ABOUT THE SPEAKER
Hamdi Ulukaya - Yogurt maker, humanitarian
Hamdi Ulukaya is a pioneer of the natural food movement and the founder of Chobani, one of the fastest-growing food companies of the last decade.

Why you should listen

Hamdi Ulukaya was raised in a dairy-farming family in a small village in eastern Turkey. He launched Chobani in 2007 with the mission and vision of making better food more accessible. In less than five years, Chobani became the number-one-selling Greek yogurt brand in the US, with more than a billion dollars in annual sales.

An advocate of reducing income and wealth inequality nationwide, Ulukaya implemented innovative profit-sharing and paid parental leave programs for Chobani's 2,000 employees. He founded the Tent Partnership for Refugees to improve the lives of more than 25 million refugees around the globe. He also signed the Giving Pledge, committing the majority of his personal wealth to the cause.

More profile about the speaker
Hamdi Ulukaya | Speaker | TED.com
TED2019

Hamdi Ulukaya: The anti-CEO playbook

حمدی اولوکایا: کتاب راهبردی ضد-مدیرعامل

Filmed:
2,454,716 views

اولویت بیشتر شرکت‌های امروز را سود، پول و سهام‌داران تشکیل می‌دهد. اما به چه قیمتی؟ موسس چوبانی، حمدی اولوکایا از رهبران شرکت‌ها در سراسر جهان درخواست می‌کند تا کتاب راهبردی قدیمی تجارت را کنار بگذارند -- او دیدگاه جدیدی را با ما درمیان می‌گذارد، «کتاب راهبردی ضد-مدیرعامل». براساس دیدگاه جدید او مردم را بر سود مقدم قرار می‌دهد. او می‌گوید: «تفاوت بین سود و ثروت واقعی در همین است».
- Yogurt maker, humanitarian
Hamdi Ulukaya is a pioneer of the natural food movement and the founder of Chobani, one of the fastest-growing food companies of the last decade. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:14
A coldسرماخوردگی Januaryژانویه day of 2005,
0
2183
3856
یک روز سرد ماه ژانویه سال ۲۰۰۵،
00:18
I tookگرفت one of my mostاکثر importantمهم
drivesدرایوها of my life.
1
6063
3790
یکی از مهمترین رانندگی‌های
زندگی‌ام را انجام دادم.
00:23
I was on this roadجاده in upstateبالاست Newجدید Yorkیورک,
2
11117
3763
در جاده شمالی نیویورک بودم،
00:28
tryingتلاش کن to find this oldقدیمی factoryکارخانه.
3
16021
2142
سعی داشتم که کارخانه‌ای قدیمی را پیدا کنم.
00:31
The day before,
I receivedاخذ شده a flyerفلیکر in the mailپست الکترونیکی
4
19601
3340
روز قبل، یک آگهی در
صندوق پستی‌ام دریافت کردم
00:34
that said, "Fullyبه طور کامل equippedمجهز بودن
yogurtماست plantگیاه for saleفروش."
5
22965
3360
که می‌گفت، «یک کارخانه ماست‌بندی مجهز
به فروش می‌رسد.»
00:39
I threwپرتاب کرد it in the garbageزباله can.
6
27315
1582
آگهی را در سطل
آشغال انداختم.
00:42
And 20 minutesدقایق laterبعد,
I pickedبرداشت it up and calledبه نام the numberعدد.
7
30038
3887
۲۰ دقیقه بعد، از سطل آشغال بیرون
آوردمش و با آن شماره تماس گرفتم.
00:47
The plantگیاه was 85 yearsسالها oldقدیمی,
8
35351
1743
این کارخانه ۸۵ سال عمر داشت،
00:50
and it was closingبسته شدن.
9
38012
1181
و قرار بود بسته شود.
00:52
So I decidedقرار بر این شد to go see it.
10
40073
1562
تصمیم گرفتم بروم و آن را ببینم.
00:55
At this time,
11
43970
1226
در آن زمان،
00:57
I wasn'tنبود sure where this roadجاده
or my life was going.
12
45220
3467
مطمئن نبودم که این مسیر
یا زندگی من به کجا ختم می‌شود.
01:02
I ownedمتعلق به a smallکوچک cheeseپنیر shopفروشگاه
13
50307
2204
من یک مغازه‌ی کوچک پنیر داشتم
01:04
but really hatedمتنفر بود businessکسب و کار.
14
52535
1319
اما از آن متنفر بودم.
01:08
But the hillsتپه ها and the roadsجاده ها
and the smellsبوی are all familiarآشنا.
15
56576
4202
جاده‌ها، تپه‌ها و بوها برایم آشنا هستند.
01:14
I grewرشد کرد up in Turkeyبوقلمون,
in a similarمشابه environmentمحیط,
16
62425
3822
من در ترکیه در چنین محیطی،
نزدیک کوهستان‌های مناطق کردنشین
01:18
nearنزدیک the Kurdishکردی mountainsکوه ها.
17
66271
1433
بزرگ شدم.
01:20
My familyخانواده madeساخته شده cheeseپنیر and yogurtماست;
18
68613
1948
خانواده‌ام ماست و پنیر درست می‌کردند؛
01:22
I grewرشد کرد up listeningاستماع to shepherd'sچوپان storiesداستان ها.
19
70585
2019
با گوش دادن به داستان‌های
چوپانان بزرگ شدم.
01:25
We didn't have much,
20
73882
1838
چیز زیادی نداشتیم،
01:27
but we had the moonماه and the starsستاره ها,
simpleساده foodغذا, eachهر یک other.
21
75744
3936
اما ماه و ستاره‌ها، غذای
ساده و همدیگر را داشتیم.
01:33
Eventuallyدر نهایت, I cameآمد to Americaآمریکا.
22
81101
2000
بالاخره به آمریکا آمدم.
01:35
I didn't even know Newجدید Yorkیورک had farmsمزارع.
23
83724
2120
حتی نمی‌دانستم که در نیویورک هم مزرعه هست.
01:39
I madeساخته شده it to upstateبالاست, and I never left.
24
87081
2793
من به شمال نیویورک رفتم و
هیچ‌وقت هم آنجا را ترک نکردم.
01:43
Now I'm lostکم شده.
25
91121
1150
حالا گم شده‌ام.
01:46
I passedگذشت the roadجاده signامضا کردن
that said "Deadمرده endپایان."
