ABOUT THE SPEAKER
Chris Burkard - Surf photographer
Chris Burkard travels to remote, risky and often icy locations to capture stunning images that turn traditional surf photography on its head.

Why you should listen

For most people, surfing evokes sunny sand and warm, blue water in tropical locales. In his book Distant Shores, self-taught photographer Chris Burkard detours to the coastlines of Norway, Iceland and Alaska, shooting surfers as they ride waves on icy beaches that have rarely been photographed -- let alone surfed.

Traveling to often dangerous extremes to discover unknown landscapes, Burkard composes images that transcend the simple action shots of action photography, placing nature at the center of his compositions.

More profile about the speaker
Chris Burkard | Speaker | TED.com
TED2015

Chris Burkard: The joy of surfing in ice-cold water

کریس برکارد: لذت موج سواری در آب یخ

Filmed:
2,086,582 views

«هر چیزی که ارزش دنبال کردن را دارد ما را مستلزم به رنج کشیدن می کند، فقط یک کمی» این را کریس برکارد عکاس موج سواری می گوید، همانطور که از دل مشغولی اش برای سردترین، طوفانی ترین و دور افتاده ترین سواحل در زمین می گوید. با عکسهای شگفت آور و داستانهایی از مکانهایی که آدمهای کمی تا بحال از آنجا دیدن کردند-- خیلی کمتر هم موج سواری کردند-- او ما را با این بقول خوش " جنگ شخصی علیه زندگی مادی" همراه می کند.
- Surf photographer
Chris Burkard travels to remote, risky and often icy locations to capture stunning images that turn traditional surf photography on its head. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
So if I told you that
this was the faceصورت of pureخالص joyشادی,
0
1461
5716
خب اگر براتون بگم که این قضیه لذت محض بوده،
00:19
would you call me crazyدیوانه?
1
7177
2791
می‌گید دیوونه ام؟
00:22
I wouldn'tنمی خواهم blameسرزنش you,
2
10678
1240
سرزنشتون نمی‌کنم،
00:23
because everyهرکدام time I look at this
Arcticقطب شمال selfieسلفی, I shiverلرزیدن just a little bitبیت.
3
11918
4254
چون هر باری که به این سلفی گرفته شده توی قطب شمال نگاه می‌کنم، کمی به تنم لرزه می‌افته.
00:28
I want to tell you
a little bitبیت about this photographعکس.
4
16920
2999
می‌خوام براتون کمی درباره این عکس بگم.
00:31
I was swimmingشنا كردن around
in the Lofotenلفنت Islandsجزایر in Norwayنروژ,
5
19919
3566
داشتم در اطراف جزایر لوفوتن در نروژ (لوفوتن مجمع‌الجزایری در شهرستان نوردلند، نروژ)
00:35
just insideداخل the Arcticقطب شمال Circleدایره,
6
23485
1705
توی مدار شمالگان شنا می‌کردم، ( نام قدیمی‌ترمدارشمالگان: مدار قطب شمال)
00:37
and the waterاب was hoveringشناور
right at freezingانجماد.
7
25190
3158
و آب هم که در حد انجماد بود.
00:40
The airهوا? A briskسریع -10 with windchillwindchill,
8
28348
3831
هوا؟ خنک و فرحبخش، منفی ۱۰ درجه‌ی سرما به همراه باد،
00:44
and I could literallyعینا feel the bloodخون
tryingتلاش کن to leaveترک کردن my handsدست ها,
9
32179
3436
و میتونستم خون را حس کنم که در تلاش برای ترک دستها،
00:47
feetپا and faceصورت, and rushهجوم بردن
to protectمحافظت my vitalحیاتی organsارگان ها.
10
35615
4760
پاها و صورتم بود تا از ارگانهای حیاتی ام محافظت کنه.
00:52
It was the coldestسردترین I've ever been.
11
40375
1774
هیچوقت انقدر سردم نبوده.
