ABOUT THE SPEAKER
Brittany Packnett - Activist, educator, writer
An activist, educator and writer, Brittany Packnett uses every platform she has to teach truth that provokes people to action -- for the sake of freedom and justice.

Why you should listen

In her own words, Brittany Packnett is "a disciple of radical, productive candor. I found, through prayer and practice, that truth provokes change like nothing else ever will. We owe truth our fiercest loyalty.” 

Packnett cohosts the award-winning Pod Save The People and has penned her first book, We Are Like Those Who Dream, due to be published in spring 2020. She writes for Teen Vogue and other publications, speaks to live and television audiences across the world, and coleads Campaign Zero. Everyday, she uses platforms on and offline to activate people toward action and equip them with the skills and mindsets to make disciplined social change.

More profile about the speaker
Brittany Packnett | Speaker | TED.com
TED2019

Brittany Packnett: How to build your confidence -- and spark it in others

بریتانی پَکنِت: چگونه اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم -- و آن را در دیگران ایجاد کنیم

Filmed:
3,454,341 views

بریتانی پَکنِت، آموزگار و فعال می گوید: «اعتماد‌به‌نفس، جرقه لازم پیش ازهرچیز دیگری است که قرار است پیش بیاید.» در یک سخنرانی الهام‌بخش، او سه روش برای شکستن رمز اعتماد‌به‌نفس به اشتراک می‌گذارد -- او رویای جهانی را دارد که در آن اعتمادبه‌نفس بنیادین به ما کمک کند تا بزرگترین رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم.
- Activist, educator, writer
An activist, educator and writer, Brittany Packnett uses every platform she has to teach truth that provokes people to action -- for the sake of freedom and justice. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

خب، وقتی دختر کوچکی بودم،
00:12
So when I was a little girlدختر,
0
708
1851
00:14
a bookکتاب satنشسته on the coffeeقهوه tableجدول
in our livingزندگي كردن roomاتاق,
1
2583
3310
کتابی روی میز عسلی
در اتاق نشیمن‌مان بود،
00:17
just stepsمراحل from our frontجلوی doorدرب.
2
5917
2017
که فاصله کمی از در ورودی‌مان داشت.
00:19
And the livingزندگي كردن roomاتاق is a first impressionاحساس؛ عقیده؛ گمان.
3
7958
2518
اتاق پذیرایی اولین تاثیر را می‌گذارد.
00:22
Oursما had whiteسفید carpetفرش
4
10500
1601
در اتاق پذیرایی‌مان فرش سفید
00:24
and a curioاز کجا of my mother'sمادر
mostاکثر treasuredثروتمند collectiblesآلبوم.
5
12125
4042
و عتیقه‌ای داشتیم که از ارزشمندترین
چیزهای مادرم بود.
00:28
That roomاتاق representedنمایندگی the sacrificesفداکاری
of generationsنسل ها goneرفته by
6
16875
4559
آن اتاق مظهر جانفشانی‌ نسل‌هایی بود که
00:33
who, by povertyفقر or by policyسیاست,
7
21458
2976
از فقر و یا از سیاست مرده بودند،
00:36
couldn'tنمی توانستم affordاستطاعت داشتن a curioاز کجا of collectiblesآلبوم
8
24458
2518
آنها استطاعت خرید یک عتیقه را نداشتند
00:39
let aloneتنها a middleوسط classکلاس houseخانه
to put them in.
9
27000
3268
چه برسد به خانه طبقه متوسط
که آنها را درآن خانه بگذارد.
00:42
That roomاتاق had to stayاقامت کردن perfectکامل.
10
30292
2684
آن اتاق باید عالی می‌ماند.
00:45
But I would riskخطر messingمسخره کردن up
that perfectکامل roomاتاق everyهرکدام day
11
33000
3768
اما من هر روز این اتاقِ
عالی را به‌هم می‌ریختم
00:48
just to see that bookکتاب.
12
36792
2892
تا فقط آن کتاب را ببینم.
00:51
On the coverپوشش satنشسته a womanزن
namedتحت عنوان SeptimaSeptima Clarkکلارک.
13
39708
3476
روی جلد کتاب زنی به نام
سِپتیما کلارک نشسته بود.
00:55
She satنشسته in perfectکامل profileمشخصات
with her faceصورت raisedبالا بردن to the skyآسمان.
14
43208
4893
او با نیم‌رخی بی‌نقص در حالی که صورتش را
به آسمان گرفته بود، نشسته بود.
01:00
She had perfectکامل salt-and-pepperنمک و فلفل cornrowsچنگال
15
48125
2601
گیسوانش بافت آفریقایی جوگندمی‌ای داشت
01:02
plattedplatted down the sidesدو طرف of her headسر,
16
50750
1809
که دور سرش تابانده بود.
01:04
and prideغرور and wisdomحکمت
just emanatedمنتشر شد from her darkتاریک است skinپوست.
17
52583
4893
و غرور و فرزانگی که
از پوست تیره‌اش نشأت می‌گرفت.
01:09
SeptimaSeptima Clarkکلارک was an activistفعال
and an educatorمربی,
18
57500
2684
سِپتیما کلارک یک فعال و یک آموزگار بود،
01:12
a womanزن after whomچه کسی I'd eventuallyدر نهایت
modelمدل my ownخودت careerحرفه.
19
60208
4560
و زنی که درنهایت او را
الگو و سرلوحه کارم قرار دادم.
01:16
But more than all the wordsکلمات
she ever spokeصحبت کرد,
20
64792
2476
اما از بین همه حرف‌هایی که تاکنون زده است
01:19
that singleتنها portraitپرتره of SeptimaSeptima Clarkکلارک,
21
67292
3017
آن یگانه تصویر از سِپتیما کلارک،
01:22
it definedتعریف شده است confidenceاعتماد به نفس for me
22
70333
2476
اعتماد به نفس را برایم تعریف کرد
پیش از اینکه حتی واژه‌اش را هم بدانم.
01:24
before I ever even knewمی دانست the wordکلمه.
