ABOUT THE SPEAKER
Melissa Fleming - Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees.

Why you should listen

Almost 60 million people in the world today have been forcefully displaced from their home - a level not seen since WWII. As many as four million Syrian refugees have sought refuge in neighboring countries. In Lebanon, half of these refugees are children; only 20 percent are in school.

Melissa Fleming, Head of Communications and Spokesperson for the High Commissioner at UN's High Commission for Refugees (UNHCR), calls on all of us to make sure that refugee camps are healing places where people can develop the skills they'll need to rebuild their hometowns. Investing in this, she says, may well be the most effective relief effort there is. This inspires her and the teams at the UNHCR to tell stories of the individuals who are displaced.

Fleming's 2017 book, A Hope More Powerful Than the Sea, was born out of the story of Doaa Al Zamel, told her in TED Talk.

Fleming was named senior advisor and spokesperson for UN Secretary-General, António Guterres, in October 2016.

More profile about the speaker
Melissa Fleming | Speaker | TED.com
TEDxThessaloniki

Melissa Fleming: A boat carrying 500 refugees sunk at sea. The story of two survivors

میلیسا فلمینگ: قایقی که حامل ۵۰۰ پناهنده بود در دریا غرق شد. داستان دو بازمانده

Filmed:
1,697,668 views

در کشتی که حامل بیش از ۵۰۰ پناهنده بود، یک زن جوان به طور غیرمنتظره‌ای تبدیل به یک قهرمان شد. این داستان منفرد و قدرتمند را ملیسا فلیمینگ ازدفتر پناهندگی سازمان ملل متحد تعریف می‌کند، او به انسان‌ها نشان می‌دهد که مردم بسیارزیادی تلاش می‌کنند که برای زندگی بهترفرار کنند ... به همین دلیل کشتی‌های پناهندگان به آمدن ادامه می‌دهند...
- Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
Everyهرکدام day, I listen to harrowingمزاحم storiesداستان ها
of people fleeingفرار کرد for theirخودشان livesزندگی می کند,
0
1372
6149
هر روز، داستانهای وحشتناکی از اینکه مردم
به خاطرجانشان از مرزهای خطرناک
00:19
acrossدر سراسر dangerousخطرناک است bordersمرز ها
and unfriendlyغیر دوستانه seasدریاها.
1
7545
3913
و دریای ناملایم فرار می‌کنند می‌شنوم.
00:24
But there's one storyداستان
that keepsنگه می دارد me awakeبیدار at night,
2
12109
4495
اما یک داستان هست که
شبها مرا بیدار نگه می‌دارد،
00:28
and it's about Doaaدوااا.
3
16628
1556
و آن درباره دُعا هست.
00:30
A Syrianسوریه refugeeپناهنده, 19 yearsسالها oldقدیمی,
4
18208
2823
یک پناهنده سوریایی، ۱۹ ساله،
00:33
she was livingزندگي كردن a grindingسنگ زنی existenceوجود داشتن
in Egyptمصر workingکار کردن day wagesدستمزد.
5
21055
5836
او ۱۹ ساله بود با کار روزمزد
پرزحمتی در مصر زندگی می‌کرد.
00:38
Her dadپدر was constantlyبه طور مداوم thinkingفكر كردن
of his thrivingپر رونق businessکسب و کار back in Syriaسوریه
6
26915
5387
پدرش مدام در فکر کسب و کار
پُر رونق اش در سوریه بود
00:44
that had been blownدمیده شده to piecesقطعات by a bombبمب.
7
32326
3348
که با یک بمب با خاک یکسان شده بود.
00:48
And the warجنگ that droveرانندگی کرد them there
was still ragingمهاجم in its fourthچهارم yearسال.
8
36238
6056
و جنگی که آنها را برای چهارمین سال
در آنجا نگه داشته بود.
00:54
And the communityجامعه
that onceیک بار welcomedاستقبال شد them there
9
42999
3209
جامعه ای که روزی به آنها خوشامد می‌گفت
00:58
had becomeتبدیل شدن به wearyخسته of them.
10
46232
2365
از آنها خسته شده بود.
01:01
And one day, menمردان on motorcyclesموتور سیکلت
triedتلاش کرد to kidnapآدم ربایی her.
11
49248
3058
روزی، مردی تلاش کرد
با موتورسیکلت او را برباید.
01:05
Onceیک بار an aspiringمشتاق studentدانشجو
thinkingفكر كردن only of her futureآینده,
12
53084
4749
زمانی او دانشجویی مشتاق بود
که به آینده‌اش فکر می‌کرد.
01:09
now she was scaredترسیده all the time.
13
57857
3578
اما اکنون تمام مدت می‌ترسد.
01:14
But she was alsoهمچنین fullپر شده of hopeامید,
14
62269
2009
اما او همچنین پر ازامید بود.
01:16
because she was in love
with a fellowهمکار Syrianسوریه refugeeپناهنده namedتحت عنوان Bassemباسم.
15
64302
5023
زیرا او عاشق جوان پناهنده
سوریایی به نام باسم بود.
01:21
Bassemباسم was alsoهمچنین strugglingمبارزه می کنند in Egyptمصر,
and he said to Doaaدوااا,
16
69349
5010
باسم او نیز در مصردر کشمکش بود،
او به دعا گفت،
01:26
"Let's go to Europeاروپا; seekبه دنبال asylumپناهندگی, safetyایمنی.
17
74383
3366
"بگذار برویم به اروپا؛ درخواست پناهندگی دهیم،
امنیت پیدا کنیم.
01:29
I will work, you can studyمطالعه --
the promiseوعده of a newجدید life."
18
77773
4143
من کار می‌کنم، تو می‌توانی درس بخوانی--
یک زندگی نو داشته باشیم."
01:34
And he askedپرسید: her fatherپدر
for her handدست in marriageازدواج.
19
82829
3228
او از پدر دعا تقاضای ازدواج
با دخترش را کرد.
01:38
But they knewمی دانست to get to Europeاروپا
they had to riskخطر theirخودشان livesزندگی می کند,
20
86724
5516
انها می دانستند برای رفتن به اروپا باید
زندگیشان را به خطر بی‌اندازند،
01:44
travelingمسافرت acrossدر سراسر the Mediterraneanمدیترانه ای Seaدریایی,
21
92264
2500
و از دریای مدیترانه عبور کنند،
01:46
puttingقرار دادن theirخودشان handsدست ها in smugglers'قاچاقچیان,
notoriousبدنام for theirخودشان crueltyظلم.
