ABOUT THE SPEAKER
Bunker Roy - Educator
Sanjit “Bunker” Roy is the founder of Barefoot College, which helps rural communities becomes self-sufficient.

Why you should listen

Development projects the world over run into one crucial point: For a project to live on, it needs to be organic, owned and sustained by those it serves. In 1972,  Sanjit “Bunker” Roy founded the Barefoot College, in the village of Tilonia in Rajasthan, India, with just this mission: to provide basic services and solutions in rural communities with the objective of making them self-sufficient. These “barefoot solutions” can be broadly categorized into solar energy, water, education, health care, rural handicrafts, people’s action, communication, women’s empowerment and wasteland development. The Barefoot College education program, for instance, teaches literacy and also skills, encouraging learning-by-doing. (Literacy is only part of it.)  Bunker’s organization has also successfully trained grandmothers from Africa and the Himalayan region to be solar engineers so they can bring electricity to their remote villages.

As he says, Barefoot College is "a place of learning and unlearning: where the teacher is the learner and the learner is the teacher."

More profile about the speaker
Bunker Roy | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2011

Bunker Roy: Learning from a barefoot movement

بانکر روی : از نهضت پابرهنه ها بیاموزیم...

Filmed:
4,300,944 views

در راجستان هند در یک مدرسه خارق العاده زنان و مردان --اغلب بی سواد- آموزش می بینند تا به عنوان مهندسان انرژی خورشیدی، کارگران حرفه ای ، دندانپزشک و دکتر در روستاهای خودشان مشغول به کار شوند. نام این مکان " دانشگاه پابرهنه هاست" .بانکر روی " بنیانگذار آن ، توضیح می دهد که فعالیت این دانشگاه به چه صورت است.
- Educator
Sanjit “Bunker” Roy is the founder of Barefoot College, which helps rural communities becomes self-sufficient. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
I'd like to take you to anotherیکی دیگر worldجهان.
0
0
4000
می خوام که شما رو به دنیای دیگه ای ببرم.
00:19
And I'd like to shareاشتراک گذاری
1
4000
2000
همینطور می خوام براتون
00:21
a 45 year-oldساله love storyداستان
2
6000
4000
داستان 45 ساله عاشقانه
00:25
with the poorفقیر,
3
10000
3000
با افراد فقیری رو بگم
00:28
livingزندگي كردن on lessکمتر than one dollarدلار a day.
4
13000
3000
که با روزی کمتر از یک دلار زندگی رو سر می کنن.
00:33
I wentرفتی to a very elitistنخبگان, snobbishsnobbish,
5
18000
4000
من در یک مدرسه خیلی اشرافی ،کلاس بالای
00:37
expensiveگران educationتحصیلات in Indiaهندوستان,
6
22000
4000
گرون قیمت در هند درس خوندم.
00:41
and that almostتقریبا destroyedنابود me.
7
26000
3000
که تقریبا ویرانم کرد.
00:46
I was all setتنظیم
8
31000
2000
در اونجا همه چیزبرایم مهیا بود تا یک،
00:48
to be a diplomatدیپلمات, teacherمعلم, doctorدکتر --
9
33000
3000
دیپلمات،معلم،دکتربشم--
00:51
all laidگذاشته out.
10
36000
4000
همه چیز برام فراهم بود.
00:55
Then, I don't look it, but I was the Indianهندی nationalملی squashاسکواش championقهرمان
11
40000
3000
بعدش هم برای سه سال قهرمان ملی
00:58
for threeسه yearsسالها.
12
43000
2000
اسکواش هندوستان شدم.
01:00
(Laughterخنده)
13
45000
2000
(خنده حضار)
01:02
The wholeکل worldجهان was laidگذاشته out for me.
14
47000
3000
همه جای دنیا برام مهیا شده بود.
01:05
Everything was at my feetپا.
15
50000
2000
همه چیز زیر پایم بود.
01:07
I could do nothing wrongاشتباه.
16
52000
3000
هیچ کار اشتباهی نمی تونستم انجام بدم.
01:10
And then I thought out of curiosityکنجکاوی
17
55000
2000
و بعد از سر کنجکاوی به این فکر افتادم
01:12
I'd like to go and liveزنده and work
18
57000
2000
که دوست دارم تا کار کنم و زندگی کنم
01:14
and just see what a villageدهکده is like.
19
59000
2000
و ببینم که یه روستا چه شکلیه.
01:16
So in 1965,
20
61000
2000
بنابراین در سال 1965،
01:18
I wentرفتی to what was calledبه نام the worstبدترین Biharبیهار famineقحطی in Indiaهندوستان,
21
63000
4000
به جایی که قحطی زده ترین منطقه هندوستان نامیده می شده رفتم.
01:22
and I saw starvationگرسنگی, deathمرگ,
22
67000
3000
در اونجا گرسنگی و مرگ را دیدم،
01:25
people dyingدر حال مرگ of hungerگرسنگی, for the first time.
23
70000
3000
برای اولین بار افرادی که از گرسنگی می میردن رو دیدم.
01:28
It changedتغییر کرد my life.
24
73000
3000
این واقعه زندگی ام رو تغییر داد.
01:31
I cameآمد back home,
25
76000
2000
به خونه برگشتم
01:33
told my motherمادر,
26
78000
2000
و به مادرم گفتم
01:35
"I'd like to liveزنده and work in a villageدهکده."
27
80000
3000
" می خوام برم تو یه روستا زندگی و کار کنم"
01:38
Motherمادر wentرفتی into a comaکاما.
28
83000
2000
مادرم به کما رفت
01:40
(Laughterخنده)
29
85000
3000
( خنده حضار)
01:43
"What is this?
30
88000
2000
" منظورت چیه؟
01:45
The wholeکل worldجهان is laidگذاشته out for you, the bestبهترین jobsشغل ها are laidگذاشته out for you,
31
90000
3000
همه جای دنیا برات جا هست،بهترین کارها در دنیا برات فراهم هست
01:48
and you want to go and work in a villageدهکده?
32
93000
2000
و اونوقت می خواهی بری تو یه روستا کار کنی؟
01:50
I mean, is there something wrongاشتباه with you?"
33
95000
2000
واقعا حالت خوبه؟"
01:52
I said, "No, I've got the bestبهترین eductionآموزش و پرورش.
34
97000
2000
گفتم" نه. من بهترین آموزش رو دیدم.
01:54
It madeساخته شده me think.
35
99000
2000
اون منو به فکر کردن واداشت.
01:56
And I wanted to give something back
36
101000
3000
و حالا می خوام در عوضش منم چیزی
01:59
in my ownخودت way."
37
104000
2000
به سبک خودم بدم. "
02:01
"What do you want to do in a villageدهکده?
38
106000
2000
" تو روستا می خواهی چی کار کنی؟
02:03
No jobکار, no moneyپول,
39
108000
2000
نه پولی هست، نه کاری
02:05
no securityامنیت, no prospectچشم انداز."
40
110000
2000
نه امنیتی ،نه آینده ای
02:07
I said, "I want to liveزنده
41
112000
2000
گفتم" می خوام برم و
02:09
and digحفر کردن wellsچاه ها for fiveپنج yearsسالها."
42
114000
3000
تا پنج سال چاه بکنم."
02:12
"Digحفر کردن wellsچاه ها for fiveپنج yearsسالها?
43
117000
2000
تا پنچ سال چاه بکنی؟
02:14
You wentرفتی to the mostاکثر expensiveگران schoolمدرسه and collegeکالج in Indiaهندوستان,
44
119000
3000
تو در گرون قیمت ترین مدارس و دانشکده ها در هندوستان درس خوندی
02:17
and you want to digحفر کردن wellsچاه ها for fiveپنج yearsسالها?"
45
122000
2000
و حالا می خوای تا پنج سال بری چاه بکنی؟"
02:19
She didn't speakصحبت to me for a very long time,
46
124000
4000
تا یه مدت طولانی با هام قهر کرد
02:23
because she thought I'd let my familyخانواده down.