23
72833
2726
01:27
It mayممکن است soundصدا simpleساده,
24
75583
1310
شاید ساده به نظر برسد،
01:28
but confidenceاعتماد به نفس is something
that we underestimateدست کم گرفتن the importanceاهمیت of.
25
76917
4851
اما اعتماد‌به‌نفس چیزی است که
اهمیت آن را دست‌کم می‌گیریم.
به جای آنکه آن را ضروری بدانیم
طوری برخورد می‌کنیم که انگار بیهوده است.
01:33
We treatدرمان شود it like a nice-to-haveداشتنش خوبه
insteadبجای of a must-haveباید.
26
81792
3476
01:37
We placeمحل valueارزش on knowledgeدانش and resourcesمنابع
27
85292
3476
ما ارزش دانش و منابع را
01:40
aboveدر بالا what we deemدقت کن to be
the softنرم skillمهارت of confidenceاعتماد به نفس.
28
88792
4351
بالاتر از چیزی که مهارت نرم
اعتماد‌به‌نفس می‌پنداریم قرار می‌دهیم.
01:45
But by mostاکثر measuresمعیارهای,
we have more knowledgeدانش
29
93167
2684
اما بنا به بیشترارزیابی‌ها، بیش از
هرمرحله دیگری در تاریخ
01:47
and more resourcesمنابع now
than at any other pointنقطه in historyتاریخ,
30
95875
3184
ما اکنون دانش و منابع در اختیار داریم،
01:51
and still injusticeبی عدالتی aboundsفراوان است
and challengesچالش ها persistاصرار ورزیدن.
31
99083
5084
و هنوز هم بی‌عدالتی فراوان
و چالش‌ها پابرجا هستند.
01:56
If knowledgeدانش and resourcesمنابع
were all that we neededمورد نیاز است,
32
104667
2934
اگر دانش و منابع تنها چیزهایی
بودند که نیاز داشتیم،
01:59
we wouldn'tنمی خواهم still be here.
33
107625
2309
هنوز اینجا نبودیم.
02:01
And I believe that confidenceاعتماد به نفس
is one of the mainاصلی things
34
109958
2643
و من معتقدم که اعتماد‌به‌نفس از
اصلی‌ترین چیزهایی است
02:04
missingگم شده from the equationمعادله.
35
112625
1667
که در این معادله غایب است.
02:07
I'm completelyبه صورت کامل obsessedغرق with confidenceاعتماد به نفس.
36
115208
2768
من به شدت روی اعتماد‌به‌نفس حساس هستم.
02:10
It's been the mostاکثر importantمهم
journeyسفر of my life,
37
118000
2268
این مهم‌ترین سفر زندگی من بوده‌است،
02:12
a journeyسفر that,
to be honestصادقانه, I'm still on.
38
120292
3142
صادقانه بگویم هنوز هم در این سفرم.
02:15
Confidenceاعتماد به نفس is the necessaryلازم است sparkجرقه
before everything that followsبه دنبال آن است.
39
123458
5685
اعتماد‌به‌نفس، جرقه لازم پیش ازهرچیز
دیگری است که قرار است پیش بیاید.
02:21
Confidenceاعتماد به نفس is the differenceتفاوت
betweenبین beingبودن inspiredالهام گرفته
40
129167
3476
اعتماد‌به‌نفس تفاوت بین
الهام شدن یک موضوع
02:24
and actuallyدر واقع gettingگرفتن startedآغاز شده,
41
132667
2434
و در واقع شروع کردنِ واقعی کار است،
02:27
betweenبین tryingتلاش کن and doing untilتا زمان it's doneانجام شده.
42
135125
4018
بین تلاش و انجام دادن
تا زمانی که انجام شود.
02:31
Confidenceاعتماد به نفس helpsکمک می کند us keep going
even when we failedناموفق.
43
139167
3708
اعتماد‌به‌نفس یاری‌مان می‌کند که حتی
وقتی شکست خوردیم، ادامه دهیم.
02:36
The nameنام of the bookکتاب on that coffeeقهوه tableجدول
was "I Dreamرویا A Worldجهان,"
44
144125
4934
نام کتاب روی این میزعسلی،
«‌جهانی را آرزو می‌کنم‌» بود،
02:41
and todayامروز I dreamرویا a worldجهان
where revolutionaryانقلابی confidenceاعتماد به نفس
45
149083
4518
و امروز من جهانی می‌بینم که
در آن اعتمادبه نفس بنیادین
02:45
helpsکمک می کند bringآوردن about our
mostاکثر ambitiousبلند پروازانه dreamsرویاها into realityواقعیت.
46
153625
5309
یاری‌مان می‌کند تا آرزوهای بلند‌پروازانه
خود را به واقعیت تبدیل کنیم.
02:50
That's exactlyدقیقا the kindنوع of worldجهان
that I wanted to createايجاد كردن in my classroomکلاس درس
47
158958
3435
این دقیقا همان جهانی است که وقتی
معلم بودم می‌خواستم درکلاس
02:54
when I was a teacherمعلم,
48
162417
1309
خودم ایجاد کنم.
02:55
like a Willyویللی Wonkaوونکا worldجهان
of pureخالص imaginationخیال پردازی,
49
163750
2684
مثل دنیای ناب تخیلِ ویلی وُنکا،
02:58
but make it scholarlyعلمی.
50
166458
1250
اما آن را حکیمانه کنم.
03:01
All of my studentsدانش آموزان were blackسیاه or brownرنگ قهوه ای.
51
169083
3268
همه دانش آموزانم سیاهپوست
یا تیره پوست بودند.
03:04
All of them were growingدر حال رشد up
in a low-incomeدرآمد کم circumstanceچگونگی، امر، تفصیل، شرایط محیط، پیش امد، شرح.
52
172375
2708
همه آنها در شرایط
کم‌درآمدی بزرگ شده بودند.
03:08
Some of them were immigrantsمهاجران,
some of them were disabledمعلول,
53
176167
3017
بعضی از آن‌ها مهاجر بودند،
بعضی از آن‌ها معلول بودند،
03:11
but all of them were the very last people
54
179208
2976
اما همه آن‌ها آخرین افرادی بودند
03:14
this worldجهان invitesدعوت می کند to be confidentمطمئن.
