ABOUT THE SPEAKER
Malika Whitley - Arts curator, activist
Malika Whitley is an arts curator and activist in Atlanta, Georgia.

Why you should listen

At age 6, Malika Whitley began to experience homelessness with her family, then on her own at 16. During her homelessness, she found the arts as a tool for resistance from fully succumbing to the hardships of youth homelessness. After her experience, Whitley founded ChopArt, which is a multidisciplinary arts organization for homeless middle and high schoolers. Her work has been internationally recognized, as well as highlighted in Atlanta's local media. Most notably, Whitley has been named in Creative Loafing's "20 People to Watch", and ChopArt has been featured in Atlanta Magazine and on WSBTV. To support ChopArt's teens, please consider sponsoring a full year of programming for a homeless teen here.

More profile about the speaker
Malika Whitley | Speaker | TED.com
TED Residency

Malika Whitley: How the arts help homeless youth heal and build

ملیکا ویتلی: انجام کارهای هنری به بهبودی و تقویت جوانان بی‌خانمان کمک می‌کند

Filmed:
1,020,146 views

مالیکا ویتلی موسس سازمان «چاپ‌آرت» است، سازمانی مخصوص نوجوانان بی‌خانمان با تمرکز بر تربیت و حفظ شرافت و ارائه فرصت‌های بهبودی از طریق هنر. در این سخنرانی تکان‌دهنده و شخصی، او درباره داستان بی‌خانمانی‌اش و پیدا کردن صدای خود، از طریق هنر صحبت می‌کند و همینطور راجع به ماموریتش برای ایجاد یک روزنه برون‌رفت خلاقانه برای دیگرانی که به سطوح پایین و حاشیه‌ای جامعه رانده شده‌اند.
- Arts curator, activist
Malika Whitley is an arts curator and activist in Atlanta, Georgia. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
Don't you love a good napچرت زدن?
0
760
1536
شما یک چرت کوتاه را دوست ندارید؟
00:14
(Laughterخنده)
1
2320
2216
(خنده)
00:16
Just stealingسرقت away
that smallکوچک blockمسدود کردن of time
2
4560
3416
اینکه تکه کوچکی از زمان را بدزدید
00:20
to curlحلقه up on your couchنیمکت
for that sweetشیرین momentلحظه of escapeدر رفتن.
3
8000
2800
تا در آن لحظه شیرین فراغت
روی کاناپه‌تان دراز بکشید.
00:23
It's one of my favoriteمورد علاقه things,
4
11760
1496
این یکی از چیزهای مورد علاقه‌ام است،
00:25
but something I tookگرفت for grantedاعطا شده
5
13280
1576
ولی قبل از اینکه در نوجوانی
خانه به دوشی را تجربه کنم
00:26
before I beganآغاز شد experiencingتجربه کردن
homelessnessبی خانمانی as a teenagerنوجوان.
6
14880
2920
قدرش را نمی‌دانستم.
00:31
The abilityتوانایی to take a napچرت زدن is only reservedرزرو شده
for stabilityثبات and surenesssureness,
7
19440
4816
توانایی چرت زدن، تنها
ناظر به داشتن اطمینان و ثبات است،
00:36
something you can't find
8
24280
1216
چیزی که برای شما مهیا نیست
00:37
when you're carryingحمل کردن
everything you ownخودت in your bookکتاب bagکیسه
9
25520
2656
وقتی تمام دارایی‌تان را داخل
کیف مدرسه‌تان به دوش می‌کشید
00:40
and carefullyبا دقت countingبا احتساب the amountمیزان of time
you're allowedمجاز to sitنشستن in any givenداده شده placeمحل
10
28200
4776
و قبل از اینکه بیرون‌تان کنند
از تمام فرصتی که برای نشستن در یک جای معین
00:45
before beingبودن askedپرسید: to leaveترک کردن.
11
33000
1600
بهتان داده‌اند استفاده می‌کنید.