47
128000
3000
چرا که فکر می کرد که من باعث سرافکندگی خانواده می شم.
02:28
But then,
48
133000
2000
اما بعدش،
02:30
I was exposedدر معرض to the mostاکثر extraordinaryخارق العاده knowledgeدانش and skillsمهارت ها
49
135000
3000
من در معرض خارق العاده ترین دانش و مهارتی
02:33
that very poorفقیر people have,
50
138000
2000
که نزد افراد فقیر بود قرار گرفتم،
02:35
whichکه are never broughtآورده شده into the mainstreamمسیر اصلی --
51
140000
3000
چیزهایی که هرگز در سطح وسیع
02:38
whichکه is never identifiedشناخته شده است, respectedاحترام,
52
143000
2000
به حساب نمی آیند، شناخته نمی شوند،
02:40
appliedکاربردی on a largeبزرگ scaleمقیاس.
53
145000
2000
و مورد احترام قرار نمی گیرند.
02:42
And I thought I'd startشروع کن a Barefootپابرهنه Collegeدانشکده --
54
147000
2000
تصمیم گرفتم تا دانشگاه پابرهنه ها رو راه بیاندازم.
02:44
collegeکالج only for the poorفقیر.
55
149000
2000
دانشگاهی فقط برای افراد فقیر.
02:46
What the poorفقیر thought was importantمهم
56
151000
2000
چیزی که از نظر افراد فقیر مهم به شمار میرفت
02:48
would be reflectedمنعکس شده است in the collegeکالج.
57
153000
3000
در این دانشکده بازتاب داده می شد.
02:52
I wentرفتی to this villageدهکده for the first time.
58
157000
2000
وقتی برای اولین بار به این دهکده رفتم،
02:54
Eldersسالمندان cameآمد to me
59
159000
2000
مسن ترها پیشم اومدن
02:56
and said, "Are you runningدر حال اجرا from the policeپلیس?"
60
161000
2000
و گفتند" از دست پلیس در رفتی؟ "
02:58
I said, "No."
61
163000
2000
گفتم " نه"
03:00
(Laughterخنده)
62
165000
3000
( خنده حضار)
03:04
"You failedناموفق in your examامتحان?"
63
169000
2000
" پس تو امتحانت رد شدی؟"
03:06
I said, "No."
64
171000
2000
گفتم " نه"
03:08
"You didn't get a governmentدولت jobکار?" I said, "No."
65
173000
3000
"کار دولتی گیرت نیومده؟" گفتم " نه"
03:11
"What are you doing here?
66
176000
2000
" پس اینجا چی کار می کنی؟
03:13
Why are you here?
67
178000
2000
واسه چی اومدی اینجا؟
03:15
The educationتحصیلات systemسیستم in Indiaهندوستان
68
180000
2000
سیستم آموزش هند
03:17
makesباعث می شود you look at Parisپاریس and Newجدید Delhiدهلی and Zurichزوریخ;
69
182000
3000
چشم تو رو به پاریس و دهلی و زوریخ باز کردن،
03:20
what are you doing in this villageدهکده?
70
185000
2000
تو این دهکده چی کار میکنی؟
03:22
Is there something wrongاشتباه with you you're not tellingگفتن us?"
71
187000
3000
مشکلی داری که نمی تونی به ما بگی؟ "
03:25
I said, "No, I want to actuallyدر واقع startشروع کن a collegeکالج
72
190000
3000
گفتم " نه. می خوام اینجا یه دانشگاهی
03:28
only for the poorفقیر.
73
193000
2000
برای افراد فقیر بزنم.
03:30
What the poorفقیر thought was importantمهم would be reflectedمنعکس شده است in the collegeکالج."
74
195000
3000
جایی که در اون چیزهایی که از نظر افراد فقیر مهم به شمار میان بازتاب داده میشه."
03:33
So the eldersبزرگان gaveداد me some very soundصدا and profoundعمیق adviceمشاوره.
75
198000
4000
اونها یه سری نصیحت های مهم کردند.
03:37
They said, "Please,
76
202000
2000
گفتند" لطفا
03:39
don't bringآوردن anyoneهر کسی with a degreeدرجه and qualificationصلاحیت
77
204000
3000
هیچ کس رو با مدرک و تحصیلات عالیه
03:42
into your collegeکالج."
78
207000
2000
به دانشگاهت نیار."
03:44
So it's the only collegeکالج in Indiaهندوستان
79
209000
3000
بنابراین این تنها دانشگاهی در هنده
03:47
where, if you should have a PhPh.D. or a Master'sکارشناسی ارشد,
80
212000
3000
که در اون اگه شما مدرک دکتری یا کارشناسی ارشد داشته باشید
03:50
you are disqualifiedرد صلاحیت شد to come.
81
215000
2000
برای وارد شدن بهش صلاحیت ندارید.
03:52
You have to be a cop-outکپی کردن or a wash-outشستن or a dropoutرها کردن
82
217000
5000
شما باید یه ترک تحصیل کرده بی حوصله بی دل و دماغ باشید
03:57
to come to our collegeکالج.
83
222000
3000
تا بتونید وارد دانشگاه ما بشید.
04:00
You have to work with your handsدست ها.
84
225000
2000
شما مجبورید کار یدی انجام بدید.
04:02
You have to have a dignityکرامت of laborنیروی کار.
85
227000
2000
شما باید اصالت کارگر بودن رو داشته باشید.
04:04
You have to showنشان بده that you have a skillمهارت that you can offerپیشنهاد to the communityجامعه
86
229000
3000
باید نشون بدید که یه مهارتی برای دادن به جامعه دارید
04:07
and provideفراهم کند a serviceسرویس to the communityجامعه.
87
232000
3000
و می تونید به جامعه خدمتی کنید.
04:10
So we startedآغاز شده the Barefootپابرهنه Collegeدانشکده,
88
235000
3000
بنابراین ما دانشگاه پابرهنه ها رو راه انداختیم،
04:13
and we redefinedدوباره تعریف شده professionalismحرفه ای گری.
89
238000
2000
و کلمه" حرفه ای" رو از نو معنی کردیم.
04:15
Who is a professionalحرفه ای?
90
240000
2000
یک فرد حرفه ای کیست؟
04:17
A professionalحرفه ای is someoneکسی
91
242000
2000
یک حرفه ای شخصی است
04:19
who has a combinationترکیبی of competenceصلاحیت,
92
244000
2000
که ترکیبی از مهارت
04:21
confidenceاعتماد به نفس and beliefاعتقاد.
93
246000
3000
اعتماد و ایمان را دارد.
04:24
A waterاب divinerشگفت انگیز is a professionalحرفه ای.
94
249000
3000
کسی که راه آب رو پیدا میکنه یک حرفه ایست.
04:27
A traditionalسنتی midwifeماما
95
252000
2000
یک مامای سنتی
04:29
is a professionalحرفه ای.
96
254000
2000
یک حرفه ایست.
04:31
A traditionalسنتی boneاستخوان setterتنظیم کننده is a professionalحرفه ای.
97
256000
3000
یک چینی بند زن سنتی یک حرفه ایست.
04:34
These are professionalsحرفه ای ها all over the worldجهان.
98
259000
2000
اینها در سرتاسر دنیا حرفه ای هستند.
04:36
You find them in any inaccessibleغیر قابل دسترس villageدهکده around the worldجهان.
99
261000
4000
شما آنها رو در تمام دهکده هایی که بهشون دسترسی نیست می تونید ببینید.
04:40
And we thought that these people should come into the mainstreamمسیر اصلی
100
265000
3000
و ما معتقدیم که این افراد باید به حساب بیان،
04:43
and showنشان بده that the knowledgeدانش and skillsمهارت ها that they have
101
268000
3000
و نشان می دهیم که دانش و مهارتی که آنها دارند
04:46
is universalجهانی است.
