ABOUT THE SPEAKER
Curtis "Wall Street" Carroll - Financial literacy advocate
Curtis “Wall Street” Carroll overcame poverty, illiteracy, incarceration and a lack of outside support to become a stock investor, creator and teacher of his own financial literacy philosophy.

Why you should listen

The media calls Curtis "Wall Street" Carroll the "Oracle of San Quentin" for his stock picking prowess and ability to translate financial information into simple language for his students.

Carroll grew up in Oakland, California surrounded by poverty. In 1996, at 17 years old, he committed a robbery where a man was killed. He turned himself in and ended up an illiterate teenager in prison with a 54-to-life sentence. While in prison, the stock market captured his attention, but due to his illiteracy he couldn't learn more about it. Motivating by the lure of financial gaining, he taught himself how to read at 20-21 years old, and then he started studying the stock market. Carroll's role models changed from drug dealers and sports figures to Bill Gates and Warren Buffet. He wanted others to learn this new way of making money.

When Carroll arrived at San Quentin in 2012, he met Troy Williams, who helped him start the Financial Literacy Program. Together they created the philosophy F.E.E.L (Financial Empowerment Emotional Literacy) that teaches people to recognize how their emotions affect their financial decision, and how to separate the two.

More profile about the speaker
Curtis "Wall Street" Carroll | Speaker | TED.com
TEDxSanQuentin

Curtis "Wall Street" Carroll: How I learned to read -- and trade stocks -- in prison

کرتیس وال استریت کارول: چگونه خواندن آموختم و سهام خریدم، البته در زندان

Filmed:
5,811,223 views

سواد مالی یک مهارت نیست بلکه یک سبک زندگی است. این را از زبان کرتیس وال استریت کارول بشنوید. به عنوان یک زندانی، کارول از قدرت پول آگاه است. او در زندان توانست خواندن بیاموزد و وارد تجارت سهام شود، و حالا برای ما پیامی ساده و تأثیرگذار دارد: همه‌ی ما باید در مورد پول‌مان درایت بیشتری به خرج دهیم.
- Financial literacy advocate
Curtis “Wall Street” Carroll overcame poverty, illiteracy, incarceration and a lack of outside support to become a stock investor, creator and teacher of his own financial literacy philosophy. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I was 14 yearsسالها oldقدیمی
0
960
2056
چهارده سالم بود،
00:15
insideداخل of a bowlingبولینگ alleyکوچه,
1
3040
1576
داخل یه سالن بولینگ،
00:16
burglarizingسرقت an arcadeمسابقه ای gameبازی,
2
4640
1760
داشتم از یه دستگاه سکه‌ایِ بازی
دزدی می‌کردم
00:19
and uponبر exitingخروج از the buildingساختمان
3
7200
1776
و موقع خروج از ساختمون
00:21
a securityامنیت guardنگهبان grabbedگرفتار شد my armبازو, so I ranفرار کرد.
4
9000
2200
یکی از نگهبان‌ها بازوم رو گرفت،
منم فرار کردم.
00:23
I ranفرار کرد down the streetخیابان,
and I jumpedپرید on topبالا of a fenceحصار.
5
11760
2976
توی خیابون دویدم
و از روی یه فنسی پریدم.
00:26
And when I got to the topبالا,
6
14760
1616
و وقتی رسیدم بالای فنس،
00:28
the weightوزن of 3,000 quartersچهارم
in my bookکتاب bagکیسه
7
16400
2176
وزنِ سه‌هزار تا سکه‌ی ۲۵ سِنتی
توی کیف مدرسه م
00:30
pulledکشیده me back down to the groundزمینی.
8
18600
1640
منو کشید عقب
و افتادم پایین.
00:32
So when I cameآمد to, the securityامنیت guardنگهبان
was standingایستاده on topبالا of me,
9
20880
3056
وقتی به خودم اومدم
دیدم مأمور بالاسرم ایستاده،
00:35
and he said, "Nextبعد time you little punksپانک ها
stealسرقت کن something you can carryحمل."
10
23960
3416
بهم گفت: «ببین عوضی دفعه‌ی بعد
یه چیزی بدزد که بتونی ببریش.»
00:39
(Laughterخنده)
11
27400
2016
(خنده)
00:41
I was takenگرفته شده to juvenileنوجوان hallسالن
12
29440
2136
منو فرستادند کانون اصلاح و تربیت
00:43
and when I was releasedمنتشر شد
into the custodyبازداشت of my motherمادر,
13
31600
2560
و وقتی از کانون اصلاح آزاد شدم
و اومدم به کانون خانواده،
00:47
the first wordsکلمات my uncleدایی said was,
"How'dچطور؟ you get caughtگرفتار?"
14
35080
2976
اولین حرفی که داییم بهم زد این بود:
«پس چرا گیر افتادی بچه؟»
00:50
I said, "Man, the bookکتاب bagکیسه was too heavyسنگین."
15
38080
2176
گفتم: «آخه کیفه خیلی سنگین بود.»
00:52
He said, "Man, you weren'tنبودند supposedقرار است
to take all the quartersچهارم."
16
40280
2936
گفت: «همه‌ی سکه‌ها رو
که نباید بلند می‌کردی.»
گفتم: «ای بابا سکه‌ی کوچولو بودن،
می‌خواستی چیکار کنم؟»
00:55
I said, "Man, they were smallکوچک.
