ABOUT THE SPEAKER
Tammy Lally - Money coach
Tammy Lally helps others master their finances.

Why you should listen

Tammy Lally is a Certified Money Coach and author of Money Detox. She helps others master their finances by first conquering their emotions around money, then by creating a comprehensive financial plan.

Lally has deep experience in the financial industry and has spent years studying psychology, addiction, recovery and spirituality. Her teachers include Brené Brown, Marianne Williamson, Pia Melody and Byron Katie.

Lally brings a distinctive blend of financial industry experience, psychological knowledge and spiritual consciousness to her work. She created a seven-step "Money Detox" process that allows anyone to achieve financial freedom and joy.

More profile about the speaker
Tammy Lally | Speaker | TED.com
TEDxOrlando

Tammy Lally: Let's get honest about our money problems

تامی لالی: بیایید در مورد مسائل مالی خودمان روراست باشیم

Filmed:
2,068,458 views

تقلا برای بودجه و مدیریت امور مالی معمولا رایج است - اما صحبت کردن صادقانه و آشکار در مورد آن وجود ندارد. چرا ما مشکلات خود درباره پول را پنهان می‌کنیم؟ در این گفت‌وگوی شخصی تامی لالی نویسنده، ما را تشویق می‌کند که از «شرم پول» آزاد شویم و به ما نشان می‌دهد چگونه ارزش خودمان را با حساب‌های بانکی‌مان نسنجیم.
- Money coach
Tammy Lally helps others master their finances. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Have you everyهرکدام had to breakزنگ تفريح
your family'sخانواده rulesقوانین?
0
803
2435
آیا تا بحال مجبور شدید
که در خانواده خود قانون شکنی کنید؟
00:16
Todayامروز, I'm breakingشکستن mineمال خودم,
1
4260
2534
امروز، می‌خواهم همین کار را بکنم،
00:18
around moneyپول, secrecyمحرمانه and shameشرم آور.
2
6818
3301
راجع به پول، رازداری و شرمساری.
00:23
In 2006, on my brotherبرادر Keith'sکیت است
40thth birthdayروز تولد, he calledبه نام.
3
11922
3841
سال ۲۰۰۶ برادرم کیث
در تولد ۴۰ سالگی‌اش به من زنگ زد.
00:29
"Tamتام, I'm in direوخیم straitsتنگه.
4
17017
2555
«تم من تو مخمصه‌ام.
00:32
I wouldn'tنمی خواهم askپرسیدن unlessمگر اینکه I had to.
5
20514
2753
اگر مجبور نبودم رو نمی‌انداختم.
00:36
Can I borrowامانت گرفتن 7,500 dollarsدلار?"
6
24381
2442
می‌تونی ۷٫۵۰۰ دلار بهم قرض بدی؟»
00:40
This wasn'tنبود the first time
he neededمورد نیاز است quickسریع cashپول نقد,
7
28611
2754
این بار اولش نبود
که از من پول فوری می‌خواست،
00:43
but this time, his voiceصدای frightenedوحشت زده me.
8
31389
2325
اما این دفعه صدایش مرا ترساند.
00:47
I had never heardشنیدم him
so beatenمورد ضرب و شتم down and shamefulشرم آور,
9
35664
4063
تا حالا این‌قدر شرم زده و افسرده نبود،
00:54
and it was on his 40thth birthdayروز تولد.
10
42321
2087
دقیقاً روز تولد ۴۰ سالگیش بود.
01:01
After a fewتعداد کمی basicپایه ای questionsسوالات
that we would all askپرسیدن,
11
49723
2928
بعد از چند سوال که اغلب از هم می‌پرسیم،
01:05
I agreedتوافق کرد to loanوام him the moneyپول,
but underزیر one conditionوضعیت:
12
53737
3493
موافقت کردم پول را
به او بدهم اما به یک شرط:
01:10
that as the financialمالی
professionalحرفه ای in the familyخانواده,
13
58421
2444
به عنوان متخصص امور مالی خانواده،
01:12
I wanted to meetملاقات with him and his wifeهمسر
14
60889
1954
می‌خواستم با او و همسرش ملاقاتی داشته باشم
01:14
to see what was really happeningاتفاق می افتد.
