ABOUT THE SPEAKER
Kitra Cahana - Vagabond photojournalist + conceptual artist
Kitra Cahana is a Canadian photographer who blurs the line between anthropologist and journalist.

Why you should listen

Kitra Cahana is a wanderer. The American-born photographer was raised in Canada and Sweden, with a father who worked as a rabbi and took his family along with him everywhere he traveled. Cahana's itinerant childhood is evident in her work, which has taken her to teenage "rainbow parties," Venezuelan spiritual rituals, Ukranian Ultra-Orthodox prayer sites, American boxcars and bus stops and many more places. The 2014 TED Fellow embeds herself in the societies she documents, playing the part of photojouralist as well as enthnographer.

More profile about the speaker
Kitra Cahana | Speaker | TED.com
TEDMED 2014

Kitra Cahana: My father, locked in his body but soaring free

کیترا کاهانا: پدرم، محبوس تن اما آزادانه در پرواز

Filmed:
1,152,178 views

در سال ۲۰۱۱، رونی کاهانا دچار سکته شدیدی شد که او را با سندروم قفل شدگی باقی گذاشت: فلج کامل بجز چشمانش. در حالیکه ممکن است چنین اتفاقی وضعیت ذهنی یک انسان طبیعی را نابود کند، کاهانا در " خاموشی رو به زوال قیل و قال بیرون" آرامش یافت، و دوباره " با بدن و زندگی تازه اش نرد عشق باخت." در سخنرانی احساسی و مغموم، دخترش، کیترا نشان می دهد که چگونه تجربه روحانی پدرش را ثبت کرد، همانموقع که وی در عین درماندگی داشت دیگران را راهنمایی می کرد.
- Vagabond photojournalist + conceptual artist
Kitra Cahana is a Canadian photographer who blurs the line between anthropologist and journalist. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I know a man who soarsافزایش می یابد aboveدر بالا the cityشهر everyهرکدام night.
0
603
5862
مردی را می شناسم که هر شب بر فراز شهر پرواز می کنه.
00:18
In his dreamsرویاها, he twirlsچرخش and swirlsچرخش
1
6465
2994
در رویاهاش می چرخه و می گرده
00:21
with his toesانگشتان پا kissingبوس کردن the Earthزمین.
2
9459
2867
با انگشتهای پاش که بر زمین بوسه می زنند.
00:24
Everything has motionحرکت, he claimsادعاها,
3
12326
2814
هر آدمی حرکت داره، به گفته او
00:27
even a bodyبدن as paralyzedفلج شده as his ownخودت.
4
15140
4842
حتی بدنی مانند بدن او که فلج است.
00:31
This man is my fatherپدر.
5
19982
4830
این مرد پدرم هست.
00:36
Threeسه yearsسالها agoپیش, when I foundپیدا شد out
6
24812
1901
سه سال پیش، وقتی متوجه شدم
00:38
that my fatherپدر had sufferedرنج a severeشدید strokeسکته مغزی
7
26713
2587
که پدرم در بخش ساقه مغزش
00:41
in his brainمغز stemساقه,
8
29300
2126
دچار سکته جدی شده بود،
00:43
I walkedراه می رفت into his roomاتاق in the ICUICU
9
31426
3474
وارد اتاقش در آی سی یو در
00:46
at the Montrealمونترال Neurologicalعصبی Instituteمؤسسه
10
34900
2984
موسسه عصب شناسی مونترال شدم
00:49
and foundپیدا شد him lyingدروغ گویی deathlyمرگ still,
11
37884
2643
و او را در حالیکه بیحرکت و مرده وار دراز کشیده بودم و
00:52
tetheredتساوی to a breathingنفس كشيدن machineدستگاه.
12
40527
2936
به دستگاه تنفسی وصل بود، یافتم.
00:55
Paralysisفلج had closedبسته شد over his bodyبدن slowlyبه آرامی,
13
43463
4431
فلج به آرامی همه بدنش را تسخیر کرده بود،
00:59
beginningشروع in his toesانگشتان پا, then legsپاها,
14
47894
2071
از انگشتان پا شروع شده، بعد پاها،
01:01
torsoتاب گشت, fingersانگشتان and armsبازوها.
15
49965
2530
تنه، انگشتان دست و بازوها.
