ABOUT THE SPEAKER
Alex Honnold - Rock climber
Alex Honnold is a professional rock climber whose audacious free-solo ascents of America's biggest cliffs have made him one of the world's most recognized climbers.

Why you should listen

A gifted but hard-working athlete, Honnold is known as much for his humble, self-effacing attitude as he is for the dizzyingly tall cliffs he has climbed without a rope to protect him if he falls. Honnold has been profiled by 60 Minutes and the New York Times, featured on the cover of National Geographic, appeared in international television commercials and starred in numerous adventure films, including the Emmy-nominated Alone on the Wall. He is the subject of the documentary feature Free Solo, which was released by National Geographic Documentary Films.

Honnold is the founder of the Honnold Foundation, a nonprofit that promotes solar energy access worldwide. To this day, he maintains his simple "dirtbag-climber" existence, living out of his van, donating a significant portion of his income to the Honnold Foundation and traveling the world in search of the next great vertical adventure.

More profile about the speaker
Alex Honnold | Speaker | TED.com
TED2018

Alex Honnold: How I climbed a 3,000-foot vertical cliff -- without ropes

الکس هانولد: چطور از یک صخره عمودی ۹۰۰ متری صعود کردم -- بدون طناب

Filmed:
8,433,060 views

تصور کنید در میان یک صخره عمودی ۹۰۰ متری باشید، بدون طنابی که اگر افتادید شما را بگیرد. برای صخره نورد حرفه‌ای، الکس هانولد، این صحنه سرگیجه‌آور تحقق رویایی ده ساله بود. در یک سخنرانی که مو را به تن سیخ می‌کند، او تعریف می‌کند که چطور از ال‌کاپیتان در پارک یوسیمیتی بالا رفت، و یکی از خطرناک‌ترین صعودهای انفرادی آزاد تاریخ را کامل کرد.
- Rock climber
Alex Honnold is a professional rock climber whose audacious free-solo ascents of America's biggest cliffs have made him one of the world's most recognized climbers. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
Helloسلام. I'd like to showنشان بده you guys
30 secondsثانیه of the bestبهترین day of my life.
0
1520
3840
سلام، می‌خواهم ۳۰ ثانیه از
بهترین روز زندگیم را نشانتان دهم.
00:50
(Applauseتشویق و تمجید)
1
38240
5000
(تشویق)
00:56
So that was Elال Capitanکاپیتان
in California'sکالیفرنیا Yosemiteیوسمیتی Nationalملی Parkپارک,
2
44720
3696
آنجا اِل کپیتان است،
در پارک ملی یوسیمیتی کالیفرنیا،
01:00
and in caseمورد you couldn'tنمی توانستم tell,
3
48440
1536
و در صورتی که متوجه نشده باشید،
01:02
I was climbingسنگ نوردی by myselfخودم withoutبدون a ropeطناب,
4
50000
2016
من داشتم بدون طناب صعود می‌کردم،
01:04
a styleسبک of a climbingسنگ نوردی
knownشناخته شده as freeرایگان soloingتوسط soloing.
5
52040
2656
سبکی از صعود که به
«تک نفره آزاد» معروف است.
01:06
That was the culminationنقطه اوج
of a nearlyتقریبا decade-longچند دهه dreamرویا,
6
54720
2616
این نتیجه یک رویای تقریباً ده ساله بود،
01:09
and in the videoویدئو I'm over
2,500 feetپا off the groundزمینی.
7
57360
2616
و این ویدیو من بیش از ۷۶۲ متر
از زمین بالاتر هستم.
01:12
Seemsبه نظر می رسد scaryترسناک? Yeah, it is,
8
60000
2536
ترسناک به نظر می‌رسد؟ بله، هست،
01:14
whichکه is why I spentصرف شده so manyبسیاری yearsسالها
dreamingرویا پردازی about soloingتوسط soloing Elال Capکلاه
9
62560
3016
و به همین خاطر است که آن همه سال
درباره صعود تک‌نفره از ال‌کپ رویا بافتم
01:17
and not actuallyدر واقع doing it.
10
65600
1256
و واقعا انجامش ندادم.
01:18
But on the day that that videoویدئو was takenگرفته شده,
11
66880
2136
اما در روزی که این ویدیو گرفته شد،
01:21
it didn't feel scaryترسناک at all.
12
69040
1576
اصلا ترسناک به نظر نمی‌رسید.
01:22
It feltنمد as comfortableراحت and naturalطبیعی است
as a walkراه رفتن in the parkپارک,
13
70640
2736
به اندازه قدم زدن در پارک
راحت و طبیعی بود،
01:25
whichکه is what mostاکثر folksمردمی
were doing in Yosemiteیوسمیتی that day.
14
73400
2976
کاری که آن روز بیشتر مردم
در یوسیمیتی داشتند می‌کردند.
01:28
Todayامروز I'd like to talk about
how I was ableتوانایی to feel so comfortableراحت
15
76400
3136
امروز می‌خواهم درباره اینکه
چطور توانستم آن قدر راحت باشم حرف بزنم
01:31
and how I overcameغلبه کرد my fearترس.
16
79560
1336
و اینکه چطور بر ترسم چیره شدم.
01:32
I'll startشروع کن with a very briefمختصر versionنسخه
of how I becameتبدیل شد a climberکوهنورد,
17
80920
2976
با نسخه خیلی کوتاهی از نحوهٔ
صخره نورد شدنم شروع می‌کنم،
01:35
and then tell the storyداستان
of my two mostاکثر significantقابل توجه freeرایگان solosسولو.
18
83920
2936
و بعد داستان دوتا از قابل توجه‌ترین
صعودهای تک‌نفره‌ام را خواهم گفت.
01:38
They were bothهر دو successfulموفق شدن,
whichکه is why I'm here.
19
86880
2336
هر دو موفقیت‌آمیز بودند،
به خاطر همین امروز اینجا هستم.
01:41
(Laughterخنده)
20
89240
2216
(خنده)
01:43
But the first feltنمد largelyتا حد زیادی unsatisfyingناراضی,
21
91480
3496
اما اولی به هیچ وجه خوشایند نبود،
01:47
whereasدر حالی که the secondدومین, Elال Capکلاه, was by farدور
the mostاکثر fulfillingانجام day of my life.
22
95000
3600
در حالی که دومی،‌ ال‌کپ، تا حالا
رضایت‌بخش‌ترین روز زندگی من بوده است.
01:51
Throughاز طریق these two climbsصعود,
you'llشما خواهید بود see my processروند for managingمدیریت fearترس.
23
99560
3416
از طریق این دو صعود،
فرآیند مدیریت ترس مرا خواهید دید.
