ABOUT THE SPEAKER
Mandy Len Catron - Writer
Mandy Len Catron explores love stories.

Why you should listen

Originally from Appalachian Virginia, Mandy Len Catron is a writer living and working in Vancouver, British Columbia. Her book How to Fall in Love with Anyone, is available for preorder on Amazon. Catron's writing has appeared in the New York Times, The Washington Post, and The Walrus, as well as literary journals and anthologies. She writes about love and love stories at The Love Story Project and teaches English and creative writing at the University of British Columbia. Her article "To Fall in Love with Anyone, Do This" was one of the most popular articles published by the New York Times in 2015.

More profile about the speaker
Mandy Len Catron | Speaker | TED.com
TEDxSFU

Mandy Len Catron: A better way to talk about love

مندی لن کاترون: صبحت از عشق به شیوه ای بهتر

Filmed:
2,605,858 views

به دام عشق می‌افتیم. ضربه می‌خوریم، خُرد و مبهوت می‌شویم. از شور آن می‌سوزیم. عشق ما را دیوانه و بیمار می‌کند. قلبمان درد می‌گیرد، و سپس می‌شکند. به ادعای مندی لن کاترون نویسنده، صحبت از عشق با این شیوه تجربه ما از عشق را از اساس تغییر می‌دهد. در این سخنرانی کاترون برای همه آنهایی که در عشق احساس دیوانگی داشتند، استعاره متفاوتی از عشق را بازگو می‌کند که شاید ما را در یافتن شادی بیشتر - رنج کمتر - در آن یاری کند.
- Writer
Mandy Len Catron explores love stories. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
OK, so todayامروز I want to talk
about how we talk about love.
0
553
4300
بسیار خب،‌ امروز می‌خوام
درباره‌ی «عشق» صحبت کنم
00:17
And specificallyبه طور مشخص,
1
5237
1150
و به ویژه،
00:18
I want to talk about what's wrongاشتباه
with how we talk about love.
2
6411
3435
میخوام درباره چگونه صحبت کردن ما
راجع به عشق و اشکال آن صحبت کنم.
00:22
Mostاکثر of us will probablyشاید
fallسقوط in love a fewتعداد کمی timesبار
3
10673
3407
اغلب ما احتمالا چندین بارعاشق شدیم
00:26
over the courseدوره of our livesزندگی می کند,
4
14104
1465
در طول زندگی‌هامون
00:27
and in the Englishانگلیسی languageزبان,
this metaphorاستعاره, fallingافتادن,
5
15593
4210
در زبان انگلیسی، اصطلاح «در عشق افتادن»
(falling in Love)
00:31
is really the mainاصلی way that we
talk about that experienceتجربه.
6
19827
3014
واقعا همون چیزیه که در رابطه با
این تجربه مد نظرمون هست.
00:35
I don't know about you,
7
23592
1151
شما رو نمی‌دونم،
00:36
but when I conceptualizeمفهوم سازی this metaphorاستعاره,
8
24767
1927
اما تصور من در رابطه با این اصطلاح،
00:38
what I pictureعکس is straightسر راست
out of a cartoonکارتون --
9
26718
2878
یه تصویر کارتونیه...
00:42
like there's a man,
10
30076
1296
که یه مرد
00:43
he's walkingپیاده روی down the sidewalkپیاده رو,
11
31396
1717
داره تو پیاده رو راه میره،
00:45
withoutبدون realizingتحقق it, he crossesصلیب
over an openباز کن manholeآشیانه,
12
33137
3112
و بدون این که متوجه بشه، از بالای یک
چاه فاضلاب عبور می‌کنه،
00:48
and he just plummetsپرتقال into the sewerفاضلاب belowدر زیر.
13
36273
3661
و کله‌پا میشه توی فاضلاب پایین.
00:51
And I pictureعکس it this way
because fallingافتادن is not jumpingپریدن.
14
39958
4080
من به این شیوه تصور می‌کنم
چون که «افتادن»، «پریدن» نیست.
00:56
Fallingسقوط is accidentalتصادفی,
15
44769
2032
«افتادن» تصادفیه،
00:58
it's uncontrollableغیر قابل کنترل.
16
46825
1902
غیرقابل کنترله.
01:00
It's something that happensاتفاق می افتد to us
withoutبدون our consentرضایت.
17
48751
3525
چیزیه که بدون موافقت ما اتفاق می‌افته.
01:04
And this --
18
52300
1193
و این...
01:05
this is the mainاصلی way we talk
about startingراه افتادن a newجدید relationshipارتباط.
19
53517
3567
این شیوه اصلی صحبت ما، درباره
آغاز یک رابطه‌ی جدید است.
01:10
I am a writerنویسنده and I'm alsoهمچنین
an Englishانگلیسی teacherمعلم,
20
58336
3767
من نویسنده و همچنین
معلم زبان انگلیسی هستم،
01:14
whichکه meansبه معنای I think
about wordsکلمات for a livingزندگي كردن.
21
62127
2285
یعنی من درباره‌ی کلمات
برای کسب درآمد فکر می‌کنم.
01:16
You could say that I get paidپرداخت شده
to argueجر و بحث that the languageزبان we use mattersمسائل,
22
64436
4150
می‌تونم بگم که بابت بحث درباره‌ این که
زبان ما ایراد داره پول می‌گیرم،
01:20
and I would like to argueجر و بحث
that manyبسیاری of the metaphorsاستعاره ها we use
23
68610
4200
و می‌خوام بگم که خیلی از
اصطلاحاتی که ما استفاده می‌کنیم،
01:24
to talk about love --
24
72834
1567
تا درباره‌ عشق صحبت کنیم...
01:26
maybe even mostاکثر of them --
25
74425
1823
شاید حتی بیشتر اون‌ها...
01:28
are a problemمسئله.
26
76272
1401
یک ایراد و مشکل هستن.
01:30
So, in love, we fallسقوط.
27
78700
1893
ما «در دام عشق می‌افتیم.»
01:33
We're struckرخ داد.
28
81766
1465
ما ضربه می‌خوریم.
01:35
We are crushedخرد شده.
29
83255
1396
می‌شکنیم.
01:37
We swoonسوگواری.
30
85331
1370
مبهوت می‌شیم.
