ABOUT THE SPEAKER
Melissa Walker - Creative arts therapist
Melissa Walker helps military service members recover from traumatic brain injury and mental illness.

Why you should listen

Melissa Walker is a creative arts therapist at the National Intrepid Center of Excellence, a directorate of Walter Reed National Military Medical Center. She works with active duty service members suffering from traumatic brain injury and psychological health conditions.

Dedicated to helping recovering service members safely express their deep thoughts and emotions in a creative environment, Walker designed the Healing Arts Program at the National Intrepid Center of Excellence in 2010, where she engages her patients in mask-making, a powerful mechanism for helping them express their invisible wounds. Walker received her Master's Degree in art therapy from New York University.

More profile about the speaker
Melissa Walker | Speaker | TED.com
TEDMED 2015

Melissa Walker: Art can heal PTSD's invisible wounds

ملیسا واکر: هنر می‌تواند آسیب‌های نامرئی اختلال استرس پس از سانحه را التیام بخشد

Filmed:
999,307 views

هنر درمانگر ملیسا واکر در مورد سکوت قربانیان تروما صحبت می‌کند،که البته هنر می‌تواند در التیام و بهبود به کسانی که از این آسیب های روانی رنج می‌برند کمک کند.در این سخنرانی الهام بخش واکر چگونگی کمک فعالیت ساخت ماسک چهره و نقش ان در کمک به سربازان و بهبود انها را توضیح میدهد.
- Creative arts therapist
Melissa Walker helps military service members recover from traumatic brain injury and mental illness. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
You are a high-rankingبالا رتبه
militaryنظامی serviceسرویس memberعضو
0
880
3376
شما يک عضو بالا رتبه ارتش
00:16
deployedمستقر شده to Afghanistanافغانستان.
1
4280
1960
مستقر در افغانستان هستيد
00:19
You are responsibleمسئول for the livesزندگی می کند
2
7840
2536
شما در قبال زندگي صدها مرد و زن
00:22
of hundredsصدها of menمردان and womenزنان,
3
10400
2136
مسئول هستيد،
00:24
and your baseپایه is underزیر attackحمله.
4
12560
2160
و پايگاه شما مورد حمله قرار گرفته است.
00:27
Incomingورودی mortarملات roundsدور
are explodingانفجار all around you.
5
15855
3505
انفجار گلوله هاي خمپاره
شما را احاطه کرده است.
00:32
Strugglingدرگیر شدن to see
throughاز طریق the dustگرد و خاک and the smokeدود,
6
20080
3296
در ميان گردوغبار و دود
به سختي مي توانيد چيزي ببينيد،
00:35
you do your bestبهترین to assistکمک کن the woundedمجروح
7
23400
2616
شما حداکثر تلاش خود را در
جهت کمک به زخمي‌ها می‌کنید
00:38
and then crawlخزیدن to a nearbyدر نزدیکی bunkerپناهگاه.
8
26040
2200
و سپس سينه خيز به سمت
يک پناهگاه نزديک ميرويد.
00:41
Consciousهوشیار but dazedمتزلزل by the blastsانفجار,
9
29309
2707
در عين هوشياري نسبت به
وضعيت موجود گيج شده ايد,
00:44
you layغیر روحانی on your sideسمت and attemptتلاش کنید
to processروند what has just happenedاتفاق افتاد.
10
32040
4160
در حالي که به پهلو دراز کشيده ايد تلاش ميکنيد
بفهميد چه اتفاقي افتاده است
00:49
As you regainبه دست آوردن مجدد your visionچشم انداز,
11
37800
2336
وقتي به خودتان مي‌آييد
00:52
you see a bloodyخون آشام faceصورت
12
40160
2256
يک چهره خونين ميبينيد
00:54
staringخیره شدن back at you.
13
42440
1320
که به شما خيره شده.
00:57
The imageتصویر is terrifyingوحشتناک,
14
45480
2200
تصور وحشتناکي است،
01:00
but you quicklyبه سرعت come to understandفهمیدن
15
48360
2496
اما سريعاً به خودتان مي‌اييد و مي‌بينيد
01:02
it's not realواقعی.
16
50880
1880
اين تصوير واقعيت نداشته.
01:06
This visionچشم انداز continuesهمچنان ادامه دارد to visitبازدید کنید you
multipleچندگانه timesبار a day and in your sleepبخواب.
