ABOUT THE SPEAKER
Isaac Lidsky - Author, entrepreneur
Isaac Lidsky has a very eclectic resume.

Why you should listen

Lidsky runs a big construction services company based in Florida, has co-founded an Internet startup and a nonprofit and is a member of the Young Presidents’ Organization (YPO). He graduated in math and computer science from Harvard and then added a law degree magna cum laude from the same university, clerked for US Supreme Court Justices Sandra Day O’Connor and Ruth Bader Ginsburg and argued a dozen cases in federal court on behalf of the US Justice Department, not losing any. Earlier, he was a child television star in both commercials and series.

Lidsky's rich biography disguises a secret, which can be summarized in the title of his forthcoming book Eyes Wide Open: Overcoming Obstacles and Recognizing Opportunities In A World That Can’t See Clearly.

More profile about the speaker
Isaac Lidsky | Speaker | TED.com
TEDSummit

Isaac Lidsky: What reality are you creating for yourself?

آیساک لیدسکای: چه واقعیت‌هایی برای خود خلق می‌کنید؟

Filmed:
3,193,473 views

واقعیت چیزی نیست که شما آنرا درک می‌کنید، چیزی است که شما در ذهن خود می‌سازید. آیساک لیدسکای اولین بار این درس ارزشمند و ژرف را زمانی گرفت که شرایط غیر منتظره‌ی زندگی این بینش ارزشمند را برایش به بار آورد. در این درونگرایی، بحث شخصی او ما را به چالش گذشتن از بهانه‌ها، گمان‌ها و ترس‌ها و قبول این مسوولیت خطیر که ما خالق واقعیت‌های خود هستیم، دعوت می‌کند.
- Author, entrepreneur
Isaac Lidsky has a very eclectic resume. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
When Dorothyدوروتی was a little girlدختر,
0
960
1576
وقتی دوروثی یک دختر بچه بود،
00:14
she was fascinatedمجذوب by her goldfishماهی قرمز.
1
2560
1800
مجذوب ماهی گلی خودش شده بود.
00:17
Her fatherپدر explainedتوضیح داد to her that fishماهی swimشنا کردن
by quicklyبه سرعت waggingواگن theirخودشان tailsدم
2
5080
3456
پدرش به او توضیح داد که ماهی‌ها با
تکان دادن سریع دم‌شان شنا می‌کنند
00:20
to propelحرکت دادن themselvesخودشان throughاز طریق the waterاب.
3
8560
1880
تا خود را به جلو برانند.
00:23
Withoutبدون hesitationتردید,
little Dorothyدوروتی respondedپاسخ داد,
4
11040
2136
دوروثی کوچولو بدون درنگ جواب داد،
00:25
"Yes, Daddyبابا, and fishماهی swimشنا کردن backwardsعقب
by waggingواگن theirخودشان headsسر."
5
13200
3256
«بله پدر، و ماهی‌ها با تکان دادن سرشان
به عقب می‌روند.»
00:28
(Laughterخنده)
6
16480
1616
(خنده حاضرین)
00:30
In her mindذهن, it was a factواقعیت
as trueدرست است as any other.
7
18120
2816
در ذهن او، این حقیقتی به
درستی دیگر حقایق بود.
00:32
Fishماهی swimشنا کردن backwardsعقب
by waggingواگن theirخودشان headsسر.
8
20960
2336
ماهی‌ها با تکان دادن سرشان
به عقب حرکت می‌کنند.
00:35
She believedمعتقد it.
9
23320
1200
او این را باور داشت.
00:37
Our livesزندگی می کند are fullپر شده
of fishماهی swimmingشنا كردن backwardsعقب.
10
25320
2976
زندگی‌های ما پر از ماهی‌هایی
است که در حال حرکت به عقب هستند.
00:40
We make assumptionsمفروضات
and faultyمعیوب leapsجهش of logicمنطق.
11
28320
2496
ما فرض‌ها و استدلال‌هایی
ناقص و عجولانه می‌کنیم.
00:42
We harborبندرگاه biasتعصب.
12
30840
1255
تعصباتی مخفیانه نگه می‌داریم.
00:44
We know that we are right,
and they are wrongاشتباه.
13
32119
2257
می‌دانیم حق با ما است
و دیگران اشتباه می‌کنند.
00:46
We fearترس the worstبدترین.
14
34400
1616
از بدترین‌ چیزها ترس داریم.
00:48
We striveتلاش کن for unattainableغیرقابل دسترس است perfectionکمال.
15
36040
2160
برای کمال دست نیافتنی تلاش می‌کنیم.
00:50
We tell ourselvesخودمان
what we can and cannotنمی توان do.
16
38920
2080
کارهایی که می‌توانیم و نمی‌توانیم
انجام دهیم را به خودمان می‌گوییم.
00:53
In our mindsذهنها, fishماهی swimشنا کردن by in reverseمعکوس
franticallyفریبنده waggingواگن theirخودشان headsسر
17
41880
4096
در ذهن ما، ماهی‌ها با تکان دادن سر
دیوانه وار به عقب می‌روند و ما
00:58
and we don't even noticeاطلاع them.
18
46000
1429
حتی به آن‌ها توجه نمی‌کنیم.
