ABOUT THE SPEAKER
Barat Ali Batoor - Photojournalist
Barat Ali Batoor, an award-winning photojournalist, is a member of the Hazara people. He is based in Australia.

Why you should listen

Barat Ali Batoor is a member of the Hazara ethnic group, once from Afghanistan, then driven into Pakistan. He started work as a photographer in 2002, documenting his people's ancestral home of Afghanistan. His photos have appeared in the Washington Post, Newsweek, the Wall Street Journal, Stern and many other publications. He held his first solo exhibition in 2007, and has been exhibited around the world.

Watch a short conversation with Batoor in the TEDxSydney studio >>

More profile about the speaker
Barat Ali Batoor | Speaker | TED.com
TEDxSydney

Barat Ali Batoor: My desperate journey with a human smuggler

برات علی باتور: سفر پرمخاطره با قاچاقچیان انسان

Filmed:
1,041,814 views

عکاس خبری برات علی باتور در افغانستان زندگی می کرد - تا کار مخاطره آمیزش او را مجبور به خروج از کشور کرد. اما برای باتور که عضو یک قوم آواره به نام هزاره است، برگشت به خانه در پاکستان نیز خطرناک بود و پیدا کردن یک محل امن‌تر به سادگی خرید یک بلیط هواپیما برای او نبود. در عوض، او مجبور به پرداخت به یک قاچاقچی انسان شد، و به موج مرگبارمهاجرانی پیوست که تقاضای پناهندگی با قایق کرده بودند . او سفردلخراش خود به اقیانوس را با عکس‌های قدرتمندی مستند کرد.
- Photojournalist
Barat Ali Batoor, an award-winning photojournalist, is a member of the Hazara people. He is based in Australia. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I am a Hazaraهزاره,
0
462
2090
من یک هزاره ای هستم،
00:14
and the homelandمیهن
of my people is Afghanistanافغانستان.
1
2552
4829
و سرزمین مادری‌ام افغانستان است.
00:19
Like hundredsصدها of thousandsهزاران نفر
of other Hazaraهزاره kidsبچه ها,
2
7381
3019
مانند صدها هزار کودک هزاره دیگر،
00:22
I was bornبدنیا آمدن in exileتبعید.
3
10400
2764
در در تبعید بدنیا آمدم.
00:25
The ongoingدر دست اقدام persecutionآزار و اذیت
and operationعمل againstدر برابر the Hazarasهزاره ها
4
13164
4202
آزار و اذیت علیه مردم هزاره
00:29
forcedمجبور شدم my parentsپدر و مادر to leaveترک کردن Afghanistanافغانستان.
5
17366
4597
پدر و مادر مرا وادار کرد که افغانستان را ترک کنند.
00:33
This persecutionآزار و اذیت has had a long historyتاریخ
going back to the lateدیر است 1800s,
6
21963
4411
این آزار و اذیت سابقه طولانی دارد که به قرن هیجدهم بر می‌گردد،
00:38
and the ruleقانون of Kingپادشاه Abdurعبدور Rahmanرحمان.
7
26374
2927
زمان فرمانروایی شاه عبدالرحمن.
00:41
He killedکشته شده 63 percentدرصد of
the Hazaraهزاره populationجمعیت.
8
29301
5596
او ۶۳ درصد مردم هزاره را کشت.
00:46
He builtساخته شده minaretsمناره ها with theirخودشان headsسر.
9
34897
2647
و از سر آنها مناره ساخت.
00:49
Manyبسیاری Hazarasهزاره ها were soldفروخته شد into slaveryبردگی,
10
37544
2367
خیلی از مردم هزاره به برده‌گی فروخته شدند،
00:51
and manyبسیاری othersدیگران fledفرار کرد the countryکشور
for neighboringهمسایه Iranایران and Pakistanپاکستان.
11
39911
6293
و خیلی از آنها به کشورهای همسایه ایران و پاکستان فرار کردند.
00:58
My parentsپدر و مادر alsoهمچنین fledفرار کرد to Pakistanپاکستان,
12
46204
2716
پدر و مادر من به پاکستان گریختند.
01:00
and settledحل شده in Quettaکویته, where I was bornبدنیا آمدن.
13
48920
2996
و در شهر کویته، جایی که من بدنیا آمدم مقیم شدند.
