ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com
TEDSummit

Pico Iyer: The beauty of what we'll never know

پیکو لایر: زیباییِ آنچه هرگز نخواهیم دانست

Filmed:
1,827,446 views

حدود سی سال پیش،پیکو لایر سفری به ژاپن داشت. عاشقِ اون کشور شد و به اونجا نقل مکان کرد. به عنوانِ یک مشاهده کننده ی دقیق روحِ انسان ها، لایر بیان می کند که خیلی کم درباره ی ژاپن می داند-- یا در واقع درباره ی همه چیز--نسبت به چیزی که قبلا فکر میکرد.او در این مدیتیشنِ شعر گونش درباره ی دانش، چیزی را به ما میگوید که با پیر شدن به دست اورده است: هرچه بیشتر می دانیم، بیشتر می بینیم که چقدر کم می دانیم.
- Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
One hotداغ Octoberاکتبر morningصبح,
0
1436
3207
یک صبح گرم ماه اکتبر،
00:16
I got off the all-nightتمام شب trainقطار
1
4667
2710
از قطار شب
00:19
in Mandalayماندالای,
2
7401
1158
در ماندلای،
00:20
the oldقدیمی royalسلطنتی capitalسرمایه، پایتخت of Burmaبرمه,
3
8583
3118
پایتخت پادشاهی قدیم برمه،
00:23
now Myanmarمیانمار.
4
11725
1417
میانمار کنونی پیاده شدم.
در خیابان به گروهی مرد درشت هیکل برخوردم
00:25
And out on the streetخیابان, I ranفرار کرد into
a groupگروه of roughخشن menمردان
5
13660
4198
00:29
standingایستاده besideدر كنار theirخودشان bicycleدوچرخه rickshawsrickshaws.
6
17882
3893
که کنار تاکسی های سه چرخشان ایستاده بودند.
00:33
And one of them cameآمد up
7
21799
1370
یکی از آنها سمت من آمد
00:35
and offeredارایه شده to showنشان بده me around.
8
23193
2182
و پیشنهاد داد اطراف را نشانم دهد.
قیمتی که پیشنهاد کرد خیلی منصفانه بود.
00:38
The priceقیمت he quotedنقل شده was outrageousظالمانه.
9
26615
2664
00:41
It was lessکمتر than I would payپرداخت
for a barبار of chocolateشکلات at home.
10
29832
3988
از پولی که در کشور خودم برای
شکلات باید می‌پرداختم هم کمتر بود.
00:45
So I clamberedclambered into his trishawتریشا,
11
33844
3141
پس سوار تاکسی اش شدم،
00:49
and he beganآغاز شد pedalingپدال کردن us slowlyبه آرامی
betweenبین palacesکاخ ها and pagodaspagodas.
12
37009
5871
و او به آرامی در میان
کاخ ها و معابد رکاب می‌زد.
00:55
And as he did, he told me how
he had come to the cityشهر from his villageدهکده.
13
43972
5299
و در همین حین، به من گفت که
چطور از روستایش به شهر آمده.
01:01
He'dاو می خواهد earnedبه دست آورده a degreeدرجه in mathematicsریاضیات.
14
49295
2379
در رشته ریاضی فارغ التحصیل شده
01:03
His dreamرویا was to be a teacherمعلم.
15
51698
2327
و رویایش معلم شدن بوده.
01:06
But of courseدوره, life is hardسخت
underزیر a militaryنظامی dictatorshipدیکتاتوری,
16
54445
4812
اما خب زندگی در
دیکتاتوری نظامی دشوار است،
01:11
and so for now, this was the only way
he could make a livingزندگي كردن.
17
59281
4120
و فعلا این تنها راه امرار معاش او بود.
01:16
Manyبسیاری nightsشب ها, he told me,
he actuallyدر واقع sleptگذشته ی فعل خوابیدن in his trishawتریشا
18
64796
3941
به من گفت که شب های زیادی را
در سه چرخه اش خوابیده
01:20
so he could catchگرفتن the first visitorsبازدید کنندگان
off the all-nightتمام شب trainقطار.
19
68761
4386
تا اولین کسی باشد که مسافران
قطار شب را سوار می‌کند.