01:01
I'm going to tell you
fiveپنج factsحقایق about myselfخودم.
19
49160
2176
می‌خواهم پنج حقیقت
درباره خودم به شما بگویم.
01:03
One factواقعیت is not trueدرست است.
20
51360
1320
یکی از آن‌ها واقعیت ندارد.
01:05
One: I graduatedفارغ التحصیل شد from Harvardهاروارد at 19
with an honorsافتخارات degreeدرجه in mathematicsریاضیات.
21
53760
4800
یک:‌ در ۱۹ سالگی با درجه عالی در رشته
ریاضی از دانشگاه هاروارد فارغ‌التحصیل شدم.
01:11
Two: I currentlyدر حال حاضر runاجرا کن
a constructionساخت و ساز companyشرکت in Orlandoاورلاندو.
22
59680
3960
دو: مسئول یک شرکت ساختمانی
در اورلاندو هستم.
01:16
Threeسه: I starredستاره دار on a televisionتلویزیون sitcomsitcom.
23
64920
3120
سه:‌ ستاره یک برنامه طنز تلویزیون بودم.
01:21
Fourچهار: I lostکم شده my sightمنظره
to a rareنادر geneticژنتیک eyeچشم diseaseمرض.
24
69440
4440
چهار:‌ بینایی خود را با یک بیماری ژنتیکی
چشمی از دست دادم.
01:26
Fiveپنج: I servedخدمت کرده است as a lawقانون clerkمنشی
to two US Supremeعالی Courtدادگاه justicesقضات.
25
74960
4440
پنج: به عنوان منشی در دو دیوان عالی امریکا
خدمت کرده‌ام.
01:32
Whichکدام factواقعیت is not trueدرست است?
26
80360
1200
کدام یک واقعیت ندارد؟
01:35
Actuallyدر واقع, they're all trueدرست است.
27
83880
1360
بله، همه آن‌ها واقعی هستند.
01:38
Yeah. They're all trueدرست است.
28
86240
1280
بله، همه واقعی هستند.
01:40
(Applauseتشویق و تمجید)
29
88800
2160
(تشویق حاضرین)
01:44
At this pointنقطه, mostاکثر people really
only careاهميت دادن about the televisionتلویزیون showنشان بده.
30
92680
3656
در این لحظه، بیشتر مردم به
برنامه تلویزیونی توجه می‌کنند.
01:48
(Laughterخنده)
31
96360
1680
(خنده حاضرین)
01:51
I know this from experienceتجربه.
32
99680
1560
من این را از تجربه می‌دانم.
01:54
OK, so the showنشان بده was NBC'sNBC
"Savedذخیره by the Bellبل: The Newجدید Classکلاس."
33
102320
3336
برنامه "Saved by the Bell: The New Class"
شبکه NBC بود.
01:57
And I playedبازی کرد Weaselشلاق زدن Wyzellویزل,
34
105680
3600
و من نقش ویزل وایزل رو بازی کردم،
02:02
who was the sortمرتب سازی of dorkyدوکی,
nerdynerdy characterشخصیت on the showنشان بده,
35
110240
4056
که یک شخصیت به نوعی
خوره و کودن در برنامه بود،
02:06
whichکه madeساخته شده it a very
majorعمده actingبازیگری challengeچالش
36
114320
4776
که خیلی نقش آفرینی
چالش برانگیزی بود برای
02:11
for me as a 13-year-oldساله boyپسر.
37
119120
1496
من به عنوان پسر بچه ۱۳ ساله.
02:12
(Laughterخنده)
38
120640
1520
(خنده حاضرین)
02:15
Now, did you struggleتقلا
with numberعدد fourچهار, my blindnessکوری?
39
123320
2920
آیا شما کشمکشی با شماره چهار
یعنی نابینایی من داشتید؟
02:19
Why is that?
40
127120
1200
چرا این‌طور است؟
02:21
We make assumptionsمفروضات
about so-calledباصطلاح disabilitiesمعلولیت.
41
129280
2976
ما گمان‌هایی درباره این
ناتوانی‌های نوعی می‌کنیم.
02:24
As a blindنابینا man, I confrontروبرو شدن با
others'دیگران' incorrectغلط assumptionsمفروضات
42
132280
3176
به عنوان یک نابینا، من با
گمان‌هایی که دیگران درباره توانایی‌های
02:27
about my abilitiesتوانایی ها everyهرکدام day.
43
135480
1760
من می‌کنند هر روز مواجه می‌شوم.
02:30
My pointنقطه todayامروز is not
about my blindnessکوری, howeverبا این حال.
44
138640
2536
اگرچه نکته امروز من درباره نابینایی‌ام نیست.
02:33
It's about my visionچشم انداز.
45
141200
1200
این درباره دید من است.
02:35
Going blindنابینا taughtتدریس کرد me
to liveزنده my life eyesچشم ها wideوسیع openباز کن.
46
143480
3800
نابینا بودن به من یاد داد تا با
چشمانی کاملا باز زندگی کنم.
02:40
It taughtتدریس کرد me to spotنقطه
those backwards-swimmingعقب شنا fishماهی
47
148200
2376
به من یاد داد تا ببینم آن
ماهی‌هایی را که ساخته ذهن
02:42
that our mindsذهنها createايجاد كردن.