01:03
After the Septemberسپتامبر 11
attackحمله on the Twinدوقلو Towersبرج ها,
14
51916
2941
در یازدهم سپتامبر و حمله به برج‌های دوقلو،
01:06
I got a chanceشانس to go to Afghanistanافغانستان
15
54857
1788
شانس این را پیدا کردم که به افغانستان
01:08
for the first time,
with foreignخارجی journalistsروزنامه نگاران.
16
56645
2578
برای اولین بار بروم،
همراه با خبرنگاران خارجی.
01:11
I was only 18, and I got a jobکار
workingکار کردن as an interpreterمترجم.
17
59223
3807
فقط ۱۸ سال داشتم، و شغلی به عنوان مترجم گرفتم.
01:15
After fourچهار yearsسالها,
18
63030
2183
بعد از چهار سال،
01:17
I feltنمد it was safeبی خطر enoughکافی
to moveحرکت to Afghanistanافغانستان permanentlyدائمی,
19
65213
4690
فکر کردم که آنجا بقدر کافی امن هست
که بطور دائمی به افغانستان برگردم،
01:21
and I was workingکار کردن there
as a documentaryمستند photographerعکاس,
20
69903
4620
و در آنجا به عنوان عکاس مستند ساز کار کردم،
01:26
and I workedکار کرد on manyبسیاری storiesداستان ها.
21
74523
4246
و در مورد داستان خودم نیز کار کردم.
01:30
One of the mostاکثر importantمهم
storiesداستان ها that I did
22
78769
2604
یکی از مهم‌ترین کارهایی که کردم
01:33
was the dancingرقصیدن boysپسران of Afghanistanافغانستان.
23
81373
4714
درباره پسران رقصنده در افغانستان بود.
01:38
It is a tragicغم انگیز storyداستان about
an appallingمخوف traditionسنت.
24
86087
4504
داستانی غم انگیزی‌ درباره یک سنت وحشتناک .
01:42
It involvesشامل می شود youngجوان kidsبچه ها
dancingرقصیدن for warlordsجنگ سالاران
25
90591
3461
مربوط به نوجوانانی هست که برای جنگجوها
01:46
and powerfulقدرتمند menمردان in the societyجامعه.
26
94052
2089
و مردان قدرتمند جامعه می رقصند.
01:48
These boysپسران are oftenغالبا abductedربوده شد
or boughtخریداری شد from theirخودشان poorفقیر parentsپدر و مادر,
27
96141
3761
این پسران اغلب از خانواده های فقیر ربوده یا خریداری شده‌اند،
01:51
and they are put to work as sexارتباط جنسی slavesبردگان.
28
99902
3065
و به عنوان برده‌گان جنسی کار می‌کنند.
01:54
This is Shukurشوکر.
29
102967
2764
این شاکر هست.
01:57
He was kidnappedربوده شده from Kabulکابل by a warlordجنگ سالار.
30
105731
3669
او توسط یک جنگجو در کابل ربوده شد.
02:01
He was takenگرفته شده to anotherیکی دیگر provinceاستان,
31
109400
1972
به استان دیگر برده شد،
02:03
where he was forcedمجبور شدم to work as a sexارتباط جنسی slaveبرده
for the warlordجنگ سالار and his friendsدوستان.
32
111372
4761
جایی که وادار شد به عنوان برده جنسی
برای جنگجوها و دوستانشان کار کند.
02:08
When this storyداستان was publishedمنتشر شده
in the Washingtonواشنگتن Postپست,
33
116133
2925
هنگامی که داستان او در واشینگتن پست منتشر شد
02:11
I startedآغاز شده receivingدریافت deathمرگ threatsتهدید,
34
119058
2322
من تهدید به مرگ شدم،
02:13
and I was forcedمجبور شدم to leaveترک کردن Afghanistanافغانستان,
35
121380
3738
و مجبور شدم دوباره افغانستان را ترک کنم،
02:17
as my parentsپدر و مادر were.
36
125118
2392
همانطور که پدر و مادرم ترک کردند.
02:19
Alongدر امتداد with my familyخانواده,
I returnedبازگشت back to Quettaکویته.
37
127510
3692
همراه با خانواده ام به کویته برگشتم.
