ABOUT THE SPEAKER
Chimamanda Ngozi Adichie - Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature.

Why you should listen

In Nigeria, Chimamanda Ngozi Adichie's novel Half of a Yellow Sun has helped inspire new, cross-generational communication about the Biafran war. In this and in her other works, she seeks to instill dignity into the finest details of each character, whether poor, middle class or rich, exposing along the way the deep scars of colonialism in the African landscape.

Adichie's newest book, The Thing Around Your Neck, is a brilliant collection of stories about Nigerians struggling to cope with a corrupted context in their home country, and about the Nigerian immigrant experience.

Adichie builds on the literary tradition of Igbo literary giant Chinua Achebe—and when she found out that Achebe liked Half of a Yellow Sun, she says she cried for a whole day. What he said about her rings true: “We do not usually associate wisdom with beginners, but here is a new writer endowed with the gift of ancient storytellers.”

(Photo: Wani Olatunde) 

More profile about the speaker
Chimamanda Ngozi Adichie | Speaker | TED.com
TEDxEuston

Chimamanda Ngozi Adichie: We should all be feminists

چیماماندا نگوزی آدیچی: همه ما باید فمینیست باشیم.

Filmed:
4,033,919 views

ما به دختران می آموزیم که جاه طلب باشند، اما نه خیلی زیاد... موفق باشند، اما نه خیلی موفق، در غیر اینصورت تهدیدی برای مردان هستند، چیماماندا نگوزی آدیچیِ نویسنده این سخنان را مطرح میکند. در این صحبت کلاسیک که بحثی جهانی را درباره ی فمینیسم آغاز کرد، آدیچی از ما میخواهد که شروع به رویا پردازی و برنامه ریزی برای جهانی عادلانه تر بکنیم. جهانی با مردان و زنان شاد تری که به خود حقیقی شان نزدیک تر هستند.
- Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So I would like to startشروع کن by tellingگفتن you
about one of my greatestبزرگترین friendsدوستان,
0
480
4696
میخواهم با صحبت از یکی از
بهترین دوستانم شروع کنم،
00:17
OkolomaOkoloma MaduewesiMaduewesi.
1
5200
1640
اوکولوما مادووسی.
00:19
OkolomaOkoloma livedزندگی می کرد on my streetخیابان
2
7720
1616
اوکولوما در خیابان ما زندگی میکرد
00:21
and lookedنگاه کرد after me like a bigبزرگ brotherبرادر.
3
9360
2296
و مثل یک برادر بزرگ‌تر از من مراقبت میکرد.
00:23
If I likedدوست داشت a boyپسر,
I would askپرسیدن Okoloma'sOkoloma را opinionنظر.
4
11680
3040
اگر از پسری خوشم میامد،
نظر اوکولوما را می‌پرسیدم.
00:28
OkolomaOkoloma diedفوت کرد in the notoriousبدنام
SosolisoSosoliso planeسطح crashسقوط
5
16160
3856
اوکولوما در سانحه هوایی بدنام
سوسولیسو
00:32
in Nigeriaنیجریه in Decemberدسامبر of 2005.
6
20040
2360
در نیجریه، دسامبر ۲۰۰۵ درگذشت.
00:35
Almostتقریبا exactlyدقیقا sevenهفت yearsسالها agoپیش.
7
23000
1680
دقیقا حدود ۷ سال پیش.
00:38
OkolomaOkoloma was a personفرد I could argueجر و بحث with,
laughخنده with and trulyبراستی talk to.
8
26080
4360
اوکولوما کسی بود که می‌توانستم باهاش
بحث کنم، بخندم و صادقانه صحبت کنم.
00:43
He was alsoهمچنین the first personفرد
to call me a feministفمینیست.
9
31680
2381
او همچنین اولین کسی بود که من را
یک فمینیست نامید.
00:47
I was about fourteenچهارده,
we were at his houseخانه, arguingاستدلال.
10
35520
3416
۱۴ سالم بود، در خانه اش بودیم،
00:50
Bothهر دو of us bristlingبرانگیختن
with halfنیم bitبیت knowledgeدانش
11
38960
2496
هر دو با دانش نصفه‌نیمه‌ از
کتابهایی که خوانده بودیم
00:53
from booksکتاب ها that we had readخواندن.
12
41480
1360
مشغول بحث داغی بودیم.
00:55
I don't rememberیاد آوردن what this
particularخاص argumentبحث و جدل was about,
13
43560
2760
یادم نیست این بحث دقیقا درباره چه بود،
00:59
but I rememberیاد آوردن
that as I arguedاستدلال کرد and arguedاستدلال کرد,
14
47320
2056
ولی یادمه همان‌طور که بحث میکردم،
01:01
OkolomaOkoloma lookedنگاه کرد at me and said,
"You know, you're a feministفمینیست."
15
49400
3560
اوکولوما نگاهی بهم انداخت و گفت،
«می‌دانی، تو یک فمینیستی.»
01:05
It was not a complimentتعریف و تمجید.
16
53880
1216
ازم تعریف نمیکرد.
01:07
(Laughterخنده)
17
55120
1416
(خنده حضار)
01:08
I could tell from his toneلحن,
18
56560
1336
می‌توانستم از لحنش بفهمم،
01:09
the sameیکسان toneلحن that you would use
to say something like,
19
57920
2776
همان لحنی که باهاش مثلا می‌گویید،
01:12
"You're a supporterحامی of terrorismتروریسم."
20
60720
1736
«تو از تروریسم حمایت میکنی.»
01:14
(Laughterخنده)
21
62480
2776
(خنده حضار)
01:17
I did not know exactlyدقیقا
what this wordکلمه "feministفمینیست" meantبه معنای,
22
65280
3656
دقیقا معنی این کلمه «فمینیست»
را نمی‌دانستم.
01:20
and I did not want OkolomaOkoloma
to know that I did not know.
23
68960
3216
و نمی‌خواستم اوکولوما بفهمد که نمی‌دانم.
01:24
So I brushedمسواک زدن it asideگذشته از,
and I continuedادامه یافت to argueجر و بحث.
24
72200
3016
پس نادیده اش گرفتم و به بحث ادامه دادم.
01:27
And the first thing
I plannedبرنامه ریزی شده to do when I got home
25
75240
2416
اولین کاری که بعد از رسیدن به خانه
میخواستم انجام دهم
01:29
was to look up the wordکلمه
"feministفمینیست" in the dictionaryفرهنگ لغت.
26
77680
2576
گشتن به دنبال معنی واژه ی «فمینیست»
درلغتنامه بود.
01:32
Now fastسریع forwardرو به جلو to some yearsسالها laterبعد,
27
80280
3136
حالا سریعا به چند سال بعد میرویم،
01:35
I wroteنوشت a novelرمان about a man
who amongدر میان other things beatsضرب و شتم his wifeهمسر
28
83440
4136
من رمانی نوشتم درباره مردی که در میان
کارهای دیگری که انجام میدهد زنش را میزند،
01:39
and whoseکه storyداستان doesn't endپایان very well.
29
87600
1960
و سرانجام خیلی خوبی ندارد.
01:42
While I was promotingترویج
the novelرمان in Nigeriaنیجریه,
30
90600
2056
وقتی برای رمان
در نیجریه تبلیغ میکردم،
01:44
a journalistروزنامه نگار, a niceخوب, well-meaningبه معنای خوب man,
31
92680
3016
یک خبرنگار، مردی خوب و خوش نیت،
01:47
told me he wanted to adviseتوصیه me.
32
95720
2000
به من گفت می‌خواهد نصیحتم کند.
01:51
And for the Nigeriansنیجریه ها here,
33
99280
1336
و مطمئنم همه نیجریه ای های حاضر
01:52
I'm sure we're all familiarآشنا
34
100640
1496
در اینجا میدانند که
01:54
with how quickسریع our people are
to give unsolicitedناخواسته adviceمشاوره.
35
102160
6240
مردم ما به دادن نصیحت ناخواسته
چه رغبتی دارند.
02:01
He told me that people were sayingگفت:
that my novelرمان was feministفمینیست
36
109760
3456
به من گفت که بین مردم گفته میشود که
رمان من فمینیستی است
02:05
and his adviceمشاوره to me --
37
113240
1616
و نصیحتش به من این بود --
02:06
and he was shakingتکان دادن his headسر
sadlyبا ناراحتی as he spokeصحبت کرد --
38
114880
3176
هنگام صحبت سرش را
با ناراحتی تکان می‌داد --
02:10
was that I should never
call myselfخودم a feministفمینیست
39
118080
2176
که من هرگز نباید خودم را یک فمینیست بنامم
02:12
because feministsفمینیست ها
are womenزنان who are unhappyناراضی
40
120280
2576
چون فمینیستها زنانی هستند که ناراحتند
02:14
because they cannotنمی توان find husbandsشوهران.
41
122880
1936
چون نمیتوانند شوهر پیدا کنند.
02:16
(Laughterخنده)
42
124840
2400
(خنده حضار)
02:21
So I decidedقرار بر این شد to call myselfخودم
"a happyخوشحال feministفمینیست."
43
129280
2440
این شد که تصمیم گرفتم خودم را
«یک فمینیست خوشحال» خطاب کنم.
02:25
Then an academicعلمی, a Nigerianنیجریه womanزن told me
44
133040
2656
بعد یک زن نیجریه ای آکادمیک
به من گفت که
02:27
that feminismفمینیسم was not our cultureفرهنگ
45
135720
1696
فمینیسم مناسب فرهنگ ما نیست.
02:29
and that feminismفمینیسم wasn'tنبود Africanآفریقایی,
46
137440
1616
و فمینیسم آفریقایی نیست،
02:31
and that I was callingصدا زدن myselfخودم a feministفمینیست
47
139080
1936
و من خودم را فمینیست می‌دانم چون
02:33
because I had been corruptedفاسد شده
by "Westernغربی booksکتاب ها."
48
141040
2240
«کتابهای غربی» فاسدم کرده‌اند.
02:36
Whichکدام amusedسرگرم کننده me,
49
144120
1216
که برایم جالب بود،
02:37
because a lot of my earlyزود readingsخواندن
were decidedlyقطعا unfeministناامید کننده.
50
145360
3336
چون بسیاری از مطالعات اولیه من
خیلی غیرفمینیست بودند.
02:40
I think I mustباید have readخواندن everyهرکدام singleتنها
Millsمیلز &ampتقویت کننده; Boonبون romanceداستان عاشقانه publishedمنتشر شده
51
148720
3216
فکر می‌کنم قبل از رسیدن به ۱۶‌ سالگی
همه کتابهای عاشقانه «میلز و بون»
02:43
before I was sixteenشانزده.
52
151960
1200
را که منتشر شده،
خوانده بودم.
02:45
And eachهر یک time I triedتلاش کرد to readخواندن those booksکتاب ها
53
153960
1976
و هر زمان که تلاش می کردم کتابهای
02:47
calledبه نام "the feministفمینیست classicsکلاسیک,"
54
155960
1816
به اصطلاح کلاسیک‌ فمینیست را بخوانم،
02:49
I'd get boredخسته, and I really
struggledتلاش to finishپایان دادن them.
55
157800
2776
حوصلم سر می‌رفت و واقعا با زحمت تمامشان
می‌کردم.
02:52
But anywayبه هر حال, sinceاز آنجا که feminismفمینیسم was un-Africanغیر آفریقایی,
56
160600
2736
ولی بهرحال، چون فمینیسم غیرآفریقایی بود،
02:55
I decidedقرار بر این شد that I would now call myselfخودم
"a happyخوشحال Africanآفریقایی feministفمینیست."
57
163360
3480
تصمیم گرفتم که حالا خودم را
«یک فمینیست خوشحال آفریقایی » خطاب کنم.
02:59
At some pointنقطه I was a happyخوشحال Africanآفریقایی
feministفمینیست who does not hateنفرت menمردان
58
167840
4416
زمانی رسید که من یک فمینیست آفریقایی
خوشحال بودم که از مردان متنفر نیست
03:04
and who likesدوست دارد lipلب glossبراق
59
172280
1336
و رژلب دوست دارد
03:05
and who wearsمی پوشد highبالا heelsپاشنه
for herselfخودش but not for menمردان.
60
173640
2496
و برای خودش کفش پاشنه‌بلند می‌پوشد
و نه برای مردان.
03:08
(Laughterخنده)
61
176160
1736
(خنده حضار)
03:09
Of courseدوره a lot of this
was tongue-in-cheekزبان درختی,
62
177920
2176
البته همه اینها محتاطانه و بی سر و صدا
بود،