22
94788
5457
زندگیشان را در دست قاچاقچیان بگذارند،
که به پلیدی بد نامند.
01:53
And Doaaدوااا was terrifiedوحشت زده of the waterاب.
23
101173
3389
و دعا از آب می‌ترسید.
01:57
She always had been.
She never learnedیاد گرفتم to swimشنا کردن.
24
105292
3050
او همواره ازآب می‌ترسید
و هرگز شنا یاد نگرفته بود.
02:02
It was Augustآگوست that yearسال,
and alreadyقبلا 2,000 people had diedفوت کرد
25
110222
4753
ماه آگوست بود،
و حدود ۲٫۰۰۰ نفر تا آن موقع برای گذشتن
02:06
tryingتلاش کن to crossصلیب the Mediterraneanمدیترانه ای,
26
114999
1954
از دریای مدیترانه مُرده بودند،
02:08
but Doaaدوااا knewمی دانست of a friendدوست who had madeساخته شده it
all the way to Northernشمال Europeاروپا,
27
116977
3970
اما دعا دوستی را می‌شناخت که
موفق شده بود که به شمال اروپا برود،
02:12
and she thought, "Maybe we can, too."
28
120971
2269
و او فکر کرد،"شاید ما هم بتوانیم."
02:15
So she askedپرسید: her parentsپدر و مادر if they could go,
29
123999
3002
بنابراین او از پدر و مادرش پرسید
اگر می‌توانند بروند،
02:19
and after a painfulدردناک discussionبحث,
they consentedموافقم,
30
127025
3342
بعد از بحث سختی، آنها رضایت دادند،
02:22
and Bassemباسم paidپرداخت شده his entireکل life savingsپس انداز --
2,500 dollarsدلار eachهر یک --
31
130391
6130
و باسم تمامی پولی که در تمام عمرش
پس‌انداز کرده بود را به قاچاقچیان پرداخت.
02:28
to the smugglersقاچاقچیان.
32
136545
1396
برای هر نفر۲٫۵۰۰ دلار.
02:30
It was a Saturdayشنبه morningصبح
when the call cameآمد,
33
138821
3215
صبح روز شنبه بود،
زمانی که به آنها تلفن شد،
02:34
and they were takenگرفته شده by busاتوبوس to a beachساحل دریا,
hundredsصدها of people on the beachساحل دریا.
34
142060
4479
و با اتوبوس به ساحل برده شدند،
صدها نفر در ساحل بودند.
02:38
They were takenگرفته شده then by smallکوچک boatsقایق ها
ontoبه سوی an oldقدیمی fishingصید ماهی boatقایق,
35
146873
4048
آنها با یک قایق کوچک به یک
لنچ کهنه ماهیگری برده شدند،
02:42
500 of them crammedپر شده ontoبه سوی that boatقایق,
36
150945
2558
۵۰۰ نفر از آنها روی لنچ چپانده شدند،
02:45
300 belowدر زیر, 500 aboveدر بالا.
37
153527
2876
۳۰۰ نفر زیر و ۲۰۰ نفر در بالا.
02:49
There were Syriansمردم سوریه, Palestiniansفلسطینی ها,
Africansآفریقایی ها, Muslimsمسلمانان and Christiansمسیحیان,
38
157466
4538
آنها سوریایی، فلسطینی،
آفریقایی، مسلمان و مسیحی بودند،
02:54
100 childrenفرزندان, includingشامل Sandraساندرا --
little Sandraساندرا, sixشش yearsسالها oldقدیمی --
39
162028
5328
۱۰۰ کودک، از جمله ساندارا--
ساندارا، کودک شش ساله--
02:59
and Masaماسا, 18 monthsماه ها.
40
167380
2816
و موسا، نوزاد ۱۸ ماهه.
03:03
There were familiesخانواده ها on that boatقایق,
crammedپر شده togetherبا یکدیگر shoulderشانه to shoulderشانه,
41
171498
3898
در آن لنچ خانواده هایی بودند
که کنار هم شانه به شانه ، پا به پا
03:07
feetپا to feetپا.
42
175420
1532
چپانده شدنده بودند.
03:08
Doaaدوااا was sittingنشسته with her legsپاها
crammedپر شده up to her chestقفسه سینه,
43
176976
3808
دعا پاهایش را به سینه‌اش چپانده و نشسته بود،
03:12
Bassemباسم holdingبرگزاری her handدست.
44
180808
2515
باسم دست های او را گرفته بود.
03:16
Day two on the waterاب,
they were sickبیمار with worryنگرانی
45
184386
2707
روز دوم در آب،
آنها از نگرانی مریض شده بودند
03:19
and sickبیمار to theirخودشان stomachsمعده
from the roughخشن seaدریا.
46
187117
3079
و از دریای متلاتم دچار دل‌پیچه شده بودند.
03:23
Day threeسه, Doaaدوااا had a premonitionپیشگویی.
47
191109
2975
روز سوم، دعا پیش بینی کرد
03:27
And she said to Bassemباسم,
"I fearترس we're not going to make it.
48
195068
4553
و به باسم گفت،
«من احساس می‌کنم ما موفق نمی‌شویم.
03:31
I fearترس the boatقایق is going to sinkفرو رفتن."
49
199645
2039
می‌ترسم لنچ غرق شود.»
03:34
And Bassemباسم said to her,
"Please be patientصبور.
50
202517
3149
و باسم به او گفت،
« لطفا صبور باش.
03:37
We will make it to Swedenسوئد,
we will get marriedمتاهل
51
205690
3182
ما موفق می‌شویم به سوئد می‌رویم.
و ازدواج خواهیم کرد
03:40
and we will have a futureآینده."
52
208896
1554
و آینده را خواهیم ساخت.»
03:43
Day fourچهار, the passengersمسافران
were gettingگرفتن agitatedآشفته.
53
211751
3853
روز چهارم، مسافران
آشفته شدند.
03:47
They askedپرسید: the captainکاپیتان,
"When will we get there?"
54
215628
3136
آنها از کاپیتان پرسیدند،
«ما کی به آنجا می‌رسیم؟»
03:50
He told them to shutبسته شدن up,
and he insultedتوهین کرد them.
55
218788
3388
کاپیتان به آنها گفت که خفه شوند،
و به آنها توهین کرد.
03:54
He said, "In 16 hoursساعت ها we will reachنائل شدن
the shoresسواحل of Italyایتالیا."
56
222740
3742
او گفت،«۱۶ ساعت دیگر ما
به سواحل ایتالیا می‌رسیم.»
03:58
They were weakضعیف and wearyخسته.
57
226506
3174
آنها ضعیف و خسته بودند.
04:01
Soonبه زودی they saw a boatقایق approachرویکرد --
a smallerکوچکتر boatقایق, 10 menمردان on boardهیئت مدیره,
58
229704
4271
مردم خیلی زود دیدند که یک قایق کوچک
با ده سرنشین مرد نزدیک می‌شود،
04:05
who startedآغاز شده shoutingداد زدن at them,
hurlingپرت کردن insultsتوهین,
59
233999
3415
و شروع به فریاد کشیدن بر سر آنها کردند،
و توهین کردند،
04:09
throwingپرتاب کردن sticksچوب, askingدرخواست them
to all disembarkخروج از قایق
60