02:23
The situationوضعیت in Quettaکویته had changedتغییر کرد
dramaticallyبه طور چشمگیری sinceاز آنجا که I left in 2005.
38
131202
4412
وضعیت کویته اساسا از سال ۲۰۰۵ که
آنجا را ترک کرده بودم تغییر کرده بود.
02:27
Onceیک بار a peacefulصلح آمیز havenپناهگاه for the Hazarasهزاره ها,
39
135614
2553
جایی که زمانی یک پناهگاه صلح آمیزی برای هزاره ها بود،
02:30
it had now turnedتبدیل شد into the mostاکثر
dangerousخطرناک است cityشهر in Pakistanپاکستان.
40
138167
5434
حالا تبدیل شده بود به یکی از
خطرناک ترین شهرهای پاکستان.
02:35
Hazarasهزاره ها are confinedمحدود است into two smallکوچک areasمناطق,
41
143601
3575
هزاره محدود به دو منطقه کوچک هست،
02:39
and they are marginalizedحاشیه sociallyاجتماعی,
educationallyتحصیلکرده, and financiallyبه لحاظ مالی.
42
147176
4853
آنها از لحاظ اجتماعی به حاشیه
جامعه رانده شده و مجازات شده اند.
02:44
This is Nadirنادیر.
43
152029
1440
این نادیر هست.
02:45
I had knownشناخته شده him sinceاز آنجا که my childhoodدوران کودکی.
44
153469
1997
من او را از زمان کودکی می‌شناسم.
02:47
He was injuredمجروح when his vanون
was ambushedکمینگاه by terroristsتروریست ها in Quettaکویته.
45
155466
4179
هنگامی که خودرو ون او به تله تروریست‌ها افتاد و مجروح شد.
02:51
He laterبعد diedفوت کرد of his injuriesصدمات.
46
159645
3576
او بعدا در اثر جراحات درگذشت.
02:55
Around 1,600 Hazaraهزاره membersاعضا
47
163221
3785
حدود ۱٫۶۰۰ هزاره ای
02:59
had been killedکشته شده in variousمختلف attacksحملات,
48
167006
3623
در حمله‌های متفاوت کشته شدند،
03:02
and around 3,000 of them were injuredمجروح,
49
170629
4898
حدود ۳٫۰۰۰ نفر از آنها زخمی شدند،
03:07
and manyبسیاری of them permanentlyدائمی disabledمعلول.
50
175527
3251
وخیلی از آنها برای همیشه معلول شدند.
03:10
The attacksحملات on the Hazaraهزاره communityجامعه
would only get worseبدتر,
51
178778
3298
حمله‌ها به جامعه هزاره ایی بدتر می شود،
03:14
so it was not surprisingشگفت آور
that manyبسیاری wanted to fleeفرار کن.
52
182076
2832
و جای تعجبی نداره که همه می‌خواهند فرار کنند.
03:16
After Afghanistanافغانستان, Iranایران, Pakistanپاکستان,
53
184908
4760
بعد از افغانستان، ایران و پاکستان،
03:21
Australiaاسترالیا is home to the fourthچهارم largestبزرگترین
populationجمعیت of Hazarasهزاره ها in the worldجهان.
54
189668
6664
استرالیا خانه چهارمین گروه جمعیتی هزاره‌ای در جهان را است.
03:28
When it cameآمد time to leaveترک کردن Pakistanپاکستان,
55
196332
2809
هنگامی که زمان آن رسید که من پاکستان را ترک کنم،
03:31
Australiaاسترالیا seemedبه نظر می رسید the obviousآشکار choiceانتخابی.
56
199141
1950
استرالیا به نظر انتخاب بسیار روشنی می‌آمد.
03:33
Financiallyبه صورت مالی, only one of us could leaveترک کردن,
57
201091
1997
از لحاظ مالی تنها یکی از ما می توانستیم آنجا را ترک کنیم،
03:35
and it was decidedقرار بر این شد that I would go,
58
203088
1858
و تصمیم گرفته شد که من بروم.
03:36
in the hopeامید that if I arrivedوارد شد
at my destinationمقصد safelyبدون خطر,
59
204946
3353
با امید اینکه من به سلامتی به مقصد برسم،
03:40
I could work to get the restباقی مانده
of my familyخانواده to joinپیوستن me laterبعد.
