ABOUT THE SPEAKER
Caroline Paul - Author
Brimming with insights gained on her picaresque journey from firefighter to best-selling author, Caroline Paul’s "The Gutsy Girl: Escapades for Your Life of Epic Adventure" is a revolutionary guide for raising brave young women.

Why you should listen

Before launching her career as a writer, Caroline Paul embarked on a long list of unlikely adventures, ranging from flying experimental planes to whitewater rafting unexplored rivers in Borneo and Australia.

Paul was one of the first women to work for the San Francisco Fire Department -- a job that inspired her first work of nonfiction, Fighting Fire. Her latest book, The Gutsy Girl, uses stories from her own life as a gutsy woman to inspire girls to break the rules, take risks and accept seemingly insurmountable challenges.

More profile about the speaker
Caroline Paul | Speaker | TED.com
TEDWomen 2016

Caroline Paul: To raise brave girls, encourage adventure

کارولاین پاول: برای پرورش دخترانی بی باک، آنها را به ماجراجویی تشویق کنید

Filmed:
1,958,625 views

دختران شجاع اسکیت بورد بازی می کنند، از درختان بالا می روند، با دست و پا به موانع در می آویزند، زمین می خورند، زانوهایشان را زخمی می کنند، برمی خیزند و بزرگ می شوند تا تبدیل به زنانی بی باک شوند. با شنیدن داستان ها و نصیحت هایی از کارولاین پاول -آتش نشان، خلبان پاراگلایدر و ماجراجویی تمام عیار- یاد بگیرید که چگونه جرقه ریسک پذیری سازنده را در خود روشن کنید و دخترانی با اعتماد به نفس پرورش دهید.
- Author
Brimming with insights gained on her picaresque journey from firefighter to best-selling author, Caroline Paul’s "The Gutsy Girl: Escapades for Your Life of Epic Adventure" is a revolutionary guide for raising brave young women. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
When I was a kidبچه, I was obsessedغرق
with the Guinnessگینس Bookکتاب of Worldجهان Recordsسوابق,
0
760
4536
وقتی که بچه بودم،
دیوانه ی کتاب رکوردهای جهانی گینس بودم،
00:17
and I really wanted
to setتنظیم a worldجهان recordرکورد myselfخودم.
1
5320
3456
و خیلی دلم می‌خواست
که خودم یک رکورد جهانی ثبت کنم.
00:20
But there was just one smallکوچک problemمسئله:
2
8800
2696
اما تنها یک اشکال کوچک در بین بود:
00:23
I had absolutelyکاملا no talentاستعداد.
3
11520
2160
من هیچ گونه استعدادی نداشتم.
00:26
So I decidedقرار بر این شد to setتنظیم
a worldجهان recordرکورد in something
4
14520
3416
برای همین تصمیم گرفتم
در زمینه‌ای رکورد بزنم
00:29
that demandedخواستار absolutelyکاملا no skillمهارت at all.
5
17960
2880
که هیچ نوع مهارتی نیاز نداشت.
00:33
I decidedقرار بر این شد to setتنظیم a worldجهان recordرکورد
6
21840
2736
تصمیم گرفتم
که رکورد خزیدن را بزنم.
00:36
in crawlingخزنده.
7
24600
1200
00:39
(Laughterخنده)
8
27680
2976
(خنده)
00:42
Now, the recordرکورد at the time
was 12 and a halfنیم milesمایل,
9
30680
3520
خب رکورد آن زمان ۲۰ کیلومتر بود،
و به دلایلی فکر می کردم که کاملا از عهده اش
برمی آیم.
00:47
and for some reasonدلیل,
this seemedبه نظر می رسید totallyکاملا manageableقابل کنترل است.
10
35840
3176
00:51
(Laughterخنده)
11
39040
2160
(خنده ی تماشاچیان)
من دوستم "آن" را استخدام کردم،
00:54
I recruitedاستخدام شده my friendدوست Anneآن,
12
42640
1496
00:56
and togetherبا یکدیگر we decidedقرار بر این شد,
we didn't even need to trainقطار.
13
44160
3576
و با هم تصمیم گرفتیم که حتی به تمرین هم
نیازی نداریم.
00:59
(Laughterخنده)
14
47760
3256
(خنده ی تماشاچیان)
01:03
And on the day of our recordرکورد attemptتلاش کنید,
15
51040
1816
و در روز اجرای رکورد
01:04
we put furnitureمبلمان padsپد
on the outsideخارج از of our good luckشانس jeansشلوار جین
16
52880
3656
به روی شلوار جینهایمان
لایی مبلمان چسباندیم
01:08
and we setتنظیم off,
17
56560
1400
و راه افتادیم،
01:10
and right away, we were in troubleمشکل,
18
58720
3056
و درست از همان ابتدا، به دردسر افتادیم،
چون پارچه یجین در تماس با پوستمان بود،
01:13
because the denimجین was againstدر برابر our skinپوست
19
61800
2096
01:15
and it beganآغاز شد to chafeچاقه,
20
63920
1575
و شروع به ساییدن کرد،
01:17
and soonبه زودی our kneesزانو were beingبودن chewedجویدن up.
21
65519
2641
و در زمان کوتاهی زانوهایمان شروع به
پاره شدن کرد،
01:20
Hoursساعت ها in,
22
68920
1200
ساعتها گذشت و
01:23
it beganآغاز شد to rainباران.