55
182208
2792
که این دنیا باعث می‌شد
تا اعتماد‌به‌نفس داشته باشند.
03:17
That's why it was so importantمهم
that my classroomکلاس درس be a placeمحل
56
185875
3434
به همین دلیل بود که اهمیت داشت
کلاس من جایی باشد
03:21
where my studentsدانش آموزان could buildساختن
the muscleماهیچه of confidenceاعتماد به نفس,
57
189333
3393
که دانش‌آموزانم بتوانند
نیروی اعتماد‌به‌نفس را بسازند،
03:24
where they could learnیاد گرفتن to faceصورت eachهر یک day
with the confidenceاعتماد به نفس you need
58
192750
3434
جایی که بتوانند یادبگیرند که
هر روز با اعتماد به نفسی لازم داشته باشند
03:28
to redesignطراحی مجدد the worldجهان
in the imageتصویر of your ownخودت dreamsرویاها.
59
196208
4143
تا دنیایی را که تصورش را در
رویا دارند دوباره طراحی کنند.
03:32
After all, what are academicعلمی skillsمهارت ها
withoutبدون the confidenceاعتماد به نفس to use those skillsمهارت ها
60
200375
4976
مهارت‌های دانشگاهی، بدون اعتماد‌به‌نفس
استفاده از این مهارت‌ها برای
03:37
to go out and changeتغییر دادن the worldجهان.
61
205375
1958
بیرون رفتن و تغییر دنیا
به چه کار می‌آید.
03:40
Now is when I should tell you about
two of my studentsدانش آموزان, Jamalجمال and Reginaرجینا.
62
208208
3851
حالا وقتی است که باید درباره دو
دانش‌آموزم، جمال و رجینا به شما بگویم.
03:44
Now, I've changedتغییر کرد theirخودشان namesنام ها,
but theirخودشان storiesداستان ها remainماندن the sameیکسان.
63
212083
3768
من اسامی آن‌ها را تغییر داده‌ام،
اما داستان آن‌ها همان است که بود.
03:47
Jamalجمال was brilliantدرخشان, but unfocusedنامشخص.
64
215875
3476
جمال باهوش بود اما تمرکز نداشت.
03:51
He would squirmچرت زدن in his chairصندلی
duringدر حین independentمستقل work,
65
219375
2768
او در صندلی‌اش هنگام کارهای
انفرادی وول می‌خورد،
03:54
and he would never stayاقامت کردن still
for more than threeسه or fourچهار minutesدقایق.
66
222167
4017
و هرگز بیش از سه یا چهار
دقیقه نمی‌توانست آرام بماند.
03:58
Studentsدانش آموزان like Jamalجمال
can perplexخرابکاری brandنام تجاری newجدید teachersمعلمان
67
226208
2643
محصلی چون جمال می‌تواند
آموزگاران تازه‌کار را گیج کند،
04:00
because they're not quiteکاملا sure
how to supportحمایت کردن youngجوان people like him.
68
228875
3958
زیرا آن‌ها کاملا مطمئن نیستند که
چطور از بچه‌هایی مانند او حمایت کنند.
04:06
I tookگرفت a directمستقیم approachرویکرد.
69
234000
1434
من رویکردی صریح درپیش گرفتم.
04:07
I negotiatedمذاکره کردیم with Jamalجمال.
70
235458
2893
با جمال گفتگو کردم.
04:10
If he could give me focusedمتمرکز شده است work,
71
238375
1601
اگر می‌توانست کاری متمرکز بدهد
04:12
then he could do it
from anywhereهر جا in the classroomکلاس درس,
72
240000
2434
بعد می‌توانست در هرجایی
از کلاس انجامش دهد،
04:14
from our classroomکلاس درس rugفرش,
from behindپشت my deskمیز مطالعه,
73
242458
2601
از کفپوش کلاس‌مان گرفته،
از پشت میز من،
04:17
from insideداخل his classroomکلاس درس lockerقفسه,
whichکه turnedتبدیل شد out to be his favoriteمورد علاقه placeمحل.
74
245083
4042
تا کمدش درکلاس که معلوم
شد جای مورد علاقه‌اش است.
04:22
Jamal'sجمال leastکمترین favoriteمورد علاقه
subjectموضوع was writingنوشتن,
75
250458
2518
کم‌ترین موضوع مورد علاقه جمال نوشتن بود،
04:25
and he never wanted to readخواندن
what he had writtenنوشته شده است out loudبا صدای بلند in classکلاس,
76
253000
3601
و او هرگز نمی‌خواست آنچه را که
در کلاس نوشته بود بلند بخواند،
04:28
but we were still makingساخت progressپیش رفتن.
77
256625
2392
اما باز هم پیشرفت می‌کردیم.
04:31
One day, I decidedقرار بر این شد to hostمیزبان
a mockخجالت کشیدم 2008 presidentialریاست جمهوری electionانتخابات
78
259041
4102
روزی، تصمیم گرفتم انتخاباتِ
ریاست‌جمهوری آزمایشی سال ۲۰۰۸ را
04:35
in my classroomکلاس درس.
79
263167
1309
در کلاسم برگزار کنم.
دانش آموزان کلاس سوم من باید تحقیق
می‎‌کردند و یک نطق انتخاباتی برای
04:36
My thirdسوم gradersگریدرها had to researchپژوهش
and writeنوشتن a stumpپاره شدن speechسخنرانی - گفتار
80
264500
3476
04:40
for theirخودشان chosenانتخاب شده candidateنامزد:
81
268000
1393
کاندیدای منتخب خود می‌نوشتند:
04:41
Barackباراک Obamaاوباما, Hillaryهیلاری Clintonکلینتون
or Johnجان McCainمک کین.
82
269417
3851
باراک اوباما، هیلاری کلینتون
یا جان مک کین.
04:45
The heavyسنگین favoritesمورد علاقه های شما were obviousآشکار,
83
273292
1976
افراد خیلی محبوب مشخص بودند،
04:47
but one studentدانشجو choseانتخاب کرد Johnجان McCainمک کین.
84
275292
3059
اما یک دانش‌آموز جان مک کین را انتخاب کرد.
