‌المقدس بود ميامديم.
01:51
When we got there, 20 minutesدقایق laterبعد,
32
99172
2286
وقتى اونجا رسيديم، ٢٠ دقيقه بعد،
01:53
we startedآغاز شده CPRCPR on the kidبچه.
33
101458
2518
شروع كرديم به انجام CPR ( احياء قلبى و ريوى ) روى بچه.
01:55
A doctorدکتر comesمی آید in from a blockمسدود کردن away,
34
103976
3484
دكترى از يك چهارراه ان طرفتر امد،
01:59
stop us, checksچک ها the kidبچه, and tellsمی گوید us to stop CPRCPR.
35
107460
5196
ما رو متوقف مى‌كرد، بچه رو معاينه مى‌‌كرد، و به ما گفت CPR نكنيم.
02:04
That secondدومین he declaredاعلام کرد this childکودک deadمرده.
36
112656
3757
اون لحظه‌‌اى بود كه بچه رو مرده اعلام مى‌‌كرد.
02:08
At that momentلحظه, I understoodفهمید
37
116413
2997
در اون لحظه، فهميدم
02:11
that this childکودک diedفوت کرد for nothing.
38
119410
2871
كه اين بچه سر هيچى مرده.
02:14
If this doctorدکتر, who livedزندگی می کرد one blockمسدود کردن away from there,
39
122281
3555
اگر اين پزشك، كه يك چهارراه ان طرفتر زندگى مى‌‌كرد
02:17
would have come 20 minutesدقایق earlierقبلا,
40
125836
1688
بيست دقيقه زودتر اومده بود،
02:19
not have to wait untilتا زمان that sirenآژیر he heardشنیدم before
41
127524
3029
و نبايد منتظر ميموند تا صداى آژيری رو قبلش بشنوه
02:22
comingآینده from the ambulanceآمبولانس,
42
130553
1286
كه از آمبولانس ميومد،
02:23
if he would have heardشنیدم about it way before,
43
131839
2934
اگه من از قبل درباره‌‌ش مى‌‌دونستم،
02:26
he would have savedذخیره this childکودک.
44
134773
1733
او مى‌‌تونست جان اين بچه رو نجات بده.
02:28
He could have runاجرا کن from a blockمسدود کردن away.
45
136506
2131
مى‌‌تونست خودش رو به سرعت از يك بلوك انورتر برسونه.
02:30
He could have savedذخیره this childکودک.
46
138637
1687
او مى‌‌تونست جان اين بچه رو نجات بده.
02:32
I said to myselfخودم, there mustباید be a better way.
47
140324
2685
بخودم گفتم، بايد راه بهترى وجود داشته باشه.
02:35
Togetherبا یکدیگر with 15 of my friendsدوستان --
48
143009
1949
بهمراه ١٥ تا از بهترين دوستانم --
02:36
we were all EMTsEMTs
49
144958
1771
ما همه تکنسین فوریت‌های پزشکی بوديم --
02:38
we decidedقرار بر این شد, let's protectمحافظت our neighborhoodمحله,
50
146729
1894
تصميم گرفتيم، كه از محلمه‌ مون مراقبت كنيم،
02:40
so when something like that happensاتفاق می افتد again,
51
148623
1778
پس اگر چيزى مثل اين دوباره اتفاق ميوفتاد،
02:42
we will be there runningدر حال اجرا to the sceneصحنه a lot before the ambulanceآمبولانس.
52
150401
3838
ما دوان دوان سر صحنه مى‌‌رفتيم ، خيلى جلوتر از آمبولانس.
02:46
So I wentرفتی over to the managerمدیر of the ambulanceآمبولانس companyشرکت
53
154239
2973
بنابراين نزد مدير كمپانى آمبولانس رفتم
02:49
and I told him, "Please, wheneverهر زمان که you have a call
54
157212
2184
و بهش گفتم، " لطفاً، هر وقت تماس تلفنى از
02:51
comingآینده into our neighborhoodمحله,
55
159396
1835
محله ما دريافت كردين،
02:53
we have 15 great guys who are willingمایلم
56
161231
1905
بدونيد كه ١٥ تا آدم فوق‌‌العاده هستن كه ميخوان
02:55
to stop everything they're doing and runاجرا کن and saveصرفه جویی livesزندگی می کند.
57
163136
2138
دست از هر كار ديگه‌‌اى كه انجام مى‌دن كشيده و دوان دوان بروند و جان آدمها رو نجات بدن.
