ABOUT THE SPEAKER
Morgan Spurlock - Filmmaker
Morgan Spurlock makes documentary film and TV that is personal, political -- and, above all, deeply empathetic.

Why you should listen

Though it was as high-concept as any reality-TV show, Morgan Spurlock's 2004 film Super Size Me was something else entirely: a critique of modern fast-feeding, wrapped in the personal story of a charming, curious host. And "host" can be taken literally: eating only McDonald's for 30 days straight, Spurlock went into a shocking physical and emotional decline, showing via his own body the truth about junk food. After this Oscar-nominated doc came Spurlock's three-seasons-long unscripted TV show, 30 Days, based on another lifehack: Send a person to live, for 30 days, inside another worldview. Stories from 30 Days are human, engaging, surprising: An anti-immigrant activist warms to a tight-knit family of border-crossers; an outsourced US engineer meets the Indian engineer who holds his old job; a former pro football player spends 30 days navigating the world in a wheelchair.

In 2008, Spurlock released Where in the World Is Osama Bin Laden?, about his months-long trek through Afghanistan, Saudi Arabia, Egypt, Israel, Palestine ... following leads and interviewing people along the way. (In an interview, he guessed he got within 50 miles of Osama before winding up the hunt.) He was also part of a group-filmed version of Freakonomics. He wrote a book about his fast-food odyssey, called Don't Eat This Book -- while his wife, vegan chef Alex Jamieson, wrote a bestseller about the eight-week cleansing diet she put Spurlock on after he got supersized.

His latest film, The Greatest Movie Ever Sold, dives into the mysterious world of brand sponsorship, a major influence on how pop culture is developed and shared. Almost totally sponsored itself, the film was the first to be sold at Sundance 2011, and, it's said, made a profit before it even opened. The film debuts in US theaters on April 22, 2011.

 