17
54240
5096
اين حالت به دفعات در طي روز
و در خواب برايتان اتفاق مي افتد
01:11
You chooseانتخاب کنید not to tell anyoneهر کسی
for fearترس of losingاز دست دادن your jobکار
18
59360
3336
از آنجايي که مي‌ترسيد شغلتان را از دست بدهيد
اين موضوع را با کسي در ميان نمي‌گذاريد
01:14
or beingبودن seenمشاهده گردید as weakضعیف.
19
62720
1680
يا از ترس اينکه ضعيف به نظر برسيد.
01:18
You give the visionچشم انداز a nameنام,
20
66080
1896
براي اين اتفاق نامي انتخاب ميکنيد،
01:20
Bloodyخونین Faceصورت in Bunkerپناهگاه,
21
68000
2096
مثلا صورت زخمي در پناهگاه،
01:22
and call it BFIBBFIB for shortکوتاه.
22
70120
2320
و به اختصار ان را "صزدپ" مي ناميد.
01:25
You keep BFIBBFIB lockedقفل شده است away in your mindذهن,
23
73800
3216
شما صزدپ را در ذهن خود نگه ميداريد
01:29
secretlyمخفیانه hauntingفراموش نشدنی you,
24
77040
1776
که به صورت مخفيانه‌اي
در زندگي شما در رفت آمد است
01:30
for the nextبعد sevenهفت yearsسالها.
25
78840
3320
هفت سال بعد...
01:35
Now closeبستن your eyesچشم ها.
26
83680
1600
حالا چشمانتان را ببنديد
01:39
Can you see BFIBBFIB?
27
87160
1360
آيا ميتوايند صزدپ را ببينيد؟
01:43
If you can, you're beginningشروع
to see the faceصورت
28
91840
2536
اگر بله ميتوانيد صزدپ را ببينيد
01:46
of the invisibleنامرئی woundsزخم ها of warجنگ,
29
94400
2416
شما کم کم شروع به ديدن
زخم هاي نامرئي جنگ کرده‌ايد
01:48
commonlyمعمولا knownشناخته شده
as post-traumaticپس از ضربه زدن stressفشار disorderاختلال
30
96840
2856
که معمولاً با نام اختلال استرس پس از سانحه
01:51
and traumaticتروماتیک brainمغز injuryصدمه.
31
99720
1440
و آسيب تروماتيک مغزي
خوانده ميشوند
01:54
While I can't say I have
post-traumaticپس از ضربه زدن stressفشار disorderاختلال,
32
102320
2696
با وجود اينکه من مبتلا به اختلال
استرس پس از سانحه نبوده‌ام,
01:57
I've never been a strangerغریبه to it.
33
105040
1920
اما زياد هم با آن غريبه نيستم.
01:59
When I was a little girlدختر, I would visitبازدید کنید
my grandparentsپدربزرگ و مادربزرگ everyهرکدام summerتابستان.
34
107800
4000
زماني که دختربچه کوچکي بودم هر تابستان
به ديدار مادر و پدر بزرگم مي‌رفتيم
02:04
It was my grandfatherبابا بزرگ
35
112680
1296
پدر بزرگ من
02:06
who introducedمعرفی کرد me to the effectsاثرات
of combatمبارزه کن on the psycheروحیه.
36
114000
3400
اولين کسي بود که تاثير جنگ بر
روان انسان‌هاي را به من معرفي کرد
02:10
While my grandfatherبابا بزرگ was servingخدمت
as a Marineدریایی in the Koreanکره ای Warجنگ,
37
118640
3696
درست در زماني که به عنوان تفگدار
نيروي درياي در جنگ کره خدمت مي‌کرد،
02:14
a bulletگلوله piercedسوراخ شده his neckگردن
and renderedارائه شده him unableناتوان to cryگریه کردن out.
38
122360
3880
هنگامي که به دليل اصابت گلوله
با گردنش نميتوانست فرياد بزند
02:19
He watchedتماشا کردم as a corpsmanجسد passedگذشت him over,
39
127280
2615
تيم پزشکي با مشاهده وضعيت وي از او مي‌گذرند
02:21
declaringاعلام کرد him a gonerگنر,
40
129919
1537
و اعلام مي‌کنند او نمي‌تواند زنده بماند،
02:23
and then leavingترک him to dieمرگ.