15
62867
1926
تا ببینم چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
01:17
Weeksهفته ها laterبعد, we metملاقات کرد
at the localمحلی Starbucksاستارباکس,
16
65983
3223
چند هفته بعد در کافه استارباکس
محل دیدار کردیم.
01:21
and I startedآغاز شده right in
with the tough-loveعشق سخت budgetبودجه conversationگفتگو.
17
69230
4197
گفت‌وگو را با بودجه سختگیرانه شروع کردم.
01:26
"You should sellفروش the houseخانه,
downsizeکاهش to something you can affordاستطاعت داشتن,
18
74336
4279
«باید خانه را بفروشی، بری به جایی کوچک‌تر
که از پس هزینه‌هایش برمی‌آیی،
01:30
sellفروش the toysاسباب بازی ها.
19
78639
1966
اسباب و وسایل را هم بفروش.
01:32
And Starbucksاستارباکس?
20
80629
1486
و استارباکس؟
01:34
Give up the five-dollar-a-dayپنج دلار یک روز coffeeقهوه."
21
82139
2000
هر روز پنج دلار بالای یک قهوه
دادن را تعطیل کن.»
01:37
You know, all the trappingsترسیم that we do
to keep up with the Jonesesجونز.
22
85343
3811
می‌دانید تمام این کارهای تجملاتی
برای چشم و هم چشمی کردن است.
01:42
Quicklyبه سرعت, my brotherبرادر and his wifeهمسر
wentرفتی into a fearsomeترسناک blameسرزنش gameبازی,
23
90811
3239
به سرعت، برادرم وهمسرش
شروع به سرزنش همدیگر کردند،
01:47
and it got messyبی نظم.
24
95348
1289
و اوضاع بدتر شد.
01:49
I vacillatedvacillated betweenبین therapistدرمانگر
and pissed-offپوسیدگی sisterخواهر.
25
97709
4880
بین مشاور و خواهر عصبانی در نوسان بودم.
01:56
I wanted them to be better than this.
26
104029
2063
می‌خواستم آن‌ها بهتر از این باشند.
01:58
"Come on, you two. Get your shitگریه togetherبا یکدیگر.
27
106500
2870
«بیخیال، با شماهام، باید اوضاع
رو با هم حل کنید.
02:02
You're parentsپدر و مادر.
28
110025
1506
شما پدر و مادر هستید.
02:03
Growرشد up and buckبک up."
29
111555
2365
دست از بچه بازی بردارید
و به هم دلگرمی بدهید.»
02:08
After we left, I calledبه نام my momمامان,
30
116280
2521
بعد از ترک کافه، به مادرم زنگ زدم،
02:12
but Keithکیت beatضرب و شتم me to it,
31
120484
1930
اما کیث زودتر از من زنگ زده بود،
02:14
and he told her that I wasn'tنبود helpfulمفید است.
32
122438
2387
و به مادرم گفته بود من کمکش نکردم.
02:17
In factواقعیت, he was hurtصدمه
and feltنمد ganged-upدر ganged به بالا on.
33
125955
3460
در واقع اذیت شده بود
و احساس می‌کرد علیه او هستیم.
02:24
Of courseدوره he did. I shamedشرم آور him
with my tough-loveعشق سخت budgetبودجه conversationگفتگو.
34
132200
6600
البته که اذیت شده بود.
با حرف‌هایم برادرم را شرمنده کرده بودم.
02:33
Two monthsماه ها wentرفتی by when I receivedاخذ شده a call.
35
141091
2516
بعد از دو ماه یک نفر به من زنگ زد.
02:36
"Tamتام? I have badبد newsاخبار.
36
144669
2581
«تم؟ خبر بدی برات دارم.
02:40
Keithکیت committedمرتکب شده suicideخودکشی کردن last night."
37
148646
2063
کیث دیشب خودکشی کرد.»
02:47
Daysروزها laterبعد, at his home,
I wentرفتی looking for answersپاسخ ها,
38
155747
3674
چند روز بعد از آن ماجرا،
به خانه‌اش رفتم تا جوابی پیدا کنم،
02:52
in his "officeدفتر" -- the garageگاراژ.
39
160626
2185
در «دفتر کار»ش -- در گاراژ.
