ABOUT THE SPEAKER
David Whyte - Poet, author
David Whyte writes at the intersection of interior and exterior worlds, what he calls the conversational nature of reality, bringing new territory into view with his distinctly personal style.

Why you should listen

David Whyte grew up amid the grounded practicalities of Yorkshire, England, of a very imaginative, storytelling Irish mother. Not choosing between these two sides is what perhaps gave him his first insight into the complexities of human identity. He is quoted as saying that all of his poetry and philosophy is based on what he calls "the conversational nature of reality." His time as a scientist and naturalist fuide in the Galapagos Islands led him to explore what he calls the frontier nature of human identity. Whyte draws from this diverse background and a deep philosophical curiosity to craft poetry and prose that is at once highly relatable, yet altogether new. His work spans the worlds of literature, philosophy and organizational leadership, making him a clear, wise voice in an increasingly complex world. 

His books include The Sea in You: Twenty Poems of Requited and Unrequited Love; The Three Marriages: Reimagining Work, Self and Relationship; River Flow: New & Selected Poems; Consolations: The Solace, Nourishment and Underlying Meaning of Everyday Words and Pilgrim.

More profile about the speaker
David Whyte | Speaker | TED.com
TED2017

David Whyte: A lyrical bridge between past, present and future

دیوید وایت: پُلی شاعرانه میان گذشته، حال و آینده

Filmed:
1,094,296 views

دیوید وایت با بینش دلربا و جستجوگرانه خاص خودش، به تعمق در مرزهای گذشته، حال و آینده پرداخته و دو شعر را می‌خواند که در سرودن آن‌ها از کوهنوردی خواهرزاده‌اش در «اِل کامینو د سانتیاگو د کامپوستلا» در اسپانیا الهام گرفته است.
- Poet, author
David Whyte writes at the intersection of interior and exterior worlds, what he calls the conversational nature of reality, bringing new territory into view with his distinctly personal style. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
The youthfulجوان بودن perspectiveچشم انداز on the futureآینده,
0
865
3619
دیدگاه اولیه نسبت به آینده،
00:17
the presentحاضر perspectiveچشم انداز on the futureآینده
1
5128
2534
دیدگاه کنونی نسبت به آینده
00:19
and the futureآینده, matureبالغ
perspectiveچشم انداز on the futureآینده --
2
7686
4547
و آینده، دیدگاه تکامل‌یافته
نسبت به آینده --
00:24
I'd like to try and bringآوردن
all those threeسه tensesزمانها togetherبا یکدیگر
3
12800
3978
امشب می‌خواهم
سعی کنم این سه زمان را
00:28
in one identityهویت tonightامشب.
4
16802
2129
با یک هویت معرفی کنم.
00:31
And you could say
that the poetشاعر, in manyبسیاری waysراه ها,
5
19517
3245
می‌توان گفت در این شعر از جهات مختلف
00:34
looksبه نظر می رسد at what I call
"the conversationalمکالمه natureطبیعت of realityواقعیت."
6
22786
3792
به چیزی توجه شده که من آن را
«ماهیت محاوره‌ای واقعیت» می‌نامم.
00:39
And you askپرسیدن yourselfخودت:
7
27156
1702
و شاید بپرسید:
00:40
What is the conversationalمکالمه
natureطبیعت of realityواقعیت?
8
28882
2231
ماهیت محاوره‌ای واقعیت چیست؟
00:43
The conversationalمکالمه natureطبیعت
of realityواقعیت is the factواقعیت
9
31706
2749
در واقع، ماهیت محاوره‌ای واقعیت
00:46
that whateverهر چه you desireمیل of the worldجهان --
10
34479
3170
هر آنچه است که شما از جهان می‌خواهید --
00:50
whateverهر چه you desireمیل of your partnerشریک
in a marriageازدواج or a love relationshipارتباط,
11
38290
3787
هر آنچه که از شریکتان در یک ازدواج
یا رابطه عاشقانه می‌خواهید،
00:54
whateverهر چه you desireمیل of your childrenفرزندان,
12
42101
2007
هر آنچه که از فرزندانتان می‌خواهید،
00:56
whateverهر چه you desireمیل of the people
who work for you or with you,
13
44132
3813
هر آنچه که از افرادی که برای شما
یا با شما کار می‌کنند، می‌خواهید،
00:59
or your worldجهان --
14
47969
1348
یا از جهان‌تان --
01:01
will not happenبه وقوع پیوستن exactlyدقیقا
as you would like it to happenبه وقوع پیوستن.
15
49341
4482
دقیقاً همانطور که دوست
دارید، اتفاق نمی‌افتد.
01:06
But equallyبه همان اندازه,
16
54831
1188
اما به همان اندازه،
01:08
whateverهر چه the worldجهان desiresخواسته ها of us --
17
56612
1723
هر آنچه جهان از ما می‌خواهد --
01:10
whateverهر چه our partnerشریک,
our childکودک, our colleagueهمکار,
18
58359
3975
هر آنچه شریکمان، فرزندمان، همکارمان،
01:14
our industryصنعت,
19
62358
1189
صنعت‌مان،
01:15
our futureآینده demandsخواسته ها of us,
20
63571
2687
آینده‌مان از ما می‌خواهد،
01:18
will alsoهمچنین not happenبه وقوع پیوستن.
21
66282
1694
نیز اتفاق نخواهد افتاد.
01:20
And what actuallyدر واقع happensاتفاق می افتد
22
68000
1953
و چیزی که واقعاً اتفاق می‌افتد
01:21
is this frontierمرز
betweenبین what you think is you
23
69977
4380
مرزی است بین چیزی که خودتان می‌نامید
01:26
and what you think is not you.
24
74381
1836
و چیزی که غیر از خودتان است.
01:28
And this frontierمرز of actualواقعی meetingملاقات
25
76787
2591
و این مرز برخورد واقعی
01:31
betweenبین what we call a selfخود
and what we call the worldجهان
26
79402
3094
چیزی که خویشتن می‌نامیم
و چیزی که جهان می‌نامیم
01:34
is the only placeمحل, actuallyدر واقع,
where things are realواقعی.
27
82520
2718
تنها جایی است که همه چیز واقعی است.
01:37
But it's quiteکاملا astonishingشگفت آور,
28
85664
1586
ولی این شگفت‌آور است که
01:39
how little time we spendخرج کردن
at this conversationalمکالمه frontierمرز,
29
87274
4181
چگونه زمان اندکی در این مرز
محاوره‌ای صرف می‌کنیم،
01:43
and not abstractedانتزاعی away from it
in one strategyاستراتژی or anotherیکی دیگر.
30
91757
5381
اما در هیچ یک از استراتژی‌ها
از آن گذر نمی‌کنیم.
01:49
I was comingآینده throughاز طریق immigrationمهاجرت,
31
97636
4741
من در حال مهاجرت بودم،
01:54
whichکه is quiteکاملا a dramaticنمایشی
borderمرز at the momentلحظه,
32
102401
3500
که در حال حاضر وضعیتی دراماتیک دارد،
01:57
into the US last yearسال,
33
105925
2457
سال گذشته در حال مهاجرت
به ایالات متحده بودم،
02:00
and, you know, you get off
an internationalبین المللی flightپرواز
34
108935
2436
و می‌دانید، از یک پرواز
بین‌المللی پیاده می‌شوید
پس از عبور از اقیانوس اطلس،
02:03
acrossدر سراسر the Atlanticاقیانوس اطلس,
35
111395
1152
02:04
and you're not in the bestبهترین placeمحل;
36
112571
1695
و در بهترین وضعیت قرار ندارید؛
02:06
you're not at your mostاکثر
spirituallyروحانی matureبالغ.
37
114290
2553
در کامل‌ترین وضعیت روحی نیستید.
02:08
You're quiteکاملا impatientبی صبر
with the restباقی مانده of humanityبشریت, in factواقعیت.
38
116867
3265
در واقع در مقابل سایر انسان‌ها
کاملاً بی‌حوصله هستید.