41
131480
1640
و سپس اورا رها مي‌کنند تا بميرد
02:26
Yearsسال ها laterبعد, after his
physicalفیزیکی woundsزخم ها had healedشفا یافت
42
134960
2616
سالها بعد که زخم‌هاي
فيزيکي وي بهبود پيدا کردند
02:29
and he'dاو می خواهد returnedبازگشت home,
43
137600
1616
و به خانه بازگشت،
02:31
he rarelyبه ندرت spokeصحبت کرد of his
experiencesتجربیات in wakingبیدار شدن life.
44
139240
3560
به ندرت از تجربيات
جنگي براي ما در طی روز تعريف مي کرد.
02:35
But at night I would hearشنیدن him
shoutingداد زدن obscenitiesبدبختی
45
143880
2656
اما شب ها صداي ناسزا گفتن او را
02:38
from his roomاتاق down the hallسالن.
46
146560
1520
که از اتاقش در پايين
سالن مي‌آمد مي‌شنيدم.
02:41
And duringدر حین the day I would announceاعلام myselfخودم
as I enteredوارد شد the roomاتاق,
47
149080
3576
و طي روزها هنگامي که مي‌خواستم به اتاقش
وارد شوم خودم را معرفي مي‌کردم،
02:44
carefulمراقب باشید not to startleوحشت زده شدن or agitateآشفتگی him.
48
152680
2800
و مراقب بودم اورا تحريک نکنم يا نترسانم.
02:48
He livedزندگی می کرد out the remainderباقی مانده of his daysروزها
49
156880
2536
او روزهاي باقي مانده را زندگي مي‌کرد
02:51
isolatedجدا شده and tight-lippedضعیف,
50
159440
2096
گوشه گير و کم حرف
02:53
never findingیافته a way to expressبیان himselfخودت,
51
161560
2776
هيچوقت راهي براي بیان
احساساتش پيدا نمي‌کرد،
02:56
and I didn't yetهنوز
have the toolsابزار to guideراهنما him.
52
164360
2760
و من هنوز هيچ راهي براي کمک به وي نداشتم.
03:01
I wouldn'tنمی خواهم have a nameنام
for my grandfather'sپدربزرگ conditionوضعیت
53
169560
2536
هيچ اسمي براي وضعيت پدر بزرگم نداشتم
03:04
untilتا زمان I was in my 20s.
54
172120
1760
تا زماني که بيست ساله شدم
03:06
Seekingبه دنبال a graduateفارغ التحصیل degreeدرجه in artهنر therapyدرمان,
55
174880
3056
به دنبال تحصيل در رشته‌ي هنر درماني رفتم
03:09
I naturallyبه طور طبیعی gravitatedگران شد
towardsبه سمت the studyمطالعه of traumaتروما.
56
177960
3240
به طور طبيعي به سمت
مظالعه در زمينه تروما کشيده شدم
03:14
And while sittingنشسته in classکلاس learningیادگیری
about post-traumaticپس از ضربه زدن stressفشار disorderاختلال,
57
182480
3456
و زماني که در کلاسي در مورد اختلال
استرس پس از سانحه نشسته بودم،
03:17
or PTSDPTSD for shortکوتاه,
58
185960
1600
يا به اختصار PTSD
03:20
my missionماموریت to help serviceسرویس membersاعضا
who sufferedرنج like my grandfatherبابا بزرگ
59
188320
3696
ماموريت من براي کمک به افراد مبتلا به اين
اختلال که علايمي مانند پدر بزرگ من داشتند،
03:24
beganآغاز شد to take formفرم.
60
192040
1440
شروع شد.
03:27
We'veما هستیم had variousمختلف namesنام ها
for post-traumaticپس از ضربه زدن stressفشار
61
195160
2656
ما در تاريخ جنگ نام‌هاي مختلفي
براي استرس پس از سانحه داشته‌ايم
03:29
throughoutدر سراسر the historyتاریخ of warجنگ:
62
197840
1600
برای مثال:
03:32
homesicknessغم و اندوه,
63
200480
1360
احساس غربت
03:34
soldier'sسرباز heartقلب,
64
202400
1280
قلب سرباز
03:36
shellپوسته shockشوکه شدن,
65
204600
1200
شوک حمله
03:38
thousand-yardهزار حیاط stareخیره شدن, for instanceنمونه.
