ABOUT THE SPEAKER
Susan Robinson - Business executive, entrepreneur
Susan Robinson is a business leader, inspirational speaker, blogger, entrepreneur and TED Resident. And she is legally blind.

Why you should listen

In 1992 Susan Robinson was diagnosed with a genetic visual impairment (Stargardt's disease). Unable to pursue her dream of becoming an orthopedic surgeon, she chose an alternate career path in organizational leadership.

Robinson has a successful professional background including leadership roles in the non-profit, corporate pharma and government sectors. She drives organizational turnarounds and new program/function start-ups with a focus on long-term, sustainable growth. She builds strong stakeholder relationships and is a transparent and direct communicator.

Robinson is a high-energy public speaker who masterfully blends her professional and personal experiences to shift thinking, elevate potential and inspire action. She deftly folds together serious issues and great humor, allowing audiences to access difficult topics with openness, confidence and objectivity.

Robinson is also an accomplished Argentine tango dancer, cyclist and yogi.

More profile about the speaker
Susan Robinson | Speaker | TED.com
TED Residency

Susan Robinson: How I fail at being disabled

سوزان رابینسون: چطور من در ناتوان بودن شکست می‌خورم

Filmed:
1,458,794 views

سوزان رابینسون با یک ضعف بینایی ژنتیکی متولد شده که درمانی ندارد، او از نظر قانون یک نابینا (یا به تعبیر خودش، کم بینا) است و از برچسب «ناتوان» که به یدک می‌کشد متنفر است. در این سخنرانی خنده‌دار و شخصی، او به کاوش درباره تعصبات پنهان درون ما درباره ناتوانی می‌پردازد و با ارائه پنج نکته انتظارات ما را وارونه می‌کند.
- Business executive, entrepreneur
Susan Robinson is a business leader, inspirational speaker, blogger, entrepreneur and TED Resident. And she is legally blind. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:14
I'd like to introduceمعرفی کنید you to my momمامان.
0
2640
2120
دوست دارم شما رو به مادرم معرفی کنم
00:19
(Laughterخنده)
1
7040
1856
(خنده حاضرین)
00:20
I'm guessingحدس زدن that's not what you expectedانتظار می رود,
2
8920
3096
حدس می‌زنم این چیزی نیست
که شما انتظار داشتید
00:24
and it's not what I expectedانتظار می رود eitherیا,
3
12040
1976
خودم هم انتظار این رو نداشتم
00:26
and thank goodnessخوبی I realizedمتوجه شدم
that an Asianآسیایی man was not my momمامان
4
14040
4456
و خدا رو شکر فهمیدم که
یک مرد آسیایی مادر من نبود
00:30
before I huggedآغوش گرفت him,
5
18520
2096
قبل از این که او را در آغوش بگیرم
00:32
because that would have been so awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب.
6
20640
2720
چون خیلی زشت بود اگر اتفاق می‌افتاد.
00:36
Recognizingشناختن people
isn't one of my strengthsنقاط قوت
7
24800
3056
شناختن افراد یکی از نقاط قوت من نیست
00:39
dueناشی از to a geneticژنتیک visualبصری impairmentنقص
that has no correctionتصحیح or cureدرمان.
8
27880
4855
به دلیل یک ضعف بینایی ژنتیکی
که هیچ درمان و اصلاحی ندارد.
00:44
As a resultنتيجه, I am legallyقانونی blindنابینا,
9
32759
2937