01:27
And very soonبه زودی, we foundپیدا شد
that in certainمسلم - قطعی waysراه ها,
20
75543
3849
و خیلی زود، متوجه شدیم که
نقاط اشتراک زیادی با هم داریم --
01:31
we had so much in commonمشترک --
21
79416
1666
هر دو در بیست سالگی‌مان بودیم،
01:33
we were bothهر دو in our 20s,
22
81106
1861
01:34
we were bothهر دو fascinatedمجذوب
by foreignخارجی culturesفرهنگ ها --
23
82991
3212
هردو شیفته فرهنگ‌های خارجی بودیم --
01:38
that he invitedدعوت کرد me home.
24
86734
1924
که مرا به خانه‌اش دعوت کرد.
01:42
So we turnedتبدیل شد off the wideوسیع,
crowdedشلوغ است streetsخیابان ها,
25
90056
3807
پس از خیابان‌های پهن و شلوغ خارج شدیم،
01:45
and we beganآغاز شد bumpingتندباد
down roughخشن, wildوحشی alleywaysکوچه ها.
26
93887
4210
و شروع به رد شدن از خیابون های
متفاوت و عجیبی کردیم.
01:50
There were brokenشکسته شده shacksچاک ها all around.
27
98121
2348
اطرافمون پر از کلبه های خرابه بود.
01:52
I really lostکم شده the senseاحساس of where I was,
28
100493
2842
واقعا نمیدوستم کجام،
01:56
and I realizedمتوجه شدم that anything
could happenبه وقوع پیوستن to me now.
29
104136
3682
و متوجه شدم
که هر اتفاقی ممکنه برام بیفته.
01:59
I could get muggedخراب شده or druggedمواد مخدر
30
107842
2442
ممکن بود بهم حمله کنن یا
چیزی به خوردم بدن
02:02
or something worseبدتر.
31
110308
1316
یا اتفاقی بدتر
02:03
Nobodyهيچ كس would know.
32
111648
1384
هیچکی نمیدونه.
بالاخره ایستاد
و منو به داخل آلونکی هدایت کرد
02:06
Finallyسرانجام, he stoppedمتوقف شد and led me into a hutکلبه,
33
114309
3697
02:10
whichکه consistedتشکیل شد of just one tinyکوچک roomاتاق.
34
118030
3324
که فقط یک اتاق کوچک داشت.
بعد خم شد
02:14
And then he leanedتکیه داده است down,
35
122228
2177
02:16
and reachedرسیده است underزیر his bedبستر.
36
124429
1942
و سعی کرد چیزی را از زیر تختش بیرون بکشه
02:19
And something in me frozeمسدود شده.
37
127608
2178
و من خشکم زده بود
02:24
I waitedمنتظر to see what he would pullکشیدن out.
38
132046
2700
منتظر موندم تا ببینم چه چیزی بیرون میکشه
02:27
And finallyسرانجام he extractedاستخراج شده است a boxجعبه.
39
135361
3010
و بالاخره جعبه ای رو بیرون آورد.
02:31
Insideداخل it was everyهرکدام singleتنها letterنامه
he had ever receivedاخذ شده
40
139295
4931
داخل جعبه تک تک نامه هایی بود که
02:36
from visitorsبازدید کنندگان from abroadخارج از کشور,
41
144250
2041
از گردشگران خارجی به دستش رسیده بود،
02:39
and on some of them he had pastedجاذبه
42
147001
2102
و روی بعضی از آنها
02:41
little black-and-whiteسیاه و سفید wornپوشیده snapshotsعکس های فوری
43
149127
3391
عکس های سیاه و سفید پوسیده
02:44
of his newجدید foreignخارجی friendsدوستان.
44
152542
2204
از دوستان جدید خارجی اش چسبانده بود.
02:48
So when we said goodbyeخداحافظ that night,
45
156387
3627
آن شب وقتی خداحافظی کردیم،
02:52
I realizedمتوجه شدم he had alsoهمچنین shownنشان داده شده me
46
160038
2587
متوجه شدم که او
02:54
the secretراز pointنقطه of travelمسافرت رفتن,
47
162649
2310
معنای پنهانِ سفر را به من نشان داد؛
02:56
whichکه is to take a plungeغوطه,
48
164983
2056
و اون ... خطر پذیریه.
02:59
to go inwardlyدرون as well as outwardlyبیرون
49
167063
2692
همون طور که ظاهر همه چیزو میبینیم
باطنشم ببینیم.