01:39
We burnسوزاندن with passionشور.
31
87186
1797
در آتش عشق می‌سوزیم.
01:41
Love makesباعث می شود us crazyدیوانه,
32
89738
1977
عشق ما رو دیوونه می‌کنه،
01:43
and it makesباعث می شود us sickبیمار.
33
91739
1564
و ما رو مریض می‌کنه.
01:45
Our heartsقلب acheدرد,
34
93796
1360
قلب‌هامون درد می‌گیره،
01:47
and then they breakزنگ تفريح.
35
95180
2006
و بعد می‌شکنه...
01:50
So our metaphorsاستعاره ها equateبرابر است
the experienceتجربه of lovingبا محبت someoneکسی
36
98226
3144
پس استعاره‌های ما درباره
تجربه عاشق کسی شدن
01:53
to extremeمفرط violenceخشونت or illnessبیماری.
37
101394
2653
برابر با خشونت شدید و بیماری است.
01:56
(Laughterخنده)
38
104071
2085
(خنده‌ی حضار)
01:59
They do.
39
107101
1151
همین طوره.
02:00
And they positionموقعیت us as the victimsقربانیان
40
108276
1983
و اونها ما رو تبدیل به قربانیان
02:02
of unforeseenپیش بینی نشده and totallyکاملا
unavoidableاجتناب ناپذیر circumstancesشرایط.
41
110283
3359
آینده‌ی غیرقابل پیش بینی و
شرایط غیرقابل اجتناب کردند.
02:06
My favoriteمورد علاقه one of these is "smittenضرب و شتم,"
42
114547
2723
یکی از موارد مورد علاقه‌ی من
لغت «smitten» هست
02:09
whichکه is the pastگذشته participleبخشی از
of the wordکلمه "smiteضربه بزنید."
43
117294
2854
که اسمِ‌مفعولِ کلمه‌ی «smite» هست.
02:12
And if you look this wordکلمه up
in the dictionaryفرهنگ لغت --
44
120172
3068
و وقتی که این کلمه رو
در دیکشنری پیدا کنید،
02:15
(Laughterخنده)
45
123264
1024
(خنده‌ی حضار)
02:16
you will see that it can be definedتعریف شده است
as bothهر دو "grievousمضطرب afflictionبدبختی,"
46
124312
4518
می‌تونید ببینید که هم به عنوان «رنج شدید»
02:20
and, "to be very much in love."
47
128854
2851
و هم به عنوان
«به شدت عاشق بودن» تعریف شده.
02:25
I tendگرایش داشتن to associateوابسته the wordکلمه "smiteضربه بزنید"
with a very particularخاص contextزمینه,
48
133716
3344
من تمایل دارم با کلمه‌ی "smite" که
زمینه‌ی محبوبی داره ارتباط برقرار کنم،
02:29
whichکه is the Oldقدیمی Testamentعهد عتیق.
49
137084
1564
که همون کتاب عهد عتیق هست.
02:31
In the Bookکتاب of Exodusخروج aloneتنها,
there are 16 referencesمنابع to smitingضرب و شتم,
50
139560
4748
تنها در کتاب «اکسودس» ۱۶ مورد
اشاره به این کلمه وجود داره
02:36
whichکه is the wordکلمه that the Bibleکتاب مقدس usesاستفاده می کند
for the vengeanceانتقام of an angryخشمگین God.
51
144332
3773
که کلمه‌ایه که انجیل از اون برای انتقام
یک خدای عصبانی استفاده می‌کنه
02:40
(Laughterخنده)
52
148129
1721
(خنده‌ی حضار)
02:41
Here we are usingاستفاده كردن the sameیکسان wordکلمه
to talk about love
53
149874
2705
و ما داریم از همان کلمه‌ای برای
صحبت درباره عشق استفاده می‌کنیم
02:44
that we use to explainتوضیح
a plagueطاعون of locustsملخ ها.
54
152603
2426
که برای شرح توفان ملخ از آن استفاده شده.
02:47
(Laughterخنده)
55
155053
1028
(خنده‌ی حضار)
02:48
Right?
56
156105
1256
درسته؟
02:49
So, how did this happenبه وقوع پیوستن?
57
157385
2092
چی شد که اینجوری شد؟
02:51
How have we come to associateوابسته love
with great painدرد and sufferingرنج کشیدن?
58
159501
3991
چطور ما به اینجا رسیدیم که عشق رو به
درد شدید و زجر کشین ربط بدیم؟
02:55
And why do we talk about
this ostensiblyظاهرا good experienceتجربه
59
163516
3989
و چرا ما درباره‌ی این تجربه‌ی به ظاهر خوب،
02:59
as if we are victimsقربانیان?
60
167529
2104
طوری حرف می‌زنیم که انگار قربانی هستیم؟
03:02
These are difficultدشوار questionsسوالات,
61
170556
1691
این‌ها سوالات سختی هستند،
03:04
but I have some theoriesنظریه ها.
62
172271
1646
اما من تئوری‌هایی دارم.
03:05
And to think this throughاز طریق,
63
173941
1239
برای فکر کردن به این موضوع،
03:07
I want to focusتمرکز on one
metaphorاستعاره in particularخاص,
64
175204
2628
به طور خاص میخوام روی «استعاره» تمرکز کنم،
03:09
whichکه is the ideaاندیشه of love as madnessجنون.
65
177856
2171
که عشق رو به عنوان دیوانگی مطرح می‌کنه.
03:13
When I first startedآغاز شده
researchingتحقیق romanticرومانتیک love,
66
181088
2707
وقتی اولش درباره
عشق رمانتیک تحقیق می‌کردم،
03:15
I foundپیدا شد these madnessجنون
metaphorsاستعاره ها everywhereدر همه جا.
67
183819
2761
این استعاره‌های دیوانگی رو
همه‌ جا پیدا می‌کردم.
03:18
The historyتاریخ of Westernغربی cultureفرهنگ
68
186604
2103
تاریخ فرهنگ غرب،
03:20
is fullپر شده of languageزبان that equatesبرابر است
love to mentalذهنی illnessبیماری.
69
188731
3937
پر از زبانیه که عشق رو با
بیماری ذهنی برابر می‌دونه.
