ABOUT THE SPEAKER
Boyd Varty - Environmental and literacy activist
In his native South Africa, Boyd Varty builds wildlife corridors to restore the environment and literacy centers to restore the human spirit.

Why you should listen

Everyone has felt that connection with nature. Through the Good Work Foundation, Boyd Varty is building a movement around it. The fourth-generation custodian of the Londolozi Game Reserve in South Africa calls it a psychology of restoration. “We would like to be pioneers of the age of restoration,” says Varty. “Restoration of land, people and the human spirit."

By providing environmental, English and computer education to the people who live and work in Londolozi, he’s also creating an economically and socially sustainable model for conservation.

More profile about the speaker
Boyd Varty | Speaker | TED.com
TEDWomen 2013

Boyd Varty: What I learned from Nelson Mandela

بوید وارتی: چیزی که من از نلسون ماندلا یاد گرفتم

Filmed:
1,730,475 views

"در دنیای وحوش، ما می‌توانیم انعکاس زیباترین بخش خودمان را که به ما برمی‌گردد، ببینیم." بوید وارتی ، فعال حیات وحش، داستان‌هایی را از حیوانات، انسان‌ها و روابط متقابل‌شان با هم را به اشتراک می‌گذارد، یا "اوبونتو"-- که اینطور تعریف می‌شود، " به دلیل وجود تو، من هستم ". او سخنرانی‌اش را به نلسون ماندلا رهبر آفریقای جنوبی که تجسمی از انسانی با قلبی بزرگ و روحی سخاوتمند است تقدیم می‌کند.
- Environmental and literacy activist
In his native South Africa, Boyd Varty builds wildlife corridors to restore the environment and literacy centers to restore the human spirit. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
I'm a man who'sچه کسی است tryingتلاش کن to liveزنده from his heartقلب,
0
581
3708
من کسی هستم که سعی میکنم که با قلبم زندگی کنم،
00:16
and so just before I get going,
1
4289
3065
و قبل از اینکه بحثم را شروع کنم،
00:19
I wanted to tell you as a Southجنوب Africanآفریقایی
2
7354
2571
به عنوان فردی از آفریقای جنوبی میخواهم بگویم
00:21
that one of the menمردان who has inspiredالهام گرفته me mostاکثر
3
9925
2984
که یکی از مردانی که بیش از همه الهام بخش من بود
00:24
passedگذشت away a fewتعداد کمی hoursساعت ها agoپیش.
4
12909
3066
چند ساعت پیش درگذشت.
00:27
Nelsonنلسون Mandelaماندلا has come to the endپایان
5
15975
2690
نلسون ماندلا به پایان
00:30
of his long walkراه رفتن to freedomآزادی.
6
18665
2680
مسیر طولانی‌اش به آزادی‌ رسید.
00:33
And so this talk is going to be for him.
7
21345
4935
پس این سخنرانی را به او تقدیم میکنم.
00:40
I grewرشد کرد up in wonderتعجب.
8
28544
2810
من در طبیعت وحشی بزرگ شدم.
00:43
I grewرشد کرد up amongstدر میان those animalsحیوانات.
9
31354
4115
درمیان آن حیوانات رشد کردم و بزرگ شدم.
00:47
I grewرشد کرد up in the wildوحشی easternشرق partبخشی of Southجنوب Africaآفریقا
10
35469
4391
من در طبیعت وحشی، بخش جنوب شرقی افریقای جنوبی
00:51
at a placeمحل calledبه نام LondoloziLondolozi Gameبازی Reserveذخیره.
11
39860
2898
در منطقه حفاظت شده ای به نام لاندولازی گیم بزرگ شدم.
00:54
It's a placeمحل where my familyخانواده has been
12
42758
2772
اینجا جایی‌ست که خانواده من
00:57
in the safariسافاری businessکسب و کار for fourچهار generationsنسل ها.
13
45530
4195
برای چهار نسل در کار اکتشافات و سفرهای سیاحتی بوده اند.
01:01
Now for as long as I can rememberیاد آوردن,
14
49725
2237
تا جایی که به خاطر دارم
01:03
my jobکار has been to take people out into natureطبیعت,
15
51962
4737
کار من این بوده که مردم را به طبیعت ببرم،
01:08
and so I think it's a lovelyدوست داشتني twistپیچ of fateسرنوشت todayامروز
16
56699
2911
خُب فکر می‌کنم که این گردش دوست داشتی سرنوشت هست
01:11
to have the opportunityفرصت
17
59610
1820
که امروز فرصتی پیش امده تا
01:13
to bringآوردن some of my experiencesتجربیات out in natureطبیعت
18
61430
2881
تا برخی از تجربیاتم در طبیعت
01:16
in to this gatheringجمع آوری.
19
64311
2140
را با این جمع مطرح کنم.
01:18
Africaآفریقا is a placeمحل
20
66451
1879
آفریقا محلی‌ست
01:20
where people still sitنشستن underزیر starlitستاره دار skiesآسمان
21
68330
3384
که هنوز مردم زیر آسمانی درخشان از نور ستارگان
01:23
and around campfiresآتش سوزی and tell storiesداستان ها,
22
71714
3410
به دور آتش می‌نشینند و قصه‌ها می‌گویند،
01:27
and so what I have to shareاشتراک گذاری with you todayامروز
23
75124
2691
و آنچه که امروز می‌بایستی با شما مطرح کنم
01:29
is the simpleساده medicineدارو of a fewتعداد کمی campfireآتش سوزی storiesداستان ها,
24
77815
4419
داروی ساده شفا بخشی از چند داستان آتش هست،
01:34
storiesداستان ها about heroesقهرمانان of heartقلب.
25
82234
3138
داستانهایی درباره قهرمانان تسخیر کنند قلب‌ها است.
01:37
Now my storiesداستان ها are not the storiesداستان ها
26
85372
2120
خُب داستانهای من موضوعاتی نیستند
01:39
that you'llشما خواهید بود hearشنیدن on the newsاخبار,
27
87492
1698
که شما آنها را در اخبار بشنوید،
01:41
and while it's trueدرست است that Africaآفریقا is a harshسخت placeمحل,
28
89190
2973
و در حالی که این حقیقت دارد که آفریقا خشن است.
01:44
I alsoهمچنین know it to be a placeمحل
29
92163
1937
همچنین میدانم که محلی‌ست
01:46
where people, animalsحیوانات and ecosystemsاکوسیستم ها
30
94100
4266
که مردم، حیوانات و اکوسیستم
01:50
teachتدریس کنید us about a more interconnectedبه هم پیوسته worldجهان.
