ABOUT THE SPEAKER
Aimee Mullins - Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics.

Why you should listen

Aimee Mullins was born without fibular bones, and had both of her legs amputated below the knee when she was an infant. She learned to walk on prosthetics, then to run -- competing at the national and international level as a champion sprinter, and setting world records at the 1996 Paralympics in Atlanta. At Georgetown, where she double-majored in history and diplomacy, she became the first double amputee to compete in NCAA Division 1 track and field.

After school, Mullins did some modeling -- including a legendary runway show for Alexander McQueen -- and then turned to acting, appearing as the Leopard Queen in Matthew Barney's Cremaster Cycle. In 2008 she was the official Ambassador for the Tribeca/ESPN Sports Film Festival.

She's a passionate advocate for a new kind of thinking about prosthetics, and recently mentioned to an interviewer that she's been looking closely at MIT's in-development powered robotic ankle, "which I fully plan on having."

More profile about the speaker
Aimee Mullins | Speaker | TED.com
TED1998

Aimee Mullins: Changing my legs - and my mindset

اِیمی مالینز(Aimee Mullins): دویدن

Filmed:
1,282,426 views

در این ویدئوی آرشیویِ TED از سال 1998، قهرمان دوی سرعت پارا المپیک، ایمی مالینز، در مورد شکستن رکورد در حرفۀ خودش (دویدن) و این که چطور پاهای مصنوعی عجیبش از جنس الیاف کربن (که آن موقع فقط نمونه آزمایشی بودند) کمکش کردند تا از خط پایان بگذرد، صحبت می کند.
- Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
Sherylشریل Shadeسایه: Hiسلام, Aimeeامی. Aimeeامی Mullinsمولینس: Hiسلام.
0
4000
3000
چریل (Cheryl): ایمی و من فکر کردیم -- سلام، ایمی. ایمی مالینز: سلام
00:19
SSاس اس: Aimeeامی and I thought we'dما می خواهیم just talk a little bitبیت,
1
7000
2000
چریل: ایمی و من فکر کردیم چند کلمه صحبت کنیم.
00:21
and I wanted her to tell all of you what makesباعث می شود her a distinctiveمتمایز athleteورزشکار.
2
9000
6000
و من ازش خواستم که به همه شما توضیح بده که چه چیزی اون رو تبدیل به یک ورزشکار متمایز کرده.
00:27
AM: Well, for those of you who have seenمشاهده گردید the pictureعکس in the little bioزیستی --
3
15000
4000
ایمی: خب، کسایی از شما که اون عکس رو در اون زندگینامۀ مختصر دیدید،
00:31
it mightممکن have givenداده شده it away --
4
19000
2000
احتمالاً براتون روشن شده.
00:33
I'm a doubleدو برابر amputeeامپراطور, and I was bornبدنیا آمدن withoutبدون fibulasفیبول ها in bothهر دو legsپاها.
5
21000
4000
من از ناحیه دو پا مقطوع العضو هستم و بدون استخوان کوچک ساق در هر دو پا متولد شدم.
00:37
I was amputatedقطع شده at ageسن one,
6
25000
2000
در یک سالگی پاهای من رو قطع کردند،
00:39
and I've been runningدر حال اجرا like hellجهنم ever sinceاز آنجا که, all over the placeمحل.
7
27000
4000
و از اون موقع تا حالا فقط می دَوم، همه جا.
00:44
SSاس اس: Well, why don't you tell them how you got to Georgetownجورج تاون -- why don't we startشروع کن there?
8
32000
3000
چریل: خب، چرا بهشون نمیگی که چطور به [دانشگاه] جرج تاون (Georgetown) رفتی؟
00:47
Why don't we startشروع کن there?
9
35000
2000
چرا از اونجا شروع نکنیم؟
00:49
AM: I'm a seniorارشد in Georgetownجورج تاون in the Foreignخارجي Serviceسرویس programبرنامه.
10
37000
5000
ایمی: من در دانشگاه جرج تاون، دانشجوی سال آخر رشتۀ امور خارجه هستم.
00:54
I wonبرنده شد a fullپر شده academicعلمی scholarshipبورس تحصیلی out of highبالا schoolمدرسه.
11
42000
4000
من در دوران دبیرستان برنده یک کمک هزینه کامل برای تحصیل در دانشگاه شدم.
00:58
They pickانتخاب کنید threeسه studentsدانش آموزان out of the nationملت everyهرکدام yearسال
12
46000
4000
اونها هر سال سه دانش آموز را از کل کشور را انتخاب میکنند
01:02
to get involvedگرفتار in internationalبین المللی affairsامور,
13
50000
3000
تا مشغول به تحصیل در مسائل بین الملل بشوند،
01:05
and so I wonبرنده شد a fullپر شده rideسوار شدن to Georgetownجورج تاون
14
53000
2000
و اینطور شد که من راهیِ دانشگاه جرج تاون شدم
01:07
and I've been there for fourچهار yearsسالها. Love it.
15
55000
4000
و سالهاست که اونجا هستم. دوستش دارم.
01:11
SSاس اس: When Aimeeامی got there,
16
59000
2000
چریل: وقتی ایمی اونجا رسید،
01:13
she decidedقرار بر این شد that she's, kindنوع of, curiousکنجکاو about trackمسیر and fieldرشته,
17
61000
3000
احساس کرد انگار میخواد بیشتر در مورد دو و میدانی بدونه،
01:16
so she decidedقرار بر این شد to call someoneکسی and startشروع کن askingدرخواست about it.
18
64000
3000
برای همین تصمیم گرفت که به یکی زنگ بزنه و در مورد این رشته ازش سوال بپرسه.
01:19
So, why don't you tell that storyداستان?
19
67000
2000
پس، چرا اون داستان رو تعریف نمیکنی؟
01:21
AM: Yeah. Well, I guessحدس بزن I've always been involvedگرفتار in sportsورزش ها.
20
69000
2000
ایمی: آره. خب، من فکر میکنم همیشه دنبال ورزش بودم.
01:23
I playedبازی کرد softballسافتبال for fiveپنج yearsسالها growingدر حال رشد up.
21
71000
2000
من پنج سال سافت بال (softball) بازی میکردم و با این بازی بزرگ شدم.
01:25
I skiedاسکیت competitivelyرقابتی throughoutدر سراسر highبالا schoolمدرسه,
22
73000
3000
در دوران دبیرستان در مسابقات اسکی شرکت می کردم،
01:28
and I got a little restlessبی قرار in collegeکالج
23
76000
2000
و در کالج قدری عصبی و بی قرار بودم
01:30
because I wasn'tنبود doing anything for about a yearسال or two sports-wiseورزش عاقل.
24
78000
4000
چون تقریباً یکی دو سال می شد که من هیچ ورزشی نمیکردم.
01:34
And I'd never competedرقابت کرد on a disabledمعلول levelسطح, you know --
25
82000
5000
و من هیچ وقت در سطح معلولین مسابقه نداده بودم، می دونید.
01:39
I'd always competedرقابت کرد againstدر برابر other able-bodiedبدنساز athletesورزشکاران.
26
87000
2000
همیشه با ورزشکارهای سالم مسابقه داده بودم.
01:41
That's all I'd ever knownشناخته شده.
27
89000
2000
و تا اون موقع فقط همین رو می دونستم.
01:43
In factواقعیت, I'd never even metملاقات کرد anotherیکی دیگر amputeeامپراطور untilتا زمان I was 17.
28
91000
3000
حقیفتش، من تا سن هفده سالگی هیچ مقطوع العضو دیگه ای رو ندیده بودم.
01:46
And I heardشنیدم that they do these trackمسیر meetsملاقات می کند with all disabledمعلول runnersدونده ها,
29
94000
6000
و من خبر دار شدم که، می دونید، اونها این مسابقات دو میدانی رو با دونده های معلول برگزار می کنند،
01:52
and I figuredشکل گرفته, "Oh, I don't know about this,
30
100000
3000
و من با خودم گفتم، اوه، من در این مورد چیزی نمی دونم،
01:55
but before I judgeقاضی it, let me go see what it's all about."
31
103000
4000
ولی قبل از این که قضاوتی بکنم، بگذار بروم و ببینم چطوره.
01:59
So, I bookedرزرو myselfخودم a flightپرواز to Bostonبوستون in '95, 19 yearsسالها oldقدیمی
32
107000
5000
پس، برای خودم یک بلیط هواپیما به بوستون (Boston) گرفتم، سال 95 وقتی که 19 سال داشتم،
02:04
and definitelyقطعا the darkتاریک است horseاسب candidateنامزد at this raceنژاد. I'd never doneانجام شده it before.
33
112000
5000
و خب معلومه، در این مسابقه، هیچ کس من رو نمیشناخت. من هیچ وقت این کار رو قبلاً نکرده بودم.