02:12
So when you get up to immigrationمهاجرت
with your shirtپیراهن collarیقه out
39
120156
4375
در این زمان به بخش مهاجرت
می‌روید با یقه پیراهن بیرون‌زده
و ریش‌هایتان را چند
روز اصلاح نکرده‌اید،
02:16
and a day'sروزها growthرشد of beardریش,
40
124555
1489
02:18
and you have very little patienceصبر,
41
126068
3339
و بسیار کم‌حوصله هستید،
02:21
and the immigrationمهاجرت officerافسر
lookedنگاه کرد at my passportگذرنامه
42
129431
2728
در این زمان افسر مهاجرت
به گذرنامه‌ام نگاه کرد
02:24
and said, "What do you do, Mrآقای. Whyteوایت?"
43
132183
2108
و گفت: «شغل شما چیست آقای وایت؟»
02:26
I said, "I work with the conversationalمکالمه
natureطبیعت of realityواقعیت."
44
134315
5142
من گفتم: «من بر روی ماهیت
محاوره‌ای واقعیت کار می‌کنم.»
02:31
(Laughterخنده)
45
139481
3911
(خنده)
02:36
And he leanedتکیه داده است forwardرو به جلو over his podiumپدیوم
46
144964
2269
او از جایگاه خود به سمت جلو خم شد
02:39
and he said, "I neededمورد نیاز است you last night."
47
147257
2930
و گفت، «من دیشب به شما نیاز داشتم.»
02:42
(Laughterخنده)
48
150211
2388
(خنده)
02:44
(Applauseتشویق و تمجید)
49
152623
2304
(تشویق)
02:48
And I said, "I'm sorry,
50
156363
1150
و من گفتم، «متأسفم،
توانایی‌های من به عنوان یک شاعر
و یک فیلسوف تنها به این اندازه است.
02:49
my powersقدرت as a poetشاعر
and philosopherفیلسوف only go so farدور.
51
157537
3083
02:52
I'm not sure I can --"
52
160644
1213
مطمئن نیستم که بتوانم --»
02:53
But before we knewمی دانست it,
53
161881
1537
قبل از این که متوجه شویم،
02:55
we were into a conversationگفتگو
about his marriageازدواج.
54
163442
3430
در حال مکالمه در ارتباط با ازواجش بودیم.
02:58
Here he was in his uniformلباس فرم,
55
166896
1673
او لباس فرم خود را پوشیده بود،
03:00
and the interestingجالب هست thing was,
56
168593
1468
و موضوع جالب این بود که
03:02
he was looking up and down
the rowردیف of officersافسران
57
170085
2213
او به دائماً به صف افسرها نگاه می‌کرد
03:04
to make sure his supervisorسرپرست didn't see
58
172322
3029
تا مطمئن شود مافوقش متوجه نمی‌شود
03:07
that we was havingداشتن a realواقعی conversationگفتگو.
59
175375
2490
که او در حال انجام یک مکالمه واقعی است.
03:11
But all of us liveزنده
at this conversationalمکالمه frontierمرز
60
179228
2845
اما همه ما در حال زندگی
در این مرز محاوره‌ای
03:14
with the futureآینده.
61
182097
2088
با آینده هستیم.
03:16
I'd like to put you in the shoesکفش
of my Irishایرلندی nieceدختر برادر یا خواهر و غیره,
62
184209
3754
می‌خواهم شما را در موقعیت
خواهرزاده ایرلندی‌ام قرار دهم،
03:19
Marleneمارلین McCormackمک کورمک,
63
187987
1751
مارلین مک‌کورمک،
03:21
standingایستاده on a cliffصخره edgeلبه - تیزی
on the westernغربی coastساحل of Spainاسپانیا,
64
189762
3444
که بر روی لبه صخره‌ای
در سواحل غربی اسپانیا ایستاده بود،
03:25
overlookingمشغول نگاه کردن the broadوسیع Atlanticاقیانوس اطلس.
65
193230
2007
و به اقیانوس اطلس نگاه می‌کرد.
03:27
Twenty-threeبیست و سه yearsسالها oldقدیمی,
she's just walkedراه می رفت 500 milesمایل
66
195261
3757
او ۲۳ سالش بود و ۵۰۰ مایل پیاده رفته بود
03:31
from Saintسنت Jeanجین Piedرنگارنگ deد Portبندر
on the Frenchفرانسوی sideسمت of the Pyreneesپیرنه ها,
67
199042
3582
از «سن-ژان-پیه-دو-پر»
در طرف فرانسوی رشته‌کوه پیرنه
03:34
all the way acrossدر سراسر Northernشمال Spainاسپانیا,
68
202648
1777
تا شمال اسپانیا،
03:36
on this very famousمشهور,
oldقدیمی and contemporaryامروزی pilgrimageزیارت
69
204449
4011
به این زیارتگاه بسیار مشهور، قدیمی و معاصر
03:40
calledبه نام the CaminoCamino deد Santiagoسانتیاگو
deد Compostelaکامپوستلا --
70
208484
3535
به نام «کامینو د سانتیاگو د کامپوستلو»
03:44
the Pathمسیر to Santiagoسانتیاگو of Compostelaکامپوستلا.
71
212043
2916
مسیرِ سانتیاگو دِ کامپُستِلا.
03:47
And when you get to Santiagoسانتیاگو, actuallyدر واقع,
72
215593
3838
و در واقع، وقتی که به سانتیاگو می‌رسید،
03:51
it can be something of an anticlimaxanticlimax,
73
219455
1775
می‌تواند کمی ناامیدکننده باشد،
03:53
because there are 100,000
people livingزندگي كردن there
74
221254
2322
چون در آن‌جا ۱۰۰ هزار نفر زندگی می‌کنند
03:55
who are not necessarilyلزوما applaudingمتشکرم you
as you're comingآینده into townشهر.
75
223600
3191
که لزوماً وقتی به شهر وارد می‌شوید،
شما را تشویق نمی‌کنند.
03:58
(Laughterخنده)
76
226815
1001
(خنده)
03:59
And 10,000 of them are tryingتلاش کن to sellفروش you
a mementoخاطره of your journeyسفر.
77
227840
4327
و ۱۰ هزار نفر از آن‌ها سعی می‌کنند
یک یادگاری از سفرتان به شما بفروشند.
04:04
But you do have the possibilityامکان پذیری
of going on for threeسه more daysروزها
78
232719
5587
ولی این امکان را هم دارید که
سه روز دیگر هم ادامه دهید
04:10
to this placeمحل where Marleneمارلین stoodایستاد,
calledبه نام, in Spanishاسپانیایی, FinisterreFinisterre,
79
238330
6395
برای رفتن به مکانی که مارلین ایستاده
بود، به نام فینیستره، به اسپانیایی،
04:16
in Englishانگلیسی, FinisterreFinisterre,
80
244749
1977
به انگلیسی، فینیستر
04:18
from the Latinلاتین,
meaningبه معنی "the endsبه پایان می رسد of the earthزمین,"
81
246750
3417
در زبان لاتین به معنای «پایان زمین،»
04:22
the placeمحل where groundزمینی turnsچرخش to oceanاقیانوس;
82
250191
3047
مکانی که زمین به اقیانوس تبدیل می‌شود؛
04:25
the placeمحل where your presentحاضر
turnsچرخش into the futureآینده.
83
253262
4385
جایی که زمان حال به آینده تبدیل می‌شود.
04:30
And Marleneمارلین had walkedراه می رفت this way --
84
258598
1658
و مارلین این راه را رفته بود --
04:32
she just graduatedفارغ التحصیل شد as a 23-year-oldساله
from the Universityدانشگاه of SligoSligo
85
260280
3694
او به تازگی در ۲۳ سالگی از
دانشگاه اسلایگو فارغ‌التحصیل شده بود
04:35
with a degreeدرجه in Irishایرلندی dramaدرام.
86
263998
2377
با مدرک درام ایرلندی.
04:38
And she said to me, "I don't think
the majorعمده corporationsشرکت ها of the worldجهان
87
266399
3392
و او به من گفت، «فکر نمی‌کنم
شرکت‌های بزرگ در جهان
04:41
will be knockingضربه زدن on my doorدرب."