66
206640
2080
و يا نگاه خيره به هزار يارد.
03:41
And while I was pursuingپیگیری my degreeدرجه,
a newجدید warجنگ was ragingمهاجم,
67
209760
3656
و زماني که تحصیل می‌کردم،
آتش جنگي ديگر شعله ور شد،
03:45
and thanksبا تشکر to modernمدرن bodyبدن armorزره پوش
and militaryنظامی vehiclesوسايل نقليه,
68
213440
3216
و به لطف ماشين‌هاي نظامي و زرهي جديد،
03:48
serviceسرویس membersاعضا were survivingزنده ماندن
blastانفجار injuriesصدمات they wouldn'tنمی خواهم have before.
69
216680
3760
نظاميان از صدمات انفجاري جان سالم به در
مي‌بردند که در جنگ هاي قبل مشاهده نمي‌شد.
03:53
But the invisibleنامرئی woundsزخم ها
were reachingرسیدن به newجدید levelsسطوح,
70
221800
2816
اما زخم هاي نامرئي به مرحله‌ي جديد رسيدند،
03:56
and this pushedتحت فشار قرار داد militaryنظامی doctorsپزشکان
and researchersمحققان
71
224640
3256
که اين مسئله باعث شد
پزشکان و محققان به دنبال فهم
03:59
to try and trulyبراستی understandفهمیدن the effectsاثرات
that traumaticتروماتیک brainمغز injuryصدمه, or TBITBI,
72
227920
5296
تاثير آسيب تروماتيک مغزي يا TBI
04:05
and PTSDPTSD have on the brainمغز.
73
233240
2640
و اختلال استرس پس از سانحه بر مغز بروند.
04:08
Dueناشی از to advancesپیشرفت
in technologyتکنولوژی and neuroimagingتصویر برداری عصبی,
74
236760
3376
با پيشرفت تکنولوژي و روش‌هاي
پزشکي عکس برداري
04:12
we now know there's
an actualواقعی shutdownخاموش شدن in the Broca'sبروکا,
75
240160
3136
ما امروزه ميدانيم که پس از تجربه شخص از تروما
در ناحيه بروکا يا به عبارت ديگر در ناحيه گفتار و زبان مغز
04:15
or the speech-languageزبان گفتاری areaمنطقه of the brainمغز,
after an individualفردی experiencesتجربیات traumaتروما.
76
243320
4760
يک بخش خاموش وجود دارد
04:21
This physiologicalفیزیولوژیکی changeتغییر دادن,
77
249400
1816
اين تغييرات فيزيولوژيکال،
04:23
or speechlessبی حرف terrorترور as it's oftenغالبا calledبه نام,
78
251240
3096
يا اين ترور خاموش
04:26
coupledهمراه با with mentalذهنی healthسلامتی stigmaشرم آور,
79
254360
2296
با لکه بيمار رواني همراه است...
04:28
the fearترس of beingبودن judgedقضاوت شده
80
256680
1736
ترس از قضاوت مردم
04:30
or misunderstoodاشتباه گرفته شده,
81
258440
1456
يا سو تعبير ها...,
04:31
possiblyاحتمالا even removedحذف شده
from theirخودشان currentجاری dutiesوظایف,
82
259920
2656
احتمال گرفتن وظايف محول شده به آنها,
04:34
has led to the invisibleنامرئی strugglesمبارزات
of our servicemenنظامیان and womenزنان.
83
262600
4000
در انتها منجر به ايجاد تنازع
در زنان و مردان نظامي ما مي شود.
04:39
Generationنسل after generationنسل of veteransجانبازان
84
267840
3576
نسلي پس از نسلي ديگر از سربازان ما
04:43
have chosenانتخاب شده not to talk
about theirخودشان experiencesتجربیات,
85
271440
3256
راه انزوا و صحبتت نکردن در مورد
تجاربشان را در پيش خواهند گرفت,
04:46
and sufferرنج بردن in solitudeتنهایی.
86
274720
1920
و در تنهايي رنج مي برند...
04:50
I had my work cutبرش out for me
when I got my first jobکار
87
278960
2936
زماني که اولين شغلم را
04:53
as an artهنر therapistدرمانگر at the nation'sملت
largestبزرگترین militaryنظامی medicalپزشکی centerمرکز,
88
281920
3656
يه عنوان هنر درمانگر در بزرگترين
04:57
Walterوالتر Reedرید.