31
98366
4387
به ما پیوستگی بیشتر جهان را آموزش می‌دهند.
01:54
When I was nineنه yearsسالها oldقدیمی,
32
102753
1978
هنگامی که ۹ ساله بودم،
01:56
Presidentرئيس جمهور Mandelaماندلا cameآمد to stayاقامت کردن with my familyخانواده.
33
104731
3234
پرزیدنت ماندلا آمد تا در خانه ما با خانواده‌ام اقامت کند.
01:59
He had just been releasedمنتشر شد from
his 27 yearsسالها of incarcerationزندان,
34
107965
3424
او به تازگی از دوران حبس ۲۷ ساله‌اش آزاد شده بود،
02:03
and was in a periodدوره زمانی of readjustmentتنظیم مجدد
35
111389
2627
و او در دوره‌ای تطبیق مجدد
02:06
to his suddenناگهانی globalجهانی است iconآیکون statusوضعیت.
36
114016
2659
موقعیتش ناگهانی‌اش به عنوان یک نماد جهانی بود.
02:08
Membersاعضا of the Africanآفریقایی Nationalملی Congressکنگره
37
116675
2500
اعضای کنگره ملی آفریقا
02:11
thought that in the bushبوته
38
119175
1991
فکر کردند که او می‌تواند
02:13
he would have time to restباقی مانده and recuperateبازگرداندن
39
121166
2234
در بوته‌زار به دور از چشم مردم
02:15
away from the publicعمومی eyeچشم,
40
123400
1761
می‌تواند استراحت کرده و بهبودی یابد،
02:17
and it's trueدرست است that lionsشیرها tendگرایش داشتن to be
41
125161
3379
و این درست است که می‌گویند شیرها گرایش دارند
02:20
a very good deterrentبازدارنده to pressمطبوعات and paparazziپاپارزی.
42
128540
4231
نیروی بازدارنده خوبی برای مطبوعات و عکاسان باشند.
02:24
(Laughterخنده)
43
132771
2129
( خنده تماشاگران)
02:26
But it was a definingتعریف کردن time for me as a youngجوان boyپسر.
44
134900
2546
اما زمان مناسبی برای تعریف کردن خودم به عنوان ی پسربچه‌ای باشم.
02:29
I would take him breakfastصبحانه in bedبستر,
45
137446
2061
من صبحانه‌اش را به رختخواب می‌بردم،
02:31
and then, in an oldقدیمی trackمسیر suitکت و شلوار and slippersدمپایی,
46
139507
2368
و سپس با لباس ورزشی کهنه‌ و دمپایی،
02:33
he would go for a walkراه رفتن around the gardenباغ.
47
141875
2605
او برای قدم زدن در اطراف باغ می رفت.
02:36
At night, I would sitنشستن with my familyخانواده
48
144480
1678
شبها، با خانواده ام در جلو
02:38
around the snowyبرفی, bunny-earedاسم حیوان دست اموز TVتلویزیون,
49
146158
2501
تلویزیون برفک‌دار آنتن خرگوشی می‌نشستم،
02:40
and watch imagesتصاویر of that sameیکسان
50
148659
2418
و تصاویر همان مرد آرام
02:43
quietساکت man from the gardenباغ
51
151077
1934
توی باغ را تماشا می‌کردم
02:45
surroundedاحاطه شده by hundredsصدها and thousandsهزاران نفر of people
52
153011
3050
که توسط هزاران هزارن نفر
02:48
as scenesصحنه های from his releaseرهایی were broadcastپخش nightlyشبانه.
53
156061
3259
در زمانی که او آزاد شده بود احاطه شده بود.
02:51
He was bringingبه ارمغان آوردن peaceصلح
54
159320
1952
او برای آفریقای جنوبی خشنونت زده و تقسیم شده( به بخش سفید و سیاه)
02:53
to a dividedتقسیم شده and violentخشن Southجنوب Africaآفریقا,
55
161272
2882
صلح می آورد،
02:56
one man with an unbelievableباور نکردنی senseاحساس of his humanityبشریت.
56
164154
5229
مردی با حس باورنکردنی از انسانیت.
03:01
Mandelaماندلا said oftenغالبا that the giftهدیه of prisonزندان
57
169383
2764
ماندلا اغلب می‌گفت که هدیه زندان برای او
03:04
was the abilityتوانایی to go withinدر داخل and to think,
58
172147
2960
امکان راه رفتن و فکرکردن بود
03:07
to createايجاد كردن in himselfخودت
59
175107
1729
به منظور ایجاد چیزی در درونش
03:08
the things he mostاکثر wanted for Southجنوب Africaآفریقا:
60
176836
2879
که او برای آفریقای جنوبی می‌خواست:
03:11
peaceصلح, reconciliationاصلاح, harmonyهماهنگی.
61
179715
3345
صلح، آشتی و توازن.
03:15
Throughاز طریق this actعمل کن of immenseعظیم open-heartednessافتخار,
62
183060
2855
با قلبی باز و پهناور از طریق این رفتار
03:17
he was to becomeتبدیل شدن به the embodimentتجسم
63
185915
2232
او تبدیل به تجسمی
03:20
of what in Southجنوب Africaآفریقا we call "ubuntuubuntu."
64
188147
3539
از چیزی که ما آفریقای جنوبی‌ها به آن "اوبونتو" می‌گویم شد.
03:23
Ubuntuاوبونتو: I am because of you.
65
191686
2849
"اوبونتو" : یعنی من به خاطر وجود تو هستم.
03:26
Or, people are not people
66
194535
2663
و یا اینکه ، مردم بدون بقیه مردم
03:29
withoutبدون other people.
67
197198
2725
دیگرمردم نیستند.
03:31
It's not a newجدید ideaاندیشه or valueارزش
68
199923
1846
این ایده و ارزشی نو نیست
03:33
but it's one that I certainlyقطعا think at these timesبار
69
201769
1855
اما درباره این یکی من قطعا فکر می‌کنم
03:35
is worthارزش buildingساختمان on.
70
203624
1749
ارزش آن را دارد که به تفضیل راجع به آن صحبت شود.
03:37
In factواقعیت, it is said that in the
collectiveجمعی consciousnessآگاهی of Africaآفریقا,
71
205373
3164
در حقیقت، می گویند که در آگاهی جمعی آفریقا،
03:40
we get to experienceتجربه the deepestعمیق ترین partsقطعات
72
208537
2039
ما باید عمیق ترین قسمت
03:42
of our ownخودت humanityبشریت
73
210576
1305
وجودی انسانیت‌مان را
03:43
throughاز طریق our interactionsفعل و انفعالات with othersدیگران.