02:09
I wentرفتی out on a gravelسنگ ریزه trackمسیر a coupleزن و شوهر of weeksهفته ها before this meetملاقات
34
117000
3000
من دو هفته قبل از این مسابقه در یک جاده شنی دویدم
02:12
to see how farدور I could runاجرا کن,
35
120000
2000
که ببینم چقدر می تونم بدوم،
02:14
and about 50 metersمتر was enoughکافی for me, pantingتنبلی and heavingتکان دادن.
36
122000
4000
و 50 متر برام کافی بود تا به نفس نفس بیفتم.
02:18
And I had these legsپاها that were madeساخته شده of
37
126000
3000
و اون موقع جنس پاهایی که داشتم از
02:21
a woodچوب and plasticپلاستیک compoundترکیب, attachedمتصل شده with Velcroنوار چسب strapsتسمه --
38
129000
3000
ترکیب چوب و پلاستیک بود، که با تسمه های وِلکرو (Velcro) به هم وصل میشدند --
02:24
bigبزرگ, thickغلیظ, five-plyپنج پا woolپشم socksجوراب on --
39
132000
3000
و جوراب پشمیِ 5 لایه کلفت بزرگ هم پوشیده بودم --
02:27
you know, not the mostاکثر comfortableراحت things, but all I'd ever knownشناخته شده.
40
135000
4000
می دونید، چیز چندان راحتی نبود، تنها چیزی بود که تا اون موقع می دونستم.
02:31
And I'm up there in Bostonبوستون againstدر برابر people
41
139000
2000
و در بوستون در مقابل کسایی ایستادم که
02:33
wearingپوشیدن legsپاها madeساخته شده of all things -- carbonکربن graphiteگرافیت
42
141000
3000
پاهایی از جنس های مختلف، کربن گرافیت
02:36
and, you know, shockشوکه شدن absorbersجذب کننده ها in them and all sortsانواع of things --
43
144000
5000
و، میدونید، پاهایی که ضربه گیر داشتند و خیلی چیزها،
02:41
and they're all looking at me like,
44
149000
2000
و اونها طوری به من نگاه می کردند که،
02:43
OK, we know who'sچه کسی است not going to winپیروزی this raceنژاد.
45
151000
4000
آره، ما می دونیم کی در این مسابقه قرار نیست ببره، می دونید.
02:47
And, I mean, I wentرفتی up there expectingمنتظر --
46
155000
3000
و، می خوام بگم، من تا اونجا و از خودم انتظار داشتم --
02:50
I don't know what I was expectingمنتظر --
47
158000
2000
نمی دونم چه انتظاری داشتم --
02:52
but, you know, when I saw a man who was missingگم شده an entireکل legپا
48
160000
3000
ولی، می دونید، وقتی دیدم که مردی که یکی از پاهاش رو کاملاً از دست داده بود
02:55
go up to the highبالا jumpپرش, hopهاپ on one legپا to the highبالا jumpپرش
49
163000
3000
برای پرش ارتفاع میره، لی لی کنان برای پرش ارتفاع میره
02:58
and clearروشن است it at sixشش feetپا, two inchesاینچ ...
50
166000
2000
و 6 فوت و 2 اینچ رو بدون نقص میپره ...
03:00
Danدن O'Brienاوبراین jumpedپرید 5'11" in '96 in Atlantaآتلانتا,
51
168000
3000
دَن اُبراین (Dan O'Brien) در سال 96 در آتلانتا (Atlanta) پنج فوت و یازده اینچ پرید،
03:03
I mean, if it just givesمی دهد you a comparisonمقایسه of --
52
171000
3000
منظورم اینه که اگه یک مقایسه ای بکنید --
03:06
these are trulyبراستی accomplishedانجام شده است athletesورزشکاران,
53
174000
3000
اینها کسایی هستند که، می دونید، واقعاً ورزشکارهای خبره ای هستند
03:09
withoutبدون qualifyingمقدماتی that wordکلمه "athleteورزشکار."
54
177000
2000
با اینکه شرایط یک ورزشکار عادی رو ندارند.
03:11
And so I decidedقرار بر این شد to give this a shotشات: heartقلب poundingتپش,
55
179000
6000
و بنابراین تصمیم گرفتم که یک امتحانی بکنم، می دونید، قلبم از هیجان می تپید،
03:17
I ranفرار کرد my first raceنژاد and I beatضرب و شتم the nationalملی record-holderدارنده رکورد
56
185000
4000
من اولین مسابقۀ خودم رو دویدم، و رکورد ملی رو شکستم
03:21
by threeسه hundredthsصد ها of a secondدومین,
57
189000
2000
به فاصله 3 صدم ثانیه
03:23
and becameتبدیل شد the newجدید nationalملی record-holderدارنده رکورد on my first try out.
58
191000
4000
و در اولین سعی خودم رکورد دار ملی شدم.
03:27
And, you know, people said,
59
195000
3000
و، می دونید، مردم می گفتند که،
03:30
"Aimeeامی, you know, you've got speedسرعت -- you've got naturalطبیعی است speedسرعت --
60
198000
2000
"ایمی، میدونی، تو سرعت داری -- تو یک سرعت ذاتی داری --
03:32
but you don't have any skillمهارت or finesseظرافت going down that trackمسیر.
61
200000
4000
ولی هیچ مهارت و ظرافتی تو دویدن نداری.
03:36
You were all over the placeمحل.
62
204000
2000
این طرف و اون طرف می دوی.
03:38
We all saw how hardسخت you were workingکار کردن."
63
206000
2000
"همۀ ما دیدیم که چقدر سعی می کردی."
03:40
And so I decidedقرار بر این شد to call the trackمسیر coachمربی at Georgetownجورج تاون.
64
208000
3000
و من تصمیم گرفتم که به مربی دو میدانی در دانشگاه جرج تاون تلفن بزنم.
03:43
And I thank god I didn't know just how hugeبزرگ this man is in the trackمسیر and fieldرشته worldجهان.
65
211000
7000
و خدا رو شکر که نمی دونستم این مرد چقدر در دنیای دو میدانی قوی و پرسابقه است.
03:50
He's coachedمربی fiveپنج Olympiansالمپیک ها, and
66
218000
2000
اون تا حالا مربی 5 ورزشکار المپیک بوده و، می دونید،
03:52
the man'sانسان officeدفتر is linedپوشش داده شده from floorکف to ceilingسقف
67
220000
2000
در دفترش از سقف تا کف زمین
03:54
with All Americaآمریکا certificatesگواهینامه ها
68
222000
3000
هر گواهینامه ورزشی آمریکا پیدا میشه، می دونید،
03:57
of all these athletesورزشکاران he's coachedمربی.
69
225000
2000
و عکسهای همه ورزشکارهایی که مربی آنها بوده،
03:59
He's just a ratherنسبتا intimidatingارعاب figureشکل.
70
227000
4000
و نسبتاً آدم ترسناکیه.
04:03
And I calledبه نام him up and said, "Listen, I ranفرار کرد one raceنژاد and I wonبرنده شد ..."
71
231000
7000
و من بهش زنگ زدم و گفتم: " گوش کن، من یک مسابقه رو دویدم و برنده شدم و ...
04:10
(Laughterخنده)
72
238000
1000
(خنده)
04:11
"I want to see if I can, you know --
73
239000
3000
میخوام بدونم که آیا می تونید، میدونید --
04:14
I need to just see if I can sitنشستن in on some of your practicesشیوه ها,
74
242000
2000
فقط میخواستم ببینم که آیا میتونم در بعضی از جلسات تمرینی شما بشینم،
04:16
see what drillsتمرینات you do and whateverهر چه."
75
244000
2000
که ببینم چه تمرینهایی انجام میدهید و از این حرفها."
04:18
That's all I wanted -- just two practicesشیوه ها.
76
246000
2000
این تمام چیزی بود که میخواستم -- فقط دو تا جلسه تمرین.
04:20
"Can I just sitنشستن in and see what you do?"
77
248000
2000
میتونم فقط بشینم و ببینم که چه کار میکنید؟
04:22
And he said, "Well, we should meetملاقات first, before we decideتصميم گرفتن anything."
78
250000
3000
و او گفت: " خب، قبل از هر تصمیمی، اول باید همدیگر رو ببینیم."
04:25
You know, he's thinkingفكر كردن, "What am I gettingگرفتن myselfخودم into?"
79
253000
2000
می دونید، اون داشت فکر میکرد که داره خودش رو درگیر چه کاری میکنه؟"
04:27
So, I metملاقات کرد the man, walkedراه می رفت in his officeدفتر,
80
255000
2000
پس، من اون مرد رو دیدم، وارد دفترش شدم،
04:29
and saw these postersپوسترها and magazineمجله coversپوشش می دهد of people he has coachedمربی.
81
257000
6000
و اون پوسترها و جلد مجله ها را که نشان میداد چه افرادی رو مربی گری کرده، دیدم.
04:35
And we got to talkingصحبت کردن,
82
263000
2000
و نشستیم و صحبت کردیم،
04:37
and it turnedتبدیل شد out to be a great partnershipمشارکت
83
265000
2000
و مشخص شد که اتفاقاً میتونیم همکاری خیلی خوبی داشته باشیم