60
208299
4992
من می‌توانم سایر اعضای خانواده را بعدا بیاورم.
03:45
We all knewمی دانست about the risksخطرات,
61
213291
1579
همه ما درباره خطرات آن ،
03:46
and how terrifyingوحشتناک the journeyسفر is,
62
214870
2972
و این که این سفر چقدر وحشتناک است می دانستیم،
03:49
and I metملاقات کرد manyبسیاری people
who lostکم شده lovedدوست داشتنی onesآنهایی که at seaدریا.
63
217842
4574
من افراد زیادی را دیدم که عزیزانشان
را در این سفر از دست داده بودند.
03:54
It was a desperateمستاصل decisionتصمیم گیری to take,
to leaveترک کردن everything behindپشت,
64
222416
4389
این تصمیم وحشتناک بود،
که همه چیز را پشت سر بگذاری،
03:58
and no one makesباعث می شود this decisionتصمیم گیری easilyبه آسانی.
65
226805
2875
و هیچ کسی این تصمیم را به راحتی نمی‌گیرد.
04:01
If I had been ableتوانایی
to simplyبه سادگی flyپرواز to Australiaاسترالیا,
66
229680
2186
اگر من می‌توانستم به راحتی به استرالیا پرواز کنم،
04:03
it would have takenگرفته شده me
lessکمتر than 24 hoursساعت ها.
67
231866
2624
این کمتر از ۲۴ ساعت طول می کشید.
04:06
But gettingگرفتن a visaویزا was impossibleغیرممکن است.
68
234490
4086
اما گرفتن ویزا غیرممکن بود.
04:10
My journeyسفر was much longerطولانی تر,
69
238576
2113
سفر من خیلی طولانی‌تر
04:12
much more complicatedبغرنج,
70
240689
2254
خیلی پیچیده تر
04:14
and certainlyقطعا more dangerousخطرناک است,
71
242943
3046
و خیلی خطرناک تر از این بود،
04:17
travelingمسافرت to Thailandتایلند by airهوا,
72
245989
2642
سفر به تایلند با هواپیما،
04:20
and then by roadجاده and boatقایق
to Malaysiaمالزی and into Indonesiaاندونزی,
73
248631
4798
سپس از طریق جاده یا با قایق به مالزی رفتن،
04:25
payingپرداخت people and smugglersقاچاقچیان all the way
74
253429
2415
به افراد و قاچاقچیان در نمامی مسیر پول دادن
04:27
and spendingهزینه کردن a lot of time hidingقایم شدن
75
255844
2740
و تمام مدت پنهان شدن
04:30
and a lot of time in fearترس of beingبودن caughtگرفتار.
76
258584
3716
و در خیلی از مواقع بترسی که مبادا دستگیر شوی.
04:34
In Indonesiaاندونزی, I joinedپیوست a groupگروه
of sevenهفت asylumپناهندگی seekersپناهجویان.
77
262300
4387
دراندونزی، من به گروهی از هفت نفر
پناه‌جوی دیگر پیوستم.
04:38
We all sharedبه اشتراک گذاشته شده a bedroomاتاق خواب
78
266687
2554
همه ما یک اتاق در شهری به نام بوگور
04:41
in a townشهر outsideخارج از of Jakartaجاکارتا calledبه نام Bogorبوگور.
79
269241
3878
در خارج از جاکارتا داشتیم.
04:45
After spendingهزینه کردن a weekهفته in Bogorبوگور,
80
273119
2300
پس از گذراندن یک هفته در بوگور،
04:47
threeسه of my roommatesهم اتاقی ها
left for the perilousخطرناک journeyسفر,
81
275419
3449
سه نفر از هم اتاقی‌هایم آنجا را برای
سفر پر مخاطره ای ترک کردند،
04:50
and we got the newsاخبار two daysروزها laterبعد
82
278868
3832
و دو روز بعد ما خبردار شدیم
04:54
that a distressedپریشان boatقایق sankغرق شدن
in the seaدریا enen routeمسیر to Christmasکریسمس Islandجزیره.
83
282700
4806
که یک قایق بسیار کهنه در
مسیر جزیره کریسمس غرق شد.