03:01
to placesمکان ها you would never go otherwiseدر غیر این صورت,
50
169779
2515
به جاهایی بریم که هیچوقت
نخواهیم رفت.
03:04
to ventureسرمایه گذاری into uncertaintyعدم قطعیت,
51
172990
2508
خطر انجام کارهای نامعلوم رو به جون بخریم،
03:07
ambiguityابهام,
52
175928
1173
کارهای مبهم
03:09
even fearترس.
53
177498
1282
و حتی کارهای ترسناک
03:12
At home, it's dangerouslyخطرناک easyآسان
54
180298
2439
تو شهر خودت، فکر میکنی کاملا راحته
03:14
to assumeفرض we're on topبالا of things.
55
182761
2210
که فرض کنی روی مسائل مسلطی.
03:17
Out in the worldجهان, you are remindedیادآور شدم
everyهرکدام momentلحظه that you're not,
56
185810
4012
اما اون بیرون، هر لحظه میفهمی که
اینطور نیست.
و دلیلش رو هم نمیتونی بفهمی.
03:22
and you can't get to the bottomپایین
of things, eitherیا.
57
190309
2546
همه جا،
"مردم ارزو دارن که آرامش داشته باشند"
03:26
Everywhereهر کجا, "People wishآرزو کردن to be settledحل شده,"
58
194235
2902
03:29
Ralphرالف Waldoوالدو Emersonامرسون remindedیادآور شدم us,
59
197161
2279
رالف والدو امرسون بهمون یادآوری میکنه که
03:31
"but only insofarتا به حال
as we are unsettledناامید شده
60
199464
2676
"فقط وقتی که آرامش و سکون نداریم،
03:34
is there any hopeامید for us."
61
202164
1686
امیدی برای ما وجود داره"
در این کنفرانس ما شانسِ اینو داشتیم،
03:36
At this conferenceکنفرانس,
we'veما هستیم been luckyخوش شانس enoughکافی
62
204891
2427
03:39
to hearشنیدن some exhilaratingهیجان انگیز
newجدید ideasایده ها and discoveriesاکتشافات
63
207342
3453
که درباره ی کشف ها و ایده های جدید
و هیجان انگیز چیزهایی بشنویم.
03:42
and, really, about all the waysراه ها
64
210819
1756
و حقیقتا، درباره تمامِ راههایی که
03:44
in whichکه knowledgeدانش is beingبودن
pushedتحت فشار قرار داد excitinglyهیجان انگیز forwardsبه جلو.
65
212599
3323
از طریق اونها علم داره به
طرز زیبایی جلو میره.
03:48
But at some pointنقطه, knowledgeدانش givesمی دهد out.
66
216797
3229
اما بالاخره یک نقطه هست که،
در اون علم هم باز می مونه.
و اون دقیقا زمانی هست که
03:52
And that is the momentلحظه
67
220802
1224
03:54
when your life is trulyبراستی decidedقرار بر این شد:
68
222050
2635
جهتِ زندگیِ شما مشخص میشه:
03:57
you fallسقوط in love;
69
225825
1682
شما عاشق می شید،
04:00
you loseاز دست دادن a friendدوست;
70
228093
1835
یا دوستی رو از دست می دید،
روشنایی های زندگی تون از بین می روند.
04:02
the lightsچراغ ها go out.
71
230893
1572
04:05
And it's then, when you're lostکم شده
or uneasyناراحت or carriedانجام out of yourselfخودت,
72
233000
5014
و درست همون موقع که،شما احساسِ
گم شدن وبی قراری و ناامنی دارید،
04:10
that you find out who you are.
73
238038
2162
همون جاست که خودتون رو پیدا می کنید.
من اعتقاد ندارم که جهل سعادت میاره.
04:14
I don't believe that ignoranceجهل is blissسعادت.
74
242224
3328
04:18
Scienceعلوم پایه has unquestionablyبدون شک madeساخته شده our livesزندگی می کند
75
246193
3131
علم بدونِ شک زندگی ما رو
04:21
brighterروشن تر and longerطولانی تر and healthierسالم.
76
249348
2468
طولانی تر و سالم تر و روشن تر کرده.