88
269815
1405
به دنبال استخدام من باشند.»
04:43
I said, "Listen, I've workedکار کرد
in corporationsشرکت ها all over the worldجهان
89
271244
3072
من گفتم، «گوش کن، من در شرکت‌هایی
در سراسر جهان کار کرده‌ام
04:46
for decadesچند دهه;
90
274340
1153
برای چند دهه؛
04:47
a degreeدرجه in dramaدرام is what would mostاکثر
prepareآماده کردن you for the adultبالغ --
91
275517
3727
یک مدرک درام، به بهترین شکل تو را آماده --
04:51
(Laughterخنده)
92
279268
1017
(خنده)
جهان شرکتی بزرگسال‌ها می‌کند.»
04:52
corporateشرکت های بزرگ worldجهان."
93
280309
1155
04:53
(Applauseتشویق و تمجید)
94
281488
1540
(تشویق)
04:55
But she said, "I'm not
interestedعلاقه مند in that, anywayبه هر حال.
95
283740
2371
اما او گفت، «به هر حال
من به آن علاقه ندارم.
04:58
I don't want to teachتدریس کنید dramaدرام,
I want to becomeتبدیل شدن به a dramatistنمایشنامه نویس.
96
286135
3623
نمی‌خواهم درام تدریس کنم،
می‌خواهم نمایشنامه نویس شوم.
05:01
I want to writeنوشتن playsنمایشنامه.
97
289782
1632
می‌خواهم نمایشنامه بنویسم.
05:04
So I walkedراه می رفت the CaminoCamino
in orderسفارش to give myselfخودم some courageشجاعت,
98
292132
4491
پس مسیر کامینو را طی کردم
تا به خودم شجاعت بدهم،
05:08
in orderسفارش to walkراه رفتن into my futureآینده."
99
296647
2179
تا به سمت آینده‌ام بروم.»
05:10
And I said, "What was the mostاکثر powerfulقدرتمند
momentلحظه you had on the wholeکل CaminoCamino,
100
298850
3646
و من گفتم، «تأثیرگذارترین لحظه‌ای که
در تمام کامینو تجربه کردی، چه بود؟
05:14
the very mostاکثر powerfulقدرتمند momentلحظه?"
101
302520
1544
لحظه‌ای که تأثیرگذارترین بود؟»
05:16
She said, "I had manyبسیاری powerfulقدرتمند momentsلحظات,
102
304088
1908
او گفت، «من لحظات تأثیرگذار زیادی داشتم،
05:18
but you know, the mostاکثر powerfulقدرتمند
momentلحظه was post-Caminoپست Camino,
103
306020
4020
اما می‌دانی، قدرتمندترین
لحظه، بعد از کامینو بود،
05:22
was the threeسه daysروزها you go on from Santiagoسانتیاگو
and come to this cliffصخره edgeلبه - تیزی.
104
310064
4252
سه روز که از سانتیاگو می‌روی
و به این این لبه صخره می‌رسی.
05:26
And you go throughاز طریق threeسه ritualsآداب و رسوم.
105
314340
1616
و سه آیین را انجام می‌دهی.
05:27
The first ritualمراسم is to eatخوردن
a tapasتاپس plateبشقاب of scallopsسنگ قبرها" --
106
315980
4621
اولین آیین، خوردن یک
بشقاب گوش‌ماهی است.» --
05:32
or if you're vegetarianگیاه خواری,
107
320625
1565
یا اگر گیاه‌خوار باشید،
05:34
to contemplateاندیشیدن the scallopگل سرخ shellپوسته.
108
322214
2453
فکر کردن به صدف گوش‌ماهی.
05:36
(Laughterخنده)
109
324691
1451
(خنده)
05:38
Because the scallopگل سرخ shellپوسته has been
the iconآیکون and badgeنشان of your walkراه رفتن,
110
326166
4288
چون صدف گوش‌ماهی، نماد
و نشان پیاده‌روی شما بوده،
05:42
and everyهرکدام arrowفلش
that you have seenمشاهده گردید alongدر امتداد that way
111
330478
2777
و هر فلشی که در تمام مسیر دیده‌اید
05:45
has been pointingاشاره کردن underneathدر زیر
a scallopگل سرخ shellپوسته.
112
333279
4065
زیر یک صدف گوش ماهی کشیده شده بودند.
05:49
So really, this first ritualمراسم is sayingگفت::
113
337368
2085
پس واقعاً، این نخستین آیین می‌گوید:
05:51
How did you get to this placeمحل?
114
339477
1908
چگونه به این‌جا رسیدید؟
05:53
How did you followدنبال کردن the pathمسیر to get here?
115
341409
2836
چگونه مسیر را دنبال کردید
تا به این‌جا برسید؟
05:56
How do you holdنگه دارید the conversationگفتگو of life
when you feel unbesiegedبی حجابی,
116
344963
5122
زمانی که تنها بودید، چگونه
گفتگوی زندگی را انجام می‌دهید،
06:02
when you're unbulliedبی رحم,
117
350109
1158
وقتی دستور نمی‌گیرید،
06:03
when you're left to yourselfخودت?
118
351291
1408
وقتی به حال خودتان رها شدید؟
06:04
How do you holdنگه دارید the conversationگفتگو of life
that bringsبه ارمغان می آورد you to this placeمحل?
119
352723
4913
چگونه گفتگوی زندگی را انجام دادید
که شما را به اینجا آورد؟
06:10
And the secondدومین ritualمراسم is that you burnسوزاندن
something that you've broughtآورده شده.
120
358217
4412
و در دومین آیین، شما چیزی را
که خریده‌اید، می‌سوزانید.
06:15
I said, "What did you burnسوزاندن, Marleneمارلین?"
121
363168
2442
من گفتم، «مارلین، تو چه چیزی را سوزاندی؟»
06:17
She said, "I burnedسوخته a letterنامه
and two postcardsکارت پستال."
122
365634
2440
او گفت، «من یک نامه
و دو کارت پستال را سوزاندم.»
06:20
I said, "Astonishingشگفت آور.
123
368639
1173
من گفتم، «عجیب است.
06:21
Twenty-threeبیست و سه yearsسالها oldقدیمی and you have paperکاغذ.
124
369836
2044
تو ۲۳ ساله‌ای و از کاغذ استفاده می‌کنی.
06:23
I can't believe it."
125
371904
1176
نمی‌توانم باور کنم.»
06:25
(Laughterخنده)
126
373104
1310
(خنده)
مطمئنم یک نرم‌افزار کامینو وجود دارد
06:26
I'm sure there's a CaminoCamino appبرنامه
127
374438
1651
06:28
where you can just deleteحذف
a traumaticتروماتیک textمتن, you know?
128
376113
4408
که در آن می‌توانید یک
متن ناراحت‌کننده را پاک کنید.
06:32
(Laughterخنده)
129
380545
1532
(خنده)
06:34
It will engageمشغول کردن the flashlightچراغ قوه,
130
382101
2016
نور فلاش را فعال می‌کند،
06:36
imbueممنون it with colorرنگ
131
384141
1632
آن را رنگ آمیزی کرده
06:37
and disappearناپدید می شوند in a fireworkآتش بازی of flamesشعله های آتش.
132
385797
3144
و در شعله‌های آتش محو می‌کند.
06:42
But you eitherیا bringآوردن a letterنامه
or you writeنوشتن one there,
133
390157
3183
اما می‌توانید یک نامه به آن‌جا ببرید،
یا یکی همان‌جا بنویسید،
06:45
and you burnسوزاندن it.
134
393364
1173
و آن را بسوزانید.
06:46
And of courseدوره we know intuitivelyبه طور مستقیم
what is on those lettersنامه ها and postcardsکارت پستال.
135
394561
4344
و البته کاملاً می‌دانیم که چه چیزی
در آن نامه‌ها و کارت پستال‌ها هستند.
06:50
It's a formفرم of affectionمحبت and love
that is now no longerطولانی تر extantدر حال حاضر, yeah?
136
398929
5692
یک نوع ابراز محبت و عشق است
که دیگر وجود ندارد.