04:39
because he'dاو می خواهد never coachedمربی a disabledمعلول athleteورزشکار,
84
267000
2000
چون اون هیچوقت مربی گری یک ورزشکار معلول رو نکرده بود،
04:41
so thereforeاز این رو he had no preconceivedپیش بینی شده notionsمفاهیم
85
269000
2000
و برای همین هیچ دید قبلی
04:43
of what I was or wasn'tنبود capableقادر به of,
86
271000
3000
نسبت به این نداشت که من چه کاری می توانم انجام بدهم و چه کاری را نمی توانم،
04:46
and I'd never been coachedمربی before.
87
274000
2000
و من هم که اصلاً شاگرد کسی نشده بودم،
04:48
So this was like, "Here we go -- let's startشروع کن on this tripسفر."
88
276000
3000
و این شد که گفتیم شروع کنیم -- این سفر رو شروع کنیم.
04:51
So he startedآغاز شده givingدادن me fourچهار daysروزها a weekهفته of his lunchناهار breakزنگ تفريح,
89
279000
5000
و بعد او 4 روز در هفته از وقت ناهارش رو به من اختصاص داد،
04:56
his freeرایگان time, and I would come up to the trackمسیر and trainقطار with him.
90
284000
5000
از وقت آزاد خودش، و من می آمدم در میدان و باهاش تمرین می کردم.
05:01
So that's how I metملاقات کرد Frankصریح.
91
289000
3000
و این داستان دیدار من با فرانک (Frank) بود.
05:04
That was fallسقوط of '95. But then, by the time that winterزمستان was rollingنورد around,
92
292000
5000
ولی اون موقع پاییز سال 95 بود، وبعد وقتی که زمستان رسید،
05:09
he said, "You know, you're good enoughکافی.
93
297000
2000
او گفت: "میدونی، تو به اندازه کافی آمادگی داری.
05:11
You can runاجرا کن on our women'sزنان trackمسیر teamتیم here."
94
299000
3000
تو میتونی اینجا در تیم دومیدانی بانوان بدوی."
05:14
And I said, "No, come on."
95
302000
2000
و من گفتم " نه، جدی نمیگی."
05:16
And he said, "No, no, really. You can.
96
304000
2000
و او گفت: " نه، نه، جدی میگم. میتونی.
05:18
You can runاجرا کن with our women'sزنان trackمسیر teamتیم."
97
306000
3000
تو میتونی در تیم دو میدانی بانوان ما بدوی."
05:21
In the springبهار of 1996, with my goalهدف of makingساخت the U.S. Paralympicپارالمپیک teamتیم
98
309000
6000
بنابراین بهار سال 1996، به هدف رسیدن به تیم پاراالمپیک ایالات متحده
05:27
that Mayممکن است comingآینده up fullپر شده speedسرعت, I joinedپیوست the women'sزنان trackمسیر teamتیم.
99
315000
5000
در ماه می که به سرعت نزدیک میشد، من به تیم زنان پیوستم.
05:32
And no disabledمعلول personفرد had ever doneانجام شده that -- runاجرا کن at a collegiateکالج levelسطح.
100
320000
6000
و تا اون زمان هیچ فرد معلولی این کار رو نکرده بود -- که در سطح دانشگاهی بدود.
05:38
So I don't know, it startedآغاز شده to becomeتبدیل شدن به an interestingجالب هست mixمخلوط کردن.
101
326000
3000
خلاصه نمیدونم، ترکیب جالبی شده بود.
05:41
SSاس اس: Well, on your way to the Olympicsبازی های المپیک,
102
329000
4000
چریل: خب، چرا بهشون نمیگی که -- در مورد رسیدنت به المپیک --
05:45
a coupleزن و شوهر of memorableبیاد ماندنی eventsمناسبت ها happenedاتفاق افتاد at Georgetownجورج تاون.
103
333000
3000
ولی دو تا اتفاق به یاد موندنی در جرج تاون افتاد.
05:48
Why don't you just tell them?
104
336000
2000
چرا بهشون نمیگی؟
05:50
AM: Yes, well, you know, I'd wonبرنده شد everything as farدور as the disabledمعلول meetsملاقات می کند --
105
338000
4000
ایمی: بله، خب، میدونید، من تا اون موقع در تمام مسابقات معلولین برنده بودم
05:54
everything I competedرقابت کرد in -- and, you know, trainingآموزش in Georgetownجورج تاون
106
342000
4000
در هر چیزی که رقابت میکردم -- و میدونید، من در جرج تاون تمرین میکردم
05:58
and knowingدانستن that I was going to have to get used to
107
346000
2000
و میدونستم که باید عادت کنم که
06:00
seeingدیدن the backsعقب of all these women'sزنان shirtsپیراهن --
108
348000
2000
پشت لباس زن های دیگر را ببینم و پشت سر آنها بدوم --
06:02
you know, I'm runningدر حال اجرا againstدر برابر the nextبعد Flo-Joفلو جوی --
109
350000
2000
میدونید، من در برابر فلو- جوی(Flo-Jo) آینده میدویدم
06:04
and they're all looking at me like,
110
352000
2000
و همه به من نگاه میکردند، مثلاً
06:06
"Hmmهام, what's, you know, what's going on here?"
111
354000
3000
همم، اینجا چه خبره؟ میدونید.
06:09
And puttingقرار دادن on my Georgetownجورج تاون uniformلباس فرم
112
357000
3000
و، میدونید، من لباس فرم دانشگاه جرج تون را پوشیدم
06:12
and going out there and knowingدانستن that, you know,
113
360000
4000
و رفتم اونجا و میدونستم که
06:16
in orderسفارش to becomeتبدیل شدن به better -- and I'm alreadyقبلا the bestبهترین in the countryکشور --
114
364000
3000
برای این که بهتر بشم -- و اون زمان هم بهترین در کشور بودم --
06:19
you know, you have to trainقطار with people who are inherentlyذاتا better than you.
115
367000
4000
باید با افرادی تمرین کنم که ذاتاً از من بهترند. میدونید.
06:23
And I wentرفتی out there and madeساخته شده it to the Bigبزرگ Eastشرق,
116
371000
6000
و من موفق شدم که به "بیگ ایست" (Big East) راه پیدا کنم
06:29
whichکه was sortمرتب سازی of the championshipقهرمانی raceنژاد at the endپایان of the seasonفصل.
117
377000
3000
که به نوعی مسابقات قهرمانی آخر فصل محسوب میشد،
06:32
It was really, really hotداغ.
118
380000
2000
و واقعاً مسابقه خیلی مهمی بود.
06:34
And it's the first --
119
382000
2000
و اولین ---
06:36
I had just gottenدریافت کردم these newجدید sprintingsprinting legsپاها that you see in that bioزیستی,
120
384000
4000
من تازه این پاهای مخصوص دوی سرعت به دستم رسیده بود که در اون زندگینامه میبینید --
06:40
and I didn't realizeتحقق بخشیدن at that time that
121
388000
5000
و من در آن زمان متوجه نبودم که، میدونید،
06:45
the amountمیزان of sweatingتعریق I would be doing in the sockجوراب --
122
393000
2000
که مقدار عرقی که در داخل جوراب جمع میشه
06:47
it actuallyدر واقع actedعمل کرد like a lubricantروان کننده
123
395000
2000
مثل یک روغن و لغزاننده عمل میکند
06:49
and I'd be, kindنوع of, pistoningپیستونی in the socketسوکت.
124
397000
2000
و من در داخل پاهای مصنوعی بالا و پایین میرفتم و لق میزدم.
06:51
And at about 85 metersمتر of my 100 metersمتر sprintبا سرعت بالا, in all my gloryشکوه,
125
399000
6000
و وقتی که در دوی سرعت 100 متر، حدود 85 متر با سرعت تمام دویدم
06:57
I cameآمد out of my legپا.
126
405000
2000
پاهام بیرون آمد
06:59
Like, I almostتقریبا cameآمد out of it, in frontجلوی of, like, 5,000 people.
127
407000
3000
یعنی من از پاهام بیرون افتادم، در مقابل حدود 5000 هزار نفر.
07:02
And I, I mean, was just mortifiedکاهش یافته است --
128
410000
4000
و میخوام بگم که کاملاً آزرده خاطر و شرمنده شده بودم و --
07:06
because I was signedامضاء شده up for the 200, you know, whichکه wentرفتی off in a halfنیم hourساعت.
129
414000
4000
چون که من برای 200 متر ثبت نام کرده بودم که نیم ساعت بعد شروع میشد، می دونید،
07:10
(Laughterخنده)
130
418000
2000
(خنده)
07:12
I wentرفتی to my coachمربی: "Please, don't make me do this."
131
420000
3000
من رفتم پیش مربی و گفتم: "خواهش میکنم، من رو مجبور نکن که این کار رو بکنم.
07:15
I can't do this in frontجلوی of all those people. My legsپاها will come off.
132
423000
3000