02:57
Just alertهشدار us by beeperبی پروا.
58
165274
1981
فقط ما رو از طريق پيجر خبردار كنيد.
02:59
We'llخوب buyخرید these beepersbeepers, just tell your dispatchاعزام
59
167255
2341
ما اين پیجرها رو مى‌‌خريم فقط به مخابره كننده‌‌تون
03:01
to sendارسال us the beeperبی پروا, and we will runاجرا کن and saveصرفه جویی livesزندگی می کند."
60
169596
3911
بگيد برامون پيغامها رو ارسال كنه، با سرعت مى‌‌ريم و جان آدمها رو نجات مى‌‌ديم.
03:05
Well, he was laughingخندیدن. I was 17 yearsسالها oldقدیمی. I was a kidبچه.
61
173507
6977
خب، داشت مى‌‌خنديد. ١٧ سالم بود. بچه بودم.
03:12
And he said to me — I rememberیاد آوردن this like yesterdayدیروز
62
180484
3386
و بهم گفت-- انگار همين ديروز بود--
03:15
he was a great guy, but he said to me,
63
183870
2357
او آدم معركه‌‌اى بود، بهم گفت:
03:18
"Kidبچه, go to schoolمدرسه, or go openباز کن a falafelفلافل standایستادن.
64
186227
4436
" بچه، برو مدرسه، يا برو دكه فلافل فروشى باز كن.
03:22
We're not really interestedعلاقه مند in these kindsانواع of newجدید adventuresماجراهای.
65
190663
4001
ما واقعاً علاقه‌‌اى به اين دست ماجراجويهاى جديد نداريم.
03:26
We're not interestedعلاقه مند in your help." And he threwپرتاب کرد me out of the roomاتاق.
66
194664
3615
ما به كمك شما علاقمند نيستيم. " و من رو از اتاقش بيرون انداخت.
03:30
"I don't need your help," he said.
67
198279
2659
او گفت "به كمكت احتياج ندارم،".
03:32
I was a very stubbornیک دنده kidبچه.
68
200938
3579
بچه كله شقى بودم.
03:36
As you see now, I'm walkingپیاده روی around like crazyدیوانه, meshugenahمشنگنا.
69
204517
3418
همانطور كه الان مى‌‌بينيد، مثل ديونه‌‌ها ومشنگ‌‌ها اين دور و بر مى‌‌پلكم.
03:39
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
70
207935
4972
(خنده) (تشويق)
03:44
So I decidedقرار بر این شد to use the Israeliاسرائیلی very famousمشهور techniqueتکنیک
71
212907
4053
پس تصميم رفتم كه از اين تكنيك بسيار مشهور اسراييلى استفاده كنم
03:48
you've probablyشاید all heardشنیدم of, chutzpahچتپاها. (Laughterخنده)
72
216960
3655
احتمالاً همه شما واژه‌ی هنجارشکن رو شنيدن. ( خنده)
03:52
And the nextبعد day, I wentرفتی and I boughtخریداری شد two policeپلیس scannersاسکنرها,
73
220615
4684
و روز بعد، رفتم و دو تا دستگاه شنود پليس خريدم،
03:57
and I said, "The hellجهنم with you, if you don't want
74
225299
1614
و من گفتم، " به درك اگر نمى‌‌خواى بما اطلاعات رو بدى،
03:58
to give me informationاطلاعات, I'll get the informationاطلاعات myselfخودم."
75
226913
2951
من خودم اطلاعات رو بدست ميارم."
04:01
And we did turnsچرخش, who'sچه کسی است going to listen to the radioرادیو scannersاسکنرها.
76
229864
3265
و نوبتى كار گوش دادن به اسكنرها، راديويى رو انجام مى‌‌داديم.
04:05
The nextبعد day, while I was listeningاستماع to the scannersاسکنرها,
77
233129
2769
روز بعد، وقتى داشتم به دستگاه‌‌های شنود گوش مى‌‌دادم،
04:07
I heardشنیدم about a call comingآینده in of a 70-year-oldساله man
78
235898
3316
تماسى از يك پيرمرد ٧٠ ساله دريافت كردم
04:11
hurtصدمه by a carماشین only one blockمسدود کردن away from me
79
239214
3610
كه تنها يك چهارراه دورتر از من با ماشين تصادف كرده بود
04:14
on the mainاصلی streetخیابان of my neighborhoodمحله.