74
211881
2784
از طریق تعامل با دیگران تجربه کنیم.
03:46
Ubuntuاوبونتو is at playبازی right now.
75
214665
2112
اکنون "اوبانتو" در حال ایفای نقش خویش است.
03:48
You are holdingبرگزاری a spaceفضا for me
76
216777
2000
شما برای من فضایی را ایجاد می کنید
03:50
to expressبیان the deepestعمیق ترین truthحقیقت of who I am.
77
218777
3392
که عمیق‌ترین حقیقت در مورد اینکه چه کسی هستم را بیان کنم.
03:54
Withoutبدون you, I'm just a guy talkingصحبت کردن to an emptyخالی roomاتاق,
78
222169
2260
بدون شما، من تنها فردی هستم که در یک اتاق خالی صحبت می‌کنم،
03:56
and I spentصرف شده a lot of time last weekهفته doing that,
79
224429
3078
هفته پیش من وقت زیادی را اینطور صرف کردم،
03:59
and it's not the sameیکسان as this.
80
227507
3323
و مثل این نبود. .
04:02
(Laughterخنده)
81
230830
2426
( خنده تماشاگران)
04:05
If Mandelaماندلا was the nationalملی
and internationalبین المللی embodimentتجسم,
82
233256
3448
اگر ماندلا تجسم ملی و بین المللی بود،
04:08
then the man who taughtتدریس کرد me the mostاکثر
83
236704
1594
پس مردی که در مورد این ارزش
04:10
about this valueارزش personallyشخصا was this man,
84
238298
2603
شخصا بیشترین آموزش را به من داد،
04:12
Sollyسلولی Mhlongoملوگونو.
85
240901
1358
سالی ملانگو بود
04:14
Sollyسلولی was bornبدنیا آمدن underزیر a treeدرخت
86
242259
1808
سالی زیر درختی در ۶۰ کیلومتری
04:16
60 kilometersکیلومتر from where I grewرشد کرد up in Mozambiqueموزامبیک.
87
244067
2786
در موزامبیک محلی که من در آنجا بزرگ شده بودم به دنیا آمد.
04:18
He would never have a lot of moneyپول,
88
246853
1500
او هرگز پول زیادی نداشت،
04:20
but he was to be
89
248353
1422
اما او یکی از ثروتمندترین
04:21
one of the richestثروتمندترین menمردان I would ever meetملاقات.
90
249775
2629
مردانی بود که من در زندگی دیده بودم.
04:24
Sollyسلولی grewرشد کرد up tendingبه دنبال to his father'sپدر cattleگاو.
91
252404
2719
سالی بزرگ شده بود که به گله گاو پدرش رسیدگی کند.
04:27
Now, I can tell you, I don't know what it is
about people who growرشد up looking after cattleگاو,
92
255123
4182
خُب، نمی‌توانم به شما بگویم، که من درباره مردمی که تنها بزرگ می‌شوند تا از گله نگهداری کنند چیزی نمی دانم،
04:31
but it makesباعث می شود for über-resourcefulnessبرگزاری مجدد.
93
259305
3022
اما این فرد را کاردان و خبره می‌کند.
04:34
The first jobکار that he ever got in the safariسافاری businessکسب و کار
94
262327
2474
اولین شغلی که او در سفرهای سیاحتی گرفت
04:36
was fixingتثبیت the safariسافاری trucksکامیون ها.
95
264801
2216
تعمیر کردن کامیونها بود.
04:39
Where he had learnedیاد گرفتم to do that out in the bushبوته
96
267017
2654
اینکه او خارج از بیشه این کار را کجا یاد گرفت
04:41
I have no ideaاندیشه, but he could do it.
97
269671
2129
من هیچ چیز نمیدانم، اما او می‌توانست این کار را بکند.
04:43
He then movedنقل مکان کرد acrossدر سراسر into what we calledبه نام
98
271800
1927
سپس به سراسر منطقه‌ی که ما به
04:45
the habitatزیستگاه teamتیم.
99
273727
1387
آن گروه ساکن می‌گفتیم رفت.
04:47
These were the people on the reserveذخیره
100
275114
1886
آنها مردمانی بودند که در منطقه حفاظت شده‌
04:49
who were responsibleمسئول for its well-beingتندرستی.
101
277000
2357
مسئول رفاه خود بودند.
04:51
He fixedدرست شد roadsجاده ها, he mendedاصلاح شده wetlandsتالاب ها,
102
279357
2284
او جاده ها را تعمیر کرد، تالاب ها را مرمت کرد،
04:53
he did some anti-poachingضد شکارچیان.
103
281641
1818
از برخی شکارهای غیر قانونی جلوگیری کرد.
04:55
And then one day we were out togetherبا یکدیگر,
104
283459
2126
و یک روز ما با هم بیرون رفتیم،
04:57
and he cameآمد acrossدر سراسر the tracksآهنگ های of where
a femaleزن leopardپلنگ had walkedراه می رفت.
105
285585
3531
و او با خودرو به طرف دیگری که یک پلنگ ماده بود رفت.
05:01
And it was an oldقدیمی trackمسیر,
106
289116
1774
این وانت قدیمی بود،
05:02
but for funسرگرم کننده he turnedتبدیل شد and he beganآغاز شد to followدنبال کردن it,
107
290890
2441
اما برای تفریح دور زد و دنبال پلنگ کرد،
05:05
and I tell you, I could tell by the speedسرعت
108
293331
1575
و می‌توانم بگویم که با سرعتی
05:06
at whichکه he movedنقل مکان کرد on those padپد marksعلائم
109
294906
1697
که او به جاده رسید
05:08
that this man was a PhPh.D.-level-سطح trackerردیاب.
110
296603
3974
این مرد دکترای ردگیری داشت.
05:12
If you droveرانندگی کرد pastگذشته Sollyسلولی
111
300577
1774
اگر با خودرو جایی در منطقه
05:14
somewhereجایی out on the reserveذخیره,
112
302351
1678
حفاظت شده از سالی سبقت می‌گرفتی
05:16
you look up in your rearviewدید عقب mirrorآینه,
113
304029
1649
و از آینه جلو ماشین به او نگاه می‌کردید،
05:17
you'dمی خواهی see he'dاو می خواهد stoppedمتوقف شد the carماشین
114
305678
1845
می‌دیدید که او خودرو را
05:19
20, 50 metersمتر down the roadجاده
115
307523
2046
در ۲۰ تا ۵۰ متری پائین جاده
05:21
just in caseمورد you need help with something.
116
309569
3013
اگر نیاز به کمک برای چیزی داشتند متوقف می‌کرد.