26
94641
3828
علامت جاده «بن‌بست» را رد کردم.
01:51
Then soonبه زودی after,
27
99506
1209
کمی بعد از آن،
01:53
there it was:
28
101308
1445
آنجا بود:
01:54
the factoryکارخانه.
29
102777
1150
کارخانه لبنیات.
01:58
The smellبو hitاصابت me first.
30
106642
1912
فورا بویی به مشامم رسید.
02:01
It was a like a milkشیر containerمخزن
left out in the sunآفتاب.
31
109118
2702
بوی یک ظرف شیر که
زیر آفتاب رها شده باشد.
02:05
The wallsدیوارها were so thickغلیظ,
32
113228
1646
دیوارها بسیار ضخیم بودند،
02:08
paintsرنگ ها were peelingلایه برداری,
there were cracksترک ها everywhereدر همه جا.
33
116061
3016
رنگ‌ها ریخته بودند،
همه جا ترک خورده بود.
02:13
The factoryکارخانه was so oldقدیمی,
the ownersصاحبان thought it was worthlessبی ارزش.
34
121161
3519
کارخانه بسیار قدیمی بود، آنها
فکر می‌کردند که ارزشی ندارد.
02:18
I thought they left a zeroصفر off,
35
126209
3062
قیمتش باورکردنی نبود،
02:21
I couldn'tنمی توانستم believe the priceقیمت.
36
129295
1934
فکر کردم که یک صفرش را جا انداخته‌اند.
02:25
As I enteredوارد شد in,
37
133569
1873
وقتی که وارد شدم،
02:28
I stoppedمتوقف شد noticingمتوجه شدم things.
38
136331
3770
ایستادم تا به اطراف نگاهی بیندازم.
02:32
All I could see were the people.
39
140125
2133
تنها چیزی که توانستم ببینم آدم‌ها بودند.
02:35
There were 55 of them.
40
143897
1674
۵۵ نفر آنجا بودند.
02:38
Just quietساکت.
41
146976
1150
ساکت.
02:40
Theirآنها only jobکار was
to breakزنگ تفريح the plantگیاه apartجدا از هم
42
148738
3921
کارشان این بود که کارخانه را خراب کنند
02:44
and closeبستن it foreverبرای همیشه.
43
152683
1400
و برای همیشه آن را ببندند.
02:47
I was metملاقات کرد with a guy namedتحت عنوان Richثروتمند,
44
155875
1980
با فردی به نام ریچ ملاقات کردم،
02:51
the productionتولید managerمدیر.
45
159044
1177
که مدیر تولید آنجا بود.
02:53
He offeredارایه شده to take me around,
showنشان بده me around.
46
161256
2591
پیشنهاد داد که گشتی بزنیم
تا آنجا را به من نشان دهد.
02:56
He didn't say much,
47
164339
1167
زیاد حرف نمی‌زد،
02:57
but around everyهرکدام cornerگوشه,
he would pointنقطه out some storiesداستان ها.
48
165530
3475
اما به هر گوشه‌ای که نگاه می‌کرد
داستانی از آن داشت.
03:02
Richثروتمند workedکار کرد there for 20 yearsسالها.
49
170268
2079
ریچ ۲۰ سال در آنجا کار کرده بود.
03:04
His fatherپدر madeساخته شده yogurtماست before him,
50
172371
2214
پدرش قبل از او آنجا ماست درست می‌کرد،
03:06
and his grandfatherبابا بزرگ
madeساخته شده creamکرم رنگ cheeseپنیر before that.
51
174609
2655
و پدربزرگش قبل از آن
پنیرخامه‌ای درست می‌کرد.
03:10
You could tell that Richثروتمند feltنمد guiltyگناهکار
52
178855
3953
می‌شد گفت که ریچ از اینکه کارخانه داشت
03:15
that this factoryکارخانه
was closingبسته شدن on his watch.
53
183792
3785
جلوی چشمانش بسته می‌شد،
احساس گناه می‌کرد.
03:23
What hitاصابت me the hardestسخت ترین at that time
54
191768
2754
چیزی که آن موقع خیلی
مرا تحت تاثیر قرار داد
03:27
was that this wasn'tنبود just an oldقدیمی factoryکارخانه.
55
195442
3129
این بود که آنجا فقط یک
کارخانه‌ی قدیمی نبود.
03:31
This was a time machineدستگاه.
56
199173
1600
آنجا یک ماشین زمان بود.
03:33
This is where people builtساخته شده livesزندگی می کند,
they left for warsجنگ,
57
201836
4572
جایی بود که مردم زندگی‌شان را در آن
ساخته و بخاطر جنگ ترک کردند،
03:38
they braggedلاغر about home runsاجرا می شود
and reportگزارش cardsکارت ها.
58
206432
2828
در آنجا درباره تیم بیسبال‌شان و
گزارش کارشان صحبت می‌کردند.
03:42
But now, it was closingبسته شدن.
59
210091
1600
اما حالا داشت بسته می‌شد.
03:45
And the companyشرکت
wasn'tنبود just givingدادن up on yogurtماست,
60
213064
3589
کمپانی فقط از ماست دست نکشیده بود،
03:49
it was givingدادن up on them.
61
217445
1667
بلکه از کارکنانش هم دست شسته بود.
03:52
As if they were not good enoughکافی.
62
220191
1670
انگارکه به اندازه‌ کافی خوب نبودند.
03:56
And I was shockedبهت زده
how these people were behavingرفتار کردن.
63
224567
3564
آنچه که مرا بیش از هرچیزی
تحت تاثیر قرار داد، رفتار آنها بود.
04:01
There was no angerخشم, there were no tearsاشک ها.
64
229177
2667
آنها نه عصبانی بودند و نه غمزده.
04:05
Just silenceسکوت.
65
233059
1439
فقط ساکت بودند.
04:06
With graceرحمت, they were
closingبسته شدن this factoryکارخانه.
66
234522
2933
با حسن‌نیت، داشتند کارخانه را می‌بستند.
04:13
I was so angryخشمگین
67
241212
1849
از دست مدیرعامل خیلی عصبانی شدم
04:16
that the CEOمدیر عامل was farدور away,
68
244308
2047
که آن دورها
04:20
in a towerبرج or somewhereجایی,
69
248522
2294
در برجی نشسته،
04:22
looking at the spreadsheetsصفحه گسترده
70
250840
2205
و با نگاهی به دفاترحساب کارخانه،
04:25
and closingبسته شدن the factoryکارخانه.