در نتیجه، من قانونا یک نابینا هستم
00:47
thoughگرچه I preferترجیح می دهند "partiallyتا اندازه ای sightedچشم انداز"
because it's more optimisticخوش بینانه.
10
35720
3696
اگرچه کلمه «کم بینا» رو ترجیح می‌دم
چون خوش‌بینانه تره.
00:51
(Laughterخنده)
11
39440
1616
(خنده حاضرین)
00:53
And I'm entitledحق الزحمه to the labelبرچسب "disabledمعلول."
12
41080
3840
و من برچسب «ناتوان» رو به دوش می‌کشم.
00:58
I hateنفرت the wordکلمه disabledمعلول
when it's used to describeتوصیف کردن people.
13
46600
3400
من از کلمه ناتوان برای توصیف
انسان‌ها متنفرم.
01:03
It detonatesمنفجر می شود a mindsetذهنیت of lessکمتر than
14
51120
3440
یک ذهنیت کمتر بودن رو منعکس ‌می‌کنه
01:07
that utterlyکاملا disregardsبی توجهی capacityظرفیت,
15
55360
2896
که شدیدا ظرفیت،
01:10
abilityتوانایی, potentialپتانسیل,
16
58280
1840
توانایی و پتانسیل را نادیده می‌گیره
01:12
insteadبجای prioritizingاولویت بندی brokennessشکسته شدن
17
60920
3120
و معیوب بودن و فقدان
01:16
and lackعدم.
18
64800
1200
را تاکید می‌کنه.
01:19
The perspectiveچشم انداز can be overtآشکار.
19
67520
2240
این دید می‌تونه آشکار باشه.
01:23
What can't he do for himselfخودت
that I'm going to have to do for him?
20
71320
3120
او چه کاری ‌‌نمی‌تونه برای خودش انجام بده
که من باید انجام بدم؟
01:27
She'llپوسته probablyشاید need some accommodationمحل اقامت
21
75640
2096
او احتمالا به وسایلی نیاز داره
01:29
that no other employeeکارمند
at this businessکسب و کار needsنیاز دارد.
22
77760
2640
که هیچ کارفرمای دیگه‌ای در این شغل
به اون‌ها نیاز نداره.
01:33
Sometimesگاهی, the hiddenپنهان biasتعصب
23
81600
2600
بعضی اوقات این تعصب پنهان
01:37
is so sweetlyشیرین conveyedمنتقل شد.
24
85120
1720
خیلی شیرین منتقل می‌شود.
01:40
"Wowوای, Susanسوزان,
25
88440
1800
«وای سوزان،
01:43
look at everything you've doneانجام شده
in your careerحرفه and your life.
26
91000
3680
نگاه کن به کارهایی که توی کار
و زندگی‌‌ات انجام دادی.
01:47
How did you do all of that
and be visuallyبصری impairedضعیف?"
27
95480
4376
چطور همه این‌ها رو انجام دادی
وقتی ضعف بینایی داری؟»
01:51
(Laughterخنده)
28
99880
4576
(خنده حاضرین)
01:56
I failشکست at beingبودن disabledمعلول.
29
104480
2816
من در ناتوان بودن شکست می‌خورم.
01:59
(Laughterخنده)
30
107320
1376
(خنده حاضرین)
02:00
So in the spiritروح of incentivizingانگیزه دادن
the rampantشایع failureشکست
31
108720
3336
پس در روحیه انگیزه دادن
درباره شکست شایع
02:04
of people all over the worldجهان
32
112080
2296
مردم در سراسر دنیا
02:06
and enticingفریبنده the so-calledباصطلاح normalطبیعی
to just give it a restباقی مانده alreadyقبلا,
33
114400
5536
و متقاعد کردن به اصطلاح مردم عادی
برای تمام کردن این بحث
02:11
here are fiveپنج tipsنکات
34
119960
1936
پنج نکته وجود داره
02:13
to failشکست at beingبودن disabledمعلول.
35
121920
3040
تا در ناتوان بودن شکست بخوریم.
02:18
Tipنکته one:
36
126120
1416
نکته یک:
02:19
know your superpowersابر قدرت ها.
37
127560
1479
ابرقدرت‌های خود را بشناسید.
02:21
The bestبهترین teamتیم I ever led in my careerحرفه
38
129639
2777
بهترین تیمی که در حرفه خودم
رهبری کردم
02:24
was basedمستقر on superpowersابر قدرت ها,
39
132440
2016
بر اساس ابرقدرت‌ها بود
02:26