01:55
So I startedآغاز شده climbingسنگ نوردی in a gymسالن ورزش
when I was around 10 yearsسالها oldقدیمی,
24
103000
2936
خب من صعود را در یک باشگاه
از حدود ۱۰ سالگی شروع کردم،
01:57
whichکه meansبه معنای that my life
has been centeredمرکزی on climbingسنگ نوردی
25
105960
2536
این یعنی زندگی من برای بیش از ۲۰ سال
02:00
for more than 20 yearsسالها.
26
108520
1216
حول صعود می‌گشته است.
02:01
After nearlyتقریبا a decadeدهه
of climbingسنگ نوردی mostlyاغلب indoorsدر داخل خانه,
27
109760
2336
بعد از تقریباً یک دهه صعود بیشتر سالنی،
02:04
I madeساخته شده the transitionگذار to the outdoorsبیرون از خانه
and graduallyبه تدریج startedآغاز شده freeرایگان soloingتوسط soloing.
28
112120
3456
به صعود طبیعی روی آوردم
و کم کم صعود تک نفره آزاد را شروع کردم.
02:07
I builtساخته شده up my comfortراحتی over time
29
115600
1536
به مرور زمان این کار برایم ساده شد
02:09
and slowlyبه آرامی tookگرفت on
biggerبزرگتر and more challengingچالش برانگیز wallsدیوارها.
30
117160
2496
و آهسته به دیواره‌های بزرگتر
و چالش‌برانگیزتر روی آوردم.
02:11
And there have been
manyبسیاری freeرایگان soloistsسولیست ها before me,
31
119680
2336
صخره‌نوردان زیادی پیش از من
صعود آزاد کرده بودند،
02:14
so I had plentyفراوانی of
inspirationالهام بخش to drawقرعه کشی from.
32
122040
2096
پس منبع الهام زیادی داشتم.
02:16
But by 2008, I'd repeatedمکررا
mostاکثر of theirخودشان previousقبلی solosسولو in Yosemiteیوسمیتی
33
124160
3136
اما تا سال ۲۰۰۸، بیشتر صعودهای آزاد آنها
در یوسیمیتی را تکرار کرده بودم
02:19
and was startingراه افتادن to imagineتصور کن
breakingشکستن into newجدید terrainزمین.
34
127320
2536
و شروع کردم به تصور کردن
رفتن سراغ زمین‌های جدید.
02:21
The obviousآشکار first choiceانتخابی was Halfنیم Domeگنبد,
35
129880
1896
اولین گزینه بدیهی «هف دوم» بود،
02:23
an iconicنمادین 2,000-foot-پا wallدیوار
the lordsاربابان over the eastشرق endپایان of the valleyدره.
36
131800
3216
یک دیواره نمادی ۶۰۰ متری،
ارباب انتهای شرقی دره.
02:27
The problemمسئله, thoughگرچه alsoهمچنین the allureجذابیت,
37
135040
2216
مشکل، و همچنین جذابیت آن
02:29
was that it was too bigبزرگ.
38
137280
1416
اینکه خیلی بزرگ بود.
02:30
I didn't really know how to prepareآماده کردن
for a potentialپتانسیل freeرایگان soloانفرادی.
39
138720
2936
واقعا نمی‌دانستم چطور باید
برای یک صعود آزاد بالقوه آماده شوم.
02:33
So I decidedقرار بر این شد to skipجست و خیز the preparationsآماده سازی
40
141680
1816
پس تصمیم گرفتم از آماده‌سازی بگذرم
02:35
and just go up there
and have an adventureماجرا.
41
143520
2616
و فقط بروم بالا و ماجراجویی کنم.
02:38
I figuredشکل گرفته I would riseبالا آمدن to the occasionمناسبت,
42
146160
1896
تصور کردم با توجه به شرایط صعود خواهم کرد،
02:40
whichکه, unsurprisinglyبی نظیر,
was not the bestبهترین strategyاستراتژی.
43
148080
2400
که از قضا بهترین استراتژی هم نبود.
02:43
I did at leastکمترین climbبالا رفتن the routeمسیر
ropedروپوش up with a friendدوست two daysروزها before
44
151880
3256
حداقل دو روز قبل از آن
با طناب مسیر را با دوستم طی کردم
02:47
just to make sure
that I knewمی دانست roughlyتقریبا where to go
45
155160
2336
که فقط مطمئن شوم حدوداً می‌دانم کجا بروم
02:49
and that I could physicallyاز لحاظ جسمی do it.
46
157520
1656
و اینکه از نظر فیزیکی توانایی آن را دارم.
02:51
But when I cameآمد back
by myselfخودم two daysروزها laterبعد,
47
159200
2176
اما وقتی خودم تنها دو روز بعد برگشتم،
02:53
I decidedقرار بر این شد that I didn't
want to go that way.
48
161400
2096
تصمیم گرفتم نمی‌خواهم از آن طرف بروم.
02:55
I knewمی دانست that there was a 300-foot-پا variationتغییر
49
163520
2016
می‌دانستم که یک راه جایگزین ۱۰۰ متری هست
02:57
that circledدور گردن around
one of the hardestسخت ترین partsقطعات of the climbبالا رفتن.
50
165560
2736
که سخت‌ترین قسمت‌های صعود را دور می‌زند.
03:00
I suddenlyناگهان decidedقرار بر این شد to skipجست و خیز the hardسخت partبخشی
and take the variationتغییر,
51
168320
3016
ناگهان تصمیم گرفتم که از قسمت سخت بگذرم
و راه جایگزین را انتخاب کنم،
03:03
even thoughگرچه I'd never climbedصعود کرد it before,
52
171360
1936
با وجود اینکه پیش از آن
هرگز از آن بالا نرفته بودم،
03:05
but I immediatelyبلافاصله beganآغاز شد to doubtشک myselfخودم.
53
173320
1936
اما بلافاصله به خودم شک کردم.
03:07
Imagineتصور کن beingبودن by yourselfخودت
in the deadمرده centerمرکز of a 2,000-foot-پا faceصورت,
54
175280
3376
تصور کنید تنها در مرکز بن‌بست
یک دیواره ۶۰۰ متری هستید،
03:10
wonderingتعجب کردم if you're lostکم شده.
55
178680
1240
و به این فکر می‌کنید که گم شده‌اید یا نه.
03:12
(Laughterخنده)
56
180600
1216
(خنده)
03:13
Thankfullyخوشبختانه, it was
prettyبسیار much the right way
57
181840
2296
خوشبختانه، تقریباً راه درست بود
03:16
and I circledدور گردن back to the routeمسیر.