04:59
We foundپیدا شد out that our threeسه roommatesهم اتاقی ها --
Nawrozنوروز, Jaffarجعفر and Shabbirشبیر --
84
287506
3761
متوجه شدیم که سه هم اتاقی ما--
نوروز، جعقر و شبیر--
05:03
were alsoهمچنین amongدر میان those.
85
291267
1951
در بین آنها بوده اند.
05:05
Only Jaffarجعفر was rescuedنجات داد.
86
293218
2438
تنها جعفر نجات یافت.
05:07
Shabbirشبیر and Nawrozنوروز were never seenمشاهده گردید again.
87
295656
3593
شبیر و نوروز هرگز دوباره دیده نشدند.
05:11
It madeساخته شده me think,
88
299249
1649
این باعث شد من فکر کنم،
05:12
am I doing the right thing?
89
300898
2670
ایا من کار درستی می کنم؟
05:15
I concludedنتیجه گیری I really had
no other choiceانتخابی but to go on.
90
303568
3947
من نتیجه گرفتم من هیچ راه دیگری به جزء رفتن ندارم
05:19
A fewتعداد کمی weeksهفته ها laterبعد, we got the call
from the people smugglerقاچاقچی
91
307515
3855
جند هفته بعد، به ما از طرف قاچاقچیان تلفن شد
05:23
to alertهشدار us that the boatقایق is readyآماده for us
to commenceشروع کن our seaدریا journeyسفر.
92
311370
4690
و به ما اطلاع داده شد که قایق برای
شروع سفر دریایی ما آماده است.
05:28
Takenگرفته شده in the night towardsبه سمت the mainاصلی vesselکشتی
93
316060
2880
شبانه با یک قایق موتوری به
05:30
on a motorboatقایق موتوری,
94
318940
1648
طرف کشتی حرکت کردیم،
05:32
we boardedسوار شده an oldقدیمی fishingصید ماهی boatقایق
that was alreadyقبلا overloadedبیش از حد.
95
320588
5015
سوار یک قایق ماهیگری کهنه
که بیش از ظرفیتش بار داشت شدیم
05:37
There were 93 of us,
96
325603
2090
۹۳ نفر بودیم،
05:39
and we were all belowدر زیر deckعرشه.
97
327693
1973
و همه ما زیرعرشه بودیم.
05:41
No one was allowedمجاز up on the topبالا.
98
329666
2253
هیج کس اجازه بالا آمدن نداشت.
05:43
We all paidپرداخت شده 6,000 dollarsدلار eachهر یک
99
331919
3158
همه نفری ۶٫۰۰۰ دلار
05:47
for this partبخشی of the tripسفر.
100
335077
2089
برای بخشی از سفرپرداخته بودیم.
05:49
The first night and day wentرفتی smoothlyبه نرمی,
101
337166
2229
اولین شب و روز بعدهمه چیز آرام پیش رفت،
05:51
but by the secondدومین night,
the weatherهوا turnedتبدیل شد.
102
339395
3228
ولی در دومین شب، هوا تغییر کرد.
05:54
Wavesامواج tossedپرتاب شده the boatقایق around,
and the timbersچوب groanedتحت تاثیر قرار گرفت.
103
342623
4945
امواج قایق را به اطراف پرتاب می کرد،
و تخته ها قایق ناله می کردند.
05:59
People belowدر زیر deckعرشه were cryingگریان,
prayingدعا كردن, recallingیادآوری theirخودشان lovedدوست داشتنی onesآنهایی که.
104
347568
4342
افراد زیر عرشه گریه می کردند،
دعا می‌کردند وعزیزانشان را صدا می کردند.
06:03
They were screamingجیغ زدن.
105
351910
1742
آنها فریاد می زند.
06:05
It was a terribleوحشتناک momentلحظه.
106
353652
2159
لحظات وحشتناکی بود.
06:07
It was like a sceneصحنه from doomsdayروز قیامت,
107
355811
3947
مثل صحنه ‌ای از روز قیامت بود،
06:11
or maybe like one of those scenesصحنه های
from those Hollywoodهالیوود moviesفیلم ها
108
359758
4825
و یا یکی از صحنه های فیلم‌های هالیودی
06:16
that showsنشان می دهد that everything
is breakingشکستن apartجدا از هم
109
364583
3205
که نشان می‌دهد همه چیز در حال شکستن و فروریختن است
06:19
and the worldجهان is just endingپایان دادن.