00:55
But even with swollenمتورم lipsلب ها, sunkenغرق شده eyesچشم ها,
and cheeksگونه ها flushedفریاد کشید redقرمز,
12
43069
4852
اما حتی با لبهای متورم، چشمهای فرو رفته و لپهای سرخ شده
00:59
I have foundپیدا شد that this placeمحل right here
is somewhereجایی I can find great joyشادی.
13
47921
5946
فهمیدم که این مکان جاییه که می تونم بزرگتریش شادی را دراون بیابم.
01:06
Now, when it comesمی آید to painدرد,
psychologistروانشناس Brockبروک Bastianباستین
14
54562
3065
خب، وقتی پای درد در میون باشه، براک باستین روانشناس
01:09
probablyشاید said it bestبهترین when he wroteنوشت,
15
57627
2345
بهترین توصیف را با این نوشته اش میگه،
01:11
"Painدرد is a kindنوع of shortcutمیانبر
to mindfulnessذهن آگاهی.
16
59972
2577
«درد میانبریست به سوی آگاهی.
01:14
It makesباعث می شود us suddenlyناگهان awareمطلع
of everything in the environmentمحیط.
17
62549
3669
باعث میشود ناگهان از اتفاقات اطرافمان آگاه شویم.
01:18
It brutallyوحشیانه drawsتساوی us in
18
66218
1974
بی رحمانه ما را به یک آگاهی
01:20
to a virtualمجازی sensoryحسی awarenessاطلاع
of the worldجهان much like meditationمراقبه."
19
68192
4526
حسی مجازی از جهان می کشاند درست مثل مدیتیشن.»
01:25
If shiveringلرز is a formفرم of meditationمراقبه,
then I would considerدر نظر گرفتن myselfخودم a monkراهب.
20
73047
3490
اگر لرزیدن فرمی از مدیتیشن است، پس من خودم را راهب تصور می کنم.
01:28
(Laughterخنده)
21
76537
850
(خنده حضار)
01:29
Now, before we get into the why
22
77387
2879
الان قبل از این که برسیم اصلا چرا
01:32
would anyoneهر کسی ever want to surfموج سواری
in freezingانجماد coldسرماخوردگی waterاب?
23
80266
3715
یک نفر بخواد در آب در حال انجماد موج سواری کنه؟
01:35
I would love to give you
a little perspectiveچشم انداز
24
83981
2577
دوست دارم براتون چشم انداز مختصری
01:38
on what a day in my life can look like.
25
86558
2604
از گذران روز در زندگیم ارائه بدم.
01:41
(Musicموسیقی)
26
89832
5967
(موسیقی)
02:28
(Videoویدئو) Man: I mean, I know
we were hopingامید for good wavesامواج,
27
136017
3527
(ویدئو) مرد منظورم اینه که، می دونم ما امیداواریم موجهای خوبی داشته باشیم،
02:31
but I don't think anybodyهر شخصی thought
that was going to happenبه وقوع پیوستن.
28
139544
2880
اما کسی توقع نداشته اینطوری بشه.
02:34
I can't stop shakingتکان دادن.
29
142424
1671
لرزشم بند نمیاد.
02:36
I am so coldسرماخوردگی.
30
144095
1824
خیلی سردمه.
(موسیقی)
02:40
(Musicموسیقی)
31
148344
3088
(تشویق حضار)
02:43
(Applauseتشویق و تمجید)
32
151432
2753
02:48
Chrisکریس Burkardبورکارد: So,
surfموج سواری photographerعکاس, right?
33
156135
3669
کریس برکارد: خب، عکاس موج سواری، درست میگم؟
02:51
I don't even know
if it's a realواقعی jobکار titleعنوان, to be honestصادقانه.
34
159804
2904
باور کنید حتی نمی دونم شغلی با این عنوان اصلا باشه.
