ABOUT THE SPEAKER
Drew Philp - Journalist, screenwriter
Drew Philp is the author of "A $500 House in Detroit: Rebuilding an Abandoned Home and an American City," a memoir of rebuilding a former abandoned home while finding his place in his city, country, race and generation.

Why you should listen

Drew Philp is a freelance writer living in his rehabbed house and most often covers inequity in the Midwest for the Guardian. He has hitchhiked the Rustbelt to speak with average Americans about changing manhood and walked to Cleveland from Detroit to speak to postindustrial trump supporters in pursuit of stories. Philp has also been published in BuzzFeed, The Detroit Free Press, De Correspondent and other national and international outlets.

In 2009, Philp bought an abandoned house in Detroit with no windows, plumbing or electricity, which was filled with 10,000 pounds of trash. Living without heat for nearly two years, fighting wild packs of dogs, and harvesting materials from the often burning neighborhood, Philp repaired the house with his own hands and the help of his dynamic community. He lives there with his dog Gratiot. 

Philp has also hitchhiked the US, co-taught a class on race to all white students at the University of Michigan, written scripts in the film industry and taught for many years inside prisons and juvenile justice institutions across the state. His accolades include the Stuart and Vernice Gross award for literature, an 11th Hour Food and Farming Fellowship facilitated by Michael Pollan and a 2017 Kresge Arts in Detroit fellowship.

More profile about the speaker
Drew Philp | Speaker | TED.com
TEDNYC

Drew Philp: My $500 house in Detroit -- and the neighbors who helped me rebuild it

درو فیلپ: خانه ۵۰۰ دلاری من در دیترویت -- و همسایه‌هایی که کمکم کردند تا دوباره بسازمش

Filmed:
1,348,024 views

در سال ۲۰۰۹، روزنامه‌نگار و نمایشنامه‌نویس «درو فیلپ» یک خانه‌ی مخروبه در دیترویت به ارزش ۵۰۰ دلار خرید. در طی سال‌های بعد او همچنان که تپه‌های زباله را که فضای اتاق‌ها را اشغال کرده بودند بیرون می‌ریخت و طراحی داخلی خانه‌اش را بازسازی می‌کرد، نه تنها یاد گرفت چطور می‌شود یک خانه را تعمیر کرد -- بلکه در ضمن یاد گرفت چطور می‌شود یک جامعه را ساخت. فیلپ در ادای احترام به شهری که دوستش دارد به ما درباره‌ی «همدلی بی حدومرز» می‌گوید و اینکه «ما قدرت خلق دنیایی جدید را با همدیگر داریم و وقتی دولتمردان از آن امتناع می‌کنند باید خودمان آن را بسازیم»
- Journalist, screenwriter
Drew Philp is the author of "A $500 House in Detroit: Rebuilding an Abandoned Home and an American City," a memoir of rebuilding a former abandoned home while finding his place in his city, country, race and generation. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
In 2009, I boughtخریداری شد a houseخانه
in Detroitدیترویت for 500 dollarsدلار.
0
743
4269
در سال ۲۰۰۹، خانه‌ای به ارزش
۵۰۰ دلار در دیترویت خریدم.
00:17
It had no windowsپنجره ها,
no plumbingلوله کشی, no electricityالکتریسیته
1
5891
3761
که پنجره، لوله‌کشی
و برق نداشت
00:21
and it was filledپر شده with trashزباله ها.
2
9676
1441
و پر از آت‌وآشغال بود.
00:24
The first floorکف heldبرگزار شد nearlyتقریبا
10,000 poundsپوند of garbageزباله,
3
12344
3953
طبقه‌ی اولش تقریباً ۴٫۵ تن زباله داشت،
00:28
and that includedمشمول the better partبخشی
of a Dodgeطفره رفتن Caravanکاروان,
4
16321
2843
و شامل بخشی بزرگ از
ماشین کاروان دوج بود،
00:31
cutبرش into chunksتکه ها with a reciprocatingرفت و برگشتی saw.
5
19188
2278
که با یک اره برقی
تکه‌تکه شده بود.
00:33
(Laughterخنده)
6
21490
1195
(خنده)
00:34
I livedزندگی می کرد nearlyتقریبا two yearsسالها withoutبدون heatحرارت,
7
22709
2170
من نزدیک به ۲ سال بدون
وسایل گرمایش زندگی کردم،
00:36
wokeبیدار شدم up out of a deadمرده sleepبخواب
multipleچندگانه timesبار to gunshotsتیراندازی,
8
24903
3484
چندین بار با صدای تیراندازی
از خواب عمیق پریدم،
00:40
was attackedحمله کرد by a packبسته of wildوحشی dogsسگ ها
9
28411
4036
مورد حمله دسته سگ‌های
وحشی قرار گرفتم
و کابینت‌های آشپزخانه‌ام وقتی
داشتند مدرسه‌ای متروکه را
00:44
and rippedپاره پاره شده my kitchenآشپزخانه cabinetsکابینت ها
from an abandonedرها شده schoolمدرسه
10
32471
3676
00:48
as they were activelyفعالانه tearingپاره شدن
that schoolمدرسه down.
11
36171
2924
تخریب می‌کردند
از جا کنده شد.
00:52
This, of courseدوره, is the Detroitدیترویت
that your hearشنیدن about.
12
40626
3057
البته این دیترویتی است که
شما در موردش می‌‌شنوید.
00:55
Make no mistakeاشتباه, it's realواقعی.
13
43707
1609
اشتباه نمی‌‌کنید، حقیقت دارد.
00:58
But there's anotherیکی دیگر Detroitدیترویت, too.
14
46929
1808
البته دیترویت دیگری هم
وجود دارد.
01:00
Anotherیکی دیگر Detroitدیترویت that's more hopefulامیدوارم,
15
48761
2068
دیترویت دیگری
که امیدوار کننده‌تر،
01:02
more innovativeخلاقانه,
16
50853
1291
و تازه‌ساز است،
01:04
and mayممکن است just provideفراهم کند some of the answersپاسخ ها
17
52168
2151
و شاید بتواند راه‌حلی
برای شهر‌هایی ارائه کند
01:06
to citiesشهرها strugglingمبارزه می کنند to reinventبازتولید
themselvesخودشان everywhereدر همه جا.
18
54343
2949
که در اقصی‌نقاط
برای بازسازی‌شان در تلاشند.
01:10
These answersپاسخ ها, howeverبا این حال, do not
necessarilyلزوما adhereپایبند باشید to conventionalمرسوم wisdomحکمت
19
58045
4832
با این حال این راه‌حل‌ها
لزوماً با دستورالعمل‌های مرسوم
01:14
about good developmentتوسعه.
20
62901
1403
درباره‌ی توسعه‌ی خوب همسو نیست.
به نظر من قدرت واقعی دیترویت
در دو کلمه خلاصه می‌‌شود:
01:17
I think Detroit'sدیترویت realواقعی strengthاستحکام
boilsجوش می زند down to two wordsکلمات:
21
65472
4236
01:21
radicalافراطی neighborlinessهمجواری.