04:24
And I am foreverبرای همیشه gratefulسپاسگزار to the teachersمعلمان
who showedنشان داد me the lawsقوانین of physicsفیزیک
77
252825
4827
و من برای همیشه قدردانِ معلم هایی هستم
که به من قوانینِ فیزیک رو یاد دادند
04:29
and pointedخاطر نشان out that
threeسه timesبار threeسه makesباعث می شود nineنه.
78
257676
3513
و به من یاد دادند که سه ضرب در سه
نُه میشه.
04:33
I can countشمردن that out on my fingersانگشتان
79
261678
2825
من میتونم اون رو با انگشتهامم حساب کنم
04:36
any time of night or day.
80
264527
2342
در هر زمانی از روز یا شب.
04:40
But when a mathematicianریاضیدان tellsمی گوید me
81
268802
1612
اما وقتی که یک ریاضی دان به من میگه
04:42
that minusمنهای threeسه timesبار
minusمنهای threeسه makesباعث می شود nineنه,
82
270438
3523
که منفیِ سه ضرب در منفیِ سه
مساوی نُه میشه،
04:45
that's a kindنوع of logicمنطق
that almostتقریبا feelsاحساس می کند like trustاعتماد.
83
273985
4869
این دیگه یه نوع منطق ه که شبیه به
اعتماد کردن ه.
04:52
The oppositeمخالف of knowledgeدانش, in other wordsکلمات,
isn't always ignoranceجهل.
84
280674
3761
بهتر بگم، متضادِ علم همیشه جهل نیست.
04:56
It can be wonderتعجب.
85
284948
1150
می تونه حیرت باشه.
04:58
Or mysteryرمز و راز.
86
286482
1150
یا راز.
04:59
Possibilityامکان پذیری.
87
287964
1183
یا احتمال.
05:01
And in my life, I've foundپیدا شد
it's the things I don't know
88
289894
3837
در زندگی م، یاد گرفتم که
چیزهایی که من "نمی دونم شون"،
05:05
that have liftedبالا بردن me up
and pushedتحت فشار قرار داد me forwardsبه جلو
89
293755
2679
در زندگی م
بیشتر از چیزهایی که" می دونمشون"
05:08
much more than the things I do know.
90
296458
2568
من رو به جلو بردند .
05:12
It's alsoهمچنین the things I don't know
91
300222
1799
همین چیزهایی که من" نمی دونم شون"
05:14
that have oftenغالبا broughtآورده شده me closerنزدیک تر
to everybodyهمه around me.
92
302045
3394
من رو به تمام آدم های اطرافم
نزدیک تر کردند.
05:18
For eightهشت straightسر راست NovembersNovembers, recentlyبه تازگی,
93
306549
2000
مثلن من در هشت نوامبرِ گذشته
05:20
I traveledسفر کرد everyهرکدام yearسال acrossدر سراسر Japanژاپن
with the Dalaiدالای Lamaلاما.
94
308573
4428
هر سال با دالای لاما در ژاپن
به جاهای مختلف سفر کردم
05:26
And the one thing he said everyهرکدام day
95
314001
3100
و چیزی که او هرروز می گفت،
05:29
that mostاکثر seemedبه نظر می رسید to give people
reassuranceاطمینان and confidenceاعتماد به نفس
96
317125
3547
که باعث آرامش و اطمینانِ قلبیِ آدمها میشد،
05:32
was, "I don't know."
97
320696
2058
این بود که " نمی دونم".
05:36
"What's going to happenبه وقوع پیوستن to Tibetتبت?"
98
324325
1877
"چه اتفاقی قراره برای تبت بیفته؟"
05:39
"When are we ever
going to get worldجهان peaceصلح?"
99
327226
2980
"کِی قراره به صلح جهانی برسیم؟"
05:42
"What's the bestبهترین way to raiseبالا بردن childrenفرزندان?"
100
330765
2061
"بهترین راهِ تربیتِ فرزندان چیست؟"
05:46
"Franklyصادقانه بگویم," saysمی گوید this very wiseعاقل man,
101
334134
3071
اون مردِ عاقل ، صریحا می گفت که:
05:49
"I don't know."
102
337229
1237
"نمی دونم".