02:56
There, I foundپیدا شد a stackپشته
of overdueسر رسیده creditاعتبار cardکارت billsصورتحساب
40
164416
4231
آنجا دسته‌ای قبض پیدا کردم
که سررسیدشان گذشته بود
03:00
and a foreclosureسلب حق اقامه دعوی noticeاطلاع servedخدمت کرده است to him
on the day that he diedفوت کرد.
41
168671
4690
و روز خودکشی هم یک
اخطاریه مصادره دریافت کرده بود.
03:24
My brotherبرادر left behindپشت
his beautifulخوشگل 10-year-oldساله daughterفرزند دختر,
42
192959
4529
برادرم دختر ۱۰ ساله زیبایش،
03:29
his brilliantدرخشان 18-year-oldساله sonفرزند پسر,
weeksهفته ها before his highبالا schoolمدرسه graduationفارغ التحصیلی,
43
197512
5341
و پسر با استعداد ۱۸ ساله‌اش را چند هفته
قبل از فارغ التحصیلی دبیرستان تنها گذاشت،
03:34
and his wifeهمسر of 20 yearsسالها.
44
202877
1650
و همسرش که ۲۰ سال
از ازدواجشان می‌گذشت را ترک کرد.
03:38
How did this happenبه وقوع پیوستن?
45
206180
1396
چطور این اتفاق افتاده بود؟
03:42
My brotherبرادر was caughtگرفتار
in our family'sخانواده money-shameپول شرم cycleچرخه,
46
210276
4580
برادرم دامن گیر دایره
شرمندگی مالی خانواده ما شد.
03:46
and he was farدور from aloneتنها in this.
47
214880
2094
و تنهایی با این مسئله
دست و پنجه نرم می‌کرد.
03:50
Suicideخودکشی کردن ratesنرخ ها amongدر میان adultsبزرگسالان agesسنین 40 to 64
48
218087
5430
میزان خودکشی در بین
بزرگسالان ۴۰ تا ۶۴ ساله
03:55
have risenبالا رفت nearlyتقریبا 40 percentدرصد sinceاز آنجا که 1999.
49
223541
3705
از سال ۱۹۹۹ حدود ۴۰ درصد افزایش یافته است.
04:00
Jobکار lossاز دست دادن, bankruptcyورشکستگی and foreclosuresسلب حق اقامه دعوی
50
228141
3532
بیکاری، ورشکستگی و مصادره املاک و دارایی
04:03
were presentحاضر in nearlyتقریبا
40 percentدرصد of the deathsمرگ و میر,
51
231697
3213
در تقریباً ۴۰ درصد مرگ‌ومیر‌ها نقش داشتند،
04:06
with whiteسفید middle-agedمیانسال menمردان
accountingحسابداری for sevenهفت out of 10 suicidesخودکشی.
52
234934
5389
و از هر ۱۰ خودکشی هفت نفر
مردان سفید پوست میانسال بودند.
04:13
What I've learnedیاد گرفتم
53
241823
2191
چیزی که من آموخته‌ام
04:16
is that our self-destructiveخود مخرب است
and self-defeatingخود شکست خورده financialمالی behaviorsرفتار
54
244038
6622
این است که رفتار‌های مالی
خودمحور و خودپرستانه ما
04:22
are not drivenرانده
by our rationalگویا, logicalمنطقی mindsذهنها.
55
250684
3901
از قوه عقلانی و منطقی ما نشات نمی‌گیرند.
04:27
Insteadبجای, they are a productتولید - محصول
of our subconsciousناخودآگاه beliefاعتقاد systemsسیستم های
56
255434
6294
بلکه درعوض، آن‌ها نتیجه
عقاید ناخودآگاه ما هستند
04:33
rootedنشات گرفتن in our childhoodsفرزند
57
261752
2191
که ریشه در کودکی ما دارند
04:35
and so deeplyعمیقا ingrainedریشه دار in us,
58
263967
2484
و عمیقا با روح ما عجین شده‌اند،
04:38
they shapeشکل the way that we dealمعامله with moneyپول
our entireکل adultبالغ livesزندگی می کند,
59
266475
4881
شکل گرفتن آنها مثل سروکار داشتن ما
با پول در تمام دوران زندگیمان است،
04:43
and so manyبسیاری of you are left believingباور کردن
that you're lazyتنبل,
60
271380
6229
و بسیاری از شما‌ها
به این باور رسیده‌اید که تنبل،
04:49
crazyدیوانه or stupidاحمق -- or just badبد with moneyپول.
