ABOUT THE SPEAKER
Sheryl WuDunn - Author, journalist
As a journalist reporting on China, Sheryl WuDunn saw the everyday oppression of women around the world. She and Nick Kristof wrote "Half the Sky," chronicling women's stories of horror and, especially, hope.

Why you should listen

Sheryl WuDunn and her husband, Nick Kristof, won a Pulitzer for their New York Times coverage of the 1989 Tiananmen Square protests. Their joint reporting work in China and other developing nations convinced them both that, just as slavery was the moral issue of the 19th century, sex trafficking, gender-based violence and other abuses make women's rights the moral issue of the 21st.

In their book Half the Sky: Turning Oppression into Opportunity for Women Worldwide, WuDunn and Kristof make the case for empowering women as a means of development. Women tend to spend more on education, nutrition and business, the economic engines of growth in a community. And if we can find ways to develop the untapped potential of the millions of women who are now left uneducated, denied basic rights, oppressed and threatened -- we'll turn on a firehose of economic power that could transform the developing world.

More profile about the speaker
Sheryl WuDunn | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2010

Sheryl WuDunn: Our century's greatest injustice

شريل وودان: بزرگترين بی عدالتی قرن ما

Filmed:
1,194,863 views

کتاب «نيمی از آسمان» شريل وودان به بررسی ستم عليه زنان در سراسر جهان می پردازد. داستان هايش تکان دهنده هستند. تنها زمانی می توانيم از تمام منابع انسانی مان بهره بگيريم که زنان در کشورهای در حال توسعه به فرصت های اقتصادی و امکانات تحصيلی برابر دسترسی داشته باشند.
- Author, journalist
As a journalist reporting on China, Sheryl WuDunn saw the everyday oppression of women around the world. She and Nick Kristof wrote "Half the Sky," chronicling women's stories of horror and, especially, hope. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
The globalجهانی است challengeچالش that I want to talk to you about todayامروز
0
1000
3000
چالش جهانی که امروز می خواهم با شما در موردش صحبت کنم
00:19
rarelyبه ندرت makesباعث می شود the frontجلوی pagesصفحات.
1
4000
2000
به ندرت تيتر اول رسانه ها می شود.
00:21
It, howeverبا این حال, is enormousعظیم
2
6000
3000
با اين حال مسئله ای عظيم است
00:24
in bothهر دو scaleمقیاس and importanceاهمیت.
3
9000
3000
هم از نظر ابعاد و هم از نظر اهميتش.
00:27
Look, you all are very well traveledسفر کرد;
4
12000
3000
ببينيد، شما همه مسافرت های زيادی را تجربه کرده ايد،
00:30
this is TEDGlobalTEDGlobal after all.
5
15000
2000
به هر حال اين کنفرانس جهانی TEDGlobal است.
00:32
But I do hopeامید to take you to some placesمکان ها
6
17000
2000
ولی با اين حال اميدوارم شما را به جاهایی ببرم
00:34
you've never been to before.
7
19000
2000
که تا به حال نرفته ايد.
00:36
So, let's startشروع کن off in Chinaچين.
8
21000
2000
پس اجازه بدهيد از چين شروع کنيم.
00:38
This photoعکس was takenگرفته شده two weeksهفته ها agoپیش.
9
23000
3000
اين عکس دو هفته پيش گرفته شده.
00:41
Actuallyدر واقع, one indicationنشانه is that little boyپسر on my husband'sشوهر shouldersشانه ها
10
26000
3000
نشانه اش هم اين است که آن پسر کوچولویی که روی شانه های شوهرم هست
00:44
has just graduatedفارغ التحصیل شد from highبالا schoolمدرسه.
11
29000
2000
به تازکی از دبيرستان فارغ التحصيل شده.
00:46
(Laughterخنده)
12
31000
2000
(خنده)
00:48
But this is Tiananmenتیانانمن Squareمربع.
13
33000
2000
ولی اين ميدان تيانانمن است.
00:50
Manyبسیاری of you have been there. It's not the realواقعی Chinaچين.
14
35000
3000
خيلی از شما آنجا رفته ايد. اين چين واقعی نيست.
00:53
Let me take you to the realواقعی Chinaچين.
15
38000
2000
بگذاريد شما را به چين واقعی ببرم.
00:55
This is in the Dabianدابین Mountainsکوه ها
16
40000
2000
اينجا کوه های دابيان است
00:57
in the remoteاز راه دور partبخشی of Hubeiهوبئی provinceاستان in centralمرکزی Chinaچين.
17
42000
3000
قسمتی دورافتاده از استان هوبی در چين مرکزی.
01:01
Daiدای Manjuمانجو is 13 yearsسالها oldقدیمی at the time the storyداستان startsشروع می شود.
18
46000
3000
دای مانجو در آغاز این داستان 13 ساله است
01:04
She livesزندگی می کند with her parentsپدر و مادر,
19
49000
2000
او با پدر و مادرش زندگی می کند،
01:06
her two brothersبرادران and her great-auntعمه بزرگ.
20
51000
3000
به علاوه دو بردار و عمه بزرگش.
01:09
They have a hutکلبه that has no electricityالکتریسیته,
21
54000
2000
آنها کلبه ای دارند که برق ندارد،
01:11
no runningدر حال اجرا waterاب,
22
56000
2000
آب شرب ندارد،
01:13
no wristwatchساعت مچی, no bicycleدوچرخه.
23
58000
2000
ساعت مچی ندارند، دوچرخه ندارند.
01:15
And they shareاشتراک گذاری this great splendorشکوه و جلال
24
60000
2000
و اين همه شکوه و جلال را تقسيم می کنند با
01:17
with a very largeبزرگ pigخوک.
25
62000
3000
يک خوک بسيار بزرگ.
01:20
Daiدای Manjuمانجو was in sixthششم gradeمقطع تحصیلی when her parentsپدر و مادر said,
26
65000
3000
دای مانجو کلاس ششم بود وقتی پدر و مادرش گفتند،
01:23
"We're going to pullکشیدن you out of schoolمدرسه
27
68000
2000
«ما می خواهيم تو مدرسه را ترک کنی
01:25
because the 13-dollarدلاری schoolمدرسه feesهزینه ها are too much for us.
28
70000
3000
چرا که هزينه سيزده دلاری مدرسه برای ما زياد است.
01:28
You're going to be spendingهزینه کردن the restباقی مانده of your life in the riceبرنج paddiesپدیده ها.
29
73000
2000
تو قرار است بقيه عمرت را در مزارع شاليکاری بگذرانی.
01:30
Why would we wasteدور ریختنی this moneyپول on you?"
30
75000
2000
چرا بياييم و اين پول را برای تو هدر بديم؟»
01:32
This is what happensاتفاق می افتد to girlsدختران in remoteاز راه دور areasمناطق.
31
77000
3000
اين بلایی است که بر سر دختران در مناطق دورافتاده می آيد.
01:35
Turnsچرخش out that Daiدای Manjuمانجو was
32
80000
2000
از قضای روزگار، دای مانجو
01:37
the bestبهترین pupilشاگرد in her gradeمقطع تحصیلی.
33
82000
2000
شاگرد اول کلاسش بود.
01:39
She still madeساخته شده the two-hourدو ساعت trekگشت و گذار to the schoolhouseمدرسه
34
84000
3000
او سفرهای دو ساعته اش به مدرسه را ادامه داد
01:42
and triedتلاش کرد to catchگرفتن everyهرکدام little bitبیت of informationاطلاعات
35
87000
3000
و سعی کرد هر ذره اطلاعاتی که می توانست را
01:45
that seepedنفوذ کرد out of the doorsدرب ها.
36
90000
2000
از لای درها به چنگ بياورد.
01:47
We wroteنوشت about her in The Newجدید Yorkیورک Timesبار.
37
92000
2000
ما درباره او در مجله نيويورک تايمز نوشتيم.
01:49
We got a floodسیل of donationsکمک های مالی --
38
94000
3000
موجی از کمک های خيرخواهانه دريافت کرديم
01:52
mostlyاغلب 13-dollarدلاری checksچک ها
39
97000
3000
که اکثر آنها چک های سيزده دلاری بودند،
01:55
because Newجدید Yorkیورک Timesبار readersخوانندگان are very generousسخاوتمندانه
40
100000
2000
به خاطر اينکه خوانندگان نيويورک تايمز بسيار دست و دل باز هستند
01:57
in tinyکوچک amountsمقادیر
41
102000
2000
در مقادير خيلی کوچک.