and we even gaveداد ourselvesخودمان
fancy-pantsyشلوار جین titlesعناوین
40
134480
2656
و ما حتی به خودمان عناوین
جذابی داده بودیم
02:29
like "the Pillarستون of Masterlyاستادانه Acumenتیزفهمی."
41
137160
3080
مثل «ستون قضاوت هوشمندانه»
02:33
"The Biscuitبیسکویت ButtererButterer."
42
141600
1856
" خودمون را تحویل می‌گرفتیم؛
02:35
(Laughterخنده)
43
143480
1616
(خنده حاضرین)
02:37
"The Voiceصدای of Reasonدلیل."
44
145120
1240
«صدای منطق»
02:39
Because we reliedتکیه کرد on our strengthsنقاط قوت,
45
147360
2776
چون ما به نقات قوتمان
تکیه کرده بودیم،
02:42
our bestبهترین strengthsنقاط قوت,
46
150160
2256
بهترین نقاط قوت خودمان،
02:44
we achievedبه دست آورد tremendousفوق العاده outcomesنتایج.
47
152440
2200
به نتایج فوق‌العاده‌ای دست یافتیم.
02:48
The traitصفات that preventsجلوگیری می کند me
from recognizingشناختن my momمامان
48
156640
3296
این ویژگی که جلوگیری می‌کند بتوانم
مادرم را بشناسم
02:51
allowsاجازه می دهد me to smoothlyبه نرمی adaptانطباق,
49
159960
2856
به من اجازه می‌دهد به راحتی وفق بگیرم،
02:54
to quicklyبه سرعت absorbجذب and accuratelyبه درستی processروند
an exhaustingخسته کننده volumeحجم of cuesنشانه,
50
162840
5816
سریع جذب کنم و دقیق حجم طاقت‌فرسایی
از نشانه‌ها را پردازش کنم،
03:00
teaseکسی را دست انداختن out what's importantمهم,
51
168680
1896
چیزی که مهم است را دست بندازم،
03:02
determineتعیین کنید multipleچندگانه processesفرآیندهای or potentialsپتانسیل ها
for any situationوضعیت that I'm in,
52
170600
5056
چندین پروسه یا پتانسیل برای هر شرایطی
که دارم را تعیین کنم،
03:07
and then selectانتخاب کنید the one
that makesباعث می شود the mostاکثر senseاحساس,
53
175680
2960
سپس یکی که از بیش از همه معنی دارد
را انتخاب کنم،
03:11
all in a matterموضوع of secondsثانیه.
54
179680
1480
همه در زمان چند ثانیه.
03:14
I see what other people do not.
55
182240
3000
من چیزی را می‌بینم که مردم دیگر نمی‌بینند.
03:18
Some people think that's a superpowerابرقدرت,
56
186040
1810
بعضی‌ها فکر می‌کنند این
یک ابرقدرت است
03:20
but my realواقعی superpowersابر قدرت ها
57
188800
1520
ولی ابرقدرت‌های واقعی من
03:23
are ricochetingریکوچینگ off of glassشیشه wallsدیوارها --
58
191320
2096
کمانه کردن در برخورد با
دیوار‌های شیشه‌ای --
03:25
(Laughterخنده)
59
193440
1496
(خنده حاضرین)
03:26
and lettingاجازه دادن my friendsدوستان
walkراه رفتن around with kaleکلم بروکلی in theirخودشان teethدندان ها.
60
194960
3136
و اجازه بودن با دوستانم
وقتی کلم بین دندانشان گیر کرده است.
03:30
(Laughterخنده)
61
198120
3296
(خنده حاضرین)
03:33
It's trueدرست است. Don't have lunchناهار with me,
62
201440
2520
درسته. با من ناهار نخورید
03:37
or dinnerشام.
63
205320
1200
یا شام.
03:39
Tipنکته two: be supremelyفوق العاده skilledماهر,
64
207760
3976
نکته دو: فوق‌العاده ماهر باشید
03:43
supremelyفوق العاده skilledماهر at gettingگرفتن it wrongاشتباه.
65
211760
2440
فوق‌العاده ماهر در اشتباه فهمیدن.
03:47
It is importantمهم to be
as equallyبه همان اندازه confidentمطمئن in your superpowersابر قدرت ها
66
215480
3776
مهمه که به نسبت مساوی به ابرقدرت‌های
خود مطمئن باشید که به
03:51
as you are in you FUBARsFUBAR ها.
67
219280
2280
به FUBAR خود مطمئن هستید
