ABOUT THE SPEAKER
Glen Henry - Visual storyteller
Glen "Beleaf" Henry is a father documenting all the mistakes and joys of parenting.

Why you should listen

Striving to strengthen families before they start, Glen "Beleaf" Henry is giving a tangible look at the often closed off life of black families. Usually sipping toddler tears and hooking his children up to lie detector tests, his antics are hilariously heartwarming and providing value to many people that call the internet their safe space.

More profile about the speaker
Glen Henry | Speaker | TED.com
TEDxMidAtlantic

Glen Henry: What I've learned about parenting as a stay-at-home dad

گلن هنری: چیزهایی که از پدر خانه‌دار بودن یاد گرفتم

Filmed:
1,269,855 views

گلن هری از طریق پدر بودن قدرتی فوق‌االعاده کسب کرد. بعد از اینکه کار و مدیری که ازش متنفر بود را رها کرد، کار کردن برای رئیس سختگیرتری را آغاز کرد: کودکانش. او اینکه چطور فکر می‌کرده همه چیز را در مورد والدین خانه‌دار می‌داند تا اینکه متوجه می‌شود هیچ چیزی در این مورد نمی‌داند را به اشتراک گذاشته است -- و همچنین اینکه چگونه تمام آنچه آموخته است را مستندسازی می‌کند.
- Visual storyteller
Glen "Beleaf" Henry is a father documenting all the mistakes and joys of parenting. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
Alrightبسيار خوب, I want to tell you how I got
my superpowersابر قدرت ها throughاز طریق fatherhoodپدر و مادر.
0
1103
4383
خیلی خوب، می‌خواهم برایتان بگویم
چطور در پدر بودن ابَرنیرو بدست آوردم.
00:18
I was workingکار کردن a jobکار I hatedمتنفر بود, OK?
1
6833
1974
من از شغلم متنفر بودم، خب؟
00:20
And I don't know if anyoneهر کسی here
ever workedکار کرد a jobکار they hatedمتنفر بود.
2
8831
2882
نمی‌دانم آیا کسی اینجا هست
که از شغلش متنفر بوده.
00:23
Has anyoneهر کسی here
ever workedکار کرد a jobکار they hatedمتنفر بود?
3
11737
2103
کسی اینجا هست که از شغلش متنفر بوده؟
00:25
(Laughterخنده)
4
13864
1001
(خنده)
00:26
OK, good, because I'm not aloneتنها
5
14889
1696
‫خب، خوبه. چون من تنها نیستم.
00:28
and I have something to confessاعتراف کنید;
I don't want you guys to judgeقاضی me.
6
16609
3143
و باید اعتراف کنم:
نمی‌خواهم شما من را قضاوت کنید.
00:31
This feelsاحساس می کند like a safeبی خطر spaceفضا,
is it a safeبی خطر spaceفضا?
7
19776
2357
اینجا شبیه به یک مکان امن است،
اینجا یک مکان امن است؟
00:34
Audienceحضار: Yes.
8
22157
1158
حضار: بله.
00:35
Glenگلن Henryهنری: OK, I was workingکار کردن
the jobکار I hatedمتنفر بود,
9
23339
2166
گلن هنری: خوب، من از شغلم متنفر بودم.
00:37
my managerمدیر and I were not gettingگرفتن alongدر امتداد.
10
25529
1922
من و مدیرم آبمان در یک جوب نمی‌رفت.
00:39
I was sittingنشسته in my carماشین,
looking in the rearviewدید عقب mirrorآینه,
11
27475
2668
در ماشین نشسته بودم،
به آینه عقب نگاه می‌کردم،
00:42
tryingتلاش کن to figureشکل out
whichکه friendدوست I could call
12
30167
3545
به این فکر می‌کردم
که با کدام دوست تماس بگیرم
00:45
to call in a bombبمب threatتهدید,
13
33736
1199
تا گزارش بمب‌گذاری بدهم،
00:46
so I didn't have to go
back in the buildingساختمان.
14
34959
2063
تا من مجبور نباشم
به داخل آن ساختمان برگردم.
00:49
(Laughterخنده)
15
37046
1001
(خنده)
00:50
OK, this was havingداشتن
a lot of issuesمسائل for me,
16
38071
2967
باشد، این برای من خیلی مشکل بود،
00:53
I was havingداشتن a lot of issuesمسائل at my jobکار
17
41062
1824
من در کارم خیلی مشکل داشتم
00:54
and I'd come home everyهرکدام day from work
18
42910
1762
و هر‌روز از سرکار برمی‌گشتم
00:56
and my wifeهمسر would askپرسیدن me
the sameیکسان questionسوال.
19
44696
2515
و همسرم سوال مشابهی از من می‌پرسید.
00:59
And when you hateنفرت your jobکار,
20
47458
1310
و وقتی از شغلتان متنفرید،
01:00
this is the worstبدترین questionسوال
anyoneهر کسی could askپرسیدن you.
21
48792
2507
این بدترین سوالی است
که یک نفر می‌تواند از شما بپرسد.
01:03
She'dدهنه say, "Hey babeعزیزم, how was your day?"