01:59
(Laughterخنده)
42
104000
2000
(خنده)
02:01
but then, we got a moneyپول transferانتقال
43
106000
3000
اما بعد، يک مقدار پول واريزی دريافت کرديم
02:04
for $10,000 --
44
109000
2000
به مبلغ ده هزار دلار
02:06
really niceخوب guy.
45
111000
2000
یه شخص خیلی خوب
02:08
We turnedتبدیل شد the moneyپول over to that man there, the principalاصلی of the schoolمدرسه.
46
113000
3000
ما اين پول را به آن مردی که آنجا است تحويل داديم، مدير مدرسه.
02:11
He was delightedخوشحالم.
47
116000
2000
حسابی دلشاد شد.
02:13
He thought, "Oh, I can renovateبازسازی the schoolمدرسه.
48
118000
2000
با خودش فکر کرد «چه خوب، می توانم مدرسه را نوسازی کنم.
02:15
I can give scholarshipsبورس تحصیلی to all the girlsدختران,
49
120000
2000
می توانم به تمام دخترها بورسيه تحصيلی بدهم.»
02:17
you know, if they work hardسخت and stayاقامت کردن in schoolمدرسه.
50
122000
2000
البته می دانيد که، به شرط اينکه سخت تلاش کنند در مدرسه بمانند.
02:19
So Daiدای Manjuمانجو basicallyاساسا
51
124000
2000
بنابراين دای مانجو در واقع
02:21
finishedتمام شده out middleوسط schoolمدرسه.
52
126000
2000
راهنمایی را تمام کرد.
02:23
She wentرفتی to highبالا schoolمدرسه.
53
128000
2000
به دبيرستان رفت.
02:25
She wentرفتی to vocationalفنی و حرفه ای schoolمدرسه for accountingحسابداری.
54
130000
2000
به مدرسه فنی و حرفه ای رفت در رشته حسابداری.
02:27
She scoutedکشف شد for jobsشغل ها down in Guangdongگوانگدونگ provinceاستان in the southجنوب.
55
132000
3000
به دنبال شغل در استان گواندانگ در جنوب گشت.
02:30
She foundپیدا شد a jobکار, she scoutedکشف شد for jobsشغل ها
56
135000
2000
کار پیدا کرد، بعد دنبال کار گشت
02:32
for her classmatesهمکلاسی ها and her friendsدوستان.
57
137000
2000
برای همکلاسی ها و دوست هايش.
02:34
She sentارسال شد moneyپول back to her familyخانواده.
58
139000
3000
برای خانواده اش پول پس فرستاد.
02:37
They builtساخته شده a newجدید houseخانه,
59
142000
2000
آنها يک خانه جديد ساختند،
02:39
this time with runningدر حال اجرا waterاب,
60
144000
2000
اين بار با آب لوله کشی
02:41
electricityالکتریسیته, a bicycleدوچرخه,
61
146000
2000
برق، يک دوچرخه،
02:43
no pigخوک.
62
148000
2000
و بدون خوک.
02:45
What we saw was a naturalطبیعی است experimentآزمایشی.
63
150000
3000
آنچه شاهدش بوديم يک آزمايش طبيعی بود.
02:48
It is rareنادر to get an exogenousخارجی investmentسرمایه گذاری
64
153000
2000
اين نادر است که يک سرمايه گذاری بيرونی
02:50
in girls'دختران educationتحصیلات.
65
155000
2000
برای تحصيل يک دختر انجام شود.
02:52
And over the yearsسالها, as we followedدنبال شد Daiدای Manjuمانجو, we were ableتوانایی to see
66
157000
3000
و در طول سال هایی که زندگی دای مانجو را دنبال می کرديم، ديديم
02:55
that she was ableتوانایی to moveحرکت out of a viciousشریر، بدجنس، حیوان صفت cycleچرخه
67
160000
3000
که او توانست خود را از يک چرخه معیوب بيرون بکشد
02:58
and into a virtuousفضیلت cycleچرخه.
68
163000
2000
و خود را در داخل يک چرخه سازنده قرار دهد.
03:00
She not only changedتغییر کرد her ownخودت dynamicپویا,
69
165000
2000
او نه تنها پويايی زندگی خودش را تغيير داد،
03:02
she changedتغییر کرد her householdلوازم منزل, she changedتغییر کرد her familyخانواده, her villageدهکده.
70
167000
3000
بلکه خانوارش، خانواده اش و روستايش را نیز تغيير داد.
03:05
The villageدهکده becameتبدیل شد a realواقعی standoutبرجسته.
71
170000
3000
روستای آنها واقعاً برجسته شد.
03:08
Of courseدوره, mostاکثر of Chinaچين was flourishingشکوفا شدن at the time,
72
173000
3000
البته بيشتر چين در آن زمان در حال شکوفایی بود،
03:11
but they were ableتوانایی to get a roadجاده builtساخته شده
73
176000
3000
ولی آنها توانستند باعث ساخت يک جاده شوند
03:14
to linkارتباط دادن them up to the restباقی مانده of Chinaچين.
74
179000
2000
که آنها را به بقيه چين وصل می کرد.
03:16
And that bringsبه ارمغان می آورد me to my first majorعمده
75
181000
3000
و اين من را به اولين اصل
03:19
of two tenetsفرضیه ها of "Halfنیم the Skyآسمان."
76
184000
2000
از دو اصل کتاب «نيمی از آسمان» رساند.
03:21
And that is that
77
186000
2000
و آن اينکه
03:23
the centralمرکزی moralاخلاقی challengeچالش
78
188000
2000
چالش اصلی اخلاقی ما
03:25
of this centuryقرن
79
190000
2000
در اين قرن
03:27
is genderجنسیت inequityبی عدالتی.
80
192000
2000
نابرابری جنسی است.
03:29
In the 19thth centuryقرن, it was slaveryبردگی.
81
194000
2000
در قرن نوزدهم برده داری بود.
03:31
In the 20thth centuryقرن, it was totalitarianismتوتالیتاریسم.
82
196000
3000
در قرن بيستم تماميت خواهی بود.
03:34
The causeسبب می شود of our time
83
199000
2000
مسئله عصر ما
03:36
is the brutalityوحشیگری that so manyبسیاری people
84
201000
2000
بی رحمی است که اين همه آدم با آن رو به رو هستند
03:38
faceصورت around the worldجهان because of theirخودشان genderجنسیت.
85
203000
3000
در سراسر حهان، به خاطر جنسيت شان
03:41
So some of you mayممکن است be thinkingفكر كردن,
86
206000
2000
خب شايد برخی از شما فکر کنيد،
03:43
"Goshگوش, that's hyperboleهیپربول.
87
208000
2000
«وای اين اغراق آميز است
03:45
She's exaggeratingاغراق آمیز."
88
210000
2000
او دارد مبالغه می کند.»
03:47
Well, let me askپرسیدن you this questionسوال.
89
212000
2000
خب بگذاريد اين سؤال را از شما بپرسم.
03:49
How manyبسیاری of you think there are more malesمردانه or more femalesزنان in the worldجهان?
90
214000
3000
چند نفر از شما فکر می کنيد تعداد زنان دنيا بيشتر از مردان است يا تعداد مردان بيشتر از زنان؟
03:52
Let me take a pollنظرسنجی. How manyبسیاری of you think there are more malesمردانه in the worldجهان?
91
217000
3000
اجازه بدهيد نظرسنجی کنيم. چند نفر از شما فکر می کنيد تعداد مردان دنيا بيشتر است؟
03:55
Handsدست ها up, please.
92
220000
2000
دست ها بالا لطفاٌ.
03:57
How manyبسیاری of you think -- a fewتعداد کمی -- how manyبسیاری of you there are more femalesزنان in the worldجهان?
93
222000
3000
چند نفر از شما فکر می کنيد - تعدادی هستند - چند نفر از شما فکر می کنيد تعداد زنان دنيا بيشتر است؟
04:00
Okay, mostاکثر of you.
94
225000
2000
خب، بيشتر شما.
04:02
Well, you know this latterدومی groupگروه, you're wrongاشتباه.
95
227000
2000
خب می دانيد اين گروه دوم، شما اشتباه می کنيد.
04:04
There are, trueدرست است enoughکافی,
96
229000
2000
البته درسته، زنان بیشتر هستند
04:06
in Europeاروپا and the Westغرب,
97
231000
2000
در اروپا و غرب،
04:08
when womenزنان and menمردان
98
233000
2000
وقتی که زنان و مردان
04:10
have equalبرابر accessدسترسی به to foodغذا and healthسلامتی careاهميت دادن,
99
235000
2000
دسترسی برابر به غذا و بهداشت و درمان دارند،
04:12
there are more womenزنان, we liveزنده longerطولانی تر.