23
71160
1200
باران گرفت.
01:25
Then, Anneآن droppedکاهش یافته است out.
24
73520
2440
سپس، "آن" تسلیم شد.
01:29
Then, it got darkتاریک است.
25
77400
1960
کمی بعد، هوا تاریک شد.
01:32
Now, by now, my kneesزانو
were bleedingخون ریزی throughاز طریق my jeansشلوار جین,
26
80680
2816
خب، تا این لحظه، زانوهایم زیر شلوارم
خونریزی می کرد،
و من از سرما، درد و یکنواختی
01:35
and I was hallucinatingتوهم from the coldسرماخوردگی
27
83520
2216
01:37
and the painدرد and the monotonyیکنواختی.
28
85760
2696
دچار توهم شده بودم،
01:40
And to give you an ideaاندیشه
of the suffer-festرنج می برند that I was undergoingدر حال انجام,
29
88480
3520
و برای اینکه به شما تصوری از رنجی
که می کشیدم بدهم، باید بگویم:
01:45
the first lapدامن around
the highبالا schoolمدرسه trackمسیر tookگرفت 10 minutesدقایق.
30
93120
4120
اولین دور از مسیرِ دو در دبیرستان ۱۰
دقیقه طول می کشید،
01:49
The last lapدامن tookگرفت almostتقریبا 30.
31
97880
2800
و آخرین دور تقریبا 30 دقیقه.
01:54
After 12 hoursساعت ها of crawlingخزنده,
32
102000
4416
بعد از 12 ساعت خزیدن
01:58
I stoppedمتوقف شد,
33
106440
1336
من ایستادم،
01:59
and I had goneرفته eightهشت and a halfنیم milesمایل.
34
107800
2880
و ۱۳.۵ کیلومترطی کرده بودم.
02:03
So I was shortکوتاه of
the 12-and-a-half-mile- و نیم کیلومتر recordرکورد.
35
111880
3656
بنابراین به رکورد ۲۰ کیلومتر نرسیدم.
02:07
Now, for manyبسیاری yearsسالها, I thought
this was a storyداستان of abjectشگفت انگیز failureشکست,
36
115560
4536
برای سالها ی بسیاری، فکر می کردم که این
داستانِ شکستی تحقیرآمیز بود.
02:12
but todayامروز I see it differentlyمتفاوت است,
37
120120
2496
اما امروز جور دیگری به آن نگاه می کنم،
02:14
because when I was
attemptingتلاش the worldجهان recordرکورد,
38
122640
2856
زیرا وقتی سعی داشتم رکورد جهانی را بشکنم،
02:17
I was doing threeسه things.
39
125520
1496
سه کار انجام می دادم:
02:19
I was gettingگرفتن outsideخارج از my comfortراحتی zoneمنطقه,
40
127040
2336
از محدوده آسایشم بیرون می آمدم،
02:21
I was callingصدا زدن uponبر my resilienceانعطاف پذیری,
41
129400
2256
جان سختی خود را به چالش کشیدم،
02:23
and I was findingیافته confidenceاعتماد به نفس in myselfخودم
42
131680
2736
و به خودم و تصمیماتم
02:26
and my ownخودت decisionsتصمیمات.
43
134440
1400
اعتماد پیدا می کردم.
02:28
I didn't know it then,
44
136440
1256
آن زمان این را نمی دانستم،
02:29
but those are not
the attributesویژگی های of failureشکست.
45
137720
2920
که اینها نشانه های شکست نیستند،
02:33
Those are the attributesویژگی های of braveryشجاعت.
46
141480
2600
بلکه نشانه های شجاعتند.
02:37
Now, in 1989, at the ageسن of 26,
47
145280
2576
سال ۱۹۸۹، در سن ۲۶ سالگی
02:39
I becameتبدیل شد a Sanسان Franciscoفرانسیسکو firefighterآتش نشان,
48
147880
2240
من در سان فرانسیسکو آتش نشان شدم.
02:42
and I was the 15thth womanزن
in a departmentبخش of 1,500 menمردان.
49
150800
4176
و در بخشی که۱۵۰۰ مرد داشت،
من پانزدهمین زن بودم.
02:47
(Applauseتشویق و تمجید)
50
155000
3760
(تشویق)
و همان طور که می توانید تصور کنید،
وقتی که رسیدم،
02:53
And as you can imagineتصور کن, when I arrivedوارد شد
51
161240
1856
02:55
there were manyبسیاری doubtsشک و تردید
about whetherچه we could do the jobکار.
52
163120
2696
تردیدهای بسیاری درباره
توانایی ما در انجام این کار وجود داشت.
02:57
So even thoughگرچه I was a 5'10",
150-poundپوند collegiateکالج rowerگوشتخوار,
53
165840
5336
بنابراین، حتی با وجود اینکه من یک پارو زن
دانشگاهی با ۱۷۷ سانتیمتر قد و ۶۸ کیلو وزن بودم
03:03
and someoneکسی who could endureتحمل کن
12 hoursساعت ها of searingخوابیده kneeزانو painدرد --
54
171200
4376
و کسی که می توانست ۱۲ ساعت درد سخت زانو
را تحمل کند،
(خنده)
03:07
(Laughterخنده)
55
175600
1616
می دانستم که هنوز باید قدرت و سازگاریم
را ثابت کنم.