00:48
I grewرشد کرد up in Atlantaآتلانتا, Georgiaجورجیا,
12
36000
2016
من در آتلانتای جورجیا بزرگ شدم،
00:50
bouncingتندرست from houseخانه to houseخانه
13
38040
1816
همیشه در حال جابجایی
بین خانه‌های مختلف بودم
00:51
with a lovingبا محبت, close-knitنزدیک به هم familyخانواده
14
39880
2296
همراه با یک خانواده دوست داشتنی و صمیمی
00:54
as we struggledتلاش to find stabilityثبات
15
42200
3336
در حالیکه تلاش می‌کردیم
00:57
in our financesامور مالی.
16
45560
1200
در مسائل مالی به ثبات برسیم.
01:00
But when my momمامان temporarilyبه طور موقت
lostکم شده herselfخودش to maniaشیدایی
17
48280
4096
اما زمانی که مادرم موقتاً
دچار بحران روحی شیدایی شد
01:04
and when that maniaشیدایی choseانتخاب کرد me
as its primaryاولیه scapegoatچرت زدن
18
52400
2736
و وقتی شیدایی او مرا طعمه
01:07
throughاز طریق bothهر دو emotionalعاطفی and physicalفیزیکی abuseسو استفاده کردن,
19
55160
3656
آزارهای جسمی و عاطفی او کرد،
01:10
I fledفرار کرد for my safetyایمنی.
20
58840
1400
برای حفظ امنیتم فرار کردم.
01:13
I had come to the conclusionنتیجه
that homelessnessبی خانمانی was saferامن تر for me
21
61600
3615
به این نتیجه رسیدم
که خانه به دوشی برایم بهتر است
01:17
than beingبودن at home.
22
65239
1201
تا زندگی در کنار خانواده.
01:19
I was 16.
23
67240
1200
۱۶ سالم بود.
01:22
Duringدر حین my homelessnessبی خانمانی,
I joinedپیوست Atlanta'sآتلانتا را 3,300 homelessبی خانمان youthجوانان
24
70520
4096
در زمان خانه به دوشی، یکی از
۳٫۳۰۰ جوان بی‌خانمان آتلانتا شدم
01:26
in feelingاحساس uncareduncared for,
25
74640
1976
با احساس بی‌پناهی،
01:28
left out and invisibleنامرئی eachهر یک night.
26
76640
2280
مطرود و شب‌ها نامرئی.
01:32
There wasn'tنبود and still is not any placeمحل
27
80120
2096
در این وضعیت برای نوجوانی که بی‌خانمان شده
01:34
for a homelessبی خانمان minorجزئی
to walkراه رفتن off the streetخیابان
28
82240
2376
و خیابان را برای پیدا کردن
جای خواب قدم می‌زند
01:36
to accessدسترسی به a bedبستر.
29
84640
1400
هیچ جایی نبوده و هنوز هم نیست.
01:39
I realizedمتوجه شدم that mostاکثر people
thought of homelessnessبی خانمانی
30
87400
2416
فهمیدم اکثر مردم بی‌خانمان‌ها را
01:41
as some kindنوع of lazyتنبل, drug-inducedمواد مخدر ناشی از
squalorبدبختی and inconvenienceناراحتی,
31
89840
5256
به چشم یک انگل تنبل،
معتاد و پلشت نگاه می‌کنند،
01:47
but that didn't representنمایندگی my bookکتاب bagکیسه
fullپر شده of clothesلباس ها and schoolbooksکتاب های درسی,
32
95120
3696
اما کیف پر از کتاب و لباسِ من
و میانگین آ-مثبت نمره‌هام
01:50
or my A+ gradeمقطع تحصیلی pointنقطه averageمیانگین.
33
98840
2720
چیز دیگری را نشان می‌داد.