04:50
It was Jamalجمال.
85
278375
1250
آن فرد جمال بود.
04:52
Jamalجمال finallyسرانجام decidedقرار بر این شد to readخواندن something
that he had writtenنوشته شده است out loudبا صدای بلند in classکلاس,
86
280583
4768
سرانجام جمال تصمیم گرفت چیزی را بخواند
که بسیار رسا در کلاس نوشته بود،
04:57
and sure enoughکافی, Jamalجمال stunnedخسته شدم
all of us with his brillianceدرخشان.
87
285375
3851
و مطمئنا که جمال همه ما را
با هوش خود گیج کرد.
05:01
Just like Jamal'sجمال dadپدر,
Johnجان McCainمک کین was a veteranکهنه سرباز,
88
289250
4059
درست مانند پدر جمال،
جان مک‌کین یک کهنه سرباز بود
05:05
and just like Jamal'sجمال dadپدر protectedحفاظت شده him,
89
293333
2268
و همانطور که پدرش از او محافظت می‌کرد،
05:07
Jamalجمال believedمعتقد that Johnجان McCainمک کین
would protectمحافظت the entireکل countryکشور.
90
295625
4143
جمال باور داشت که جان مک‌کین
هم از کل کشور محافظت خواهد کرد.
05:11
And he wasn'tنبود my candidateنامزد of choiceانتخابی,
but it didn't matterموضوع,
91
299792
2809
او کاندیدای انتخابی من نبود، اما مهم نبود،
05:14
because the entireکل classکلاس
eruptedفوران کرد into applauseتشویق و تمجید,
92
302625
4143
چون همه کلاس از تشویق منفجر شد،
05:18
a standingایستاده ovationتخم مرغ
for our braveشجاع friendدوست Jamalجمال
93
306792
2851
هلهله و کف زدنی ایستاده
برای دوست شجاع‌ ما جمال
05:21
who finallyسرانجام showedنشان داد up
as his mostاکثر confidentمطمئن selfخود
94
309667
3476
که در نهایت اعتماد‌به‌نفس واقعی‌اش را
05:25
for the first time that yearسال.
95
313167
1833
برای نخستین بار در همان سال نشان داد.
05:28
And then there was Reginaرجینا.
96
316208
2351
و بعد رجینا را داریم.
05:30
Reginaرجینا was equallyبه همان اندازه
as brilliantدرخشان, but activeفعال.
97
318583
2851
رجینا هم به همان اندازه
باهوش و ولی فعال بود.
05:33
She'dدهنه inevitablyبه ناچار finishپایان دادن her work earlyزود,
98
321458
2560
کارش را حتما زودتر به پایان می‌رساند،
05:36
and then she'dاو می خواهد get on about the businessکسب و کار
of distractingمنحرف کردن other studentsدانش آموزان.
99
324042
3767
و بعد هم مشغول پرت کردنِ
حواسِ سایر شاگردان می‌شد.
05:39
(Laughterخنده)
100
327833
1310
(خنده حاضرین)
05:41
Walkingپیاده روی, talkingصحبت کردن,
101
329167
2267
راه رفتن، حرف زدن،
رد وبدل کردن یادداشت‌هایی که معلم‌ها
از آن متنفرند، ولی بچه‌ها عاشقشند.
05:43
passingگذراندن those notesیادداشت
that teachersمعلمان hateنفرت but kidsبچه ها love.
102
331458
2518
05:46
You look like you passedگذشت a lot of them.
103
334000
1893
انگار خیلی این کار را کرده‌اید.
05:47
(Laughterخنده)
104
335917
1351
(خنده حاضرین)
05:49
Despiteبا وجود my highبالا idealsایده آل ها for our classroomکلاس درس,
105
337292
3392
علی رغم آرمان‌های عالی‌ام برای کلاس درس،
05:52
I would too oftenغالبا defaultبه طور پیش فرض
to my baserباصر instinctsغرایز,
106
340708
3476
اغلب به طور ناگهانی به غرایز
ذاتی خودم برمی‌گردم،
05:56
and I would chooseانتخاب کنید
complianceانطباق over confidenceاعتماد به نفس.
107
344208
3643
و معمولا پذیرش را نسبت
به اعتماد‌به‌نفس انتخاب می‌کنم.
05:59
Reginaرجینا was a glitchقطعی in my intendedمورد نظر systemسیستم.
108
347875
3851
رجینا، یک اشکال فنی در سیستم من بود.
06:03
A good teacherمعلم can correctدرست misbehaviorبد رفتاری
109
351750
2643
یک معلم خوب می‌تواند
سوء رفتار را اصلاح کند
06:06
but still remainماندن a student'sدانش آموزان championقهرمان.
110
354417
1851
اما هنوز هم، قهرمانِ دانش‌آموز بماند.
06:08
But on one day in particularخاص,
111
356292
2142
اما در یک روز به‌خصوص،
06:10
I just plainجلگه oldقدیمی choseانتخاب کرد controlکنترل.
112
358458
2685
فقط همان نحوه کنترل
قدیمی‌ام را انتخاب کردم.
06:13
I snappedفشرده,
113
361167
1684
با خشم فریاد زدم،
06:14
and my approachرویکرد
didn't communicateبرقراری ارتباط to Reginaرجینا
114
362875
2559
این روش به رجینا این را انتقال نداد
06:17
that she was beingبودن a distractionحواس پرتی.
115
365458
2601
که دارد حواس بقیه را پرت می‌کند،
06:20
My approachرویکرد communicatedارتباط برقرار کرد to Reginaرجینا
that she herselfخودش was a distractionحواس پرتی.
116
368083
4917
بلکه این رویکرد این را به او مخابره
می‌کرد که او خودش عامل حواس‌پرتی است.
06:26
I watchedتماشا کردم the lightسبک go out from her eyesچشم ها,
117
374042
2226
نوری را دیدم که از چشمانش خارج شد،
06:28
and that lightسبک sparkedجرقه زد joyشادی
in our classroomکلاس درس.
118
376292
3559
نوری که برق شادی را
به کلاس‌مان می‌تاباند.