من نمیتونم این کار رو جلوی این همه مردم بکنم. پاهام در میاد.
07:18
And if it cameآمد off at 85 there's no way I'm going 200 metersمتر.
133
426000
3000
و حالا که در 85 متری پاهام در آمد، هرگز نمیتونم به 200 متر برسونم."
07:21
And he just satنشسته there like this.
134
429000
2000
و او همین طور اونجا نشسته بود.
07:23
My pleasدرخواست ها fellسقوط on deafکر earsگوش ها, thank god.
135
431000
5000
و میدونید، انگار که گوشش کر بود و خواهش های من رو نمی شنید -- خدا رو شکر
07:28
Because you know, the man is from Brooklynبروکلین;
136
436000
3000
چون که او -- می دونید که اهل بروکلین(Brooklyn) بود --
07:31
he's a bigبزرگ man. He saysمی گوید, "Aimeeامی, so what if your legپا fallsسقوط off?
137
439000
6000
مرد بزرگیه -- او گفت: "ایمی، حالا که چی، پاهات در میآد؟
07:37
You pickانتخاب کنید it up, you put the damnلعنت thing back on,
138
445000
3000
دوباره بر میداری و اون لعنتی رو میگذاری سر جاش،
07:40
and finishپایان دادن the goddamnلعنت خدا raceنژاد!"
139
448000
1000
و مسابقه لعنتی رو تمامش میکنی!"
07:41
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
140
449000
6000
(تشویق)
07:47
And I did. So, he keptنگه داشته شد me in lineخط.
141
455000
6000
و من همین کار رو کردم. و این کارش باعث شد که من در این راه بمونم.
07:53
He keptنگه داشته شد me on the right trackمسیر.
142
461000
2000
و او من رو در مسیر درست نگه داشت.
07:55
SSاس اس: So, then Aimeeامی makesباعث می شود it to the 1996 Paralympicsمسابقات پارالمپیک,
143
463000
5000
چریل: و این طوری شد که ایمی به پاراالمپیک سال 1996 راه پیدا میکنه،
08:00
and she's all excitedبرانگیخته. Her family'sخانواده comingآینده down -- it's a bigبزرگ dealمعامله.
144
468000
3000
و کاملاً هیجان زده است. خانواده اش میاند پایین و -- اتفاق مهمی بود.
08:03
It's now two yearsسالها that you've been runningدر حال اجرا?
145
471000
3000
حالا او -- دو ساله که داری میدوی؟
08:06
AM: No, a yearسال.
146
474000
1000
ایمی: نه، یک سال.
08:07
SSاس اس: A yearسال. And why don't you tell them what happenedاتفاق افتاد
147
475000
2000
چریل: یک سال. و چرا نمیگی که چه اتفاقی افتاد؟
08:09
right before you go runاجرا کن your raceنژاد?
148
477000
3000
دقیقاً قبل از این که بری برای مسابقه؟
08:12
AM: Okay, well, Atlantaآتلانتا.
149
480000
2000
ایمی: باشه، خب، آتلانتا.
08:14
The Paralympicsمسابقات پارالمپیک, just for a little bitبیت of clarificationشفاف سازی,
150
482000
3000
مسابقات پاراالمپیک، فقط یک توضیح برای روشن شدن،
08:17
are the Olympicsبازی های المپیک for people with physicalفیزیکی disabilitiesمعلولیت --
151
485000
3000
یک المپیک برای افرادی است که معلولیت جسمی دارند --
08:20
amputeesamputees, personsافراد with cerebralمغزی palsyفلج, and wheelchairصندلی چرخدار athletesورزشکاران --
152
488000
3000
مقطوع العضوها، فلج مغزی ها و ورزشکارهایی که بر روی ویلچیر هستند --
08:23
as opposedمخالف to the Specialویژه Olympicsبازی های المپیک,
153
491000
2000
و این فرق میکنه با "المپیک استثنایی"
08:25
whichکه dealsمعاملات with people with mentalذهنی disabilitiesمعلولیت.
154
493000
4000
که مخصوص افرادی است که معلولیت ذهنی دارند.
08:29
So, here we are, a weekهفته after the Olympicsبازی های المپیک and down at Atlantaآتلانتا,
155
497000
7000
و رسیدیم به اینجا که یک هفته از المپیک گذشته بود، در آتلانتا،
08:36
and I'm just blownدمیده شده away by the factواقعیت that
156
504000
2000
و من کاملاً مغرور و سرخوش از این واقعیت که،
08:38
just a yearسال agoپیش, I got out on a gravelسنگ ریزه trackمسیر and couldn'tنمی توانستم runاجرا کن 50 metersمتر.
157
506000
4000
یک سال قبل من 50 متر هم نمی تونستم در یک مسیر شنی بدوم.
08:42
And so, here I am -- never lostکم شده.
158
510000
2000
و حالا در پاراالمپیک هستم -- و هیچ وقت نباخته ام.
08:44
I setتنظیم newجدید recordsسوابق at the U.S. Nationalsملیت ها -- the Olympicالمپیک trialsآزمایش های -- that Mayممکن است,
159
512000
5000
من رکوردهای جدید ملی ثبت کردم -- در مرحله آزمایشی المپیک -- در ماه میِ
08:49
and was sure that I was comingآینده home with the goldطلا.
160
517000
5000
و من کاملاً مطمئن بودم که با مدال طلا به خانه برمی گردم.
08:54
I was alsoهمچنین the only, what they call "bilateralدو طرفه BKBK" -- belowدر زیر the kneeزانو.
161
522000
5000
و همچنین من تنها فردی بودم که در اصطلاح، در هر دو پا از زانو به پایین نقص داشتم.
08:59
I was the only womanزن who would be doing the long jumpپرش.
162
527000
3000
و تنها زنی بودم که قرار بود پرش طول انجام بده.
09:02
I had just doneانجام شده the long jumpپرش,
163
530000
2000
من پرش طول رو انجام داده بودم،
09:04
and a guy who was missingگم شده two legsپاها cameآمد up to me and saysمی گوید,
164
532000
2000
و مردی که دو پایش رو از دست داده بود، آمد پیش من و گفت
09:06
"How do you do that? You know, we're supposedقرار است to have a planarمسطح footپا,
165
534000
2000
چطور این کار رو انجام میدهی؟ ما قراره پاهای مسطح داشته باشیم
09:08
so we can't get off on the springboardتیراندازی."
166
536000
1000
تا این که از تخته پرش جدا نشیم."
09:09
I said, "Well, I just did it. No one told me that."
167
537000
3000
من گفتم: "خب، کسی به من نگفته بود. من همین طوری این کار رو کردم."
09:12
So, it's funnyخنده دار -- I'm threeسه inchesاینچ withinدر داخل the worldجهان recordرکورد --
168
540000
3000
خب، خیلی جالب بود -- من سه اینچ کمتر از رکورد جهان بودم --
09:15
and keptنگه داشته شد on from that pointنقطه, you know,
169
543000
2000
و از انجا به بعد ادامه دادم، میدونید،
09:17
so I'm signedامضاء شده up in the long jumpپرش -- signedامضاء شده up?
170
545000
3000
خب، من برای پرش طول ثبت نام کردم --
09:20
No, I madeساخته شده it for the long jumpپرش and the 100-meterمتری.
171
548000
4000
نه، من هم برای پرش طول و هم برای دوی صد متر ثبت نام کردم.
09:24
And I'm sure of it, you know?
172
552000
2000
و کاملاً مطمئن بودم، می دونید.
09:26
I madeساخته شده the frontجلوی pageصفحه of my hometownزادگاه paperکاغذ
173
554000
2000
من صفحۀ اوّل روزنامه محلی شهرمون رو به خودم اختصاص دادم
09:28
that I deliveredتحویل داده شده for sixشش yearsسالها, you know?
174
556000
2000
روزنامه ای که شش سال هر روز درِ خونه مشترک ها می بردم، میدونید.
09:30
It was, like, this is my time for shineدرخشش.
175
558000
3000
با خودم فکر میکردم که الان وقت درخشیدنه.
09:33
And we're at the traineeکارآموز warm-upدست گرمی بازی کردن trackمسیر,
176
561000
3000
و ما در استادیوم گرم کردن بودیم -- میدان گرم کردن ورزشکارها
09:36
whichکه is a fewتعداد کمی blocksبلوک ها away from the Olympicالمپیک stadiumاستادیوم.
177
564000
2000
که چند بلوک از استادیوم المپیک فاصله داشت.
09:38
These legsپاها that I was on, whichکه I'll take out right now --
178
566000
5000
و پاهایی که من پوشیده بودم -- که الان به شما نشان خواهم داد.
09:43
I was the first personفرد in the worldجهان on these legsپاها.
179
571000
2000
من اولین فرد در جهان بودم که از این پاها استفاده کردم --
09:45
I was the guineaگینه pigخوک., I'm tellingگفتن you,
180
573000
4000
من خوکچۀ هندی بودم -- و به شما بگم که
09:49
this was, like -- talk about a touristتوریستی attractionجاذبه.
181
577000
2000