71
253069
1510
دستور بستن آن را داده بود.
04:28
Spreadsheetsصفحات گسترده are lazyتنبل.
72
256060
1468
دفاتر حساب تنبل‌اند.
04:30
They don't tell you about people,
they don't tell you about communitiesجوامع.
73
258716
3801
آنها چیزی از مردم و
جامعه به شما نمی‌گویند.
04:34
But unfortunatelyمتاسفانه,
74
262541
1611
اما متاسفانه،
04:36
this is how too manyبسیاری
businessکسب و کار decisionsتصمیمات are madeساخته شده todayامروز.
75
264176
3388
امروزه خیلی از تصمیمات
تجاری اینگونه گرفته می‌شوند.
04:44
I was never the sameیکسان personفرد
after what I saw.
76
272659
3067
بعد از دیدن آنجا دیگر آن آدم سابق نبودم.
04:48
On my way back home,
I calledبه نام Marioماریو, my lawyerوکیل.
77
276318
4555
سر راهم به خانه، با
وکیلم ماریو تماس گرفتم.
04:54
I calledبه نام Marioماریو, I said,
"Marioماریو, I want to buyخرید this placeمحل."
78
282454
3452
به ماریو گفتم، «ماریو،
من می‌خواهم آنجا را بخرم.»
04:59
Marioماریو said,
79
287510
1429
ماریو گفت،
05:00
"Hamdiحمدی, one of the largestبزرگترین foodغذا companiesشرکت ها
in the worldجهان is closingبسته شدن this placeمحل,
80
288963
4448
«حمدی، یکی از بزرگترین کمپانی‌های
غذایی جهان دارد آنجا را می‌بندد،
05:06
and they're gettingگرفتن out
of the yogurtماست businessکسب و کار.
81
294567
2420
و آنها دارند خودشان را از
تجارت ماست بیرون می‌کشند.
05:09
Who the hellجهنم are you to make it work?"
82
297011
1923
آنوقت توچطورمی‌خواهی
آنجا را راه بیندازی؟
05:12
I said, "You're right."
83
300432
1257
گفتم، «حق با توست.»
05:14
But the nextبعد day, I calledبه نام him again,
84
302559
1828
اما روز بعد دوباره با او تماس گرفتم،
05:16
and I said, "Marioماریو, really,
I really want to buyخرید this placeمحل."
85
304411
3142
و گفتم، «ماریو، من واقعا
می‌خواهم آنجا را بخرم.»
05:19
He said, "Hamdiحمدی, you have no moneyپول.
86
307577
1699
او گفت، «حمدی، تو پول نداری.
05:21
(Laughterخنده)
87
309300
1023
(خنده تماشاگران)
05:22
You haven'tنه even paidپرداخت شده me in sixشش monthsماه ها."
88
310347
1913
شش ماه است که به من هم پولی نداده‌ای.»
05:24
(Laughterخنده)
89
312284
1007
(خنده تماشاگران)
05:25
Whichکدام was trueدرست است.
90
313315
1159
که درست هم می‌گفت.
05:26
(Laughterخنده)
91
314498
1150
(خنده تماشاگران)
05:28
But I got a loanوام, anotherیکی دیگر loanوام.
92
316268
2066
اما من یک وام گرفتم و یک وام دیگر.
05:30
By Augustآگوست 2005,
I had the keysکلیدها for this factoryکارخانه.
93
318831
4284
آگوست ۲۰۰۵ کلید کارخانه در دستم بود.
05:36
The first thing I did was to hireاستخدام fourچهار
of the originalاصلی 55 people.
94
324093
3637
اولین کاری که کردم این بود که
چهار تن از آن ۵۵ نفر را استخدام کردم.
05:40
I had Mariaماریا, the officeدفتر managerمدیر.
95
328215
2135
ماریا، مدیر دفتر.
05:42
I had Frankصریح, the wastewaterفاضلاب guy.
96
330374
2642
فرانک، مسئول پساب.
05:45
I had Mikeمایک, the maintenanceنگهداری guy.
97
333040
3077
مایک، مسئول تعمیرات.
05:48
And Richثروتمند, who showedنشان داد me
the plantگیاه, the productionتولید guy.
98
336141
3011
و ریچ، کسی که کارخانه را
به من نشان داد، مسئول تولید.
05:51
And we had our first boardهیئت مدیره meetingملاقات.
99
339855
1765
ما اولین جلسه‌ی خود را برگزار کردیم.
05:55
Mikeمایک saysمی گوید, "Hamdiحمدی, what
are we going to do now?"
100
343173
2392
مایک گفت:« حمدی، الان
قرار است که چه کار کنیم؟»
05:58
They look at me
as if I have the magicشعبده بازي answerپاسخ.
101
346133
2360
طوری نگاهم می‌کردند که
انگار یک پاسخ جادویی دارم.
06:01
So I said, "Mikeمایک,
102
349593
1200
گفتم، «مایک،
06:03
we're going to go to Aceآه Hardwareسخت افزار storeفروشگاه,
103
351974
2512
به فروشگاه ابزار و یراق می‌رویم،
06:07
and we're going to get some paintsرنگ ها.
104
355268
1682
و کمی رنگ می‌خریم.
06:09
And we're going to paintرنگ
the wallsدیوارها outsideخارج از."
105
357649
2094
و بعد دیوارهای بیرون را رنگ می‌کنیم.»
06:13
Mikeمایک wasn'tنبود impressedتحت تاثیر قرار.
106
361217
1163
مایک زیاد خوشش نیامد.
06:14
He lookedنگاه کرد at me.
107
362404
1165
به من نگاه کرد.
06:16
He said, "Hamdiحمدی, that's fine,
we’llll do that,
108
364138
2571
مایک گفت:«حمدی، باشد،
این کار را می‌کنیم،
06:18
but tell me you have
more ideasایده ها than that."
109
366733
2022
اما برای بعد از آن هم فکری داری.»
06:20
(Laughterخنده)
110
368779
2616
(خنده تماشاگران)
06:23
I said, "I do.
111
371419
1150
گفتم، «بله، دارم.
06:25
We'llخوب paintرنگ the wallsدیوارها whiteسفید."
112
373490
1595
دیوارها را سفید می‌کنیم.»
06:27
(Laughterخنده)
113
375109
1150
(خنده تماشاگران)
06:28
Honestصادقانه to God,
that was the only ideaاندیشه I had.
