ABOUT THE SPEAKER
Luvvie Ajayi - Creator
Luvvie Ajayi is an author, speaker and digital strategist who thrives at the intersection of comedy, technology and activism.

Why you should listen

A 14-year blogging veteran, Luvvie Ajayi is the voice behind the blog AwesomelyLuvvie.com, where she covers all things pop culture with razor-sharp commentary and wit. Her debut book, I'm Judging You: The Do Better Manual, was released in September 2016, and was an instant New York Times best-seller.

Ajayi is Executive Director and co-founder of The Red Pump Project, a national nonprofit that educates women and girls of color about HIV/AIDS. They’ve earned a Congressional Record from the U.S. House of Representatives and Resolutions by the Illinois State Senate as well as the City Council of Chicago. The University of Illinois alum is a sought-after speaker who has spoken at the Obama White House, MAKERS Conference, SXSW, Social Media Week, among others. She has interviewed bosses like Oprah Winfrey, Geena Davis and Shonda Rhimes. She also runs AwesomelyTechie.com, a site for writers, small business owners and everyday people looking to use technology to make their lives easier as an extension of her marketing expertise.

Ajayi was selected to Oprah Winfrey’s inaugural Supersoul 100 list, voted as the Influencer of the Year at the 2016 Iris Awards and was chosen as a 2015 Black Innovator by XFINITY Comcast. She is committed to using her voice for pop culture critique and gender and racial justice.

More profile about the speaker
Luvvie Ajayi | Speaker | TED.com
TEDWomen 2017

Luvvie Ajayi: Get comfortable with being uncomfortable

لووی آجای: در عین ناراحتی چگونه راحت باشیم

Filmed:
4,834,905 views

لووی آجای از بیان کردن هرآنچه که در ذهنش هست و یا اینکه یک شخص مخالف در یک اجتماع باشد ابائی ندارد، بهتر است که ما هم همین گونه باشیم. نویسنده ، فعال و دردسرساز حرفه‌ای خودخوانده معتقد است که "سکوت به هیچ‌کس خدمت نمی‌کند." در این بحث عالی و روشن، آجای سه سوال را که، اگر درشرایطی قرار گرفتید که نمی‌دانستید صحبت کنید یا سکوت کنید، مطرح می‌کند تا آنها را از خودتان بپرسید -- و همه ما را تشویق به این می‌کند که در عین ناراحتی کمی بیشتر راحت و آسوده خیال باشیم.
- Creator
Luvvie Ajayi is an author, speaker and digital strategist who thrives at the intersection of comedy, technology and activism. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I'm a professionalحرفه ای troublemakerدردسر ساز.
0
644
1776
من یک دردسرساز ماهرم.
00:14
(Laughterخنده)
1
2444
1365
(خنده)
00:16
As my jobکار is to critiqueانتقاد the worldجهان,
2
4349
4880
کار من این است که از این دنیا
00:22
the shoddyخرابکاری systemsسیستم های and the people
who refuseامتناع to do better,
3
10058
3187
سیستم‌های مخرب و مردمی
که از عملکرد بهتر اجتناب می‌کنند
00:25
as a writerنویسنده, as a speakerبلندگو,
as a shadyسایه دار Nigerianنیجریه --
4
13991
3175
چه نویسنده، چه گوینده
و چه یک نیجریه‌ای مرموز، انتقاد کنم.
00:29
(Laughterخنده)
5
17190
1025
(خنده)
00:30
I feel like my purposeهدف is to be this catگربه.
6
18239
3981
احساس می‌کنم هدف من این است
که این گربه باشم.
00:34
(Laughterخنده)
7
22244
2151
(خنده)
00:36
I am the personفرد
who is looking at other people,
8
24419
2656
من کسی هستم
که این طوری به بقیه نگاه می‌کند،
00:39
like, "I need you to fixثابت it."
9
27099
1564
"می‌خوام که درست انجامش بدی."
00:41
That is me.
10
29331
1155
من اینجوری‌ام.
00:42
I want us to leaveترک کردن this worldجهان
better than we foundپیدا شد it.
11
30510
4181
می‌خواهم که این دنیا را
بهتر از آن چیزی که پیدا کردیم، ترک کنیم.
00:47
And how I chooseانتخاب کنید to effectاثر changeتغییر دادن
12
35234
2766
و راهی که برای این تغییرات انتخاب کردم
00:50
is by speakingصحبت كردن up,
13
38024
1413
آزادانه حرف زدن است،
00:51
by beingبودن the first
and by beingبودن the dominoدومینو.
14
39461
2384
اینکه اولین نفر باشم، مثل اولین دومینو.
00:55
For a lineخط of dominoesدومینو to fallسقوط,
15
43245
2054
برای این که یک خط دومینو شروع به ریختن کند
00:57
one has to fallسقوط first,
16
45323
2241
یکی باید اول بیافتد،
00:59
whichکه then leavesبرگها the other
choicelesschoiceless to do the sameیکسان.
17
47588
2865
و این بقیه را هم
وادار به انجام همان کار می‌کند.
01:03
And that dominoدومینو that fallsسقوط,
18
51237
1602
و آن دومینویی که افتاد
01:04
we're hopingامید that, OK,
19
52863
2258
امیدواریم که خب
01:07
the nextبعد personفرد that seesمی بیند this
is inspiredالهام گرفته to be a dominoدومینو.
20
55145
3452
نفر بعدی که آن را دید
الهام بگیرد و یک دومینو باشد.