58
184160
1976
و دور زدم و به راه برگشتم.
03:18
I was slightlyکمی rattledلرزیدن,
I was prettyبسیار rattledلرزیدن,
59
186160
2536
کمی نگران بودم،
خیلی نگران بودم،
03:20
but I triedتلاش کرد not to let it
botherزحمت me too much
60
188720
2816
اما سعی کردم نگذارم خیلی آزارم دهد
03:23
because I knewمی دانست that all the hardestسخت ترین
climbingسنگ نوردی was up at the topبالا.
61
191560
2976
چون می‌دانستم تمام قسمت‌های سخت صعود
آن بالا نزدیک قله بود.
03:26
I neededمورد نیاز است to stayاقامت کردن composedتشکیل شده.
62
194560
1416
باید خونسرد می‌ماندم.
03:28
It was a beautifulخوشگل Septemberسپتامبر morningصبح,
and as I climbedصعود کرد higherبالاتر,
63
196000
2936
صبح دل‌انگیز در شهریور بود،
و من بالاتر صعود می‌کردم،
03:30
I could hearشنیدن the soundsبرای تلفن های موبایل of touristsگردشگران
chattingچت and laughingخندیدن on the summitاجلاس سران.
64
198960
3416
صدای گردشگران را می‌شنیدم
که روی قله می‌گفتند و می‌خندیدند.
03:34
They'dآنها می خواهند all hikedhiked up
the normalطبیعی trailدنباله on the back,
65
202400
2336
همه آنها از مسیر زمینی پشت کوه
پیاده آمده بودند،
03:36
whichکه I was planningبرنامه ریزی on usingاستفاده كردن
for my descentتبار.
66
204760
2136
مسیری که من می‌خواستم
برای پایین رفتن از آن استفاده کنم.
03:38
But betweenبین me and the summitاجلاس سران
layغیر روحانی a blankجای خالی slabاسلب of graniteسنگ گرانیت.
67
206920
2736
اما بین من و قله تخته‌ای صاف
از سنگ خارا قرار داشت.
03:41
There were no cracksترک ها
or edgesلبه ها to holdنگه دارید on to,
68
209680
2096
هیچ ترک و لبه‌ای نبود که به آن اتکا کنم،
03:43
just smallکوچک ripplesموج دار of textureبافت
up a slightlyکمی lessکمتر than verticalعمودی wallدیوار.
69
211800
3216
فقط موج‌های کوچک بافت
بالای یک دیوار تقریباً عمودی.
03:47
I had to trustاعتماد my life to the frictionاصطکاک
betweenبین my climbingسنگ نوردی shoesکفش
70
215040
3016
باید زندگی‌ام را دست اصطکاک
بین کفش‌های صخره‌نوردی‌ام
03:50
and the smoothصاف graniteسنگ گرانیت.
71
218080
1296
و گرانیت صیقلی می‌سپردم.
03:51
I carefullyبا دقت balancedمتعادل کننده my way upwardبطرف بالا,
72
219400
1696
با دقت راهم به بالا را متعادل کردم،
03:53
shiftingانتقال my weightوزن back and forthچهارم
betweenبین the smallکوچک smearsاسمير.
73
221120
2776
بین شیارهای کوچک بدنم را
جلو و عقب می‌کردم.
03:55
But then I reachedرسیده است a footholdجای پای
that I didn't quiteکاملا trustاعتماد.
74
223920
2656
اما بعد به جاپایی رسیدم
که خیلی از آن مطمئن نبودم.
03:58
Two daysروزها agoپیش, I'd have just
steppedگام برداشت right up on it,
75
226600
2416
دو رو پیش به سادگی روی آن پا گذاشته بودم،
04:01
but that would have been with a ropeطناب on.
76
229040
1905
اما آن با طناب بود.
04:02
Now it feltنمد too smallکوچک and too slipperyلغزنده.
77
230969
1887
حالا خیلی کوچک و خیلی لیز به نظر می‌رسید.
04:04
I doubtedشک داشتم that my footپا
would stayاقامت کردن on if I weightedوزنی it.
78
232880
2536
شک داشتم که اگر وزنم را
روی آن بیندازم پایم روی آن بند شود.
04:07
I consideredدر نظر گرفته شده a footپا furtherبیشتر to the sideسمت,
whichکه seemedبه نظر می رسید worseبدتر.
79
235440
2856
فکر کردم قدمی کنارتر می‌روم،
که بدتر به نظر می‌رسید.
04:10
I switchedتغییر کرد my feetپا and triedتلاش کرد
a footپا furtherبیشتر out.
80
238320
2256
پاهایم را عوض کردم و سعی کردم
پایم را کمی بیرون‌تر بگذارم.
04:12
It seemedبه نظر می رسید even worseبدتر.
81
240600
1216
این حتی بدتر بود.
شروع کردم به ترسیدن.
04:13
I startedآغاز شده to panicوحشت.
82
241840
1216
04:15
I could hearشنیدن people laughingخندیدن
on the summitاجلاس سران just aboveدر بالا me.
83
243080
2696
می‌شنیدم که مردم درست بالای سر من
روی قله می‌خندیدند.
04:17
I wanted to be anywhereهر جا but on that slabاسلب.
84
245800
2136
می‌خواستم هرجایی باشم غیر از روی آن تخته.
04:19
My mindذهن was racingمسابقه in everyهرکدام directionجهت.
85
247960
1856
ذهنم به هر طرف می‌رفت.
04:21
I knewمی دانست what I had to do,
but I was too afraidترسیدن to do it.
86
249840
2616
می‌دانستم چکار باید بکنم،
اما از انجام آن خیلی می‌ترسیدم.
04:24
I just had to standایستادن up on my right footپا.
87
252480
2096
فقط باید روی پای راستم می‌ایستادم.
04:26
And so after what feltنمد like an eternityابدیت,
I acceptedپذیرفته شده what I had to do
88
254600
3376
و خب پس از مدتی که انگار تا ابد بود،‌
کاری که باید می‌کردم را پذیرفتم
04:30
and I stoodایستاد up on the right footپا,
89
258000
1736
و روی پای راستم ایستادم،
04:31
and it didn't slipلیز خوردن, and so I didn't dieمرگ,
90
259760
1976
و لیز نخوردم، و بنابراین نمردم،
04:33
and that moveحرکت markedمشخص شده است the endپایان
of the hardestسخت ترین climbingسنگ نوردی.
91
261760
2496
و آن حرکت آخرین جای قسمت سخت صعود بود.
04:36
And so I chargedمتهم from there
towardsبه سمت the summitاجلاس سران.