03:09
I knewمی دانست I still had to proveثابت كردن
my strengthاستحکام and fitnessتناسب اندام.
56
177240
3016
پس یک روز گزارشی از آتش سوزی به ما رسید،
03:12
So one day a call cameآمد in for a fireآتش,
57
180280
1816
03:14
and sure enoughکافی,
when my engineموتور groupگروه pulledکشیده up,
58
182120
2239
و طبعا زمانی که ماشین گروه ما به محل رسید،
03:16
there was blackسیاه smokeدود billowingبیلوند
from a buildingساختمان off an alleywayکوچه.
59
184383
4033
از یکی از ساختمان های کوچه دود سیاه بلند
میشد.
03:20
And I was with a bigبزرگ guy namedتحت عنوان Skipپرش,
60
188440
2216
و من با یک مرد درشت هیکل به نام اسکیپ بودم.
03:22
and he was on the nozzleنازل,
and I was right behindپشت,
61
190680
2736
او روی دهانک لوله ی آب بود و من درست پشت
سرش قرار داشتم.
03:25
and it was a typicalمعمول sortمرتب سازی of fireآتش.
62
193440
1816
و این یک آتش سوزی معمول بود،
03:27
It was smokyدود, it was hotداغ,
63
195280
2880
پر از دود و گرم،
و ناگهان،
03:30
and all of a suddenناگهانی,
64
198680
1696
انفجاری اتفاق افتاد،
03:32
there was an explosionانفجار,
65
200400
1776
و اسکیپ و من به عقب پرت شدیم،
03:34
and Skipپرش and I were blownدمیده شده backwardsعقب,
66
202200
2176
03:36
my maskماسک was knockedزدم sidewaysسمت چپ,
67
204400
2136
ماسکم کنار رفته بود،
03:38
and there was this momentلحظه of confusionگیجی.
68
206560
2256
و برای لحظه ای گیج بودم،
03:40
And then I pickedبرداشت myselfخودم up,
69
208840
3416
اما بعد خودم را جمع و جور کردم،
به لوله ی آب چنگ زدم،
03:44
I gropedgroped for the nozzleنازل,
70
212280
1816
و کاری را انجام دادم که
یک آتش نشان باید انجام میداد:
03:46
and I did what a firefighterآتش نشان
was supposedقرار است to do:
71
214120
2496
03:48
I lungedرنج می برد forwardرو به جلو,
72
216640
1736
به جلو دویدم،
03:50
openedافتتاح شد up the waterاب
73
218400
1456
آب را باز کردم،
03:51
and I tackledرسیدگی کرد the fireآتش myselfخودم.
74
219880
1880
و آتش را به تنهایی مهار کردم.
03:54
The explosionانفجار had been causedباعث
by a waterاب heaterبخاری,
75
222720
2256
یک آبگرمکن باعث انفجار شده بود،
03:57
so nobodyهيچ كس was hurtصدمه,
and ultimatelyدر نهایت it was not a bigبزرگ dealمعامله,
76
225000
2696
بنابراین کسی آسیب ندیده بود و درنهایت
مسئله ی بزرگی نبود،
03:59
but laterبعد Skipپرش cameآمد up to me and said,
77
227720
3256
اما بعدا اسکیپ پیش من آمد و گفت:
04:03
"Niceخوب jobکار, Carolineکارولین,"
78
231000
1736
«کارت خوب بود، کارولاین»
04:04
in this surprisedغافلگیر شدن sortمرتب سازی of voiceصدای.
79
232760
2296
با لحنی شگفت زده.
04:07
(Laughterخنده)
80
235080
1600
(خنده ی تماشاچیان)
04:09
And I was confusedسردرگم, because
the fireآتش hadn'tتا به حال نیست been difficultدشوار physicallyاز لحاظ جسمی,
81
237600
3816
و من گیج شده بودم چون آتش
از نظر فیزیکی دشوار نبود،
04:13
so why was he looking at me
with something like astonishmentحیرت انگیز?
82
241440
4320
پس چرا او با حالتی شبیه به شگفتی به من
نگاه می کرد؟
و سپس برایم روشن شد:
04:18
And then it becameتبدیل شد clearروشن است:
83
246480
1656
04:20
Skipپرش, who was by the way a really niceخوب guy
84
248160
3136
اسکیپ، که البته مردی خیلی خوب
و آتش نشانی ممتاز بود،
04:23
and an excellentعالی است firefighterآتش نشان,
85
251320
2216
نه تنها فکر می کرد که زنان
نمی توانند قوی باشند،
04:25
not only thought
that womenزنان could not be strongقوی,
86
253560
3375
بلکه فکر می کرد که
آنها هم چنین نمی توانند شجاع باشند.
04:28
he thought that they
could not be braveشجاع eitherیا.
87
256959
3041
04:32
And he wasn'tنبود the only one.
88
260760
1600
و او تنها کسی نبود
که اینطور فکر میکرد.