01:54
I would sitنشستن on my favoriteمورد علاقه benchنیمکت downtownمرکز شهر
34
102880
2096
من روی صندلی مورد علاقه‌ام
در مرکز شهر می‌نشستم
01:57
and watch as the hoursساعت ها passedگذشت by
35
105000
1816
و گذشت زمان را دنبال می‌کردم
01:58
untilتا زمان I could sneakدزدکی حرکت کردن in
a fewتعداد کمی hoursساعت ها of sleepبخواب
36
106840
3656
تا بتوانم چند ساعتی خواب راحت یواشکی
02:02
on couchesنیمکتها, in carsماشین ها,
37
110520
2816
روی نیمکت‌ها، داخل ماشین‌ها،
02:05
in buildingsساختمان ها or in storageذخیره سازی unitsواحد ها.
38
113360
2280
داخل ساختمان‌ها یا انبارها داشته باشم.
02:08
I, like thousandsهزاران نفر of other homelessبی خانمان youthجوانان,
disappearedناپدید شد into the shadowsسایه ها of the cityشهر
39
116840
4616
من هم، مثل هزاران جوان بی‌خانمان دیگر
در سایه‌های شهر ناپدید شده بودم
02:13
while the wholeکل worldجهان keptنگه داشته شد spinningحال چرخش
40
121480
2256
در حالی که دنیا به چرخش خودش ادامه می‌داد
02:15
as if nothing at all
had goneرفته terriblyوحشتناک wrongاشتباه.
41
123760
2560
انگار که هیچ اتفاق فاجعه‌باری نیفتاده بود.
02:19
The invisibilityنامرئی بودن aloneتنها
almostتقریبا completelyبه صورت کامل brokeشکست my spiritروح.
42
127400
4200
این دیده نشدن، به تنهایی تمام
روح و روان من را نابود کرده بود.
02:25
But when I had nothing elseچیز دیگری,
I had the artsهنر,
43
133320
2800
اما در زمانی که چیز دیگری نداشتم،
هنر را با خودم داشتم،
02:29
something that didn't demandتقاضا
44
137040
1416
چیزی که در ازای جای خواب
02:30
materialمواد wealthثروت from me
in exchangeتبادل for refugeپناه.
45
138480
2520
هیچ ثروت مادی‌ای از من نمی‌خواست.
02:33
A fewتعداد کمی hoursساعت ها of singingآواز خواندن, writingنوشتن poetryشعر
46
141960
3976
چند ساعت آواز خواندن، شعر نوشتن
02:37
or savingصرفه جویی در up enoughکافی moneyپول
47
145960
1976
یا ذخیره پول کافی
02:39
to disappearناپدید می شوند into anotherیکی دیگر worldجهان at a playبازی
48
147960
2656
برای ورود به دنیایی دیگر در یک نمایش
02:42
keptنگه داشته شد me going and joltingتحریک کننده me back to life
when I feltنمد at my lowestپایین ترین.
49
150640
3560
من را در حرکت نگه می‌داشت و به زندگی سابقم
سوق می‌داد، وقتی در بدترین حالت بودم.
02:47
I would go to churchکلیسا servicesخدمات
on Wednesdayچهار شنبه eveningsشب ها
50
155520
2776
چهارشنبه عصرها
به خدمت‌رسانی کلیسا می‌رفتم
02:50
and, desperateمستاصل for the reliefتسکین
the artsهنر gaveداد me,
51
158320
3496
و چون تشنه تسکینی بودم
که هنر به من می‌داد،
02:53
I would go a fewتعداد کمی hoursساعت ها earlyزود,
52
161840
2216
چند ساعتی زودتر می‌رفتم،
02:56
slipلیز خوردن downstairsطبقه پایین
53
164080
2336
به طبقه پایین می‌رفتم
02:58
and into a partبخشی of the worldجهان
where the only thing that matteredمهم است
54
166440
3416
در بخشی از جهان که تنها چیزی که مهم بود،
03:01
was whetherچه or not I could hitاصابت
the right noteتوجه داشته باشید in the songترانه
55
169880
2696
درست اجرا کردن یا نکردن نت‌های آهنگی بود
03:04
I was perfectingتکمیل that weekهفته.