102
271000
2000
جهانی است.
04:48
It needsنیاز دارد to be used, needsنیاز دارد to be appliedکاربردی,
103
273000
2000
باید آن دانش و مهارت به کار گرفته شوند،
04:50
needsنیاز دارد to be shownنشان داده شده to the worldجهان outsideخارج از --
104
275000
2000
باید به دنیای بیرون از آن دهکده ها نشان داده شوند
04:52
that these knowledgeدانش and skillsمهارت ها
105
277000
2000
که این دانش و مهارت
04:54
are relevantمربوط even todayامروز.
106
279000
4000
حتی در دنیای امروز هم مهم هستند.
04:58
So the collegeکالج worksآثار
107
283000
2000
بنابراین فعالیت های دانشگاه
05:00
followingذیل the lifestyleسبک زندگی and workstyleکارتیه of Mahatmaمهاتما Gandhiگاندی.
108
285000
4000
دنباله رو سبک کار و زندگی ماهاتما گاندی است.
05:04
You eatخوردن on the floorکف, you sleepبخواب on the floorکف, you work on the floorکف.
109
289000
4000
بر روی زمین غذا می خوری، بر روی زمین می خوابی و بر روی زمین کار می کنی.
05:08
There are no contractsقراردادها, no writtenنوشته شده است contractsقراردادها.
110
293000
2000
بدون هیچ قراردادی.
05:10
You can stayاقامت کردن with me for 20 yearsسالها, go tomorrowفردا.
111
295000
3000
افراد می تونن تا 20 سال با من بمونن، یا همین فردا برن.
05:13
And no one can get more than $100 a monthماه.
112
298000
3000
و هیچ کس بیشتر از 100 دلار در ماه دریافت نمی کنه.
05:16
You come for the moneyپول, you don't come to Barefootپابرهنه Collegeدانشکده.
113
301000
3000
اگه برای پول میایید، به دانشگاه پابرهنه ها نیایید.
05:19
You come for the work and the challengeچالش,
114
304000
2000
اما اگر برای کار و تلاش می آیید
05:21
you'llشما خواهید بود come to the Barefootپابرهنه Collegeدانشکده.
115
306000
2000
به دانشگاه پابرهنه ها خوش آمدید.
05:23
That is where we want you to try crazyدیوانه ideasایده ها.
116
308000
3000
اینجا شما باید برای خلق چنین فکرهایی تلاش کنید.
05:26
Whateverهر چه ideaاندیشه you have, come and try it.
117
311000
2000
هر ایده ای که دارید، بیایید و امتحانش کنید.
05:28
It doesn't matterموضوع if you failشکست.
118
313000
2000
اگه شکست هم بخورید اصلا مهم نیست.
05:30
Batteredخسته شده, bruisedکبودی, you startشروع کن again.
119
315000
3000
زمین می خورید، می افتید و دوباره شروع می کنید.
05:33
It's the only collegeکالج where the teacherمعلم is the learnerیادگیرنده
120
318000
3000
این تنها دانشگاهیه که در آن استاد دانشجو
05:36
and the learnerیادگیرنده is the teacherمعلم.
121
321000
3000
و دانشجو استاد است.
05:39
And it's the only collegeکالج where we don't give a certificateگواهینامه.
122
324000
3000
و همینطور تنها دانشگاهی که در اون شما مدرکی دریافت نمی گیرید.
05:42
You are certifiedگواهی شده by the communityجامعه you serveخدمت.
123
327000
3000
مدرکتون رو از جامعه ای که بهش خدمت می کنید می گیرید.
05:45
You don't need a paperکاغذ to hangآویزان شدن on the wallدیوار
124
330000
2000
برای نشون دادن اینکه مهندس هستید نیازی نیست
05:47
to showنشان بده that you are an engineerمهندس.
125
332000
3000
تا یه تیکه ورق را رو دیوار خونتون بذارید.
05:52
So when I said that,
126
337000
2000
وقتی من اینو گفتم
05:54
they said, "Well showنشان بده us what is possibleامکان پذیر است. What are you doing?
127
339000
3000
اونها گفتن" خب نشونمون بده که این امکان داره. چی کار می خواهی بکنی؟
05:57
This is all mumbo-jumboطلسم if you can't showنشان بده it on the groundزمینی."
128
342000
4000
اگه نتونی تو واقعیت نشونمون بدی همش خیال بافیه."
06:01
So we builtساخته شده the first Barefootپابرهنه Collegeدانشکده
129
346000
3000
اینجوری اولین دانشگاه پابرهنه ها رو
06:04
in 1986.
130
349000
3000
در سال 1986 راه انداختیم.
06:07
It was builtساخته شده by 12 Barefootپابرهنه architectsمعماران
131
352000
2000
ساختمانش رو دو تا از معمارهایی
06:09
who can't readخواندن and writeنوشتن,
132
354000
2000
که حتی خوندن و نوشتن هم نمی دونستن بنا کردن،
06:11
builtساخته شده on $1.50 a sqمربع. ftفوت.
133
356000
3000
با هزینه 1.50 دلار در هر فوت مربع.
06:14
150 people livedزندگی می کرد there, workedکار کرد there.
134
359000
4000
150 نفر در آنجا زندگی و کار می کردند.
06:18
They got the Agaآقا Khanخان Awardجایزه for Architectureمعماری in 2002.
135
363000
3000
آنها جایزه معماری آقا خان را در سال 2002 دریافت کردند.
06:21
But then they suspectedمشکوک, they thought there was an architectمعمار behindپشت it.
136
366000
3000
اما بعدش اونها مشکوک شدن، فکر میکردن که در ساخت بنا باید یه معمار تحصیلکرده دست داشته باشه.
06:24
I said, "Yes, they madeساخته شده the blueprintsطرح ها,
137
369000
2000
گفتم" بله، اونها طرحش رو ریختن،
06:26
but the Barefootپابرهنه architectsمعماران actuallyدر واقع constructedساخته شده است the collegeکالج."
138
371000
4000
اما معماران دانشگاه پابرهنه ها در واقع بنا رو ساختند. "
06:31
We are the only onesآنهایی که who actuallyدر واقع returnedبازگشت the awardجایزه for $50,000,
139
376000
3000
ما تنها کسانی بودیم که جایزه را با هزینه 50.000 دلار برگرداندیم،
06:34
because they didn't believe us,
140
379000
2000
چرا که آنها ما رو باور نداشتند،
06:36
and we thought that they were actuallyدر واقع castingریخته گری aspersionsنیشکر
141
381000
4000
و به نظر ما آنها داشتن
06:40
on the Barefootپابرهنه architectsمعماران of Tiloniaتیلونیا.
142
385000
3000
به معماران دانشگاه ما بهتان می زدند.
06:43
I askedپرسید: a foresterجنگلدار --
143
388000
2000
از یه جنگل بان پرسیدم--
06:45
high-poweredقدرتمند, paper-qualifiedمقاله واجد شرایط expertکارشناس --
144
390000
3000
از یه متخصص مدرک دار حرفه ای--
06:48
I said, "What can you buildساختن in this placeمحل?"
145
393000
3000
پرسیدم" تو اینجا چی می تونی بسازی؟"
06:51
He had one look at the soilخاک and said, "Forgetفراموش کردن it. No way.
146
396000
2000
یه نگاهی به خاک انداخت و گفت " فراموشش کن. اینجا نمیشه.
06:53
Not even worthارزش it.
147
398000
2000
اصلا ارزش نداره.
06:55
No waterاب, rockyسنگی soilخاک."
148
400000
2000
نه آبی، نه خاک سفتی."
06:57
I was in a bitبیت of a spotنقطه.
149
402000
2000
در نقطه کوچکی ایستاده بودم.