100
237000
2000
تعداد زنان بيشتر است، چون طول عمر ما بيشتر است.
04:14
But in mostاکثر of the restباقی مانده of the worldجهان, that's not the caseمورد.
101
239000
3000
اما در بيشتر جاهای ديگر دنيا، شرایط اينطور نيست.
04:17
In factواقعیت, demographersdemographers have shownنشان داده شده
102
242000
2000
در واقع، جمعيت شناسان نشان داده اند
04:19
that there are anywhereهر جا betweenبین 60 millionمیلیون
103
244000
2000
که جایی بين شصت ميليون
04:21
and 100 millionمیلیون
104
246000
2000
تا صد ميليون
04:23
missingگم شده femalesزنان in the currentجاری populationجمعیت.
105
248000
3000
زن جايشان در جمعيت کنونی خالی است.
04:26
And, you know, it happensاتفاق می افتد for severalچند reasonsدلایل.
106
251000
3000
و می دانيد که اين حالت به چند دليل اتفاق می افتد.
04:29
For instanceنمونه, in the last half-centuryنیم قرن,
107
254000
2000
برای مثال، در نيم قرن گذشته،
04:31
more girlsدختران were discriminatedتبعیض آمیز to deathمرگ
108
256000
3000
تعداد دخترانی که بر اثر تبعيض کشته شدند بيشتر است از
04:34
than all the people killedکشته شده on all the battlefieldsمیدان های جنگی
109
259000
2000
تمام کشته های تمام ميدان‌های جنگ
04:36
in the 20thth centuryقرن.
110
261000
3000
در قرن بيستم.
04:39
Sometimesگاهی it's alsoهمچنین because of the sonogramسونوگرافی.
111
264000
2000
بعضی وقت ها هم علت مرگ به خاطر سونوگرافی است.
04:41
Girlsدختران get abortedaborted before they're even bornبدنیا آمدن
112
266000
3000
دخترها قبل از اينکه به دنيا بيايند سقط جنين می شوند
04:44
when there are scarceکمبود resourcesمنابع.
113
269000
2000
در شرایطی که امکانات محدود باشند.
04:46
This girlدختر here, for instanceنمونه,
114
271000
2000
دختری که اينجا می بينيد به عنوان مثال،
04:48
is in a feedingتغذیه centerمرکز in Ethiopiaاتیوپی.
115
273000
2000
در يک مرکز آذوقه رسانی در اتيوپی است.
04:50
The entireکل centerمرکز was filledپر شده with girlsدختران like her.
116
275000
3000
تمام مرکز پر بود از دخترهایی مثل او.
04:53
What's remarkableقابل توجه is that her brothersبرادران, in the sameیکسان familyخانواده,
117
278000
3000
مسئله شگفت انگيز اين است که برادرانش، در همان خانواده،
04:56
were totallyکاملا fine.
118
281000
2000
کاملاً سالم بودند.
04:58
In Indiaهندوستان, in the first yearسال of life,
119
283000
2000
در هند، در سال اول زندگی،
05:00
from zeroصفر to one,
120
285000
2000
از صفر سالگی تا يک سالگی،
05:02
boyپسر and girlدختر babiesنوزادان basicallyاساسا surviveزنده ماندن at the sameیکسان rateنرخ
121
287000
3000
ميزان بقای بچه های دختر و پسر يکی است
05:05
because they dependبستگی دارد uponبر the breastپستان,
122
290000
2000
چرا که وابسته به سينه مادر هستند،
05:07
and the breastپستان showsنشان می دهد no sonفرزند پسر preferenceترجیح.
123
292000
2000
و سينه هم اولویت خاصی برای پسرها ندارد.
05:09
From one to fiveپنج,
124
294000
3000
از يک سالگی تا پنج سالگی،
05:12
girlsدختران dieمرگ at a 50 percentدرصد higherبالاتر mortalityمرگ و میر rateنرخ
125
297000
3000
دخترها با نرخ پنجاه درصد مرگ و مير بالاتر، از دنيا می روند
05:15
than boysپسران, in all of Indiaهندوستان.
126
300000
3000
در مقايسه با پسرها، و در تمام هندوستان.
05:18
The secondدومین tenetاصل of "Halfنیم the Skyآسمان"
127
303000
3000
دومين اصل کتاب «نيمی از آسمان»
05:21
is that, let's put asideگذشته از the moralityاخلاق of all the right and wrongاشتباه of it all,
128
306000
3000
اين است که، بياييد تمام اخلاقيات مربوط به درست و غلط بودنش را بگذاريم کنار.
05:24
and just on a purelyصرفا practicalکاربردی levelسطح,
129
309000
3000
و فقط در يک سطح صرفاً عملی،
05:27
we think that
130
312000
2000
ما فکر می‌کنيم که
05:29
one of the bestبهترین waysراه ها to fightمبارزه کردن povertyفقر and to fightمبارزه کردن terrorismتروریسم
131
314000
3000
يکی از بهترين روش‌های مبارزه با فقر و مبارزه با تروريسم
05:32
is to educateآموزش girlsدختران
132
317000
2000
آموزش دادن دختران است
05:34
and to bringآوردن womenزنان into the formalرسمی laborنیروی کار forceزور.
133
319000
3000
و اينکه زن ها را وارد نيروی کار رسمی کنيم.
05:37
Povertyفقر, for instanceنمونه.
134
322000
2000
فقر، به عنوان مثال.
05:39
There are threeسه reasonsدلایل why this is the caseمورد.
135
324000
2000
برای فقر سه دلیل وجود دارد.
05:41
For one, overpopulationازدیاد جمعیت is one of
136
326000
2000
اولاً، جمعيت زیاد يکی از
05:43
the persistentمداوم causesعلل of povertyفقر.
137
328000
3000
عوامل اصلی فقر است.
05:46
And you know, when you educateآموزش a boyپسر,
138
331000
2000
و می‌دانيد وقتی يک پسر را آموزش دهيد،
05:48
his familyخانواده tendsتمایل دارد to have fewerکمتر kidsبچه ها,
139
333000
2000
خانواده اش به طور متوسط کمتر فرزند دارد،
05:50
but only slightlyکمی.
140
335000
2000
اماّ فقط کمی کمتر.
05:52
When you educateآموزش a girlدختر,
141
337000
2000
وقتی دختری را آموزش دهيد،
05:54
she tendsتمایل دارد to have significantlyبه طور قابل ملاحظه fewerکمتر kidsبچه ها.
142
339000
3000
معمولا تعداد قابل ملاحظه‌ای کمتر فرزند به دنيا می آورد.
05:57
The secondدومین reasonدلیل is
143
342000
3000
دليل دوّم هم
06:00
it has to do with spendingهزینه کردن.
144
345000
2000
مربوط به خرج کردن است.
06:02
It's kindنوع of like the dirtyکثیف, little secretراز of povertyفقر,
145
347000
2000
اين موضوع يک جورهایی راز کوچک و کثيف فقر است،
06:04
whichکه is that,
146
349000
2000
آن هم اينکه،
06:06
not only do poorفقیر people
147
351000
2000
نه تنها افراد فقير
06:08
take in very little incomeدرآمد,
148
353000
2000
درامد کمی دارند،
06:10
but alsoهمچنین, the incomeدرآمد that they take in,
149
355000
2000
بلکه همان درامدی را هم که دارند،
06:12
they don't spendخرج کردن it very wiselyعاقلانه,
150
357000
3000
چندان خردمندانه خرج نمی کنند.
06:15
and unfortunatelyمتاسفانه, mostاکثر of that spendingهزینه کردن is doneانجام شده by menمردان.
151
360000
3000
و متأسفانه بيشتر اين خرج کردن توسط مردان انجام می شود.
06:18
So researchپژوهش has shownنشان داده شده,
152
363000
2000
اما تحقيقات نشان داده که،
06:20
if you look at people who liveزنده underزیر two dollarsدلار a day --
153
365000
3000
اگر به افرادی را در نظر بگیریم که زندگی شان را با روزی کمتر از دو دلار می گذرانند -
06:23
one metricمتریک of povertyفقر --
154
368000
2000
که يکی از معيارهای فقر است -
06:25
two percentدرصد of that take-homeخانه را بگیر payپرداخت
155
370000
2000
دو درصد اين دستمزد
06:27
goesمی رود to this basketسبد here, in educationتحصیلات.
156
372000
3000
به اين سبد اينجا می رود، به آموزش.