237438
4350
و با چوب دستی، از آنها خواستند
از لنچ پیاده شند
04:13
and get on this smallerکوچکتر,
more unseaworthyبی رحم boatقایق.
61
241812
3715
و به قایق کوچکتر بروند
که حتی ارزش به اب انداختن هم نداشت.
04:17
The parentsپدر و مادر were terrifiedوحشت زده
for theirخودشان childrenفرزندان,
62
245551
3518
پدرها و مادرها کودکانشان وحشتزده بودند،
04:21
and they collectivelyمجموعا
refusedرد to disembarkخروج از قایق.
63
249093
4001
و همگی از پیاده شدن امتناع کردند.
04:26
So the boatقایق spedsped away in angerخشم,
64
254157
3116
سپس قایق با خشم دور شد،
04:29
and a halfنیم an hourساعت laterبعد, cameآمد back
65
257297
4230
و نیم ساعت بعد، برگشت
04:33
and startedآغاز شده deliberatelyعمدا rammingرمنج a holeسوراخ
in the sideسمت of Doaa'sدواا boatقایق,
66
261551
6052
و به عمد یک سوراخ درون لنج در
سمتی که دعا بود ایجاد کردند،
04:39
just belowدر زیر where she
and Bassemباسم were sittingنشسته.
67
267627
2613
درست در پائین جایی که باسم نشسته بودند.
04:43
And she heardشنیدم how they yelledفریاد زد,
68
271764
3339
او می‌شنید که چگونه آنها فریاد می‌زنند،
04:47
"Let the fishماهی eatخوردن your fleshگوشت!"
69
275127
3361
«بگذارماهیها گوشت شما را بخورند!»
04:51
And they startedآغاز شده laughingخندیدن
as the boatقایق capsizedکشیده شده and sankغرق شدن.
70
279599
5838
و شروع به خندیدن کردند
همانطور که لنچ واژگون و عرق می‌شد.
04:57
The 300 people belowدر زیر deckعرشه were doomedمحکوم به.
71
285999
3059
۳۰۰ نفر زیر عرشه مُردند.
05:01
Doaaدوااا was holdingبرگزاری on to the sideسمت
of the boatقایق as it sankغرق شدن,
72
289757
4589
دعا در سمتی از لنچ بود که
در حال فرو رفتن در آب بود،
05:06
and watchedتماشا کردم in horrorوحشت as a smallکوچک childکودک
was cutبرش to piecesقطعات by the propellerپروانه.
73
294370
6818
و با وحشت به کودک خردسالی نگاه کرد
که توسط پروانه لنچ قطع قطعه می‌شد.
05:14
Bassemباسم said to her, "Please let go,
74
302355
2199
باسم به او گفت،« بیا برویم،
05:16
or you'llشما خواهید بود be sweptجاروب شده in and the propellerپروانه
will killکشتن you, too."
75
304578
3165
وگرنه توسط پروانه لنچ کشته خواهی شد.»
05:20
And rememberیاد آوردن -- she can't swimشنا کردن.
76
308267
2048
به یاد داشه باشید که
دعا نمی‌توانست شنا کند.
05:22
But she let go and she startedآغاز شده movingدر حال حرکت
her armsبازوها and her legsپاها,
77
310999
4188
اما او شروع به حرکت دادن بازوها و پاهایش کرد،
05:27
thinkingفكر كردن, "This is swimmingشنا كردن."
78
315211
1436
و فکر کرد،«این شنا کردن هست.»
05:28
And miraculouslyمعجزه آسا,
Bassemباسم foundپیدا شد a life ringحلقه.
79
316671
4373
و بطور معجزه اسایی باسم
یک تشک بادی پیدا کرد.
05:33
It was one of those child'sفرزند ringsحلقه
80
321806
2048
این یکی از تشکی بچه‌گانه ای بود
05:35
that they use to playبازی
in swimmingشنا كردن poolsاستخرها and on calmآرام seasدریاها.
81
323878
4097
که در استخر یا در دریای آرام
با آن بازی می‌کنند.
05:39
And Doaaدوااا climbedصعود کرد ontoبه سوی the ringحلقه,
82
327999
2045
و دعا وارد تشک بادی شد،
05:42
her armsبازوها and her legsپاها
danglingآویزان by the sideسمت.
83
330068
3720
دستها و پاهایش از دو طرف آویزان بودند.
05:46
Bassemباسم was a good swimmerشناگر,
84
334835
1941
باسم شناگر خوبی بود،
05:48
so he heldبرگزار شد her handدست and treadتگرگ waterاب.
85
336800
3794
بنابراین او دست دعا را گرفت
و در اب پا زد.
05:54
Around them there were corpsesجسد.
86
342064
1938
در اطراف آنها پر از جسد بود.
05:56
Around 100 people survivedجان سالم به در برد initiallyدر ابتدا,
87
344026
2468
حدود ۱۰۰ نفر در نهایت زنده ماندند،
05:58
and they startedآغاز شده comingآینده togetherبا یکدیگر
in groupsگروه ها, prayingدعا كردن for rescueنجات.
88
346518
4541
و شروع کردند به هم نزدیک شدند
و دعا خواند برای اینکه نجات یابند.
06:03
But when a day wentرفتی by and no one cameآمد,
89
351083
4317
اما یعد از یک روز کسی نیامد،
06:07
some people gaveداد up hopeامید,
90
355424
1825
برخی ناامید شدند،
06:09
and Doaaدوااا and Bassemباسم watchedتماشا کردم
91
357273
2174
دعا و باسم مردی را از دور دیدند
06:11
as menمردان in the distanceفاصله tookگرفت theirخودشان
life vestsجلیقه off and sankغرق شدن into the waterاب.
92
359471
6581
که جلیقه نجاتش را باز کرد و در اب فرو رفت.
06:19
One man approachedنزدیک شدم them
with a smallکوچک babyعزیزم perchedمشتاق on his shoulderشانه,
93
367052
5923
یک مرد به آنها با یک نوزاد که
روی شانه هایش بود نزدیک شد
06:24
nineنه monthsماه ها oldقدیمی -- Malekمالک.
94
372999
1650
یک نوزاد ۹ ماهم به نام ملک.
06:26
He was holdingبرگزاری ontoبه سوی a gasگاز canisterکانتور
to stayاقامت کردن afloatشناور, and he said to them,
95
374673
5079
او را در یک پیت حلبی روی
آب شناور نگه داشته بودند، مرد به آنها گفت،
06:31
"I fearترس I am not going to surviveزنده ماندن.
96
379776
1950
« می ترسم نجات پیدا نکنم.
06:33
I'm too weakضعیف. I don't have
the courageشجاعت anymoreدیگر."
97
381750
2666
خیلی ضعیف شدم، دیگرتوانایی ندارم.»
06:36
And he handedدست little Malekمالک
over to Bassemباسم and to Doaaدوااا,
98
384829
5146
و او ملک کوچولو را به باسم و دعا داد
06:41
and they perchedمشتاق her ontoبه سوی the life ringحلقه.
99
389999
2712
و آنها و را در تشک بادی گذشتند.
06:45
So now they were threeسه,