What am I supposedقرار است to do?"
17
43240
2816
00:58
And 10 minutesدقایق laterبعد, he tookگرفت me
to burglarizeburglarize anotherیکی دیگر arcadeمسابقه ای gameبازی.
18
46080
4896
و ۱۰ دقیقه بعد، منو برد بیرون
که یه دستگاه سکه‌ای دیگه رو خالی کنم.
01:03
We neededمورد نیاز است gasگاز moneyپول to get home.
19
51000
1640
پول بنزین لازم داشتیم
که برگردیم خونه.
01:05
That was my life.
20
53280
1200
زندگی من این بود.
01:07
I grewرشد کرد up in Oaklandاوکلند, Californiaکالیفرنیا,
21
55440
1856
توی بندر اوکلندِ کالیفرنیا بزرگ شدم،
01:09
with my motherمادر and membersاعضا
of my immediateفوری familyخانواده
22
57320
2336
با مادرم و چندتا از
اقوام نزدیک‌مون
01:11
addictedمعتاد to crackترک cocaineکوکائین.
23
59680
1240
که معتادِ کراک کوکائین بودند.
01:13
My environmentمحیط consistedتشکیل شد
of livingزندگي كردن with familyخانواده, friendsدوستان,
24
61560
4440
محیط‌هایی که توش بزرگ شدم
با خانواده و با دوست‌هام
01:18
and homelessبی خانمان sheltersپناهگاه ها.
25
66960
1600
و توی پناهگاه‌های بی‌خانمان‌ها بود.
01:21
Oftentimesاغلب, dinnerشام was servedخدمت کرده است
in breadlinesخط مقدم and soupسوپ kitchensآشپزخانه.
26
69040
3680
بیشتر وقت‌ها، غذام رو از
مکان‌های غذابرای فقرا می‌گرفتم.
رفیق فابریکم یه بار بهم گفت:
01:25
The bigبزرگ homiehomie told me this:
27
73440
1856
01:27
moneyپول rulesقوانین the worldجهان
28
75320
1976
دنیا روی پول می‌چرخه
01:29
and everything in it.
29
77320
1216
و هرچیزی که توی دنیاست.
01:30
And in these streetsخیابان ها, moneyپول is kingپادشاه.
30
78560
2080
و توی این خیابونا،
حرف اول و آخرو پول میزنه.
01:33
And if you followدنبال کردن the moneyپول,
31
81320
1616
و اگه دنبال پول بری،
01:34
it'llآن خواهد شد leadسرب you to the badبد guy
or the good guy.
32
82960
2520
تو رو میرسونه یا به آدم بَده
یا به آدم خوبه.
01:38
Soonبه زودی after, I committedمرتکب شده my first crimeجرم,
33
86080
2536
همون روزا بود که من
اولین جُرمم رو مرتکب شدم،
01:40
and it was the first time
that I was told that I had potentialپتانسیل
34
88640
2976
و این اولین باری بود که
بهم گفتند که آدم به درد بخوری هستم
01:43
and feltنمد like somebodyکسی believedمعتقد in me.
35
91640
1840
و احساس کردم که آدما
حالا ازم حساب می‌برند.
01:46
Nobodyهيچ كس ever told me
that I could be a lawyerوکیل,
36
94240
2136
هیچ وقت هیچکی بهم نگفت که
من مثلا می‌تونم وکیل یا دکتر یا مهندس بشم.
01:48
doctorدکتر or engineerمهندس.
37
96400
1656
خب اصلاً مگه می‌تونستم؟
من که خوندن و نوشتن بلد نبودم.
01:50
I mean, how was I supposedقرار است to do that?
I couldn'tنمی توانستم readخواندن, writeنوشتن or spellهجی کردن.
38
98080
3416
بی‌سواد بودم.
01:53
I was illiterateبی سواد.
39
101520
1216
برای همین همیشه فکر می‌کردم
که خلافکاری راهی بود که باید می‌رفتم.
01:54
So I always thought
crimeجرم was my way to go.
40
102760
2560
01:59
And then one day
41
107480
1696
و بعد یه روز
02:01
I was talkingصحبت کردن to somebodyکسی
42
109200
1256
داشتم با یکی صحبت می‌کردم
02:02
and he was tellingگفتن me
about this robberyسرقت that we could do.
43
110480
3600
و اون درباره‌ی نقشه‌ی یه دزدی
برام توضیح داد.
02:06
And we did it.
44
114760
1200
و رفتیم دزدی.
02:09
The realityواقعیت was that I was growingدر حال رشد up
45
117080
1816
واقعیت اینه که داشتم
جایی بزرگ می‌شدم
که قوی‌ترین اقتصاد رو در جهان داشت،
02:10
in the strongestقوی ترین
financialمالی nationملت in the worldجهان,
46
118920
2216
ایالات متحد آمریکا،
02:13
the Unitedیونایتد Statesایالت ها of Americaآمریکا,
47
121160
1856
02:15
while I watchedتماشا کردم my motherمادر
standایستادن in lineخط at a bloodخون bankبانک
48
123040
4080
و در عین شاهد مادرم بودم که
توی صف بانک خون بود
02:20
to sellفروش her bloodخون for 40 dollarsدلار
just to try to feedخوراک her kidsبچه ها.
49
128680
3680
که به خاطر ۴۰ دلار خون خودشو بفروشه
که بتونه شکم بچه‌هاش رو سیر کنه.