03:25
These are just a fewتعداد کمی examplesمثال ها.
70
193440
1927
و این‌ها فقط چند مثال هستند.
03:27
Williamویلیام Shakespeareشکسپیر:
71
195391
1343
ویلیام شکسپیر:
03:28
"Love is merelyصرفا - فقط a madnessجنون,"
72
196758
1433
«عشق، صرفا دیوانگی است»
از «همانطور که دوسش داری.»
03:30
from "As You Like It."
73
198215
1317
03:32
Friedrichفریدریش Nietzscheنیچه:
74
200092
1257
فردریک نیچه:
03:33
"There is always some madnessجنون in love."
75
201373
2503
«همیشه مقداری دیوانگی در عشق وجود دارد.»
03:36
"Got me looking, got me looking
so crazyدیوانه in love -- "
76
204559
2866
«منو با نگاه گرفتار کرد،
منو عاشق و دیوونه گرفتار کرد...»
03:39
(Laughterخنده)
77
207449
2069
(خنده‌ی حضار)
03:41
from the great philosopherفیلسوف,
BeyoncBeyoncé KnowlesKnowles.
78
209542
2598
از فیلسوف مشهور، بیانسه نولز.
03:44
(Laughterخنده)
79
212164
1461
(خنده‌ی حضار)
03:47
I fellسقوط in love for the first
time when I was 20,
80
215083
2834
من برای اولین بار وقتی که
۲۰ سالم بود عاشق شدم،
03:49
and it was a prettyبسیار turbulentآشفته
relationshipارتباط right from the startشروع کن.
81
217941
3179
و یک رابطه‌ پر از پستی و بلندی
از همون ابتدا بود.
03:53
And it was long distanceفاصله
for the first coupleزن و شوهر of yearsسالها,
82
221459
3205
و یک مسیر طولانی از در سال های ابتدایی،
03:56
so for me that meantبه معنای very highبالا highsبالا
and very lowکم lowsپایین.
83
224688
4596
برای من پر از اوج‌های بالا
و پستی‌های پایین بود.
04:01
I can rememberیاد آوردن one momentلحظه in particularخاص.
84
229794
2204
من می‌تونم یک مورد خاص رو به یاد بیارم.
04:04
I was sittingنشسته on a bedبستر
in a hostelخوابگاه in Southجنوب Americaآمریکا,
85
232580
3345
من روی یک تخت در یک هتل ارزان قیمت
در آمریکای جنوبی نشسته بودم،
04:07
and I was watchingتماشا کردن the personفرد
I love walkراه رفتن out the doorدرب.
86
235949
3696
و کسی که عاشقش بودم رو
دیدم که از در رفت بیرون.
04:12
And it was lateدیر است,
87
240151
1613
و دیر‌وقت بود،
04:13
it was nearlyتقریبا midnightنیمه شب,
88
241788
1260
تقریبا نیمه‌شب بود،
04:15
we'dما می خواهیم gottenدریافت کردم into an argumentبحث و جدل over dinnerشام,
89
243072
1977
سر شام بین ما یه جر و بحث شده بود،
04:17
and when we got back to our roomاتاق,
90
245073
1949
و وقتی که به اتاقمون برگشتیم،
04:19
he threwپرتاب کرد his things in the bagکیسه
and stormedحمله کرد out.
91
247046
2725
وسایلاشو پرت کرد توی کیف
و زد بیرون.
04:23
While I can no longerطولانی تر rememberیاد آوردن
what that argumentبحث و جدل was about,
92
251141
3259
با این که دقیق خاطرم نیست که
بحثمون سر چی بود،
04:26
I very clearlyبه وضوح rememberیاد آوردن
how I feltنمد watchingتماشا کردن him leaveترک کردن.
93
254424
4055
کاملا واضح یادمه که وقتی
اون می‌رفت چه احساسی داشتم.
04:31
I was 22, it was my first time
in the developingدر حال توسعه worldجهان,
94
259122
3545
۲۲ سالم بود و اولین باری بود که تو
یه کشور در حال توسعه بودم،
04:35
and I was totallyکاملا aloneتنها.
95
263424
2255
و کاملا تنها...
04:38
I had anotherیکی دیگر weekهفته untilتا زمان my flightپرواز home,
96
266412
3367
یه هفنه به پروازم سمت خونه مونده بود،
04:41
and I knewمی دانست the nameنام
of the townشهر that I was in,
97
269803
2368
و اسم منطقه‌ای رو که داخلش بودم می‌دونستم،
04:44
and the nameنام of the cityشهر
that I neededمورد نیاز است to get to to flyپرواز out,
98
272195
3583
و اسم شهری رو که باید برای پرواز می رفتم،
04:47
but I had no ideaاندیشه how to get around.
99
275802
3256
اما اصلا نمی‌دونستم که چجوری باید برم.
04:51
I had no guidebookکتاب راهنما and very little moneyپول,
100
279842
3177
هیچ کتاب راهنمایی نداشتم و
پول کمی همراهم بود،
04:55
and I spokeصحبت کرد no Spanishاسپانیایی.
101
283043
1770
و اسپانیایی بلد نبودم.
04:57
Someoneکسی more adventurousپرماجرا than me
102
285547
2097
یه فرد ماجراجوتر از من
04:59
mightممکن have seenمشاهده گردید this as
a momentلحظه of opportunityفرصت,
103
287668
2430
شاید اینو به چشم یک فرصت ببینه،
05:02
but I just frozeمسدود شده.
104
290122
1830
اما من خشکم زد.
05:04
I just satنشسته there.
105
292406
1817
همونجا نشستم.
05:06
And then I burstپشت سر هم into tearsاشک ها.
106
294738
2043
و بعد زدم زیر گریه.
05:09
But despiteبا وجود my panicوحشت,
107
297357
2371
اما با وجود دست‌پاچه شدنم،
05:11
some smallکوچک voiceصدای in my headسر thought,
108
299752
2570
یه ندایی درونم گفت:
05:14
"Wowوای. That was dramaticنمایشی.
109
302346
2337
«وای، خیلی دراماتیک بود.
05:16
I mustباید really be doing
this love thing right."
110
304707
2699
حتما عشق همینه و من
عاشقی رو درست انجام دادم.»