92
264280
2656
پس از آنجا به سمت قله روانه شدم.
04:38
And so normallyبه طور معمول when you summitاجلاس سران Halfنیم Domeگنبد,
93
266960
2056
و خب معمولا وقتی به بالای هف‌دوم می‌رسید،
04:41
you have a ropeطناب and a bunchدسته ای
of climbingسنگ نوردی gearدنده on you,
94
269040
2456
طنابی دارید و یک مشت تجهیزات
صخره‌نوردی از شما آویزان است،
04:43
and touristsگردشگران gaspنفس کشیدن and they
flockگله around you for photosعکس ها.
95
271520
2616
و گردشگران نفس‌نفس می‌زنند
و دور شما جمع می‌شوند تا عکس بگیرند.
04:46
This time I poppedظاهر شد over the edgeلبه - تیزی
shirtlessپیراهن سفید, pantingتنبلی, jackedjacked.
96
274160
2856
این بار بدون لباس، نفس‌زنان
و سرخوش از لبه ظاهر شدم.
04:49
I was ampedamped, but nobodyهيچ كس battedبطری an eyeچشم.
97
277040
2056
خیلی خوشحال بودم اما
هیچ کس یک نظر هم نگاه نکرد.
04:51
(Laughterخنده)
98
279120
3960
(خنده)
04:57
I lookedنگاه کرد like a lostکم شده hikerتبادل نظر
that was too closeبستن to the edgeلبه - تیزی.
99
285000
2736
مثل کوهنوردی گمشده بودم
که زیادی به لبه نزدیک شده است.
04:59
I was surroundedاحاطه شده by people
talkingصحبت کردن on cellسلول phonesتلفن ها and havingداشتن picnicspicnics.
100
287760
4976
با آدمهایی احاطه شده بودم که با تلفن همراه
حرف می‌زدند و برای گردش آمده بودند.
05:04
I feltنمد like I was in a mallمرکز خرید.
101
292760
1376
احساس کردم در یک مرکز خرید هستم.
05:06
(Laughterخنده)
102
294160
2136
(خنده)
05:08
I tookگرفت off my tightتنگ climbingسنگ نوردی shoesکفش
and startedآغاز شده hikingپیاده روی back down,
103
296320
3016
کفش‌های تنگ صخره‌نوردی‌ام را در آوردم
و شروع کردم به پایین آمدن از کوه،
05:11
and that's when people stoppedمتوقف شد me.
104
299360
1656
و تازه آنجا بود که مردم جلوم را می‌گرفتند.
05:13
"You're hikingپیاده روی barefootپابرهنه?
That's so hard-coreسخت هسته."
105
301040
2296
«پای برهنه کوهنوردی می‌کنی؟
خیلی کار سختی است.»
05:15
(Laughterخنده)
106
303360
3280
(خنده)
05:22
I didn't botherزحمت to explainتوضیح,
107
310360
1656
زحمت توضیح دادن به خودم ندادم،
05:24
but that night in my climbingسنگ نوردی journalمجله,
I dulyبه درستی notedاشاره شد my freeرایگان soloانفرادی of Halfنیم Domeگنبد,
108
312040
4856
اما آن شب در دفتر صعودهایم
به درستی صعود آزاد از هف‌دوم را نوشتم،
05:28
but I includedمشمول a frownyاحمقانه faceصورت
and a commentاظهار نظر, "Do better?"
109
316920
3280
اما شکلک غمگینی هم کشیدم
و زیرش نوشتم، «بهتر هم می‌توانی؟»
05:33
I'd succeededموفق شدم in the soloانفرادی
110
321040
1336
در آن صعود موفق شدم
05:34
and it was celebratedجشن گرفت
as a bigبزرگ first in climbingسنگ نوردی.
111
322400
2336
و به عنوان یک اولین بار برجسته مشهور شد.
05:36
Some friendsدوستان laterبعد madeساخته شده a filmفیلم about it.
112
324760
1936
بعضی دوستان بعداً درباره آن فیلم ساختند.
05:38
But I was unsatisfiedناراضی.
113
326720
1576
اما من راضی نبودم.
05:40
I was disappointedناامید in my performanceکارایی,
114
328320
1816
از اجرای خودم سرخورده بودم،
05:42
because I knewمی دانست that I had
gottenدریافت کردم away with something.
115
330160
2496
چون می‌دانستم از زیر
چیزهایی قسر در رفته‌ام.
05:44
I didn't want to be a luckyخوش شانس climberکوهنورد.
I wanted to be a great climberکوهنورد.
116
332680
3216
نمی‌خواستم یک صخره‌نورد خوش‌شانس باشم.
می‌خواستم یک صخره‌نورد بزرگ باشم.
05:47
I actuallyدر واقع tookگرفت the nextبعد yearسال or so
off from freeرایگان soloingتوسط soloing,
117
335920
2736
در واقع یک سال یا بیشتر
بعد از آن صعود انفرادی نکردم،
05:50
because I knewمی دانست that I shouldn'tنباید
make a habitعادت of relyingتکیه بر on luckشانس.
118
338680
3016
چون می‌دانستم تکیه بر اقبال
نباید به عادت تبدیل شود.
05:53
But even thoughگرچه
I wasn'tنبود soloingتوسط soloing very much,
119
341720
2016
اما با وجود آنکه
زیاد صعود انفرادی نمی‌کردم،
05:55
I'd alreadyقبلا startedآغاز شده to think about Elال Capکلاه.
120
343760
2016
شروع کردم به فکر کردن درباره ال‌کپ.
05:57
It was always in the back of my mindذهن
as the obviousآشکار crownتاج پادشاهی jewelجواهر of solosسولو.
121
345800
3456
همیشه در پس ذهن من مانند
جواهر درخشان صعودهای انفرادی بود.
06:01
It's the mostاکثر strikingقابل توجه، برجسته، موثر wallدیوار in the worldجهان.
122
349280
2336
این سخت‌ترین دیواره دنیاست.
06:03
Eachهر یک yearسال, for the nextبعد sevenهفت yearsسالها,
123
351640
2056
هر سال، به مدت هفت سال،
06:05
I'd think, "This is the yearسال
that I'm going to soloانفرادی Elال Capکلاه."
124
353720
2896
فکر می‌کردم، «امسال سالی است
صعود انفرادی از ال‌کپ را انجام می‌دهم.»
06:08
And then I would driveراندن into Yosemiteیوسمیتی,
look up at the wallدیوار, and think,
125
356640
3256
و بعد به یوسیمیتی رانندگی می‌کردم،
به دیواره نگاه می‌کردم، و فکر می‌کردم،
06:11
"No frickin'frickin ' way."