22
51323
2960
می‌پرسید، «روزت چطور بود، عزیزم؟»
01:06
(Laughterخنده)
23
54307
1738
(خنده)
01:08
And I'd say,
24
56069
1168
و می‌گفتم:
01:09
"Why you bringingبه ارمغان آوردن up oldقدیمی stuffچیز?"
25
57261
1570
«چرا حرفهای قدیمی را وسط می‌کشی؟»
01:10
(Laughterخنده)
26
58855
1001
(خنده)
01:11
I just left it, I don't want
to think about that placeمحل again.
27
59880
2872
رهایش کردم. نمی‌خواهم
دوباره درباره آن مکان فکر کنم.
01:15
See, we were spendingهزینه کردن about
40 percentدرصد of my incomeدرآمد on childcareمراقبت از کودکان.
28
63879
3412
ما ۴۰ درصد از درآمد من را
خرج پرستار بچه می‌کردیم.
01:19
We had one childکودک.
29
67315
1289
ما یک بچه داشتیم.
01:21
And we were pregnantباردار
with our secondدومین childکودک.
30
69354
2310
و منتظر بچه دوم بودیم.
01:23
And we were tryingتلاش کن to figureشکل out
how we were going to fixثابت this wholeکل thing
31
71688
3500
سعی داشتیم بفهمیم که چطور
01:27
of this moneyپول situationوضعیت, and she said,
32
75212
1825
مشکلات مالی را حل کنیم، و همسرم گفت،
01:29
"Hey, babeعزیزم, I've got a great ideaاندیشه."
33
77061
2436
«عزیزم من یک فکر عالی دارم.»
01:31
I said, "What's up?"
34
79521
1334
گفتم، «چی؟»
01:32
She said, "I think you'dمی خواهی be
a great stay-at-homeاقامت در خانه dadپدر."
35
80879
2603
گفت، «به نظرم پدر
خانه‌دار خیلی خوبی می‌شوی.»
01:35
(Laughterخنده)
36
83506
1706
(خنده)
01:37
I was like, "Why would you say
something like that?"
37
85236
2436
گفتم، «چرا همچین چیزی می‌گویی؟»
01:39
(Laughterخنده)
38
87696
1001
(خنده)
01:40
She said, "Because babiesنوزادان like you."
39
88721
2245
گفت:«چون نوزادها دوستت دارند.»
01:42
(Laughterخنده)
40
90990
1508
(خنده)
01:44
I was like, "No, they don't."
41
92522
1389
گفتم، «نه، ندارند.»
01:45
She was like, "No, they do like you.
42
93935
1738
گفت، «نه واقعا دوستت دارند.
01:47
And I think it would be great
43
95697
1658
فکر کنم برای بچه‌هایمان عالی باشد
01:49
for our childrenفرزندان to see what love
looksبه نظر می رسد like, comingآینده from a fatherپدر."
44
97379
3357
که بدانند عشق پدرانه چه شکلی است.»
01:54
I was like, OK.
45
102143
1420
گفتم باشد.
01:55
(Laughterخنده)
46
103587
2460
(خنده)
01:58
So, I had issuesمسائل with this,
47
106071
2556
با این قضیه مشکل داشتم،
02:00
because I haven'tنه seenمشاهده گردید a lot
of stay-at-homeاقامت در خانه dadsپدران before
48
108651
2651
چون قبلا پدرهای خانه‌دار زیادی ندیده بودم
02:03
and I thought menمردان would judgeقاضی me,
so get this, I said this --
49
111326
3219
و فکرمی‌کردم که مردها من را
قضاوت می‌کنند، برای همین گفتم --
02:06
please don't be offendedمجرم -- I said,
50
114569
2500
لطفا بهتان برنخورد --
02:09
"Uh, you know, that soundsبرای تلفن های موبایل boringحوصله سر بر.
51
117093
2334
«اوه، میدونی، به نظر خسته کننده است.
02:11
And what do stay-at-homeاقامت در خانه momsمادران
do all day, anywayبه هر حال?"
52
119744
3111
بهرحال مادران خانه‌دار
تمام روز چکار می‌کنند؟»
02:14
Audienceحضار: Oohاوه!
53
122879
3238
حضار: اوه!
02:18
She smiledلبخند زد at me a smileلبخند
only a womanزن fullپر شده of knowledgeدانش can smileلبخند
54
126141
4237
به من لبخند‌ زد. لبخندی که تنها
زنی پر از اطلاعات می‌تواند بزند.
02:22
(Laughterخنده)
55
130402
1342
(خنده)
02:23
and said, "Well, this
should be easyآسان for you.
56
131768
2865
و گفت «خب، این باید برای تو آسان باشد.
02:26
And it will saveصرفه جویی us some moneyپول,
it seemsبه نظر می رسد like a no-brainerبدون شعار دادن."
57
134657
2825
و برای ما کمی پول ذخیره خواهد شد.
این شبیهِ بی عقلی می‌ماند.»
02:29
(Laughterخنده)
58
137506
1045
(خنده)
02:30
Fast-forwardسریع به جلو sixشش monthsماه ها,
59
138575
1629
بعد از شش ماه،
02:32
I'd been a stay-at-homeاقامت در خانه dadپدر
for about a weekهفته.
