ABOUT THE SPEAKER
Elizabeth Gilbert - Writer
The author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both.

Why you should listen

Elizabeth Gilbert faced down a premidlife crisis by doing what we all secretly dream of -- running off for a year. Her travels through Italy, India and Indonesia resulted in the megabestselling and deeply beloved memoir Eat, Pray, Love, about her process of finding herself by leaving home.

She's a longtime magazine writer -- covering music and politics for Spin and GQ -- as well as a novelist and short-story writer. Her books include the story collection Pilgrims, the novel Stern Men (about lobster fishermen in Maine) and a biography of the woodsman Eustace Conway, called The Last American Man. Her work has been the basis for two movies so far (Coyote Ugly, based on her own tale of working at the famously raunchy bar in New York City), and Eat, Pray, Love, with the part of Gilbert played by Julia Roberts. Not bad for a year off.

In 2010, Elizabeth published Committed, a memoir exploring her ambivalent feelings about the institution of marriage. And her 2013 novel, The Signature of All Things, is "a sprawling tale of 19th century botanical exploration."

Gilbert also owns and runs the import shop Two Buttons in Frenchtown, New Jersey.

More profile about the speaker
Elizabeth Gilbert | Speaker | TED.com
TED2014

Elizabeth Gilbert: Success, failure and the drive to keep creating

الیزابت گیلبرت: موفقیت، شکست و میل به خلاقیت

Filmed:
5,069,463 views

الیزابت گیلبرت زمانی یک "پیش خدمت شناخته نشده" بود که با نامه های ردّ به هم ریخته بود. و حال، در سایه موفقیت "بخور، دعا کن، عشق بورز،" دریافته خود را با خود قبلی اش می شناسد. گیلبرت با نگرشی زیبا نشان میدهد چرا موفقیت می تواند باندازه شکست گمراه کننده باشد و راه ساده ای-- هر چند سخت-- برای ادامه، بدون توجه به نتیجه، پیشنهاد می کند.
- Writer
The author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