More profile about the speaker
Morgan Spurlock | Speaker | TED.com
TED2011

Morgan Spurlock: The greatest TED Talk ever sold

مورگان اسپرلاک: بهترین سخنرانی تد که تا کنون فروخته شده

Filmed:
2,446,716 views

با طنز و پشتکار، فیلمساز مورگان اسپرلاک به جهان پنهان اما با نفوذ بازاریابی نام تجاری قدم می گذارد، در تلاش برای ساختن یک فیلم اسپانسر شده به طور کامل در مورد اسپانسر شدن. (و بله، حتی این سخنرانی هم اسپانسر شده است. توسط چه کسی و به چه قیمتی؟ او به شمامی‌گوید.)
- Filmmaker
Morgan Spurlock makes documentary film and TV that is personal, political -- and, above all, deeply empathetic. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:15
I have spentصرف شده the pastگذشته fewتعداد کمی yearsسالها
0
0
3000
من چند سال گذشته خودم را در شرایطی قرار داده ام
00:18
puttingقرار دادن myselfخودم into situationsموقعیت ها
1
3000
2000
من چند سال گذشته خودم را در شرایطی قرار داده ام
00:20
that are usuallyمعمولا very difficultدشوار
2
5000
2000
که معمولا بسیار سخت بوده و همزمان تا حدی خطرناک
00:22
and at the sameیکسان time somewhatتاحدی dangerousخطرناک است.
3
7000
3000
که معمولا بسیار سخت بوده و همزمان تا حدی خطرناک
00:26
I wentرفتی to prisonزندان --
4
11000
2000
به زندان رفتم --سخت بود.
00:28
difficultدشوار.
5
13000
2000
به زندان رفتم --سخت بود.
00:30
I workedکار کرد in a coalزغال سنگ mineمال خودم --
6
15000
3000
در معدن زغال سنگ کار کردم --خطرناک.
00:33
dangerousخطرناک است.
7
18000
2000
در معدن زغال سنگ کار کردم --خطرناک.
00:35
I filmedفیلم برداری شده in warجنگ zonesمناطق --
8
20000
2000
در مناطق جنگی فیلم برداری کردم --سخت و خطرناک.
00:37
difficultدشوار and dangerousخطرناک است.
9
22000
2000
در مناطق جنگی فیلم برداری کردم --سخت و خطرناک.
00:39
And I spentصرف شده 30 daysروزها eatingغذا خوردن nothing but this --
10
24000
4000
و 30 روز چیزی نخوردم.
00:43
funسرگرم کننده in the beginningشروع,
11
28000
2000
اولش جالب بود. وسطش سخت و آخرش بسیار خطرناک.
00:45
little difficultدشوار in the middleوسط, very dangerousخطرناک است in the endپایان.
12
30000
3000
اولش جالب بود. وسطش سخت و آخرش بسیار خطرناک.
00:49
In factواقعیت, mostاکثر of my careerحرفه,
13
34000
2000
در واقع بیشتر کار من قراردادن خودم در شرایط به ظاهر وحشتناک بوده.
00:51
I've been immersingغوطه ور شدن myselfخودم
14
36000
2000
در واقع بیشتر کار من قراردادن خودم در شرایط به ظاهر وحشتناک بوده.
00:53
into seeminglyظاهرا horribleناگوار situationsموقعیت ها
15
38000
3000
در واقع بیشتر کار من قراردادن خودم در شرایط به ظاهر وحشتناک بوده.
00:56
for the wholeکل goalهدف of tryingتلاش کن
16
41000
2000
برای هدف کلی تلاش کردن
00:58
to examineمعاینه کردن societalاجتماعی issuesمسائل
17
43000
2000
برای آزمایش مسائل جامعه شناختی به صورتی که این مسائل را به شکل جالبی در بیاورم
01:00
in a way that make them engagingجذاب, that make them interestingجالب هست,
18
45000
3000
برای آزمایش مسائل جامعه شناختی به صورتی که این مسائل را به شکل جالبی در بیاورم
01:03
that hopefullyخوشبختانه breakزنگ تفريح them down in a way
19
48000
2000
و امیدم این است که در طول راه مسائل را به شکلی بشکنم
01:05
that make them entertainingسرگرم کننده and accessibleدر دسترس to an audienceحضار.
20
50000
3000
که اونها را جذاب و قابل دسترس برای مخاطب بکنه.
01:08
So when I knewمی دانست I was comingآینده here
21
53000
2000
برای همین وقتی فهمیدم که دارم میام اینجا که راجع به نام تجاری و اسپانسر شدن حرف بزنم
01:10
to do a TEDTED Talk that was going to look at the worldجهان of brandingنام تجاری and sponsorshipحمایت,
22
55000
3000
برای همین وقتی فهمیدم که دارم میام اینجا که راجع به نام تجاری و اسپانسر شدن حرف بزنم
01:13
I knewمی دانست I would want to do something a little differentناهمسان.
23
58000
2000
می دونستم که کاری که می خواهم بکنم یه کمی سخته
01:15
So as some of you mayممکن است or mayممکن است not have heardشنیدم,
24
60000
3000
برای همین - همان طور که خیلی از شما ممکنه شنیده باشید یا نشنیده باشید
01:18
a coupleزن و شوهر weeksهفته ها agoپیش, I tookگرفت out an adآگهی on eBayای بی.
25
63000
3000
چند هفته قبل یه آگهی روی Ebay دادم.
01:21
I sentارسال شد out some Facebookفیس بوک messagesپیام ها,
26
66000
3000
چند پیغام روی فیس بوک,چند تا توییت روی توییتر,
01:24
some Twitterتوییتر messagesپیام ها,
27
69000
2000
چند پیغام روی فیس بوک,چند تا توییت روی توییتر,
01:26
and I gaveداد people the opportunityفرصت to buyخرید the namingنامگذاری rightsحقوق
28
71000
2000
و به مردم این فرصت را دادم که حق تجاری صحبت من رو روی TEDTalk 2011 بخرند.
01:28
to my 2011 TEDTED Talk.
29
73000
2000
و به مردم این فرصت را دادم که حق تجاری صحبت من رو روی TEDTalk 2011 بخرند.
01:30
(Laughterخنده)
30
75000
2000
خنده حاضرین
01:32
That's right, some luckyخوش شانس individualفردی, corporationشرکت,
31
77000
3000
درسته. یک فرد خوشبخت یک شرکت
01:35
for-profitبرای سود or non-profitغیر انتفاعی,
32
80000
2000
شرکت تجاری یا انتفاعی
01:37
was going to get the once-in-a-lifetimeیک بار در طول زندگی opportunityفرصت --
33
82000
2000
می تونست این شانس یک بار در زندگی را داشته باشه
01:39
because I'm sure Chrisکریس Andersonاندرسون will never let it happenبه وقوع پیوستن again --
34
84000
2000
برای اینکه من مطمئنم که کریس اندرسون دیگه نمی گذاره که این اتفاق بیفته
01:41
(Laughterخنده)
35
86000
2000
(خنده حاضرین)
01:43
to buyخرید the namingنامگذاری rightsحقوق
36
88000
2000
که حق تجاری سخنرانی ای که الان می بینید خریداری بشه,
01:45
to the talk you're watchingتماشا کردن right now,
37
90000
2000
که حق تجاری سخنرانی ای که الان می بینید خریداری بشه,
01:47
that at the time didn't have a titleعنوان, didn't really have a lot of contentمحتوا
38
92000
3000
سخنرانی ای که اون موقع نه عنوانی داشته نه خیلی هنوز محتواش معلوم بود
01:50
and didn't really give much hintاشاره کردن
39
95000
2000
و حتی اشاره ای هم نمی کرد که موضوع مورد بحث چی هست.
01:52
as to what the subjectموضوع matterموضوع would actuallyدر واقع be.
40
97000
3000
و حتی اشاره ای هم نمی کرد که موضوع مورد بحث چی هست.
01:55
So what you were gettingگرفتن was this:
41
100000
2000
خوب . پس چیزی که مثلا گیر شما می امد این بود:
01:57
Your nameنام here presentsهدیه:
42
102000
2000
اسم شما اینجا نمایش داده می شد:
01:59
My TEDTED Talk that you have no ideaاندیشه what the subjectموضوع is
43
104000
3000
سخنرانی من که شما هیچ ایده ای ندارید موضوعش چی بود
02:02
and, dependingبستگی دارد on the contentمحتوا, could ultimatelyدر نهایت blowفوت کردن، دمیدن up in your faceصورت,
44
107000
3000
و بسته به محتواش می تونست در نهایت شما را داغون کنه
02:05
especiallyبه خصوص if I make you or your companyشرکت look stupidاحمق for doing it.
45
110000
3000
مخصوصا اگر من راجع به شما یا شرکت شما جوری حرف می زدم که به نظر می رسید کاری که کردید احمقانه است
02:08
But that beingبودن said,
46
113000
2000
ولی با تمام این حرفها این یه شانس خوب تبلیغاتی بود دیگه.
02:10
it's a very good mediaرسانه ها opportunityفرصت.
47
115000
2000
ولی با تمام این حرفها این یه شانس خوب تبلیغاتی بود دیگه.
02:12
(Laughterخنده)
48
117000
6000
(خنده حاضرین)
02:18
You know how manyبسیاری people watch these TEDTED Talksمذاکرات?
49
123000
3000
می دونید چند نفر این سخنرانی را تماشا می کنند؟
02:21
It's a lot.
50
126000
2000
خیلی زیاد.
02:24
That's just a workingکار کردن titleعنوان, by the way.
51
129000
2000
راستی این فقط شروع داستانه.
02:26
(Laughterخنده)
52
131000
2000
(خنده حاضرین)
02:28
So even with that caveatهشدار,
53
133000
3000
برای همین حتی با وجود اون مشکل من می دونستم که کسی حق تجاری این سخنرانی را می خره.
02:31
I knewمی دانست that someoneکسی would buyخرید the namingنامگذاری rightsحقوق.
54
136000
2000
برای همین حتی با وجود اون مشکل من می دونستم که کسی حق تجاری این سخنرانی را می خره.
02:33
Now if you'dمی خواهی have askedپرسید: me that a yearسال agoپیش,
55
138000
2000
حالا اگه این سوال را یه سال قبل از من پرسیده بودید من نمی تونستم با این قطعیت به شما بگم.
02:35
I wouldn'tنمی خواهم have been ableتوانایی to tell you that with any certaintyیقین.
56
140000
2000
حالا اگه این سوال را یه سال قبل از من پرسیده بودید من نمی تونستم با این قطعیت به شما بگم.
02:37
But in the newجدید projectپروژه that I'm workingکار کردن on, my newجدید filmفیلم,
57
142000
2000
ولی در پروژه جدیدی که دارم کار می کنم، فیلم جدیدم, ما دنیای بازاریابی و تبلیغات را داریم مورد بررسی قرار می دهیم.
02:39
we examineمعاینه کردن the worldجهان of marketingبازار یابی, advertisingتبلیغات.
58
144000
3000
ولی در پروژه جدیدی که دارم کار می کنم، فیلم جدیدم, ما دنیای بازاریابی و تبلیغات را داریم مورد بررسی قرار می دهیم.
02:42
And as I said earlierقبلا,
59
147000
2000
و همانطور که قبلا گفتم من خودم را در شرایط وحشتناک قرار می دهم,
02:44
I put myselfخودم in some prettyبسیار horribleناگوار situationsموقعیت ها over the yearsسالها,
60
149000
3000
و همانطور که قبلا گفتم من خودم را در شرایط وحشتناک قرار می دهم,
02:47
but nothing could prepareآماده کردن me, nothing could readyآماده me,
61
152000
3000
ولی هیچ چیز نمی تونه من را آماده کنه, برای چیزی به سختی و یا به خطرناکی اینکه با این آدمها برم توی اتاق.
02:50
for anything as difficultدشوار
62
155000
3000
ولی هیچ چیز نمی تونه من را آماده کنه, برای چیزی به سختی و یا به خطرناکی اینکه با این آدمها برم توی اتاق.
02:53
or as dangerousخطرناک است
63
158000
2000
ولی هیچ چیز نمی تونه من را آماده کنه, برای چیزی به سختی و یا به خطرناکی اینکه با این آدمها برم توی اتاق.
02:55
as going into the roomsاتاق ها with these guys.
64
160000
3000
ولی هیچ چیز نمی تونه من را آماده کنه, برای چیزی به سختی و یا به خطرناکی اینکه با این آدمها برم توی اتاق.
02:59
(Laughterخنده)
65
164000
3000
(خنده حاضرین)
03:02
You see, I had this ideaاندیشه for a movieفیلم سینما.
66
167000
3000
می دونید، من یه ایده ای داشتم برای ساختن یه فیلم.
03:05
(Videoویدئو) Morganمورگان SpurlockSpurlock: What I want to do is make a filmفیلم
67
170000
2000
ویدذو: مورگان اسپرلاک: کاری که می خوام بکنم اینه که فیلم بسازم
03:07
all about productتولید - محصول placementتعیین سطح, marketingبازار یابی and advertisingتبلیغات,
68
172000
3000
راجع به معرفی محصول، بازاریابی و تبلیغات
03:10
where the entireکل filmفیلم is fundedبودجه
69
175000
2000
که کل هزینه فیلم از طریق بازاریابی و تبلیغات و معرفی محصولهای مختلف در بیاد.
03:12