48
150600
1496
هستند و به عقب شنا می‌کنند.
02:44
Going blindنابینا castقالب them into focusتمرکز.
49
152120
2160
نابینا شدن آن‌ها را مورد تمرکز قرار داد.
02:47
What does it feel like to see?
50
155760
2080
دیدن چگونه حسی دارد؟
02:50
It's immediateفوری and passiveمنفعل.
51
158720
1640
فوری و انفعالی است.
02:52
You openباز کن your eyesچشم ها and there's the worldجهان.
52
160800
2136
چشمان‌تان را باز می‌کنید و دنیا آن‌جاست.
02:54
Seeingدیدن is believingباور کردن. Sightمنظره is truthحقیقت.
53
162960
2096
دیدن به معنای ایمان است.
دید حقیقت است.
02:57
Right?
54
165080
1200
درسته؟
02:59
Well, that's what I thought.
55
167120
1680
من‌هم همین‌طور فکر کردم.
03:01
Then, from ageسن 12 to 25,
my retinasرتین ها progressivelyبه تدریج deterioratedخراب شد.
56
169520
4920
سپس از ۱۲ تا ۲۵ سالگی مردمک‌های من
به تدریج خراب شدند.
03:07
My sightمنظره becameتبدیل شد an increasinglyبه طور فزاینده bizarreعجیب و غریب
57
175280
3016
دید من یک تبدیل به یک راهروی
کارناوال عجیب و غریب
03:10
carnivalکارناوال funhouseجادوگر hallسالن
of mirrorsآینه and illusionsتوهمات.
58
178320
2280
از آینه‌ها و توهمات شد.
03:13
The salespersonفروشنده I was relievedتسکین دهنده
to spotنقطه in a storeفروشگاه
59
181640
2336
فروشنده‌ای که با خوشحالی در
فروشگاه پیدا می‌کردم
03:16
was really a mannequinمانکن.
60
184000
1200
در حقیقت یک مانکن بود.
03:17
Reachingرسیدن به down to washشستشو my handsدست ها,
61
185880
1496
وقتی خم می‌شدم
دست‌هایم را بشویم
03:19
I suddenlyناگهان saw it was
a urinalادرار I was touchingلمس کردن, not a sinkفرو رفتن,
62
187400
3216
ناگهان متوجه می‌شدم که این محل
ادرار بود و دستشویی نبود
03:22
when my fingersانگشتان feltنمد its trueدرست است shapeشکل.
63
190640
1715
وقتی انشگتانم آن را لمس می‌کرد.
03:25
A friendدوست describedشرح داده شده
the photographعکس in my handدست,
64
193160
2136
یک دوست تصویر در دستم را
توصیف می‌کرد، و فقط
03:27
and only then I could see
the imageتصویر depictedنشان داده شده است.
65
195320
2120
بعد از آن می‌توانستم
تصویر توصیف شده را ببینم.
03:30
Objectsاشیاء appearedظاهر شد, morphedمورث
and disappearedناپدید شد in my realityواقعیت.
66
198720
4320
اشیاء در حقیقت برای من ظاهر شده،
بدل شده و ناپدید می‌شدند.
03:36
It was difficultدشوار and exhaustingخسته کننده to see.
67
204080
2440
این دیدن سخت و خسته‌کننده بود.
03:39
I piecedضعیف togetherبا یکدیگر fragmentedتقسیم شده است,
transitoryموقت imagesتصاویر,
68
207600
3256
من قطعه تصاویر ناپایدار را
کنار هم گذاشته،
03:42
consciouslyآگاهانه analyzedتجزیه و تحلیل شده the cluesسرنخ,
69
210880
1976
و با دقت نشانه‌ها را بررسی می‌کردم،
03:44
searchedجستجو کرد for some logicمنطق
in my crumblingفرو ریختن kaleidoscopeكاليو ديسكوپ,
70
212880
3080
در دالان نمای قدیمی خود
دنبال منطق بودم،
03:48
untilتا زمان I saw nothing at all.
71
216840
1286
تا دیگر هیچ چیز نمی‌دیدم.
03:51
I learnedیاد گرفتم that what we see
72
219600
1656
من یاد گرفتم چیزی که می‌بینم
03:53
is not universalجهانی است truthحقیقت.
73
221280
2360
حقیقت جهانی نیست.
03:56
It is not objectiveهدف، واقعگرایانه realityواقعیت.
74
224200
2200
آن واقعیت بی‌طرف نیست.
04:00
What we see is a uniqueمنحصر بفرد,
personalشخصی, virtualمجازی realityواقعیت
75
228000
4696
چیزی که می‌بینیم یک حیقیت
بی‌نظیر، شخصی و مجازی است
04:04
that is masterfullyاستادانه
constructedساخته شده است by our brainمغز.
76
232720
2120
که به طرز استادانه‌ای
مغز ما آن را ساخته است.
04:07
Let me explainتوضیح with a bitبیت
of amateurآماتور neuroscienceعلوم اعصاب.
77
235560
2334
اجازه دهید با یک مقدار ابتدایی
علم اعصاب توضیح دهم
04:09
Your visualبصری cortexقشر takes up
about 30 percentدرصد of your brainمغز.