05:19
(Laughterخنده)
111
307430
1788
(خنده‌ی حضار)
05:21
Because some partبخشی of me
wanted to feel miserableبدبخت in love.
112
309242
4520
چون یه قسمتی از وجودم می خواست
که بدبختی رو در عشق حس کنه.
05:26
And it soundsبرای تلفن های موبایل so strangeعجیب
to me now, but at 22,
113
314226
3440
الان خیلی به نظرم عجیب میاد،
اما در ۲۲ سالگی،
05:29
I longedمشتاق to have dramaticنمایشی experiencesتجربیات,
114
317690
3145
من به تجربه‌های درماتیک اشتیاق داشتم،
05:32
and in that momentلحظه, I was irrationalغیر منطقی
and furiousخشمگین and devastatedویران,
115
320859
5198
ور در اون لحظه، من غیرمنطقی، کنجکاو
و شوکه بودم،
05:38
and weirdlyعجیب است enoughکافی,
116
326081
1224
و عجیبه که،
05:39
I thought that this somehowبه نحوی
legitimizedمشروع the feelingsاحساسات I had
117
327329
3376
فکر می‌کردم دارم احساساتم رو توجیه می‌کنم
05:42
for the guy who had just left me.
118
330729
1839
برای کسی که ترکم کرد.
05:46
I think on some levelسطح I wanted
to feel a little bitبیت crazyدیوانه,
119
334163
4363
فکر کنم که می‌خواستم تا حدودی دیوونه باشم،
05:50
because I thought that
that was how lovedدوست داشتنی workedکار کرد.
120
338550
3532
چون فکر می‌کردم عاشقی اینطوریه.
05:55
This really should not be surprisingشگفت آور,
121
343141
1807
این غافلگیر کننده نیست،
05:56
consideringبا توجه به that accordingبا توجه to Wikipediaویکیپدیا,
122
344972
2454
با در نظر گرفتن این که در ویکی‌پدیا،
05:59
there are eightهشت filmsفیلم های,
123
347450
2273
۸ فیلم،
06:01
14 songsآهنگ ها,
124
349747
1997
۱۴ موزیک،
06:03
two albumsآلبوم ها and one novelرمان
with the titleعنوان "Crazyدیوانه Love."
125
351768
3197
۲ آلبوم و یک رمان،
با نام «عشق دیوانه» وجود داره.
06:07
About halfنیم an hourساعت laterبعد,
he cameآمد back to our roomاتاق.
126
355837
3126
حدود نیم‌ساعت بعدش برگشت به اتاقمون،
06:10
We madeساخته شده up.
127
358987
1151
ما آشتی کردیم.
06:12
We spentصرف شده anotherیکی دیگر mostlyاغلب
happyخوشحال weekهفته travelingمسافرت togetherبا یکدیگر.
128
360162
2817
یه هفته شاد رو با هم گذروندیم.
06:15
And then, when I got home,
129
363003
1432
و بعد، وقتی به خونه برگشتم،
06:16
I thought, "That was so
terribleوحشتناک and so great.
130
364459
4984
فکر کردم که «چقدر افتضاح و چقدر عالی بود.
06:21
This mustباید be a realواقعی romanceداستان عاشقانه."
131
369989
1715
این باید یه داستان عشقی واقعی باشه.»
06:25
I expectedانتظار می رود my first love
to feel like madnessجنون,
132
373006
2700
از عشق اولم حس دیوانگی انتظار داشتم،
06:27
and of courseدوره, it metملاقات کرد
that expectationانتظار very well.
133
375730
3780
و البته همینطورم شد.
06:31
But lovingبا محبت someoneکسی like that --
134
379941
1691
اما اینچنین عاشق کسی بودن...
06:33
as if my entireکل well-beingتندرستی dependedبستگی دارد
on him lovingبا محبت me back --
135
381656
4095
این که تمام وجودم به عشق اون وابسته بود...
06:37
was not very good for me
136
385775
2093
برام خیلی خوب نبود
06:39
or for him.
137
387892
1150
یا برای اون.
06:41
But I suspectمشکوک this experienceتجربه of love
is not that unusualغیر معمول.
138
389850
3701
اما احتمالا این تجربه‌ی عشق،
اونقدرا هم غیرعادی نیست.
06:46
Mostاکثر of us do feel a bitبیت madدیوانه
in the earlyزود stagesمراحل of romanticرومانتیک love.
139
394026
4211
اکثر ما در ابتدای عشق رمانتیک
کمی دیوانگی داریم.
06:50
In factواقعیت, there is researchپژوهش to confirmتایید
that this is somewhatتاحدی normalطبیعی,
140
398815
3816
در واقع، تحقیقی هست که ثابت می‌کنه این
یه جورایی طبیعیه،
06:55
because, neurochemicallyنورو شیمیایی speakingصحبت كردن,
141
403280
1886
چون از جنبه عصبی شیمیایی،
06:57
romanticرومانتیک love and mentalذهنی illnessبیماری
are not that easilyبه آسانی distinguishedبرجسته.
142
405190
4562
عشق رمانتیک و بیماری ذهنی
به راحتی تفکیک پذیر نیستند.
07:03
This is trueدرست است.
143
411046
1151
این حقیقته.
07:04
This studyمطالعه from 1999 used bloodخون testsآزمایشات
144
412221
4559
این مطالعه در سال ۱۹۹۹ از
تست خون استفاده کرد
07:08
to confirmتایید that the serotoninسروتونین
levelsسطوح of the newlyبه تازگی in love
145
416804
3094
تا ثابت کنه مقدار سرتونین در عاشقای تازه
07:11
very closelyنزدیک است resembledشبیه به
the serotoninسروتونین levelsسطوح
146
419922
2797
خیلی شبیه مقدار سرتونین
07:14
of people who had been diagnosedتشخیص داده شده
with obsessive-compulsiveوسواس فکری disorderاختلال.
147
422743
3305
در افرادی بود که
اختلال وسواسی-اجباری داشتند.
07:18
(Laughterخنده)
148
426072
1008
(خنده‌ی حضار)
07:19
Yes, and lowکم levelsسطوح of serotoninسروتونین
149
427104
2697
بله، و مقدار کم سرتونین
07:21
are alsoهمچنین associatedهمراه
with seasonalفصلی affectiveعاطفی disorderاختلال
150
429825
3602
به اختلال خلقی فصلی مربوط میشه
07:25
and depressionافسردگی.