06:58
And then the thirdسوم ritualمراسم:
137
406434
1559
و سپس آیین سوم:
07:01
betweenبین all these firesآتش سوزی
are largeبزرگ pilesشمع ها of clothesلباس ها.
138
409194
4437
بین تمام این آتش‌ها،
تعداد زیادی لباس وجود دارد.
07:06
And you leaveترک کردن an itemآیتم of clothingتن پوش
139
414405
2453
و شما یکی از لباس‌های خود را
07:08
that has helpedکمک کرد you to get to this placeمحل.
140
416882
2388
که با آن به این مکان رسیده‌اید،
آن‌جا رها می‌کنید.
07:12
And I said to Marleneمارلین,
"What did you leaveترک کردن at the cliffصخره edgeلبه - تیزی?"
141
420179
2964
و من به مارلین گفتم، «تو چه چیزی را
در لبه صخره رها کردی؟»
او گفت: «من پوتین‌هایم را گذاشتم --
07:15
She said, "I left my bootsچکمه --
142
423167
1425
07:16
the very things
that I walkedراه می رفت in, actuallyدر واقع.
143
424616
2151
همان چیزهایی که
با آن‌ها پیاده به آن‌جا رفتم.
07:18
They were beautifulخوشگل bootsچکمه,
I lovedدوست داشتنی those bootsچکمه,
144
426791
2475
پوتین‌های قشنگی بودند،
آن‌ها را دوست داشتم،
07:21
but they were finishedتمام شده
after sevenهفت weeksهفته ها of walkingپیاده روی.
145
429290
2986
اما پس از ۷ هفته راه رفتن،
کار خود را کرده بودند.
07:24
So I walkedراه می رفت away in my trainersمربیان,
146
432300
1525
پس با کتانی‌هایم از آن‌جا رفتم،
اما پوتین‌هایم را آن‌جا گذاشتم.»
07:25
but I left my bootsچکمه there."
147
433849
1287
07:27
She said, "It was really incredibleباور نکردنی.
148
435160
1881
او گفت: «واقعاً فوق‌العاده بود.
07:29
The mostاکثر powerfulقدرتمند momentلحظه was,
the sunآفتاب was going down,
149
437533
3916
تأثیرگذارترین لحظه، زمانی بود که
خورشید در حال غروب بود،
07:33
but the fullپر شده moonماه was comingآینده up behindپشت me.
150
441473
2706
اما ماه کامل پشت سرم بالا می‌آمد.
07:37
And the fullپر شده moonماه was illuminatedروشن
by the dyingدر حال مرگ sunآفتاب in suchچنین a powerfulقدرتمند way
151
445190
5416
و خورشید در حال غروب،
با قدرت ماه کامل را روشن کرده بود.
07:42
that even after the sunآفتاب
had droppedکاهش یافته است belowدر زیر the horizonافق,
152
450630
2678
حتی بعد از این که خورشید در افق محو شد،
07:45
the moonماه could still see that sunآفتاب.
153
453332
2239
ماه هنوز می‌توانست آن را ببیند.
07:49
And I had a moonماه shadowسایه,
154
457657
1507
و من یک سایه از نور ماه داشتم،
07:52
and I was looking at my moonماه shadowسایه
walkingپیاده روی acrossدر سراسر the Atlanticاقیانوس اطلس,
155
460090
5118
به سایه ماه خودم نگاه می‌کردم
و در طول اقیانوس اطلس قدم می‌زدم،
07:57
acrossدر سراسر this oceanاقیانوس.
156
465232
1787
در کنار اقیانوس.
07:59
And I thought,
157
467614
1151
و فکر می‌کردم
08:00
'Oh! That's my newجدید selfخود
going into the futureآینده.'
158
468789
2596
آه! این خودِ جدید من است
که به آینده می‌رود.
08:03
But suddenlyناگهان I realizedمتوجه شدم
the sunآفتاب was fallingافتادن furtherبیشتر.
159
471939
5455
اما ناگهان متوجه شدم که
خورشید پایین‌تر می‌رود.
08:09
The moonماه was losingاز دست دادن its reflectionانعکاس,
160
477418
4121
ماه، بازتاب نور خود را از دست می‌داد،
08:13
and my shadowسایه was disappearingناپدید شدن.
161
481563
2264
و سایه‌ام در حال محو شدن بود.
08:15
The mostاکثر powerfulقدرتمند momentلحظه
I had on the wholeکل CaminoCamino
162
483851
3112
تأثیرگذارترین لحظه‌ای که
در تمام کامینو تجربه کردم
08:18
was when I realizedمتوجه شدم I myselfخودم
had to walkراه رفتن acrossدر سراسر that unknownناشناخته seaدریا
163
486987
5988
زمانی بود که فهمیدم باید به تنهایی
در طول آن دریای ناشناخته گام بردارم
08:24
into my futureآینده."
164
492999
1407
به سمت آینده‌ام.»
خب، من آنچنان تحت تأثیر
این داستان قرار گرفتم
08:27
Well, I was so takenگرفته شده by this storyداستان,
165
495831
1822
08:29
I wroteنوشت this pieceقطعه for her.
166
497677
1325
که این شعر را برای او سرودم.
08:31
We were drivingرانندگی at the time;
167
499026
1505
ما در حال رانندگی بودیم؛
08:32
we got home, I satنشسته on the couchنیمکت,
168
500555
1673
به خانه رسیدیم، بر روی مبل نشستیم،
08:34
I wroteنوشت untilتا زمان two in the morningصبح --
169
502252
1777
من تا ساعت دو صبح مشغول نوشتن بودم --
08:36
everyoneهر کس had goneرفته to bedبستر --
170
504053
1394
همه خوابیده بودند --
08:37
and I gaveداد it to Marleneمارلین
at breakfastصبحانه time.
171
505471
2847
و آن را در زمان صبحانه به مارلین دادم.
08:40
It's calledبه نام, "FinisterreFinisterre,"
for Marleneمارلین McCormackمک کورمک.
172
508342
3171
«فینیستر» نام دارد،
برای مارلین مک‌کورمک.
08:46
"The roadجاده in the endپایان
173
514322
1406
«جاده در انتها
08:47
the roadجاده in the endپایان
takingگرفتن the pathمسیر the sunآفتاب had takenگرفته شده
174
515752
4732
جاده در انتها، مسیری را که
خورشید رفته بود طی می‌کند
08:52
the roadجاده in the endپایان
takingگرفتن the pathمسیر the runاجرا کن had takenگرفته شده
175
520508
3691
جاده در انتها، مسیری را که
خورشید رفته بود طی می‌کند
08:56
into the westernغربی seaدریا
176
524223
2394
به سمت دریای مغرب
08:58
the roadجاده in the endپایان
takingگرفتن the pathمسیر the sunآفتاب had takenگرفته شده
177
526641
2965
جاده در انتها، مسیری را که
خورشید رفته بود طی می‌کند
09:01
into the westernغربی seaدریا
178
529630
1858
به سمت دریای مغرب
09:03
and the moonماه
179
531512
1167
و ماه
09:04
the moonماه risingرو به افزایش behindپشت you
180
532703
2286
ماه پشت سرت طلوع می‌کند
09:07
as you stoodایستاد where groundزمینی turnedتبدیل شد to oceanاقیانوس:
181
535013
4358
و تو ایستاده‌ای در جایی که
زمین به اقیانوس می‌رسد.