06:59
And I said, "Okay, I'll go to the oldقدیمی man in villageدهکده
150
404000
2000
گفتم" بسیار خب.میرم پیش ریش سفید روستا
07:01
and say, 'What'چی should I growرشد in this spotنقطه?'"
151
406000
3000
و ازش می پرسم چی میشه تو این یک نقطه کوچیک کاشت؟"
07:04
He lookedنگاه کرد quietlyبی سر و صدا at me and said,
152
409000
2000
چند لحظه در سکوت نگاهی کرد و گفت
07:06
"You buildساختن this, you buildساختن this, you put this, and it'llآن خواهد شد work."
153
411000
2000
"این کار ومیکنی ، این کارو میکنی، اونو اینجا می کاری و حتما جواب میده."
07:08
This is what it looksبه نظر می رسد like todayامروز.
154
413000
3000
اونجا امروز این شکلیه.
07:12
Wentرفت to the roofسقف,
155
417000
2000
رفتیم رو سقف
07:14
and all the womenزنان said, "Clearپاک کردن out.
156
419000
2000
و زنان بهمون گفتن " از اینجا برید
07:16
The menمردان should clearروشن است out because we don't want to shareاشتراک گذاری this technologyتکنولوژی with the menمردان.
157
421000
3000
مردان باید از اونجا برن چون نمی خواهیم این فناوری رو مردان هم یاد بگیرن.
07:19
This is waterproofingضد آب the roofسقف."
158
424000
2000
اونها دارن سقف رو ایزوگام میکنن. "
07:21
(Laughterخنده)
159
426000
2000
(خنده تماشاگران)
07:23
It is a bitبیت of jaggeryشکر زرد, a bitبیت of urensاورنج
160
428000
3000
این ترکیبی از شکر زرد و کمی یورن
07:26
and a bitبیت of other things I don't know.
161
431000
2000
و کمی چیزهای دیگه است که نمی دونم چی هستن.
07:28
But it actuallyدر واقع doesn't leakنشت.
162
433000
2000
اما واقعا باعث میشه آب چکه نکنه.
07:30
Sinceاز آنجا که 1986, it hasn'tنه leakedلو رفته.
163
435000
3000
از سال 1986 حتی یه قطره هم نچکیده.
07:33
This technologyتکنولوژی, the womenزنان will not shareاشتراک گذاری with the menمردان.
164
438000
3000
این فناوری، که زنان با مردان قسمتش نمی کنن،
07:36
(Laughterخنده)
165
441000
3000
(خنده تماشاگران)
07:39
It's the only collegeکالج
166
444000
2000
این تنها دانشگاهی است
07:41
whichکه is fullyبه طور کامل solar-electrifiedبرق خورشیدی.
167
446000
4000
که کاملا با انرژی خورشیدی کار میکنه.
07:45
All the powerقدرت comesمی آید from the sunآفتاب.
168
450000
2000
تمام انرژی از خورشید تامین میشه.
07:47
45 kilowattsکیلووات of panelsپانل ها on the roofسقف.
169
452000
2000
از طریق پنل های 45 کیلوواتی رو سقف.
07:49
And everything worksآثار off the sunآفتاب for the nextبعد 25 yearsسالها.
170
454000
2000
و همه چیز تا 25 سال آینده با انرژی خورشیدی کار خواهد کرد.
07:51
So long as the sunآفتاب shinesدرخشان است,
171
456000
2000
تا زمانی که خورشید بتابه
07:53
we'llخوب have no problemمسئله with powerقدرت.
172
458000
2000
ما مشکلی در تامین انرژی نخواهیم داشت.
07:55
But the beautyزیبایی is
173
460000
2000
اما زیبایی کار اینه که
07:57
that is was installedنصب شده است
174
462000
3000
اون پنل ها رو یک کشیش
08:00
by a priestکشیش, a Hinduهندو priestکشیش,
175
465000
3000
-کشیشی هندو- نصب کرد،
08:03
who'sچه کسی است only doneانجام شده eightهشت yearsسالها of primaryاولیه schoolingآموزش و پرورش --
176
468000
3000
کسی که فقط تحصیلات هشت ساله ابتدایی رو تموم کرده.
08:06
never been to schoolمدرسه, never been to collegeکالج.
177
471000
3000
هرگز در دبیرستان یا دانشگاه درس نخونده.
08:09
He knowsمی داند more about solarخورشیدی
178
474000
2000
دانش او در زمینه انرژی خورشیدی
08:11
than anyoneهر کسی I know anywhereهر جا in the worldجهان guaranteedتضمین.
179
476000
4000
از تمام کسانی که در دنیا می شناسم بیشتره.
08:17
Foodغذا, if you come to the Barefootپابرهنه Collegeدانشکده,
180
482000
2000
اگه شما به دانشگاه پابرهنه ها بیایید میبینید که
08:19
is solarخورشیدی cookedپخته شده.
181
484000
3000
غذا با انرژی با خورشیدی پخته میشه.
08:22
But the people who fabricatedساخته شده that solarخورشیدی cookerاجاق گاز
182
487000
3000
افرادی که اون اجاق پزهای خورشیدی رو ساختن
08:25
are womenزنان,
183
490000
3000
زنانی هستند
08:28
illiterateبی سواد womenزنان,
184
493000
2000
که سواد ندارند
08:30
who actuallyدر واقع fabricateساختن
185
495000
2000
اما درواقع پیچیده ترین
08:32
the mostاکثر sophisticatedپیچیده solarخورشیدی cookerاجاق گاز.
186
497000
2000
اجاق گاز خورشیدی را ساخته اند.
08:34
It's a parabolicپارابولیک Schefflerشفلر solarخورشیدی cookerاجاق گاز.
187
499000
3000
این یک اجاق گاز خورشیدی بشقابی شفلر(Scheffler) است.
08:40
Unfortunatelyمتاسفانه, they're almostتقریبا halfنیم Germanآلمانی,
188
505000
4000
متاسفانه اونها تقریبا نیمه آلمانی اند
08:44
they're so preciseدقیق.
189
509000
2000
اونها خیلی دقیق هستن.
08:46
(Laughterخنده)
190
511000
2000
(خنده تماشاگران)
08:48
You'llشما never find Indianهندی womenزنان so preciseدقیق.
191
513000
3000
شما هرگز زنان هندی رو تا این حد دقیق نمیبینید.
08:52
Absolutelyکاملا to the last inchاینچ,
192
517000
2000
دقیقا تا اینچ آخر
08:54
they can make that cookerاجاق گاز.
193
519000
2000
اونها می تونن آن اجاق پز ها رو بسازن.
08:56
And we have 60 mealsوعده های غذایی twiceدو برابر a day
194
521000
2000
ما در روز از اجاق پزها 60 وعده غذا
08:58
of solarخورشیدی cookingپخت و پز.
195
523000
2000
در دو نوبت می خوریم.
09:00
We have a dentistدندانپزشک --
196
525000
2000
ما دندانپزشک داریم--
09:02
she's a grandmotherمادر بزرگ, illiterateبی سواد, who'sچه کسی است a dentistدندانپزشک.
197
527000
3000
اون یه مادربزرگه بی سواده.
09:05
She actuallyدر واقع looksبه نظر می رسد after the teethدندان ها
198
530000
2000
اون دندان 7000 کودک
09:07
of 7,000 childrenفرزندان.
199
532000
3000
رو درمان می کنه.
09:11
Barefootپابرهنه technologyتکنولوژی:
200
536000
2000
فناوری پابرهنه:
09:13
this was 1986 -- no engineerمهندس, no architectمعمار thought of it --
201
538000
3000
این سال 1986 بود-- نه مهندسی و نه معماری به فکرش افتاده بود--
09:16
but we are collectingجمع آوری rainwaterآب باران from the roofsسقف ها.
202
541000
3000
اما ما داریم آب باران رو از روی سقف ها جمع می کنیم.
09:19
Very little waterاب is wastedهدر رفته.