60
140228
2212
برای حدود یک هفته من
به پدری خانه‌دار تبدیل شدم.
02:34
(Laughterخنده)
61
142464
1232
(خنده)
02:35
I was standingایستاده in my bathroomحمام,
looking into the mirrorآینه
62
143720
3341
در حمام نشسته بودم، در آینه نگاه می‌کردم
02:39
(Laughterخنده)
63
147085
1571
(خنده)
02:40
cryingگریان, tearsاشک ها --
64
148680
1151
گریه، اشک --
02:41
(Laughterخنده)
65
149855
1793
(خنده)
02:43
runningدر حال اجرا all down my faceصورت.
66
151672
1667
تمام چهره‌ام را پوشانده بود.
02:45
(Laughterخنده)
67
153363
1568
(خنده)
02:47
My one-and-a-half-year-oldone-and-a-half-year-old
was bangingکوبیدن on the bathroomحمام doorدرب --
68
155252
3301
کودک یکسال و نیمه من
محکم روی در حمام می‌کوبید --
02:50
because I lockedقفل شده است them out, you know --
69
158577
1855
چون من قفلش کرده بودم، می‌دانید --
02:52
(Laughterخنده)
70
160456
1001
(خنده)
02:53
cryingگریان, tearsاشک ها runningدر حال اجرا down his faceصورت.
71
161481
2105
گریه، اشک‌ از صورتش سرازیر بود.
02:56
And my newbornنوزاد تازه متولد شده was in the bassinetbassinet,
cryingگریان, tearsاشک ها runningدر حال اجرا down his faceصورت.
72
164252
4214
و کودک تازه متولد شده من در گهواره بود،
گریه، اشک از صورتش سرازیر بود.
03:00
I lookedنگاه کرد at myselfخودم
in the mirrorآینه, and I said ...
73
168490
3293
در آینه به خودم نگاه کردم و گفتم ...
03:03
"Whichکدام friendدوست can you call
to call in a bombبمب threatتهدید?
74
171807
2495
«به کدام دوست می‌توانم زنگ بزنم
و خبر بمب‌گذاری بدهم؟
03:06
We'veما هستیم got to get out of here."
75
174326
1453
ما باید از اینجا خارج شویم.»
03:07
(Laughterخنده)
76
175803
2115
(خنده)
03:09
See, I had tradedمعامله شد my managerمدیر
for my childrenفرزندان.
77
177942
3207
ببینید، من مدیرم را
با بچه‌هام معامله کردم.
03:13
I didn't know what I got myselfخودم into.
78
181173
1799
نمی‌دانستم خودم را در چه دردسری انداختم.
03:14
I thought I knewمی دانست everything
about beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین,
79
182996
3382
فکر می‌کردم همه چیز را در مورد
والدین خانه‌دار می‌دانم.
03:18
and in factواقعیت, I knewمی دانست nothing at all.
80
186402
2066
و در حقیقت، من اصلا هیچی نمی‌دانستم.
03:21
Because even thoughگرچه my managerمدیر was --
81
189099
2683
چرا که حتی مدیرم ...
03:23
well, at leastکمترین my childrenفرزندان
were a lot cutercuter than my managerمدیر,
82
191806
3341
خب، حداقل بچه‌هام نازتر از مدیرم بودند،
03:27
they were just as demandingخواستار.
83
195171
1937
اما به همان اندازه پرتوقع بودند.
03:29
(Videoویدئو) Childکودک: Wipeپاک کن my buttلب به لب.
84
197132
2683
(ویدئو) بچه: پشت من را پاک کن.
03:31
Papaپاپا, wipeپاک کن my buttلب به لب.
85
199839
2238
بابا، پشت من را پاک کن.
03:34
(Laughterخنده)
86
202101
1206
(خنده)
03:35
Wipeپاک کن my buttلب به لب.
87
203331
2778
پشت من را پاک کن.
03:38
(Laughterخنده)
88
206133
6992
(خنده)
03:45
GHGH: What had I gottenدریافت کردم myselfخودم into?
89
213744
2159
خودم را در چه دردسری انداختم؟
03:47
I thought I knewمی دانست everything
about beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین --
90
215927
3000
فکر می‌کردم همه چیز را
در مورد والدین خانه‌دار می‌دانم --
03:50
in factواقعیت, I knewمی دانست nothing.
91
218951
1199
در حقیقت، هیچ نمی‌دانستم.
03:52
I thought that all I had to do
was feedخوراک them,
92
220174
2476
فکر می‌کردم تمام کاری
که باید انجام بدهم غذا دادن،
03:54
changeتغییر دادن theirخودشان diapersپوشک, and they'dآنها می خواهند be fine.
93
222674
2126
و عوض کردن پوشک است،
و آن‌ها خوب خواهند بود.
03:56
Like, I really thought that's it.
94
224824
2572
من واقعا فکر می‌کردم اینطوری هست.