110
367788
2437
و جهان رو به پایان است.
06:22
It was happeningاتفاق می افتد to us for realواقعی.
111
370225
2624
این برای ما بطور واقعی اتفاق افتاد.
06:24
We didn't have any hopeامید.
112
372849
4343
هیچ امیدی نداشتیم.
06:29
Our boatقایق was floatingشناور
like a matchboxقوطی کبریت on the waterاب
113
377192
3528
قایق ما مثل یک قوطی کبریت
06:32
withoutبدون any controlکنترل.
114
380720
2136
بدون هیچ کنترلی در اب شناور بود.
06:34
The wavesامواج were much higherبالاتر than our boatقایق,
115
382856
3762
امواج خیلی بلندتر از قایق ما بودند،
06:38
and the waterاب pouredریخته in fasterسریعتر
than the motorموتور pumpsپمپ ها could take it out.
116
386618
6037
و آب سریعتراز پمپ های موتور
که آب را خارج می کرد وارد قایق می‌شد.
06:44
We all lostکم شده hopeامید.
117
392655
2856
همه امیدمان را از دست داده بودیم.
06:47
We thought, this is the endپایان.
118
395511
2439
فکر کردیم این آخر داستان است.
06:49
We were watchingتماشا کردن our deathsمرگ و میر,
119
397950
1926
و مرگ خود را تماشا می کردیم،
06:51
and I was documentingمستندسازی it.
120
399876
2392
و من این را مستند می کردم.
06:54
The captainکاپیتان told us
121
402268
1951
کاپیتان به ما گفت
06:56
that we are not going to make it,
122
404219
2367
نمی توانیم به مقصد برسیم،
06:58
we have to turnدور زدن back the boatقایق.
123
406586
3181
باید به قایق برگردیم.
07:01
We wentرفتی on the deckعرشه
124
409767
2067
به روی عرشه رفتیم
07:03
and turnedتبدیل شد our torchesمشعل on and off
125
411834
2532
و مشعل هایمان را روشن و خاموش کردیم
07:06
to attractجذب the attentionتوجه
of any passingگذراندن boatقایق.
126
414366
4899
و توجه قایق های که عبور
می کردند را به خود جلب کردیم.
07:11
We keptنگه داشته شد tryingتلاش کن to attractجذب theirخودشان attentionتوجه
by wavingتکان دادن our life jacketsکت and whistlingسوت زدن.
127
419265
7384
تلاش برای جذب کردن توجه آنها با تکان دادن
ژاکت های نجات و سوت زدن را ادامه دادیم.
07:18
Eventuallyدر نهایت, we madeساخته شده it to a smallکوچک islandجزیره.
128
426649
3435
عاقبت، به جزیزه کوچکی رسیدیم.
07:22
Our boatقایق crashingسقوط ontoبه سوی the rocksسنگ ها,
129
430084
3251
قایق به صخره خورد و تکه تکه شد،
07:25
I slippedلیز خورد into the waterاب
130
433335
2043
من به اب افتادم
07:27
and destroyedنابود my cameraدوربین,
whateverهر چه I had documentedثبت شده.
131
435378
3647
و دوربینم و هر چه را که مستند کردم بودم خراب شدند.
07:31
But luckilyخوشبختانه, the memoryحافظه cardکارت survivedجان سالم به در برد.
132
439025
5766
اما خوشبختانه، کارت حافظه سالم ماند.
07:36
It was a thickغلیظ forestجنگل.
133
444791
2415
جنگل انبوهی بود.
07:39
We all splitشکاف up into manyبسیاری groupsگروه ها
as we arguedاستدلال کرد over what to do nextبعد.
134
447206
5759
همه ما به چند گروه تقسیم شدیم
تا که فکر کنیم چه باید بکنیم.
07:44
We were all scaredترسیده and confusedسردرگم.
135
452965
2368
همه ما ترسیده و گیج شده بودیم.
07:47
Then, after spendingهزینه کردن
the night on the beachساحل دریا,
136
455333
3297
سپس بعد از گذراندن شب در ساحل،
07:50
we foundپیدا شد a jettyجت and coconutsنارگیل.
137
458630
2623
یک اسکله و نارگیل پیدا کردیم.