61
277633
4200
دیوانه، احمق -- و یا ولخرج هستید.
04:55
This is what I call moneyپول shameشرم آور.
62
283027
2611
این چیزی است که من به آن
می‌گویم شرمندگی مالی.
04:59
Drدکتر. Brenبرنé Brownرنگ قهوه ای,
a well-knownمشهور است shameشرم آور researcherپژوهشگر,
63
287216
3687
دکتر برنه براون، یک محقق معروف شرم شناسی.
05:02
definesتعریف می کند shameشرم آور as "the intenselyشدیدا
painfulدردناک feelingاحساس or experienceتجربه
64
290927
6302
شرم را به این صورت تعریف می‌کند:
«احساس یا تجربه به شدت دردناک است
05:09
of believingباور کردن that we are flawedناقص,
65
297253
3325
از باور به اینکه ما عیبی داریم،
05:12
and thereforeاز این رو unworthyنالایق
of love and belongingمتعلق به."
66
300602
3579
و در نتیجه خود را لایق عشق
و وابستگی نمی‌دانیم.»
05:17
Basedمستقر on this definitionتعریف,
here'sاینجاست how I'm definingتعریف کردن moneyپول shameشرم آور:
67
305746
4266
طبق این تعریف شرمندگی مالی را
اینچنین تعریف می‌کنم:
05:23
"the intenselyشدیدا painfulدردناک
feelingاحساس or experienceتجربه
68
311499
2683
«احساس یا تجربه به شدت دردناک
05:26
of believingباور کردن that we are flawedناقص,
69
314206
2796
از باور به اینکه ما عیبی داریم،
05:29
and thereforeاز این رو unworthyنالایق
of love and belongingمتعلق به,
70
317026
3165
و در نتیجه خود را لایق عشق
و وابستگی نمی‌دانیم،
05:32
basedمستقر on our bankبانک accountحساب balancesتوازن,
71
320215
2222
بر اساس مانده حساب بانکی ما،
05:35
our debtsبدهی ها, our homesخانه ها, our carsماشین ها
72
323546
4548
بدهی‌های ما، خانه‌های ما، اتومبیل‌های ما
05:40
and our jobکار titlesعناوین."
73
328118
1451
و عناوین شغلی ما.»
05:43
Let me give you a coupleزن و شوهر
of examplesمثال ها of what I mean.
74
331833
2588
بگذارید چند مثال بزنم تا منظورم را بفهمید.
05:47
I believe that we all have moneyپول shameشرم آور,
75
335756
2627
من معتقدم تمام ما شرمندگی مالی داریم،
05:50
whetherچه you earnبدست آوردن
10,000 dollarsدلار a yearسال or 10 millionمیلیون,
76
338407
3895
خواه درآمد ما در سال ۱۰٫۰۰۰
یا ۱۰ میلیون دلار باشد،
05:54
and it's because we give moneyپول
all of our powerقدرت.
77
342326
3311
و این به این دلیل است که ما همه
قدرت خود را به پول می‌دهیم.
05:59
Here'sاینجاست what it would look like
if someoneکسی that you love, or you,
78
347737
4191
در اینجا می‌بینیم کسی
که عاشقش هستی یا خودت،
06:03
mightممکن have moneyپول shameشرم آور.
79
351952
2124
اگر در مضیقه مالی باشد چطور می‌شود.
06:06
They playبازی the bigبزرگ shotشات,
always pickingچیدن up the checkبررسی,
80
354100
3330
مثل آدم بزرگ‌ها همیشه چک می‌کشند،
06:09
financiallyبه لحاظ مالی rescuingنجات familyخانواده and friendsدوستان.
81
357454
2849
خانواده و دوستان را
به لحاظ مالی نجات می‌دهند.
06:12
They are financiallyبه لحاظ مالی secureامن است,
82
360327
2254
آن‌ها از نظر مالی امنیت دارند،
06:14
but they liveزنده in a stateحالت
of chronicمزمن not-enoughnessنه enoughness.
