ABOUT THE SPEAKER
Casey Gerald - American
Casey Gerald chronicles the current state of the American Dream and explores ways to sustain it for a new generation.

Why you should listen

Casey Gerald has witnessed every facet of the American Dream -- from his harrowing childhood in Texas, to his tenure at the heights of America's elite institutions, to his journeys through the cities and towns of the American heartland where he has spent his recent years as cofounder and CEO of MBAs Across America. Now his work as a writer, speaker, and business leader centers on the question: will the American dream survive another generation?

Gerald began his career in economic policy and government innovation at the Center for American Progress, and he has worked as a strategist with startup social ventures such as The Future Project as well as companies like The Neiman Marcus Group.

Born and raised in Dallas, Gerald received an MBA from Harvard Business School, where he delivered the 2014 commencement address, and a BA in Political Science from Yale College. He has been featured on MSNBC, in The New York Times, Financial Times, The Guardian, and he has appeared on the cover of Fast Company, which also named him one of the "Most Creative People in Business." He currently serves on the advisory board of NPR's Generation Listen.

More profile about the speaker
Casey Gerald | Speaker | TED.com
TED2016

Casey Gerald: The gospel of doubt

کیسی جرالد: آیین شک

Filmed:
2,123,426 views

چه می کنی، وقتی فهمیدی، باورهایی که به سختی به آن معتقدی درست نیست؟ وقتی که باورهای دینی کیسی جرالد کمکش نکرد، جستجو را برای اعتقادی جدید آغاز کرد — در کار، در دولت، در انسان دوستی — اما هیچ کدام ناجی واقعی نبودند. در این صحبت تاثرگذار، جرالد اصرار دارد تا همه ما باورهایمان را زیر سوال بریم و پذیرای تردید گردیم.
- American
Casey Gerald chronicles the current state of the American Dream and explores ways to sustain it for a new generation. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
There we were,
0
823
1286
آنجا بودیم،
00:15
soulsروحیه and bodiesبدن packedبسته بندی شده
into a Texasتگزاس churchکلیسا
1
3354
3384
روح و جسم ما
در کلیسایی در تگزاس جمع شده بود
00:19
on the last night of our livesزندگی می کند.
2
7428
2221
در آخرین شب زندگی مان.
00:22
Packedبسته بندی شده into a roomاتاق just like this,
3
10856
1843
در اتاقی مثل اینجا جمع شده بودیم،
00:25
but with creakyخنده دار woodenچوبی pewsپله ها
drapedتزیین شده in worn-downفرسوده کردن redقرمز fabricپارچه,
4
13542
4752
با نیمکت های چوبی
با روکش پارچه ای قرمز که غژغژ می کردند،
00:31
with an organعضو to my left
and a choirگروه کر at my back
5
19287
2671
با ارگی که در سمت چپم بود
و گروه کر در پشتم
00:33
and a baptismغسل تعمید poolاستخر
builtساخته شده into the wallدیوار behindپشت them.
6
21982
2880
و یک حوض غسل تعمید
که روی دیوار پشت آنها ساخته شده بود.
00:37
A roomاتاق like this, nonethelessبا این وجود.
7
25502
2769
کم و بیش اتاقی شبیه به این.
00:41
With the sameیکسان great feelingsاحساسات of suspenseتعلیق,
8
29356
2704
و همان احساس عمیق تعلیق،
00:45
the sameیکسان deepعمیق hopesامیدوارم for salvationنجات,
9
33080
2488
و همان امید عمیق نجات،
00:48
the sameیکسان sweatعرق in the palmsکف دست ها
10
36743
1636
همان دست های عرق کرده
00:50
and the sameیکسان people
in the back not payingپرداخت attentionتوجه.
11
38403
3491
و همان آدمهایی
که در ردیف پشت توجه نمی کنند.
00:53
(Laughterخنده)
12
41918
1927
( خنده حضار)
00:56
This was Decemberدسامبر 31, 1999,
13
44770
3646
آن روز ۳۱ دسامبر، ۱۹۹۹ بود
01:01
the night of the Secondدومین Comingآینده of Christمسیح,
14
49033
2503
شب بازگشت مجدد مسیح،
01:04
and the endپایان of the worldجهان as I knewمی دانست it.
15
52222
2470
پایان دنیایی که می شناختم.
01:08
I had turnedتبدیل شد 12 that yearسال
16
56022
1626
آن موقع ۱۲ ساله شده بودم
01:09
and had reachedرسیده است the ageسن of accountabilityمسئوليت.
17
57672
2319
و به سن تکلیف رسیده بودم.
01:12
And onceیک بار I stoppedمتوقف شد complainingشکایت میکنم
18
60742
1800
و وقتی که دست از شکایت کشیدم
01:14
about how unfairغیر منصفانه it was
that Jesusعیسی would returnبرگشت
19
62566
2451
از اینکه انصاف نیست
که مسیح بر گردد
01:17
as soonبه زودی as I had to be accountableپاسخگو
for all that I had doneانجام شده,
20
65041
3489
درست همان وقتی که
تازه مسئول اعمالم شده‌ام،
01:20
I figuredشکل گرفته I had better get
my houseخانه in orderسفارش very quicklyبه سرعت.
21
68554
2963
فهمیدم که بهتر است
هرچه زودتر کارهایم را سر و سامان دهم.
01:24
So I wentرفتی to churchکلیسا as oftenغالبا as I could.
22
72448
1943
پس هرچه می‌توانستم به کلیسا می‌رفتم.
01:26
I listenedگوش داد for silenceسکوت as anxiouslyمشتاقانه
as one mightممکن listen for noiseسر و صدا,
23
74415
4832
و همانقدر مشتاق خلوت بودم
که کسی بدنبال هیاهو،
01:31
tryingتلاش کن to be sure that the Lordخداوند
hadn'tتا به حال نیست pulledکشیده a fastسریع one on me
24
79271
3090
می‌خواستم مطمئن شوم
که نکند که سرم کلاهی برود
01:34
and decidedقرار بر این شد to come back earlyزود.
25
82385
1575
و مسیح بخواهد زودتر برگردد.
01:36
And just in caseمورد he did,
26
84813
1491
و اگر این کار را کرد،
01:38
I builtساخته شده a backupپشتیبان گیری planطرح,
27
86988
1626
برنامه کمکی داشته باشم،
01:41
by readingخواندن the "Left Behindپشت" booksکتاب ها
that were all the rageخشم at the time.
28
89277
3881
که آن زمان خواندن
کتابهای پر از خشم« بازمانده» بود.
01:45
And I foundپیدا شد in theirخودشان pagesصفحات
29
93651
1464
و در آنها دیدم که
01:47
that if I was not takenگرفته شده
in the raptureجذابیت at midnightنیمه شب,
30
95139
2741
که اگر تا نیمه شب برای بهشت گزیده نشدم،
01:49
I had anotherیکی دیگر shotشات.
31
97904
1254
راه دیگری داشتم.
01:51
All I had to do was avoidاجتناب کردن
takingگرفتن the markعلامت of the beastحیوانات,
32
99958
3047
تنها کاری که باید می کردم
دوری از علامت شیطان،
01:55
fightمبارزه کردن off demonsشیاطین, plaguesعصبانیت
and the Antichristضد مسیح himselfخودت.
33
103808
3112
جنگ با شیاطین،
طاعون و مبارزه با خود ضد مسیح بود.
01:58
It would be hardسخت --
34
106944
1187
یه کم سخت بود...