07:53
We hailedتقدیر کرد a boatقایق from a nearbyدر نزدیکی resortرفت و آمد مکرر,
138
461253
2996
یک قایق از استراحتگاه نزدیک ما را دید،
07:56
and then were quicklyبه سرعت handedدست over
to Indonesianاندونزیایی waterاب policeپلیس.
139
464249
4249
و خیلی سریع ما تحویل پلیس آب های اندونزی شدیم.
08:00
At SerangSerang Detentionبازداشت Centerمرکز,
140
468498
3602
در بازداشگاه مرکز پلیس،
08:04
an immigrationمهاجرت officerافسر cameآمد
and furtivelyخشونت آمیز strip-searchedنوار جستجو us.
141
472100
5058
یک افسر مهاجرت آمد و یواشکی ما را گشت.
08:09
He tookگرفت our mobileسیار, my $300 cashپول نقد,
142
477158
3368
او تلفن های همراه، ۳۰۰ دلار پول نقد،
08:12
our shoesکفش that we should not
be ableتوانایی to escapeدر رفتن,
143
480526
3412
کفش‌های ما را که نتوانیم فرار کنیم برداشت،
08:15
but we keptنگه داشته شد watchingتماشا کردن the guardsنگهبانان,
checkingچک کردن theirخودشان movementsحرکات,
144
483938
6061
اما ما نگهبانان را نگاه می کردیم و
تمامی حرکاتشان را کنترل می کردیم،
08:21
and around 4 a.m.
when they satنشسته around a fireآتش,
145
489999
3843
حدود ۴ بعداز صبح،
هنگامی آنها کنار آتش نشسته بودند،
08:25
we removedحذف شده two glassشیشه layersلایه های
from an outsideخارج از facingروبرو شدن windowپنجره
146
493842
3554
شیشه دوجداره یکی از پنجره ها را برداشتیم
08:29
and slippedلیز خورد throughاز طریق.
147
497396
1519
و از درون پنجره به بیرون سر خوردیم.
08:30
We climbedصعود کرد a treeدرخت nextبعد to an outerبیرونی wallدیوار
that was toppedبالای سر with the shardsانشعابات of glassشیشه.
148
498915
4829
از یک درخت نزدیک دیوار که با
خرد شیشه بالای آن پوشیده شده بود رفتیم.
08:35
We put the pillowبالش on that
149
503744
2299
یک بالش روی آن گذاشتیم
08:38
and wrappedپیچیده شده our forearmsساعد with bedsheetsتختخواب
150
506043
3530
وملافه ها را به بازوهایمان پیچیدیم
08:41
and climbedصعود کرد the wallدیوار,
151
509573
2098
و از دیوار بالا رفتیم،
08:43
and we ranفرار کرد away with bareلخت feetپا.
152
511671
3747
و با پای برهنه فرار کردیم.
08:47
I was freeرایگان,
153
515418
1789
من آزاد بودم،
08:49
with an uncertainنا معلوم futureآینده,
154
517207
2717
با آینده ای نامعلوم،
08:51
no moneyپول.
155
519924
1810
و بدون پول.
08:53
The only thing I had was the memoryحافظه cardکارت
with the picturesتصاویر and footageفیلم.
156
521734
7124
تنها چیزهای که داشتم کارت حافظه دوربین
با تصاویرو فیلم ها بودند.
09:00
When my documentaryمستند was airedپخش شد
on SBSSBS Datelineتاریخچه,
157
528858
3417
هنگامی که مدارک من در تلویزیون استرالیا پخش شدند،
09:04
manyبسیاری of my friendsدوستان cameآمد to know
about my situationوضعیت,
158
532275
2579
خیلی از دوستانم آمدند تا درباره موقعیت من بدانند،
09:06
and they triedتلاش کرد to help me.
159
534854
1856
آنها تلاش کردند تا به من کمک کنند.
09:08
They did not allowاجازه دادن me to take
any other boatقایق to riskخطر my life.
160
536710
3738
آنها اجازه ندادند تا من دوباره سوار قایقی دیگری بشوم
و جانم را به خطر بی‌اندازم.