06:31
I had just extinguishedخاموش شد it.
119
379875
2143
من آن را خاموش کردم.
06:34
The entireکل classکلاس becameتبدیل شد irritableتحریک پذیر,
120
382042
2642
همه کلاس کج‌خُلق شدند،
06:36
and we didn't recoverبهبود پیدا کن
for the restباقی مانده of the day.
121
384708
2584
و تا آخر روز هم حالشان عوض نشد.
06:40
I think about the day oftenغالبا,
122
388250
2434
غالبا در مورد آن روز فکر می‌کنم،
06:42
and I have literallyعینا prayedدعا کرد
that I did not do irreparableجبران ناپذیر harmصدمه,
123
390708
4518
و دعا کردم که آسیبی جبران‌ناپذیر
به او وارد نکرده‌باشم،
06:47
because as a womanزن who used to be
a little girlدختر just like Reginaرجینا,
124
395250
5559
چون به عنوان زنی که روزی مثل
رجینا دختر کوچکی بودم،
06:52
I know that I could have startedآغاز شده
the processروند of killingکشتن her confidenceاعتماد به نفس
125
400833
4101
می‌دانستم که ممکن است روند از بین
بردن اعتماد‌به نفس او را برای همیشه
06:56
foreverبرای همیشه.
126
404958
1250
شروع کرده‌ام.
06:58
A lackعدم of confidenceاعتماد به نفس
pullsمی کشد us down from the bottomپایین
127
406833
3143
نبودِ اعتماد‌به‌نفس ما را به قهقرا می‌برد
07:02
and weighsوزن دارد us down from the topبالا,
128
410000
1976
و ما را از بالا به پایین می‌کشد،
07:04
crushingخرد کردن us betweenبین a flurryتکان دهنده
of can'tsو ' ts ها, won'tsو ' ts ها and impossiblesبی میبلس.
129
412000
5184
و مابین طوفانی از نتوانستن‌ها و نمی‌شودها
و ناممکن‌ها ما را خرد می‌کند.
07:09
Withoutبدون confidenceاعتماد به نفس, we get stuckگیر,
130
417208
2601
بدون اعتماد‌به‌نفس، گیر می‌افتیم،
07:11
and when we get stuckگیر,
we can't even get startedآغاز شده.
131
419833
3250
و وقتی گیر افتادیم،
حتی نمی‌توانیم شروع کنیم.
07:16
Insteadبجای of gettingگرفتن miredخسته شده
in what can get in our way,
132
424083
2560
به جای آن‌ که درمسیرمان گیر بیفتیم،
07:18
confidenceاعتماد به نفس invitesدعوت می کند us
to performانجام دادن with certaintyیقین.
133
426667
4017
اعتماد به نفس باعث می‌شود
که با قطعیت عمل کنیم.
07:22
We all operateکار کن a little differentlyمتفاوت است
when we're sure we can winپیروزی
134
430708
3060
همه کمی متفاوت عمل می‌کنیم وقتی
مطمئنیم که می‌توانیم پیروز شویم،
07:25
versusدر مقابل if we just hopeامید we will.
135
433792
2726
در مقابل اگر امیدوار باشیم
این کار را می‌کنیم.
07:28
Now, this can be a helpfulمفید است checkبررسی.
136
436542
1976
حالا، این می‌تواند بررسی مفیدی باشد.
07:30
If you don't have enoughکافی confidenceاعتماد به نفس,
137
438542
1767
اگر به قدرِ کافی اعتماد به نفس ندارید
07:32
it could be because you need
to readjustتنظیم مجدد your goalهدف.
138
440333
2726
می‌تواند به این دلیل باشد که
باید هدف خود را اصلاح کنید.
07:35
If you have too much confidenceاعتماد به نفس,
139
443083
1560
اگر بیش از حد اعتماد‌به‌نفس دارید
07:36
it could be because
you're not rootedنشات گرفتن in something realواقعی.
140
444667
4142
می‌تواند به این دلیل باشد که
شما در چیزی واقعی ریشه ندارید.
07:40
Not everyoneهر کس lacksفاقد confidenceاعتماد به نفس.
141
448833
2601
همه افراد کمبود اعتماد به نفس ندارند.
07:43
We make it easierآسان تر in this societyجامعه
for some people to gainکسب کردن confidenceاعتماد به نفس
142
451458
4518
ما برای برخی افراد جامعه اعتماد به نفس
پیدا کردن را آسان‌تر می‌کنیم
07:48
because they fitمناسب our preferredارجح
archetypeآرکه تایپ of leadershipرهبری.
143
456000
3958
زیرا آن‌ها متناسب با الگوی
اصلی ترجیحیِ رهبری ما هستند.
07:52
We rewardجایزه confidenceاعتماد به نفس in some people
144
460833
2518
ما به برخی از مردم
اعتماد‌به‌نفس پاداش می‌دهیم
07:55
and we punishتنبیه کردن confidenceاعتماد به نفس in othersدیگران,
145
463375
2476
و اعتماد‌به‌نفس برخی دیگر
را سرزنش می‌کنیم،
07:57
and all the while farدور too manyبسیاری people
146
465875
2518
و در حالی که افراد بسیاری
08:00
are walkingپیاده روی around
everyهرکدام singleتنها day withoutبدون it.
147
468417
3392
هر روز بدون آن پرسه می‌زنند.
08:03
For some of us,
148
471833
2393
برای برخی از ما،
08:06
confidenceاعتماد به نفس is a revolutionaryانقلابی choiceانتخابی,
149
474250
2667
اعتماد‌به‌نفس انتخابی
دگرگون‌کننده و انقلابی است،
08:09
and it would be our greatestبزرگترین shameشرم آور
150
477833
2310
و این نهایت شرمساری ما خواهد بود
08:12
to see our bestبهترین ideasایده ها go unrealizedغیر واقعی است
151
480167
3101
که ببینیم بهترین ایده‌های ما
تحقق نیافته‌اند
08:15
and our brightestروشن ترین dreamsرویاها go unreachedدست نخورده
152
483292
2476
و به روشن‌ترین
رویاهایمان دست نیابیم
08:17
all because we lackedفاقد
the engineموتور of confidenceاعتماد به نفس.