03:54
That's "effedممتاز up beyondفراتر all recognitionبه رسمیت شناختن"
68
222640
2536
که به معنی «نابودی ماواری تشخیص» برای
03:57
for you millennialsهزاران ساله.
69
225200
1216
شما هزاره‌ای ها است.
03:58
(Laughterخنده)
70
226440
1456
(خنده حاضرین)
03:59
Here'sاینجاست a good exampleمثال.
71
227920
1200
یک مثال خوب هست.
04:02
It is not a great ideaاندیشه to say,
72
230240
3896
خیلی ایده خوبی نیست که بگوییم،
04:06
"Don't worryنگرانی, everything in here
is too smallکوچک for me to see"
73
234160
3760
«نگران نباش، اینجا همه چیز خیلی
در چشم من کوچک است که ببینم»
04:10
when you accidentallyبه طور تصادفی
walkراه رفتن into the men'sمردان roomاتاق --
74
238960
3776
وقتی اتفاقا وارد دستشویی مردانه
شده اید --
04:14
(Laughterخنده)
75
242760
5896
(خنده حاضرین)
04:20
at one of the world'sجهان
largestبزرگترین sportingورزشی arenasعرصه ها --
76
248680
4296
در یکی از بزرگترین عرصه‌های
ورزشی جهان --
04:25
(Laughterخنده)
77
253000
2736
(خنده حاضرین)
04:27
or anywhereهر جا.
78
255760
2096
یا هر جای دیگری.
04:29
I really wishآرزو کردن that one wasn'tنبود trueدرست است.
79
257880
2120
واقعا آرزو داشتم که این حقیقت نداشت.
04:33
I'm seriousجدی. It is better to just walkراه رفتن out
and let them think you're drunkمست.
80
261720
4456
جدی بهتره در این مواقع بیرون بیاید
و اجازه بدید فکر کنن مست هستید.
04:38
(Laughterخنده)
81
266200
1896
(خنده حاضرین)
04:40
Tipنکته threeسه: know that everyoneهر کس
is disabledمعلول in some way,
82
268120
4040
نکته سه: بدانید هر کسی
به نحوی ناتوان است،
04:45
like when you have a coldسرماخوردگی
and you can't smellبو
83
273080
2296
مثل وقتی که سرما می‌خورید
و حس بویایی ندارید
04:47
and you realizeتحقق بخشیدن that the milkشیر
that you splashedپاشیدن in your coffeeقهوه was sourترش
84
275400
3376
و وقتی متوجه می‌شوید شیری
که در قهوه خود ریختید ترش بوده
04:50
only after you've tastedطعم دار it.
85
278800
1960
که آن را چشیده‌اید.
04:53
Very recentlyبه تازگی, a womanزن
walkedراه می رفت up to me franticاز کوره در رفته.
86
281920
3376
چندی پیش خانمی خیلی آشتفه
به سمت من آمد.
04:57
She could not find
the bakeryنانوایی she was looking for.
87
285320
2680
او نمی‌توانست نانوایی را که دنباش
بود پیدا کند.
05:00
As I motionedحرکتی in the directionجهت
I thought she should go,
88
288880
2616
وقتی جهتی که فکر می‌کردم باید برود
را به او نشان دادم،
05:03
sayingگفت:, "There are no storesمغازه ها
on this sideسمت of the streetخیابان
89
291520
2936
گفتم «هیچ مغازه‌ای در این طرف
خیابان وجود نداره
05:06
so your bestبهترین betشرط is to crossصلیب --"
90
294480
2016
پس باید به اون طرف --- »
05:08
"Oh my goodnessخوبی," she interruptedمنقطع.
91
296520
3376
«خدای من» او حرف من را قطع کرد.
05:11
"There it is.
92
299920
1816
«همینجا است.
05:13
All I neededمورد نیاز است was anotherیکی دیگر setتنظیم of eyesچشم ها."
93
301760
2896
فقط به دو چشم دیگر نیاز داشتم.»
05:16
(Laughterخنده)
94
304680
5336
(خنده حاضرین)
05:22
I just let her have it.
95
310040
1280
و من چیزی به او نگفتم.
05:24
I would have said that, you know,
96
312920
3176
می‌دونید، من می‌تونستم بگم،
05:28
beingبودن logicalمنطقی and payingپرداخت attentionتوجه
97
316120