دوست، آشنا و غریبه،
04:35
Friendsدوستان, acquaintancesآشنایان and strangersغریبه ها,
89
263560
2256
زن و مردهای بسیاری در طول زندگی حرفه ایم،
04:37
menمردان and womenزنان throughoutدر سراسر my careerحرفه
90
265840
2056
04:39
askپرسیدن me over and over,
91
267920
1456
مدام از من می پرسند،
«کارولاین، این همه آتش، این همه خطر،
04:41
"Carolineکارولین, all that fireآتش, all that dangerخطر,
92
269400
3936
نمی ترسی؟»
04:45
aren'tنه you scaredترسیده?"
93
273360
1240
04:47
Honestlyصادقانه, I never heardشنیدم
a maleنر firefighterآتش نشان askedپرسید: this.
94
275320
2880
صادقانه بگویم، تا حالا نشنیدم کسی این
سوال را از یک آتش نشان مرد بپرسد.
04:50
And I becameتبدیل شد curiousکنجکاو.
95
278920
1520
پس کنجکاو شدم،
چرا از زنان انتظار شجاعت نمی رفت؟
04:53
Why wasn'tنبود braveryشجاعت expectedانتظار می رود of womenزنان?
96
281200
3160
پاسخ این سوال زمانی برایم روشن شد
04:57
Now, the answerپاسخ beganآغاز شد to come
97
285760
1776
04:59
when a friendدوست of mineمال خودم lamentedمرده است to me
98
287560
1736
که یکی از دوستانم پیش من شکایت کرد
05:01
that her youngجوان daughterفرزند دختر
was a bigبزرگ scaredy-catگربه Scaredy,
99
289320
2456
که دختر جوانش یک ترسوی تمام عیار است،
05:03
and so I beganآغاز شد to noticeاطلاع,
100
291800
1936
پس من دقت کردم و متوجه شدم،
05:05
and yes, the daughterفرزند دختر was anxiousمشتاق,
101
293760
2696
که بله، دختر مضطرب بود،
05:08
but more than that,
the parentsپدر و مادر were anxiousمشتاق.
102
296480
2760
اما بیشتر از او پدر و مادرش مضطرب بودند.
05:12
Mostاکثر of what they said to her
when she was outsideخارج از beganآغاز شد with,
103
300120
3256
بیشتر اوقات که دختر میخواست
بیرون برود، به او می گفتند:
05:15
"Be carefulمراقب باشید," "Watch out," or "No."
104
303400
3600
«مراقب باش»، «حواست را جمع کن»
یا «نه».
البته دوستان من والدین بدی نبودند.
05:20
Now, my friendsدوستان were not badبد parentsپدر و مادر.
105
308920
2656
05:23
They were just doing what mostاکثر parentsپدر و مادر do,
106
311600
2696
درست همان کاری را انجام می دادند
که بیشتر پدر و مادرها می کنند:
05:26
whichکه is cautioningهشدار theirخودشان daughtersدختران
much more than they cautionاحتیاط theirخودشان sonsپسران.
107
314320
4000
هشدار دادن به دخترانشان خیلی
بیشتر از پسرانشان.
در تحقیقی که درباره یک لوله فرار آتش نشانی
در زمین بازی انجام شده بود،
05:31
There was a studyمطالعه involvingکه شامل
a playgroundزمین بازی fireآتش poleقطب, ironicallyاز قضا,
108
319440
4080
05:36
in whichکه researchersمحققان saw that little girlsدختران
were very likelyاحتمال دارد to be warnedهشدار داد
109
324480
4096
محققان متوجه شدند که احتمال
هشدار گرفتن دختربچه ها از پدر و مادرشان
درباره خطرات لوله فرار بسیار بیشتر بود.
05:40
by bothهر دو theirخودشان momsمادران and dadsپدران
about the fireآتش pole'sقطب riskخطر,
110
328600
3696
و اگر دختربچه ها همچنان
اصرار به بازی با آن داشتند،
05:44
and if the little girlsدختران
still wanted to playبازی on the fireآتش poleقطب,
111
332320
3456
به احتمال بسیار قوی یکی از
والدین آنها را همراهی می کرد.
05:47
a parentوالدین was very likelyاحتمال دارد to assistکمک کن her.
112
335800
2720
05:51
But the little boysپسران?
113
339280
1280
اما پسربچه ها؟
05:53
They were encouragedتشویق شد
to playبازی on the fireآتش poleقطب
114
341160
2776
آنها به بازی بر لوله فرار تشویق می شدند
با وجود هرگونه ترس و تردیدشان
05:55
despiteبا وجود any trepidationsترس ها
that they mightممکن have,
115
343960
2936
و اغلب والدین به پسرها درباره استفاده کردن
از آنها به تنهایی راهنمایی می کردند.
05:58
and oftenغالبا the parentsپدر و مادر offeredارایه شده
guidanceراهنمایی on how to use it on theirخودشان ownخودت.
116
346920
5120
06:05
So what messageپیام does this sendارسال
to bothهر دو boysپسران and girlsدختران?
117
353480
3960
بنابراین، دختر و پسرها چه پیامی
از این رویکرد دریافت می کنند؟
اینکه دخترها شکننده اند
و به کمک بیشتری نیاز دارند.
06:09
Well, that girlsدختران are fragileشکننده
and more in need of help,
118
357920
3936
و پسرها می توانند و باید به تنهایی
از پس کارهای سخت برآیند.
06:13
and that boysپسران can and should
masterاستاد difficultدشوار tasksوظایف by themselvesخودشان.