09:11
no way to your futureآینده now
182
539395
1908
اکنون راهی به آینده‌ات نداری
اکنون راهی به آینده‌ات نداری
09:13
no way to your futureآینده now
183
541327
1192
09:14
exceptبجز the way your shadowسایه could take,
184
542543
2763
جز راهی که سایه‌ات می‌تواند برود،
09:17
walkingپیاده روی before you acrossدر سراسر waterاب,
going where shadowsسایه ها go,
185
545330
3313
جلوتر از تو در طول آب قدم می‌زند
به جایی می‌رود که سایه‌ها می‌روند،
09:20
no way to make senseاحساس of a worldجهان
that wouldn'tنمی خواهم let you passعبور
186
548667
4826
جهان معنایی ندارد
وقتی به تو اجازه عبور نمی‌دهد
09:25
exceptبجز to call an endپایان
to the way you had come,
187
553517
3715
مگر راهی که تا اینجا آمده‌ای،
تمام شده باشد،
09:30
to take out eachهر یک letterنامه you had broughtآورده شده
188
558442
5119
تا هر نامه‌ای را که به همراه داری برداری
09:35
and lightسبک theirخودشان illuminedروشن است cornersگوشه ها;
189
563585
2465
و گوشه‌های‌شان را با آتشی نورانی کنی؛
09:38
and to readخواندن them as they driftedرانده شد
on the lateدیر است westernغربی lightسبک;
190
566074
5084
و همانطور که به سمت غروب
می‌روند، آن‌ها را بخوانی؛
09:43
to emptyخالی your bagsکیسه
191
571182
1205
که کیف‌هایت را خالی کنی
09:44
to emptyخالی your bagsکیسه;
192
572411
1553
که کیف‌هایت را خالی کنی؛
09:45
to sortمرتب سازی this and to leaveترک کردن that
193
573988
2729
تا این را مرتب کنی و آن را رها کنی
09:48
to sortمرتب سازی this and to leaveترک کردن that;
194
576741
2341
تا این را مرتب کنی و آن را رها کنی؛
09:52
to promiseوعده what you neededمورد نیاز است
to promiseوعده all alongدر امتداد
195
580121
4224
تا تسلیم کنی آنچه را که باید
در تمام مسیر تسلیم می‌کردی
09:56
to promiseوعده what you neededمورد نیاز است
to promiseوعده all alongدر امتداد,
196
584369
2836
تا تسلیم کنی آنچه را که باید
در تمام مسیر تسلیم می‌کردی،
09:59
and to abandonرها کردن the shoesکفش
that broughtآورده شده you here
197
587229
4684
و تا کفش‌هایی که تو را
به این‌جا آورده‌اند، رها کنی
10:03
right at the water'sآب edgeلبه - تیزی,
198
591937
1849
درست در لبه‌ی آب،
10:05
not because you had givenداده شده up
199
593810
1561
نه به این خاطر که تسلیم شده‌ای
10:07
not because you had givenداده شده up
200
595395
1621
نه به این خاطر که تسلیم شده‌ای
10:09
but because now,
201
597040
1841
چرا که اکنون،
10:10
you would find a differentناهمسان way to treadتگرگ,
202
598905
2183
راه دیگری برای قدم زدن پیدا خواهی کرد،
10:13
and because, throughاز طریق it all,
203
601112
1743
چرا که در هر حال،
10:14
partبخشی of you would still walkراه رفتن on,
204
602879
2401
بخشی از تو همچنان ادامه می‌دهد،
10:17
no matterموضوع how,
205
605304
1484
مهم نیست چگونه،
10:18
over the wavesامواج."
206
606812
1552
از میان امواج عبور می‌کند.»
10:22
"FinisterreFinisterre."
207
610511
1435
«فینستر.»
10:23
For Marleneمارلین McCormackمک کورمک --
208
611970
1354
برای مارلین مک‌کورمک --
10:25
(Applauseتشویق و تمجید)
209
613348
6341
(تشویق)
10:35
who has alreadyقبلا had
her thirdسوم playبازی performedانجام
210
623052
2785
کسی که حالا سومین نمایشش
10:37
in off-off-off-off-Broadwayکردن-کردن-کردن-کردن-برادوی --
211
625861
3115
در تئاتری خیلی خیلی خارج از برادوی
10:41
in Dublinدوبلین.
212
629000
1165
در دوبلین اجرا شده است.
10:42
(Laughterخنده)
213
630189
1013
(خنده)
اما در مسیر خود قرار دارد.
10:43
But she's on her way.
214
631226
1374
10:45
This is the last pieceقطعه.
215
633460
1905
این آخرین قطعه است.
10:47
This is about the supposedقرار است arrivalورود
at the sumمجموع of all of our endeavorsتلاش می کند.
216
635389
6122
مربوط به رسیدن فرضی
در نتیجه تمام تلاش‌های ما است.
10:53
In Santiagoسانتیاگو itselfخودش --
217
641922
1412
در خود سانتیاگو --
10:55
it could be Santiagoسانتیاگو,
218
643358
1238
می‌تواند سانتیاگو باشد،
10:56
it could be Meccaمکه,
219
644620
1305
می‌تواند مکه باشد،
10:57
it could be Varanasiوارانسای،,
220
645949
1168
می‌تواند بنارس باشد،
10:59
it could be Kyotoکیوتو,
221
647141
1562
می‌تواند کیوتو باشد،
11:00
it could be that thresholdآستانه
you've setتنظیم for yourselfخودت,
222
648727
4267
می‌تواند آستانه‌ای باشد که
برای خود تعیین کرده‌اید،
11:05
the disturbingمزاحم approachرویکرد
to the consummationنتیجه گیری of all your goalsاهداف.
223
653588
6760
رویکرد آزاردهنده برای
تمام شدن همه هدف‌هایتان.
11:13
And one of the difficultiesمشکلات
about walkingپیاده روی into your life,
224
661121
4560
و یکی از دشواری‌های ورود به زندگی،
11:17
about comingآینده into this bodyبدن,
225
665705
1433
آمدن به این بدن،
11:19
into this worldجهان fullyبه طور کامل,
226
667162
2371
به این جهان،
11:22
is you startشروع کن to realizeتحقق بخشیدن
227
670057
1941
این است که متوجه شوید
11:24
that you have manufacturedساخته
threeسه abidingپایبند illusionsتوهمات
228
672022
6307
که دچار سه توهم پایدار شده‌اید
11:30
that the restباقی مانده of humanityبشریت has sharedبه اشتراک گذاشته شده
with you sinceاز آنجا که the beginningشروع of time.
229
678353
4022
که سایر انسان‌ها نیز از ابتدای زمان
آن‌ها را به همراه داشته‌اند.
11:34
And the first illusionتوهم
is that you can somehowبه نحوی constructساختن a life
230
682399
4808
نخستین توهم این است که می‌توانید
به گونه‌ای یک زندگی بسازید
11:39
in whichکه you are not vulnerableآسیب پذیر.
231
687231
2183
که در آن آسیب‌پذیر نخواهید بود.
11:42
You can somehowبه نحوی be immuneایمنی
to all of the difficultiesمشکلات
232
690655
4816
به گونه‌ای می‌توانید از تمام
مشکلات در امان باشید
11:47
and illبیمار healthسلامتی and lossesضرر و زیان
233
695495
4184
و از بیماری‌ها و شکست‌هایی
11:51
that humanityبشریت has been subjectموضوع to
sinceاز آنجا که the beginningشروع of time.
234
699703
4348
که بشر از ابتدای زمان
درگیر آن‌ها بوده است.
11:56
If we look out at the naturalطبیعی است worldجهان,
235
704075
1716
اگر به جهان طبیعت نگاه کنیم،
11:57
there's no partبخشی of that worldجهان
236
705815
1504
هیچ بخشی از جهان نیست
11:59
that doesn't go throughاز طریق cyclesچرخه
of, first, incipienceابتکار,
237
707343
3952
که این چرخه را تجربه نکرده باشد،
اول وضع ابتدایی،
12:03
or hiddennessپنهان,
238
711319
1202
یا پنهان بودن،
12:04
but then growthرشد, fullnessکامل بودن,
239
712545
2429
سپس رشد، کامل بودن،
12:07
but then a beautifulخوشگل,
to beginشروع with, disappearanceناپدید شدن,
240
715713
3522
اما پس از آن، در ابتدا یک ناپدید شدن زیبا،
12:11
and then a very austereسخت گیرانه,
fullپر شده disappearanceناپدید شدن.
241
719259
3023
و سپس یک ناپدید شدن کامل سخت و تلخ.
12:14
We look at that, we say,
"That's beautifulخوشگل,
242
722306
2107
ما به آن نگاه می‌کنیم و می‌گوییم، «زیباست،
12:16
but can I just have the first halfنیم
of the equationمعادله, please?