02:25
She still has the needleسوزن marksعلائم
on her armsبازوها to day to showنشان بده for that.
50
133320
3320
هنوزم جای سرنگ‌ها روی بازوهاش
خوب دیده میشن.
من هیچ وقت اهمیتی به جامعه نمی‌دادم.
02:29
So I never caredمراقب باشید about my communityجامعه.
51
137480
1736
اونام اهمیتی به زندگی من نمی‌دادند.
02:31
They didn't careاهميت دادن about my life.
52
139240
1496
02:32
Everybodyهمه there was doing what they
were doing to take what they wanted,
53
140760
3416
هرکی هر کاری که داشت می‌کرد
واسه زندگی خودش می‌کرد،
موادفروش‌ها، دزد‌ها،
بانکِ خون.
02:36
the drugدارو dealersنمایندگی مجاز و فروش,
the robbersدزدان دریایی, the bloodخون bankبانک.
54
144200
2176
همه داشتند پولِ خون می‌گرفتند.
02:38
Everybodyهمه was takingگرفتن bloodخون moneyپول.
55
146400
1616
منم سهم خودمو با هر روشی
گیر می‌آوردم.
02:40
So I got mineمال خودم by any meansبه معنای necessaryلازم است.
56
148040
1896
02:41
I got mineمال خودم.
57
149960
1576
منم سهم خودمو گرفتم.
02:43
Financialمالی literacyسواد آموزی
really did ruleقانون the worldجهان,
58
151560
2120
سوادِ مالی
واقعا دنیا رو اداره می‌کرد،
02:46
and I was a childکودک slaveبرده to it
59
154680
1976
و من یه برده‌ی کوچیک بودم اون وسط
02:48
followingذیل the badبد guy.
60
156680
1240
که افتاده بودم دنبال آدم بَده.
02:52
At 17 yearsسالها oldقدیمی, I was arrestedبازداشت شد
for robberyسرقت and murderآدم کشی
61
160280
3176
وقتی ۱۷ سالم بود، به جرم
دزدی و قتل دستگیر شدم،
02:55
and I soonبه زودی learnedیاد گرفتم that financesامور مالی in prisonزندان
ruleقانون more than they did on the streetsخیابان ها,
62
163480
3976
و خیلی زود فهمیدم که توی زندان مسائل مالی
حتی بیشتر از توی خیابون اهمیت و قدرت داره
02:59
so I wanted in.
63
167480
1200
و برای همین منم وارد بازی شدم
03:01
One day, I rushedعجله داشت to grabگرفتن
the sportsورزش ها pageصفحه of the newspaperروزنامه
64
169600
3056
یه روز، با عجله خواستم
صفحه‌ی ورزشی روزنامه رو بردارم
03:04
so my cellyسلول could readخواندن it to me,
65
172680
1816
که بدم به هم‌ سلولیم برام بخونه،
03:06
and I accidentallyبه طور تصادفی
pickedبرداشت up the businessکسب و کار sectionبخش.
66
174520
2416
و اشتباهی صفحه‌ی تجارت رو برداشتم.
03:08
And this oldقدیمی man said,
"Hey youngsterجوان, you pickانتخاب کنید stocksسهام?"
67
176960
3256
پیرمرده بهم گفت:
«چی شد بچه، اخبار سهام رو می‌خوای؟»
03:12
And I said, "What's that?"
68
180240
1256
و من گفتم: «چی هست اصلا؟»
03:13
He said, "That's the placeمحل
where whiteسفید folksمردمی keep all theirخودشان moneyپول."
69
181520
3176
گفت: «همون جاییه که
رفقای سفید پولاشون رو نگه می‌دارند.»
03:16
(Laughterخنده)
70
184720
1216
(خنده)
03:17
And it was the first time
that I saw a glimpseنظر اجمالی of hopeامید,
71
185960
3856
و این اولین باری بود که
یه نور امید دیدم،
03:21
a futureآینده.
72
189840
1496
یه آینده.
03:23
He gaveداد me this briefمختصر descriptionشرح
of what stocksسهام were,
73
191360
2600
اون یه توضیح مختصری
درباره‌ی سهام بهم داد،
03:26
but it was just a glimpseنظر اجمالی.
74
194800
1440
ولی فقط یه جرقه‌ی اولیه بود.
خب آخه، من که نمی‌تونستم...
03:30
I mean, how was I supposedقرار است to do it?
75
198360
1776
03:32
I couldn'tنمی توانستم readخواندن, writeنوشتن or spellهجی کردن.
76
200160
1760
من که خوندن و نوشتن بلد نبودم.
03:34
The skillsمهارت ها that I had developedتوسعه یافته
to hideپنهان شدن my illiteracyبیسوادی
77
202600
2616
حقه‌هایی که برای پنهان کردن بی‌سوادیم
استفاده کرده بودم
03:37
no longerطولانی تر workedکار کرد in this environmentمحیط.
78
205240
1976
توی این محیط دیگه جواب نمی‌داد.
03:39
I was trappedبه دام افتاده in a cageقفس,
preyطعمه amongدر میان predatorsشکارچیان,
79
207240
3096
توی یه قفس گیر افتاده بودم،
طعمه‌ای بودم وسط شکارچی‌ها،
و واسه‌ی آزادی که هیچ وقت
نداشتم می‌جنگیدم.