80
242824
2691
توى خيابون اصلى محله‌‌ام.
04:17
I ranفرار کرد there by footپا. I had no medicalپزشکی equipmentتجهیزات.
81
245515
2703
پياده اونجا رفتم. هيچ تجهيزات پزشكى نداشتم.
04:20
When I got there, the 70-year-oldساله man
82
248218
2950
وقتى اونجا رسيدم، پيرمرد ٧٠ ساله‌‌اى روى زمين
04:23
was lyingدروغ گویی on the floorکف, bloodخون was gushingخنده دار out of his neckگردن.
83
251168
2914
دراز كشيده بود و خون از گردنش به بيرون فواره مى‌‌كرد.
04:26
He was on Coumadinکومادین.
84
254082
1213
داروى كومادين مصرف مى‌‌كرد.
04:27
I knewمی دانست I had to stop his bleedingخون ریزی or elseچیز دیگری he would dieمرگ.
85
255295
4994
مى‌‌دونستم بايد خونريزيش رو متوقف كنم وگرنه ميمرد.
04:32
I tookگرفت off my yarmulkeyarmulke, because I had no medicalپزشکی equipmentتجهیزات,
86
260289
2943
یاماکا (کلاهی که یهودی‌ها بالای سرشان می‌گذارند) رو از سر برداشتم، چون تجهيزات پزشكى نداشتم،
04:35
and with a lot of pressureفشار, I stoppedمتوقف شد his bleedingخون ریزی.
87
263232
2394
و با كلى فشار، خونريزى رو متوقف كردم.
04:37
He was bleedingخون ریزی from his neckگردن.
88
265626
1574
از گردن داشت خونريزى مى‌‌كرد.
04:39
When the ambulanceآمبولانس arrivedوارد شد 15 minutesدقایق laterبعد,
89
267200
3457
وقتى آمبولانس بعد از ١٥ دقيقه رسيد
04:42
I gaveداد them over a patientصبور who was aliveزنده است.
90
270657
2587
به اونها بيمارى كه زنده بود رو تحويل دادم.
04:45
(Applauseتشویق و تمجید)
91
273244
7980
(تشويق)
04:53
When I wentرفتی to visitبازدید کنید him two daysروزها laterبعد,
92
281224
2162
وقتى رفتم به ملاقات او دو روز بعد،
04:55
he gaveداد me a hugدر آغوش گرفتن and was cryingگریان
93
283386
2335
بغلم كرد و گريه كرد
04:57
and thankingسپاسگزار me for savingصرفه جویی در his life.
94
285721
3022
و از من براى نجات دادن زندگيش تشكر كرد.
05:00
At that momentلحظه, when I realizedمتوجه شدم this is the first personفرد
95
288743
3021
در اون لحظه، هنگامى كه تشخيص دادم اين نخستين شخصى هست
05:03
I ever savedذخیره in my life after two yearsسالها volunteeringداوطلب شدن in an ambulanceآمبولانس,
96
291764
3188
كه تابحال در زندگيم بعد از دو سال كار داوطلبانه در آمبولانس نجات داده‌‌ام،
05:06
I knewمی دانست this is my life'sزندگی missionماموریت.
97
294952
2814
مى‌‌دونستم كه اين ماموريت همه عمرم است.
05:09
So todayامروز, 22 yearsسالها laterبعد, we have Unitedیونایتد Hatzalahهتزاله.
98
297766
4165
بنابراين امروز، بعد از ٢٢ سال، ما یونایتد هاتزلاه - United Hatzalah رو داريم.
05:13
(Applauseتشویق و تمجید)
99
301931
6390
(تشویق)
05:20
"Hatzalahهتزاله" meansبه معنای "rescueنجات," for all of you who don't know Hebrewعبری.
100
308321
2913
"Hatzalah" يعنى "نجات" براى همه شمايى كه عبرى نمى‌‌دونيد.
05:23
I forgotیادم رفت I'm not in Israelاسرائيل.
101
311234
2111
فراموش کردم که در اسراییل نیستم.
05:25
So we have thousandsهزاران نفر of volunteersداوطلبان
102
313345
2935
پس هزاران داوطلب داریم
05:28
who are passionateپرشور about savingصرفه جویی در livesزندگی می کند,
103
316280
2919
که درباره نجات زندگی انسانها مشتاق و علاقمند هستند،
05:31
and they're spreadانتشار دادن all around, so wheneverهر زمان که a call comesمی آید in,
104
319199
2208
و آنها در سرتاسر دنیا گسترده‌اند، پس هر وقت تماسی تلفنی را دریافت می‌کنند،
05:33
they just stop everything and go and runاجرا کن and saveصرفه جویی a life.