by productتولید - محصول placementتعیین سطح, marketingبازار یابی and advertisingتبلیغات.
70
177000
2000
که کل هزینه فیلم از طریق بازاریابی و تبلیغات و معرفی محصولهای مختلف در بیاد.
03:14
So the movieفیلم سینما will be calledبه نام "The Greatestبزرگترین Movieفیلم سینما Ever Soldفروخته شد."
71
179000
3000
و اسم فیلم "بهترین فیلمی که تا حالا فروخته شده"
03:17
So what happensاتفاق می افتد in "The Greatestبزرگترین Movieفیلم سینما Ever Soldفروخته شد,"
72
182000
2000
خوب حالا چه اتفاقی می افته تو این فیلم "بهترین فیلمی که تا حالا فروخته شده"
03:19
is that everything from topبالا to bottomپایین, from startشروع کن to finishپایان دادن,
73
184000
3000
اتفاقی که می افته اینه که از بالا تا پایین، از اول تا آخر
03:22
is brandedمارکدار from beginningشروع to endپایان --
74
187000
2000
پر از نامهای تجاریه
03:24
from the above-the-titleبالای عنوان sponsorحامی مالی that you'llشما خواهید بود see in the movieفیلم سینما,
75
189000
2000
حتا کوچکترین اسپانسر هم که در فیلم خواهید دید توی فیلم هست, با نام تجاری ایکس.
03:26
whichکه is brandنام تجاری X.
76
191000
2000
حتا کوچکترین اسپانسر هم که در فیلم خواهید دید توی فیلم هست, با نام تجاری ایکس.
03:28
Now this brandنام تجاری, the Qualcommکوالکام Stadiumورزشگاه,
77
193000
2000
و حالا این نام تجاری، کوالکام استادیوم, مرکز استیپل ...
03:30
the Staplesگیره Centerمرکز ...
78
195000
2000
و حالا این نام تجاری، کوالکام استادیوم, مرکز استیپل ...
03:32
these people will be marriedمتاهل to the filmفیلم in perpetuityدائمی -- foreverبرای همیشه.
79
197000
3000
و این آدمها برای همیشه تو فیلم ماندگار می شوند.
03:35
And so the filmفیلم exploresکاوش می کند this wholeکل ideaاندیشه -- (Michaelمایکل Kassanکاسان: It's redundantزائد.)
80
200000
2000
و خوب این فیلم این ایده را مورد بررسی قرار می دهد که (مایکل کاسان: تکراریه)
03:37
It's what? (MKMK: It's redundantزائد.) In perpetuityدائمی, foreverبرای همیشه?
81
202000
3000
چیه؟ (مایکل کاسان: تکراریه) ماندگاری برای همیشه؟
03:40
I'm a redundantزائد personفرد. (MKMK: I'm just sayingگفت:.)
82
205000
2000
من آدم تکراری یی هستم (م.ک : حالا من گفتم)
03:42
That was more for emphasisتاکید.
83
207000
2000
بیشتر برای تاکید بود. ماندگاری برای همیشه.
03:44
It was, "In perpetuityدائمی. Foreverبرای همیشه."
84
209000
2000
بیشتر برای تاکید بود. ماندگاری برای همیشه.
03:46
But not only are we going to have the brandنام تجاری X titleعنوان sponsorحامی مالی,
85
211000
2000
ولی ما نه تنها اسپانسر نام تجاری ایکس را خواهیم داشت در فیلم
03:48
but we're going to make sure we sellفروش out everyهرکدام categoryدسته بندی we can in the filmفیلم.
86
213000
2000
بلکه مطمئن می شیم که فیلم را در هر ژانری می تونیم بفروشیم.
03:50
So maybe we sellفروش a shoeکفش and it becomesتبدیل می شود the greatestبزرگترین shoeکفش you ever woreبه تن کرد ...
87
215000
3000
برای همین شاید ما یه کفش بفروشیم و این بشه بهترین کفشی که تا حالا پوشیدید ...
03:53
the greatestبزرگترین carماشین you ever droveرانندگی کرد from "The Greatestبزرگترین Movieفیلم سینما Ever Soldفروخته شد,"
88
218000
3000
بهترین ماشینی که راندید از " بهترین فیلمی که تا حالا فروخته شده"
03:56
the greatestبزرگترین drinkنوشیدن you've ever had, courtesyحسن نیت ارائه میدهد of "The Greatestبزرگترین Movieفیلم سینما Ever Soldفروخته شد."
89
221000
3000
بهترین نوشیدنی که نوشیدید، اهدایی از " بهترین فیلمی که تا حالا فروخته شده"
03:59
Xavierخاویر Kochharکوخار: So the ideaاندیشه is,
90
224000
2000
خاویر کوچار: خوب پس ایده اینه,
04:01
beyondفراتر just showingنشان دادن that brandsعلامت های تجاری are a partبخشی of your life,
91
226000
2000
به جز اینکه نشون می دهیم نامهای تجاری جزیی از زندگی شما هستند,
04:03
but actuallyدر واقع get them to financeمالی the filmفیلم? (MSخانم: Get them to financeمالی the filmفیلم.)
92
228000
3000
ولی در واقع از اونها می خواهیم که پول فیلم را بدهند (م.س: پول فیلم را بدهند.)
04:06
MSخانم: And actuallyدر واقع we showنشان بده the wholeکل processروند of how does it work.
93
231000
2000
م.س: و درواقع نشون می دهیم که کل فرایند چگونه کار می کنه.
04:08
The goalهدف of this wholeکل filmفیلم is transparencyشفافیت.
94
233000
2000
هدف این فیلم کلا شفافیته. شما در این فیلم می بینید که کل داستان چه جوری اتفاق می افته.
04:10
You're going to see the wholeکل thing take placeمحل in this movieفیلم سینما.
95
235000
2000
هدف این فیلم کلا شفافیته. شما در این فیلم می بینید که کل داستان چه جوری اتفاق می افته.
04:12
So that's the wholeکل conceptمفهوم,
96
237000
2000
خوب پس این ایده کلی اه, کل فیلم، از اول تا آخر.
04:14
the wholeکل filmفیلم, startشروع کن to finishپایان دادن.
97
239000
2000
خوب پس این ایده کلی اه, کل فیلم، از اول تا آخر.
04:16
And I would love for CEGCEG to help make it happenبه وقوع پیوستن.
98
241000
2000
و من واقعا خوشحال می شم که سی ای جی کمک کنه که این فیلم ساخته بشه
04:18
Robertرابرت Friedmanفریدمن: You know it's funnyخنده دار,
99
243000
2000
رابرت فریدمن : می دونی که خنده داره,
04:20
because when I first hearشنیدن it,
100
245000
2000
برای اینکه اولین بار که من این را شنیدم فکر کردم که این بیشترین میزان احترام به مخاطبه.
04:22
it is the ultimateنهایی respectتوجه
101
247000
2000
برای اینکه اولین بار که من این را شنیدم فکر کردم که این بیشترین میزان احترام به مخاطبه.
04:24
for an audienceحضار.
102
249000
2000
برای اینکه اولین بار که من این را شنیدم فکر کردم که این بیشترین میزان احترام به مخاطبه.
04:26
Guy: I don't know how receptiveپذیرش
103
251000
2000
یه آدمی: من نمی دونم چقدر مردم این را می پذیرند.
04:28
people are going to be to it, thoughگرچه.
104
253000
2000
یه آدمی: من نمی دونم چقدر مردم این را می پذیرند.
04:30
XKXK: Do you have a perspectiveچشم انداز --
105
255000
2000
ایکس کی: آیا چشم اندازی داری
04:32
I don't want to use "angleزاویه" because that has a negativeمنفی connotationمتنی --
106
257000
2000
من نمی خواهم از کلمه زاویه استفاده کنم چون یک معانی منفی ای ممکنه داشته باشه
04:34
but do you know how this is going to playبازی out? (MSخانم: No ideaاندیشه.)
107
259000
3000
ولی می دونی مردم چه جوری این را دریافت می کنند؟ (م.س: هیچ ایده ای ندارم)
04:37
Davidدیوید Cohnکوه: How much moneyپول does it take to do this?
108
262000
3000
دیوید کوهن: چقدر هزینه برمی داره؟
04:40
MSخانم: 1.5 millionمیلیون. (DCDC: Okay.)
109
265000
3000
م.س: 1.5 میلیون. (د.س.: خوبه)
04:43
Johnجان Kamenکامین: I think that you're going to have a hardسخت time meetingملاقات with them,
110
268000
2000
جان کمن: من فکر می کنم که جلسه تون خیلی سخت باشه,
04:45
but I think it's certainlyقطعا worthارزش pursuingپیگیری
111
270000
2000
ولی فکر می کنم ارزش دنبال کردنش را داره
04:47
a coupleزن و شوهر bigبزرگ, really obviousآشکار brandsعلامت های تجاری.
112
272000
3000
یه چند تا نام تجاری بزرگ و شناخنه شده.
04:50
XKXK: Who knowsمی داند, maybe by the time your filmفیلم comesمی آید out,
113
275000
2000
ایکس.ک. کسی چه می دونه، شاید تا زمانیکه فیلم اکران بشه ما یک سری آدم مشنگ احمق به نظر بیایم.
04:52
we look like a bunchدسته ای of blitheringمخلوط کردن idiotsاحمق ها.
114
277000
2000
ایکس.ک. کسی چه می دونه، شاید تا زمانیکه فیلم اکران بشه ما یک سری آدم مشنگ احمق به نظر بیایم.
04:54
MSخانم: What do you think the responseواکنش is going to be?
115
279000
3000
م.س: فکر می کنی چه طور جواب می ده پروژه؟
04:57
Stuartاستوارت Ruderferرودرفر: The responsesپاسخ mostlyاغلب will be "no."
116
282000
2000
استوارت رودرفر: من فکر می کنم اکثر جوابها نه باشه
04:59
MSخانم: But is it a toughسخت است sellفروش because of the filmفیلم
117
284000
2000
م.س: سخته فروشش چون که فیلمه؟ یا سخته به خاطر من؟
05:01
or a toughسخت است sellفروش because of me?
118
286000
2000
م.س: سخته فروشش چون که فیلمه؟ یا سخته به خاطر من؟
05:03
JKJK: Bothهر دو.
119
288000
2000
جفتش.
05:05
MSخانم: ... Meaningمعنای not so optimisticخوش بینانه.
120
290000
3000
م.س: خیلی خوش بین نیستی
05:08
So, sirآقا, can you help me? I need help.
121
293000
2000
حالا می تونی کمکم کنی؟ نیاز به کمک دارم.
05:10
MKMK: I can help you.
122
295000
2000
م.ک: می تونم کمک کنم.
05:12
MSخانم: Okay. (MKMK: Good.)
123
297000
2000
م.ی: خوبه م.ک خوبه
05:14
Awesomeعالی.
124
299000
2000
عالیه.
05:16
MKMK: We'veما هستیم gottaباید figureشکل out whichکه brandsعلامت های تجاری.
125
301000
2000
باید ببینیم چه نامهای تجاری ای.
05:18
MSخانم: Yeah. (MKMK: That's the challengeچالش.)
126
303000
3000
م.س: آره. (م.ک: این یه چالشه)
05:21
When you look at the people you dealمعامله with ..
127
306000
2000
وقتی به آدمهایی که باید باهاشون حرف بزنیم فکر می کنم ..
05:23
MKMK: We'veما هستیم got some placesمکان ها we can go. (MSخانم: Okay.)
128
308000
2000
م.ک: یه جاهایی دارم که بریم. (م.س: خوبه)
05:25
Turnدور زدن the cameraدوربین off.
129
310000
2000
دوربین را خاموش کن.
05:27
MSخانم: I thought "Turnدور زدن the cameraدوربین off"
130
312000
2000
م.س: من فکر می کردم دوربین را خاموش کن
05:29
meantبه معنای, "Let's have an off-the-recordخارج از ضبط conversationگفتگو."
131
314000
2000
معنیش این بود که این مکالمه ضبط نمی شه.
05:31
Turnsچرخش out it really meansبه معنای,
132
316000
2000
ولی مثل اینکه معنیش این بود که
05:33
"We want nothing to do with your movieفیلم سینما."
133
318000
3000
ما هیچ کاری نداریم با فیلم شما.
05:36
MSخانم: And just like that, one by one,
134
321000
3000
م.س: و درست همین جوری، یکی یکی
05:39
all of these companiesشرکت ها suddenlyناگهان disappearedناپدید شد.
135
324000
3000
تمام شرکتها ناگهانی ناپدید شدند.
05:42
Noneهیچ یک of them wanted anything to do with this movieفیلم سینما.
136
327000
2000
هیچ کدوم نمی خواستند درگیر این فیلم بشوند. من خیلی تعجب کرده بودم
05:44
I was amazedشگفت زده شد.
137
329000
2000
هیچ کدوم نمی خواستند درگیر این فیلم بشوند. من خیلی تعجب کرده بودم
05:46
They wanted absolutelyکاملا nothing to do with this projectپروژه.
138
331000
2000
اونها اصلا نمی خواستند که دگیر این پروژه بشوند
05:48
And I was blownدمیده شده away, because I thought the wholeکل conceptمفهوم, the ideaاندیشه of advertisingتبلیغات,
139
333000
2000
و من گیج شده بودم، چون فکر می کردم که کل ایده، ایده تبلیغات
05:50
was to get your productتولید - محصول out in frontجلوی of as manyبسیاری people as possibleامکان پذیر است,
140
335000
3000
اینه که محصولت را به هر چی آدم بیشتر معرفی کنی