03:12
but that wordکلمه feministفمینیست is so heavyسنگین
with baggageبار سفر, negativeمنفی baggageبار سفر.
63
180120
4616
ولی کلمه فمینیست پر باره،
پر از بار منفی.
03:16
You hateنفرت menمردان, you hateنفرت brasسینه بند,
64
184760
2336
تو از مردها متنفری، از سوتین متنفری.
03:19
you hateنفرت Africanآفریقایی cultureفرهنگ,
that sortمرتب سازی of thing.
65
187120
2120
از فرهنگ آفریقایی متنفری،
این جور چیزها.
03:22
Now here'sاینجاست a storyداستان from my childhoodدوران کودکی.
66
190240
2040
حالا داستانی از بچگیم برایتان می‌گویم.
03:25
When I was in primaryاولیه schoolمدرسه,
67
193000
1776
وقتی در دبستان بودم،
03:26
my teacherمعلم said at the beginningشروع of termدوره
that she would give the classکلاس a testتست
68
194800
4536
معلمم اول ترم گفت که یک امتحان میگیرد
03:31
and whoeverهر کس got the highestبالاترین scoreنمره
would be the classکلاس monitorمانیتور.
69
199360
2936
و هر کس بالاترین نمره را بیاورد
مبصر کلاس می‌شود.
03:34
Now, classکلاس monitorمانیتور was a bigبزرگ dealمعامله.
70
202320
2080
و مبصر شدن مسئله مهمی بود.
03:37
If you were a classکلاس monitorمانیتور,
71
205240
1736
اگر مبصر بودی،
03:39
you got to writeنوشتن down
the namesنام ها of noisemakersنوازنده ها --
72
207000
2456
می‌توانستی اسم شلوغها را بنویسی --
03:41
(Laughterخنده)
73
209480
1656
(خنده حضار)
03:43
whichکه was havingداشتن enoughکافی powerقدرت of its ownخودت.
74
211160
2480
که خودش به اندازه کافی قدرت زیادی بود.
03:46
But my teacherمعلم would alsoهمچنین give you
a caneنیشکر to holdنگه دارید in your handدست
75
214480
4776
معلمم هم‌چنین بهت یک عصا می‌داد
که دستت بگیری برای وقتی که
03:51
while you walkراه رفتن around
and patrolگشت the classکلاس for noisemakersنوازنده ها.
76
219280
2960
در کلاس راه میروی و
برای پیدا کردن شلوغها گشت می‌زنی.
03:55
Now, of courseدوره you were not
actuallyدر واقع allowedمجاز to use the caneنیشکر.
77
223360
2880
البته اجازه نداشتی واقعا
از عصا استفاده کنی.
03:58
But it was an excitingهیجان انگیز prospectچشم انداز
for the nine-year-oldنه ساله me.
78
226920
3416
ولی بازم برای من ۹ ساله فرصت
هیجان‌ انگیزی بود.
04:02
I very much wanted
to be the classکلاس monitorمانیتور.
79
230360
2776
حسابی می‌خواستم که مبصر کلاس باشم.
04:05
And I got the highestبالاترین scoreنمره on the testتست.
80
233160
1920
و بالاترین نمره را در امتحان گرفتم.
04:07
Then, to my surpriseتعجب, my teacherمعلم said
that the monitorمانیتور had to be a boyپسر.
81
235800
3360
بعد، در کمال تعجب، معلمم گفت
که مبصر باید پسر باشد.
04:12
She had forgottenفراموش شده
to make that clearروشن است earlierقبلا
82
240240
2096
فراموش کرده بود که این را زودتر مشخص کند.
04:14
because she assumedفرض it was ... obviousآشکار.
83
242360
1858
چون فکر کرده بود که... واضحه.
04:16
(Laughterخنده)
84
244242
2054
(خنده حضار)
04:18
A boyپسر had the secondدومین highestبالاترین
scoreنمره on the testتست,
85
246320
2776
پسری بعد از من بالاترین نمره را آورده بود،
04:21
and he would be monitorمانیتور.
86
249120
2040
و او مبصر می‌شد.
04:23
Now, what was even more
interestingجالب هست about this
87
251960
2176
چیزی که در این باره ازین
هم جالبتر بود این بود که
04:26
is that the boyپسر was a sweetشیرین, gentleملایم soulروح
88
254160
3816
آن پسر روحیه ای شیرین و لطیف داشت
04:30
who had no interestعلاقه
in patrollingگشت زنی the classکلاس with the caneنیشکر,
89
258000
2959
و هیچ علاقه‌ای به گشت زدن
در کلاس با عصا نداشت.
04:34
while I was fullپر شده of ambitionهدف - آرزو to do so.
90
262120
3200
در حالی که من برای این کار
بسیار مشتاق بودم.
04:38
But I was femaleزن and he was maleنر,
91
266560
2096
ولی من زن بودم و او مرد،
04:40
and so he becameتبدیل شد the classکلاس monitorمانیتور.
92
268680
1667
و به این ترتیب او مبصر کلاس شد.
04:43
And I've never forgottenفراموش شده that incidentحادثه.
93
271240
2000
و من هرگز این اتفاق را فراموش نکرده‌ام.
04:46
I oftenغالبا make the mistakeاشتباه of thinkingفكر كردن
94
274160
1896
اغلب اشتباها فکر می‌کنم که
04:48
that something that is obviousآشکار to me
is just as obviousآشکار to everyoneهر کس elseچیز دیگری.
95
276080
3456
چیزی که برای من واضحه
برای دیگران هم به همان اندازه واضحه.
04:51
Now, take my dearعزیزم friendدوست Louisلوئیس
96
279560
1576
دوست عزیزم لوئی را
در نظر بگیرید.
04:53
for exampleمثال.
97
281160
1336
برای نمونه
04:54
Louisلوئیس is a brilliantدرخشان, progressiveترقی خواه man,
98
282520
1856
لوئی یک مرد تیز و ترقی خواهه،
04:56
and we would have conversationsگفتگو
and he would tell me,
99
284400
2496
و ما صحبت می‌کردیم
و او به من میگفت،
04:58
"I don't know what you mean by things
beingبودن differentناهمسان or harderسخت تر for womenزنان.
100
286920
3480
«نمی‌دانم منظورت چیه ازین که
می‌گی چیزها برای زنان سخت‌تر یا متفاوته.
05:02
Maybe in the pastگذشته, but not now."
101
290960
1640
در گذشته شاید، ولی الان دیگه نه.»
05:05
And I didn't understandفهمیدن how Louisلوئیس
could not see what seemsبه نظر می رسد so self-evidentخود آشکار است.
102
293560
4576
نمی فهمیدم چطور لوئی نمی‌تواند چیزی
را که انقدر بدیهی است را ببیند.
05:10
Then one eveningشب, in Lagosلاگوس,
Louisلوئیس and I wentرفتی out with friendsدوستان.
103
298160
4136
تا یک روز عصر، در لاگوس،
لوئی و من با دوستانمان بیرون رفتیم.
05:14
And for people here
who are not familiarآشنا with Lagosلاگوس,
104
302320
2456
و برای کسانی که اینجا
با لیگاس آشنا نیستند،
05:16
there's that wonderfulفوق العاده Lagos'لاگوس' fixtureثابت,
105
304800
1896
از مشخصه‌های شگفت انگیز لیگاس،
05:18
the sprinklingآبیاری کردن of energeticپر انرژی menمردان
who hangآویزان شدن around outsideخارج از establishmentsموسسات
106
306720
4656
مردانی پرانرژی اند که
اطراف ساختمانها می گردند
05:23
and very dramaticallyبه طور چشمگیری
"help" you parkپارک your carماشین.
107
311400
3000
و خیلی دراماتیک کمکتان می‌کنند
ماشینتان را پارک کنید.
05:28
I was impressedتحت تاثیر قرار
with the particularخاص theatricsنمایشگاه ها
108
316000
3296
من از حقه‌های نمایشی‌ مردی که آن روزعصر
05:31
of the man who foundپیدا شد us
a parkingپارکینگ spotنقطه that eveningشب.
109
319320
2976
برایمان جا پارک پیدا کرد، خیلی خوشم اومد.
05:34
And so as we were leavingترک,
I decidedقرار بر این شد to leaveترک کردن him a tipنکته.
110
322320
2960
این بود که وقتی داشتیم می‌رفتیم
تصمیم گرفتم بهش انعام بدهم.
05:38
I openedافتتاح شد my bagکیسه,
111
326760
1416
کیفم را باز کردم،
05:40
put my handدست insideداخل my bagکیسه,
112
328200
1376
دستم را داخلش بردم،
05:41
broughtآورده شده out my moneyپول
that I had earnedبه دست آورده from doing my work,
113
329600
2720
پولم را که با انجام دادن شغلم به دست
آورده بودم، درآوردم؛
05:45
and I gaveداد it to the man.
114
333160
1360
و به مرد دادمش.
05:47
And he, this man who was
very gratefulسپاسگزار and very happyخوشحال,
115
335600
4376
بعد او، این مردی که خیلی متشکر
و خوشحال بود،
05:52
tookگرفت the moneyپول from me,
116
340000
1776
پول را از من گرفت،
05:53
lookedنگاه کرد acrossدر سراسر at Louisلوئیس
117
341800
1416
به لوئی نگاه کرد
05:55
and said, "Thank you, sirآقا!"
118
343240
1856
و گفت، «متشکرم، آقا!»
05:57
(Laughterخنده)
119
345120
2480
(خنده حضار)
06:03
Louisلوئیس lookedنگاه کرد at me, surprisedغافلگیر شدن,
120
351160
3256
لوئی بهم نگاه کرد، با تعجب،
06:06
and askedپرسید:, "Why is he thankingسپاسگزار me?
I didn't give him the moneyپول."
121
354440
3400
و پرسید، «چرا دارد از من تشکر می‌کند؟
من که بهش پول ندادم.»
06:10
Then I saw realizationتحقق
dawnسپیده دم on Louis'لویی faceصورت.
122
358840
2960
اون موقع بود که دیدم لوئی
متوجه مطلب شد.
06:15
The man believedمعتقد that whateverهر چه moneyپول I had
123
363040
2416
مرد باور داشت که هر پولی که من داشتم
06:17
had ultimatelyدر نهایت come from Louisلوئیس.
124
365480
3520
درنهایت از لوئی آمده بود.
06:21
Because Louisلوئیس is a man.
125
369720
1240
چون لوئی یک مرده.
06:24
Menمردان and womenزنان are differentناهمسان.
126
372600
1816
مردان و زنان متفاوتند.
06:26
We have differentناهمسان hormonesهورمون ها,
we have differentناهمسان sexualجنسیت organsارگان ها,
127
374440
2856
ما هورمونهای متفاوتی داریم،
اندام‌های جنسی متفاوتی داریم،
06:29
we have differentناهمسان biologicalبیولوژیکی abilitiesتوانایی ها.
128
377320
2056
ما قابلیتهای زیستی متفاوتی داریم.
06:31
Womenزنان can have babiesنوزادان, menمردان can't.
129
379400
1800
زنان می‌توانند بچه‌ بدنیا بیاورند،
مردان نمی‌توانند.
06:34
At leastکمترین not yetهنوز.
130
382800
1216
حداقل هنوز نه.
06:36
(Laughterخنده)
131
384040
1416
(خنده حضار)
06:37
Menمردان have testosteroneتستوسترون and are
in generalعمومی physicallyاز لحاظ جسمی strongerقوی تر than womenزنان.
132
385480
4280
مردان تستسترون دارند و عموما
از لحاظ فیزیکی از زنان قوی ترند.
06:42
There's slightlyکمی more womenزنان
than menمردان in the worldجهان,
133
390520
2656
جمعیت زنان در دنیا اندکی از مردان
بیشتر است،
06:45
about 52 percentدرصد of the world'sجهان
populationجمعیت is femaleزن.
134
393200
3096
تقریبا ۵۲ درصد جمعیت دنیا زنند.
06:48
But mostاکثر of the positionsموقعیت ها of powerقدرت
and prestigeاعتبار are occupiedمشغول by menمردان.
135
396320
3400
ولی اکثر مواضع قدرت و اعتبار در
دست مردانست.
06:52
The lateدیر است Kenyanکنیایی Nobelنوبل Peaceصلح laureateبرنده جایزه,
136
400840
2456
برنده مرحوم و کنیایی جایزه صلح نوبل،
06:55
Wangariونگاری Maathaiماتایی,
137
403320
1336
وانگاری ماتای،
06:56
put it simplyبه سادگی and well when she said:
138
404680
2120
این مسئله را ساده و خوب بیان کرد،
وقتی گفت:
06:59
"The higherبالاتر you go,
the fewerکمتر womenزنان there are."
139
407600
2720
«هر چه بالاتر میروی،
زنان کم تری میبینی.»
07:03
In the recentاخیر US electionsانتخابات we keptنگه داشته شد hearingشنیدن