78
237918
3240
پوسته بینایی ۳۰ درصد
مغز شما را گرفته است.
04:13
That's comparedمقایسه کرد to approximatelyتقریبا
eightهشت percentدرصد for touchدست زدن به
79
241560
3456
این در مقایسه با لامسه
حدود ۸ درصد است
04:17
and two to threeسه percentدرصد for hearingشنیدن.
80
245040
1800
و در مقایسه با شنوایی ۲ تا ۳ درصد است
04:19
Everyهرکدام secondدومین, your eyesچشم ها
can sendارسال your visualبصری cortexقشر
81
247600
3736
هر ثانیه چشمان شما می‌توانند
به پوسته بینایی
04:23
as manyبسیاری as two billionبیلیون
piecesقطعات of informationاطلاعات.
82
251360
2160
تا دو میلیارد قطعه اطلاعات
ارسال کنند.
04:26
The restباقی مانده of your bodyبدن can sendارسال your brainمغز
only an additionalاضافی billionبیلیون.
83
254360
3440
بقیه بدن فقط می‌تواند یک میلیارد
اطلاعات به مغز بفرستد.
04:30
So sightمنظره is one thirdسوم
of your brainمغز by volumeحجم
84
258680
4216
پس بینایی از نظر حجم یک سوم مغز است
04:34
and can claimادعا about two thirdsسهم
of your brain'sمغز processingدر حال پردازش resourcesمنابع.
85
262920
3320
و می‌تواند حدود دو سوم منابع پردازش
مغز را در اختیار بگیرد.
04:39
It's no surpriseتعجب then
86
267040
1216
پس تعجبی نیست که
04:40
that the illusionتوهم
of sightمنظره is so compellingمتقاعد کننده.
87
268280
2096
وهم بینایی متقاعد کننده است.
04:42
But make no mistakeاشتباه about it:
sightمنظره is an illusionتوهم.
88
270400
2400
ولی درباره آن اشتباه نکنید:
بینایی یک خیال است.
04:45
Here'sاینجاست where it getsمی شود interestingجالب هست.
89
273920
1816
این جایی است که جالب می‌شود.
04:47
To createايجاد كردن the experienceتجربه of sightمنظره,
90
275760
2096
برای ایجاد تجربه بینایی،
04:49
your brainمغز referencesمنابع your conceptualمفهومی
understandingدرك كردن of the worldجهان,
91
277880
3536
مغز شما به منابع درک و فهم دنیا،
04:53
other knowledgeدانش, your memoriesخاطرات,
opinionsنظرات, emotionsاحساسات, mentalذهنی attentionتوجه.
92
281440
4056
اطلاعات دیگر، خاطره‌ها، عقیده‌ها،
احساسات و توجهات ذهنی رجوع می‌کند.
04:57
All of these things and farدور more
are linkedمرتبط in your brainمغز to your sightمنظره.
93
285520
4560
همه این‌ها و خیلی چیز‌های دیگر
در مغز شما به بینایی مرتبط هستند.
05:03
These linkagesارتباطات work bothهر دو waysراه ها,
and usuallyمعمولا occurبه وقوع پیوستن subconsciouslyناخودآگاه.
94
291040
3416
این ارتباطات دو طرفه هستند و معمولا
ناخودآگاه رخ می‌دهند.
05:06
So for exampleمثال,
95
294480
1856
پس برای مثال،
05:08
what you see impactsاثرات how you feel,
96
296360
2136
چیزی که می‌بینید بر حس شما
تاثیر دارد،
05:10
and the way you feel
can literallyعینا changeتغییر دادن what you see.
97
298520
2600
احساسات شما عینا روی چیزی که
می‌بینید تاثیر دارند.
05:14
Numerousتعداد زیادی studiesمطالعات demonstrateنشان دادن this.
98
302040
1720
چندین مطالعه این را نشان می‌دهند.
05:16
If you are askedپرسید: to estimateتخمین زدن
99
304600
1856
اگر از شما خواسته شود که مثلا سرعت
05:18
the walkingپیاده روی speedسرعت of a man
in a videoویدئو, for exampleمثال,
100
306480
3176
راه رفتن مردی در یک ویدیو را تخمین بزنید
05:21
your answerپاسخ will be differentناهمسان if you're
told to think about cheetahsیوزپلنگ ها or turtlesلاکپشت.
101
309680
4120
پاسخ شما متفاوت خواهد بود اگر از شما
بخواهند که در مورد چیتاها و یا لاک‌پشت‌ها فکر کنید
05:27
A hillتپه appearsظاهر می شود steeperتندتر
if you've just exercisedتمرین کرد,
102
315120
3296
شیب یک تپه تندتر به نظر می‌آید اگر شما در
حال تمرین باشید
05:30
and a landmarkنقطه عطفی appearsظاهر می شود fartherدورتر away
103
318440
2216
و یک نقطه دورتر به نظر می‌آید اگر شما یک
05:32
if you're wearingپوشیدن a heavyسنگین backpackکوله پشتی.
104
320680
1680
کوله‌ی سنگین برپشت خود داشته باشید.
05:35
We have arrivedوارد شد
at a fundamentalاساسی contradictionتناقض.