126
359920
1256
«اصلاً به هیچ وجه.»
06:13
(Laughterخنده)
127
361200
1856
(خنده)
06:15
It's too bigبزرگ and too scaryترسناک.
128
363080
2576
خیلی بزرگ و خیلی ترسناک است.
06:17
But eventuallyدر نهایت I cameآمد to acceptقبول کردن that
I wanted to testتست myselfخودم againstدر برابر Elال Capکلاه.
129
365680
3736
اما در نهایت به این نتیجه رسیدم
که می‌خواهم خودم را در برابر ال‌کپ بسنجم.
06:21
It representedنمایندگی trueدرست است masteryتسلط بر,
130
369440
2176
این استادی حقیقی را نشان می‌داد،
06:23
but I neededمورد نیاز است it to feel differentناهمسان.
131
371640
1696
اما می‌خواستم احساس متفاوتی داشته باشد.
06:25
I didn't want to get away with anything
or barelyبه سختی squeakجیغ زدن by.
132
373360
2856
نمی‌خواستم قسر در بروم
یا به بدبختی موفق شوم.
06:28
This time I wanted to do it right.
133
376240
1640
این بار باید آن را درست انجام می‌دادم.
06:31
The thing that makesباعث می شود Elال Capکلاه
so intimidatingارعاب
134
379280
2056
چیزی که ال‌کپ را چنین هولناک می‌کند
06:33
is the sheerخالص scaleمقیاس of the wallدیوار.
135
381360
1616
ابعاد عظیم دیوار است.
06:35
Mostاکثر climbersکوه نوردان take threeسه to fiveپنج daysروزها
136
383000
1816
برای اکثر صخره‌نوردها
سه تا پنج روز طول می‌کشد
06:36
to ascendصعود the 3,000 feetپا
of verticalعمودی graniteسنگ گرانیت.
137
384840
2856
تا از ۹۰۰ متر گرانیت عمودی بالا بروند.
06:39
The ideaاندیشه of settingتنظیمات out
up a wallدیوار of that sizeاندازه
138
387720
2176
ایده صعود به چنین دیوار عظیمی
06:41
with nothing but shoesکفش and
a chalkگچ bagکیسه seemedبه نظر می رسید impossibleغیرممکن است.
139
389920
3296
با هیچ چیز جز یک جفت کفش
و یک بسته گچ ناممکن می‌نمود.
06:45
3,000 feetپا of climbingسنگ نوردی representsنشان دهنده
140
393240
1616
۹۰۰ متر صعود یعنی
06:46
thousandsهزاران نفر of distinctمتمایز
handدست and footپا movementsحرکات,
141
394880
2176
هزاران حرکت دست و پای متفاوت،
06:49
whichکه is a lot to rememberیاد آوردن.
142
397080
1336
که برای حفظ کردن خیلی زیاد است.
06:50
Manyبسیاری of the movesحرکت می کند I knewمی دانست
throughاز طریق sheerخالص repetitionتکرار.
143
398440
2376
بسیاری از حرکت‌ها را
به خاطر تکرار محض می‌دانستم.
06:52
I'd climbedصعود کرد Elال Capکلاه maybe 50 timesبار
over the previousقبلی decadeدهه with a ropeطناب.
144
400840
3576
شاید ۵۰ بار در دهه پیش از آن
با طناب از ال‌کپ صعود کرده بودم.
06:56
But this photoعکس showsنشان می دهد my preferredارجح
methodروش of rehearsingتمرین the movesحرکت می کند.
145
404440
3096
اما این عکس روشی که من
برای تمرین ترجیح می‌دهم را نشان می‌دهد.
06:59
I'm on the summitاجلاس سران,
146
407560
1216
من روی قله هستم،
07:00
about to repelدفع کردن down the faceصورت
with over a thousandهزار feetپا of ropeطناب
147
408800
2936
و با طنابی به طول بیش از ۳۰۰ متر
می‌خواهم از دیواره فرود کنم
07:03
to spendخرج کردن the day practicingتمرین.
148
411746
1550
تا آن روز را به تمرین سپری کنم.
07:05
Onceیک بار I foundپیدا شد sequencesدنباله ها
that feltنمد secureامن است and repeatableقابل تکرار است,
149
413320
2576
وقتی دنباله‌هایی که امن
و قابل تکرار بودند را پیدا می‌کردم،
07:07
I had to memorizeحفظ کردن them.
150
415916
1110
باید حفظ‌شان می‌کردم.
07:09
I had to make sure that they were
so deeplyعمیقا ingrainedریشه دار withinدر داخل me
151
417050
2976
باید مطمئن می‌شدم
که چنان عمیق در من حک شده است
07:12
that there was no possibilityامکان پذیری of errorخطا.
152
420036
1890
که احتمالی برای خطا وجود ندارد.
نمی‌خواستم فکر کنم که راه درست را می‌روم
07:13
I didn't want to be wonderingتعجب کردم
if I was going the right way
153
421950
2906
07:16
or usingاستفاده كردن the bestبهترین holdsدارای.
154
424880
1216
یا از بهترین گیره‌ها استفاده کنم.
07:18
I neededمورد نیاز است everything to feel automaticاتوماتیک.
155
426120
1856
می‌خواستم همه چیز خودکار انجام شود.
07:20
Climbingسنگ نوردی with a ropeطناب
is a largelyتا حد زیادی physicalفیزیکی effortتلاش.
156
428000
2376
صعود با طناب یک فعالیت عموماً فیزیکی است.
07:22
You just have to be strongقوی enoughکافی
to holdنگه دارید on and make the movementsحرکات upwardبطرف بالا.
157
430400
3576
فقط باید به اندازه کافی قوی باشید
که خود را نگهدارید و رو به بالا حرکت کنید.
07:26
But freeرایگان soloingتوسط soloing
playsنمایشنامه out more in the mindذهن.
158
434000
2096
اما در صعود انفرادی آزاد
نقش عمده را ذهن بازی می‌کند.
07:28
The physicalفیزیکی effortتلاش is largelyتا حد زیادی the sameیکسان.
159
436120
1936
تلاش فیزیکی تا حد زیادی همان است.
07:30
Your bodyبدن is still climbingسنگ نوردی the sameیکسان wallدیوار.
160
438080
2016
بدن شما از یک دیواره صعود می کند.
07:32
But stayingاقامت calmآرام
and performingاجرای at your bestبهترین
161
440120
2256
اما آرام ماندن و بهترین اجرا را داشتن
07:34
when you know that
any mistakeاشتباه could mean deathمرگ
162
442400
2216
وقتی که می‌دانید هر اشتباهی
به معنای مرگ است
07:36
requiresنیاز دارد a certainمسلم - قطعی kindنوع of mindsetذهنیت.
