ABOUT THE SPEAKER
Elizabeth Dunn - Happiness researcher
Elizabeth Dunn discovers ways that people can optimize their use of time, money and technology in order to maximize their own happiness.

Why you should listen

When Elizabeth Dunn got her first job, she wondered what to do with the money that was suddenly appearing in her bank account. So she teamed up with her friend Mike Norton (at Harvard) to figure out how people could use money to buy the most happiness. She and Norton wrote a book called Happy Money, which presents five research-based principles designed to help individuals and organizations use their money in happier ways. It was selected by the Washington Post as one of the "top 20 books every leader should read."

Recently, her work has focused on how people navigate trade-offs between time and money, and how mobile technology can both support and undermine human happiness. Dunn is an avid skier and surfer, and she survived a shark attack.

More profile about the speaker
Elizabeth Dunn | Speaker | TED.com
TED2019

Elizabeth Dunn: Helping others makes us happier -- but it matters how we do it

الیزابت دان: کمک کردن به دیگران ما را شادتر می‌کند--اما مهم است چگونه انجامش دهیم

Filmed:
3,134,334 views

تحقیقات نشان می‌دهد کمک کردن به دیگران ما را شادتر می‌کند. اما روانشناس اجتماعی الیزابت دان در کار پیشگامانه‌اش در مورد بخشندگی و لذت، دریافت که شرطی وجود دارد: مهم است که چگونه کمک کنیم. یاد بگیریم چگونه می‌توانیم اثر مهم‌تری به جای بگذاریم-- و شادی خودمان را در طول مسیر تقویت کنیم-- اگر یک تغییر کلیدی در شیوه کمک کردنمان به دیگران ایجاد کنیم. دان می‌گوید: «بیایید فکر کردن در موردن اهدا کردن را به عنوان یک اجبار اخلاقی متوقف کنیم و شروع به فکر کردن به آن به عنوان منبعی از لذت کنیم.»
- Happiness researcher
Elizabeth Dunn discovers ways that people can optimize their use of time, money and technology in order to maximize their own happiness. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:12
So, I have a prettyبسیار funسرگرم کننده jobکار,
0
730
2999
خب، من شغل خیلی جالبی دارم،
00:15
whichکه is to figureشکل out
what makesباعث می شود people happyخوشحال.
1
3753
3279
اینکه بفهمم چه چیزی
مردم را خوشحال می‌کند.
00:19
It's so funسرگرم کننده, it mightممکن almostتقریبا seenمشاهده گردید
a little frivolousفریبنده,
2
7561
4750
بقدری سرگرم کننده است که شاید
کمی بیهوده به نظر بیاید،
00:24
especiallyبه خصوص at a time where
we're beingبودن confrontedمقابله با
3
12335
2435
مخصوصا زمانی که
00:26
with some prettyبسیار depressingافسرده headlinesسرفصل ها.
4
14794
2550
با عناوین کاملا
ناامید کننده‌ای مواجه می‌شویم.
00:30
But it turnsچرخش out that studyingدر حال مطالعه happinessشادی
mightممکن provideفراهم کند a keyکلیدی
5
18087
4362
اما مشخص شده که مطالعه‌ی شادی
ممکن است کلیدی
00:34
to solvingحل کردن some of the toughestسخت ترین
problemsمشکلات we're facingروبرو شدن.
6
22473
3893
برای حل بعضی از سخت‌ترین مشکلاتی که
با آن مواجه می‌شویم فراهم کند.
00:39
It's takenگرفته شده me almostتقریبا a decadeدهه
to figureشکل this out.
7
27242
3711
تقریبا یک دهه طول کشید
تا این نکته را درک کنم.
00:43
Prettyبسیار earlyزود on in my careerحرفه,
8
31567
1649
در اوایل شروع کار حرفه‌ای خود،
00:45
I publishedمنتشر شده a paperکاغذ in "Scienceعلوم پایه"
with my collaboratorsمشارکت کنندگان,
9
33240
3296
مقاله‌ای در «ساینس»
با همکارانم منتشر کردم،
00:48
entitledحق الزحمه, "Spendingهزینه های Moneyپول
on Othersدیگران Promotesترویج Happinessخوشبختی."
10
36560
3181
با عنوان «خرج کردن برای دیگران
شادی را افزایش می‌دهد.»
00:52
I was very confidentمطمئن in this conclusionنتیجه,
11
40377
2938
به این نتیجه‌گیری کاملا مطمئن بودم،
00:55
exceptبجز for one thing:
12
43339
2036
به جز یک چیز:
00:57
it didn't seemبه نظر می رسد to applyدرخواست to me.
13
45399
3115
به نظر در مورد من کاربردی نداشت.
01:00
(Laughterخنده)
14
48538
1228
(خنده)
01:01
I hardlyبه سختی ever gaveداد moneyپول to charityخیریه,
15
49790
2302
من به ندرت به خیریه پول می‌دادم،
01:04
and when I did,
16
52116
1192
و زمانی که می‌دادم،
01:05
I didn't feel that warmگرم glowدرخشان
I was expectingمنتظر.
17
53332
2842
آن تابش گرمی که انتظارش را
داشتم احساس نمی‌کردم.
01:08
So I startedآغاز شده to wonderتعجب if maybe
there was something wrongاشتباه with my researchپژوهش
18
56723
6153
بنابراین به این فکر افتادم که شاید
اشتباهی در تحقیق من بود
01:14
or something wrongاشتباه with me.
19
62900
3003
یا خودم ایرادی داشتم.
01:19
My ownخودت lacklusterبی نظیر emotionalعاطفی responseواکنش
to givingدادن was especiallyبه خصوص puzzlingگیج کننده
20
67450
5844
واکنش بدون ذوق احساسی من به اهدا کردن
به طور خاصی گیج کننده بود
01:25
because my follow-upپیگیری studiesمطالعات revealedنشان داد
that even toddlersکودک نو پا exhibitedبه نمایش گذاشته joyشادی
21
73318
5254
چون مطالعات تکمیلی من نشان داد
که حتی کودکان نوپا از اهدا کردن چیزی
01:30
from givingدادن to othersدیگران.
22
78596
1627
به دیگران احساس لذت می‌کنند.