03:42
fightingدعوا کردن for freedomآزادی I never had.
80
210360
1896
03:44
I was lostکم شده, tiredخسته شدم,
81
212280
2176
سرگردون و خسته بودم،
03:46
and I was out of optionsگزینه ها.
82
214480
1360
و هیچ راهی هم نداشتم.
03:49
So at 20 yearsسالها oldقدیمی,
83
217000
1776
بنابراین توی ۲۰ سالگی،
03:50
I did the hardestسخت ترین thing
I'd ever doneانجام شده in my life.
84
218800
2520
سخت‌ترین کار زندگیم رو کردم.
03:54
I pickedبرداشت up a bookکتاب,
85
222160
1200
یه کتاب برداشتم،
و این رنج‌ آورترین روز زندگیم بود.
03:57
and it was the mostاکثر agonizingتکان دهنده
time of my life,
86
225400
2480
تقلا می‌کردم که خوندن یاد بگیرم،
04:01
tryingتلاش کن to learnیاد گرفتن how to readخواندن,
87
229320
1816
04:03
the ostracizingاذیت کردن from my familyخانواده,
88
231160
2616
از خانواده ام جدایم کرده بودند،
04:05
the homieshomies.
89
233800
1200
از رفقام...
04:08
It was roughخشن, man.
90
236280
1456
پسر، خیلی سخت بود.
04:09
It was a struggleتقلا.
91
237760
1376
جون می‌کندم.
04:11
But little did I know
92
239160
1696
ولی هر قدمی که جلو می‌رفتم،
04:12
I was receivingدریافت the greatestبزرگترین giftsهدیه
I had ever dreamedرویای of:
93
240880
3416
بزرگترین پاداش‌هایی که تاحالا
آرزو کرده بودم به دست می‌آوردم
04:16
self-worthارزش خود,
94
244320
1200
خودباوری،
04:18
knowledgeدانش, disciplineانضباط.
95
246320
1840
دانش، انضباط.
04:21
I was so excitedبرانگیخته to be readingخواندن that I readخواندن
everything I could get my handsدست ها on:
96
249000
3696
انقدر ذوق کرده بودم
که هرچی دستم میومد می‌خوندم:
04:24
candyآب نبات wrapperswrappers, clothingتن پوش logosآرم ها,
streetخیابان signsعلائم, everything.
97
252720
3335
پوسته‌ی شوکولات، آرم لباس‌ها،
تابلوهای توی خیابون، همه‌چی.
04:28
I was just readingخواندن stuffچیز!
98
256079
1217
کارم شده بود خوندن.
04:29
(Applauseتشویق و تمجید)
99
257320
1016
(تشویق)
04:30
Just readingخواندن stuffچیز.
100
258360
1200
فقط می‌خوندم.
خیلی هیجان داشتم که یاد بگیرم بخونم
و کلمه‌ها رو هجی کنم.
04:33
I was so excitedبرانگیخته to know how to readخواندن
and know how to spellهجی کردن.
101
261360
2800
04:36
The homiehomie cameآمد up, said,
"Man, what you eatingغذا خوردن?"
102
264720
2256
رفیقم اومد پیشم گفت:
«داداش، چی می‌خوری؟»
گفتم: «آ ب ن ب ا ت، آبنبات.»
04:39
I said, "C-A-N-D-Yآب نبات, candyآب نبات."
103
267000
1736
04:40
(Laughterخنده)
104
268760
2256
(خنده)
04:43
He said, "Let me get some."
I said, "N-Oنه. No."
105
271040
2496
گفت: «به منم یکی بده.»
گفتم: «ن هـ ، نه.»
04:45
(Laughterخنده)
106
273560
1216
(خنده)
اصلاً محشر بود.
04:46
It was awesomeعالی.
107
274800
1416
04:48
I mean, I can actuallyدر واقع now
for the first time in my life readخواندن.
108
276240
3176
یعنی برای اولین بار توی زندگیم
داشتم نوشته می‌خوندم.
04:51
The feelingاحساس that I got
from it was amazingحیرت آور.
109
279440
2040
احساسی که بهم می‌داد عالی بود.
و بعد توی ۲۲ سالگی، با احساسی که داشتم،
04:55
And then at 22, feelingاحساس myselfخودم,
110
283240
2600
04:58
feelingاحساس confidentمطمئن,
111
286800
1736
با اعتماد به نفس،
05:00
I rememberedبه یاد داشته باشید what the OGOG told me.
112
288560
1840
یاد حرفِ اون مأمور افتادم.
05:03
So I pickedبرداشت up the businessکسب و کار sectionبخش
of the newspaperروزنامه.
113
291760
3736
بعد، صفحه‌ی تجارتِ روزنامه رو برداشتم.
05:07
I wanted to find these richثروتمند whiteسفید folksمردمی.
114
295520
1936
می‌خواستم آمارِ اون رفیق سفیدپوستای
پولدارمون رو بگیرم.
05:09
(Laughterخنده)
115
297480
1600
(خنده)
05:12
So I lookedنگاه کرد for that glimpseنظر اجمالی.
116
300520
1920
برای همین گشتم دنبال اون جرقه‌ی فکری.