05:52
The Nobelنوبل Prize-winningبرنده جایزه
economistاقتصاددان Danielدانیل Kahnemanکانمن
103
340117
3701
برنده جایزه ی نوبل، اقتصاد دان
دانیل کهمن
05:55
has spentصرف شده more than 60 yearsسالها now
researchingتحقیق humanانسان behaviorرفتار,
104
343842
4503
بیش از ۶۰ سال رو صرفِ تحقیق درباره ی
رفتارِ انسان ها کرده،
06:00
and his conclusionنتیجه is
105
348369
2032
و نتیجه ای که بهش رسیده اینه که:
06:02
that we are always much more confidentمطمئن
of what we think we know
106
350425
4614
ما بیشتر از حدِ معقول،
به چیزهایی که فکر میکنیم" می دونیم شون"،
06:07
than we should be.
107
355063
1725
مطمئن هستیم.
06:08
We have, as he memorablyبه یاد ماندنی putsقرار می دهد it,
108
356812
2659
او بیان کرده که:
06:11
an "unlimitedنامحدود abilityتوانایی
to ignoreچشم پوشی our ignoranceجهل."
109
359495
4204
"ما انسان ها یک تواناییِ نامحدود در
نادیده گرفتنِ جهلِ خودمون داریم."
06:16
We know -- quoteنقل قول, unquoteنقل قول -- our teamتیم
is going to winپیروزی this weekendتعطیلات آخر هفته,
110
364849
5087
ما می دونیم که تیم مون قراره
این آخرِ هفته برنده بشه،
06:21
and we only rememberیاد آوردن that knowledgeدانش
111
369960
2169
و بعدش ما دیگه فقط همینو یادمون میاد.
06:24
on the rareنادر occasionsموارد when we're right.
112
372153
2349
موقعیت های بسیار کمی هست که
درست فهمیده بودیم شون.
06:27
Mostاکثر of the time, we're in the darkتاریک است.
113
375582
2843
اکثرِ مواقع، ما توی تاریکی هستیم.
06:31
And that's where realواقعی intimacyصمیمیت liesدروغ.
114
379319
3475
و همون جاست که صمیمیتِ واقعی هست.
06:36
Do you know what your loverعاشق
is going to do tomorrowفردا?
115
384580
2933
شما از قبلش می دونید که
عاشقتون فردا چیکار براتون میکنه؟
06:40
Do you want to know?
116
388673
1273
اصلا میخواید که بدونید؟
06:43
The parentsپدر و مادر of us all,
as some people call them,
117
391621
2813
پدر و مادرِ همه ی ماها،
(به قولِ بعضی ها)
06:46
Adamآدم and Eveحوا,
118
394458
1159
--آدم و حوا--
06:47
could never dieمرگ, so long as they
were eatingغذا خوردن from the treeدرخت of life.
119
395641
4158
می تونستند جاودانه زندگی کنند،تا وقتی که
از اون درختِ زندگی چیزی نمی خوردند.
06:52
But the minuteدقیقه they beganآغاز شد nibblingنابالغ
120
400631
2198
اما درست همون موقع که شروع به ناخنک زدن
06:54
from the treeدرخت of the knowledgeدانش
of good and evilبد,
121
402853
2582
از اون درختِ علم،
ازدرختِ آگاهی به خوب و بد، کردند،
06:57
they fellسقوط from theirخودشان innocenceبی گناهی.
122
405459
1804
معصومیت شون از بین رفت.
06:59
They grewرشد کرد embarrassedخجالت زده and fretfulفریبنده,
123
407808
3025
اونها خجالت زده و ناراحت،
07:02
self-consciousخودآگاه.
124
410857
1197
و خودآگاه شدند.
07:04
And they learnedیاد گرفتم,
a little too lateدیر است, perhapsشاید,
125
412865
2368
و احتمالا کمی دیر، یاد گرفتند که،
07:07
that there are certainlyقطعا some things
that we need to know,
126
415257
2740
در زندگی چیزهایی هست که ما
نیاز به دونستن شون داریم.
07:10
but there are manyبسیاری, manyبسیاری more
that are better left unexploredناشناخته.
127
418021
3947
ولی، چیزهای بسیار بسیار بیشتری هست،
که بهتره نامعلوم باقی بمونن.
07:15
Now, when I was a kidبچه,
128
423999
1925
وقتی من بچه بودم،
07:17
I knewمی دانست it all, of courseدوره.
129
425948
3318
همه ی اینا رو میدونستم(خنده)
07:21
I had been spendingهزینه کردن 20 yearsسالها
in classroomsکلاس های درس collectingجمع آوری factsحقایق,
130
429290
4212
من ۲۰ سال در کلاس های درس،
به یادگیریِ حقیقت های علمی پرداختم.