06:30
20 percentدرصد goesمی رود to a basketسبد that is a combinationترکیبی of
157
375000
3000
بيست درصد به سبدی می رود که ترکيبی است از
06:33
alcoholالکل, tobaccoتنباکو, sugaryشیرین drinksنوشیدنی ها --
158
378000
2000
الکل، تنباکو، نوشابه های شکر دار
06:35
and prostitutionتن فروشی and festivalsجشنواره ها.
159
380000
3000
و فاحشه گری و برگزاری جشن ها.
06:38
If you just take fourچهار percentageدرصد pointsنکته ها
160
383000
2000
شما اگر فقط چهار درصد برداريد
06:40
and put it into this basketسبد,
161
385000
2000
و بگذاريد در اين يکی سبد،
06:42
you would have a transformativeدگرگونی effectاثر.
162
387000
3000
يک تأثير متحول کننده خواهيد داشت.
06:46
The last reasonدلیل has to do
163
391000
2000
آخرين دليل هم مربوط است به
06:48
with womenزنان beingبودن partبخشی of the solutionراه حل, not the problemمسئله.
164
393000
3000
اينکه زنان جزوی از راه حل هستند، نه صورت مسئله.
06:51
You need to use scarceکمبود resourcesمنابع.
165
396000
2000
باید از منابع محدود استفاده بهینه کرد.
06:53
It's a wasteدور ریختنی of resourcesمنابع if you don't use someoneکسی like Daiدای Manjuمانجو.
166
398000
3000
اين اتلاف منابع است که از کسی مثل دای مانجو بهره نگيريد.
06:56
Billبیل Gatesگیتس put it very well
167
401000
2000
بيل گيتس خيلی قشنگ اين موضوع را بیان کرد
06:58
when he was travelingمسافرت throughاز طریق Saudiعربستان سعودی Arabiaعربستان.
168
403000
2000
وقتی به سفر عربستان سعودی رفته بود.
07:00
He was speakingصحبت كردن to an audienceحضار much like yourselvesخودت.
169
405000
3000
او داشت برای جمعيتی بسيار شبيه به شما سخن می گفت.
07:03
Howeverبا این حال, two-thirdsدو سوم of the way there was a barrierمانع.
170
408000
3000
با اين فرق که از دو سوّم سالن به بعد، يک پرده گذاشته بودند.
07:06
On this sideسمت was menمردان,
171
411000
2000
در اين طرف مردها بودند،
07:08
and then the barrierمانع, and this sideسمت was womenزنان.
172
413000
2000
و بعد پرده، و اين طرف هم زنان.
07:10
And someoneکسی from this sideسمت of the roomاتاق got up and said,
173
415000
2000
و يک نفر از اين طرف سالن بلند شد و گفت،
07:12
"Mrآقای. Gatesگیتس, we have here as our goalهدف in Saudiعربستان سعودی Arabiaعربستان
174
417000
3000
«آقای گيتس، ما اينجا در عربستان سعودی هدفمان اين است
07:15
to be one of the topبالا 10 countriesکشورها
175
420000
2000
که يکی از ده کشور برتر باشيم
07:17
when it comesمی آید to technologyتکنولوژی.
176
422000
2000
در عرصه فناوری.
07:19
Do you think we'llخوب make it?"
177
424000
2000
فکر می کنيد بتوانيم به اين هدف برسيم؟»
07:21
So Billبیل Gatesگیتس, as he was staringخیره شدن out at the audienceحضار, he said,
178
426000
3000
سپس بيل گيتس، همينطور که به جمعيت نگاه می کرد گفت،
07:24
"If you're not fullyبه طور کامل utilizingاستفاده از halfنیم the resourcesمنابع in your countryکشور,
179
429000
3000
«اگر نيمی از منابع کشورتان را به طور کامل به کار نگيريد،
07:27
there is no way you will get anywhereهر جا nearنزدیک the topبالا 10."
180
432000
3000
به هيچ وجه به نزدیکی ده کشور برتر هم نخواهيد رسيد.»
07:30
So here is Billبیل of Arabiaعربستان.
181
435000
3000
خب اين هم از بيل عربستان.
07:33
(Laughterخنده)
182
438000
2000
(خنده)
07:35
So what would some of the specificخاص challengesچالش ها
183
440000
2000
خب ببينيم برخی از چالش های مشخص
07:37
look like?
184
442000
2000
به چه شکل هستند؟
07:40
I would say, on the topبالا of the agendaدستور جلسه
185
445000
3000
به نظر من، در صدر دستور کار
07:43
is sexارتباط جنسی traffickingقاچاق.
186
448000
2000
مسئله قاچاق جنسی است.
07:45
And I'll just say two things about this.
187
450000
2000
و درباره اين فقط دو چيز می گم.
07:47
The slaveryبردگی at the peakاوج of the slaveبرده tradeتجارت
188
452000
3000
ميزان برده داری در اوج تجارت برده
07:50
in the 1780s:
189
455000
3000
در دهه 1780:
07:53
there were about 80,000 slavesبردگان
190
458000
2000
حدود هشتاد هزار برده وجود داشت
07:55
transportedحمل می شود from Africaآفریقا to the Newجدید Worldجهان.
191
460000
3000
که از آفريقا به دنيای جديد منتقل می شدند.
07:58
Now, modernمدرن slaveryبردگی:
192
463000
3000
حالا، برده داری امروزی:
08:01
accordingبا توجه to Stateدولت Departmentگروه roughخشن statisticsآمار,
193
466000
3000
بنا بر آمار تقريبی وزارت خارجه،
08:04
there are about 800,000 -- 10 timesبار the numberعدد --
194
469000
3000
نزديک به هشتصد هزار - ده برابر آن عدد -
08:07
that are traffickedقاچاق acrossدر سراسر internationalبین المللی bordersمرز ها.
195
472000
3000
برده از مرزهای بين المللی قاچاق می شوند.
08:10
And that does not even includeعبارتند از those
196
475000
2000
و اين حتی شامل آنهایی نمی شود
08:12
that are traffickedقاچاق withinدر داخل countryکشور bordersمرز ها,
197
477000
2000
که در درون مرزهای کشورها قاچاق می شوند،
08:14
whichکه is a substantialقابل توجه است portionبخشی.
198
479000
3000
که بخش قابل توجهی هستند.
08:17
And if you look at
199
482000
2000
و اگر نگاه کنيد به
08:19
anotherیکی دیگر factorعامل, anotherیکی دیگر contrastتضاد,
200
484000
3000
يک عامل ديگر، يک قياس ديگر،
08:22
a slaveبرده back then is worthارزش
201
487000
2000
يک برده در آن قديم ها ارزشش
08:24
about $40,000
202
489000
2000
حدود چهل هزار دلار بود
08:26
in today'sامروزه moneyپول.
203
491000
2000
به پول امروزی.
08:28
Todayامروز, you can buyخرید a girlدختر traffickedقاچاق
204
493000
3000
امروز، شما می توانيد يک دختر قاچاق شده را
08:31
for a fewتعداد کمی hundredصد dollarsدلار,
205
496000
2000
با چند صد دلار بخريد،
08:33
whichکه meansبه معنای she's actuallyدر واقع more disposableقابل عرضه.
206
498000
3000
که به اين معنی است که در دسترس تر شده است.
08:36
But you know, there is progressپیش رفتن beingبودن madeساخته شده
207
501000
3000
اما می دانيد، پيشرفت هایی هم در حال وقوع است
08:39
in placesمکان ها like Cambodiaکامبوج and Thailandتایلند.
208
504000
2000
در جاهایی مثل کامبوج و تايلند.
08:41
We don't have to expectانتظار a worldجهان
209
506000
2000
مجبور نيستيم در انتظار دنيایی باشيم
08:43
where girlsدختران are boughtخریداری شد and soldفروخته شد or killedکشته شده.
210
508000
3000
که در آن دخترها خريد و فروش و کشته می شوند.
08:46
The secondدومین itemآیتم on the agendaدستور جلسه
211
511000
2000
دومين مورد در دستور کار
08:48
is maternalمادری mortalityمرگ و میر.
212
513000
3000
مرگ و مير هنگام زايمان است.
08:51
You know, childbirthزایمان in this partبخشی of the worldجهان
213
516000
3000
می دانيد، زايمان در اين قسمت از دنيا
08:54
is a wonderfulفوق العاده eventرویداد.
214
519000
2000
يک رويداد زيبا است.
08:56
In Nigerنیجر, one in sevenهفت womenزنان
215
521000
3000
در نيجر اما، از هر هفت زن يکی
08:59
can expectانتظار to dieمرگ duringدر حین childbirthزایمان.
216
524000
3000
می تواند توقع داشته باشد که هنگام زايمان بميرد.
