ABOUT THE SPEAKER
Meg Jay - Clinical psychologist
In her book "The Defining Decade," Meg Jay suggests that many twentysomethings feel trivialized during what is actually the most transformative — and defining — period of our adult lives.

Why you should listen

Lately it feels as if 25 is just a bit too young to get serious. In her psychology practice, and her book The Defining Decade, clinical psychologist Meg Jay suggests that many twentysomethings have been caught in a swirl of hype and misinformation about what Time magazine calls the "Me Me Me Generation." The rhetoric that "30 is the new 20," she suggests, trivializes what is actually the most transformative period of our adult lives.
 
Drawing from more than ten years of work with hundreds of twentysomething clients and students, Jay weaves science together with compelling, behind-closed-doors stories. The result is a provocative, poignant read that shows us why, far from being an irrelevant downtime, our twenties are a developmental sweetspot that comes only once.  Our twenties are a time when the things we do -- and the things we don’t do -- will have an enormous effect across years and even generations to come.

Jay is a clinical psychologist who specializes in adult development, and in twentysomethings in particular. She is an assistant clinical professor at the University of Virginia and maintains a private practice in Charlottesville, Virginia.  She spent her own early twentysomething years as an Outward Bound instructor.

More profile about the speaker
Meg Jay | Speaker | TED.com
TED2013

Meg Jay: Why 30 is not the new 20

مگ جی: چرا ۳۰ سالگی، ۲۰ سالگی جدید نیست

Filmed:
11,119,401 views

روانشناس کلینیکی مگ جی پیامی جسورانه برای کسانی که در دهه بیست زندگی هستند دارد: بر خلاف باور عمومی، دهه بیست شما، دهه ‌ای دورانداختنی نیست. در این سخنرانی برانگیزنده، جی می‌گوید به دلیل اینکه ازدواج، کار و داشتن فرزند در زندگی بعد از دهه بیست اتفاق می‌افتند، نمی‌توان که از هم اکنون برنامه ریزی تان را شروع نکرد‌( بلکه برنامه ریزی را از دهه بیست شروع کنید). او سه توصیه برای بیست و چند ساله‌ها دارد تا بتوانند بزرگسال‌یشان را مجددا در معنای زندگیشان مطالبه کنند.
- Clinical psychologist
In her book "The Defining Decade," Meg Jay suggests that many twentysomethings feel trivialized during what is actually the most transformative — and defining — period of our adult lives. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
When I was in my 20s,
0
455
2029
وقتى در دهه٢٠سالگى‌ام بودم،
00:14
I saw my very first psychotherapyروان درمانی clientمشتری.
1
2484
3813
اولين ارباب رجوع روان درمانی‌ام را ديدم
00:18
I was a PhPh.D. studentدانشجو in clinicalبالینی psychologyروانشناسی at Berkeleyبرکلی.
2
6297
3611
دانشجوى دكترى در روانشناسى در بركلى بودم.
00:21
She was a 26-year-oldساله womanزن namedتحت عنوان Alexالکس.
3
9908
4376
او زن ٢٦ ساله‌اى به نام آلكس بود.
00:26
Now Alexالکس walkedراه می رفت into her first sessionجلسه
4
14284
1789
وقتى آلكس وارد اولين جلسه‌اش شد
00:28
wearingپوشیدن jeansشلوار جین and a bigبزرگ slouchyشلوغی topبالا,
5
16073
2435
شلوار جين و يك تاپ خيلى گشاد پوشيده بود،
00:30
and she droppedکاهش یافته است ontoبه سوی the couchنیمکت in my officeدفتر
6
18508
2556
و روى مبل توى دفترم ولو شد
00:33
and kickedلگد زد off her flatsآپارتمان ها
7
21064
1693
و كفشهاى پاشنه تختش را در آورد
00:34
and told me she was there to talk about guy problemsمشکلات.
8
22757
3803
و بهم گفت براى اين آنجا بود تا درباره مشكلات مردها حرف بزند.
00:38
Now when I heardشنیدم this, I was so relievedتسکین دهنده.
9
26560
4240
انموقع كه آن را شنيدم، خيالم خيلى راحت شد.
00:42
My classmateهمکلاسی got an arsonistدستگیر کننده for her first clientمشتری.
10
30800
3316
همكلاسيم، اولين مراجعش كسى بود كه عمداً آتش سوزى ايجاد مى‌كرد.
00:46
(Laughterخنده)
11
34116
1593
(خنده)
00:47
And I got a twentysomethingtwentysomething who wanted to talk about boysپسران.
12
35709
4671
و من یک ارباب رجوع بيست و چند ساله داشتم كه مى‌خواست درباره پسرها حرف بزند.
00:52
This I thought I could handleرسیدگی.
13
40380
2877
فكر كردم مى‌توانم از پسش بربيام.
00:55
But I didn't handleرسیدگی it.
14
43257
2279
اما نتوانستم.
00:57
With the funnyخنده دار storiesداستان ها that Alexالکس would bringآوردن to sessionجلسه,
15
45536
2395
با داستانهاى بامزه اى كه آلكس به جلسه میاورد،
00:59
it was easyآسان for me just to nodگره زدن my headسر
16
47931
1999
برايم آسان بود كه فقط سرم را به نشانه موافقت تكان دهم
01:01
while we kickedلگد زد the can down the roadجاده.
17
49930
2486
در حاليكه تصميم گيريمان را به تعويق می‌انداختيم.
01:04
"Thirty'sسی سی the newجدید 20," Alexالکس would say,
18
52416
2280
آلكس مى‌گفت که" سى سالگى، ٢٠سالگی جديد است،"
01:06
and as farدور as I could tell, she was right.
19
54696
2817
و تا جايى كه مى‌توانستم بگويم، حق با او بود.
01:09
Work happenedاتفاق افتاد laterبعد, marriageازدواج happenedاتفاق افتاد laterبعد,
20
57513
2463
شغل بعداً پيش می‌آید، ازدواج بعداً اتفاق می‌افتاد،
01:11
kidsبچه ها happenedاتفاق افتاد laterبعد, even deathمرگ happenedاتفاق افتاد laterبعد.
21
59976
3584
بچه ها بعداً به دنیا می‌آمدند، حتى مرگ بعداً اتفاق می‌افتاد.
01:15
TwentysomethingsTwentysomethings like Alexالکس and I had nothing but time.
22
63560
4864
بيست و چند ساله‌هايى مثل آلكس و من چيزى نداشتيم که به او بدهم، الا وقت.
01:20
But before long, my supervisorسرپرست pushedتحت فشار قرار داد me
23
68424
3103
اما قبل از آنکه دیر شود، سرپرست من فشار آورد تا
01:23
to pushفشار دادن Alexالکس about her love life.