02:00
(Laughterخنده)
35
108155
3169
( خنده حضار)
02:03
but I knewمی دانست I could do it.
36
111348
1558
ولی می‌دانستم که می‌توانم.
02:04
(Laughterخنده)
37
112930
1503
(خنده حضار)
02:06
But planningبرنامه ریزی time was over now.
38
114457
1788
دیگر زمان برنامه‌ریزی تمام شده بود.
02:08
It was 11:50pmساعت.
39
116269
1816
ساعت ۱۱/۵۰ بود.
02:10
We had 10 minutesدقایق left,
40
118109
1162
ما ۱۰ دقیقه وقت داشتیم،
02:11
and my pastorکشیش calledبه نام us
out of the pewsپله ها and down to the altarمحراب
41
119295
2994
وکشیش ما را از روی نیمکت
و به سوی محراب صدا کرد
02:14
because he wanted to be prayingدعا كردن
when midnightنیمه شب struckرخ داد.
42
122313
4136
چون می خواست
تا در هنگام نیمه شب مشغول دعا باشیم.
02:19
So everyهرکدام factionفرقه of the congregationجماعت
43
127808
2010
پس هر دسته ای از جمعیت
02:21
tookگرفت its placeمحل.
44
129842
1303
در جایش قرار گرفت.
02:23
The choirگروه کر stayedماند in the choirگروه کر standایستادن,
45
131169
1746
گروه کر در جایگاه قرار گرفت،
02:24
the deaconsدیاکون ها and theirخودشان wivesهمسران --
46
132939
1473
خادمان کلیسا و همسرانشان
02:26
or the Baptistباپتیست Bourgeoisieبورژوازی
as I like to call them --
47
134436
2503
یا بورژواهای تعمید دهنده
اسمیه که من صداشون می‌کنم،
02:28
(Laughterخنده)
48
136963
1286
(خنده حضار)
02:30
tookگرفت first positionموقعیت in frontجلوی of the altarمحراب.
49
138273
2207
در ردیف اول جلوی محراب قرار گرفتند.
02:32
You see, in Americaآمریکا,
50
140504
1685
می‌دانید، در آمریکا،
02:34
even the Secondدومین Comingآینده of Christمسیح
has a VIPVIP sectionبخش.
51
142824
3061
حتی بازگشت مجدد مسیح هم قسمت VIP دارد.
02:37
(Laughterخنده)
52
145909
2330
(خنده حضار)
02:40
(Applauseتشویق و تمجید)
53
148263
2000
(تشویق حضار)
02:45
And right behindپشت the Baptistباپتیست Bourgeoisieبورژوازی
54
153187
2389
و درست پشت بورژواهای تعمید دهنده
02:47
were the elderlyمسن --
55
155600
1929
مسن ترها بودند --
02:49
these menمردان and womenزنان whoseکه youngجوان backsعقب
had been bentخم شده underزیر hotداغ sunsخورشید
56
157553
4888
این مردان و زنانی که پشت های جوانشان
زیر آفتاب‌های داغ
02:54
in the cottonپنبه fieldsزمینه های of Eastشرق Texasتگزاس,
57
162465
1981
مزارع پنبه در شرق تگزاس خم شده،
02:57
and whoseکه skinپوست seemedبه نظر می رسید to be burntسوخته
a creaselessبی وقفه nobleنجیب brownرنگ قهوه ای,
58
165137
3716
که پوستشان انگار به رنگ
قهوه ای اصیلی و بدون چروک سوخته بود،
03:00
just like the clayخاک رس of Eastشرق Texasتگزاس,
59
168877
1674
درست مانند سفال‌های شرق تگزاس،
03:03
and whoseکه hopesامیدوارم and dreamsرویاها
for what life mightممکن becomeتبدیل شدن به
60
171119
2485
و آنهایی که
امید و آرزوهایشان از آنکه زندگی
03:05
outsideخارج از of Eastشرق Texasتگزاس
61
173628
1151
در خارج از شرق تگزاس
چگونه می توانست باشد
03:06
had sometimesگاه گاهی been bentخم شده and brokenشکسته شده
62
174803
1643
حتی بیشتر از کمرهایشان
03:08
even furtherبیشتر than theirخودشان backsعقب.
63
176470
1499
خمیده و شکسته شده بود.
03:09
Yes, these menمردان and womenزنان
were the starsستاره ها of the showنشان بده for me.
64
177993
3880
آری، برای من این مردان و زنان
ستاره‌های نمایش بودند.
03:14
They had waitedمنتظر theirخودشان wholeکل livesزندگی می کند
for this momentلحظه,
65
182742
2338
تمامی عمرشان برای این لحظه
صبر کرده بودند،
03:17
just as theirخودشان medievalقرون وسطی predecessorsپیشینیان
had longedمشتاق for the endپایان of the worldجهان,
66
185104
3975
مانند پیشینیان قرون وسطایی شان
آرزوی پایان جهان داشتند،
03:21
and just as my grandmotherمادر بزرگ
waitedمنتظر for the Oprahاپرا Winfreyوینفری Showنمایش
67
189900
2997
همانطوری که مادر بزرگم
برای نمایش «اپرا وینفری» منتظر می‌شد
03:24
to come on Channelکانال 8
everyهرکدام day at 4 o'clockساعت.
68
192921
2245
تا هر روز ساعت ۴ در کانال ۸ ببیند.
03:28
And as she madeساخته شده her way to the altarمحراب,
69
196242
1949
و همانطور که به سمت محراب می رفت،
03:30
I snuckچرت زدن right in behindپشت her,
70
198215
2095
درست پشتش مخفی شده بودم،
03:32
because I knewمی دانست for sure
71
200334
1974
چون مطمئن بودم
03:34
that my grandmotherمادر بزرگ was going to heavenبهشت.
72
202332
2076
مادر بزرگم به بهشت می رود.
03:37
And I thought that if I heldبرگزار شد on
to her handدست duringدر حین this prayerنماز,
73
205126
4305
و فکر می‌کردم اگر
در مدت این دعا، دستم در دستش باشد،
03:42
I mightممکن go right on with her.
74
210282
1873
ممکن است مستقیم با او بروم.
03:44
So I heldبرگزار شد on
75
212976
1325
پس دستش را گرفتم
03:46
and I closedبسته شد my eyesچشم ها
76
214802
1666
و چشمانم را بستم
03:49
to listen,
77
217070
1150
تا گوش کنم،
03:50
to wait.
78
218678
1150
تا منتظر شوم.
03:52
And the prayersنماز got louderبلندتر.
79
220314
1524
و دعاها بلندتر شد.
03:54
And the shoutsفریاد می زند of responseواکنش
to the call of the prayerنماز
80
222428
2441
و فریادهای تقاضای اجابت دعا
03:56
wentرفتی up higherبالاتر even still.
81
224893
1403
حتی بلندتر.
03:58
And the organعضو rolledنورد on in
to addاضافه کردن the dirgeجسارت.
82
226725
2401
و نوای ارگ کلیسا هم
برای بالا بردن شور اضافه شد.
04:01
And the heatحرارت cameآمد on to addاضافه کردن to the sweatعرق.
83
229150
2193
و حرارت بالا رفت تا بیشترعرق کنیم.
04:03
And my handدست grippedگرفتار firmerقوی تر,
84
231660
1316
و دستم را محکمتر گرفتم،
04:05
so I wouldn'tنمی خواهم be the one
left in the fieldرشته.