07:25
and I was actuallyدر واقع
in the informationاطلاعات businessکسب و کار,
131
433526
2719
و در کسب و کارِ اطلاعات بودم و
07:28
writingنوشتن articlesمقالات for Time Magazineمجله.
132
436269
2150
برای مجله ی تایم، مقاله می نوشتم.
07:31
And I tookگرفت my first realواقعی tripسفر to Japanژاپن
for two-and-a-halfدوتا و نصفی weeksهفته ها,
133
439129
5176
تا اینکه برای اولین بار
به مدتِ دو هفته و نیم به ژاپن سفر کردم،
07:36
and I cameآمد back with a 40-pageصفحه essayمقاله
134
444329
3280
و با یک مقاله ي ۴۰ صفحه ای برگشتم،
07:39
explainingتوضیح دادن everyهرکدام last detailجزئیات
about Japan'sژاپن templesمعابد,
135
447633
3564
که در اون جزییاتِ تمامِ
معابد،
07:43
its fashionsمد ها, its baseballبیسبال gamesبازی ها,
136
451221
2682
سنت ها، بازی بیسبال،
07:46
its soulروح.
137
454490
1159
و روحِ ژاپن
رو ثبت کرده بودم.
07:49
But underneathدر زیر all that,
138
457276
2330
اما در زیرِ پوستِ همه ی اینها،
07:51
something that I couldn'tنمی توانستم understandفهمیدن
139
459630
3177
چیزی بود که من نمی تونستم بفهممش
07:54
so movedنقل مکان کرد me for reasonsدلایل
I couldn'tنمی توانستم explainتوضیح to you yetهنوز,
140
462831
4494
--چیزی که اینقدر من رو تحت ِ تاثیر قرار
داد، به دلایلی که هنوز نمی تونم توضیح بدم شون--
08:00
that I decidedقرار بر این شد to go and liveزنده in Japanژاپن.
141
468087
3209
که باعث شد من تصمیم بگیرم برم و
در ژاپن زندگی کنم.
08:04
And now that I've been there for 28 yearsسالها,
142
472450
2751
و حالا که ۲۸ ساله که اونجا
زندگی میکنم،
08:07
I really couldn'tنمی توانستم tell you
very much at all
143
475225
2400
واقعا نمی تونم واضح براتون
08:09
about my adoptedتصویب شد home.
144
477649
1664
از وطنِ جدیدم تعریف کنم.
08:12
Whichکدام is wonderfulفوق العاده,
145
480222
1347
که همین برای من فوق العاده است.
08:13
because it meansبه معنای everyهرکدام day
I'm makingساخت some newجدید discoveryکشف,
146
481593
2880
چون معنی ش اینه که هرروز
در حالِ کشفِ چیزهای جدیدی هستم.
08:16
and in the processروند,
147
484497
1491
و در همین فرایند،
08:18
looking around the cornerگوشه
and seeingدیدن the hundredصد thousandهزار things
148
486012
3894
من به گوشه و کنار نگاه میکنم
و صدها چیزِ جدید می بینم،
08:21
I'll never know.
149
489930
1301
که از قبل "نمی دونم شون".
08:24
Knowledgeدانش is a pricelessبی بها giftهدیه.
150
492964
2466
علم، یک هدیه ی بی قیمت ه.
08:28
But the illusionتوهم of knowledgeدانش
can be more dangerousخطرناک است than ignoranceجهل.
151
496452
4555
اما توهمِ علم، می تونه از جهل هم
خطرناک تر باشه.
08:33
Thinkingفكر كردن that you know your loverعاشق
152
501895
2633
این که شما فکر کنید که
عاشقتون رو میشناسید،
یا دشمن تون رو می شناسید،
08:37
or your enemyدشمن
153
505115
1157
08:38
can be more treacherousخائنانه
154
506621
1455
می تونه خیانت آمیزتر باشه
08:40
than acknowledgingاذعان کرد you'llشما خواهید بود never know them.
155
508100
2448
از اینکه اعتراف کنید که
هرگز نمی تونید بشناسیدشون.