01:32
In one experimentآزمایشی, my colleaguesهمکاران
Kileyکیللی Hamlinهملین, Laraلارا Akninاکنت and I
23
80803
3792
در آزمایش من و همکارانم،
کایلی هملین و لارا آکنین،
01:36
broughtآورده شده kidsبچه ها just underزیر
the ageسن of two into the labآزمایشگاه.
24
84619
3603
کودکانی زیر دو سال را به آزمایشگاه آوردیم.
01:40
Now, as you mightممکن imagineتصور کن,
25
88246
1263
همانطور که شاید تصور کنید،
01:41
we had to work with a resourceمنابع
that toddlersکودک نو پا really careاهميت دادن about,
26
89533
4276
ما باید با منبعی کار می‌کردیم
که کودکان واقعا به آن اهمیت می‌دادند،
01:45
so we used the toddlerکودک نو پا equivalentمعادل of goldطلا,
27
93833
3685
بنابراین از چیزی که برای کودکان
معادل طلاست استفاده کردیم،
01:49
namelyاز جمله, Goldfishماهی قرمز crackersکراکر ها.
28
97542
2365
به نام بیسکوئیت‌های ماهی شکل.
01:51
(Laughterخنده)
29
99931
1309
(خنده)
01:53
We gaveداد kidsبچه ها this windfallثروت باد آورده
of Goldfishماهی قرمز for themselvesخودشان
30
101264
3637
ما این بیسکوئیت‌های باد آورده را
به بچه‌ها دادیم که مال خودشان باشد
01:56
and a chanceشانس to give
some of theirخودشان Goldfishماهی قرمز away
31
104925
3017
و با این شانس که
مقداری از بیسکوئیت‌هایشان
01:59
to a puppetعروسک namedتحت عنوان Monkeyمیمون.
32
107966
1986
را به عروسکی به نام مانکی بدهند.
02:02
(Videoویدئو) Researcherپژوهشگر: I foundپیدا شد
even more treatsرفتار می کند,
33
110495
2130
(ویدئو) محقق: من خوراکی
بیشتری پیدا کرده‌ام
02:04
and I'm going to give them all to you.
34
112649
2285
و می‌خواهم همه‌ی آنها را به تو بدهم.
02:06
Toddlerنوپا: Oohاوه. Thank you.
35
114958
2835
کودک: اوه. ممنونم.
02:10
Researcherپژوهشگر: But, you know,
I don't see any more treatsرفتار می کند.
36
118712
2726
محقق: اما می‌دانی،
من هیچ خوراکی دیگری نمی‌بینم.
02:13
Will you give one to Monkeyمیمون?
37
121462
1652
یکی را به مانکی می‌دهی؟
02:16
Toddlerنوپا: Yeah.
Researcherپژوهشگر: Yeah?
38
124278
1620
کودک: بله.
محقق: بله؟
02:18
Toddlerنوپا: Yeah.
39
126720
1461
کودک: بله.
02:24
Here.
40
132852
1156
بفرما.
02:26
Researcherپژوهشگر: Oohاوه, yummyلذیذ. Mmmmمامان.
41
134032
3747
محقق: اوه، خوشمزه است. آممم.
02:30
Toddlerنوپا: All goneرفته, he ateخوردم it.
42
138862
1633
کودک: تمام شد، آن را خورد.
02:34
Elizabethالیزابت Dunnدون: Now, we trainedآموزش دیده
researchپژوهش assistantsدستیار to watch these videosفیلم های
43
142186
3670
الیزابت دان: اکنون، ما دستیاران تحقیق را
آموزش دادیم تا ویدئوها را تماشا کنند
02:37
and codeکد toddlers'کودکان نوپا emotionalعاطفی reactionsواکنش ها.
44
145880
2555
و عکس‌العمل‌های احساسی
کودکان را کد گذاری کنند.
02:40
Of courseدوره, we didn't tell them
our hypothesesفرضیه ها.
45
148459
2154
البته، ما فرضیات خودمان را به آنها نگفتیم.
02:43
The dataداده ها revealedنشان داد that toddlersکودک نو پا
were prettyبسیار happyخوشحال
46
151357
2812
داده‌ها نشان داد کودکان خیلی خوشحال بودند
02:46
when they got this pileشمع
of Goldfishماهی قرمز for themselvesخودشان,
47
154193
2858
وقتی این حجم از بیسکوئیت‌ها را
برای خودشان داشتند،
02:49
but they were actuallyدر واقع even happierشادتر
48
157075
1834
اما در واقع حتی خوشحالتر بودند
02:50
when they got to give
some of theirخودشان Goldfishماهی قرمز away.
49
158933
2853
وقتی که باید مقداری از
بیسکوئیت‌هایشان را ببخشند.
02:54
And this warmگرم glowدرخشان of givingدادن
persistsهمچنان ادامه دارد into adulthoodبزرگسالان.
50
162423
4418
و این تابش گرم دادن
تا بزرگسالی ادامه می‌یابد.
02:58
When we analyzedتجزیه و تحلیل شده surveysنظرسنجی ها
from more than 200,000 adultsبزرگسالان
51
166865
4245
وقتی ما تحقیق‌هایی را
از بیش از ۲۰۰.۰۰۰ بزرگسال
03:03
acrossدر سراسر the globeجهان,
52
171134
1553
از سرتاسر دنیا بررسی کردیم،
03:04
we saw that nearlyتقریبا a thirdسوم
of the world'sجهان populationجمعیت
53
172711
3212
مشاهده کردیم که تقریبا
یک سوم از جمعیت جهان
03:07
reportedگزارش داد givingدادن at leastکمترین some moneyپول
to charityخیریه in the pastگذشته monthماه.
54
175947
3924
حداقل دادن کمی پول به خیریه را
در ماه گذشته را اعلام کرده بودند.
03:12
Remarkablyقابل توجه, in everyهرکدام
majorعمده regionمنطقه of the worldجهان,
55
180535
4053
به طور قابل توجهی،
درتمام مناطق بزرگ جهان،
03:16
people who gaveداد moneyپول to charityخیریه
were happierشادتر than those who did not,
56
184612
4549
افرادی که برای خیریه پول داده بودند
خوشحال‌تر از آنهایی بودند که نداده بودند،
03:21
even after takingگرفتن into accountحساب
theirخودشان ownخودت personalشخصی financialمالی situationوضعیت.