01:04
It madeساخته شده its way up his neckگردن,
16
52495
2205
با ادامه راهش تا گردن،
01:06
cuttingبرش دادن off his abilityتوانایی to breatheتنفس کنید,
17
54700
2205
نفس کشیدن را دچار اختلال کرده بود،
01:08
and stoppedمتوقف شد just beneathدر زیر the eyesچشم ها.
18
56905
4477
و درست پای چشمانش متوقف شده بود.
01:13
He never lostکم شده consciousnessآگاهی.
19
61382
2171
او هرگز هوشیاریش را از دست نداد.
01:15
Ratherنسبتا, he watchedتماشا کردم from withinدر داخل
20
63553
2587
در عوض، از درون تماشاگر
01:18
as his bodyبدن shutبسته شدن down,
21
66140
2306
از کار افتادگی جسمش،
01:20
limbاندام by limbاندام,
22
68446
2137
عضو به عضو،
01:22
muscleماهیچه by muscleماهیچه.
23
70583
2959
عضله به عضله بود.
01:25
In that ICUICU roomاتاق, I walkedراه می رفت up to my father'sپدر bodyبدن,
24
73542
4558
در اتاق مراقبتهای ویژه، به سمت جسم پدرم رفتم،
01:30
and with a quiveringلرزش voiceصدای and throughاز طریق tearsاشک ها,
25
78100
3599
و با صدایی لرزان و صورت اشک آلود
01:33
I beganآغاز شد recitingخواندن the alphabetالفبا.
26
81699
3413
شروع به خواندن الفبا کردم.
01:37
A, B, C, D, E, F, G,
27
85112
5898
A, B, C, D, E, F, G,
01:43
H, I, J, K.
28
91010
4130
H, I, J, K.
01:47
At K, he blinkedچشمک زد his eyesچشم ها.
29
95140
2952
حرف K که شد، پلک زد.
01:50
I beganآغاز شد again.
30
98092
2154
دوباره شروع کردم.
01:52
A, B, C, D, E, F, G,
31
100246
4494
A, B, C, D, E, F, G,
01:56
H, I.
32
104740
2010
H, I.
01:58
He blinkedچشمک زد again at the letterنامه I,
33
106750
3138
دوباره سر حرف I پلک زد،
02:01
then at T, then at R, and A:
34
109888
3992
بعد هم به ترتیب سر حروف T، R و A.
02:05
Kitraکیترا.
35
113880
1847
Kitra (کیترا).
02:07
He said "Kitraکیترا, my beautyزیبایی, don't cryگریه کردن.
36
115727
3958
گفت:« کیترا، قشنگم، گریه نکن.
02:11
This is a blessingبرکت."
37
119685
4455
این یه نعمته»
02:16
There was no audibleقابل شنیدن است voiceصدای, but my fatherپدر
38
124140
2655
صدایش را نمیشد شنید، اما پدرم
02:18
calledبه نام out my nameنام powerfullyقدرتمند.
39
126795
3048
اسمم را محکم گفت.
02:21
Just 72 hoursساعت ها after his strokeسکته مغزی,
40
129843
3092
درست ۲۷ ساعت بعد از سکته،
02:24
he had alreadyقبلا embracedدر آغوش گرفت
41
132935
1755
دیگر شرایطش را
02:26
the totalityکلیت of his conditionوضعیت.
42
134690
3475
کاملا پذیرفته بود.
02:30
Despiteبا وجود his extremeمفرط physicalفیزیکی stateحالت,
43
138165
2500
علی رغم وضعیت فیزیکی حادش،
02:32
he was completelyبه صورت کامل presentحاضر with me,
44
140665
2956
کاملا درکنارم حضور داشت،
02:35
guidingهدایت, nurturingپرورش دادن,
45
143621
2632
راهنماییم و تربیتم می کرد،
02:38
and beingبودن my fatherپدر as much
46
146253
2250
که نه بیشتر اما به اندازه
02:40
if not more than ever before.
47
148503
3236
قبل برایم پدری می کرد.
02:43
Locked-inقفل شده در syndromeسندرم
48
151739
1563
قفل شدن در سندروم
02:45
is manyبسیاری people'sمردم worstبدترین nightmareکابوس.
49
153302
3401
بدترین کابوس خیلی از آدمهاست.