مثل یک جاذبۀ توریستی شده بودم.
09:51
Everyoneهر کس was takingگرفتن picturesتصاویر -- "What is this girlدختر runningدر حال اجرا on?"
182
579000
4000
همه از "این پاهایی که این دختر با آنها میدوید" عکس میگرفتند.
09:55
And I'm always looking around, like, where is my competitionرقابت?
183
583000
4000
و من دائماً جستجو میکردم که رقیب هایم رو پیدا کنم
09:59
It's my first internationalبین المللی meetملاقات.
184
587000
2000
اولین رقابت بین المللی من بود.
10:01
I triedتلاش کرد to get it out of anybodyهر شخصی I could,
185
589000
2000
من از هر کسی که میتوانستم سراغ گرفتم،
10:03
you know, "Who am I runningدر حال اجرا againstدر برابر here?"
186
591000
3000
میدونید، کی، چی، با چه کسی قراره مسابقه بدهم؟
10:06
"Oh, Aimeeامی, we'llخوب have to get back to you on that one."
187
594000
2000
میگفتند: "اوه، ایمی، حالا بعداً به تو میگیم."
10:08
I wanted to find out timesبار.
188
596000
2000
من میخواستم در مورد رکوردهای آنها بدونم.
10:10
"Don't worryنگرانی, you're doing great."
189
598000
3000
آنها میگفتند: نگران نباش، تو کارت درسته.
10:13
This is 20 minutesدقایق before my raceنژاد in the Olympicالمپیک stadiumاستادیوم,
190
601000
3000
20 دقیقه به مسابقۀ من در استادیوم المپیک مانده بود،
10:16
and they postپست the heatحرارت sheetsورق. And I go over and look.
191
604000
3000
و لیست رکوردهای زمانی را به دیوار زدند. و من رفتم و نگاه کردم.
10:19
And my fastestسریعترین time, whichکه was the worldجهان recordرکورد, was 15.77.
192
607000
5000
سریع ترین زمان من، که رکورد جهان بود، 15.77 بود.
10:24
Then I'm looking: the nextبعد laneمسیر, laneمسیر two, is 12.8.
193
612000
4000
و خط بعدی، خط دوم 12.8.
10:28
Laneمسیر threeسه is 12.5. Laneمسیر fourچهار is 12.2. I said, "What's going on?"
194
616000
5000
خط سوم 12.5. خط چهارم 12.2. من گفتم: اینجا چه خبره؟
10:33
And they shoveتنه زدن us all into the shuttleشاتل busاتوبوس,
195
621000
2000
همۀ ما رو داخل اتوبوس کردند،
10:35
and all the womenزنان there are missingگم شده a handدست.
196
623000
2000
و من فهمیدم که تمام خانمهایی که رقیب من بودند یک دست ندارند.
10:37
(Laughterخنده)
197
625000
7000
(خنده)
10:44
So, I'm just, like --
198
632000
3000
خب، من هم --
10:50
they're all looking at me like 'which'که one of these is not like the other,' you know?
199
638000
4000
و آنها به من نگاه میکردند که ببینند کدام دست من شبیه آن یکی نیست، میدونید؟
10:54
I'm sittingنشسته there, like, "Oh, my god. Oh, my god."
200
642000
6000
من هم نشسته بودم و "وای خدای من، وای خدای من."
11:00
You know, I'd never lostکم شده anything,
201
648000
3000
میدونید، من هیچ وقت نباخته بودم،
11:03
like, whetherچه it would be the scholarshipبورس تحصیلی or, you know,
202
651000
2000
چه در مورد هزینۀ کمک تحصیلی یا هر چیز دیگه، میدونید،
11:05
I'd wonبرنده شد fiveپنج goldsطلا when I skiedاسکیت. In everything, I cameآمد in first.
203
653000
6000
من در اسکی 5 طلا بردم. و در همه جا اول بودم.
11:11
And Georgetownجورج تاون -- that was great.
204
659000
2000
و در جرج تاون هم کارم عالی بودم.
11:13
I was losingاز دست دادن, but it was the bestبهترین trainingآموزش because this was Atlantaآتلانتا.
205
661000
6000
من داشتم می باختم، ولی این برای من بهترین تمرین بود به این خاطر که آتلانتا بود.
11:19
Here we are, like, crکراتème deد laلا crکراتème,
206
667000
3000
و همه از بهترین ها بودند،
11:22
and there is no doubtشک about it, that I'm going to loseاز دست دادن bigبزرگ.
207
670000
4000
و هیچ شکی نبود که من بازنده بزرگ خواهم بود.
11:26
And, you know, I'm just thinkingفكر كردن,
208
674000
2000
و، میدونید، من با خودم فکر میکردم،
11:28
"Oh, my god, my wholeکل familyخانواده got in a vanون
209
676000
3000
" وای خدای من، همۀ فامیل سوار یک وَن شده اند
11:31
and droveرانندگی کرد down here from Pennsylvaniaپنسیلوانیا."
210
679000
3000
و این همه راه رو از پنسیلوانیا (Pennsylvania) آمده اند اینجا"
11:34
And, you know, I was the only femaleزن U.S. sprintersprinter.
211
682000
4000
و میدونید، من تنها دوندۀ دوی سرعت زن از آمریکا بودم.
11:38
So they call us out and, you know --
212
686000
3000
و خب آنها ما رو صدا کردند و میدونید،
11:41
"Ladiesخانم ها, you have one minuteدقیقه."
213
689000
2000
" خانمها، شما یک دقیقه وقت دارید."
11:43
And I rememberیاد آوردن puttingقرار دادن my blocksبلوک ها in and just feelingاحساس horrifiedوحشت زده
214
691000
5000
و من داشتم آماده میشدم و خیلی نگران بودم
11:48
because there was just this murmurزمزمه comingآینده over the crowdجمعیت,
215
696000
2000
چون در جمعیت این زمزمه شنیده میشد که،
11:50
like, the onesآنهایی که who are closeبستن enoughکافی to the startingراه افتادن lineخط to see.
216
698000
4000
که مثلاً چه کس هایی به خط شروع نزدیکترند.
11:54
And I'm like, "I know! Look! This isn't right."
217
702000
6000
من هم میگفتم: "میدونم! نگاه کن! درست نیست. میدونید."
12:00
And I'm thinkingفكر كردن that's my last cardکارت to playبازی here;
218
708000
3000
چون فکر میکردم این آخرین کاریست که میتونم بکنم،
12:03
if I'm not going to beatضرب و شتم these girlsدختران,
219
711000
2000
که حالا که من نمیتونم از این دخترها ببرم،
12:05
I'm going to messبهم ریختگی theirخودشان headsسر a little, you know?
220
713000
2000
حداقل میتونم روحیۀ آنها رو خراب کنم، میدونید؟
12:07
(Laughterخنده)
221
715000
2000
(خنده)
12:09
I mean, it was definitelyقطعا the "Rockyراکی IVIV" sensationاحساسات of me versusدر مقابل Germanyآلمان,
222
717000
3000
و حالم مثل فیلم راکی 4 بود. من در برابر آلمان
12:12
and everyoneهر کس elseچیز دیگری -- Estoniaاستونی and Polandلهستان -- was in this heatحرارت.
223
720000
6000
و کشورهای دیگر، استونی و لهستان هم تو مسابقه بودند.
12:18
And the gunاسلحه wentرفتی off, and all I rememberیاد آوردن was
224
726000
3000
و میدونید، تفنگ شلیک شد و تنها چیزی که یادم میاید
12:21
finishingبه پایان رساندن last and
225
729000
5000
این هست که آخر شدم، میدونید
12:26
fightingدعوا کردن back tearsاشک ها of frustrationنا امیدی and incredibleباور نکردنی -- incredibleباور نکردنی --
226
734000
5000
و سعی میکردم که جلوی اشک هام رو بگیرم. نمیتونستم قبول کنم.
12:31
this feelingاحساس of just beingبودن overwhelmedغرق شدن.
227
739000
2000
و احساس شکست و ناامیدی میکردم.
12:33
And I had to think, "Why did I do this?"
228
741000
3000
و من باید فکر میکردم که من اصلا چرا این کار رو کردم، میدونید
12:36
If I had wonبرنده شد everything -- but it was like, what was the pointنقطه?
229
744000
3000
اگر من تا آن موقع همیشه برنده بودم، و با خودم فکر میکردم که هدف از
12:39
All this trainingآموزش -- I had transformedتبدیل شده است my life.
230
747000
4000
این همه تمرین چی بود؟ من مسیر زندگیم رو تغییر دادم.
12:43
I becameتبدیل شد a collegiateکالج athleteورزشکار, you know. I becameتبدیل شد an Olympicالمپیک athleteورزشکار.
231
751000
4000
ورزشکار دانشگاه شدم و بعد ورزشکار المپیک شدم.
12:47
And it madeساخته شده me really think about how
232
755000
4000
و این موجب شد که من در مورد این فکر کنم که
12:51
the achievementدستاورد was gettingگرفتن there.
233
759000
2000
پیشرفت های من چطور جلو میرفت.