114
376657
2238
به خدا قسم، این تنها فکری بود که داشتم.
06:30
(Laughterخنده)
115
378919
1634
(خنده تماشاگران)
06:34
But we paintedنقاشی شده those wallsدیوارها that summerتابستان.
116
382133
2692
اما ما آن تابستان دیوارها را رنگ کردیم.
06:39
I sometimesگاه گاهی wonderتعجب
117
387318
2372
گاهی از خودم می‌پرسم
06:41
what they would have said
to me if I told them,
118
389714
3374
چه می‌شد اگر به آنها گفته بودم
06:45
"See these wallsدیوارها we're paintingرنگ آمیزی?
119
393112
2200
«این دیوارهایی که رنگ
می‌کنیم را می‌بینید؟
06:47
In two yearsسالها,
120
395938
1754
در عرض دو سال،
06:49
we're going to launchراه اندازی a yogurtماست here
121
397716
1749
ما در اینجا ماستی را تولید می‌کنیم
06:51
that Americansآمریکایی ها have never seenمشاهده گردید
and never tastedطعم دار before.
122
399489
2869
که آمریکا قبلا چنین ماستی
را نه دیده و نه چشیده است.
06:54
It will be deliciousخوشمزه - لذیذ, it will be naturalطبیعی است.
123
402382
2151
این ماست خوشمزه و طبیعی خواهد بود.
06:56
And we're going to call it 'Chobani'"چاتانی" --
it meansبه معنای 'shepherd'چوپان in Turkishترکی."
124
404557
3563
ما اسمش را «چوبانی» می‌گذاریم --
که به ترکی یعنی «چوپان».»
07:02
And if I said,
125
410446
1150
اگر می‌گفتم،
07:04
"We are going to hireاستخدام
all of the 55 employeesکارکنان back,
126
412446
3579
«که همه آن ۵۵ نفر را
دوباره استخدام می‌کنیم،
07:08
or mostاکثر of them back.
127
416049
1182
یا حتی بیشتر از آن را.
07:09
And then 100 more after,
and then 100 more after,
128
417255
2339
و بعد از آن ۱۰۰ نفر دیگر،
و باز ۱۰۰ نفر دیگر،
07:11
and then 1,000 more after that."
129
419618
1603
و بعد ۱,۰۰۰ نفر دیگر را.»
07:13
But if I told them,
"You see that townشهر over there?
130
421245
2769
اگر به آنها می‌گفتم،
«آن شهر را در آنجا می‌بینید؟
07:16
Everyهرکدام personفرد we hireاستخدام,
10 more localمحلی jobsشغل ها will be createdایجاد شده.
131
424038
3619
با هر فردی که ما استخدام می‌کنیم،
۱۰ شغل دیگر ایجاد می‌شود.
07:19
The townشهر will come back to life,
the trucksکامیون ها will be all over the roadsجاده ها.
132
427681
3515
این شهر دوباره رونق می‌گیرد،
کامیون‌ها دوباره به جاده‌ها برمی‌گردند.
07:23
And the first moneyپول we make,
133
431220
1532
با اولین پولی که دستمان می‌رسد،
07:24
we're going to buildساختن one of the bestبهترین
Little Leagueلیگ baseballبیسبال fieldsزمینه های
134
432776
3663
یکی از بهترین زمین‌های لیگ بیسبال را
07:28
for our childrenفرزندان.
135
436463
1200
برای فرزندانمان می‌سازیم.
07:30
And fiveپنج yearsسالها after that,
136
438323
1735
و پنج سال بعد از آن،
07:32
we're going to be the numberعدد one
Greekیونانی yogurtماست brandنام تجاری in the countryکشور."
137
440082
3311
برند شماره‌ی یک ماست یونانی
در کشور خواهیم شد.»
07:36
Would they have believedمعتقد me?
138
444096
1364
حرف‌هایم را باورمی‌کردند؟
07:38
Of courseدوره not.
139
446556
1150
البته که نه.
07:41
But that's exactlyدقیقا what happenedاتفاق افتاد.
140
449104
2005
اما این دقیقا همان
چیزی است که اتفاق افتاد.
07:43
(Applauseتشویق و تمجید)
141
451673
5950
(تشویق حضار)
07:50
In paintingرنگ آمیزی those wallsدیوارها,
142
458085
2880
هنگام رنگ کردن آن دیوارها،
07:52
we got to know eachهر یک other.
143
460989
1466
ما با همدیگر آشنا شدیم.
07:55
We believedمعتقد in eachهر یک other.
144
463442
1438
همدیگر را باور کردیم.
07:57
And we figuredشکل گرفته it out togetherبا یکدیگر.
145
465633
1760
و با هم دیگر آن را بررسی کردیم.
08:03
Fiveپنج yearsسالها, me and all my colleaguesهمکاران,
we never left the factoryکارخانه.
146
471353
4533
پنج سال، من و همکارانم
کارخانه را ترک نکردیم.
08:08
We workedکار کرد day and night,
throughاز طریق the holidaysتعطیلات,
147
476909
3843
ما شب‌ و روز، حتی در
روزهای تعطیل کار می‌کردیم،
08:12
to fixثابت that plantگیاه.
148
480776
1412
تا کارخانه را تعمیر کنیم.
08:15
The bestبهترین partبخشی of Chobaniچوبانی for me is this:
149
483601
2800
بهترین بخش چوبانی برای من این است:
08:18
the sameیکسان exactدقیق people
who were givenداده شده up on
150
486958
3548
همان کسانی که دور انداخته شده بودند
08:22
were the onesآنهایی که who builtساخته شده it back
100 timesبار better than before.
151
490530
4327
همان‌هایی شدند که دوباره آنجا
را ۱۰۰ بار بهتر از قبل ساختند.
08:28
And they all have a financialمالی stakeسهام
in the companyشرکت todayامروز.
152
496389
3437
همه‌ی آنها الان درکمپانی سهام دارند.
08:32
(Applauseتشویق و تمجید)
153
500579
5214
(تشویق حضار)
08:38
And all this time, I keptنگه داشته شد wonderingتعجب کردم --
154
506491
2398
همیشه از خودم می‌پرسم --
08:40
you see, I'm not a businessmanتاجر,
I don't come from that traditionسنت --
155
508913
3237
می‌بینی، من تاجر نیستم،
من از این قماش نیستم --
08:44
I just keptنگه داشته شد wonderingتعجب کردم:
What is this all about?