151
433451
1280
و افسردگی.
07:27
So there is some evidenceشواهد
152
435687
2260
بنابراین شواهدی هست
07:29
that love is associatedهمراه with changesتغییرات
to our moodsخلق و خوی and our behaviorsرفتار.
153
437971
4348
که عشق مرتبط با تغییراتی
در حالات و رفتارهای ماست.
07:34
And there are other studiesمطالعات to confirmتایید
154
442343
4007
و مطالعات دیگری وجود داره که تایید می‌کنه
07:38
that mostاکثر relationshipsروابط beginشروع this way.
155
446374
3690
اکثر رابطه‌ها اینگونه آغاز می‌شوند.
07:42
Researchersمحققان believe
that the lowکم levelsسطوح of serotoninسروتونین
156
450660
4163
پژوهش‌گران معتقدند که مقدار کم سرتونین
07:46
is correlatedهمبستگی with obsessiveوسواس فکری thinkingفكر كردن
about the objectشی of love,
157
454847
4035
با تفکر وسواسی درباره عشق، همبستگی داره،
07:50
whichکه is like this feelingاحساس that someoneکسی
has setتنظیم up campاردوگاه in your brainمغز.
158
458906
4058
مثل اینه که کسی توی مغز شما چادر زده باشه،
07:54
And mostاکثر of us feel this way
when we first fallسقوط in love.
159
462988
2931
و بیشتر ما وقتی عاشق میشیم
این حس را پیدا می کنیم.
07:57
But the good newsاخبار is,
it doesn't always last that long --
160
465943
3126
اما خبر خوب اینه که
همیشه انقدر طول نمیکشه-
08:01
usuallyمعمولا from a fewتعداد کمی monthsماه ها
to a coupleزن و شوهر of yearsسالها.
161
469093
3173
معمولا از چند ماه گرفته تا چند سال.
08:05
When I got back from my tripسفر
to Southجنوب Americaآمریکا,
162
473352
2808
وقتی از سفرم به آمریکای جنوبی برگشتم،
08:08
I spentصرف شده a lot of time aloneتنها in my roomاتاق,
163
476184
3577
کلی وقت رو تنهایی در اتاقم گذروندم،
08:11
checkingچک کردن my emailپست الکترونیک,
164
479785
1340
ایمیلهایم رو چک کردم،
08:13
desperateمستاصل to hearشنیدن from the guy I lovedدوست داشتنی.
165
481149
2363
نا امیدانه منتظر خبر شنیدن
از آدمی که عاشقش بودم.
08:16
I decidedقرار بر این شد that if my friendsدوستان could not
understandفهمیدن my grievousمضطرب afflictionبدبختی,
166
484545
5348
نتیجه گرفتم که اگر دوستانم قادر
به درک وضعیت اسفبارم نیستند،
08:21
then I did not need theirخودشان friendshipدوستی.
167
489917
1949
پس احتیاجی به دوستی با اونها نداشتم،
08:23
So I stoppedمتوقف شد hangingحلق آویز out
with mostاکثر of them.
168
491890
2083
پس از وقت گذروندن با بیشترشون دست کشیدم.
08:26
And it was probablyشاید the mostاکثر
unhappyناراضی yearسال of my life.
169
494387
4194
و اون سال احتمالا غمگین ترین
سال عمرم بود.
08:31
But I think I feltنمد like
it was my jobکار to be miserableبدبخت,
170
499086
4114
اما فکر کنم بیشتر این حس رو داشتم
که باید بدبخت باشم
08:35
because if I could be miserableبدبخت,
171
503849
1792
چون اگر می‌تونستم بدبختم باشم
08:37
then I would proveثابت كردن how much I lovedدوست داشتنی him.
172
505665
2667
پس ثابت می‌کردم که چقدر عاشقش بودم.
08:40
And if I could proveثابت كردن it,
173
508356
1885
و اگر این رو ثابت می‌کردم
08:42
then we would have to endپایان up
togetherبا یکدیگر eventuallyدر نهایت.
174
510265
2954
آخرش بهم می‌رسیدیم.
08:46
This is the realواقعی madnessجنون,
175
514050
2088
این دیوانگیه محض است،
08:48
because there is no cosmicکیهانی ruleقانون
176
516162
2395
چون هیچ قاعده کیهانی نیست
08:50
that saysمی گوید that great sufferingرنج کشیدن
equalsبرابر است great rewardجایزه,
177
518581
3362
که بگه رنج کشیدن عظیم
پاداشی عظیم رو به دنبال داره،
08:54
but we talk about love as if this is trueدرست است.
178
522478
3904
اما از عشق جوری حرف می زنیم
که انگار این حقیقته.
08:59
Our experiencesتجربیات of love
are bothهر دو biologicalبیولوژیکی and culturalفرهنگی.
179
527463
3676
تجربه ما از عشق هم فرهنگیه
و هم زیست شناسیه.
09:03
Our biologyزیست شناسی tellsمی گوید us that love is good
180
531774
2459
زیست شناسی ما میگه که عشق خوبه
09:06
by activatingفعال کردن these rewardجایزه
circuitsمدارها in our brainمغز,
181
534257
3154
از طریق فعال کردن
این مدارهای جایزه در مغز ما،
09:09
and it tellsمی گوید us that love is painfulدردناک
when, after a fightمبارزه کردن or a breakupشکسته شدن,
182
537435
4620
و به ما میگه که عشق دردناکه
وقتی که دعوا یا جدایی رخ میده،
09:14
that neurochemicalعصبی rewardجایزه is withdrawnخارج شده.
183
542079
2610
و اون پاداش مواد شیمیایی عصبی کم شده.
09:17
And in factواقعیت -- and maybe
you've heardشنیدم this --
184
545155
2442
و در واقع-- و شاید این رو شنیده باشید--
09:19
neurochemicallyنورو شیمیایی speakingصحبت كردن,
185
547621
1844
از نظر عصبی شیمیایی،
09:21
going throughاز طریق a breakupشکسته شدن is a lot
like going throughاز طریق cocaineکوکائین withdrawalبرداشت از حساب,
186
549489
3434
گذروندن پروسه جدایی خیلی شبیه
کنار گذاشتن کوکایین می‌مونه،
09:25
whichکه I find reassuringاطمینان بخش است.