03:59
"Sesameکنجد Streetخیابان" on TVتلویزیون,
keep them distractedپریشان,
95
227420
2643
برنامه تلوزیونی "Sesame Street"
حواسشان را پرت می‌کند،
04:02
appleسیب sauceسس in a bowlکاسه,
milkشیر in a bottleبطری, they'dآنها می خواهند be fine.
96
230087
2943
سس سیب در کاسه، شیر در بطری،
و آنها حالشون خوب خواهد بود.
04:05
But if you leaveترک کردن childrenفرزندان aloneتنها,
97
233054
2151
ولی اگر شما بچه‌ها را تنها بگذارید،
04:07
they'llآنها خواهند شد get into
just a little bitبیت of mischiefبدبختی.
98
235229
2389
آن‌ها فقط کمی شرور می‌شوند.
04:09
(Videoویدئو) Childکودک: Hiسلام.
99
237642
1820
(ویدئو) کودک: سلام.
04:12
GHGH: Where is the powderپودر?
100
240951
1600
پدر: پودر کجاست؟
04:15
Childکودک: I don't know.
101
243403
1682
کودک: نمی‌دونم.
04:17
GHGH: Well, where did you put it,
where did it --
102
245109
3485
پدر: خب، کجا گذاشتیش؟ کجاست ...
04:21
Who did it?
103
249187
1176
کی این کار را کرده؟
04:22
Childکودک 1: No, you did it!
Childکودک 2: No, you did it!
104
250387
2912
کودک ۱: نه تو کردی!
کودک ۲: نه تو کردی!
04:25
Childکودک 1: No, you did it!
Childکودک 2: No, you did it!
105
253323
3040
کودک ۱: نه تو کردی!
کودک ۲: نه تو کردی!
04:28
(Laughterخنده)
106
256387
2127
(خنده)
04:30
GHGH: You know what elseچیز دیگری I thought I knewمی دانست
about beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین?
107
258538
3611
می‌دانید در مورد خانه‌دار بودن
چه فکر دیگری می‌کردم؟
04:34
I thought that all I had to do
was take them to the parkپارک onceیک بار a weekهفته,
108
262173
3578
فکر می‌کردم تنها کاری که باید انجام دهم
این هست که هفته‌ای یک بار پارک برویم،
04:37
because if I tookگرفت them to the parkپارک
onceیک بار a weekهفته, they'dآنها می خواهند be fine.
109
265775
3834
چون اگر هفته‌ای یک بار پارک برویم،
حال آن‌ها خوب خواهد بود.
04:41
In factواقعیت, I knewمی دانست nothing at all.
110
269633
1761
در حقیقت، من هیچی نمی‌دانستم.
04:43
OK.
111
271720
1159
خب.
04:44
If you take kidsبچه ها to parkپارک everyهرکدام day
then that meansبه معنای they get dirtyکثیف everyهرکدام day.
112
272903
4111
اگر شما هر روز بچه‌ها را به پارک ببرید،
یعنی آن‌ها هر روز کثیف می‌شوند
04:49
If they got dirtyکثیف everyهرکدام day,
they need bathsحمام everyهرکدام day,
113
277038
2611
اگر هر روز کثیف شوند
هر روز به حمام نیاز دارند،
04:51
if they got bathsحمام everyهرکدام day --
114
279673
2364
اگر هر روز به حمام بروند --
04:54
I just don't think you understandفهمیدن, see,
havingداشتن two kidsبچه ها underزیر two,
115
282061
3119
فکر نمی‌کنم شما متوجه شوید، ببینید،
داشتنِ دو بچه زیر دو سال،
04:57
you endپایان up changingتغییر دادن
over 20 dirtyکثیف diapersپوشک a day, OK.
116
285204
3909
شما بیشتر از بیست بار در روز
پوشک عوض می‌کنید، اوکی.
05:01
And if you give them a bathحمام,
that's just more nakednessبرهنه.
117
289498
2976
و اگر آن‌ها را به حمام ببرید،
فقط لخت شدن که نیست.
05:04
(Laughterخنده)
118
292498
1301
(خنده)
05:05
And a higherبالاتر probabilityاحتمال
of gettingگرفتن peedپژمرده on,
119
293823
2143
و احتمالِ بیشترِ جیش کردن روی شما
05:07
and no one likesدوست دارد gettingگرفتن peedپژمرده on,
even if it's from a babyعزیزم.
120
295990
2997
و هیچ‌کس دوست ندارد رویش جیش کنند،
حتی اگر یک بچه بکند.
05:11
(Laughterخنده)
121
299011
1157
(خنده)
05:12
But I readخواندن this articleمقاله by Fatherپدر Leeلی
122
300192
2152
اما من این مقاله را از پدر لی خواندم
05:14
whichکه citesبه نقل از a surveyنظر سنجی doneانجام شده by two
detergentمواد شوینده companiesشرکت ها, OmoOmo and PersilPersil.
123
302368
4325
که دو شرکت تولید‌کننده مواد شوینده را
بررسی کرده بود، اومو و پرسیل.
05:18
And they did this studyمطالعه and it said,
that at two hoursساعت ها a day,
124
306717
2995
آن‌ها این مطالعه را انجام دادند و گفتند،
هر دو ساعت در روز،
05:21
prisonersزندانیان get more
outsideخارج از time than childrenفرزندان.