156
512174
3580
باز از خودم می‌پرسیدم:
همه اینها برای چیست؟
08:49
Corporateشرکت های بزرگ، دارای شخصیت حقوقی Americaآمریکا saysمی گوید it's about profitsسود.
157
517287
2911
تجارت آمریکایی می‌گوید برای سود.
08:52
Mainstreamاصلی businessکسب و کار saysمی گوید it's about moneyپول.
158
520222
2358
جریان غالب تجارت می‌گوید تنها به خاطر پول.
08:54
The CEOمدیر عامل playbookplaybook saysمی گوید
it's about shareholdersسهامداران.
159
522604
2886
کتاب راهنمای مدیرعامل می‌گوید سهام داران.
08:57
And so much is sacrificedفداکاری کرد for it --
it's factoriesکارخانه ها, communitiesجوامع, jobsشغل ها.
160
525514
4722
خیلی چیزهای دیگر فدای این سه
می‌شوند -- کارخانه‌ها، جوامع، مشاغل.
09:03
But not by CEOsمدیران اجرایی.
161
531093
1587
اما نه توسط مدیران عامل.
09:05
CEOsمدیران اجرایی have theirخودشان employeesکارکنان sufferرنج بردن for them.
162
533956
2402
مدیرعاملان کارمندانی دارند
که به جایشان رنج بکشند.
09:09
But yetهنوز, the CEOs'sمدیران اجرائی payپرداخت
goesمی رود up and up and up.
163
537011
3541
درحالیکه حقوق مدیران عامل
روز به روز بالاتر می‌رود.
09:12
And so manyبسیاری people are left behindپشت.
164
540979
2494
و افراد زیاد دیگری هم
هستند که جا می‌مانند.
09:17
I'm here to tell you:
165
545227
1951
من اینجا هستم تا به شما بگویم:
09:19
no more.
166
547202
1162
دیگر بس است.
09:20
It's not right, it's never been right.
167
548830
2722
این درست نیست و هیچ وقت هم درست نبوده.
09:24
It's time to admitاقرار کردن
168
552648
2123
زمان آن است بپذیریم
09:26
that the playbookplaybook that guidedهدایت شده businessesکسب و کار
and CEOsمدیران اجرایی for the last 40 yearsسالها
169
554795
4226
آن دفتر راهبردی که مدیران عامل و تجارت‌ها
را در ۴۰ سال گذشته هدایت می‌کرده،
09:31
is brokenشکسته شده.
170
559045
1150
شکسته خورده است.
09:32
(Applauseتشویق و تمجید)
171
560625
4378
(تشویق حضار)
09:37
It tellsمی گوید you everything about businessکسب و کار
172
565027
2936
این دفتر هرچیزی در رابطه
با تجارت را به شما می‌گوید
09:39
exceptبجز how to be a nobleنجیب leaderرهبر.
173
567987
3117
جز آنکه چگونه رهبر شرافتمندی باشید.
09:44
We need a newجدید playbookplaybook.
174
572757
2234
ما نیاز به دفتر راهبردی جدیدی داریم.
09:47
We need a newجدید playbookplaybook
that seesمی بیند people again.
175
575015
2582
ما به دفتر راهبردی‌ای نیاز داریم
که به مردم اهمیت بدهد.
09:50
That seesمی بیند aboveدر بالا and beyondفراتر profitsسود.
176
578950
3719
آنها را جدا از سود و منافع ببیند.
09:55
In the moviesفیلم ها, they have a nameنام
for people who take a differentناهمسان pathمسیر
177
583540
5039
در فیلم‌ها، به کسانی که راه متفاوتی را در
پیش می‌گیرند تا کارها را درست انجام دهند،
10:00
to do things right.
178
588603
2000
نام خاصی می‌دهند.
10:02
They call them "antiheroesضد قهرمانان."
179
590627
1818
به آنها «ضدقهرمان» می‌گویند.
10:04
I think we need the sameیکسان ideaاندیشه in businessکسب و کار.
180
592966
2810
من فکر می‌کنم ما در تجارت
به چنین چیزی نیاز داریم.
10:07
We need anti-CEOsضد مدیران اجرائی,
and we need an anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook.
181
595800
3579
ما به یک ضد-مدیرعامل و به یک
کتاب راهبردی ضدمدیرعامل نیاز داریم.
10:11
So let me tell you about
what this anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook is all about.
182
599403
3826
بگذارید برایتان بگویم که این
کتاب راهبردی ضد مدیرعامل درباره چیست.
10:16
An anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook is about gratitudeحق شناسی.
183
604712
2690
این کتاب درباره قدرشناسی است.
10:20
Today'sامروزه businessکسب و کار bookکتاب saysمی گوید:
184
608541
1952
کتاب تجارت امروز می‌گوید:
10:22
businessکسب و کار existsوجود دارد to maximizeبه حداکثر رساندن profitسود
for the shareholdersسهامداران.
185
610517
3626
هدف از تجارت رساندن
سهام‌داران به حداکثر سود است.
10:27
I think that's the dumbestغم انگیز ideaاندیشه
I've ever heardشنیدم in my life.
186
615929
2779
به نظرم این احمقانه‌ترین
تفکری است که تا به امروز شنیده‌ام.
10:30
(Laughterخنده)
187
618732
1005
(خنده تماشاگران)
10:31
In realityواقعیت, businessکسب و کار should take careاهميت دادن
of theirخودشان employeesکارکنان first.
188
619761
4467
در واقع، تجارت در وهله‌ی اول
باید مراقب کارکنانش باشد.
10:36
(Applauseتشویق و تمجید)
189
624752
5195
(تشویق حضار)
10:41
You know, a fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش,
190
629971
1261
چند سال پیش،
10:43
when we announcedاعلام کرد that we are givingدادن
sharesسهام to all our 2,000 employeesکارکنان,
191
631256
4342
وقتی اعلام کردیم که می‌خواهیم
به تمام ۲،۰۰۰ نیروی‌مان سهام بدهیم،
10:47
some people said it's PRPR,
some said it's a giftهدیه.
192
635622
4584
بعضی‌ها گفتند که این یک کار نمایشی است،
بعضی گفتند که هدیه است.
10:52
I said, it's not a giftهدیه.
193
640230
1600
من گفتم که این هدیه نیست.