119
361880
4040
اینکه دخترها باید بیمناک
06:18
It saysمی گوید that girlsدختران should be fearfulترسناک
120
366520
2736
و پسرها بی باک باشند.
06:21
and boysپسران should be gutsyگوزی.
121
369280
2320
و نکته اینجاست که در این سن کم
06:25
Now, the ironyطنز is that at this youngجوان ageسن,
122
373160
2496
06:27
girlsدختران and boysپسران are actuallyدر واقع
very alikeبه طور یکسان physicallyاز لحاظ جسمی.
123
375680
2496
دخترها و پسرها از نظر فیزیکی بسیار شبیهند.
06:30
In factواقعیت, girlsدختران are oftenغالبا
strongerقوی تر untilتا زمان pubertyبلوغ,
124
378200
2656
در واقع، دختران اغلب تا
پیش از بلوغ از پسران قوی ترند.
06:32
and more matureبالغ.
125
380880
1240
و همینطور بالغ تر از نظر فکری.
06:34
And yetهنوز we adultsبزرگسالان actعمل کن
126
382480
1976
و با وجود این ما بزرگترها
چنان رفتار می کنیم
06:36
as if girlsدختران are more fragileشکننده
127
384480
2336
که انگار دختربچه ها شکننده ترند
06:38
and more in need of help,
128
386840
1936
و بیشتر به کمک نیاز دارند،
06:40
and they can't handleرسیدگی as much.
129
388800
1680
و مثل پسرها از پس خودشان بر نمی آیند.
06:43
This is the messageپیام
that we absorbجذب as kidsبچه ها,
130
391160
2576
این پیامی است که ما در کودکی دریافت می کنیم،
06:45
and this is the messageپیام
that fullyبه طور کامل permeatesنفوذ می کند as we growرشد up.
131
393760
3696
و این پیامی است که کاملا
در بزرگسالی در ما درونی می شود.
ما زنها باورش می کنیم، مردها هم،
06:49
We womenزنان believe it, menمردان believe it,
132
397480
2456
06:51
and guessحدس بزن what?
133
399960
1536
و حدس بزنید چی؟
06:53
As we becomeتبدیل شدن به parentsپدر و مادر,
we passعبور it on to our childrenفرزندان,
134
401520
3336
زمانی که صاحب فرزند می شویم،
آن را به فرزندانمان انتقال می دهیم.
06:56
and so it goesمی رود.
135
404880
1320
و همین طور ادامه می یابد.
06:58
Well, so now I had my answerپاسخ.
136
406720
2496
خب، پس اکنون به جوابم رسیده بودم.
به این دلیل است که از زنها،
حتی زن های آتش نشان،
07:01
This is why womenزنان, even firewomenجادوگر,
137
409240
2576
07:03
were expectedانتظار می رود to be scaredترسیده.
138
411840
2096
انتظار می رود که بترسند.
07:05
This is why womenزنان oftenغالبا are scaredترسیده.
139
413960
3080
و به این دلیل است
که زنها اغلب می ترسند!
می دانم که بعضی از شما این
حرف من را باور نخواهید کرد،
07:09
Now, I know some of you
won'tنخواهد بود believe me when I tell you this,
140
417920
3136
07:13
but I am not againstدر برابر fearترس.
141
421080
2480
ولی من با ترسیدن مخالف نیستم.
من می دانم که ترس احساس مهمی است
و برای امنیت ماست که وجود دارد.
07:16
I know it's an importantمهم emotionهیجانی,
and it's there to keep us safeبی خطر.
142
424200
3816
07:20
But the problemمسئله is
when fearترس is the primaryاولیه reactionواکنش
143
428040
3176
ولی مشکل زمانی پیدا می شود
که ما به دختربچه ها آموزش می دهیم
07:23
that we teachتدریس کنید and encourageتشويق كردن in girlsدختران
144
431240
2336
که ترس اولین واکنشی باشد
07:25
wheneverهر زمان که they faceصورت something
outsideخارج از theirخودشان comfortراحتی zoneمنطقه.
145
433600
2640
که در زمان روبرو شدن با چیزی
خارج از محدوده ی آسایش خود نشان دهند.
07:29
So I was a paragliderپاراگلایدر pilotخلبان
for manyبسیاری yearsسالها --
146
437760
2640
برای سالهای زیادی
من خلبان پاراگلایدر بودم.
07:33
(Applauseتشویق و تمجید)
147
441800
1896
(تشویق)
07:35
and a paragliderپاراگلایدر is a parachute-likeچتر نجات wingبال,
148
443720
2416
و پاراگلایدار بالی شبیه به چترنجات است
07:38
and it does flyپرواز very well,
149
446160
3736
و بسیار خوب پرواز می کند،
ولی فکر می کنم که به نظر
بیشتر مردم شبیه ملافه ای است
07:41
but to manyبسیاری people I realizeتحقق بخشیدن
it looksبه نظر می رسد just like a bedsheetتخت
150
449920
2896
07:44
with stringsرشته های attachedمتصل شده.
151
452840
1496
که به آن ریسمان آویزان کرده اند!
07:46
(Laughterخنده)
152
454360
1176
(خنده)
07:47
And I spentصرف شده a lot of time on mountaintopsکوهنوردان
153
455560
2456
و من زمان زیادی را بر قله کوه ها
07:50
inflatingتورم this bedsheetتخت,
154
458040
1576
به باد کردن این ملافه ها،
07:51
runningدر حال اجرا off and flyingپرواز.