خوب! چند سال قبل من در فرودگاه جان اف کندی بودم
00:12
So, a fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش I was at JFKJFK Airportفرودگاه
0
797
2781
00:15
about to get on a flightپرواز,
1
3578
1792
و منتظر سوار شدن به یک پرواز،
00:17
when I was approachedنزدیک شدم by two womenزنان
2
5370
1816
که دو خانم به من نزدیک شدند
00:19
who I do not think would be insultedتوهین کرد
3
7186
1662
که فکر نمی کنم ناراحت شوند اگر
00:21
to hearشنیدن themselvesخودشان describedشرح داده شده
4
8848
1394
بشنوند که آنها را
00:22
as tinyکوچک oldقدیمی tough-talkingسخت صحبت کردن Italian-Americanایتالیایی آمریکایی broadsگسترده است.
5
10242
3942
هرزه ایتالیایی- آمریکایی بد دهن پیر خطاب کرده اند.
00:26
The tallerبلندتر one, who is like up here,
6
14184
3146
زن قد بلندتر، که تقریباً تا اینجا بود،
00:29
she comesمی آید marchingراهپیمایی up to me, and she goesمی رود,
7
17330
2051
به سمت من آمد و گفت
00:31
"Honeyعسل, I gottaباید askپرسیدن you something.
8
19381
2319
"عزیزم، یه چیزی باید ازت بخواهم،
00:33
You got something to do with that wholeکل
9
21700
1428
آیا تو ربطی به آن قضیه
00:35
'Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love'عشق' thing that's been going on latelyاخیرا?"
10
23128
3022
- بخور، دعا کن، عشق بورز- ( نام یک رمان ) داری که این اواخراز تلوزیون پخش شد؟"
00:38
And I said, "Yes, I did."
11
26150
2114
و من گفتم، "بله، ربط دارم."
00:40
And she smacksبخند her friendدوست and she goesمی رود,
12
28264
1788
و او به دوستش ضربه آرامی زد و گفت،
00:42
"See, I told you, I said, that's that girlدختر.
13
30052
2154
"دیدی، به تو گفتم، این همان دخترست.
00:44
That's that girlدختر who wroteنوشت that bookکتاب
14
32206
1950
همان دختری است که آن کتاب را نوشته و
00:46
basedمستقر on that movieفیلم سینما."
15
34156
2034
و فیلم بر اساس آن ساخته شده."
00:48
(Laughterخنده)
16
36190
2154
(خنده حاضرین)
00:50
So that's who I am.
17
38344
2176
خوب من همانم.
00:52
And believe me, I'm extremelyفوق العاده
gratefulسپاسگزار to be that personفرد,
18
40520
3705
و باور کنید، بسیار سپاسگزارم که همان شخصم،
00:56
because that wholeکل "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love" thing
19
44225
1998
چون این قضیه "بخور، دعا کن، عشق بورز"
00:58
was a hugeبزرگ breakزنگ تفريح for me.
20
46223
1744
بک فرصت بزرگ برای من بود.
01:00
But it alsoهمچنین left me in a really trickyروی حیله و تزویر positionموقعیت
21
47967
2508
اما از طرفی مرا در یک وضعیت واقعاً گول زننده
01:02
movingدر حال حرکت forwardرو به جلو as an authorنویسنده
22
50475
1908
برای ادامه کار به عنوان یک نویسنده قرار داد
01:04
tryingتلاش کن to figureشکل out how in the worldجهان
23
52383
1727
تا سعی کنم بفهمم
01:06
I was ever going to writeنوشتن a bookکتاب again
24
54110
1254
چگونه می توانم دوباره یک کتابی بنویسم
01:07
that would ever please anybodyهر شخصی,
25
55364
1845
که حداقل یک نفر را راضی کند،
01:09
because I knewمی دانست well in advanceپیشرفت
26
57209
1990
چون از قبل میدانستم
01:11
that all of those people who
had adoredعاشق "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love"
27
59199
2952
که همه افرادی که "بخور، دعا کن، عشق بورز" را ستایش می کردند
01:14
were going to be incrediblyطور باور نکردنی disappointedناامید
28
62151
1589
به شدت از داستانی
01:15
in whateverهر چه I wroteنوشت nextبعد
29
63740
1383
از چیزی که قرار بود بنویسم نا امید خواهند شد
01:17
because it wasn'tنبود going to be "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love,"
30
65123
1828