05:24
The only accusationاتهام I ever heardشنیدم leveledزده شده at him
117
312582
2753
و تنها اتهامی که من درباره او شنیدم
05:27
was when one of our clientsمشتریان said,
118
315335
1395
وقتی بود که مردی به او گفت،
05:28
"Sollyسلولی, you are pathologicallyپاتولوژیک helpfulمفید است."
119
316730
3217
" سالی ، تو ذاتا کمک کننده‌ای ."
05:31
(Laughterخنده)
120
319947
2447
( خنده تماشاگران)
05:34
When I startedآغاز شده professionallyحرفه ای guidingهدایت people
121
322394
2891
هنگامی که من به صورت حرفه‌ای راهنمایی
05:37
out into this environmentمحیط,
122
325285
1657
مردم را به این منطقه شروع کردم،
05:38
Sollyسلولی was my trackerردیاب.
123
326942
1560
سالی راننده خودرو من بود.
05:40
We workedکار کرد togetherبا یکدیگر as a teamتیم.
124
328502
1819
ما به عنوان یک تیم با هم کار می‌کردیم.
05:42
And the first guestsمهمانان we ever got
125
330321
2026
اولین مهمان‌هایی که داشتیم
05:44
were a philanthropyبشردوستی groupگروه from your Eastشرق Coastساحل,
126
332347
2847
گرو نیکوکارانی از ساحل شرقی کشور شما بودند،
05:47
and they said to Sollyسلولی, on the sideسمت, they said,
127
335194
2354
پیش از اینکه وارد منطقه شویم ،آنها به سالی گفتند،
05:49
"Before we even go out to see lionsشیرها and leopardsپلنگ,
128
337548
2641
"قبل از اینکه ما به دیدن شیرها و پلنگ‌ها برویم،
05:52
we want to see where you liveزنده."
129
340189
2062
ما می‌خواهیم محل زندگی تو را ببینیم."
05:54
So we tookگرفت them up to his houseخانه,
130
342251
1465
ما آنها را به خانه سالی بردیم،
05:55
and this visitبازدید کنید of the philanthropistخیرخواهانه to his houseخانه
131
343716
2872
و بازدید این گروه از نیکوکاران
05:58
coincidedهمزمان شد with a time when Solly'sسوللی wifeهمسر,
132
346588
2681
مصادف با زمانی بود که همسر سالی
06:01
who was learningیادگیری Englishانگلیسی,
133
349269
1600
انگلیسی می‌آیاد می‌گرفت،
06:02
was going throughاز طریق a phaseفاز
where she would openباز کن the doorدرب
134
350869
2184
و در مرحله‌ای بود که هنگامی که او در را باز می کند
06:05
by sayingگفت:, "Helloسلام, I love you.
135
353053
2664
بگوید" سلام، من شما را دوست دارم.
06:07
Welcomeخوش آمدی, I love you." (Laughterخنده)
136
355717
2215
خوش آمدید، دوستتان دارم."( خنده تماشاگران)
06:09
And there was something so beautifullyزیبایی Africanآفریقایی
137
357932
2549
و چیزی بسیار زیبایی آفریقایی
06:12
about it to me, this smallکوچک houseخانه
138
360481
1845
در این مورد در من بوجود آمد،
06:14
with a hugeبزرگ heartقلب in it.
139
362326
2585
خانه ای کوچک و قلبی بزرگ در آن.
06:16
Now on the day that Sollyسلولی savedذخیره my life,
140
364911
6575
از روزی که سالی زندگی مرا نجات داد،
06:23
he was alreadyقبلا my heroقهرمان.
141
371486
2011
او قهرمان من شد.
06:25
It was a hotداغ day,
142
373497
1581
روز گرمی بود،
06:27
and we foundپیدا شد ourselvesخودمان down by the riverرودخانه.
143
375078
1974
پائین رودخانه رفتیم.
06:29
Because of the heatحرارت, I tookگرفت my shoesکفش off,
144
377052
2836
و به دلیل گرما من کفش‌هایم را از پاهایم بیرون آوردم،
06:31
and I rolledنورد up my pantsشلوار,
145
379888
1703
شلوارم را بالا زدم،
06:33
and I walkedراه می رفت into the waterاب.
146
381591
2241
رفتم توی آب.
06:35
Sollyسلولی remainedباقی مانده است on the bankبانک.
147
383832
1562
سالی در کنار ساحل ماند.
06:37
The waterاب was clearروشن است runningدر حال اجرا over sandشن,
148
385394
3023
آب زلال از روی قلوه سنگها جریان داشت،
06:40
and we turnedتبدیل شد and we beganآغاز شد
to make our way upstreamبالادست.
149
388417
3314
و ما برگشتیم و برخلاف جریان آب شروع به راه رفتن کردیم.
06:43
And a fewتعداد کمی metersمتر aheadدر پیش of us,
150
391731
1820
و چند متر جلوتر از ما،
06:45
there was a placeمحل where a treeدرخت
had fallenافتاده out of the bankبانک,
151
393551
2985
جایی بود که درختی در کنار آب افتاده بود،
06:48
and its branchesشاخه ها were touchingلمس کردن the waterاب,
152
396536
2771
شاخه‌هایش آب را لمس می کرد،
06:51
and it was shadowyسایه دار.
153
399307
1597
و سایه انداخته بود.
06:52
And if had been a horrorوحشت movieفیلم سینما,
154
400904
2458
اگر این فیلم سینمایی ترسناکی بود،
06:55
people in the audienceحضار would have startedآغاز شده sayingگفت:,
155
403362
2236
مردم به تماشاگران می‌گفتند
06:57
"Don't go in there. Don't go in there." (Laughterخنده)
156
405598
3453
" به دیدن این فیلم نرو. به دیدن این فیلم نرو. "( خنده تماشاگران)
07:01
And of courseدوره, the crocodileتمساح was in the shadowsسایه ها.
157
409051
3757
و البته تمساحی در سایه بود.
07:04
Now the first thing that you noticeاطلاع
when a crocodileتمساح hitsبازدید you
158
412808
2115
وقتی یک تمساح به تو ضربه می‌زنه اولین چیزی که متوجه می‌شوی
07:06
is the ferocityفحشا of the biteگاز گرفتن.
159
414923
1600
شدت ضربه است.
07:08
Whamوام! It hitsبازدید me by my right legپا.
160
416523
1973
دنگ! او به پای راست من زد.
07:10
It pullsمی کشد me. It turnsچرخش. I throwپرت كردن my handدست up.
I'm ableتوانایی to grabگرفتن a branchشاخه.
161
418496
3903
من را به عقب پرتاب کرد. برگشت. دستهایم را بردم. می‌توانستم یک شاخه را بگیرم.