105
323960
2880
ما به یک تناقض اساسی برخوردیم
05:40
What you see is a complexپیچیده
mentalذهنی constructionساخت و ساز of your ownخودت makingساخت,
106
328160
4416
چیزی که می‌بینید پرداخته‌ای از ساختار ذهنی
پیچیده‌ی شماست
05:44
but you experienceتجربه it passivelyمنفعلانه
107
332600
1776
اما شما آن را منفعلانه تجربه
می‌کنید
05:46
as a directمستقیم representationنمایندگی
of the worldجهان around you.
108
334400
2400
به عنوان یک بازتاب مستقیم از جهان اطراف
شما.
05:49
You createايجاد كردن your ownخودت realityواقعیت,
and you believe it.
109
337680
2600
شما واقعیتی برای خود خلق می‌کنید و آن‌را
باور می‌کنید.
05:53
I believedمعتقد mineمال خودم untilتا زمان it brokeشکست apartجدا از هم.
110
341560
2240
من به آن‌ها ایمان داشتم تا زمانی که از بین
رفتند.
05:56
The deteriorationزوال of my eyesچشم ها
shatteredخراب شده the illusionتوهم.
111
344920
2440
دید نادرست من تصوراتم را در هم شکست.
06:00
You see, sightمنظره is just one way
112
348720
2296
همان‌طور که می‌بینید،
06:03
we shapeشکل our realityواقعیت.
113
351040
1680
ما حقیقت خود را شکل می‌دهیم.
06:05
We createايجاد كردن our ownخودت realitiesواقعیت ها
in manyبسیاری other waysراه ها.
114
353280
2600
ما حقایق خود را به شیوه‌های مختلف خلق
می‌کنیم
06:09
Let's take fearترس as just one exampleمثال.
115
357160
2960
بگذارید از ترس به عنوان یک مثال یاد کنیم.
06:13
Your fearsترس distortتحریف your realityواقعیت.
116
361440
2840
ترس‌های شما بر شخصیت شما تاثیر منفی
می‌گذارد.
06:17
Underزیر the warpedپیچ خورده logicمنطق of fearترس,
anything is better than the uncertainنا معلوم.
117
365880
4176
تحت منطق پیچیده‌ی ترس، هر چیزی بهتر از
تزلزل و ابهام است.
06:22
Fearترس fillsپر می کند the voidخالی at all costsهزینه ها,
118
370080
2456
ترس، کاستی‌ها را به هر قیمتی پر می‌کند.
06:24
passingگذراندن off what you dreadوحشت
for what you know,
119
372560
2136
گذشتن ازآنچه که می‌ترسید، به آن دلیلی که
می‌دانید
06:26
offeringارائه up the worstبدترین
in placeمحل of the ambiguousمبهم,
120
374720
2776
بدترین شکل ممکن را به جای ابهام، توصیه
می‌کند.
06:29
substitutingجایگزین کردن assumptionفرض for reasonدلیل.
121
377520
1760
جایگزین کردن فرض به جای دلیل.
06:32
Psychologistsروانشناسان have
a great termدوره for it: awfulizingافتضاح.
122
380120
2736
روانشناسان اصطلاح جالبی دراین مورد به کار
می‌برند: وحشت آور.
06:34
(Laughterخنده)
123
382880
1096
(خنده‌ی حاضرین)
06:36
Right?
124
384000
1536
درسته؟
06:37
Fearترس replacesجایگزین می شود the unknownناشناخته with the awfulخیلی بد و ناخوشایند.
125
385560
3280
ترس موردی ناشناخته را با وحشت جایگزین
می‌کند.
06:42
Now, fearترس is self-realizingخودآزمایی.
126
390080
1896
اکنون، ترس خود را تحقق می‌بخشد.
06:44
When you faceصورت the greatestبزرگترین need
127
392000
1736
هنگامی که با بزرگ‌نرین نیاز
مواجه می‌گردید
06:45
to look outsideخارج از yourselfخودت
and think criticallyانتقادی,
128
393760
2656
که به خارج از خودتان نگاهی بیندازید و عمیق
فکر کنید.
06:48
fearترس beatsضرب و شتم a retreatعقب نشینی
deepعمیق insideداخل your mindذهن,
129
396440
2816
ترس یک عقب‌نشینی عمیق را به ذهن
دیکته می‌کند.
06:51
shrinkingکوچک شدن and distortingتحریف your viewچشم انداز,
130
399280
1776
دید شما را کوتاه و درهم شکسته می‌کند.
06:53
drowningغرق شدن your capacityظرفیت
for criticalبحرانی thought
131
401080
2056
ظرفیت شما را برای تفکر عمیق
06:55
with a floodسیل of disruptiveمخرب emotionsاحساسات.
132
403160
1720
با سیلی ازاحساسات مختل کننده غرق
می‌کند.
06:57
When you faceصورت a compellingمتقاعد کننده
opportunityفرصت to take actionعمل,
133
405880
2856
زمانی که با یک فرصت الزام‌آور برای انجام
کاری روبرو می‌شوید،
07:00
fearترس lullsخنده دار you into inactionبی عملی,
134
408760
2496
ترس، شما را به عدم فعالیت و سستی وامی‌دارد
07:03
enticingفریبنده you to passivelyمنفعلانه watch
its propheciesنبوتها fulfillتحقق یابد themselvesخودشان.