155
459640
1680
دویدن و پرواز کردن سپری کرده ام.
07:54
And I know what you're thinkingفكر كردن.
156
462560
1576
و می دانم به چی فکر می کنید.
به این: کارولاین، کمی ترس
در این موقعیت منطقی است.
07:56
You're like, Carolineکارولین,
a little fearترس would make senseاحساس here.
157
464160
3280
و حق با شماست، همین طور است.
08:00
And you're right, it does.
158
468800
1856
08:02
I assureاطمینان دادن you, I did feel fearترس.
159
470680
2496
به شما اطمینان می دهم
که من با ترس مواجه شده ام.
ولی برفراز آن قله،
08:05
But on that mountaintopبالای کوه,
160
473200
1256
08:06
waitingدر انتظار for the windباد
to come in just right,
161
474480
2056
در انتظار بادی که درست و به اندازه بوزد،
08:08
I feltنمد so manyبسیاری other things, too:
162
476560
2216
من چیزهای زیاد دیگری را هم احساس می کردم.
08:10
exhilarationهیجان, confidenceاعتماد به نفس.
163
478800
2280
هیجان و اعتماد به نفس.
08:14
I knewمی دانست I was a good pilotخلبان.
164
482000
1776
من می دانستم که خلبان خوبی هستم.
08:15
I knewمی دانست the conditionsشرایط were good,
or I wouldn'tنمی خواهم be there.
165
483800
3016
می دانستم که شرایط مناسب است،
در غیر این صورت من آنجا نبودم.
08:18
I knewمی دانست how great it was going to be
a thousandهزار feetپا in the airهوا.
166
486840
3536
می دانستم که هزاران پا در هوا معلق بودن
چقدر فوق العاده خواهد بود.
08:22
So yes, fearترس was there,
167
490400
2616
پس بله، ترس آنجا بود،
ولی من با نگاهی سخت گیرانه به آن
08:25
but I would take a good hardسخت look at it,
168
493040
2176
08:27
assessارزیابی کنید just how relevantمربوط it was
169
495240
2656
میزان به جا بودن آن را ارزیابی می کردم
08:29
and then put it where it belongedمتعلق به,
170
497920
2336
و بعد آن را در جای درستش قرار می دادم،
08:32
whichکه was more oftenغالبا than not
171
500280
1416
که در بیشتر مواقع
08:33
behindپشت my exhilarationهیجان, my anticipationپیش بینی
172
501720
3976
بعد از حس هیجان، انتظار و
اعتماد به نفسم بود.
08:37
and my confidenceاعتماد به نفس.
173
505720
1200
08:39
So I'm not againstدر برابر fearترس.
174
507400
2016
پس من مخالف ترس نیستم.
08:41
I'm just pro-braveryطرفدار شجاعت.
175
509440
2520
فقط موافق شجاعتم.
08:46
Now, I'm not sayingگفت:
your girlsدختران mustباید be firefightersآتش نشانان
176
514520
3216
البته منظورم این نیست
که دختران شما باید آتش نشان
08:49
or that they should be paraglidersپاراگلایدر ها,
177
517760
2216
یا خلبان پاراگلایدر شوند.
اما منظورم این است که ما دخترانمان
را ترسو و حتی درمانده بار می آوریم.
08:52
but I am sayingگفت: that we are raisingبالا بردن
our girlsدختران to be timidترسو, even helplessدرمانده,
178
520000
4760
08:57
and it beginsشروع می شود when we cautionاحتیاط them
againstدر برابر physicalفیزیکی riskخطر.
179
525600
3616
و این زمانی آغاز می شود که ما
در برابر خطرات فیزیکی به آنها هشدار می دهیم.
09:01
The fearترس we learnیاد گرفتن
and the experiencesتجربیات we don't
180
529240
2616
ترسی که می آموزیم و تجربیاتی
که بابت آن از دست می دهیم
09:03
stayاقامت کردن with us as we becomeتبدیل شدن به womenزنان
181
531880
1816
در روند زن شدن با ما باقی می مانند
09:05
and morphsمورف ها into all those things
that we faceصورت and try to shedدهنه:
182
533720
4256
و تبدیل به تمام معضلاتی می شود که
با آن مواجهیم و تلاش می کنیم دور بیندازیم:
09:10
our hesitationتردید in speakingصحبت كردن out,
183
538000
2296
تردید ما در بیان نظراتمان
09:12
our deferenceاحترام so that we can be likedدوست داشت
184
540320
2656
تسلیم بودنمان تا مورد پسند قرار بگیریم
09:15
and our lackعدم of confidenceاعتماد به نفس
in our ownخودت decisionsتصمیمات.
185
543000
2720
و اعتماد نداشتنمان به تصمیمات خودمان.
09:18
So how do we becomeتبدیل شدن به braveشجاع?
186
546960
2320
پس چطور می شود شجاع شد؟
خب، خبر خوب اینجاست.
09:22
Well, here'sاینجاست the good newsاخبار.
187
550440
1776
شجاعت آموختنی ست.
09:24
Braveryشجاعت is learnedیاد گرفتم,
188
552240
1976
و مثل هرچیز آموختنی دیگر،
09:26
and like anything learnedیاد گرفتم,
189
554240
1416
09:27
it just needsنیاز دارد to be practicedتمرین کرد.