105
321407
5022
دست از هر کار دیگه‌ای می‌کشندو سریع میرن تا زندگی رو نجات بدن.
05:38
Our averageمیانگین responseواکنش time todayامروز
106
326429
2557
متوسط زمان پاسخ‌دهی‌مان امروز
05:40
wentرفتی down to lessکمتر than threeسه minutesدقایق in Israelاسرائيل.
107
328986
3714
تا کمتر از سه دقیق در اسرائیل کاهش یافته است.
05:44
(Applauseتشویق و تمجید)
108
332700
3646
(تشویق)
05:48
I'm talkingصحبت کردن about heartقلب attacksحملات,
109
336346
1486
درباره حملات قلبی صحبت می‌کنم،
05:49
I'm talkingصحبت کردن about carماشین accidentsحوادث,
110
337832
1694
درباره تصادفات رانندگی صحبت می‌کنم،
05:51
God forbidممنوع bombبمب attacksحملات, shootingsتیراندازی, whateverهر چه it is,
111
339526
2874
و خدا به دور کنه حملات بمب‌گذاری، تیراندازی و حالا هر چی،
05:54
even a womanزن 3 o'clockساعت in the morningصبح
112
342400
1939
حتی یک زنی که ساعت سه صبح
05:56
fallingافتادن in her home and needsنیاز دارد someoneکسی to help her.
113
344339
2372
تو خونش خورده زمین و کسی رو لازم داره که بهش کمک کنه.
05:58
Threeسه minutesدقایق, we'llخوب have a guy with his pajamasلباس خواب
114
346711
2397
سه دقیقه بعد، ما این شخص و داریم که پیژاهه به تن
06:01
runningدر حال اجرا to her houseخانه and helpingکمک her get up.
115
349108
3649
دوان دوان به سمت خونه زن می‌ره و به او کمک می کنه تا بلند شه.
06:04
The reasonsدلایل why we're so successfulموفق شدن are because of threeسه things.
116
352757
2916
سه دلیل داره که چرا ما انقدر موفق هستیم، بخاطر این سه چیز:
06:07
Thousandsهزاران نفر of passionateپرشور volunteersداوطلبان
117
355673
1978
هزاران داوطلب مشتاق
06:09
who will leaveترک کردن everything they do
118
357651
1720
که از هر چیزی می‌گذرند تا به آدمهایی
06:11
and runاجرا کن to help people they don't even know.
119
359371
2911
که حتی نمی‌شناسنشون فوراً کمک کنند.
06:14
We're not there to replaceجایگزین کردن ambulancesآمبولانس ها.
120
362282
2343
قرار نیست جایگزینی برای آمبولانس‌ها باشیم.
06:16
We're just there
121
364625
1604
فقط اونجا هستیم
06:18
to get the gapشکاف betweenبین the ambulanceآمبولانس call untilتا زمان they arriveرسیدن.
122
366229
6050
که شکاف بین زمان برای صدا کردن آمبولانس تا موقع رسیدنش رو پر کنیم.
06:24
And we saveصرفه جویی people that otherwiseدر غیر این صورت would not be savedذخیره.
123
372279
4887
و آدمهایی رو نجات می‌دهیم که در غیر این صورت نجات پیدا نمی‌کردند.
06:29
The secondدومین reasonدلیل is because of our technologyتکنولوژی.
124
377166
3359
دلیل دوم بخاطر فناوری ماست.
06:32
You know, Israelisاسرائیلی ها are good in technologyتکنولوژی.
125
380525
1960
می‌دونید، اسراییلی ها تو تکنولوژی خوبن.