135
411280
3520
شما را ترغیب می‌کند تا به وقوع پیوستن
پیش‌بینی‌هایش را شاهد باشید.
07:09
When I was diagnosedتشخیص داده شده
with my blindingچشمک زدن diseaseمرض,
136
417880
2216
زمانی که من به واسطه‌ی بیماری عدم بینایی‌ام
نادیده گرفته می‌شدم،
07:12
I knewمی دانست blindnessکوری would ruinخراب کردن my life.
137
420120
3040
می‌دانستم که کوری زندگی من را نابود
خواهد کرد.
07:16
Blindnessنابینایی was a deathمرگ sentenceجمله
for my independenceاستقلال.
138
424400
2936
نابینایی یک محکومیت به مرگ برای استقلال من
بود.
07:19
It was the endپایان of achievementدستاورد for me.
139
427360
1880
این پایانی برای آرزوهای من بود.
07:22
Blindnessنابینایی meantبه معنای I would liveزنده
an unremarkableغیر قابل علاج life,
140
430600
3976
نابینایی به معنی داشتن یک زندگی روزمره
برای من بود.
07:26
smallکوچک and sadغمگین,
141
434600
1696
کوچک وغمگین،
07:28
and likelyاحتمال دارد aloneتنها.
142
436320
1200
و تقریبا تنها،
07:30
I knewمی دانست it.
143
438280
1200
من این مسأله را می‌دانستم.
07:33
This was a fictionداستان bornبدنیا آمدن of my fearsترس,
but I believedمعتقد it.
144
441440
2800
این توهمی بود که زاده‌ی ترس‌های من بود که
آن‌را باورکرده بودم.
07:36
It was a lieدروغ, but it was my realityواقعیت,
145
444800
2616
دروغی بود که تبدیل به واقعیتی برای من شده
بود.
07:39
just like those backwards-swimmingعقب شنا fishماهی
in little Dorothy'sدوروتی mindذهن.
146
447440
3160
درست مثل به عقب شنا کردن ماهی ها در ذهن
دوروثی کوچولو
07:43
If I had not confrontedمقابله با
the realityواقعیت of my fearترس,
147
451920
2496
اگر با واقیعت ترسم روبرو نشده بودم
07:46
I would have livedزندگی می کرد it.
148
454440
1200
باید با آن زندگی می‌کردم
07:48
I am certainمسلم - قطعی of that.
149
456200
1280
من از این مسأله مطمئنم
07:51
So how do you liveزنده your life
eyesچشم ها wideوسیع openباز کن?
150
459920
2520
پس شما چگونه زندگی خود را با چشمانی
باز می‌گذرانید
07:55
It is a learnedیاد گرفتم disciplineانضباط.
151
463480
1480
این یک روش اکتسابی است
07:57
It can be taughtتدریس کرد. It can be practicedتمرین کرد.
152
465520
2440
می‌تواند فکر شود، تمرین شود
08:00
I will summarizeخلاصه کن very brieflyبه طور خلاصه.
153
468680
1429
من خیلی مختصر خلاصه می‌کنم.
08:03
Holdنگه دارید yourselfخودت accountableپاسخگو
154
471640
1896
خودتان را پاسخ‌گو نگه دارید
08:05
for everyهرکدام momentلحظه, everyهرکدام thought,
155
473560
2496
برای هر لجظه، هر تفکر
08:08
everyهرکدام detailجزئیات.
156
476080
1200
هر جزییات.
08:10
See beyondفراتر your fearsترس.
157
478120
1656
پس در ورای ترس‌های‌تان
08:11
Recognizeتشخیص your assumptionsمفروضات.
158
479800
1736
فرض‌های خود را بشناسید.
08:13
Harnessمهار your internalداخلی strengthاستحکام.
159
481560
1776
قدرت درونی خود را مهار کنید.
08:15
Silenceسکوت your internalداخلی criticمنتقد.
160
483360
2176
منتقد درونی خود را ساکت نگه دارید.
08:17
Correctدرست your misconceptionsتصورات غلط
about luckشانس and about successموفقیت.
161
485560
2800
ایده‌های نادرست خود را در مورد شانس و
موفقیت تصحیح کنید.
08:21
Acceptتایید کنید your strengthsنقاط قوت and your weaknessesنقاط ضعف,
and understandفهمیدن the differenceتفاوت.
162
489480
3440
توانایی‌ها و ضعف‌های خود را بشناسید،
و تفاوت را دریابید.
08:25
Openباز کن your heartsقلب
163
493600
1296
قلب‌های خود را باز کنید.
08:26
to your bountifulسودمند blessingsنعمت ها.
164
494920
1400
بر روی نعمت‌های سرشارتان
08:29
Your fearsترس, your criticsمنتقدان,
165
497480
2216
ترس‌های‌تان، نقدهای‌تان
08:31
your heroesقهرمانان, your villainsخائنانی --
166
499720
1856
قهرمانان‌تان، افراد منفورتان
08:33
they are your excusesعذر خواهی,
167
501600
3016
آن‌ها بهانه‌های شما هستند.