243
724437
4273
اما می‌شود لطفاً تنها نیمه نخست
معادله را داشته باشم؟
12:20
And when the disappearanceناپدید شدن is happeningاتفاق می افتد,
244
728734
1995
و زمانی که ناپدید شدن اتفاق می‌افتد،
12:22
I'll closeبستن my eyesچشم ها and wait
for the newجدید cycleچرخه to come around."
245
730753
3052
من چشمانم را می‌بندم و منتظر می‌مانم
چرخه جدیدی شروع شود.»
12:25
Whichکدام meansبه معنای mostاکثر humanانسان beingsموجودات
are at warجنگ with realityواقعیت
246
733829
3992
که یعنی بیشتر انسان‌ها
در حال جنگ با واقعیت هستند
12:29
50 percentدرصد of the time.
247
737845
1808
نیمی از زمان.
12:32
The matureبالغ identityهویت
248
740804
4797
هویت‌های تکامل‌یافته
12:37
is ableتوانایی to liveزنده in the fullپر شده cycleچرخه.
249
745625
3234
قادرند در تمام چرخه زندگی کنند.
12:40
The secondدومین illusionتوهم is,
250
748883
1653
دومین توهم این است که
12:42
I can constructساختن a life
in whichکه I will not have my heartقلب brokenشکسته شده.
251
750560
3527
من می‌توانم یک زندگی بسازم
که در آن قلبم نخواهد شکست.
12:47
Romanceداستان عاشقانه is the first placeمحل
we startشروع کن to do it.
252
755102
2648
رابطه عاشقانه، اولین جایی است
که این توهم آغاز می‌شود.
12:49
When you're at the beginningشروع
of a newجدید romanceداستان عاشقانه or a newجدید marriageازدواج,
253
757774
3424
وقتی در ابتدای یک رابطه عاشقانه
یا ازدواج قرار دارید،
12:53
you say, "I have foundپیدا شد the personفرد
who will not breakزنگ تفريح my heartقلب."
254
761222
4139
می‌گویید، «من فردی را یافته‌ام که
هیچ وقت قلبم را نخواهد شکست.»
12:57
I'm sorry;
255
765805
1345
متأسفم؛
12:59
you have chosenانتخاب شده them out unconsciouslyناخودآگاه
for that exactدقیق coreهسته competencyشایستگی.
256
767174
5398
شما ناخودآگاه آن‌ها را دقیقاً به دلیل
همان شایستگی اصلی انتخاب کرده‌اید.
13:04
(Laughterخنده)
257
772596
1310
(خنده)
آن‌ها قلب شما را خواهند شکست.
13:05
They will breakزنگ تفريح your heartقلب.
258
773930
1337
13:07
Why?
259
775291
1156
چرا؟
13:08
Because you careاهميت دادن about them.
260
776471
1610
چون به آن‌ها اهمیت می‌دهید.
13:10
You look at parentingپدر و مادر, yeah?
261
778105
2166
منظورتان پدر یا مادر بودن است؟
13:12
Parentingپدر و مادر: "I will be
the perfectکامل motherمادر and fatherپدر."
262
780295
3128
«من پدر یا مادری عالی خواهم بود.»
13:16
Your childrenفرزندان will breakزنگ تفريح your heartقلب.
263
784049
2313
فرزندانتان قلبتان را خواهند شکست.
13:18
And they don't even have to do
anything spectacularدیدنی و جذاب or dramaticنمایشی.
264
786386
3754
و حتی لازم نیست کار خاص
یا عجیبی انجام دهند.
13:23
But usuallyمعمولا, they do do something
spectacularدیدنی و جذاب or dramaticنمایشی --
265
791077
3909
ولی معمولاً کارهای خاص
یا عجیبی انجام می‌دهند --
13:27
(Laughterخنده)
266
795010
1021
(خنده)
13:28
to breakزنگ تفريح your heartقلب.
267
796055
1278
تا قلب شما را بشکنند.
13:30
And then they liveزنده with you
as spiesجاسوس and saboteursخرابکارها for yearsسالها,
268
798095
3376
سال‌ها با شما در نقش جاسوس‌ها
و خرابکارها زندگی می‌کنند،
13:33
watchingتماشا کردن your everyهرکدام psychologicalروانشناسی moveحرکت,
269
801495
2838
تک تک رفتارهای شما را
از نظر روانشناختی بررسی می‌کنند،
13:36
and spottingلبخند your everyهرکدام weaknessضعف.
270
804357
2698
و تمام ضعف‌هایتان را شناسایی می‌کنند.
13:39
And one day,
271
807079
1166
و یک روز،
13:40
when they're about 14 yearsسالها oldقدیمی,
272
808269
2128
زمانی که حدوداً ۱۴ سال دارند،
13:42
with your back turnedتبدیل شد to them,
273
810421
1470
زمانی که پشتتان به آن‌هاست،
13:43
in the kitchenآشپزخانه,
274
811915
1244
در آشپزخانه،
13:45
while you're makingساخت something for them --
275
813183
2163
وقتی در حال درست کردن
چیزی برای آن‌ها هستید --
13:47
(Laughterخنده)
276
815370
1008
(خنده)
13:48
the psychologicalروانشناسی stilettoدندانه دار goesمی رود in.
277
816402
2507
آن خنجر روانی به پشتتان فرو می‌رود.
13:50
(Laughterخنده)
278
818933
3035
(خنده)
13:53
(Applauseتشویق و تمجید)
279
821992
3281
(تشویق)
13:58
And you say, "How did you know
exactlyدقیقا where to placeمحل it?"
280
826682
4070
و می‌گویید، «چطور می‌دانستی
دقیقاً باید کجا آن را فرو کنی؟»
14:02
(Laughterخنده)
281
830776
1015
(خنده)
14:03
And they say,
282
831815
1159
و آن‌ها می‌گویند،
«من سال‌ها تو را تماشا می‌کردم --
14:04
"I've been watchingتماشا کردن you for --
283
832998
1525
14:06
(Laughterخنده)
284
834547
1011
(خنده)
14:07
a good fewتعداد کمی yearsسالها."
285
835582
1346
چند سالِ خوب.»
14:11
And then we hopeامید that our armoredزره پوش,
professionalحرفه ای personalitiesشخصیت ها
286
839667
5405
بعد امیدواریم شخصیت‌های مقاوم و حرفه‌ای ما
14:17
will preventجلوگیری کردن us from havingداشتن our
heartقلب brokenشکسته شده in work.
287
845096
3136
از شکسته شدن قلبمان در کار جلوگیری می‌کند.
14:20
But if you're sincereمخلص - بی ریا - صمیمانه about your work,
288
848865
2405
اما اگر صادقانه کار می‌کنید،
14:23
it should breakزنگ تفريح your heartقلب.
289
851977
1610
همین باعث شکستن قلبتان می‌شود.
14:26
You should get to thresholdsآستانه
290
854173
1788
حتماً به جایی خواهید رسید
14:27
where you do not know how to proceedادامه دهید.
291
855985
3519
که نمی‌دانید چگونه باید ادامه دهید.
14:32
You do not know how to get
from here to there.
292
860032
3356
نمی‌دانید چطور باید
از اینجا به آن‌جا بروید.
14:36
What does that do?
293
864799
1164
چه اتفاقی می‌افتد؟
14:37
It putsقرار می دهد you into a properمناسب
relationshipارتباط with realityواقعیت.
294
865987
3252
شما در رابطه‌ای مناسب
با واقعیت قرار می‌گیرید.
14:41
Why?
295
869263
1150
چرا؟
14:42
Because you have to askپرسیدن for help.
296
870437
1827
چون مجبورید کمک بخواهید.
14:50
Heartbreakدل شکستگی.
297
878959
1388
دل شکستگی.
14:52
We don't have a choiceانتخابی about heartbreakدلهره,
298
880371
2112
ما درباره دل‌شکستگی چاره‌ای نداریم،
14:54
we only have a choiceانتخابی
of havingداشتن our heartsقلب brokenشکسته شده
299
882507
3975
تنها یک انتخاب داریم بین شکستن قلب خودمان
14:58
over people and things and projectsپروژه ها
that we deeplyعمیقا careاهميت دادن about.