12:53
I mean, the factواقعیت that I setتنظیم my sightsمناظر, just a yearسال and threeسه monthsماه ها before,
234
761000
4000
میخوام بگم به این موضوع فکر کردم که من این کار رو فقط یک سال و سه ماه پیش از آن شروع کرده بودم
12:57
on becomingتبدیل شدن به an Olympicالمپیک athleteورزشکار and sayingگفت:,
235
765000
4000
که ورزشکار المپیک بشم، میدونید
13:01
"Here'sاینجاست my life going in this directionجهت --
236
769000
2000
و زندگی من در این جهت قرار گرفته بود
13:03
and I want to take it here for a while,
237
771000
2000
و من میخوام که برای مدتی این کار رو ادامه بدهم،
13:05
and just seeingدیدن how farدور I could pushفشار دادن it."
238
773000
2000
و این که من تا کجا میتونم این کار رو جلو ببرم.
13:07
And the factواقعیت that I askedپرسید: for help -- how manyبسیاری people jumpedپرید on boardهیئت مدیره?
239
775000
4000
و این حقیقت که وقتی من کمک خواستم -- چند نفر جواب مثبت دادند؟
13:11
How manyبسیاری people gaveداد of theirخودشان time and theirخودشان expertiseتخصص,
240
779000
4000
و چند نفر وقت و تجربۀ خودشان را در اختیار من گذاشتم، میدونید،
13:15
and theirخودشان patienceصبر, to dealمعامله with me?
241
783000
3000
و با بردباری همراه من بودند؟
13:18
And that was this collectiveجمعی gloryشکوه --
242
786000
3000
و این یک افتخاردسته جمعی بود که --
13:21
that there was, you know, 50 people behindپشت me
243
789000
3000
به کمک 50 نفر که پشت سر من بودند
13:24
that had joinedپیوست in this incredibleباور نکردنی experienceتجربه of going to Atlantaآتلانتا.
244
792000
4000
تجربۀ باورنکردنی رفتن به آتلانتا رو به حقیقت پیوست.
13:28
So, I applyدرخواست this sortمرتب سازی of philosophyفلسفه now
245
796000
4000
منظورم اینه که، الان من این فلسفه رو
13:32
to everything I do:
246
800000
3000
در مورد همه چیز به کار می برم، میدونید،
13:35
sittingنشسته back and realizingتحقق the progressionپیشرفت,
247
803000
2000
که بشینم و در مورد روند پیشرفت فکر کنم،
13:37
how farدور you've come at this day to this goalهدف, you know.
248
805000
4000
که مثلاً تا امروز چه قدر به این هدف نزدیک شدم، میدونید
13:41
It's importantمهم to focusتمرکز on a goalهدف, I think, but
249
809000
4000
فکر کردن به هدف مهم هست ولی، میدونید
13:45
alsoهمچنین recognizeتشخیص the progressionپیشرفت on the way there
250
813000
3000
در نظر گرفتن روند رسیدن به آن هدف هم اهمیت دارد
13:48
and how you've grownرشد کرد as a personفرد.
251
816000
2000
و این که چطور شما پیشرفت کردید، میدونید.
13:50
That's the achievementدستاورد, I think. That's the realواقعی achievementدستاورد.
252
818000
3000
و من فکر میکنم که موفقیت این هستش. موفقیت واقعی اینه.
13:53
SSاس اس: Why don't you showنشان بده them your legsپاها?
253
821000
1000
چریل: چرا پاهات رو به آنها نشان نمیدی؟
13:54
AM: Oh, sure.
254
822000
2000
ایمی: اوه، حتماً.
13:56
SSاس اس: You know, showنشان بده us more than one setتنظیم of legsپاها.
255
824000
2000
چریل: میدونی، چند نوعش رو نشون بده.
13:58
AM: Well, these are my prettyبسیار legsپاها.
256
826000
2000
ایمی: خب، اینها پاهای قشنگ من هستند.
14:00
(Laughterخنده)
257
828000
1000
(خنده)
14:01
No, these are my cosmeticلوازم آرایشی و بهداشتی legsپاها, actuallyدر واقع,
258
829000
8000
نه، جدی میگم، اینها پاهای تزئینی من هستند.
14:09
and they're absolutelyکاملا beautifulخوشگل.
259
837000
4000
و واقعاً زیبا هستند.
14:13
You've got to come up and see them.
260
841000
1000
باید بیایید و اینها رو ببینید.
14:14
There are hairمو folliclesفولیکولها on them, and I can paintرنگ my toenailsناخن پا.
261
842000
5000
روی اینها سوراخهای مو هست و من میتوانم ناخن های پایم را رنگ کنم.
14:19
And, seriouslyبه طور جدی, like, I can wearپوشیدن heelsپاشنه.
262
847000
3000
و جدی میگویم، من میتونم پاشنه هام رو عوض کنم.
14:22
Like, you guys don't understandفهمیدن what that's like
263
850000
2000
شما ها نمی فهمید چقدر خوبه که
14:24
to be ableتوانایی to just go into a shoeکفش storeفروشگاه and buyخرید whateverهر چه you want.
264
852000
4000
آدم بتونه بره داخل یک کفش فروشی و هر چی که دلش بخواد بخره.
14:28
SSاس اس: You got to pickانتخاب کنید your heightارتفاع?
265
856000
1000
چریل: تو می تونی قدت رو انتخاب بکنی؟
14:29
AM: I got to pickانتخاب کنید my heightارتفاع, exactlyدقیقا.
266
857000
2000
ایمی: دقیقاً، من می تونم قدم رو انتخاب بکنم.
14:31
(Laughterخنده)
267
859000
3000
(خنده)
14:34
Patrickپاتریک Ewingایوینگ, who playedبازی کرد for Georgetownجورج تاون in the '80s,
268
862000
4000
پاتریک ایوینگ (Patrick Ewing)، که در دهۀ 80 برای جرج تاون بازی میکرد،
14:38
comesمی آید back everyهرکدام summerتابستان.
269
866000
2000
هر تابستون برمیگرده.
14:40
And I had incessantبی وقفه funسرگرم کننده makingساخت funسرگرم کننده of him in the trainingآموزش roomاتاق
270
868000
4000
و من همیشه در اتاق تمرین سر به سرش میگذاشتم.
14:44
because he'dاو می خواهد come in with footپا injuriesصدمات.
271
872000
1000
چون همیشه با پاهای زخمی میامد.
14:45
I'm like, "Get it off! Don't worryنگرانی about it, you know.
272
873000
2000
و من میگفتم " درشون بیار! نگران نباش، میدونی.
14:47
You can be eightهشت feetپا tallبلند قد. Just take them off."
273
875000
4000
تو میتونی 8 فوت قد داشته باشی. درشون بیار."
14:51
(Laughterخنده)
274
879000
3000
(خنده)
14:55
He didn't find it as humorousطنز آمیز as I did, anywayبه هر حال.
275
883000
5000
ولی خب، او به اندازۀ من از این شوخی خوشش نمیامد.
15:00
OK, now, these are my sprintingsprinting legsپاها, madeساخته شده of carbonکربن graphiteگرافیت,
276
888000
4000
بله، حالا، اینها پاهای دوی سرعت من هستند که از کربن گرافیت درست شده اند،
15:04
like I said, and I've got to make sure I've got the right socketسوکت.
277
892000
9000
همین طور که گفتم و من باید مفصل درست رو انتخاب کنم.
15:13
No, I've got so manyبسیاری legsپاها in here.
278
901000
2000
نه، من پاهای زیادی اینجا دارم.
15:17
These are -- do you want to holdنگه دارید that actuallyدر واقع?
279
905000
3000
اینها -- این رو نگه میداری؟
15:20
That's anotherیکی دیگر legپا I have for, like, tennisتنیس and softballسافتبال.
280
908000
4000
این یک پای دیگه است که برای تنیس و سافت بال استفاده میکنم.
15:24
It has a shockشوکه شدن absorberجذب in it so it, like, "Shhhhشیخ," makesباعث می شود this neatشسته و رفته soundصدا
281
912000
4000
یک ضربه گیر داخلش هست که این طوری صدا میدهد "شششش"
15:28
when you jumpپرش around on it. All right.
282
916000
4000
وقتی باهاش میپری. بسیار خب.
15:32
And then this is the siliconسیلیکون sheathغلاف I rollرول over,
283
920000
3000
این هم یک روکش از جنس سیلیکون هست که روی پایم میکشم،
15:35
to keep it on. Whichکدام, when I sweatعرق,
284
923000
4000
این غلاف سیلیکونی باعث میشه که وقتی عرق میکنم، پاهایم در نیاد،
15:39
you know, I'm pistoningپیستونی out of it.
285
927000
2000
میدونید، وقتی که پاهام لق میزنه.
15:41
SSاس اس: Are you a differentناهمسان heightارتفاع?
286
929000
3000
چریل: قدت با این پاها فرق میکنه؟
15:44
AM: In these?
287
932000
1000
ایمی: با اینا؟
15:45
SSاس اس: In these.
288
933000
1000
چریل: با این پاها.
15:46