چون قرار نبود این کتاب "بخور، دعا کن، عشق بورز" باشد،
01:19
and all of those people who
had hatedمتنفر بود "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love"
31
66951
2446
و همه افرادی که از "بخور، دعا کن، عشق بورز" متنفر بودند
01:21
were going to be incrediblyطور باور نکردنی disappointedناامید
32
69397
1368
به شدت نا امید خواهند شد
01:22
in whateverهر چه I wroteنوشت nextبعد
33
70765
1443
از چیزی که قرار بود بنویسم
01:24
because it would provideفراهم کند evidenceشواهد that I still livedزندگی می کرد.
34
72208
2453
چون می توانست نشان دهد که من هنوز زنده هستم.
01:26
So I knewمی دانست that I had no way to winپیروزی,
35
74661
3162
پس فهمیدم که هیچ راهی برای بُرد ندارم،
01:30
and knowingدانستن that I had no way to winپیروزی
36
77823
2456
و علم به اینکه هیچ راهی برای بُرد ندارم،
01:32
madeساخته شده me seriouslyبه طور جدی considerدر نظر گرفتن for a while
37
80279
1904
برای مدتی باعث شد تصمیم جدی بگیرم
01:34
just quittingترک the gameبازی
38
82183
1442
که بازی را تمام کنم
01:35
and movingدر حال حرکت to the countryکشور to raiseبالا بردن corgiscorgis.
39
83625
3642
و برای پرورش کُرگی (نوعی سگ) به روستا بروم.
01:39
But if I had doneانجام شده that, if I had givenداده شده up writingنوشتن,
40
87267
2060
ولی اگر آن کار را می کردم، اگر نویسندگی را ترک می کردم،
01:41
I would have lostکم شده my belovedمحبوب vocationحرفه,
41
89327
2064
تعطیلات مورد علاقه ام را از دست میدادم،
01:43
so I knewمی دانست that the taskوظیفه was that I had to find
42
91391
2208
پس فهمیدم کاری که باید انجام دهم این است که
01:45
some way to ginجین up the inspirationالهام بخش
43
93599
2399
راهی برای افزایش انگیزه پیدا کنم
01:48
to writeنوشتن the nextبعد bookکتاب
44
95998
1432
تا کتاب بعدی را بنویسم
01:49
regardlessبدون در نظر گرفتن of its inevitableاجتناب ناپذیر negativeمنفی outcomeنتیجه.
45
97430
2496
بدون توجه به عواقب منفی اجتناب ناپذیر آن.
01:52
In other wordsکلمات, I had to find a way to make sure
46
99926
1608
به عبارت دیگر، باید راهی پیدا می کردم تا مطمئن شوم
01:53
that my creativityخلاقیت survivedجان سالم به در برد its ownخودت successموفقیت.
47
101534
2643
که خلاقیت من به موفقیت منجر شود.
01:56
And I did, in the endپایان, find that inspirationالهام بخش,
48
104177
2423
و بالاخره آن انگیزه را پیدا کردم،
01:58
but I foundپیدا شد it in the mostاکثر unlikelyبعید است
49
106600
1538
ولی آن را در غیر محتمل ترین
02:00
and unexpectedغیر منتظره placeمحل.
50
108138
1414
و غیر منتظره ترین جا پیدا کردم.
02:01
I foundپیدا شد it in lessonsدرس ها that I had learnedیاد گرفتم earlierقبلا in life
51
109552
3140
آن را در درس هایی یافتم که قبلاً از زندگی آموخته بودم
02:04
about how creativityخلاقیت can surviveزنده ماندن its ownخودت failureشکست.
52
112692
3108
درباره اینکه چگونه می توان علیرغم شکست، خلاقیت را حفظ کرد.
02:08
So just to back up and explainتوضیح,
53
115800
1606
بنا بر این به عنوان تأیید و توضیح،
02:09
the only thing I have ever wanted to be
54
117406
2313
تنها چیزی که همواره می خواهم که باشم
02:11
for my wholeکل life was a writerنویسنده.
55
119719
1597
نویسنده بودن برای تمام عمرم هست.
02:13
I wroteنوشت all throughاز طریق childhoodدوران کودکی,
all throughاز طریق adolescenceبلوغ,
56
121316
2372
سرتاسرکودکی را نوشتم، سرتاسر نوجوانی را،
02:15
by the time I was a teenagerنوجوان I was sendingدر حال ارسال
57
123688
1816
وقتی یک نوجوان بودم
02:17
my very badبد storiesداستان ها to The Newجدید Yorkerیورکور,
58
125504
1836
داستانهای خیلی بدم را به نیویورکر میفرستادم،