22
69732
2118
دوستی شدید.
01:24
And I wasn'tنبود ableتوانایی to see it myselfخودم
untilتا زمان I livedزندگی می کرد there.
23
72529
2758
و تا زمانی که آنجا ساکن شدم
قدرت درک آن را نداشتم.
01:28
About a decadeدهه agoپیش,
24
76684
1151
حدود ۱۰ سال پیش،
01:29
I movedنقل مکان کرد to Detroitدیترویت with no friendsدوستان,
no jobکار and no moneyپول,
25
77859
3523
بدون هیچ کار، پول
و دوستی به دیترویت رفتم،
01:33
at a time when it seemedبه نظر می رسید
like everyoneهر کس elseچیز دیگری was movingدر حال حرکت out.
26
81406
3191
در زمانی که به نظر می‌‌رسید
دیگران مشغول ترک آنجا بودند.
01:36
Betweenبین 2000 and 2010,
27
84621
2731
بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰،
01:39
25 percentدرصد of the city'sشهرستان populationجمعیت left.
28
87376
2711
تنها ۲۵ درصد جمعیت شهر
باقی ماند.
01:42
This includedمشمول about halfنیم
of the elementary-agedابتدایی سال childrenفرزندان.
29
90111
3017
که شامل نیمی از
بچه‌های دبستانی می‌‌شد.
01:46
This was after sixشش decadesچند دهه of declineکاهش می یابد.
30
94128
2214
و این پس از ۶۰ سال رکود بود.
01:48
A cityشهر builtساخته شده for almostتقریبا two millionمیلیون
was down to lessکمتر than 800,000.
31
96718
4387
شهر ساخته شده برای حدود ۲ میلیون نفر
حالا به کمتر از ۸۰۰ هزار نفر رسید.
01:54
What you usuallyمعمولا don't hearشنیدن
is that people didn't go very farدور.
32
102212
3492
چیزی که اغلب شما نمی‌‌شنوید این
است که مردم خیلی دورتر نمی‌‌رفتند.
01:58
The populationجمعیت of the Detroitدیترویت
metroمترو areaمنطقه itselfخودش
33
106826
3299
جمعیت خود منطقه‌ی
کلان شهری دیترویت
02:02
has largelyتا حد زیادی remainedباقی مانده است steadyثابت
sinceاز آنجا که the '70s.
34
110149
2425
از دهه‌ی ۱۹۷۰ به بعد
تقریباً ثابت ماند.
02:05
Mostاکثر people who left Detroitدیترویت
just wentرفتی to the suburbsحومه شهر,
35
113047
2946
اغلب کسانی که دیترویت را
ترک کردند به حومه شهر رفتند،
02:08
while the 139 squareمربع milesمایل
of the cityشهر deterioratedخراب شد,
36
116017
3631
درحالیکه ۳۶۰ کیلومترمربع
از شهر متروکه شده بود،
02:12
leavingترک some estimatesتخمین می زند as highبالا
as 40 squareمربع milesمایل of abandonedرها شده landزمین --
37
120804
5150
بعضی از برآوردها نشان می‌‌داد زمین‌هایی
بیش از ۱۰۰ کیلومتر مربع رها شدند --
02:17
about the sizeاندازه of Sanسان Franciscoفرانسیسکو.
38
125978
1897
زمین‌هایی به اندازه سانفرانسیسکو.
02:21
Asideگذشته از from platitudesطنز suchچنین as the vagueمبهم
and agentlessagentless "deindustrializationdeindustrialization,"
39
129077
4861
صرف نظر از تعابیر
مبهم و نامعلومی مثل «صنعت‌زدایی»
02:25
Detroit'sدیترویت exodusخروج can be summedخلاصه شده up
with two structuresسازه های:
40
133962
2897
علت‌های فرار بزرگ از دیترویت
را می‌توان دو چیز دانست:
02:28
freewaysبزرگراه ها and wallsدیوارها.
41
136883
1847
آزادراه‌ها و دیوارها.
02:31
The freewaysبزرگراه ها,
42
139612
1202
آزادراه‌ها،
02:32
coupledهمراه با with massiveعظیم
governmentalدولتی subsidiesیارانه ها
43
140838
2557
با استفاده از کمک‌های
مالی کلان دولتی
02:35
for the suburbsحومه شهر viaاز طريق
infrastructureزیر ساخت and home loansوام,
44
143419
3618
به وام‌های زیرساخت‌ها و
خانه‌های حومه شهر،
02:39
allowedمجاز people to leaveترک کردن the cityشهر at will,
45
147061
2592
مردم را برای ترک شهر
ترغیب می‌‌کرد،
02:41
takingگرفتن with it taxمالیات baseپایه,
jobsشغل ها and educationتحصیلات dollarsدلار.
46
149677
3715
که به همراهش پول مالیات
مشاغل و تحصیلات را هم برد.
02:46
The wallsدیوارها madeساخته شده sure
only certainمسلم - قطعی people could leaveترک کردن.
47
154222
2921
دیوارها تضمین کردند که تنها
عده‌ی معینی می‌توانند شهر را ترک کنند.
02:50
In multipleچندگانه placesمکان ها,
48
158111
1150
در مکان‌های مختلف،
02:51
brickآجر and concreteبتن wallsدیوارها
separateجداگانه cityشهر and suburbsحومه شهر,
49
159285
3699
دیوار‌های بتنی و آجری
شهر و حومه شهر ، سفید و سیاه
02:55
whiteسفید and blackسیاه,
50
163008
1507
را از هم جدا کرده بود،
02:56
runningدر حال اجرا directlyبه طور مستقیم acrossدر سراسر municipalشهرداری streetsخیابان ها
51
164539
2397
دیوارهایی که درست
از خیابان‌های شهری
02:58
and throughاز طریق neighborhoodsمحله ها.
52
166960
1634
و از بین محله‌ها می‌گذشت.
03:00
They're mereصرفا physicalفیزیکی manifestationsتظاهرات
of racistنژاد پرست housingمسکن practicesشیوه ها
53
168618
4017
این‌ها نمونه‌های واضحی است از
تبعیض نژادپرستانه‌ی صنعت مسکن
03:04
suchچنین as redliningredlining,
54
172659
1159
مثل ردلاینینگ،
03:05
[Denyingانکار servicesخدمات to people of colorرنگ]
55
173842
1777
[خدمات ندادن به رنگین‌پوستان]
03:07
restrictiveمحدود کننده covenantsپیمان
56
175643
1150
قرارداد محدود
03:09
and outrightکاملا terrorترور.
57
177972
1346
و مردم‌هراسی.
03:11
In 1971, the Kuکو Kluxکلکس Klanکلان
bombedبمب گذاری شده 10 schoolمدرسه busesاتوبوس
58
179764
4104
در سال ۱۹۷۱، «کوکلوس کلان‌ها»
۱۰ اتوبوس مدرسه را بمب‌گذاری کردند
03:15
ratherنسبتا than have them transportحمل و نقل
integratedمجتمع studentsدانش آموزان.