89
285600
1200
مرکز پزشکي ارتش به نام
والتر ريد بدست آوردم.
04:59
After workingکار کردن for a fewتعداد کمی yearsسالها
on a locked-inقفل شده در patientصبور psychiatricروانپزشکی unitواحد,
90
287480
3896
پس از چند سال کار بر روي بيماراني که
در بخش روانپزشکي پشت درهاي بسته مراقبت مي‌شدند
05:03
I eventuallyدر نهایت transferredمنتقل شده to the Nationalملی
Intrepidبی باک Centerمرکز of Excellenceتعالی, NICoENICoE,
91
291400
4896
در نهايت من به مرکز ملی بی‌باکی برتر ,
منتقل شدم
05:08
whichکه leadsمنجر می شود TBITBI careاهميت دادن
for activeفعال dutyوظیفه serviceسرویس membersاعضا.
92
296320
3360
که مربوط به مراقبت‌هاي آسيب‌هاي
تروماتيک مغزي براي سربازان فعال در ارتش بود.
05:12
Now, I believedمعتقد in artهنر therapyدرمان,
93
300760
2176
خُب، من به هنر درماني اعتقاد راسخ دارم،
05:14
but I was going to have
to convinceمتقاعد کردن serviceسرویس membersاعضا,
94
302960
3016
اما من مجبور به متقاعد کردن
اعضاي ارتش در مورد کارم بودم،
05:18
bigبزرگ, toughسخت است, strongقوی, manlyمردانه militaryنظامی menمردان,
95
306000
3736
مرداني نظامي،بزرگ،سخت،قوي
05:21
and some womenزنان too,
96
309760
1736
و برخی زناني با همين خصوصيات.
05:23
to give art-makingهنر ساخت as
a psychotherapeuticروان درمانی interventionمداخله a try.
97
311520
4000
که هنر درماني را هم مانند روان درماني به
عنوان يک مداخله درماني امتحان کنيد.
05:28
The resultsنتایج have been
nothing shortکوتاه of spectacularدیدنی و جذاب.
98
316680
3840
نتايج بدست امده واقعا حيرت آور و عالي بود.
05:34
Vividرنگارنگ, symbolicنمادین artworkاثر هنری
99
322000
2376
هنر سمبوليک و نمادين،واضح و روشن
05:36
is beingبودن createdایجاد شده
by our servicemenنظامیان and womenزنان,
100
324400
2976
توسط مردان و زنان نظامي
ما در حال شکل گرفتن بود،
05:39
and everyهرکدام work of artهنر tellsمی گوید a storyداستان.
101
327400
2520
و هرکدام داستاني را روايت ميکند.
05:43
We'veما هستیم observedمشاهده شده that the processروند
of artهنر therapyدرمان bypassesدور زدن
102
331400
2736
ما مشاهده کرديم که فرايند هنر درماني
05:46
the speech-languageزبان گفتاری issueموضوع with the brainمغز.
103
334160
1960
موضوع گفتار و زبان را با مغز تعديل کرده.
05:49
Art-makingهنر ساخت accessesدسترسی ها the sameیکسان sensoryحسی
areasمناطق of the brainمغز that encodeرمزگذاری traumaتروما.
104
337040
4320
هنر نواحي حسي مغز که تروما را کدگذاري
کرده اند در دسترس قرار مي دهد.
05:54
Serviceسرویس membersاعضا can use the art-makingهنر ساخت
to work throughاز طریق theirخودشان experiencesتجربیات
105
342480
3456
نظاميان ميتوانند ازهنر به عنوان
روشي غير تهاجمي
05:57
in a nonthreateningبدون تهدید way.
106
345960
1480
براي کار کردن روي تجاربشان استفاده نمايند
06:00
They can then applyدرخواست wordsکلمات
to theirخودشان physicalفیزیکی creationsخلق ها,
107
348280
2896
آنها مي‌توانند کلمات را به اجسامی که خلق کرده‌اند
پيوند بزنند
06:03
reintegratingادغام مجدد the left
and the right hemispheresنیمکره ها of the brainمغز.
108
351200
3400
تا مجددن نيمکره‌هاي راست و چپ
مغز را يکپارچه‌سازي کنند.