02:19
hopingامید to be discoveredکشف شده.
59
127340
1276
به این امید که کشف شوم.
02:20
After collegeکالج, I got a jobکار as a dinerغذاخوری waitressپیشخدمت,
60
128616
2444
پس از کالج، شغلی به عنوان پیش خدمت پیدا کردم،
02:23
keptنگه داشته شد workingکار کردن, keptنگه داشته شد writingنوشتن,
61
131060
2136
مُدام کار کردم، مُدام کار کردم،
02:25
keptنگه داشته شد tryingتلاش کن really hardسخت to get publishedمنتشر شده,
62
133196
2248
مُدام، واقعاً به شدت، تلاش کردم (کتاب) منتشر کنم،
02:27
and failingشکست خوردن at it.
63
135444
1712
و شکست خوردم.
02:29
I failedناموفق at gettingگرفتن publishedمنتشر شده
64
137156
1472
در انتشار (کتاب) شکست خوردم
02:30
for almostتقریبا sixشش yearsسالها.
65
138628
1576
تا حدود شش سال.
02:32
So for almostتقریبا sixشش yearsسالها, everyهرکدام singleتنها day,
66
140204
1608
بنا بر این تا حدود شش سال، هر روز،
02:34
I had nothing but rejectionطرد شدن lettersنامه ها
67
141812
1656
چیزی جز نامه های ردّ نداشتم
02:35
waitingدر انتظار for me in my mailboxصندوق پستی.
68
143468
1652
که در صندوق پستی ام منتظرم بودند.
02:37
And it was devastatingویرانگر everyهرکدام singleتنها time,
69
145120
1750
و این هر بار ویران کننده بود،
02:39
and everyهرکدام singleتنها time, I had to askپرسیدن myselfخودم
70
146870
2244
و هر بار، باید از خود سؤال میکردم
02:41
if I should just quitترک while I was behindپشت
71
149114
2386
آیا باید نوشتن را با شکست تَرک گویم
02:43
and give up and spareیدکی myselfخودم this painدرد.
72
151500
3690
و تسلیم شوم و خود را از این درد نجات دهم.
02:47
But then I would find my resolveبرطرف کردن,
73
155190
1294
ولی سپس تصمیم خود م را می گرفتم،
02:48
and always in the sameیکسان way,
74
156484
1522
و همیشه به همان طریق،
02:50
by sayingگفت:, "I'm not going to quitترک,
75
158006
2145
با گفتن، "قصد ندارن نویسندگی را ترک کنم،
02:52
I'm going home."
76
160151
1821
به خانه می روم."
02:54
And you have to understandفهمیدن that for me,
77
161972
948
و باید درک کنید که برای من
02:55
going home did not mean
returningعودت to my family'sخانواده farmمزرعه.
78
162920
3572
رفتن به خانه به معنی بازگشت به مزرعه خانوادگی نبود.
02:58
For me, going home
79
166492
1558
برای من، رفتن به خانه
03:00
meantبه معنای returningعودت to the work of writingنوشتن
80
168050
1551
به معنی بازگشت بر سر کار نوشتن بود
03:01
because writingنوشتن was my home,
81
169601
1885
چون نوشتن خانه من بود،
03:03
because I lovedدوست داشتنی writingنوشتن more
than I hatedمتنفر بود failingشکست خوردن at writingنوشتن,
82
171486
3216
چون بیش از آنکه از شکست متنفر باشم، عاشق نوشتن بودم
03:06
whichکه is to say that I lovedدوست داشتنی writingنوشتن
83
174702
1505
یعنی عشق من به نوشتن،
03:08
more than I lovedدوست داشتنی my ownخودت egoنفس,
84
176207
1573
بیش از عشق من به خودم بود،
03:09
whichکه is ultimatelyدر نهایت to say
85
177780
1404
یعنی در نهایت
03:11
that I lovedدوست داشتنی writingنوشتن more than I lovedدوست داشتنی myselfخودم.
86
179184
2592
بیش از آنکه عاشق خود باشم عاشق نوشتن بودم.
03:13
And that's how I pushedتحت فشار قرار داد throughاز طریق it.
87
181776
1966
و اینگونه بود که از عهده اش بر آمدم.
03:15
But the weirdعجیب و غریب thing is that 20 yearsسالها laterبعد,
88
183742
1864
ولی عجیب است که ۲۰ سال بعد،
03:17
duringدر حین the crazyدیوانه rideسوار شدن of "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love,"
89
185606
1498
در دوران برتری فاحش "بخور، دعا کن، عشق بورز،"
03:19
I foundپیدا شد myselfخودم identifyingشناسایی all over again