125
309736
2888
زندانیان بیش‌تر از بچه‌ها
زمان بیرون رفتن دارند.
05:25
That convictedمحکوم شده me and so we wentرفتی outsideخارج از.
126
313362
3349
این من را محکوم کرد،
بنابراین ما رفتیم بیرون.
05:28
(Videoویدئو) (Musicموسیقی)
127
316735
1150
(ویدئو) (موسیقی)
05:38
(Laughterخنده)
128
326465
1657
(خنده)
05:41
GHGH: See, I knewمی دانست nothing
about beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین,
129
329077
2829
ببینید من هیچی در مورد
والدین خانه‌دار نمی‌دانستم،
05:43
and onceیک بار I embracedدر آغوش گرفت the factواقعیت
that I knewمی دانست nothing,
130
331930
2319
و وقتی این حقیقت را پذیرفتم
که هیچ نمی‌دانم،
05:46
I beganآغاز شد to learnیاد گرفتن from my newجدید managersمدیران.
131
334273
1818
شروع کردم به یاد گرفتن از مدیران جدیدم.
05:48
And I always was told
132
336115
1197
و همیشه به من می‌گفتند
05:49
that as a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین,
you get no sleepبخواب.
133
337336
3842
به عنوان پدر خانه‌دار،
شما خواب ندارید.
05:53
Or as a parentوالدین in generalعمومی,
you get no sleepبخواب.
134
341202
2081
یا به عنوان پدر به طور کلی
شما خواب ندارید.
05:55
But that's not trueدرست است,
because if you sleepبخواب when they do,
135
343307
2889
ولی این درست نیست،
وقتی آن‌ها خوابند می‌توانید بخوابید،
05:58
you actuallyدر واقع can get some sleepبخواب.
136
346220
1603
در واقع می‌توانید کمی بخوابید.
05:59
(Laughterخنده)
137
347847
1839
(خنده)
06:02
You know what elseچیز دیگری I thought
as a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین?
138
350376
2825
می‌دانید در مورد خانه‌دار بودن چه
فکر دیگری می‌کردم؟
06:05
I thoughگرچه I knewمی دانست that the bestبهترین way
to teachتدریس کنید kidsبچه ها right from wrongاشتباه
139
353225
3238
فکر می‌کردم بهترین راه
برای آموزش درست از غلط
06:08
was to disciplineانضباط them,
140
356487
1154
منظبط کردن آن‌هاست،
06:09
because that would make sure
they understoodفهمید right from wrongاشتباه,
141
357665
2936
چون با این کار مطمئن می‌شویم
که درست را از غلط متوجه می‌شوند،
06:12
the painدرد, the fearترس --
that would teachتدریس کنید them.
142
360625
2055
درد، ترس -- به آن‌ها آموزش می‌دهد.
06:14
But the truthحقیقت is, the bestبهترین way to teachتدریس کنید
my childrenفرزندان right from wrongاشتباه
143
362704
3675
اما حقیقت این هست که بهترین راه
برای آموزش درست از غلط به کودکان من
06:18
is to teachتدریس کنید them.
144
366403
1156
آموزش دادن به آنها است.
06:19
Take out a whiteboardتخته سفید and drawقرعه کشی picturesتصاویر
and make connectionsارتباطات
145
367583
2826
یک وایتبرد بردارید و تصاویری بکشید
و ارتباطی به وجود بیاورید
06:22
that they can understandفهمیدن.
146
370433
1461
که آن‌ها می‌فهمند.
06:23
That was the bestبهترین way.
147
371918
1467
این بهترین راه بود.
06:26
A lot of these imagesتصاویر you're seeingدیدن
are comingآینده from my YouTubeیوتیوب channelکانال,
148
374868
3342
خیلی از عکس‌هایی که می‌بینید
از کانال یوتیوب من آمدند،
06:30
"BeleafBeleaf in Fatherhoodپدري."
149
378234
1183
«باور به پدر بودن.»
06:31
I documentاسناد the misadventuresفریب و سردرگمی
of beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه dadپدر.
150
379441
2708
من تمام بدبختی‌هایم از
پدر خانه‌دار بودن را مستند کردم.
06:34
And it's not perfectکامل,
it's just showingنشان دادن that I'm tryingتلاش کن.
151
382173
3025
و این کامل نیست
فقط نشان می‌دهد که من سعی کردم
06:37
And I'm not tryingتلاش کن to be an exampleمثال
152
385222
1739
و تلاش نکردم که یک مثال باشم
06:38
but just proofاثبات that it's possibleامکان پذیر است
for whoeverهر کس elseچیز دیگری is doing this.
153
386985
3227
اما فقط ثابت کردم برای هر کس دیگری
که این کار را انجام بدهد محتمل است.
06:43
You know what I alsoهمچنین knewمی دانست
about beingبودن a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین?
154
391204
3087
می‌دانید دیگر از پدر
خانه‌دار بودن چه فهمیدم؟
06:46
I knewمی دانست that childrenفرزندان neededمورد نیاز است love,
155
394315
1762
فهمیدم که بچه‌ها به عشق نیاز دارند،
06:48
but I just didn't know
what love lookedنگاه کرد like.