Doaaدوااا, Bassemباسم and little Malekمالک.
100
393774
5414
خب حالا آنها سه نفر شدند، دعا، باسم و ملک.
06:51
And let me take a pauseمکث
in this storyداستان right here
101
399212
3129
بگذارید که داستان را در اینجا نگه دارم
06:54
and askپرسیدن the questionسوال:
102
402365
2298
و پرسشی بپرسم.
06:56
why do refugeesپناهندگان like Doaaدوااا
take these kindsانواع of risksخطرات?
103
404687
4793
چرا پناهنده‌ای مانند دعا
چنین خطری را قبول می‌کند؟
07:03
Millionsمیلیون ها نفر of refugeesپناهندگان are livingزندگي كردن
in exileتبعید, in limboمرطوب کننده.
104
411061
4843
میلیون‌ها پناهنده در تبعید
در برزخ زندگی می‌کنند.
07:09
They're livingزندگي كردن in countriesکشورها [fleeingفرار کرد]
from a warجنگ that has been ragingمهاجم
105
417232
4300
آنها در کشوری زندگی می‌کنند که از جنگی
که برای مدت چهار سال است
07:13
for fourچهار yearsسالها.
106
421556
2284
در آن ادامه دارد فرار می‌کنند.
07:17
Even if they wanted to returnبرگشت, they can't.
107
425634
3161
حتی اگر بخواهند برگردند، نمی‌توانند.
07:20
Theirآنها homesخانه ها, theirخودشان businessesکسب و کار,
108
428819
2762
خانه هایشان، کسب و کارشان،
07:23
theirخودشان townsشهرها and theirخودشان citiesشهرها
have been completelyبه صورت کامل destroyedنابود.
109
431605
3522
روستایشان، شهرشان
کاملا تخریب شده.
07:27
This is a UNESCOیونسکو Worldجهان Heritageمیراث Cityشهر,
110
435151
2824
این شهری است که میراث یونیسکو هست.
07:29
Homsهوم, in Syriaسوریه.
111
437999
1757
حمص در سوریه.
07:33
So people continueادامه دهید to fleeفرار کن
into neighboringهمسایه countriesکشورها,
112
441097
4565
مردم فرار به کشورهای
همسایه را ادامه می‌دهند،
07:37
and we buildساختن refugeeپناهنده campsاردوگاه ها
for them in the desertکویر.
113
445686
3599
و ما اردوگاه پناهندگان را
در بیابانها ایجاد کردیم.
07:41
Hundredsصدها نفر of thousandsهزاران نفر of people
liveزنده in campsاردوگاه ها like these,
114
449309
4010
صدها هزار نفر در اردوگاه ها
مانند این زندگی می کنند،
07:45
and thousandsهزاران نفر and thousandsهزاران نفر more,
millionsمیلیون ها نفر, liveزنده in townsشهرها and citiesشهرها.
115
453343
4973
و بیشتر ازهزاران هزار، میلیون نفر، در
روستاها و شهرهایی مانند این زندگی می کنند.
07:50
And the communitiesجوامع,
116
458340
1218
و جوامع
07:51
the neighboringهمسایه countriesکشورها
that onceیک بار welcomedاستقبال شد them
117
459582
2856
و کشورهای همسایه
که زمانی به آنها خوشامد می‌گفت
07:54
with openباز کن armsبازوها and heartsقلب
118
462462
1762
و با آغوش و قلبی باز آنها را می‌پذیرفت
07:56
are overwhelmedغرق شدن.
119
464248
1618
اکنون خسته شده اند
07:58
There are simplyبه سادگی not enoughکافی schoolsمدارس,
waterاب systemsسیستم های, sanitationبهداشت و درمان.
120
466731
4452
مدرسه به اندازه کافی نیست،
سیستم اب و بهداشت نیست.
08:03
Even richثروتمند Europeanاروپایی countriesکشورها
could never handleرسیدگی suchچنین an influxهجوم
121
471747
4623
حتی کشورهای ثروتمند اروپایی
نمی توانند چنین هجوم سنگینی را
08:08
withoutبدون massiveعظیم investmentسرمایه گذاری.
122
476394
3243
بدون سرمایه گذاری تحمل کنند.
08:13
The Syriaسوریه warجنگ has drivenرانده almostتقریبا
fourچهار millionمیلیون people over the bordersمرز ها,
123
481407
5026
جنگ سوریه تقریبا ۴ میلیون نفر را
به خارج از مرزها رسانده،
08:18
but over sevenهفت millionمیلیون people
are on the runاجرا کن insideداخل the countryکشور.
124
486457
4937
اما بیش از هفت میلیون نفر
در داخل کشور جابه جا شده‌ند.
08:23
That meansبه معنای that over halfنیم
the Syrianسوریه populationجمعیت
125
491418
3691
این بدان معناست که بیش از نیمی از مردم
سوریه
08:27
has been forcedمجبور شدم to fleeفرار کن.
126
495133
2260
مجبور به فرار شده اند.
08:29
Back to those neighboringهمسایه
countriesکشورها hostingمیزبانی so manyبسیاری.
127
497766
4293
برگردیم به کشورهای همسایه
که میزبان خیلی‌ها هستند.
08:35
They feel that the richerغنی تر worldجهان
has doneانجام شده too little to supportحمایت کردن them.
128
503114
5033
آنها احساس می‌کنند که جهان‌ ثروتمند‌تر
برای پشتیبانی ازآنها خیلی کم کار کرده است.
08:41
And daysروزها have turnedتبدیل شد into monthsماه ها,
monthsماه ها into yearsسالها.
129
509401
4397
روزها به ماه ها و ماه ها به
سال‌ها تبدیل شده.
08:46
A refugee'sپناهنده stayاقامت کردن is supposedقرار است
to be temporaryموقت.
130
514483
3572
اقامت یک پناهنده موقتی‌ هست.
08:50
Back to Doaaدوااا and Bassemباسم in the waterاب.
131
518079
3321
برگردیم به دعا و باسم در آب.
08:53
It was theirخودشان secondدومین day,
and Bassemباسم was gettingگرفتن very weakضعیف.
132
521424
4349
این روز دوم آنها بود،
باسم خیلی ضعیف شده بود.
08:58
And now it was Doaa'sدواا turnدور زدن
to say to Bassemباسم,
133
526764
4001
و این بار نوبت دعا بود که به باسم بگوید،
09:02
"My love, please holdنگه دارید on to hopeامید,
to our futureآینده. We will make it."
134
530789
5683
«عزیزم ، لطفا به آینده‌مان امیدوار باش،
ما موفق خواهیم شد.»
09:09
And he said to her,
135
537376
2681
و او به دعا گفت،
09:12
"I'm sorry, my love,
that I put you in this situationوضعیت.
136
540081
4437
«متاسفم عزیزم،
که تو را در این موقعیت قرار دادم.
09:16
I have never lovedدوست داشتنی anyoneهر کسی
as much as I love you."
137
544542
4677