57
189185
3825
حتی بعد از درنظر گرفتن شرایط مالی خودشان.
03:25
And this correlationهمبستگی wasn'tنبود trivialبدیهی.
58
193769
2597
و این همبستگی جزئی نبود.
03:28
It lookedنگاه کرد like givingدادن to charityخیریه
59
196908
2102
به نظر می‌رسید کمک به خیریه
03:31
madeساخته شده about the sameیکسان
differenceتفاوت for happinessشادی
60
199034
2422
همان میزان شادی ایجاد می‌کرد
03:33
as havingداشتن twiceدو برابر as much incomeدرآمد.
61
201480
2663
که دو برابر درآمد داشته باشید.
03:37
Now, as a researcherپژوهشگر,
62
205857
2087
اکنون، به عنوان یک محقق،
03:39
if you're luckyخوش شانس enoughکافی
to stumbleتلو تلو خوردن on an effectاثر
63
207968
2533
اگر آن اندازه خوش شانس هستید
که از تاثیری سردرگم شوید
03:42
that replicatesتکثیر می کند around the worldجهان
in childrenفرزندان and adultsبزرگسالان alikeبه طور یکسان,
64
210525
4112
که درسرتاسر دنیا بین کودکان
و بزرگسالان تکرار می‌شود،
03:46
you startشروع کن to wonderتعجب:
65
214661
1849
شما به این فکر می‌افتید:
03:48
Could this be partبخشی of humanانسان natureطبیعت?
66
216534
2800
آیا این می‌تواند بخشی از ذات انسان باشد؟
03:51
We know that pleasureلذت
reinforcesتقویت می کند adaptiveتطبیقی behaviorsرفتار
67
219848
4553
ما می‌دانیم که لذت بخشی از
رفتارهای تطبیقی را تقویت می‌کند
03:56
like eatingغذا خوردن and sexارتباط جنسی
68
224425
1892
مانند خوردن و روابط جنسی
03:58
that help perpetuateادامه دادن our speciesگونه ها,
69
226341
3051
که کمک می‌کند گونه‌های ما دوام پیدا کنند،
04:01
and it lookedنگاه کرد to me like givingدادن
mightممکن be one of those behaviorsرفتار.
70
229416
4375
و به نظر من رسید که ممکن است
اهدا کردن یکی از آن رفتارها باشد.
04:06
I was really excitedبرانگیخته about these ideasایده ها,
71
234639
2802
من واقعا درمورد
این ایده‌ها هیجان زده بودم،
04:09
and I wroteنوشت about them
in the "Newجدید Yorkیورک Timesبار."
72
237465
2439
و درمورد آنها در «نیویورک تایمز» نوشتم.
04:12
One of the people who readخواندن this articleمقاله
73
240457
2115
یکی از افرادی که این مقاله را خواند
04:14
was my accountantحسابدار.
74
242596
1602
حسابدارم بود.
04:16
(Laughterخنده)
75
244222
3045
(خنده)
04:19
Yeah.
76
247291
1162
بله.
04:20
At taxمالیات time, I foundپیدا شد myselfخودم
seatedنشسته acrossدر سراسر from him,
77
248477
4050
زمان مالیات، خودم را می‌بینم
که رو به روی او نشسته‌ام،
04:24
watchingتماشا کردن as he slowlyبه آرامی tappedشنود گذاشت his penخودکار
78
252551
2960
او را نگاه می‌کنم که به آرامی قلمش را روی
04:27
on the charitableخیریه givingدادن lineخط
of my taxمالیات returnبرگشت
79
255535
2880
خط کمک به خیریه
در اظهارنامه مالیاتی‌ام می‌زند
04:30
with this look of, like,
80
258439
2017
با نگاهی که،
04:32
poorlyضعیف concealedپنهان disapprovalرد.
81
260480
2397
سرزنش در آن به به سختی پنهان است.
04:34
(Laughterخنده)
82
262901
2051
(خنده)
04:36
Despiteبا وجود buildingساختمان my careerحرفه
by showingنشان دادن how great givingدادن can feel,
83
264976
4876
علی‌رغم ساخت حرفه‌ام برای نشان دادن اینکه
اهدا کردن چه حس خوبی می‌تواند داشته باشد،
04:41
I actuallyدر واقع wasn'tنبود doing very much of it.
84
269876
3534
خودم در حقیقت زیاد به آن عمل نمی‌کردم.
04:45
So I resolvedحل شد to give more.
85
273434
2591
بنابراین تصمیم گرفتم بیشتر اهدا کنم.
04:48
Around that time,
86
276944
1834
در آن زمان،
04:50
devastatingویرانگر storiesداستان ها about
the Syrianسوریه refugeeپناهنده crisisبحران
87
278802
3734
داستان‌های نابودکننده‌ای
درباره‌ی بحران پناهندگان سوری
04:54
were everywhereدر همه جا.
88
282560
1639
همه جا پخش بود.
04:56
I really wanted to help,
89
284826
1530
من واقعا می‌خواستم کمک کنم،
04:58
so I pulledکشیده out my creditاعتبار cardکارت.
90
286380
2798
بنابراین کارت اعتباری‌ام را بیرون کشیدم.
05:01
I knewمی دانست my donationsکمک های مالی would probablyشاید
make a differenceتفاوت for someoneکسی somewhereجایی,
91
289202
5268
می‌دانستم کمک من احتمالا در جایی
برای کسی تفاوتی ایجاد خواهد کرد،
05:06
but going to the websiteسایت اینترنتی
of an effectiveتاثير گذار charityخیریه
92
294494
2930
اما بعد از رفتن به وب سایت
یک خیریه‌ی کارآمد
05:09
and enteringورود my Visaویزا numberعدد
93
297448
2094
و وارد کردن شماره [کارت اعتباری] ویزایم
05:11
still just didn't feel like enoughکافی.
94
299566
2438
همچنان حس کافی رضایت با من نبود .
05:15
That's when I learnedیاد گرفتم
about the Groupگروه of Fiveپنج.
95
303091
3641
آن زمان بود که در مورد
گروه پنج نفره آگاه شدم.