163
444640
2136
ذهنیت خاصی را می‌طلبد.
07:38
(Laughterخنده)
164
446800
2576
(خنده)
07:41
That's not supposedقرار است to be funnyخنده دار,
but if it is, it is.
165
449400
2496
قرار نبود خنده‌دار باشد،
اما اگر هست، خب هست.
07:43
(Laughterخنده)
166
451920
2256
(خنده)
07:46
I workedکار کرد to cultivateکشت کن that mindsetذهنیت
throughاز طریق visualizationتجسم,
167
454200
2776
من سعی کردم آن طرز فکر را
از طریق تجسم به وجود بیاورم،
07:49
whichکه basicallyاساسا just meansبه معنای imaginingتصور کردن
the entireکل experienceتجربه of soloingتوسط soloing the wallدیوار.
168
457000
4176
که اساساً یعنی تصور کردن
تمام تجربه صعود انفرادی از دیواره.
07:53
Partiallyتا حدی, that was to help me
rememberیاد آوردن all the holdsدارای,
169
461200
2536
تا اندازه‌ای، این کار کمک می‌کرد
تا تمام گیره‌ها را به یاد بیاورم،
07:55
but mostlyاغلب visualizationتجسم
was about feelingاحساس the textureبافت
170
463760
2536
اما تجسم بیشتر درباره احساس کردن
بافت هر گیره در دستم بود
07:58
of eachهر یک holdنگه دارید in my handدست
171
466320
1216
و همین طور تصور احساس پایم
که بلند می‌شود و در جای خود قرار می‌گیرد.
07:59
and imaginingتصور کردن the sensationاحساسات of my legپا
reachingرسیدن به out and placingقرار دادن my footپا just so.
172
467560
3736
08:03
I'd imagineتصور کن it all like a choreographedنقاشی
danceرقص thousandsهزاران نفر of feetپا up.
173
471320
3576
همه این را مانند رقصی طراحی شده
چندین متر بالای زمین تصور می‌کردم.
08:06
The mostاکثر difficultدشوار partبخشی of the wholeکل routeمسیر
was calledبه نام the Boulderبولدر Problemمسئله.
174
474920
3496
سخت‌ترین جای مسیر مسئله صخره نام داشت.
08:10
It was about 2,000 feetپا off the groundزمینی
175
478440
1856
حدوداً ۶۰۰ متر ارتفاع داشت
08:12
and consistedتشکیل شد of the hardestسخت ترین
physicalفیزیکی movesحرکت می کند on the wholeکل routeمسیر:
176
480320
2976
و شامل سخت‌ترین حرکات فیزیکی کل مسیر بود:
08:15
long pullsمی کشد betweenبین poorفقیر handholdshandholds
with very smallکوچک, slipperyلغزنده feetپا.
177
483320
3176
گیره‌هایی ضعیف با فاصله زیاد
و جای پایی بسیار کوچک و لیز.
08:18
This is what I mean by a poorفقیر handholdدستگیره:
178
486520
1896
منظورم از گیره ضعیف این است:
08:20
an edgeلبه - تیزی smallerکوچکتر than the widthعرض
of a pencilمداد but facingروبرو شدن downwardپایین
179
488440
3176
لبه‌ای کوچک‌تر از نوک مداد اما رو به پایین
08:23
that I had to pressمطبوعات up into with my thumbشست.
180
491640
2496
که باید با شستم روی آن فشار می‌آوردم.
08:26
But that wasn'tنبود even the hardestسخت ترین partبخشی.
181
494160
1856
اما این هم سخت‌ترین قسمت نبود.
08:28
The cruxکرم culminatedبالغ بر in a karateکاراته kickضربه زدن
182
496040
1736
سخت‌ترین قسمت مسئله یک حرکت کاراته بود
08:29
with my left footپا over to the insideداخل
of an adjacentمجاور cornerگوشه,
183
497800
2816
که باید پای چپم را
به سینه گوشه کناری می‌زدم،
08:32
a maneuverمانور that requiredضروری a highبالا degreeدرجه
of precisionدقت and flexibilityانعطاف پذیری,
184
500640
3216
حرکتی که نیازمند میزان بالایی
از دقت و انعطاف‌پذیری بود،
08:35
enoughکافی so that I'd been doing
a nightlyشبانه stretchingکشش routineمعمولی
185
503880
2736
به اندازه‌ای که هر شب
به مدت یک سال پیش از موعد
08:38
for a fullپر شده yearسال aheadدر پیش of time
186
506640
1416
تمرین انعطاف می‌کردم
08:40
to make sure that I could comfortablyبه راحتی
make the reachنائل شدن with my legپا.
187
508080
3096
تا مطمئن شوم که می‌توانم
به راحتی پایم را برسانم.
08:43
As I practicedتمرین کرد the movesحرکت می کند,
188
511200
1256
حرکت‌ها را که تمرین می‌کردم،
08:44
my visualizationتجسم turnedتبدیل شد
to the emotionalعاطفی componentجزء
189
512480
2415
تجسم من به جزئی احساسی
08:46
of a potentialپتانسیل soloانفرادی.
190
514919
1457
از یک صعود انفرادی بالقوه بدل شد.
08:48
Basicallyاساسا, what if I got up there
and it was too scaryترسناک?
191
516400
2776
اساساً، اگر رفتم آنجا
و خیلی ترسناک بود چه؟
08:51
What if I was too tiredخسته شدم?
192
519200
1296
اگر خیلی خسته شدم چطور؟
08:52
What if I couldn'tنمی توانستم quiteکاملا make the kickضربه زدن?
193
520520
1858
اگر نتوانستم درست انجامش بدهم چی؟
08:54
I had to considerدر نظر گرفتن everyهرکدام possibilityامکان پذیری
while I was safelyبدون خطر on the groundزمینی,
194
522402
3254
باید تا در امنیت روی زمین بودم
تمام احتمالات را در نظر می‌گرفتم،
08:57
so that when the time cameآمد and I was
actuallyدر واقع makingساخت the movesحرکت می کند withoutبدون a ropeطناب,
195
525680
3696
تا وقتی که زمان آن رسید
و خواستم حرکات را بدون طناب انجام دهم،
09:01
there was no roomاتاق for doubtشک to creepخزش in.
196
529400
1936
مجالی نمانده باشد که شک از آن رسوخ کند.
09:03
Doubtشک is the precursorپیشگام to fearترس,
197
531360
1476
تردید پیش‌درآمد ترس است،
09:04
and I knewمی دانست that I couldn'tنمی توانستم experienceتجربه
my perfectکامل momentلحظه if I was afraidترسیدن.