83
362605
3674
اما در شرایط عدم کفایت مزمن زندگی می‌کنند.
06:20
They driveراندن a Mercedesمرسدس بنز, but theirخودشان budgetبودجه
really only can affordاستطاعت داشتن a Hondaهوندا.
84
368433
6460
بنز می‌رانند حال آنکه تنها
پول هوندا را دارند.
06:28
And they're looking good at everyهرکدام costهزینه.
85
376234
3157
و به هر قیمتی خوب به نظر می‌رسند.
06:32
I know that we can breakزنگ تفريح freeرایگان
from the gripsچنگ زدن of moneyپول shameشرم آور,
86
380539
4302
می‌دانم همه می‌توانیم
از این شرمندگی مالی رها شویم،
06:36
because I did.
87
384865
1189
چون من این کار را کردم.
06:39
Shortlyکوتاه مدت after my brother'sبرادر deathمرگ,
the Recessionرکود اقتصادی hitاصابت.
88
387267
3690
مدتی کمی بعد از مرگ برادرم، آن ضربه مهلک.
06:43
I lostکم شده my businessکسب و کار and facedدر مواجهه bankruptcyورشکستگی.
89
391976
3057
کارم را از دست دادم
و با ورشکستگی روبرو شدم.
06:48
Secretlyمخفیانه, I was terrifiedوحشت زده.
90
396447
3761
پنهانی، وحشت زده بودم.
06:53
I stayedماند in my home for a yearسال,
thinkingفكر كردن I did something wrongاشتباه,
91
401409
5667
یک سال خانه نشستم
و فکر کردم اشتباهی مرتکب شده‌ام،
06:59
told myselfخودم, "What did you do?
What happenedاتفاق افتاد?"
92
407100
3507
به خودم گفتم، «چکار کردی؟ چرا اینطور شد؟»
07:03
I stayedماند silentبی صدا, while all alongدر امتداد,
I wentرفتی outsideخارج از and smiledلبخند زد.
93
411852
5285
تمام مدت سکوت کردم، در حالی که
وقتی بیرون می‌رفتم لبخند می‌زدم.
07:09
Nobodyهيچ كس knewمی دانست.
94
417767
1150
هیچ کس نفهمید.
07:11
That's moneyپول shameشرم آور.
95
419692
1321
این شرمندگی مالی است.
07:14
So what I had to do
was let go of the gripگرفتن that I had
96
422640
5358
کاری که باید انجام می‌دادم
رها کردن این بود
07:20
on knowingدانستن all the answersپاسخ ها.
97
428022
1999
که جواب تمام سوال‌ها را می‌دانم.
07:22
I was the know-it-allمی دانم آن همه in my familyخانواده,
98
430045
1880
من عقل کل خانواده بودم،
07:25
and I had to give up the ideaاندیشه
that a newجدید financialمالی planطرح
99
433600
4572
و باید دست از این ایده برمی‌داشتم
که یک برنامه جدید مالی
07:30
was the solutionراه حل.
100
438196
1356
تنها راه کار بود.
07:33
And so just like everything
in my life, for me,
101
441188
5271
و درست مثل همه چیز در زندگیم برای من،
07:38
I was sentارسال شد a humanانسان to help,
102
446483
3231
کمک فرستاده شده بود،
07:42
and I acceptedپذیرفته شده the help,
103
450896
1650
و من هم قبول کردم،
07:46
but I had to do majorعمده self-inquiryخود پرس و جو
104
454038
3295
اما باید تحقیق بزرگی انجام می‌دادم
07:49
about my family'sخانواده moneyپول historyتاریخ
105
457357
3237
دربارهٔ تاریخچه مالی خانواده‌ام
07:52
and my moneyپول beliefsاعتقادات.
106
460618
1866
و باور‌های مالی خودم.
07:56
We have to startشروع کن havingداشتن this conversationگفتگو.
107
464777
3969
ما باید این مکالمه را آغاز کنیم.
08:00
Moneyپول can no longerطولانی تر be a tabooتابو topicموضوع.
108
468770
2681
پول دیگر نمی‌تواند موضوع ترسناکی باشد.