08:36
rationalizationsمنطقی کردن, shortcutsکلید های میانبر,
168
504640
2336
توجیه‌های عقلانی، راه های میان‌بر.
08:39
justificationsتوجیه, your surrenderتسلیم شدن.
169
507000
2320
توجیه‌ها، سرسپردگی‌های‌تان.
08:42
They are fictionsتخیلات you perceiveدرک as realityواقعیت.
170
510360
2319
این‌ها توهماتی هستند که شما به عنوان حقیقت
درک می‌کنید.
08:46
Chooseانتخاب کنید to see throughاز طریق them.
171
514000
1655
انتخاب کنید که از بین آن‌ها ببینید.
08:47
Chooseانتخاب کنید to let them go.
172
515679
1240
بگذارید که بروند.
08:50
You are the creatorایجاد کننده of your realityواقعیت.
173
518080
2959
شما خالق واقعیت خود هستید.
08:54
With that empowermentتوانمندسازی
comesمی آید completeتکمیل responsibilityمسئوليت.
174
522240
3040
با این توانمندسازی،مسوولیت کامل محقق می‌شود.
08:58
I choseانتخاب کرد to stepگام out of fear'sترس tunnelتونل
into terrainزمین unchartedناشناس and undefinedتعریف نشده.
175
526440
5120
من خواستم که از تونل ترس‌ها قدم به سرزمین
نامکشوف و ناشناخته بگذارم.
09:04
I choseانتخاب کرد to buildساختن there a blessedمبارک life.
176
532440
2400
من انتخاب کردم که آنجا زندگی فرهومندی
بسازم.
09:08
Farدور from aloneتنها,
177
536120
1776
دور از تنهایی
09:09
I shareاشتراک گذاری my beautifulخوشگل life with Dorothyدوروتی,
178
537920
2976
من زندگی زیبای خود را با دوروثی تقسیم
می‌کنم.
09:12
my beautifulخوشگل wifeهمسر,
179
540920
1656
همسر زیبایم را
09:14
with our tripletsسه گانه,
whomچه کسی we call the TripskysTripskys,
180
542600
2160
با سه قلوهایم، که ما
آن‌ها را Tripskys می‌نامیم
09:18
and with the latestآخرین additionعلاوه بر این
to the familyخانواده,
181
546400
2016
و با آخرین فردی که به خانواده ی ما اضافه
شد،
09:20
sweetشیرین babyعزیزم Clementineکلمنین.
182
548440
1360
فرزند نازنینمان،Clementine
09:22
What do you fearترس?
183
550840
1200
از چه می‌ترسید؟
09:25
What liesدروغ do you tell yourselfخودت?
184
553600
1760
چه دروغ‌هایی به خودتان می‌گویید؟
09:28
How do you embellishزیبایی your truthحقیقت
and writeنوشتن your ownخودت fictionsتخیلات?
185
556520
2920
چگونه حقیقت خود را می‌آرایید
و توهمات خود را می‌نویسید؟
09:32
What realityواقعیت are you
creatingپدید آوردن for yourselfخودت?
186
560360
2480
چه واقعیت‌هابی برای خود می‌سازید؟
09:36
In your careerحرفه and personalشخصی life,
in your relationshipsروابط,
187
564200
3176
در دوران کاری و زندگی شخصی‌تان،
در روابط‌تان،
09:39
and in your heartقلب and soulروح,
188
567400
1616
در قلب و روح‌تان.
09:41
your backwards-swimmingعقب شنا fishماهی
do you great harmصدمه.
189
569040
2400
ماهی عقب رونده‌ی شما، صدمه‌ی شدیدی به شما
وارد می‌کند.
09:44
They exactدقیق a tollتلفات in missedاز دست رفته opportunitiesفرصت ها
and unrealizedغیر واقعی است potentialپتانسیل,
190
572560
3920
آن‌ها عوارض بر فرصت‌های ازدست رفته و پتانسیل
های ناشناخته تحمیل می‌کنند
09:49
and they engenderانگیزه insecurityناامنی and distrustبی اعتمادی
191
577400
2376
و ناامنی و بی اعتمادی ایجاد می‌کنند.
09:51
where you seekبه دنبال fulfillmentتحقق and connectionارتباط.
192
579800
2440
درجایی که شما درصدد انجام کار یا ایجاد
ارتباط برمی‌آیید.
09:55
I urgeم pop اینترنتی کارت و کارت کارت کارت کارت you to searchجستجو کردن them out.
193
583560
2200
من اصرار می‌کنم که در مورد آن‌ها جستجو کنید.
09:59
Helenهلن Kellerکلر said that the only thing
worseبدتر than beingبودن blindنابینا
194
587360
4176
هلن کلر گفت که تنها چیز بدتر از
نابینایی
10:03
is havingداشتن sightمنظره but no visionچشم انداز.
195
591560
2000
داشتن بینایی بدون بصیرت است.
10:06
For me, going blindنابینا
was a profoundعمیق blessingبرکت,
196
594920
3776
برای من، نابینا شدن ،موهبتی بنیادین بود،
10:10
because blindnessکوری gaveداد me visionچشم انداز.
197
598720
2040
چون نابینایی به من بصیرت داد.
10:13
I hopeامید you can see what I see.
198
601720
2000
امیدوارم آنچه که من می‌بینم را شما هم
ببینید.