AM: I don't know. I don't think so.
289
934000
3000
ایمی: نمیدونم. فکر نکنم. فکر نکنم.
15:49
I mayممکن است be a little tallerبلندتر. I actuallyدر واقع can put bothهر دو of them on.
290
937000
5000
ممکنه یک مقدار بلندتر باشم. راستش، میتونم هر دو تا رو بپوشم.
15:54
SSاس اس: She can't really standایستادن on these legsپاها. She has to be movingدر حال حرکت, so ...
291
942000
5000
چریل: او نمیتونه روی این پاها بایستد. باید در حال حرکت باشه، برای همین ...
15:59
AM: Yeah, I definitelyقطعا have to be movingدر حال حرکت,
292
947000
3000
ایمی: آره، من باید حتماً در حال حرکت باشم،
16:02
and balanceتعادل is a little bitبیت of an artهنر in them.
293
950000
3000
و این به خاطر تعادلی هست که هنرمندانه در آنها به کار گرفته شده است.
16:05
But withoutبدون havingداشتن the siliconسیلیکون sockجوراب, I'm just going to try slipلیز خوردن in it.
294
953000
5000
ولی بدون جوراب سیلیکونی من فقط داخلش لق میزنم.
16:12
And so, I runاجرا کن on these, and have shockedبهت زده halfنیم the worldجهان on these.
295
960000
7000
خب، من با اینها میدوم و با همین ها نصف دنیا شگفت زده کردم.
16:19
(Applauseتشویق و تمجید)
296
967000
10000
(تشویق)
16:29
These are supposedقرار است to simulateشبیه سازی کنید the actualواقعی formفرم of a sprintersprinter when they runاجرا کن.
297
977000
7000
اینها دقیقاً حالت یک دونده دوی سرعت در حال دویدن رو شبیه سازی میکنند.
16:36
If you ever watch a sprintersprinter,
298
984000
2000
اگر به دقت به یک دونده نگاه کنید،
16:38
the ballتوپ of theirخودشان footپا is the only thing that ever hitsبازدید the trackمسیر.
299
986000
2000
جلوی کف پا تنها قسمتی هست که به زمین میخوره،
16:40
So when I standایستادن in these legsپاها,
300
988000
1000
به همین خاطر وقتی من روی این پاها می ایستم،
16:41
my hamstringهمسترینگ and my glutesگلوتات ها are contractedقرارداد,
301
989000
3000
عضلات پشت ران و عضلات سرین (کفل) من منقبض میشوند
16:44
as they would be had I had feetپا and were standingایستاده on the ballتوپ of my feetپا.
302
992000
4000
مثل حالتی که اگر پا داشتم و روی جلوی کف پا می ایستادم.
16:48
(Audienceحضار: Who madeساخته شده them?)
303
996000
2000
(حضار: اینها رو چه کسی درست کرده است؟)
16:50
AM: It's a companyشرکت in Sanسان Diegoدیگو calledبه نام Flex-Footفلکس پا.
304
998000
3000
ایمی: یک شرکت در سَن دیِه گو (San Diego) که اسمش فِلِکس فوت (Flex-Foot) هست.
16:53
And I was a guineaگینه pigخوک, as I hopeامید to continueادامه دهید to be
305
1001000
4000
و من یک خوکچۀ هندی بودم و امیدوارم که همچنان هم خوکچه ازمایشگاهی باقی بمانم
16:57
in everyهرکدام newجدید formفرم of prostheticپروتز limbsاندام ها that come out.
306
1005000
4000
برای هر عضو مصنوعی جدیدی که بیرون میاد.
17:01
But actuallyدر واقع these, like I said, are still the actualواقعی prototypeنمونه اولیه.
307
1009000
3000
ولی اینها، همانطور که گفتم، هنوز نمونۀ اولیه هستند.
17:04
I need to get some newجدید onesآنهایی که because the last meetملاقات I was at, they were everywhereدر همه جا. You know,
308
1012000
4000
من احتیاج به پاهای جدیدی دارم و در آخرین ملاقاتی که داشتم، میدونید
17:08
it's like a bigبزرگ -- it's come fullپر شده circleدایره.
309
1016000
3000
خیلی بزرگ ...
17:11
Moderatorسردبیر: Aimeeامی and the designerطراح of them will be at TEDMEDTEDMED 2,
310
1019000
2000
مجری: ایمی و طراح پاها در برنامه TED Med 2 خواهند بود،
17:13
and we'llخوب talk about the designطرح of them.
311
1021000
2000
و ما در مورد طراحی آنها صحبت خواهیم کرد.
17:15
AM: Yes, we'llخوب do that.
312
1023000
1000
ایمی: بله، درسته.
17:16
SSاس اس: Yes, there you go.
313
1024000
1000
چریل: آره، ادامه بده.
17:17
AM: So, these are the sprintبا سرعت بالا legsپاها, and I can put my other...
314
1025000
3000
ایمی: بله، این پاهای دوی سرعت من بود و میتونم پاهای دیگرم ...
17:20
SSاس اس: Can you tell about who designedطراحی شده your other legsپاها?
315
1028000
2000
چریل: میتونی توضیح بدهی که پاهای دیگرت رو کی طراحی کرده؟
17:22
AM: Yes. These I got in a placeمحل calledبه نام Bournemouthبورنموث, Englandانگلستان,
316
1030000
3000
ایمی: بله. اینها رو من از جایی به اسم بورن موث (Bournemouth) در انگلیس گرفتم،
17:25
about two hoursساعت ها southجنوب of Londonلندن,
317
1033000
2000
حدود دو ساعت از لندن فاصله داره،
17:27
and I'm the only personفرد in the Unitedیونایتد Statesایالت ها with these,
318
1035000
4000
و در ایالات متحده این فقط من هستم که از اینها داره،
17:31
whichکه is a crimeجرم because they are so beautifulخوشگل.
319
1039000
3000
و این یک جرم هست به این خاطر که خیلی زیبا هستند.
17:34
And I don't even mean, like, because of the toesانگشتان پا and everything.
320
1042000
3000
و منظورم فقط به خاطر ناخن های پا و چیزهای دیگه نیست --
17:37
For me, while I'm suchچنین a seriousجدی athleteورزشکار on the trackمسیر,
321
1045000
4000
میدونید، در عین حال که من در داخل میدان یک ورزشکار حرفه ای هستم،
17:41
I want to be feminineزنانه off the trackمسیر, and I think it's so importantمهم
322
1049000
5000
میخوام که در خارج از میدان یک زن باشم، و من فکر میکنم که این خیلی مهم هست که
17:46
not to be limitedمحدود in any capacityظرفیت,
323
1054000
2000
میدونید، آدم در هیچ استعدادی خودش رو محدود نکنه،
17:48
whetherچه it's, you know, your mobilityتحرک or even fashionمد.
324
1056000
5000
چه در مورد حرکت کردن و چه در مورد حتی مُد.
17:53
I mean, I love the factواقعیت that I can go in anywhereهر جا
325
1061000
2000
میخوام بگم که من این حقیقت رو خیلی دوست دارم که میتونم هر جایی برم
17:55
and pickانتخاب کنید out what I want -- the shoesکفش I want, the skirtsدامن I want --
326
1063000
4000
و چیزی رو که میخوام انتخاب کنم، کفشی رو که میخوام، دامنی رو که میخوام،
17:59
and I'm hopingامید to try to bringآوردن these over here
327
1067000
5000
و امیدوارم که بتونم این پاها رو به اینجا بیارم
18:04
and make them accessibleدر دسترس to a lot of people.
328
1072000
3000
و در دسترس عدۀ زیادی از مردم قرار بدهم.
18:07
They're alsoهمچنین siliconسیلیکون.
329
1075000
3000
اینها هم از سیلیکون هستند.
18:10
This is a really basicپایه ای, basicپایه ای prostheticپروتز limbاندام underزیر here.
330
1078000
4000
این یک عضو مصنوعی کاملاً اصلی هستش.
18:14
It's like a Barbieباربی footپا underزیر this.
331
1082000
3000
شبیه پای باربی (Barbie) میمونه.
18:17
(Laughterخنده)
332
1085000
1000
(خنده)
18:18
It is. It's just stuckگیر in this positionموقعیت,
333
1086000
2000
آره. منظورم اینه که این تو همین وضعیت ثابت میمونه،
18:20
so I have to wearپوشیدن a two-inchدو اینچ heelپاشنه.
334
1088000
2000
به همین خاطر من مجبورم کفش پاشنه دار دو-اینچی بپوشم.
18:22
And, I mean, it's really -- let me take this off so you can see it.
335
1090000
5000
و میخوام بگم که واقعاً -- بگذارید اینها رو در بیارم تا بتونید ببینید.
18:27
I don't know how good you can see it, but, like, it really is.
336
1095000
3000
نمیدونم چقدر خوب میتونید این رو ببینید ولی واقعاً اینطور هستش.
18:30
There'reوجود دارد veinsرگه ها on the feetپا, and then my heelپاشنه is pinkرنگ صورتی,
337
1098000
4000
رگهای پا دیده میشه و پاشنه به رنگ صورتی، میدونید،