06:34
Everyهرکدام one of us has on his phoneتلفن, no matterموضوع what kindنوع of phoneتلفن,
126
382485
3297
هر کدام از ما، روی تلفنش فناوری GPS رو داره که
06:37
a GPSجیپیاس technologyتکنولوژی doneانجام شده by NowForceNowForce,
127
385782
3076
توسط NowForce تهیه شده، مهم نیست که گوشیش چیه،
06:40
and wheneverهر زمان که a call comesمی آید in,
128
388858
1447
و هر باری که تماسی رو دریافت می‌کنیم،
06:42
the closestنزدیکترین fiveپنج volunteersداوطلبان get the call,
129
390305
2175
پنج تا از نزدیکترین داوطلبها تماس رو دریافت می‌کنند،
06:44
and they actuallyدر واقع get there really quickسریع,
130
392480
2898
و در واقع خیلی سریع به اونجا میرسن،
06:47
and navigatedحرکت کرد by a trafficترافیک navigatorناوبر to get there and not wasteدور ریختنی time.
131
395378
3724
و برای رسیدن با اونجا توسط یک جهت یاب مخصوص ترافیک هدایت می‌شوند و وقتشون تلف نمی‌شه.
06:51
And this is a great technologyتکنولوژی we use all over the countryکشور
132
399102
2199
و این فناوری فوق‌العاده‌ای است که ما در کل کشور استفاده می‌کنیم
06:53
and reduceكاهش دادن the responseواکنش time.
133
401301
1590
و زمان پاسخ‌دهی رو کاهش می‌دهد.
06:54
And the thirdسوم thing are these ambucyclesambicycles.
134
402891
2136
و سومین مورد این آمبوسایکل‌ها هستند.
06:57
These ambucyclesambicycles are an ambulanceآمبولانس on two wheelsچرخ ها.
135
405027
3309
این آمبوسایکل‌ها دو تا چرخ دارند.
07:00
We don't transferانتقال people, but we stabilizeتثبیت کردن them,
136
408336
2021
ما آدمها رو جابجا نمی‌کنیم، اماموقعیتشون رو تثبیت می‌کنیم،
07:02
and we saveصرفه جویی theirخودشان livesزندگی می کند.
137
410357
1530
و زندگیشون رو نجان می‌دهیم.
07:03
They never get stuckگیر in trafficترافیک. They could even go on a sidewalkپیاده رو.
138
411887
2777
هیچوقت تو ترافیک گیر نمی‌افتند. اونها حتی می‌تونند از پیاده‌رو بروند.
07:06
They never, literallyعینا, get stuckگیر in trafficترافیک.
139
414664
2755
بعبارتی اونها هرگز تو ترافیک گیر نمی‌افتند.
07:09
That's why we get there so fastسریع.
140
417419
1805
بهمين خاطره كه ما خيلى سريع به اونجا رسيديم.
07:11
A fewتعداد کمی yearsسالها after I startedآغاز شده this organizationسازمان,
141
419224
2482
چند سال بعد از اينكه اين سازمان رو شروع كردم،
07:13
in a Jewishیهودی communityجامعه,
142
421706
1745
در يك جامعه يهودى،
07:15
two Muslimsمسلمانان from eastشرق Jerusalemاورشلیم calledبه نام me up.
143
423451
2803
دو مسلمون از شرق بيت‌‌المقدس بهم زنگ زدن.
07:18
They askپرسیدن me to meetملاقات. They wanted to meetملاقات with me.
144
426254
2698
اونها ازم تقاضای ملاقات كردن. مى‌‌خواستن من رو ملاقات كنند.
07:20
Muhammadمحمد Asliاسلی and Muradمراد Alyanآلانیا.
145
428952
2491
محمد آسلى و مراد آليان.
07:23
When Muhammadمحمد told me his personalشخصی storyداستان,
146
431443
1582
وقتی محمد داستان شخصیش را برایم تعریف کرد،
07:25
how his fatherپدر, 55 yearsسالها oldقدیمی, collapsedسقوط کرد at home,
147
433025
3250
اينكه چطور پدر ٥٥ ساله‌‌اش تو خونه روى زمين مى‌‌افته،
07:28
had a cardiacقلب arrestدستگیری,
148
436275
1256
ايست قلبى كرده بود،
07:29
and it tookگرفت over an hourساعت for an ambulanceآمبولانس arriveرسیدن,
149
437531
2420
و بيش از يك ساعت طول كشيده بود تا آمبولانس برسه.
07:31
and he saw his fatherپدر dieمرگ in frontجلوی of his eyesچشم ها,
150
439951
1783
و او پدرش رو ديد كه در مقابل ديدگانش مرد.
07:33
he askedپرسید: me, "Please startشروع کن this in eastشرق Jerusalemاورشلیم."
151
441734
3275
از من خواست، " لطفاً اين رو در شرق بيت‌‌المقدس شروع كنيد."