187
553675
1636
که رسیدن به این حقیقت
برام آرامش بخش بود.
09:27
(Laughterخنده)
188
555335
1150
(خنده)
09:29
And then our cultureفرهنگ usesاستفاده می کند languageزبان
189
557066
2832
و بعد فرهنگ ما از زبان استفاده می‌کنه
09:31
to shapeشکل and reinforceتقویت
these ideasایده ها about love.
190
559922
2781
تا این ایده ها رو درباره عشق
شکل بده و تقویت کنه.
09:34
In this caseمورد, we're talkingصحبت کردن
about metaphorsاستعاره ها about painدرد
191
562727
2624
در این مورد، ما درباره استعاره ها
درباره درد و اعتیاد
09:37
and addictionاعتیاد and madnessجنون.
192
565375
1515
و دیوانگی حرف می‌زنیم.
09:39
It's kindنوع of an interestingجالب هست feedbackبازخورد loopحلقه.
193
567826
2444
یکجور حلقه‌ باز خوردی‌ جالبه.
09:42
Love is powerfulقدرتمند and at timesبار painfulدردناک,
194
570294
3517
عشق قویه و بعضی وقتها دردناک،
09:45
and we expressبیان this
in our wordsکلمات and storiesداستان ها,
195
573835
2765
و ما این رو در قالب کلمات
و داستانها ابراز می‌کنیم،
09:49
but then our wordsکلمات and storiesداستان ها primeنخستین us
196
577182
2498
اما کلمات و داستان‌ها ما رو آماده می‌کنند
09:51
to expectانتظار love to be powerfulقدرتمند and painfulدردناک.
197
579704
3462
که از عشق انتظار قدرت
و دردناکی رو داشته باشیم.
09:55
What's interestingجالب هست to me
is that all of this happensاتفاق می افتد
198
583955
3173
آنچه برایم جالبه اینه که
همه اینها در فرهنگی رخ میده
09:59
in a cultureفرهنگ that valuesارزش های
lifelongطول عمر monogamyیکپارچه.
199
587152
2723
که تک همسری مادام العمر رو ارزش می‌دونه.
10:02
It seemsبه نظر می رسد like we want it bothهر دو waysراه ها:
200
590658
2061
بنظر می‌رسه که ما هر دو رو می‌خوایم:
10:04
we want love to feel like madnessجنون,
201
592743
2351
عشقی رو می‌خوایم که حس دیوانگی رو بده،
10:07
and we want it to last an entireکل lifetimeطول عمر.
202
595718
3146
و از سوی دیگه یک عمر هم ادامه پیدا کنه.
10:11
That soundsبرای تلفن های موبایل terribleوحشتناک.
203
599561
1563
واقعا وحشتناکه.
10:13
(Laughterخنده)
204
601148
1529
(خنده)
10:15
To reconcileوفق دادن this,
205
603853
1596
برای آشتی با این،
10:17
we need to eitherیا changeتغییر دادن our cultureفرهنگ
or changeتغییر دادن our expectationsانتظارات.
206
605473
5025
لازمه که یا این فرهنگ یا
توقعاتمون رو تغییر بدیم.
10:23
So, imagineتصور کن if we were all
lessکمتر passiveمنفعل in love.
207
611408
3593
تصور کنید کمتر در عشق
منفعل بودیم.
10:27
If we were more assertiveاظهار کننده,
more open-mindedروشنفکر, more generousسخاوتمندانه
208
615642
4146
بی محاباتر، روشنفکرتر و بخشنده تر بودیم
10:31
and insteadبجای of fallingافتادن in love,
209
619812
3301
و بجای به دام افتادن در عشق
10:35
we steppedگام برداشت into love.
210
623137
2225
وارد اون می‌شدیم.
10:38
I know that this is askingدرخواست a lot,
211
626223
1929
می دونم که توقع زیادیه
10:40
but I'm not actuallyدر واقع
the first personفرد to suggestپیشنهاد می دهد this.
212
628176
3474
اما من اولین نفری نیستم
که این پیشنهاد رو میده.
10:45
In theirخودشان bookکتاب, "Metaphorsاستعاره We Liveزنده By,"
213
633012
2509
در کتابشون، « استعاره هایی که
با آنها زندگی می‌کنیم،»
10:47
linguistsزبان شناسان Markعلامت Johnsonجانسون and Georgeجورج Lakoffلاکوف
suggestپیشنهاد می دهد a really interestingجالب هست solutionراه حل
214
635545
5114
اثر جرج لاکوف و مارک جانس زبان شناس،
راه حل واقعا جالبی برای این دوراهی
10:52
to this dilemmaدوراهی,
215
640683
1218
پیشنهاد میشه،
10:54
whichکه is to changeتغییر دادن our metaphorsاستعاره ها.
216
642491
2416
که همان تغییر استعاره هاست.
10:57
They argueجر و بحث that metaphorsاستعاره ها really do shapeشکل
the way we experienceتجربه the worldجهان,
217
645795
4417
آنها تاکید دارند که ما واقعا طریقی که
دنیا رو تجربه می کنیم رو شکل می دیم،
11:03
and that they can even actعمل کن
as a guideراهنما for futureآینده actionsاقدامات,
218
651071
3498
و این که آنها میتونن حتی بعنوان راهنمایی
برای اعمال آینده مون عمل کنند،
11:06
like self-fulfillingخودمختار propheciesنبوتها.
219
654593
1888
از جمله پیشگوییهای محقق کننده.
11:09
Johnsonجانسون and Lakoffلاکوف suggestپیشنهاد می دهد
a newجدید metaphorاستعاره for love:
220
657489
3556
جانسون و لاکوف استعاره جدیدی
رو برای عشق پیشنهاد می‌کنند:
11:13
love as a collaborativeمشارکتی work of artهنر.
221
661977
2114
عشق بعنوان یک اثرمشترک هنری.
11:16
I really like this way
of thinkingفكر كردن about love.
222
664872
3050
من این طرز فکر درباره عشق
رو واقعا دوست دارم.