هرگز کسی را به اندازه تو دوست نداشتم.»
09:22
And he releasedمنتشر شد himselfخودت into the waterاب,
138
550871
3398
و خودش را در آب رها کرد،
09:26
and Doaaدوااا watchedتماشا کردم as the love of her life
drownedغرق شد before her eyesچشم ها.
139
554293
6256
و دعا دید که عزیزش در جلوی چشمانش
در اب فرو رفت.
09:35
Laterبعد that day,
140
563888
2416
کمی بعد در همان روز،
09:38
a motherمادر cameآمد up to Doaaدوااا with her
smallکوچک 18-month-oldیک ساله daughterفرزند دختر, Masaماسا.
141
566328
5651
یک مادر آمد پیش دعا
با دختر ۱۸ ماهه‌اش، ماسا.
09:44
This was the little girlدختر I showedنشان داد you
in the pictureعکس earlierقبلا,
142
572741
2925
این همان دختر بچه کوچکی بود که در ابتدا
09:47
with the life vestsجلیقه.
143
575690
1848
با جلیقه نجات به شما نشان دادم.
09:49
Her olderمسن تر sisterخواهر Sandraساندرا had just drownedغرق شد,
144
577562
2193
خواهر بزرگترش تازه غرق شده بود،
09:51
and her motherمادر knewمی دانست she had to do
everything in her powerقدرت
145
579779
4119
و مادرش می دانست باید
هر کاری که می‌تواند باید بکند
09:55
to saveصرفه جویی her daughterفرزند دختر.
146
583922
1492
تا دخترش را نجات دهد.
09:57
And she said to Doaaدوااا,
"Please take this childکودک.
147
585993
3857
او به دعا گفت،
"لطفا فرزند مرا بگیر.
10:01
Let her be partبخشی of you.
I will not surviveزنده ماندن."
148
589874
4028
بگذار او بخشی از تو باشد.
من زنده نخواهم ماند."
10:07
And then she wentرفتی away and drownedغرق شد.
149
595125
3342
و سپس او در آب فرو رفت.
10:11
So Doaaدوااا, the 19-year-oldساله refugeeپناهنده
who was terrifiedوحشت زده of the waterاب,
150
599825
4234
خُب، دعا، یک دختر پناهنده ۱۹ ساله
که از آب می‌ترسید،
10:16
who couldn'tنمی توانستم swimشنا کردن,
151
604083
1892
و نمی توانست شنا کند،
10:17
foundپیدا شد herselfخودش in chargeشارژ
of two little babyعزیزم kidsبچه ها.
152
605999
5592
خودش را در در خطر با دو نوزاد دید.
10:23
And they were thirstyتشنه and they were hungryگرسنه
and they were agitatedآشفته,
153
611615
3681
آنها تشنه و گرسنه و مضطرب بودند.
10:27
and she triedتلاش کرد her bestبهترین to amuseمات و متحیر کردن them,
154
615320
2698
و دعا سعی می کرد به بهترین
وجه آنها را سرگرم کند،
10:30
to singآواز خواندن to them, to say wordsکلمات
to them from the Quranقرآن.
155
618042
4033
برایشان آواز بخواند، و
از قران برایشان بگوید.
10:35
Around them, the bodiesبدن were bloatingنفخ
and turningچرخش blackسیاه.
156
623234
4434
در پیرامون انها اجساد
باد کرده و سیاه می‌شدند.
10:39
The sunآفتاب was blazingسقوط duringدر حین the day.
157
627692
1746
خورشید در طول روز فروزان بود.
10:41
At night, there was a coldسرماخوردگی moonماه and fogمه.
158
629462
2720
و شب، یک ماه سرد و مه بود.
10:44
It was very frighteningترسناک.
159
632206
1976
بسیار وحشتنک بود.
10:46
On the fourthچهارم day in the waterاب,
this is how Doaaدوااا probablyشاید lookedنگاه کرد
160
634976
4739
در روز چهارم در آب،
احتمالا این دعا بود که با دو کودکش
10:51
on the ringحلقه with her two childrenفرزندان.
161
639739
2121
در تشک بادی نشسته بود.
10:53
A womanزن cameآمد on the fourthچهارم day
and approachedنزدیک شدم her
162
641884
3547
یک زن در روز چهارم پیش او آمد
10:57
and askedپرسید: her to take anotherیکی دیگر childکودک --
163
645455
3111
و از او خواست که کودک دیگر را بپذیرد--
11:00
a little boyپسر, just fourچهار yearsسالها oldقدیمی.
164
648590
3015
یک پسربچه کوچک، فقط ۴ سال داشت.
11:04
When Doaaدوااا tookگرفت the little boyپسر
and the motherمادر drownedغرق شد,
165
652999
4017
هنگامی که او پسربچه را گرفت
مادر غرق شد،
11:09
she said to the sobbingسوزش childکودک,
166
657040
1960
و به کودکی که گریه می‌کرد گفت،
11:11
"She just wentرفتی away
to find you waterاب and foodغذا."
167
659024
3436
«مادرت رفته که غدا و اب برای تو پیدا کند.»
11:16
But his heartقلب soonبه زودی stoppedمتوقف شد,
168
664388
1993
اما قلب او خیلی زود ایستاد،
11:18
and Doaaدوااا had to releaseرهایی
the little boyپسر into the waterاب.
169
666405
3673
و دعا او را در آب رها کرد.
11:23
Laterبعد that day,
170
671023
2025
کمی بعد در همان روز،
11:25
she lookedنگاه کرد up into the skyآسمان with hopeامید,
171
673072
3279
او به آسمان با امید نگاه کرد،
11:28
because she saw two planesهواپیما
crossingعبور in the skyآسمان.
172
676375
4015
زیرا دید که دو هواپیما در آسمان
در حال چرخیدن هستند.
11:32
And she wavedتکان دادم her armsبازوها,
hopingامید they would see her,
173
680414
4499
و او دست‌هایش را تکان داد،
11:36
but the planesهواپیما were soonبه زودی goneرفته.
174
684937
1856
اما هواپیماها خیلی زود رفتند.
11:39
But that afternoonبعد از ظهر,
as the sunآفتاب was going down,
175
687317
2903
بعداز ظهر،
زمانی که خورشید پائین می‌آمد،
11:42
she saw a boatقایق, a merchantبازرگان vesselکشتی.
176
690244
2856
او یک کشتی را دید، یک کشتی تجاری.
11:46
And she said, "Please, God,
let them rescueنجات me."
177
694109
4017
و گفت،«خدایا، بگذار آنها مرا نجات دهند.»
11:50
She wavedتکان دادم her armsبازوها and she feltنمد
like she shoutedفریاد زد: for about two hoursساعت ها.
178
698150
3960
او دست هایش را تکان داد و احساس کرد
که برای مدت دو ساعت فریاد می‌زند.
11:54
And it had becomeتبدیل شدن به darkتاریک است,