05:15
As I furtheredپیشرفت کرد my careerحرفه
117
303480
1616
بعداً وقتی کارم رو جدی‌تر کردم،
05:17
in teachingدرس دادن othersدیگران how to
financiallyبه لحاظ مالی manageمدیریت کردن moneyپول and investسرمایه گذاری,
118
305120
3856
و به دیگران یاد دادم که چطوری
مخارجشون رو مدیریت کنند و پس‌انداز کنند،
05:21
I soonبه زودی learnedیاد گرفتم that I had to take
responsibilityمسئوليت for my ownخودت actionsاقدامات.
119
309000
3336
خیلی زود فهمیدم که باید مسئولیتِ
رفتارهای خودم رو هم بپذیرم.
05:24
Trueدرست است, I grewرشد کرد up
in a very complexپیچیده environmentمحیط,
120
312360
3016
درسته، من توی یه محیط بی در و پیکر
بزرگ شدم،
05:27
but I choseانتخاب کرد to commitمرتکب شدن crimesجرایم,
121
315400
1936
اما من بودم که خلافکاری رو انتخاب کردم،
و باید این رو پیش خودم اعتراف می‌کردم.
05:29
and I had to ownخودت up to that.
122
317360
1776
05:31
I had to take responsibilityمسئوليت
for that, and I did.
123
319160
2616
باید مسئولیتش رو قبول می‌کردم،
و کردم.
داشتم یه برنامه‌ی آموزشی تهیه می‌کردم
که به زندانی‌ها آموزش می‌داد
05:33
I was buildingساختمان a curriculumبرنامه تحصیلی
that could teachتدریس کنید incarceratedزندانی menمردان
124
321800
2896
05:36
how to manageمدیریت کردن moneyپول
throughاز طریق prisonزندان employmentsمشاغل.
125
324720
2280
که چطوری با کار توی زندان
پولشون رو مدیریت کنند.
05:40
Properlyبه درستی managingمدیریت our lifestyleسبک زندگی
would provideفراهم کند transferrableقابل انتقال است toolsابزار
126
328720
3176
مدیریتِ درست سبک زندگی،
ابزارهای انتقال‌پذیری بهمون میده
که باهاش می‌تونیم وقتی به جامعه برمی‌گردیم
امورات مالیمون رو اداره کنیم،
05:43
that we can use to manageمدیریت کردن moneyپول
when we reenterدوباره وارد شوید societyجامعه,
127
331920
3336
مثل اکثریت باقی مردمی
که جرمی مرتکب نشده بودند.
05:47
like the majorityاکثریت of people did
who didn't commitمرتکب شدن crimesجرایم.
128
335280
3256
05:50
Then I discoveredکشف شده
129
338560
1200
بعد فهمیدم
که بر اساس سایت مارکت واچ،
05:52
that accordingبا توجه to MarketWatchناظر بازار,
130
340680
2056
05:54
over 60 percentدرصد of the Americanآمریکایی populationجمعیت
131
342760
2536
بیشتر از ۶۰ درصد مردم آمریکا
05:57
has underزیر 1,000 dollarsدلار in savingsپس انداز.
132
345320
2120
پس‌اندازی کمتر از هزار دلار دارند.
سایت اسپورتس ایلوسترِیتد نوشته که
بالای ۶۰ درصد بسکتبالیست‌های ان.بی.اِی.
06:00
Sportsورزش ها Illustratedنقاشی شده said that
over 60 percentدرصد of NBANBA playersبازیکنان
133
348200
3216
و فوتبالیست‌های ان.اف.ال. ورشکست میشن.
06:03
and NFLNFL playersبازیکنان go brokeشکست.
134
351440
1536
06:05
40 percentدرصد of maritalازدواج problemsمشکلات
deriveاستخراج from financialمالی issuesمسائل.
135
353000
3040
۴۰ درصد مشکلات زوج‌ها
به خاطر مسائل مالیه.
06:09
What the hellجهنم?
136
357080
1216
چه مزخرفیه؟
06:10
(Laughterخنده)
137
358320
2136
(خنده)
06:12
You mean to tell me
that people workedکار کرد theirخودشان wholeکل livesزندگی می کند,
138
360480
2696
یعنی می‌خوای بگی
آدما همه‌ی عمرشون کار می‌کنند،
06:15
buyingخریداری کردن carsماشین ها, clothesلباس ها,
homesخانه ها and materialمواد stuffچیز
139
363200
2576
ماشین می‌خرند، لباس،
خونه، و چیزای دیگه،
06:17
but were livingزندگي كردن checkبررسی to checkبررسی?
140
365800
2216
ولی آخر ماه هیچی براشون نمی‌مونه؟
06:20
How in the worldجهان were membersاعضا of societyجامعه
going to help incarceratedزندانی individualsاشخاص حقیقی
141
368040
4336
آخه چطور میشه افراد جامعه بتونند
به زندانی‌ها کمک کنند
06:24
back into societyجامعه
142
372400
1216
که برگردند به جامعه،
اگه خودشون نتونند
زندگیشون رو اداره کنند؟
06:25
if they couldn'tنمی توانستم manageمدیریت کردن they ownخودت stuffچیز?
143
373640
1880
06:28
We screwedپیچ.
144
376160
1256
اوضاع خرابه که.
06:29
(Laughterخنده)
145
377440
1736
(خنده)
06:31
I neededمورد نیاز است a better planطرح.
146
379200
1400
باید یه فکر اساسی می‌کردم.
06:34
This is not going to work out too well.
147
382520
2120
این‌جوری نمیشه که.
06:37
So ...
148
385040
1200
برای همین،
نشستم فکر کردم.