56
172600
1320
که آن هفته تمرین می‌کردم.
03:06
I would singآواز خواندن for hoursساعت ها.
57
174560
1720
ساعت‌ها آواز می‌خواندم.
03:09
It gaveداد me so much strengthاستحکام
to give myselfخودم permissionمجوز
58
177240
2936
این، آنچنان قدرتی به من داد
تا به خودم اجازه بدم
03:12
to just blockمسدود کردن it all out and singآواز خواندن.
59
180200
3280
که همه چیز را نادیده بگیرم و آواز بخوانم.
03:17
Fiveپنج yearsسالها laterبعد,
I startedآغاز شده my organizationسازمان, ChopArtChopArt,
60
185280
3936
پنچ سال بعد موسسه خودم
«چاپ‌آرت» را ایجاد کردم،
03:21
whichکه is a multidisciplinaryچند رشته ای
artsهنر organizationسازمان for homelessبی خانمان minorsافراد زیر سن قانونی.
61
189240
4120
که یک سازمان هنری چند رشته‌ای
برای بی‌خانمان‌های نوجوان است.
03:26
ChopArtChopArt usesاستفاده می کند the artsهنر
as a toolابزار for traumaتروما recoveryبهبود
62
194320
4216
چاپ‌آرت از هنر به عنوان وسیله‌ای
برای بهبود آسیب‌های روانی
03:30
by takingگرفتن what we know
about buildingساختمان communityجامعه
63
198560
2736
از طریق انجام هرآنچه
درباره ساختن یک جامعه
03:33
and restoringبازگرداندن dignityکرامت
64
201320
1816
و بازیابی شرافت
03:35
and applyingاعمال that to the creativeخلاقانه processروند.
65
203160
2200
و پیاده‌سازی آن در روندی خلاقانه می‌دانیم.
03:38
ChopArtChopArt is headquarteredمقر اصلی
in Atlantaآتلانتا, Georgiaجورجیا,
66
206600
2576
ساختمان مرکزی چاپ‌آرت
در آتلانتا، جورجیا قرار دارد،
03:41
with additionalاضافی programsبرنامه ها
in Hyderabadحیدرآباد, Indiaهندوستان, and Accraآکرا, Ghanaغنا,
67
209200
3816
در حالی که برنامه‌های اضافه‌ای
در حیدرآباد هند، و آکرای غنا داریم،
03:45
and sinceاز آنجا که our startشروع کن in 2010,
68
213040
2256
و از سال ۲۰۱۰ که کار را شروع کردیم،
03:47
we'veما هستیم servedخدمت کرده است over 40,000 teensنوجوانان worldwideدر سراسر جهان.
69
215320
2480
به بیش از ۴۰٫۰۰۰ نوجوان
در سراسر دنیا خدمات دادیم.
03:51
Our teensنوجوانان take refugeپناه
70
219080
2136
نوجوانان ما پناهگاهی
03:53
in the transformativeدگرگونی
elementsعناصر of the artsهنر,
71
221240
2400
در عناصر دگرگون‌کننده‌ هنر پیدا می‌کنند،
03:56
and they dependبستگی دارد on the safeبی خطر spaceفضا
ChopArtChopArt providesفراهم می کند for them to do that.
72
224840
3720
و آنها برای انجامش به مکان‌های امنی که
چاپ‌آرت برای آنها مهیا می‌کند، نیاز دارند.
04:01
An oftenغالبا invisibleنامرئی populationجمعیت
usesاستفاده می کند the artsهنر to stepگام into theirخودشان lightسبک,
73
229360
5736
جمعیتی اغلب نامریی از هنر
برای پیدا کردن راهشان استفاده می‌کنند.
04:07
but that journeyسفر out of invisibilityنامرئی بودن
is not an easyآسان one.
74
235120
3240
اما سفر به خارج از نامریی‌بودن،
سفر ساده‌ای نیست.