05:53
to get as manyبسیاری people to see it as possibleامکان پذیر است.
141
338000
2000
اینکه سعی کنی هر چی بیشتر آدمها ببینندش.
05:55
Especiallyبخصوص in today'sامروزه worldجهان,
142
340000
2000
به خصوص در دنیای امروز این تقاطع رسانه جدید و قدیم و این چشم انداز ترک خورده رسانه,
05:57
this intersectionتقاطع of newجدید mediaرسانه ها and oldقدیمی mediaرسانه ها
143
342000
2000
به خصوص در دنیای امروز این تقاطع رسانه جدید و قدیم و این چشم انداز ترک خورده رسانه,
05:59
and the fracturedشکست خورده mediaرسانه ها landscapeچشم انداز,
144
344000
2000
به خصوص در دنیای امروز این تقاطع رسانه جدید و قدیم و این چشم انداز ترک خورده رسانه,
06:01
isn't the ideaاندیشه to get
145
346000
2000
آیا ایده این نیست که این وسیله جدید پر سر و صدا
06:03
that newجدید buzz-worthybuzz-worthy deliveryتحویل vehicleوسیله نقلیه
146
348000
3000
آیا ایده این نیست که این وسیله جدید پر سر و صدا
06:06
that's going to get that messageپیام to the massesتوده ها?
147
351000
2000
پیغام را به توده مردم می رسونه.
06:08
No, that's what I thought.
148
353000
3000
نه، این چیزی بود که من فکر می کردم
06:11
But the problemمسئله was, you see,
149
356000
2000
ولی مشکل این بود که، می دونید ایده من یه مشکل اساسی داشت.
06:13
my ideaاندیشه had one fatalکشنده flawنقص,
150
358000
3000
ولی مشکل این بود که، می دونید ایده من یه مشکل اساسی داشت.
06:16
and that flawنقص was this.
151
361000
3000
و مشکل اساسی این بود.
06:20
Actuallyدر واقع no, that was not the flawنقص whatsoeverهرچه.
152
365000
2000
در واقع نه، اون هم مشکل نبود با هر تعبیری
06:22
That wouldn'tنمی خواهم have been a problemمسئله at all.
153
367000
2000
اون هم می تونست مشکلی نباشه.
06:24
This would have been fine.
154
369000
2000
می تونست خوب پیش بره.
06:26
But what this imageتصویر representsنشان دهنده was the problemمسئله.
155
371000
2000
ولی این که این تصویر چی را نشان می داد مشکل اصلی بود.
06:28
See, when you do a Googleگوگل imageتصویر searchجستجو کردن for transparencyشفافیت,
156
373000
2000
می دونید، وقتی در تصاویر گوگل کلمه شفافیت را جستجو می کنید,
06:30
this is ---
157
375000
2000
این میاد --
06:32
(Laughterخنده)
158
377000
2000
(خنده حاضرین)
06:34
(Applauseتشویق و تمجید)
159
379000
3000
(تشویق حاضرین)
06:37
This is one of the first imagesتصاویر that comesمی آید up.
160
382000
3000
این از اولین تصاویریه که میاد
06:40
So I like the way you rollرول, Sergeyسرگئی Brinبرین. No.
161
385000
3000
خوب من این جور سر خوردنت را دوست دارم سرجی برین. نه.
06:43
(Laughterخنده)
162
388000
4000
(خنده حاضرین)
06:47
This is was the problemمسئله: transparencyشفافیت --
163
392000
3000
این مشکل داستان بود: شفافیت --
06:50
freeرایگان from pretenseتظاهر or deceitفریب;
164
395000
2000
خالی از هر بهانه و فریب
06:52
easilyبه آسانی detectedشناسایی شده or seenمشاهده گردید throughاز طریق;
165
397000
2000
چیزی که راحت کشف می شه یا دستش رو می شه
06:54
readilyبه راحتی understoodفهمید;
166
399000
2000
راحت فهمیده می شه
06:56
characterizedمشخص by visibilityدید or accessibilityدسترسی of informationاطلاعات,
167
401000
3000
توسط دسترسی راحت به اطلاعات و دیده شدنشون
06:59
especiallyبه خصوص concerningمربوط به businessکسب و کار practicesشیوه ها --
168
404000
2000
مخصوصا وقتی داستان نامهای تجاری باشه
07:01
that last lineخط beingبودن probablyشاید the biggestبزرگترین problemمسئله.
169
406000
3000
این آخرین جمله معمولا بزرگترین مشکله
07:04
You see, we hearشنیدن a lot about transparencyشفافیت these daysروزها.
170
409000
3000
می دونید، این روزها خیلی راجع به شفافیت می شنویم
07:07
Our politiciansسیاستمداران say it, our presidentرئيس جمهور saysمی گوید it,
171
412000
2000
سیاستمدارهامون می گن، رییس جمهورمون می گه،
07:09
even our CEO'sمدیرعامل say it.
172
414000
2000
حتی مدیر عاملمون هم می گه.
07:11
But suddenlyناگهان when it comesمی آید down to becomingتبدیل شدن به a realityواقعیت,
173
416000
2000
ولی یکهو وقتی به واقعیت می پیونده, همه چی فرق می کنه.
07:13
something suddenlyناگهان changesتغییرات.
174
418000
2000
ولی یکهو وقتی به واقعیت می پیونده, همه چی فرق می کنه.
07:15
But why? Well, transparencyشفافیت is scaryترسناک --
175
420000
3000
ولی چرا؟ خوب شفافیت ترسناکه --
07:18
(Roarسرخ کردن)
176
423000
2000
(صدای غرش)
07:20
like that oddفرد, still-screamingهنوز فریاد می زند bearخرس.
177
425000
3000
شبیه اون خرسه که غرش می کنه هنوز.
07:23
(Laughterخنده)
178
428000
2000
(خنده حاضرین)
07:25
It's unpredictableغیر قابل پیش بینی --
179
430000
2000
خیلی غیر قابل پیش بینی اه --
07:27
(Musicموسیقی)
180
432000
2000
(موسیقی)
07:29
(Laughterخنده)
181
434000
2000
(خنده حاضرین)
07:31
like this oddفرد countryکشور roadجاده.
182
436000
3000
مثل این راه عجیب غریب.
07:34
And it's alsoهمچنین very riskyخطرناک.
183
439000
3000
و خیلی هم خطرناک و ریسکی هستش.
07:38
(Laughterخنده)
184
443000
3000
(خنده حاضرین)
07:41
What elseچیز دیگری is riskyخطرناک?
185
446000
2000
دیگه چی ریسکی هستش؟ خوردن یه کاسه پر خامه.
07:43
Eatingغذا خوردن an entireکل bowlکاسه of Coolسرد Whipشلاق زدن.
186
448000
3000
دیگه چی ریسکی هستش؟ خوردن یه کاسه پر خامه.
07:46
(Laughterخنده)
187
451000
5000
(خنده حاضرین)
07:51
That's very riskyخطرناک.
188
456000
3000
خیلی خطرناکه.
07:55
Now when I startedآغاز شده talkingصحبت کردن to companiesشرکت ها
189
460000
2000
حالا وقتی من شروع کردم حرف زدن با شرکتها
07:57
and tellingگفتن them that we wanted to tell this storyداستان,
190
462000
2000
و گفتن اینکه ما می خواهیم این داستان را بگیم,
07:59
and they said, "No, we want you to tell a storyداستان.
191
464000
2000
اونها گفتند نه. ما می خواهیم که شما داستانی که ما میگیم رو بگید.
08:01
We want you to tell a storyداستان,
192
466000
2000
ما می خواهیم که شما داستانی که ما میگیم رو بگید.
08:03
but we just want to tell our storyداستان."
193
468000
3000
ولی ما فقط می خواهیم که داستان "ما" را بگویید.
08:06
See, when I was a kidبچه
194
471000
2000
می دونید، وقتی من بچه بودم و پدرم مچم را در حین یه دروغ گرفت
08:08
and my fatherپدر would catchگرفتن me in some sortمرتب سازی of a lieدروغ --
195
473000
2000
می دونید، وقتی من بچه بودم و پدرم مچم را در حین یه دروغ گرفت
08:10
and there he is givingدادن me the look he oftenغالبا gaveداد me --
196
475000
3000
و یه جوری نگاهم کرد. یک نگاهی که میگفت: "پسرم هر داستانی سه تا روایت داره"
08:13
he would say, "Sonفرزند پسر, there's threeسه sidesدو طرف to everyهرکدام storyداستان.
197
478000
4000
و یه جوری نگاهم کرد. یک نگاهی که میگفت: "پسرم هر داستانی سه تا روایت داره"
08:17
There's your storyداستان,
198
482000
3000
روایت تو, روایت من, و داستان واقعی.
08:20
there's my storyداستان
199
485000
2000
روایت تو, روایت من, و داستان واقعی.
08:22
and there's the realواقعی storyداستان."
200
487000
2000
روایت تو, روایت من, و داستان واقعی.
08:24
Now you see, with this filmفیلم, we wanted to tell the realواقعی storyداستان.
201
489000
3000
حالا می بینید، با این فیلم، ما می خواستیم داستان واقعی را بگیم.
08:27
But with only one companyشرکت, one agencyآژانس willingمایلم to help me --
202
492000
2000
ولی با یک شرکت، یک آژانس که حاضر باشه کمک کنه ..
08:29
and that's only because I knewمی دانست Johnجان Bondرابطه and Richardریچارد Kirshenbaumکیرشبام for yearsسالها --
203
494000
4000
و من که جان باند و ریچارد کریشنبام را سالها بود که می شناختم من فکر کردم که خودم باید برم پیششون.
08:33
I realizedمتوجه شدم that I would have to go on my ownخودت,
204
498000
2000
و من که جان باند و ریچارد کریشنبام را سالها بود که می شناختم من فکر کردم که خودم باید برم پیششون.
08:35
I'd have to cutبرش out the middlemanواسطه
205
500000
2000
باید واسطه را حذف کنم.
08:37
and go to the companiesشرکت ها myselfخودم with all of my teamتیم.
206
502000
3000
باید خودم مذاکره کنم با شرکتها، من با تمام تیمم.
08:40
So what you suddenlyناگهان startedآغاز شده to realizeتحقق بخشیدن --
207
505000
2000
برای همین اولین چیزی که می فهمید
08:42
or what I startedآغاز شده to realizeتحقق بخشیدن --
208
507000
2000
یا شروع می کنید بفهمید
08:44
is that when you startedآغاز شده havingداشتن conversationsگفتگو with these companiesشرکت ها,
209
509000
2000
اینه که وقتی مذاکره را با این شرکتها آغاز می کنید
08:46
the ideaاندیشه of understandingدرك كردن your brandنام تجاری is a universalجهانی است problemمسئله.
210
511000
3000
می فهمید بزرگترین مشکل فهمیدن نام تجاری شماست
08:49
(Videoویدئو) MSخانم: I have friendsدوستان who make great bigبزرگ, giantغول Hollywoodهالیوود filmsفیلم های,
211
514000
2000
(ویدئو) م.س: من دوستهایی دارم که فیلمهای بزرگ و غول هالیوودی می سازند
08:51
and I have friendsدوستان who make little independentمستقل filmsفیلم های like I make.
212
516000
3000
و دوستهایی دارم که فیلمهای مستقل کوچک می سازند
08:54
And the friendsدوستان of mineمال خودم who make bigبزرگ, giantغول Hollywoodهالیوود moviesفیلم ها
213
519000
2000
و اون دوستهای من که فیلمهای بزرگ و غول می سازند
08:56
say the reasonدلیل theirخودشان filmsفیلم های are so successfulموفق شدن
214
521000
2000
می گویند دلیل اینکه فیلم هاشون اینقدر موفقند
08:58
is because of the brandنام تجاری partnersهمکاران that they have.
215
523000
2000
به خاطر شرکای تجاریشونه
09:00
And then my friendsدوستان who make smallکوچک independentمستقل filmsفیلم های
216
525000
2000
و اونوقت دوستهای من که فیلمهای کوچک مستقل می سازند
09:02
say, "Well, how are we supposedقرار است to competeرقابت کن
217
527000
2000
می گویند، " خوب، ما چه جوری قراره با اینها رقابت کنیم
09:04
with these bigبزرگ, giantغول Hollywoodهالیوود moviesفیلم ها?"
218
529000
2000
با این فیلمهای بزرگ غول هالیوودی
09:06
And the movieفیلم سینما is calledبه نام
219
531000
2000
و اونوقت اسم فیلم اینه
09:08
"The Greatestبزرگترین Movieفیلم سینما Ever Soldفروخته شد."
220
533000
2000
"بهترین فیلمی که تا حالا فروخته شده"
09:10
So how specificallyبه طور مشخص will we see Banممنوعیت in the filmفیلم?
221
535000
3000
خوب حالا دقیقا چه طور "بن" (نام تجاری) را در این فیلم می بینیم؟
09:13
Any time I'm readyآماده to go, any time I openباز کن up my medicineدارو cabinetکابینه,
222
538000
3000
هر وقت من آماده ام که برم جایی، هر وقت در کابینت داروها را باز می کنم،
09:16
you will see Banممنوعیت deodorantدئودورانت.
223
541000
2000
دئودورانت بن را می بینیم