01:12
Beingبودن the dominoدومینو, for me,
looksبه نظر می رسد like speakingصحبت كردن up
21
60115
3188
برای من دومینو بودن
این است که آزادانه حرف‌هایم را بزنم
01:15
and doing the things
that are really difficultدشوار,
22
63327
2237
و کارهایی را انجام دهم که واقعاً دشوارند.
01:17
especiallyبه خصوص when they are neededمورد نیاز است,
23
65588
2095
مخصوصاً وقتی که به آنها نیاز است،
01:19
with the hopeامید that othersدیگران
will followدنبال کردن suitکت و شلوار.
24
67707
2362
با این امید که بقیه هم
همین راه را ادامه دهند.
01:23
And here'sاینجاست the thing:
I'm the personفرد who saysمی گوید
25
71041
2559
نکته اینجاست:
من کسی هستم که چیزی را می‌گوید
01:25
what you mightممکن be thinkingفكر كردن
but daredجرات کرد not to say.
26
73624
3457
که ممکن است به ذهن شما برسد
اما جرئت گفتنش را پیدا نکنید.
01:29
A lot of timesبار people think
that we're fearlessبی تردید,
27
77105
2767
خیلی وقت‌ها مردم فکر می‌کنند
که ما از هیچ چیز نمی‌ترسیم،
کسانی که این طور فکر می‌کنند،
که ما نترس هستیم،
01:31
the people who do this, we're fearlessبی تردید.
28
79896
1978
01:33
We're not fearlessبی تردید.
29
81898
1158
ما نترس نیستیم.
01:35
We're not unafraidبی رحم of the consequencesعواقب
30
83080
2474
ما از پیامدها
یا فداکاری‌هایی که باید
در راه بیان حقایق دربرابر قدرت انجام دهیم
01:37
or the sacrificesفداکاری that we have to make
31
85578
2210
01:39
by speakingصحبت كردن truthحقیقت to powerقدرت.
32
87812
1996
ابائی نداریم.
01:41
What happensاتفاق می افتد is, we feel like we have to,
33
89832
2199
اتفاقی که می‌افتد، این است
که ما احساس می‌کنیم مجبوریم
01:44
because there are too fewتعداد کمی
people in the worldجهان
34
92055
2603
چون تعداد اندکی در دنیا هستند
01:46
willingمایلم to be the dominoدومینو,
35
94682
1627
که بخواهند دومینو باشند،
01:48
too fewتعداد کمی people willingمایلم to take that fallسقوط.
36
96333
2358
خیلی کم‌اند کسانی که بخواهند
آن افتادن را انجام دهند.
01:50
We're not doing it withoutبدون fearترس.
37
98715
1722
ما این کار را بدون ترس انجام نمی‌دهیم.
01:52
Now, let's talk about fearترس.
38
100461
1372
خب، بیاید راجع به ترس صحبت کنیم.
01:54
I knewمی دانست exactlyدقیقا what I wanted
to be when I grewرشد کرد up.
39
102406
2335
وقتی بچه بودم دقیقاً می‌دانستم
وقتی بزرگ شدم می‌خواهم چه کاره بشوم.
01:56
I was like, "I'm going to be a doctorدکتر!"
40
104765
1938
به خودم می‌گفتم، "می‌خوام دکتر بشم!"
01:58
Doctorدکتر LuvvieLuvvie was the dreamرویا.
41
106727
1562
آرزوم دکتر لووی شدن بود.
02:00
I was Docدکتر McStuffinsMcStuffins
before it was a thing.
42
108876
2253
دکتر مک استافینز بودم قبل از اینکه
اصلاً به وجود بیاید.
02:03
(Laughterخنده)
43
111153
1199
(خنده)
02:04
And I rememberیاد آوردن when I wentرفتی to collegeکالج,
44
112376
2207
و یادم هست وقتی به دانشگاه رفتم،
02:06
my freshmanتازه وارد yearسال,
I had to take Chemistryعلم شیمی 101
45
114607
3706
سال اول باید شیمی ۱۰۱ را
02:10
for my premedpremed majorعمده.
46
118337
1389
برای پیش دوره پزشکی می‌گذراندم.
02:13
I got the first and last D
of my academicعلمی careerحرفه.
47
121115
3068
آنجا بود که اولین و آخرین
نمره D دانشگاهی‌ام را گرفتم.
02:16
(Laughterخنده)
48
124207
1674
(خنده)
02:17
So I wentرفتی to my advisorمشاور, and I was like,
49
125905
2572
به مشاورم مراجعه کردم، واینطوری بودم،
02:20
"OK, let's dropرها کردن the premedpremed,
50
128501
2254
خب، باید درس پیش دوره پزشکی رو حذف کنم،
02:22
because this doctorدکتر thing
is not going to work,
51
130779
2223
چون اصلاً علاقه‌ای به پزشکی ندارم،
02:25
because I don't even like hospitalsبیمارستان ها.
52
133026
1744
چون حتی از بیمارستان هم خوشم نمیاد.
02:26
So ..."
53
134794
1151
پس ..."
02:27
(Laughterخنده)
54
135969
1031
(خنده)
02:29
"Let's just considerدر نظر گرفتن that doneانجام شده for."
55
137024
2128
"بیا قضیه رو حل شده ببینیم."
02:31
And that sameیکسان semesterنیمسال,
I startedآغاز شده bloggingوبلاگ نویسی.