04:11
We have a siblingخواهر و برادر pairجفت, Jeremyجرمی and Kellyکلی,
75
239720
3256
ما یک خواهر و برادر داریم، جِرمی و کِلی،
04:15
who have been with our programبرنامه
for over threeسه yearsسالها.
76
243000
2440
که بالغ بر ۳ سال است که در
برنامه ما حضور دارند.
04:18
They come to the ChopArtChopArt classesکلاس ها
everyهرکدام Wednesdayچهار شنبه eveningشب.
77
246520
3480
آنها چهارشنبه عصرها
به کلاس‌های چاپ‌آرت می‌آیند.
04:23
But about a yearسال agoپیش,
78
251280
1200
اما حدوداً یک سال قبل،
04:25
Jeremyجرمی and Kellyکلی witnessedشاهد theirخودشان momمامان
seizeتصاحب کردن and dieمرگ right in frontجلوی of them.
79
253760
3560
جرمی و کلی، شاهد سکته
و مرگ مادرشان پیش چشم‌شان بودند.
04:30
They watchedتماشا کردم as the paramedicsامدادرسان
failedناموفق to reviveاحیای her.
80
258480
2919
آن دو نگاه می‌کردند در حالی که
نیروهای امداد نتوانستند او را احیا کنند.
04:34
They criedگریه کرد as theirخودشان fatherپدر
81
262560
2176
وقتی پدرشان سند تحویل سرپرستی موقت‌شان را
04:36
signedامضاء شده over temporaryموقت custodyبازداشت
to theirخودشان ChopArtChopArt mentorمربی, Erinارین,
82
264760
3776
به ارین، مربی چاپ‌آرت تحویل می‌داد
حتی بدون اینکه اجازه بدهد،
04:40
withoutبدون even allowingاجازه می دهد them to take
an extraاضافی pairجفت of clothesلباس ها on theirخودشان way out.
83
268560
3640
قبل از رفتن، برای خودشان
لباس اضافه بردارند گریه می‌کردند.
04:45
This seriesسلسله of eventsمناسبت ها brokeشکست my heartقلب,
84
273560
2480
این سلسله حوادث قلب من را شکست،
04:49
but Jeremyجرمی and Kelly'sکلیه faithایمان
and resolveبرطرف کردن in ChopArtChopArt
85
277240
3536
اما ایمان و پایداری جرمی و کلی در چاپ‌آرت
04:52
is what keepsنگه می دارد me groundedمبتنی بر in this work.
86
280800
2240
چیزی بود که باعث شد من
در این کار باقی بمانم.
04:56
Kellyکلی callingصدا زدن Erinارین in her lowestپایین ترین momentلحظه,
87
284320
2176
وقتی کلی، در بدترین لحظات
به خواهرش ارین می‌گفت
04:58
knowingدانستن that Erinارین would do
whateverهر چه she could
88
286520
2336
می‌داند که ارین هر کاری
که از دستش بر بیاید
05:00
to make them feel lovedدوست داشتنی and caredمراقب باشید for,
89
288880
2976
انجام می‌دهد تا احساس دوست
داشته شدن و مهم بودن بکنند،
05:03
is proofاثبات to me that by usingاستفاده كردن
the artsهنر as the entryورودی pointنقطه,
90
291880
5096
مدرکی بود برای من که بوسیله هنر،
به عنوان نقطه بازگشت،
05:09
we can healالتیام and buildساختن
our homelessبی خانمان youthجوانان populationجمعیت.
91
297000
2720
می‌توانیم جوانان بی‌خانمان را
بهبود و رشد بدهیم.
05:13
And we continueادامه دهید to buildساختن.
92
301240
1400
و ما به رشد دادن ادامه دادیم.
05:15
We buildساختن with DevinDevin,
93
303480
1736
ما به دوین کمک کردیم،
05:17
who becameتبدیل شد homelessبی خانمان with his familyخانواده
94
305240
2176
که همراه با خانواده‌اش بی‌خانمان شده بود.
05:19
when his momمامان had to chooseانتخاب کنید
betweenبین medicalپزشکی billsصورتحساب or the rentاجاره.