08:04
We have to get honestصادقانه with eachهر یک other
that we're sufferingرنج کشیدن with moneyپول issuesمسائل,
109
472202
6104
ما باید درباره رنج بردن
از مشکلات مالی‌مان با هم صادق باشیم،
08:10
and let's get realواقعی -- we have to stop
numbingخفه شدن out our painدرد.
110
478330
4428
و بگذارید واقعی برخورد کنیم --
ما نباید نسبت به دردهایمان بیخیال باشیم.
08:16
In orderسفارش to uncoverبرملا کردن the painfulدردناک partsقطعات
111
484484
3049
به منظور کشف بخش‌های دردناک
08:19
of your moneyپول storyداستان
and your moneyپول historyتاریخ,
112
487557
2741
از حکایت پولی و سابقه پولی‌تان،
08:23
you can't be numbبی حس.
113
491481
1293
نمی‌توانید بی‌تفاوت باشید.
08:25
We have to let go of our pastگذشته
in orderسفارش to be freeرایگان.
114
493998
5182
اگر می‌خواهید آزاد باشید
باید گذشته را فراموش کنید.
08:32
Lettingاجازه دادن go of the pastگذشته
happensاتفاق می افتد throughاز طریق surrenderتسلیم شدن,
115
500823
3691
رها کردن گذشته با تسلیم،
08:36
faithایمان and forgivenessبخشش.
116
504538
1983
ایمان و بخشش اتفاق می‌افتد.
08:39
Debtبدهی is the tangibleمحسوس manifestationتظاهرات
of not forgivingبخشش.
117
507334
4849
بدهی تظاهر ملموسی است از نبخشیدن.
08:44
If you have debtبدهی, you've not
completelyبه صورت کامل forgivenببخشید your pastگذشته,
118
512893
4207
اگر بدهی داشته باشید نمی‌توانید
گذشته را کاملاً ببخشید،
08:49
so it's our work
to forgiveببخشید ourselvesخودمان and othersدیگران
119
517124
3760
پس بنابراین کار ما این است
که خودمان و دیگران را ببخشیم
08:52
so that we can liveزنده freelyآزادانه.
120
520908
1762
تا بتوانیم آزادانه زندگی کنیم.
08:54
Otherwiseدر غیر این صورت, our historyتاریخ
will continueادامه دهید to repeatتکرار.
121
522694
3229
در غیر اینصورت
ما محکوم به تکرار تاریخ هستیم.
08:59
This is not a quickسریع fixثابت,
and I know we all want one,
122
527648
4064
این کاری نیست که یک شبه انجام شود
و من می‌دانم که همه ما این را می‌خواهیم،
09:03
but it's a slowآرام wake-upبیدار شدن.
123
531736
1928
اما این کاری است که باید آهسته انجام شود.
09:05
This is anotherیکی دیگر levelسطح of work.
124
533688
2365
این مرحله دیگری از کار است.
09:08
We have to go higherبالاتر to get it,
125
536413
3291
ما باید به سطح بالاتر برسیم
تا مفهومش را بفهمیم،
09:11
to get at it.
126
539728
1269
و به آن برسیم.
09:14
So try this: followدنبال کردن your dollarsدلار.
127
542014
2746
پس این را امتحان کنید:
دلارهایتان را دنبال کنید.
09:17
Your moneyپول will showنشان بده you
right away what you valueارزش.
128
545302
3228
پول شما بلافاصله به شما نشان می‌دهد
ارزشتان چقدر است.
09:21
Where'sکجاست؟ it going?
129
549491
1477
کجا می‌رود؟
09:22
And then askپرسیدن yourselfخودت:
Do I really valueارزش all this stuffچیز?
130
550992
4502
و سپس از خود بپرسید:
آیا واقعاً ارزش این همه چیز را دارم؟
09:27
And get curiousکنجکاو about
what you're feelingاحساس when you're spendingهزینه کردن.
131
555990
3419
و کنجکاو باشید وقتی دارید
خرج می‌کنید چه حسی دارید.
09:31
Are you lonelyتنهایی?
132
559433
1597
آیا تنها هستید؟
09:33
Are you boredخسته?
133
561054
1332
آیا حوصله‌تان سر می‌رود؟
09:34
Or are you just excitedبرانگیخته?
134
562868
2611
یا فقط هیجان زده‌اید؟
09:39
But there's deeperعمیق تر work
that needsنیاز دارد to happenبه وقوع پیوستن.