56
139728
2420
و آن ترم شروع به وبلاگ نویسی کردم.
02:34
That was 2003.
57
142172
1429
سال ۲۰۰۳ بود.
02:35
So as that one dreamرویا was endingپایان دادن,
anotherیکی دیگر was beginningشروع.
58
143625
2859
پس با خاتمه یافتن یک آرزو،
آرزویی دیگر جان گرفت،
02:38
And then what was a cuteجذاب hobbyسرگرمی
becameتبدیل شد my full-timeتمام وقت jobکار
59
146508
3569
و وقتی که در سال ۲۰۱۰
کار بازاریابی‌ام را ار دست دادم
02:42
when I lostکم شده my marketingبازار یابی jobکار in 2010.
60
150101
2895
آنچه تا آن زمان یک سرگرمی بامزه بود
به شغل تمام وقت من تبدیل شد.
02:45
But it still tookگرفت me two more yearsسالها
to say, "I'm a writerنویسنده."
61
153020
3374
اما دو سال دیگر هم زمان برد
تا بتوانم بگویم، "من یک نویسنده هستم."
02:48
Nineنه yearsسالها after I had startedآغاز شده writingنوشتن,
before I said, "I'm a writerنویسنده,"
62
156418
5218
۹ سال بود که می‌نوشتم قبل از اینکه
بتوانم بگویم، " من یک نویسنده‌ام،"
02:53
because I was afraidترسیدن of what happensاتفاق می افتد
63
161660
2799
چون از اتفاقی که بدون
02:56
withoutبدون 401ksks,
64
164483
2016
بدون حقوق صندوق بازنشستگی می‌افتاد
می‌ترسیدم.
02:58
withoutبدون, "How am I going
to keep up my shoeکفش habitعادت?
65
166523
2508
"بدون آن چطور می‌توانستم زندگی کنم؟
03:01
That's importantمهم to me."
66
169055
1166
در واقع اون مهم‌تر بود."
03:02
(Laughterخنده)
67
170245
1119
(خنده)
03:03
So it tookگرفت me that long to ownخودت this thing
68
171388
2995
اینجوری بود که مدت زمان زیادی طول کشید
تا به این نتیجه برسم
03:06
that was what my purposeهدف was.
69
174407
1634
که واقعاً هدفم چی بوده.
03:08
And then I realizedمتوجه شدم,
70
176065
1435
و بعد فهمیدم،
03:09
fearترس has a very concreteبتن powerقدرت
71
177524
2310
که ترس و واهمه چه قدرتی زیادی
03:11
of keepingنگه داشتن us from doing and sayingگفت:
the things that are our purposeهدف.
72
179858
4192
در جلوگیری ما
از انجام و بیان اهدافمان دارد.
03:16
And I was like, "You know what?
73
184822
1674
و این طوری بودم، "می‌دونی چیه؟
03:18
I'm not going to let fearترس ruleقانون my life.
74
186520
2602
اجازه نمی‌دهم ترس
بر زندگی من حکم‌رانی کند.
03:21
I'm not going to let fearترس
dictateدیکته کردن what I do."
75
189146
3422
اجازه نمی‌دهم ترس
مرا وادار به انجام کاری کند."
03:24
And then all of these
awesomeعالی things startedآغاز شده happeningاتفاق می افتد,
76
192592
2984
آنجا بود که تمام این اتفاقات عالی شروع شد
03:27
and dominoesدومینو startedآغاز شده to fallسقوط.
77
195600
1579
و دومینوها شروع به افتادن کردند.
03:29
So when I realizedمتوجه شدم that,
I was like, "OK, 2015,
78
197850
2679
وقتی به این قضیه پی بردم،
این طوری بودم، "خب، سال ۲۰۱۵،
03:32
I turnedتبدیل شد 30,
79
200553
1265
۳۰ سالم شده،
03:33
it's going to be my yearسال
of 'Do' انجام it anywayبه هر حال.'
80
201842
2188
این سال باید برای من
سالِ 'هرطوری هست انجامش بده' باشد.
03:36
Anything that scaresترسناک me,
I'm going to activelyفعالانه pursueدنبال کردن it."
81
204054
3025
هر چیزی که باعث ترس من است را
فعالانه دنبال می‌کنم."
03:39
So, I'm a Capricornبرج جدی.
82
207667
2190
متولد برج جدی هستم.
03:41
I like my feel solidlyبه طور جامع on the groundزمینی.
83
209881
2122
دوست دارم پاهایم روی زمین سفت باشند.
03:45
I decidedقرار بر این شد to take
my first-everاولین بار soloانفرادی vacationتعطیلات,
84
213171
2851
بنابراین تصمیم گرفتم برای اولین بار
به تنهایی سفر کنم
03:48
and it was out of the countryکشور
to the Dominicanدومینیکن Republicجمهوری.
85
216046
2781
و به خارج از کشور به جمهوری دومینیکن رفتم.
03:51
So on my birthdayروز تولد, what did I do?
86
219827
2595
روز تولدم، چکار کردم؟
03:54
I wentرفتی zipliningziplining throughاز طریق
the forestsجنگل ها of Puntaپونتا CanaCana.
87
222446
2465
رفتم جنگل های پونتا کانا
زیپ لاین سواری کردم.
03:57
And for some oddفرد reasonدلیل,
I had on businessکسب و کار casualگاه به گاه.
88
225681
2412
و به دلایل غریبی
لباس رسمی پوشیده بودم.