10:55
I watchedتماشا کردم it, I've been partبخشی of it.
194
643341
2531
من از اول با آنها بوده‌ام و
بخشی از آنها بوده‌ام.
10:57
They earnedبه دست آورده it with theirخودشان talentاستعداد
and with theirخودشان hardسخت work,
195
645896
2727
آنها این را با سعی و
تلاش خودشان بدست آورده‌اند،
11:00
and I don't see any other way.
196
648637
1582
و جور دیگری نیست.
11:03
The newجدید way of businessکسب و کار --
197
651315
1992
در رویکرد جدید تجارت --
11:05
it's your employeesکارکنان
you take careاهميت دادن of first.
198
653331
2451
این کارمند شماست که
اول باید مراقب او باشید.
11:08
Not the profitsسود.
199
656692
1301
نه سود.
11:12
The newجدید anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook
is about communityجامعه.
200
660144
3772
کتاب راهبردی ضد-مدیرعامل درباره جامعه است.
11:17
Todayامروز, the businessesکسب و کار that have it all
201
665359
2926
امروزه، کسب‌وکارهایی که همه‌ی آن را دارند
11:20
askپرسیدن communitiesجوامع, "What kindنوع of taxمالیات breaksمی شکند
and incentivesانگیزه can you give me?"
202
668309
4287
از جوامع می‎‌پرسند، «چه نوع انگیزه و
تخفیف‌های مالیاتی می‌توانی به من بدهی؟»
11:26
The realityواقعیت is, businessesکسب و کار should go
to the strugglingمبارزه می کنند communitiesجوامع
203
674132
4493
در واقع این تجارت است که باید
نزد جوامع برود و از آنها بپرسد،
11:30
and askپرسیدن, "How can I help you?"
204
678649
2166
«چه کمکی از دست من برمی‌آید؟»
11:34
(Applauseتشویق و تمجید)
205
682176
3762
(تشویق تماشاگران)
11:37
When we wanted to buildساختن
our secondدومین yogurtماست plantگیاه,
206
685962
2999
وقتی می‌خواستیم دومین
کارخانه‌ی ماست‌مان را بسازیم،
11:40
Idahoآیداهو was on nobody'sهیچ کس نیست radarرادار screenصفحه نمایش.
207
688985
2334
ایالات آیداهو به فکر هیچ‌کس نمی‌رسید.
11:43
It was too ruralروستایی, too farدور away,
didn't have much incentivesانگیزه.
208
691784
3782
چون آیداهو بسیار روستایی و دور بود،
رغبت چندانی به آنجا نداشتیم.
11:47
So I wentرفتی there.
209
695974
1150
به آنجا رفتم.
11:50
I metملاقات کرد with the localمحلی people,
I metملاقات کرد with the farmersکشاورزان.
210
698014
3425
با مردم محلی و کشاورزان دیدار کردم.
11:53
We shookتکان داد handsدست ها, we brokeشکست breadنان.
211
701463
2261
با هم دست دادیم و نان‌ونمک هم را خوردیم.
11:55
I said, "I want to buildساختن it right here."
212
703748
2700
گفتم، «می‌خواهم
کارخانه را همین‌جا بسازم.»
11:58
I don't need to see financialمالی studiesمطالعات.
213
706472
2041
من به مطالعات مالی نیاز ندارم.
12:01
And the resultنتيجه --
214
709732
1329
و نتیجه این شد ---
12:05
its communityجامعه is thrivingپر رونق.
215
713236
1944
این جامعه رشد کرد.
12:07
There's newجدید schoolsمدارس that openباز کن everyهرکدام yearسال.
216
715204
2056
هر ساله مدارس جدیدی در آنجا باز می‌شود.
12:10
Newجدید foodغذا companiesشرکت ها
are comingآینده up everyهرکدام yearسال.
217
718101
2809
هر ساله شرکت‌های جدید غذایی
در آنجا تاسیس می‌شوند.
12:14
And they told me,
218
722053
1151
به من گفتند،
12:15
"You're not going to find
any trainedآموزش دیده workersکارگران here."
219
723228
2452
«دنبال کارگرآموزش‌دیده نیستی؟»
12:17
I said, "It's OK, we'llخوب teachتدریس کنید them."
220
725704
1913
گفتم، «خوب، به آنها آموزش می‌دهیم.»
12:19
We partneredمشارکت کرد with
the localمحلی communityجامعه collegeکالج,
221
727641
2373
ما با یک دانشکده‌ی محلی همکاری کردیم،
12:22
and while we were buildingساختمان the plantگیاه,
222
730919
1794
و در زمان ساخت کارخانه،
12:24
we trainedآموزش دیده hundredsصدها of hundredsصدها of people
for advancedپیشرفته manufacturingتولید.
223
732737
3610
صدها نفر را برای
تولید پیشرفته آموزش دادیم.
12:28
And todayامروز, our factoryکارخانه is one
of the largestبزرگترین yogurtماست plantsگیاهان in the worldجهان.
224
736371
4486
امروز کارخانه‌ی ما یکی از
بزرگترین کارخانجات ماست در دنیاست.
12:33
(Applauseتشویق و تمجید)
225
741540
2912
(تشویق حضار)
12:36
The newجدید way of businessکسب و کار --
226
744476
1695
در رویکرد جدید تجارت --
12:39
communitiesجوامع.
227
747148
1343
جوامع در نظر گرفته می‌شود.
12:40
Go searchجستجو کردن for communitiesجوامع
that you can be partبخشی of.
228
748515
2768
به دنبال جوامعی باشید که
می‌توانید بخشی از آن باشید.
12:43
Askپرسیدن for permissionمجوز.
229
751307
1397
از آنها اجازه بگیرید.
12:45
And be with them, openباز کن the wallsدیوارها
and succeedموفق باش togetherبا یکدیگر.
230
753338
4461
در کنارشان بمانید، دیوارها را
کنار بزنید و با هم پیشرفت کنید.
12:52
The anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook
is about responsibilityمسئوليت.
231
760985
3341
کتاب راهبردی ضد-مدیرعامل
درباره مسئولیت است.
12:57
Today'sامروزه playbookplaybook saysمی گوید, the businessesکسب و کار
should stayاقامت کردن out of politicsسیاست.
232
765033
3595
کتاب راهبردی امروز می‌گوید
که تجارت باید از سیاست دور بماند.