198
532850
3406
و می‌دانستم که اگر بترسم
نخواهم توانست لحظه نابم را تجربه کنم.
09:08
I had to visualizeتصور کنید and rehearseتمرین کنید
enoughکافی to removeبرداشتن all doubtشک.
199
536280
2816
باید به اندازه کافی تجسم و تمرین
می‌کردم تا تمام تردید را بزدایم.
09:11
But beyondفراتر that, I alsoهمچنین
visualizedتجسم شده how it would feel
200
539120
2456
اما ورای آن، همچنین
تجسم می‌کردم چه حسی دارد
09:13
if it never seemedبه نظر می رسید doableقابل اجرا.
201
541600
1736
اگر هرگز قابل انجام به نظر نرسد.
09:15
What if, after so much work,
I was afraidترسیدن to try?
202
543360
3040
اگر بعد از این همه زحمت،
می‌ترسیدم امتحان کنم چه؟
09:19
What if I was wastingاتلاف my time
203
547440
1496
اگر داشتم وقتم را تلف می‌کردم
09:20
and I would never feel comfortableراحت
in suchچنین an exposedدر معرض positionموقعیت?
204
548960
3336
و هرگز در چنین موقعیت متزلزلی
احساس راحتی نمی‌کردم چه؟
09:24
There were no easyآسان answersپاسخ ها,
205
552320
1336
جواب ساده‌ای وجود نداشت،
09:25
but Elال Capکلاه meantبه معنای enoughکافی to me
that I would put in the work and find out.
206
553680
3736
اما ال‌کپ آن قدر برای من معنی داشت
که تلاش لازم را بکنم و جواب را بفهمم.
09:29
Some of my preparationsآماده سازی were more mundaneعرفانی.
207
557440
2216
بعضی از آماده‌سازی‌هایم هم بیشتر خاکی بود.
09:31
This is a photoعکس of my friendدوست Conradکنراد AnkerAnker
208
559680
2136
این تصویری است از دوستم کونراد انکر
09:33
climbingسنگ نوردی up the bottomپایین of Elال Capکلاه
with an emptyخالی backpackکوله پشتی.
209
561840
2656
که از پایین ال‌کپ
با کوله‌ای خالی بالا می‌رود.
09:36
We spentصرف شده the day climbingسنگ نوردی togetherبا یکدیگر
210
564520
1656
کل روز را با هم تا یک ترک خاص
در میانه دیواره صعود کردیم
09:38
to a specificخاص crackترک
in the middleوسط of the wallدیوار
211
566200
2136
که پر بود از سنگ‌های شُل
09:40
that was chokedخفه شده with looseشل rocksسنگ ها
212
568360
1576
09:41
that madeساخته شده that sectionبخش
difficultدشوار and potentiallyبالقوه dangerousخطرناک است,
213
569960
2816
که آن قسمت را سخت
و بالقوه خطرناک می‌کردند،
09:44
because any missedاز دست رفته stepگام
mightممکن knockدر زدن a rockسنگ to the groundزمینی
214
572800
2656
زیرا هر قدم اشتباهی
ممکن بود سنگی را زمین بیندازد
09:47
and killکشتن a passingگذراندن climberکوهنورد or hikerتبادل نظر.
215
575480
1736
و رهگذر یا صخره‌نوردی را بکشد.
09:49
So we carefullyبا دقت removedحذف شده the rocksسنگ ها,
loadedلود شده them into the packبسته
216
577240
2856
پس با دقت سنگ‌ها را برداشتیم،
داخل کوله گذاشتیم
09:52
and rappelledپیگیری شد back down.
217
580120
1256
و به پایین فرود کردیم.
09:53
Take a secondدومین to imagineتصور کن
how ridiculousمسخره it feelsاحساس می کند
218
581400
2256
لحظه‌ای تصور کنید چقدر مسخره است
09:55
to climbبالا رفتن 1,500 feetپا up a wallدیوار
just to fillپر کن a backpackکوله پشتی fullپر شده of rocksسنگ ها.
219
583680
3216
که ۴۵۰ متر صعود کنی
تا فقط کوله‌ای را از سنگ پر کنی.
09:58
(Laughterخنده)
220
586920
1616
(خنده)
10:00
It's never that easyآسان to carryحمل
a packبسته fullپر شده of rocksسنگ ها around.
221
588560
2736
هیچ وقت حمل یک کوله پر از سنگ راحت نیست.
10:03
It's even harderسخت تر on the sideسمت of a cliffصخره.
222
591320
1936
روی کناره یک صخره سخت‌تر هم هست.
10:05
It mayممکن است have feltنمد sillyاحمقانه,
but it still had to get doneانجام شده.
223
593280
2496
هر چند احمقانه به نظر می‌رسید،
ولی باید انجام می‌شد.
10:07
I neededمورد نیاز است everything to feel perfectکامل
224
595800
1696
می‌خواستم اگر قرار است
بدون طناب از مسیر صعود کنم
10:09
if I was ever going to climbبالا رفتن
the routeمسیر withoutبدون a ropeطناب.
225
597520
2576
همه چیز بی‌نقص باشد.
10:12
After two seasonsفصل ها of workingکار کردن specificallyبه طور مشخص
towardبه سمت a potentialپتانسیل freeرایگان soloانفرادی of Elال Capکلاه,
226
600120
3816
بعد از دو فصل تمرین اختصاصی
روی صعود انفرادی احتمالی از ال‌کپ،
10:15
I finallyسرانجام finishedتمام شده all my preparationsآماده سازی.
227
603960
1896
در نهایت آماده‌سازی‌هایم تمام شد.
10:17
I knewمی دانست everyهرکدام handholdدستگیره
and footholdجای پای on the wholeکل routeمسیر,
228
605880
2526
تمام جادست‌ها و جاپاها را
در کل مسیر می‌شناختم،
10:20
and I knewمی دانست exactlyدقیقا what to do.
229
608420
1436
و دقیقاً می‌دانستم چه باید بکنم.
10:21
Basicallyاساسا, I was readyآماده.
230
609880
1456
اساساً، آماده بودم.
10:23
It was time to soloانفرادی Elال Capکلاه.
231
611360
1520
وقت صعود انفرادی از ال‌کپ رسیده بود.
10:25
On Juneژوئن 3, 2017,
232
613640
2296
در سوم ژوئن ۲۰۱۷،
10:27
I wokeبیدار شدم up earlyزود, ateخوردم my usualمعمولی
breakfastصبحانه of muesliموسلی and fruitمیوه
233
615960
3216
زود بیدار شدم، صبحانه همیشگی
موسلی و میوه‌ام را خوردم
10:31
and madeساخته شده it to the baseپایه
of the wallدیوار before sunriseطلوع خورشید.