10:16
Thank you.
199
604280
1216
متشکرم.
10:17
(Applauseتشویق و تمجید)
200
605520
2160
(تشویق حاضرین)
10:32
Brunoبرونو Giussaniگیسسانی: Isaacاسحاق, before you
leaveترک کردن the stageمرحله, just a questionسوال.
201
620720
3176
برونو جیزانی: سوالی دارم، قبل از اینکه
صحنه را ترک کنی.
10:35
This is an audienceحضار of entrepreneursکارآفرینان,
of doersانجام دهندگان, of innovatorsنوآوران.
202
623920
3776
من یکی از حاضرین از جمعیت کارآفرینان، از
عاملین واز نوآوران هستم.
10:39
You are a CEOمدیر عامل of a companyشرکت
down in Floridaفلوریدا,
203
627720
3656
تو رییس یک شرکت در فلوریدا هستی
10:43
and manyبسیاری are probablyشاید wonderingتعجب کردم,
204
631400
2136
و ممکن است خیلی‌ها تعجب کنند که
10:45
how is it to be a blindنابینا CEOمدیر عامل?
205
633560
2216
چگونه ممکن است که رییسی نابینا وجود داشته
باشد؟
10:47
What kindنوع of specificخاص challengesچالش ها
do you have, and how do you overcomeغلبه بر them?
206
635800
3776
با چه چالش‌های خاصی مواجه هستی و چگونه بر
آن‌ها فایق می‌آیی؟
10:51
Isaacاسحاق Lidskyلیدسکی: Well,
the biggestبزرگترین challengeچالش becameتبدیل شد a blessingبرکت.
207
639600
3136
آیساک: خب، بزرگترین چالش، موهبتی بزرگ شد.
10:54
I don't get visualبصری feedbackبازخورد from people.
208
642760
2560
من بازخورد بصری از مردم نمی‌گیرم.
10:57
(Laughterخنده)
209
645880
2096
(خنده حاضرین)
11:00
BGBG: What's that noiseسر و صدا there? ILIL: Yeah.
210
648000
2176
برونو: آنجا این‌گونه است؟
آیساک: بله
11:02
So, for exampleمثال,
in my leadershipرهبری teamتیم meetingsجلسات,
211
650200
3496
بنابراین برای مثال،
در نشست‌های تیم مدیریتی من
11:05
I don't see facialچهره
expressionsاصطلاحات or gesturesحرکات.
212
653720
2360
من حالت چهره و یا حرکات بدن را نمی‌بینم.
11:09
I've learnedیاد گرفتم to solicitدرخواست
a lot more verbalکلامی feedbackبازخورد.
213
657640
3736
من یادگرفته‌ام که بیشتر درخواست بازخورد
شفاهی کنم.
11:13
I basicallyاساسا forceزور people
to tell me what they think.
214
661400
4000
من اساسا مردم را مجبور می‌کنم که افکارشان
را برای من بیان کنند
11:18
And in this respectتوجه,
215
666080
1856
و در این رابطه
11:19
it's becomeتبدیل شدن به, like I said, a realواقعی blessingبرکت
for me personallyشخصا and for my companyشرکت,
216
667960
4096
همانطورکه گفتم، این برای شخص من و شرکتم
به موهبت خاصی بدل شده است.
11:24
because we communicateبرقراری ارتباط
at a farدور deeperعمیق تر levelسطح,
217
672080
2600
چون ما در سطحی بسیار عمیق‌تر گفتگو می‌کنیم.
11:27
we avoidاجتناب کردن ambiguitiesابهامات,
218
675400
1920
ما از ابهامات دوری می‌کنیم
11:30
and mostاکثر importantمهم, my teamتیم knowsمی داند
that what they think trulyبراستی mattersمسائل.
219
678080
5930
و مهم‌ترازهمه، تیم من می‌داند آنچه آن‌ها فکر
می‌کنند، واقعا مهم است.
11:38
BGBG: Isaacاسحاق, thank you for comingآینده to TEDTED.
ILIL: Thank you, Brunoبرونو.
220
686560
2896
برونو: آیساک، ممنون از این‌که به TED آمدی.
آیساک: متشکرم برونو.
11:41
(Applauseتشویق و تمجید)
221
689480
3705
(تشویق حاضرین)
Translated by mohammad eshaghi
Reviewed by Saeid Saadattalab

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Isaac Lidsky - Author, entrepreneur
Isaac Lidsky has a very eclectic resume.

Why you should listen

Lidsky runs a big construction services company based in Florida, has co-founded an Internet startup and a nonprofit and is a member of the Young Presidents’ Organization (YPO). He graduated in math and computer science from Harvard and then added a law degree magna cum laude from the same university, clerked for US Supreme Court Justices Sandra Day O’Connor and Ruth Bader Ginsburg and argued a dozen cases in federal court on behalf of the US Justice Department, not losing any. Earlier, he was a child television star in both commercials and series.

Lidsky's rich biography disguises a secret, which can be summarized in the title of his forthcoming book Eyes Wide Open: Overcoming Obstacles and Recognizing Opportunities In A World That Can’t See Clearly.

More profile about the speaker
Isaac Lidsky | Speaker | TED.com