02:48
In Frenchفرانسوی, it's sometimesگاه گاهی calledبه نام
50
156703
2408
به فرانسوی گاهی اینطور نامیده میشود،
02:51
"maladieمالادی deد l'emmurالممورé vivantزنده گی."
51
159111
2080
"maladie de l'emmuré vivant."
02:53
Literallyبه معنای واقعی کلمه, "walled-in-aliveدیوار در زندان diseaseمرض."
52
161191
5321
با ترجمه لغوی، " بیماری زنده به گور.»
02:58
For manyبسیاری people, perhapsشاید mostاکثر,
53
166512
1755
برای بسیاری از آدمها، شاید اکثریت
03:00
paralysisفلج is an unspeakableغیر قابل توصیف horrorوحشت,
54
168267
3532
فلج وحشتی ناگفتنی باشد،
03:03
but my father'sپدر experienceتجربه
55
171799
2341
اما تجربه پدرم
03:06
losingاز دست دادن everyهرکدام systemسیستم of his bodyبدن
56
174140
2371
در از دست دادن تک به تک سیستمهای بدنش
03:08
was not an experienceتجربه of feelingاحساس trappedبه دام افتاده,
57
176511
3061
تجربه ای با حس در دام افتادن نبود،
03:11
but ratherنسبتا of turningچرخش the psycheروحیه inwardsدر داخل,
58
179572
4161
بلکه بجایش از لحاظ ذهنی درونی شده
03:15
dimmingکم نور down the externalخارجی chatterپچ پچ,
59
183733
3195
و همهمه دنیای بیرونی کم رنگ میشد،
03:18
facingروبرو شدن the recessesرکود of his ownخودت mindذهن,
60
186928
2925
با بازگشت ذهن خویش مواجه میشد،
03:21
and in that placeمحل,
61
189853
1837
و در آن جا،
03:23
fallingافتادن in love with life and bodyبدن anewدوباره.
62
191690
4780
عاشق جسم و زندگی جدیدش میشد.
03:28
As a rabbiخرگوش and spiritualروحانی man
63
196470
2696
بعنوان یک روحانی و خاخام
03:31
danglingآویزان betweenبین mindذهن and bodyبدن, life and deathمرگ,
64
199166
4114
معلق بین ذهن و جسم، حیات و مرگ،
03:35
the paralysisفلج openedافتتاح شد up a newجدید awarenessاطلاع for him.
65
203280
4527
فلج گشایشگر آگاهی تازه ای برای او بود.
03:39
He realizedمتوجه شدم he no longerطولانی تر neededمورد نیاز است to look
66
207807
2414
تشخیص داد که دیگر نیاز نداشت
03:42
beyondفراتر the corporealجسمی worldجهان
67
210221
3029
برای یافتن تعالی، ورای
03:45
in orderسفارش to find the divineالهی.
68
213250
3249
دنیای فانی را بنگرد.
03:48
"Paradiseبهشت is in this bodyبدن.
69
216499
3889
«بهشت توی این بدن هست.
03:52
It's in this worldجهان," he said.
70
220388
3762
تو همین جهان.»
03:56
I sleptگذشته ی فعل خوابیدن by my father'sپدر sideسمت for the first fourچهار monthsماه ها,
71
224150
3856
چهار ماه اول را کنار پدرم میخوابیدم،
04:00
tendingبه دنبال as much as I could
72
228006
2114
تا جایی که میشد شاهد
04:02
to his everyهرکدام discomfortناراحتی,
73
230120
2645
ناراحتیهایش بودم،
04:04
understandingدرك كردن the deepعمیق
humanانسان psychologicalروانشناسی fearترس
74
232765
3350
برام ترس عمیق روانی انسان از این که قادر به فریاد کمک
04:08
of not beingبودن ableتوانایی to call out for help.
75
236115
3485
سر دادن نباشه، قابل درک بود.
04:11
My motherمادر, sistersخواهران, brotherبرادر and I,
76
239600
3726
مادر، خواهرها، برادرم و خودم
04:15
we surroundedاحاطه شده him in a cocoonنارون of healingشفا دادن.
77
243326
4364
او را در پیله ای از شفاگرفتن محصور کردیم.