07:37
I said to myselfخودم, I saw so much tragedyتراژدی, so much hateنفرت,
152
445009
3825
بخودم گفتم، بحد كافى تراژدى ديدم، بحد كافى هم نفرت رو،
07:40
and it's not about savingصرفه جویی در Jewsیهودیان. It's not about savingصرفه جویی در Muslimsمسلمانان.
153
448834
3284
و اين درباره نجات يهوديها نيست. درباره نجات مسلمونها هم نيست.
07:44
It's not about savingصرفه جویی در Christiansمسیحیان. It's about savingصرفه جویی در people.
154
452118
3572
اين كه درباره نجات دادن مسيحيا نيست. درباره نجات جون انسانهاست.
07:47
So I wentرفتی aheadدر پیش, fullپر شده forceزور --
155
455690
2413
پس با همه توانم ادامه دادم--
07:50
(Applauseتشویق و تمجید) —
156
458103
4591
(تشویق)--
07:54
and I startedآغاز شده Unitedیونایتد Hatzalahهتزاله in eastشرق Jerusalemاورشلیم,
157
462694
3667
و United Hatzalah رو در شرق بیت المقدس شروع کردم،
07:58
and that's why the namesنام ها Unitedیونایتد
158
466361
1819
و بهمین خاطر است که اسامی United و
08:00
and Hatzalahهتزاله matchهمخوانی داشتن so well.
159
468180
2080
Hatzalah بخوبی با هم هماهنگ هستند.
08:02
We startedآغاز شده handدست in handدست savingصرفه جویی در Jewsیهودیان and Arabsاعراب.
160
470260
3852
ما دست به دست هم جان اعراب و یهودیها رو نجات دادیم.
08:06
Arabsاعراب were savingصرفه جویی در Jewsیهودیان. Jewsیهودیان were savingصرفه جویی در Arabsاعراب.
161
474112
2117
اعراب زندگی یهودیها رو نجات می‌دادند، یهودیهازندگی اعراب رو نجات می‌دادند.
08:08
Something specialویژه happenedاتفاق افتاد.
162
476229
2147
چیزی خاص اتفاق افتاد.
08:10
Arabsاعراب and Jewsیهودیان, they don't always get alongدر امتداد togetherبا یکدیگر,
163
478376
2665
اعراب و یهودیها، هیچوقت با هم کنار نمیاین،
08:13
but here in this situationوضعیت,
164
481041
1211
اما در اینجا با این وضعیت،
08:14
the communitiesجوامع, literallyعینا,
165
482252
1892
بعبارتی این جوامع،‌
08:16
it's an unbelievableباور نکردنی situationوضعیت that happenedاتفاق افتاد,
166
484144
2081
این یک راه حل غیرقابل باور است که اتفاق افتاد،
08:18
the diversitiesتنوع, all of a suddenناگهانی they had a commonمشترک interestعلاقه:
167
486225
2594
تفاوتها، همه آنها یکباره علاقمندی مشترک دارند:
08:20
Let's saveصرفه جویی livesزندگی می کند togetherبا یکدیگر.
168
488819
1528
بیاین با هم زندگیها رو نجات بدیم.
08:22
Settlersمهاجران were savingصرفه جویی در Arabsاعراب and Arabsاعراب were savingصرفه جویی در settlersمهاجران.
169
490347
2698
شهرک نشین‌ها جان اعراب رو نجات می‌دادند و اعراب جان شهرک نشین‌ها رو..
08:25
It's an unbelievableباور نکردنی conceptمفهوم that could work
170
493045
1810
این یک مفهوم غیرقابل باور است که می‌تونه کار کنه
08:26
only when you have suchچنین a great causeسبب می شود.
171
494855
3153
البته تنها در صورتی که شما چنین آرمان بزرگی دارید،
08:30
And these are all volunteersداوطلبان.
172
498008
1873
و همه اینها داوطلبند.
08:31
No one is gettingگرفتن moneyپول.
173
499881
1119
کسی پولی نمی گیره.
08:33
They're all doing it for the purposeهدف of savingصرفه جویی در livesزندگی می کند.
174
501000
3876
آنها همگی این کار را به منظور نجان دادن جانها می‌کنند.