85
233000
2013
تا مبادا کسی باشم که جا بمانم.
04:07
My eyesچشم ها clenchedبسته بندی شده tighterتنگ تر
86
235037
1199
چشم هایم را محکم به هم فشردم
04:08
so I wouldn'tنمی خواهم see the wheatگندم
beingبودن separatedجدا از هم from the chaffچاقو.
87
236260
2972
تا نبینم که چطور سره از ناسره جدا می شود.
04:11
And then a voiceصدای rangزنگ زد out aboveدر بالا us:
88
239256
2369
و سپس صدایی بر فرازمان پیچید:
04:14
"Amenآمین."
89
242269
1174
« آمین »
04:17
It was over.
90
245474
1154
و تمام شده بود.
04:20
I lookedنگاه کرد at the clockساعت.
91
248044
1302
به ساعت نگاه کردم.
04:22
It was after midnightنیمه شب.
92
250643
1293
از نیمه شب گذشته بود.
04:25
I lookedنگاه کرد at the elderبزرگتر believersمؤمنان
93
253081
1937
به مومنان ارشد نگاه کردم
04:27
whoseکه saviorنجات دهنده had not come,
94
255697
1868
که نجات دهنده شان نیامده بود،
04:30
who were too proudمغرور to showنشان بده
any signsعلائم of disappointmentناامیدی,
95
258205
2817
که مغرور تر از آن بودند
که نشانی از نومیدی نمایان کنند،
04:33
who had believedمعتقد too much and for too long
96
261046
2393
که ایمانی آنقدر سخت و طولانی مدت داشتند
04:35
to startشروع کن doubtingشک دارم now.
97
263972
1613
تا اکنون شک نکنند.
04:39
But I was upsetناراحت on theirخودشان behalfاز طرف.
98
267029
2813
اما من بجایشان مایوس شدم.
04:42
They had been dupedگول زدن,
99
270650
1689
آنها فریب خورده بودند،
04:44
hoodwinkedhoodwinked, bamboozledbamboozled,
100
272363
1509
اغفال شدند، گول خوردند،
04:45
and I had goneرفته right alongدر امتداد with them.
101
273896
2025
و من هم درست همراهشان بودم.
04:48
I had prayedدعا کرد theirخودشان prayersنماز,
102
276659
1371
دعاهایشان را خواندم،
04:50
I had yieldedبه دست آورد not to temptationوسوسه
as bestبهترین I could.
103
278054
2946
به بهترین وجهی
که می توانستم تسلیم وسوسه نشدم.
04:53
I had dippedپوشیده شده my headسر not onceیک بار, but twiceدو برابر
104
281024
2420
نه یک بار، بلکه دوبار
04:56
in that snot-inducingانگیزه baptismغسل تعمید poolاستخر.
105
284074
2365
در آن حوض غسل تعمید غوطه خوردم .
04:58
I had believedمعتقد.
106
286463
1263
من ایمان داشتم.
05:01
Now what?
107
289355
1176
حالا چه می شود؟
05:03
I got home just in time
to turnدور زدن on the televisionتلویزیون
108
291706
3115
درست به موقع به خانه رسیدم
تا تلویزیون را روشن کنم
05:06
and watch Peterپیتر Jenningsجنینگز
announceاعلام the newجدید millenniumهزاره
109
294845
2444
و ببینم که پیتر جنینگز
شروع هزاره جدید را
05:09
as it rolledنورد in around the worldجهان.
110
297313
1689
دور تا دور جهان اعلام می کرد.
05:11
It struckرخ داد me that it would have
been strangeعجیب anywayبه هر حال,
111
299475
4366
به ذهنم خطور کرد
که خیلی عجیب می شد،
05:15
for Jesusعیسی to come back again and again
112
303865
2380
که مسیح هم برگردد و برگردد
05:18
basedمستقر on the differentناهمسان time zonesمناطق.
113
306269
1636
بر مبنای ساعت محلی هر محل.
05:19
(Laughterخنده)
114
307929
5313
(خنده و تشویق حضار)
05:27
And this madeساخته شده me feel
even more ridiculousمسخره --
115
315037
2173
و این موضوع را بیشتر مضحک کرد...
05:30
hurtصدمه, really.
116
318354
1201
رنج آور بود، خیلی.
05:33
But there on that night,
I did not stop believingباور کردن.
117
321076
3169
اما آنجا در آن شب،
من ایمانم را از دست ندادم.
05:37
I just believedمعتقد a newجدید thing:
118
325197
1584
من به چیزی جدید ایمان آوردم:
05:39
that it was possibleامکان پذیر است not to believe.
119
327487
2432
که ممکن است، تا ایمان نداشت.
05:42
It was possibleامکان پذیر است the answersپاسخ ها
I had were wrongاشتباه,
120
330894
2412
ممکن بود پاسخ هایی که داشتم
اشتباه باشند،
05:45
that the questionsسوالات themselvesخودشان were wrongاشتباه.
121
333330
2347
چون سوال ها، خود غلط بودند.
05:47
And now, where there was onceیک بار
a mountainکوه of certitudeاعتماد به نفس,
122
335701
3562
و حالا، جایی که زمانی
کوهی از یقین بود،
05:51
there was, runningدر حال اجرا right down
to its foundationپایه,
123
339772
2811
آنجا، به سمت پایین و بنیانش،
05:55
a springبهار of doubtشک,
124
343168
1553
چشمه‌ای از شک جاری بود،
05:57
a springبهار that promisedوعده داده شده riversرودخانه ها.
125
345691
1770
چشمه‌ای که وعده رودهایی را می داد.
06:00
I can traceپی گیری the wholeکل dramaدرام of my life
126
348357
3133
می‌توانم نمایش زندگیم را
06:03
back to that night in that churchکلیسا
127
351514
1626
تا آن شب در کلیسا دنبال کنم
06:05
when my saviorنجات دهنده did not come for me;
128
353164
2082
وقتی که نجات دهنده ام برای من نیامد؛
06:08
when the thing I believedمعتقد mostاکثر certainlyقطعا
129
356069
2522
وقتی که با اطمینان ترین چیزی که باور داشتم
06:11
turnedتبدیل شد out to be, if not a lieدروغ,
130
359328
1997
معلوم شد، که اگر دروغ نبوده،
06:13
then not quiteکاملا the truthحقیقت.
131
361841
1620
کاملا راست هم نبود.
06:16
And even thoughگرچه mostاکثر of you
preparedآماده شده for Y2K in a very differentناهمسان way,
132
364355
3795
و اگرچه بیشتر شما برای سال ۲۰۰۰
کاملا به شکل دیگری آماده شدید،
06:20
I'm convincedمتقاعد that you are here
133
368937
2385
مطمئنم که شما اینجایید
06:23
because some partبخشی of you has doneانجام شده
the sameیکسان thing that I have doneانجام شده
134
371346
3908
چون بخشی از شما
همان کاری را کرده که من
06:27
sinceاز آنجا که the dawnسپیده دم of this newجدید centuryقرن,
135
375278
2023
از سپیده دم این قرن جدید کرده ام،
06:30
sinceاز آنجا که my motherمادر left
and my fatherپدر stayedماند away
136
378014
2446
از وقتی که مادرم رفت و
پدرم پیشم نیامد
06:32
and my Lordخداوند refusedرد to come.
137
380484
1681
و خدایم از آمدن سر باز زد.