04:19
We becameتبدیل شد his mouthpieceگیرنده,
78
247690
2100
دهنش شده بودیم،
04:21
spendingهزینه کردن hoursساعت ها eachهر یک day recitingخواندن the alphabetالفبا
79
249790
3829
هر روز ساعتها وقت صرف بازگون کردن الفبا می کردیم
04:25
as he whisperedزمزمه back sermonsموعظه ها
80
253619
2362
موقعی که میخواست با پلک زدن خطابه یا
04:27
and poetryشعر with blinksچشمک می زند of his eyeچشم.
81
255981
3669
شعری را زمزمه کنه.
04:31
His roomاتاق, it becameتبدیل شد our templeمعبد of healingشفا دادن.
82
259650
5454
اتاقش، معبد شفایابی ما شد.
04:37
His bedsideبستر becameتبدیل شد a siteسایت for those
83
265104
2722
بغل تختش شد محلی برای کسانی
04:39
seekingبه دنبال adviceمشاوره and spiritualروحانی counselمشاوره, and throughاز طریق us,
84
267826
4085
که خواستار مشاوره روحی و نصیحت بودند و از طریق ما
04:43
my fatherپدر was ableتوانایی to speakصحبت
85
271911
2540
پدرم قادر به حرف زدن و
04:46
and upliftبالا بردن,
86
274451
2194
معتالی کردن بود،
04:48
letterنامه by letterنامه,
87
276645
1991
حرف به حرف،
04:50
blinkچشمک زدن by blinkچشمک زدن.
88
278636
2464
پلک پشت پلک.
04:53
Everything in our worldجهان becameتبدیل شد slowآرام and tenderمناقصه
89
281100
3892
همه چیز در دنیای ما کند و شکننده شد
04:56
as the dinدین, dramaدرام and deathمرگ of the hospitalبیمارستان wardبخش
90
284992
3364
در حالیکه قیل و قال، هیجان و مرگ بیمارستان
05:00
fadedمحو شده into the backgroundزمینه.
91
288356
3504
در پس زمینه محو میشد.
05:03
I want to readخواندن to you one of the first things
92
291860
2100
میخوام براتون یکی از اولین چیزایی را بخونم
05:05
that we transcribedرونویسی شده in the weekهفته followingذیل the strokeسکته مغزی.
93
293960
4241
که در هفته بعد از سکته رونویسی کردیم.
05:10
He composedتشکیل شده a letterنامه,
94
298201
2380
یه شعر سروده بود
05:12
addressingخطاب به his synagogueکنیسه congregationجماعت,
95
300581
2621
خطاب به جماعت کنیسه اش،
05:15
and endedبه پایان رسید it with the followingذیل linesخطوط:
96
303202
3509
و با خطوط زیر تمام شد:
05:18
"When my napeزانو زدن explodedمنفجر شد,
97
306711
2479
« وقتی پس گردنم ترکید،
05:21
I enteredوارد شد anotherیکی دیگر dimensionابعاد:
98
309190
2763
وارد بُعد دیگری شدم:
05:23
inchoateنیمه تمام, sub-planetaryزیر سیاره ای, protozoanپروتئوزا.
99
311953
4657
نیمه تمام،جزی از سیاره، پروتوزوآیی. (جانداران یوکاریوتیک تک سلولی میکروسکوپی هستند که به قلمرو آغازیان تعلق دارند)
05:28
Universesجهان are openedافتتاح شد and closedبسته شد continuallyبه طور پیوسته.
100
316610
4589
کیهانها بطور متداوم باز و بسته ی شوند.
05:33
There are manyبسیاری when lowکم,
101
321199
2059
نمونه های زیادی هست که وقتی هنوز
05:35
who stop growingدر حال رشد.
102
323258
2205
کوچیکند از توقف باز میمونند.
05:37
Last weekهفته, I was broughtآورده شده so lowکم,
103
325463
2104
هفته پیش، خیلی بهم ریخته بودم
05:39
but I feltنمد the handدست of my fatherپدر around me,
104
327567
3435
اما دست پدرم را در کنارم حس کردم
05:43
and my fatherپدر broughtآورده شده me back."
105
331002
3420
و پدرم روحیه ام را برگردوند.
05:46
When we weren'tنبودند his voiceصدای,
106
334422
2245
وقتی صداش نبودیم،
05:48
we were his legsپاها and armsبازوها.