but finallyسرانجام the searchlightsپروژکتورها foundپیدا شد her
179
702134
4610
و هوا تاریک شده بود،
اما در نهایت نورافکن ها اور را یافتند
11:58
and they extendedتمدید شده a ropeطناب,
180
706768
2207
و طناب انداختند،
12:00
astonishedشگفت زده شدم to see a womanزن
clutchingچسبیده ontoبه سوی two babiesنوزادان.
181
708999
4969
و از اینکه یک زن ر اکه دو کودک
را محکم چسبیده بود شگفت زده شدند.
12:06
They pulledکشیده them ontoبه سوی the boatقایق,
they got oxygenاکسیژن and blanketsپتو,
182
714770
3488
او را به قایق کشیدند،
اکسیژن و پتو به همراه داشتند،
12:10
and a Greekیونانی helicopterهلی کوپتر cameآمد
to pickانتخاب کنید them up
183
718282
3007
و یک هلیکوپتر یونانی آمد و آنها را برداشت
12:13
and take them to the islandجزیره of Creteکرت.
184
721313
2112
و به جزیره کرت یونان بردند.
12:16
But Doaaدوااا lookedنگاه کرد down and askedپرسید:,
"What of Malekمالک?"
185
724353
3507
اما دعا به پائین نگاه کرد و پرسید،
«مالک کجاست؟»
12:20
And they told her the little babyعزیزم
did not surviveزنده ماندن --
186
728400
3575
به او گفتند که نوزاد زنده نمانده--
12:23
she drewکشید her last breathنفس کشیدن
in the boat'sقایق clinicدرمانگاه.
187
731999
3387
او آخرین نفسش را در کلینیک کشتی کشیده بود.
12:28
But Doaaدوااا was sure that as they had
been pulledکشیده up ontoبه سوی the rescueنجات boatقایق,
188
736203
5772
اما دعا مطمئن بود اگر او
را به قایق نجات کشیده بودند
12:33
that little babyعزیزم girlدختر had been smilingخندان.
189
741999
3247
ابن نوزاد دختر لبخند می زد.
12:39
Only 11 people survivedجان سالم به در برد
that wreckخراب کردن, of the 500.
190
747278
6002
تنها ۱۱ نفر از۵۰۰ نفر
از آن کشتی شکسته نجات یافتند.
12:46
There was never an internationalبین المللی
investigationتحقیق و بررسی into what happenedاتفاق افتاد.
191
754304
4671
هرگز تحقیق بین المللی در مورد
این کشتی صورت نگرفت.
12:50
There were some mediaرسانه ها reportsگزارش ها
about massجرم murderآدم کشی at seaدریا,
192
758999
4095
تنها برخی گزارش‌ها در رساناها از
کشتار بزرگی در دریا خبر دادند،
12:55
a terribleوحشتناک tragedyتراژدی,
193
763118
1325
یک تراژدی وحشتناک،
12:56
but that was only for one day.
194
764467
2467
اما این تنها برای یک روز بود.
12:59
And then the newsاخبار cycleچرخه movedنقل مکان کرد on.
195
767490
3824
و سپس چرخه خبرها از آن گذر کرد.
13:04
Meanwhileدر همین حال, in a pediatricاطفال
hospitalبیمارستان on Creteکرت,
196
772536
4542
در یک بیمارستان کودکان در کرت،
13:09
little Masaماسا was on the edgeلبه - تیزی of deathمرگ.
197
777102
3372
ماسا در لبه مرگ بود.
13:13
She was really dehydratedخشکشده.
Her kidneysکلیه ها were failingشکست خوردن.
198
781681
3710
او واقعا آب بدنش را از دست داده بود.
کلیه هایش کار نمی‌کردند.
13:17
Her glucoseگلوکز levelsسطوح were dangerouslyخطرناک lowکم.
199
785415
2024
سطح گلوکزخونش بطور
خطرناکی پائین بود.
13:19
The doctorsپزشکان did everything
in theirخودشان medicalپزشکی powerقدرت to saveصرفه جویی them,
200
787463
3566
دکترها هر کاری را کردند
تا آنها را نجات دهند،
13:23
and the Greekیونانی nursesپرستاران never left her sideسمت,
201
791053
3660
و پرستار یونانی او را بلند کرده،
13:26
holdingبرگزاری her, huggingآغوش گرفتن her,
singingآواز خواندن her wordsکلمات.
202
794737
2127
و در آغوش گرفت، و برایش آواز خواند.
13:28
My colleaguesهمکاران alsoهمچنین visitedملاقات کرد
and said prettyبسیار wordsکلمات to her in Arabicعربی.
203
796888
5569
همکارم نیز او را ملاقات کرد
و حرفهای زیبای عربی به او گفت.
13:34
Amazinglyشگفت آور, little Masaماسا survivedجان سالم به در برد.
204
802481
4196
بطور شگفت‌آوری موسا کوچولو زنده ماند.
13:40
And soonبه زودی the Greekیونانی pressمطبوعات startedآغاز شده reportingگزارش نویسی
about the miracleمعجزه babyعزیزم,
205
808192
5936
خیلی زود که رساناهای یونان شروع به
گزارش دادن این کودک معجزه شده دادند،
13:46
who had survivedجان سالم به در برد fourچهار daysروزها in the waterاب
withoutبدون foodغذا or anything to drinkنوشیدن,
206
814152
5667
که پس از ۴ روز در اب بدون
غذا و آب زنده مانده،
13:51
and offersارائه می دهد to adoptاتخاذ کردن her cameآمد
from all over the countryکشور.
207
819843
4734
پیشنهاد برای به فرزندی قبول کردن
او از سراسر کشور رسید.
13:57
And meanwhileدر همین حال, Doaaدوااا
was in anotherیکی دیگر hospitalبیمارستان on Creteکرت,
208
825466
3390
و در همان زمان، دعا در بیمارستان
دیگری در کرت بود،
14:00
thinلاغر, dehydratedخشکشده.
209
828880
1612
لاغر شده و آب بدنش
را از دست داده بود.
14:03
An Egyptianمصری familyخانواده tookگرفت her into theirخودشان
home as soonبه زودی as she was releasedمنتشر شد.
210
831571
5545
یک خانواده مصری او را پس از مرخصی
از بیمارستان به خانه خودشان بردند.
14:10
And soonبه زودی wordکلمه wentرفتی around
about Doaa'sدواا survivalبقاء,
211
838248
4747
و خیلی زود موضوع زنده ماندن
دعا همه جا پخش شد،
14:15
and a phoneتلفن numberعدد
was publishedمنتشر شده on Facebookفیس بوک.
212
843019
3178
و یک شماره تلفن در فیسبوک منتشر شد.
14:19
Messagesپیام ها startedآغاز شده comingآینده in.
213
847300
2565
پیام‌ها شروع به رسیدن کردند.
14:22
"Doaaدوااا, do you know
what happenedاتفاق افتاد to my brotherبرادر?
214
850999
4788
«دعا، می دانی چه اتفاقی برای برادرم افتاد؟
14:27