06:34
And I heldبرگزار شد out my handدست,
138
382867
1487
و دستهایم را دراز کردم،
06:36
reachingرسیدن به for something to believe in.
139
384378
2952
تا چیزی را برای اعتقاد پیدا کنم.
06:40
I heldبرگزار شد on when I arrivedوارد شد at Yaleییل at 18,
140
388587
2892
تا ورود به دانشگاه « ییل» در ۱۸ سالگی ادامه دادم،
06:44
with the faithایمان that my journeyسفر
from Oakبلوط Cliffصخره, Texasتگزاس
141
392318
2514
با امید آنکه سفرم از
«اوک کلیف» تگزاس
06:46
was a chanceشانس to leaveترک کردن behindپشت
all the challengesچالش ها I had knownشناخته شده,
142
394856
3689
فرصتی برای پشت سر گذاشتن
تمام چالش هایی که می شناختم باشد،
06:50
the brokenشکسته شده dreamsرویاها
and brokenشکسته شده bodiesبدن I had seenمشاهده گردید.
143
398569
2831
امید های از دست رفته
و بدن های فرسوده ای که دیده بودم.
06:54
But when I foundپیدا شد myselfخودم back home
one winterزمستان breakزنگ تفريح,
144
402542
3537
اما وقتی در یک تعطیلات زمستانی
دوباره خود را درخانه یافتم،
06:59
with my faceصورت plantedکاشته شده in the floorکف,
145
407133
2075
وقتی که صورتم روی زمین بود،
07:02
my handsدست ها tiedگره خورده است behindپشت my back
146
410268
2335
و دستهایم از پشت بسته
07:05
and a burglar'sسرقت gunاسلحه pressedفشرده شده to my headسر,
147
413538
1974
و اسلحه یک دزد به سرم فشره می شد،
07:07
I knewمی دانست that even the bestبهترین educationتحصیلات
couldn'tنمی توانستم saveصرفه جویی me.
148
415536
3843
می دانستم که حتی عالی ترین تحصیلات
هم نمی توانست نجاتم دهد.
07:12
I heldبرگزار شد on when I showedنشان داد up
at Lehmanلمان Brothersبرادران
149
420181
3112
ادامه دادم تا وقتی که
در« لیمان برادرز» پیدایم شد،
07:15
as an internکارآموز in 2008.
150
423317
2014
به عنوان یک کارآموز درسال ۲۰۰۸.
07:19
(Laughterخنده)
151
427048
4667
(خنده حضار)
07:23
So hopefulامیدوارم --
152
431739
1315
خیلی مفید بود...
07:25
(Laughterخنده)
153
433078
3262
(خنده حضار)
07:28
that I calledبه نام home to informآگاه کردن my familyخانواده
154
436364
2019
و به خانه ام زنگ زدم تا به خانواده بگویم
07:30
that we'dما می خواهیم never be poorفقیر again.
155
438407
1550
که ما دیگر هیچوقت فقیر نمی‌شویم.
07:31
(Laughterخنده)
156
439981
2090
(خنده حضار)
07:34
But as I witnessedشاهد this templeمعبد of financeمالی
157
442767
2034
اما شاهد آن بودم که معبد سرمایه داری
07:36
come crashingسقوط down before my eyesچشم ها,
158
444825
1815
در مقابل چشمانم فرو ریخت،
07:38
I knewمی دانست that even the bestبهترین jobکار
couldn'tنمی توانستم saveصرفه جویی me.
159
446664
3276
فهمیدم که حتی بهترین شغل ها
نمی تواند نجاتم دهد.
07:42
I heldبرگزار شد on when I showedنشان داد up
in Washingtonواشنگتن DCDC as a youngجوان stafferکارمند,
160
450599
5853
ادامه دادم تا آنکه به عنوان یک
کارمند جوان در واشنگتن دی سی پیدایم شد،
07:48
who had heardشنیدم a voiceصدای
call out from Illinoisایلینوی,
161
456476
2225
که صدای برخاسته
ازایالت ایلینویز را شندیده بود،
07:50
sayingگفت:, "It's been a long time comingآینده,
162
458725
2128
می گفت،« خیلی وقت است
که به این تغییر نیاز داریم
07:53
but in this electionانتخابات, changeتغییر دادن
has come to Americaآمریکا."
163
461621
3751
اما در این انتخابات،
تغییر به آمریکا آمده.»
07:58
But as the Congressکنگره groundزمینی to a haltمکث
164
466549
1742
اما وقتی که کنگره زمین گیر شد
08:00
and the countryکشور rippedپاره پاره شده at the seamsدرزها
165
468315
1718
و کشور در شکاف هایش دوپاره شد
08:02
and hopeامید and changeتغییر دادن
beganآغاز شد to feel like a cruelظالمانه jokeجوک,
166
470057
2433
و امید تغییر
تبدیل به یک شوخی بی رحمانه شد،
08:04
I knewمی دانست that even
the politicalسیاسی secondدومین comingآینده
167
472514
3307
می دانستم که حتی رجعت سیاسی
08:07
could not saveصرفه جویی me.
168
475845
1223
نمی تواند نجاتم دهد.
08:09
I had kneltکوهنوردی faithfullyصادقانه at the altarمحراب
of the Americanآمریکایی Dreamرویا,
169
477856
4460
با امید در محراب
« آرزوی آمریکایی» زانو زدم،
08:14
prayingدعا كردن to the godsخدایان of my time
170
482340
2178
و برای خداهای دورانم دعا کردم
08:17
of successموفقیت,
171
485261
1150
برای موفقیت،
08:18
and moneyپول,
172
486834
1150
و پول،
08:20
and powerقدرت.
173
488358
1150
و قدرت.
08:22
But over and over again,
174
490211
1826
اما دوباره بارها و بارها،
08:24
midnightنیمه شب struckرخ داد, and I openedافتتاح شد my eyesچشم ها
175
492619
3043
نیمه شب آمد و چشمانم را باز کردم
08:27
to see that all of these godsخدایان were deadمرده.
176
495686
2468
تا ببینم که تمامی این خدایان مرده اند.
08:31
And from that graveyardقبرستان,
177
499447
1381
و از این قبرستان،
08:32
I beganآغاز شد the searchجستجو کردن onceیک بار more,
178
500852
1445
جستجو را بار دیگر آغاز کردم،
08:34
not because I was braveشجاع,
179
502321
1270
نه بخاطر شجاعتم،
08:35
but because I knewمی دانست
that I would eitherیا believe
180
503615
3405
بلکه چون می دانستم
که یا ایمان می آورم
08:39
or I would dieمرگ.
181
507044
1227
و یا می میرم.
08:40
So I tookگرفت a pilgrimageزیارت
to yetهنوز anotherیکی دیگر meccaمکه,
182
508963
2791
پس به زیارت کعبه ای دیگر رفتم،
08:44
Harvardهاروارد Businessکسب و کار Schoolمدرسه --
183
512409
1346
دانشگاه تجاری هاروارد...
08:45
(Laughterخنده)
184
513779
2504
(خنده حضار)
08:48
this time, knowingدانستن that I could not
simplyبه سادگی acceptقبول کردن the salvationنجات
185
516307
3885
اما این بار، بسادگی نمی توانستم
08:52
that it claimedادعا کرد to offerپیشنهاد.
186
520216
1230
نجاتی را که ادعا می کرد بپذیرم.
08:53
No, I knewمی دانست there'dقرمز be more work to do.
187
521470
2595
نه، می دانستم
که کارهای بیشتری باید انجام شود.