59
183892
2849
تا دانش آموزان
رنگین‌پوست با آنها جابه‌جا نشوند.
03:19
All these have madeساخته شده Detroitدیترویت
the mostاکثر raciallyنژادی segregatedجدا شده metroمترو areaمنطقه
60
187772
4056
تمام این موارد دیترویت را به یکی از
تقسیم‌بندی‌شده‌ترین منطقه‌های کلان شهری
03:23
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
61
191852
1377
در ایالات متحده تبدیل کرد.
03:26
I grewرشد کرد up in a smallکوچک townشهر in Michiganمیشیگان,
62
194735
1942
من در شهر‌ی کوچک
در میشیگان بزرگ شدم،
03:28
the sonفرزند پسر of a relativelyبه طور نسبی
blue-collarیقه آبی familyخانواده.
63
196701
2111
پسر یک خانواده‌ی نسبتاً کارگر.
03:31
And after universityدانشگاه,
I wanted to do something --
64
199294
2523
و بعد از دانشگاه دلم می‌خواست کاری انجام دهم --
03:33
probablyشاید naخبïvelyاره --
65
201841
1151
شاید نه خیلی شاق --
03:35
to help.
66
203016
1150
برای کمک کردن.
03:36
I didn't want to be one of the almostتقریبا
50 percentدرصد of collegeکالج graduatesفارغ التحصیلان
67
204594
3437
نمی‌خواستم جزو ۵۰ درصدی باشم
که پس از فارغ‌التحصیلی
03:40
leavingترک the stateحالت at the time,
68
208055
1931
ایالت را در آن زمان ترک می‌کردند،
03:42
and I thought I mightممکن use
my fancyتفننی collegeکالج educationتحصیلات at home
69
210010
3419
و با خودم فکر کردم شاید رویای
کالجم را در خانه انجام بدهم
03:45
for something positiveمثبت.
70
213453
1407
برای یک کار به درد بخور.
03:47
I'd been readingخواندن this great
Americanآمریکایی philosopherفیلسوف namedتحت عنوان Graceرحمت Leeلی BoggsBoggs
71
215741
3835
من آثار فیلسوف بزرگ آمریکایی
«گِرِیس لی باگز»
03:51
who happenedاتفاق افتاد to liveزنده in Detroitدیترویت,
72
219600
1755
که در دیترویت زندگی
می‌کرد را خوانده بودم،
03:53
and she said something I can't forgetفراموش کردن.
73
221379
2731
او چیزی گفته که هیچوقت
نمی‌توانم فراموش کنم.
03:56
"The mostاکثر radicalافراطی thing
that I ever did was to stayاقامت کردن put."
74
224847
3881
«افراطی‌ترین کاری که
انجام دادم ماندن بود»
04:02
I thought buyingخریداری کردن a houseخانه mightممکن
indeliblyقابل تمسخر tieکراوات me to the cityشهر
75
230355
3905
فکر کردم خریدن خانه ممکن است پایم را
به صورت دایمی به شهر وصل کند
04:06
while actingبازیگری as a physicalفیزیکی protestاعتراض
to these wallsدیوارها and freewaysبزرگراه ها.
76
234284
3134
اما در نقش اعتراضی فیزیکی است
به آزادراه‌ها و دیوارها.
04:10
Because grantsکمک های مالی and loansوام
weren'tنبودند availableدر دسترس است to everyoneهر کس,
77
238084
2572
چون وام و کمک‌های مالی
برای همه در دسترس نبود،
04:12
I decidedقرار بر این شد I was going
to do this withoutبدون them
78
240680
2310
من تصمیم گرفتم این کار را
بدون اون‌ها انجام بدم
04:15
and that I would wageحق الزحمه my personalشخصی fightمبارزه کردن
79
243014
1883
و باید خودم به مبارزه
بر ضد شهری بپردازم
04:16
againstدر برابر the cityشهر that had loomedسرخ شده
over my childhoodدوران کودکی with powerقدرت toolsابزار.
80
244921
3417
که با ابزارهای قدرتش بر
دوران کودکیم سایه افکنده بود.
04:21
I eventuallyدر نهایت foundپیدا شد an abandonedرها شده houseخانه
in a neighborhoodمحله calledبه نام PoletownPoletown.
81
249284
3565
سرانجام یک خانه رها شده در محله‌ای
به اسم «پل‌تاون» پیدا کردم.
04:25
It lookedنگاه کرد like the apocalypseآخر الزمان
had descendedفرود آمد.
82
253730
2104
انگار قیامت برپا شده بود.
آن محله زمین‌های روستایی بود.
04:28
The neighborhoodمحله was prairieپریری landزمین.
83
256585
1683
چمنزار‌های وسیع و فراخ روییده تا کمر
04:30
A hugeبزرگ, openباز کن expanseگستردگی of waist-highدور کمر grassچمن
84
258292
2761
04:33
clutteredکلاهبرداری only by a handfulتعداد انگشت شماری
of crippledفلج شده, abandonedرها شده structuresسازه های
85
261077
3771
که معدودی عمارت متروکه و
ویران آرایش آن را بهم می‌زد
04:36
and a fewتعداد کمی braveشجاع holdoutsholdouts
with well-keptخوب نگه دار homesخانه ها.
86
264872
2150
بهمراه چند نفر سکنه‌ی شجاع
و خانه‌های پایدارشان.
04:40
Just a 15-minuteدقیقه bikeدوچرخه rideسوار شدن
from the baseballبیسبال stadiumاستادیوم downtownمرکز شهر,
87
268960
4127
تنها با ۱۵ دقیقه دوچرخه‌سواری
از استادیوم بیسبال مرکز شهر،
04:45
the neighborhoodمحله was positivelyمثبت ruralروستایی.
88
273111
2536
آن محله
بافتی روستایی داشت.
04:48
What housesخانه ها were left lookedنگاه کرد like
cardboardمقوا boxesجعبه ها left in the rainباران;
89
276921
3563
خانه‌های رها شده مثل مقوایی
می‌ماندند که زیر باران مانده باشد؛
04:52
two-storyدو داستان monstrositiesهیولا
with wide-openکاملا باز shellsپوسته ها
90
280508
2993
خرابه‌های دو طبقه‌ای با
دیوارهای فرو افتاده
04:55
and meltedذوب شده porchesحیاط.
91
283525
1373
و سر درهای آویزان مانده.
04:57
One of the mostاکثر strikingقابل توجه، برجسته، موثر things
I rememberیاد آوردن were the rosebushesrosebushes,
92
285348
3567
یکی از مهمترین چیز‌هایی که
یادم می‌یاد بوته‌های رز است،
05:00
forgottenفراموش شده and runningدر حال اجرا wildوحشی
over tumbled-downسقوط به پایین fencesنرده ها,
93
288939
3227
که هرس نشده بودند و وحشیانه
روی حصارها را پوشانده بودند،
05:04
no longerطولانی تر caredمراقب باشید for by anyoneهر کسی.