90
187104
2606
دوباره خود را
03:21
with that unpublishedمنتشر نشده است youngجوان dinerغذاخوری waitressپیشخدمت
91
189710
2400
همان پیشخدمت جوان شناخته نشده می دیدم
03:24
who I used to be, thinkingفكر كردن about her constantlyبه طور مداوم,
92
192110
2168
که قبلاً بودم، مُدام درباره او فکر میکردم،
03:26
and feelingاحساس like I was her again,
93
194278
1858
و حس میکردم دوباره او هستم،
03:28
whichکه madeساخته شده no rationalگویا senseاحساس whatsoeverهرچه
94
196136
1765
که در هر حال منطقی نبود
03:30
because our livesزندگی می کند could not
have been more differentناهمسان.
95
197901
1977
چون زندگی ما نمی توانست متفاوت تر باشد.
03:32
She had failedناموفق constantlyبه طور مداوم.
96
199878
1448
او مُدام شکست خورده بود.
03:33
I had succeededموفق شدم beyondفراتر my wildestوحشی ترین expectationانتظار.
97
201326
2644
من بیش از حد انتظار خود کامیاب بودم.
03:36
We had nothing in commonمشترک.
98
203970
1350
ما هیچ نقطه مشترکی نداشتیم.
03:37
Why did I suddenlyناگهان feel like I was her all over again?
99
205320
3166
چرا ناگهان حس کردم دوباره او هستم؟
03:40
And it was only when I was tryingتلاش کن to unthreadبی وقفه that
100
208486
2370
و تنها زمانی که سعی کردم این معما را حل کنم
03:43
that I finallyسرانجام beganآغاز شد to comprehendدرک
101
210856
1602
توانستم متوجه
03:44
the strangeعجیب and unlikelyبعید است psychologicalروانشناسی connectionارتباط
102
212458
2404
ارتباط عجیب و غیرمحتمل روانشناختی
03:47
in our livesزندگی می کند betweenبین the way
we experienceتجربه great failureشکست
103
214862
2534
در زندگی مان بین چگونگی تجربه شکست بزرگ
03:49
and the way we experienceتجربه great successموفقیت.
104
217396
2236
و چگونگی تجربه موفقیت بزرگ شوم.
03:51
So think of it like this:
105
219632
1470
پس این طور در نظر بگیرید:
03:53
For mostاکثر of your life, you liveزنده out your existenceوجود داشتن
106
221102
1750
در بیشتر زندگی تان، با وجود خود
03:55
here in the middleوسط of the chainزنجیر of humanانسان experienceتجربه
107
222852
2443
اینجا در میان زنجیره تجربه انسان زندگی می کنید
03:57
where everything is normalطبیعی
and reassuringاطمینان بخش است and regularمنظم,
108
225295
3078
جایی که همه چیز نُرمال و قابل اعتماد و عادی است،
04:00
but failureشکست catapultsحوادث you abruptlyناگهان way out over here
109
228373
3460
ولی شکست ناگهان شما را به اینجا پرتاب می کند
04:04
into the blindingچشمک زدن darknessتاریکی of disappointmentناامیدی.
110
231833
2934
به درون تاریکی محض ناامیدی.
04:06
Successموفقیت catapultsحوادث you just as abruptlyناگهان but just as farدور
111
234767
3554
موفقیت نیز شما را ناگهان پرتاب می کند ولی
04:10
way out over here
112
238321
1368
به اینجا
04:11
into the equallyبه همان اندازه blindingچشمک زدن glareتابش خیره کننده
113
239689
1862
به درون روشنایی محض
04:13
of fameشهرت and recognitionبه رسمیت شناختن and praiseستایش.
114
241551
2852
شهرت و معروفیت و ستایش.
04:16
And one of these fatesسرنوشت
115
244403
1202
و یکی از این دو سرنوشت
04:17
is objectivelyعینی seenمشاهده گردید by the worldجهان as badبد,
116
245605
2217
به طور ذهنی توسط جهان به عنوان بد،
04:20
and the other one is objectivelyعینی
seenمشاهده گردید by the worldجهان as good,
117
247822
2057
و دیگری به طور ذهنی توسط جهان به عنوان خوب تلقی می شود،
04:22
but your subconsciousناخودآگاه is completelyبه صورت کامل incapableناتوان
118
249879
2648
ولی ناخودآگاه شما به هیچ وجه نمی تواند
04:24
of discerningتشخیص the differenceتفاوت betweenبین badبد and good.