11:21
Linguistsزبان شناسان talk about metaphorsاستعاره ها
as havingداشتن entailmentsتعهدات,
223
669028
3522
زبان شناسها از استعاره‌هایی میگن
که معنای وقف شدگی دارن،
11:24
whichکه is essentiallyاساسا a way of consideringبا توجه به
all the implicationsپیامدها of,
224
672574
3796
که لزوما روشی برای لحاظ کردن
همه پیامدهای اون
11:28
or ideasایده ها containedحاوی
withinدر داخل, a givenداده شده metaphorاستعاره.
225
676394
2932
یا ایده هایی هست که
در یک استعاره وجود داره.
11:31
And Johnsonجانسون and Lakoffلاکوف
talk about everything
226
679350
2909
و جانسون و لاکوف درباره هر چیزی
که در مساعی برای
11:34
that collaboratingهمکاری
on a work of artهنر entailsمستلزم:
227
682283
2152
اثر هنری لازمه صحبت می کنند:
11:36
effortتلاش, compromiseمصالحه,
patienceصبر, sharedبه اشتراک گذاشته شده goalsاهداف.
228
684976
4155
تلاش، مصالحه، صبوری و اهداف مشترک.
11:41
These ideasایده ها alignتراز کردن nicelyبه سادگی
with our culturalفرهنگی investmentسرمایه گذاری
229
689655
3830
این ایده ها بخوبی با سرمایه گذاری
فرهنگی ما در تعهد عاشقانه
11:45
in long-termبلند مدت romanticرومانتیک commitmentتعهد,
230
693509
2073
طولانی مدت همخوانی داره،
11:47
but they alsoهمچنین work well
for other kindsانواع of relationshipsروابط --
231
695606
3611
اما در رابطه با دیگر نوع رابطه ها هم
جواب میدن--
11:52
short-termکوتاه مدت, casualگاه به گاه, polyamorouspolyamorous,
non-monogamousغیر انحصاری, asexualغیرمعمول --
232
700020
5656
کوتاه مدت، معمولی، چند مهری،
چند همسری، بدون عمل جنسی--
11:57
because this metaphorاستعاره bringsبه ارمغان می آورد
much more complexپیچیده ideasایده ها
233
705700
3885
چون این استعاره ایده های پیچیده تری رو
در تجربه برای دوست داشتن کسی
12:01
to the experienceتجربه of lovingبا محبت someoneکسی.
234
709609
2040
به ارمغان میاره.
12:04
So if love is a collaborativeمشارکتی work of artهنر,
235
712670
4394
بنابراین اگر عشق اثر مشترک هنری باشه
12:09
then love is an aestheticزیبایی شناسی experienceتجربه.
236
717088
3412
پس عشق یک تجربه زیبایی شناسیه.
12:13
Love is unpredictableغیر قابل پیش بینی,
237
721524
1895
عشق غیرقابل پیش‌بینی است،
12:16
love is creativeخلاقانه,
238
724153
2024
عشق خلاقانه است،
12:18
love requiresنیاز دارد communicationارتباطات
and disciplineانضباط,
239
726898
4133
عشق مستلزم ارتباط و انضباط هست،
12:23
it is frustratingخسته کننده، اذیت کننده
and emotionallyعاطفی demandingخواستار.
240
731055
3189
مأیوس کننده است و از جنبه عاطفی پرتوقع.
12:26
And love involvesشامل می شود bothهر دو joyشادی and painدرد.
241
734677
3350
و عشق دربرگیرنده شادی و درد با هم است.
12:30
Ultimatelyدر نهایت, eachهر یک experienceتجربه
of love is differentناهمسان.
242
738742
3619
در نهایت، هر تجربه عشقی
با دیگری تفاوت دارد.
12:35
When I was youngerجوانتر,
243
743759
1627
وقتی جوانتر بودم،
12:37
it never occurredرخ داده است to me that I was allowedمجاز
to demandتقاضا more from love,
244
745410
4668
هرگز برام پیش نیومد که اجازه پیدا کنم
توقع بیشتری از عشق داشته باشم،
12:42
that I didn't have to just acceptقبول کردن
whateverهر چه love offeredارایه شده.
245
750102
3693
که فقط نباید هر آنچه از عشق بهم
ارائه میشد رو بپذیرم.
12:46
When 14-year-oldساله Julietژولیت first meetsملاقات می کند --
246
754775
3329
وقتی ژولیت در چهارده سالگی
برای بار اول رومئو رو می بینه--
12:50
or, when 14-year-oldساله Julietژولیت
cannotنمی توان be with Romeoرومئو,
247
758128
3925
و ژولیت چهارده ساله نمی تونه با کسی که
12:54
whomچه کسی she has metملاقات کرد fourچهار daysروزها agoپیش,
248
762077
2637
فقط چهار روز قبل دیده باشه
12:56
she does not feel disappointedناامید or angstyعصبانی.
249
764738
3810
احساس یأس یا عصبانیت نمی کنه.
13:01
Where is she?
250
769022
1357
پس چی؟
13:02
She wants to dieمرگ.
251
770403
1294
می‌خواد بمیره.
13:04
Right?
252
772236
1151
درسته؟
13:05
And just as a refresherتازه کردن,
at this pointنقطه in the playبازی,
253
773411
2469
و برای تازه کرده حافظه تون
در این مرحله از نمایش،
13:07
actعمل کن threeسه of fiveپنج,
254
775904
1308
پرده سه از پنج،
13:09
Romeoرومئو is not deadمرده.
255
777236
1821
رومئو نمرده.
13:11
He's aliveزنده است,
256
779641
1340
او زنده است،
13:13
he's healthyسالم,
257
781005
1388
سالمه،
13:14
he's just been banishedتبعید شد from the cityشهر.
258
782417
2194
فقط از شهر تبعید شده،
13:17
I understandفهمیدن that 16th-centuryقرن هجدهم Veronaورونا
is unlikeبر خلاف contemporaryامروزی Northشمال Americaآمریکا,
259
785853
6001
کاملا درک می کنم که ورونای قرن ۱۶ام
به آمریکای شمالی معاصر شباهت نداره،
13:23
and yetهنوز when I first readخواندن this playبازی,
260
791878
2978
و با این حال وقتی این نمایش رو خوندم،
13:26
alsoهمچنین at ageسن 14,
261
794880
2393
حتی در سن ۱۴ سالگی هم
13:29
Juliet'sژولیت sufferingرنج کشیدن madeساخته شده senseاحساس to me.