107
336667
3333
دست و پاش میشدیم.
05:52
I movedنقل مکان کرد them like I know I would have wanted
108
340000
2652
اونها را طوری حرکت می دادم که انگار میخواستم
05:54
my ownخودت armsبازوها and legsپاها to be movedنقل مکان کرد
109
342652
2597
دست و پای خودم که تمام روز بیحرکت مونده
05:57
were they still for all the hoursساعت ها of the day.
110
345249
3892
بوده را حرکت بدم.
06:01
I rememberیاد آوردن I'd holdنگه دارید his fingersانگشتان nearنزدیک my faceصورت,
111
349141
3983
یادم میاد انگشتاش روی جلو صورتم گرفته بودم،
06:05
bendingخم شدن eachهر یک jointمفصل to keep it softنرم and limberلیبره.
112
353124
4286
هر بند اون را خم می کردم تا نرم و انطاف پذیر بمونند.
06:09
I'd askپرسیدن him again and again
113
357410
2351
ازش دوباره و دوباره خواستم
06:11
to visualizeتصور کنید the motionحرکت,
114
359761
2497
تا جنب و جوش را به تصویر بکشه،
06:14
to watch from withinدر داخل as the fingerانگشت curledپیچ خورده
115
362258
3521
نگاهی از تو به انگشتی که تا میشد،
06:17
and extendedتمدید شده, and to moveحرکت alongدر امتداد with it
116
365779
4072
کشیده میشد و تو ذهنش
06:21
in his mindذهن.
117
369851
2711
با اون حرکت می کرد.
06:24
Then, one day, from the cornerگوشه of my eyeچشم,
118
372562
2013
سپس یک روز از گوشه چشمم
06:26
I saw his bodyبدن slitherلغزش like a snakeمار,
119
374575
3723
متوجه خزش بدنش مثل یک مار شدم،
06:30
an involuntaryغیر داوطلبانه spasmاسپاسم passingگذراندن throughاز طریق the courseدوره
120
378298
3305
یک اسپاسزم عضله ای غیر داوطلبانه که از توی اندامش
06:33
of his limbsاندام ها.
121
381603
2287
می گذشت.
06:35
At first, I thought it was my ownخودت hallucinationتوهم,
122
383890
2215
اولش فکر کردم توهم من بود بخاطر
06:38
havingداشتن spentصرف شده so much time tendingبه دنبال to this one bodyبدن,
123
386105
3555
سپری کردن زمان خیلی زیادی که معطوف این بدن کرده بودم
06:41
so desperateمستاصل to see anything reactواکنش نشان می دهند on its ownخودت.
124
389660
4660
طوریکه ناامیدانه میخواستم از خودش حرکتی نشون بده.
06:46
But he told me he feltنمد tinglesتللوز,
125
394320
2660
اما بهم گفت گزگز حس می کرد،
06:48
sparksجرقه of electricityالکتریسیته flickeringسوسو زدن on and off
126
396980
3535
جرقه هایی از الکتریسته که سوسو می زد
06:52
just beneathدر زیر the surfaceسطح of the skinپوست.
127
400515
3757
درست زیر سطح پوست.
06:56
The followingذیل weekهفته, he beganآغاز شد ever so slightlyکمی
128
404272
3307
هفته بعدش، حتی به شروع کرد به نشون دادن
06:59
to showنشان بده muscleماهیچه resistanceمقاومت.
129
407579
2756
مقاومت ماهیچه ای بطور خیلی خفیفی.
07:02
Connectionsاتصالات were beingبودن madeساخته شده.
130
410335
2605
ارتباطات ساخته میشدند.
07:04
Bodyبدن was slowlyبه آرامی and gentlyبه آرامی reawakeningبازخوانی,
131
412940
5224
بدن داشت نرم و آهسته دوباره بیدار میشد،
07:10
limbاندام by limbاندام, muscleماهیچه by muscleماهیچه,
132
418164
3546
عضو به عضو، عضله به عضله،
07:13
twitchتکان دادن by twitchتکان دادن.
133
421710
2931
تکان به تکان.
07:16
As a documentaryمستند photographerعکاس,
134
424641
2637
بعنوان عکاس مستند،
07:19
I feltنمد the need to photographعکس
135
427278
1802
نیاز به عکس گرفتن از
07:21
eachهر یک of his first movementsحرکات
136
429080
2200
هر یک از نخستین حرکتهاش داشتم
07:23
like a motherمادر with her newbornنوزاد تازه متولد شده.