04:00
Don't askپرسیدن why.
89
228117
1182
نپرسید چرا.
04:01
(Laughterخنده)
90
229323
2202
(خنده)
04:03
And I had an incredibleباور نکردنی time.
91
231549
1854
حقیقتاً بهم خوش گذشت.
04:05
Alsoهمچنین, I don't like beingبودن
submergedغرق شده in waterاب.
92
233427
2136
همچنین، خوشم نمی‌آید در آب غوطه‌ور شوم.
04:07
I like to be, again, on solidجامد groundزمینی.
93
235587
2354
دوست دارم روی زمین سفت باشم.
04:09
So I wentرفتی to Mexicoمکزیک
and swamشنا کرد with dolphinsدلفین ها underwaterزیر آب.
94
237965
4546
بنابراین رفتم به مکزیک و با دلفین‌ها
زیر آب شنا کردم.
04:15
And then the coolسرد thing
that I did alsoهمچنین that yearسال
95
243240
2392
و کار جالب دیگری که آن سال کردم
04:17
that was my mountainکوه
96
245656
2089
و اوج کارم بود
04:19
was I wroteنوشت my bookکتاب,
97
247769
1890
این بود که کتابم را نوشتم،
04:21
"I'm Judgingقضاوت You: The Do-Betterآیا بهتر است. Manualکتابچه راهنمای,"
98
249683
2052
"قضاوتت می‌کنم:
راهنمای بهتر انجام دادن کارها"
04:23
And I had to ownخودت --
99
251759
1153
وقتش بود که --
04:24
(Applauseتشویق و تمجید)
100
252936
1014
(تشویق)
04:25
that wholeکل writingنوشتن thing now, right?
101
253974
1797
خودم را واقعاً نویسنده بنامم، نه؟
04:27
Yes.
102
255795
1243
بله.
04:29
But the very anti-meضد-من thing
that I did that yearسال
103
257062
3028
اما کاری که آن سال انجام دادم
و خیلی خلاف من بود
04:32
that scaredترسیده the crapچرندیات out of me --
104
260114
1792
و تا سرحد مرگ مرا ترساند --
04:34
I wentرفتی skydivingاسکیدویو.
105
262906
1504
این بود که رفتم چتر بازی.
04:37
We're about to fallسقوط out of the planeسطح.
106
265539
1808
موقعی که قرار بود ازهواپیما بیرون بپریم.
04:39
I was like, "I've doneانجام شده some stupidاحمق
things in life. This is one of them."
107
267371
3460
با خودم گفتم، "کارهای احمقانه تو زندگیم
زیاد انجام دادم. این یکی از آنهاست."
04:42
(Laughterخنده)
108
270855
1003
(خنده)
04:43
And then we come fallingافتادن down to Earthزمین,
109
271882
1924
وقتی پایین پریدیم،
04:45
and I literallyعینا loseاز دست دادن my breathنفس کشیدن
as I see Earthزمین, and I was like,
110
273830
3243
وقتی زمین را دیدم به معنای واقعی کلمه
نفسم بند آمد، به خودم گفتم،
04:49
"I just fellسقوط out of a perfectlyکاملا good
planeسطح on purposeهدف."
111
277097
2650
"الان عمداً از یک هواپیمای
کاملاً سالم پریدم بیرون."
04:51
(Laughterخنده)
112
279771
1024
(خنده)
04:52
"What is wrongاشتباه with me?!"
113
280819
1442
"چه مشکلی دارم؟!"
04:54
But then I lookedنگاه کرد down at the beautyزیبایی,
114
282285
1916
اما بعد زیبایی پایین را که دیدم،
04:56
and I was like, "This is
the bestبهترین thing I could have doneانجام شده.
115
284225
2750
به خودم گفتم، "این بهترین کاری بود
که می‌توانستم انجام دهم.
04:58
This was an amazingحیرت آور decisionتصمیم گیری."
116
286999
2233
تصمیم فوق العاده‌ای بود."
05:01
And I think about the timesبار
when I have to speakصحبت truthحقیقت.
117
289256
2849
و یاد اون لحظه‌هایی افتادم
که باید حقیقت را می‌گفتم.
05:04
It feelsاحساس می کند like I am fallingافتادن
out of that planeسطح.
118
292129
3311
درست مثل این بود
که از هواپیما بیرون پریده باشم.
05:07
It feelsاحساس می کند like that momentلحظه
when I'm at the edgeلبه - تیزی of the planeسطح,
119
295464
2855
مثل زمانی بود که روی لبه هواپیما بودم،
05:10
and I'm like, "You shouldn'tنباید do this,"
120
298343
1863
و به خودم می‌گفتم، "نباید این کارو بکنی،
05:12
but then I do it anywayبه هر حال,
because I realizeتحقق بخشیدن I have to.
121
300230
2638
اما هر طور بود انجامش می‌دادم،
چون می‌دانستم که مجبورم.
05:15
Sittingنشسته at the edgeلبه - تیزی of that planeسطح
122
303674
1686
نشستن روی لبه هواپیما
05:17
and kindنوع of stayingاقامت on that planeسطح
is comfortراحتی to me.
123
305384
2794
و ماندن در هواپیما برای من راحت بود.