06:39
I thought.
149
387880
1200
06:43
I now had an obligationتعهد
to meetملاقات those on the pathمسیر
150
391800
2840
حالا احساس می‌کردم که باید
به این مشکلات توجه می‌کردم
و یه کمکی می‌کردم،
06:48
and help,
151
396360
1216
و این خیلی عجیب بود
چون حالا دیگه دیگران برام مهم بودند.
06:49
and it was crazyدیوانه because
I now caredمراقب باشید about my communityجامعه.
152
397600
3256
06:52
Wowوای, imagineتصور کن that.
I caredمراقب باشید about my communityجامعه.
153
400880
2360
عجب، فکرشو بکن،
مردم برام مهم شده بودند!
06:56
Financialمالی illiteracyبیسوادی is a diseaseمرض
154
404640
2296
بی‌سوادی مالی یه مرضه
06:58
that has crippledفلج شده minoritiesاقلیت ها
and the lowerپایین تر classکلاس in our societyجامعه
155
406960
3016
که اقلیت‌ها و اقشار فقیر جامعه رو
فلج کرده،
07:02
for generationsنسل ها and generationsنسل ها,
156
410000
2136
نسل اندر نسل.
07:04
and we should be furiousخشمگین about that.
157
412160
2496
خونِ آدم به جوش میاد.
07:06
Askپرسیدن yourselvesخودت this:
158
414680
1576
از خودتون بپرسید:
07:08
How can 50 percentدرصد
of the Americanآمریکایی populationجمعیت
159
416280
3256
چطور ممکنه ۵۰ درصد مردم آمریکا
07:11
be financiallyبه لحاظ مالی illiterateبی سواد in a nationملت
drivenرانده by financialمالی prosperityرفاه?
160
419560
3960
از نظر مالی بی‌سواد باشند
توی مملکتی که رفاه مالیش معروفه؟
07:17
Our accessدسترسی به to justiceعدالت, our socialاجتماعی statusوضعیت,
161
425000
2856
سهمی که از عدالت داریم، موقعیت اجتماعیمون،
07:19
livingزندگي كردن conditionsشرایط, transportationحمل و نقل and foodغذا
162
427880
3016
وضع زندگیمون، وسایل نقلیه و غذا،
همه‌شون به پول وابسته‌ن،
پولی که بیشتر مردم نمی‌تونند مدیریتش کنند.
07:22
are all dependentوابسته on moneyپول
that mostاکثر people can't manageمدیریت کردن.
163
430920
3056
07:26
It's crazyدیوانه!
164
434000
1576
این مسخره ست!
07:27
It's an epidemicبیماری همه گیر
165
435600
1376
این یه بیماری همه گیره،
07:29
and a biggerبزرگتر dangerخطر to publicعمومی safetyایمنی
than any other issueموضوع.
166
437000
3000
و از هر چیز دیگه‌ای
برای امنیت اجتماعی خطرناک‌تره.
سازمان اصلاحات و توان‌بخشی کالیفرنیا
اعلام کرده
07:33
Accordingبا توجه to the Californiaکالیفرنیا
Departmentگروه of Correctionsاصلاحات,
167
441720
2656
07:36
over 70 percentدرصد of those incarceratedزندانی
168
444400
2336
که بیشتر از ۷۰ درصد زندانی‌های ایالت
07:38
have committedمرتکب شده or have been chargedمتهم
with money-relatedمرتبط با پول crimesجرایم:
169
446760
3616
به خاطر جرایم مالی در زندان هستند:
07:42
robberiesسرقت, burglariesسرقت,
fraudتقلب, larcenyلارسن, distortionاعوجاج --
170
450400
4520
جیب‌بری، سرقت، کلاه برداری، اخاذی...
07:47
and the listفهرست goesمی رود on.
171
455720
1320
و الی آخر.
07:49
Checkبررسی this out:
172
457920
1216
مثلا این رو داشته باشید:
07:51
a typicalمعمول incarceratedزندانی personفرد
173
459160
2936
به طور معمول، یه شخص زندانی
07:54
would enterوارد the Californiaکالیفرنیا prisonزندان systemسیستم
174
462120
2496
وارد سیستم زندان کالیفرنیا میشه
07:56
with no financialمالی educationتحصیلات,
175
464640
1560
بدون هیچ گونه آموزش مالی،
07:58
earnبدست آوردن 30 centsسنت ها an hourساعت,
176
466840
1976
ساعتی ۳۰ سِنت پول درمیاره،
08:00
over 800 dollarsدلار a yearسال,
177
468840
2216
که میشه بیشتر از ۸۰۰ دلار در سال،
08:03
with no realواقعی expensesهزینه ها and saveصرفه جویی no moneyپول.
178
471080
2760
و بدون هیچ خرج خاصی،
آخر سر پس‌اندازش صفره.
08:06
Uponبر his paroleرمز عبور, he will be givenداده شده
200 dollarsدلار gateدروازه moneyپول and told,
179
474760
4336
به قید قول شرف آزاد که شد ۲۰۰ دلار
دم در زندان می‌ذارن کف دستش و بهش میگن:
08:11
"Hey, good luckشانس, stayاقامت کردن out of troubleمشکل.
Don't come back to prisonزندان."
180
479120
3080
«موفق باشی، واسه خودت دردسر درست نکن،
دیگه هم زندان نیا.»