2696
با منطقی بودن و توجه کردن
05:30
and stayingاقامت calmآرام
would have doneانجام شده the trickترفند,
98
318840
2936
و آرام بودن می‌شد انجامش داد،
05:33
but who am I?
99
321800
1200
ولی من کی هستم؟
05:36
Tipنکته fourچهار: pointنقطه out
the disabilityمعلولیت in othersدیگران.
100
324240
3760
نکته چهار: به ناتوانی در
افراد دیگر اشاره کنید.
05:41
This one is bestبهترین reservedرزرو شده --
very importantمهم noteتوجه داشته باشید --
101
329080
2416
این مورد بهتر است -- یک نکته مهم
05:43
this one is bestبهترین reservedرزرو شده
for people you know well,
102
331520
2696
این مورد برای افرادی که
خوب می‌شناسید بهتر است،
05:46
because randomتصادفی strangersغریبه ها
typicallyمعمولا don't appreciateقدردانی
103
334240
3560
چون افراد غریبه معمولا از
لحظات آموزشی
05:50
teachableآموزنده momentsلحظات.
104
338720
1200
قدردانی نمی‌کنند.
05:52
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش, my parentsپدر و مادر and I
wentرفتی to see the Rockettesموشک,
105
340840
3656
چند سال قبل من و پدر و مادرم
به تماشای گروه رقص راکتس رفتیم
05:56
Radioرادیو City'sشهر high-kickingلگد زدن بالا dancersرقاصان.
106
344520
2880
رقصنده‌های ضربه‌ای رادیوسیتی.
06:00
I leanedتکیه داده است over to my dadپدر.
107
348040
1560
من به سمت پدرم خم شدم.
06:02
"The two Rockettesموشک on the left
aren'tنه kickingلگد زدن in a straightسر راست lineخط."
108
350760
3680
«اون دو رقصنده راکتس در سمت چپ
در یک خط صاف نمی‌رقصند.»
06:07
"Yes, they are."
109
355800
1200
«چرا، می‌رقصند.»
06:09
"No, they're not."
110
357800
1200
«نه، نمی‌رقصند.»
06:12
"Yes, they are, and how do you know?
111
360120
1736
«چرا، می‌رقصند و تو چطور می‌دونی؟
06:13
You can't see."
112
361880
1200
تو نمی‌تونی ببینی.»
06:15
But I know what
a straightسر راست lineخط looksبه نظر می رسد like.
113
363880
2960
ولی من می‌دونم یک خط صاف‌‌
چطور به نظر میاد.
06:19
I had snappedفشرده a pictureعکس
duringدر حین our back and forthچهارم
114
367880
2656
در این بین من یک عکس گرفته بودم
06:22
and presentedارایه شده him the evidenceشواهد
that provedثابت I was right.
115
370560
3240
و به عنوان مدرک به او دادم که
من راست می‌گفتم
06:26
He lookedنگاه کرد at the pictureعکس.
116
374840
1240
او به عکس نگاه کرد.
06:28
I leanedتکیه داده است in furtherبیشتر.
117
376840
1320
من بیشتر خم شدم.
06:30
"Who'sچه کسی disabledمعلول now?"
118
378840
1240
«کی حالا ناتوانه؟»
06:34
Tipنکته fiveپنج: pursueدنبال کردن audaciousترسناک goalsاهداف.
119
382520
3320
نکته پنج: هدف‌های بی‌پروا را دنبال کنید.
06:38
Flipتلنگر expectationانتظار upsideبالا رفتن down
120
386520
2416
انتظارات را وارونه کنید
06:40
and shoveتنه زدن limitationمحدودیت off a cliffصخره
to meetملاقات its demiseسقوط.
121
388960
4120
و محدودیت را از لبه صخره پرتاب کنید
تا نابودی آن را ببینید.
06:45
There is a collegeکالج footballفوتبال linebackerخط مقدم
122
393920
2016
یک بازیکن خط مقدم فوتبال دانشگاهی هست
06:47
who blitzesblitzes, tacklesمقابله می کند, recoversبهبود می یابد fumblesبی حوصله
123
395960
3256
که حمله می‌کند، دفاع می‌کند و
از اشتباهات بر می‌گرده
06:51
while havingداشتن one handدست.
124
399240
1360
و فقط یک دست داره.
06:53
There is a teacherمعلم