07:14
It's shakingتکان دادن me violentlyخشونت آمیز.
162
422399
1738
او مرا بطور وحشیانه تکان می‌داد.
07:16
It's a very strangeعجیب sensationاحساسات
163
424137
1714
احساس بسیار عجیب غریبی‌ست
07:17
havingداشتن anotherیکی دیگر creatureموجود try and eatخوردن you,
164
425851
1946
که توسط مخلوق دیگری خورده شوی،
07:19
and there are fewتعداد کمی things that
promoteترویج vegetarianismگیاهخواری like that.
165
427797
3451
واسه همینه که که گیاهخواری را ترغیب می کند.
07:23
(Laughterخنده)
166
431248
1595
( خنده تماشاگران)
07:24
Sollyسلولی on the bankبانک seesمی بیند that I'm in troubleمشکل.
167
432843
2285
سالی در ساحل دید که من دچار مشکل شدم.
07:27
He turnsچرخش. He beginsشروع می شود to make his way to me.
168
435128
2047
او برگشت. و راهش را به سوی من کج کرد.
07:29
The crocکروک again continuesهمچنان ادامه دارد to shakeلرزش me.
169
437175
1951
تمساح دوباره تلاش کرد که من را تکان دهد.
07:31
It goesمی رود to biteگاز گرفتن me a secondدومین time.
170
439126
1917
او می‌رفت که در یک ثانیه مرا ببلعد.
07:33
I noticeاطلاع a slickنرمی of bloodخون in the waterاب around me
171
441043
2189
من لکه خونی را درآب پیرامونم دیدم
07:35
that getsمی شود washedشسته downstreamپایین دست.
172
443232
1604
که به طرف پائین می‌رفت.
07:36
As it bitesگزش the secondدومین time, I kickضربه زدن.
173
444836
2173
برای دومین مرتبه گازم گرفت، و من لگد زدم.
07:39
My footپا goesمی رود down its throatگلو. It spitsتف می کشد me out.
174
447009
2733
و پای من در گلوی او فرو رفت. مرا به بیرون تف کرد.
07:41
I pullکشیدن myselfخودم up into the branchesشاخه ها,
175
449742
2131
من خودم را به شاخه ها بالا کشیدم،
07:43
and as I come out of the waterاب,
I look over my shoulderشانه.
176
451873
3483
و همینکه از آب بالا آمدم، به پایم از روی شانه‌ام نگاه کردم.
07:47
My legپا from the kneeزانو down
177
455356
1920
پای من از زانو به پائین
07:49
is mangledمنگوله beyondفراتر descriptionشرح.
178
457276
1928
لت و پاره شده بود.
07:51
The boneاستخوان is crackedترک خورده.
179
459204
1395
استخوان شکسته بود.
07:52
The meatگوشت is tornپاره شده up.
180
460599
1830
گوشت پایم پاره شده بود.
07:54
I make an instantفوری decisionتصمیم گیری that
I'll never look at that again.
181
462429
4600
بطور ناگهانی تصمیم گرفتم که اصلا دیگر نگاهش نکنم.
07:59
As I come out of the waterاب,
182
467029
2384
همین‌که از آب بیرون امدم،
08:01
Sollyسلولی arrivesمی رسد at a deepعمیق sectionبخش,
183
469413
2617
سالی به قسمت عمیق‌ رسید،
08:04
a channelکانال betweenبین us.
184
472030
1625
یک کانال بین ما بود.
08:05
He knowsمی داند, he seesمی بیند the stateحالت of my legپا,
185
473655
2138
او میداند، او وضعیت پای من را می‌بیند،
08:07
he knowsمی داند that betweenبین him and I
186
475793
1846
و میداند که بین من و او
08:09
there is a crocodileتمساح,
187
477639
1212
یک تمساح است،
08:10
and I can tell you this man doesn't
slowآرام down for one secondدومین.
188
478851
2492
و می‌توانم به شما بگویم که این مرد برای یک لحظه هم مکث نکرد.
08:13
He comesمی آید straightسر راست into the channelکانال.
189
481343
1806
او مستقیم می‌آید توی کانال.
08:15
He wadesسرزنده in to aboveدر بالا his waistدور کمر.
190
483149
1935
و تا بالا کمر توی آب می رود.
08:17
He getsمی شود to me. He grabsچنگ زدن me.
191
485084
1463
به من می‌رسد و مرا می‌گیرد.
08:18
I'm still in a vulnerableآسیب پذیر positionموقعیت.
192
486547
1672
من هنوز در وضعیت شکننده‌ای هستم.
08:20
He picksمی بیند me and putsقرار می دهد me on his shoulderشانه.
193
488219
1725
بلندم می‌کند و می‌گذاردم روی شانه‌اش.
08:21
This is the other thing about Sollyسلولی,
he's freakishlyfreakishly strongقوی.
194
489944
2419
چیز دیگری در مورد سالی این است که او بطور عجیبی قوی هست.
08:24
He turnsچرخش. He walksپیاده روی می کند me up the bankبانک.
195
492363
2463
برمی‌گردد. مرا به کنار ساحل رودخانه می‌برد.
08:26
He laysمی گذارد me down. He pullsمی کشد his shirtپیراهن off.
196
494826
2054
من را می‌خواباند. پیراهنش را در میآورد.
08:28
He wrapswraps it around my legپا,
197
496880
1784
و پای مرا می‌بند،
08:30
picksمی بیند me up a secondدومین time,
198
498664
1291
مرا در یک ثانیه بلند میکند،
08:31
walksپیاده روی می کند me to a vehicleوسیله نقلیه,
199
499955
1906
مرا به درون خودرو میبرد،
08:33
and he's ableتوانایی to get me to medicalپزشکی attentionتوجه.
200
501861
3424
و او توانایی آن را دارد که مراقبت‌های پزشکی را برای من انجام دهد.
08:37
And I surviveزنده ماندن.
201
505285
3223
من زنده ماندم.
08:40
Now — (Applauseتشویق و تمجید)
202
508508
4261
حالا---( تشویق تماشاگران)
08:44
Now I don't know how manyبسیاری people you know
203
512769
2710
خُب نمیدانم شما چند نفر را می‌شناسید
08:47
that go into a deepعمیق channelکانال of waterاب
204
515479
2216
که وارد کانال آب عمیقی شوند
08:49
that they know has a crocodileتمساح in it
205
517695
2260
و به شما کمک کنند
08:51
to come and help you,
206
519955
1343
در حالی که می‌دانند که یک تمساح آنجاست،
08:53
but for Sollyسلولی, it was as naturalطبیعی است as breathingنفس كشيدن.