137
431280
2650
مثل مادری با فرزند تازه متولد شدش.
07:25
I photographedعکسبرداری him takingگرفتن his first unaidedبدون کمک breathنفس کشیدن,
138
433930
4504
از اولین تنفس بدون کمکش عکس برداشتم،
07:30
the celebratoryجشن عروسی momentلحظه after he showedنشان داد
139
438434
2779
لحظه پیروزمندانه بعد از این که وقتی اولین بار
07:33
muscleماهیچه resistanceمقاومت for the very first time,
140
441213
4007
مقاومت عضله ای نشون داد،
07:37
the newجدید adaptedسازگار technologiesفن آوری ها that allowedمجاز him
141
445220
2710
فناوریهای بکار گرفته شده جدیدی که به او اجازه می داد
07:39
to gainکسب کردن more and more independenceاستقلال.
142
447930
3880
آزای بیشتر و بیشتری کسب کنه.
07:43
I photographedعکسبرداری the careاهميت دادن and the love
143
451810
2013
از مراقبت و عشقی که او را احاطه کرده بود
07:45
that surroundedاحاطه شده him.
144
453823
2328
عکس گرفتم.
07:56
But my photographsعکس ها only told the outsideخارج از storyداستان
145
464890
3414
اما عکسهای من فقط یه قصه بیرونی را می گفتند
08:00
of a man lyingدروغ گویی in a hospitalبیمارستان bedبستر
146
468304
3312
از مردی که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود
08:03
attachedمتصل شده to a breathingنفس كشيدن machineدستگاه.
147
471616
1654
و به دستگاه تنفسی وصل بود.
08:05
I wasn'tنبود ableتوانایی to portrayتصویر کشیدن his storyداستان from withinدر داخل,
148
473270
3622
قادر نبودم قصه اش را از درون به تصویر بکشم،
08:08
and so I beganآغاز شد to searchجستجو کردن for a newجدید visualبصری languageزبان,
149
476892
3323
و بنابراین شروع کردم به گشتن دنبال یک زبان بصری جدید،
08:12
one whichکه strivedتلاش کرد to expressبیان the ephemeralکوتاه مدت qualityکیفیت
150
480215
3298
یکی که کوشید کیفیت زودگذر
08:15
of his spiritualروحانی experienceتجربه.
151
483513
3896
تجربه روحانیش را شرح دهدو.
08:38
Finallyسرانجام, I want to shareاشتراک گذاری with you
152
506026
2258
بالاخره، میخوام که با شما ویدیوی از مجموعه ای را
08:40
a videoویدئو from a seriesسلسله that I've been workingکار کردن on
153
508284
3358
به اشتراک بگذارم که روش مشغول کار هستم
08:43
that triesتلاش می کند to expressبیان the slowآرام, in-betweenدر بین existenceوجود داشتن
154
511642
3268
و سعی داره وجود کندی که در این اثنا پدرم تجربه کرده
08:46
that my fatherپدر has experiencedبا تجربه.
155
514910
2710
را شرح بده.
08:49
As he beganآغاز شد to regainبه دست آوردن مجدد his abilityتوانایی to breatheتنفس کنید,
156
517620
3550
در حالیکه شروع کردن به بدست آوردن تواناییش برای نفس کشیدن،
08:53
I startedآغاز شده recordingضبط his thoughtsاندیشه ها,
157
521170
2632
شروع کردم به ضبط افکارش،
08:55
and so the voiceصدای that you hearشنیدن in this videoویدئو
158
523802
1924
و در نتیجه صدایی که در این ویدئوی میشنوید
08:57
is his voiceصدای.
159
525726
2610
صدای اوست.
09:00
(Videoویدئو) Ronnieرونی Cahanaکاهانا: You have to believe
160
528336
3082
(ویدئو) رونی کاهانا: باید باور کنید
09:03
you're paralyzedفلج شده
161
531418
2734
که فلج هستید
09:06
to playبازی the partبخشی
162
534152
2755
تا نقش
09:08
of a quadriplegicquadriplegic.
163
536907
5233
فلج از گردن به پایین را بازی کنید.