09:18
While anytimeهر زمان I do an interviewمصاحبه with someoneکسی,
224
543000
3000
هر وقت با کسی مصاحبه می کنم،
09:21
I can say, "Are you freshتازه enoughکافی for this interviewمصاحبه?
225
546000
3000
می تونم بگم، "به اندازه کافی خوشبو هستی برای این مصاحبه؟"
09:24
Are you readyآماده? You look a little nervousعصبی.
226
549000
2000
آماده ای؟ به نظر کمی عصبی میایی.
09:26
I want to help you calmآرام down.
227
551000
2000
می خوام کمکت کنم که آروم بشی
09:28
So maybe you should put some one before the interviewمصاحبه."
228
553000
2000
برای همین شاید بهتر باشه کمی از اینا استفاده کنی قبل مصاحبه.
09:30
So we'llخوب offerپیشنهاد one of these fabulousشگفت آور scentsعطرها.
229
555000
2000
برای همین ما یکی از این رایحه های خوشبو را عرضه می کنیم
09:32
Whetherچه it's a "Floralگل Fusionفیوژن" or a "Paradiseبهشت Windsباد,"
230
557000
2000
چه رایحه "مخلوط گلها" یا "باد بهشتی"،
09:34
they'llآنها خواهند شد have theirخودشان chanceشانس.
231
559000
2000
هر کدوم شانس خودشون را دارند.
09:36
We will have them gearedهدایت for bothهر دو maleنر or femaleزن --
232
561000
3000
ما برای زنان و مردان جفتش را زدیم
09:39
solidجامد, roll-onرول روی or stickچوب, whateverهر چه it mayممکن است be.
233
564000
3000
جامد، غلتکی، هر جوری
09:42
That's the two-centدو درصد tourتور.
234
567000
2000
این یه تور دو سنتی اه.
09:44
So now I can answerپاسخ any of your questionsسوالات
235
569000
2000
حالا من می تونم به هر سوالی از شما جواب بدم
09:46
and give you the five-centپنج درصد tourتور.
236
571000
2000
و تور 5 سنتی را برگزار کنم
09:48
Karenکارن Frankصریح: We are a smallerکوچکتر brandنام تجاری.
237
573000
2000
کارن فرنک: ما شرکت کوچکتری هستیم.
09:50
Much like you talkedصحبت کرد about beingبودن a smallerکوچکتر movieفیلم سینما,
238
575000
2000
یه چیزی شبیه اون که راجع به فیلمهای مستقل هالیوودی گفتید.
09:52
we're very much a challengerرقیب brandنام تجاری.
239
577000
2000
ما بیشتر نام تجاری چالشگر هستیم.
09:54
So we don't have the budgetsبودجه that other brandsعلامت های تجاری have.
240
579000
2000
برای همین ما این بودجه ای را که بقیه شرکتها (نامهای تجاری) دارند نداریم.
09:56
So doing things like this -- you know,
241
581000
2000
برای همین انجام کارهایی مثل این -- می دونید که
09:58
remindیادآوری کن people about Banممنوعیت --
242
583000
2000
مردم را یاد "بن" می اندازه
10:00
is kindنوع of why were interestedعلاقه مند in it.
243
585000
2000
برای همین هم ما به این خیلی علاقمند بودیم.
10:02
MSخانم: What are the wordsکلمات that you would use to describeتوصیف کردن Banممنوعیت?
244
587000
2000
م.س.: شما چه کلماتی را برای توصیف "بن" انتخاب می کنید؟
10:04
Banممنوعیت is blankجای خالی.
245
589000
3000
بن خالیه.
10:07
KFKF: That's a great questionسوال.
246
592000
3000
ک.ف.: سوال بسیار خوبیه.
10:10
(Laughterخنده)
247
595000
5000
(خنده حاضرین)
10:15
Womanزن: Superiorبرتر technologyتکنولوژی.
248
600000
2000
زن: تکنولوژی برتر.
10:17
MSخانم: Technology'sفناوری not the way you want to describeتوصیف کردن something
249
602000
2000
م.س: تکنولوژی چیزی نیست که می خواهید وقتی چیزی را توصیف کنید
10:19
somebody'sکسی هست puttingقرار دادن in theirخودشان armpitزیر بغل.
250
604000
2000
اون چیز را زیر بغل بمالید.
10:21
Man: We talk about boldجسورانه, freshتازه.
251
606000
2000
مردی: ما راجع به شجاعت، تروتازگی حرف می زنیم.
10:23
I think "freshتازه" is a great wordکلمه that really spinsچرخش this categoryدسته بندی into the positiveمثبت,
252
608000
3000
من فکر می کنم "تر و تازگی" بهترین کلمه ای که این را می چرخونه و تو دسته مثبت می گذاردش
10:26
versusدر مقابل "fightsمبارزه می کند odorبوی and wetnessرطوبت."
253
611000
2000
بر خلاف "جنگ با بوی بد و نا"
10:28
It keepsنگه می دارد you freshتازه.
254
613000
2000
تروتازه نگهتون می داره.
10:30
How do we keep you fresherتازه تر longerطولانی تر -- better freshnessخنکی,
255
615000
2000
چه جوری می تونیم بیشتر شما را تروتازه نگه داریم؟ بهتر حتی؟
10:32
more freshnessخنکی, threeسه timesبار fresherتازه تر.
256
617000
2000
بیشتر تروتازگی، تا سه برابر تروتازه تر.
10:34
Things like that that are more of that positiveمثبت benefitسود.
257
619000
3000
چیزهایی شبیه این بیشتر شبیه منافع مثبت هستند.
10:38
MSخانم: And that's a multi-millionچند میلیون dollarدلار corporationشرکت.
258
623000
3000
م.س: و اون یه شرکت مولتی میلیون دلاری هستش.
10:41
What about me? What about a regularمنظم guy?
259
626000
2000
من چی؟ یه آدم عادی؟
10:43
I need to go talk to the man on the streetخیابان,
260
628000
2000
من باید برم با مردی تو خیابون صحبت کنم،
10:45
the people who are like me, the regularمنظم Joesجوئه.
261
630000
2000
آدمهایی شبیه من، آدمهای عادی تو خیابون.
10:47
They need to tell me about my brandنام تجاری.
262
632000
2000
اونها باید راجع به نام تجاری من به من بگند.
10:49
(Videoویدئو) MSخانم: How would you guys describeتوصیف کردن your brandنام تجاری?
263
634000
3000
(ویدئو) م.س: شما چطور نام تجاری تون را توصیف می کنید؟
10:53
Man: Umاوم, my brandنام تجاری?
264
638000
3000
مرد: اوم، نام تجاری من؟
10:56
I don't know.
265
641000
2000
نمی دونم.
10:58
I like really niceخوب clothesلباس ها.
266
643000
2000
من لباسهای زیبا دوست دارم.
11:00
Womanزن: 80's's revivalاحیای
267
645000
2000
زن: برگشت دوران سالهای 80
11:02
meetsملاقات می کند skater-punkاسکیت باز پانک,
268
647000
2000
برگشت پانکهای اسکیت باز
11:04
unlessمگر اینکه it's laundryخشکشویی day.
269
649000
2000
مگر اینکه روز شستن لباسها باشه
11:06
MSخانم: All right, what is brandنام تجاری Gerryجری?
270
651000
2000
م.س: خیلی خوب. برند جری چیه؟
11:08
Gerryجری: Uniqueمنحصر بفرد. (MSخانم: Uniqueمنحصر بفرد.)
271
653000
2000
جری: تک. (م.س.: تک)
11:10
Man: I guessحدس بزن what kindنوع of genreژانر, styleسبک I am
272
655000
2000
مرد: فکر کنم این که استیل من چیه؟ یا ژانر من چیه؟
11:12
would be like darkتاریک است glamorزرق و برق.
273
657000
3000
یه چیزی تو مایه های درخشش تیره
11:15
I like a lot of blackسیاه colorsرنگ ها,
274
660000
2000
من خیلی رنگهای سیاه را دوست دارم.
11:17
a lot of graysخاکستری and stuffچیز like that.
275
662000
2000
طوسی و چیزهایی شبیه این
11:19
But usuallyمعمولا I have an accessoryلوازم جانبی,
276
664000
2000
ولی معمولا یه زیورآلاتی دارم
11:21
like sunglassesعینک آفتابی,
277
666000
2000
مثل عینک آفتابی
11:23
or I like crystalکریستال and things like that too.
278
668000
2000
یا یه کریستال و چیزهایی شبیه اون هم.
11:25
Womanزن: If Danدن were a brandنام تجاری,
279
670000
2000
زن: اگه دن یه برند بود،
11:27
he mightممکن be a classicکلاسیک convertibleقابل تبدیل
280
672000
4000
اون یه ماشین بدون سقف کلاسیک بود
11:31
Mercedesمرسدس بنز Benzبنز.
281
676000
2000
مرسدس بنز
11:33
Man 2: The brandنام تجاری that I am
282
678000
2000
مرد 2: برندی که من هستم
11:35
is, I would call it casualگاه به گاه flyپرواز.
283
680000
2000
پرواز اتفاقی
11:37
Womanزن 2: Partبخشی hippieهیپی, partبخشی yogiیوگی,
284
682000
2000
زن 2: یه ذزه هیپی، یه ذره یوگی
11:39
partبخشی Brooklynبروکلین girlدختر -- I don't know.
285
684000
2000
یه مقدارم دختری از بروکلین .. نمی دونم
11:41
Man 3: I'm the petحیوان خانگی guy.
286
686000
2000
مرد 3: من مرد حیوانهایم.
11:43
I sellفروش petحیوان خانگی toysاسباب بازی ها all over the countryکشور, all over the worldجهان.
287
688000
2000
من اسباب بازیهای حیوانها را در سراسر کشور می فروشم، سراسر دنیا.
11:45
So I guessحدس بزن that's my brandنام تجاری.
288
690000
2000
برای همین فکر کنم برند من اینه.
11:47
In my warpedپیچ خورده little industryصنعت, that's my brandنام تجاری.
289
692000
3000
برند من، صنعتیه که توش مشغولم.
11:50
Man 4: My brandنام تجاری is FedExفدرال اکسپرس because I deliverارائه the goodsکالاها.
290
695000
3000
مرد 4: برند من فداکس هستش چون من محصولات را منتقل می کنم و تحویل می دهم.
11:53
Man 5: Failedناموفق writer-alcoholicنویسنده الکل brandنام تجاری.
291
698000
2000
مرد 5: نویسنده الکلی شکست خورده.
11:55
Is that something?
292
700000
2000
آیا این چیزی محسوب می شه؟
11:57
Lawyerوکیل: I'm a lawyerوکیل brandنام تجاری.
293
702000
4000
وکیل: من یه وکیل با برند هستم.
12:03
Tomتام: I'm Tomتام.
294
708000
2000
تام: من تام هستم.
12:06
MSخانم: Well we can't all be brandنام تجاری Tomتام, but I do oftenغالبا find myselfخودم
295
711000
3000
م.س: ما همه نمی تونیم برند تام باشیم ولی من می تونم خودم را
12:09
at the intersectionتقاطع of darkتاریک است glamorزرق و برق and casualگاه به گاه flyپرواز.
296
714000
3000
یه چیزی بین "درخشش تاریک" و "پرواز اتفاقی" ببینم.
12:12
(Laughterخنده)
297
717000
2000
(خنده حاضرین)
12:14
And what I realizedمتوجه شدم is I neededمورد نیاز است an expertکارشناس.
298
719000
2000
و چیزی که من متوجه شدم اینه که من یه آدم این کاره می خوام.
12:16
I neededمورد نیاز است somebodyکسی who could get insideداخل my headسر,
299
721000
2000
من نیاز داشتم که کسی وارد مغز من بشه،
12:18
somebodyکسی who could really help me understandفهمیدن
300
723000
2000
یه کسی که به من کمک کنه که بفهمم
12:20
what they call your "brandنام تجاری personalityشخصیت."
301
725000
2000
"شخصیت برند" یعنی چی.
12:22
And so I foundپیدا شد a companyشرکت calledبه نام Olsonاولسون Zaltmanزلاتمان in Pittsburgپیتزبورگ.
302
727000
2000
برای همین یه شرکتی را در پیتسبورگ به نام اولسون زالتمن پیدا کردم.
12:24
They'veآنها دارند helpedکمک کرد companiesشرکت ها like Nestleنستله, Febrezeفابرز, Hallmarkانگ
303
729000
3000
اونها به شرکتهایی مثل هالمارک، فبریز، نستله، کمک کردند
12:27
discoverكشف كردن that brandنام تجاری personalityشخصیت.
304
732000
2000
که شخصیت برندشون را کشف کنند.
12:29
If they could do it for them, surelyمسلما they could do it for me.
305
734000
3000
اگه تونستند واسه این شرکتها بکنند، برای من هم می تونند بکنند.
12:32
(Videoویدئو) Abigailابجیل: You broughtآورده شده your picturesتصاویر, right?
306
737000
2000
ویدئو: ابیگیل: شما عکسهاتون را آوردید، درسته؟
12:34
MSخانم: I did. The very first pictureعکس
307
739000
2000
م.س: درسته. اولین عکس
12:36
is a pictureعکس of my familyخانواده.
308
741000
2000
عکس از خانوادمه.
12:38
A: So tell me a little bitبیت how it relatesمربوط می شود to your thoughtsاندیشه ها and feelingsاحساسات about who you are.
309
743000
3000
حالا به من بگویید که این چه طور به افکار و احساسات شما و اینکه شما کی هستید مربوط می شه.