06:08
Now, we'veما هستیم seenمشاهده گردید this can work
with all formsتشکیل می دهد of artهنر --
109
356520
3000
اکنون، ما شاهد اين هستيم که اين روش
واقعا کار ميکند. تمام اشکال هنر--
06:12
drawingنقاشی, paintingرنگ آمیزی, collageکولاژ --
110
360120
2480
طراحي، نقاشي،کلاژ--
06:15
but what seemsبه نظر می رسد to have the mostاکثر impactتأثیر
111
363400
2640
اما چيزي که واقعا تاثير هنر را نشان ميدهد
06:18
is mask-makingماسک ساخت.
112
366680
1240
ساخت ماسک چهره است.
06:21
Finallyسرانجام, these invisibleنامرئی woundsزخم ها
don't just have a nameنام,
113
369120
3560
سرانجام اين زخم هاي نامرئي که اسمي ندارند
06:25
they have a faceصورت.
114
373800
1400
خود را به صورت چهره‌اي نمايان مي‌کنند.
06:29
And when serviceسرویس membersاعضا
createايجاد كردن these masksماسک ها,
115
377280
2176
و زماني که سربازان اين چهره‌ها را مي‌سازند،
06:31
it allowsاجازه می دهد them to come to gripsچنگ زدن,
literallyعینا, with theirخودشان traumaتروما.
116
379480
3280
اين به به انها اين اجازه را ميدهد،
که به درک و عينيت تروماي خود پي ببرند.
06:35
And it's amazingحیرت آور
how oftenغالبا that enablesرا قادر می سازد them
117
383680
2296
و اين شگفت آور است
که چگونه آنها توانايي
06:38
to breakزنگ تفريح throughاز طریق the traumaتروما
and startشروع کن to healالتیام.
118
386000
3200
پيشرفت غير منتظره‌اي
در تروما و بهبود مي يابند
06:42
Rememberیاد آوردن BFIBBFIB?
119
390800
1280
صزدپ را به ياد داريد؟
06:46
That was a realواقعی experienceتجربه
for one of my patientsبیماران,
120
394320
3016
صزدپ تجربه واقعي يکي از بيماران من بود،
06:49
and when he createdایجاد شده his maskماسک,
121
397360
1456
و زماني که او ماسک چهره آن را ساخت،
06:50
he was ableتوانایی to let go
of that hauntingفراموش نشدنی imageتصویر.
122
398840
2880
او توانست از دست آن
تصوير فراموش نشدني رهایی یابد.
06:54
Initiallyابتدا, it was a dauntingدلهره آور processروند
for the serviceسرویس memberعضو,
123
402800
3136
در ابتدا براي آن سرباز اين
يک فرايند ترسناک به نظر مي‌رسيد،
06:57
but eventuallyدر نهایت he beganآغاز شد
to think of BFIBBFIB as the maskماسک,
124
405960
2976
اما سرانجام شروع به فکر کردن
در مورد صزدپ به عنوان يک چهره نمود
07:00
not his internalداخلی woundزخم,
125
408960
1656
نه به عنوان يک زخم يا آسيب دروني
07:02
and he would go to leaveترک کردن eachهر یک sessionجلسه,
126
410640
1856
و در آخر هر جلسه درماني،
07:04
he would handدست me the maskماسک,
and say, "Melissaملیسا, take careاهميت دادن of him."
127
412520
3040
چهره و ماسک را در دست من ميگذاشت و ميگفت:
"مليسا از اون مراقبت کن"
07:08
Eventuallyدر نهایت, we placedقرار داده شده BFIBBFIB in a boxجعبه
to furtherبیشتر containحاوی him,
128
416440
4296
سرانجام ما صزدپ را به منظور
محدود کردن در يک جعبه قرار داديم،
07:12
and when the serviceسرویس memberعضو
wentرفتی to leaveترک کردن the NICoENICoE,
129
420760
2456
و زماني که او مرکز NICoE را ترک کرد،
07:15
he choseانتخاب کرد to leaveترک کردن BFIBBFIB behindپشت.
130
423240
2040
او ترجيح داد صزدپ را دور بيندازد.
07:18
A yearسال laterبعد, he had only seenمشاهده گردید BFIBBFIB twiceدو برابر,
131
426240
2656
در طی يکسال بعد فقط
دوبار صزدپ را ديده بود.