203
544000
2000
آب خیلی کمی به هدر میره.
09:21
All the roofsسقف ها are connectedمتصل undergroundزیرزمینی
204
546000
2000
تمام سقف ها به یک منبع
09:23
to a 400,000 literلیتر tankمخزن,
205
548000
2000
400.000 لیتری در زیر زمین وصل هستند
09:25
and no waterاب is wastedهدر رفته.
206
550000
2000
و هیچ آبی به هدر نمیره.
09:27
If we have fourچهار yearsسالها of droughtخشکی, we still have waterاب on the campusپردیس,
207
552000
3000
اگه حتی تا چهار سال هم خشکسالی داشته باشیم، در اونجا به حد کافی آب داریم.
09:30
because we collectجمع کن rainwaterآب باران.
208
555000
2000
چرا که آب باران رو جمع کردیم.
09:32
60 percentدرصد of childrenفرزندان don't go to schoolمدرسه,
209
557000
3000
60 درصد بچه ها به مدرسه نمیرند،
09:35
because they have to look after animalsحیوانات --
210
560000
2000
چرا که آنها مسئول مراقبت از حیوانات هستند--
09:37
sheepگوسفند, goatsبز ها --
211
562000
2000
بز، گوسفند--
09:39
domesticداخلی choresکارها.
212
564000
2000
حیوانات خانگی.
09:41
So we thought of startingراه افتادن a schoolمدرسه
213
566000
3000
بنابراین به فکر تاسیس یه مدرسه شبانه روزی
09:44
at night for the childrenفرزندان.
214
569000
2000
برای بچه ها افتادیم.
09:46
Because the night schoolsمدارس of Tiloniaتیلونیا,
215
571000
2000
به خاطر این مدارس شبانه روزی در تیلونیا
09:48
over 75,000 childrenفرزندان have goneرفته throughاز طریق these night schoolsمدارس.
216
573000
3000
بیش از 75000 بچه به مدرسه رفتند.
09:51
Because it's for the convenienceراحتی of the childکودک;
217
576000
2000
به خاطر اینکه اون مدارس برای راحتی بچه هاست
09:53
it's not for the convenienceراحتی of the teacherمعلم.
218
578000
2000
نه راحتی معلم ها.
09:55
And what do we teachتدریس کنید in these schoolsمدارس?
219
580000
2000
و اینکه ما در این مدارس چه درس می دهیم؟
09:57
Democracyدموکراسی, citizenshipشهروندی,
220
582000
2000
دموکراسی،شهروندی،
09:59
how you should measureاندازه گرفتن your landزمین,
221
584000
3000
اینکه چه جوری باید زمینت رو اندازه بگیری
10:02
what you should do if you're arrestedبازداشت شد,
222
587000
2000
اگه دستگیر شدی چی کار باید بکنی،
10:04
what you should do if your animalحیوانات is sickبیمار.
223
589000
4000
اگه حیوانت مریض شد چی کار باید بکنی.
10:08
This is what we teachتدریس کنید in the night schoolsمدارس.
224
593000
2000
این چیزهایی است که ما در مدارس درس می دهیم.
10:10
But all the schoolsمدارس are solar-litخورشیدی روشن است.
225
595000
3000
اما روشنایی تمام مدارس از سیستم خورشیدی تامین می شود.
10:13
Everyهرکدام fiveپنج yearsسالها
226
598000
2000
هر پنج سال
10:15
we have an electionانتخابات.
227
600000
2000
ما یک انتخابات داریم.
10:17
Betweenبین sixشش to 14 year-oldساله childrenفرزندان
228
602000
4000
بچه های 6 تا 14 سال
10:21
participateشرکت کردن in a democraticدموکراتیک processروند,
229
606000
3000
در یک روند دموکراتیک شرکت میکنن
10:24
and they electبرگزیدن a primeنخستین ministerوزیر.
230
609000
4000
و یک نفر رو به عنوان نخست وزیر انتخاب می کنن.
10:28
The primeنخستین ministerوزیر is 12 yearsسالها oldقدیمی.
231
613000
3000
نخست وزیر 12 سالشه.
10:32
She looksبه نظر می رسد after 20 goatsبز ها in the morningصبح,
232
617000
2000
اون صبح ها از 20 بز مراقب می کنه
10:34
but she's primeنخستین ministerوزیر in the eveningشب.
233
619000
3000
اما عصرها نخست وزیره.
10:37
She has a cabinetکابینه,
234
622000
2000
اون کابینه هم داره،
10:39
a ministerوزیر of educationتحصیلات, a ministerوزیر for energyانرژی, a ministerوزیر for healthسلامتی.
235
624000
3000
وزیر آموزش و پرورش، وزیر انرژی، وزیر بهداشت.
10:42
And they actuallyدر واقع monitorمانیتور and superviseنظارت
236
627000
2000
انها در واقع کارشون نظارت و بازرسی
10:44
150 schoolsمدارس for 7,000 childrenفرزندان.
237
629000
3000
150 مدرسه برای 7000 بچه هستند.
10:49
She got the World'sجهان Children'sکودکان Prizeجایزه fiveپنج yearsسالها agoپیش,
238
634000
2000
او جایزه جهانی کودکان را پنج سال پیش برد،
10:51
and she wentرفتی to Swedenسوئد.
239
636000
2000
و به سوئد رفت.
10:53
First time ever going out of her villageدهکده.
240
638000
2000
اولین بار بود که بیرون از دهکده شون می رفت.
10:55
Never seenمشاهده گردید Swedenسوئد.
241
640000
3000
هرگز سوئد رو ندیده بود.
10:58
Wasn'tنه dazzledخیره کننده at all by what was happeningاتفاق می افتد.
242
643000
2000
اما اصلا در برابر چیزی که اتفاق می افتاد گیج نشده بود.
11:00
And the Queenملکه of Swedenسوئد, who'sچه کسی است there,
243
645000
2000
ملکه سوئد، اونجاست،
11:02
turnedتبدیل شد to me and said, "Can you askپرسیدن this childکودک where she got her confidenceاعتماد به نفس from?
244
647000
3000
رو به من کرد و گفت" میشه این بچه بپرسی از کجا این همه اعتماد به نفس رو آورده؟
11:05
She's only 12 yearsسالها oldقدیمی,
245
650000
2000
اون فقط 12 سالشه،
11:07
and she's not dazzledخیره کننده by anything."
246
652000
3000
ولی از هیچی جا نخورده. "
11:10
And the girlدختر, who'sچه کسی است on her left,
247
655000
3000
و دختر ، که در سمت چپش بود،
11:13
turnedتبدیل شد to me and lookedنگاه کرد at the queenملکه straightسر راست in the eyeچشم
248
658000
3000
رو به من کرد و مستقیم تو چشم ملکه نگاه کرد و گفت
11:16
and said, "Please tell her I'm the primeنخستین ministerوزیر."
249
661000
3000
" لطفا بهش بگو من نخست وزیرم."
11:19
(Laughterخنده)
250
664000
2000
( خنده حضار)
11:21
(Applauseتشویق و تمجید)
251
666000
8000
( تشویق حضار)
11:29
Where the percentageدرصد of illiteracyبیسوادی is very highبالا,
252
674000
4000
جاهایی که درصد بی سوادی خیلی بالاست،
11:33
we use puppetryخیمه شب بازی.
253
678000
3000
ما از عروسک های خیمه شب بازی استفاده میکنیم.
11:36
Puppetsتوله ها is the way we communicateبرقراری ارتباط.
254
681000
3000
ما از عروسک ها برای ایجاد ارتباط استفاده می کنیم.
11:45
You have Jokhimجکیم Chachaچاچا
255
690000
3000
در اینجا شما جاکیم چاچا رو می بینید.
11:48
who is 300 yearsسالها oldقدیمی.
256
693000
4000
که بیش از 300 سال سن داره.
11:52
He is my psychoanalystروانکاو. He is my teacherمعلم.