09:02
Around the worldجهان,
217
527000
2000
در سرتاسر جهان،
09:04
one womanزن diesمیمیرد everyهرکدام minuteدقیقه and a halfنیم from childbirthزایمان.
218
529000
4000
در هر يک و نيم دقيقه يک زن بر اثر زايمان می ميرد.
09:08
You know, it's not as thoughگرچه
219
533000
2000
می دانيد، اين طور نيست که
09:10
we don't have the technologicalتکنولوژیکی solutionراه حل,
220
535000
3000
راه حل فنی اش را نداشته باشيم،
09:13
but these womenزنان have threeسه strikesاعتصاب againstدر برابر them:
221
538000
3000
اما اين زن ها سه ويژگی دارند که به ضررشان است:
09:16
they are poorفقیر, they are ruralروستایی
222
541000
2000
آنها فقيرند، روستایی اند
09:18
and they are femaleزن.
223
543000
3000
و مؤنث اند.
09:21
You know, for everyهرکدام womanزن who does dieمرگ,
224
546000
2000
می دانيد، برای هر يک زنی که می ميرد
09:23
there are 20 who surviveزنده ماندن
225
548000
2000
بيست زن ديگر هستند که زنده می مانند
09:25
but endپایان up with an injuryصدمه.
226
550000
2000
اما با يک جراحت.
09:27
And the mostاکثر devastatingویرانگر injuryصدمه
227
552000
2000
و ناگوارترين جراحت
09:29
is obstetricمامایی fistulaفیستول.
228
554000
2000
فیستول زایمان است.
09:31
It's a tearingپاره شدن duringدر حین obstructedمانع laborنیروی کار
229
556000
2000
يک جور پارگی ناشی از زايمان مشکل
09:33
that leavesبرگها a womanزن incontinentبی اختیاری.
230
558000
3000
که باعث بی اختياری ادراری در زنان می شود.
09:36
Let me tell you about Mahabubaمهابوبا.
231
561000
2000
بگذاريد برای شما از ماهابوبا تعريف کنم.
09:38
She livesزندگی می کند in Ethiopiaاتیوپی.
232
563000
2000
او در اتيوپی زندگی می کند.
09:40
She was marriedمتاهل againstدر برابر her will at ageسن 13.
233
565000
3000
او را بر خلاف ميلش در سيزده سالگی شوهر دادند.
09:43
She got pregnantباردار, ranفرار کرد to the bushبوته to have the babyعزیزم,
234
568000
3000
او حامله شد، و برای زاييدن بچه به گل و بوته ها پناه برد،
09:46
but you know, her bodyبدن was very immatureنابالغ,
235
571000
3000
اما می دانيد، بدنش هنوز خيلی نابالغ بود،
09:49
and she endedبه پایان رسید up havingداشتن obstructedمانع laborنیروی کار.
236
574000
3000
و آخرش زايمانش با اشکال مواجه شد.
09:52
The babyعزیزم diedفوت کرد, and she endedبه پایان رسید up with a fistulaفیستول.
237
577000
3000
بچه مرد، و او هم فيستول پيدا کرد.
09:55
So that meantبه معنای she was incontinentبی اختیاری;
238
580000
2000
و اين به معنی اين بود که بی اختياری ادرار داشت؛
09:57
she couldn'tنمی توانستم controlکنترل her wastesضایعات.
239
582000
3000
نمی توانست ضايعات خودش را کنترل کند.
10:00
In a wordکلمه, she stankسرخورده.
240
585000
2000
به عبارت ديگر، بوی گند گرفته بود.
10:02
The villagersروستاییان thought she was cursedلعنتی; they didn't know what to do with her.
241
587000
3000
روستاييان فکر کردند که او طلسم شده است؛ نمی دانستند با او چه کار کنند.
10:05
So finallyسرانجام, they put her at the edgeلبه - تیزی of the villageدهکده in a hutکلبه.
242
590000
3000
بنابراين آخرش او را در حاشیه روستا در يک کلبه گذاشتند.
10:08
They rippedپاره پاره شده off the doorدرب
243
593000
2000
درب کلبه را از جا کندند.
10:10
so that the hyenasهیون would get her at night.
244
595000
3000
تا کفتارها شبانه به سراغش بيايند.
10:13
That night, there was a stickچوب in the hutکلبه.
245
598000
3000
آن شب يک تکه چوب در آن کلبه بود.
10:16
She foughtمبارزه کرد off the hyenasهیون with that stickچوب.
246
601000
3000
او با آن چوب کفتارها را دفع کرد.
10:19
And the nextبعد morningصبح,
247
604000
2000
و صبح روز بعد،
10:21
she knewمی دانست if she could get to a nearbyدر نزدیکی villageدهکده where there was a foreignخارجی missionaryمبلغ,
248
606000
3000
او می دانست که اگر بتواند خودش را به يک روستای نزديک برساند که در آن يک مبلغ مذهبی خارجی هست،
10:24
she would be savedذخیره.
249
609000
2000
نجات خواهد يافت.
10:26
Because she had some damageخسارت to her nervesاعصاب,
250
611000
2000
از آنجا که عصب هايش مقداری آسيب ديده بود،
10:28
she crawledخزیدن all the way -- 30 milesمایل --
251
613000
3000
مجبور شد تمام راه - سی مابل - را چهار دست و پا برود
10:31
to that doorstepآستانه, halfنیم deadمرده.
252
616000
3000
تا نيمه جان به آن آستان برسد.
10:34
The foreignخارجی missionaryمبلغ openedافتتاح شد the doorدرب,
253
619000
2000
مبلغ مذهبی در را باز کرد،
10:36
knewمی دانست exactlyدقیقا what had happenedاتفاق افتاد,
254
621000
2000
فهميد که دقيقاً چه اتفاقی افتاده،
10:38
tookگرفت her to a nearbyدر نزدیکی fistulaفیستول hospitalبیمارستان in Addisآدیس Ababaآبابا,
255
623000
3000
او را به يک بيمارستان فيستول در آن نزديکی در آديس آبابا برد،
10:41
and she was repairedتعمیر شده
256
626000
2000
و او را ترميم کردند
10:43
with a 350-dollarدلاری operationعمل.
257
628000
3000
با يک عمل جراحی سيصد و پنجاه دلاری.
10:46
The doctorsپزشکان and nursesپرستاران there noticedمتوجه شدم
258
631000
2000
دکترها و پرستارهای آنجا متوجه شدند که
10:48
that she was not only a survivorبازمانده,
259
633000
2000
نه تنها او با مقاومت زنده مانده بود،
10:50
she was really cleverباهوش, and they madeساخته شده her a nurseپرستار.
260
635000
3000
بلکه بسيار هم باهوش بود، و او را به عنوان پرستار استخدام کردند.
10:53
So now, Mahabubaمهابوبا,
261
638000
2000
بنابرابن حالا، ماهابوبا،
10:55
she is savingصرفه جویی در the livesزندگی می کند
262
640000
2000
در حال نجات دادن زندگی
10:57
of hundredsصدها, thousandsهزاران نفر, of womenزنان.
263
642000
2000
صدها و هزاران زن است.
10:59
She has becomeتبدیل شدن به partبخشی of the solutionراه حل, not the problemمسئله.
264
644000
2000
او بخشی از راه حل شده است، نه صورت مسئله.
11:01
She's movedنقل مکان کرد out of a viciousشریر، بدجنس، حیوان صفت cycleچرخه
265
646000
2000
او از يک چرخه معيوب خارج شده
11:03
and into a virtuousفضیلت cycleچرخه.
266
648000
2000
و در يک چرخه سازنده قرار گرفته است.
11:05
I've talkedصحبت کرد about some of the challengesچالش ها,
267
650000
3000
درباره برخی از چالش ها صحبت کردم،
11:08
let me talk about some of the solutionsراه حل ها,
268
653000
2000
حالا بگذاريد درباره برخی از راه حل ها صحبت کنم،
11:10
and there are predictableقابل پیش بینی solutionsراه حل ها.
269
655000
3000
و راه حل های قابل پيش بينی هم هستند.
11:13
I've hintedاشاره کرد at them: educationتحصیلات
270
658000
2000
اشاره هایی کرده بودم: آموزش
11:15
and alsoهمچنین economicاقتصادی opportunityفرصت.
271
660000
3000
و همچنين فرصت اقتصادی.