94
292190
1929
خیلی وقت بود که
رسیدگی نشده بودند.
05:07
This was my houseخانه on the day
I boardedسوار شده it up
95
295565
2934
این خانه من است در
آن روزها و من نوسازی‌اش کردم
05:10
to protectمحافظت it from the elementsعناصر
and furtherبیشتر decayفرو ریختن.
96
298523
2364
تا از خرابی‌های بیشتر
و بلایای طبیعی جلوگیری کرده باشم.
05:13
I eventuallyدر نهایت purchasedخریداری شده it
from the countyشهرستان in a liveزنده auctionحراج.
97
301344
3273
در نهایت از شهرستان
در یک مزایده آن را خریدم.
05:16
I'd assumedفرض the neighborhoodمحله was deadمرده.
98
304641
1811
من محله را از بین‌رفته
فرض کرده بودم.
05:18
That I was some kindنوع of pioneerپیشگام.
99
306476
2725
و من یک جورهایی پیشرو بودم.
05:22
Well, I couldn'tنمی توانستم have been more wrongاشتباه.
100
310223
1887
خوب از این بیشتر
نمی‌‌توانستم اشتباه کنم.
05:24
I was in no way a pioneerپیشگام,
101
312554
1496
من تا به حال پیشرو نبودم،
05:26
and would come to understandفهمیدن
how offensiveتوهین آمیز that is.
102
314074
2467
و می‌توانید درک کنید
که چقدر سخت بوده.
05:29
One of the first things I learnedیاد گرفتم
was to addاضافه کردن my voiceصدای to the chorusگروه کر,
103
317844
3738
یکی از اولین چیزهایی که یاد گرفتم این بود
که صدایم را به جمع اضافه کنم،
نه اینکه از آنچه اتفاق می‌افتاد
یادداشت برداری کنم.
05:33
not overwriteزیاد نوشتن what was alreadyقبلا happeningاتفاق می افتد.
104
321606
1975
05:36
(Voiceصدای breakingشکستن) Because
the neighborhoodمحله hadn'tتا به حال نیست diedفوت کرد.
105
324127
2572
چون آن محله نمرده بود.
05:38
It had just transformedتبدیل شده است in a way
that was difficultدشوار to see
106
326723
2780
پیشرفت اوضاع به گونه‌ای بود
که اگر آنجا زندگی نمی‌‌کردی
05:41
if you didn't liveزنده there.
107
329527
1318
سخت می‌شد چیزی را حس کرد.
05:43
PoletownPoletown was home
to an incrediblyطور باور نکردنی resourcefulمجذوب,
108
331274
2546
محله‌ی «پل‌تاون» خانه‌ی
عده‌ای فوق‌العاده مبتکر،
05:45
incrediblyطور باور نکردنی intelligentباهوش - هوشمند
and incrediblyطور باور نکردنی resilientارتجاعی communityجامعه.
109
333844
3695
فوق‌العاده هوشمند
و کاملاً مسئولیت‌طلب بود.
05:50
It was there I first experiencedبا تجربه
the powerقدرت of radicalافراطی neighborlinessهمجواری.
110
338499
4701
آنجا برای اولین بار بود که من
قدرت دوستی افراطی را تجربه کردم.
05:55
Duringدر حین the yearسال I workedکار کرد
on my houseخانه before movingدر حال حرکت in,
111
343985
2524
در طی سالی که روی خانه
قبل از نقل مکان بهش کار می‌کردم،
05:58
I livedزندگی می کرد in a microcommunitymicrocommunity
insideداخل PoletownPoletown,
112
346533
2468
در یک ریزجامعه در پل‌تاون
زندگی کردم،
06:01
foundedتأسیس شد by a wildوحشی and virtuousفضیلت farmerمزرعه دار
namedتحت عنوان Paulپل WeertzWeertz.
113
349025
3716
که توسط یک کشاورز خشن و درستکار
به اسم «پاول ورتز» تأسیس شده بود.
06:05
Paulپل was a teacherمعلم
in a Detroitدیترویت publicعمومی schoolمدرسه
114
353522
2510
پاول در دانشگاه دولتی دیترویت
به مادران باردار
06:08
for pregnantباردار and parentingپدر و مادر mothersمادران,
115
356056
1779
و سرپرست آموزش می‌داد،
06:09
and his ideaاندیشه was to teachتدریس کنید
the youngجوان womenزنان to raiseبالا بردن theirخودشان childrenفرزندان
116
357859
3069
و عقیده داشت که برای آموزش
بزرگ‌کردن بچه‌ها به زنان جوان
06:12
by first raisingبالا بردن plantsگیاهان and animalsحیوانات.
117
360952
1723
ابتدا به ایشان پرورش گیاهان
و حیوانات را یاد بدهد.
06:15
While the nationalملی averageمیانگین graduationفارغ التحصیلی rateنرخ
for pregnantباردار teensنوجوانان is about 40 percentدرصد,
118
363785
4266
در حالیه که نرخ فارغ‌التحصیلی ملی
برای نوجوانان باردار نزدیک ۴۰ درصد هست
06:20
at Catherineکاترین Fergusonفرگوسن Academyآکادمی
it was oftenغالبا aboveدر بالا 90,
119
368075
3185
در آکادمی کاترین فرگوسن
این نرخ بیش از ۹۰ درصد بود،
06:23
in partبخشی dueناشی از to Paul'sپولس ingenuityخلاقیت.
120
371284
1797
عمدتاً به خاطر نبوغ مدیریتی پائول.
06:25
Paulپل broughtآورده شده much of this innovationنوآوری
to his blockمسدود کردن in PoletownPoletown,
121
373716
2994
بیشتر این نبوغ را پاول
به بلوک خودش در «پل‌تاون» آورد،
06:28
whichکه he'dاو می خواهد stewardedstewarded
for more than 30 yearsسالها,
122
376734
2558
بلوکی که بیش از ۴۰ سال برایش مدیریت کرد،
06:31
purchasingخرید housesخانه ها
when they were abandonedرها شده,
123
379316
2488
خانه‌های متروکه را خرید،
06:33
convincingمتقاعد کننده his friendsدوستان to moveحرکت in
and neighborsهمسایه ها to stayاقامت کردن
124
381828
3097
دوستانش را قانع کرد به آنجا بیایند
و همسایه‌هاش را قانع کرد آنجا بمانند
06:36
and helpingکمک those who wanted
to buyخرید theirخودشان ownخودت and fixثابت them up.
125
384949
3253
و به کسانی که تمایل داشتند کمک می‌کرد
خانه را بخرند و بازسازی کنند.
06:40
In a neighborhoodمحله where manyبسیاری blocksبلوک ها
now only holdنگه دارید one or two housesخانه ها,
126
388886
3897
در محله‌ای که پر بود از بلوک‌های بسیار
حالا فقط یک یا دو خانه باقی‌ است،
06:44
all the homesخانه ها on Paul'sپولس blockمسدود کردن standایستادن.
127
392807
2228
بقیه خانه‌ها در بلوک پائول هستند.