08:56
The work beganآغاز شد in the darkتاریک است cornerگوشه
of a crowdedشلوغ است partyمهمانی,
188
524981
4295
کار از گوشه تاریک
یک مهمانی شلوغ شروع شد،
09:02
in the lateدیر است night of an earlyزود,
miserableبدبخت Cambridgeکمبریج winterزمستان,
189
530138
3414
در اواخر شبی از زمستان تیره کمبریج،
09:06
when threeسه friendsدوستان and I askedپرسید: a questionسوال
190
534457
2036
وقتی که من و سه دوستم سوالی پرسیدیم
09:08
that youngجوان folksمردمی searchingجستجوکردن
for something realواقعی have askedپرسید:
191
536517
2650
که کسانی که به دنبال واقعیت هستند
09:11
for a very long time:
192
539191
1767
مدتی طولانی است که می پرسند:
09:12
"What if we tookگرفت a roadجاده tripسفر?"
193
540982
1674
« چطور است که به جاده بزنیم؟»
09:14
(Laughterخنده)
194
542680
3044
(خنده حضار)
09:18
We didn't know where'dکجاست؟ we go
or how we'dما می خواهیم get there,
195
546299
2430
نمی دانستیم که به کجا می رویم
یا چطور به آنجا می رسیم،
09:20
but we knewمی دانست we had to do it.
196
548753
1761
اما می دانستیم
که باید انجامش دهیم.
09:23
Because all our livesزندگی می کند we yearnedطوفان,
as Jackجک Kerouacکرواک wroteنوشت,
197
551108
3016
چون تمامی عمرمان این آرزو را داشتیم،
آنطور که «جک کرواک» نوشته،
09:26
to "sneakدزدکی حرکت کردن out into the night
and disappearناپدید می شوند somewhereجایی,"
198
554148
3952
« برای یواشکی به درون شب رفتن
و جایی گم شدن،»
09:30
and go find out what everybodyهمه was doing
199
558991
2053
و رفتن و دیدن آنکه هر کسی
09:33
all over the countryکشور.
200
561068
1272
در سطح کشور چه می کند.
09:35
So even thoughگرچه there were
other voicesصدای who said
201
563242
2277
پس اگرچه صداهای دیگری بودند که می گفتند
09:37
that the riskخطر was too great
and the proofاثبات too thinلاغر,
202
565543
2453
خطرش خیلی زیاد است و
اثباتش بی حاصل،
09:40
we wentرفتی on anyhowدر هر صورت.
203
568020
1356
به هر شکل ادامه دادیم.
09:42
We wentرفتی on 8,000 milesمایل acrossدر سراسر Americaآمریکا
in the summerتابستان of 2013,
204
570354
5272
در تابستان ۲۰۱۳ ما ۸۰۰۰ مایل را
در سراسر آمریکا رفتیم،
09:48
throughاز طریق the cowگاو pasturesمراتع of Montanaمونتانا,
throughاز طریق the desolationتخریب of Detroitدیترویت,
205
576358
3440
از میان مراتع مونتانا،
تا ویرانه های دیترویت،
09:51
throughاز طریق the swampsباتلاق of Newجدید Orleansاورلئان,
206
579822
1623
از میان باتلاق های نیو اورلئان،
09:53
where we foundپیدا شد and workedکار کرد
with menمردان and womenزنان
207
581469
2602
جایی که مردان و زنانی
را یافتیم و با آنها کار کردیم
09:56
who were buildingساختمان smallکوچک businessesکسب و کار
208
584095
1685
که بنگاه های کوچکی را می ساختند
09:57
that madeساخته شده purposeهدف theirخودشان bottomپایین lineخط.
209
585804
2945
که به سود آوری شان معنی می داد.
10:01
And havingداشتن been trainedآموزش دیده
at the Westغرب Pointنقطه of capitalismنظام سرمایه داری,
210
589962
2686
آموزش دیده در کاپیتالیسم
نظامی «وست پوینت»،
10:04
this struckرخ داد us as a revolutionaryانقلابی ideaاندیشه.
211
592672
2104
ایده ای انقلابی به ذهنمان خطور کرد.
10:06
(Laughterخنده)
212
594800
1016
(خنده حضار)
10:07
And this ideaاندیشه spreadانتشار دادن,
213
595840
1984
و این ایده گسترده شد،
10:10
growingدر حال رشد into a nonprofitغیر انتفاعی
calledبه نام MBAsMBA ها Acrossدر سراسر Americaآمریکا,
214
598412
3738
و به سازمانی غیر انتفاعی به نام
MBA برای آمریکا توسعه پیدا کرد،
10:14
a movementجنبش that landedفرود آمد me here
on this stageمرحله todayامروز.
215
602820
3409
حرکتی که مرا امروز به این صحنه رساند.
10:19
It spreadانتشار دادن because we foundپیدا شد
a great hungerگرسنگی in our generationنسل
216
607620
4177
و فهمیدیم که دلیل توسعه اش
اشتیاق زیاد نسل ما
10:23
for purposeهدف, for meaningبه معنی.
217
611821
2443
به هدف، به معنی است.
10:27
It spreadانتشار دادن because we foundپیدا شد
countlessبی شماری entrepreneursکارآفرینان
218
615317
2698
گسترده شد چون تعداد بیشماری از
کار آفرینان
10:30
in the nooksنوشابه and cranniesجادوها of Americaآمریکا
219
618039
1908
در گوشه و کنار آمریکا
10:31
who were creatingپدید آوردن jobsشغل ها and changingتغییر دادن livesزندگی می کند
220
619971
2453
که کار می سازند
و زندگی ها را تغییر می دهند
10:34
and who neededمورد نیاز است a little help.
221
622448
1529
به کمی کمک نیاز داشتند.
10:37
But if I'm beingبودن honestصادقانه, it alsoهمچنین spreadانتشار دادن
222
625082
3286
و اگر بخواهم کمی صادق باشم، گسترده شد
10:40
because I foughtمبارزه کرد to spreadانتشار دادن it.
223
628392
1702
چون برای توسعه جنگیدم.
10:43
There was no lengthطول
to whichکه I would not go
224
631204
2243
امتدادی نبود که در آن نرفته باشم
10:45
to preachموعظه this gospelانجیل,
225
633471
1156
تا این آیین را موعظه کنم،
10:46
to get more people to believe
226
634651
2836
که مردم بیشتری ایمان آورند
10:49
that we could bindبستن the woundsزخم ها
of a brokenشکسته شده countryکشور,
227
637511
2399
که ما می توانیم
زخم های یک سرزمین شکسته را ببندیم،
10:51
one socialاجتماعی businessکسب و کار at a time.
228
639934
2157
هر بار با یک کار اجتماعی.
10:55
But it was this journeyسفر of evangelismتبعید
229
643116
3173
اما این سفر تبلیغی مسیحی بود
10:59
that led me to the ratherنسبتا differentناهمسان gospelانجیل
230
647239
2258
که مرا به آیین متفاوتی هدایت کرد
11:02
that I've come to shareاشتراک گذاری with you todayامروز.
231
650136
2636
که امروز آمده ام تا آن را با شما شریک شوم.
11:05
It beganآغاز شد one eveningشب almostتقریبا a yearسال agoپیش
232
653867
3212
در غروب یک روز، تقریبا یک سال پیش آغاز شد
11:10
at the Museumموزه of Naturalطبیعی است Historyتاریخ
in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
233
658199
3194
در موزه تاریخ طبیعی در شهر نیویورک،
11:14
at a galaگالا for alumniفارغ التحصیلان
of Harvardهاروارد Businessکسب و کار Schoolمدرسه.