11:18
So of courseدوره, when you educateآموزش a girlدختر,
272
663000
3000
پس به طور حتم، وقتی دختری را آموزش می دهيد،
11:21
she tendsتمایل دارد to get marriedمتاهل laterبعد on in life,
273
666000
3000
او معمولاً در مرحله ای ديرتر در زندگی اش ازدواج می کند،
11:24
she tendsتمایل دارد to have kidsبچه ها laterبعد on in life, she tendsتمایل دارد to have fewerکمتر kidsبچه ها,
274
669000
3000
معمولاً در مرحله ای ديرتر در زندگی اش بچه دار می شود، معمولاً تعداد کمتری بچه به دنيا می آورد،
11:27
and those kidsبچه ها that she does have,
275
672000
2000
و آن بچه هایی هم که به دنيا می آورد،
11:29
she educatesآموزش می دهد them in a more enlightenedروشنفکر fashionمد.
276
674000
2000
به طرز روشن نگرانه تری آموزششان می دهد.
11:31
With economicاقتصادی opportunityفرصت,
277
676000
2000
با فرصت اقتصادی،
11:33
it can be transformativeدگرگونی.
278
678000
2000
اين می تواند تحول آفرين باشد.
11:35
Let me tell you about Saimaسایا.
279
680000
2000
بگذاريد درباره سايما برايتان بگويم.
11:37
She livesزندگی می کند in a smallکوچک villageدهکده outsideخارج از Lahoreلاهور, Pakistanپاکستان.
280
682000
3000
او در روستایی کوچک در حوالی لاهور پاکستان زندگی می کند.
11:41
And at the time, she was miserableبدبخت.
281
686000
2000
و در آن زمان، وضعيت تأسف باری داشت.
11:43
She was beatenمورد ضرب و شتم everyهرکدام singleتنها day
282
688000
2000
تک تک روزها کتک می خورد
11:45
by her husbandشوهر, who was unemployedبیکار.
283
690000
2000
توسط شوهرش، که بيکار بود.
11:47
He was kindنوع of a gamblerقمار باز typeتایپ کنید -- and unemployableبیکار است, thereforeاز این رو --
284
692000
3000
يه جور آدم قمارباز بود -- و بنابرين غير قابل استخدام --
11:50
and tookگرفت his frustrationsناامیدی out on her.
285
695000
2000
و عصبانيت هایش را سر او خالی می کرد.
11:52
Well, when she had her secondدومین daughterفرزند دختر,
286
697000
2000
خب، وقتی که دومين دخترش به دنيا آمد،
11:54
her motherمادر in-lawدر قانون told her sonفرزند پسر,
287
699000
3000
مادر شوهرش به پسرش گفت،
11:57
"I think you'dمی خواهی better get a secondدومین wifeهمسر.
288
702000
2000
«به نظرم بهتر است تو يک زن دوّم بگيری.
11:59
Saima'sسایا not going to produceتولید کردن you a sonفرزند پسر."
289
704000
3000
سايما برای تو يک پسر به دنيا نمی آورد.»
12:03
This is when she had her secondدومین daughterفرزند دختر.
290
708000
2000
اين وقتی بود که دوّمين دخترش را به دنيا آورده بود.
12:05
At the time, there was
291
710000
2000
در آن زمان
12:07
a microlendingmicrorolending groupگروه in the villageدهکده
292
712000
2000
در روستا يک گروه بود که وام های کوچک می داد
12:09
that gaveداد her a 65-dollarدلاری loanوام.
293
714000
3000
که به او يک وام شصت و پنج دلاری داد.
12:12
Saimaسایا tookگرفت that moneyپول,
294
717000
3000
سايما آن پول را گرفت،
12:15
and she startedآغاز شده an embroideryگلدوزی businessکسب و کار.
295
720000
3000
و يک کسب و کار گلدوزی راه انداخت.
12:18
The merchantsبازرگانان likedدوست داشت her embroideryگلدوزی; it soldفروخته شد very well,
296
723000
2000
تاجرها از قلاب دوزی های او خوششان آمد؛ خيلی خوب فروش می رفت،
12:20
and they keptنگه داشته شد askingدرخواست for more.
297
725000
2000
و آن ها همينطور تقاضای بيشتر می دادند.
12:22
And when she couldn'tنمی توانستم produceتولید کردن enoughکافی,
298
727000
2000
و وقتی که ديگر بيشتر از اين نمی توانست توليد کند،
12:24
she hiredاستخدام شده other womenزنان in the villageدهکده.
299
729000
2000
زن های ديگر روستا را استخدام کرد.
12:26
Prettyبسیار soonبه زودی she had 30 womenزنان in the villageدهکده
300
731000
3000
به زودی او سی تن از زنان روستا را
12:29
workingکار کردن for her embroideryگلدوزی businessکسب و کار.
301
734000
2000
در کسب و کار گلدوزی اش به کار گرفته بود.
12:31
And then,
302
736000
2000
و بعد،
12:33
when she had to transportحمل و نقل all of the embroideryگلدوزی goodsکالاها
303
738000
3000
وقتی نياز به حمل و نقل همه کالاهای قلاب دوزی داشت
12:36
from the villageدهکده to the marketplaceبازار,
304
741000
2000
از روستا به بازار،
12:38
she neededمورد نیاز است someoneکسی to help her do the transportحمل و نقل,
305
743000
2000
به يک نفر برای انجام حمل و نقل نياز داشت،
12:40
so she hiredاستخدام شده her husbandشوهر.
306
745000
2000
پس شوهرش را استخدام کرد.
12:42
So now they're in it togetherبا یکدیگر.
307
747000
2000
پس حالا با هم درگير اين کار هستند.
12:44
He does the transportationحمل و نقل and distributionتوزیع,
308
749000
2000
آقا حمل و نقل و توزيع را انجام می دهد،
12:46
and she does the productionتولید and sourcingیافتن منابع.
309
751000
2000
و خانم توليد و تأمين را انجام می دهد.
12:48
And now they have a thirdسوم daughterفرزند دختر,
310
753000
3000
و حالا آنها يک دختر سوّم هم دارند،
12:51
and the daughtersدختران, all of them, are beingبودن tutoredآموزش داده شده in educationتحصیلات
311
756000
3000
و دخترها، همه شان، معلم دارند برای آموزش
12:54
because Saimaسایا knowsمی داند what's really importantمهم.
312
759000
3000
چرا که سايما می داند چه چيزی واقعاً مهم است.
12:57
Whichکدام bringsبه ارمغان می آورد me to the finalنهایی elementعنصر, whichکه is educationتحصیلات.
313
762000
3000
که اين موضوع من را به عامل نهایی می رساند، که آموزش است.
13:01
Larryلری Summersسامرز, when he was chiefرئیس economistاقتصاددان at the Worldجهان Bankبانک,
314
766000
3000
لری سامرز، وقتی که اقتصاددان ارشد بانک جهانی بود،
13:04
onceیک بار said that, "It mayممکن است well be
315
769000
3000
يک بار گفت «به نظر می آيد که
13:07
that the highestبالاترین returnبرگشت on investmentسرمایه گذاری
316
772000
2000
بيشترين بازگشت سرمايه
13:09
in the developingدر حال توسعه worldجهان
317
774000
2000
در کشورهای در حال توسعه
13:11
is in girls'دختران educationتحصیلات."
318
776000
3000
در آموزش دخترها باشد.»
13:14
Let me tell you about Beatriceبیاتریس Biiraبییرا.
319
779000
2000
بگذاريد برايتان درباره بياتريس بيرا بگويم.
13:16
Beatriceبیاتریس was livingزندگي كردن in Ugandaاوگاندا
320
781000
3000
بياتريس در اوگاندا زندگی می کرد
13:19
nearنزدیک the Congoکنگو borderمرز,
321
784000
2000
در نزديکی مرز کنگو
13:21
and like Daiدای Manjuمانجو, she didn't go to schoolمدرسه.
322
786000
2000
و مانند دای مانجو، او به مدرسه نرفته بود.
13:23
Actuallyدر واقع, she had never been to schoolمدرسه,
323
788000
3000
در واقع، هرگز به يک مدرسه نرفته بود،
13:26
not to a lickلیسیدن, one day.
324
791000
2000
حتی یک بار هم طعمش را نچشیده.
13:28
Her parentsپدر و مادر, again, said,
325
793000
2000
پدر و مادرش، دوباره، گفتند،
13:30
"Why should we spendخرج کردن the moneyپول on her?
326
795000
2000
«چرا بايد اين پول را خرجش کنيم؟
13:32
She's going to spendخرج کردن mostاکثر of her life luggingخواندن waterاب back and forthچهارم."
327
797000
3000
او بيشتر عمرش را بايد به کوله بار کردن آب بگذراند.»