12:41
MSخانم: These are the people who shapeشکل the way I look at the worldجهان.
310
746000
2000
م.س: اینها آدمهایی هستند که نوع نگاه من به دنیا را شکل داده اند.
12:43
A: Tell me about this worldجهان.
311
748000
2000
الف: راجع به این دنیا حرف بزن.
12:45
MSخانم: This worldجهان? I think your worldجهان is the worldجهان that you liveزنده in --
312
750000
3000
م.س: این دنیا؟ من فکر می کنم دنیای شما دنیایی ست
12:48
like people who are around you, your friendsدوستان, your familyخانواده,
313
753000
3000
مثل دنیایی که آدمهایی که کنار شما هستند، دوستهاتون، فامیلتون،
12:51
the way you liveزنده your life, the jobکار you do.
314
756000
2000
جوری که زندگی می کنید، کاری که دارید.
12:53
All those things stemmedساقه and startedآغاز شده from one placeمحل,
315
758000
2000
تمام این چیزها از یه جا نشات می گیرند.
12:55
and for me they stemmedساقه and startedآغاز شده with my familyخانواده in Westغرب Virginiaویرجینیا.
316
760000
3000
وبرای من از خانواده ام در ویرجینای غربی نشات می گیره و شروع شده.
12:58
A: What's the nextبعد one you want to talk about?
317
763000
2000
الف: عکس بعدیی که می خوای راجع بهش حرف بزنی چیه؟
13:00
MSخانم: The nextبعد one: This was the bestبهترین day ever.
318
765000
2000
م.س: بعدی: بهترین روز زندگیمه.
13:02
A: How does this relateمربوط بودن to your thoughtsاندیشه ها and feelingsاحساسات about who you are?
319
767000
2000
الف: این چه ارتباطی به افکار و احساسات شما و اینکه شما کی هستید مربوط می شه؟
13:04
MSخانم: It's like, who do I want to be?
320
769000
2000
م.س: این شبیه اینه که من می خوام چه جوری باشم.
13:06
I like things that are differentناهمسان.
321
771000
2000
من چیزهایی را که متفاوت هستند دوست دارم.
13:08
I like things that are weirdعجیب و غریب. I like weirdعجیب و غریب things.
322
773000
2000
چیزهایی که عجیب غریبند رو دوست دارم.
13:10
A: Tell me about the "why" phaseفاز -- what does that do for us?
323
775000
2000
الف: راجع به فاز "چرا" بهم بگو .. این چه کمکی می کنه؟
13:12
What is the macheteمکه? What pupaتوت فرنگی stageمرحله are you in now?
324
777000
2000
این کارد بزرگ چیه؟ کدوم مرحله تکامل شماست؟
13:14
Why is it importantمهم to rebootراه اندازی مجدد? What does the redقرمز representنمایندگی?
325
779000
3000
چرا مهمه که دوباره شروع بشه؟ قرمز نشانه چیه؟
13:17
Tell me a little bitبیت about that partبخشی.
326
782000
2000
یه خورده راجع به اون حرف بزن.
13:19
... A little more about you that is not who you are.
327
784000
3000
یه خورده بیشتر راجع به اینکه چیزی که نیستی.
13:22
What are some other metamorphosesمتامورفوز that you've had?
328
787000
2000
مراحل مختلف تکاملی که داشتید چی بوده؟
13:24
... Doesn't have to be fearترس. What kindنوع of rollerغلتک coastercoaster are you on?
329
789000
2000
لازم نیست که حتما ترس توش باشه؟ کدوم قسمت بالا بلندی زندگی هستید؟
13:26
MSخانم: EEEEEEEEEEEE! (A: Thank you.) No, thank you.
330
791000
2000
م.س: اه ه ه (الف: مرسی) نه شما مرسی
13:28
A: Thanksبا تشکر for you patienceصبر. (MSخانم: Great jobکار.)
331
793000
2000
الف: مرسی به خاطر شکیبایی تون. م.س: خیلی خوب بود.
13:30
A: Yeah. (MSخانم: Thanksبا تشکر a lot.) All right.
332
795000
2000
الف: آره. (م.س: بسیار ممنون.) خیلی خوب.
13:32
MSخانم: Yeah, I don't know what's going to come of this.
333
797000
2000
م.س: بله، نمی دونم چی از توش درمیاد.
13:34
There was a wholeکل lot of crazyدیوانه going on in there.
334
799000
3000
یه سری چیزهای قر وقاطی وجود داشت.
13:37
Lindsayلیندسی Zaltmanزلاتمان: The first thing we saw was this ideaاندیشه
335
802000
2000
لیندزی زالتمن: اولین ایده ای که دیدم این بود
13:39
that you had two distinctمتمایز, but complementaryمکمل
336
804000
2000
که تو دو تا رویه مختلف ولی مکمل
13:41
sidesدو طرف to your brandنام تجاری personalityشخصیت --
337
806000
3000
در شخصیت برندت داری.
13:44
the Morganمورگان SpurlockSpurlock brandنام تجاری is a mindfulذهن/playبازی brandنام تجاری.
338
809000
3000
مرگان اسپرلاکی که بازیگوشه و متفکره
13:47
Those are juxtaposedکنار گذاشته شده very nicelyبه سادگی togetherبا یکدیگر.
339
812000
2000
اینها در کنار هم و با تضاد به زبیایی قرار گرفته اند.
13:49
And I think there's almostتقریبا a paradoxپارادوکس with those.
340
814000
2000
و اینجا یه پارادوکسی وجود داره.
13:51
And I think some companiesشرکت ها
341
816000
2000
و من فکر می کنم بعضی شرکتها
13:53
will just focusتمرکز on one of theirخودشان strengthsنقاط قوت or the other
342
818000
3000
فقط روی بعضی از نقاط قوتش تمرکز می کنند
13:56
insteadبجای of focusingتمرکز on bothهر دو.
343
821000
2000
به جای تمرکز روی جفتشون
13:58
Mostاکثر companiesشرکت ها tendگرایش داشتن to -- and it's humanانسان natureطبیعت --
344
823000
3000
بیشتر شرکتها این کار را می کنند .. این طبیعت بشره
14:01
to avoidاجتناب کردن things that they're not sure of,
345
826000
2000
که چیزهایی را که مطمئن نیست ازشون پرهیز کنه
14:03
avoidاجتناب کردن fearترس, those elementsعناصر,
346
828000
2000
از ترس پرهیز کنه،
14:05
and you really embraceپذیرفتن those,
347
830000
2000
و اگه اونها را در آغوش بگیرید
14:07
and you actuallyدر واقع turnدور زدن them into positivesمثبت for you, and it's a neatشسته و رفته thing to see.
348
832000
3000
و تبدیلشون کنید به نقاط مثبت، چیز جالبی درمیاد.
14:10
What other brandsعلامت های تجاری are like that?
349
835000
2000
کدوم برندها اینجوریند؟
14:12
The first on here is the classicکلاسیک, Appleسیب.
350
837000
2000
اولین مثال کلاسیک، اپل هستش.
14:14
And you can see here too, Targetهدف, WiiWii,
351
839000
3000
و اینجا می تونید ببینید، تارگت، وی،
14:17
Miniمینی from the Miniمینی Coopersکوپر ها, and JetBlueJetBlue.
352
842000
3000
مینی از شرکت مینی کوپر، و جت بلو.
14:20
Now there's playfulبازیگوش brandsعلامت های تجاری and mindfulذهن brandsعلامت های تجاری,
353
845000
2000
و حالا ما برندهای بازیگوش داریم و برندهای جدی و متفکر
14:22
those things that have come and goneرفته,
354
847000
2000
اینها اومدند و رفتند
14:24
but a playfulبازیگوش, mindfulذهن brandنام تجاری is a prettyبسیار powerfulقدرتمند thing.
355
849000
3000
ولی یه برند بازیگوش و متفکر چیز خیلی قوی یی هستش.
14:27
MSخانم: A playfulبازیگوش, mindfulذهن brandنام تجاری. What is your brandنام تجاری?
356
852000
2000
م.س: یه برند بازیگوش و متفکر. برند شما چیه؟
14:29
If somebodyکسی askedپرسید: you to describeتوصیف کردن your brandنام تجاری identityهویت, your brandنام تجاری personalityشخصیت,
357
854000
3000
اگر کسی ازتون می پرسید که برند شخصیتتون، هویت برندتون را توصیف کنید،
14:32
what would you be?
358
857000
2000
چی می گفتید؟
14:34
Are you an up attributeصفت? Are you something that getsمی شود the bloodخون flowingجریان دارد?
359
859000
3000
آیا یه خصیصه مثبت و هیجان انگیزید؟ آیا یه چیزی که باعث می شه خون به گردش بیفته؟
14:37
Or are you more of a down attributeصفت?
360
862000
2000
یا یه خصیصه افسرده کننده هستید؟
14:39
Are you something that's a little more calmآرام, reservedرزرو شده, conservativeمحافظه کار?
361
864000
3000
آیا شما یه خصیصه آروم، محافظه کار و تودار هستید؟
14:42
Up attributesویژگی های are things like beingبودن playfulبازیگوش,
362
867000
3000
خصیصه های هیجان انگیز چیزهایی مثل بازیگوش بودن است،
14:45
beingبودن freshتازه like the Freshتازه Princeشاهزاده,
363
870000
3000
مثل تروتازگی مثل شاهزاده تروتازه،
14:48
contemporaryامروزی, adventurousپرماجرا,
364
873000
2000
مدرن، ماجراجو،
14:50
edgyسرخی or daringشجاعانه like Errolارلل Flynnفلین,
365
875000
2000
امروزی یا شجاع مثل اررول فلین؟
14:52
nimbleجالب or agileچابک, profaneعصبانی, domineeringغالب,
366
877000
3000
زیرک و یا چالاک، بی حرمت، سلطه گر،
14:55
magicalجادویی or mysticalعرفانی like Gandalfگندالف.
367
880000
2000
جادویی یا عرفانی مثل گاندالف.
14:57
Or are you more of a down attributeصفت?
368
882000
2000
یا بیشتر یه خصیصه پایین و افسرده کننده هستید؟
14:59
Are you mindfulذهن, sophisticatedپیچیده like 007?
369
884000
2000
آیا متفکر و پیچیده اید مثل 007؟
15:01
Are you establishedایجاد, traditionalسنتی, nurturingپرورش دادن, protectiveمحافظ,
370
886000
3000
آیا شما آدم با ثبات، سنتی، تربیت کننده، محافظ
15:04
empatheticدلسرد کننده like the Oprahاپرا?
371
889000
2000
همدردی کننده مثل اپرا؟
15:06
Are you reliableقابل اعتماد, stableپایدار, familiarآشنا,
372
891000
2000
آیا قابل اعتماد، با ثبات، آشنا
15:08
safeبی خطر, secureامن است, sacredمقدس,
373
893000
2000
مطمئن، ایمن، مقدس،
15:10
contemplativeاندیشمندانه or wiseعاقل
374
895000
2000
متفکر یا دانا
15:12
like the Dalaiدالای Lamaلاما or Yodaیودا?
375
897000
2000
شبیه دالایی لاما یا یودا
15:14
Over the courseدوره of this filmفیلم,
376
899000
3000
در طول این فیلم
15:17
we had 500-plus-به علاوه companiesشرکت ها
377
902000
2000
ما بیشتر از 500 شرکت داشتیم
15:19
who were up and down companiesشرکت ها
378
904000
2000
که شرکتهای بالا یا پایینی بودند
15:21
sayingگفت:, "no," they didn't want any partبخشی of this projectپروژه.
379
906000
2000
با گفتن نه اینها نمی خواستند که با پروژه کاری داشته باشند.
15:23
They wanted nothing to do with this filmفیلم, mainlyبه طور عمده because they would have no controlکنترل,
380
908000
3000
نمی خواستند کاری به کار فیلم داشته باشند چون کنترلی روش نداشتند.
15:26
they would have no controlکنترل over the finalنهایی productتولید - محصول.
381
911000
2000
کنترلی روی محصول نهایی نداشتند.
15:28
But we did get 17 brandنام تجاری partnersهمکاران
382
913000
2000
ولی ما 17 شریک تجاری گرفتیم
15:30
who were willingمایلم to relinquishرها کردن that controlکنترل,
383
915000
2000
که حاضر بودند از این کنترل بگذرند،
15:32
who wanted to be in businessکسب و کار
384
917000
2000
که حاضر بودند که با ما کار کنند
15:34
with someoneکسی as mindfulذهن and as playfulبازیگوش as myselfخودم
385
919000
3000
با کسی به بازیگوشی و متفکری من،
15:37
and who ultimatelyدر نهایت empoweredتوانمند us to tell storiesداستان ها
386
922000
2000
کسایی که درنهایت به ما این قدرت را دادند که داستانهایی را تعریف کنیم
15:39
that normallyبه طور معمول we wouldn'tنمی خواهم be ableتوانایی to tell --
387
924000
3000
که به صورت عادی ما نمی تونستیم بگیم --
15:42
storiesداستان ها that an advertiserتبلیغ کننده would normallyبه طور معمول never get behindپشت.
388
927000
3000