08:36
When my ownخودت fatherپدر collapsedسقوط کرد a fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش
175
504876
2285
وقتی پدر خودم چند سال پیش بخاطر ایست قلبی
08:39
from a cardiacقلب arrestدستگیری, one of the first volunteersداوطلبان
176
507161
2137
به زمین می‌افته، یکی از اولین داوطلبها
08:41
to arriveرسیدن to saveصرفه جویی my fatherپدر
177
509298
2033
که از راه می‌رسه تا پدرم را نجات بده
08:43
was one of these Muslimمسلمان volunteersداوطلبان from eastشرق Jerusalemاورشلیم
178
511331
2250
یکی از این دواطلبان مسلمان از شرق بیت‌المقدس بود
08:45
who was in the first courseدوره to joinپیوستن Hatzalahهتزاله.
179
513581
3892
که در ابتدای راه برای محلق شدن به Hatzalah بود.
08:49
And he savedذخیره my fatherپدر.
180
517473
1076
و او پدرم را نجات داد.
08:50
Could you imagineتصور کن how I feltنمد in that momentلحظه?
181
518549
4507
می‌تونید تصور کنید که در این لحظه چه حسی دارم؟
08:55
When I startedآغاز شده this organizationسازمان, I was 17 yearsسالها oldقدیمی.
182
523056
3109
زمانی که این سازمان رو شروع کردم، 17 سالم بود.
08:58
I never imaginedتصور that one day I'd be speakingصحبت كردن at TEDMEDTEDMED.
183
526165
3410
هرگز تصور نمی‌کردم که یک روز بخوام در TEDMED صحبت کنم.
09:01
I never even knewمی دانست what TEDMEDTEDMED was then.
184
529575
1799
حتی انوقت نمی‌دونستم که TEDMED چیه.
09:03
I don't think it existedوجود داشت, but I never imaginedتصور,
185
531374
3227
فکر نمی‌کنم وجود داشت، اما هرگز تصور نمی‌کردم،
09:06
I never imaginedتصور that it's going to go all around,
186
534601
2075
هرگز تصور نمی‌کردم که در سرتاسر دنیا گسترده شه،
09:08
it's going to spreadانتشار دادن around,
187
536676
1082
داره در همه جای دنیا گسترده میشه،
09:09
and this last yearسال we startedآغاز شده in Panamaپاناما and Brazilبرزیل.
188
537758
3398
و امسال این کار رو در پاناما و برزیل شروع کردیم.
09:13
All I need is a partnerشریک who is a little meshugenahمشنگنا like me,
189
541156
3382
همه آنچه نیاز دارم شریکی است که کمی مثل خودم خل باشه،
09:16
passionateپرشور about savingصرفه جویی در livesزندگی می کند, and willingمایلم to do it.
190
544538
3390
و درباره نجات دادن جان آدمها و تمایل داشتن به انجام این کار مشتاق و علاقمند باشه.
09:19
And I'm actuallyدر واقع startingراه افتادن it in Indiaهندوستان very soonبه زودی
191
547928
3509
و در واقع خیلی زود این کار رو در هند شروع می‌کنم
09:23
with a friendدوست who I metملاقات کرد in Harvardهاروارد just a while back.
192
551437
3653
بهمراه دوستی که اخیراً در هارواد ملاقات کردم.
09:27
Hatzalahهتزاله actuallyدر واقع startedآغاز شده in Brooklynبروکلین by a Hasidicحسیتی Jewیهودی
193
555090
3868
Hatzalah در واقع در بروکلین توسط یک یهودی حسیدی که سالها قبل‌تر
09:30
yearsسالها before us in Williamsburgویلیامزبرگ,
194
558958
2278
از ما در ویلیامزبرگ بود شروع شد،
09:33
and now it's all over the Jewishیهودی communityجامعه in Newجدید Yorkیورک,
195
561236
2723
و اکنون در بین کل جامعه یهودی در نیویورک گسترش یافته است،
09:35
even Australiaاسترالیا and Mexicoمکزیک and manyبسیاری other Jewishیهودی communitiesجوامع.
196
563959
3260
حتی در استرالیا و مکزیک و بسیاری از جوامع یهودی دیگر.
09:39
But it could spreadانتشار دادن everywhereدر همه جا.
197
567219
1594
اما همه جا میشه اون رو گسترش داد.
09:40
It's very easyآسان to adoptاتخاذ کردن.
198
568813
2556
بکارگیریش خیلی آسون است.