05:19
The Canadianکانادایی governmentدولت
allowsاجازه می دهد any fiveپنج Canadiansکانادایی ها
96
307717
3587
دولت کانادا به هر پنج نفر
کانادایی اجازه می‌دهد
05:23
to privatelyخصوصی sponsorحامی مالی a familyخانواده of refugeesپناهندگان.
97
311328
3092
تا به صورت خصوصی
حامی یک خانواده‌ی پناهنده شوند.
05:27
You have to raiseبالا بردن enoughکافی moneyپول
to supportحمایت کردن the familyخانواده
98
315166
2767
شما باید به اندازه کافی
پول داشته باشید تا از آن خانواده
05:29
for theirخودشان first yearسال in Canadaکانادا,
99
317957
1933
در سال اولشان در کانادا حمایت کنید،
05:31
and then they literallyعینا
get on a planeسطح to your cityشهر.
100
319914
3676
و آنها به معنای واقعی
سوارهواپیما می‌شوند و به شهر شما می‌آیند.
05:36
One of the things that I think
is so coolسرد about this programبرنامه
101
324608
3750
یکی از چیزهایی که فکر می‌کنم
درمورد این برنامه بسیار جالب است
05:40
is that no one is allowedمجاز to do it aloneتنها.
102
328382
2461
این است که کسی اجازه ندارد
تنهایی آن را انجام دهد.
05:42
And insteadبجای of a Groupگروه of Fiveپنج,
103
330867
2211
و به جای گروه پنج نفره،
05:45
we endedبه پایان رسید up partneringهمکاری
with a communityجامعه organizationسازمان
104
333102
2513
ما در نهایت با سازمانی اجتماعی شراکت کردیم
05:47
and formingشکل گیری a groupگروه of 25.
105
335639
2887
و گروهی ۲۵ نفره ساختیم.
05:51
After almostتقریبا two yearsسالها
of paperworkکاغذکاری and waitingدر انتظار,
106
339716
3771
بعد از حدود دو سال
تشریفات اداری و انتظار،
05:55
we learnedیاد گرفتم that our familyخانواده
would be arrivingرسیدن in Vancouverونکوور
107
343511
2694
فهمیدیم که خانواده‌ی ما
05:58
in lessکمتر than sixشش weeksهفته ها.
108
346229
1858
در کمتر از شش هفته به ونکوور خواهد رسید
06:00
They had fourچهار sonsپسران and a daughterفرزند دختر,
109
348795
2522
آنها چهار پسر و یک دختر داشتند،
06:03
so we racedمسابقه to find them a placeمحل to liveزنده.
110
351341
2921
بنابراین به سرعت شروع به پیدا کردن
مکانی برای زندگی آنها کردیم
06:06
We were very luckyخوش شانس to find them a houseخانه,
111
354786
2485
ما خوش شانس بودیم که
خانه‌ای برای آنها پیدا کردیم،
06:09
but it neededمورد نیاز است quiteکاملا a bitبیت of work.
112
357295
1689
اما کار زیادی لازم داشت.
06:11
So my friendsدوستان cameآمد out
on eveningsشب ها and weekendsتعطیلات آخر هفته
113
359008
2948
بنابراین دوستان من شب‌ها
و آخر هفته‌ها می‌آمدند
06:13
and paintedنقاشی شده and cleanedپاک شده
and assembledمونتاژ furnitureمبلمان.
114
361980
3319
و رنگ می‌کردند تمیز می‌کردند
و اثاثیه‌ را سرهم می‌کردند.
06:17
When the bigبزرگ day cameآمد,
115
365807
1658
وقتی روز موعود رسید،
06:19
we filledپر شده theirخودشان fridgeیخچال
with milkشیر and freshتازه fruitمیوه
116
367489
3406
ما یخچال آنها را با شیر
و میوه تازه پر کردیم
06:22
and headedهدایت to the airportفرودگاه
to meetملاقات our familyخانواده.
117
370919
3480
و به سمت فرودگاه رفتیم
تا خانواده‌مان را ملاقات کنیم.
06:26
It was a little overwhelmingغافلگیر کننده for everyoneهر کس,
118
374423
3765
برای همه کمی طاقت‌فرسا بود،
06:30
especiallyبه خصوص the four-year-oldچهار ساله.
119
378212
1917
به خصوص برای کودک چهارساله.
06:32
His motherمادر was reunitedدوباره متحد شد with her sisterخواهر
120
380646
2927
مادرش به خواهر خود ملحق شده بود
06:35
who had come to Canadaکانادا earlierقبلا
throughاز طریق the sameیکسان programبرنامه.
121
383597
3055
که قبلا از طریق
همین برنامه به کانادا آمده بود.
06:39
They hadn'tتا به حال نیست seenمشاهده گردید eachهر یک other in 15 yearsسالها.
122
387074
3517
۱۵ سال بود که همدیگر را ندیده بودند.
06:43
When you hearشنیدن that more than
5.6 millionمیلیون refugeesپناهندگان have fledفرار کرد Syriaسوریه,
123
391952
6418
وقتی می‌شنوید بیش از ۵.۶ میلیون
پناهنده از سوریه فرار کرده‌اند،
06:50
you're facedدر مواجهه with this tragedyتراژدی
124
398394
2013
با مصیبتی مواجه می‌شوید
06:52
that the humanانسان brainمغز hasn'tنه really
evolvedتکامل یافته است to comprehendدرک.
125
400431
4710
که مغز انسان واقعا
برای درک آن تکامل نیافته است.
06:57
It's so abstractچکیده.
126
405165
1993
خیلی مفهومی است.
07:00
Before, if any of us had been askedپرسید:
to donateاهدا کن 15 hoursساعت ها a monthماه
127
408746
3189
قبلا، اگر از کسی از ما
خواسته شده بود ۱۵ ساعت در ماه
07:03
to help out with the refugeeپناهنده crisisبحران,
128
411959
2575
برای کمک به بحران پناهندگان اهدا کند،
07:06
we probablyشاید would have said no.
129
414558
2090
ما احتمالا نه می‌گفتیم.
07:09
But as soonبه زودی as we tookگرفت our familyخانواده
to theirخودشان newجدید home in Vancouverونکوور,
130
417545
3501
اما به محض اینکه ما خانواده‌مان را
به خانه‌ی جدیدشان در ونکور بردیم،
07:13
we all had the sameیکسان realizationتحقق:
131
421070
2371
همه ما درک یکسانی داشتیم:
07:15
we were just going to do whateverهر چه it tookگرفت
to help them be happyخوشحال.