07:20
and bothهر دو timesبار BFIBBFIB was smilingخندان
132
428920
1696
و هردوبار صزدپ در حال لبخند زدن بود
07:22
and the serviceسرویس memberعضو
didn't feel anxiousمشتاق.
133
430640
2160
و ديگر تجربه اضطراب نداشت.
07:26
Now, wheneverهر زمان که that serviceسرویس memberعضو
is hauntedخالی از سکنه by some traumaticتروماتیک memoryحافظه,
134
434000
3336
در حال حاضر هر وقت که خاطرات
تروما برايش يادآوري مي‌شود،
07:29
he continuesهمچنان ادامه دارد to paintرنگ.
135
437360
1440
وي شروع به نقاشي کشيدن مي‌کند.
07:32
Everyهرکدام time he paintsرنگ ها
these disturbingمزاحم imagesتصاویر,
136
440000
2616
هر زمان که اين تصاوير
پريشان کننده را نقاشي مي‌کند،
07:34
he seesمی بیند them lessکمتر or not at all.
137
442640
2720
متوجه مي‌شود که آنها
کم شده‌اند و يا به کلي از بين رفته‌اند.
07:39
Philosophersفیلسوفان have told us
for thousandsهزاران نفر of yearsسالها
138
447000
3696
فیلسوفان طي هزاران سال به گفته اند
07:42
that the powerقدرت to createايجاد كردن
139
450720
1256
که قدرت سازندگي
07:44
is very closelyنزدیک است linkedمرتبط
to the powerقدرت to destroyاز بین رفتن.
140
452000
2760
به صورت تنگاتنگي به قدرت تخريب متصل هست.
07:47
Now scienceعلوم پایه is showingنشان دادن us
that the partبخشی of the brainمغز
141
455720
2456
امروزه علم نشان داده است که بخشي از مغز
07:50
that registersثبت نام می کند a traumaticتروماتیک woundزخم
142
458200
2016
که آسيب هاي تروماتيک را ثبت مي‌نمايد
07:52
can be the partبخشی of the brainمغز
where healingشفا دادن happensاتفاق می افتد too.
143
460240
2880
مي‌توانند بخشي از مغز باشند که
بهبودی در آن نیز اتفاق مي‌افتد.
07:55
And artهنر therapyدرمان is showingنشان دادن us
how to make that connectionارتباط.
144
463800
3080
و هنر درماني به ما نشان ميدهد
که چگونه اين پيوندهاي بهبود را ايجاد نماييم.
08:00
We askedپرسید: one of our serviceسرویس membersاعضا
145
468320
1896
ما از يکي از اين سربازان خواستيم
08:02
to describeتوصیف کردن how mask-makingماسک ساخت
impactedتأثیرگذار است his treatmentرفتار,
146
470240
3336
چگونگي تاثير ساخت ماسک
بر روند درمانش را توصيف کند،
08:05
and this is what he had to say.
147
473600
1600
او در جواب گفت:
08:07
(Videoویدئو) Serviceسرویس Memberعضو:
You sortمرتب سازی of just zoneمنطقه out into the maskماسک.
148
475760
3056
سرباز(ويدئو)
شما فقط خاطرات را روي ماسک مرتب مي‌کنيد.
08:10
You zoneمنطقه out into the drawingنقاشی,
149
478840
1456
فقط خاطرات را روي نقاشي مرتب مي‌کنيد
08:12
and for me, it just releasedمنتشر شد the blockمسدود کردن,
150
480320
4000
و اين کار براي من اين سدها را باز کرد،
08:16
so I was ableتوانایی to do it.
151
484920
2656
بنابراين من مي‌توانستم اينکار را انجام دهم.
08:19
And then when I lookedنگاه کرد at it
after two daysروزها, I was like,
152
487600
3616
و دو روز بعد زماني که من به ان نگاه مي کردم،
می گفتم،
08:23
"Holyمقدس crapچرندیات, here'sاینجاست the pictureعکس,
here'sاینجاست the keyکلیدی, here'sاینجاست the puzzleپازل,"
153
491240
3336
«لعنتی، همين نقاشي هست،
همين کليد راهنما و همين پازل است،»
08:26
and then from there it just soaredافزایش یافت.
154
494600
2056
و از همينجا شروع به اوج گرفتن کرد.