119
252527
2728
تفاوت بین بد و خوب را تشخیص دهد.
04:27
The only thing that it is capableقادر به of feelingاحساس
120
255255
2141
تنها چیزی که می تواند حس کند
04:29
is the absoluteمطلق valueارزش of this emotionalعاطفی equationمعادله,
121
257396
3460
ارزش مطلق این معادله عاطفی است،
04:33
the exactدقیق distanceفاصله that you have been flungافتاده
122
260856
2615
فاصله دقیق پرتاب شما
04:35
from yourselfخودت.
123
263471
1368
از خودتان.
04:37
And there's a realواقعی equalبرابر dangerخطر in bothهر دو casesموارد
124
264839
2056
و در هر دو مورد یک خطر واقعی مساوی وجود دارد
04:39
of gettingگرفتن lostکم شده out there
125
266895
1546
در پس کرانه های روانتان
04:40
in the hinterlandsمناطق دور دست of the psycheروحیه.
126
268441
2024
گم شوید.
04:42
But in bothهر دو casesموارد, it turnsچرخش out that there is
127
270465
1533
ولی در هر دو مورد، مشخص است که
04:44
alsoهمچنین the sameیکسان remedyدرمان for self-restorationخود بازسازی,
128
271998
2824
چاره یکسانی برای بازگشت به خویشتن وجود دارد
04:47
and that is that you have got to
find your way back home again
129
274822
3598
و آن این است که مجبور هستید راه بازگشت به خانه را پیدا کنید
04:50
as swiftlyبه سرعت and smoothlyبه نرمی as you can,
130
278420
2267
به نرمی و آرامی هر چه تمام تر،
04:52
and if you're wonderingتعجب کردم what your home is,
131
280687
1472
و اگر نمی دانید خانه شما کجاست،
04:54
here'sاینجاست a hintاشاره کردن:
132
282159
1086
یک راهنمایی در اینجا هست:
04:55
Your home is whateverهر چه in this worldجهان you love
133
283245
2226
خانه شما همان جایی است که عاشق آن هستید
04:57
more than you love yourselfخودت.
134
285471
1914
بیش از آنکه عاشق خود باشید.
04:59
So that mightممکن be creativityخلاقیت, it mightممکن be familyخانواده,
135
287385
2086
بنا بر این ممکن است خلاقیت باشد، خانواده باشد،
05:01
it mightممکن be inventionاختراع, adventureماجرا,
136
289471
1976
ممکن است اختراع باشد، ماجراجویی،
05:03
faithایمان, serviceسرویس, it mightممکن be raisingبالا بردن corgiscorgis,
137
291447
2792
ایمان، خدمت، ممکن است پرورش کُرگی باشد،
05:06
I don't know, your home is that thing
138
294239
1900
نمیدانم، خانه شما آن چیزی است
05:08
to whichکه you can dedicateاختصاص دادن your energiesانرژی ها
139
296139
1772
که انرژی خود را صرف آن می کنید
05:10
with suchچنین singularمنحصر به فرد devotionتعلق خاطر
140
297911
2046
با چنان از خود گذشتگی منحصربفردی
05:12
that the ultimateنهایی resultsنتایج becomeتبدیل شدن به inconsequentialبی معنی.
141
299957
3402
که نتیجه نهایی در مقابل آن ناچیز است.
05:15
For me, that home has always been writingنوشتن.
142
303359
2504
برای من، آن خانه همیشه نوشتن بوده است.
05:18
So after the weirdعجیب و غریب, disorientingدلسرد کننده successموفقیت
143
305863
2572
بنا بر این پس از موفقیت خارق العاده و گیج کننده ای
05:20
that I wentرفتی throughاز طریق with "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love,"
144
308435
1698
که با "بخور، دعا کن، عشق بورز" داشتم،
05:22
I realizedمتوجه شدم that all I had to do was exactlyدقیقا
145
310133
1414
فهمیدم تنها کاری که باید انجام دهم دقیقاً
05:23
the sameیکسان thing that I used to have to do all the time
146
311547
1984
همان است که همیشه انجام میدادم
05:25
when I was an equallyبه همان اندازه disorientedبی نظیر failureشکست.
147
313531
2230
وقتی که شکستی به همان بدی داشتم.
05:27
I had to get my assالاغ back to work,
148
315761
1778
باید بر سر کارم باز می گشتم،
05:29
and that's what I did, and that's how, in 2010,