of the Lillyلیلی LedbetterLedbetter lawقانون,
140
411920
4616
در انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا
مدام درباره قانون لیلی لدبتر می‌شنیدیم،
07:08
and if we go beyondفراتر the nicelyبه سادگی
alliterativeهمه جانبه nameنام of that lawقانون,
141
416560
3416
و اگر بخواهیم از واج آرایی زیبای
اسم این قانون بگذریم،
07:12
it was really about a man and a womanزن
142
420000
2136
در واقع درباره‌ مرد و زنی بود که
07:14
doing the sameیکسان jobکار,
beingبودن equallyبه همان اندازه qualifiedواجد شرایط,
143
422160
2776
یک کار مشابه انجام می‌دهند،
یک میزان قابلیت دارند،
07:16
and the man beingبودن paidپرداخت شده more
because he's a man.
144
424960
2400
و مرد بیش‌تر حقوق می‌گیرد
چون مرد است.
07:20
So in the literalلفظی way, menمردان ruleقانون the worldجهان,
145
428160
3336
پس به معنی واقعی کلمه، مردان دنیا
را اداره می‌کنند،
07:23
and this madeساخته شده senseاحساس a thousandهزار yearsسالها agoپیش
146
431520
2840
و این هزاران سال پیش منطقی بود
07:27
because humanانسان beingsموجودات livedزندگی می کرد then in a worldجهان
147
435120
2856
چون انسانها در دنیایی زندگی میکردند
07:30
in whichکه physicalفیزیکی strengthاستحکام was
the mostاکثر importantمهم attributeصفت for survivalبقاء.
148
438000
4176
که در آن قدرت بدنی
مهم‌ترین ویژگی برای بقا بود.
07:34
The physicallyاز لحاظ جسمی strongerقوی تر personفرد
was more likelyاحتمال دارد to leadسرب,
149
442200
3280
کسی که از لحاظ فیزیکی قوی‌تر بود
احتمال بیشتری داشت که رهبری کند،
07:39
and menمردان, in generalعمومی,
are physicallyاز لحاظ جسمی strongerقوی تر.
150
447280
2576
و مردان، عموما،
از لحاط فیزیکی قوی‌ترند.
07:41
Of courseدوره there are manyبسیاری exceptionsاستثناها.
151
449880
1715
البته بدون شک استثناهای زیادی وجود دارد.
07:43
(Laughterخنده)
152
451619
1557
(خنده حضار)
07:45
But todayامروز we liveزنده
in a vastlyبه شدت differentناهمسان worldجهان.
153
453200
3800
اما امروز ما در دنیای بسیار
متفاوتی زندگی می کنیم.
07:49
The personفرد more likelyاحتمال دارد to leadسرب
is not the physicallyاز لحاظ جسمی strongerقوی تر personفرد;
154
457720
4056
کسی که بیشتر احتمال میرود که رهبری کند
فردی نیست که از لحاظ فیزیکی قویتر است؛
07:53
it is the more creativeخلاقانه personفرد,
the more intelligentباهوش - هوشمند personفرد,
155
461800
3496
بلکه فرد خلاق‌تر است،
فرد باهوش‌تر،
07:57
the more innovativeخلاقانه personفرد,
156
465320
2416
فرد نوآورتر،
07:59
and there are no hormonesهورمون ها
for those attributesویژگی های.
157
467760
2656
و هورمونی برای این ویژگی ها وجود ندارد.
08:02
A man is as likelyاحتمال دارد as a womanزن
to be intelligentباهوش - هوشمند,
158
470440
2616
یک مرد به اندازه یک زن احتمال دارد که
باهوش باشد،
08:05
to be creativeخلاقانه, to be innovativeخلاقانه.
159
473080
1960
خلاق باشد، نوآور باشد.
08:07
We have evolvedتکامل یافته است;
160
475800
1296
ما تکامل یافته‌ایم؛
08:09
but it seemsبه نظر می رسد to me that our ideasایده ها
of genderجنسیت had not evolvedتکامل یافته است.
161
477120
3520
اما به نظر می آید که نگرش ما
به جنسیت تکامل نیافته است.
08:13
Some weeksهفته ها agoپیش, I walkedراه می رفت into a lobbyلابی
of one of the bestبهترین Nigerianنیجریه hotelsهتل ها.
162
481760
3960
چند هفته پیش، من وارد لابی یکی از
بهترین هتلهای نیجریه شدم.
08:18
I thought about namingنامگذاری the hotelهتل,
but I thought I probablyشاید shouldn'tنباید.
163
486280
3256
فکر کردم که اسم هتل را بیاورم اما
بعد گفتم که احتمالا نباید اینکار را بکنم.
08:21
And a guardنگهبان at the entranceورود stoppedمتوقف شد me
and askedپرسید: me annoyingمزاحم questionsسوالات,
164
489560
3360
و یک نگهبان در ورودی متوقفم کرد و ازم
سوالات آزاردهنده پرسید،
08:25
because theirخودشان automaticاتوماتیک assumptionفرض is
165
493960
1816
چون خود بخود فرض میکنند که
08:27
that a Nigerianنیجریه femaleزن walkingپیاده روی
into a hotelهتل aloneتنها is a sexارتباط جنسی workerکارگر.
166
495800
3120
یک زن نیجریه‌ای که تنها به هتل می آید
یک کارگر جنسیه.
08:33
And by the way,
167
501000
1216
و در ضمن،
08:34
why do these hotelsهتل ها
focusتمرکز on the ostensibleظاهری supplyعرضه
168
502240
3136
چرا این هتلها به جای منبع تقاضا
برای کارگران جنسی روی
08:37
ratherنسبتا than the demandتقاضا for sexارتباط جنسی workersکارگران?
169
505400
2440
عرضه ظاهری تمرکز میکنند؟
08:41
In Lagosلاگوس I cannotنمی توان go aloneتنها
into manyبسیاری "reputableمعتبر" barsکافه ها and clubsباشگاه ها.
170
509520
5255
در لیگاس من نمی‌توانم تنها وارد بسیاری
از بارها و کلوپهای «معتبر» بشوم.
08:46
They just don't let you in
if you're a womanزن aloneتنها,
171
514799
2417
خیلی ساده اگر شما یک زن تنها باشید
راهتان نمیدهند،
08:49
you have to be accompaniedهمراه by a man.
172
517240
1720
باید حتما یک مرد همراهتان باشد.
08:51
Eachهر یک time I walkراه رفتن into
a Nigerianنیجریه restaurantرستوران with a man,
173
519600
2736
هروقت با یک مرد وارد یک رستوران نیجریه ای
میشوم،
08:54
the waiterپیشخدمت greetsسلام the man and ignoresنادیده گرفته می شود me.
174
522360
2200
پیشخدمت به مرد سلام می‌کند
و من را نادیده میگیرد.
08:58
The waitersپیشخدمت ها are productsمحصولات --
175
526320
1496
پیشخدمتها نتیجه --
08:59
(Laughterخنده)
176
527840
1136
(خنده حضار)
09:01
At this some womenزنان
feltنمد like, "Yes! I thought that!"
177
529000
2896
بعضی زنان با شنیدن این گفتند،
«آره! منم همین فکر را کردم!»
09:03
The waitersپیشخدمت ها are productsمحصولات of a societyجامعه
178
531920
1936
پیشخدمتها نتیجه ی جامعه ای هستند که
09:05
that has taughtتدریس کرد them that menمردان
are more importantمهم than womenزنان.
179
533880
3040
بهشان یاد داده مردان مهمتر از
زنان هستند.
09:10
And I know that waitersپیشخدمت ها
don't intendقصد دارم any harmصدمه.
180
538240
2856
و میدانم که پیشحدمتها
نیت بدی ندارند.
09:13
But it's one thing to know intellectuallyفکری
and quiteکاملا anotherیکی دیگر to feel it emotionallyعاطفی.
181
541120
4296
ولی دانستن یک موضوع با احساس کردن آن
فاصله ی زیادی دارد.
09:17
Eachهر یک time they ignoreچشم پوشی me,
I feel invisibleنامرئی.
182
545440
2376
هر بار که من را نادیده میگیرند
من احساس میکنم نامرئیم.
09:19
I feel upsetناراحت.
183
547840
1200
ناراحت میشوم.
09:21
I want to tell them
that I am just as humanانسان as the man,
184
549720
3336
میخواهم بهشان بگویم که من هم به اندازه
آن مرد انسانم،
09:25
that I'm just as worthyشایسته of acknowledgmentتصدیق.
185
553080
2800
که من هم به همان اندازه
ارزش دارم که به حضورم توجه شود.
09:28
These are little things,
186
556760
1256
اینها چیزهای کوچیکی‌اند،
09:30
but sometimesگاه گاهی it's the little things
that stingنیش the mostاکثر.
187
558040
3256
ولی گاهی چیزهای کوچیکند که
بیشترین نیش را میزنند.
09:33
And not long agoپیش, I wroteنوشت an articleمقاله
188
561320
1736
خیلی وقت پیش نبود که مقاله ای نوشتم
09:35
about what it meansبه معنای
to be youngجوان and femaleزن in Lagosلاگوس,
189
563080
3296
درباره یک جوان و یک زن بودن در لیگاس،
09:38
and the printersچاپگرها told me,
190
566400
1920
و ناشران به من گفتند،
09:41
"It was so angryخشمگین."
191
569120
1200
«خیلی عصبانی بود.»
09:42
Of courseدوره it was angryخشمگین!
192
570960
1376
معلومه که عصبانی بود!
09:44
(Laughterخنده)
193
572360
1760
(خنده حضار)
09:48
I am angryخشمگین.
194
576840
1656
من عصبانی‌ام.
09:50
Genderجنسيت as it functionsتوابع todayامروز
is a graveقبر injusticeبی عدالتی.
195
578520
3136
جنسیت به نحوی که امروز پیش میرود
یک بی عدالتی بزرگ است.
09:53
We should all be angryخشمگین.
196
581680
1736
همه ما باید عصبانی باشیم.
09:55
Angerخشم has a long historyتاریخ
of bringingبه ارمغان آوردن about positiveمثبت changeتغییر دادن;
197
583440
3856
عصبانیت پیشینه ی بلندی در
ایجاد تغییرات مثبت دارد؛
09:59
but, in additionعلاوه بر این to beingبودن angryخشمگین,
I'm alsoهمچنین hopefulامیدوارم.
198
587320
2800
اما، در کنار عصبانیت،
امیدوار هم هستم.
10:02
Because I believe deeplyعمیقا
in the abilityتوانایی of humanانسان beingsموجودات
199
590880
2616
چون عمیقا به قدرت انسانها برای
10:05
to make and remakeبازسازی کنید
themselvesخودشان for the better.
200
593520
2120
بهبود و دوباره بهبود خودشان
باور دارم.
10:08
Genderجنسيت mattersمسائل everywhereدر همه جا in the worldجهان,
201
596920
1896
جنسیت همه جای دنیا اهمیت دارد،
10:10
but I want to focusتمرکز on Nigeriaنیجریه
202
598840
2656
ولی من می‌خواهم بر نیجریه تمرکز کنم
10:13
and on Africaآفریقا in generalعمومی,
203
601520
1456
و آفریقا در کل،
10:15
because it is where I know,
and because it is where my heartقلب is.
204
603000
3576
چون جاییه که می‌شناسم،
و جاییه که قلبم آنجاست.
10:18
And I would like todayامروز to askپرسیدن
205
606600
1936
و امروز دوست دارم که بخواهم
10:20
that we beginشروع to dreamرویا about
and planطرح for a differentناهمسان worldجهان,
206
608560
4136
که شروع کنیم به رویاپردازی و برنامه‌ریزی
برای جهانی متفاوت،
10:24
a fairerعادلانه تر worldجهان,
207
612720
1320
جهانی عادلانه تر،
10:28
a worldجهان of happierشادتر menمردان and happierشادتر womenزنان
who are truerدرست است to themselvesخودشان.
208
616240
4176
جهانی با مردان و زنان شاد تری که به
خود حقیقیشان نزدیک تر هستند.
10:32
And this is how to startشروع کن:
209
620440
1536
و اینطور شروع میکنیم:
10:34
we mustباید raiseبالا بردن our daughtersدختران differentlyمتفاوت است.
210
622000
2456
ما باید دخترانمان رو متفاوت بار بیاوریم.
10:36
We mustباید alsoهمچنین raiseبالا بردن our sonsپسران differentlyمتفاوت است.
211
624480
2360
ما باید پسرهایمان هم متفاوت بار بیاوریم.
10:40
We do a great disserviceخدانگهدار to boysپسران
on how we raiseبالا بردن them;
212
628000
3656
ما در نحوه تربیتمان ظلم بزرگی به
پسرها میکنیم؛
10:43
we stifleخفه شو the humanityبشریت of boysپسران.
213
631680
1840
ما انسانیت پسرها را خفه می‌کنیم،
10:46
We defineتعريف كردن masculinityمردانگی