207
521298
3444
اما برای سالی، این کار طبیعی مانند نفس کشیدن بود.
08:56
And he is one amazingحیرت آور exampleمثال
208
524742
2456
او نمونه‌ی شگفت‌آوری‌ست
08:59
of what I have experiencedبا تجربه all over Africaآفریقا.
209
527198
3445
از آنچه که من در تمامی آفریقا تجربه کرده‌ام.
09:02
In a more collectiveجمعی societyجامعه,
210
530643
2131
در جوامعی بسیار به هم پیوسته،
09:04
we realizeتحقق بخشیدن from the insideداخل
211
532774
2848
ما از درون درک می‌کنیم
09:07
that our ownخودت well-beingتندرستی is deeplyعمیقا tiedگره خورده است
212
535622
3133
که خوش‌بختی و آسودگی ما عمیقا به
09:10
to the well-beingتندرستی of othersدیگران.
213
538755
3238
خوش‌بختی و آسودگی دیگران گره خورده است.
09:13
Dangerخطر is sharedبه اشتراک گذاشته شده. Painدرد is sharedبه اشتراک گذاشته شده.
214
541993
3269
خطرمشترک ،درد مشترک
09:17
Joyشادی is sharedبه اشتراک گذاشته شده. Achievementدستاورد is sharedبه اشتراک گذاشته شده.
215
545262
2925
شادی مشترک ، دستاورد و پیروزی مشترک ،
09:20
Housesخانه ها are sharedبه اشتراک گذاشته شده. Foodغذا is sharedبه اشتراک گذاشته شده.
216
548187
4530
خانه‌ها مشترک و خوراک مشترک .
09:24
Ubuntuاوبونتو asksمی پرسد us to openباز کن our heartsقلب
217
552717
3196
"اوبانتو" از ما می‌خواهد که قلب‌هایمان باز کنیم
09:27
and to shareاشتراک گذاری,
218
555913
1414
و آنها را به اشتراک بگذاریم،
09:29
and what Sollyسلولی taughtتدریس کرد me that day
219
557327
1952
و آنچه که سالی در آن روز به من آموخت
09:31
is the essenceذات of this valueارزش,
220
559279
2003
با برانگیختگی و سرزندگی و رفتار همدلانه اش
09:33
his animatedمتحرک, empatheticدلسرد کننده actionعمل
221
561282
2758
در هر لحظه،
09:36
in everyهرکدام momentلحظه.
222
564040
2045
گوهر و فروهر این ارزش بود.
09:38
Now althoughبا اينكه the rootریشه wordکلمه is about people,
223
566085
3507
خُب گرچه که ریشه واژه درباره مردم است،
09:41
I thought that maybe ubuntuubuntu was only about people.
224
569592
3374
من فکر می‌کردم که احتمالا "اوبانتو" فقط درباره آدمها باشد.
09:44
And then I metملاقات کرد this youngجوان ladyخانم.
225
572966
3274
و بعدها من فیل ماده جوانی را دیدم.
09:48
Her nameنام was Elvisالویس.
226
576240
1694
نامش الویس بود.
09:49
In factواقعیت, Sollyسلولی gaveداد her the nameنام Elvisالویس
227
577934
1771
در حقیقت، سالی به او نام الویس را داد
09:51
because he said she walkedراه می رفت like she was doing
228
579705
2857
زیرا سالی گفت که جوری که او راه می‌رود
09:54
the Elvisالویس the pelvisلگن danceرقص.
229
582562
2665
به رقص کمری که الویس می‌کرد می‌ماند .
09:57
She was bornبدنیا آمدن with very badlyبدی
deformedناقص شده back legsپاها and pelvisلگن.
230
585227
4366
او با تغییر شکل شدید پشت پاها و لگن خاصره به دنیا آمده بود.
10:01
She arrivedوارد شد at our reserveذخیره from a reserveذخیره
231
589593
2264
او از منطقه محافظت شده خودشان در شرق آفریقا
10:03
eastشرق of us on her migratoryمهاجرت routeمسیر.
232
591857
2056
در مسیر مهاجرتش وارد منطقه ما شد.
10:05
When I first saw her,
233
593913
1779
وقتی اولین بار او را دیدم،
10:07
I thought she would be deadمرده in a matterموضوع of daysروزها.
234
595692
2468
فکر کردم او چند روز دیگر خواهد مُرد.
10:10
And yetهنوز, for the nextبعد fiveپنج yearsسالها
235
598160
2928
بله، برای پنج سال بعد
10:13
she returnedبازگشت in the winterزمستان monthsماه ها.
236
601088
2530
او درماه‌های زمستان بازگشت.
10:15
And we would be so excitedبرانگیخته to be out in the bushبوته
237
603618
2377
و ما بسیار هیجان زده بودیم که در بیشه زار
10:17
and to come acrossدر سراسر this unusualغیر معمول trackمسیر.
238
605995
2396
و در سراسر این مسیر غیرمعمول با آنها باشیم.
10:20
It lookedنگاه کرد like an invertedمعکوس bracketبراکت,
239
608391
1495
این مثل برکت معکوس می‌ماند،
10:21
and we would dropرها کردن whateverهر چه
we were doing and we would followدنبال کردن,
240
609886
2449
و ما می‌توانستیم هر زمان که بخواهیم آن را رها کنیم و یا دنبال کنیم،
10:24
and then we would come around the cornerگوشه,
241
612335
1671
و سپس ما می‌توانستیم در کنار آنها باشیم
10:26
and there she would be with her herdگله.
242
614006
2086
و او در آنجا با گله اش باشد.
10:28
And that outpouringریخته گری of emotionهیجانی
243
616092
2895
فوران احساسات
10:30
from people on our safariسافاری trucksکامیون ها
244
618987
1714
مردم در سفرسیاحتی ما
10:32
as they saw her, it was this senseاحساس of kinshipخویشاوندی.
245
620701
3242
وقتی که او را دیدند، احساسی از خویشاوندی و وابستگی به هم بود.
10:35
And it remindedیادآور شدم me
246
623943
1485
و این به خاطر من آورد
10:37
that even people who growرشد up in citiesشهرها
247
625428
1931
که حتی مردمی که در شهرها به دنیا آمدند
10:39
feel a naturalطبیعی است connectionارتباط
248
627359
3585
یک احساس ارتباط غریزی
10:42
with the naturalطبیعی است worldجهان and with animalsحیوانات.
249
630944
2271
با جهان طبیعتی و حیوانات دارند.
10:45
And yetهنوز still I remainedباقی مانده است amazedشگفت زده شد
that she was survivingزنده ماندن.