156
396101
2143
ولی من فقط نمی‌دانستم عشق چه شکلی است.
06:50
(Videoویدئو) (Musicموسیقی)
157
398268
2779
(ویدئو) (موسیقی)
06:57
GHGH: It turnsچرخش out puttingقرار دادن
diapersپوشک on your headسر
158
405932
2174
گ‌ه: به نظر می‌رسد
قرار دادن پوشک روی سرتان
07:00
and play-fightingبازی مبارزه با
untilتا زمان the kidsبچه ها fallسقوط asleepخواب
159
408130
2088
و بازی-مبارزه با بچه‌ها تا وقتیکه بخوابند
07:02
is a great way to love your kidsبچه ها.
160
410242
1594
راهی عالی برای عشق ورزیدن به بچه‌هاست.
07:04
So, I was learningیادگیری a lot,
161
412942
2707
بنابراین، من خیلی چیزها یاد گرفتم،
07:07
but it's not all funسرگرم کننده and boogersboogers, is it?
162
415673
1991
ولی همه‌ش خنده و بینی خشک شده نیست، هست؟
07:09
(Laughterخنده)
163
417688
2001
(خنده)
07:11
I askedپرسید: a groupگروه of stay-at-homeاقامت در خانه parentsپدر و مادر
what's the hardestسخت ترین thing,
164
419713
3119
من از گروهی از والدین خانه‌دار
پرسیدم سخت‌ترین کار چیست؟
07:14
the thing they underestimatedدست کم گرفتگی mostاکثر
about beingبودن stay-at-homeاقامت در خانه parentsپدر و مادر,
165
422856
3221
چیزی که آن‌ها بیش از هر چیزی
دست کم می‌گرفتند،
07:18
and they said that the lonelinessتنهایی
was one of those things.
166
426101
2746
و آن‌ها گفتند تنهایی یکی از آن‌هاست.
07:20
Not havingداشتن someoneکسی elseچیز دیگری to talk to,
feelingاحساس inadequateناکافی است,
167
428871
2627
کسی را نداشته باشی تا با او صحبت کنی،
احساس نامساعد،
07:23
feelingاحساس selfishخود خواه for wantingمیخواهم me-timeمن زمان.
168
431522
1928
از اینکه وقتی برای خودت بخواهی
احساس خودخواهی کنی.
07:26
And nurseryمهد کودک rhymesقافیه ها suckمکیدن.
169
434030
2039
آهنگ‌های کودکانه افتضاح هستند.
07:28
(Laughterخنده)
170
436418
1397
(خنده)
07:29
Like, really, "Maryمريم Had a Little Lambگوشت بره"
is coolسرد the first coupleزن و شوهر of timesبار,
171
437839
3484
مثلا واقعا کارتون «ماری یه بز
کوچک داشت» برای مدتی واقعا خوب است،
07:33
but after all these yearsسالها on repeatتکرار,
172
441347
2477
ولی بعد از سال‌ها تکرار،
07:35
you wonderتعجب why Maryمريم
just ain'tنه make herselfخودش a woolپشم skirtدامن
173
443848
2757
شما تعجب می‌کنید چرا ماری دامن پشمی
و کباب بره برای خودش درست نمی‌کند
07:38
and have lambگوشت بره chopsچپ,
you know what I'm sayingگفت:?
174
446629
2232
می‌دانید چه می‌گویم؟
07:40
(Laughterخنده)
175
448885
1533
(خنده)
07:42
The one thing I underestimatedدست کم گرفتگی mostاکثر
was the emotionalعاطفی fatigueخستگی.
176
450442
3095
چیز دیگری که دست کم گرفته می‌شود
فرسودگی احساسات است.
07:45
See, I was an artistهنرمند,
so I'd writeنوشتن songsآهنگ ها for other artistsهنرمندان.
177
453561
3064
ببینید من آرتیست بودم
و برای بقیه آرتیست‌ها ترانه می‌نوشتم.
07:48
Because that's how I madeساخته شده moneyپول from home.
178
456649
2942
چون این راهی بود که من
در خانه پول در می‌آوردم.
07:51
But when you're with your kidsبچه ها all day,
you becomeتبدیل شدن به emotionallyعاطفی tiredخسته شدم.
179
459615
3515
ولی وقتی تمام روز با بچه‌ها هستید،
از لحاظ احساسی خسته می‌شوید.
07:55
And that meansبه معنای all your creativityخلاقیت
comesمی آید from your emotionsاحساسات,
180
463575
2898
و این به معنای این است که تمام خلاقیت شما
از احساسات ناشی می‌شود،
07:58
so you’reدوباره just tappedشنود گذاشت out, you're doneانجام شده.
181
466497
1992
شما از بین می‌روید، تمام می‌شوید.
08:00
So you becomeتبدیل شدن به doneانجام شده with time.
182
468513
3054
پس شما با زمان تمام می‌شوید.