in a very narrowباریک way,
214
634480
2576
مردانگی را خیلی محدود تعریف می‌کنیم،
10:49
masculinityمردانگی becomesتبدیل می شود this hardسخت, smallکوچک cageقفس
215
637080
3496
مردانگی قفس کوچک و محکمی میشود که
10:52
and we put boysپسران insideداخل the cageقفس.
216
640600
2296
ما پسرها را در آن می‌گذاریم.
10:54
We teachتدریس کنید boysپسران to be afraidترسیدن of fearترس.
217
642920
1920
ما به پسرها یاد میدهیم که از ترس بهراسند.
10:57
We teachتدریس کنید boysپسران to be afraidترسیدن
of weaknessضعف, of vulnerabilityآسیب پذیری.
218
645480
3760
ما به پسرها یاد میدهیم از ضعف،
از آسیب‌پذیری بترسند.
11:02
We teachتدریس کنید them to maskماسک theirخودشان trueدرست است selvesخودت,
219
650200
2456
یاد میدهیم که خود واقعی‌شان
را زیر نقابی پنهان کنند،
11:04
because they have to be,
in Nigerianنیجریه speakصحبت, "hardسخت man!"
220
652680
4240
چون باید، به زبان نیجریه ای،
«مرد محکم» باشند!
11:10
In secondaryثانوی schoolمدرسه, a boyپسر and a girlدختر,
bothهر دو of them teenagersنوجوانان,
221
658440
4136
در راهنمایی، یک پسر و یک دختر،
هر دو نوجوان،
11:14
bothهر دو of them with the sameیکسان amountمیزان
of pocketجیب moneyپول, would go out
222
662600
3496
هردو با یک اندازه پول توجیبی، بیرون میروند
11:18
and then the boyپسر
would be expectedانتظار می رود always to payپرداخت,
223
666120
2776
و همیشه از پسر انتظار می رود
که حساب کند،
11:20
to proveثابت كردن his masculinityمردانگی.
224
668920
1640
تا مردانگی‌ش را ثابت کند.
11:23
And yetهنوز we wonderتعجب why boysپسران are more likelyاحتمال دارد
to stealسرقت کن moneyپول from theirخودشان parentsپدر و مادر.
225
671440
3800
و بعد تعجب می‌کنیم که چرا پسرها
از والدینشان بیشتر پول میدزدند.
11:29
What if bothهر دو boysپسران and girlsدختران were raisedبالا بردن
226
677240
3496
چه می‌شد اگر هم پسرها و هم دخترها را طوری
بزرگ می‌کردیم که
11:32
not to linkارتباط دادن masculinityمردانگی with moneyپول?
227
680760
2120
مردانگی را به پول ارتباط ندهند؟
11:35
What if the attitudeنگرش
was not "the boyپسر has to payپرداخت"
228
683720
3016
چه میشد اگر نگاه این نبود که
«پسر باید حساب کند»
11:38
but ratherنسبتا "whoeverهر کس has more should payپرداخت?"
229
686760
2760
بلکه «هر کی بیشتر دارد باید حساب کند؟»
11:42
Now, of courseدوره because
of that historicalتاریخی advantageمزیت,
230
690360
2576
البته، بدون شک به خاطر آن مزیت تاریخی،
11:44
it is mostlyاغلب menمردان who will have more todayامروز,
231
692960
2456
امروز اکثرا مردانند که
پول بیشتری خواهند داشت
11:47
but if we startشروع کن
raisingبالا بردن childrenفرزندان differentlyمتفاوت است,
232
695440
2616
ولی اگر ما شروع کنیم
و بچه‌ها را متفاوت تربیت کنیم،
11:50
then in fiftyپنجاه yearsسالها, in a hundredصد yearsسالها,
233
698080
2536
در پنجاه سال آینده، در صد سال آینده،
11:52
boysپسران will no longerطولانی تر have the pressureفشار
of havingداشتن to proveثابت كردن this masculinityمردانگی.
234
700640
3800
پسرها دیگر تحت این فشار نخواهند بود
که این مردانگی را ثابت کنند.
11:57
But by farدور the worstبدترین thing we do to malesمردانه,
235
705680
3016
اما تا اینجا بدترین کاری که با تحمیل اینکه
12:00
by makingساخت them feel
that they have to be hardسخت,
236
708720
2336
مردان باید محکم باشند، در حق آنها
می‌کنیم اینست
12:03
is that we leaveترک کردن them
with very fragileشکننده egosegos.
237
711080
3120
که آنها را با نفسهایی بسیار شکننده
رها میکنیم.
12:07
The more "hardسخت man"
the man feelsاحساس می کند compelledمجبور to be,
238
715120
3400
هر چه مرد بیشتر احساس اجبار کند
که باید مرد محکمی باشد،
12:11
the weakerضعیف تر his egoنفس is.
239
719320
1600
نفس ضعیفتری دارد.
12:14
And then we do a much greaterبزرگتر
disserviceخدانگهدار to girlsدختران
240
722960
3016
و بعد ما ظلمی به مراتب بزرگ تر
به دخترها میکنیم
12:18
because we raiseبالا بردن them
to caterتهیه کنید to the fragileشکننده egosegos of menمردان.
241
726000
3320
چون جوری بزرگشان میکنیم
که به این نفسهای شکننده مردان میدان بدهند.
12:22
We teachتدریس کنید girlsدختران to shrinkکوچک شدن themselvesخودشان,
to make themselvesخودشان smallerکوچکتر,
242
730200
3496
ما به دخترها یاد میدهیم که خودشان را
جمع کنند، خودشان را کوچک کنند،
12:25
we say to girlsدختران,
243
733720
1200
به دختران میگویم،
12:27
"You can have ambitionهدف - آرزو, but not too much."
244
735640
2176
«می‌توانید جاه طلب باشید،
اما نه خیلی زیاد.»
12:29
(Laughterخنده)
245
737840
1376
(خنده حضار)
12:31
"You should aimهدف to be successfulموفق شدن,
but not too successfulموفق شدن,
246
739240
2696
«باید سعی کنید موفق باشید،
اما نه خیلی موفق،
12:33
otherwiseدر غیر این صورت you would threatenتهدید کن the man."
247
741960
2040
وگرنه مرد را تهدید می‌کنید.»
12:36
If you are the breadwinnerنان آور
in your relationshipارتباط with a man,
248
744720
2896
اگر در رابطه با مردی شما نان‌آور هستید،
12:39
you have to pretendوانمود کنید that you're not,
249
747640
1976
باید وانمود کنید که نیستید،
12:41
especiallyبه خصوص in publicعمومی,
250
749640
1656
مخصوصا در اجتماع،
12:43
otherwiseدر غیر این صورت you will emasculateاز بین بردن him.
251
751320
2040
وگرنه مردانگی را از او می‌گیرید.
12:46
But what if we questionسوال
the premiseفرضیه itselfخودش?
252
754720
2336
ولی چه میشود اگر ما خود فرض اولیه را
زیر سوال ببریم؟
12:49
Why should a woman'sزن successموفقیت
be a threatتهدید to a man?
253
757080
3320
چرا باید موفقیت یک زن تهدیدی برای یک مرد
باشد؟
12:53
What if we decideتصميم گرفتن
to simplyبه سادگی disposeانتقال of that wordکلمه,
254
761200
3536
چه میشود اگر تصمیم بگیریم به سادگی
آن کلمه را دور بیندازیم
12:56
and I don't think there's an Englishانگلیسی wordکلمه
I dislikeدوست نداشتن more than "emasculationتخریب."
255
764760
4720
و فکر نمیکنم کلمه ی انگلیسی ای باشد که من
بیشتر از "از مردی انداختن" از آن بدم بیاید
13:02
A Nigerianنیجریه acquaintanceآشنایی onceیک بار askedپرسید: me
256
770720
2296
یک آشنای نیجریه ای یکبار از من پرسید،
13:05
if I was worriedنگران that menمردان
would be intimidatedارعاب by me.
257
773040
2640
که آیا نگران نیستم که مردان از من بترسند.
13:08
I was not worriedنگران at all.
258
776560
1736
من اصلا نگران نبودم.
13:10
In factواقعیت, it had not occurredرخ داده است
to me to be worriedنگران
259
778320
2256
در واقع، تابحال به ذهنم نرسیده بود که در
اینباره نگران باشم.
13:12
because a man who would
be intimidatedارعاب by me
260
780600
2216
چون مردی که از من بترسد
13:14
is exactlyدقیقا the kindنوع of man
I would have no interestعلاقه in.
261
782840
2616
دقیقا همان مدل مردی است که من هیچ علاقه ای
به او نخواهم داشت.
13:17
(Laughterخنده)
262
785480
1216
(خنده حضار)
13:18
(Applauseتشویق و تمجید)
263
786720
2080
(تشویق حضار)
13:26
But still I was really struckرخ داد by this.
264
794120
2840
با این وجود خیلی از این موضوع شوکه شدم.
13:29
Because I'm femaleزن,
I'm expectedانتظار می رود to aspireآرزو می کنم to marriageازدواج;
265
797640
3600
چون من زنم از من انتظار دارند که آرزوی
ازدواج داشته باشم؛
13:33
I'm expectedانتظار می رود to make my life choicesگزینه های
266
801960
1776
انتظار دارند که تصمیمات زندگیم را
13:35
always keepingنگه داشتن in mindذهن
that marriageازدواج is the mostاکثر importantمهم.
267
803760
3080
با همیشه در نظر داشتن ازدواج به عنوان
مهم ترین چیز،بگیرم.
13:40
A marriageازدواج can be a good thing;
268
808040
1976
یک ازدواج میتواند خوب باشد؛
13:42
it can be a sourceمنبع of joyشادی
and love and mutualمتقابل supportحمایت کردن.
269
810040
4416
میتواند منبع لذت،عشق و حمایت مشترک باشد
13:46
But why do we teachتدریس کنید girlsدختران
to aspireآرزو می کنم to marriageازدواج
270
814480
2456
اما چرا ما به دخترانمان یاد میدهیم که
آرزوی ازدواج داشته باشند
13:48
and we don't teachتدریس کنید boysپسران the sameیکسان?
271
816960
1720
ولی به پسرانمان بطور مشابه یاد نمیدهیم؟
13:52
I know a womanزن
who decidedقرار بر این شد to sellفروش her houseخانه
272
820840
2176
من زنی را میشناسم که تصمیم گرفت خانه اش را
بفروشد
13:55
because she didn't want
to intimidateترساندن a man who mightممکن marryازدواج کن her.
273
823040
3040
چون نمیخواست مردی را که ممکن بود
با او ازدواج کند بترساند.
13:59
I know an unmarriedمجرد womanزن in Nigeriaنیجریه
who, when she goesمی رود to conferencesهمایش ها,
274
827880
4456
من زن مجردی را در نیجریه میشناسم که
وقتی به کنفرانسها میرود،
14:04
wearsمی پوشد a weddingعروسی ringحلقه
275
832360
1376
حلقه ی ازدواج به دست میکند
14:05
because accordingبا توجه to her,
276
833760
1216
چون طبق گفته ی او
14:07
she wants the other participantsشركت كنندگان
in the conferenceکنفرانس to "give her respectتوجه."
277
835000
3920
میخواهد دیگر شرکت کنندگان در کنفرانس به او
«احترام بگذارند».
14:12
I know youngجوان womenزنان
who are underزیر so much pressureفشار
278
840120
2336
من زنان زیادی را میشناسم که تحت فشار
زیادی
14:14
from familyخانواده, from friendsدوستان,
even from work to get marriedمتاهل,
279
842480
4096
از طرف خانواده، دوستان و حتی محیط کار برای
ازدواج هستند.
14:18
and they're pushedتحت فشار قرار داد
to make terribleوحشتناک choicesگزینه های.
280
846600
2080
و مجبور به گرفتن تصمیمات وحشتناکی میشوند.
14:21
A womanزن at a certainمسلم - قطعی ageسن who is unmarriedمجرد,
281
849520
2616
یک زن در سن مشخصی که مجرد باشد،
14:24
our societyجامعه teachesتدریس می کند her
to see it as a deepعمیق, personalشخصی failureشکست.
282
852160
4120
جامعه ی ما به او می آموزد که این را یک
شکست بزرگ و شخصی بداند.
14:29
And a man at a certainمسلم - قطعی ageسن
who is unmarriedمجرد,
283
857040
2776
ولی یک مرد در سن مشخصی که مجرد باشد،
14:31
we just think he hasn'tنه come around
to makingساخت his pickانتخاب کنید.
284
859840
2616
ما فقط فکر میکنیم که هنوز انتخابش را نکرده
است.
14:34
(Laughterخنده)
285
862480