234
662371
2752
در جشن فارغ التحصیلان
دانشگاه مدیرت کسب و کار هاروارد،
11:18
Underزیر a full-sizeاندازه کامل replicaالمثنی، کپی دقیق of a whaleنهنگ,
235
666341
2535
در زیر مدل اندازه واقعی یک نهنگ،
11:21
I satنشسته with the titansتیتان ها of our time
236
669573
2351
با غول های جهان امروز نشسته بودم
11:23
as they celebratedجشن گرفت theirخودشان peersهمسالان
and theirخودشان good deedsاعمال.
237
671948
2721
در حالی که آنها همسالانشان
و اعمال خیرشان را جشن گرفته بودند.
11:27
There was prideغرور in a roomاتاق
238
675727
1284
غروری در اتاق بود
11:29
where netخالص worthارزش
and assetsدارایی های underزیر managementمدیریت
239
677035
2879
جایی که ارزش خالص
و سرمایه تحت مدیریت
11:31
surpassedپیشی گرفت halfنیم a trillionتریلیون dollarsدلار.
240
679938
2379
فراتر ار نیم تریلیون دلار بود.
11:35
We lookedنگاه کرد over all that we had madeساخته شده,
241
683196
2007
به هرآنچه که ساخته بودیم نگاه کردیم،
11:37
and it was good.
242
685863
1165
و خوب بود.
11:39
(Laughterخنده)
243
687927
1987
(خنده حضار)
11:42
But it just so happenedاتفاق افتاد,
244
690868
1428
اما اتفاقا
11:44
two daysروزها laterبعد,
245
692959
1186
دو روز بعد،
11:46
I had to travelمسافرت رفتن up the roadجاده to Harlemهارلم,
246
694610
2083
می‌بایست تا « هارلم» می‌رفتم،
11:49
where I foundپیدا شد myselfخودم
sittingنشسته in an urbanشهری farmمزرعه
247
697455
2439
که خودم را نشسته در
مزرعه ای شهری یافتم
11:51
that had onceیک بار been a vacantخالی است lot,
248
699918
1785
که زمانی زمینی خالی بود،
11:54
listeningاستماع to a man namedتحت عنوان Tonyتونی
tell me of the kidsبچه ها
249
702416
2900
و به مردی نام تونی گوش می کردم
که برایم از بچه هایی می گفت
11:57
that showedنشان داد up there everyهرکدام day.
250
705340
1558
که هر روز آنجا پیدایشان می‌شد.
11:59
All of them livedزندگی می کرد belowدر زیر the povertyفقر lineخط.
251
707944
3323
و همه شان زیر خط فقر زندگی می‌کردند.
12:04
Manyبسیاری of them carriedانجام
all of theirخودشان belongingsمتعلقات in a backpackکوله پشتی
252
712075
3420
خیلی از آنها همه چیزشان
را در کوله پشتی حمل می کردند
12:07
to avoidاجتناب کردن losingاز دست دادن them
in a homelessبی خانمان shelterپناه.
253
715519
2185
تا آنها را در سرپناه بی خان مان ها
از دست ندهند.
12:10
Some of them cameآمد to Tony'sتونی programبرنامه,
254
718432
3248
بعضی هایشان به برنامه تونی آمدند،
12:13
calledبه نام Harlemهارلم Grownرشد کرد,
255
721704
1347
که اسمش « جوانه هارلم» بود،
12:15
to get the only mealوعده غذایی they had eachهر یک day.
256
723677
2347
تا تنها وعده غذای روزانه شان را بگیرند.
12:19
Tonyتونی told me that he startedآغاز شده Harlemهارلم Grownرشد کرد
with moneyپول from his pensionحقوق بازنشستگی,
257
727465
4615
تونی به من گفت او برنامه جوانه هارلم را
با حقوق بازنشستگی اش شروع کرده،
12:24
after 20 yearsسالها as a cabتاکسی driverراننده.
258
732954
2253
بعد از ۲۰ سال رانندگی تاکسی.
12:28
He told me that he didn't give
himselfخودت a salaryحقوق,
259
736232
2319
گفت که برای خودش حقوقی نمی‌ماند،
12:31
because despiteبا وجود successموفقیت,
the programبرنامه struggledتلاش for resourcesمنابع.
260
739342
3842
چون با وجود موفقیت،
برنامه در مشکلات دست و پا می زند،
12:35
He told me that he would take any help
261
743993
2107
به من گفت که پذیرای هر کمکی است
12:38
that he could get.
262
746665
1157
که بتواند بگیرد.
12:40
And I was there as that help.
263
748490
2646
و من برای آن کمک آنجا بودم.
12:44
But as I left Tonyتونی,
I feltنمد the stingنیش and saltنمک of tearsاشک ها
264
752863
4295
اما زمانی که تونی را ترک کردم،
شوری و گزش اشکی را
12:49
wellingخوشبختی up in my eyesچشم ها.
265
757838
1537
که در چشمانم می جوشید حس کردم.
12:52
I feltنمد the weightوزن of revelationافشا
266
760509
1965
وزن الهامی را حس کردم
12:55
that I could sitنشستن in one roomاتاق on one night,
267
763187
3132
که می توانستم در یک اتاق شبی بنشینم،
12:59
where a fewتعداد کمی hundredصد people
had halfنیم a trillionتریلیون dollarsدلار,
268
767206
4102
که چند صد نفر
نیم تریلیون دلار داشتند،
13:04
and anotherیکی دیگر roomاتاق, two daysروزها laterبعد,
269
772187
2061
و در اتاقی دیگر، دو روز بعد،
13:06
just 50 blocksبلوک ها up the roadجاده,
270
774820
2297
تنها ۵۰ محله بالاتر،
13:09
where a man was going withoutبدون a salaryحقوق
271
777971
2244
جایی که مردی بدون حقوق
13:12
to get a childکودک her only mealوعده غذایی of the day.
272
780897
2894
به کودکی تنها وعده غذایش را در روز می دهد.
13:16
And it wasn'tنبود the glaringدرخشش inequalityنابرابری
that madeساخته شده me want to cryگریه کردن,
273
784887
3530
و این نابرابری خیره کننده
دلیل اینکه می خواستم گریه کنم نبود،
13:20
it wasn'tنبود the thought of hungryگرسنه,
homelessبی خانمان kidsبچه ها,
274
788441
2811
فکر به گرسنگی
این کودکان خردسال هم نبود،
13:23
it wasn'tنبود rageخشم towardبه سمت the one percentدرصد
275
791276
1836
خشم از آن یک درصد
13:25
or pityتاسف towardبه سمت the 99.
276
793136
2278
یا تاسف برای آن ۹۹ درصد نبود.
13:27
No, I was disturbedمختل
because I had finallyسرانجام realizedمتوجه شدم
277
795787
3785
ناراحت شدم چون بالاخره فهمیدم
13:32
that I was the dialysisدیالیز
278
800330
2269
من دستگاه دیالیزی هستم
13:34
for a countryکشور that neededمورد نیاز است
a kidneyکلیه transplantپیوند.
279
802623
3197
برای کشوری که به پیوند کلیه نیاز دارد.