234
619200
2456
و پیش از طلوع به پای دیواره رسیدم.
10:33
I feltنمد confidentمطمئن as I lookedنگاه کرد up the wallدیوار.
235
621680
1976
به بالای دیوار که نگاه کردم
از خودم مطمئن بودم.
10:35
I feltنمد even better as I startedآغاز شده climbingسنگ نوردی.
236
623680
1960
وقتی صعود را شروع کردم
حتی حس بهتری داشتم.
10:38
About 500 feetپا up, I reachedرسیده است a slabاسلب
237
626800
1776
۱۵۰ متر که بالا رفتم
به تخته سنگ لیزی رسیدم
10:40
very similarمشابه to the one that had
givenداده شده me so much troubleمشکل on Halfنیم Domeگنبد,
238
628600
3336
مثل همان که در هف‌دوم
مشکل فراوانی برایم درست کرده بود،
10:43
but this time was differentناهمسان.
239
631960
1456
اما این بار فرق می‌کرد.
10:45
I'd scoutedکشف شد everyهرکدام optionگزینه, includingشامل
hundredsصدها of feetپا of wallدیوار to eitherیا sideسمت.
240
633440
3576
تمام گزینه‌ها، از جمله صدها متر
از هر طرف را بررسی کرده بودم.
10:49
I knewمی دانست exactlyدقیقا what to do
and how to do it.
241
637040
2296
دقیقاً می‌دانستم چه باید بکنم
و چطور باید آن را انجام دهم.
10:51
I had no doubtsشک و تردید.
I just climbedصعود کرد right throughاز طریق.
242
639360
2320
هیچ شکی نداشتم.
مستقیم به بالا صعود کردم.
10:54
Even the difficultدشوار and strenuousشدید
sectionsبخش ها passedگذشت by with easeسهولت.
243
642440
3096
حتی از بخش‌های سخت
و طاقت‌فرسا هم به سادگی گذشتم.
10:57
I was perfectlyکاملا executingاجرای my routineمعمولی.
244
645560
1920
داشتم اجرای همیشگی را
بدون نقص انجام می‌دادم.
11:00
I restedاستراحت کرد for a momentلحظه
belowدر زیر the Boulderبولدر Problemمسئله
245
648600
2256
کمی زیر مشکل صخره استراحت کردم
11:02
and then climbedصعود کرد it just as I had
practicedتمرین کرد so manyبسیاری timesبار with the ropeطناب on.
246
650880
3576
و درست همانطور که چندین بار با طناب
تمرین کرده بودم از آن هم صعود کردم.
11:06
My footپا shotشات acrossدر سراسر to the wallدیوار
on the left withoutبدون hesitationتردید,
247
654480
3016
پایم را بدون ذره‌ای شک
به سینهٔ دیوار سمت چپ زدم،
11:09
and I knewمی دانست that I had doneانجام شده it.
248
657520
1440
و بعد دانستم که انجامش داده‌ام.
11:12
Climbingسنگ نوردی Halfنیم Domeگنبد had been a bigبزرگ goalهدف
249
660880
1896
بالا رفتن از هف‌دوم هدف بزرگی بود
11:14
and I did it,
250
662800
1216
و من موفق شدم،
11:16
but I didn't get what I really wanted.
251
664040
1856
اما چیزی که واقعاً
می‌خواستم را به دست نیاوردم.
11:17
I didn't achieveرسیدن masteryتسلط بر.
252
665920
1296
به استادی نرسیدم.
11:19
I was hesitantتردید and afraidترسیدن, and it wasn'tنبود
the experienceتجربه that I wanted.
253
667240
3656
دو‌به‌شک و ترسیده بودم،
و این تجربه‌ای نبود که می‌خواستم.
11:22
But Elال Capکلاه was differentناهمسان.
254
670920
1656
اما ال‌کپ فرق داشت.
11:24
With 600 feetپا to go, I feltنمد like the
mountainکوه was offeringارائه me a victoryپیروزی lapدامن.
255
672600
3736
۱۸۰ متر مانده بود اما فکر می‌کرد که کوه
دارد به من دور افتخار پیشکش می‌کند.
11:28
I climbedصعود کرد with a smoothصاف precisionدقت
256
676360
1616
با دقتی روان صعود کردم
11:30
and enjoyedلذت بردم the soundsبرای تلفن های موبایل of the birdsپرنده ها
swoopingswooping around the cliffصخره.
257
678000
2936
و از صدای پرندگان که اطراف
صخره پرواز می‌کردند لذت می‌بردم.
11:32
It all feltنمد like a celebrationجشن.
258
680960
1496
همه این مانند یک جشن بود.
11:34
And then I reachedرسیده است the summitاجلاس سران
259
682480
1416
و بعد، پس از سه ساعت
و ۵۶ دقیقه صعود شکوهمند
11:35
after threeسه hoursساعت ها and 56 minutesدقایق
of gloriousشکوهمند climbingسنگ نوردی.
260
683920
2536
به قله رسیدم.
11:38
It was the climbبالا رفتن that I wanted,
and it feltنمد like masteryتسلط بر.
261
686480
2696
این صعودی بود که می‌خواستم،
و به من حس استادی داد.
11:41
Thank you.
262
689200
1216
متشکرم.
11:42
(Applauseتشویق و تمجید)
263
690440
3280
(تشویق)
Translated by Sadegh Zabihi
Reviewed by Mary Jane

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Alex Honnold - Rock climber
Alex Honnold is a professional rock climber whose audacious free-solo ascents of America's biggest cliffs have made him one of the world's most recognized climbers.

Why you should listen

A gifted but hard-working athlete, Honnold is known as much for his humble, self-effacing attitude as he is for the dizzyingly tall cliffs he has climbed without a rope to protect him if he falls. Honnold has been profiled by 60 Minutes and the New York Times, featured on the cover of National Geographic, appeared in international television commercials and starred in numerous adventure films, including the Emmy-nominated Alone on the Wall. He is the subject of the documentary feature Free Solo, which was released by National Geographic Documentary Films.

Honnold is the founder of the Honnold Foundation, a nonprofit that promotes solar energy access worldwide. To this day, he maintains his simple "dirtbag-climber" existence, living out of his van, donating a significant portion of his income to the Honnold Foundation and traveling the world in search of the next great vertical adventure.

More profile about the speaker
Alex Honnold | Speaker | TED.com