24
71527
2887
به آلكس درباره زندگى عشقى‌اش فشار بیاورم.
01:26
I pushedتحت فشار قرار داد back.
25
74414
1553
من نپذيرفتم.
01:27
I said, "Sure, she's datingدوستیابی down,
26
75967
2240
گفتم، " حتمن، الان داره با يكى بيرون مى ره،
01:30
she's sleepingخوابیدن with a knuckleheadسرگردان,
27
78207
2829
با اين كله پوك مى خوابه،
01:33
but it's not like she's going to marryازدواج کن the guy."
28
81036
3176
اما به نظر نمى رسد كه بخواهد با اين مرد ازدواج كند."
01:36
And then my supervisorسرپرست said,
29
84212
2063
و سوپروايزرم گفت،
01:38
"Not yetهنوز, but she mightممکن marryازدواج کن the nextبعد one.
30
86275
4369
"نه هنوز، اما شايد با نفر بعدى ازدواج كند.
01:42
Besidesبعلاوه, the bestبهترین time to work on Alex'sالکس marriageازدواج
31
90644
3863
علاوه بر اين، بهترين زمان براى كار كردن روى موضوع ازدواج آلكس،
01:46
is before she has one."
32
94507
3542
قبل از اين كه يكى را پيدا كرده باشد است."
01:50
That's what psychologistsروانشناسان call an "Ahaآه!" momentلحظه.
33
98049
3225
آن چيزى است كه روانشناس‌ها لحظه "آها" مى نامند.
01:53
That was the momentلحظه I realizedمتوجه شدم, 30 is not the newجدید 20.
34
101274
3269
آن لحظه‌اى كه بود من تشخيص دادم، ٣٠ سالگى ٢٠سالگی جديد نيست.
01:56
Yes, people settleحل کن down laterبعد than they used to,
35
104543
2546
بله، آدمها عادت داشتند بعد از آن يكجا مستقر شوند،
01:59
but that didn't make Alex'sالکس 20s a developmentalتوسعه downtimeخرابی.
36
107089
4509
اما باعث نمى‌شد كه دهه ٢٠ سالگى را به وقفه‌‌‌ای در رشد آلکس تبدیل كند.
02:03
That madeساخته شده Alex'sالکس 20s a developmentalتوسعه sweetشیرین spotنقطه,
37
111598
3511
بلكه مى‌توانست باعث شود كه ٢٠ سالگى آلكس نقطه شيرين رشدش باشد،
02:07
and we were sittingنشسته there blowingدمیدن it.
38
115109
3257
ولى ما آنجا مى‌نشستيم و هدرش مى‌داديم.
02:10
That was when I realizedمتوجه شدم that this sortمرتب سازی of benignخوش خیم neglectبی توجهی
39
118366
3826
و همان وقت بود كه تشخيص دادم اين نوع چشم پوشى مهربانانه
02:14
was a realواقعی problemمسئله, and it had realواقعی consequencesعواقب,
40
122192
3997
مشكلى واقعى بود، و پيامدهاى واقعى داشت،
02:18
not just for Alexالکس and her love life
41
126189
2414
نه فقط براى آلكس و زندگى عاشقانه اش
02:20
but for the careersشغل and the familiesخانواده ها and the futuresآینده
42
128603
3151
بلكه براى مشاغل و خانواده ها و آينده
02:23
of twentysomethingstwentysomethings everywhereدر همه جا.
43
131754
3466
افرادی که در دهه بیست زندگیشان هستند در همه جای دنیا.
02:27
There are 50 millionمیلیون twentysomethingstwentysomethings
44
135220
2583
همين حالا در آمريكا ٥٠ ميليون نفر
02:29
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها right now.
45
137803
2120
در دهه بیست زندگیشان هستند.
02:31
We're talkingصحبت کردن about 15 percentدرصد of the populationجمعیت,
46
139923
3807
درباره حدود ١٥ درصد از اين جمعيت کشور صحبت مى كنيم
02:35
or 100 percentدرصد if you considerدر نظر گرفتن
47
143730
2292
يا اگر ١٠٠ درصد مردم را هم در نظر بگيريد
02:38
that no one'sیک نفر gettingگرفتن throughاز طریق adulthoodبزرگسالان
48
146022
2131
هيچكس به بزرگسالی نمی‌رسد
02:40
withoutبدون going throughاز طریق theirخودشان 20s first.
49
148153
3117
مگر اين كه اول دهه ٢٠ سالگى‌اش را پشت سر گذاشته باشد.
02:43
Raiseبالا بردن your handدست if you're in your 20s.
50
151270
2512
اگر در دهه بيست سالگى قرار داريد دستتان را بالا ببريد.
02:45
I really want to see some twentysomethingstwentysomethings here.
51
153782
1957
واقعاً مى‌خواهم بدانم كه چند تا بيست و چند ساله اينجا مى‌بينم.
02:47
Oh, yayبله! Y'all'sY'all's awesomeعالی.
52
155739
1882
اوه، آره! شماها همتون فوق العاده ايد.
02:49
If you work with twentysomethingstwentysomethings, you love a twentysomethingtwentysomething,
53
157621
3945
اگر با بيست وچند ساله ها كار مى كنيد، يا عاشق يك بيست وچند ساله هستيد،
02:53
you're losingاز دست دادن sleepبخواب over twentysomethingstwentysomethings, I want to see —
54
161566
2868
بخاطر بيست و چند ساله اى بيخوابى مى كشيد، مى خواهم ببینم --
02:56
Okay. Awesomeعالی, twentysomethingstwentysomethings really matterموضوع.
55
164434
4164
بسيار خوب. عالى است، بيست و چند سالگى واقعاً مهم است.
03:00
So I specializeمتخصص in twentysomethingstwentysomethings because I believe
56
168598
3697
بنابراين متخصص بيست وچند ساله‌ها شدم چون به اعتقاد من
03:04
that everyهرکدام singleتنها one of those 50 millionمیلیون twentysomethingstwentysomethings
57
172295
4216
تك تك اين ٥٠ ميليون نفر که در دهه بیست هستند
03:08
deservesسزاوار است to know what psychologistsروانشناسان,
58
176511
3229
لايق اين هستند كه بدانند کدام یک از روانشناسها،
03:11
sociologistsجامعه شناسان, neurologistsمتخصصان مغز و اعصاب and fertilityباروری specialistsمتخصصان
59
179740
3720
جامعه شناسهان، عصب شناسها و متخصصان بارورى
03:15
alreadyقبلا know:
60
183460
1818
كه الان مى شناسند:
03:17
that claimingادعا می کند your 20s is one of the simplestساده ترین,
61
185278
2862
که ادعا می‌کنند که دهه ٢٠ سالگی شما یکی از ساده‌ترین دوره‌هاست
03:20
yetهنوز mostاکثر transformativeدگرگونی, things you can do
62
188140
3107
که بیشترین تغییرات و دگرگونی را می‌توانید
03:23
for work, for love, for your happinessشادی,
63
191247
2695
براى شغل‌تان، عشق‌تان، شاديتان،
03:25
maybe even for the worldجهان.