09:43
You even saw these volunteersداوطلبان in Newجدید Yorkیورک
199
571369
2276
شما حتی این دواطلبها رو تو نیویورک دیدن
09:45
savingصرفه جویی در livesزندگی می کند in the Worldجهان Tradeتجارت Centerمرکز.
200
573645
3116
که در مرکز تجارت جهانی جان آدمها رو نجات دادن.
09:48
Last yearسال aloneتنها, we treatedتحت درمان in Israelاسرائيل 207,000 people.
201
576761
3545
سال قبل تنها، در اسراییل ۲۰۷٫۰۰۰ آدم رو مداوا کردیم.
09:52
Forty-twoچهل و دو thousandهزار of them were life-threateningتهدید کننده زندگی situationsموقعیت ها.
202
580306
4723
چهل دو هزار نفر از اونها جانشان در خطر بود.
09:57
And we madeساخته شده a differenceتفاوت.
203
585029
2177
و ما تونستیم تفاوت ایجاد کنیم.
09:59
I guessحدس بزن you could call this a lifesavingنجات دادن flashفلاش mobمال تو,
204
587206
2748
به گمانم بتونید اسم این رو فلش ماب ( جمعیت خلع‌الساعه) نجات دهنده زدگی بنامید،
10:01
and it worksآثار.
205
589954
2423
و جواب میده.
10:04
When I look all around here,
206
592377
2447
وقتی همه دور و بر اینجا رو نگاه می‌کنم،
10:06
I see lots of people who would go an extraاضافی mileمایل,
207
594824
3391
کلی آدم می‌بینم که حاضرند حتی بیتشر از یک کیلومتر را بدوند تا بتونند جان کسی رو نجاب بدهند،
10:10
runاجرا کن an extraاضافی mileمایل to saveصرفه جویی other people,
208
598215
2721
کلی آدم می‌بینم که حاضرند حتی بیتشر از یک کیلومتر را بدوند تا بتونند جان کسی رو نجاب بدهند،
10:12
no matterموضوع who they are, no matterموضوع what religionمذهب,
209
600936
2737
اهمیتی نداره که کی هستند و مهم نیست مذهبشون چیه،
10:15
no matterموضوع who, where they come from.
210
603673
2916
مهم نیست کی هستند و از کجا میاین.
10:18
We all want to be heroesقهرمانان.
211
606589
1785
ما همه میخوایم قهرمان باشیم.
10:20
We just need a good ideaاندیشه, motivationانگیزه
212
608374
3386
ما فقط نیاز به یک ایده خوب، انگیزه
10:23
and lots of chutzpahچتپاها,
213
611760
1835
و یک عالم جسارت داریم.
10:25
and we could saveصرفه جویی millionsمیلیون ها نفر of people
214
613595
2165
و ما تونستیم جان میلیونها آدم رو نجات دهیم
10:27
that otherwiseدر غیر این صورت would not be savedذخیره.
215
615760
2172
که در غیر این صورت نجات پیدا نمی‌کردند.
10:29
Thank you very much.
216
617932
1685
خیلی متشکرم.
10:31
(Applauseتشویق و تمجید)
217
619617
4970
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Eli Beer - Life saver
Eli Beer, the founder and president of United Hatzalah, has re-imagined first response by training EMT volunteers to respond to local calls and keep people alive until official help arrives.

Why you should listen

When he was 6-years-old, Eli Beer was walking home from school when he witnessed a bus bombing in Jerusalem. This traumatic experience inspired Beer to seek out a career that saves lives. At age 15, he took an EMT course and began volunteering on an ambulance. But he found that, when someone truly needed fast medical attention, the ambulance just wasn't able to get there in time because of traffic and the distance needed to travel.

At age 17, Beer gathered a like-minded group of EMTs with a passion for saving lives to listen to police scanners and rush to the scene when medical help was needed in their neighborhood. The initiative became United Hatzalah, which is Hebrew for “rescue.” Twenty-five years later, the organization has more than 2,000 volunteers and helped 207,000 people as they waited for an ambulance last year. Beer serves as United Hatzalah’s president.

Beer has responded to some of the worst civil, wartime and terror-related incidents. In 2010, he was named Social Entrepreneur of the Year in Israel by the Schwab Foundation for Social Entrepreneurship and, two years later, became a World Economic Forum Young Global Leader. Married with five children, when Beer is not saving lives or guiding United Hatzalah, he manages the family real estate company, Beer Realty.

More profile about the speaker
Eli Beer | Speaker | TED.com