18:34
and my Achilles'آشیل tendonتاندون -- that movesحرکت می کند a little bitبیت.
338
1102000
3000
و زردپی آشیل -- یک مقدار تکون هم میخوره.
18:37
And it's really an amazingحیرت آور storeفروشگاه. I got them a yearسال and two weeksهفته ها agoپیش.
339
1105000
5000
و واقعاً شگفت انگیزه. من این ها رو یک سال و دو هفتۀ قبل گرفتم.
18:42
And this is just a siliconسیلیکون pieceقطعه of skinپوست.
340
1110000
4000
و فقط یک پوست از جنس سیلیکون هستش.
18:46
I mean, what happenedاتفاق افتاد was, two yearsسالها agoپیش
341
1114000
2000
منظورم این هست که جریان از این قرار بود که دو سال پیش
18:48
this man in Belgiumبلژیک was sayingگفت:, "God,
342
1116000
2000
این آقا در بلژیک با خودش میگه که، خدایا
18:50
if I can go to Madameمادام Tussauds'Tussauds ' waxموم museumموزه
343
1118000
2000
من اگر میتونم برم به موزۀ موم "مادام توساودز" (Madame Tussauds)
18:52
and see Jerryجری Hallتالار replicatedتکرار شده down to the colorرنگ of her eyesچشم ها,
344
1120000
4000
و ببینم که "جِری هال" (Jerry Hall) رو تا حد رنگ چشمهاش بازسازی کردند،
18:56
looking so realواقعی as if she breathedنفس کشید,
345
1124000
3000
این قدر واقعی که انگار زنده هست و نفس میکشه،
18:59
why can't they buildساختن a limbاندام for someoneکسی
346
1127000
2000
چرا نتونند که یک عضو برای کسی بسازند
19:01
that looksبه نظر می رسد like a legپا, or an armبازو, or a handدست?"
347
1129000
4000
که شبیه یک پای واقعی باشه یا شبیه یک بازو یا یک دست باشه؟
19:05
I mean, they make earsگوش ها for burnسوزاندن victimsقربانیان.
348
1133000
2000
اونها الان برای مجروحان آتش سوزی گوش میسازند.
19:07
They do amazingحیرت آور stuffچیز with siliconسیلیکون.
349
1135000
2000
اونها با سیلیکون کارهای عجیب غریبی انجام میدهند.
19:09
SSاس اس: Two weeksهفته ها agoپیش, Aimeeامی was up for the Arthurآرتور Asheاش awardجایزه at the ESPYsESPYs.
350
1137000
3000
چریل: دو هفتۀ قبل، ایمی قرار بود که نشان آرتور اَشَ (Arthur Ashe) رو در مراسم اسپیز (ESPYs) بگیره.
19:12
And she cameآمد into townشهر and she rushedعجله داشت around
351
1140000
4000
و آمد داخل شهر و با عجله
19:16
and she said, "I have to buyخرید some newجدید shoesکفش!"
352
1144000
2000
گفت: "من باید یک کفش جدید بگیرم!"
19:18
We're an hourساعت before the ESPYsESPYs,
353
1146000
2000
یک ساعت تا "اسپیز" وقت داشتیم،
19:20
and she thought she'dاو می خواهد gottenدریافت کردم a two-inchدو اینچ heelپاشنه
354
1148000
2000
و او فکر میکرد که یک کفش با پاشنۀ دو اینچی گرفته
19:22
but she'dاو می خواهد actuallyدر واقع boughtخریداری شد a three-inchسه اینچ heelپاشنه.
355
1150000
2000
در حالی که یک کفش سه اینچی گرفته بود.
19:24
AM: And this posesقرار می دهد a problemمسئله for me,
356
1152000
2000
ایمی: و این برای من مشکل ایجاد میکنه
19:26
because it meansبه معنای I'm walkingپیاده روی like that all night long.
357
1154000
3000
چون معنیش این بود که من باید تمام شب اون طوری راه برم.
19:29
SSاس اس: For 45 minutesدقایق. Luckilyخوشبختانه, the hotelهتل was terrificفوق العاده.
358
1157000
4000
چریل: تا 45 دقیقه، ما -- خوشبختانه افرادی که در هتل بودند خیلی کمک کردند.
19:33
They got someoneکسی to come in and saw off the shoesکفش.
359
1161000
3000
آنها یک نفر رو آوردند و او قسمتی از کفش ها رو ارّه کرد.
19:36
(Laughterخنده)
360
1164000
2000
(خنده)
19:38
AM: I said to the receptionistمیزبان -- I mean, I am just harriedخسته شدم, and Sheryl'sشریل at my sideسمت --
361
1166000
4000
ایمی: من به پذیرش هتل گفتم که من عجله دارم و چریل هم کنار من ایستاده بود.
19:42
I said, "Look, do you have anybodyهر شخصی here who could help me?
362
1170000
3000
من گفتم: "ببین، اینجا کسی رو دارید که بتونه به من کمک کنه
19:45
Because I have this problemمسئله ... "
363
1173000
2000
چون من مشکلم اینه؟"
19:47
You know, at first they were just going to writeنوشتن me off, like,
364
1175000
2000
میدونید، اول میخواستند من رو از سرشون باز کنند و
19:49
"If you don't like your shoesکفش, sorry. It's too lateدیر است."
365
1177000
2000
گفتند: میدونی، اگر کفش هات رو دوست نداری، متأسفانه خیلی دیر شده.
19:51
"No, no, no, no. I've got these specialویژه feetپا
366
1179000
3000
من گفتم:" نه، نه، نه، نه. من این پای مخصوص رو دارم، خب،
19:54
that need a two-inchدو اینچ heelپاشنه. I have a three-inchسه اینچ heelپاشنه.
367
1182000
3000
که با پاشنۀ دو اینچی جور میشه. من یک کفش سه اینچی دارم.
19:57
I need a little bitبیت off."
368
1185000
2000
میخوام یک قسمتش جدا بشه."
19:59
They didn't even want to go there.
369
1187000
2000
آره. میدونید، اونها اصلاً نمیخواستند که به کفش فروشی بروند.
20:01
They didn't even want to touchدست زدن به that one. They just did it.
370
1189000
3000
اصلاً نمیخواستند بِهش فکر کنند. و فقط کفش رو ارّه کردند.
20:04
No, these legsپاها are great.
371
1192000
3000
نه، این کفش ها عالی هستند.
20:07
I'm actuallyدر واقع going back in a coupleزن و شوهر of weeksهفته ها
372
1195000
4000
حقیقتش من تا دو هفتۀ دیگر برمیگردم اونجا
20:11
to get some improvementsپیشرفت ها.
373
1199000
2000
تا یک سری اصلاحات روی این پاها انجام بشه.
20:13
I want to get legsپاها like these madeساخته شده for flatتخت feetپا
374
1201000
3000
من میخوام که پایی شبیه به این برای حالت پای مسطح داشته باشم
20:16
so I can wearپوشیدن sneakersکفش ورزشی, because I can't with these onesآنهایی که.
375
1204000
3000
تا بتونم کفش کتونی (ورزشی) بپوشم، چون با اینها نمیتونم.
20:19
So... Moderatorسردبیر: That's it.
376
1207000
2000
خب... مجری: همین بود.
20:21
SSاس اس: That's Aimeeامی Mullinsمولینس.
377
1209000
2000
چریل: این ایمی مالینز بود.
20:23
(Applauseتشویق و تمجید)
378
1211000
3000
(تشویق)
Translated by Hadi MOOSAVI
Reviewed by Ali Moeeny

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Aimee Mullins - Athlete and actor
A record-breaker at the Paralympic Games in 1996, Aimee Mullins has built a career as a model, actor and advocate for women, sports and the next generation of prosthetics.

Why you should listen

Aimee Mullins was born without fibular bones, and had both of her legs amputated below the knee when she was an infant. She learned to walk on prosthetics, then to run -- competing at the national and international level as a champion sprinter, and setting world records at the 1996 Paralympics in Atlanta. At Georgetown, where she double-majored in history and diplomacy, she became the first double amputee to compete in NCAA Division 1 track and field.

After school, Mullins did some modeling -- including a legendary runway show for Alexander McQueen -- and then turned to acting, appearing as the Leopard Queen in Matthew Barney's Cremaster Cycle. In 2008 she was the official Ambassador for the Tribeca/ESPN Sports Film Festival.

She's a passionate advocate for a new kind of thinking about prosthetics, and recently mentioned to an interviewer that she's been looking closely at MIT's in-development powered robotic ankle, "which I fully plan on having."

More profile about the speaker
Aimee Mullins | Speaker | TED.com