13:38
I realizedمتوجه شدم that my storyداستان
stoodایستاد in for all those
280
806647
3669
فهمیدم که داستان من
داستان همه آنهایی است
13:42
who were expectedانتظار می رود to pickانتخاب کنید
themselvesخودشان up by theirخودشان bootstrapsبوت استرپ,
281
810340
2842
که توقعشان این بوده که
بتوانند روی پای خودشان بزرگ شوند،
13:45
even if they didn't have any bootsچکمه;
282
813206
2146
حتی اگر کفشی نداشته باشند؛
13:48
that my organizationسازمان stoodایستاد in
283
816182
1673
اینجاست که سازمان من برای
13:49
for all the structuralساختاری, systemicسیستمیک help
that never wentرفتی to Harlemهارلم
284
817879
3750
تمامی کمک های ساختاری و سازمانی که هیچگاه
به هارلم یا آپالاشیا یا پایین بخش ۹
13:53
or Appalachiaآپالاشیا or the Lowerپایین تر 9thth Wardبخش;
285
821653
1945
نرسیده ایستاده است؛
13:55
that my voiceصدای stoodایستاد in
for all those voicesصدای
286
823622
4779
این صدای من است برای همه صداهایی
14:01
that seemedبه نظر می رسید too unlearnedناشناخته,
too unwashedبدون شستشو, too unaccommodatedunaccommodated.
287
829098
5143
که خیلی بی سواد، خیلی حمام نرفته،
خیلی بی پناه، به نظر می رسند.
14:07
And the shameشرم آور of that,
288
835273
1265
و از شرمساری آن،
14:09
that shameشرم آور washedشسته over me
289
837721
1387
تمام وجودم شرمنده است
14:11
like the shameشرم آور of sittingنشسته
in frontجلوی of the televisionتلویزیون,
290
839132
2861
مانند شرمساری نشستن
در جلو تلویزیون،
14:14
watchingتماشا کردن Peterپیتر Jenningsجنینگز
announceاعلام the newجدید millenniumهزاره
291
842898
2499
و دیدن « پیتر جنینگز»
که آغاز هزاره جدید را خبر می دهد
14:17
again
292
845421
1208
دوباره
14:18
and again
293
846653
1150
و دوباره
14:20
and again.
294
848257
1150
و دوباره.
14:21
I had been dupedگول زدن,
295
849796
1150
من فریب خوردم،
14:24
hoodwinkedhoodwinked,
296
852084
1150
اغفال شدم،
14:25
bamboozledbamboozled.
297
853696
1150
گول خوردم،
14:27
But this time, the falseنادرست saviorنجات دهنده was me.
298
855403
3074
اما این بار، ناجی دروغین خودم بودم.
14:31
You see, I've come a long way
from that altarمحراب
299
859600
3702
می دانید، راهی طولانی
از آن محراب آمده ام
14:35
on the night I thought
the worldجهان would endپایان,
300
863326
2096
از شبی که فکر می کردم
پایان دنیاست،
14:38
from a worldجهان where people spokeصحبت کرد in tonguesزبان ها
301
866371
2205
از دنیایی که مردم نجوا می کنند
14:41
and saw sufferingرنج کشیدن
as a necessaryلازم است actعمل کن of God
302
869107
2638
و رنج کشیدن را
اراده قطعی خدا می دانند
14:44
and tookگرفت a textمتن to be infallibleفریب خورده truthحقیقت.
303
872222
2068
و کتاب مقدس را مصون از خطا می دانند.
14:46
Yes, I've come so farدور
304
874314
1525
بله، تا جایی آمده ام
14:48
that I'm right back where I startedآغاز شده.
305
876607
2536
که به همان جایی که شروع کردم بازگردم.
14:52
Because it simplyبه سادگی is not trueدرست است to say
306
880103
2215
چون واقعا درست نیست که بگوییم
14:54
that we liveزنده in an ageسن of disbeliefکفر --
307
882342
1881
که در عصر بی اعتقادی زندگی می کنیم...
14:56
no, we believe todayامروز just as much
as any time that cameآمد before.
308
884247
4316
نه، ما امروز هم همانقدری ایمان داریم
که همیشه در گذشته داشته ایم.
15:01
Some of us mayممکن است believe
in the prophecyرسالت of Brenبرنé Brownرنگ قهوه ای
309
889409
2843
برخی از ما شاید
به گفته های «برنی براون» معتقدیم
15:04
or Tonyتونی Robbinsرابینز.
310
892276
1176
یا « آنتونی رابینز».
15:06
We mayممکن است believe in the bibleکتاب مقدس
of The Newجدید Yorkerیورکور
311
894003
2100
ممکن است به کتاب مقدس
«نیو یورکر» معتقد باشیم
15:08
or the Harvardهاروارد Businessکسب و کار Reviewمرور.
312
896127
1610
یا « نشریه تجاری هاروارد».
15:10
We mayممکن است believe mostاکثر deeplyعمیقا
313
898146
1579
ممکن است عمیقا ایمان داشته باشیم
15:12
when we worshipعبادت right here
at the churchکلیسا of TEDTED,
314
900150
2602
وقتی همینجا در معبد
TED عبادت می کنیم،
15:15
but we desperatelyبه شدت want to believe,
315
903347
2181
اما نومیدانه می خواهیم ایمان داشته باشیم،
15:17
we need to believe.
316
905552
1546
و به ایمان نیاز داریم.
15:20
We speakصحبت in the tonguesزبان ها
of charismaticکاریزماتیک leadersرهبران
317
908001
2185
به زبان بیگانه رهبران پرجذبه صحبت می کنیم
15:22
that promiseوعده to solveحل all our problemsمشکلات.
318
910210
2192
که وعده حل تمامی مشکلاتمان را داده اند.
15:24
We see sufferingرنج کشیدن as a necessaryلازم است actعمل کن
of the capitalismنظام سرمایه داری that is our god,
319
912426
4080
ما رنج را به عنوان اثر لازمه
کاپیتالیسمی که خدایمان است می بینیم،
15:28
we take the textمتن of technologicalتکنولوژیکی progressپیش رفتن
320
916530
2232
ما نوشته های پیشرفت فناوری را
15:31
to be infallibleفریب خورده truthحقیقت.
321
919540
1693
واقعیت مصون از خطا می دانیم.
15:34
And we hardlyبه سختی realizeتحقق بخشیدن
the humanانسان priceقیمت we payپرداخت
322
922034
3616
و به سختی هزینه انسانی
که می پردازیم را درک می کنیم
15:38
when we failشکست to questionسوال one brickآجر,
323
926412
2350
وقتی که نمی توانیم اشتباهاتمان را
زیر سوال ببریم،
15:41
because we fearترس it mightممکن shakeلرزش
our wholeکل foundationپایه.
324
929692
2949
چون می ترسیم که ممکن است
تمامی پایه هایمان را بلرزاند.
15:45
But if you are disturbedمختل
325
933677
1601
اما اگر ناراحت شده اید
15:48
by the unconscionableغیر قابل انکار things
that we have come to acceptقبول کردن,
326
936080
3130
از بی وجدانی هایی که
پذیرا شده ایم،
15:51
then it mustباید be questioningسوال کردن time.
327
939777
2906
حالا وقت پرسیدن است.
15:55
So I have not a gospelانجیل
of disruptionقطع or innovationنوآوری
328
943987
4047
من آیینی برای ناراحتی یا
نوآوری ندارم
16:00
or a tripleسه گانه bottomپایین lineخط.
329
948058
1450
یا راهکاری برای محاسبه سود آوری شما.