135
567424
2309
اما چیز‌های بیشتری وجود دارد
برای اتفاق افتادن.
09:42
How did you get all these
moneyپول beliefsاعتقادات to beginشروع with?
136
570063
2888
چطور تمام این اعتقادات مالی
برای شما اتفاق افتاده است؟
09:46
I call this your moneyپول autobiographyزندگینامه,
137
574623
2760
من این را زندگینامه پولی شما معرفی می‌کنم،
09:49
and as a moneyپول coachمربی, this is
the first stepگام I take with my clientsمشتریان.
138
577407
4277
و به عنوان یک مربی پول،
این اولین گام من با مشتریانم است.
09:54
Think back to your earliestاولین
childhoodدوران کودکی moneyپول memoryحافظه.
139
582773
3190
فکر کنید به اولین خاطره پولی
خودتان در دوران کودکی.
09:58
What did it feel like when you got moneyپول?
140
586685
2103
وقتی پول بدست آوردید چه احساسی داشتید؟
10:01
Were you excitedبرانگیخته, proudمغرور or confusedسردرگم?
141
589235
3803
آیا شما هیجان زده بودید،
به خودتان می‌بالیدید یا گیج شده بودید؟
10:06
And what did you do with the moneyپول?
142
594051
2097
با پولتان چه کاری انجام دادید؟
10:08
Did you runاجرا کن with the candyآب نبات storeفروشگاه,
or did you runاجرا کن to the bankبانک?
143
596172
3698
می‌دویدید به سمت مغازه آبنبات فروشی،
یا فوراً می‌رفتید بانک؟
10:12
And what did you hearشنیدن your parentsپدر و مادر say,
144
600899
2464
و پدر و مادرتان چه می‌گفتند،
10:15
and what did you see
your parentsپدر و مادر do with the moneyپول?
145
603387
3079
و پدر و مادرتان با پول چه می‌کردند؟
10:19
My brotherبرادر and I heardشنیدم,
146
607548
2220
من و برادرم می‌شنیدیم می‌گفتند،
10:21
"More moneyپول will make us happyخوشحال."
147
609792
1857
"پول بیشتر باعث خوشحالی می‌شود."
10:24
Everyهرکدام day.
148
612506
1191
هر روز.
10:25
"More moneyپول will make us happyخوشحال."
149
613721
2209
"پول بیشتر باعث خوشحالی می‌شود."
10:27
And we internalizedداخلی that
into the moneyپول beliefاعتقاد
150
615954
3427
و ما بر این باور پولی رسیده بودیم
10:31
that our selfخود worthارزش was equalبرابر
to our netخالص worthارزش
151
619405
3788
که ارزش ما برابر است با ارزش دارایی ما
10:35
as we watchedتماشا کردم our momمامان liveزنده in a stateحالت
of chronicمزمن not-enoughnessنه enoughness.
152
623217
5297
همانطور که مادرمان را
در حالت عدم کفایت مزمن تماشا می‌کردیم.
10:41
And she numbednumbed the painدرد
with sugarقند and shoppingخريد كردن.
153
629064
4142
و او درد‌های خود را با شیرینی
و خرید تسکین می‌داد.
10:46
So what did we do?
154
634441
1432
پس ما چکار کردیم؟
10:48
Keithکیت playedبازی کرد out my mother'sمادر life.
155
636941
2032
کیث زندگی مادرم را بازی کرد.
10:51
He was an underearnerunderearner,
longedمشتاق to be financiallyبه لحاظ مالی rescuedنجات داد,
156
639514
3991
او کم درآمد بود، و خیلی راه داشت
که از لحاظ مالی نجات یابد،
10:55
and he numbednumbed out the painدرد with alcoholالکل.
157
643529
2325
و او دردهایش را با الکل تسکین می‌داد.
10:59
I did the oppositeمخالف.
158
647058
1328
من برعکس عمل کردم.
11:01
I becameتبدیل شد a highبالا earnerدرآمد,
159
649360
2153
من به درآمد بالا رسیدم،
11:03
rescuerامدادگر,
160
651537
3334
نجات دهنده شدم،
11:06
and I numbednumbed the painدرد out
with self-helpخود کمک booksکتاب ها.