153
485792
3851
به این دلیل است که
فاقد موتور اعتمادبه نفس هستیم.
08:21
That's not a riskخطر I'm willingمایلم to take.
154
489667
2166
این خطری نیست که
بخواهم آن را قبول کنم.
08:24
So how do we crackترک the codeکد on confidenceاعتماد به نفس?
155
492792
2059
خب پس چطور رمز اعتماد‌به‌نفس را بازکنیم؟
به عقیده من، حداقل سه چیز لازم است:
08:26
In my estimationبرآورد کردن,
it takes at leastکمترین threeسه things:
156
494875
3518
08:30
permissionمجوز, communityجامعه and curiosityکنجکاوی.
157
498417
3416
اجازه، جامعه و کنجکاوی.
08:34
Permissionاجازه birthsتولد confidenceاعتماد به نفس,
158
502625
1893
اجازه، اعتماد به نفس را متولد می‌سازد،
08:36
communityجامعه nurturesپرورش می دهد it
159
504542
2517
جامعه، آن را پرورش داده و بارور می‌کند،
08:39
and curiosityکنجکاوی affirmsتأیید می کند it.
160
507083
1834
و کنجکاوی آن را تأیید و تصدیق می کند.
08:41
In educationتحصیلات, we'veما هستیم got a sayingگفت:,
161
509833
1768
در آموزش ما ضرب‌المثلی داریم،
08:43
that you can't be what you can't see.
162
511625
2726
که آنچه را که نمی‌توانید ببینید،
نمی‌توانید داشته باشید.
08:46
When I was a little girlدختر,
I couldn'tنمی توانستم showنشان بده confidenceاعتماد به نفس
163
514375
2643
وقتی دختر کوچکی بودم،
نمی‌توانستم اعتماد به نفس پیدا کنم
08:49
untilتا زمان someoneکسی showedنشان داد me.
164
517042
2141
تا آنکه کسی نشانم داد.
08:51
My familyخانواده used to do everything togetherبا یکدیگر,
165
519207
1976
خانواده‌ام همه چیز را از جمله
08:53
includingشامل the mundaneعرفانی things,
like buyingخریداری کردن a newجدید carماشین,
166
521207
2686
کارهای عادی، مثل خرید
ماشین جدید را با هم انجام می‌دادند،
08:55
and everyهرکدام time we did this,
167
523917
1517
و هر بار که این کاررا می‌کردیم،
08:57
I'd watch my parentsپدر و مادر
put on the exactدقیق sameیکسان performanceکارایی.
168
525458
4268
به پدر و مادرم می‌نگریستم
که دقیقا همین کار را انجام می‌دادند.
09:01
We'dما می خواهیم enterوارد the dealershipنمایندگی,
169
529750
1434
ما وارد نمایندگی‌فروش می‌شدیم،
09:03
and my dadپدر would sitنشستن
170
531208
2768
و وقتی که مادرم خرید می‌کرد
09:06
while my momمامان shoppedخریداری شد.
171
534000
2143
پدرم آنجا می‌نشست.
09:08
When my momمامان foundپیدا شد a carماشین that she likedدوست داشت,
172
536167
2642
هنگامی که مادرم اتومبیلی
که دوست داشت را پیدا می‌کرد،
09:10
they'dآنها می خواهند go in and meetملاقات with the dealerفروشنده,
173
538833
2185
وارد می‌شدند و با فروشنده ملاقات می‌کردند،
09:13
and inevitablyبه ناچار, everyهرکدام time
the dealerفروشنده would turnدور زدن his attentionتوجه
174
541042
3851
و به ناچار هر بار فروشنده توجه خود را
09:16
and his bodyبدن to my dadپدر,
175
544917
3017
به پدرم معطوف می‌کرد،
09:19
assumingبا فرض اینکه that he
controlledکنترل شده است the purseکیف پول stringsرشته های
176
547958
2351
با این فرض که اختیار پول
09:22
and thereforeاز این رو this negotiationمذاکره.
177
550333
1976
و در نتیجه این معامله دست اوست.
09:24
"RevRev. Packnettبسته بندی," they'dآنها می خواهند say,
"how do we get you into this carماشین todayامروز?"
178
552333
4500
آن‌ها می‌گفتند: «‌جناب کشیش پَکنِت،
چطور امروز شما را به این ماشین برسانیم؟‌»
09:29
My dadپدر would inevitablyبه ناچار
respondپاسخ دادن the sameیکسان way.
179
557833
3893
پدرم هم ناگزیر به همان روش جواب می‌داد.
09:33
He'dاو می خواهد slowlyبه آرامی and silentlyسکوت
gestureژست towardبه سمت my motherمادر
180
561750
4851
آهسته و بی‌صدا به طرف مادرم رو‌ می‌گرداند
09:38
and then put his handsدست ها
right back in his lapدامن.
181
566625
2143
و بعد دست‌هایش را روی زانوهایش می‌گذاشت.
09:40
It mightممکن have been the completeتکمیل shockشوکه شدن
182
568792
1934
در دهه ۸۰،
09:42
of negotiatingمذاکره financesامور مالی
with a blackسیاه womanزن in the '80s,
183
570750
2851
مذاکرات مالی با یک زن سیاه‌پوست
می‌توانست شوک بزرگی باشد،
09:45
but whateverهر چه it was,
184
573625
1309
اما هرچه بود،
09:46
I'd watch my motherمادر
work these carماشین dealersنمایندگی مجاز و فروش over
185
574958
3476
می‌خواستم مادرم را تماشا کنم تا
آنقدر این دلالان خودرو شکنجه می‌داد تا
09:50
untilتا زمان they were basicallyاساسا
givingدادن the carماشین away for freeرایگان.
186
578458
2601
تا آنکه ماشین را رسما مجانی به ما بدهند.
09:53
(Laughterخنده)
187
581083
1310
(خنده حاضرین)
09:54
She would never crackترک a smileلبخند.
188
582417
1458
او هرگز زورکی لبخند نمی‌زد.
09:56
She would never be afraidترسیدن to walkراه رفتن away.