257
697000
3000
اون تحلیلگر روانمه. معلم منه.
11:55
He's my doctorدکتر. He's my lawyerوکیل.
258
700000
2000
دکتر منه. وکیل منه.
11:57
He's my donorاهدا کننده.
259
702000
2000
او اهدا کننده منه.
11:59
He actuallyدر واقع raisesافزایش می یابد moneyپول,
260
704000
2000
او در واقع پول جمع آوری می کنه ،
12:01
solvesحل می کند my disputesاختلافات.
261
706000
3000
و اختلافات رو حل می کنه.
12:04
He solvesحل می کند my problemsمشکلات in the villageدهکده.
262
709000
3000
او مشکلات منو در دهکده برطرف میکنه.
12:07
If there's tensionتنش in the villageدهکده,
263
712000
2000
اگه تنشی در دهکده باشه،
12:09
if attendanceحضور at the schoolsمدارس goesمی رود down
264
714000
2000
اگه میزان حضور افراد در مدارس کاهش پیدا کنه
12:11
and there's a frictionاصطکاک betweenبین the teacherمعلم and the parentوالدین,
265
716000
2000
و بین معلم ها و والدین فاصله باشه
12:13
the puppetعروسک callsتماس می گیرد the teacherمعلم and the parentوالدین in frontجلوی of the wholeکل villageدهکده
266
718000
3000
عروسک معلم و والدین رو در برابر کل افراد روستا فرا میخونه
12:16
and saysمی گوید, "Shakeلرزش handsدست ها.
267
721000
2000
و می گه" باهم دست بدید.
12:18
The attendanceحضور mustباید not dropرها کردن."
268
723000
2000
حضور در مدارس نباید کمرنگ بشه. "
12:22
These puppetsعروسک ها
269
727000
2000
این عروسک ها
12:24
are madeساخته شده out of recycledبازیافت شده Worldجهان Bankبانک reportsگزارش ها.
270
729000
2000
از لیست مواد بازیافتی بانک جهانی درست شده اند.
12:26
(Laughterخنده)
271
731000
2000
( خنده حضار)
12:28
(Applauseتشویق و تمجید)
272
733000
7000
( تشویق حضار)
12:35
So this decentralizedغیر متمرکز, demystifiedآزمودنی approachرویکرد
273
740000
4000
بنابراین این رویکرد تمرکز زدای شده و رازگشایی شده
12:39
of solar-electrifyingانرژی الکتریکی خورشیدی villagesروستاها,
274
744000
2000
از سیستم خورشیدی روستا را
12:41
we'veما هستیم coveredپوشش داده شده all over Indiaهندوستان
275
746000
2000
در تمام روستا های هند
12:43
from Ladakhلاداخ up to Bhutanبوتان --
276
748000
3000
از لداک تا بوتان
12:48
all solar-electrifiedبرق خورشیدی villagesروستاها
277
753000
2000
توسط افرادی که در دانشگاه ما
12:50
by people who have been trainedآموزش دیده.
278
755000
3000
آموزش دیدن به کار گذاشته شده است.
12:54
And we wentرفتی to Ladakhلاداخ,
279
759000
2000
ما به لداک رفتیم،
12:56
and we askedپرسید: this womanزن --
280
761000
2000
و از این زن پرسیدیم--
12:58
this, at minusمنهای 40, you have to come out of the roofسقف,
281
763000
3000
در 40 درجه زیر صفر شما باید از تو سقف بیایید بیرون
13:01
because there's no placeمحل, it was all snowedبرف up on bothهر دو sidesدو طرف --
282
766000
3000
چون جای دیگه ای نیست، همه جا از هر دو طرف در برف فرورفته--
13:04
and we askedپرسید: this womanزن,
283
769000
2000
از این زن پرسیدم
13:06
"What was the benefitسود you had
284
771000
2000
" استفاده از سیستم خورشیدی
13:08
from solarخورشیدی electricityالکتریسیته?"
285
773000
2000
چه فایده ای برات داشته؟"
13:10
And she thought for a minuteدقیقه and said,
286
775000
2000
چند لحظه ای فکر کرد و گفت
13:12
"It's the first time I can see my husband'sشوهر faceصورت in winterزمستان."
287
777000
4000
" این اولین باریه که می تونم در زمستان صورت شوهرم رو ببینم."
13:16
(Laughterخنده)
288
781000
3000
( خنده حضار)
13:19
Wentرفت to Afghanistanافغانستان.
289
784000
2000
به افغانستان رفتیم.
13:21
One lessonدرس we learnedیاد گرفتم in Indiaهندوستان
290
786000
5000
یه درسی که در هند آموختیم این بود که
13:26
was menمردان are untrainableغیر قابل تحمل.
291
791000
4000
مردها درست بشو نیستند.
13:30
(Laughterخنده)
292
795000
4000
(خنده حضار)
13:34
Menمردان are restlessبی قرار,
293
799000
2000
مردها آروم و قرار ندارن،
13:36
menمردان are ambitiousبلند پروازانه,
294
801000
2000
بلند پروازن
13:38
menمردان are compulsivelyاجباری mobileسیار,
295
803000
3000
همش در حال از این شاخ به اون شاخ پریدن هستن،
13:41
and they all want a certificateگواهینامه.
296
806000
2000
و همشون هم مدرک می خوان.
13:43
(Laughterخنده)
297
808000
2000
(خنده حضار)
13:45
All acrossدر سراسر the globeجهان, you have this tendencyگرایش
298
810000
3000
در سرتاسر کره زمین شما این تمایل رو
13:48
of menمردان wantingمیخواهم a certificateگواهینامه.
299
813000
2000
در مردان در گرفتن مدرک می بینید.
13:50
Why? Because they want to leaveترک کردن the villageدهکده
300
815000
3000
چرا؟ چونکه می خوان روستا را ترک کنن
13:53
and go to a cityشهر, looking for a jobکار.
301
818000
3000
و برن به شهر دنبال کار.
13:56
So we cameآمد up with a great solutionراه حل:
302
821000
3000
بنابراین ما به یک راه حل بزرگ رسیدیم:
13:59
trainقطار grandmothersمادربزرگ.
303
824000
2000
آموزش مادربزرگها.
14:03
What's the bestبهترین way of communicatingارتباط برقرار کردن
304
828000
2000
بهترین راه ارتباط
14:05
in the worldجهان todayامروز?
305
830000
2000
در دنیای امروز چیست؟
14:07
Televisionتلویزیون? No.
306
832000
2000
تلویزیون؟ نه
14:09
Telegraphتلگراف? No.
307
834000
2000
تلگراف؟ نه
14:11
Telephoneتلفن? No.
308
836000
2000
تلفن؟ نه
14:13
Tell a womanزن.
309
838000
2000
به یه زن چیزی رو بگو.
14:15
(Laughterخنده)
310
840000
3000
(خنده حضار)
14:18
(Applauseتشویق و تمجید)
311
843000
4000
(تشویق حضار)
14:22
So we wentرفتی to Afghanistanافغانستان for the first time,
312
847000
2000
پس ما برای اولین بار به افعانستان رفتیم،
14:24
and we pickedبرداشت threeسه womenزنان
313
849000
2000
و سه تا زن رو انتخاب کردیم
14:26
and said, "We want to take them to Indiaهندوستان."
314
851000
2000
و بهشون گفتیم" ما می خواهیم آنها رو به هند ببریم."
14:28
They said, "Impossibleغیر ممکن است. They don't even go out of theirخودشان roomsاتاق ها,
315
853000
2000
آنها گفتند" غیر ممکنه. اونها حتی از اطاقهاشون هم بیرون نمی روند
14:30
and you want to take them to Indiaهندوستان."
316
855000
2000
و شما می خواهید اونها را ببرید به هند. "
14:32
I said, "I'll make a concessionامتیاز. I'll take the husbandsشوهران alongدر امتداد as well."