161
654895
3483
و من درد خود را با کتاب‌های
خود آموز تسکین می‌دادم.
11:11
But what we had in commonمشترک
was our moneyپول beliefاعتقاد.
162
659699
2826
اما آنچه که ما به طور مشترک داشتیم
اعتقاد پولی ما بود.
11:14
We bothهر دو believedمعتقد
that our bankبانک accountحساب balanceتعادل
163
662549
2617
ما هر دو اعتقاد داشتیم
که مانده حساب بانکی ما
11:17
was equalبرابر to our selfخود worthارزش.
164
665190
1691
برابر با ارزش خودمان است.
11:20
Looking back at the Starbucksاستارباکس
meetingملاقات with my brotherبرادر ...
165
668904
3143
وقتی به استارباکس و ملاقاتمان فکر می‌کنم
11:25
he didn't need a budgetبودجه and my judgmentداوری.
166
673603
3160
برادرم به بودجه و قضاوت من نیاز نداشت.
11:29
He neededمورد نیاز است a breakthroughدستیابی به موفقیت
from his sufferingرنج کشیدن,
167
677692
3096
تنها چیزی که نیاز داشت
می‌خواست از مشکلاتش عبور کند،
11:32
and he neededمورد نیاز است my compassionمحبت.
168
680812
2006
و تنها به دلسوزی من نیاز داشت.
11:36
Keithکیت was not ableتوانایی
to be the one to speakصحبت up
169
684037
2867
کیث کسی نبود که قادر باشد
با صدای بلند در موردش حرف بزند
11:38
and breakزنگ تفريح our familyخانواده moneyپول shameشرم آور cycleچرخه,
170
686928
2490
و دایره شرمندگی مالی
خانواده را در هم بشکند،
11:41
so he left me to do the work
and shareاشتراک گذاری his legacyمیراث.
171
689442
3626
برای همین مرا ترک کرد تا کار را
انجام دهم و میراثش را به اشتراک بگذارم.
11:46
Changeتغییر دادن is difficultدشوار,
172
694759
1627
تغییر سخت است،
11:49
but in my familyخانواده, not changingتغییر دادن is fatalکشنده.
173
697792
3389
اما در خانواده ما تغییر نکردن مرگبار است.
11:54
So I did the work,
174
702670
1654
پس من انجامش دادم،
11:56
and I have experiencedبا تجربه deepعمیق
and profoundعمیق forgivenessبخشش,
175
704348
4722
من بخشندگی عمیقی را تجربه کردم،
12:03
and as I standایستادن here todayامروز,
176
711096
2381
و امروز که اینجا ایستادم،
12:05
I am livingزندگي كردن on purposeهدف,
177
713501
2333
با هدف زندگی می‌کنم،
12:09
I serveخدمت, and moneyپول servesخدمت me.
178
717473
3063
خدمت می‌کنم، و پول هم به من خدمت می‌کند.
12:13
It only takes one personفرد in your familyخانواده
179
721850
4158
و تنها یک نفر در خانه را لازم داریم
12:18
to breakزنگ تفريح throughاز طریق the money-shameپول شرم cycleچرخه.
180
726032
2476
تا این دایره شرمندگی مالی را در هم بشکند.
12:21
I want you to be the one.
181
729416
2361
و من می‌خواهم شما آن یک نفر باشید.
12:24
Thank you.
182
732608
1151
متشکرم.
12:25
(Applauseتشویق و تمجید)
183
733783
3447
(تشویق)
Translated by Mehdi Salim kheder
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Tammy Lally - Money coach
Tammy Lally helps others master their finances.

Why you should listen

Tammy Lally is a Certified Money Coach and author of Money Detox. She helps others master their finances by first conquering their emotions around money, then by creating a comprehensive financial plan.

Lally has deep experience in the financial industry and has spent years studying psychology, addiction, recovery and spirituality. Her teachers include Brené Brown, Marianne Williamson, Pia Melody and Byron Katie.

Lally brings a distinctive blend of financial industry experience, psychological knowledge and spiritual consciousness to her work. She created a seven-step "Money Detox" process that allows anyone to achieve financial freedom and joy.

More profile about the speaker
Tammy Lally | Speaker | TED.com