05:20
And I feel like everyهرکدام day
that I'm speakingصحبت كردن truthحقیقت
124
308202
2309
اما هر روز که حقایقی را
05:22
againstدر برابر institutionsمؤسسات and people
who are biggerبزرگتر than me
125
310535
2799
در برابر مردم و نهادهایی
که از من بزرگتر هستند
05:25
and just forcesنیروها that are
more powerfulقدرتمند than me,
126
313358
2329
و نیروهایی که از من
قدرتمند‌تر هستند بیان می‌کنم،
05:27
I feel like I'm fallingافتادن out of that planeسطح.
127
315711
2059
احساس می‌کنم
که دارم از هواپیما بیرون می‌افتم.
05:29
But I realizeتحقق بخشیدن comfortراحتی is overratedمبالغه.
128
317794
2106
اما متوجه می‌شوم که درباره آسودگی غلو شده.
05:31
Because beingبودن quietساکت is comfortableراحت.
129
319924
2710
زیرا سکوت کردن کار راحتی است.
05:34
Keepingنگه داشتن things the way
they'veآنها دارند been is comfortableراحت.
130
322658
3321
اینکه کارها را همان طور که هستند رها کنیم
کار راحتی است.
05:38
And all comfortراحتی has doneانجام شده
is maintainحفظ the statusوضعیت quoچی.
131
326003
2696
در واقع تنها کاری که آسودگی می‌کند
حفظ وضعیت موجود است.
05:40
So we'veما هستیم got to get comfortableراحت
with beingبودن uncomfortableناراحت
132
328723
2682
پس باید با ناراحت بودن راحت باشیم
05:43
by speakingصحبت كردن these hardسخت truthsحقایق
when they're necessaryلازم است.
133
331429
2733
و این حقایق تلخ را
هر جا که لازم است بیان کنیم.
05:46
And I --
134
334835
1301
و من --
05:48
(Applauseتشویق و تمجید)
135
336160
3171
(تشویق)
05:51
And for me, thoughگرچه, I realizeتحقق بخشیدن
that I have to speakصحبت these truthsحقایق,
136
339355
3727
و من فهمیدم که باید این حقایق را بگویم،
05:55
because honestyصادقانه is so importantمهم to me.
137
343106
1949
به خاطر اینکه صداقت برای من بسیار مهم است.
05:57
My integrityتمامیت is something I holdنگه دارید dearعزیزم.
138
345079
2243
راستی و صداقتم را
نزد خودم عزیز نگه داشته‌ام.
05:59
Justiceعدالت -- I don't think justiceعدالت
should be an optionگزینه.
139
347346
2541
عدالت -- فکر نمی‌کنم
عدالت باید یک گزینه باشد.
06:01
We should always have justiceعدالت.
140
349911
1480
ما باید همیشه عدالت داشته باشیم
06:03
Alsoهمچنین, I believe in sheaشیا butterکره
as a coreهسته valueارزش, and --
141
351415
3338
من همچنین کره درخت روغن قلم را
هم یک ارزش اساسی می‌دانم، و --
06:06
(Laughterخنده)
142
354777
1298
(خنده)
06:08
and I think the worldجهان would be better
if we were more moisturizedمرطوب.
143
356099
3590
و به نظر من دنیا جای بهتری بود
اگر همه ما مرطوب‌تر بودیم.
06:12
But besidesعلاوه بر این that, with these
as my coreهسته valuesارزش های,
144
360483
2812
اما این به کنار، با در نظر داشتن آنها
به عنوان ارزش‌های اساسی
06:15
I have to speakصحبت the truthحقیقت.
145
363319
1275
من همیشه باید حقایق را بگویم.
06:16
I have no other choiceانتخابی in the matterموضوع.
146
364618
1855
در واقع چاره دیگری ندارم.
06:18
But people like me,
the professionalحرفه ای troublemakersمشکل ساز,
147
366497
2393
اما دردسر سازهای خبره مثل من
06:20
should not be the only onesآنهایی که who are
committedمرتکب شده to beingبودن these dominoesدومینو
148
368914
3299
نباید تنها کسانی باشند
که به ایفای نقش دومینو تعهد دارند
06:24
who are always fallingافتادن out of planesهواپیما
149
372237
1737
و همیشه ازهواپیما بیرون می‌پرند
06:25
or beingبودن the first one to take this hitاصابت.
150
373998
1935
یا اولین کسانی باشند
که اولین ضربه را می‌زنند.
06:27
People are so afraidترسیدن
of these acuteحاد consequencesعواقب,
151
375957
2329
مردم از این عواقب حاد می‌ترسند،
06:30
not realizingتحقق that there are manyبسیاری timesبار
when we walkراه رفتن in roomsاتاق ها
152
378310
3052
و متوجه نیستند خیلی مواقع هست
که در اتاق‌هایی قدم می‌زنیم
06:33
and we are some of the mostاکثر
powerfulقدرتمند people in those roomsاتاق ها --
153
381386
2989
و ما از قدرتمند‌ترین افراد حاضر
در آن اتاق‌ها هستیم --
06:36
we mightممکن be the second-mostدومین powerfulقدرتمند,
third-mostسوم بیشتر powerfulقدرتمند.
154
384399
2763
شاید دومین، یا سومین فرد قدرتمند باشیم.
06:39
And I firmlyمحکم believe
that our jobکار in those timesبار
155
387186
2857
و عمیقاً معتقدم که وظیفه ما در این شرایط
06:42
is to disruptاختلال what is happeningاتفاق می افتد.
156
390067
2049
مختل کردن وقایع در حال وقوع است.