13:35
Well, it just so happensاتفاق می افتد, at that time,
328
800000
3000
خب از قضای روزگار، در آن زمان،
13:38
there was a groupگروه in Connecticutکانتیکت
329
803000
3000
گروهی در کانکتيکات بود
13:41
calledبه نام the Nianticنانتیک Communityجامعه Churchکلیسا Groupگروه in Connecticutکانتیکت.
330
806000
3000
به نام گروه کليسای محلی نيانتيک در کانکتيکات.
13:44
They madeساخته شده a donationکمک مالی to an organizationسازمان
331
809000
2000
آنها يک مقدار پول اهداء کردند به سازمانی
13:46
basedمستقر in Arkansasآرکانزاس
332
811000
2000
در آرکانزاس
13:48
calledبه نام Heiferهیفر Internationalبین المللی.
333
813000
2000
به نام «هفر اينترناسيونال».
13:50
Heiferهیفر sentارسال شد two goatsبز ها to Africaآفریقا.
334
815000
3000
هفر دو عدد بز به آفريقا فرستاد.
13:53
One of them endedبه پایان رسید up with Beatrice'sبیاتریس parentsپدر و مادر,
335
818000
3000
که يکی از آنها به دست پدر و مادر بياتريس رسيد.
13:56
and that goatبز had twinsدوقلوها.
336
821000
2000
و آن بز دوقلو به دنيا آورد.
13:58
The twinsدوقلوها startedآغاز شده producingتولید milkشیر.
337
823000
2000
آن دو قلو شروع کردند به توليد شير.
14:00
They soldفروخته شد the milkشیر for cashپول نقد.
338
825000
2000
آنها شير را فروختند در ازای پول نقد.
14:02
The cashپول نقد startedآغاز شده accumulatingتجمع,
339
827000
2000
پول شروع کرد به انباشته شدن،
14:04
and prettyبسیار soonبه زودی the parentsپدر و مادر said,
340
829000
2000
و به زودی پدر و مادر گفتند،
14:06
"You know, we'veما هستیم got enoughکافی moneyپول. Let's sendارسال Beatriceبیاتریس to schoolمدرسه."
341
831000
3000
«خب حالا که به اندازه کافی پول داريم. بيا بياتريس را بفرستيم مدرسه.»
14:09
So at nineنه yearsسالها of ageسن,
342
834000
2000
پس در نه سالگی،
14:11
Beatriceبیاتریس startedآغاز شده in first gradeمقطع تحصیلی --
343
836000
2000
بياتريس کلاس اول را شروع کرد --
14:13
after all, she'dاو می خواهد never been to a lickلیسیدن of schoolمدرسه --
344
838000
2000
به هر حال تا حالا مدرسه نرفته بود --
14:15
with a sixشش year-oldساله.
345
840000
2000
همراه با يک بچه شش ساله.
14:17
No matterموضوع, she was just delightedخوشحالم to be in schoolمدرسه.
346
842000
2000
اهميتی نداشت، او فقط خوشحال بود که به مدرسه می رود.
14:19
She rocketedتکان داد to the topبالا of her classکلاس.
347
844000
2000
با سرعت به رتبه اول کلاسش رسيد.
14:21
She stayedماند at the topبالا of her classکلاس
348
846000
3000
و در رتبه اول کلاسش ماند
14:24
throughاز طریق elementaryابتدایی schoolمدرسه, middleوسط schoolمدرسه,
349
849000
2000
همينطور در تمام دبستان، راهنمایی،
14:26
and then in highبالا schoolمدرسه,
350
851000
2000
و سپس در دبيرستان،
14:28
she scoredبه ثمر رساند brilliantlyدرخشان on the nationalملی examinationsامتحانات
351
853000
3000
نمره فوق العاده ای در امتحان سراسری کسب کرد،
14:31
so that she becameتبدیل شد the first personفرد in her villageدهکده,
352
856000
3000
و بنابراين اولين فردی شد از روستايش،
14:34
ever, to come to the Unitedیونایتد Statesایالت ها
353
859000
2000
در تاريخ، که توانست به ايالات متحده بيايد
14:36
on scholarshipبورس تحصیلی.
354
861000
2000
با بورس تحصيلی.
14:38
Two yearsسالها agoپیش,
355
863000
2000
دو سال پيش،
14:40
she graduatedفارغ التحصیل شد from Connecticutکانتیکت Collegeدانشکده.
356
865000
3000
او از کالج کانکتيکات فارغ التحصيل شد.
14:43
On the day of her graduationفارغ التحصیلی,
357
868000
2000
در روز فارغ التحصيلی اش،
14:45
she said, "I am the luckiestخوشبخت ترین girlدختر aliveزنده است
358
870000
3000
گفت که «من خوش شانس ترين دختر دنيا هستم
14:48
because of a goatبز."
359
873000
2000
به خاطر يک بز.»
14:50
(Laughterخنده)
360
875000
2000
(خنده)
14:52
And that goatبز was $120.
361
877000
2000
و آن بز قيمتش صد و بيست دلار بود.
14:54
So you see how transformativeدگرگونی
362
879000
3000
پس می بينيد که تا چه اندازه کمک های کوچک
14:57
little bitsبیت of help can be.
363
882000
2000
می توانند تحول آفرين باشند.
14:59
But I want to give you a realityواقعیت checkبررسی.
364
884000
2000
امّا می خواهم واقعيت را برايتان يادآوری کنم.
15:02
Look: U.S. aidکمک, helpingکمک people is not easyآسان,
365
887000
3000
ببينيد: کمک های آمريکا، کمک کردن به مردم آسان نيست.
15:05
and there have been booksکتاب ها that have criticizedانتقاد شدید U.S. aidکمک.
366
890000
3000
کتاب هایی هستند که از کمک های آمريکا انتقاد کرده اند.
15:08
There's Billبیل Easterly'sعید پاک bookکتاب.
367
893000
2000
کتاب بيل ايسترلی (Bill Easterly) هست.
15:10
There's a bookکتاب calledبه نام "Deadمرده Aidکمک."
368
895000
2000
يک کتاب هست به نام «کمک های مرده».
15:12
You know, the criticismانتقاد is fairنمایشگاه;
369
897000
2000
می دانيد، انتقادها به جا است؛
15:14
it isn't easyآسان.
370
899000
2000
کار آسانی نيست.
15:16
You know, people say how
371
901000
2000
می دانيد، مردم می گويند چطور
15:18
halfنیم of all waterاب well projectsپروژه ها, a yearسال laterبعد, are failedناموفق.
372
903000
2000
نيمی از تمام پروژه های ايجاد چاه آب پس از يک سال شکست خوردند.
15:20
When I was in Zimbabweزیمبابوه,
373
905000
2000
وقتی من در زيمبابوه بودم،
15:22
we were touringتور a placeمحل with the villageدهکده chiefرئیس --
374
907000
2000
ما همراه با رئيس قبيله از منطقه ای ديدن می کرديم --
15:24
he wanted to raiseبالا بردن moneyپول for a secondaryثانوی schoolمدرسه --
375
909000
3000
او می خواست برای يک دبيرستان پول جمع کند --
15:27
and there was some constructionساخت و ساز a fewتعداد کمی yardsمتری away,
376
912000
2000
و کمی آن طرف تر ساخت و سازی داشت انجام می شد،
15:29
and I said, "What's that?"
377
914000
2000
و من گفتم «آن چيست؟»
15:31
He sortمرتب سازی of mumbledخندید.
378
916000
2000
او مقداری من و من کرد.
15:33
Turnsچرخش out that it's a failedناموفق irrigationآبیاری projectپروژه.
379
918000
2000
بعداً معلوم شد که يک پروژه ناموفق آبياری بوده است.
15:35
A fewتعداد کمی yardsمتری away was a failedناموفق chickenجوجه coopکوک.
380
920000
3000
کمی آن طرف تر يک مرغدانی بلااستفاده وجود داشت.
15:38
One yearسال, all the chickensجوجه ها diedفوت کرد, and no one wanted to put the chickensجوجه ها in there.
381
923000
3000
يک سال همه مرغ ها مرده بودند و حالا ديگر هيچ کس نمی خواست مرغ هايش را آنجا بگذارد.
15:41
It's trueدرست است, but we think that you don't throughاز طریق the babyعزیزم out with the bathwaterآب حمام;
382
926000
3000
درست است، اما به نظر ما نبايد به خاطر درست کردن ابرو، چشم رو کور کرد؛
15:44
you actuallyدر واقع improveبهتر کردن.
383
929000
2000
بايد واقعاً پيشرفت کرد.
15:46
You learnیاد گرفتن from your mistakesاشتباهات, and you continuouslyبه طور مداوم improveبهتر کردن.