149
317539
2508
و این همان کاری بود که انجام دادم، و این بود که در ۲۰۱۰،
05:32
I was ableتوانایی to publishانتشار the dreadedتهمت زد follow-upپیگیری
150
320047
2354
توانستم ادامه تحسین برانگیز
05:34
to "Eatخوردن, Prayنماز خواندن, Love."
151
322401
888
"بخور، دعا کن، عشق بورز" را منتشر کنم.
05:35
And you know what happenedاتفاق افتاد with that bookکتاب?
152
323289
1576
و میدانید با آن کتاب چه اتفاقی افتاد؟
05:37
It bombedبمب گذاری شده, and I was fine.
153
324865
2711
مانند بمب منفجر شد، و من حس خوبی داشتم.
05:39
Actuallyدر واقع, I kindنوع of feltنمد bulletproofضد گلوله,
154
327576
1849
در واقع، یک جور احساس ضد گلوله بودن به من دست داد،
05:41
because I knewمی دانست that I had brokenشکسته شده the spellهجی کردن
155
329425
2120
چون فهمیدم طلسم را شکسته ام
05:43
and I had foundپیدا شد my way back home
156
331545
1645
و راه بازگشت به خانه ام را یافته ام
05:45
to writingنوشتن for the sheerخالص devotionتعلق خاطر of it.
157
333190
2611
برای نوشتن فقط به خاطر نوشتن.
05:48
And I stayedماند in my home of writingنوشتن after that,
158
335801
2136
و پس از آن در خانه نوشتن ماندم،
05:50
and I wroteنوشت anotherیکی دیگر bookکتاب that just cameآمد out last yearسال
159
337937
1832
و کتاب دیگری نوشتم که همین سال گذشته بیرون آمد
05:51
and that one was really beautifullyزیبایی receivedاخذ شده,
160
339769
1645
و این یکی واقعاً با استقبال قشنگی روبرو شد
05:53
whichکه is very niceخوب, but not my pointنقطه.
161
341414
1496
که خیلی خوب است، ولی منظور من نیست.
05:55
My pointنقطه is that I'm writingنوشتن anotherیکی دیگر one now,
162
342910
2290
منظور من این است که هم اکنون در حال نوشتن یکی دیگر هستم،
05:57
and I'll writeنوشتن anotherیکی دیگر bookکتاب after that
163
345200
1187
و پس از آن کتاب دیگری خواهم نوشت
05:58
and anotherیکی دیگر and anotherیکی دیگر and anotherیکی دیگر
164
346387
1830
و یکی دیگر و یکی دیگر و یکی دیگر
06:00
and manyبسیاری of them will failشکست,
165
348217
1198
و بسیاری از آنها شکست خواهند خورد،
06:01
and some of them mightممکن succeedموفق باش,
166
349415
1628
و برخی از آنها ممکن است موفق شوند،
06:03
but I will always be safeبی خطر
167
351043
1596
ولی همیشه خاطر جمع هستم
06:04
from the randomتصادفی hurricanesطوفان ها of outcomeنتیجه
168
352639
2372
از بابت طوفانهای اتفاقی که در پیش است
06:07
as long as I never forgetفراموش کردن where I rightfullyبه درستی liveزنده.
169
355011
3550
چون هرگز فراموش نمی کنم کجا درست زندگی کنم.
06:10
Look, I don't know where you rightfullyبه درستی liveزنده,
170
358561
2402
ببینید، من نمیدانم شما کجا درست زنگی می کنید،
06:13
but I know that there's something in this worldجهان
171
360963
1670
ولی میدانم که چیزی در این دنیا هست
06:14
that you love more than you love yourselfخودت.
172
362633
2072
که شما بیش از اینکه عاشق خود باشید، عاشق آن هستید.
06:16
Something worthyشایسته, by the way,
173
364705
1415
یک چیز باارزش، البته،
06:18
so addictionاعتیاد and infatuationتحقیر don't countشمردن,
174
366120
1991
بنا بر این اعتیاد و شیفتگی بیمار گونه به حساب نمی آیند،
06:20
because we all know that those
are not safeبی خطر placesمکان ها to liveزنده. Right?
175
368111
4107
چون همه می دانیم که آنها جاهای خوبی برای زندگی نیستند. درست؟
06:24
The only trickترفند is that you've got to identifyشناسایی
176
372218
2047
تنها کلید این است که باید
06:26
the bestبهترین, worthiestبا ارزش ترین thing that you love mostاکثر,
177
374265
2464
بهترین و ارزشمندترین چیزی را که بیشتر دوست دارید، بشناسید