262
797297
2683
رنج کشیدن ژولیت برام قابل فهم بود.
13:33
Reframingبازنشستگی love as something
I get to createايجاد كردن with someoneکسی I admireتحسین,
263
801295
5357
به قاب کشیدن عشق به عنوان چیزی که من
اون روبا کسی که تحسینش می کنم خلق می کنم،
13:38
ratherنسبتا than something
that just happensاتفاق می افتد to me
264
806676
2444
در عوض این که صرفا برام اتفاق افتاده باشه
13:41
withoutبدون my controlکنترل or consentرضایت,
265
809144
2522
بدون رضایت یا کنترلی از طرف من
13:43
is empoweringتوانمندسازی.
266
811690
1605
نیروبخش است.
13:45
It's still hardسخت.
267
813779
1618
هنوز دشواره.
13:47
Love still feelsاحساس می کند totallyکاملا maddeningدیوانه شدن
and crushingخرد کردن some daysروزها,
268
815421
5532
عشق هنوز می‌تونه بعضی روزها
دیوانه کننده یا مخرب باشه،
13:52
and when I feel really frustratedناامید,
269
820977
2115
و وقتی واقعا احساس استیصال می کنم
13:55
I have to remindیادآوری کن myselfخودم:
270
823116
1330
باید بخودم یادآوری کنم:
13:56
my jobکار in this relationshipارتباط
is to talk to my partnerشریک
271
824995
3344
شغلم در این رابطه حرف زدن با شریکم
14:00
about what I want to make togetherبا یکدیگر.
272
828363
2051
درباره چیزیه که می‌خوام با هم بسازیم.
14:03
This isn't easyآسان, eitherیا.
273
831923
2334
حتی این هم آسون نیست.
14:06
But it's just so much better
than the alternativeجایگزین,
274
834756
3447
اما از گزینه دیگر خیلی بهتره،
14:10
whichکه is that thing
that feelsاحساس می کند like madnessجنون.
275
838672
2777
که بیشتر حس دیوانگی می‌ده.
14:14
This versionنسخه of love is not about winningبرنده شدن
or losingاز دست دادن someone'sکسی هست affectionمحبت.
276
842839
5357
این نسخه از عشق درباره بردن و باختن توجه
مهر و محبت کسی نیست.
14:20
Insteadبجای, it requiresنیاز دارد
that you trustاعتماد your partnerشریک
277
848761
3598
درعوض، مستلزم اعتماد شما به شریکتون
14:24
and talk about things
when trustingاعتماد به نفس feelsاحساس می کند difficultدشوار,
278
852383
3074
و صحبت درباره چیزهاست
وقتی که اعتماد کردن به نظر دشوار میاد
14:27
whichکه soundsبرای تلفن های موبایل so simpleساده,
279
855481
2446
که خیلی ساده به نظر می رسند،
14:29
but is actuallyدر واقع a kindنوع
of revolutionaryانقلابی, radicalافراطی actعمل کن.
280
857951
4496
اما درواقع یکجور عمل انقلابی یا بنیادیه.
14:35
This is because you get to stop
thinkingفكر كردن about yourselfخودت
281
863062
3264
این بخاطر اینه که شما دست از فکر کردن
به خود برداشتید و این که از این ابطه
14:39
and what you're gainingبه دست آوردن
or losingاز دست دادن in your relationshipارتباط,
282
867230
3141
چی بدست میارید یا از دست می دین
رو بیخیال شده
14:42
and you get to startشروع کن thinkingفكر كردن
about what you have to offerپیشنهاد.
283
870395
3397
و شروع به فکر کردن به این می کنید
که چی برای ارائه دارید.
14:46
This versionنسخه of love
allowsاجازه می دهد us to say things like,
284
874811
3405
این نسخه از عشق به ما اجازه گفتن
چیزهایی مثل این را میده،
14:50
"Hey, we're not very good collaboratorsمشارکت کنندگان.
Maybe this isn't for us."
285
878240
4830
«که ما خیلی همکارهای خوبی نیستیم.
شاید این اصلا برای ما نباشه.»
14:55
Or, "That relationshipارتباط
was shorterکوتاه تر than I had plannedبرنامه ریزی شده,
286
883733
3861
یا « این رابطه کوتاه تر از آنچه
برنامه ریخته بودم طول کشید
14:59
but it was still kindنوع of beautifulخوشگل."
287
887618
2172
اما هنوز هم یکجورهایی زیباست.»
15:02
The beautifulخوشگل thing
about the collaborativeمشارکتی work of artهنر
288
890836
2790
نکته زیبا درباره اثر مشترک هنری اینه
15:05
is that it will not paintرنگ
or drawقرعه کشی or sculptمجسمه سازی itselfخودش.
289
893650
2891
که خود به خود نمیتونه نقاشی،
طراحی یا تراشیده بشه.
15:09
This versionنسخه of love allowsاجازه می دهد us
to decideتصميم گرفتن what it looksبه نظر می رسد like.
290
897098
3911
این نسخه از عشق به ما اجازه میده
تصمیم بگیریم که چطوری به نظر میرسه.
15:13
Thank you.
291
901033
1151
متشکرم.
15:14
(Applauseتشویق و تمجید)
292
902208
2023
(تشویق)
Translated by Leila Ataei
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Mandy Len Catron - Writer
Mandy Len Catron explores love stories.

Why you should listen

Originally from Appalachian Virginia, Mandy Len Catron is a writer living and working in Vancouver, British Columbia. Her book How to Fall in Love with Anyone, is available for preorder on Amazon. Catron's writing has appeared in the New York Times, The Washington Post, and The Walrus, as well as literary journals and anthologies. She writes about love and love stories at The Love Story Project and teaches English and creative writing at the University of British Columbia. Her article "To Fall in Love with Anyone, Do This" was one of the most popular articles published by the New York Times in 2015.

More profile about the speaker
Mandy Len Catron | Speaker | TED.com