189
584958
2334
او هرگز از عقب کشیدن نمی‌ترسید.
10:00
I know my momمامان just thought
she was gettingگرفتن a good dealمعامله on a minivanمینی واگن,
190
588333
3893
می‌دانم که مادرم فکر می‌کرد
دارد یک مینی ون معامله می‌کند،
10:04
but what she was actuallyدر واقع doing
191
592250
2143
اما کاری که واقعا می‌کرد این بود که
10:06
was givingدادن me permissionمجوز
to defyفراموش كردن expectationsانتظارات
192
594417
4642
داشت به من اجازه می‌داد که
با انتظارات موجود مقابله کنم
10:11
and to showنشان بده up confidentlyبا اطمینان in my skillمهارت
no matterموضوع who doubtsشک و تردید me.
193
599083
3625
و با اعتمادبه نفس مهارتم را بی‌توجه به
کسانی که به من شک دارند، نشان دهم.
10:15
Confidenceاعتماد به نفس needsنیاز دارد permissionمجوز to existوجود دارد
194
603750
3559
اعتماد‌به‌نفس برای موجودیت
داشتن نیاز به اجازه دارد
10:19
and communityجامعه is the safestامن ترین placeمحل
to try confidenceاعتماد به نفس on.
195
607333
4268
و اجتماع، امن‌ترین مکان برای
امتحان کردن اعتماد به نفس است.
10:23
I traveledسفر کرد to Kenyaکنیا this yearسال
to learnیاد گرفتن about women'sزنان empowermentتوانمندسازی
196
611625
3059
امسال به کنیا سفر کردم تا مطالبی
درباره توانمند سازی زنان
10:26
amongدر میان Maasaiمازای womenزنان.
197
614708
1685
در بین مردم ماسایی یاد بگیرم.
10:28
There I metملاقات کرد a groupگروه of youngجوان womenزنان
198
616417
2059
در آنجا گروهی از زنان جوان
10:30
calledبه نام Teamتیم LionessLioness,
199
618500
1684
به نام « تیم شیرها»،
10:32
amongدر میان Kenya'sکنیا first all-femaleهمه زن
communityجامعه rangerتکاور groupsگروه ها.
200
620208
4393
در میان گروه های تکاوری کنیا اولین
گروهی که تماما زن بودند را ملاقات کردم.
10:36
These eightهشت braveشجاع youngجوان womenزنان
were makingساخت historyتاریخ
201
624625
3143
این هشت زن جوان شجاع داشتند
10:39
in just theirخودشان teenageنوجوان yearsسالها,
202
627792
1517
درنوجوانی تاریخ را رقم می‌زدند،
10:41
and I askedپرسید: Purityخلوص, the mostاکثر verboseعمیق
youngجوان rangerتکاور amongدر میان them,
203
629333
4226
و من خالصانه از جوان‌ترین
تکاورشان پرسیدم،
10:45
"Do you ever get scaredترسیده?"
204
633583
1935
«‌آیا تا به حال ترسیده‌ای؟»
10:47
I swearسوگند to you, I want to tattooخال کوبی
her responseواکنش all over my entireکل bodyبدن.
205
635542
4267
سوگند می‌خورم که می خواهم پاسخش را
روی کل بدنم خالکوبی کنم.
10:51
She said, "Of courseدوره I do,
206
639833
2768
او گفت: «‌البته که می‌ترسم
10:54
but I call on my sistersخواهران.
207
642625
2309
اما به خواهرانم زنگ می‌زنم.
10:56
They remindیادآوری کن me that we
will be better than these menمردان
208
644958
3518
آن‌ها به من یادآوری می‌کنند که
ما از این مردان بهتر خواهیم بود
11:00
and that we will not failشکست."
209
648500
1542
و ما شکست نخواهیم خورد.»
11:03
Purity'sخلوص confidenceاعتماد به نفس to chaseتعقیب down
lionsشیرها and catchگرفتن poachersشکارچیان,
210
651125
3601
خلوص نیت به دنبال شکار
شیرها و گرفتن شکارچیان،
11:06
it didn't come from her athleticورزشی abilityتوانایی
or even just her faithایمان.
211
654750
4351
از توانایی ورزش‌کارانه یا حتی
ایمان او سرچشمه نمی‌گرفت.
11:11
Her confidenceاعتماد به نفس was
proppedامیدوارم up by sisterhoodخواهرزاده,
212
659125
3684
اعتمادبه‌نفس او از ارتباط خواهرانه،
11:14
by communityجامعه.
213
662833
1768
به‌وسیله جامعه صورت گرفته بود.
11:16
What she was basicallyاساسا sayingگفت:
was that if I am ever in doubtشک,
214
664625
3934
آنچه که او اساسا می‌گفت
این بود که اگر من شک کنم
11:20
I need you to be there
215
668583
2310
من نیاز دارم تا شما آنجا باشید
11:22
to restoreبازگرداندن my hopeامید
216
670917
1892
تا امید را به من برگردانید
11:24
and to rebuildبازسازی my certaintyیقین.
217
672833
2935
و به من اطمینان دوباره ببخشید.
11:27
In communityجامعه, I can find my confidenceاعتماد به نفس
218
675792
4559
در جامعه، من می‌توانم
اعتماد به نفسم را بیایم
11:32
and your curiosityکنجکاوی can affirmتأیید کنید it.
219
680375
3226
و کنجکاوی‌تان می‌تواند
آن را تایید و تصدیق کند.
11:35
Earlyزود in my careerحرفه,
I led a large-scaleدر مقیاس بزرگ eventرویداد
220
683625
2518
در ابتدای کارم، من رویداد
بزرگی را رهبری کردم
11:38
that did not go exactlyدقیقا as plannedبرنامه ریزی شده.
221
686167
2226
که دقیقا آنطور که
برنامه‌ریزی شده‌بود پیش نرفت.
11:40
I'm lyingدروغ گویی to you. It was terribleوحشتناک.
222
688417
2726
دروغ می‌گویم، افتضاح بود.