06:47
It's an incredibleباور نکردنی testamentعهدنامه
to the powerقدرت of communityجامعه,
128
395059
2572
این پیمانی باورنکردنی است
برای قدرت همبستگی مردم،
06:49
to stayingاقامت in one placeمحل
129
397655
1319
برای اینکه در جایی بمانند
06:50
and to takingگرفتن ownershipمالکیت
of one'sیک نفر ownخودت surroundingsمحیط اطراف --
130
398998
2688
و حق مالکیت را از محله اطراف آن گرفته --
06:53
of simplyبه سادگی doing it yourselfخودت.
131
401710
1917
تا خود عهده‌دار آن شوند.
06:56
It's the kindنوع of placeمحل where blackسیاه doctorsپزشکان
liveزنده nextبعد to whiteسفید hipstersهیپرس
132
404244
3941
اینجا جایی که دکترهای سیاه‌پوست در کنار
روشنفکران سفیدپوست زندگی می‌کنند
07:00
nextبعد to immigrantمهاجر mothersمادران from Hungaryمجارستان
133
408209
1811
کنار مادرانی مهاجر از مجارستان
یا نویسندگانی با استعداد
از جنگل‌های بلیز (در آمریکای مرکزی)
07:02
or talentedبا استعداد writersنویسندگان
from the junglesجنگل ها of Belizeبلیز,
134
410044
2793
07:04
showingنشان دادن me Detroitدیترویت
wasn'tنبود just blackسیاه and whiteسفید,
135
412861
2235
که به من نشان داد
دیترویت فقط سیاه و سفید نیست،
07:07
and diversityتنوع could flourishشکوفا شدن
when it's encouragedتشویق شد.
136
415120
2722
و تنوع نژادی وقتی تشویق گردد
می‌تواند افزون‌تر شود.
07:10
Eachهر یک yearسال, neighborsهمسایه ها assembleجمع کن to baleبیل hayیونجه
for the farmمزرعه animalsحیوانات on the blockمسدود کردن,
137
418466
4296
هرساله همسایگان برای حیوانات مزرعه‌ی محله
به جمع‌آوری یونجه می‌پردازند،
07:14
teachingدرس دادن me just how much
a smallکوچک groupگروه of people can get doneانجام شده
138
422786
3206
و این به من یاد می‌دهد که یک گروه کوچک
چقدر می‌تواند نتیجه بگیرد
07:18
when they work togetherبا یکدیگر,
139
426016
1691
وقتی همه با یکدیگر کار کنند،
07:19
and the magnetismمغناطیس of fantasticalفوق العاده
yetهنوز practicalکاربردی ideasایده ها.
140
427731
4402
و می‌آموزم جذبه‌ی کارهای خارق‌العاده
در عین حال عملی چقدر هست.
07:24
Radicalافراطی neighborlinessهمجواری is everyهرکدام houseخانه
behindپشت Paul'sپولس blockمسدود کردن burningسوزش down,
141
432929
4393
دوستی شدید آن خانه‌ای است که
پشت بلوک پاول می‌سوزد،
07:29
and insteadبجای of lettingاجازه دادن it fillپر کن up
with trashزباله ها and despairناامیدی,
142
437346
3232
تا به جای اینکه اجازه بدهند
پر شود از زباله و نا امیدی،
07:32
Paulپل and the surroundingاطراف communityجامعه
creatingپدید آوردن a giantغول circularدایره ای gardenباغ
143
440602
3327
پاول و دیگر افراد محله
یک باغ بزرگ مدور می‌سازند
07:35
ringedزنگ زده with dozensده ها of fruitمیوه treesدرختان,
beehivesزنبور عسل and gardenباغ plotsتوطئه ها
144
443953
3654
پر از درختان میوه، کندوی عسل
و زمین‌های باغچه
07:39
for anyoneهر کسی that wants one,
145
447631
1802
برای هرکسی که
یکی از آن را بخواهد،
07:41
helpingکمک me see that our challengesچالش ها
can oftenغالبا be assetsدارایی های.
146
449457
3079
و این به من کمک می‌کند تا درک کنم
چالش‌های ما اغلب سرمایه ما هستند.
07:45
It's where residentsساکنان are experimentingتجربه کردن
with renewableتجدید پذیر energyانرژی and urbanشهری farmingکشاورزی
147
453044
4326
این جایی است که ساکنان آن، کشاورزی شهری
و انرژی‌های تجدیدپذیر را تجربه می‌کنند
07:49
and offeringارائه theirخودشان skillsمهارت ها
and discoveriesاکتشافات to othersدیگران,
148
457394
2873
و مهارت‌ها و کشفیات‌شان را
با دیگران به اشتراک می‌گذارند،
07:52
illustratingنشان دادن we don't necessarilyلزوما
have to begخواهش كردن the governmentدولت
149
460291
2858
کاری که نشان می‌دهد ما الزاماً
مجبور به گدایی از دولت
برای رفع مشکلات نیستیم.
07:55
to provideفراهم کند solutionsراه حل ها.
150
463173
1253
07:56
We can startشروع کن ourselvesخودمان.
151
464450
1356
می‌توانیم از خودمان شروع کنیم.
این جایی است، که چندین ماه،
07:58
It's where, for monthsماه ها,
152
466344
1218
07:59
one of my neighborsهمسایه ها
left her frontجلوی doorدرب unlockedقفل شده است
153
467586
2413
یکی از همسایه‌های من
در ورودی خود را قفل نکرده گذاشت
08:02
in one of the mostاکثر violentخشن
and dangerousخطرناک است citiesشهرها in Americaآمریکا
154
470023
2768
در یکی از خشن و خطرناک‌ترین
شهر‌های آمریکا
08:04
so I could have a showerدوش
wheneverهر زمان که I neededمورد نیاز است to go to work,
155
472815
3002
تا من هر وقت می‌خواهم سرکار بروم
بتوانم دوش بگیرم،
چرا که هنوز هم در خانه‌ام حمام ندارم.
08:07
as I didn't yetهنوز have one.
156
475841
1464
08:10
It was when it cameآمد time to raiseبالا بردن
the beamپرتو on my ownخودت houseخانه
157
478416
2715
وقت آن رسیده بود که
تیرچه‌ای را داخل خانه‌ام افراشته کنم
08:13
that holdsدارای the structureساختار aloftaloft --
158
481155
1595
که اسکلت ساختمان را نگه دارد --
08:14
a beamپرتو that I cutبرش out of an abandonedرها شده
recyclingبازیافت factoryکارخانه down the streetخیابان
159
482774
3403
تیرچه‌ای که آن را از کارخانه‌ای
متروکه پایین خیابان جدا کردم
08:18
when not a singleتنها wallدیوار
was left standingایستاده --
160
486201
2258
کارخانه‌ای که یک دیوارش هم
پابرجا نمانده نبود --
08:20
a dozenدوازده residentsساکنان of PoletownPoletown
showedنشان داد up to help liftبلند کردن it, Amishآمیش styleسبک.