06:44
And then if we're not the mostاکثر powerfulقدرتمند,
157
392140
2099
و بعد اگر قدرتمندترین نبودیم،
06:46
if two more of us bandباند togetherبا یکدیگر,
158
394263
2226
اگر دو نفر از ما با هم متحد شویم،
06:48
it makesباعث می شود us powerfulقدرتمند.
159
396513
1457
قدرتمندترین خواهیم بود.
06:49
It's like cosigningcosigning
the womanزن in the meetingملاقات,
160
397994
2463
مثل این است که از نظر آن خانم
در جلسه حمایت کنید،
06:52
you know, the womanزن
who can't seemبه نظر می رسد to get her wordکلمه out,
161
400481
2895
می‌دانید، همان خانمی
که به نظر نمی‌رسد بتواند حرفش را بزند،
06:55
or just makingساخت sure that other personفرد
who can't make a pointنقطه
162
403400
3404
یا اینکه ازشنیده شدن صدای کسی
که نمی‌تواند منظورش را درست برساند
اطمینان حاصل کنید.
06:58
is beingبودن heardشنیدم.
163
406828
1309
07:00
Our jobکار is to make sure
they have roomاتاق for that.
164
408161
3254
کار ما این است که مطمئن شویم
آنها هم جایگاهی برای آن دارند.
07:03
Everyone'sهر کس well-beingتندرستی
is communityجامعه businessکسب و کار.
165
411439
2108
خوب بودن همه وظیفه اجتماع است.
07:05
If we madeساخته شده that a pointنقطه,
we're understandفهمیدن that,
166
413571
2223
اگر آن را به هدف تبدیل کنیم،
آن را درک کنیم،
07:07
for the timesبار when we need help,
167
415818
1662
زمانی که به کمک نیاز داشته باشیم
07:09
we wouldn'tنمی خواهم have to look around so hardسخت
168
417504
1951
لازم نیست زیاد بگردیم
07:11
if we madeساخته شده sure
we were somebodyکسی else'sچیز دیگری است help.
169
419479
2336
اگر مطمئن باشیم که به دیگران کمک کرده‌ایم.
07:14
And there are timesبار when I feel like
170
422313
1770
یه زمان‌هایی هست که احساس می‌کنم
07:16
I have takenگرفته شده very publicعمومی
tumblesتکان می خورد and fallsسقوط,
171
424107
4020
پرش‌ها و سقوط‌ها را
خیلی عمومی انجام داده‌ام،
07:20
like the time when I was askedپرسید:
to speakصحبت at a conferenceکنفرانس,
172
428151
2681
مثل زمانی که از من خواستند
در یک کنفرانس صحبت کنم،
07:22
and they wanted me to payپرداخت my way there.
173
430856
2993
و خواستند که هزینه سفرم را خودم بپردازم.
07:26
And then I did some researchپژوهش
174
434341
1363
اما بعد با کمی تحقیق متوجه شدم
07:27
and foundپیدا شد out the whiteسفید menمردان
who spokeصحبت کرد there got compensatedجبران شد
175
435728
3103
که مردان سفید پوستی
که آنجا سخنرانی کردند پاداش گرفتند
07:30
and got theirخودشان travelمسافرت رفتن paidپرداخت شده for.
176
438855
1897
و هزینه سفرشان هم پرداخت شده.
07:32
The whiteسفید womenزنان who spokeصحبت کرد there
got theirخودشان travelمسافرت رفتن paidپرداخت شده for.
177
440776
3024
هزینه سفر زنان سفید پوست هم
پرداخت شده بود.
07:35
The blackسیاه womenزنان who spokeصحبت کرد there were
expectedانتظار می رود to actuallyدر واقع payپرداخت to speakصحبت there.
178
443824
4282
اما زن سیاه پوستی که آنجا سخنرانی داشت
باید در واقع پول بدهد تا آنجا صحبت کند.
07:40
And I was like, "What do I do?"
179
448130
1698
به خودم گفتم، "چه کار کنم؟"
07:42
And I knewمی دانست that if I spokeصحبت کرد up
about this publiclyبه طور عمومی,
180
450417
2741
می‌دانستم اگر راجع به این قضیه
به صورت عمومی صحبت کنم،
07:45
I could faceصورت financialمالی lossاز دست دادن.
181
453182
1495
ممکن است با توبیخ مالی مواجه شوم.
07:47
But then I alsoهمچنین understoodفهمید
that my silenceسکوت servesخدمت no one.
182
455159
3016
اما می‌دانستم که سکوت من هم
به هیچ کس کمکی نخواهد کرد.
07:50
So I fearfullyترسناک spokeصحبت کرد up about it publiclyبه طور عمومی,
183
458658
3104
پس با ترس و دلهره به صورت عمومی
در این باره صحبت کردم،
07:53
and other womenزنان startedآغاز شده
comingآینده out to talk about,
184
461786
2619
و زنان دیگر هم صدایشان را بالا آوردند،
07:56
"I, too, have facedدر مواجهه
this typeتایپ کنید of payپرداخت inequalityنابرابری."
185
464429
2552
"من هم با این
پرداخت تبعیض‌آمیز مواجه شده‌ام."
07:59
And it startedآغاز شده a conversationگفتگو
about discriminatoryتبعیض آمیز payپرداخت practicesشیوه ها
186
467005
3105
و این بحثی را درباره
پرداخت‌های تبعیض‌آمیز شکل داد
08:02
that this conferenceکنفرانس was participatingشرکت کننده in.
187
470134
2515
که این کنفرانس هم در آن شرکت کرده بود.