16:02
I do not have a gospelانجیل of faithایمان
to shareاشتراک گذاری with you todayامروز, in factواقعیت.
330
950380
3605
من حقیقتا آیینی برای آنکه امروز،
ایمان آورید ندارم.
16:07
I have and I offerپیشنهاد a gospelانجیل of doubtشک.
331
955125
3842
من «آیین شک» را دارم و به شما عرضه می کنم.
16:12
The gospelانجیل of doubtشک does not askپرسیدن
that you stop believingباور کردن,
332
960000
3020
آیین شک از شما نمی خواهد
که ایمانتان را از دست دهید،
16:15
it asksمی پرسد that you believe a newجدید thing:
333
963737
1920
از شما می خواهد
که به چیز جدیدی ایمان آورید:
16:18
that it is possibleامکان پذیر است not to believe.
334
966200
2537
که می شود ایمان نداشت.
16:21
It is possibleامکان پذیر است the answersپاسخ ها
we have are wrongاشتباه,
335
969512
2170
که ممکن است که پاسخ هایی که داریم
اشتباه باشند،
16:23
it is possibleامکان پذیر است the questionsسوالات
themselvesخودشان are wrongاشتباه.
336
971706
2583
ممکن است که خود سوال ها
اشتباه باشند.
16:26
Yes, the gospelانجیل of doubtشک meansبه معنای
that it is possibleامکان پذیر است that we,
337
974313
3822
بله، آیین شک یعنی
ممکن است که ما،
16:30
on this stageمرحله, in this roomاتاق,
338
978619
2126
روی این صحنه، در این اتاق،
16:33
are wrongاشتباه.
339
981178
1157
اشتباه کنیم.
16:34
Because it raisesافزایش می یابد the questionسوال, "Why?"
340
982779
2265
چون موجب پرسیدن این سوال می شود، «چرا؟»
16:37
With all the powerقدرت
that we holdنگه دارید in our handsدست ها,
341
985789
3175
با تمامی قدرتی که
در دستانمان داریم،
16:40
why are people still sufferingرنج کشیدن so badبد?
342
988988
3380
چرا همچنان مردم به این بدی رنج می کشند؟
16:45
This doubtشک leadsمنجر می شود me to shareاشتراک گذاری
that we are puttingقرار دادن my organizationسازمان,
343
993209
4555
این شک مرا به این سو می برد تا بگویم
که در حال راه انداختن سازمانی هستیم،
16:49
MBAsMBA ها Acrossدر سراسر Americaآمریکا,
344
997788
1266
MBA(مدیریت ارشد کسب و کار) در تمام آمریکا،
16:51
out of businessکسب و کار.
345
999078
1628
جدای از تجارت.
16:52
We have shedدهنه our staffکارکنان
and closedبسته شد our doorsدرب ها
346
1000730
2492
کارکنانمان را انتخاب کرده لیم
و درب هایمان را بسته ایم
16:55
and we will shareاشتراک گذاری our modelمدل freelyآزادانه
347
1003246
2028
و طرحمان را رایگان
16:57
with anyoneهر کسی who seesمی بیند
theirخودشان powerقدرت to do this work
348
1005298
2886
به هرکسی که در خود
توان این کار را می بیند، می دهیم
17:00
withoutبدون waitingدر انتظار for our permissionمجوز.
349
1008208
1848
بدون انتظار مجوز از کسی.
17:02
This doubtشک compelsمستلزم me
350
1010434
2321
این شک مجبورم می کند
17:05
to renounceرد کن the roleنقش of saviorنجات دهنده
351
1013236
1773
تا بگویم که نجات دهنده نیستم
17:07
that some have placedقرار داده شده on me,
352
1015033
1395
که بعضی ها در موردم می گویند،
17:08
because our time is too shortکوتاه
and our oddsشانس are too long
353
1016901
3095
چون عمر ما خیلی کوتاه است
و احتمالات خیلی زیاد
17:12
to wait for secondدومین comingsکمدی,
354
1020020
1780
تا برای رجعت نجات دهنده صبر کنیم،
17:13
when the truthحقیقت is that
there will be no miraclesمعجزه ها here.
355
1021824
3484
وقتی که واقعیت این است که
معجزه ای پیش نخواهد آمد.
17:18
And this doubtشک, it fuelsسوخت ها me,
356
1026305
1744
و این شک، مرا به حرکت می اندازد،
17:20
it givesمی دهد me hopeامید
357
1028737
1291
به من امید می دهد
17:22
that when our troublesمشکلات overwhelmغرق شدن us,
358
1030606
2250
که وقتی که مشکلات
ما را در هم شکست،
17:25
when the pathsراه ها laidگذاشته out for us
seemبه نظر می رسد to leadسرب to our demiseسقوط,
359
1033760
4119
وقتی که مسیر پیش رویمان
ما را به سمت تباهی می‌برد،
17:30
when our healersشفا دهنده ها bringآوردن
no comfortراحتی to our woundsزخم ها,
360
1038528
3028
وقتی که شفا دهندگان ما زخمهایمان
را التیام نمی‌دهند،
17:34
it will not be our blindنابینا faithایمان --
361
1042286
2331
این ایمان کورکورانه ما نیست ...
17:37
no, it will be our humbleفروتنانه doubtشک
362
1045423
2387
نه، این شک فروتنانه ما خواهد بود
17:40
that shinesدرخشان است a little lightسبک
into the darknessتاریکی of our livesزندگی می کند
363
1048730
3311
که نوری ضعیف
بر تاریکی زندگی مان ما افشاند
17:44
and of our worldجهان
364
1052065
1233
و به جهان ما
17:45
and letsاجازه می دهد us raiseبالا بردن our voiceصدای to whisperنجوا
365
1053870
2169
و بگذارید تا صدایمان را به زمزمه بلند کنیم
17:48
or to shoutفریاد
366
1056833
1150
یا به یک فریاد
17:50
or to say simplyبه سادگی,
367
1058437
1715
و یا ساده بگویم،
17:52
very simplyبه سادگی,
368
1060176
1150
خیلی ساده،
17:53
"There mustباید be anotherیکی دیگر way."
369
1061706
2516
« باید راه دیگری باشد.»
17:57
Thank you.
370
1065011
1151
سپاسگزارم.
17:58
(Applauseتشویق و تمجید)
371
1066186
20222
( تشویق حضار)
Translated by Behdad Khazaeli
Reviewed by Hajar Almasi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Casey Gerald - American
Casey Gerald chronicles the current state of the American Dream and explores ways to sustain it for a new generation.

Why you should listen

Casey Gerald has witnessed every facet of the American Dream -- from his harrowing childhood in Texas, to his tenure at the heights of America's elite institutions, to his journeys through the cities and towns of the American heartland where he has spent his recent years as cofounder and CEO of MBAs Across America. Now his work as a writer, speaker, and business leader centers on the question: will the American dream survive another generation?

Gerald began his career in economic policy and government innovation at the Center for American Progress, and he has worked as a strategist with startup social ventures such as The Future Project as well as companies like The Neiman Marcus Group.

Born and raised in Dallas, Gerald received an MBA from Harvard Business School, where he delivered the 2014 commencement address, and a BA in Political Science from Yale College. He has been featured on MSNBC, in The New York Times, Financial Times, The Guardian, and he has appeared on the cover of Fast Company, which also named him one of the "Most Creative People in Business." He currently serves on the advisory board of NPR's Generation Listen.

More profile about the speaker
Casey Gerald | Speaker | TED.com