161
488483
3305
یک دوجین از ساکنان پل‌تاون آمدند تا تیرچه
را به رسم امیش (خانه‌چوبی) نصب کنیم.
08:25
Radicalافراطی neighborlinessهمجواری is a zygoteنطفه
that growsرشد می کند into a worldviewجهان بینی
162
493970
3173
دوستی افراطی یک زیگوت (یاخته) است
که به یک جهان‌بینی رشد می‌یابد
08:29
that endsبه پایان می رسد up in homesخانه ها and communitiesجوامع
rebuiltبازسازی in waysراه ها that respectتوجه humanityبشریت
163
497167
4229
که به بازسازی خانه‌ها وجامعه منتهی می‌گردد
به شکلی که انسان و محیط زیست را
08:33
and the environmentمحیط.
164
501420
1352
محترم می‌شمارد.
08:34
It's realizingتحقق we have the powerقدرت
to createايجاد كردن the worldجهان anewدوباره togetherبا یکدیگر
165
502796
3347
این جهان‌بینی باور دارد که ما قدرت
ساختن جهانی تازه را با هم داریم
و قدرت اینکه خودمان آن را بسازیم
وقتی دولتمردان از آن امتناع می‌کنند.
08:38
and to do it ourselvesخودمان
when our governmentsدولت ها refuseامتناع.
166
506167
2710
08:42
This is the Detroitدیترویت that you
don't hearشنیدن much about.
167
510015
2390
این دیترویتی است که شما
در موردش خیلی نشنیده‌اید.
دیترویتی مابین صحنه‌ی ساختمان‌های
خراب شده از یک سو
08:45
The Detroitدیترویت betweenبین
the ruinخراب کردن pornپورنو on one handدست
168
513271
3294
08:48
and the hipsterهپسیر coffeeقهوه shopsمغازه ها
169
516589
1743
و کافی‌شاپ‌های مخصوص روشنفکرها
08:50
and billionairesمیلیاردرها
savingصرفه جویی در the cityشهر on the other.
170
518356
2590
و میلیاردرهایی که شهر را
نجات می‌دهند از سویی دیگر.
08:53
There's a thirdسوم way to rebuildبازسازی,
171
521520
1655
راه سومی هم برای بازسازی وجود دارد،
08:55
and it declinesکاهش می یابد to make
the sameیکسان mistakesاشتباهات of the pastگذشته.
172
523199
2823
و این راهی است که در آن
تکرار اشتباهات گذشته جایی ندارد.
وقتی خانه‌ام را می‌‌ساختم،
08:59
While buildingساختمان my houseخانه,
173
527285
1151
چیزهایی پیدا کردم که نمی‌‌دانستم
دارم دنبالش می‌گردم --
09:00
I foundپیدا شد something
I didn't know I was looking for --
174
528460
2433
09:02
what a lot of millennialsهزاران ساله
175
530917
1205
چیزی که خیلی از نسل جوان کشور
09:04
and people who are movingدر حال حرکت
back to citiesشهرها are looking for.
176
532146
2711
و مردمی که به شهر برمی‌گشتند
به دنبالش بودند.
09:07
Radicalافراطی neighborlinessهمجواری is just
anotherیکی دیگر wordکلمه for trueدرست است communityجامعه,
177
535195
3784
دوستی شدید نام دیگری
برای یک جامعه‌ی ایده‌آل است.
09:11
the kindنوع boundمحدود است my memoryحافظه and historyتاریخ,
178
539003
2137
یک مهربانی گره خورده با خاطره و تاریخ،
09:13
mutualمتقابل trustاعتماد and familiarityآشنایی
builtساخته شده over yearsسالها and irreplaceableغیر قابل تعویض است.
179
541164
4348
اعتماد متقابل و آشناییت که طی سال‌ها
شکل گرفته و غیرقابل تعویض است.
09:18
And now, as you mayممکن است have heardشنیدم,
180
546028
2226
و حالا، همانطور که ممکن است شنیده باشید،
09:20
Detroitدیترویت is havingداشتن a renaissanceرنسانس
181
548278
2176
دیترویت یک رنسانس دارد
09:22
and pullingکشیدن itselfخودش up
from the ashesخاکستر of despairناامیدی,
182
550478
2785
و خودش را از میان خاکسترهای
ناامیدی بالا می‌کشد،
09:25
and the childrenفرزندان and grandchildrenنوه ها
of those who fledفرار کرد are returningعودت,
183
553287
3618
بچه‌ها و نوه‌های کسانی که از آن
فرار کرده بودند، برمی‌گردند،
09:28
whichکه is trueدرست است.
184
556929
1150
و این حقیقت دارد.
09:31
What isn't trueدرست است is that this renaissanceرنسانس
is reachingرسیدن به mostاکثر DetroitersDetroiters,
185
559198
3540
چیزی که درست نیست این است که
رنسانس اکثر دیترویتی‌ها را فراگرفته،
09:34
or even more than a smallکوچک fractionکسر of them
186
562762
2020
یا حتی کسر کوچکی از ایشان را
09:36
that don't liveزنده in the centralمرکزی
areasمناطق of the cityشهر.
187
564806
2387
که در مرکز منطقه شهری زندگی نمی‌‌کنند.
09:39
These are the kindنوع of people
that have been in Detroitدیترویت for generationsنسل ها
188
567869
3286
این‌ها مردمی‌اند که نسل اندر نسل
در دیترویت زندگی می‌کردند
09:43
and are mostlyاغلب blackسیاه.
189
571179
1289
و اغلب‌شان سیاه‌پوست هستند.
09:44
In 2016 aloneتنها,
190
572891
1472
تنها در ۲۰۱۶
09:46
just last yearسال,
191
574387
1150
همین سال گذشته،
09:48
(Voiceصدای breakingشکستن) one in sixشش
housesخانه ها in Detroitدیترویت
192
576965
2415
(صدای مغموم) آب یک ششم خانه‌های دیترویت
09:51
had theirخودشان waterاب shutبسته شدن off.
193
579404
1310
قطع شد.
09:55
Excuseبهانه me.
194
583057
1150
ببخشید.
09:58
The Unitedیونایتد Nationsملت ها has calledبه نام this
a violationنقض of humanانسان rightsحقوق.
195
586622
3472
سازمان ملل متحد این را نقض
حقوق بشر نامیده است.
10:03
And sinceاز آنجا که 2005, one in threeسه housesخانه ها --
196
591134
3408
و از سال ۲۰۰۵، یک سوم خانه‌ها
10:06
think about this, please --
197
594566
1436
لطفاً راجع بهش فکر کنید --
10:09
one in everyهرکدام threeسه housesخانه ها
has been foreclosedforeclosed in the cityشهر,
198
597824
3565
یک سوم خانه‌های شهر تخلیه اجباری شده‌اند،
10:13
representingنمایندگی a populationجمعیت
about the sizeاندازه of Buffaloبوفالو, Newجدید Yorkیورک.