1856
(خنده حضار)
14:36
It's easyآسان for us to say,
286
864360
1616
برای ما آسان است که بگوییم،
14:38
"Oh, but womenزنان can
just say no to all of this."
287
866000
2256
«اُه،ولی زنان میتوانند به همه ی اینها
نه بگویند.»
14:40
But the realityواقعیت is more difficultدشوار
and more complexپیچیده.
288
868280
2440
ولی واقعیت دشوارتر و پیچیده تر است.
14:43
We're all socialاجتماعی beingsموجودات.
289
871360
1776
همه ی ما موجوداتی اجتماعی هستیم.
14:45
We internalizeدرونی کردن ideasایده ها
from our socializationاجتماعی شدن.
290
873160
2496
ما ایده ها را با اجتماعی شدنمان
درونی میکنیم.
14:47
Even the languageزبان we use
291
875680
1976
حتی زبانی که برای صحبت از ازدواج و روابط
14:49
in talkingصحبت کردن about marriageازدواج
and relationshipsروابط illustratesنشان می دهد this.
292
877680
3416
استفاده میکنیم، این را نشان میدهد.
14:53
The languageزبان of marriageازدواج
is oftenغالبا the languageزبان of ownershipمالکیت
293
881120
2856
زبان ازدواج غالبا زبان مالکیت است
14:56
ratherنسبتا than the languageزبان of partnershipمشارکت.
294
884000
2160
تا زبان مشارکت.
14:58
We use the wordکلمه "respectتوجه"
295
886800
2696
ما از کلمه ی «احترام» استفاده میکنیم
15:01
to mean something a womanزن showsنشان می دهد a man
296
889520
2776
برای نشان دادن چیزی که یک زن برای یک مرد
قائل است.
15:04
but oftenغالبا not something
a man showsنشان می دهد a womanزن.
297
892320
2080
و نه چیزی که یک مرد
برای یک زن قائل است.
15:08
Bothهر دو menمردان and womenزنان in Nigeriaنیجریه will say --
298
896160
2456
مردان و زنان نیجریه هر دو خواهند گفت--
15:10
this is an expressionاصطلاح
I'm very amusedسرگرم کننده by --
299
898640
2296
اصطلاحی که برای من خیلی
سرگرم کننده است--
15:12
"I did it for peaceصلح in my marriageازدواج."
300
900960
2320
« اینکار را برای برقراری آرامش در
ازدواجم کردم.»
15:16
Now, when menمردان say it,
301
904400
1576
خب،وقتی مردان این حرف را میزنند،
15:18
it is usuallyمعمولا about something
that they should not be doing anywayبه هر حال.
302
906000
3176
معمولا درباره ی کاری است که در هر صورت
نباید انجام بدهند.
15:21
(Laughterخنده)
303
909200
1936
(خنده ی حضار)
15:23
Sometimesگاهی they say it to theirخودشان friendsدوستان,
304
911160
2776
گاهی این را به دوستانشان میگویند،
15:25
it's something to say to theirخودشان friendsدوستان
in a kindنوع of fondlyدوستانه exasperatedexasperated way,
305
913960
3936
این چیزی است که با یک اوقات تلخی دوستانه
به دوستانشان میگویند.
15:29
you know, something that ultimatelyدر نهایت
provesثابت می کند how masculineمردانه they are,
306
917920
3136
میدانید، چیزی که در نهایت ثابت میکند
چقدر مردها،
15:33
how neededمورد نیاز است, how lovedدوست داشتنی.
307
921080
1456
چقدر مورد نیاز و مورد عشق هستند.
15:34
"Oh, my wifeهمسر said
I can't go to the clubباشگاه everyهرکدام night,
308
922560
2496
«اُه، همسرم گفت که نمیتوانم هر شب به
کلوپ بروم،
15:37
so for peaceصلح in my marriageازدواج,
I do it only on weekendsتعطیلات آخر هفته."
309
925080
2816
پس برای برقراری آرامش در ازدواجم، فقط
آخرهفته ها این کار را میکنم.»
15:39
(Laughterخنده)
310
927920
1696
(خنده ی حضار)
15:41
Now, when a womanزن saysمی گوید,
"I did it for peaceصلح in my marriageازدواج,"
311
929640
4256
حالا، وقتی یک زن میگوید، «من اینکار را
برای برقراری آرامش در ازدواجم انجام دادم.»
15:45
she's usuallyمعمولا talkingصحبت کردن
about givingدادن up a jobکار,
312
933920
3536
معمولا درباره ی ترک یک شغل،
15:49
a dreamرویا,
313
937480
1456
یک رویا،
15:50
a careerحرفه.
314
938960
1360
یک حرفه صحبت میکند.
15:53
We teachتدریس کنید femalesزنان that in relationshipsروابط,
315
941080
2416
ما به زنان می آموزیم که در روابط،
15:55
compromiseمصالحه is what womenزنان do.
316
943520
2280
سازش کار زن است.
15:59
We raiseبالا بردن girlsدختران to see
eachهر یک other as competitorsرقبا --
317
947080
2576
دخترانمان را طوری تربیت میکنیم که
یکدیگر را بعنوان رقیب ببینند--
16:01
not for jobsشغل ها or for accomplishmentsدستاوردهای,
whichکه I think can be a good thing,
318
949680
3456
نه برای شغل ها و دستاوردهایشان، که فکر
میکنم میتواند چیز خوبی باشد،
16:05
but for attentionتوجه of menمردان.
319
953160
1600
که برای توجه مردان.
16:07
We teachتدریس کنید girlsدختران that they
cannotنمی توان be sexualجنسیت beingsموجودات
320
955920
2936
ما به دخترانمان می آموزیم که نمیتوانند
آنطور که پسران هستند،
16:10
in the way that boysپسران are.
321
958880
1496
موجوداتی جنسی باشند.
16:12
If we have sonsپسران, we don't mindذهن
knowingدانستن about our sons'پسران' girlfriendsدوست دختر.
322
960400
3320
اگر صاحب پسرهستیم، مشکلی با شناختن دوست
دختر پسرمان نداریم.
16:16
But our daughters'دختران boyfriendsدوست پسر? God forbidممنوع.
323
964480
2336
ولی دوست پسر دخترمان؟ خدا نکند.
16:18
(Laughterخنده)
324
966840
1616
(خنده ی حضار)
16:20
But of courseدوره when the time is right,
325
968480
1816
اما البته وقتی زمانش برسد
16:22
we expectانتظار those girlsدختران to bringآوردن back
the perfectکامل man to be theirخودشان husbandsشوهران.
326
970320
3896
ما از آن دختر انتظار داریم که مرد بی نقصی
را بعنوان شوهرش به ما معرفی کند.
16:26
We policeپلیس girlsدختران,
we praiseستایش girlsدختران for virginityبکارت,
327
974240
3376
ما دختران را پلیس وار کنترل میکنیم،
باکرگی آنان را میستاییم،
16:29
but we don't praiseستایش boysپسران for virginityبکارت,
328
977640
1936
اما باکرگی پسران را نه،
16:31
and it's always madeساخته شده me wonderتعجب how exactlyدقیقا
this is supposedقرار است to work out because ...
329
979600
3905
و این همیشه مرا به تعجب وا میدارد که دقیقا
چطور قرار است چنین چیزی ممکن شود چون...
16:35
(Laughterخنده)
330
983529
2327
(خنده ی حضار)
16:37
(Applauseتشویق و تمجید)
331
985880
2960
(تشویق حضار)
16:45
I mean, the lossاز دست دادن of virginityبکارت
is usuallyمعمولا a processروند that involvesشامل می شود ...
332
993760
3400
منظورم اینه که از دست دادن باکرگی معمولا
پروسه ای است که شامل...
16:50
Recentlyبه تازگی a youngجوان womanزن
was gangباند rapedتجاوز جنسی in a universityدانشگاه in Nigeriaنیجریه,
333
998680
4176
اخیرا به زن جوانی در دانشگاهی در نیجریه
تجاوز گروهی شده بود،
16:54
I think some of us know about that.
334
1002880
1696
فکر کنم بعضی از ما از آن خبر داریم.
16:56
And the responseواکنش of manyبسیاری youngجوان Nigeriansنیجریه ها,
bothهر دو maleنر and femaleزن,
335
1004600
3256
و پاسخ خیلی از جوانان نیجریه ای، زن و مرد،
16:59
was something alongدر امتداد the linesخطوط of this:
336
1007880
2496
چیزی همراه با این جملات بود:
17:02
"Yes, rapeتجاوز به عنف is wrongاشتباه.
337
1010400
2176
"بله،تجاوز غلط است.
17:04
But what is a girlدختر doing
in a roomاتاق with fourچهار boysپسران?"
338
1012600
3280
اما یک دختر در اتاقی با چهار پسر
چه میکند؟"
17:08
Now, if we can forgetفراموش کردن
the horribleناگوار inhumanityغیر انسانی of that responseواکنش,
339
1016920
4120
خب، اگر بتوانیم غیرانسانی بودن وحشتناک این
پاسخ را فراموش کنیم،
17:14
these Nigeriansنیجریه ها have been raisedبالا بردن
to think of womenزنان as inherentlyذاتا guiltyگناهکار,
340
1022080
3920
این نیجریه ای ها با این تفکر بزرگ شده اند
که زنان ذاتا گناهکارند،
17:19
and they have been raisedبالا بردن
to expectانتظار so little of menمردان
341
1027319
3136
وطوری بزرگ شده اند که مردان را قدری
حقیر بدانند
17:22
that the ideaاندیشه of menمردان as savageوحشی beingsموجودات
withoutبدون any controlکنترل
342
1030480
3695
که فکر اینکه مردان موجوداتی وحشی و بدون
هیچ کنترلی باشند
17:26
is somehowبه نحوی acceptableقابل قبول است.
343
1034200
1240
به نحوی پذیرفتنی است.
17:28
We teachتدریس کنید girlsدختران shameشرم آور.
344
1036839
2017
ما به دختران شرم را می آموزیم.
17:30
"Closeنزدیک your legsپاها." "Coverپوشش yourselfخودت."
345
1038880
1880
"پاهایت را جمع کن"."خودت را بپوشان".
17:33
We make them feel
as thoughگرچه by beingبودن bornبدنیا آمدن femaleزن
346
1041440
2255
مجبورشان میکنیم احساس کنند که با زن
بدنیا آمدنشان
17:35
they're alreadyقبلا guiltyگناهکار of something.
347
1043720
2096
بار گناهی را به دوش میکشند.
17:37
And so, girlsدختران growرشد up to be womenزنان
348
1045839
2336
پس دختران رشد میکنند و زنانی میشوند
17:40
who cannotنمی توان see they have desireمیل.
349
1048200
2136
که نمیتوانند ببینند که میل و آرزویی دارند
17:42
They growرشد up to be womenزنان
who silenceسکوت themselvesخودشان.
350
1050360
2880
رشد میکنند و زنانی میشوند که خود را ساکت
میکنند.
17:47
They growرشد up to be womenزنان
who cannotنمی توان say what they trulyبراستی think,
351
1055080
3416
رشد میکنند و زنانی میشوند که نمیتوانند
بگویند واقعا چه نظری دارند،
17:50
and they growرشد up --
352
1058520
1336
رشد میکنند و --
17:51
and this is the worstبدترین thing
we did to girlsدختران --
353
1059880
2176
و این بدترین کاری است که ما با دخترانمان
میکنیم --
17:54
they growرشد up to be womenزنان
who have turnedتبدیل شد pretenseتظاهر into an artهنر formفرم.
354
1062080
4136
رشد میکنند و زنانی میشوند که تظاهر را به
صورتی از هنر تبدیل کرده اند.
17:58
(Applauseتشویق و تمجید)
355
1066240
3840
(تشویق حضار)
18:04
I know a womanزن who hatesمتنفرم domesticداخلی work,
356
1072440
3416
من زنی را میشناسم که
از کار خانه متنفر است،
18:07
she just hatesمتنفرم it,
357
1075880
1496
واقعا متنفر است،
18:09
but she pretendsوانمود می کند that she likesدوست دارد it,
358
1077400
1720
اما تظاهر میکند که دوستش دارد،
18:12
because she's been taughtتدریس کرد
that to be "good wifeهمسر materialمواد"
359
1080200
4096
چون به او یاد داده شده است
که «زن زندگی» باشد.
18:16
she has to be --
to use that Nigerianنیجریه wordکلمه --
360
1084320
2376
او باید -- از آن کلمه ی
نیجریه ای استفاده میکنم--
18:18
very "homelyدوست داشتنی."
361
1086720
1480
خیلی "خانگی" باشد.
18:21
And then she got marriedمتاهل,