My sisterخواهر? My parentsپدر و مادر? My friendsدوستان?
Do you know if they survivedجان سالم به در برد?"
215
855811
6541
برای خواهرم؟ برای پدرم؟ برای دوستم؟
آیا می‌دانی آنها زنده هستند یا نه؟»
14:35
One of those messagesپیام ها said,
216
863201
3774
در یکی از این پیام ها گفته شد،
14:38
"I believe you savedذخیره
my little nieceدختر برادر یا خواهر و غیره, Masaماسا."
217
866999
4448
«من معتقدم این خواهرزاده کوچولوی من هست.»
14:44
And it had this photoعکس.
218
872249
2492
و این عکس را فرستاد.
14:47
This was from Masa'sماسا uncleدایی,
219
875741
2262
و این عکس از عموی موسا رسید،
14:50
a Syrianسوریه refugeeپناهنده who had madeساخته شده it
to Swedenسوئد with his familyخانواده
220
878027
4722
یک پناهنده سوریای که موفق شده بود
در سوئد با خانواده اش
14:54
and alsoهمچنین Masa'sماسا olderمسن تر sisterخواهر.
221
882773
2207
و خواهر بزرگتر ماسا زندگی کند.
14:57
Soonبه زودی, we hopeامید, Masaماسا will be reunitedدوباره متحد شد
with him in Swedenسوئد,
222
885647
5684
ما امید وارخیلی زود موسا به خانواده اش
در سوئد ملحق شود،
15:03
and untilتا زمان then, she's beingبودن caredمراقب باشید for
in a beautifulخوشگل orphanageیتیم خانه in Athensآتن.
223
891355
5524
ولی تا آن زمان، او دریک مرکز زیبای نگهداری
از کودکان یتیم در آتن نگهداری می‌شود.
15:10
And Doaaدوااا? Well, wordکلمه wentرفتی around
about her survivalبقاء, too.
224
898221
5782
و دعا؟ خُب، در مورد این نجات یافته هم،
نیز حرف‌ها پخش شد.
15:16
And the mediaرسانه ها wroteنوشت
about this slightکمی womanزن,
225
904999
3713
در رسناها در مورد یک زن لاغراندام نوشتند،
15:20
and couldn'tنمی توانستم imagineتصور کن how
she could surviveزنده ماندن all this time
226
908736
3912
و نمی‌توانستند تصور کنند
که چگونه او در این مدت
15:24
underزیر suchچنین conditionsشرایط in that seaدریا,
227
912672
2994
در شرایط سخت دریا زنده مانده،
15:27
and still saveصرفه جویی anotherیکی دیگر life.
228
915690
3031
و زندگی را نجات داده.
15:32
The Academyآکادمی of Athensآتن, one of Greece'sیونان
mostاکثر prestigiousمعتبر institutionsمؤسسات,
229
920459
5387
آکادمی آتن، یکی از پر معتبرترین
موسسات یونان،
15:37
gaveداد her an awardجایزه of braveryشجاعت,
230
925870
3356
به او جایزه شجاعت را داد،
15:41
and she deservesسزاوار است all that praiseستایش,
231
929250
2991
و او شایستگی همه این جوایز را دارد،
15:44
and she deservesسزاوار است a secondدومین chanceشانس.
232
932265
2421
و شایستگی شانس دوم را در زندگی نیز دارد.
15:47
But she wants to still go to Swedenسوئد.
233
935999
3440
اما او هنوز می‌خواهد به سوئد برود.
15:51
She wants to reuniteاتحاد دوباره
with her familyخانواده there.
234
939463
2230
می‌خواهد به خانواده‌اش بپیوندد.
15:53
She wants to bringآوردن her motherمادر
and her fatherپدر and her youngerجوانتر siblingsخواهران و برادران
235
941717
4111
می‌خواهد مادر و پدر و خواهر
برادرهای کوچکترش را
15:57
away from Egyptمصر there as well,
236
945852
2318
از مصر نیز بیاورد،
16:00
and I believe she will succeedموفق باش.
237
948194
3181
و من باور دارم او موفق خواهد شد.
16:03
She wants to becomeتبدیل شدن به a lawyerوکیل
or a politicianسیاستمدار
238
951399
2722
او می‌خواهد وکیل و یا سیاستمدار
16:06
or something that can help
fightمبارزه کردن injusticeبی عدالتی.
239
954145
4894
یا شغل دیگری که بتواند
برای عدالت مبارزه کند.
16:11
She is an extraordinaryخارق العاده survivorبازمانده.
240
959063
3064
او نجات یافته بی نظیری هست.
16:15
But I have to askپرسیدن:
241
963215
2564
اما باید بپرسم:
16:17
what if she didn't have to take that riskخطر?
242
965803
2272
اگر او این خطر را قبول نمی‌کرد
چه اتفاقی می‌افتاد؟
16:20
Why did she have to go throughاز طریق all that?
243
968099
2476
چرا او باید وارد همه این جریانات بشود؟
16:23
Why wasn'tنبود there a legalقانونی way
for her to studyمطالعه in Europeاروپا?
244
971226
5064
چرا برای او راه قانونی وجود نداشت
تا در اروپا درس بخواند؟
16:28
Why couldn'tنمی توانستم Masaماسا have takenگرفته شده
an airplaneهواپیما to Swedenسوئد?
245
976314
4296
چرا موسا را نمی توان به فرودگاه برد
و به سوئد فرستاد؟
16:32
Why couldn'tنمی توانستم Bassemباسم have foundپیدا شد work?
246
980634
2372
چرا باسم نتوانست کار پیدا کند؟
16:36
Why is there no massiveعظیم resettlementاسکان مجدد
programبرنامه for Syrianسوریه refugeesپناهندگان,
247
984125
5422
چرا هیچ برنامه کاملی برای اسکان پناهندگان
سوریایی وجود ندارد،
16:41
the victimsقربانیان of the worstبدترین warجنگ of our timesبار?
248
989571
3620
قربانیان بدترین جنگ دورن ما؟
16:45
The worldجهان did this for the Vietnameseویتنامی
in the 1970s. Why not now?
249
993778
5505
جهانی این کار را در سال ۱۹۷۰
برای ویتنامی ها کرد. چرا الان نمی‌کند؟
16:52
Why is there so little investmentسرمایه گذاری
in the neighboringهمسایه countriesکشورها
250
1000624
4617
چرا در کشورهای همسایه سرمایه گذاری
بسیار کوچکی
16:57
hostingمیزبانی so manyبسیاری refugeesپناهندگان?
251
1005265
2666
برای پذیرایی از پناهندگان
زیادی انجام شده؟
17:01
And why, the rootریشه questionسوال,
252
1009113
2862
و پرسش ریشه‌ای ، چرا
17:03
is so little beingبودن doneانجام شده to stop
the warsجنگ, the persecutionآزار و اذیت
253
1011999
6396
برای پایان دادن به جنگی
که مردم زیادی را شکنجه و آزار داده
17:10