199
601413
3556
همتراز با جمعیتی به میزان
جمعیت بوفالو، نیویورک
10:17
(SnifflesSniffles ها)
200
605649
1150
(تنفس عمیق بینی)
10:19
One in threeسه housesخانه ها foreclosedforeclosed is not
a crisisبحران of personalشخصی responsibilityمسئوليت;
201
607513
4910
و علت یک سوم این تخلیه‌‌های اجباری
یک بحران با مسولیت شخصی نیست،
بلکه سیستمی است.
10:24
it is systemicسیستمیک.
202
612447
1150
10:26
Manyبسیاری DetroitersDetroiters, myselfخودم includedمشمول,
203
614640
2700
خیلی از دیترویتی‌ها، از جمله خود من
دغدغه‌ی جدایی و تبعیض دارند،
و زیر پرچم این رنسانس،
10:29
are worriedنگران segregationجدایی
is now returningعودت to the cityشهر itselfخودش
204
617364
3689
حالا دارند به مرکز شهر باز می‌گردند.
10:33
on the coattailsکتاتیل ها of this renaissanceرنسانس.
205
621077
1972
10:38
Tenده yearsسالها agoپیش,
206
626142
1198
ده سال پیش،
10:39
it was not possibleامکان پذیر است
to go anywhereهر جا in Detroitدیترویت
207
627364
2287
مقدور نبود به هر جای دیترویت رفت
10:41
and be in a crowdجمعیت
completelyبه صورت کامل madeساخته شده of whiteسفید people.
208
629675
3606
در یک جمعیتی حضور داشت
که کاملا سفیدپوست بودند.
10:45
Now, troublinglyدلتنگ, that is possibleامکان پذیر است.
209
633305
2899
حالا، به طور نگران کننده‌ای،
این امر میسر است.
10:48
This is the priceقیمت that we're payingپرداخت
for conventionalمرسوم economicاقتصادی resurgenceتجدید حیات.
210
636940
5826
این بهایی است که ما برای احیای
اقتصادی معمول پرداخت می‌کنیم.
10:54
We're creatingپدید آوردن two DetroitsDetroits,
two classesکلاس ها of citizensشهروندان,
211
642790
3711
ما دو دیترویت ساختیم،
دو طبقه شهروندی،
10:58
crackingترک خوردن the communityجامعه apartجدا از هم.
212
646525
1761
که باعث شکاف در جامعه می‌شود.
11:00
For all the moneyپول and subsidiesیارانه ها,
213
648725
1648
برای همه‌ی پول‌ها و یارانه‌ها.
11:02
for all the streetlightsچراغ خیابان installedنصب شده است,
214
650397
1667
برای تمام تیرهای چراغ‌‌ برق خیابان،
11:04
the dollarsدلار for newجدید stadiumsاستادیوم ها
and slickنرمی advertisementsآگهی ها
215
652088
2845
پول برای استادیوم‌های جدید
و بیلبوردهای تبلیغاتی
11:06
and positiveمثبت buzzوزوز,
216
654957
1408
و شایعه‌های مثبت اذهان،
11:08
we're shuttingتعطیل off waterاب
to tensده ها of thousandsهزاران نفر of people
217
656389
4463
ما انشعاب آب ده‌ها هزار
نفر را قطع کردیم
11:12
livingزندگي كردن right on the Great Lakesدریاچه ها,
218
660876
1748
آن هم در کنار «دریاچه‌های بزرگ»،
11:14
the world'sجهان largestبزرگترین sourceمنبع of it.
219
662648
1930
که بزرگترین منبع آب در جهان است.
11:17
Separateجداگانه has always meantبه معنای unequalنابرابر.
220
665636
2204
جدا بودن همیشه به معنای نابرابری است.
11:20
This is a graveقبر mistakeاشتباه for all of us.
221
668896
2150
این اشتباه بزرگی برای همه‌ی ماست.
11:24
When economicاقتصادی developmentتوسعه
comesمی آید at the costهزینه of communityجامعه,
222
672132
2709
وقتی‌که توسعه اقتصادی برای
جامعه هزینه‌بردار می‌شود،
11:26
it's not just those
who have lostکم شده theirخودشان homesخانه ها
223
674865
2187
تنها کسانی که خانه‌هایشان را
از دست داده‌اند
11:29
or accessدسترسی به to waterاب who are harmedآسیب دیده,
224
677076
1937
یا دسترسی به آب برایشان قطع شده
آسیب نمی‌خورند،
11:31
but it breaksمی شکند little piecesقطعات
of our ownخودت humanityبشریت as well.
225
679037
3672
بلکه تکه‌های کوچک انسانیت‌مان را
نیز می‌شکند.
11:38
Noneهیچ یک of us can trulyبراستی be freeرایگان,
226
686276
1916
هیچکدام از ما نمی‌توانیم
واقعاً آزاد باشیم
11:40
noneهیچ کدام of us can trulyبراستی be comfortableراحت,
227
688216
2136
هیچکدام از ما نمی‌توانیم
واقعاً راحت باشیم،
11:42
untilتا زمان our neighborsهمسایه ها are, too.
228
690376
1732
تا وقتی همسایگان‌مان هم اینگونه باشند.
11:44
For those of us comingآینده in,
229
692888
1826
برای کسانی که مثل ما هستند
11:46
it meansبه معنای we mustباید make sure
we aren'tنه inadvertentlyسهوا contributingمشارکت
230
694738
2995
بدین معنی است که باید مطمئن باشیم
که سهواً به نابودی دوباره‌ی جامعه
11:49
to the destructionتخریب of communityجامعه again,
231
697757
2209
کمک نکنیم،
11:51
and to followدنبال کردن the leadسرب
232
699990
1151
و از هدایت کسانی پیروی کنیم
11:53
of those who have been workingکار کردن
on these problemsمشکلات for yearsسالها.
233
701165
2991
که طی سال‌ها بر روی این مشکلات کار کردند.
11:56
In Detroitدیترویت, that meansبه معنای averageمیانگین citizensشهروندان
deputizingdeputizing themselvesخودشان
234
704180
4002
در دیترویت، شهروندان متوسط،
به نمایندگی از خودشان
12:00
to createايجاد كردن waterاب stationsایستگاه ها and deliveriesتحویل
for those who have lostکم شده accessدسترسی به to it.
235
708206
3677
ایستگاه‌های آبرسانی ساختند برای آن‌ها که
دسترسی‌شان به آب قطع شد.
12:04
Or clergyروحانیت and teachersمعلمان
engagingجذاب in civilمدنی disobedienceنافرمانی
236
712366
2759
یا روحانیت و معلمین در نافرمانی مدنی
برای قطع انشعاب‌ها،
در جلوگیری از کامیون‌های شرکت آب
مشارکت کردند.
12:07
to blockمسدود کردن waterاب shutoffshutoff trucksکامیون ها.