09:14
I don't.
164
542140
1968
من باور نکردم.
09:16
In my mindذهن,
165
544108
2586
در ذهنم،
09:18
and in my dreamsرویاها
166
546694
2762
و تو رویاهام
09:21
everyهرکدام night
167
549456
2840
هر شب (نقاش برجسته یهودی‌الاصل فرانسوی - روسی و از پیشگامان سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی)
09:24
I Chagall-manمرد چگال floatشناور
168
552296
4915
مرد شناور شاگال
09:29
over the cityشهر
169
557211
3128
بر فراز شهر هستم
09:32
twirlچرخش and swirlچرخش
170
560339
3217
در حال گشتن و چرخیدن
09:35
with my toesانگشتان پا kissingبوس کردن the floorکف.
171
563556
7919
با انگشتان پاهایی که زمین را می بوسند.
09:43
I know nothing about the statementبیانیه
172
571475
6907
چیزی درباره وضعیت
09:50
of man withoutبدون motionحرکت.
173
578382
5793
مرد بدون حرکت نمی دونم.
09:56
Everything has motionحرکت.
174
584175
3624
همه چیز در حال حرکته.
09:59
The heartقلب pumpsپمپ ها.
175
587799
3351
قلب پمپاژ می کنه.
10:03
The bodyبدن heavesاشباع می شود.
176
591150
4296
بدن خیزش داره.
10:07
The mouthدهان movesحرکت می کند.
177
595446
4714
دهن می جنبد.
10:12
We never stagnateرکود.
178
600160
4071
هرگز خمود نیستیم.
10:16
Life triumphsپیروزی ها up and down.
179
604231
6824
جشن زندگی بالا و پایین داره.
10:23
Kitraکیترا Cahanaکاهانا: For mostاکثر of us,
180
611055
2076
کیترا کاهانا: برای اغلب ما،
10:25
our musclesعضلات beginشروع to twitchتکان دادن and moveحرکت
181
613131
2734
عضله هامون قبل از این که بخواین نسبت بهشون آگاه شیم
10:27
long before we are consciousآگاهانه,
182
615865
2508
شروع به حرکت و کشیده شدن می کنند،
10:30
but my fatherپدر tellsمی گوید me his privilegeامتیاز
183
618373
2917
اما پدرم میگه که مزیتش
10:33
is livingزندگي كردن on the farدور peripheryحاشیه
184
621290
2179
زندگی بر چنبره انتهایی
10:35
of the humanانسان experienceتجربه.
185
623469
3003
تجربه انسانی هستش.
10:38
Like an astronautفضانورد who seesمی بیند a perspectiveچشم انداز
186
626472
2632
مثل فضانوری که قادر به دیدن زاویه دیدی که
10:41
that very fewتعداد کمی of us will ever get to shareاشتراک گذاری,
187
629104
3218
تعداد اندکی از ما قادر به دیدنش هستند،
10:44
he wondersعجایب and watchesساعت as he takes
188
632322
3106
با این فکر در کلنجاره که داره
10:47
his first breathsتنفس
189
635428
1877
اولین نفسهاش رو می کشه
10:49
and dreamsرویاها about crawlingخزنده back home.
190
637305
4039
و رویای سینه خیز به خونه برگشتن را می بینه.
10:53
So beginsشروع می شود life at 57, he saysمی گوید.
191
641344
3779
به گفته خودش زندگی در ۵۷ سالگی براش شروع شد.
10:57
A toddlerکودک نو پا has no attitudeنگرش in its beingبودن,
192
645123
3499
کودک نوپا هیچ طرز تلقی از بودنش نداره
11:00
but a man insistsاصرار دارد on his worldجهان everyهرکدام day.
193
648622
5703
اما یه مرد هر روز مصر بر دنیایی که داره .
11:06
Fewتعداد کمی of us will ever have to faceصورت physicalفیزیکی limitationsمحدودیت ها
194
654325
3645
تعداد خیلی کمی از ما تو زندگی به اندازه پدرم از محدودیتهای ناشی از فلجی
11:09
to the degreeدرجه that my fatherپدر has,
195
657970
2958
که اون داره، مواجه میشن،
11:12
but we will all have momentsلحظات of paralysisفلج
196
660928
3151
اما ما همگی لحظاتی از فلج شدن را تو زندگیمون
11:16
in our livesزندگی می کند.