02:54
My parentsپدر و مادر definitelyقطعا didn't think so
35
162708
2136
پدر و مادرم که قطعا همچین فکری نداشتند
02:56
when I told them at 19 I was quittingترک
my jobکار to pursueدنبال کردن this dreamرویا careerحرفه:
36
164844
4874
وقتی در ۱۹ سالگی به اونها گفتم میخوام از کارم استعفا بدم تا حرفه رویاییم را دنبال کنم:
03:01
blueآبی skiesآسمان, warmگرم tropicalگرمسیری beachesسواحل,
and a tanقهوهای مایل به زرد that lastsطول می کشد all yearسال long.
37
169718
4576
آسمونهای آبی، سواحل استوایی گرم، و پوست برنزه ای که کل سال طول بکشه.
03:06
I mean, to me, this was it.
Life could not get any better.
38
174294
3831
منظورم این که برای من زندگی بهتر از این نمی تونست باشه.
03:10
Sweatingتعریق it out, shootingتیراندازی کردن surfersخوانندگان
in these exoticعجیب و غریب touristتوریستی destinationsمقصد.
39
178125
4644
پوستم کنده شه برای عکس گرفتن از موج سوارها در غیرمعمول ترین مقاصد توریستی.
03:14
But there was just this one problemمسئله.
40
182769
1741
اما یک مشکلی بود.
03:16
You see, the more time I spentصرف شده travelingمسافرت
to these exoticعجیب و غریب locationsمکان ها,
41
184510
3599
می دونید هر چه بیشتر در این مکانهای غیرمعمول وقت می‌گذروندم،
03:20
the lessکمتر gratifyingلذت بخش it seemedبه نظر می رسید to be.
42
188109
2425
کمتر احساس رضایت داشتم.
03:23
I setتنظیم out seekingبه دنبال adventureماجرا,
and what I was findingیافته was only routineمعمولی.
43
191104
3805
من قصدم دنبال ماجراجویی رفتن بود و انچه نصیبم شده بود کار روتین صرف بود.
03:27
It was things like wi-fiوای فای, TVتلویزیون, fine diningناهار خوری,
and a constantثابت cellularسلولی connectionارتباط
44
195679
4760
چیزهای مثل وای فای، تبویزیون، غذای خوب، و آنتن موبایل دائم
03:32
that to me were all the trappingsترسیم
of placesمکان ها heavilyبه شدت touristedسفر کرد
45
200439
2972
که برای من، تمامی اینها، تله هایی هست برای مکانهای پر از توریست
03:35
in and out of the waterاب,
46
203411
2298
توی آب و بیرون اون،
03:37
and it didn't take long
for me to startشروع کن feelingاحساس suffocatedخفه شده.
47
205709
3667
و طولی نکشید که احساس خفگی بهم دست داد.
03:43
I beganآغاز شد cravingاشتیاق wildوحشی, openباز کن spacesفضاها,
48
211106
4117
عطش رفتن به فضاهای باز و وحشی را داشتم،
03:47
and so I setتنظیم out to find the placesمکان ها
othersدیگران had writtenنوشته شده است off
49
215223
3442
و برای همین گشتم به دنبال مکانهایی که دیگران بخاطر خیلی سرد بودن،
03:50
as too coldسرماخوردگی, too remoteاز راه دور,
and too dangerousخطرناک است to surfموج سواری,
50
218665
3878
یا خیلی پرت بودن یا زیادی خطرناک بودن برای موج سواری خطشون زده بودند،
03:54
and that challengeچالش intriguedجذاب me.
51
222543
2810
و این چالش من را برانگیخت.
03:57
I beganآغاز شد this sortمرتب سازی of personalشخصی crusadeجنگ صلیبی
againstدر برابر the mundaneعرفانی,
52
225353
4132
شد جنگ شخصی من علیه این دنیای مادی،
04:01
because if there's
one thing I've realizedمتوجه شدم,
53
229485
2624
چون اگر تنها یک چیز باشه که فهمیدم،
04:04
it's that any careerحرفه,
54
232109
1852
اینه که در هر حرفه ای،
04:05
even one as seeminglyظاهرا glamorousفریبنده
as surfموج سواری photographyعکاسی,
55
233961
3761
حتی در شغل پرزرق و برقی مثل عکاس موج سواری،
04:09
has the dangerخطر of becomingتبدیل شدن به monotonousیکنواخت.