132
423465
3644
ما حاضر بودیم هر کاری کنیم
که آنها را شاد کند.
07:19
This experienceتجربه madeساخته شده me think
a little more deeplyعمیقا about my researchپژوهش.
133
427743
5782
این تجربه باعث شد
در مورد تحقیقم عمیق‌تر فکر کنم.
07:25
Back in my labآزمایشگاه,
134
433972
1300
قبلا درآزمایشگاهم،
07:27
we'dما می خواهیم seenمشاهده گردید the benefitsمنافع of givingدادن spikeسنبله
135
435296
2792
دیده بودیم که مزایای اهدا افزایش می‌یابد
07:30
when people feltنمد a realواقعی senseاحساس
of connectionارتباط with those they were helpingکمک
136
438112
3976
وقتی مردم حس ارتباطی واقعی با افرادی که
به آنها کمک می‌کردند را لمس می‌کردند
07:34
and could easilyبه آسانی envisionتجسم
the differenceتفاوت they were makingساخت
137
442112
2715
و به سادگی می‌توانستند
تفاوتی که ایجاد می‌کنند را
07:36
in those individuals'اشخاص حقیقی' livesزندگی می کند.
138
444851
1537
در زندگی آن افراد ببینند.
07:39
For exampleمثال, in one experimentآزمایشی,
139
447333
1871
برای مثال، در یک آزمایش،
07:41
we gaveداد participantsشركت كنندگان an opportunityفرصت
to donateاهدا کن a bitبیت of moneyپول
140
449228
2911
به شرکت کنندگان موقعیتی دادیم
تا مقداری پول اهدا کنند
07:44
to eitherیا UNICEFیونیسف or Spreadانتشار دادن the Netخالص.
141
452163
2588
به یونیسف یا Spread the Net.
07:46
We choseانتخاب کرد these charitiesموسسات خیریه intentionallyاز قصد,
142
454775
2272
ما عمدا این خیریه‌ها را انتخاب کردیم،
07:49
because they were partnersهمکاران and sharedبه اشتراک گذاشته شده
the sameیکسان criticallyانتقادی importantمهم goalهدف
143
457071
3851
چون آنها شریک بودند و هدف بسیار مهم یکسانی
07:52
of promotingترویج children'sکودکان healthسلامتی.
144
460946
1542
جهت افزایش سلامتی کودکان داشتند.
07:55
But I think UNICEFیونیسف is just
suchچنین a bigبزرگ, broadوسیع charityخیریه
145
463798
4642
اما فکر می‌کنم یونیسف آنچنان
خیریه‌ی بزرگ و گسترده‌ای است
08:00
that it can be a little hardسخت to envisionتجسم
146
468464
1983
که تصور آن می‌تواند کمی سخت باشد
08:02
how your ownخودت smallکوچک donationکمک مالی
will make a differenceتفاوت.
147
470471
3230
که چگونه اهدای کوچ شما تفاوتی ایجاد کند.
08:06
In contrastتضاد, Spreadانتشار دادن the Netخالص
offersارائه می دهد donorsاهدا کنندگان a concreteبتن promiseوعده:
148
474245
5022
در مقابل، Spread the Net
به اهدا کنندگان قولی ملموس می‌دهد:
08:11
for everyهرکدام 10 dollarsدلار donatedاهدا شد,
149
479291
1605
به ازای هر۱۰ دلار اهدایی،
08:12
they provideفراهم کند one bedبستر netخالص
to protectمحافظت a childکودک from malariaمالاریا.
150
480920
3669
آنها یک تور پشه‌بند برای محافظت از
یک کودک در مقابل مالاریا فراهم می‌کنند.
08:17
We saw that the more moneyپول
people gaveداد to Spreadانتشار دادن the Netخالص,
151
485368
3481
ما دیدیم هر مقدار پول بیشتری که مردم برای
Spread the Net می‌دادند،
08:20
the happierشادتر they reportedگزارش داد
feelingاحساس afterwardپس از آن.
152
488873
3042
بعدا احساس شادی بیشتری را گزارش می‌کردند.
08:24
In contrastتضاد, this emotionalعاطفی
returnبرگشت on investmentسرمایه گذاری
153
492740
4130
برعکس آن، این برگشت احساسی در سرمایه‌گذاری
08:28
was completelyبه صورت کامل eliminatedحذف شد
when people gaveداد moneyپول to UNICEFیونیسف.
154
496894
4485
وقتی مردم کمکی به
یونیسف می‌کردند کاملا حذف می‌شد.
08:33
So this suggestsحاکی از that just
givingدادن moneyپول to a worthwhileارزشمند charityخیریه
155
501994
4087
بنابراین این نکته برداشت می‌شود که
پول دادن به خیریه‌ای ارزنده
08:38
isn't always enoughکافی.
156
506105
1489
به تنهایی کافی نیست.
08:39
You need to be ableتوانایی to envisionتجسم
157
507997
2129
شما نیاز دارید تصور کنید
08:42
how, exactlyدقیقا, your dollarsدلار
are going to make a differenceتفاوت.
158
510150
3645
دلارهایتان دقیقا چگونه
تفاوت ایجاد می‌کنند.
08:46
Of courseدوره, the Groupگروه of Fiveپنج programبرنامه
takes this ideaاندیشه to a wholeکل newجدید levelسطح.
159
514524
4758
البته، گروه پنج نفره این ایده را
به سطح کاملا جدیدی می‌برد.
08:51
When we first tookگرفت on this projectپروژه,
160
519678
1723
در ابتدا وقتی این پروژه را پذیرفتیم،
08:53
we would talk about when
the refugeesپناهندگان would arriveرسیدن.
161
521425
3242
در مورد زمانی صحبت می‌کردیم
که پناهندگان برسند.
08:57
Now, we just referمراجعه کنید to them as our familyخانواده.
162
525158
3448
اکنون، ما به آنها فقط به عنوان
خانواده‌مان اشاره می‌کنیم.