13:00
The realityواقعیت is
233
768652
1246
اما در واقعیت، تجارت
13:01
businessesکسب و کار, as citizensشهروندان, mustباید take a sideسمت.
234
769922
3161
به عنوان یک شهرند باید
جانب یک طرف را بگیرد.
13:06
When we were growingدر حال رشد in Newجدید Yorkیورک
and looking for more people to hireاستخدام,
235
774728
4149
وقتیکه چوبانی در نیویورک درحال رشد بود و
به دنبال افراد بیشتری برای استخدام بودیم،
13:10
I rememberedبه یاد داشته باشید that in Uticaاوتیک, an hourساعت away,
236
778901
4992
به خاطر می‌آورم که در یوتیسا،
که یک ساعت با ما فاصله دارد،
13:15
there were refugeesپناهندگان
from Southeastجنوب شرقی Asiaآسیا and Africaآفریقا,
237
783917
3769
پناهجویانی از آفریقا و
جنوب غرب آسیا زندگی می‌کردند،
13:19
who were looking for a placeمحل to work.
238
787710
2042
که به دنبال جایی برای کار بودند.
13:23
"They don't speakصحبت Englishانگلیسی,"
someoneکسی told me.
239
791518
2072
کسی به من گفت، «آنها انگلیسی نمی‌دانند.
13:25
I said, "I don't really, eitherیا.
Let's get translatorsمترجمان."
240
793614
2670
من گفتم، «خوب منم نمی‌دانم.
مترجم بگیرید.»
13:28
(Laughterخنده)
241
796308
2511
(خنده تماشاگران)
13:31
"They don't have transportationحمل و نقل."
242
799327
1663
«وسیله رفت‌وآمد ندارند.»
13:33
I said, "Let's get busesاتوبوس,
it's not a rocketموشک scienceعلوم پایه."
243
801014
2602
گفتم، «خوب اتوبوس می‌گیریم،
موشک که هوا نمی‌کنیم.»
13:36
Todayامروز,
244
804506
1150
امروز،
13:39
in one of America'sآمریكا ruralروستایی areasمناطق,
245
807339
2857
در یکی از مناطق روستایی آمریکا،
13:42
30 percentدرصد of the Chobaniچوبانی workforceنیروی کار
are immigrantsمهاجران and refugeesپناهندگان.
246
810220
3315
۳۰ درصد از نیروی کار چوبانی را
پناهجویان و مهاجران تشکیل می‌دهند.
13:45
(Applauseتشویق و تمجید) (Cheersبه سلامتی)
247
813559
5760
(تشویق حضار)
13:51
And it changedتغییر کرد us for better.
248
819343
1733
و به این ترتیب همه چیز بهتر شد.
13:55
The newجدید way of businessکسب و کار --
249
823188
1976
در رویکرد جدید تجارت --
13:57
it's businessکسب و کار, not governmentدولت,
in the bestبهترین positionموقعیت to make a changeتغییر دادن
250
825188
4334
در دنیای امروز این تجارت است که
بهترین موقعیت را برای تغییر دارد،
14:01
in today'sامروزه worldجهان:
251
829546
1166
نه دولت:
14:02
in gunاسلحه violenceخشونت, in climateآب و هوا changeتغییر دادن,
252
830736
3254
در درگیری مسلحانه، در تغییرات آب‌وهوایی،
14:06
in incomeدرآمد inequalityنابرابری,
in refugeesپناهندگان, in raceنژاد.
253
834014
3703
در نابرابری درآمد، در بحث
پناهجویان و در بحث نژادی.
14:09
It's businessکسب و کار that mustباید take a sideسمت.
254
837741
2161
این تجارت است که باید سیاستی را اتخاذ کند.
14:12
(Applauseتشویق و تمجید)
255
840653
3937
(تشویق حضار)
14:16
And lastlyدر آخر, an anti-CEOضد مدیرعامل playbookplaybook
is about accountabilityمسئوليت.
256
844614
5487
و در آخر، کتاب راهبردی ضد-مدیرعامل
درباره‌ی پاسخگویی است.
14:23
Today'sامروزه playbookplaybook saysمی گوید, the CEOمدیر عامل reportsگزارش ها
to the corporateشرکت های بزرگ boardsتخته ها.
257
851546
3944
کتاب راهبردی امروز می‌گوید که
مدیرعامل باید به هیئت مدیره گزارش دهد.
14:28
In my opinionنظر, CEOمدیر عامل reportsگزارش ها to consumerمصرف كننده.
258
856181
3502
اما به نظر من، مدیرعامل باید
به مشتری گزارش بدهد.
14:32
In the first fewتعداد کمی yearsسالها of Chobaniچوبانی,
259
860401
1779
در سال‌های اول تاسیس چوبانی،
14:34
the 1-800 numberعدد on the cupفنجان
was my personalشخصی numberعدد.
260
862204
3480
شماره تلفن شخصی‌ام ۸۰۰-۱
روی کلاهم نوشته شده بود.
14:38
(Laughterخنده)
261
866052
1024
(خنده تماشاگران)
14:39
When somebodyکسی calledبه نام and wroteنوشت,
I respondedپاسخ داد personallyشخصا.
262
867100
3525
وقتی کسی تماس می‌گرفت و یا نامه می‌نوشت،
من به شخصه خودم جواب می‌دادم.
14:42
Sometimesگاهی I madeساخته شده changesتغییرات
basedمستقر on what I heardشنیدم,
263
870649
3200
گاهی اوقات براساس آنچه
که می‌شنیدم تغییراتی می‌دادم،
14:47
because consumerمصرف كننده is in powerقدرت.
264
875427
2388
زیرا حق با مشتری است.
14:50
That's the reasonدلیل the businessکسب و کار existsوجود دارد.
265
878795
2533
به خاطر همان‌هاست که تجارت وجود دارد.
14:55
It's you -- everyهرکدام singleتنها one of you
is in powerقدرت to make changesتغییرات todayامروز.
266
883350
5317
به عنوان مشتری، هر یک از شما
قدرت آن را دارد تا تغییر ایجاد کند.
15:01
If you don't like the brandنام تجاری
and the companiesشرکت ها,
267
889165
2158
اگر برند یا شرکتی را دوست ندارید،
15:03
what they are doing with theirخودشان businessکسب و کار,
268
891347
1960
و از کارشان راضی نیستید،
15:05
you can throwپرت كردن them into the garbageزباله can.