56
237722
2426
خطر یکنواخت شدن وجود داره.
04:12
So in my searchجستجو کردن to breakزنگ تفريح up
this monotonyیکنواختی, I realizedمتوجه شدم something:
57
240648
3054
پس در تلاش من برای شکستن این یکنواختی، به این تشخیص رسیدم:
04:15
There's only about a thirdسوم
of the Earth'sزمین oceansاقیانوس ها that are warmگرم,
58
243702
2954
تنها یک سوم اقیانوسهای دنیا گرمند،
04:18
and it's really just that thinلاغر bandباند
around the equatorاستوا.
59
246656
2931
فقط همین نوار دور استواست.
04:21
So if I was going to find perfectکامل wavesامواج,
60
249587
2508
پس اگر دنبال موجهای عالی بودم،
04:24
it was probablyشاید going
to happenبه وقوع پیوستن somewhereجایی coldسرماخوردگی,
61
252095
2577
احتمالا در مکانی سرد اتفاق می‌افتادند،
04:26
where the seasدریاها are notoriouslyبدبختانه roughخشن,
62
254672
1881
جایی که دریاها به طرز وحشتناکی به خشن بودن شهره اند،
04:28
and that's exactlyدقیقا where I beganآغاز شد to look.
63
256553
2693
واین دقیقا جایی بود که دست به کار شدم.
04:31
And it was my first tripسفر to Icelandایسلند
64
259246
2531
و نخستین سفرم به ایسلند بود
04:33
that I feltنمد like I foundپیدا شد
exactlyدقیقا what I was looking for.
65
261777
2719
که به نظرم اونچه را می‌خواستم پیدا کردم.
04:36
I was blownدمیده شده away
by the naturalطبیعی است beautyزیبایی of the landscapeچشم انداز,
66
264846
3177
مدهوش زیبایی طبیعی مناظر اونجا شدم
04:40
but mostاکثر importantlyمهم است, I couldn'tنمی توانستم believe
we were findingیافته perfectکامل wavesامواج
67
268023
4196
اما مهم تر از همه، نمی تونستم باور کنم چنین موجهای عالی را
04:44
in suchچنین a remoteاز راه دور and ruggedناهموار
partبخشی of the worldجهان.
68
272219
3010
میشد در چنین مکان پرت و خشنی از دنیا پیدا کرد.
04:47
At one pointنقطه, we got to the beachساحل دریا
69
275639
2276
و در این مرحله، به ساحل رفتیم
04:49
only to find massiveعظیم chunksتکه ها of iceیخ
had piledانباشته شده on the shorelineخط ساحلی.
70
277915
3103
تا تکه های گنده ای از یخ که در ساحل انباشته شده بودند را بیابیم.
04:53
They createdایجاد شده this barrierمانع
betweenبین us and the surfموج سواری,
71
281018
2353
بیم ما و موجها سدی را ساخته بودند،
04:55
and we had to weaveبافت
throughاز طریق this thing like a mazeمارپیچ
72
283371
2390
لازم بود از این راه تودرتوی اونها بگذریم
04:57
just to get out into the lineupترکیب.
73
285761
1587
تا به خط صافی برسیم،
04:59
and onceیک بار we got there,
74
287348
1125
و وقتی بالاخر اونجا رسیدیم،
05:00
we were pushingهل دادن asideگذشته از these iceیخ chunksتکه ها
tryingتلاش کن to get into wavesامواج.
75
288473
3038
باید سه تکه یخ دیگه را کنار می زدیم تا با موجها برسیم.