and the povertyفقر that is drivingرانندگی
so manyبسیاری people
254
1018419
4556
وآنها فقیر کرده و به سواحل اروپا سوق داده
17:14
to the shoresسواحل of Europeاروپا?
255
1022999
1852
اقدامات بسیار کمی صورت گرفته؟
17:17
Untilتا زمان these issuesمسائل are resolvedحل شد,
256
1025999
2609
تازمانی که این گونه مشکلات حل نشوند،
17:20
people will continueادامه دهید to take to the seasدریاها
257
1028632
3335
مردم به رفتن به دریا
17:23
and to seekبه دنبال safetyایمنی and asylumپناهندگی.
258
1031991
3429
در پی یافتن ایمنی و
پناهندگی ادامه می‌دهند.
17:28
And what happensاتفاق می افتد nextبعد?
259
1036103
1658
و چه اتفاقی بعد از این خواهد افتاد؟
17:30
Well, that is largelyتا حد زیادی Europe'sاروپا choiceانتخابی.
260
1038253
2831
خُب، بیشتر از همه به انتخاب
اروپا مربوط می‌شود.
17:33
And I understandفهمیدن the publicعمومی fearsترس.
261
1041108
3031
و من وحشت عمومی را درک می‌کنم.
17:37
People are worriedنگران about theirخودشان securityامنیت,
theirخودشان economiesاقتصادها, the changesتغییرات of cultureفرهنگ.
262
1045005
5927
مردم برای امنیت شان،اقتصادشان،
و تغییرات فرهنگی‌شان نگران هستند.
17:43
But is that more importantمهم
than savingصرفه جویی در humanانسان livesزندگی می کند?
263
1051893
4141
اما آیا اینها مهمتر از نجات زندگی انسانهاست؟
17:48
Because there is something
fundamentalاساسی here
264
1056859
2779
چونکه چیزی بسیار اساسی در اینجا هست
17:51
that I think overridesلغو می شود the restباقی مانده,
265
1059662
2804
که فکر می‌کنم که این بر بقیه ارجحیت دارد،
17:54
and it is about our commonمشترک humanityبشریت.
266
1062490
3562
و این درباره انسانیت مشترک ما هست.
17:58
No personفرد fleeingفرار کرد warجنگ or persecutionآزار و اذیت
267
1066719
4469
کسی که از جنگ و یا شکنجه شدن
فرار می کند
18:03
should have to dieمرگ
crossingعبور a seaدریا to reachنائل شدن safetyایمنی.
268
1071212
5161
و از دریا می‌گذرد تا امنیت بیابد
نمی بایستی بمیرد.
18:08
(Applauseتشویق و تمجید)
269
1076397
6332
( تشویق)
18:14
One thing is for sure,
270
1082753
1167
مطمئن یک چیز هست،
18:15
that no refugeeپناهنده would be
on those dangerousخطرناک است boatsقایق ها
271
1083944
3183
که هیچ پناهنده‌ای بر روی قایق های خطرناک نمی‌بود
18:19
if they could thriveرشد کردن where they are.
272
1087151
2348
اگر می دانستند که کامیاب خواهند شد.
18:21
And no migrantمهاجر would take
that dangerousخطرناک است journeyسفر
273
1089523
3278
هیچ مهاجری به این سفر خطرناک نمی‌رفت
18:24
if they had enoughکافی foodغذا
for themselvesخودشان and theirخودشان childrenفرزندان.
274
1092825
3886
اگر غذا کافی برای خودش و کودکانش داشت.
18:28
And no one would put theirخودشان life savingsپس انداز
275
1096735
2619
و هیچ کسی تمامی پس انداز عمرش را
18:31
in the handsدست ها of those notoriousبدنام smugglersقاچاقچیان
276
1099378
2793
به دست این قاچاقچیان پلید نمیداد.
18:34
if there was a legalقانونی way to migrateمهاجرت.
277
1102195
2427
اگر راه قانونی برای مهاجرت وجود داشت.
18:37
So on behalfاز طرف of little Masaماسا
278
1105471
3595
خُب از طرف موساد کوچولو
18:41
and on behalfاز طرف of Doaaدوااا
279
1109090
2269
و از طرف دعا
18:43
and of Bassemباسم
280
1111383
1724
و باسم
18:45
and of those 500 people
who drownedغرق شد with them,
281
1113131
5137
و همه آن ۵۰۰ نفری که در آب غرق شدند،
18:50
can we make sure that they
did not dieمرگ in vainبیهوده?
282
1118292
3143
آیا می‌توانم مطمئن شویم که
خون آنها در نرفته است؟
18:54
Could we be inspiredالهام گرفته by what happenedاتفاق افتاد,
283
1122308
3667
آیا می‌توانیم از اتفاقی که افتاده است
الهام بگیریم،
18:57
and take a standایستادن for a worldجهان
in whichکه everyهرکدام life mattersمسائل?
284
1125999
5951
و برای جهانی که در آن جان انسانها مهم باشد
بایستیم؟
19:04
Thank you.
285
1132999
1311
سپاسگزارم.
19:06
(Applauseتشویق و تمجید)
286
1134334
6594
( تشویق)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Bidel Akbari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Melissa Fleming - Voice for refugees
Melissa Fleming sheds light on their devastating plight and remarkable resilience of refugees.

Why you should listen

Almost 60 million people in the world today have been forcefully displaced from their home - a level not seen since WWII. As many as four million Syrian refugees have sought refuge in neighboring countries. In Lebanon, half of these refugees are children; only 20 percent are in school.

Melissa Fleming, Head of Communications and Spokesperson for the High Commissioner at UN's High Commission for Refugees (UNHCR), calls on all of us to make sure that refugee camps are healing places where people can develop the skills they'll need to rebuild their hometowns. Investing in this, she says, may well be the most effective relief effort there is. This inspires her and the teams at the UNHCR to tell stories of the individuals who are displaced.

Fleming's 2017 book, A Hope More Powerful Than the Sea, was born out of the story of Doaa Al Zamel, told her in TED Talk.

Fleming was named senior advisor and spokesperson for UN Secretary-General, António Guterres, in October 2016.

More profile about the speaker
Melissa Fleming | Speaker | TED.com