08:28
I mean, from there
my treatmentرفتار just when out of sightمنظره,
155
496680
3456
منظورم اين است که از همينجا
پروسه درمان من اوج گرفت،
08:32
because they were like,
Kurtکورت, explainتوضیح this, explainتوضیح this.
156
500160
2696
با خودم ميگفتم آنها شبيه این بودند،
کورت، توضيح بده، توضيح بده.
08:34
And for the first time in 23 yearsسالها,
157
502880
1816
و براي اولين بار در طي ۲۳ سال
08:36
I could actuallyدر واقع talk about stuffچیز
openlyبی پرده to, like, anybodyهر شخصی.
158
504720
2896
من واقعاً توانستم در مورد اين مسائل صحبت کنم
آزادانه،مثل بقيه مردم
08:39
I could talk to you about it
right now if I wanted to,
159
507640
3096
اگر بخواهم، ميتوانم با شما
همين الان دراين باره صحبت کنم.
08:42
because it unlockedقفل شده است it.
160
510760
2656
چونکه ديگه سدي وجود نداره.
08:45
It's just amazingحیرت آور.
161
513440
1256
و اين خارق العادست.
08:46
And it allowedمجاز me to put 23 yearsسالها of PTSDPTSD
162
514720
4680
و اين به من اين اجازه را ميدهد که
۲۳ سال اختلال استرس پس از سانحه
08:52
and TBITBI stuffچیز togetherبا یکدیگر in one placeمحل
163
520280
5976
و آسيب تروماتيک مغزي را باهم در يکجا بيان کنم
08:58
that has never happenedاتفاق افتاد before.
164
526280
2120
که قبلا هيچوقت اتفاق نيفتاده بود.
09:02
Sorry.
165
530040
1200
ببخشيد.
09:03
Melissaملیسا Walkerواکر: Over the pastگذشته fiveپنج yearsسالها,
166
531920
1976
مليسا واکر: در عرض پنج سال گذشته،
09:05
we'veما هستیم had over 1,000 masksماسک ها madeساخته شده.
167
533920
3816
تا به حال بيش از هزار ماسک ساخته ايم.
09:09
It's prettyبسیار amazingحیرت آور, isn't it?
168
537760
1429
اين فوق العادست؟ مگه نه؟
09:12
Thank you.
169
540640
1216
متشکرم
09:13
(Applauseتشویق و تمجید)
170
541880
2520
(تشويق)
09:19
I wishآرزو کردن I could have sharedبه اشتراک گذاشته شده
this processروند with my grandfatherبابا بزرگ,
171
547440
3120
اي کاش مي‌توانستم اين فرايند درماني
رو با پدر بزرگم در ميان بگذارم،
09:23
but I know that he would be thrilledهیجان زده
172
551800
2040
اما مي‌دانم که او خوشحال می‌شد
09:27
that we are findingیافته waysراه ها
173
555040
1656
که ما راهي را براي درمان
اين مشکل پيدا کرده ايم
09:28
to help today'sامروزه and tomorrow'sفردا
serviceسرویس membersاعضا healالتیام,
174
556720
3120
که به بهبود سربازان
امروز و فرداي ما کمک مي‌کند،
09:33
and findingیافته the resourcesمنابع withinدر داخل them
175
561400
2360
و اين منابع درماني در خود آنها نهفته است
09:36
that they can call uponبر
176
564640
1696
که آنها ميتوانند
09:38
to healالتیام themselvesخودشان.
177
566360
2000
از ان براي درمان و بهبود
خود استفاده نمايند.
09:41
Thank you.
178
569680
1216
متشکرم
09:42
(Applauseتشویق و تمجید)
179
570920
4354
(تشويق)
Translated by Mohsen Eslampanah
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Melissa Walker - Creative arts therapist
Melissa Walker helps military service members recover from traumatic brain injury and mental illness.

Why you should listen

Melissa Walker is a creative arts therapist at the National Intrepid Center of Excellence, a directorate of Walter Reed National Military Medical Center. She works with active duty service members suffering from traumatic brain injury and psychological health conditions.

Dedicated to helping recovering service members safely express their deep thoughts and emotions in a creative environment, Walker designed the Healing Arts Program at the National Intrepid Center of Excellence in 2010, where she engages her patients in mask-making, a powerful mechanism for helping them express their invisible wounds. Walker received her Master's Degree in art therapy from New York University.

More profile about the speaker
Melissa Walker | Speaker | TED.com