362
1089440
1536
بعد او ازدواج کرد،
18:23
and after a while her husband'sشوهر familyخانواده
beganآغاز شد to complainشكايت كردن that she had changedتغییر کرد.
363
1091000
3816
و بعد از مدتی خانواده ی شوهرش شروع به
شکایت کردند که او تغییر کرده است.
18:26
(Laughterخنده)
364
1094840
1576
(خنده حضار)
18:28
Actuallyدر واقع, she had not changedتغییر کرد,
365
1096440
1456
در واقع، او تغییر نکرده است،
18:29
she just got tiredخسته شدم of pretendingوانمود کردن.
366
1097920
1920
تنها از تظاهر خسته شده است.
18:32
The problemمسئله with genderجنسیت,
367
1100720
3136
مشکل جنسیت این است که،
18:35
is that it prescribesتجویز می کند how we should be
368
1103880
2536
مقرر میکند ما چه کسی باشیم
18:38
ratherنسبتا than recognizingشناختن how we are.
369
1106440
2000
به جای آنکه اجازه بدهد دربیابیم
چه کسی هستیم.
18:41
Now imagineتصور کن how much happierشادتر we would be,
370
1109400
2456
حالا تصور کنید چقدر خوشحال تر میبودیم،
18:43
how much freerآزادتر to be
our trueدرست است individualفردی selvesخودت,
371
1111880
3496
چه اندازه آزاد تر بودیم تا
خود واقعی منحصر بفردمان باشیم،
18:47
if we didn't have the weightوزن
of genderجنسیت expectationsانتظارات.
372
1115400
2640
اگر بار انتظارات جنسیتی را به دوش نداشتیم.
18:51
Boysپسران and girlsدختران are
undeniablyبدون شک differentناهمسان biologicallyبیولوژیکی,
373
1119240
4776
پسران و دختران بدون شک
از لحاظ بیولوژیکی متفاوتند،
18:56
but socializationاجتماعی شدن
exaggeratesاغراق آمیز است the differencesتفاوت ها
374
1124040
2976
اما اجتماعی شدن این تفاوتها را بیشتر میکند
18:59
and then it becomesتبدیل می شود
a self-fulfillingخودمختار processروند.
375
1127040
2576
و بعد این تبدیل به یک
فرآیند خودخواهانه میشود.
19:01
Now, take cookingپخت و پز for exampleمثال.
376
1129640
2040
حالا، آشپزی را مثال میزنم.
19:04
Todayامروز womenزنان in generalعمومی are more likelyاحتمال دارد
to do the houseworkکارهای خانه than menمردان,
377
1132280
3496
امروزه زنان غالبا بیش تر از
مردان کار خانه انجام میدهند.
19:07
the cookingپخت و پز and cleaningتمیز کردن.
378
1135800
1256
آشپزی و تمیزکاری.
19:09
But why is that?
379
1137080
1576
اما چرا اینگونه است؟
19:10
Is it because womenزنان
are bornبدنیا آمدن with a cookingپخت و پز geneژن?
380
1138680
2856
آیا زنان با ژن آشپزی به دنیا می آیند؟
19:13
(Laughterخنده)
381
1141560
1416
(خنده ی حضار)
19:15
Or because over yearsسالها they have been
socializedاجتماعی شدن to see cookingپخت و پز as theirخودشان roleنقش?
382
1143000
4256
یا چون سالها اجتماع به آنها آموخته است
که آشپزی را وظیفه ی خود ببینند؟
19:19
Actuallyدر واقع, I was going to say that maybe
womenزنان are bornبدنیا آمدن with a cookingپخت و پز geneژن,
383
1147280
3576
در واقع، قصد داشتم بگویم که شاید زنان با
ژن آشپزی بدنیا آمده اند،
19:22
untilتا زمان I rememberیاد آوردن that the majorityاکثریت
of the famousمشهور cooksآشپز in the worldجهان,
384
1150880
3456
تا زمانی که بیاد آوردم اکثر آشپزهای
معروف دنیا،
19:26
whomچه کسی we give the fancyتفننی titleعنوان of "chefsسرآشپزها,"
385
1154360
2296
که ما بهشان عنوان شیک "سرآشپز" را میدهیم،
19:28
are menمردان.
386
1156680
1200
مرد هستند.
19:30
I used to look up to my grandmotherمادر بزرگ
387
1158960
1696
من عادت داشتم به مادربزرگم نگاه کنم
19:32
who was a brilliantدرخشان, brilliantدرخشان womanزن,
388
1160680
2056
کسی که زن بسیار با استعدادی بود،
19:34
and wonderتعجب how she would have been
389
1162760
1736
و فکر کنم او چه میشد اگر
19:36
if she had the sameیکسان opportunitiesفرصت ها
as menمردان when she was growingدر حال رشد up.
390
1164520
3360
فرصتهایی مشابه مردان را
هنگام بزرگ شدنش داشت.
19:40
Now todayامروز, there are
manyبسیاری more opportunitiesفرصت ها for womenزنان
391
1168960
2576
اما امروزه، نسبت به زمان مادربزرگم
19:43
than there were
duringدر حین my grandmother'sمادربزرگ time
392
1171560
2256
فرصتهای خیلی بیشتری برای زنان وجود
دارد،
19:45
because of changesتغییرات in policyسیاست,
changesتغییرات in lawقانون,
393
1173840
2616
بدلیل تغییرات سیاسی و قانونی،
19:48
all of whichکه are very importantمهم.
394
1176480
1576
که بسیار هم مهم هستند.
19:50
But what mattersمسائل even more
is our attitudeنگرش, our mindsetذهنیت,
395
1178080
4536
اما چیزی که حتی مهمترهم هست،
رفتار ما، ذهنیت ما،
19:54
what we believe
and what we valueارزش about genderجنسیت.
396
1182640
3296
باور و ارزشهای ما درباره جنسیت است.
19:57
What if in raisingبالا بردن childrenفرزندان
397
1185960
2416
چه میشود اگر ما در تربیت فرزندانمان
20:00
we focusتمرکز on abilityتوانایی insteadبجای of genderجنسیت?
398
1188400
2800
به جای جنسیت روی توانایی تمرکز کنیم؟
20:04
What if in raisingبالا بردن childrenفرزندان
we focusتمرکز on interestعلاقه insteadبجای of genderجنسیت?
399
1192000
4120
چه میشود اگر ما در تربیت فرزندانمان
به جای جنسیت روی علاقه تمرکز کنیم؟
20:09
I know a familyخانواده
who have a sonفرزند پسر and a daughterفرزند دختر,
400
1197000
2216
من خانواده ای را میشناسم که صاحب یک دختر
و یک پسر هستند،
20:11
bothهر دو of whomچه کسی are brilliantدرخشان at schoolمدرسه,
401
1199240
1896
که هر دو در مدرسه موفق،و بچه های
20:13
who are wonderfulفوق العاده, lovelyدوست داشتني childrenفرزندان.
402
1201160
1896
شگفت انگیز و دوست داشتنی ای هستند.
20:15
When the boyپسر is hungryگرسنه,
the parentsپدر و مادر say to the girlدختر,
403
1203080
2536
وقتی پسر گرسنه است،
والدین به دختر میگویند،
20:17
"Go and cookپختن IndomieIndomie noodlesرشته فرنگی
for your brotherبرادر."
404
1205640
2216
"برو و برای برادرت نودل ایندومی بپز."
20:19
(Laughterخنده)
405
1207880
1216
(خنده حضار)
20:21
Now, the daughterفرزند دختر doesn't
particularlyبه خصوص like to cookپختن IndomieIndomie noodlesرشته فرنگی,
406
1209120
3496
خب، دختر خیلی دوست ندارد نودل
ایندومی بپزد،
20:24
but she's a girlدختر, and so she has to.
407
1212640
2776
اما دختر است، پس مجبور است.
20:27
Now, what if the parentsپدر و مادر,
408
1215440
1776
حالا، چه میشود اگر والدین،
20:29
from the beginningشروع,
409
1217240
1616
از ابتدا،
20:30
taughtتدریس کرد bothهر دو the boyپسر and the girlدختر
to cookپختن IndomieIndomie?
410
1218880
3920
هم به دختر و هم به پسر می آموختند
که ایندومی بپزند؟
20:35
Cookingآشپزی, by the way,
is a very usefulمفید است skillمهارت for boysپسران to have.
411
1223920
3016
آشپزی، ضمنا، مهارت خیلی مفیدی
برای پسران است.
20:38
I've never thought it madeساخته شده senseاحساس
to leaveترک کردن suchچنین a crucialحیاتی thing,
412
1226960
4856
من هرگز به نظرم منطقی نمی آمد که مسئله ای
به این اندازه حیاتی را،
20:43
the abilityتوانایی to nourishتغذیه oneselfخودت --
413
1231840
1896
توانایی تغذیه خود را --
20:45
(Laughterخنده)
414
1233760
1216
(خنده حضار)
20:47
in the handsدست ها of othersدیگران.
415
1235000
1536
به دیگران بسپاریم.
20:48
(Applauseتشویق و تمجید)
416
1236560
2920
(تشویق حضار)
20:53
I know a womanزن who has the sameیکسان degreeدرجه
and the sameیکسان jobکار as her husbandشوهر.
417
1241760
3856
من زنی را میشناسم که مدرک و شغلش
یکسان با همسرش است.
20:57
When they get back from work,
she does mostاکثر of the houseworkکارهای خانه,
418
1245640
2896
وقتی از سر کار بازمیگردند، بیشتر کار خانه
را زن انجام میدهد.
21:00
whichکه I think is trueدرست است for manyبسیاری marriagesازدواج.
419
1248560
2176
فکر میکنم بیشتر ازدواجها اینگونه هستند.
21:02
But what struckرخ داد me about them
420
1250760
1736
اما چیزی که من را متعجب میکند،
21:04
was that wheneverهر زمان که her husbandشوهر
changedتغییر کرد the baby'sعزیزم diaperپوشک,
421
1252520
2976
اینست که هر موقع شوهرش
پوشک بچه را عوض میکرد،
21:07
she said "thank you" to him.
422
1255520
2280
او ازش تشکر میکرد.
21:11
Now, what if she saw this
as perfectlyکاملا normalطبیعی and naturalطبیعی است
423
1259040
4416
حالا، چه میشد اگر زن این مسئله را کاملا
معمولی و طبیعی میدید،
21:15
that he should, in factواقعیت,
careاهميت دادن for his childکودک?
424
1263480
3336
که مرد، در واقع باید به فرزند خود
رسیدگی کند.
21:18
(Laughterخنده)
425
1266840
1840
(خنده حضار)
21:21
I'm tryingتلاش کن to unlearnبی اعتنایی
manyبسیاری of the lessonsدرس ها of genderجنسیت
426
1269680
3496
من سعی میکنم بسیاری از آموزش های جنسیتی را
که هنگام بزرگ شدن در من
21:25
that I internalizedداخلی when I was growingدر حال رشد up.
427
1273200
2296
نهادینه شده اند، از یاد ببرم.
21:27
But I sometimesگاه گاهی still feel very vulnerableآسیب پذیر
in the faceصورت of genderجنسیت expectationsانتظارات.
428
1275520
5056
اما بعضی اوقات در برابر انتظارات جنسیتی
بسیار احساس آسیب پذیری میکنم.
21:32
The first time I taughtتدریس کرد
a writingنوشتن classکلاس in graduateفارغ التحصیل schoolمدرسه,
429
1280600
3000
نخستین باری که در موسسه تحصیلات تکمیلی
نویسندگی آموزش میدادم،
21:36
I was worriedنگران.
430
1284360
1256
نگران بودم.
21:37
I wasn'tنبود worriedنگران
about the materialمواد I would teachتدریس کنید
431
1285640
2336
نه درباره چیزی که میخواستم آموزش دهم
21:40
because I was well-preparedبه خوبی آماده,
432
1288000
1336
چون خیلی خوب آماده شده بودم،
21:41
and I was going to teachتدریس کنید
what I enjoyلذت بردن teachingدرس دادن.
433
1289360
2216
و میخواستم چیزی را آموزش دهم
که از آموزشش لذت میبرم.
21:43
Insteadبجای, I was worriedنگران about what to wearپوشیدن.
434
1291600
2080
در عوض، نگران چیزی بودم که میخواستم بپوشم.
21:46
I wanted to be takenگرفته شده seriouslyبه طور جدی.
435
1294680
1600
میخواستم که جدی گرفته بشوم.
21:49
I knewمی دانست that because I was femaleزن
436
1297480
1576
میدانستم که چون زن هستم.
21:51
I will automaticallyبطور خودکار
have to proveثابت كردن my worthارزش.
437
1299080
3160
خود بخود باید خودم را ثابت کنم.
21:55
And I was worriedنگران
that if I lookedنگاه کرد too feminineزنانه,
438
1303240
2256