06:28
and then buildساختن your houseخانه right on topبالا of it
178
376729
2371
و سپس خانه خود را روی آن بسازید
06:31
and don't budgeراه رفتن from it.
179
379100
1877
و از آنجا تکان نخورید.
06:33
And if you should somedayروزی, somehowبه نحوی
180
380977
2344
و اگر روزی، به دلیلی
06:35
get vaultedآویزان out of your home
181
383321
1944
از خانه خود به بیرون پرت شدید،
06:37
by eitherیا great failureشکست or great successموفقیت,
182
385265
2440
به دلیل شکست بزرگ یا موفقیت بزرگ،
06:39
then your jobکار is to fightمبارزه کردن your
way back to that home
183
387705
2165
وظیفه تان این است که برای بازگشت به آن خانه مبارزه کنید
06:42
the only way that it has ever been doneانجام شده,
184
389870
1785
از تنها راهی که همیشه انجام شده،
06:43
by puttingقرار دادن your headسر down and performingاجرای
185
391655
2189
سرتان را پایین بیاندازید و
06:46
with diligenceسخت کوشی and devotionتعلق خاطر
186
393844
1822
با پشتکار و از خود گذشتگی
06:47
and respectتوجه and reverenceاحترام
187
395666
1686
و تکریم و احترام
06:49
whateverهر چه the taskوظیفه is that love
188
397352
2044
هر چه باشد آن عشق
06:51
is callingصدا زدن forthچهارم from you nextبعد.
189
399396
2080
شما را به جلو فرا می خواند.
06:53
You just do that, and keep doing that
190
401476
2184
شما فقط آن را انجام می دهید، و مُدام انجام می دهید
06:55
again and again and again,
191
403660
1649
دوباره و دوباره و دوباره،
06:57
and I can absolutelyکاملا promiseوعده you,
from long personalشخصی experienceتجربه
192
405309
2656
و کاملا به شما قول میدهم، از روی تجربه شخصی
07:00
in everyهرکدام directionجهت, I can assureاطمینان دادن you
193
407965
2255
از همه جهت ، به شما اطمینان میدهم
07:02
that it's all going to be okay.
194
410220
2070
که همه چیز درست خواهد شد.
07:04
Thank you.
195
412290
1691
متشکرم.
07:06
(Applauseتشویق و تمجید)
196
413981
4000
(تشویق حاضرین)
Translated by Babak Azizafshari
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Elizabeth Gilbert - Writer
The author of 'Eat, Pray, Love,' Elizabeth Gilbert has thought long and hard about some big topics. Her fascinations: genius, creativity and how we get in our own way when it comes to both.

Why you should listen

Elizabeth Gilbert faced down a premidlife crisis by doing what we all secretly dream of -- running off for a year. Her travels through Italy, India and Indonesia resulted in the megabestselling and deeply beloved memoir Eat, Pray, Love, about her process of finding herself by leaving home.

She's a longtime magazine writer -- covering music and politics for Spin and GQ -- as well as a novelist and short-story writer. Her books include the story collection Pilgrims, the novel Stern Men (about lobster fishermen in Maine) and a biography of the woodsman Eustace Conway, called The Last American Man. Her work has been the basis for two movies so far (Coyote Ugly, based on her own tale of working at the famously raunchy bar in New York City), and Eat, Pray, Love, with the part of Gilbert played by Julia Roberts. Not bad for a year off.

In 2010, Elizabeth published Committed, a memoir exploring her ambivalent feelings about the institution of marriage. And her 2013 novel, The Signature of All Things, is "a sprawling tale of 19th century botanical exploration."

Gilbert also owns and runs the import shop Two Buttons in Frenchtown, New Jersey.

More profile about the speaker
Elizabeth Gilbert | Speaker | TED.com