09:00
Recentlyبه تازگی, we tookگرفت the kidsبچه ها iceیخ skatingاسکیت بازی,
163
528630
2592
اخیرا، ما بچه‌ها را به اسکی روی یخ بردیم،
09:03
and laterبعد that day,
my six-year-oldشش ساله, Oliverالیور, askedپرسید: me,
164
531246
4221
و بعدا در آن روز،
الیور شش ساله‌ی من، از من پرسید،
09:07
"Mommyمامان, who is the oldestقدیمی ترین
kidبچه in our familyخانواده?"
165
535491
2736
«مامان، بزرگترین فرزند خانواده‌مان
چه کسی هست؟»
09:10
I assumedفرض he was talkingصحبت کردن
about his plethoraکثیف of cousinsعموزاده ها,
166
538908
3624
در ابتدا فکر کردم در مورد فرزندان
اقوام نزدیک زیادی که داریم سوال می‌کند،
09:14
and he was talkingصحبت کردن about them,
167
542556
2000
و او داشت در مورد آنها صحبت می‌کرد،
09:16
but alsoهمچنین about our Syrianسوریه familyخانواده.
168
544580
2514
اما همینطورخانواده سوریه‌ای‌ ما.
09:19
Sinceاز آنجا که our familyخانواده arrivedوارد شد,
169
547832
1841
از وقتی خانواده‌مان رسید،
09:21
so manyبسیاری people and organizationsسازمان های
have offeredارایه شده to help,
170
549697
4160
خیلی از افراد و سازمان‌ها
پیشنهاد کمک کرده‌اند،
09:25
providingفراهم آوردن everything
from freeرایگان dentalدندانی fillingsپر کردن
171
553881
3545
با فراهم کردن هرچیزی از پر کردن دندان
09:29
to summerتابستان campsاردوگاه ها.
172
557450
2005
تا اردوهای تابستانی.
09:32
It's madeساخته شده me see the goodnessخوبی
that existsوجود دارد in our communityجامعه.
173
560125
4097
این کار باعث شده است خوبی که
در جامعه ما هست را ببینم.
09:36
Thanksبا تشکر to one donationکمک مالی,
174
564990
1587
به لطف یکی از اهداها،
09:38
the kidsبچه ها got to go to bikeدوچرخه campاردوگاه,
175
566601
2788
بچه‌ها باید به اردوی دوچرخه‌سواری بروند،
09:41
and everyهرکدام day of the weekهفته,
176
569413
1498
و هر روز هفته،
09:42
some memberعضو of our groupگروه
triedتلاش کرد to be there to cheerتشویق کردن for them.
177
570935
3092
بعضی از اعضای گروه سعی می‌کردند
آنجا باشند تا آنها را تشویق کنند.
09:46
I happenedاتفاق افتاد to be there
178
574591
1177
اتفاقی آنجا بودم،
09:47
the day the trainingآموزش wheelsچرخ ها
were supposedقرار است to come off,
179
575792
2554
روزی که قرار بود
چرخ‌های کمکی جدا شوند
09:50
and let me tell you, the four-year-oldچهار ساله
did not think this was a good ideaاندیشه.
180
578370
3965
و باید بگویم که چهارساله ما
فکر نمی‌کرد ایده‌ی خوبی باشد.
09:55
So I wentرفتی over and talkedصحبت کرد to him
181
583483
2094
بنابراین پیش او رفتم و با او
09:57
about the long-termبلند مدت benefitsمنافع
of ridingسواری withoutبدون trainingآموزش wheelsچرخ ها.
182
585601
3627
در مورد مزایای بلند مدت رانندگی کردن
بدون چرخ‌های کمکی صحبت کردم.
10:01
(Laughterخنده)
183
589252
2438
(خنده)
10:03
Then I rememberedبه یاد داشته باشید that he was fourچهار
and barelyبه سختی spokeصحبت کرد Englishانگلیسی.
184
591714
3903
و بعد یادم آمد که او فقط چهارسال دارد
و به سختی انگلیسی حرف می‌زد.
10:07
So I revertedبازگشت to two wordsکلمات
he definitelyقطعا knewمی دانست:
185
595641
4017
بنابراین به کلمه‌ای برگشتم که او بلد بود:
10:11
iceیخ creamکرم رنگ.
186
599682
1195
بستنی.
10:13
You try withoutبدون trainingآموزش wheelsچرخ ها,
I'll buyخرید you iceیخ creamکرم رنگ.
187
601535
3487
اگر بدون چرخ‌های کمکی را امتحان کنی،
برایت بستنی می‌خرم.
10:17
Here'sاینجاست what happenedاتفاق افتاد nextبعد.
188
605046
1631
این چیزی است که بعدا اتفاق افتاد.
10:19
(Videoویدئو) EDED: Yes. Yeah!
189
607565
2741
(ویدئو): الیزابت دان: بله. بله!
10:22
Kidبچه: I'm gonna try.
190
610330
1151
کودک: می‌خواهم سعی کنم.
10:23
EDED: Oh my God! Look at you go!
191
611505
1877
الیزابت: اوه خدای من! آفرین!
10:25
(Squealingصدای فش فش) Look at you go!
You're doing it all by yourselfخودت!
192
613406
2891
(جیغ) آفرین!
تو داری تنهایی انجامش می‌دهی!
10:28
(Audienceحضار) (Laughterخنده)
193
616321
1205
(حضار)(خنده)
10:29
(Videoویدئو) EDED: Good jobکار!
194
617550
2104
(ویدئو) الیزابت دان: عالی بود!
10:32
(Audienceحضار) (Laughterخنده)
195
620142
1537
(حضار)(خنده)
10:33
(Applauseتشویق و تمجید)
196
621703
4459
(تشویق)
10:38
EDED: So this is the kindنوع of helpingکمک
that humanانسان beingsموجودات evolvedتکامل یافته است to enjoyلذت بردن,
197
626186
5901
الیزابت: خب این نوعی از کمک است که انسان
برای لذت بردن ایجاد کرده است.
10:44
but for 40 yearsسالها,
198
632111
1911
اما در طول ۴۰ سال،
10:46
Canadaکانادا was the only countryکشور in the worldجهان
199
634046
2447
کانادا تنها کشوری در جهان بود
10:48
that allowedمجاز privateخصوصی citizensشهروندان
to sponsorحامی مالی refugeesپناهندگان.