64
193942
2472
حتى شايد براى دنيا انجام دهيد.
03:28
This is not my opinionنظر. These are the factsحقایق.
65
196414
4848
اين عقيده من نيست. اينها حقايق هستند.
03:33
We know that 80 percentدرصد of life'sزندگی mostاکثر definingتعریف کردن momentsلحظات
66
201262
3178
ما مى‌دانيم كه ٨٠ درصد از مهمترين لحظات تعريف شده زندگى
03:36
take placeمحل by ageسن 35.
67
204440
2726
تا سن ٣٥ سالگى اتفاق مى افتند.
03:39
That meansبه معنای that eightهشت out of 10 of the decisionsتصمیمات
68
207166
3408
به آن معناست كه از هر ١٠ تا تصميم‌گیری
03:42
and experiencesتجربیات and "Ahaآه!" momentsلحظات
69
210574
2784
و تجربه‌ها و لحظات "آها!" هشت‌تایشان
03:45
that make your life what it is
70
213358
2144
سازنده زندگى شما به این شکل است
03:47
will have happenedاتفاق افتاد by your mid-اواسط30s.
71
215502
3062
تا اواسط دهه سى سالگى اتفاق خواهد افتاد.
03:50
People who are over 40, don't panicوحشت.
72
218564
1997
كسانى كه بالاى ٤٠ سال هستند، وحشت نكنند.
03:52
This crowdجمعیت is going to be fine, I think.
73
220561
2876
فكر كنم، اين جمعيت اوضاعش خوب خواهد شد.
03:55
We know that the first 10 yearsسالها of a careerحرفه
74
223437
2727
مى دانيم كه ١٠ سال نخست يك شغل
03:58
has an exponentialنمایشی impactتأثیر
75
226164
2157
تاثير تشريحى بر ميزان
04:00
on how much moneyپول you're going to earnبدست آوردن.
76
228321
2475
پولى كه قرار است كسب كنيد، دارد.
04:02
We know that more than halfنیم of Americansآمریکایی ها
77
230796
2136
مى‌دانيم كه بيش از نيمى از آمريكاييها
04:04
are marriedمتاهل or are livingزندگي كردن with or datingدوستیابی
78
232932
2400
تا سى سالگى ازدواج كرده‌اند يا
04:07
theirخودشان futureآینده partnerشریک by 30.
79
235332
2350
با شريك آينده‌شان بيرون مى‌روند.
04:09
We know that the brainمغز capsکلاه off its secondدومین
80
237682
2541
مى‌دانيم كه مغز دومين و آخرين جهش
04:12
and last growthرشد spurtاسپرد in your 20s
81
240223
2160
رشديش را در دهه ٢٠ سالگى تمام مى‌كند
04:14
as it rewiresرولز itselfخودش for adulthoodبزرگسالان,
82
242383
3257
در حاليكه خود را دوباره براى بزرگسالى مي‌نويسد،
04:17
whichکه meansبه معنای that whateverهر چه it is you want to changeتغییر دادن about yourselfخودت,
83
245640
3768
يعنى هر آنچه كه شما مى‌خواهيد درباره خودتان تغيير دهيد،
04:21
now is the time to changeتغییر دادن it.
84
249408
3128
اكنون زمان تغيير دادن آن است.
04:24
We know that personalityشخصیت changesتغییرات more duringدر حین your 20s
85
252536
3246
مى‌دانيم كه بيشترين تغيير شخصيت طى دهه ٢٠ سالگى اتفاق مى‌افتد
04:27
than at any other time in life,
86
255782
2280
در قياس با هر زمان ديگرى در زندگى،
04:30
and we know that femaleزن fertilityباروری peaksقله ها at ageسن 28,
87
258062
4292
و مى‌دانيم كه بارورى زنانه در ٢٨ سالگى به اوج خود مى‌رسد،
04:34
and things get trickyروی حیله و تزویر after ageسن 35.
88
262354
3564
و اوضاع بعد از ٣٥ سالگى موذيانه مى شود.
04:37
So your 20s are the time to educateآموزش yourselfخودت
89
265918
2567
بنابراين دهه ٢٠ سالگيتان زمان تربيت كردن خودتان
04:40
about your bodyبدن and your optionsگزینه ها.
90
268485
4264
درباره جسمتان و انتخابهايتان است.
04:44
So when we think about childکودک developmentتوسعه,
91
272749
1951
بنابراين وقتى ما درباره رشد كودك فكر مى كنيم،
04:46
we all know that the first fiveپنج yearsسالها are a criticalبحرانی periodدوره زمانی
92
274700
3990
همه ما مى‌دانيم كه پنج سال نخست دوره اى حياتى
04:50
for languageزبان and attachmentضمیمه in the brainمغز.
93
278690
3379
براى زبان و دلبستگى در مغز است.
04:54
It's a time when your ordinaryعادی, day-to-dayروز به روز life
94
282069
3158
اين زمانى است كه زندگى روزمره و عادى شما
04:57
has an inordinateغلط impactتأثیر on who you will becomeتبدیل شدن به.
95
285227
4662
تاثير مفرطى برروى آن كسى شما خواهيد شد، دارد.
05:01
But what we hearشنیدن lessکمتر about is that there's suchچنین a thing
96
289889
2570
اما چيزى كه ما درباره ش كمتر مى شنويم اين هست كه چيزى بنام
05:04
as adultبالغ developmentتوسعه, and our 20s
97
292459
2637
رشد بزرگسالى وجود دارد، و دهه ٢٠ سالگيمان
05:07
are that criticalبحرانی periodدوره زمانی of adultبالغ developmentتوسعه.
98
295096
4442
دوره مهمى از رشد بزرگسالى است.
05:11
But this isn't what twentysomethingstwentysomethings are hearingشنیدن.
99
299538
3213
اما اين چيزى نيست كه بيست و چند ساله‌ها مى‌شنوند.
05:14
Newspapersروزنامه ها talk about the changingتغییر دادن timetableجدول زمانی of adulthoodبزرگسالان.
100
302751
4290
روزنامه ها درباره جدول زمانى در حال تغيير بزرگسالى صحبت مى‌كنند.
05:19
Researchersمحققان call the 20s an extendedتمدید شده adolescenceبلوغ.
101
307041
3756
محققان دهه ٢٠ سالگى را بلوغ تمديد شده مى نامند.