09:12
I alsoهمچنین decidedقرار بر این شد to stayاقامت کردن in Indonesiaاندونزی
and processروند my caseمورد throughاز طریق UNHCRUNHCR,
161
540448
4505
من تصمیم گرفتم در اندونزی بمانم و
روند کارم را از طریق کمیساریای عالی
سازمان ملل برای پناهندگان دنبال کنم،
09:16
but I was really afraidترسیدن
that I would endپایان up in Indonesiaاندونزی
162
544953
3854
اما من واقعا نگران بودم که من برای سال‌ها
در اندونزی بمانم
09:20
for manyبسیاری yearsسالها doing nothing
and unableناتوان to work,
163
548807
3654
وکاری نکنم و قادربه کار کردن هم نباشم،
09:24
like everyهرکدام other asylumپناهندگی seekerپناهنده.
164
552461
3245
مانند سایر پناه‌جویان .
09:27
But it had happenedاتفاق افتاد to be
a little bitبیت differentناهمسان with me.
165
555706
3224
اما این برای من کمی متفاوت اتفاق افتاد.
09:30
I was luckyخوش شانس.
166
558930
4993
خوش شانس بودم.
09:35
My contactsمخاطبین workedکار کرد to expediteتسریع
my caseمورد throughاز طریق UNHCRUNHCR,
167
563923
4458
ضابطه های کاری ام در کمیساریای عالی
سازمان ملل به پرونده پناهندگی ام سرعت داد،
09:40
and I got resettledرها شده
in Australiaاسترالیا in Mayممکن است 2013.
168
568381
4738
و در ماه می ۲۰۱۳ ساکن شدم.
09:45
Not everyهرکدام asylumپناهندگی seekerپناهنده is luckyخوش شانس like me.
169
573119
4179
هر پناهجویی مانند من خوش‌شانس نیست.
09:49
It is really difficultدشوار to liveزنده a life
with an uncertainنا معلوم fateسرنوشت, in limboمرطوب کننده.
170
577298
7290
واقعا مشکل است که با سرنوشت
نامعلوم در برزخ زندگی کرد.
09:56
The issueموضوع of asylumپناهندگی seekersپناهجویان in Australiaاسترالیا
171
584588
3831
مشکل پناهجویان در استرالیا
10:00
has been so extremelyفوق العاده politicizedسیاسی شده
172
588419
2718
به شدت سیاسی شده است
10:03
that it has lostکم شده its humanانسان faceصورت.
173
591137
3134
و انسانیت را از دست داده است.
10:06
The asylumپناهندگی seekersپناهجویان have been demonizedنفرین شده
and then presentedارایه شده to the people.
174
594271
6101
پناهجویان اهریمنی و شریر به مردم معرفی شده اند.
10:12
I hopeامید my storyداستان and the storyداستان
of other Hazarasهزاره ها
175
600372
4535
امیدوارم که داستان من و داستان سایر هزاره ای ها
10:16
could shedدهنه some lightسبک to showنشان بده the people
176
604907
3053
بتواند نوری بتاباند تا مردم بتوانند
10:19
how these people are sufferingرنج کشیدن
in theirخودشان countriesکشورها of originاصل و نسب,
177
607960
4301
ببنند چگونه این افراد در
سرزمین اصلی‌شان رنج می برندند،
10:24
and how they sufferرنج بردن,
178
612261
3919
و چگونه رنج می برند.
10:28
why they riskخطر theirخودشان livesزندگی می کند to seekبه دنبال asylumپناهندگی.
179
616180
4736
چرا آنها زندگیشان را برای پناهندگی
در معرض خطر قرار می‌دهند؟
10:32
Thank you.
180
620916
1510
سپاسگزارم.
10:34
(Applauseتشویق و تمجید)
181
622426
1239
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Barat Ali Batoor - Photojournalist
Barat Ali Batoor, an award-winning photojournalist, is a member of the Hazara people. He is based in Australia.

Why you should listen

Barat Ali Batoor is a member of the Hazara ethnic group, once from Afghanistan, then driven into Pakistan. He started work as a photographer in 2002, documenting his people's ancestral home of Afghanistan. His photos have appeared in the Washington Post, Newsweek, the Wall Street Journal, Stern and many other publications. He held his first solo exhibition in 2007, and has been exhibited around the world.

Watch a short conversation with Batoor in the TEDxSydney studio >>

More profile about the speaker
Barat Ali Batoor | Speaker | TED.com