08:04
I feltنمد like I was the dominoدومینو
188
472673
2392
وقتی که از چهره‌ای سرشناس
یادداشتی آزاردهنده خواندم
08:07
the time I readخواندن a disturbingمزاحم
memoirخاطرات by a publicعمومی figureشکل
189
475089
2723
و متنی درباره آن نوشتم
08:09
and wroteنوشت a pieceقطعه about it.
190
477836
1367
احساس کردم که من آن دومینو هستم.
08:11
I knewمی دانست this personفرد was more powerfulقدرتمند
than me and could impactتأثیر my careerحرفه,
191
479651
3497
می‌دانستم که او از من قدرتمندتر است
و می‌تواند بر آینده شغلی‌ام اثر بگذارد،
08:15
but I was like, "I've got to do this.
192
483172
1818
ولی به خودم گفتم، "باید انجامش بدم.
08:17
I've got to sitنشستن at the edgeلبه - تیزی of this planeسطح,
maybe for two hoursساعت ها."
193
485014
3401
حتی اگر شده دو ساعت هم
روی لبه این هواپیما بنشینم."
08:20
And I did. And I pressedفشرده شده
"Publishانتشار," and I ranفرار کرد away.
194
488439
2439
و بالاخره انجامش دادم
و دکمه "نشر" را زدم و در رفتم.
08:22
(Laughterخنده)
195
490902
1037
(خنده)
08:23
And I cameآمد back to a viralویروسی postپست
196
491963
1912
وقتی برگشتم دیدم آن پست پربیننده شده
08:25
and people beingبودن like, "Oh my God,
I'm so gladخوشحالم somebodyکسی finallyسرانجام said this."
197
493899
3602
و دیدم بقیه می‌گویند، "خدای من،
خوشحالم بالاخره یکی این حرف را زد."
08:29
And it startedآغاز شده a conversationگفتگو
198
497525
1512
و باعث شروع بحثی شد
08:31
about mentalذهنی healthسلامتی and self-careخود مراقبتی,
199
499061
2792
درباره سلامت روان و سلامت فردی،
08:33
and I was like, "OK. Alrightبسيار خوب.
200
501877
1851
به خودم گفتم، "خیلی خب.
08:35
This thing that I'm doing,
I guessحدس بزن, alrightبسيار خوب, it's doing something."
201
503752
3384
این کاری که من می‌کنم،
خوب، به نظر دارد به جاهایی می‌رسد."
08:39
And then so manyبسیاری people
have been the dominoدومینو
202
507160
3420
و بعد خیلی‌ها آن دومینو شدند
08:43
when they talk about how
they'veآنها دارند been assaultedحمله کرد by powerfulقدرتمند menمردان.
203
511422
4338
وقتی بحث درباره این بود که چطور
مردان قدرتمند به آنها تجاوز کرده‌اند.
08:47
And it's madeساخته شده millionsمیلیون ها نفر of womenزنان
joinپیوستن in and say, "Me Too."
204
515784
4422
این باعث شد میلیون‌ها زن به آن بپیوندند
و بگویند، "من هم."
08:52
So, a shout-outفریاد زدن to TaranaTarana Burkeبرک
for ignitingآتش سوزی that movementجنبش.
205
520230
2856
پس، به افتخار تارانا بورک
که آتش این جنبش را شعله‌ور کرد.
08:55
(Applauseتشویق و تمجید)
206
523110
6625
(تشویق)
09:01
People and systemsسیستم های countشمردن on our silenceسکوت
to keep us exactlyدقیقا where we are.
207
529759
4742
مردم و دستگاه‌ها روی سکوت ما حساب می‌کنند
تا ما را درست همانجا که هستیم نگه دارند.
09:08
Now, beingبودن the dominoدومینو sometimesگاه گاهی
comesمی آید down to beingبودن exactlyدقیقا who you are.
208
536006
5591
دومینو بودن گاهی به این معنی است
که دقیقاً کسی باشی که هستی.
09:14
So, I've been a shadyسایه دار somebodyکسی
sinceاز آنجا که I was threeسه.
209
542241
2934
خوب، من از سه سالگی آدم مرموزی بودم.
09:17
(Laughterخنده)
210
545199
1079
(خنده)
09:18
This is me on my thirdسوم birthdayروز تولد.
211
546302
1676
این منم در تولد سه سالگیم.
09:20
But I've been this girlدختر all my life,
212
548923
2344
اما در تمام زندگی همین دختر بوده‌ام،
09:23
and I feel like
even that's been the dominoدومینو,
213
551291
2069
و احساس می‌کنم حتی آن هم دومینو بوده است،
09:25
because in a worldجهان
that wants us to walkراه رفتن around
214
553384
2300
چون در دنیایی که از ما می‌خواهد
09:27
as representativesنمایندگان of ourselvesخودمان,
215
555708
1840
تا به عنوان نمایندگان خودمان زندگی کنیم،
09:29
beingبودن yourselfخودت can be a revolutionaryانقلابی actعمل کن.
216
557572
2260
اینکه کسی خودش باشد حرکتی انقلابی است.
09:32
And in a worldجهان that wants us to whisperنجوا,
217
560428
2353
در دنیایی که از ما می‌خواهد زمزمه کنیم،
09:34
I chooseانتخاب کنید to yellفریاد زدن.
218
562805
1554
من فریاد زدن را انتخاب می‌کنم.