داستانهایی که یه مشاور معمولا نمی گیردشون
15:45
They enabledفعال شده است us to tell the storyداستان about neuromarketingneuromarketing,
389
930000
3000
اونها به ما کمک کردند که داستان بازاریابی عصبی را بگیم،
15:48
as we got into tellingگفتن the storyداستان in this filmفیلم
390
933000
2000
و زمانیکه داشتیم این داستان را در فیلم تعریف می کردیم
15:50
about how now they're usingاستفاده كردن MRI'sMRI
391
935000
2000
زمانیکه رسیدیم به جایی که از ام آر آی استفاده می کنند
15:52
to targetهدف the desireمیل centersمراکز of your brainمغز
392
937000
2000
تا مراکز لذت را در مغز نشانه بگیرند
15:54
for bothهر دو commercialsآگهی های بازرگانی as well as movieفیلم سینما marketingبازار یابی.
393
939000
3000
هم برای تبلیغات کالاها هم برای تبلیغ فیلمها
15:57
We wentرفتی to Sanسان Pauloپائولو where they have bannedممنوع outdoorدر فضای باز advertisingتبلیغات.
394
942000
3000
ما به سائوپولو رفتیم جایی که تبلیغات خیابونی منع شده.
16:00
In the entireکل cityشهر for the pastگذشته fiveپنج yearsسالها,
395
945000
2000
در کل شهر در مدت 5 سال گذشته
16:02
there's no billboardsبیلبوردها, there's no postersپوسترها, there's no flyersآگهی ها, nothing.
396
947000
3000
نه هیچ بیلبوردی هست، نه هیچ پوستری، نه هیچ فلایری، هیچی
16:05
(Applauseتشویق و تمجید)
397
950000
2000
(تشویق حاضرین)
16:07
And we wentرفتی to schoolمدرسه districtsولسوالی ها
398
952000
2000
ما رفتیم به مدرسه ها
16:09
where now companiesشرکت ها are makingساخت theirخودشان way
399
954000
2000
جایی که شرکتها در آمریکا الان راهشون
16:11
into cash-strappedپول نقد schoolsمدارس all acrossدر سراسر Americaآمریکا.
400
956000
3000
را به مدرسه های بی پول باز کردند.
16:14
What's incredibleباور نکردنی for me is the projectsپروژه ها that I've gottenدریافت کردم the mostاکثر feedbackبازخورد out of,
401
959000
3000
چیزی که فوق العاده بود برای من پروژه های بود که بیشترین بازخورد را از اونها گرفتم،
16:17
or I've had the mostاکثر successموفقیت in,
402
962000
2000
یا بیشترین موفقیت را درشون داشتم،
16:19
are onesآنهایی که where I've interactedتعامل with things directlyبه طور مستقیم.
403
964000
2000
اونهایی بودند که با مسائل مستقیم تعامل داشتم.
16:21
And that's what these brandsعلامت های تجاری did.
404
966000
2000
و این چیزی بود که این برندها انجام دادند.
16:23
They cutبرش out the middlemanواسطه, they cutبرش out theirخودشان agenciesآژانس ها
405
968000
2000
اینها واسطه ها را حذف کردند، آژانسها را حذف کردند
16:25
and said, "Maybe these agenciesآژانس ها
406
970000
2000
و گفتند که این آژانسها
16:27
don't have my bestبهترین interestعلاقه in mindذهن.
407
972000
2000
خیر ما را نمی خواهند
16:29
I'm going to dealمعامله directlyبه طور مستقیم with the artistهنرمند.
408
974000
2000
ما مستقیم با هنرمند وارد معامله می شویم.
16:31
I'm going to work with him to createايجاد كردن something differentناهمسان,
409
976000
2000
من با اون کار می کنم تا یه چیز متفاوت خلق کنیم
16:33
something that's going to get people thinkingفكر كردن,
410
978000
2000
چیزی که باعث بشه مردم فکر کنند
16:35
that's going to challengeچالش the way we look at the worldجهان."
411
980000
2000
چیزی که باعث بشه نوع نگاهی که به دنیا داریم را به چالش بکشه.
16:37
And how has that been for them? Has it been successfulموفق شدن?
412
982000
2000
و برای اونها تا حالا چطور بوده؟ آیا موفق بوده اند؟
16:39
Well, sinceاز آنجا که the filmفیلم premieredنخستین بار at the Sundanceساندنس Filmفیلم Festivalجشنواره, let's take a look.
413
984000
3000
زمانیکه فیلم در فستیوال سان دنس به نمایش در اومد، بذار نگاه کنیم
16:42
Accordingبا توجه to BurrellesBurrelles, the movieفیلم سینما premieredنخستین بار in Januaryژانویه,
414
987000
3000
بورل می گه، فیلم برای اولین بار در ژانویه به نمایش دراومده
16:45
and sinceاز آنجا که then -- and this isn't even the wholeکل thing --
415
990000
2000
و از اون موقع تا حالا -- و این همه ش نیست --
16:47
we'veما هستیم had 900 millionمیلیون mediaرسانه ها impressionsتجربیات for this filmفیلم.
416
992000
3000
ما 900 میلیون اشاره رسانه ای برای این فیلم داشتیم.
16:50
That's literallyعینا coveringپوشش just like a two and a half-weekنیم هفته periodدوره زمانی.
417
995000
2000
این به این معنیه دو هفته و نیم پوشش کامل رسانه ای هستش.
16:52
That's only onlineآنلاین -- no printچاپ, no TVتلویزیون.
418
997000
2000
فقط آن لاین .. نه چاپی نه تلویزیون
16:54
The filmفیلم hasn'tنه even been distributedتوزیع شده yetهنوز.
419
999000
2000
فیلم هنوز حتی پخش نشده بود.
16:56
It's not even onlineآنلاین. It's not even streamingجریان.
420
1001000
2000
حتی آن لاین نبود. حتی نمایش داده نمی شد.
16:58
It's not even been out into other foreignخارجی countriesکشورها yetهنوز.
421
1003000
3000
حتی در هیچ جایی در خارج هم به نمایش در نیامده بود.
17:01
So ultimatelyدر نهایت,
422
1006000
2000
در نهایت
17:03
this filmفیلم has alreadyقبلا startedآغاز شده to gainکسب کردن a lot of momentumتکانه.
423
1008000
3000
این فیلم بسیار سر و صدا کرد
17:06
And not badبد for a projectپروژه that almostتقریبا everyهرکدام adآگهی agencyآژانس we talkedصحبت کرد to
424
1011000
3000
و خوب بد نبود برای پروژه ای که هر آژانس تبلیغاتی که ما باهاشون صحبت کردیم
17:09
advisedتوصیه می شود theirخودشان clientsمشتریان not to take partبخشی.
425
1014000
2000
به مشتریهاشون مشاوره داده بودند که با این پروژه درگیر نشوند.
17:11
What I always believe
426
1016000
2000
چیزی که من همیشه بهش اعتقاد داشتم این بوده که
17:13
is that if you take chancesشانس, if you take risksخطرات,
427
1018000
2000
اگه ریسک کنید اگه فرصتها را به رسمیت بشناسید
17:15
that in those risksخطرات will come opportunityفرصت.
428
1020000
3000
توی اون ریسکها فرصتهایی پیدا می شه
17:18
I believe that when you pushفشار دادن people away from that,
429
1023000
2000
من معتقدم اگه مردم را عقب بزنید
17:20
you're pushingهل دادن them more towardsبه سمت failureشکست.
430
1025000
2000
بیشتر اونها را به سمت شکست می رانید.
17:22
I believe that when you trainقطار your employeesکارکنان to be riskخطر averseمخالف,
431
1027000
3000
به نظر من، وقتی کارمندهاتون را جوری آموزش می دهید که ریسک گریز باشند،
17:25
then you're preparingآماده كردن your wholeکل companyشرکت
432
1030000
2000
بنابراین شرکتتون را آماده می کنید
17:27
to be rewardجایزه challengedبه چالش کشیده شد.
433
1032000
2000
که پاداش ریسک را به چالش بکشه.
17:29
I feel like that what has to happenبه وقوع پیوستن movingدر حال حرکت forwardرو به جلو
434
1034000
2000
من احساس می کنم چیزی که باید اتفاق بیفته که ما جلو بریم
17:31
is we need to encourageتشويق كردن people to take risksخطرات.
435
1036000
3000
اینه که باید مردم را تشویق کنیم که بیشتر ریسک پذیر باشند.
17:34
We need to encourageتشويق كردن people to not be afraidترسیدن
436
1039000
2000
باید مردم را تشویق کنیم که نترسند
17:36
of opportunitiesفرصت ها that mayممکن است scareترساندن them.
437
1041000
2000
از فرصتهایی که ممکنه ترسناک به نظر بیایند.
17:38
Ultimatelyدر نهایت, movingدر حال حرکت forwardرو به جلو,
438
1043000
2000
در نهایت جلو بروند،
17:40
I think we have to embraceپذیرفتن fearترس.
439
1045000
2000
من فکر می کنم ما باید ترس را در آغوش بکشیم
17:42
We'veما هستیم got to put that bearخرس in a cageقفس.
440
1047000
2000
و اون خرس را برگردونیم تو قفس
17:44
(Laughterخنده)
441
1049000
7000
(خنده حاضرین)
17:51
Embraceپذیرفتن fearترس. Embraceپذیرفتن riskخطر.
442
1056000
3000
ترس را در آغوش بکشیم. ریسک را در آغوش بکشیم.
17:54
One bigبزرگ spoonfulقاشق چایخوری at a time, we have to embraceپذیرفتن riskخطر.
443
1059000
3000
یه میزان زیادی را در آغوش بگیریم، باید ریسک را در آغوش بکشیم.
17:57
And ultimatelyدر نهایت, we have to embraceپذیرفتن transparencyشفافیت.
444
1062000
4000
و در نهایت باید شفافیت را در آغوش بکشیم.
18:01
Todayامروز, more than ever,
445
1066000
2000
امروز، بیشتر از همیشه،
18:03
a little honestyصادقانه is going to go a long way.
446
1068000
2000
یه مقدار صداقت خیلی کارهای زیادی انجام میده.
18:05
And that beingبودن said, throughاز طریق honestyصادقانه and transparencyشفافیت,
447
1070000
3000
و با تمام این حرفها، با صداقت و شفافیت،
18:08
my entireکل talk, "Embraceپذیرفتن Transparencyشفافیت,"
448
1073000
3000
کل سخنرانی من، "شفافیت را در آغوش بکشید،"
18:11
has been broughtآورده شده to you
449
1076000
2000
اسپانسر شده توسط
18:13
by my good friendsدوستان at EMCEMC,
450
1078000
3000
دوستهای عزیز من در ای ام اسی
18:16
who for $7,100
451
1081000
2000
به مبلغ 7100 دلار
18:18
boughtخریداری شد the namingنامگذاری rightsحقوق on eBayای بی.
452
1083000
2000
که روی ای بی خریداری شد.
18:20
(Applauseتشویق و تمجید)
453
1085000
9000
(تشویق حاضرین)
18:29
EMCEMC: Turningپیچ bigبزرگ dataداده ها
454
1094000
3000
ای ام سی: تبدیل این داده بزرگ
18:32
into bigبزرگ opportunityفرصت
455
1097000
2000
به یه فرصت بزرگ
18:34
for organizationsسازمان های all over the worldجهان.
456
1099000
2000
برای تمام شرکتها در تمام دنیا
18:36
EMCEMC presentsهدیه: "Embraceپذیرفتن Transparencyشفافیت."
457
1101000
3000
ای امی سی تقدیم می کند "شفافیت را در آغوش بکشید."
18:39
Thank you very much, guys.
458
1104000
2000
مرسی از همه
18:41
(Applauseتشویق و تمجید)
459
1106000
13000
(تشویق حاضرین)
18:54
Juneژوئن Cohenکوهن: So, Morganمورگان,
460
1119000
3000
جون کوهن: خوب مرگان،
18:57
in the nameنام of transparencyشفافیت,
461
1122000
2000
قسم به شفافیت
18:59
what exactlyدقیقا happenedاتفاق افتاد to that $7,100?
462
1124000
2000
چی دقیقا سر او 7100 دلار اومد؟
19:01
MSخانم: That is a fantasticخارق العاده questionسوال.
463
1126000
3000
ام اس: خیلی سوال خوبیه.
19:04
I have in my pocketجیب a checkبررسی
464
1129000
3000
من تو جیبم یه چک دارم
19:07
madeساخته شده out to the parentوالدین organizationسازمان to the TEDTED organizationسازمان,
465
1132000
2000
به اسم شرکت تد به اسم
19:09
the Saplingجوانه زدن Foundationپایه --
466
1134000
2000
بنیاد سپلینگ
19:11
a checkبررسی for $7,100
467
1136000
2000
یک چک برای 7100 دلار
19:13
to be appliedکاربردی towardبه سمت my attendanceحضور for nextبعد year'sسال ها TEDTED.
468
1138000
3000
برای شرکت من در سخنرانی سال بعد
19:16
(Laughterخنده)
469
1141000
2000
(خنده حاضرین)
19:18
(Applauseتشویق و تمجید)
470
1143000
3000
(تشویق حاضرین)
Translated by Nazgol Moshtaghi
Reviewed by zahra soleimanian