317
857000
2000
گفتم" من بهشون امتیاز میدم. شوهراشون هم با خودمون میبریم. "
14:34
So I tookگرفت the husbandsشوهران alongدر امتداد.
318
859000
2000
اینجوری شوهراشون هم آوردیم.
14:36
Of courseدوره, the womenزنان were much more intelligentباهوش - هوشمند than the menمردان.
319
861000
3000
زنان به مراتب باهوش تر از مردان بودند.
14:39
In sixشش monthsماه ها,
320
864000
2000
جه جوری می خواهیم
14:41
how do we trainقطار these womenزنان?
321
866000
3000
در شش ماه این زنها رو عوض کنیم؟
14:44
Signامضا کردن languageزبان.
322
869000
2000
زبان اشاره.
14:46
You don't chooseانتخاب کنید the writtenنوشته شده است wordکلمه.
323
871000
3000
شما کلمات نوشتاری رو انتخاب نمی کنید.
14:49
You don't chooseانتخاب کنید the spokenصحبت کرد wordکلمه.
324
874000
2000
از کلمات گفتاری استفاده نمی کنید.
14:51
You use signامضا کردن languageزبان.
325
876000
3000
از زبان اشاره استفاده می کنید.
14:54
And in sixشش monthsماه ها
326
879000
2000
و در شش ماه
14:56
they can becomeتبدیل شدن به solarخورشیدی engineersمهندسین.
327
881000
4000
اونها تبدیل می شند به مهندسان سیستم خورشیدی.
15:00
They go back and solar-electrifyانرژی الکتریکی خورشیدی theirخودشان ownخودت villageدهکده.
328
885000
3000
بر میگردن و روستاهاشون رو مجهز به سیستم خورشیدی میکنن.
15:03
This womanزن wentرفتی back
329
888000
2000
این زن برگشت
15:05
and solar-electrifiedبرق خورشیدی the first villageدهکده,
330
890000
3000
و اولین روستای خورشیدی رو
15:08
setتنظیم up a workshopکارگاه --
331
893000
2000
با راه اندازی کارگاه اموزشی
15:10
the first villageدهکده ever to be solar-electrifiedبرق خورشیدی in Afghanistanافغانستان
332
895000
3000
اولین روستای خورشیدی در افغانستان
15:13
[was] by the threeسه womenزنان.
333
898000
3000
توسط سه زن ساخته شد.
15:16
This womanزن
334
901000
2000
این زن
15:18
is an extraordinaryخارق العاده grandmotherمادر بزرگ.
335
903000
2000
یک مادربزرگ خارق العاده است.
15:20
55 yearsسالها oldقدیمی, and she's solar-electrifiedبرق خورشیدی 200 housesخانه ها for me in Afghanistanافغانستان.
336
905000
5000
55 سالشه و 200 خانه را در افعانستان به سیستم خورشیدی مجهز کرده.
15:25
And they haven'tنه collapsedسقوط کرد.
337
910000
3000
اون سیستم ها هنوز از کار نیافتادند.
15:28
She actuallyدر واقع wentرفتی and spokeصحبت کرد to an engineeringمهندسی departmentبخش in Afghanistanافغانستان
338
913000
3000
او در واقع رفت و با معاونت مهندسی در افغانستان صحبت کرد،
15:31
and told the headسر of the departmentبخش
339
916000
2000
و تفاوت بین برق AC و DC رو
15:33
the differenceتفاوت betweenبین ACAC and DCDC.
340
918000
2000
به رییس معاونت گفت.
15:35
He didn't know.
341
920000
2000
رییس اونجا فرقش رو نمی دونست.
15:37
Those threeسه womenزنان have trainedآموزش دیده 27 more womenزنان
342
922000
3000
اون سه نفر 27 زن دیگه رو هم آموزش دادن
15:40
and solar-electrifiedبرق خورشیدی 100 villagesروستاها in Afghanistanافغانستان.
343
925000
3000
و 100 روستا را در افعانستان به سیستم خورشیدی مجهز کردند.
15:43
We wentرفتی to Africaآفریقا,
344
928000
3000
به آفریقا رفتیم.
15:46
and we did the sameیکسان thing.
345
931000
2000
و همین کار رو اونجا کردیم.
15:48
All these womenزنان sittingنشسته at one tableجدول from eightهشت, nineنه countriesکشورها,
346
933000
3000
همه این زنها بر گرد میز از هشت یا نه کشور مختلف هستند
15:51
all chattingچت to eachهر یک other, not understandingدرك كردن a wordکلمه,
347
936000
3000
که در حال بحث کردن با یکدیگه هستن، هرچند یه کلمه هم نمی فهمند
15:54
because they're all speakingصحبت كردن a differentناهمسان languageزبان.
348
939000
2000
چونکه آنها همشون دارن به زبان های مختلف حرف می زنند.
15:56
But theirخودشان bodyبدن languageزبان is great.
349
941000
2000
اما ارتباط غیر کلامی آنها محشره.
15:58
They're speakingصحبت كردن to eachهر یک other
350
943000
2000
آنها دارن باهم صحبت می کنن
16:00
and actuallyدر واقع becomingتبدیل شدن به solarخورشیدی engineersمهندسین.
351
945000
2000
و در واقع دارن به مهندس های خورشیدی تبدیل میشند.
16:02
I wentرفتی to Sierraسیرا Leoneلئون,
352
947000
3000
به سیره لیون رفتم،
16:05
and there was this ministerوزیر drivingرانندگی down in the deadمرده of night --
353
950000
3000
در اونجا این وزیر رو دیدیم که در دل تاریکی شب
16:08
comesمی آید acrossدر سراسر this villageدهکده.
354
953000
2000
به سمت روستا می راند.
16:10
Comesبیا back, goesمی رود into the villageدهکده, saysمی گوید, "Well what's the storyداستان?"
355
955000
3000
برگشتم. به اون روستا رفتم و گفتم" جریان چیه؟"
16:13
They said, "These two grandmothersمادربزرگ ... "
356
958000
2000
اونها گفتن" این دوتا مادربزرگ..."
16:15
"Grandmothersمادربزرگ?" The ministerوزیر couldn'tنمی توانستم believe what was happeningاتفاق می افتد.
357
960000
3000
مادربزرگ ها؟" وزیر نمی تونست چیزی که داشت اتفاق می افتاد رو باور کنه.
16:18
"Where did they go?" "Wentرفت to Indiaهندوستان and back."
358
963000
3000
" اونها کجا رفتن؟ "رفتن به هند و برگشتن. "
16:21
Wentرفت straightسر راست to the presidentرئيس جمهور.
359
966000
2000
یک راست رفتم پیش رییس جمهور .
16:23
He said, "Do you know there's a solar-electrifiedبرق خورشیدی villageدهکده in Sierraسیرا Leoneلئون?"
360
968000
2000
اون گفت" می دونی یه روستای خورشیدی در سیره لیون هست؟"
16:25
He said, "No." Halfنیم the cabinetکابینه wentرفتی to see the grandmothersمادربزرگ the nextبعد day.
361
970000
3000
گفت" نه" . نصفی از اعضای کابینه روز بعد برای دیدن مادربزرگ رفتن.
16:28
"What's the storyداستان."
362
973000
2000
" جریان چیه؟"
16:30
So he summonedاحضار شده me and said, "Can you trainقطار me 150 grandmothersمادربزرگ?"
363
975000
4000
رییس جمهور منو صدا زد و پرسید" می تونی 150 مادر بزرگ رو در اینجا برام تعلیم بدی؟
16:34
I said, "I can't, Mrآقای. Presidentرئيس جمهور.
364
979000
2000
گفتم" من نمی تونم جناب رییس جمهور.
16:36
But they will. The grandmothersمادربزرگ will."
365
981000
2000
اما اونها می تونند. مادربزرگها می تونن.