05:03
It was an incredibleباور نکردنی experienceتجربه,
one I'll never forgetفراموش کردن,
76
291511
3957
تجربه باورنکردنی بود که هرگز یادم نمیره،
05:07
because amidstدر میان those harshسخت conditionsشرایط,
77
295468
2786
چون در وسط این شرایط خیلی دشوار
05:10
I feltنمد like I stumbledسقوط کرد ontoبه سوی
one of the last quietساکت placesمکان ها,
78
298254
4722
حس افتادن به وسط یکی از خلوت ترین مکانهای دنیا را داشتم،
05:14
somewhereجایی that I foundپیدا شد a clarityوضوح
and a connectionارتباط with the worldجهان
79
302976
3015
جاییکه به روشنی و ارتباط با جهان می رسیدم با
05:17
I knewمی دانست I would never find
on a crowdedشلوغ است beachساحل دریا.
80
305991
2922
اینکه می‌دونستم که هرگز به اون در سواحل پرازدحام نمی رسیدم.
05:22
I was hookedقلاب. I was hookedقلاب. (Laughterخنده)
81
310073
3158
معتاد شده بودم. بدجور معتاد شده بودم. (خنده حضار)
05:25
Coldسرد waterاب was constantlyبه طور مداوم on my mindذهن,
82
313231
2856
آب خنک مدام تو ذهنم بود،
05:28
and from that pointنقطه on,
83
316087
1312
و از اون لحظه به بعد،
05:29
my careerحرفه focusedمتمرکز شده است on these typesانواع of harshسخت
and unforgivingبی تفاوتی environmentsمحیط ها,
84
317399
3330
حرفه ام روی این انواع محیطهای خشن و غیربخشنده متمرکز شد،
05:32
and it tookگرفت me to placesمکان ها like Russiaروسیه,
Norwayنروژ, Alaskaآلاسکا, Icelandایسلند, Chileشیلی,
85
320729
3876
و من را به جاهایی مثل روسیه، آلاسکا، ایسلند، شیلی،
05:36
the Faroeفارو Islandsجزایر,
and a lot of placesمکان ها in betweenبین.
86
324605
2929
جزایر فارو و کلی جای دیگه در این بین برد.
05:39
And one of my favoriteمورد علاقه things
about these placesمکان ها
87
327534
3018
و یکی از چیزهای محبوبم درباره این مکانها
05:42
was simplyبه سادگی the challengeچالش and
the creativityخلاقیت it tookگرفت just to get there:
88
330552
3901
به سادگیِ چالش و خلاقیتی بود که لازم بود تا به اونجا برسم:
05:46
hoursساعت ها, daysروزها, weeksهفته ها spentصرف شده on Googleگوگل Earthزمین
89
334453
2206
ساعتها، روزها، هفته ها در گوگل ارث سپری میشد
05:48
tryingتلاش کن to pinpointدقیقا مشخص کن any remoteاز راه دور stretchکش آمدن
of beachساحل دریا or reefصخره we could actuallyدر واقع get to.
90
336659
4169
در تلاش برای یافتن هرگونه نشانه گذاری کوچیکی از هرگونه امتداد دور افتاده ساحل یا مرجانی که می‌تونستیم به اونجا برسیم.
05:53
And onceیک بار we got there,
the vehiclesوسايل نقليه were just as creativeخلاقانه:
91
341418
3430
و وقتی اونجا می‌رفتیم، وسایل نقلیه هم به همون اندازه خلاقانه بودند:
05:56
snowmobilesوسایل نقلیه برفی, six-wheelشش چرخ
Sovietشوروی troopسرباز carriersحامل,
92
344848
2909
برف رو(اسنومبیل)، نفربرهای زره ای ارتش شوروی،
05:59
and a coupleزن و شوهر of super-sketchyفوق العاده اسکچ
helicopterهلی کوپتر flightsپرواز.
93
347757
3297
و دو تا پرواز با هلیکوپترهای غیرقابل تعمیر.
06:03
(Laughterخنده)
94
351054
2206
(خنده حضار)
06:05
Helicoptersهلیکوپترها really scareترساندن me, by the way.
95
353260
2660
راستش هلیکوپترها من را واقعا ترسوند.