200
636517
3460
که اجازه داد شهروندان عادی
حامی پناهندگان شوند.
10:52
Now -- Canadaکانادا!
201
640565
2184
اکنون--کانادا!
10:54
(Applauseتشویق و تمجید)
202
642773
2160
(تشویق)
10:56
It's prettyبسیار great.
203
644957
1316
خیلی عالی است.
10:59
Now Australiaاسترالیا and the UKانگلستان
are startingراه افتادن up similarمشابه programsبرنامه ها.
204
647354
3546
اکنون استرالیا و انگلیس هم در حال
شروع کردن برنامه‌های مشابهی هستند.
11:03
Just imagineتصور کن how differentناهمسان
the refugeeپناهنده crisisبحران could look
205
651613
3503
تنها تصور کنید بحران پناهندگان
چقدر می‌تواند متفاوت به نظر برسد
11:07
if more countriesکشورها madeساخته شده this possibleامکان پذیر است.
206
655140
2459
اگر کشورهای بیشتری
این امر را ممکن می‌ساختند.
11:10
Creatingپدید آوردن these kindsانواع of meaningfulمعنی دار
connectionsارتباطات betweenبین individualsاشخاص حقیقی
207
658647
3981
ایجاد کردن این قبیل
ارتباطات معنی‌دار بین افراد
11:14
providesفراهم می کند an opportunityفرصت
to dealمعامله with challengesچالش ها
208
662652
2867
موقعیتی فراهم می‌کند که
با چالش‌هایی سروکار داشته باشیم
11:17
that feel overwhelmingغافلگیر کننده.
209
665543
2124
که به نظر طاقت فرسا می‌آیند.
11:20
One of those challengesچالش ها liesدروغ just blocksبلوک ها
from where I'm standingایستاده right now,
210
668429
4929
یکی از آن چالش‌ها فقط چند بلوک
با جایی که من اکنون ایستاده‌ام فاصله دارد،
11:25
in the Downtownمرکز شهر EastsideEastside of Vancouverونکوور.
211
673382
2604
در قسمت شرق مرکزشهر در ونکور.
11:28
By some measuresمعیارهای, it's the poorestفقیرترین
urbanشهری postalپست الکترونیکی codeکد in Canadaکانادا.
212
676010
4328
با برخی معیارها،
فقیرترین منطقه‌ی شهری در کاناداست.
11:32
We actuallyدر واقع debatedبحث شد whetherچه
to bringآوردن over a familyخانواده of refugeesپناهندگان,
213
680854
3085
در حقیقت ما برای آوردن
خانواده‌ای پناهنده مباحثه کردیم،
11:35
because there are so manyبسیاری people
right here alreadyقبلا strugglingمبارزه می کنند.
214
683963
3652
چون مردم زیادی همین جا وجود دارند
که از قبل در حال تقلا کردن هستند.
11:39
My friendدوست Evanاوان told me
that when he was a kidبچه
215
687639
2684
دوستم ایوان به من گفت وقتی بچه بود
11:42
and his parentsپدر و مادر droveرانندگی کرد
throughاز طریق this neighborhoodمحله,
216
690347
2269
و خانواده‌اش در این محله رانندگی می‌کردند،
11:44
he would duckاردک down in the back seatصندلی.
217
692640
2517
در صندلی عقب با پایین بردن سرش
خودش را مخفی می‌کرد.
11:48
But Evan'sاوان parentsپدر و مادر
never would have guessedحدس زده
218
696077
2537
اما والدین ایوان هیچوقت حدس نمی‌زدند
11:50
that when he grewرشد کرد up,
219
698638
1617
که وقتی او بزرگ شود،
11:52
he would openباز کن up the doorsدرب ها
of a localمحلی restaurantرستوران
220
700279
2701
او درهای یک رستوران محلی را باز می‌کند
11:55
and inviteدعوت this communityجامعه insideداخل
to enjoyلذت بردن three-courseسه دوره dinnersشام.
221
703004
4315
و این جامعه را برای لذت بردن از
شامی کامل به داخل دعوت می‌کند.
11:59
The programبرنامه that Evanاوان helpedکمک کرد buildساختن
is calledبه نام "Plentyفراوانی of Platesصفحات,"
222
707997
3871
این برنامه که ایوان برای ایجاد آن
کمک کرد «بشقاب‌های فراوان» نام دارد،
12:03
and the goalهدف is not just
to provideفراهم کند freeرایگان mealsوعده های غذایی
223
711892
2417
و هدف آن تنها این نیست که غذای رایگان بدهد
12:06
but to createايجاد كردن momentsلحظات of connectionارتباط
224
714333
2026
بلکه لحظاتی ازارتباط ایجاد کند
12:08
betweenبین people who otherwiseدر غیر این صورت
mightممکن never make eyeچشم contactتماس.
225
716383
3396
بین مردمی که در غیر آن حالت حتی
ممکن است تماس چشمی هم برقرار نکنند.
12:12
Eachهر یک night, a localمحلی businessکسب و کار
sponsorsحامیان مالی the dinnerشام
226
720216
3080
هر شب، یک کسب‌وکار بومی
شام را پشتیبانی می‌کند
12:15
and sendsمی فرستد a teamتیم of volunteersداوطلبان
227
723320
1928
و تیمی از داوطلبان اعزام می‌کند
12:17
who help make and serveخدمت the mealوعده غذایی.
228
725272
1944
که برای پخت و سرو غذا کمک می‌کنند.
12:19
Afterwardپس از آن, the leftoversباقی مانده get distributedتوزیع شده
to people who are out on the streetخیابان,
229
727732
4886
سپس، باقی‌مانده‌ها بین افرادی که بیرون
در خیابان هستند توزیع می‌شود،
12:24
and importantlyمهم است, there's enoughکافی moneyپول left
230
732642
2019
و مهم اینجاست، که پول کافی باقی بماند
12:26
to provideفراهم کند a thousandهزار freeرایگان lunchesناهار
for this communityجامعه
231
734685
2520
تا برای روزهای بعد هزار غذا برای این جماعت
12:29
in the daysروزها that followدنبال کردن.
232
737229
1570
فراهم کنند.
12:31
But the benefitsمنافع of this programبرنامه
extendگسترش beyondفراتر foodغذا.