269
893331
1952
می‌توانید آنها را در سطل زباله بیندازید.
15:07
And if you see the onesآنهایی که
that are doing it right,
270
895307
2254
و اگر دیدید کسانی کارشان
را خوب انجام می‌دهند،
15:09
you can rewardجایزه them.
271
897575
1333
آنها را تشویق کنید.
15:12
In the endپایان, this is all
in our responsibilityمسئوليت.
272
900083
3527
در انتها، همه‌ی اینها وظیفه ماست.
15:15
The newجدید way of businessکسب و کار --
273
903956
1309
در رویکرد جدید تجارت --
15:17
it's the consumerمصرف كننده we reportگزارش to,
not to the corporateشرکت های بزرگ boardsتخته ها.
274
905289
3087
این مشتری است که به
هیئت مدیره گزارش می‌دهد.
15:21
You see,
275
909019
1279
می‌بینید،
15:23
if you are right with your people,
276
911160
3169
اگر با مردم درست برخورد کنید،
15:27
if you are right with your communityجامعه,
277
915276
2683
اگر با جامعه‌یتان خوب برخورد کنید،
15:29
if you are right with your productتولید - محصول,
278
917983
2627
اگر محصول خوبی داشته باشید،
15:32
you will be more profitableسود آور است,
279
920634
2309
سود بیشتری هم می‌برید،
15:34
you will be more innovativeخلاقانه,
280
922967
2032
خلاق‌تر خواهید بود،
15:37
you will have more passionateپرشور
people workingکار کردن for you
281
925023
2508
کارمندان مشتاق بیشتری
برایتان کار خواهند کرد
15:39
and a communityجامعه that supportsپشتیبانی می کند you.
282
927555
1982
و جامعه از شما حمایت خواهد کرد.
15:41
And that's what the anti-CEOضد مدیرعامل
playbookplaybook is all about.
283
929561
3082
این بود آنچه که در کتاب راهبردی
ضد-مدیرعامل آمده است.
15:47
The treasureگنج that I foundپیدا شد
in that factoryکارخانه --
284
935355
3944
گنجی که من در این کارخانه
پیدا کردم این بود --
15:55
dignityکرامت of work,
285
943220
2308
ما باید اخلاق کاری،
15:57
strengthاستحکام of characterشخصیت,
286
945552
1900
شخصیت قوی،
15:59
humanانسان spiritروح --
287
947476
1306
روح انسانی --
16:01
is what we need to unleashرها کردن
all acrossدر سراسر the worldجهان.
288
949212
2883
را در سراسر جهان گسترش دهیم.
16:07
Brothersبرادران and sistersخواهران,
289
955088
1485
خواهران و برادران،
16:09
there are people and placesمکان ها
all around the worldجهان
290
957874
4905
مردمان و سرزمین‌های زیادی
در سرتاسر جهان وجود دارند که
16:16
left out and left behindپشت.
291
964232
1810
نادیده گرفته شده و
از قلم افتاده‌اند.
16:19
But theirخودشان spiritروح is still strongقوی.
292
967193
2532
اما هنوز روحیه‌شان قوی است.
16:24
They just want anotherیکی دیگر chanceشانس,
293
972490
1930
آنها فقط فرصتی دوباره می‌خواهند،
16:26
they want someoneکسی
to give them a chanceشانس again,
294
974444
3427
آنها فقط کسی را می‌خواهند
که به آنها فرصتی دوباره بدهد،
16:29
not to just buildساختن it back,
but buildساختن it better than before.
295
977895
3757
که نه تنها خرابی ‌ها را بازسازی کنند
بلکه بهتر از قبل عمل کنند.
16:34
And this is the differenceتفاوت
betweenبین returnبرگشت on investmentسرمایه گذاری
296
982520
4818
و این است تفاوت بین بازگشت سرمایه
16:39
and returnبرگشت on kindnessمهربانی.
297
987362
1539
و بازگشت مهربانی.
16:42
This is the differenceتفاوت betweenبین profitسود
298
990717
4048
این است فرق بین سود و
16:46
and trueدرست است wealthثروت.
299
994789
1256
ثروت حقیقی.
16:50
And if it can happenبه وقوع پیوستن
300
998701
1436
و اگر این در شهر کوچکی
16:53
in a smallکوچک townشهر
in upstateبالاست Newجدید Yorkیورک and Idahoآیداهو,
301
1001034
3488
در شمال نیویورک
و آیداهو بتواند اتفاق بیفتد،
16:56
it can happenبه وقوع پیوستن in everyهرکدام cityشهر and townشهر
and villageدهکده acrossدر سراسر the worldجهان.
302
1004546
4293
می‌تواند در هر شهر و روستایی در
گوشه و کنار دنیا هم اتفاق بیفتد.
17:02
This is not the time to buildساختن wallsدیوارها,
303
1010395
2428
امروز وقت آن نیست که دیوار بسازیم،
17:04
this is a time to startشروع کن
paintingرنگ آمیزی the wallsدیوارها.
304
1012847
2905
بلکه وقت آن است که دیوارها را رنگ کنیم.
17:07
I leaveترک کردن the colorsرنگ ها all up to you.
305
1015776
1825
انتخاب رنگ را به عهده‌
خودتان می‌گذارم.
17:09
Thank you so much.
306
1017625
1200
خیلی متشکرم.
17:10
(Applauseتشویق و تمجید)
307
1018849
5135
(تشویق حضار)
Translated by Mansoureh Hadavand
Reviewed by Masoud Motamedifar

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Hamdi Ulukaya - Yogurt maker, humanitarian
Hamdi Ulukaya is a pioneer of the natural food movement and the founder of Chobani, one of the fastest-growing food companies of the last decade.

Why you should listen

Hamdi Ulukaya was raised in a dairy-farming family in a small village in eastern Turkey. He launched Chobani in 2007 with the mission and vision of making better food more accessible. In less than five years, Chobani became the number-one-selling Greek yogurt brand in the US, with more than a billion dollars in annual sales.

An advocate of reducing income and wealth inequality nationwide, Ulukaya implemented innovative profit-sharing and paid parental leave programs for Chobani's 2,000 employees. He founded the Tent Partnership for Refugees to improve the lives of more than 25 million refugees around the globe. He also signed the Giving Pledge, committing the majority of his personal wealth to the cause.

More profile about the speaker
Hamdi Ulukaya | Speaker | TED.com