05:22
Journalistsروزنامه نگاران coinسکه sillyاحمقانه nicknamesنام مستعار for twentysomethingstwentysomethings
102
310797
2776
روزنامه نگاران القاب مسخره اى را براى بيست وچند ساله‌ها ابداع كرده‌اند
05:25
like "twixterstwixters" and "kidultsبچه ها."
103
313573
2921
مثل "بيستى‌ها" و "بزرگ بچه‌ها".
05:28
It's trueدرست است.
104
316494
2311
حقيقت دارد.
05:30
As a cultureفرهنگ, we have trivializedبی اهمیت what is actuallyدر واقع
105
318805
3566
بعنوان يك فرهنگ، ما چيزى را كه در واقع تعريف كننده
05:34
the definingتعریف کردن decadeدهه of adulthoodبزرگسالان.
106
322371
5242
دهه بزرگسالى است، بى اهميت مى دانيم.
05:39
Leonardلئونارد Bernsteinبرنشتاین said that to achieveرسیدن great things,
107
327613
2480
لئو نارد برنستين گفت كه براى رسيدن به چيزهاى بزرگ
05:42
you need a planطرح and not quiteکاملا enoughکافی time.
108
330093
3977
به يك طرح و زمانى نه چندان كافى نياز داريد.
05:46
Isn't that trueدرست است?
109
334070
2257
بنظرتان حقيقت ندارد؟
05:48
So what do you think happensاتفاق می افتد
110
336327
1606
خب فكر مى‌كنيد كه چه اتفاقى مى افتد
05:49
when you patپات a twentysomethingtwentysomething on the headسر and you say,
111
337933
2076
زمانى كه دستى به سر فرد بيست وچند ساله مى‌كشيد و مى‌گوييد،
05:52
"You have 10 extraاضافی yearsسالها to startشروع کن your life"?
112
340009
3845
"هنوز ١٠ سال ديگر براى شروع زندگيت دارى؟"
05:55
Nothing happensاتفاق می افتد.
113
343854
1957
چيزى اتفاق نمى‌افتد.
05:57
You have robbedدزدیده شده that personفرد of his urgencyضرورت and ambitionهدف - آرزو,
114
345811
3868
شما جاه طلبى و ضرورت را از آن شخص مى دزديد،
06:01
and absolutelyکاملا nothing happensاتفاق می افتد.
115
349679
2895
و مطلقاً چيزى اتفاق نمى افتد.
06:04
And then everyهرکدام day, smartهوشمندانه, interestingجالب هست twentysomethingstwentysomethings
116
352574
3695
و سپس هر روز، بيست و چند ساله هاى جالب و باهوش
06:08
like you or like your sonsپسران and daughtersدختران
117
356269
3337
شبيه شما يا پسرها و دخترهايتان
06:11
come into my officeدفتر and say things like this:
118
359606
4522
به دفترم مي‌ايند و چيزى مثل اين مى‌گويند:
06:16
"I know my boyfriend'sدوست پسر no good for me,
119
364128
1992
" مى‌دونم كه دوست پسرم به دردم نمى خوره،
06:18
but this relationshipارتباط doesn't countشمردن. I'm just killingکشتن time."
120
366120
4302
اما اين رابطه به حساب نمياد. من فقط وقت مى‌كُشم. "
06:22
Or they say, "Everybodyهمه saysمی گوید as long as I get startedآغاز شده
121
370422
3337
يا مى گويند،" همه مى‌گویند همين كه بتوانم تا رسيدن به ٣٠
06:25
on a careerحرفه by the time I'm 30, I'll be fine."
122
373759
3679
شغلى رو شروع كنم، اوضاع برام خوب ميشه. "
06:29
But then it startsشروع می شود to soundصدا like this:
123
377438
3081
و بعد شروع مى‌كند به اين شكلى بنظر رسيدن:
06:32
"My 20s are almostتقریبا over, and I have nothing to showنشان بده for myselfخودم.
124
380519
3936
" دهه ٢٠ سالگى تقريباً تمام شده ، و چيزى براى نشان دادن به خودم ندارم.
06:36
I had a better résumمجموعé the day after I graduatedفارغ التحصیل شد from collegeکالج."
125
384455
4834
فرداى روزى كه از كالج فارغ التحصيل شدم، رزومه بهترى داشتم. "
06:41
And then it startsشروع می شود to soundصدا like this:
126
389289
3295
و بعد شروع مى‌كند به اين شكلى بنظر رسيدن:
06:44
"Datingدوستیابی in my 20s was like musicalموزیکال chairsصندلی ها.
127
392584
2392
" بيرون رفتن و قرار گذاشتن در دهه ٢٠ سالگى ام مثل بازى صندلي‌هاى موزيكال بود.
06:46
Everybodyهمه was runningدر حال اجرا around and havingداشتن funسرگرم کننده,
128
394976
2366
همه دور مى‌دويدند و تفريح مى‌كردند،
06:49
but then sometimeچند وقت around 30 it was like the musicموسیقی turnedتبدیل شد off
129
397342
3383
اما وقتى به٣٠ سالگى شد مثل اين بود كه موسيقى خاموش شده باشد
06:52
and everybodyهمه startedآغاز شده sittingنشسته down.
130
400725
2280
و همه شروع به نشستن كردند.
06:55
I didn't want to be the only one left standingایستاده up,
131
403005
2224
من نمى‌خواهم تنها كسى باشم كه سرپا مانده است،
06:57
so sometimesگاه گاهی I think I marriedمتاهل my husbandشوهر
132
405229
2161
بنابراين گاهى اوقات فكر مى‌كنم به اين خاطر با همسرم ازدواج كردم
06:59
because he was the closestنزدیکترین chairصندلی to me at 30."
133
407390
3991
چون نزديكترين صندلى به من در ٣٠ سالگی‌ام بود. "
07:03
Where are the twentysomethingstwentysomethings here?
134
411381
1817
بيست وچند ساله‌ها در اينجا كجاييد؟
07:05
Do not do that.
135
413198
4221
اين كار را نكنيد.
07:09
Okay, now that soundsبرای تلفن های موبایل a little flipتلنگر, but make no mistakeاشتباه,
136
417419
3123
بسيار خوب، الان شايد كمى گستاخانه بنظر رسد، اما اشتباه نكنيد،
07:12
the stakesسهم are very highبالا.
137
420542
2362
ريسكش خيلى بالاست.