250
633215
3584
وبا این حال من هنوز از اینکه او زنده ماند در شگفت بودم.
10:48
And then one day we cameآمد acrossدر سراسر
them at this smallکوچک waterاب holeسوراخ.
251
636799
2961
سپس یک روز ما پیش فیل‌ها در کنار این گودال کوچک آب رفتیم.
10:51
It was sortمرتب سازی of a hollowتوخالی in the groundزمینی.
252
639760
1852
مثل یک حفره روی زمین بود.
10:53
And I watchedتماشا کردم as the matriarchماتریال drankنوشید,
253
641612
2454
من مشغول تماشای فیل ماده بودم که آب می‌نوشید،
10:56
and then she turnedتبدیل شد in that
beautifulخوشگل slowآرام motionحرکت of elephantsفیل ها,
254
644066
3274
و سپس او با حرکت زیبای آهسته یک فیل،
10:59
looksبه نظر می رسد like the armبازو in motionحرکت,
255
647341
1769
با یک حرکت آرام،
11:01
and she beganآغاز شد to make her way up the steepشیب تند bankبانک.
256
649110
3006
شروع به یافتن راهی برای خروج از ساحل شیب‌دار کرد.
11:04
The restباقی مانده of the herdگله turnedتبدیل شد and beganآغاز شد to followدنبال کردن.
257
652116
4644
بقیه گله برگشتند و او را دنبال کردند.
11:08
And I watchedتماشا کردم youngجوان Elvisالویس
258
656760
1784
من الویس جوان را نگاه می‌کردم
11:10
beginشروع to psychروان herselfخودش up for the hillتپه.
259
658544
3356
شروع کرد که خودش را از تپه بالا بکشد.
11:13
She got visiblyبه وضوح -- earsگوش ها cameآمد forwardرو به جلو,
260
661900
3355
او قابل مشاهده بود-- گوشهایش به جلو آمدند،
11:17
she had a fullپر شده go of it and halfwayنیمه راه up,
261
665255
2149
او با قدم بزرگ برداشت و نیمی از راه بالا آمد،
11:19
her legsپاها gaveداد way, and she fellسقوط backwardsعقب.
262
667404
2277
پاهایش به عقب رفتند، و او به عقب برگشت.
11:21
She attemptedتلاش it a secondدومین time,
263
669681
1819
او برای دومین بار تلاش کرد،
11:23
and again, halfwayنیمه راه up, she fellسقوط backwardsعقب.
264
671500
3175
و دوباره، تا نیمه بالا آمد، و او به عقب برگشت.
11:26
And on the thirdسوم attemptتلاش کنید,
265
674675
1857
و در سومین تلاشش،
11:28
an amazingحیرت آور thing happenedاتفاق افتاد.
266
676532
2457
چیز بسیار شگفت‌اوری اتفاق افتاد.
11:30
Halfwayنیمه راه up the bankبانک,
267
678989
1737
در نیمه راه بالا آمدن از ساحل
11:32
a youngجوان teenageنوجوان elephantفیل cameآمد in behindپشت her,
268
680726
3073
یک فیل نوجوان آمد پشت سر الویس،
11:35
and he proppedامیدوارم his trunkتنه underneathدر زیر her,
269
683799
2203
و خرطومش را زیر تنه الویس تکیه داد،
11:38
and he beganآغاز شد to shovelبیل her up the bankبانک.
270
686002
3337
و شروع کرد به هل دادن الویس به طرف بالا کرد.
11:41
And it occurredرخ داده است to me
271
689339
1388
و برای من مشخص شد
11:42
that the restباقی مانده of the herdگله
272
690727
1556
که همه فیل‌های این گله
11:44
was in factواقعیت looking after this youngجوان elephantفیل.
273
692283
2675
در حقیقت مراقب این فیل جوان هستند.
11:46
The nextبعد day I watchedتماشا کردم again
274
694958
2524
روز بعد دوباره تماشا کردم
11:49
as the matriarchماتریال brokeشکست a branchشاخه
275
697482
2170
فیل ماده شاخه‌ای را شکست
11:51
and she would put it in her mouthدهان,
276
699652
1841
و آن را در دهانش گذاشت،
11:53
and then she would breakزنگ تفريح a secondدومین one
277
701493
1957
و سپس یک شاخه دیگر را شکست
11:55
and dropرها کردن it on the groundزمینی.
278
703450
2707
و روی زمین انداخت.
11:58
And a consensusاجماع developedتوسعه یافته betweenبین all of us
279
706157
2372
یک توافق عمومی بین همه ما
12:00
who were guidingهدایت people in that areaمنطقه
280
708529
1849
که راهنمای مردم در این منطقه هستیم وجود داشت این است
12:02
that that herdگله was in factواقعیت movingدر حال حرکت slowerآرام تر
281
710378
3149
که در حقیقت این گله آرامتر حرکت می‌کند
12:05
to accommodateتطبیق that elephantفیل.
282
713527
4056
برای اینکه با این بچه فیل همساز باشد.
12:09
What Elvisالویس and the herdگله taughtتدریس کرد me
283
717583
2091
چیزی که الویس و این گله به من آموخت
12:11
causedباعث me to expandبسط دادن my definitionتعریف of ubuntuubuntu,
284
719674
3324
باعث شد که معنای من از "اوبانتو" بسط و گسترش یابد ،
12:14
and I believe that in the cathedralکلیسای جامع of the wildوحشی,
285
722998
2616
و من باور دارم که در دنیای وحوش،
12:17
we get to see the mostاکثر beautifulخوشگل partsقطعات of ourselvesخودمان
286
725614
2211
ما میتوانیم انعکاس زبیاترین بخش خودمان
12:19
reflectedمنعکس شده است back at us.
287
727825
1757
که به ما برمی گردد را ببینیم.
12:21
And it is not only throughاز طریق other people
288
729582
3640
تجربه کردن مروت و انسانیت
12:25
that we get to experienceتجربه our humanityبشریت
289
733222
2920
تنها از طریق انسانهای نیست
12:28
but throughاز طریق all the creaturesموجودات that liveزنده on this planetسیاره.
290
736142
3926
بلکه تمامی مخلوقاتی که بر روی زمین زندگی میکنند نیز این مروت را دارند.
12:32
If Africaآفریقا has a giftهدیه to shareاشتراک گذاری,
291
740068
2814
و اگر آفریقا هدیه‌ای برای به اشتراک گذاشتن داشته باشد،
12:34
it's a giftهدیه of a more collectiveجمعی societyجامعه.
292
742882
3827
این هدیه به هم پیوستگی اجتماعی می‌باشد.