08:04
Napچرت زدن time, time-tablesجداول زمانی, time-outزمان صرف شده,
time like to cookپختن,
183
472366
3033
زمان چرت زدن، جدول زمانی، زمان بیرون رفتن،
وقتی دوست دارید آشپزی کنید،
08:07
with all typesانواع of time, you're just doneانجام شده.
184
475423
2452
با انواع زمان‌ها، شما تمام می‌شوید.
08:09
You had no time for anything.
185
477899
1571
شما هیچ زمانی برای چیزی ندارید.
08:11
And some people are doneانجام شده with theirخودشان spouseهمسر
as a stay-at-homeاقامت در خانه parentوالدین.
186
479494
3675
و بعضی کارشان با همسرشان
که خانه‌دار هست تمام می‌شود.
08:15
Because the spouseهمسر just doesn't get it.
187
483193
2007
چون همسرشان متوجه این نمی‌شود.
08:18
I was talkingصحبت کردن to a friendدوست
of mineمال خودم, he said,
188
486113
2833
یک بار با دوستی صحبت می‌کردم، او گفت،
08:20
"Man, I come home from work,
189
488970
2575
«مرد، من از سر کار به خانه می‌آیم
08:23
drawersکمربند are openباز کن, clothesلباس ها
hangingحلق آویز outsideخارج از the drawersکمربند,
190
491569
3508
کشو باز است، لباس‌ها خارج از کشو مانده
08:27
the kidsبچه ها are still in theirخودشان pajamasلباس خواب ...
191
495101
2127
بچه‌ها هنوز پیژامه تنشان است ...
08:29
And it can't be that hardسخت to have
dinnerشام readyآماده when I get home, right?"
192
497252
3359
و این نمی‌تواند سخت باشد که وقتی من
می‌رسم خانه شام حاضر باشد، درسته؟»
08:32
(Laughterخنده)
193
500635
1937
(خنده)
08:34
Startشروع کنید to freakچیز غریب out,
you know what I'm sayingگفت:?
194
502596
2127
شروع کنید به ترسیدن، می‌دانید چه می‌گویم؟
08:36
(Laughterخنده)
195
504747
1436
(خنده)
08:38
He was tryingتلاش کن to confideاعتماد به نفس in me --
196
506207
2127
او تلاش می‌کرد به من اعتماد کند --
08:40
(Laughterخنده)
197
508358
1165
(خنده)
08:41
I said, "You have no ideaاندیشه
what you're talkingصحبت کردن about."
198
509547
2477
من گفتم، «تو هیچ ذهنیتی در
مورد چیزی که می‌گویی نداری.
08:44
(Laughterخنده)
199
512048
2624
(خنده)
08:46
She wakesبیدار می شود up everyهرکدام morningصبح,
tiredخسته شدم from the night before,
200
514696
2643
او هر روز صبح از خواب بیدار می‌شود
در حالیکه از شب قبل خسته است
08:49
babyعزیزم attachedمتصل شده to her breastپستان,
droppingافتادن this kidبچه off at schoolمدرسه,
201
517363
2905
بچه‌ها به سینه او می‌چسبند،
او بچه‌ها را در مدرسه می‌گذارد
08:52
and takingگرفتن this one to the parkپارک.
202
520292
1539
و بچه‌ی دیگر را به پارک می‌برد
08:53
Laundryخشکشویی pilesشمع ها up to the skiesآسمان,
203
521855
1477
کوه لباس‌های شستنی تا آسمان
08:55
he has a conversationگفتگو on the phoneتلفن
for an hourساعت with your momمامان
204
523356
2810
او برای یک ساعت با مادرت
پای تلفن صحبت کرده درمورد
08:58
about God knowsمی داند what,
205
526190
1182
اینکه خدا چه می‌داند
08:59
takes the dogسگ you wanted for a walkراه رفتن ...
206
527396
1983
سگی که تو خواستی را
به پیاده‌روی برده ...
09:01
(Laughterخنده)
207
529403
1001
(خنده)
09:02
And nobodyهيچ كس diedفوت کرد, broبرادر.
208
530428
2238
و هیچ کس نمرده، داداش.
09:05
She keptنگه داشته شد your kidsبچه ها aliveزنده است
all day, that's hardسخت."
209
533022
2707
او بچه‌های تو را تمام روز
زنده نگاه داشته این، سخت است.»
09:07
(Laughterخنده)
210
535753
2332
(خنده)
09:10
I have becomeتبدیل شدن به an advocateمدافع
for stay-at-homeاقامت در خانه parentsپدر و مادر.
211
538109
3079
من حامی والدین خانه‌دار شده‌ام.
09:13
Why?
212
541502
1158
چرا؟
09:14
Because finallyسرانجام, I was
standingایستاده in theirخودشان shoesکفش.
213
542684
2666
چون در نهایت خودم جای آنها قرار گرفتم.
09:17
Because when you're standingایستاده
in someoneکسی else'sچیز دیگری است shoesکفش,
214
545898
2477
چون وقتی جای کس دیگری قرار می‌گیری،
09:20
you see the worldجهان
from a differentناهمسان perspectiveچشم انداز.
215
548399
2267
جهان را از زاویه متفاوتی می‌بینی.