07:14
When a lot has been pushedتحت فشار قرار داد to your 30s,
138
422904
2184
وقتى كلى چيز به دهه سى سالگى شما هل داده مى شود،
07:17
there is enormousعظیم thirtysomethingتریتیسکه pressureفشار
139
425088
2424
فشار سى وچند سالگى عظيمى وجود دارد
07:19
to jump-startپرش شروع a careerحرفه, pickانتخاب کنید a cityشهر, partnerشریک up,
140
427512
3770
از استارت زدن براى سرنوشت كارى گرفته تا انتخاب شهر، شريك زندگى گرفتن
07:23
and have two or threeسه kidsبچه ها in a much shorterکوتاه تر periodدوره زمانی of time.
141
431282
4376
و داشتن دو يا سه كودك در مدت زمانى خيلى كوتاه تر.
07:27
Manyبسیاری of these things are incompatibleناسازگار,
142
435658
2232
بسيارى از اين چيزها ناسازگارند،
07:29
and as researchپژوهش is just startingراه افتادن to showنشان بده,
143
437890
2381
و همانطور كه تحقيقات الان شروع به نشان دادن كرده است،
07:32
simplyبه سادگی harderسخت تر and more stressfulپر استرس to do
144
440271
2995
انجام دادن همه اين كارها به يكباره در دهه سى سالگی‌مان
07:35
all at onceیک بار in our 30s.
145
443266
3344
دشوارتر و پراسترس تر است.
07:38
The post-millennialبعد از هزاره midlifemidlife crisisبحران
146
446610
2225
بحران ميانسالى كه بعد از اين جشن هزارساله پديدار مى شود
07:40
isn't buyingخریداری کردن a redقرمز sportsورزش ها carماشین.
147
448835
2527
خريدن ماشين اسپورت قرمز رنگ نيست.
07:43
It's realizingتحقق you can't have that careerحرفه you now want.
148
451362
4958
تشخيص دادن اين است كه شما نتوانسته ايد شغلى را كه الان مى خواهيد نمى توانيد داشته باشيد.
07:48
It's realizingتحقق you can't have that childکودک you now want,
149
456320
3082
تشخيص دادن اين است كه كودكى را كه الان مى خواهيد نمى توانيد داشته باشيد.
07:51
or you can't give your childکودک a siblingخواهر و برادر.
150
459402
3624
يا اينكه نمى تونيد به كودكتان خواهر و برادرى دهيد.
07:55
Too manyبسیاری thirtysomethingsthirtysomethings and fortysomethingsfortysomethings
151
463026
2592
سى وچند ساله‌ها و چهل وچند ساله‌هاى بسيار زيادى
07:57
look at themselvesخودشان, and at me, sittingنشسته acrossدر سراسر the roomاتاق,
152
465618
3921
به خودشان و به من كه در اتاق روبروى هم نشسته ايم، نگاه مى‌كنند،
08:01
and say about theirخودشان 20s,
153
469539
2199
و درباره دهه ٢٠ سالگيشان مى‌گويند،
08:03
"What was I doing? What was I thinkingفكر كردن?"
154
471738
5595
"چكار داشتم مى‌كردم؟ به چى داشتم فكر مى‌كردم؟"
08:09
I want to changeتغییر دادن what twentysomethingstwentysomethings
155
477333
1651
من مى خواهم آنچه راكه بيست و چند ساله‌ها
08:10
are doing and thinkingفكر كردن.
156
478984
2147
انجام مى‌دهند و فكر مى‌كنند را تغيير دهم.
08:13
Here'sاینجاست a storyداستان about how that can go.
157
481131
2218
در اينجا داستانی هست درباره این که این اتفاق چطور می‌تواند اتفاق بیفتد.
08:15
It's a storyداستان about a womanزن namedتحت عنوان Emmaاما.
158
483349
4261
داستانى درباره زنى كه اِما نام داشت.
08:19
At 25, Emmaاما cameآمد to my officeدفتر
159
487610
2288
در سن ٢٥سالگى، اِما به دفترم آمد
08:21
because she was, in her wordsکلمات, havingداشتن an identityهویت crisisبحران.
160
489898
5015
چون، بقول خودش، بحران هويت داشت.
08:26
She said she thought she mightممکن like to work in artهنر
161
494913
2516
او گفت كه فكر مى كرد شايد دوست دارد در هنر يا سرگرمى
08:29
or entertainmentسرگرمی, but she hadn'tتا به حال نیست decidedقرار بر این شد yetهنوز,
162
497429
2762
كار كند، اما هنوز تصميم نگرفته بود،
08:32
so she'dاو می خواهد spentصرف شده the last fewتعداد کمی yearsسالها waitingدر انتظار tablesجداول insteadبجای.
163
500191
4458
بنابراين سالهاى اخير را در عوض به پيشخدمتى مى پرداخت.
08:36
Because it was cheaperارزانتر است, she livedزندگی می کرد with a boyfriendدوست پسر
164
504649
2384
چون ارزانتر بود، با دوست پسرى زندگى مى كرد
08:39
who displayedنمایش داده his temperخلق و خوی more than his ambitionهدف - آرزو.
165
507033
4304
كسى كه عصبانيتش را بيش از جاه طلبيش نشان مى داد.
08:43
And as hardسخت as her 20s were,
166
511337
1967
و دهه سخت٢٠ سالگيش مثل اِما بود،
08:45
her earlyزود life had been even harderسخت تر.
167
513304
2694
حتی سالهاى اوليه زندگيش هم از این سختتر بود.
08:47
She oftenغالبا criedگریه کرد in our sessionsجلسات,
168
515998
2238
او اغلب در جلساتمان گريه مى‌كرد،
08:50
but then would collectجمع کن herselfخودش by sayingگفت:,
169
518236
2225
اما بعداً خودش را با گفتن اين حرف جمع و جور مى‌كرد كه
08:52
"You can't pickانتخاب کنید your familyخانواده, but you can pickانتخاب کنید your friendsدوستان."
170
520461
4540
" شما نمی‌توانید خانواده‌تان را انتخاب کنید، اما دوستان را می‌توانید."
08:57
Well one day, Emmaاما comesمی آید in
171
525001
1769
خوب یک روز، اِما آمد
08:58
and she hangsآویزان است her headسر in her lapدامن,
172
526770
1504
و سرش را روی زانواش گذاشت
09:00
and she sobbedرنج می برند for mostاکثر of the hourساعت.
173
528274
3978
و برای تقریباً یک ساعتی گریه كرد.
09:04
She'dدهنه just boughtخریداری شد a newجدید addressنشانی bookکتاب,
174
532252
1857
تازه يك دفترچه آدرس نو خريده بود،
09:06
and she'dاو می خواهد spentصرف شده the morningصبح fillingپر كردن in her manyبسیاری contactsمخاطبین,
175
534109
3872
و صبح را صرف پر كردن همه شماره تماس‌هايش كرده بود،
09:09
but then she'dاو می خواهد been left staringخیره شدن at that emptyخالی blankجای خالی
176
537981
2634
اما وقتى به كلمات بعدى رسيد
09:12
that comesمی آید after the wordsکلمات
177
540615
1714
نگاهش همانطور خيره به جاى خالى مانده بود:
09:14
"In caseمورد of emergencyاضطراری, please call ... ."