95
307440
3680
وقتی که مادرش مجبور بود بین اجاره خانه
و صورتحساب داروهاش یکی را انتخاب کند.
05:24
He discoveredکشف شده his love
of paintingرنگ آمیزی throughاز طریق ChopArtChopArt.
96
312000
2640
او از طریق چاپ‌آرت
علاقه‌ش به نقاشی را کشف کرد.
05:27
We buildساختن with Lizلیز,
97
315360
1656
ما به لیز کمک کردیم،
05:29
who has been on the streetsخیابان ها
mostاکثر of her teenageنوجوان yearsسالها
98
317040
3176
که اکثر دوره نوجوانیش را
در خیابان‌ها سپری کرده بود
05:32
but turnsچرخش to musicموسیقی to returnبرگشت to herselfخودش
99
320240
3016
اما به موسیقی روی آورد
تا به خود واقعیش برگردد
05:35
when her traumasتروما feel too heavyسنگین
for her youngجوان shouldersشانه ها.
100
323280
3720
درست وقتی که آسیب‌های روحیش
بر شانه‌های ضعیفش سنگینی می‌کرد.
05:40
We buildساختن for Mariaماریا,
101
328240
1976
ما به ماریا کمک کردیم،
05:42
who usesاستفاده می کند poetryشعر to healالتیام
102
330240
2336
که از شعر برای بهبودی استفاده کند
05:44
after her grandfatherبابا بزرگ diedفوت کرد in the vanون
103
332600
2496
بعد از اینکه پدربزرگش
داخل خودروی ونی فوت کرد
05:47
she's livingزندگي كردن in
with the restباقی مانده of her familyخانواده.
104
335120
2240
که او با بقیه خانواده‌ش در آن ساکن بودند.
05:50
And so to the youthجوانان out there
experiencingتجربه کردن homelessnessبی خانمانی,
105
338800
5576
اما، خطاب به جوانانی که
بی‌خانمانی را تجربه می‌کنند،
05:56
let me tell you,
106
344400
1200
بگذارید چیزی به شما بگویم،
05:58
you have the powerقدرت to buildساختن withinدر داخل you.
107
346760
2160
شما قدرت این را دارید
که خودتان را تقویت کنید.
06:02
You have a voiceصدای throughاز طریق the artsهنر
108
350040
1616
شما از طریق هنر، صدایی رسا خواهید داشت
06:03
that doesn't judgeقاضی
what you've been throughاز طریق.
109
351680
2816
که شما را طبق چیزی که بودید قضاوت نمی‌کند.
06:06
So never stop fightingدعوا کردن
to standایستادن in your lightسبک
110
354520
2456
پس هیچ‌وقت دست از تلاش
برای پیداکردن راهتان برندارید
06:09
because even in your darkestتاریک ترین timesبار,
111
357000
3336
بخاطر اینکه حتی در تاریک‌ترین لحظات‌تان
06:12
we see you.
112
360360
1200
ما شما را می‌بینیم.
06:14
Thank you.
113
362120
1216
ممنونم.
06:15
(Applauseتشویق و تمجید)
114
363360
3240
(تشویق)
Translated by emshe emshian
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Malika Whitley - Arts curator, activist
Malika Whitley is an arts curator and activist in Atlanta, Georgia.

Why you should listen

At age 6, Malika Whitley began to experience homelessness with her family, then on her own at 16. During her homelessness, she found the arts as a tool for resistance from fully succumbing to the hardships of youth homelessness. After her experience, Whitley founded ChopArt, which is a multidisciplinary arts organization for homeless middle and high schoolers. Her work has been internationally recognized, as well as highlighted in Atlanta's local media. Most notably, Whitley has been named in Creative Loafing's "20 People to Watch", and ChopArt has been featured in Atlanta Magazine and on WSBTV. To support ChopArt's teens, please consider sponsoring a full year of programming for a homeless teen here.

More profile about the speaker
Malika Whitley | Speaker | TED.com