190
555680
1840
تنها نیاز به تمرین دارد.
پس اول،
09:30
So first,
191
558040
1576
باید یک نفس عمیق بکشیم
09:31
we have to take a deepعمیق breathنفس کشیدن
192
559640
1696
و بعد دخترانمان را تشویق کنیم
09:33
and encourageتشويق كردن our girlsدختران
193
561360
2056
09:35
to skateboardاسکیت بورد, climbبالا رفتن treesدرختان
194
563440
2696
که اسکیت سواری کنند
و از درخت ها بالا بروند
09:38
and clamberمحاصره around
on that playgroundزمین بازی fireآتش poleقطب.
195
566160
2560
و با دست و پا از آن لوله
آتش نشانیِ زمین بازی بالا بروند.
این کاری است که مادر من انجام داد.
09:41
This is what my ownخودت motherمادر did.
196
569480
2176
او آن زمان نمی دانست،
09:43
She didn't know it then,
197
571680
1776
اما محققان برای این موضوع نامی سراغ دارند.
09:45
but researchersمحققان have a nameنام for this.
198
573480
2296
09:47
They call it riskyخطرناک playبازی,
199
575800
2096
آنها به این کار بازی پر مخاطره می گویند.
و مطالعات نشان می دهد که بازی پر مخاطره
برای کودکان بسیار ضروریست، برای همه آنها،
09:49
and studiesمطالعات showنشان بده that riskyخطرناک playبازی
is really importantمهم for kidsبچه ها, all kidsبچه ها,
200
577920
4456
09:54
because it teachesتدریس می کند hazardخطر assessmentارزیابی,
201
582400
2576
چرا که به آنها ارزیابی خطر را می آموزد،
و همینطور به تاخیر انداختن لذت،
09:57
it teachesتدریس می کند delayedتاخیر gratificationلذت بردن,
202
585000
2176
مقاومت
09:59
it teachesتدریس می کند resilienceانعطاف پذیری,
203
587200
1776
و اعتماد به نفس را می آموزد.
10:01
it teachesتدریس می کند confidenceاعتماد به نفس.
204
589000
1320
10:03
In other wordsکلمات,
205
591080
1456
به بیانی دیگر،
10:04
when kidsبچه ها get outsideخارج از
and practiceتمرین braveryشجاعت,
206
592560
3296
وقتی بچه ها بیرون می روند
و تمرین شجاعت می کنند،
درس های ارزشمندی از زندگی می آموزند.
10:07
they learnیاد گرفتن valuableبا ارزش life lessonsدرس ها.
207
595880
3160
10:12
Secondدومین, we have to stop
cautioningهشدار our girlsدختران willy-nillyترسناک.
208
600600
4736
دوم، ما باید در هر حال دست
از هشدار دادن به دخترانمان بر داریم.
10:17
So noticeاطلاع nextبعد time you say,
209
605360
2416
پس حواستان باشد بار بعدی که گفتید:
10:19
"Watch out, you're going to get hurtصدمه,"
210
607800
1856
«مواظب باش، ممکن است آسیب ببینی،»
10:21
or, "Don't do that, it's dangerousخطرناک است."
211
609680
2080
یا «آن کار را نکن، خطرناک است.»
10:24
And rememberیاد آوردن that oftenغالبا
what you're really tellingگفتن her
212
612480
3576
و به یاد داشته باشید پیام اصلی
که به او می دهید این است
10:28
is that she shouldn'tنباید be pushingهل دادن herselfخودش,
213
616080
2416
که او نباید به خودش فشار بیاورد.
10:30
that she's really not good enoughکافی,
214
618520
2176
و اینکه او واقعا به اندازه
کافی خوب نیست.
10:32
that she should be afraidترسیدن.
215
620720
1800
و اینکه باید بترسد.
10:36
Thirdسوم,
216
624320
1200
سوم،
10:38
we womenزنان have to startشروع کن
practicingتمرین braveryشجاعت, too.
217
626080
3000
خود ما زنان هم باید شروع
به تمرین شجاعت کنیم.
تا زمانی که به خودمان نیاموزیم،
نمی توانیم به دخترانمان بیاموزیم.
10:41
We cannotنمی توان teachتدریس کنید our girlsدختران
untilتا زمان we teachتدریس کنید ourselvesخودمان.
218
629880
3160
10:45
So here'sاینجاست anotherیکی دیگر thing:
219
633960
1896
و یک نکته دیگر:
10:47
fearترس and exhilarationهیجان
220
635880
3096
ترس و هیجان
در عمل بسیار به هم شبیه هستند،
10:51
feel very similarمشابه --
221
639000
1760
10:53
the shakyتکان دهنده handsدست ها,
the heightenedبالا بردن heartقلب rateنرخ,
222
641760
2576
دستان لرزان، تپش قلب،
فشار عصبی،
10:56
the nervousعصبی tensionتنش,
223
644360
1376
10:57
and I'm bettingشرط بندی that for manyبسیاری of you
224
645760
1736
و من با بسیاری از شما شرط می بندم
10:59
the last time you thought
you were scaredترسیده out of your witsعقل,
225
647520
2816
آخرین باری که فکر کردید
دارید از ترس زهره ترَک می شوید،
11:02
you mayممکن است have been feelingاحساس
mostlyاغلب exhilarationهیجان,
226
650360
2936
به احتمال قوی بیشتر
دچار احساس هیجان بوده اید،
11:05
and now you've missedاز دست رفته an opportunityفرصت.