و نگران بودم که اگر
خیلی زنانه بنظر میرسیدم،
21:57
I would not be takenگرفته شده seriouslyبه طور جدی.
439
1305520
1776
جدی گرفته نمیشدم.
21:59
I really wanted to wearپوشیدن
my shinyبراق lipلب glossبراق and my girlyدخترانه skirtدامن,
440
1307320
4336
واقعا دوست داشتم که برق لب براقم را بزنم
و دامن دخترانه ام را بپوشم،
22:03
but I decidedقرار بر این شد not to.
441
1311680
1816
اما تصمیم گرفتم که اینکار را نکنم.
22:05
Insteadبجای, I woreبه تن کرد a very seriousجدی,
442
1313520
2376
در عوض، یک کت و شلوار بسیار جدی
22:07
very manlyمردانه and very uglyزشت suitکت و شلوار.
443
1315920
2576
بسیار مردانه و بسیار زشت پوشیدم.
22:10
(Laughterخنده)
444
1318520
1496
(خنده حضار)
22:12
Because the sadغمگین truthحقیقت is
that when it comesمی آید to appearanceظاهر
445
1320040
2696
چون حقیقت تلخ اینست که در مورد ظاهر
22:14
we startشروع کن off with menمردان
as the standardاستاندارد, as the normهنجار.
446
1322760
2600
ما مردان را استاندارد و نرمال قرار میدهیم.
22:17
If a man is gettingگرفتن readyآماده
for a businessکسب و کار meetingملاقات,
447
1325960
2336
مردی که برای یک قرار کاری آماده میشود،
22:20
he doesn't worryنگرانی
about looking too masculineمردانه
448
1328320
2136
نگران بیش از حد مردانه بنظر رسیدن و
22:22
and thereforeاز این رو not beingبودن takenگرفته شده for grantedاعطا شده.
449
1330480
2496
بدنبال آن دست کم گرفته شدن نیست.
22:25
If a womanزن has to get readyآماده
for businessکسب و کار meetingملاقات,
450
1333000
2496
زنی که برای یک قرار کاری آماده میشود،
22:27
she has to worryنگرانی
about looking too feminineزنانه
451
1335520
2776
باید نگران بیش از حد زنانه بنظر رسیدن و
22:30
and what it saysمی گوید and whetherچه or not
she will be takenگرفته شده seriouslyبه طور جدی.
452
1338320
4280
چیزی که نشان میدهد و جدی گرفته شدن یا نشدن
باشد.
22:36
I wishآرزو کردن I had not wornپوشیده
that uglyزشت suitکت و شلوار that day.
453
1344000
2200
ای کاش آن روز آن کت و شلوار زشت
را نمیپوشیدم.
22:39
I've actuallyدر واقع banishedتبعید شد it
from my closetکمد لباس, by the way.
454
1347440
3136
در واقع من آن لباس را از کمد لباسم
حذف کردم.
22:42
Had I then the confidenceاعتماد به نفس
that I have now to be myselfخودم,
455
1350600
4936
اگر من آن روز اعتماد به نفسی که اکنون
برای خودم بودن را دارم، داشتم،
22:47
my studentsدانش آموزان would have benefitedبهره مند شد
even more from my teachingدرس دادن,
456
1355560
2936
دانش آموزانم از آموزش من بیشتر
بهره میبردند.
22:50
because I would have been more comfortableراحت
457
1358520
2056
چون در آنصورت راحت تر، بیشتر و
22:52
and more fullyبه طور کامل and more trulyبراستی myselfخودم.
458
1360600
2000
نزدیک تر به خود واقعیم میبودم.
22:55
I have chosenانتخاب شده to no longerطولانی تر
be apologeticعذر خواهی for my femalenessجنون
459
1363800
4016
من تصمیم گرفته ام که دیگر بخاطر زن بودن و
22:59
and for my femininityزنانه.
460
1367840
1200
زنانگی ام شرمگین نباشم.
23:01
(Applauseتشویق و تمجید)
461
1369680
3000
(تشویق حضار)
23:07
And I want to be respectedاحترام
in all of my femalenessجنون
462
1375800
2856
و میخواهم به تمام زنانگیم
احترام گذاشته شود
23:10
because I deserveسزاوار to be.
463
1378680
1560
چون لیاقتش را دارم.
23:13
Genderجنسيت is not an easyآسان
conversationگفتگو to have.
464
1381200
2440
بحث درباره ی جنسیت آسان نیست.
23:17
For bothهر دو menمردان and womenزنان,
465
1385080
1576
هم برای مردان هم برای زنان،
23:18
to bringآوردن up genderجنسیت is sometimesگاه گاهی
to encounterرویارویی almostتقریبا immediateفوری resistanceمقاومت.
466
1386680
3936
شروع بحث درباره جنسیت معمولا با یک مقاومت
بی درنگ مواجه است.
23:22
I can imagineتصور کن some people here
are actuallyدر واقع thinkingفكر كردن,
467
1390640
3256
میتوانم تصور کنم که الان بعضی از حضار
در حقیقت فکر میکنند که،
23:25
"Womenزنان too do sefsef."
468
1393920
1920
«زنان هم شیطنت میکنند.»
23:29
Some of the menمردان here mightممکن be thinkingفكر كردن,
469
1397520
2176
بعضی از مردان اینجا ممکن است فکر کنند که،
23:31
"OK, all of this is interestingجالب هست,
470
1399720
1736
«باشه، همه اینها جالب است،
23:33
but I don't think like that."
471
1401480
1560
اما من اینطور فکر نمیکنم.»
23:35
And that is partبخشی of the problemمسئله.
472
1403960
2216
و این بخشی از مشکل است.
23:38
That manyبسیاری menمردان do not
activelyفعالانه think about genderجنسیت
473
1406200
2976
اینکه بسیاری از مردان فعالانه
درباره جنسیت فکر نمیکنند
23:41
or noticeاطلاع genderجنسیت
474
1409200
1496
یا متوجه آن نمیشوند
23:42
is partبخشی of the problemمسئله of genderجنسیت.
475
1410720
2016
بخشی از مشکل جنسیت است.
23:44
That manyبسیاری menمردان, say, like my friendدوست Louisلوئیس,
476
1412760
2656
اینکه بسیاری از مردان، مانند دوستم لوئی،
23:47
that everything is fine now.
477
1415440
1680
میگویند که اکنون همه چیز درست است.
23:50
And that manyبسیاری menمردان do nothing to changeتغییر دادن it.
478
1418160
2856
اینکه بسیاری از مردان هیچ کاری برای تغییر
آن نمیکنند.
23:53
If you are a man and you walkراه رفتن
into a restaurantرستوران with a womanزن
479
1421040
2856
اگر شما یک مرد هستید و با یک زن
وارد رستورانی میشوید.
23:55
and the waiterپیشخدمت greetsسلام only you,
480
1423920
1680
و پیشخدمت تنها به شما سلام میکند،
23:58
does it occurبه وقوع پیوستن to you to askپرسیدن the waiterپیشخدمت,
481
1426400
2496
به ذهنتان رسیده است که از پیشخدمت بپرسید،
24:00
"Why haven'tنه you greetedاستقبال her?"
482
1428920
1560
«چرا به خانم سلام نکردی؟»
24:05
Because genderجنسیت can be --
483
1433320
1496
چون جنسیت میتواند --
24:06
(Laughterخنده)
484
1434840
2080
(خنده حضار)
24:16
Actuallyدر واقع, we mayممکن است reposeآرام باش
partبخشی of a longerطولانی تر versionنسخه of this talk.
485
1444880
4496
در واقع، ممکنه ما یک نسخه طولانیتر از
این مکالمه را تجربه کنیم.
24:21
So, because genderجنسیت can be
a very uncomfortableناراحت conversationگفتگو to have,
486
1449400
3576
پس، چون جنسیت میتواند موضوع بسیار
ناراحت کننده ای برای بحث باشد،
24:25
there are very easyآسان waysراه ها to closeبستن it,
to closeبستن the conversationگفتگو.
487
1453000
3096
راههای بسیار آسانی برای تمام کردن آن
وجود دارد، برای تمام کردن بحث
24:28
So some people will bringآوردن up
evolutionaryتکامل یافته biologyزیست شناسی and apesمرد عنکبوتی,
488
1456120
4176
بعضی افراد بحث زیست تکاملی و میمونها را
مطرح میکنند.
24:32
how, you know, femaleزن apesمرد عنکبوتی
bowتعظیم down to maleنر apesمرد عنکبوتی
489
1460320
3656
اینکه، میدانید دیگر، میمونهای ماده به
میمونهای نر تعظیم میکنند.
24:36
and that sortمرتب سازی of thing.
490
1464000
1240
و اینجور چیزها.
24:37
But the pointنقطه is we're not apesمرد عنکبوتی.
491
1465880
2056
اما نکته اینجاست که ما میمون نیستیم.
24:39
(Laughterخنده)
492
1467960
1416
(خنده حضار)
24:41
(Applauseتشویق و تمجید)
493
1469400
4000
(تشویق حضار)
24:46
Apesمرداب alsoهمچنین liveزنده on treesدرختان
and have earthwormsکرم خاکی for breakfastصبحانه,
494
1474160
4816
میمونها همچنین بالای درخت زندگی میکنند
و برای صبحانه کرم خاکی میخورند،
24:51
and we don't.
495
1479000
1200
ما اینکار را نمیکنیم.
24:53
Some people will say,
"Well, poorفقیر menمردان alsoهمچنین have a hardسخت time."
496
1481240
4000
بعضیها میگویند، «خب، مردان بیچاره هم
شرایط سختی را تجربه میکنند.»
24:57
And this is trueدرست است.
497
1485880
1200
درست است.
24:59
But that is not what this --
498
1487920
1336
اما این چیزی نیست که --
25:01
(Laughterخنده)
499
1489280
1096
(خنده حضار)
25:02
But this is not
what this conversationگفتگو is about.
500
1490400
2680
اما موضوع این بحث این نیست.
25:06
Genderجنسيت and classکلاس
are differentناهمسان formsتشکیل می دهد of oppressionظلم و ستم.
501
1494480
3776
جنسیت و طبقه اجتماعی صورتهای مختلف ظلم
هستند.
25:10
I actuallyدر واقع learnedیاد گرفتم quiteکاملا a bitبیت
about systemsسیستم های of oppressionظلم و ستم
502
1498280
3656
در واقع من با صحبت کردن با سیاه پوست ها
کمی درباره ی سیستم های ظلم و ستم
25:13
and how they can be blindنابینا to one anotherیکی دیگر
503
1501960
2456
و اینکه چطور این سیستمها
میتوانند از هم غافل باشند،
25:16
by talkingصحبت کردن to blackسیاه menمردان.
504
1504440
1480
آموخته ام.
25:19
I was onceیک بار talkingصحبت کردن
to a blackسیاه man about genderجنسیت
505
1507320
3176
زمانی من با یک مرد سیاه پوست درباره
جنسیت صحبت میکردم
25:22
and he said to me,
506
1510520
1376
و او به من گفت،
25:23
"Why do you have to say
'my"من" experienceتجربه as a woman'زن "?
507
1511920
3456
« چرا لازم است بگویی " تجربه ی من
به عنوان یک زن" ؟
25:27
Why can't it be
508
1515400
1216
چرا نمیتوان گفت
25:28
'your experienceتجربه as a humanانسان being'بودن'?"
509
1516640
1880
"تجربه ی تو به عنوان یک انسان"؟»
25:31
Now, this was the sameیکسان man
510
1519840
1256
حالا، این همان مردی بود
25:33
who would oftenغالبا talk
about his experienceتجربه as a blackسیاه man.
511
1521120
3000
که معمولا درباره تجربه اش به عنوان یک
مرد سیاه پوست صحبت میکرد.
25:39
Genderجنسيت mattersمسائل.
512
1527360
1216
جنسیت اهمیت دارد.
25:40
Menمردان and womenزنان
experienceتجربه the worldجهان differentlyمتفاوت است.
513
1528600
2496
زنان و مردان دنیا را به طور متفاوتی تجربه
میکنند.
25:43
Genderجنسيت colorsرنگ ها the way
we experienceتجربه the worldجهان.
514
1531120
2816
جنسیت به تجربه ی ما از دنیا رنگ میدهد.
25:45
But we can changeتغییر دادن that.
515
1533960
1400
اما میتوانیم این را تغییر دهیم.
25:48
Some people will say,
516
1536520
1936
بعضی افراد میگویند،
25:50
"Oh, but womenزنان have the realواقعی powerقدرت,
517
1538480
2456
«اُه، اما زنان قدرت واقعی را در دست دارند،
25:52
bottomپایین powerقدرت."
518
1540960
1776
قدرت زیردست بودن را.»
25:54
And for non-Nigeriansغیر پنج,
bottomپایین powerقدرت is an expressionاصطلاح