178
542329
4194
"در موارد اضطرارى، لطفاً با .... تماس بگيريد. "
09:18
She was nearlyتقریبا hystericalهیستریک when she lookedنگاه کرد at me and said,
179
546523
3041
تقريباً دچار حمله عصبى شده بود وقتى به من نگاه كرد و گفت،
09:21
"Who'sچه کسی going to be there for me if I get in a carماشین wreckخراب کردن?
180
549564
3023
" اگر تصادف كنم، چه کسی به آنجا میاد؟
09:24
Who'sچه کسی going to take careاهميت دادن of me if I have cancerسرطان?"
181
552587
4432
كى ازم مراقبت مى كنه اگر سرطان بگيرم؟"
09:29
Now in that momentلحظه, it tookگرفت everything I had
182
557019
2628
آن وقت بود که چيزى را نبايد مى‌گفتم، وا دادم:
09:31
not to say, "I will."
183
559647
2281
"من هستم. "
09:33
But what Emmaاما neededمورد نیاز است wasn'tنبود some therapistدرمانگر
184
561928
2565
اما او به یک متخصص درمان نیاز نداشت
09:36
who really, really caredمراقب باشید.
185
564493
1526
كه واقعاً ، واقعاً به او اهميت مى داد.
09:38
Emmaاما neededمورد نیاز است a better life, and I knewمی دانست this was her chanceشانس.
186
566019
5494
بلکه او به زندگى بهترى احتياج داشت، و من مى‌دانستم اين شانس او بود.
09:43
I had learnedیاد گرفتم too much sinceاز آنجا که I first workedکار کرد with Alexالکس
187
571513
3144
از موقعی که برای اولین بار با آلكس کار کردم خيلى چيزها ياد گرفته بودم
09:46
to just sitنشستن there while Emma'sعزیزم definingتعریف کردن decadeدهه
188
574657
3207
نه اين كه فقط آنجا بنشينم درحاليكه اِما در حال تعريف كردن
09:49
wentرفتی paradingپارادوکس by.
189
577864
3414
دهه‌اى است كه در حال سپری شدن بود.
09:53
So over the nextبعد weeksهفته ها and monthsماه ها,
190
581278
1786
بنابراين طى هفته ها و ماههاى بعد،
09:55
I told Emmaاما
191
583064
1116
به إما سه چيز
09:56
threeسه things that everyهرکدام twentysomethingtwentysomething, maleنر or femaleزن,
192
584180
4454
گفتم كه هر بيست و چند ساله‌اى، مرد يا زن،
10:00
deservesسزاوار است to hearشنیدن.
193
588634
3080
سزاوار شنيدن آن است.
10:03
First, I told Emmaاما to forgetفراموش کردن about havingداشتن an identityهویت crisisبحران
194
591714
4291
اول به اِما گفتم داشتن بحران هويت را فراموش كند
10:08
and get some identityهویت capitalسرمایه، پایتخت.
195
596005
3087
و كمى سرمايه هويتى كسب كند.
10:11
By get identityهویت capitalسرمایه، پایتخت, I mean do something
196
599092
2885
با كسب سرمايه هويتى، منظورم انجام دادن كارى است
10:13
that addsمی افزاید valueارزش to who you are.
197
601977
3201
كه به ارزش آن كسى كه شما هستيد، مى افزايد.
10:17
Do something that's an investmentسرمایه گذاری
198
605178
1926
كارى را انجام دهيد كه براى آن كسى
10:19
in who you mightممکن want to be nextبعد.
199
607104
3322
كه ممكن است بخواهيد بعداً شويد، سرمايه گذارى محسوب شود.
10:22
I didn't know the futureآینده of Emma'sعزیزم careerحرفه,
200
610426
2504
من از آينده كارى اِما خبر نداشتم،
10:24
and no one knowsمی داند the futureآینده of work, but I do know this:
201
612930
3962
و هيچكس از آينده كار خبر ندارد، اما اين را يقين داشتم:
10:28
Identityهویت capitalسرمایه، پایتخت begetsآغاز می شود identityهویت capitalسرمایه، پایتخت.
202
616892
3616
سرمايه هويتى، سرمايه هويتى بوجود مياورد.
10:32
So now is the time for that cross-countryکشور متقابل jobکار,
203
620508
2906
بنابراين الان وقت آن شغل روستايى،
10:35
that internshipکارآموزی, that startupشروع you want to try.
204
623414
3030
آن كارآموزى، و آن شروع اوليه اى است كه مى‌خواهيد امتحان كنيد.
10:38
I'm not discountingتخفیف twentysomethingtwentysomething explorationاکتشاف here,
205
626444
3706
در اينجا قصد تخفيف دادن به اكتشافات بيست و چندساله‌ها را ندارم
10:42
but I am discountingتخفیف explorationاکتشاف that's not supposedقرار است to countشمردن,
206
630150
4696
اما مى خواهم به اكتشافاتى كه قرار نيست به حساب آورده شود تخفيف دهم،
10:46
whichکه, by the way, is not explorationاکتشاف.
207
634846
2814
كه، از طرفی هم، اكتشاف نيست.
10:49
That's procrastinationتعویق.
208
637660
2841
در واقع طفره رفتن است.
10:52
I told Emmaاما to exploreکاوش کنید work and make it countشمردن.
209
640501
5743
به اِما گفتم دنبال كار باشد و آن را به حساب بياورد.
10:58
Secondدومین, I told Emmaاما that the urbanشهری tribeقبیله is overratedمبالغه.
210
646244
5321
دوم، به اِما گفتم كه به قبيله شهرى زیاده از حد بها داده شده است.
11:03
Bestبهترین friendsدوستان are great for givingدادن ridesسواری to the airportفرودگاه,
211
651565
3325
بهترین دوستان برای رساندتان با ماشین به فرودگاه خوبند،
11:06
but twentysomethingstwentysomethings who huddleهجوم آوردن togetherبا یکدیگر
212
654890
2379
اما بیست و چند سالهایی که با یکدیگر روی هم می‌ریزند
11:09
with like-mindedدوست داشتنی peersهمسالان limitحد who they know,
213
657269
2408
با رفقای همفکرشان که آنها را می‌شناسند، خودشان را محدود می‌کنند
11:11
what they know, how they think, how they speakصحبت,
214
659677
4103
چیزی که می‌شناسند، نحوه فکر کردنشان، نحوه حرف زدنشان،
11:15
and where they work.