09:22
And when you startشروع کن to take stepsمراحل,
it feelsاحساس می کند like babyعزیزم stepsمراحل, wobblingتکان دادن.
216
550680
3583
و وقتی شروع به قدم برداشتن می‌کنی،
مثل بچه‌ها تاتی تاتی می‌کنی.
09:26
But then they turnدور زدن into stompsstomps.
217
554633
2190
ولی بعد به قدم‌های محکم تبدیل می‌شوند.
09:28
And you startشروع کن makingساخت footprintsرد پا
for the nextبعد generationنسل to walkراه رفتن in.
218
556847
3336
و تو شروع می‌کنی به ایجاد ردپا
برای نسل بعدی که روی آن راه می‌روند.
09:33
See, we're walkingپیاده روی
on a certainمسلم - قطعی pathمسیر, as parentsپدر و مادر.
219
561085
2492
ببینید، ما در مسیر مشخصی
راه می‌رویم، به عنوان والدین.
09:35
We're all in this togetherبا یکدیگر.
220
563601
1309
در این جریان همه با هم هستیم.
09:36
No one can denyانکار that familyخانواده
is one of the biggestبزرگترین foundationsپایه ها
221
564934
2906
هیچ کس نمی‌تواند انکار کند
که خانواده یکی از بزرگترین پایه‌ها
09:39
in anyone'sکسی هست life.
222
567864
1158
در زندگی هر فرد است،
09:41
And we're all walkingپیاده روی on this pathمسیر,
223
569046
1686
و همه ما در این مسیر قدم بر می‌داریم
09:42
and we're pullingکشیدن these thicketsغارها
out of the way, and these thornsخار ها,
224
570756
3185
و ما این بیشه‌ها را از مسیر بیرون
می‌کشیم و این خارها را،
09:46
makingساخت it easierآسان تر for the onesآنهایی که
comingآینده after us.
225
574346
2160
و راه را برای کسانیکه بعدِ
ما می‌آیند ساده‌تر می‌کنیم.
09:48
It turnsچرخش out, parentingپدر و مادر
has a lot more to do with landscapingمحوطه سازی.
226
576530
4031
به نظر می‌رسد، والدین کارهای بیشتری
برای محوطه‌سازی دارند.
09:53
And learningیادگیری.
227
581204
1150
و یادگیری.
09:54
More than teachingدرس دادن.
228
582931
1200
بیشتر از آموزش دادن.
09:58
And the bestبهترین thing to do
is to showنشان بده up for classکلاس.
229
586201
2595
و بهترین راه برای انجام آن
حاضر شدن در کلاس است.
10:01
Be presentحاضر is what I learnedیاد گرفتم
as a stay-at-homeاقامت در خانه dadپدر.
230
589622
3706
در آنچه من به عنوان پدر خانه‌دار
یاد گرفتم حاضر شوید.
10:06
And let your presenceحضور be a giftهدیه.
231
594190
2158
و اجازه دهید حضور شما یک هدیه باشد.
10:08
(Videoویدئو) Shhخیر.
232
596372
1150
(ویدئو) شششش.
10:09
(Doorدر، درب unlockingباز کردن قفل)
233
597952
3722
(باز شدن در)
10:15
Hiسلام!
234
603306
1150
سلام!
10:16
(Childrenفرزندان gigglingگیج کردن)
235
604792
2206
(کرکر بچه‌ها)
10:19
(Laughterخنده)
236
607022
3950
(خنده)
10:22
GHGH: This was me, comingآینده home
from tourتور one day.
237
610996
2328
این من بودم، در روزی
که از تور به خانه بازگشتم.
10:25
I thought that the fatherپدر
was supposedقرار است to pursueدنبال کردن the childکودک.
238
613769
3667
من فکر می‌کردم که پدر قرار است
کودک را تعقیب کند.
10:29
But it turnsچرخش out the fatherپدر
makesباعث می شود himselfخودت presentحاضر.
239
617785
2889
اما معلوم شد پدر باید خود را حاضر کند.
10:33
And the childrenفرزندان runاجرا کن after him.
240
621144
2261
و کودکان به دنبال او بیایند.
10:35
And that right there is a superpowerابرقدرت.
241
623429
2533
و دقیقا همین‌جا یک ابَر نیرو هست.
10:38
And that right there,
my friendsدوستان, is everything.
242
626683
2770
و درست همینجا، دوستان من،
همه چیز هست.
10:41
Thank you.
243
629477
1151
متشکرم.
10:42
(Applauseتشویق و تمجید)
244
630652
2340
(تشویق)
Translated by Farzaneh Amini
Reviewed by Sadegh Zabihi

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Glen Henry - Visual storyteller
Glen "Beleaf" Henry is a father documenting all the mistakes and joys of parenting.

Why you should listen

Striving to strengthen families before they start, Glen "Beleaf" Henry is giving a tangible look at the often closed off life of black families. Usually sipping toddler tears and hooking his children up to lie detector tests, his antics are hilariously heartwarming and providing value to many people that call the internet their safe space.

More profile about the speaker
Glen Henry | Speaker | TED.com