هر صبح در ژاپن،
وقتی آفتاب توی آپارتمانِ کوچکِ ما پهن میشه
08:43
Everyهرکدام morningصبح in Japanژاپن, as the sunآفتاب
is floodingسیل into our little apartmentاپارتمان,
156
511937
4472
08:48
I take great painsدرد not to consultمشورت کردن
the weatherهوا forecastپیش بینی,
157
516433
4358
من سعی میکنم که
پیش بینی های آب و هوا رو اصلا نبینم،
08:52
because if I do,
158
520815
1638
چون اگه این کارو بکنم،
08:54
my mindذهن will be overcloudedابر بارندگی, distractedپریشان,
159
522477
3263
حواسم پرت میشه و
ذهنم پر از ابر میشه،
08:57
even when the day is brightروشن است.
160
525764
2514
حتی اگه اون روز،
روزِ صاف و آفتابی ای باشه.
من الان ۳۴ ساله که یک
نویسنده ی تمام وقتم.
09:02
I've been a full-timeتمام وقت
writerنویسنده now for 34 yearsسالها.
161
530160
4193
09:06
And the one thing that I have learnedیاد گرفتم
162
534816
2880
و چیزی که تو این مدت
یاد گرفتم اینه که:
09:09
is that transformationدگرگونی comesمی آید
when I'm not in chargeشارژ,
163
537720
3536
تغییر و عوض شدن وقتی رخ میده که
من "مسئول " نیستم،
09:13
when I don't know what's comingآینده nextبعد,
164
541280
2177
وقتی که نمی دونم چی در انتظارمه.
09:15
when I can't assumeفرض I am biggerبزرگتر
than everything around me.
165
543481
4527
وقتی که فرض نمی کنم از تمامِ چیزهای اطرافم
بزرگتر و قوی ترم.
09:21
And the sameیکسان is trueدرست است in love
166
549191
1906
و همین مساله در موردِ عشق هم صدق میکنه.
09:23
or in momentsلحظات of crisisبحران.
167
551643
2276
یا در مواقعِ بحران در زندگی.
09:26
Suddenlyناگهان, we're back in that trishawتریشا again
168
554929
3442
ناگهان، مثِ اینه که توی همون سه چرخه ایم،
09:30
and we're bumpingتندباد off the broadوسیع,
well-litروشن روشن است streetsخیابان ها;
169
558395
4035
و داریم از خیابون های کم نور و
پُر چاله رد میشیم.
09:34
and we're remindedیادآور شدم, really,
of the first lawقانون of travelمسافرت رفتن
170
562454
3664
و بهمون اولین قانونِ سفرکردن یادآوری میشه
09:38
and, thereforeاز این رو, of life:
171
566142
1726
یا در واقع، اولین قانونِ زندگی:
09:41
you're only as strongقوی
as your readinessآمادگی to surrenderتسلیم شدن.
172
569090
4739
"به اندازه ی آمادگیمون برای تسلیم شدن ه
که قوی هستیم".
09:47
In the endپایان, perhapsشاید,
173
575512
2009
و در آخر،
09:49
beingبودن humanانسان
174
577545
1194
انسان بودن
09:51
is much more importantمهم
175
579262
1753
بسیار مهم تر از
09:53
than beingبودن fullyبه طور کامل in the know.
176
581039
2655
به طورِ کامل دونستن ِ همه چیزه.
09:56
Thank you.
177
584763
1186
ممنون م.
09:57
(Applauseتشویق و تمجید)
178
585973
6623
(تشویق)
Translated by Niloofar Sharei
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Pico Iyer - Global author
Pico Iyer has spent more than 30 years tracking movement and stillness -- and the way criss-crossing cultures have changed the world, our imagination and all our relationships.

Why you should listen

In twelve books, covering everything from Revolutionary Cuba to the XIVth Dalai Lama, Islamic mysticism to our lives in airports, Pico Iyer has worked to chronicle the accelerating changes in our outer world, which sometimes make steadiness and rootedness in our inner world more urgent than ever. In his TED Book, The Art of Stillness, he draws upon travels from North Korea to Iran to remind us how to remain focused and sane in an age of frenzied distraction. As he writes in the book, "Almost everybody I know has this sense of overdosing on information and getting dizzy living at post-human speeds ... All of us instinctively feel that something inside us is crying out for more spaciousness and stillness to offset the exhilarations of this movement and the fun and diversion of the modern world."

More profile about the speaker
Pico Iyer | Speaker | TED.com