09:37
(Applauseتشویق و تمجید)
219
565001
4986
(تشویق)
09:42
When it's time to say these hardسخت things,
220
570011
2401
وقتی که زمان گفتن چیزهای سخت فرا می‌رسد
09:44
I askپرسیدن myselfخودم threeسه things.
221
572436
1638
از خودم سه تا سوال می‌پرسم.
09:46
One: Did you mean it?
222
574098
1839
یک: از صمیم قلب است؟
09:48
Two: Can you defendدفاع it?
223
576509
2117
دو: می‌توانی از آن دفاع کنی؟
09:51
Threeسه: Did you say it with love?
224
579221
2123
سه: با عشق آن را می‌گویی؟
09:53
If the answerپاسخ is yes to all threeسه,
225
581368
2232
اگر جواب هر سه این سوال‌ها بله بود،
09:55
I say it and let the chipsچیپس fallسقوط.
226
583624
1857
حرفم را می‌زنم و می‌گویم هرچه بادا باد.
09:59
That's importantمهم.
227
587545
1151
این مهم است.
10:00
That checkpointایست بازرسی with myselfخودم
228
588720
1525
اون نقطه بازرسی که با خودم دارم
10:02
always tellsمی گوید me, "Yes,
you're supposedقرار است to do this."
229
590269
2706
همیشه به من می‌گوید،
"آره، باید انجامش بدی."
10:06
Tellingگفتن the truthحقیقت --
tellingگفتن thoughtfulمتفکر truthsحقایق --
230
594595
2385
گفتن حقیقت --
با فکر گفتن حقیقت --
10:09
should not be a revolutionaryانقلابی actعمل کن.
231
597004
1784
نباید یک حرکت انقلابی باشد.
10:12
Speakingصحبت كردن truthsحقایق to powerقدرت
should not be sacrificialفداکارانه, but they are.
232
600267
3357
گفتن حقایق در برابر قدرت
نباید فداکارانه باشد، اما هست.
10:16
But I think if more of us choseانتخاب کرد
to do this for the greaterبزرگتر good,
233
604370
3188
اما من فکر می‌کنم اگر تعداد بیشتری از ما
برای هدف والاتر تصمیم به انجام این کار بگیریم
10:19
we'dما می خواهیم be in better spacesفضاها
than we are right now.
234
607582
2300
در شرایط بهتری نسبت به اکنون
قرار خواهیم گرفت.
10:23
Speakingصحبت كردن of the greaterبزرگتر good,
235
611259
1530
صحبت از اهداف والاتر شد،
10:25
I think we commitمرتکب شدن ourselvesخودمان
to tellingگفتن truthsحقایق to buildساختن bridgesپل ها
236
613438
3432
به نظر من ما خودمان را
به گفتن حقایق و ساختن پل‌هایی
10:28
to commonمشترک groundزمینی,
237
616894
1477
به یک درک مشترک متعهد می‌کنیم،
10:30
and bridgesپل ها that aren'tنه basedمستقر
on truthحقیقت will collapseسقوط - فروپاشی - اضمحلال.
238
618395
3212
و پل‌هایی که بر اساس حقایق بنا نشده باشند،
فروخواهند ریخت.
10:33
So it is our jobکار,
239
621631
1861
بنابراین، این وظیفه،
10:35
it is our obligationتعهد, it is our dutyوظیفه
240
623516
3328
کار و تعهد ماست
10:38
to speakصحبت truthحقیقت to powerقدرت, to be the dominoدومینو,
241
626868
2172
تا با قدرت حقایق را بیان کنیم،
اینکه دومینو باشیم.
10:41
not just when it's difficultدشوار --
242
629883
1619
نه فقط زمانی که دشوار است --
10:43
especiallyبه خصوص when it's difficultدشوار.
243
631526
1989
بلکه دقیقا زمانی که خیلی دشوار است.
10:45
Thank you.
244
633539
1194
متشکرم.
10:46
(Applauseتشویق و تمجید)
245
634757
6149
(تشویق)
Translated by Ehsan Memari
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Luvvie Ajayi - Creator
Luvvie Ajayi is an author, speaker and digital strategist who thrives at the intersection of comedy, technology and activism.

Why you should listen

A 14-year blogging veteran, Luvvie Ajayi is the voice behind the blog AwesomelyLuvvie.com, where she covers all things pop culture with razor-sharp commentary and wit. Her debut book, I'm Judging You: The Do Better Manual, was released in September 2016, and was an instant New York Times best-seller.

Ajayi is Executive Director and co-founder of The Red Pump Project, a national nonprofit that educates women and girls of color about HIV/AIDS. They’ve earned a Congressional Record from the U.S. House of Representatives and Resolutions by the Illinois State Senate as well as the City Council of Chicago. The University of Illinois alum is a sought-after speaker who has spoken at the Obama White House, MAKERS Conference, SXSW, Social Media Week, among others. She has interviewed bosses like Oprah Winfrey, Geena Davis and Shonda Rhimes. She also runs AwesomelyTechie.com, a site for writers, small business owners and everyday people looking to use technology to make their lives easier as an extension of her marketing expertise.

Ajayi was selected to Oprah Winfrey’s inaugural Supersoul 100 list, voted as the Influencer of the Year at the 2016 Iris Awards and was chosen as a 2015 Black Innovator by XFINITY Comcast. She is committed to using her voice for pop culture critique and gender and racial justice.

More profile about the speaker
Luvvie Ajayi | Speaker | TED.com