who successfullyبا موفقیت transfersنقل و انتقالات knowledgeدانش
125
401480
3136
یک معلم هست که اطلاعات
را با موفقیت منتقل می‌کند
06:56
and inspiresالهام بخش است countlessبی شماری studentsدانش آموزان
126
404640
2200
و به دانش آموزان بی‌شماری
انگیزه می‌دهد و با
06:59
while livingزندگي كردن with Down syndromeسندرم.
127
407720
1640
بیماری نشانگان داون
زندگی می‌کند.
07:02
And for me,
128
410280
1200
و برای من،
07:04
on my long listفهرست,
129
412240
1896
در این لیست طولانی،
07:06
to cycleچرخه from Kathmanduکاتماندو, Nepalنپال,
to Darjeelingدارجلینگ, Indiaهندوستان
130
414160
3856
از کاتماندو نپال تا دارجلینگ هند پشت یک
07:10
on the backseatدستمال کاغذی
of a bicycleدوچرخه builtساخته شده for two.
131
418040
2360
دوچرخه دونفره رکاب خواهم زد.
07:13
It will be an excitingهیجان انگیز 620-mileباشه adventureماجرا,
132
421800
4816
یک ماجراجویی جذاب ۶۲۰ مایلی (۹۹۷ کیلومتر)
خواهد بود
07:18
and I'm sure I will have
the blurryتار photosعکس ها to showنشان بده for it.
133
426640
3656
و مطمئن هستم عکس‌هایی تار از آن خواهم
داشت تا نشان دهم.
07:22
(Laughterخنده)
134
430320
1816
(خنده حاضرین)
07:24
Oh, before we go on,
I forgotیادم رفت to introduceمعرفی کنید you to my momمامان.
135
432160
3296
فراموش کردم، قبل از رفتن میخوام
شما رو به مادرم معرفی کنم.
07:27
I need to do that.
136
435480
1200
باید انجامش بدم.
07:30
And here she is,
137
438360
1376
و او اینجاست،
07:31
as she would appearبه نظر می رسد to me
138
439760
2056
طوری که من او را می‌بینم
07:33
if I were looking throughاز طریق a crowdجمعیت
of people looking for her.
139
441840
2840
اگر در یک جمعیت به دنبال او بودم.
07:37
Or is that an Asianآسیایی man?
140
445800
1560
یا او یک مرد آسیایی است؟
07:40
Thank you.
141
448840
1216
ممنون.
07:42
(Applauseتشویق و تمجید)
142
450080
4200
(تشویق حاضرین)
Translated by Amin Alaee
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Susan Robinson - Business executive, entrepreneur
Susan Robinson is a business leader, inspirational speaker, blogger, entrepreneur and TED Resident. And she is legally blind.

Why you should listen

In 1992 Susan Robinson was diagnosed with a genetic visual impairment (Stargardt's disease). Unable to pursue her dream of becoming an orthopedic surgeon, she chose an alternate career path in organizational leadership.

Robinson has a successful professional background including leadership roles in the non-profit, corporate pharma and government sectors. She drives organizational turnarounds and new program/function start-ups with a focus on long-term, sustainable growth. She builds strong stakeholder relationships and is a transparent and direct communicator.

Robinson is a high-energy public speaker who masterfully blends her professional and personal experiences to shift thinking, elevate potential and inspire action. She deftly folds together serious issues and great humor, allowing audiences to access difficult topics with openness, confidence and objectivity.

Robinson is also an accomplished Argentine tango dancer, cyclist and yogi.

More profile about the speaker
Susan Robinson | Speaker | TED.com