227
653320
1960
و به این دلیل فرصتی را از دست داده اید.
11:07
So practiceتمرین.
228
655720
1200
پس تمرین کنید.
11:09
And while girlsدختران should be gettingگرفتن
outsideخارج از to learnیاد گرفتن to be gutsyگوزی,
229
657560
2976
و درحالی که دختر بچه ها باید به
بیرون بروند تا تمرین شجاعت کنند،
11:12
I get that adultsبزرگسالان don't want
to get on hoverboardshoverboards or climbبالا رفتن treesدرختان,
230
660560
6096
متوجه ام که بزرگترها چندان نمی خواهند
سوار هاوربُرد شوند یا از درخت بالا روند،
11:18
so we all should be practicingتمرین
231
666680
3456
پس ما همه باید تمرین کنیم
درخانه یا در محل کار
11:22
at home, in the officeدفتر
232
670160
2216
11:24
and even right here gettingگرفتن up the gutsدل و روده
233
672400
2096
و حتی همین لحظه با جرات به خرج دادن
11:26
to talk to someoneکسی that you really admireتحسین.
234
674520
2360
و شروع صحبت با شخصی که تحسین می کنیم.
در پایان
11:30
Finallyسرانجام, when your girlدختر is, let's say,
235
678360
4016
وقتی که دخترتان سوار بر دوچرخه اش
بر فراز تپه ای با شیب تند است،
11:34
on her bikeدوچرخه on the topبالا of the steepشیب تند hillتپه
236
682400
2096
11:36
that she insistsاصرار دارد
she's too scaredترسیده to go down,
237
684520
3416
و اصرار دارد که خیلی
از پایین رفتن می ترسد،
همراهی اش کنید تا به شجاعتش دست یابد.
11:39
guideراهنما her to accessدسترسی به her braveryشجاعت.
238
687960
2120
11:42
Ultimatelyدر نهایت, maybe that hillتپه
really is too steepشیب تند,
239
690720
4256
در نهایت، شاید سراشیبی
آن تپه واقعا تند باشد،
ولی دختر شما از مسیر شجاعت
به این نتیجه دست می یابد، نه ترس.
11:47
but she'llپوسته come to that conclusionنتیجه
throughاز طریق courageشجاعت, not fearترس.
240
695000
3920
چراکه موضوع، سراشیبی تندِ پیش رویش نیست،
11:51
Because this is not
about the steepشیب تند hillتپه in frontجلوی of her.
241
699920
3896
11:55
This is about the life aheadدر پیش of her
242
703840
1880
بلکه زندگی پیش روی اوست
و اینکه او
11:58
and that she has the toolsابزار
243
706400
1776
برای مدیریت و ارزیابی تمام خطراتی
12:00
to handleرسیدگی and assessارزیابی کنید
244
708200
2096
12:02
all the dangersخطرات
that we cannotنمی توان protectمحافظت her from,
245
710320
3256
که ما نخواهیم توانست دربرابرشان
از او محافظت کنیم،
12:05
all the challengesچالش ها that we won'tنخواهد بود
be there to guideراهنما her throughاز طریق,
246
713600
3880
و تمام چالش هایی که نخواهیم توانست
در آنها همراهی اش کنیم،
و تمام آنچه که او در اینجا و در سراسر دنیا
12:10
everything that our girlsدختران here
247
718160
2456
12:12
and around the worldجهان
248
720640
1376
در آینده با آن مواجه خواهد شد،
12:14
faceصورت in theirخودشان futureآینده.
249
722040
1800
ابزارهای لازم را دارد.
12:18
So by the way,
250
726200
1240
در ضمن،
امروز رکورد جهانی خزیدن
12:20
the worldجهان recordرکورد for crawlingخزنده todayامروز --
251
728400
2776
12:23
(Laughterخنده)
252
731200
2376
(خنده)
56.61 کیلومتر است
12:25
is 35.18 milesمایل,
253
733600
3040
و من بسیار خوشحال خواهم شد که
روزی دختری آن را بشکند.
12:30
and I would really love
to see a girlدختر go breakزنگ تفريح that.
254
738520
3456
12:34
(Applauseتشویق و تمجید)
255
742000
6356
(تشویق)
Translated by Ghazal Tabandeh
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Caroline Paul - Author
Brimming with insights gained on her picaresque journey from firefighter to best-selling author, Caroline Paul’s "The Gutsy Girl: Escapades for Your Life of Epic Adventure" is a revolutionary guide for raising brave young women.

Why you should listen

Before launching her career as a writer, Caroline Paul embarked on a long list of unlikely adventures, ranging from flying experimental planes to whitewater rafting unexplored rivers in Borneo and Australia.

Paul was one of the first women to work for the San Francisco Fire Department -- a job that inspired her first work of nonfiction, Fighting Fire. Her latest book, The Gutsy Girl, uses stories from her own life as a gutsy woman to inspire girls to break the rules, take risks and accept seemingly insurmountable challenges.

More profile about the speaker
Caroline Paul | Speaker | TED.com