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Morgan Spurlock - Filmmaker
Morgan Spurlock makes documentary film and TV that is personal, political -- and, above all, deeply empathetic.

Why you should listen

Though it was as high-concept as any reality-TV show, Morgan Spurlock's 2004 film Super Size Me was something else entirely: a critique of modern fast-feeding, wrapped in the personal story of a charming, curious host. And "host" can be taken literally: eating only McDonald's for 30 days straight, Spurlock went into a shocking physical and emotional decline, showing via his own body the truth about junk food. After this Oscar-nominated doc came Spurlock's three-seasons-long unscripted TV show, 30 Days, based on another lifehack: Send a person to live, for 30 days, inside another worldview. Stories from 30 Days are human, engaging, surprising: An anti-immigrant activist warms to a tight-knit family of border-crossers; an outsourced US engineer meets the Indian engineer who holds his old job; a former pro football player spends 30 days navigating the world in a wheelchair.

In 2008, Spurlock released Where in the World Is Osama Bin Laden?, about his months-long trek through Afghanistan, Saudi Arabia, Egypt, Israel, Palestine ... following leads and interviewing people along the way. (In an interview, he guessed he got within 50 miles of Osama before winding up the hunt.) He was also part of a group-filmed version of Freakonomics. He wrote a book about his fast-food odyssey, called Don't Eat This Book -- while his wife, vegan chef Alex Jamieson, wrote a bestseller about the eight-week cleansing diet she put Spurlock on after he got supersized.

His latest film, The Greatest Movie Ever Sold, dives into the mysterious world of brand sponsorship, a major influence on how pop culture is developed and shared. Almost totally sponsored itself, the film was the first to be sold at Sundance 2011, and, it's said, made a profit before it even opened. The film debuts in US theaters on April 22, 2011.

 

More profile about the speaker
Morgan Spurlock | Speaker | TED.com