08:14
With no meaningfulمعنی دار preparationآماده سازی
or long-termبلند مدت financialمالی planطرح,
181
482800
3296
بدون هیچ گونه آمادگی لازم
یا برنامه‌های مالی دراز مدت،
08:18
what does he do ... ?
182
486120
1200
طرف چی کار می‌کنه؟
08:20
At 60?
183
488600
1200
توی ۶۰ سالگی.
08:23
Get a good jobکار,
184
491120
1336
یه شغل خوب پیدا می‌کنه؟
08:24
or go back to the very criminalجنایی behaviorرفتار
that led him to prisonزندان in the first placeمحل?
185
492480
3920
یا برمی‌گرده سراغ همون رفتار مجرمانه‌ای
که کارش رو کشوند به زندان؟
شمایی که مالیات میدید،
خودتون انتخاب کنید.
08:29
You taxpayersمالیات دهندگان, you chooseانتخاب کنید.
186
497400
1776
08:31
Well, his educationتحصیلات
alreadyقبلا choseانتخاب کرد for him, probablyشاید.
187
499200
3160
خب، تحصیلاتش که از قبل براش انتخاب کرده،
لابد.
08:35
So how do we cureدرمان this diseaseمرض?
188
503120
2360
پس این مرض رو چطوری درمان کنیم؟
08:38
I cofoundedcofounded a programبرنامه
189
506240
1736
من و همکارم برنامه‌ای رو طراحی کردیم
08:40
that we call Financialمالی Empowermentتوانمندسازی
Emotionalعاطفی Literacyسواد آموزی.
190
508000
4576
که اسمش رو گذاشتیم
سواد احساسی [و] توانمندی مالی
08:44
We call it FEEL,
191
512600
1456
مخففش میشه FEEL
08:46
and it teachesتدریس می کند how do you separateجداگانه
your emotionalعاطفی decisionsتصمیمات
192
514080
3176
این برنامه آموزش میده که چطوری میشه
تصمیم‌گیری‌های احساسی رو
08:49
from your financialمالی decisionsتصمیمات,
193
517280
1976
از تصمیم‌گیری‌های مالی جدا کرد،
08:51
and the fourچهار timelessبی انتها rulesقوانین
to personalشخصی financeمالی:
194
519280
3416
چهار قانونِ همیشه صادق
در مورد امور مالیِ شخصی:
08:54
the properمناسب way to saveصرفه جویی,
195
522720
1560
پس‌انداز کردن به شیوه‌ی درست،
08:57
controlکنترل your costهزینه of livingزندگي كردن,
196
525560
1640
کنترل هزینه‌های زندگی،
09:00
borrowامانت گرفتن moneyپول effectivelyبه طور موثر
197
528320
1776
پول قرض گرفتن به موقع،
09:02
and diversifyتنوع your financesامور مالی
by allowingاجازه می دهد your moneyپول to work for you
198
530120
3776
و تنوع در منابع درامد
طوری که پول شما براتون کار کنه
09:05
insteadبجای of you workingکار کردن for it.
199
533920
1816
نه اینکه شما برای پول کار کنید.
09:07
Incarceratedضرب و شتم people need these life skillsمهارت ها
before we reenterدوباره وارد شوید societyجامعه.
200
535760
4160
زندانی‌ها قبل از بازگشت به جامعه
نیاز به این مهارت‌های زندگی دارند.
09:13
You can't have fullپر شده rehabilitationتوانبخشی
withoutبدون these life skillsمهارت ها.
201
541480
3896
بدون این مهارت‌ها
بازپروریِ درستی حاصل نمیشه.
09:17
This ideaاندیشه that only professionalsحرفه ای ها
can investسرمایه گذاری and manageمدیریت کردن moneyپول
202
545400
3816
این تصور که فقط حرفه‌ای‌ها می‌تونند
سرمایه‌گذاری کنند و پولشون رو مدیریت کنند
09:21
is absolutelyکاملا ridiculousمسخره,
203
549240
2256
یه حرف کاملاً بی‌خوده،
09:23
and whoeverهر کس told you that is lyingدروغ گویی.
204
551520
1667
و هر کی همچین حرفی بهتون زد دروغ میگه.
09:25
(Applauseتشویق و تمجید)
205
553211
4965
(تشویق)
09:30
A professionalحرفه ای is a personفرد
206
558200
2416
یه آدم حرفه‌ای کسیه که
09:32
who knowsمی داند his craftمهارت better than mostاکثر,
207
560640
2496
کارش رو بهتر از هر کسی بلده،
09:35
and nobodyهيچ كس knowsمی داند how much moneyپول
you need, have or want better than you,
208
563160
4936
و هیچ کس بهتر از خودتون نمیدونه که شما
چقدر پول دارید یا لازم دارید یا می‌خواید،
09:40
whichکه meansبه معنای you are the professionalحرفه ای.
209
568120
1960
و این یعنی که خود شما حرفه‌ای هستید.
09:42
Financialمالی literacyسواد آموزی is not a skillمهارت,
ladiesخانم ها and gentlemenآقایان.
210
570880
4216
سواد مالی یه مهارت نیست،
خانم‌ها و آقایون.
09:47
It's a lifestyleسبک زندگی.
211
575120
1200
سواد مالی یه سبکِ زندگیه.
09:49
Financialمالی stabilityثبات is a byproductمحصول جانبی
of a properمناسب lifestyleسبک زندگی.