215
663780
2401
و جاییکه کار می‌کنند.
11:18
That newجدید pieceقطعه of capitalسرمایه، پایتخت, that newجدید personفرد to dateتاریخ
216
666181
2592
آن تکه جديد سرمايه ، ان شخصی که با او بیرون می‌روید
11:20
almostتقریبا always comesمی آید from outsideخارج از the innerدرونی circleدایره.
217
668773
3703
تقریباً همیشه از بیرون محفل داخلی میاید.
11:24
Newجدید things come from what are calledبه نام our weakضعیف tiesروابط,
218
672476
3522
چیزهای تازه از چیزی که روابط ضعیف نامیده می‌شوند بیرون میایند،
11:27
our friendsدوستان of friendsدوستان of friendsدوستان.
219
675998
2472
دوستانِ دوستانِ دوستانمان.
11:30
So yes, halfنیم of twentysomethingstwentysomethings are un-un- or under-employedکم درآمد.
220
678470
5058
خوب آره، نیمی از بیست وچند ساله‌ها بیکار یا در حال بیکار شدن هستند.
11:35
But halfنیم aren'tنه, and weakضعیف tiesروابط
221
683528
2224
اما نیمی نیستند، و ارتباطات ضعیف
11:37
are how you get yourselfخودت into that groupگروه.
222
685752
3079
نحوه‌ای است که شما خود را به آن گروه وارد می‌کنید.
11:40
Halfنیم of newجدید jobsشغل ها are never postedارسال شده,
223
688831
2593
نیمی از شغلهای جدید هرگز آگهی نمی‌شوند،
11:43
so reachingرسیدن به out to your neighbor'sهمسایه ها bossرئیس
224
691424
1909
بنابراین دستیابی به همسایه تان که ريیس هست
11:45
is how you get that un-postedun-posted jobکار.
225
693333
2987
نحوه رسیدن به آن شغل آگهی نشده است.
11:48
It's not cheatingتقلب کردن. It's the scienceعلوم پایه of how informationاطلاعات spreadsگسترش می یابد.
226
696320
5113
اين تقلب نيست. اين علمِ چگونگی گسترش و پراکندن اطلاعات است.
11:53
Last but not leastکمترین, Emmaاما believedمعتقد that
227
701433
2016
وآخرين ولی نه كم اهمییت‌ترین اين كه، إما معتقد بود
11:55
you can't pickانتخاب کنید your familyخانواده, but you can pickانتخاب کنید your friendsدوستان.
228
703449
3563
شما نمى‌توانيد خانواده تان را انتخاب كنيد، اما دوستانتان را مى‌توانيد انتخاب كنيد.
11:59
Now this was trueدرست است for her growingدر حال رشد up,
229
707012
2196
این برای بزرگ‌ شدن او درست بود،
12:01
but as a twentysomethingtwentysomething, soonبه زودی Emmaاما would pickانتخاب کنید her familyخانواده
230
709208
2753
ولی بعنوان یک بیست وچند ساله، به محض اینکه
12:03
when she partneredمشارکت کرد with someoneکسی
231
711961
1771
اِما کسی را بعنوان شریک زندگی پذیرفته بود، او خانواده‌اش انتخاب کرده بود
12:05
and createdایجاد شده a familyخانواده of her ownخودت.
232
713732
3193
و خانواده تشکیل داده بود.
12:08
I told Emmaاما the time to startشروع کن pickingچیدن your familyخانواده is now.
233
716925
5269
به اِما گفتم كه الان زمانى است كه بايد شروع به انتخاب كردن خانواده‌ات كنى.
12:14
Now you mayممکن است be thinkingفكر كردن that 30
234
722194
1850
شايد حالا فكر كنيد كه ٣٠ سالگی
12:16
is actuallyدر واقع a better time to settleحل کن down
235
724044
2347
در قیاس با ۲۰ و یا ۲۵ سالگی
12:18
than 20, or even 25,
236
726391
3330
عملا زمان بهترى براى مستقر شدن باشد.
12:21
and I agreeموافق with you.
237
729721
1689
و من با شما موافقم.
12:23
But grabbingگرفتن whoeverهر کس you're livingزندگي كردن with or sleepingخوابیدن with
238
731410
2921
اما گرفتن طرف هر کسی که باهاش زندگی می‌کنید یا می‌خوابید
12:26
when everyoneهر کس on Facebookفیس بوک startsشروع می شود walkingپیاده روی down the aisleراهرو
239
734331
3102
هنگامی که افراد در فیسبوک شروع به جناح بندی می‌کنند
12:29
is not progressپیش رفتن.
240
737433
3178
پیشرفت نیست.
12:32
The bestبهترین time to work on your marriageازدواج
241
740611
2396
بهترين زمان براى كار كردن روى ازدواجتان
12:35
is before you have one,
242
743007
1501
پيش از آن است كه يكى را داشته باشيد،
12:36
and that meansبه معنای beingبودن as intentionalعمدی with love
243
744508
2807
و آن يعنى اين كه در عشق هم
12:39
as you are with work.
244
747315
2375
مثل کار تعمد داشته باشید.
12:41
Pickingچیدن your familyخانواده is about consciouslyآگاهانه choosingانتخاب کردن
245
749690
2686
انتخاب كردن خانواده درباره انتخاب آگاهانه است
12:44
who and what you want
246
752376
2274
چه كسى و چه چيزى را مى خواهيد
12:46
ratherنسبتا than just makingساخت it work or killingکشتن time
247
754650
3255
با هر کسی که اتفاقی شما را انتخاب می‌کند
12:49
with whoeverهر کس happensاتفاق می افتد to be choosingانتخاب کردن you.
248
757905
4058
جای اینکه فقط بخواهید کار کند یا که وقت کشی کنید.
12:53
So what happenedاتفاق افتاد to Emmaاما?
249
761963
1940
خب چه اتفاقی برای إما افتاد؟
12:55
Well, we wentرفتی throughاز طریق that addressنشانی bookکتاب,
250
763903
2036
خب، ما سراغ آن دفتر تلفن قديمى رفتيم،
12:57
and she foundپیدا شد an oldقدیمی roommate'sهم اتاقی cousinعمو زاده
251
765939
2227
و او عموزاده يك هم اتاقى قديمى را پيدا كرد
13:00
who workedکار کرد at an artهنر museumموزه in anotherیکی دیگر stateحالت.
252
768166
3365
كه در موزه اى هنرى در ايالتى ديگر كار مى‌كرد.
13:03
That weakضعیف tieکراوات helpedکمک کرد her get a jobکار there.
253
771531
2552
اين رابطه ضعيف به او كمك كرد تا در آنجا شغلى بگيرد.