06:08
There was this one particularlyبه خصوص
bumpyپر از دست انداز boatقایق rideسوار شدن
96
356510
2532
یک بار هم قتیق سواری پردست اندازی داشتیم
06:11
up the coastساحل of Vancouverونکوور Islandجزیره
to this kindنوع of remoteاز راه دور surfموج سواری spotنقطه,
97
359042
3116
در کرانه جزیره ونکوور به یک مکان موج سواری پرت،
06:14
where we endedبه پایان رسید up watchingتماشا کردن
helplesslyبی تردید from the waterاب
98
362158
2619
جایی که در نهایت دست و پا بسته از توی آب به تماشای
06:16
as bearsخرس ها ravagedویران شده our campاردوگاه siteسایت.
99
364777
2391
خرسها نشستیم که به محل اردو زدنمون حمل کرده بودند.
06:19
They walkedراه می رفت off with our foodغذا
and bitsبیت of our tentچادر,
100
367168
3020
همراه با غذا و تیکه پاره های چادرمون دور شدند،
06:22
clearlyبه وضوح lettingاجازه دادن us know that we
were at the bottomپایین of the foodغذا chainزنجیر
101
370188
3212
به وضوح به ما اعلام کردن که در ته زنجیره خوراکیها قرار داشتیم
06:25
and that this was theirخودشان spotنقطه, not oursما.
102
373400
2127
و اینجا واسه اونهاست و نه ما.
06:27
But to me, that tripسفر
103
375527
1927
اما واسه من اون سفر
06:29
was a testamentعهدنامه to the wildnessوحشی
I tradedمعامله شد for those touristyتوریستی beachesسواحل.
104
377454
4592
پیمانی بود با وحشی گری که سواحل توریستی را بخاطرش با اونها طاق زده بودم.
البته نه تا وقتی که به نروژ سفر کردم-- (خنده حضار)
06:36
Now, it wasn'tنبود untilتا زمان I traveledسفر کرد
to Norwayنروژ -- (Laughterخنده) --
105
384066
4054
06:40
that I really learnedیاد گرفتم
to appreciateقدردانی the coldسرماخوردگی.
106
388123
3081
که واقعا یاد گرفتم قدر سرما را بدونم.
06:44
So this is the placeمحل
107
392294
1912
پس اینجا مکانی که
06:46
where some of the largestبزرگترین,
the mostاکثر violentخشن stormsتوفان ها in the worldجهان
108
394206
3367
برخی از بزرگترین و خشن ترین طوفانها در جهان
06:49
sendارسال hugeبزرگ wavesامواج smashingفوق العاده
into the coastlineخط ساحلی.
109
397573
3054
موجهای غول پیکری را به خط ساحلی می‌کوبن.
06:52
We were in this tinyکوچک, remoteاز راه دور fjordفورج,
just insideداخل the Arcticقطب شمال Circleدایره.
110
400627
3978
ما توی این آبدره پرت و کوچیک در دایره شمالگان بودیم.
06:56
It had a greaterبزرگتر populationجمعیت
of sheepگوسفند than people,
111
404605
2546
جمعیت گوسفنداش از آدمها بیشتره،
06:59
so help if we neededمورد نیاز است it
was nowhereهیچ جایی to be foundپیدا شد.
112
407151
3050
پس اگر به کمک احتیاج میشد هیچ جا پیدا نمی‌کردیم.
07:02
I was in the waterاب
takingگرفتن picturesتصاویر of surfersخوانندگان,
113
410936
2215
توی آب مشغول عکس گرفتن از موج سوارها بودم،
07:05
and it startedآغاز شده to snowبرف.
114
413151
2130
و برف شروع کرد به باریدن،
07:08
And then the temperatureدرجه حرارت beganآغاز شد to dropرها کردن.
115
416241
3626
و بعد دما پایین اومد.
07:12
And I told myselfخودم, there's not a chanceشانس
you're gettingگرفتن out of the waterاب.
116
420458
3385
و بخودم گفتم، فکرشم نکن که از تو آب بیرون بری.