212
577560
4496
داشتنِ ثبات مالی، نتیجه‌ی فرعیِ
یه سبک زندگی درسته.
09:54
A financiallyبه لحاظ مالی soundصدا incarceratedزندانی personفرد
can becomeتبدیل شدن به a taxpayingمالیات دادن citizenشهروند,
213
582080
3800
یه زندانی که مسائل مالی رو خوب می‌فهمه
می‌تونه یه شهروند مالیات دهنده بشه،
و یه شهروند مالیات دهنده که مسائل مالی رو
میفهمه می‌تونه شهروند باقی بمونه.
09:58
and a financiallyبه لحاظ مالی soundصدا
taxpayingمالیات دادن citizenشهروند can remainماندن one.
214
586680
3496
10:02
This allowsاجازه می دهد us to createايجاد كردن a bridgeپل
betweenبین those people who we influenceنفوذ:
215
590200
4336
این بهمون امکان میده که پُلی بسازیم بین
آدم‌هایی که تحت تأثیر ما هستند:
10:06
familyخانواده, friendsدوستان and those youngجوان people
216
594560
2736
خانواده، دوستان، و اون جوان‌هایی که
10:09
who still believe
that crimeجرم and moneyپول are relatedمربوط.
217
597320
2920
هنوز خیال می‌کنند که جُرم و پول
به هم ربط دارند.
10:13
So let's loseاز دست دادن the fearترس and anxietyاضطراب
218
601720
2896
پس بیاین خودمون رو رها کنیم
از ترس و دلهره‌ای که
از همه‌ی اون کلمات عجیب مالی داریم
10:16
of all the bigبزرگ financialمالی wordsکلمات
219
604640
1456
10:18
and all that other nonsenseمزخرف
that you've been out there hearingشنیدن.
220
606120
3576
و همه‌ی اون اراجیفی که
اون بیرون توی گوشتون می‌خونند.
10:21
And let's get to the heartقلب
of what's been cripplingفلج our societyجامعه
221
609720
3856
و بیاین بریم سراغ ریشه‌ی اون چیزی که
جامعه‌ی ما رو فلج کرده
10:25
from takingگرفتن careاهميت دادن of your responsibilityمسئوليت
to be better life managersمدیران.
222
613600
4360
و نمیذاره مسئولیت‌پذیر باشید تا بتونید
زندگیتون رو بهتر اداره کنید.
10:31
And let's provideفراهم کند a simpleساده
and easyآسان to use curriculumبرنامه تحصیلی
223
619000
3336
و بهتره یه برنامه‌ی آموزشیِ ساده و راحت
ارائه کنیم
10:34
that getsمی شود to the heartقلب, the heartقلب
224
622360
2256
که میره سراغ ریشه... ریشه‌ی
اون چیزی که توانمندی مالی و
سواد احساسی واقعا هستند.
10:36
of what financialمالی empowermentتوانمندسازی
and emotionalعاطفی literacyسواد آموزی really is.
225
624640
3936
حالا اگه اینجا بین حضار نشستید و
میگید که:
10:40
Now, if you're sittingنشسته out here
in the audienceحضار and you said,
226
628600
2896
«آهان آره، من که اینطوری نیستم...
اینا همش حرفه،»
10:43
"Oh yeah, well, that ain'tنه me
and I don't buyخرید it,"
227
631520
2416
پس حتما بیاین و سر کلاس من بشینید!
10:45
then come take my classکلاس --
228
633960
1296
10:47
(Laughterخنده)
229
635280
1696
(خنده)
میتونم بهتون نشون بدم هر بار که
احساساتی میشین، چقدر براتون هزینه داره.
10:49
so I can showنشان بده you how much moneyپول
it costsهزینه ها you everyهرکدام time you get emotionalعاطفی.
230
637000
3680
10:53
(Applauseتشویق و تمجید)
231
641960
3160
(تشویق)
10:59
Thank you very much. Thank you.
232
647600
1536
خیلی ممنون... ممنون.
11:01
(Applauseتشویق و تمجید)
233
649160
1160
(تشویق)
Translated by Arash Farzad
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Curtis "Wall Street" Carroll - Financial literacy advocate
Curtis “Wall Street” Carroll overcame poverty, illiteracy, incarceration and a lack of outside support to become a stock investor, creator and teacher of his own financial literacy philosophy.

Why you should listen

The media calls Curtis "Wall Street" Carroll the "Oracle of San Quentin" for his stock picking prowess and ability to translate financial information into simple language for his students.

Carroll grew up in Oakland, California surrounded by poverty. In 1996, at 17 years old, he committed a robbery where a man was killed. He turned himself in and ended up an illiterate teenager in prison with a 54-to-life sentence. While in prison, the stock market captured his attention, but due to his illiteracy he couldn't learn more about it. Motivating by the lure of financial gaining, he taught himself how to read at 20-21 years old, and then he started studying the stock market. Carroll's role models changed from drug dealers and sports figures to Bill Gates and Warren Buffet. He wanted others to learn this new way of making money.

When Carroll arrived at San Quentin in 2012, he met Troy Williams, who helped him start the Financial Literacy Program. Together they created the philosophy F.E.E.L (Financial Empowerment Emotional Literacy) that teaches people to recognize how their emotions affect their financial decision, and how to separate the two.

More profile about the speaker
Curtis "Wall Street" Carroll | Speaker | TED.com