12:38
And while it's trueدرست است that ubuntuubuntu is an Africanآفریقایی ideaاندیشه,
293
746709
4248
در حالی که این یک حقیقت است که "اوبانتو" یک ایده آفریقایی‌ست،
12:42
what I see is the essenceذات of that valueارزش
294
750957
4411
جوهره و فروهر این ارزش
12:47
beingبودن inventedاختراع شده است here.
295
755368
2362
که در اینجا ایجاد شده است را می‌بینم.
12:49
Thank you.
296
757730
2115
سپاسگزارم.
12:51
(Applauseتشویق و تمجید)
297
759845
4853
( تشویق تماشاگران)
13:16
Patپت Mitchellمیچل: So Boydبوید,
298
784082
1797
پت میشل: خُب بوید،
13:17
we know that you knewمی دانست Presidentرئيس جمهور Mandelaماندلا
299
785879
5041
ما میدانیم که تو پرزیدنت ماندلا را
13:22
from earlyزود childhoodدوران کودکی
300
790920
1977
از همان دوران کودکی می‌شناختی
13:24
and that you heardشنیدم the newsاخبار as we all did todayامروز,
301
792897
2899
و این خبر را که امروز تو و همچنین همه ما شنیدیم،
13:27
and deeplyعمیقا distraughtناامید
302
795796
2440
به شدت ناراحت کننده بود
13:30
and know the tragicغم انگیز lossاز دست دادن that it is to the worldجهان.
303
798236
4431
و می‌دانیم که این فقدان بزرگی برای جهان خواهد بود.
13:34
But I just wonderedشگفت زده if you wanted
304
802667
2082
آیا می‌خواهی
13:36
to shareاشتراک گذاری any additionalاضافی thoughtsاندیشه ها,
305
804749
1891
چیز دیگری را با ما به اشتراک بگذاری،
13:38
because we know that you heardشنیدم that newsاخبار
306
806655
2074
چونکه می‌دانیم که تو این خبر را
13:40
just before comingآینده in to do this sessionجلسه.
307
808729
3380
درست قبل از اینکه به جلسه بیایی شنیدی .
13:44
Boydبوید Vartyواتوری: Well thanksبا تشکر, Patپت.
308
812109
1696
بوید وارتی: سپاسگزارم، پت.
13:45
I'm so happyخوشحال because it was time for him to passعبور on.
309
813805
3183
من بسیار خوشحالم زیرا زمان آن فرا رسیده بود که او برود.
13:48
He was sufferingرنج کشیدن.
310
816988
1771
اورنج می‌کشید.
13:50
And so of courseدوره there's the mixedمخلوط شده emotionsاحساسات.
311
818759
2398
خُب البته مخلوطی از احساسات است.
13:53
But I just think of so manyبسیاری occurrencesظهور
312
821157
1984
اما من تنها به رخدادهایی بسیار زیادی
13:55
like the time he wentرفتی on the Oprahاپرا showنشان بده
313
823141
2407
مثل رفتن او به برنامه خانم اپرا فکر می‌کنم
13:57
and askedپرسید: her what the showنشان بده would be about.
314
825548
2856
و زمانی که ماندلا از او پرسید که برنامه شما درباره چیست.
14:00
(Laughterخنده)
315
828404
1478
( خنده تماشاگران)
14:01
And she was like, "Well, it'llآن خواهد شد be about you."
316
829882
3298
و او پاسخ داد"خُب این درباره تو خواهد بود."
14:05
I mean, that's just incredibleباور نکردنی humilityفروتنی.
317
833180
2748
و منظورم اینه که این انسانیت باورنکردنی‌ست.
14:07
(Laughterخنده)
318
835928
3663
( خنده تماشاگران)
14:11
He was the fatherپدر of our nationملت
319
839591
3162
او پدر ملت ما بود
14:14
and we'veما هستیم got a roadجاده to walkراه رفتن in Southجنوب Africaآفریقا.
320
842753
6448
و ما مسیری را برای رفتن در آفریقای جنوبی یافتیم.
14:21
And everything, they used to call it Madibaمدیبا magicشعبده بازي.
321
849201
3410
همه چیز، مردم او را مادیبا صدا میکردند.
14:24
You know, he used to go to
a rugbyراگبی matchهمخوانی داشتن and we would winپیروزی.
322
852611
2783
او به مسابقات راگبی می‌رفت و ما در مسابقات می‌بردیم.
14:27
Anywhereهر جا he wentرفتی, things wentرفتی well.
323
855394
3461
هر کجا او می‌رفت، همه چیز خوب می شد.
14:30
But I think that magicشعبده بازي will be with us,
324
858855
2381
اما گمان می‌کنم این جادو با ما خواهد بود،
14:33
and the importantمهم thing is that we carryحمل
325
861236
3561
و چیز با اهمیت این است که آنچه
14:36
what he stoodایستاد for.
326
864797
1525
او برایش به پا خاست را ما با خود حمل کنیم .
14:38
And so that's what I'm going to try and do,
327
866322
3487
و این چیزی‌ست که من سعی میکنم انجام دهم،
14:41
and that's what people all over
Southجنوب Africaآفریقا are tryingتلاش کن to do.
328
869809
2892
و این چیزی‌ست که همه مردم در سراسر آفریقای جنوبی سعی در انجام آن می‌کنند.
14:44
PMPM: And that's what you've doneانجام شده todayامروز.
BVBV: Oh, thank you.
329
872701
2226
پت میشل: و این چیزی‌ست که امروز تو انجام دادی.
بوید وارتی: سپاسگزارم
14:46
PMPM: Thank you.
BVBV: Thank you. Thanksبا تشکر very much.
330
874927
3139
مت میشل: سپاسگزارم
بوید وارتی: سپاسگزارم ، بسیار سپاسگزارم
14:50
(Applauseتشویق و تمجید)
331
878066
4222
( تشویق تماشاگران)
Translated by soheila Jafari
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Boyd Varty - Environmental and literacy activist
In his native South Africa, Boyd Varty builds wildlife corridors to restore the environment and literacy centers to restore the human spirit.

Why you should listen

Everyone has felt that connection with nature. Through the Good Work Foundation, Boyd Varty is building a movement around it. The fourth-generation custodian of the Londolozi Game Reserve in South Africa calls it a psychology of restoration. “We would like to be pioneers of the age of restoration,” says Varty. “Restoration of land, people and the human spirit."

By providing environmental, English and computer education to the people who live and work in Londolozi, he’s also creating an economically and socially sustainable model for conservation.

More profile about the speaker
Boyd Varty | Speaker | TED.com