384
931000
3000
از اشتباهاتتان ياد می گيريد، و مدام پیشرفت می کنيد.
15:49
We alsoهمچنین think that individualsاشخاص حقیقی
385
934000
2000
ما همچنين فکر می کنيم که افراد
15:51
can make a differenceتفاوت, and they should,
386
936000
3000
می توانند تأثيرگذار باشند، و بايد باشند،
15:54
because individualsاشخاص حقیقی, togetherبا یکدیگر,
387
939000
2000
چرا که افراد، با همديگر،
15:56
we can all help createايجاد كردن a movementجنبش.
388
941000
3000
همه با هم می توانيم يک جنبش خلق کنیم.
15:59
And a movementجنبش of menمردان and womenزنان
389
944000
2000
و يک جنبش از مردان و زنان
16:01
is what's neededمورد نیاز است to bringآوردن about socialاجتماعی changeتغییر دادن,
390
946000
2000
همان چيزی است که برای تحقق تغيير اجتماعی لازم است،
16:03
changeتغییر دادن that will addressنشانی
391
948000
3000
تغييری که به اين
16:06
this great moralاخلاقی challengeچالش.
392
951000
2000
چالش اخلاقی بزرگ رسيدگی کند.
16:08
So then, I askپرسیدن,
393
953000
3000
بنابراين من می پرسم،
16:11
what's in it for you?
394
956000
2000
برای شما چه نفعی در آن است؟
16:13
You're probablyشاید askingدرخواست that. Why should you careاهميت دادن?
395
958000
3000
احتمالاً داريد از خودتان می پرسيد. چرا بايد اهميت بدهيد؟
16:16
I will just leaveترک کردن you with two things.
396
961000
2000
شما را فقط با دو فکر می گذارم.
16:18
One is that researchپژوهش showsنشان می دهد
397
963000
3000
يکی اينکه تحقيقات نشان داده
16:21
that onceیک بار you have
398
966000
2000
که وقتی شما
16:23
all of your materialمواد needsنیاز دارد takenگرفته شده careاهميت دادن of --
399
968000
3000
تمام نيازهای مادی تان براورده شده باشد --
16:26
whichکه mostاکثر of us, all of us, here in this roomاتاق do --
400
971000
3000
که بيشتر ما، همه ما که در اين اتاق حاضر هستيم اينطوريم --
16:29
researchپژوهش showsنشان می دهد that
401
974000
2000
تحقيقات نشان داده که
16:31
there are very fewتعداد کمی things in life
402
976000
2000
چيزهای بسيار کمی در زندگی هستند
16:33
that can actuallyدر واقع elevateبالا بردن your levelسطح of happinessشادی.
403
978000
3000
که بعد از آن بتوانند واقعاً سطح شادمانی ما را بالا ببرند.
16:36
One of those things
404
981000
2000
يکی از آن چيزها
16:38
is contributingمشارکت to a causeسبب می شود largerبزرگتر than yourselfخودت.
405
983000
3000
اين است که به يک هدف متعالی بزرگتر از خودتان خدمت کنيد.
16:43
And the secondدومین thing,
406
988000
2000
و دوّمین چيز.
16:45
it's an anecdoteحکایت that I'll leaveترک کردن you with.
407
990000
2000
يک حکايت است که آن را با شما در ميان می گذارم.
16:47
And that is the storyداستان
408
992000
2000
و آن هم داستان
16:49
of an aidکمک workerکارگر in Darfurدارفور.
409
994000
3000
يک کارمند کمک های بشردوستانه در دارفور است.
16:52
Here was a womanزن
410
997000
2000
اينجا زنی بود
16:54
who had workedکار کرد in Darfurدارفور,
411
999000
2000
که در دارفور کار کرده بود،
16:56
seeingدیدن things that no humanانسان beingبودن should see.
412
1001000
3000
و چيزهایی ديده بود که هيچ انسانی نبايد ببيند.
17:00
Throughoutدر تمام طول her time there,
413
1005000
2000
در تمام زمانی که آنجا بود،
17:02
she was strongقوی, she was steadfastپایدار.
414
1007000
3000
قوی بود، استوار بود.
17:05
She never brokeشکست down.
415
1010000
3000
هرگز شکسته نشد.
17:08
And then she cameآمد back to the Unitedیونایتد Statesایالت ها
416
1013000
2000
و سپس به ايالات متحده باز گشت
17:10
and was on breakزنگ تفريح, Christmasکریسمس breakزنگ تفريح.
417
1015000
2000
و در تعطيلات بود، تعطيلات کريسمس.
17:12
She was in her grandmother'sمادربزرگ backyardحیاط خلوت,
418
1017000
3000
او در حياط پشتی خانه مادربزرگش بود،
17:15
and she saw something that madeساخته شده her breakزنگ تفريح down in tearsاشک ها.
419
1020000
3000
و چيزی ديد که باعث شد بشکند و اشک بريزد.
17:19
What that was
420
1024000
2000
و آن چيز
17:21
was a birdپرنده feederتغذیه کننده.
421
1026000
3000
ظرف مخصوص خوراک پرنده ها بود.
17:24
And she realizedمتوجه شدم that she had the great fortuneثروت
422
1029000
3000
و او متوجه شد که چه بخت عظيمی داشته است
17:27
to be bornبدنیا آمدن in a countryکشور
423
1032000
2000
که در کشوری به دنيا آمده
17:29
where we take securityامنیت for grantedاعطا شده,
424
1034000
3000
که در آن امنيت يک چيز عادی است،
17:32
where we not only can feedخوراک, clotheلباس
425
1037000
2000
جایی که در آن نه تنها می توانيم غذا، لباس،
17:34
and houseخانه ourselvesخودمان,
426
1039000
3000
و مسکن برای خودمان داشته باشيم،
17:37
but alsoهمچنین provideفراهم کند for wildوحشی birdsپرنده ها
427
1042000
3000
بلکه می توانيم پرندگان وحشی را هم تأمین کنیم
17:40
so they don't go hungryگرسنه in the winterزمستان.
428
1045000
3000
تا در زمستان گرسنه نمانند.
17:44
And she realizedمتوجه شدم that with that great fortuneثروت
429
1049000
3000
و او متوجه شد که همراه اين بخت عظيم
17:47
comesمی آید great responsibilityمسئوليت.
430
1052000
3000
مسئوليت عظيمی می آيد.
17:50
And so, like her,
431
1055000
3000
و برای همين، مانند او
17:53
you, me,
432
1058000
2000
شما، من،
17:55
we have all wonبرنده شد the lotteryبخت آزمایی of life.
433
1060000
3000
ما همه در قرعه کشی زندگی برنده شده ايم.
17:58
And so the questionسوال becomesتبدیل می شود:
434
1063000
2000
و بنابراين سؤالی که مطرح می شود اين است:
18:00
how do we dischargeتخلیه that responsibilityمسئوليت?
435
1065000
3000
چگونه اين مسئوليت را به جا بياوريم؟
18:03
So, here'sاینجاست the causeسبب می شود.
436
1068000
2000
پس، اين هدف متعالی است.
18:05
Joinپیوستن the movementجنبش.
437
1070000
2000
به جنبش بپيونديد.
18:07
Feel happierشادتر and help saveصرفه جویی the worldجهان.
438
1072000
3000
احساس شادی بيشتری کنيد و به نجات دنيا کمک کنيد.
18:10
Thank you very much.
439
1075000
2000
بسيار ممنون از شما.
18:12
(Applauseتشویق و تمجید)
440
1077000
3000
(تشويق)
Translated by Mohammad Keyhani
Reviewed by Shahryar Zareparvar

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Sheryl WuDunn - Author, journalist
As a journalist reporting on China, Sheryl WuDunn saw the everyday oppression of women around the world. She and Nick Kristof wrote "Half the Sky," chronicling women's stories of horror and, especially, hope.

Why you should listen

Sheryl WuDunn and her husband, Nick Kristof, won a Pulitzer for their New York Times coverage of the 1989 Tiananmen Square protests. Their joint reporting work in China and other developing nations convinced them both that, just as slavery was the moral issue of the 19th century, sex trafficking, gender-based violence and other abuses make women's rights the moral issue of the 21st.

In their book Half the Sky: Turning Oppression into Opportunity for Women Worldwide, WuDunn and Kristof make the case for empowering women as a means of development. Women tend to spend more on education, nutrition and business, the economic engines of growth in a community. And if we can find ways to develop the untapped potential of the millions of women who are now left uneducated, denied basic rights, oppressed and threatened -- we'll turn on a firehose of economic power that could transform the developing world.

More profile about the speaker
Sheryl WuDunn | Speaker | TED.com