07:15
You traveledسفر کرد all this way, and this is
exactlyدقیقا what you've been waitingدر انتظار for:
117
423843
3594
همه این راه رو امدی،و اینجا دقیقا همون چیزی که انتظارش را داشتی:
07:19
freezingانجماد coldسرماخوردگی conditionsشرایط
with perfectکامل wavesامواج.
118
427437
2082
شرایط سرما انجمادی با موجهای عالی.
07:21
And althoughبا اينكه I couldn'tنمی توانستم even feel
my fingerانگشت to pushفشار دادن the triggerماشه,
119
429519
3018
و با این که حتی نمی‌تونستم انگشتم را روی دکمه فشار بدم،
07:24
I knewمی دانست I wasn'tنبود gettingگرفتن out.
120
432537
1512
می‌دونستم که از آب بیرون نمیومد.
07:26
So I just did whateverهر چه I could.
I shookتکان داد it off, whateverهر چه.
121
434049
2793
پس هر کار میشد را کردم. تکونش دادم و غیره.
07:28
But that was the pointنقطه that I feltنمد
122
436842
1683
اما اونجا جایی بود که فوران باد را
07:30
this windباد gushخجالت کشیدن throughاز طریق
the valleyدره and hitاصابت me,
123
438525
2119
را از توی دره حس کردم و بهم اصابت کرد،
07:32
and what startedآغاز شده as this lightسبک snowfallبارش برف
quicklyبه سرعت becameتبدیل شد a full-onکامل در blizzardکولاک,
124
440644
5412
و اونچه که اولش بارش برف سبک بود خیلی سریع تبدیل شد به کولاک شدید،
07:38
and I startedآغاز شده to loseاز دست دادن
perceptionادراک of where I was.
125
446058
4168
و ادراکم را از جایی که بودم از دست دادم.
07:42
I didn't know if I was driftingدوچرخه سواری
out to seaدریا or towardsبه سمت shoreساحل,
126
450932
3160
نمی‌دونستم به طرف آب کشیده میشم یا ساحل،
07:46
and all I could really make out
was the faintاز حال رفتن soundصدا of seagullsماهی قزل آلا
127
454095
3952
و همه اونچه واقعا می‌تونستم بشنوم صدای ضعیف مرغهای دریایی
07:50
and crashingسقوط wavesامواج.
128
458047
2123
و امواج کوبنده بود.
07:52
Now, I knewمی دانست this placeمحل had a reputationشهرت
for sinkingغرق شدن shipsکشتی ها and groundingزمینی planesهواپیما,
129
460810
4836
خب می‌دونستم که این محل به کشتیهای غرق شده و آنتن های عمودی شهره بود،
07:57
and while I was out there floatingشناور,
I startedآغاز شده to get a little bitبیت nervousعصبی.
130
465646
4391
و همانطور که روی آب شناور بودم، شروع کردم به عصبی شدن.
08:02
Actuallyدر واقع, I was totallyکاملا freakingfreaking out --
131
470609
2368
راستش، حسابی ترس برم داشته بود--
08:04
(Laughterخنده) -- and I was
borderlineمرزی hypothermicهیپوترمی,
132
472977
3437
(خنده حضار) -- و در مرز سرمازدگی قرار داشتم،
08:08
and my friendsدوستان eventuallyدر نهایت
had to help me out of the waterاب.
133
476414
3181
و دوستانم بالاخره کمکم کردن از آب بیرون کشیده بشم.
08:11
And I don't know if it was
deliriumدلیری settingتنظیمات in or what,
134
479595
3157
و نمی‌دونم دچار دلیریوم (روان آشفتگی) بودم یا چیز دیگه،
08:14
but they told me laterبعد
135
482752
2160
اما بعدا بهم گفتن
08:16
I had a smileلبخند on my faceصورت the entireکل time.
136
484912
4179
تمام مدت لبخند روی لبم بوده.