300
886506
5430
در مقابل افراد و چیزها و پروژه‌هایی
که بسیار به آن‌ها اهمیت می‌دهیم.
15:05
And the last illusionتوهم is,
301
893404
2068
و آخرین توهم این است که
15:07
I can somehowبه نحوی planطرح enoughکافی
and arrangeترتیب دادن things
302
895496
4437
من می‌توانم به گونه‌ای
برنامه‌ریزی کنم و به چیزها نظم بدهم
15:11
that I will be ableتوانایی to see
the pathمسیر to the endپایان
303
899957
3615
که قادر باشم مسیر را تا انتها ببینم
15:15
right from where I'm standingایستاده,
304
903596
1674
درست از همین جایی که ایستاده‌ام،
15:17
right to the horizonافق.
305
905294
1634
تا انتهای افق.
15:20
But when you think about it,
306
908221
1803
اما زمانی که به آن فکر می‌کنید،
15:22
the only environmentمحیط
in whichکه that would be trueدرست است
307
910048
3399
تنها جایی که ممکن است این کار شدنی باشد،
15:25
would be a flatتخت desertکویر,
308
913471
2443
یک کویر هموار خواهد بود،
15:28
emptyخالی of any other life.
309
916848
2611
خالی از هر زندگی دیگری.
15:33
But even in a flatتخت desertکویر,
310
921061
1597
اما حتی در یک کویر هموار،
15:34
the curvatureانحنای of the earthزمین
would take the pathمسیر away from you.
311
922682
3278
انحنای زمین می‌تواند مسیر را
از دیدتان خارج کند.
15:38
So, no;
312
926764
1554
پس، نه؛
15:40
you see the pathمسیر,
313
928342
1615
مسیر را می‌بینید،
15:41
and then you don't
314
929981
1882
سپس نمی‌بینید
15:43
and then you see it again.
315
931887
1935
و سپس دوباره آن را می‌بینید.
15:45
So this is "Santiagoسانتیاگو,"
316
933846
2120
این شعر، «سانتیاگو» است.
15:48
the supposedقرار است arrivalورود,
317
936868
1909
رسیدن فرضی،
15:51
whichکه is a kindنوع of returnبرگشت
to the beginningشروع all at the sameیکسان time.
318
939405
3755
که نوعی بازگشتِ همزمان
همه چیز به آغاز است.
15:55
We have this experienceتجربه of the journeyسفر,
319
943788
2346
ما تجربه‌ای از سفر داریم،
15:58
whichکه is in all of our great
spiritualروحانی traditionsرسم و رسوم,
320
946158
2706
که در تمام رسوم معنوی بزرگمان است،
16:00
of pilgrimageزیارت.
321
948888
1153
در تمام زیارت‌هایمان.
16:02
But just by actuallyدر واقع standingایستاده
in the groundزمینی of your life fullyبه طور کامل,
322
950065
4270
اما تنها با در نظر گرفتن تمام زندگی‌تان،
16:06
not tryingتلاش کن to abstractچکیده yourselfخودت
into a strategicاستراتژیک futureآینده
323
954359
4090
نه سعی در خلاصه کردن خودتان
در یک آینده راهبردی
16:10
that's actuallyدر واقع just an escapeدر رفتن
from presentحاضر heartbreakدلهره;
324
958473
3657
که فقط یک فرار از دل‌شکستگی‌های کنونی است؛
16:14
the abilityتوانایی to standایستادن
in the groundزمینی of your life
325
962154
2809
توانایی دیدن تمام زندگی‌تان
16:16
and to look at the horizonافق
that is pullingکشیدن you --
326
964987
3389
و نگاه به افقی که شما را
به سوی آن می‌برد --
16:20
in that momentلحظه,
327
968400
1318
در آن لحظه،
16:21
you are the wholeکل journeyسفر.
328
969742
1478
شما، تمام سفر هستید.
16:23
You are the wholeکل conversationگفتگو.
329
971244
2355
شما، تمام گفتگو هستید.
16:27
"Santiagoسانتیاگو."
330
975743
1150
«سانتیاگو»
16:28
"The roadجاده seenمشاهده گردید, then not seenمشاهده گردید
331
976917
2982
«جاده دیده می‌شود و نمی‌شود
16:31
the roadجاده seenمشاهده گردید, then not seenمشاهده گردید
332
979923
3335
جاده دیده می‌شود و نمی‌شود
16:36
the hillsideتپه ساحلی hidingقایم شدن then revealingآشکار شدن
the way you should take
333
984020
4734
کوهپایه پنهان می‌شود و سپس
راهی را که باید بروی، آشکار می‌کند
16:40
the roadجاده seenمشاهده گردید, then not seenمشاهده گردید
334
988778
2750
جاده دیده می‌شود و نمی‌شود
16:43
the hillsideتپه ساحلی hidingقایم شدن then revealingآشکار شدن
the way you should take,
335
991552
5076
کوهپایه پنهان می‌شود و سپس
راهی را که باید بروی، آشکار می‌کند،
16:48
the roadجاده droppingافتادن away from you
336
996652
3650
جاده از نظرت دور می‌شود
16:52
as if leavingترک you to walkراه رفتن on thinلاغر airهوا,
337
1000326
4750
انگار تو را در حال راه رفتن
بر روی هوا رها می‌کند،
16:57
then catchingگرفتگی you,
338
1005100
1175
سپس در آغوشت می‌گیرد،
16:58
catchingگرفتگی you,
339
1006299
1240
در آغوشت می‌گیرد،
16:59
holdingبرگزاری you up,
when you thought you would fallسقوط,
340
1007563
2825
نگاهت می‌دارد، وقتی
می‌پنداشتی سقوط می‌کنی،
17:02
catchingگرفتگی you,
341
1010412
1163
در آغوشت می‌گیرد،
17:03
holdingبرگزاری you up,
when you thought you would fallسقوط,
342
1011599
2336
نگاهت می‌دارد، وقتی
می‌پنداشتی سقوط می‌کنی،
17:05
and the way forwardرو به جلو
343
1013959
1546
و مسیر رو به جلو
17:07
the way forwardرو به جلو always in the endپایان
344
1015529
3607
مسیر روبرو همیشه در انتها
17:11
the way that you cameآمد,
345
1019160
1537
مسیری که طی کرده‌ای،
17:12
the way forwardرو به جلو always in the endپایان
346
1020721
1877
مسیر روبرو همیشه در انتها
17:14
the way that you cameآمد,
347
1022622
1156
مسیری که طی کرده‌ای،
17:15
the way that you followedدنبال شد,
the way that carriedانجام you into your futureآینده,
348
1023802
3334
مسیری که دنبال کرده‌ای،
مسیری که تو را به آینده‌ات برده،
17:19
that broughtآورده شده you to this placeمحل,
349
1027160
1720
که تو را به این‌جا رسانده،
17:20
that broughtآورده شده you to this placeمحل,
350
1028904
2463
که تو را به این‌جا رسانده،
17:23
no matterموضوع that it sometimesگاه گاهی
had to take your promiseوعده from you,
351
1031391
5258
مهم نیست گاهی اوقات
از تو قربانی گرفته،
17:28
no matterموضوع that it always
had to breakزنگ تفريح your heartقلب alongدر امتداد the way:
352
1036673
5315
مهم نیست که همیشه
مجبور بوده در مسیر قلبت را بشکند:
17:34
the senseاحساس
353
1042697
1181
آن حس
17:35
the senseاحساس of havingداشتن walkedراه می رفت
from deepعمیق insideداخل yourselfخودت
354
1043902
4599
حس پیاده آمدن از عمق درونت
17:40
out into the revelationافشا,
355
1048525
2162
تا رسیدن به این مکاشفه،
17:43
to have riskedخطرناک است yourselfخودت
356
1051482
1742
به خطر انداختن خودت
17:45
for something that seemedبه نظر می رسید to standایستادن
bothهر دو insideداخل you and farدور beyondفراتر you,
357
1053248
5970
برای چیزی که به نظر می‌رسید
هم درونت و هم فراتر از خودت باشد،
17:51
and that calledبه نام you back in the endپایان
358
1059242
2497
که تو را در انتها فراخواند
17:53
to the only roadجاده you could followدنبال کردن,
359
1061763
2640
به تنها جاده‌ای که می‌توانستی طی کنی،
17:56