11:43
And when I debriefeddebriefed the eventرویداد
with my managerمدیر,
223
691167
2392
و وقتی موضوع را با مدیر مطرح کردم،
11:45
I just knewمی دانست that she
was going to runاجرا کن down the listفهرست
224
693583
2810
فقط می‌دانستم که او می‌خواهد لیست
11:48
of everyهرکدام mistakeاشتباه I had ever madeساخته شده,
225
696417
2309
تمام اشتباهاتی که مرتکب شده‌ام،
11:50
probablyشاید from birthتولد.
226
698750
1476
شاید از بدو تولدم را پیدا کند.
11:52
But insteadبجای, she openedافتتاح شد with a questionسوال:
227
700250
4184
اما در عوض با سوالی شروع کرد:
11:56
What was your intentionقصد?
228
704458
1709
منظورت چه بود؟
11:59
I was surprisedغافلگیر شدن but relievedتسکین دهنده.
229
707500
2893
تعجب کردم اما خیالم راحت شد.
12:02
She knewمی دانست that I was alreadyقبلا
beatingكتك زدن myselfخودم up,
230
710417
2892
او می‌دانست که من دارم خود خوری می‌کنم،
12:05
and that questionسوال invitedدعوت کرد me
to learnیاد گرفتن from my ownخودت mistakesاشتباهات
231
713333
4476
و این سوال باعث شد تا به جای آنکه
به اعتماد به نفس شکننده من آسیب بزند
12:09
insteadبجای of damageخسارت
my alreadyقبلا fragileشکننده confidenceاعتماد به نفس.
232
717833
3893
از اشتباهم درس بگیرم.
12:13
Curiosityکنجکاوی invitesدعوت می کند people
to be in chargeشارژ of theirخودشان ownخودت learningیادگیری.
233
721750
5101
کنجکاوی باعث می‌شود که مردم
مسئول یادگیری خود باشند.
12:18
That exchangeتبادل, it helpedکمک کرد me
approachرویکرد my nextبعد projectپروژه
234
726875
3809
آن تبادل‌نظر، به من کمک کرد
تا به سمت پروژه بعدی‌ام
12:22
with the expectationانتظار of successموفقیت.
235
730708
2584
با امید به موفقیت بروم.
12:26
Permissionاجازه, communityجامعه, curiosityکنجکاوی:
236
734750
3375
اجازه، جامعه، کنجکاوی:
12:31
all of these are the things that we
will need to breedنژاد the confidenceاعتماد به نفس
237
739042
4476
همه اینها چیزهایی هستند که ما نیاز داریم
تا اعتماد به نفس را پرورش دهیم،
12:35
that we'llخوب absolutelyکاملا need
to solveحل our greatestبزرگترین challengesچالش ها
238
743542
4059
که قطعا نیاز داریم که بزرگ‌ترین
چالش‌های خود را حل کنیم
12:39
and to buildساختن the worldجهان we dreamرویا,
239
747625
2601
و جهانی بسازیم که آرزویش را داریم.
12:42
a worldجهان where inequityبی عدالتی is endedبه پایان رسید
and where justiceعدالت is realواقعی,
240
750250
5101
جهانی که نابرابری به پایان برسد
وجایی که در آن‌جا عدالت واقعی است،
12:47
a worldجهان where we can be freeرایگان
on the outsideخارج از and freeرایگان on the insideداخل
241
755375
3226
جهانی که در آن ما می‌توانیم
در بیرون و در درون آن آزاد باشیم
12:50
because we know that noneهیچ کدام of us are freeرایگان
untilتا زمان all of us are freeرایگان.
242
758625
4559
زیرا می‌دانیم که هیچ یک از ما آزاد نیستیم
تا زمانیکه همه ما آزاد باشیم.
12:55
A worldجهان that isn't
intimidatedارعاب by confidenceاعتماد به نفس
243
763208
2726
جهانی که از اعتماد به نفس
12:57
when it showsنشان می دهد up as a womanزن
244
765958
1935
یک زن
12:59
or in blackسیاه skinپوست
245
767917
1267
یا یک سیاه‌پوست
13:01
or in anything other than
our preferredارجح archetypesآرکه تایپ ها of leadershipرهبری.
246
769208
4560
و یا هر چیزی که غیر از الگوهای
اصلی رهبری آن است، نهراسد.
13:05
A worldجهان that knowsمی داند
that that kindنوع of confidenceاعتماد به نفس
247
773792
2559
جهانی که می‌داند این نوع از اعتماد
13:08
is exactlyدقیقا the keyکلیدی we need
to unlockباز کردن the futureآینده that we want.
248
776375
4625
دقیقا همان کلیدی است که آینده‌ای
که می‌خواهیم را با آن می‌گشاییم.
13:14
I have enoughکافی confidenceاعتماد به نفس
to believe that that worldجهان
249
782042
2892
من به قدر کافی اعتماد‌به نفس دارم
که باور داشته باشم که
13:16
will indeedدر واقع come to passعبور,
250
784958
2310
آن جهان به‌هر‌صورت رخ می‌دهد،
13:19
and that we are the onesآنهایی که to make it so.
251
787292
3267
و ما همان‌هایی هستیم که آن را می‌سازیم.
13:22
Thank you so much.
252
790583
1310
بسیار سپاسگزارم.
13:23
(Applauseتشویق و تمجید)
253
791917
3416
(تشویق)
Translated by Hajar Almasi
Reviewed by Mansoureh Hadavand

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Brittany Packnett - Activist, educator, writer
An activist, educator and writer, Brittany Packnett uses every platform she has to teach truth that provokes people to action -- for the sake of freedom and justice.

Why you should listen

In her own words, Brittany Packnett is "a disciple of radical, productive candor. I found, through prayer and practice, that truth provokes change like nothing else ever will. We owe truth our fiercest loyalty.” 

Packnett cohosts the award-winning Pod Save The People and has penned her first book, We Are Like Those Who Dream, due to be published in spring 2020. She writes for Teen Vogue and other publications, speaks to live and television audiences across the world, and coleads Campaign Zero. Everyday, she uses platforms on and offline to activate people toward action and equip them with the skills and mindsets to make disciplined social change.

More profile about the speaker
Brittany Packnett | Speaker | TED.com