08:22
Now, it was this tripسفر
137
490415
2113
خب به خاطر این سفر
08:24
and probablyشاید that exactدقیق experienceتجربه
where I really beganآغاز شد to feel
138
492528
3784
و احتمالا اون تجربه بود که این حس در من تقویت شد که
08:28
like everyهرکدام photographعکس was preciousگرانبها,
139
496312
3960
تک تک عکسها باارزش بودند،
08:32
because all of a suddenناگهانی in that momentلحظه,
it was something I was forcedمجبور شدم to earnبدست آوردن.
140
500272
4030
چون به ناگه در اون لحظه چیزی بود که مجبور می‌شدم بدست بیارم.
08:37
And I realizedمتوجه شدم, all this shiveringلرز
had actuallyدر واقع taughtتدریس کرد me something:
141
505352
4905
و تشخیص دادم، همه این لرزیدن راستش به من چیزی را یاد می داد:
08:42
In life, there are no shortcutsکلید های میانبر to joyشادی.
142
510257
4013
توی زندگی، میانبری برای رسیدن به شادمانی وجود نداره.
08:47
Anything that is worthارزش pursuingپیگیری
is going to requireنیاز us to sufferرنج بردن
143
515120
3773
هر چیزی که ارزش دنبال کردن داشته باشه ما رو کمی
08:50
just a little bitبیت,
144
518893
1962
مستلزم به رنج کشیدن می‌کنه،
08:52
and that tinyکوچک bitبیت of sufferingرنج کشیدن
that I did for my photographyعکاسی,
145
520855
3692
و اون مقدار اندک رنج کشیدن که برای عکسهام تحمل کردم،
08:56
it addedاضافه a valueارزش to my work
that was so much more meaningfulمعنی دار to me
146
524547
3297
به کارم چنان ارزشی بخشیده که برام از معنی زیاد برخوردارن
08:59
than just tryingتلاش کن to fillپر کن
the pagesصفحات of magazinesمجلات.
147
527844
2336
جای این که فقط بخوان پر کننده صفحات مجلات باشن.
09:03
See, I gaveداد a pieceقطعه of myselfخودم
in these placesمکان ها,
148
531900
6308
می‌دونید، تکه ای از خودم رو در این مکانها جا گذاشتم،
09:10
and what I walkedراه می رفت away with
149
538208
2547
و اونچه بدست آوردم
09:12
was a senseاحساس of fulfillmentتحقق
I had always been searchingجستجوکردن for.
150
540755
4291
حس "به انجام رسوندن کاری " بود که همیشه به دنبالش بودم.
09:18
So I look back at this photographعکس.
151
546326
2972
اما نگاه دوباره به این عکس می‌اندازم.
09:21
It's easyآسان to see frozenمنجمد fingersانگشتان
and coldسرماخوردگی wetsuitswetsuits
152
549298
4720
دیدن انگشتهای یخزده و لباس خیس و سرد
09:26
and even the struggleتقلا
that it tookگرفت just to get there,
153
554018
3064
و حتی تقلایی که ما رابه اونجا کشونده آسونه،
09:29
but mostاکثر of all,
what I see is just joyشادی.
154
557082
4046
اما مهمتر از همه، تنها لذت را می بینم.
09:33
Thank you so much.
155
561935
2061
بسیار از شما سپاسگزارم.
09:35
(Applauseتشویق و تمجید)
156
563996
5387
(تشویق حضار)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Hajar Almasi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Chris Burkard - Surf photographer
Chris Burkard travels to remote, risky and often icy locations to capture stunning images that turn traditional surf photography on its head.

Why you should listen

For most people, surfing evokes sunny sand and warm, blue water in tropical locales. In his book Distant Shores, self-taught photographer Chris Burkard detours to the coastlines of Norway, Iceland and Alaska, shooting surfers as they ride waves on icy beaches that have rarely been photographed -- let alone surfed.

Traveling to often dangerous extremes to discover unknown landscapes, Burkard composes images that transcend the simple action shots of action photography, placing nature at the center of his compositions.

More profile about the speaker
Chris Burkard | Speaker | TED.com