13:06
That jobکار offerپیشنهاد gaveداد her the reasonدلیل
254
774083
2423
آن پیشنهاد شغلی باعث شد که
13:08
to leaveترک کردن that live-inزندگی در boyfriendدوست پسر.
255
776506
2353
آن دوست پسر همخانه ‌اش را ترك كند.
13:10
Now, fiveپنج yearsسالها laterبعد, she's a specialویژه eventsمناسبت ها plannerبرنامه ریز for museumsموزه ها.
256
778859
3760
حالا، پس از گذشت ٥ سال، او برنامه ريز رويداد هاى خاص براى موزه‌هاست.
13:14
She's marriedمتاهل to a man she mindfullyذاتا choseانتخاب کرد.
257
782619
3780
او با مردى ازدواج كرده است كه آگاهانه انتخاب كرد.
13:18
She lovesدوست دارد her newجدید careerحرفه, she lovesدوست دارد her newجدید familyخانواده,
258
786399
2552
از شغل جديدش لذت مى‌برد، او خانواده جديدش را دوست دارد،
13:20
and she sentارسال شد me a cardکارت that said,
259
788951
2448
و برايم كارتى فرستاد كه مى‌گفت،
13:23
"Now the emergencyاضطراری contactتماس blanksجعبه ها
260
791399
2235
" حالا ديگر آن جای خالیهای تماس اضطرارى
13:25
don't seemبه نظر می رسد bigبزرگ enoughکافی."
261
793634
3435
بحد كافى بزرگ نمى‌رسد. "
13:29
Now Emma'sعزیزم storyداستان madeساخته شده that soundصدا easyآسان,
262
797069
2633
خُب داستان إما به نظر راحت می‌اید،
13:31
but that's what I love about workingکار کردن with twentysomethingstwentysomethings.
263
799702
2721
و این چیزی‌ست که من کار کردن با بیست و چند ساله ها را دوست دارم
13:34
They are so easyآسان to help.
264
802423
2317
کمک کرد به انها بسیار آسان است.
13:36
TwentysomethingsTwentysomethings are like airplanesهواپیما just leavingترک LAXLAX,
265
804740
3833
بيست وچند ساله‌ها مثل هواپيماهايى هستندكه فقط فرودگاه لوس آنجلس را
13:40
boundمحدود است for somewhereجایی westغرب.
266
808573
2566
براى مقصدى در شرق ترك مى‌كنند.
13:43
Right after takeoffدر آوردن, a slightکمی changeتغییر دادن in courseدوره
267
811139
3098
درست بعد از بلند شدن، با تغييری اندك در مسير
13:46
is the differenceتفاوت betweenبین landingفرود آمدن in Alaskaآلاسکا or Fijiفیجی.
268
814237
5194
تفاوتش در فرود آمدن در آلاسكا يا فيجى است.
13:51
Likewiseبه همین ترتیب, at 21 or 25 or even 29,
269
819431
5079
مثل ۲۱ یا ۲۵ یا حتی ۲۹ سالگی،
13:56
one good conversationگفتگو, one good breakزنگ تفريح,
270
824510
3187
یک مکالمه خوب،‌یک تنفس خوب،
13:59
one good TEDTED Talk, can have an enormousعظیم effectاثر
271
827697
3307
یک گفتگوی خوب TED، می‌تواند در طول سالها و حتی نسل‌های بعدی
14:03
acrossدر سراسر yearsسالها and even generationsنسل ها to come.
272
831004
4390
اثر عظیمی داشته باشد.
14:07
So here'sاینجاست an ideaاندیشه worthارزش spreadingگسترش دادن
273
835394
2218
بنابراین دراینجا با ایده‌ای مواجه‌ایم که ارزش گسترش یافتن
14:09
to everyهرکدام twentysomethingtwentysomething you know.
274
837612
2795
برای هر بیست و چند ساله‌ای که شما می‌شناسید را دارد.
14:12
It's as simpleساده as what I learnedیاد گرفتم to say to Alexالکس.
275
840407
2655
به سادگی همان چیزی است که من یاد گرفتم به آلکس بگویم.
14:15
It's what I now have the privilegeامتیاز
276
843062
2241
این همان امتیازی است که من الان دارم تا
14:17
of sayingگفت: to twentysomethingstwentysomethings like Emmaاما everyهرکدام singleتنها day:
277
845303
5153
به هر بیست و چند ساله‌ای مثل اِما هر روز بگویم:
14:22
Thirtyسی سی is not the newجدید 20, so claimادعا your adulthoodبزرگسالان,
278
850456
3686
سى سالگی،٢٠سالگی جديد نيست، پس بزرگسالی خود را مطالبه کنید،
14:26
get some identityهویت capitalسرمایه، پایتخت, use your weakضعیف tiesروابط,
279
854142
3597
کمی سرمایه هویتی کسب کنید، از روابط کاریتان استفاده کنید،
14:29
pickانتخاب کنید your familyخانواده.
280
857739
2367
خانواده خودتان را انتخاب کنید.
14:32
Don't be definedتعریف شده است by what you didn't know
281
860106
2427
با چيزى كه نمی‌دانید و یا انجام نداديد
14:34
or didn't do.
282
862533
1092
خودتان را معرفی نكنيد.
14:35
You're decidingتصمیم گیری your life right now.
283
863625
3683
شما همين حالا درباره زندگيتان تصميم گيرى مى‌كنيد.
14:39
Thank you.
284
867308
1128
متشكرم.
14:40
(Applauseتشویق و تمجید)
285
868436
3635
(تشويق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Meg Jay - Clinical psychologist
In her book "The Defining Decade," Meg Jay suggests that many twentysomethings feel trivialized during what is actually the most transformative — and defining — period of our adult lives.

Why you should listen

Lately it feels as if 25 is just a bit too young to get serious. In her psychology practice, and her book The Defining Decade, clinical psychologist Meg Jay suggests that many twentysomethings have been caught in a swirl of hype and misinformation about what Time magazine calls the "Me Me Me Generation." The rhetoric that "30 is the new 20," she suggests, trivializes what is actually the most transformative period of our adult lives.
 
Drawing from more than ten years of work with hundreds of twentysomething clients and students, Jay weaves science together with compelling, behind-closed-doors stories. The result is a provocative, poignant read that shows us why, far from being an irrelevant downtime, our twenties are a developmental sweetspot that comes only once.  Our twenties are a time when the things we do -- and the things we don’t do -- will have an enormous effect across years and even generations to come.

Jay is a clinical psychologist who specializes in adult development, and in twentysomethings in particular. She is an assistant clinical professor at the University of Virginia and maintains a private practice in Charlottesville, Virginia.  She spent her own early twentysomething years as an Outward Bound instructor.

More profile about the speaker
Meg Jay | Speaker | TED.com