237
715149
1747
12:09
It's organizationsسازمان های buyingخریداری کردن back
foreclosedforeclosed homesخانه ها for theirخودشان inhabitantsساکنان
238
717420
3866
سازمان‌هایی که خانه‌های به اجبار
تخلیه‌شده را دوباره برای ساکنانش می‌خرند
12:13
or fightingدعوا کردن misinformationاطلاعات غلط
on forcedمجبور شدم salesحراجی throughاز طریق socialاجتماعی mediaرسانه ها
239
721310
3342
یا از طریق رسانه‌های اجتماعی و تبلیغ
داوطلبانه به مبارزه با اطلاع‌رسانی نادرست
12:16
and volunteer-runداوطلب اداره hotlinesخطوط راهنمایی.
240
724676
1828
در فروش اجباری خانه‌ها می‌پردازند.
12:19
For me, it meansبه معنای helpingکمک othersدیگران
to raiseبالا بردن the beamsپرتوها
241
727231
2634
برای من، این به معنای کمک به دیگران
در نصب تیرچه‌های
12:21
on theirخودشان ownخودت formerlyسابق abandonedرها شده housesخانه ها,
242
729889
2218
خانه‌های سابقاً متروکه‌شان است،
12:24
or helpingکمک to educateآموزش
those with privilegeامتیاز,
243
732131
2187
یا کمک به آموزش
افراد با استعداد که اکنون،
به طور گسترده در حال مهاجرت
به شهرها هستند،
12:26
now increasinglyبه طور فزاینده movingدر حال حرکت into citiesشهرها,
244
734342
1984
12:28
how we mightممکن come in and supportحمایت کردن
245
736350
2129
که چطور می‌توانیم به جای فشار آوردن
به جوامع حاضر
12:30
ratherنسبتا than stressفشار existingموجود است communitiesجوامع.
246
738503
2275
بیاییم و ازشان حمایت کنیم.
12:32
It's chippingتراشه in when
a smallکوچک groupگروه of neighborsهمسایه ها decidesتصمیم میگیرد
247
740802
2870
کمک بزرگی است وقتی یک
گروه کوچک همسایه‌ها تصمیم می‌گیرد
12:35
to buyخرید back a foreclosedforeclosed home
248
743696
1797
تا خانه یک نفر بی‌خانه شده را پس بگیرد
12:37
and returnبرگشت the deedsاعمال to the occupantsمسافران.
249
745517
2154
و سندش را به ساکنان قبلی‌اش بازگرداند.
12:40
And for you, for all of us,
250
748352
2605
و برای شما، برای همه‌ی ما،
12:42
it meansبه معنای findingیافته a roleنقش to playبازی
in our ownخودت communitiesجوامع.
251
750981
3110
به این معنی است که نقش خود را
برای ایفا کردن در جامعه پیدا کنیم.
12:46
It meansبه معنای livingزندگي كردن your life as a reflectionانعکاس
of the worldجهان that you want to liveزنده in.
252
754777
4531
یعنی طوری زندگی کنید که بازتاب
جهانی باشد که دوست دارید در آن زندگی کنید.
12:51
It meansبه معنای trustingاعتماد به نفس those
who know the problemsمشکلات bestبهترین --
253
759332
3417
یعنی اعتماد کنید به آن‌هایی
که مشکلات را به بهترین نحو می‌شناسند --
12:54
the people who liveزنده them --
254
762773
1528
افردی که باهاش زندگی کردند --
12:56
with solutionsراه حل ها.
255
764325
1157
و راه حل را بلدند.
12:58
I know a thirdسوم way is possibleامکان پذیر است
because I have livedزندگی می کرد it.
256
766919
3504
می‌دانم سومین راه حل ممکن است
چون زندگیش کردم.
13:02
I liveزنده it right now
257
770845
4353
همین الان هم زندگی می‌کنم
13:07
in a neighborhoodمحله calledبه نام PoletownPoletown
258
775222
1572
در محله‌ی پل‌تاون
13:08
in one of the mostاکثر
malignedبدبخت citiesشهرها in the worldجهان.
259
776818
2368
در یکی از بدنام‌ترین شهر‌های جهان.
اگر می‌توانیم در دیترویت انجام دهیم،
13:11
If we can do it in Detroitدیترویت,
260
779640
1539
13:13
you can do it whereverهر کجا که you're from, too.
261
781203
1908
شما هم می‌توانید
هر کجا هستید انجام دهید.
13:16
What I've learnedیاد گرفتم over the last decadeدهه,
262
784094
1912
چیزی که من در دهه گذشته آموخته‌ام،
13:18
buildingساختمان my houseخانه,
263
786030
1903
هنگام ساخت خانه‌ام،
13:19
wasn'tنبود so much about wiringسیم کشی
or plumbingلوله کشی or carpentryنجاری --
264
787957
2987
خیلی درباره سیم کشی نبود
یا لوله کشی یا نجاری --
13:22
althoughبا اينكه I did learnیاد گرفتن these things --
265
790968
2654
اگر چه من این چیزها را یاد گرفتم --
13:25
is that trueدرست است changeتغییر دادن, realواقعی changeتغییر دادن,
266
793646
2995
این است که تغییر حقیقی، تغییر واقعی
13:28
startsشروع می شود first with communityجامعه,
267
796665
1807
ابتدا با جامعه شروع می‌‌شود،
13:30
with a radicalافراطی senseاحساس
of what it meansبه معنای to be a neighborهمسایه.
268
798496
3209
به معنای حسی افراطی داشتن
در هرآنچه که معنایش همسایگی است.
13:34
It turnedتبدیل شد at leastکمترین one
abandonedرها شده houseخانه into a home.
269
802681
2952
این حداقل یک خانه متروکه را
تبدیل به جای زندگی کرده است.
13:38
Thank you.
270
806234
1151
سپاسگزارم.
13:39
(Applauseتشویق و تمجید)
271
807409
3344
(تشویق)
Translated by emshe emshian
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Drew Philp - Journalist, screenwriter
Drew Philp is the author of "A $500 House in Detroit: Rebuilding an Abandoned Home and an American City," a memoir of rebuilding a former abandoned home while finding his place in his city, country, race and generation.

Why you should listen

Drew Philp is a freelance writer living in his rehabbed house and most often covers inequity in the Midwest for the Guardian. He has hitchhiked the Rustbelt to speak with average Americans about changing manhood and walked to Cleveland from Detroit to speak to postindustrial trump supporters in pursuit of stories. Philp has also been published in BuzzFeed, The Detroit Free Press, De Correspondent and other national and international outlets.

In 2009, Philp bought an abandoned house in Detroit with no windows, plumbing or electricity, which was filled with 10,000 pounds of trash. Living without heat for nearly two years, fighting wild packs of dogs, and harvesting materials from the often burning neighborhood, Philp repaired the house with his own hands and the help of his dynamic community. He lives there with his dog Gratiot. 

Philp has also hitchhiked the US, co-taught a class on race to all white students at the University of Michigan, written scripts in the film industry and taught for many years inside prisons and juvenile justice institutions across the state. His accolades include the Stuart and Vernice Gross award for literature, an 11th Hour Food and Farming Fellowship facilitated by Michael Pollan and a 2017 Kresge Arts in Detroit fellowship.

More profile about the speaker
Drew Philp | Speaker | TED.com