16:38
So he builtساخته شده me the first Barefootپابرهنه trainingآموزش centerمرکز in Sierraسیرا Leoneلئون.
366
983000
3000
اینجوری او اولین مرکز تربیت پابرهنه ها رو در سیره لیون راه انداخت.
16:41
And 150 grandmothersمادربزرگ have been trainedآموزش دیده in Sierraسیرا Leoneلئون.
367
986000
4000
و تا حالا 150 مادربزرگ در اون مرکز تعلیم دیده اند.
16:45
Gambiaگامبیا:
368
990000
2000
گامبیا:
16:47
we wentرفتی to selectانتخاب کنید a grandmotherمادر بزرگ in Gambiaگامبیا.
369
992000
3000
رفتیم تا یک مادر بزرگ رو در گامبیا برداریم.
16:50
Wentرفت to this villageدهکده.
370
995000
2000
به این روستا رفتیم .
16:52
I knewمی دانست whichکه womanزن I would like to take.
371
997000
2000
می دونستم چه جور زنی رو می خواستم انتخاب کنم.
16:54
The communityجامعه got togetherبا یکدیگر and said, "Take these two womenزنان."
372
999000
3000
مردم روستا گرد هم اومدن و گفتن" این دوتا رو با خودتون ببرید. "
16:57
I said, "No, I want to take this womanزن."
373
1002000
2000
گفتم" نه من میخواهم این زن رو ببرم."
16:59
They said, "Why? She doesn't know the languageزبان. You don't know her."
374
1004000
2000
پرسیدن" چرا؟ اون زبان نمی دونه. تو اونو نمیشناسی.
17:01
I said, "I like the bodyبدن languageزبان. I like the way she speaksصحبت می کند."
375
1006000
3000
گفتم " من دنبال زبان اشاره هستم. من حرف زدن اونو دوست دارم. "
17:04
"Difficultدشوار husbandشوهر; not possibleامکان پذیر است."
376
1009000
2000
" همسرش متعصبه: امکان نداره بذاره. "
17:06
Calledتماس گرفته شد the husbandشوهر, the husbandشوهر cameآمد,
377
1011000
2000
شوهرش رو صدا کردم و اومد.
17:08
swaggeringسرگردان, politicianسیاستمدار, mobileسیار in his handدست. "Not possibleامکان پذیر است."
378
1013000
3000
سیاستمدار متکبر با تلفن همراه دردستش."امکان نداره"
17:11
"Why not?" "The womanزن, look how beautifulخوشگل she is."
379
1016000
3000
" چرا نه؟" " ببین چقدر این زن زیباست".
17:14
I said, "Yeah, she is very beautifulخوشگل."
380
1019000
2000
گفتم" آره او خیلی زیباست."
17:16
"What happensاتفاق می افتد if she runsاجرا می شود off with an Indianهندی man?"
381
1021000
2000
" اگه اون با یه مرد هندی فرار کنه چی؟"
17:18
That was his biggestبزرگترین fearترس.
382
1023000
2000
این بزرگترین ترسش بود.
17:20
I said, "She'llپوسته be happyخوشحال. She'llپوسته ringحلقه you up on the mobileسیار."
383
1025000
3000
" گفتم" نگران نباش. اون خوشحال خواهد بود. اون بهت با موبایل زنگ میزنه."
17:23
She wentرفتی like a grandmotherمادر بزرگ
384
1028000
3000
او مثل یه مادربزرگ رفت
17:26
and cameآمد back like a tigerببر.
385
1031000
2000
و مثل یک ببر برگشت.
17:28
She walkedراه می رفت out of the planeسطح
386
1033000
2000
از هواپیما بیرون اومد و
17:30
and spokeصحبت کرد to the wholeکل pressمطبوعات as if she was a veteranکهنه سرباز.
387
1035000
3000
با خبرنگاران چنان صحبت کرد که انگار قهرمان ملی است.
17:33
She handledدستکاری شده the nationalملی pressمطبوعات,
388
1038000
3000
او رسانه ملی رو تکان داد و
17:36
and she was a starستاره.
389
1041000
2000
تبدیل به یک ستاره شده.
17:38
And when I wentرفتی back sixشش monthsماه ها laterبعد, I said, "Where'sکجاست؟ your husbandشوهر?"
390
1043000
3000
وقتی شش ماه بعد برگشتم ازش پرسیدم شوهرش کجاست؟
17:41
"Oh, somewhereجایی. It doesn't matterموضوع."
391
1046000
2000
" یه جایی هست. چه اهمیتی داره. "
17:43
(Laughterخنده)
392
1048000
2000
( خنده حضار)
17:45
Successموفقیت storyداستان.
393
1050000
2000
داستان موفقیت.
17:47
(Laughterخنده)
394
1052000
2000
(خنده حضار)
17:49
(Applauseتشویق و تمجید)
395
1054000
3000
( تشویق حضار)
17:52
I'll just windباد up by sayingگفت:
396
1057000
6000
حرفم را با این نکته تموم میکنم
17:58
that I think you don't have to look for solutionsراه حل ها outsideخارج از.
397
1063000
4000
که به نظرم برای پیدا کردن راه حل نیازی نیست در خارج به دنبال آن بگردید.
18:02
Look for solutionsراه حل ها withinدر داخل.
398
1067000
2000
آنها را در درون خودتان بجویید.
18:04
And listen to people. They have the solutionsراه حل ها in frontجلوی of you.
399
1069000
3000
و به افرادی که برایتان راه حل ها را دارند گوش دهید.
18:07
They're all over the worldجهان.
400
1072000
2000
آنها در همه جای دنیا هستند.
18:09
Don't even worryنگرانی.
401
1074000
2000
حتی نگران هم نباشید.
18:11
Don't listen to the Worldجهان Bankبانک, listen to the people on the groundزمینی.
402
1076000
3000
به گزارش بانگ جهانی گوش ندید، به مردمی که روی زمین هستند گوش دهید.
18:14
They have all the solutionsراه حل ها in the worldجهان.
403
1079000
3000
اونها تمام راه حل های دنیا رو دارند.
18:17
I'll endپایان with a quotationنقل قول by Mahatmaمهاتما Gandhiگاندی.
404
1082000
3000
سخنم رو با جمله ای از ماهاتما گاندی تمام میکنم.
18:20
"First they ignoreچشم پوشی you,
405
1085000
2000
" ابتدا ،شما را نادیده میگیرند
18:22
then they laughخنده at you,
406
1087000
2000
سپس به شما می خندند،
18:24
then they fightمبارزه کردن you,
407
1089000
2000
بعد با شما مبارزه میکنند،
18:26
and then you winپیروزی."
408
1091000
2000
و در آخر شما پیروز می شوید"
18:28
Thank you.
409
1093000
2000
ممنونم.
18:30
(Applauseتشویق و تمجید)
410
1095000
31000
( تشویق حضار)

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Bunker Roy - Educator
Sanjit “Bunker” Roy is the founder of Barefoot College, which helps rural communities becomes self-sufficient.

Why you should listen

Development projects the world over run into one crucial point: For a project to live on, it needs to be organic, owned and sustained by those it serves. In 1972,  Sanjit “Bunker” Roy founded the Barefoot College, in the village of Tilonia in Rajasthan, India, with just this mission: to provide basic services and solutions in rural communities with the objective of making them self-sufficient. These “barefoot solutions” can be broadly categorized into solar energy, water, education, health care, rural handicrafts, people’s action, communication, women’s empowerment and wasteland development. The Barefoot College education program, for instance, teaches literacy and also skills, encouraging learning-by-doing. (Literacy is only part of it.)  Bunker’s organization has also successfully trained grandmothers from Africa and the Himalayan region to be solar engineers so they can bring electricity to their remote villages.

As he says, Barefoot College is "a place of learning and unlearning: where the teacher is the learner and the learner is the teacher."

More profile about the speaker
Bunker Roy | Speaker | TED.com