walkingپیاده روی as you did, in your ragsجوراب ها of love
360
1064427
4353
وقتی در لباس عشقت راه می‌رفتی
18:00
walkingپیاده روی as you did, in your ragsجوراب ها of love
361
1068804
2892
وقتی در لباس عشقت راه می‌رفتی
18:03
and speakingصحبت كردن in the voiceصدای that by night
becameتبدیل شد a prayerنماز for safeبی خطر arrivalورود,
362
1071720
6921
و با صدایی صحبت می‌کردی که
یک‌شبه تبدیل به دعای سالم رسیدنت شد،
18:10
so that one day
363
1078665
1727
طوری که یک روز
18:12
one day you realizedمتوجه شدم
364
1080416
2117
روزی می‌فهمی
18:14
that what you wanted
had actuallyدر واقع alreadyقبلا happenedاتفاق افتاد
365
1082557
3483
آنچه می‌خواستی، قبلاً اتفاق افتاده
18:18
one day you realizedمتوجه شدم
366
1086064
1952
روزی می‌فهمی
18:20
that what you wanted
had actuallyدر واقع alreadyقبلا happenedاتفاق افتاد
367
1088040
2357
آنچه می‌خواستی، قبلاً اتفاق افتاده
18:22
and long agoپیش
368
1090421
1151
خیلی وقت پیش
18:23
and in the dwellingمسکن placeمحل
in whichکه you livedزندگی می کرد before you beganآغاز شد,
369
1091596
3977
در خانه‌ای که قبل از شروع
در آن زندگی کرده‌ای
18:27
and that
370
1095597
1156
و این که
18:28
and that everyهرکدام stepگام alongدر امتداد the way,
371
1096777
2616
این که هر قدم در طول راه،
18:31
everyهرکدام stepگام alongدر امتداد the way,
372
1099417
1647
هر قدم در طول راه،
18:33
you had carriedانجام the heartقلب
and the mindذهن and the promiseوعده
373
1101088
3827
قلبی را، ذهنی را، قولی را همراه داشته‌ای
18:36
that first setتنظیم you off
and then drewکشید you on,
374
1104939
2887
که در این راه قرارت داد
و سپس در آن به پیش برد،
18:39
and that
375
1107850
1163
و این که
18:41
and that you were more marvelousشگفت آور
376
1109037
4873
و این که شگفت‌انگیزتر بوده‌ای
18:45
in your simpleساده wishآرزو کردن to find a way
377
1113934
2264
با همان آرزوی ساده برای یافتن یک مسیر
18:48
you were more marvelousشگفت آور
in your simpleساده wishآرزو کردن to find a way
378
1116222
3977
شگفت‌انگیزتر بوده‌ای
با همان آرزوی ساده برای یافتن یک مسیر
18:52
than the gildedطلایی roofsسقف ها
of any destinationمقصد you could reachنائل شدن
379
1120223
4237
در مقابل سقف‌های طلایی هر مقصدی
که می‌توانستی به آن برسی
18:56
you were more marvelousشگفت آور
in that simpleساده wishآرزو کردن to find a way
380
1124484
3737
شگفت‌انگیزتر بوده‌ای
با همان آرزوی ساده برای یافتن یک مسیر
19:00
than the gildedطلایی roofsسقف ها
of any destinationمقصد you could reachنائل شدن:
381
1128245
2906
در مقابل سقف‌های طلایی هر مقصدی
که می‌توانستی به آن برسی:
19:03
as if, all alongدر امتداد,
382
1131175
1177
انگار تمام مسیر
19:04
you had thought the endپایان pointنقطه
mightممکن be a cityشهر with goldenطلایی domesگنبد,
383
1132376
3093
فکر می‌کردی، مقصد می‌تواند
شهری با گنبدهای طلایی باشد،
19:07
and cheeringتشویق crowdsجمعیت,
384
1135493
1455
با جمعیتی که تشویقت می‌کنند،
19:08
and turningچرخش the cornerگوشه
385
1136972
1947
و پشت سر گذاشتن سختی‌ها
19:10
at what you thought
was the endپایان of the roadجاده,
386
1138943
4347
در جایی که فکر می‌کردی انتهای جاده است،
19:15
you foundپیدا شد just a simpleساده reflectionانعکاس,
387
1143314
3113
اما فقط یک بازتاب ساده یافتی،
19:19
and a clearروشن است revelationافشا
beneathدر زیر the faceصورت looking back
388
1147395
3577
و یک مکاشفه، پشت چهره‌ای
که نگاهت می‌کرد
19:22
and beneathدر زیر it anotherیکی دیگر invitationدعوت نامه,
389
1150996
4328
و پشت آن یک دعوت دیگر،
19:27
all in one glimpseنظر اجمالی
390
1155348
2399
قفط در یک نگاه
19:29
all in one glimpseنظر اجمالی:
391
1157771
1647
فقط در یک نگاه:
19:31
like a personفرد
392
1159442
1230
مثل کسی
19:33
like a personفرد or a placeمحل
you had soughtبه دنبال foreverبرای همیشه
393
1161729
3417
مثل کسی یا جایی
که همیشه دنبال آن بوده‌ای
19:37
like a personفرد or a placeمحل
you had soughtبه دنبال foreverبرای همیشه,
394
1165170
3487
مثل کسی یا جایی
که همیشه دنبال آن بوده‌ای،
19:40
like a boldجسورانه fieldرشته of freedomآزادی
that beckonedبهم زده you beyondفراتر;
395
1168681
4327
مثل یک میدان آزادی بی‌پروا
که صدایت می‌زد؛
19:45
like anotherیکی دیگر life
396
1173032
1357
مثل یک زندگی دیگر
19:46
like anotherیکی دیگر life,
397
1174413
1785
مثل یک زندگی دیگر،
19:48
and the roadجاده
398
1176222
1267
و جاده
19:49
the roadجاده still stretchingکشش on."
399
1177513
3292
جاده همچنان طولانی‌تر می‌شود.»
19:54
(Applauseتشویق و تمجید)
400
1182530
1013
(تشویق)
19:55
Thank you.
401
1183567
1154
سپاسگزارم.
19:56
(Applauseتشویق و تمجید)
402
1184745
3077
(تشویق)
20:01
Thank you.
403
1189379
1151
سپاسگزارم.
20:02
(Applauseتشویق و تمجید)
404
1190554
3000
(تشویق)
20:07
Thank you very much. Thank you.
405
1195731
2373
بسیار سپاسگزارم. ممنونم.
20:10
You're very kindنوع. Thank you.
406
1198128
1547
لطف دارید. ممنونم.
20:11
(Applauseتشویق و تمجید)
407
1199699
2364
(تشویق)
Translated by Pedram Pourasgari
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
David Whyte - Poet, author
David Whyte writes at the intersection of interior and exterior worlds, what he calls the conversational nature of reality, bringing new territory into view with his distinctly personal style.

Why you should listen

David Whyte grew up amid the grounded practicalities of Yorkshire, England, of a very imaginative, storytelling Irish mother. Not choosing between these two sides is what perhaps gave him his first insight into the complexities of human identity. He is quoted as saying that all of his poetry and philosophy is based on what he calls "the conversational nature of reality." His time as a scientist and naturalist fuide in the Galapagos Islands led him to explore what he calls the frontier nature of human identity. Whyte draws from this diverse background and a deep philosophical curiosity to craft poetry and prose that is at once highly relatable, yet altogether new. His work spans the worlds of literature, philosophy and organizational leadership, making him a clear, wise voice in an increasingly complex world. 

His books include The Sea in You: Twenty Poems of Requited and Unrequited Love; The Three Marriages: Reimagining Work, Self and Relationship; River Flow: New & Selected Poems; Consolations: The Solace, Nourishment and Underlying Meaning of Everyday Words and Pilgrim.

More profile about the speaker
David Whyte | Speaker | TED.com