197
664079
2361
تجربه می کنیم.
11:18
I know I frequentlyمکررا confrontروبرو شدن با wallsدیوارها
198
666440
3218
میدونم که به کرات به دیوار میخورم
11:21
that feel completelyبه صورت کامل unscalableunscalable,
199
669658
3239
طوریکه فکر می کنم راه دررو ندارم،
11:24
but my fatherپدر insistsاصرار دارد
200
672897
2260
اما پدرم اصرار داره
11:27
that there are no deadمرده endsبه پایان می رسد.
201
675157
2873
که کوچه بن بستی در کار نیست.
11:30
Insteadبجای, he invitesدعوت می کند me into his spaceفضا of co-healingهماهنگ کننده
202
678030
5210
در عوض، از من دعوت کردن تا همراه جریان التیام گرفتنش باشم
11:35
to give the very bestبهترین of myselfخودم, and for him
203
683240
3604
تا بهترین حالت خودم را به او ارائه کنم
11:38
to give the very bestبهترین of himselfخودت to me.
204
686844
3430
و او هم بهترین حالتش را به من.
11:42
Paralysisفلج was an openingافتتاح for him.
205
690274
3037
فلج براش نوع آغاز بود.
11:45
It was an opportunityفرصت to emergeظهور,
206
693311
2351
فرصتی برای پدیدار شدن،
11:47
to rekindleبازخورد life forceزور,
207
695662
2194
برای احیاء نیروی زندگی،
11:49
to sitنشستن still long enoughکافی with himselfخودت
208
697856
2034
تا فارغ از جنب و جوش با خودش آروم بشینه
11:51
so as to fallسقوط in love with the fullپر شده continuumپیوستگی
209
699890
3310
تا با زنجیره کامل آفرینش
11:55
of creationایجاد.
210
703200
2294
نرد عشق ببازه.
11:57
Todayامروز, my fatherپدر is no longerطولانی تر lockedقفل شده است in.
211
705494
3982
گردنش را به آسونی حرکت میده،
12:01
He movesحرکت می کند his neckگردن with easeسهولت,
212
709476
3161
لوله های غذارسانش برداشته شده
12:04
has had his feedingتغذیه pegگیره removedحذف شده,
213
712637
2731
با ریه های خودش نفس میکشه،
12:07
breathesتنفس می کند with his ownخودت lungsریه ها,
214
715368
2782
با صدای آروم خودش یواش صحبت می کنه
12:10
speaksصحبت می کند slowlyبه آرامی with his ownخودت quietساکت voiceصدای,
215
718150
3484
و هر روز کار میکنه
12:13
and worksآثار everyهرکدام day
216
721634
2304
تا حرکت بیشتری در جسم فلج شده اش بوجود بیاد.
12:15
to gainکسب کردن more movementجنبش in his paralyzedفلج شده bodyبدن.
217
723938
5210
اما این کار هرگز تمامی نداره.
12:21
But the work will never be finishedتمام شده.
218
729148
2351
همانطوری که او میگه،« در جهانی ویران زندگی می کنم
12:23
As he saysمی گوید, "I'm livingزندگي كردن in a brokenشکسته شده worldجهان,
219
731499
4713
و کار مقدسی برای انجام دادن دارم.
12:28
and there is holyمقدس work to do."
220
736212
3031
متشکرم.
12:31
Thank you.
221
739243
2020
(تشویق)
12:33
(Applauseتشویق و تمجید)
222
741263
3857
Translated by Leila Ataei
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Kitra Cahana - Vagabond photojournalist + conceptual artist
Kitra Cahana is a Canadian photographer who blurs the line between anthropologist and journalist.

Why you should listen

Kitra Cahana is a wanderer. The American-born photographer was raised in Canada and Sweden, with a father who worked as a rabbi and took his family along with him everywhere he traveled. Cahana's itinerant childhood is evident in her work, which has taken her to teenage "rainbow parties," Venezuelan spiritual rituals, Ukranian Ultra-Orthodox prayer sites, American boxcars and bus stops and many more places. The 2014 TED Fellow embeds herself in the societies she documents, playing the part of photojouralist as well as enthnographer.

More profile about the speaker
Kitra Cahana | Speaker | TED.com