519
1542760
2896
برای غیر نیجریه ایها توضیح میدهم که قدرت
زیردست بودن یک اصطلاح است
25:57
whichکه I supposeفرض کنید meansبه معنای
something like a womanزن
520
1545680
1856
که فکر میکنم نمونه اش زنی است که
25:59
who usesاستفاده می کند her sexualityجنسیت
to get favorsبه نفع from menمردان.
521
1547560
2760
از جنسیتش برای بدست آوردن الطافی از طرف
مردان استفاده میکند.
26:03
But bottomپایین powerقدرت is not powerقدرت at all.
522
1551200
2720
اما قدرت زیردست بودن به هیچ وجه قدرت نیست.
26:08
Bottomپایین powerقدرت meansبه معنای that a womanزن
523
1556400
2776
قدرت زیردست بودن یعنی یک زن
26:11
simplyبه سادگی has a good rootریشه to tapشیر into,
from time to time --
524
1559200
2896
بسادگی منبعی دارد که بعضی اوقات میتواند
از آن بهره ببرد --
26:14
somebodyکسی else'sچیز دیگری است powerقدرت.
525
1562120
1440
قدرت فرد دیگری.
26:16
And then, of courseدوره, we have to wonderتعجب
526
1564640
1856
و خب، البته، ما باید فکر کنیم که
26:18
what happensاتفاق می افتد when
that somebodyکسی elseچیز دیگری is in a badبد moodحالت,
527
1566520
2656
چه میشود وقتی آن فرد دیگر حوصله نداشته
باشد،
26:21
or sickبیمار
528
1569200
1376
یا مریض باشد.
26:22
or impotentبی نظیر.
529
1570600
1200
یا سرد مزاج.
26:24
(Laughterخنده)
530
1572280
3416
(خنده حضار)
26:27
Some people will say that a womanزن
beingبودن subordinateتابع to a man is our cultureفرهنگ.
531
1575720
6240
بعضی افراد میگویند که مطیع بودن زن
در برابر مرد در فرهنگ ماست .
26:34
But cultureفرهنگ is constantlyبه طور مداوم changingتغییر دادن.
532
1582640
1976
اما فرهنگ مدام در حال تغییر است.
26:36
I have beautifulخوشگل twinدوقلو niecesخواهران
who are fifteenپانزده and liveزنده in Lagosلاگوس.
533
1584640
4656
من خواهر زاده های دوقلوی زیبایی دارم که
پانزده ساله هستند و در لیگاس زندگی میکنند.
26:41
If they had been bornبدنیا آمدن a hundredصد yearsسالها agoپیش
534
1589320
1960
اگر صد سال پیش بدنیا می آمدند،
26:44
they would have been
takenگرفته شده away and killedکشته شده.
535
1592000
2136
سر به نیست و کشته میشدند.
26:46
Because it was our cultureفرهنگ,
it was our cultureفرهنگ to killکشتن twinsدوقلوها.
536
1594160
3040
چون فرهنگ ما اینگونه بود،
در فرهنگ ما دوقلوها را میکشتند.
26:51
So what is the pointنقطه of cultureفرهنگ?
537
1599040
1720
پس هدف از فرهنگ و سنت چیست؟
26:53
I mean there's the decorativeتزئینی,
538
1601480
1576
منظورم این است که
جنبه تزیینی دارد.
26:55
the dancingرقصیدن ...
539
1603080
1616
رقص ..
26:56
but alsoهمچنین, cultureفرهنگ really is about
preservationحفظ and continuityتداوم of a people.
540
1604720
4616
اما علاوه بر آن، فرهنگ در واقع درباره حفظ
و دوام مردم است.
27:01
In my familyخانواده,
541
1609360
1256
در خانواده ی من،
27:02
I am the childکودک who is mostاکثر interestedعلاقه مند
in the storyداستان of who we are,
542
1610640
3176
من فرزندی هستم که بیش از همه به اصل و
نسبمان،
27:05
in our traditionsرسم و رسوم,
543
1613840
1256
سنت هایمان،
27:07
in the knowledgeدانش about ancestralاجداد landsزمین ها.
544
1615120
2176
و آگاهی از سرزمین های اجدادیمان
علاقمند هستم.
27:09
My brothersبرادران are not as interestedعلاقه مند as I am.
545
1617320
2576
برادرانم به اندازه ی من علاقمند نیستند.
27:11
But I cannotنمی توان participateشرکت کردن,
546
1619920
1440
اما من نمیتوانم نقشی داشته باشم.
27:14
I cannotنمی توان go to umunnaumunna meetingsجلسات,
547
1622200
2016
نمیتوانم به جلسات قبیله ای بروم،
27:16
I cannotنمی توان have a say.
548
1624240
1736
نمیتوانم نظری بدهم.
27:18
Because I'm femaleزن.
549
1626000
1200
چون زن هستم.
27:20
Cultureفرهنگ does not make people,
550
1628080
2096
فرهنگ مردم را نمیسازد.
27:22
people make cultureفرهنگ.
551
1630200
1400
مردم فرهنگ را میسازند.
27:24
So if it is in factواقعیت trueدرست است --
552
1632920
1776
پس اگر در واقع حقیقت دارد که --
27:26
(Applauseتشویق و تمجید)
553
1634720
3496
(تشویق حضار)
27:30
So if it is in factواقعیت trueدرست است
554
1638240
1616
پس اگر در واقع حقیقت دارد که
27:31
that the fullپر شده humanityبشریت of womenزنان
is not our cultureفرهنگ,
555
1639880
2896
احتساب زن به عنوان یک انسان کامل
جزئی از فرهنگمان نیست،
27:34
then we mustباید make it our cultureفرهنگ.
556
1642800
1720
پس باید آن را به بخشی از فرهنگمان تبدیل
کنیم.
27:38
I think very oftenغالبا of my dearعزیزم friendدوست,
OkolomaOkoloma MaduewesiMaduewesi.
557
1646040
5616
من خیلی اوقات به دوست عزیزم
اوکولوما مادووسی فکر میکنم.
27:43
Mayممکن است he and all the othersدیگران
who passedگذشت away in that SosolisoSosoliso crashسقوط
558
1651680
3976
امیدوارم روح او و همه ی کسانیکه در
حادثه ی سقوط هواپیمای سوسولیسو فوت کردند،
27:47
continueادامه دهید to restباقی مانده in peaceصلح.
559
1655680
1480
همواره در آرامش باشد.
27:50
He will always be rememberedبه یاد داشته باشید
by those of us who lovedدوست داشتنی him.
560
1658400
3080
او همیشه در خاطر ما دوست دارانش
باقی خواهد ماند.
27:54
And he was right that day manyبسیاری yearsسالها agoپیش
when he calledبه نام me a feministفمینیست.
561
1662880
4496
چند سال پیش در آن روز او من را یک فمینیست
نامید و حق هم با او بود.
27:59
I am a feministفمینیست.
562
1667400
1240
من یک فمینیست هستم.
28:01
And when I lookedنگاه کرد up the wordکلمه
in the dictionaryفرهنگ لغت that day,
563
1669400
2696
و وقتی من آن روز در دیکشنزی به دنبال معنی
این کلمه گشتم،
28:04
this is what it said:
564
1672120
1256
با این تعریف مواجه شدم:
28:05
"Feministفمینیست: a personفرد
who believesمعتقد است in the socialاجتماعی, politicalسیاسی
565
1673400
3376
«فمینیست: فردی که به برابری سیاسی،
اجتماعی
28:08
and economicاقتصادی equalityبرابری of the sexesجنسیت."
566
1676800
3696
و اقتصادی جنسیت های مختلف معتقد است.»
28:12
My great grandmotherمادر بزرگ,
from the storiesداستان ها I've heardشنیدم,
567
1680520
2936
مادر مادربزرگم با توجه به
داستان هایی که شنیده ام،
28:15
was a feministفمینیست.
568
1683480
1576
یک فمینیست بود.
28:17
She ranفرار کرد away from the houseخانه of the man
she did not want to marryازدواج کن
569
1685080
3376
او از خانه مردی که نمیخواست با او
ازدواج کند، فرار کرد
28:20
and endedبه پایان رسید up marryingازدواج کردن
the man of her choiceانتخابی.
570
1688480
2080
و با مردی به انتخاب خودش
ازدواج کرد.
28:23
She refusedرد, she protestedاعتراض کرد, she spokeصحبت کرد up
571
1691160
2976
او هر زمان که احساس کرد از دسترسی به چیزی،
از زمین و
28:26
wheneverهر زمان که she feltنمد she was beingبودن deprivedمحروم شد
of accessدسترسی به, of landزمین, that sortمرتب سازی of thing.
572
1694160
5296
چیزهایی مانند آن محروم میشود؛
نپذیرفت، اعتراض کرد، به حرف آمد.
28:31
My great grandmotherمادر بزرگ
did not know that wordکلمه "feministفمینیست,"
573
1699480
3296
مادر مادربزرگ من واژه ی
«فمینیست» را نمیشناخت.
28:34
but it doesn't mean that she wasn'tنبود one.
574
1702800
1920
اما این بدان معنا نیست که فمینیست نبود.
28:38
More of us should reclaimاحیای that wordکلمه.
575
1706160
1920
تعداد بیشتری از ما باید این واژه
را احیا کنیم.
28:42
My ownخودت definitionتعریف of feministفمینیست is:
576
1710040
2400
تعریف شخصی من از فمینیست اینست:
28:45
"A feministفمینیست is a man or a womanزن
577
1713200
2376
«یک فمینیست مرد یا زنی است
28:47
who saysمی گوید --
578
1715600
1200
که میگوید --
28:49
(Laughterخنده)
579
1717480
3136
(خنده حضار)
28:52
(Applauseتشویق و تمجید)
580
1720640
3760
(تشویق)
28:58
A feministفمینیست is a man or a womanزن who saysمی گوید,
581
1726600
3256
یک فمینیست مرد یا زنی است که میگوید،
29:01
"Yes, there's a problemمسئله
with genderجنسیت as it is todayامروز,
582
1729880
3296
«بله، ما امروز در رابطه با جنسیت
با مشکلی مواجه هستیم،
29:05
and we mustباید fixثابت it.
583
1733200
1296
و باید آن را حل کنیم.
29:06
We mustباید do better."
584
1734520
1720
باید بهتر از این عمل کنیم.»
29:09
The bestبهترین feministفمینیست I know
585
1737960
2056
بهترین فمینیستی که من میشناسم
29:12
is my brotherبرادر KeneKene.
586
1740040
1320
برادرم کِنه است.
29:14
He's alsoهمچنین a kindنوع,
good-lookingخوش تیپ, lovelyدوست داشتني man,
587
1742920
3896
او همچنین مرد مهربان، خوش قیافه،
دوست داشتنی است
29:18
and he's very masculineمردانه.
588
1746840
1760
و بسیار مردانه.
29:21
Thank you.
589
1749320
1216
ممنونم.
29:22
(Applauseتشویق و تمجید)
590
1750560
4280
(تشویق حضار)
Translated by Mahshid Emami
Reviewed by Leila Ataei

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Chimamanda Ngozi Adichie - Novelist
Inspired by Nigerian history and tragedies all but forgotten by recent generations of westerners, Chimamanda Ngozi Adichie’s novels and stories are jewels in the crown of diasporan literature.

Why you should listen

In Nigeria, Chimamanda Ngozi Adichie's novel Half of a Yellow Sun has helped inspire new, cross-generational communication about the Biafran war. In this and in her other works, she seeks to instill dignity into the finest details of each character, whether poor, middle class or rich, exposing along the way the deep scars of colonialism in the African landscape.

Adichie's newest book, The Thing Around Your Neck, is a brilliant collection of stories about Nigerians struggling to cope with a corrupted context in their home country, and about the Nigerian immigrant experience.

Adichie builds on the literary tradition of Igbo literary giant Chinua Achebe—and when she found out that Achebe liked Half of a Yellow Sun, she says she cried for a whole day. What he said about her rings true: “We do not usually associate wisdom with beginners, but here is a new writer endowed with the gift of ancient storytellers.”

(Photo: Wani Olatunde) 

More profile about the speaker
Chimamanda Ngozi Adichie | Speaker | TED.com