233
739494
3600
اما مزایای این برنامه فراتر از غذاست.
12:35
For the volunteersداوطلبان, it providesفراهم می کند
an opportunityفرصت to engageمشغول کردن with people,
234
743666
4657
برای داوطلبان، موقعیتی فراهم می‌کند
که با مردم سر و کار داشته باشند.
12:40
to sitنشستن down and hearشنیدن theirخودشان storiesداستان ها.
235
748347
2909
تا با آنها بنشینند
و داستانهایشان را بشنوند.
12:43
After this experienceتجربه,
one volunteerداوطلب changedتغییر کرد his commuteرفت و آمد
236
751733
4153
بعد از این تجربه، یکی از داوطلبان
مسیر رفت و برگشتش را تغییر داد
12:47
so that insteadبجای of avoidingپرهیز کردن
this neighborhoodمحله,
237
755910
2879
تا به جای خودداری از این محله،
12:50
he walksپیاده روی می کند throughاز طریق it,
238
758813
1502
از وسط آن عبور کند،
12:52
smilingخندان or makingساخت eyeچشم contactتماس
as he passesعبور می کند familiarآشنا facesچهره ها.
239
760339
4020
لبخند بزند و تماس چشمی برقرار کند
وقتی از کنار چهره‌های آشنا عبور می‌کند.
12:57
All of us are capableقادر به
of findingیافته joyشادی in givingدادن.
240
765270
3773
همه‌ی ما قادر به پیدا کردن لذت
در اهدا کردن هستیم.
13:01
But we shouldn'tنباید expectانتظار this
to happenبه وقوع پیوستن automaticallyبطور خودکار.
241
769551
3189
اما نباید انتظار داشته باشیم
این اتفاق به صورت خودکار بیفتد.
13:05
Spendingهزینه های moneyپول helpingکمک othersدیگران
doesn't necessarilyلزوما promoteترویج happinessشادی.
242
773359
4292
خرج کردن پول برای کمک به دیگران
الزاما باعث افزایش شادی نمی‌شود.
13:09
Insteadبجای, it mattersمسائل how we do it.
243
777675
3099
در عوض، مهم است که چطور انجامش می‌دهیم.
13:13
And if we want people to give more,
244
781223
2689
و اگر می‌خواهیم مردم بیشتر کمک کنند،
13:15
we need to subvertفرو ریختن the way we think
about charitableخیریه givingدادن.
245
783936
4126
باید روشی را که در مورد کمک
به خیریه فکر می‌کنیم تغییر دهیم.
13:20
We need to createايجاد كردن opportunitiesفرصت ها to give
246
788086
2535
ما باید موقعیت‌هایی
برای اهدا کردن ایجاد کنیم
13:22
that enableفعال کردن us to appreciateقدردانی
our sharedبه اشتراک گذاشته شده humanityبشریت.
247
790645
3457
که ما را قادر می‌سازد
انسانیت مشترکمان را ارج بنهیم.
13:26
If any of you work for a charityخیریه,
248
794737
2436
اگر هر کدام از شما برای یک خیریه کار کند،
13:29
don't rewardجایزه your donorsاهدا کنندگان
with pensقلم or calendarsتقویم ها.
249
797197
3444
به اهدا کنندگانتان
خودکار و تقویم هدیه ندهید.
13:33
(Applauseتشویق و تمجید)
250
801959
3819
(تشویق)
13:37
Rewardجایزه them with the opportunityفرصت
251
805802
1877
به آنها موقعیتی را جایزه بدهید
13:39
to see the specificخاص impactتأثیر
that theirخودشان generosityسخاوتمندانه is havingداشتن
252
807703
4260
که تاثیر خاصی که
بخشندگی آنها می‌گذارد ببینند
13:43
and to connectاتصال with the individualsاشخاص حقیقی
and communitiesجوامع they're helpingکمک.
253
811987
4504
و با افراد و جوامعی متصل شوند
که به آنها کمک می‌کنند.
13:49
We're used to thinkingفكر كردن about givingدادن
as something we should do.
254
817519
4937
ما عادت داریم به اهدا کردن به عنوان
کاری که باید انجام دهیم فکر کنیم.
13:54
And it is.
255
822480
1333
و همینطورهم هست.
13:56
But in thinkingفكر كردن about it this way,
256
824551
2558
اما در فکر کردن به آن به این شکل،
13:59
we're missingگم شده out on one of
the bestبهترین partsقطعات of beingبودن humanانسان:
257
827133
4759
ما داریم یکی از بهترین بخش‌های
انسان بودن را از دست می‌دهیم:
14:03
that we have evolvedتکامل یافته است to find joyشادی
in helpingکمک othersدیگران.
258
831916
4528
که ما تکامل یافته‌ایم تا از
کمک کردن به دیگران لذت ببریم.
14:09
Let's stop thinkingفكر كردن about givingدادن
as just this moralاخلاقی obligationتعهد
259
837041
5246
بیایید فکر کردن در مورد اهدا کردن
به عنوان یک اجبار اخلاقی را متوقف کنیم
14:14
and startشروع کن thinkingفكر كردن of it
as a sourceمنبع of pleasureلذت.
260
842311
4050
و به آن به عنوان منبعی از لذت فکر کنیم.
14:18
Thank you.
261
846782
1194
متشکرم.
14:20
(Applauseتشویق و تمجید)
262
848000
4873
(تشویق)
Translated by Masoud Motamedifar
Reviewed by Saba Rezaie

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Elizabeth Dunn - Happiness researcher
Elizabeth Dunn discovers ways that people can optimize their use of time, money and technology in order to maximize their own happiness.

Why you should listen

When Elizabeth Dunn got her first job, she wondered what to do with the money that was suddenly appearing in her bank account. So she teamed up with her friend Mike Norton (at Harvard) to figure out how people could use money to buy the most happiness. She and Norton wrote a book called Happy Money, which presents five research-based principles designed to help individuals and organizations use their money in happier ways. It was selected by the Washington Post as one of the "top 20 books every leader should read."

Recently, her work has focused on how people navigate trade-offs between time and money, and how mobile technology can both support and undermine human happiness. Dunn is an avid skier and surfer, and she survived a shark attack.

More profile about the speaker
Elizabeth Dunn | Speaker | TED.com